مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی درباره جنگ ایران و عراق مصاحبه کننده : خبرنگار شبکه اوّل سیما

مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی درباره جنگ ایران و عراق مصاحبه کننده : خبرنگار شبکه اوّل سیما

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۰

 

اوضاع کشور در بعد از

پیروزی انقلاب

اهداف دشمن در حمله به ایران

وضعیت اقتصادی و نظامی

و سیاسی کشور بعد از

پیروزی انقلاب

بسم‌الله الرحمن الرحیم. ضمن تشکر از اینکه وقتی را در اختیار ما قرار دادید که خدمت شما برسیم. به عنوان اوّلین سؤال بفرمایید که اوضاع کشور در زمان شروع جنگ به چه صورت بود.

É بسم‌الله الرحمن الرحیم اوضاع به گونه‌ای بود که دشمنان انقلاب را تشویق می‌کرد که تهاجمی را انجام بدهند. به امید اینکه انقلاب را یا از بین ببرند و یا اینکه آن قدر ضعیف کنند که نتواند برای سایر کشورها و مردم کشورهای دیگر الگو و الهام بخش باشد و همچنین نتواند به اهداف استقلال طلبانه و اسلامی را که مطرح کرده بود، برسد و نیازمند باشد که به دامن آنهایی که از ایران طرد شده بود، برگردد.

از لحاظ اقتصادی، بعد از انقلاب هنوز شکل نگرفته بود. از لحاظ دفاعی، ارتش در حال تصفیه و سپاه خیلی جوان بود. از لحاظ سیاسی هم اختلاف میان لیبرالها و منافقین و مارکسیستها از یک طرف و نیروهای انقلاب اسلامی از طرف دیگر جدّی بود. مجموعه‌ی شرایط به گونه‌ای بود که هم عراق و هم پشتیبانان عراق فکر می‌کردند مناسب‌ترین وقت را انتخاب کردند برای اینکه به اهداف ضد انقلابی خودشان برسند.

È به عنوان سؤال دوّم بفرمایید که علل شروع جنگ به صورت کلّی چه بود و چرا ایران انتخاب شد؟

تفکر دشمنان در تغییر

محتوای انقلاب

امیدوار شدن دشمنان با

انتخاب دولت موقت و

رئیس‌جمهوری بنی‌صدر

هوشیاری نیروهای انقلاب

در انتخابات مجلس و

ناامید شدن دشمنان

شکست دشمنان در کودتا و

شورشها

هماهنگی قدرتهای شرق و

غرب در حمله به ایران

É انقلاب در شرایطی پیروز شد که هم رژیم پهلوی و هم حامیان رژیم مثل آمریکایی‌ها، غربی‌ها و ارتجاع منطقه نتوانستند از پیروزی انقلاب جلوگیری کنند. آنها امیدوار بودند که بعداز پیروزی انقلاب، محتوای انقلاب را به گونه‌ای شکل بدهند که خودشان می‌پسندند. یعنی یک محتوای لیبرالیسم متمایل به غرب و وابسته به غرب و نیازمند. فکر می‌کردند که عملی است. در تحلیل‌های خود مخفی نمی‌کردند و می‌گفتند که نیروهای انقلاب اسلامی تخصص و تشکیلات و تجربه حفظ انقلاب و کشوری با این شرایط را نخواهند داشت و اگر کسی شانس موفقیت داشته باشد، آنهایی هستند که به نحوی با تمایلات غربی زندگی می‌کنند و یا از آنجا حمایت می‌شوند.

اوایل انقلاب با آمدن دولت موقّت امیدوار شدند. با رفتن دولت موقت و پیروزی بنی‌صدردر انتخابات باز امیدوارتر شدند و فکر کردند که افکار عمومی هم با آنها است. ولی با هوشیار شدن نیروهای انقلاب و ترتیب انتخابات مجلس و پیروزی نیروهای انقلاب اسلامی خط امام در مجلس و حمایت امام از مجلس و روندی که به‌وجود آمد، احساس کردند که آن گونه که می‌خواستند، نشد. از قبل هم جریان خط امام نشان داده بود که سر سازگاری با استبداد، استعمار، انحصار و وابستگی ندارد و سرنوشت آمریکایی‌ها خیلی چیزها را به آنها فهمانده بود. آنها تصمیم گرفتند که همه نیروهایشان را به کار بگیرند. از کودتا و شورش استفاده کردند، امّا ناموفق بودند. شاید آخرین حربه‌ای که فکر می‌کردند، موفق خواهد بود، جنگ است. البته متأسفانه در این جنگ آن مثلث مقتدر و مزاحم دنیا هماهنگ بودند. شرق، یعنی بلوک شوروی از انقلاب اسلامی راضی نبود. به خاطر اینکه سهمی به نیروهای مارکسیست نرسیده بود و ضعیف‌تر شده بودند.

نگرانی ارتجاع منطقه از تکرار

انقلاب اسلامی در کشورهای

دیگر

انگیزه‌های موجود در عراق

برای حمله به ایران

تمایل صدام به ژاندارمی

منطقه

تضعیف انقلاب از

اهداف جنگ

بنی‌صدر، رئیس‌جمهور و

جانشین فرماندهی کل قوا

در زمان شروع جنگ

غربی‌ها پایگاه عظیمی مثل ایران را که در زمان شاه داشتند، را از دست داده بودند. ارتجاع منطقه هم نگران بود که تاریخ ایران در کشور دیگری تکرار شود. پس همه‌ی اینها در یک نقطه شریک و سهیم بودند که انقلاب اسلامی به این صورت نباشد.

با بررسی‌های که کردند، مهمترین عامل اجرای این اهدافشان را عراق دیدند. چون در عراق انگیزه بود. اوّلا عراق از کشورهایی بود که زودتر از همه مورد مخالفت مردمش قرار گرفت. تکرار انقلاب اسلامی در آنجا از دیگر کشورها سریعتر شروع شد. به‌علاوه زمینه‌ای هم بود و اختلافاتی از قدیم داشتند و اضافه براینها حزب بعث و شخص صدام تمایلی به جایگزینی موقعیت ژاندرمی شاه داشت و می‌خواست پرچم حمایت از اعراب و همچنین مخالفت با انقلاب را به‌دست بگیرد که ژاندارم منطقه شود.

همه شرایط مناسب بود. در داخل وضع آن‌گونه و انگیزه‌های دشمنان هم معلوم بود. فکر می‌کردند که در مدّت کوتاهی به اهدافشان می‌رسند. هدفشان تضعیف انقلاب در حدّی که به آنها وابسته باشد، یا از بین بردن انقلاب بود.

È اگر ممکن است در رابطه با روند کلّی جنگ، پیشروی‌های ابتدای عراق، پیروزیهایی که در ابتدای جنگ داشت، نقش خیانتهای بنی‌صدر در این زمینه، توقّف حملات، آغاز حملات ایران و پیروزی‌های ایران مطالبی بفرمایید.

É قبل از شروع جنگ بنی‌صدر در کشور مسؤول بود. هم رئیس جمهور و هم جانشین فرمانده کل قوا بود. یعنی هم نیروهای مسلّح و هم امکانات کشور در دست او بود و هم اینکه می‌بایست از مرزهای حفاظت می‌کرد.

بنی‌صدر تصمیم‌گیرنده

جنگ و دفاع

عدم اعتقاد بنی‌صدر به استفاده

از نیروهای سپاه و مردمی

در جنگ

عدم آمادگی کامل ارتش

برای جنگ

حفظ خلیج‌فارس توسط

نیروی دریایی

پیشروی دشمن در 5 استان

کشور در ابتدای جنگ

برطرف شدن مانع همکاری

سپاه و ارتش با رفتن بنی‌صدر

شروع تهاجمات ایران با رفتن

بنی‌صدر و هماهنگی ارتش

و سپاه

متأسفانه مهمترین مسؤولیتش را در آن موقع انجام نداد و جنگ شروع شد. بعد هم ایشان جانشین فرماندهی کلّ قوا بود و تصمیمات جنگ و دفاع با ایشان بود. از ضررهای عمده‌ای که ما اوّل جنگ متحمل شدیم از این نقطه بود و او عقیده نداشت که نیروهای مردمی و سپاه وارد جنگ شوند.

ارتش هم آماده نبود و به اندازه‌ای که آماده بود، جانانه عمل کرد و یک مقدار در پیشروی دشمن تأخیر ایجاد کرد و در جاهایی دشمن را متوقف کرد. نیروی هوایی ضربه‌های بسیار کاری زد که آن ضربه‌ها تا آخر جنگ اثر خودش را داشت. نیروی دریای موفق شد خلیج فارس را حفظ کند و عراق را از دریا بیرون کرد. امّا دشمن در  5 استان ما پیشروی‌های خطرناکی داشت و قسمت عظیمی از خاک ما را گرفت و تهدید جدّی را برای منابع نفت به‌وجود آورد. روحیه بنی صدر این بود که نیروهای انقلابی را تحویل نمی‌گرفت.

امّا به آنها در جبهه نیاز بود. پس تا زمانی که ایشان در فرماندهی بود، مشکل ما حلّ نمی‌شد. وقتی بنی‌صدر رفت، مانع همکاری ارتش و سپاه بر طرف شد. فرماندهانی در ارتش بودند که مایل به همکاری با سپاه بودند و سپاه هم علاقه‌مند به همکاری با ارتش بود. به سرعت با هم هماهنگ شدند و خیلی طول نکشید که تهاجم از طرف ما شروع شد.

تا آن لحظه دفاع و یا حرکتهای کوچک چریکی می‌کردیم. ولی از آن به بعد با عملیاتی که در دارخوین کردیم و بعد عملیات ثامن‌الائمه را انجام دادیم. اوّلی را سپاه انجام داد که کوچک بود. دوّمی را نیروی زمینی ارتش فرماندهی کرد. بعد عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس بود. در این میان ارتش و سپاه با همکاری به سرعت امکانات را به‌کار گرفتند و نشان دادیم که هم دشمن آسیب‌پذیر است و هم ما قدرت تهاجم را داریم که با فتح خرمشهر و فرار عراق از اکثر اراضی اشغالی شرایط تازه‌ای به‌وجود آمد.

 

قدرتهای بین‌المللی شرق و

غرب و ارتجاع منطقه عامل

جنگ میان عراق و ایران

اهداف شوم دشمنان در

آتش‌بس بعد از فتح خرمشهر

توسط ایران

هوشیاری امام(ره) و مردم و

نیروهای مسلح در

مورد آتش‌بس

حمایت‌های نامحدود دشمنان

به عراق با شروع پیروزی‌های

ایران در جنگ

تبلیغات وسیع رسانه‌های دنیا

به نفع صدام

کمکهای اطلاعاتی، نظامی و

مالی نامحدود دشمنان

به عراق

عدم پیروزی ایران در جنگ از

سیاستهای دشمنان بعد از

پیروزی ایران در خرمشهر

È حمایتهای مختلف بین‌المللی در چه سطحی بود و چه تأثیری برای جنگ داشت؟

É من در بخش دوم حرفم گفتم که جنگ افروز واقعی همان قدرتهای بین‌المللی شرق و غرب و ارتجاع بودند. صدام به تنهایی نمی‌توانست وارد این معرکه شود. اینها تا آن موقعی که تهاجم ما شروع نشده بود، نیازی به کمک به عراق نمی‌دیدند، فکر می‌کردند که اگر جبهه‌ها را راکد کنند و عراق در خاک ما باشد و مذاکره شروع شود، می‌تواند سالها طول بکشد. در حالی که خاک ما در اشغال و وضع ما متزلزل است.

سیاست شومی بود و می‌خواستند این کار را بکنند. با هوشیاری امام، مردم و نیروهای مسلّح این خطر پیش نیامد. تهاجم ما که شروع شد، آنها دیدند که معکوس شد و نتیجه‌ای نگرفتند و بر عکس ایران در حال پیروزی در جنگ است. هم انقلاب تقویت می‌شود و هم در دنیا حماسه خلق می‌شود و درست نتیجه‌ی معکوس می‌گیرند. به این دلیل به طور نامحدود وارد حمایت شده‌اند و هیچ حدّی نگذاشتند.

از لحاظ تبلیغاتی تقریبآ تمام رسانه‌های نیرومند دنیا به نفع صدام کار می‌کردند. از لحاظ اطلاعاتی عراقی‌ها هر چه لازم داشتند، می‌گرفتند. چون منافقین، مارکسیستها و ستون پنجم در داخل کشور بودند. از لحاظ مالی به منابع نفت وصل بودند و برایشان نامحدود بود. از لحاظ تسلیحاتی شرق و غرب در اختیارشان بود. آموزش و امکانات می‌دادند. فکر می‌کنم چیزی برای تقویت عراق کم نبود. همه چیز را به‌کار گرفتند.

بعد از فتح خرمشهر سیاست آنها این بود که نگذارند ایران پیروز شود و از شکست ایران مأیوس شدند. این دوره هست که با حمایتهای بی‌دریغ یک موجود شکست خورده را سر پا نگه داشتند و تقویت کردند و از آن

تحریم ایران و تبلیغات منفی و

ناامن کردن داخل از اهداف

دشمنان برای عدم پیروزی

ایران در جنگ

دلایل امام در عدم پذیرش

آتش‌بس بعد از فتح خرمشهر

تقویت عراق و امتیاز گرفتن

از ایران از اهداف دشمنان

در آتش‌بس

پرداخت خسارت یک شایعه و

دروغ محض

عدم وجود پیشنهاد روشن از

طرف میانجی‌ها برای آتش‌بس

طرف هر چه توانستند، علیه ما فشار آوردند. تحریم را زیاد کردند. پولهای ما را در خارج مسدود کردند. تبلیغات منفی زیاد بود. هر چه لازم بود، کار کردند. حتّی از ستون پنجم هم در حد بالا برای شرارتها و ناامن کردن داخل کشور استفاده می‌کردند.

Èدر رابطه با ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر، الان هم زمزمه‌هایی در داخل می‌شود که چرا جنگ بعد از فتح خرمشهر ادامه یافت؟ چرا آن موقع قطعنامه را نپذیرفتیم؟ اگر ممکن است در این‌باره هم توضیح دهید.

Éدلایل زیادی دارد. مهمترین دلیل این بود که تشخیص امام(ره) این بود که پذیرفتن آتش‌بس خطرناک است. منطق امام(ره) آن موقع قوی بود. عراقی‌ها و حامیانش به دنبال این بودند که جنگ را متوقّف کنند. در حالی که خاک ایران اشغال است، مذاکره طول بکشد تا امتیاز بگیرند. در کنار آن عراق را تقویت کنند تا دوباره حالت تهاجمی بگیرد. هیچ پیشنهاد مشخصی به ما نمی‌دادند. میانجی‌گرها می‌آمدند. امّا می‌خواستند وقت تلف کنند. حرفهایی را که الان گاهی می‌گویند که پول و خسارت پیشنهاد کردند، شایعه است. مثلا در یک روزنامه نوشته و تبدیل به خبر می‌شد. اینها فقط می‌گفتند جنگ متوقّف شود.

امام می‌گفتند که این کار شدنی نیست. چون دشمن در خانه ماست. باید بیرون برود. بعد بحث مذاکره می‌شود عراق هم هیچ وقت بیرون نرفت. حتّی بعد از پذیرش قطعنامه هم مقدار زیادی از اراضی ما در دست عراق بود که بعدآ بیرون رفت. پیشنهاد روشنی هم نبود. به‌علاوه ما که می‌دانستیم مظلوم هستیم و عراق آغازگر جنگ است. می‌گفتیم فکری به حال خسارات جنگ و اسرا شود.

 

روحیه بالای رزمندگان

در ادامه جنگ

اعتراضات وسیع رزمندگان در

تأخیر عملیات بعد از

فتح خرمشهر

امام(ره) فرمانده کل قوا و

تصمیم‌گیرنده

اصلی در مورد جنگ

تأثیر حرفهای امام

در رزمندگان

شکستن حصر آبادان با یک

جمله امام(ره)

نقش سخنان امام(ره) در

رزمندگان و مردم

به‌علاوه رزمندگان روحیه‌ای داشتند که کسی به خود جرأت نمی‌داد که صحبت از آتش بس کند. آن موقع این شایعات مطرح شد که می‌خواهند  50 میلیارد دلار بدهند، یک موج بلند شد و گفتند که بوی دلار به دماغ آنها خورده و می‌خواهند دستاوردهای دفاع را نابود کنند. خیلی‌ها مخالفت می‌کردند. بعد از فتح خرمشهر که چند روز عملیات تأخیر افتاد، اعتراضات وسیعی از جبهه داشتیم. هر ملاقاتی که در مجلس داشتیم، بخشی در اعتراض به تأخیر در عملیات بود. من آن موقع سخنگوی شورای عالی دفاع بودم و طبعآ از من سؤال می‌کردند. تصمیم مهم را امام می‌گرفتند. فرمان جنگ و صلح هم در قانون اساسی با فرماندهی کلّ قوا و رهبری است. آن موقع اگر غیر از این می‌شد، سؤالات عجیب و غریبی مطرح می‌شد.

Èروحیه معنوی و پشتیبانی‌های روحی روانی حضرت امام(ره) و پیامهایی که به رزمندگان در طول جنگ می‌دادند، چه تأثیری در رزمندگان و فرماندهان جنگ داشت؟

Éبسیار مؤثّر بود. بچه‌ها در جبهه حرفهای امام(ره) را حرفهای معصوم تلقی می‌کردند. یک کلمه امام(ره) به نیروها روحیه زیادی می‌داد. آبادان که در محاصره بود، امام یک جمله فرمودند که حصر آبادان باید شکسته شود. نیروها رفتند و حصر آبادان را شکستند. کسی فکر نمی‌کرد که بتوانند این کار را بکنند. فکر می‌کردند چیزهایی می‌دانند که این دستورات را می‌دهند. در یکی از عملیات‌ها که فکر می‌کنم مهران بود، شهر در دست عراقی‌ها بود که ضربه روحی بزرگی برای نیروهای ما بود. امام فرمودند: به بچه‌ها بگویید مهران را آزاد کنند. این کلمه کافی بود که مهران را آزاد کردند. واقعآ اگر امام کلمه‌ای را می‌گفتند، فورآ عمل می‌شد. مثلا در موقع بسیج نیروها کافی بود که امام یک جمله بگویند که جبهه‌ها به شما نیاز دارد. هر کس هر کاری در دستش بود، به زمین می‌گذاشت و به جبهه می‌رفت.

 

پذیرش قطعنامه توسط ایران

و حالت تهاجمی عراق

حمله عراق به ایران بعد از

پذیرش قطعنامه توسط ایران

حضور نیروها در جبهه‌ها بعد

از فرمان امام(ره) برای

بیرون راندن عراقی‌ها

پشتیبانی مردم از جنگ

ناراحتی مردم از پذیرش

قطعنامه

تشیع جنازه‌های شهدا و

استقبال از رزمندگان

از اسناد با ارزش

تاریخ دفاع مقدس در ایران

فرمان و اظهار نظر تمایل امام در جنگ سرنوشت ساز بود. آخرین آن بعد از پذیرش قطعنامه بود. چند ماهی بود که وضع جبهه‌های ما خوب نبود و عراقی‌ها حالت تهاجم داشتند و قطعنامه هم پذیرفته شده بود و بعد از پذیرش قطعنامه در روحیه‌ی بچه‌های جنگ خمودی حاکم شد.

عراق فکر کرد موقع آن است که به اوّل جنگ برگردد و حمله وسیعی را در همان خطوط شروع به پیشرفت کرد و تا نزدیکهای اهواز آمد. امام فرمودند که نیروها به جبهه بروند و عراق را بیرون کنند. این حرف امام معجزه آسا بود. ما در جبهه‌ها بودیم. یک‌دفعه نیروهای متحمص که هر یک بارها در جبهه بودند و خیلی‌ها جانباز بودند، مثل سیل به جبهه آمدند. آن‌چنان عمیق و حماسی حرکت کردند که عراقی‌ها فهمیدند که اشتباه کردند و ثابت شد که پذیرش قطعنامه از روی ضعف نبود و از روی تدبیری بود که امام کرده بودند.

Èسیمای عمومی ملّت در جنگ به چه صورتی بود؟ رمز اصلی ملّت ایران در جنگ چه بود؟

Éغیر از عدّه معدودی که همیشه با انقلاب و خط امام دلخوشی نداشتند، بقیه مردم واقعآ پشتیبان جنگ بودند. شهید، جانباز، مفقود و اسیر می‌دادند. هر چه را که داشتند، برای جنگ می‌فرستادند. بعضآ که از شهرستانها برای کمک به جنگ می‌رفت، کاروانها، صد کاروانی بود. البته در مقابل هزینه‌های دولت، خیلی نبود. ولی اهمیّت آن نشان از پشتیبان مردم بود. هیچ احساس خستگی نکردند و حتّی آن روزی که امام قطعنامه را پذیرفتند، خیلی‌ها گریه کردند. آماده ادامه جنگ بودند. تشیع جنازه‌ها و استقبال از رزمنده‌گان و غیره، اسناد بسیار با ارزشی در تاریخ ما است. به نظرم همین روحیات مردم بود که دفاع را برای رزمندگان ما مثل اقیانوس برای ماهی کرده بود. شرایط مساعدی برای جنگیدن و دفاع کردن بود.

Èبه عنوان آخرین سؤال خاطره‌ای از دفاع مقدّس بفرمایید.

Éخاطرات خیلی زیاد است. امّا فرصت ما کوتاه است.

Èخیلی متشکرم.

Éموفّق باشید.