جناب آقای هاشمی! حضرتعالی اولین شخصیت روحانی بودید که پس از 66 سال تأسیس پالایشگاه آبادان، وارد پالایشگاه شدید و در محوطه با کارکنان اعتصابی پالایشگاه صحبت فرمودید. با توجه به جوّ مشوّش زمان که یکسری شیطنتهایی هم از سوی کمونیستها شد که اگراین اعتصاب شکسته بشود، سازش با رژیم است. من میخواستم بدانم صحبتها و سخنرانی شما حول چه محوری بود که کارکنان اعتصابی صنعت نفت را متقاعد ساخت که برای مصرف داخلی در آن زمان یک عده مشغول کار بشوند؟
صورت مسأله بعدآ روشن شد که چرا موفق شدیم این برنامه را اجرا بکنیم. در کشور اعتصابهای وسیع و همه جانبهای برای مبارزه با شاه و رژیم وجود داشت. هم بازارها و هم ادارات تعطیل بود. منجمله صنعت نفت هم قسمت زیادی تعطیل شده بود. کارگرها اعتصاب کرده بودند و آن موقع فهمیده بودیم که ضربه اصلی را این اعتصاب به رژیم میزند. چون صادرات نفت متوقف شده بود. فشار دنیا روی رژیم زیاد شده بود. در داخل هم برای مصرف چیزی نداشتند. برای حرکت تانک و هلیکوپتر هم رژیمگیر کرده بود. مردم بخاطر زمستان در زحمت افتاده بودند. در شهرها برای نفت صفوف کیلومتری بود. وضع را به امام گزارش دادند. امام گفتند برای مصرف داخلی اجازه بدهید تولید بشود. مصرف داخلی هم یک مشکلی پیدا کرد. آن این بود که از ظرفهای مازوت که در پالایشگاه بود همه انبارها پر شده بود. اگر نفت میخواستند تولید شود و پالایشگاه تصفیه کند جایی برای مازوتها نداشتیم و کارگرها هم اجازه نمیدادند که مازوت به خارجیها فروخته بشود. هیأتی از طرف امام معین شدند که من هم جزو آن هیأت بودم. در آستانه آمدن ما یک کاربری شد که کارگرها را به شک برد. اولا یک شایعاتی پخش کردند که اینها میخواهند اعتصاب را بشکنند و کارگرها حاضر نبودند و ثانیآ آقای مهندس حصیبی قبل از ما اینجا آمد
تلاش اعضای هیات
برای اقناع
اعتصاب کنندگان
ظرافت توجه به
روحیه کارگران
شکستن اعتصاب و
شروع مجدد تولید
نفت
تلاش دولت برای تولید
600 هزار بشکه نفت
از پالایشگاه آبادان
سخنرانی کرد. ایشان با فرهنگ جبهه ملی صحبت کرد. کارگرها تیپ انقلابی اسلامی بودند. آن فرهنگ اینها را بدبین کرد و یک شبهه بسیار جدی درست کرده بود. ما از تهران فهمیدیم. اینجور به ما اطلاع دادند که حرفهای آقای حصیبی کار را دشوار کرده و نمیدانستیم اینقدر دشوار است. اینجا که آمدیم کارگرها غیرمستقیم با ما تماس گرفتند. گفتند پیشنهاد هیأت را نمیپذیرند. باید کارگرها توجیه بشوند. بحثهایی هم آقای مهندس بازرگان کردند که موفق نشدند. من زبان کارگرها و رفتار و روحیات کارگرها را بیشتر از دیگران میشناختم. من قبلا اینجا بودم. حدود یک ماه در ماه رمضان منبر میرفتم. سرو کارم با کارگرهای مسلمان همین صنعت و نفت بود. هم آنها مرا میشناختند و هم من روحیات آنها را میشناختم. به پالایشگاه رفتم. فکر میکنم در جلوی تعمیرگاه مرکزی بود. جمعیت انبوهی بود. وقتی که من صحبت کردم اول افکار انقلابی را که در جامعه ما طلبهها بود و حرفهای امام و زندانیها و دیگران را گفتم. اینها فهمیدند مسایل چیز دیگری است. آنهایی که فکر میکردند یک گروهی میخواهند برنامه را به هم بریزند و یا حرفهایی از قبیل حرفهای آقای مهندس حصیبی مطرح است، متوجه شدند اصلا اینجوری نیست. بعد صحبتم تمام شد. کار مهمی که کردم اینکه اولا انقلاب را توضیح دادم و اهداف انقلاب و نقش مردم و خواستههای خودمان را توضیح دادم که برای چه مبارزه کردیم و چه میخواهیم. با آن توضیحاتی که دادم منطقی بود که ما برای مردم وسیله سوخت داخلی را فراهم کنیم. کارگرها را قانع کردم. گفتم اینجا یک حدی دارد اگر ما این کار را کردیم، اعتصاب شکسته نیست و باقی است. بعد از آن دیگر سئوالی نمانده بود. ملاقات خصوصی با رهبران کارگران داشتیم، دیدیم از ما سئوالی ندارند و قانع شده بودند.
*: جناب آقای هاشمی بعنوان دومین و آخرین سئوال، ما الان در مقطع زمانی هشتاد و ششمین سالگرد تاسیس پالایشگاه آبادان هستیم. حضرتعالی جایگاه فعلی و آینده این پالایشگاه را در صنعت نفت چگونه پیش بینی میکنید؟
** نظرم در دولت خودم این بود که پالایشگاه را حداقل به همان حدی که در گذشته بود، برگردانیم. یعنی حدود ششصد هزار بشکه تصفیه. البته کسانی هم بودند که استدلال دیگری داشتند و میگفتند این پالایشگاه با پالایشگاههای مدرنی که در
استدلال مخالفین
بازسازی و گسترش
پالایشگاه آبادان
تولید روزانه 450 هزار
بشکه نفت در پالایشگاه
آبادان
دنیا ساخته میشود مقایسه بشود نمیتواند اقتصادی باشد. چون مازوت زیادی دارد. مثلا پالایشگاه بندرعباس که جدید ساختیم حدود 20% مازوت دارد. اینجا گاهی تا 40% هم مازوت میدهد که نفت را برای تصفیه به چنین پالایشگاهایی نمیدهند. یک مقدار را میشد مدرن کنیم که هزینههای زیادی داشت. استدلال دیگر اینکه در اینجا ما همسایه بدی مثل عراق داریم که مطمئن نیست و پالایشگاه آسیبپذیر است. یک سرمایهای از پیش بوده که هست. اگر سرمایه جدید بیاوریم و اینجا خرج کنیم، شاید برای کشور منطقی نباشد. لذا باید جای مطمئنتری سرمایه گذاری میکردیم. ولی بهرحال به 450 هزار شبکه رساندیم. من هنوز دلم میخواهد که اینجا در حد گذشته باقی بماند. البته راضی هم نیستم که کشور ضرر بکند. باید بگونهای عمل بکنیم که هم ضرر فنی و اقتصادی نداشته باشد و هم موقعیت این پالایشگاه تاریخی و شهر آبادان محفوظ بماند. نمیدانم الان سیاست وزارت نفت چیست. در زمان من آن سیاست باقی بود و رد نشده بود.
*: خیلی ممنون. متشکریم.