مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی با شبکه تلویزیون المنار لبنان مصاحبه کننده : خبرنگار شبکه تلویزیونی المنار لبنان

مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی با شبکه تلویزیون المنار لبنان مصاحبه کننده : خبرنگار شبکه تلویزیونی المنار لبنان

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۰

 

Èجناب آقای هاشمی رفسنجانی! از اینکه این فرصت را به شبکه تلویزیونی المنار دادید، سپاسگذاریم. بعد از واقعه  11 سپتامبر در آمریکا، مسایل مختلفی در سیاستهای بین‌المللی مطرح شد. شما اهداف آمریکا را در اقدامات اخیر آمریکا به بهانه حملات 11 سپتامبر انجام می‌شود، چگونه ارزیابی می‌فرمایید؟

Éبسم‌الله الرحمن الرحیم، حقیقت مسئله 20 شهریور یا 11 سپتامبر واقعآ روشن نشده است. آمریکایی‌ها و دیگران مطالبی گفتند و ادعاهایی کردند و 19 نفر را مسؤول این حرکت معرفی کردند و گفتند مسؤول اینها نیروهای القاعده هستند. شواهدی هم آوردند، امّا اگر دلایل متقنی می‌آوردند و تمام یا بخشی از اسناد را می‌گفتند، واضح می‌شد. الان حقیقتآ ابهام دارد.

فقط اسم 19 نفر را که کشته شدند، از هواپیما در آوردند و خواندند. این دلیل جواب نمی‌دهد. لذا برای من روشن نیست حادثه‌ای که در نیویورک اتفاق افتاد، چه بود. البته هر چه بود، بد بود.

اینکه چنین عمل تروریستی در این سطح با مردم عادی که مشغول زندگی خود هستند، انجام شود، فکر می‌کنم برای هیچ‌کس قابل قبول نیست. تا اینجا روشن است. امّا اینکه چه کسی این کار را کرد، مهمّ است که حرفهای مختلفی می‌زنند. متأسفانه آمریکایی‌ها این را روشن نکردند. در

معرفی حادثه یازده سپتامبر

به‌عنوان یک جنگ

توسط آمریکا

افغانستان اوّلین قدم آمریکا

بعد از یازده سپتامبر

اهداف خاص آمریکایی‌ها بعد

از حادثه‌ی یازدهم سپتامبر

تأمین اهداف در فضای رعب و

وحشت توسط آمریکا

اینجا پرده ابهامی است که ان‌شاءالله تاریخ بعدآ روشن می‌کند.

آنچه که بعد از حادثه 11 سپتامبر در دنیا اتفاق افتاد، مسایلی است که داریم می‌بینیم و می‌توانیم روی آن تحلیل کنیم و آن اقدامات خود آمریکاست. آمریکا به صورت غیر منتظره این مسئله را به عنوان یک جنگ معرفی کرد و خودش را در حال جنگ قرار داد و طرف جنگ را هم هیچ وقت درست روشن نکرد. جز گروهی از افراد که این هم توجیه‌پذیر نیست. اوّلین قدمش را در افغانستان گرفت. هدفهای بعدی خود را به صورت مبهم و متغیر مطرح می‌کند. ولی اقدام روشنی که کردند این بود که اوّلا از لحاظ تبلیغاتی فضای دنیا را پر از حرف کردند. جوّ ارعابی در دنیا به وجود آوردند. کارهایی در هند و دریای عرب و حتّی مدیترانه و دریای سرخ و آسیای میانه و پاکستان و تا حدودی آسیای دور مثل فیلیپین و جاهای دیگر کردند.

بودجه‌های نجومی در اعتبارات نظامی خود پیشنهاد کردند تا هزینه‌های آینده را تأمین کنند. به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها اهداف خاصّی دارند و از پیش برای این کار آماده بودند. نمی‌توان قبول کرد که ظرف دو، سه روز این همه تصمیم گرفته باشند. آمادگی داشتند. این باید جزو شکهای مهمّ ناظران بین‌المللی باشد که چطور این همه آماده بودند. آنها که نمی‌دانستند چنین اتفاقی می‌افتد. این آمادگی‌ها زمان می‌خواست و آنها این زمان را نداشتند.

الان هم اهدافشان زیاد روشن نیست. به نظر می‌رسد که یکی از حلقه‌های مهمّ آنها مسئله فلسطین باشد که می‌خواهند در فضای رعب و وحشت و تهدید اهداف خود را تأمین کنند. در سوریه و لبنان هم اهدافی دارند. یکی از اهداف آنها منطقه ما، یعنی خلیج فارس است که می‌خواهند

اهداف آمریکا در منطقه

خاورمیانه

سوء استفاده آمریکا از

حادثه یازده سپتامبر

وجود فضای رعب و تهدید

در آمریکا

تحمیل نظرات توسط آمریکا با

استفاده از فضا سازی

موقعیت خود را روی مخازن نفت تثبیت کنند. یکی دیگر از اهدافشان می‌تواند در آسیای میانه و اطراف دریای خزر باشد تا مسایل روسیه و منابع نفت آنجا را زیر نظر بگیرند. نشان دادند که یکی از اهدافشان در آسیای دور است. چون در آنجا هم در حال مقدمه چینی هستند. در مجموع آنچه که به صورت قاطع می‌توان گفت، سوء استفاده آمریکایی‌ها از این حادثه مُعرض است. ماهیت حادثه هنوز مبهم است. آخرین حرفی که می‌توانیم بزنیم اینکه آمریکایی‌ها بعد از سقوط شوروی و ادعای تک قطبی بودن حاکمیت دنیا این وضع را متناسب دیدند تا به دنیا بگویند که آمریکا فرمانروای دنیای تک قطبی است. شاید مثلا خواب تجدید عصر بود و الان آمریکایی‌ها درصدد گرفتن این نقش هستند. البته این بحث طولانی است و باید خیلی مفصّل‌تر به آن پرداخت.

اینکه این حوادث، مخصوصآ حوادث بعد از 11 سپتامبر به فضای گفت‌وگو و مباحثه و تبادل رأی آسیب زده، قطعی است. یعنی شرایط، همان شرایط مذاکرات مساوی نیست. آنها الان در فضای رعب و تهدید هستند و می‌خواهند از موضع بالا با دیگران حرف بزنند. خیلی صریح می‌گویند هر کس با ما نیست، علیه ماست.

مذاکره با چنین طرفی هیچ وقت جدّی نمی‌شود. مذاکرات وقتی واقعآ مذاکره است که دو طرف خودشان را در مواضع مساوی ببینند و هر طرف نظرات خود را بدهد و دفاع کند و انتظار نتیجه هم داشته باشد. البته ممکن است همین گفت‌وگوها را تشویق کنند. ولی خودشان می‌دانند از چنین گفت‌وگویی نتیجه‌ای برای طرف دیگر گفت‌وگو عاید نمی‌شود. می‌خواهند فضایی درست کنند که بتوانند نظرات خود را تحمیل کنند. با رسانه‌ها، تهدیدات و امکاناتی که دارند می‌خواهند همه را با خود همراه کنند.

 

شیوه‌ی استبدادی آمریکا در

حال حاضر

اسلام پیشرفته‌تر از مسیحیت

سلطه دنیا از اهداف استکبار

من جدّی نگرفتم. البته هیچ وقت جدّی نگرفتم که دنیای استکباری تصمیم گفت‌وگو با دنیای اسلام آن هم در موضع مساوی داشته باشد. شاید برای تلطیف فضای کار خودشان و برای اینکه دنیا را سرگرم کنند، چنین مسایلی را تبلیغ کنند. امّا با این رفتار گفت‌وگو بی‌معنی می‌شود. وقتی هواپیماهای آنها بالای سر همه پرواز می‌کند و موشکهای کروزشان هم به سوی کشورهای اسلامی آماده پرتاب است و هر کس را که بخواهند، به تروریسم و اخلال‌گیری متهم می‌کنند، مذاکره بی‌معنی است. هر کس را بخواهند، توقیف می‌کنند و به زندانی که بخواهند، می‌برند و قوانین، قواعد و مصوّبات شورای امنیت، سازمان ملل و کنوانسیونهایی که امضاء کردند، برای آنها اعتبار ندارد. تصمیم مانند تصمیمات سلاطین استبدادی قدیم است. الان شیوه رفتار آمریکا این‌گونه است. نمی‌توان در این فضا گفت باید تمدنها با هم گفت‌وگو کنند.

È جناب آقای هاشمی رفسنجانی فکر نمی‌کنید هدف غرب، مخصوصآ آمریکا از ایجاد چنین جوّی در دنیا، رویارو کردن تمدن غرب با تمدن اسلامی باشد؟ چون بعد از این واقعه شاهد بودیم که مسلمانان آمریکا تحت فشار گروهی بودند که معلوم نیست به کجا وابسته‌اند.

É آنها کلمه‌ای گفتند، ولی احساس کردند اشتباه کردند. اگر درد دلشان بود، نمی‌بایست مطرح می‌کردند. خودشان می‌دانند که اگر بخواهند اسلام را با مسیحیت مقایسه کنند، اسلام پیشرفته‌تر است. امّا وقتی آنها با معیارهایی که دارند، بخواهند تمدن غرب بر دنیا حاکم باشد و این را مطرح کنند، فکر می‌کنم بیشتر به نزاع می‌اندیشند. البته هر نزاعی به معنی جنگ نیست. بلکه در فکر تفوّق هستند. می‌خواهند بر دنیا سلطه داشته باشند.

 

وجود نقاط ضعف فراوان

میان مسلمانان

عدم اتحاد مسلمانان از

مهمترین نقاط ضعف مسلمانان

عدم توجّه دنیای اسلام به

امکانات واقعی خود

وجود 58 کشور مسلمان در دنیا

وجود جمعیت و بازار فراوان

در دنیای اسلام

غنی بودن منابع انرژی

دنیای اسلام

Èدر این شرایط وظایف مسلمانان چیست؟ شما چه نقاط ضعفی در مسلمانان می‌بینید؟

Éنقاط ضعف مسلمانان فراوان است. اوّلین و مهمترین این است که متحد نیستند و یکپارچه حرف نمی‌زنند. تقسیم شدند. بعضی‌ها در مقابل آمریکا تسلیم شدند و فرمان می‌برند. در افغانستان می‌بینیم که مسلمانان چگونه هستند! بعضی‌ها ساکت هستند. مرعوب شدند و حرفی نمی‌زنند. بعضی‌ها هم حرف می‌زنند و عمل نمی‌کنند. کمی هم حرف می‌زنند و عمل می‌کنند. البته آن‌قدر که می‌توانند. شاید ریشه آن در این است که دنیای اسلام به امکانات خود توجّه واقعی ندارد و ارزش امکانات و موقعیت حقیقی خود را نمی‌داند. والّا دلیلی ندارد که مسلمانان مرعوب شوند.

اوّلا حدود 58 کشور هستیم که  3 1 آرای سازمانهای بین‌المللی را شامل می‌شود. هیچ گروه و فراکسیون بین‌المللی این‌قدر آرای آماده ندارد. البته اگر محور ما اسلام باشد و به مسایل قومی مثل عرب، فارس، ترک و غیره نپردازیم.

ثانیآ جمعیت حدود یک میلیارد و نیمی مسلمانان،  4 1 بازار دنیا را در دست دارد. این بازار خیلی تأثیرگذار است. هنوز ارزیابی نکردیم. اگر از این امتیاز در مقابل دنیای صنعتی استفاده کنیم، آنان بدون این بازار خفه می‌شوند.

ثالثآ منابع انرژی دنیای اسلام غنی است که از اندونزی و برونئی گرفته یا ایران و عربستان و دیگر کشورها گسترده است، بدون منابع انرژی ما دنیا راکد می‌شود. نفت، گاز، اورانیوم و چیزهای دیگر در دنیای اسلام زیاد است. دنیای صنعتی بدون اینها نمی‌تواند زندگی کند. نمی‌گویم اینها را قطع کنیم. می‌گویم برنامه داشته باشیم. آنها هر جا خواستند از امکانات خود

عدم وجود برنامه سیاسی

هماهنگ میان دنیای اسلام

در دست داشتن نقاط

سوق‌الجیشی دنیا

توسط مسلمانان

وجود نیروهای انسانی بسیار

با ارزش در دنیای اسلام

هماهنگی و وحدت از مهمترین

کارهای مسلمانان

استفاده می‌کنند. اگر خواستند سلاح می‌فروشند و نخواستند نمی‌فروشند. حتّی نفت را اگر خواستند می‌خرند و نخواستند نمی‌خرند. ولی ما هیچ برنامه سیاسی نداریم. هر کشوری برای خود برنامه‌های اقتصادی دارد. این امکانات بسیار عظیم و فوق‌العاده است. حساس‌ترین نقاط دنیا در اختیار ماست.

دریاهای دنیا را مرور کنید. وقتی آمریکا می‌خواهد به خلیج فارس بیاید، از کجا عبور می‌کند. از شرق که بیاید، مالاکا معبرش است که مال مسلمانان است. از غرب که بیاید از جبل‌الطارق و کانال سوئز عبور می‌کند که درست مسلمانان است. برای حضور در خلیج فارس باید از تنگه هرمز عبور کند.

نقاط سوق‌الجیشی و ارزشمند دنیا امروز در دست مسلمانان است. ما هیچ بهره‌ای از این امکانات نمی‌بریم. می‌بینید کشورهایی که قدرت دارند، از نقاط استراتژیک خود چه بهره‌هایی می‌گیرند!

به‌علاوه نیروهای انسانی بسیار با ارزشی در دنیای اسلام است که نوعآ مغزهای متفکّر خود را در اختیار غربی‌ها گذاشتیم تا از آنها استفاده کنند. همین الان قسمت اساسی غرب با نیروهای کشورهای اسلامی می‌گردد. امکانات زیادی داریم.

اگر برای اهداف استراتژیک خود مثل اسرائیل، مسایل فلسطین، لبنان، افغانستان و جاهای دیگر به صورت یکپارچه و دست جمعی و زیر نظر کنفرانس اسلامی که ظرف خوبی است، عمل کنیم، فکر می‌کنیم قدرت ما در مجموع از آنها بیشتر است.

È جناب آقای هاشمی، همه دنیا می‌دانند که طالبان دست نشانده آمریکا در منطقه است تا از این طریق روسیه، ایران و حتّی پاکستان و هند را زیر نظر داشته باشد. چرا آمریکا در نهایت به این نتیجه رسید که باید طالبان را از صحنه افغانستان بگیرد؟

تقویت طالبان و القائده

توسط آمریکا برای تضعیف

انقلاب

روشن بودن خصومت آمریکا با

انقلاب اسلامی

طالبان و القائده تهدیدی

برای آمریکا و استکبار در

حال حاضر

مهار دوگانه از اهداف آمریکا

Éاگر یک مقدار برگردید و به گذشته نگاه کنید، هم سیاست ایران را خوب می‌فهمید و سیاست آنها را. اینها در گذشته طالبان و القائده را در جوار ما، برای تضعیف انقلاب اسلامی تقویت می‌کردند. خصومت آنها با انقلاب اسلامی ایران خیلی روشن است و کسی نمی‌تواند مخفی کند. به دلیل تحریم‌ها و جنگهایی که علیه ما ایجاد کردند و برای تقویت فرقه‌های معارض، شیعه، از گروههایی از نوع سلفی و وهابی‌ها خلق کردند. چون می‌دانستند که وهابی‌ها و شیعیان یک تعارض تاریخی دارند. لذا اینها را پیدا کردند و به افغانستان آوردند و تقویت کردند و فکر کردند با آنها می‌توانند ایران و انقلاب ما را تضیعف بکنند.

البته طالبان هم با ما خصومت می‌کردند. ما خصومتی با هیچ فرقه‌ی اسلامی نداریم. آنها خصومت می‌کردند. اگر مزاحم ما نباشند، مثل بقیه فرق هستند. منتها وقتی خواستند آنها را به صورت انقلابی معرفی کنند، نمی‌توانستند به‌عنوان یک گروه مرتجع یا گروه محافظه کار علیه انقلاب اسلامی کار کنند، می‌بایست به آنها ماهیت انقلابی می‌دادند. ماهیتی که دادند به خاطر این بود که آنها در خیلی از کشورهای اسلامی بیشتر از ما هستند. الان خودشان تبدیل به یک تهدید برای روسیه، آمریکا و استکبار شدند. آنها دیدند به جای اینکه سودی ببرند، ضرر کردند و حالا باید در دو جبهه بجنگند. به‌علاوه کارهایی که اینها می‌کردند، معلوم بود به فکر افتادند که با هر دو برخورد کنند. مهار دو گانه‌ای که قبلا می‌گفتند باید عراق و ایران، را مهار کردند، الان باید بگویند شیعه و سنی را مهار کنیم. حرکتشان را شروع کردند و دیدند با طالبان و القاعده علیه ایران نمی‌توانند کاری بکنند. به‌علاوه آنها هم برایشان ناسازگار شدند. آمدند تا جای آنها را خودشان بگیرند. همان کاری که انتظار داشتند طالبان با انقلاب اسلامی

حلّ مسأله افغانستان توسط

آمریکا با کمک جبهه متحد

شمال

حضومت آمریکا با ایران

موضع ایران موضع اسلامی،

استقلال و مبارزه با

ظلم و توسعه‌طلبی و

انحصارطلبی

مردم افغانستان مظلوم‌ترین

مردم دنیا

وجود دو ونیم میلیون افغانی

در ایران

بکند و پایگاهی برای آنها در منطقه باشد، حالا خودشان مستقیمآ عمل کنند. این دلیل نمی‌شود که آنها از خصومت با ما دست برداشته باشند. آنها در دوره فترت به ایران نیاز داشتند. اگر ایران با آنها معارضه می‌کرد، مشکل فراوانی با مردم افغانستان داشتند. برایشان همین کافی بود که جبهه متحد شمال که با ایران دوستی دارند، با آنها همکاری بکنند و آنها همکاری کردند. به کمک آنها مسأله خودشان را حل کردند. چون برنامه دارند. الان می‌خواهند آن کاری را که از طالبان و القاعده می‌خواستند، خودشان انجام بدهند. طبیعی است که با ایران خصومت داشته باشند تا در معادلات حضور داشته باشند. موضع ما فرقی نمی‌کند. به هر حال موضع ما موضع اسلامی است، موضع استقلال، مبارزه با ظلم و ستیز با توسعه‌طلبی و انحصارطلبی است و موضع خودمان را حفظ می‌کنیم و هر جای دنیای اسلام که مسلمانها مورد تعرض قرار بگیرند، مثل فلسطین، ما در آن حدّی که قدرت یک دولت باشد، حامی هستیم.

Èبا توجّه به شرایط موجود در افغانستان که آمریکا در همه جای آن سایه گسترده است، کمک‌های ایران به افغانستان چگونه خواهد بود؟ آیا ادامه خواهد داشت؟

Éمردمی که در افغانستان هستند، برادران دینی ما و مظلوم‌ترین مردم دنیا هم هستند. الان بیست و چند سال است که آواره و در حال جنگ، فقیر، مریض، آسیب‌دیده هستند. ما حتّی آن زمانی که طالبان اینجا حاکم بود، کمکمان را دریغ نمی‌کردیم. دو میلیون‌ونیم افغانی در اینجا بودند. اگر ما اینها را بیرون می‌کردیم و به افغانستان می‌رفتند، کلی برای طالبان مشکل داشت. بنابراین ما به وظایف اسلامی خودمان در افغانستان مثل بقیه‌ی جاهای دنیا عمل خواهیم کرد. اگر بخواهیم مساعدت به آمریکا بکنیم، این کار را نمی‌کنیم.

 

مخالفت ایران با هر گونه

اقدام نظامی آمریکا در

دنیای اسلام

عدم توقف مبارزات نیروهای

آزدی‌بخش در دنیا

È آمریکا به صورت ضمنی اعلام کرده است که بعد از افغانستان نوبت عراق است. شواهد موجود هم نشان می‌دهد که برای این کشور برنامه‌هایی دارد. موضع ایران در قبال حمله آمریکا به عراق چیست؟

É ما با هر اقدام نظامی که آمریکا در دنیای اسلام علیه هر کشور اسلامی بکند، مخالف هستیم. گرچه دشمن و معارض ما باشد. ما این را درست نمی‌دانیم که یک کشور غیر مسلمانی آن هم مستکبر و از موضع سلطه‌طلبی و انحصار بخواهد بیاید یک کشور اسلامی را منهدم کند و ضربه بزند و مسلمانها را بکشد. این با منطق اسلام سازگار نیست. گرچه ما دلخوشی از عراق نداریم. عراق همیشه در این مدّت بیست سال ما را اذیت کرده است. در عین حال نمی‌توانیم راضی باشیم.

È آمریکا در ماههای اخیر با اتخاذ سیاست‌های جنجال برانگیز در صدد استیلای بر دنیاست که بیشترین هدفش رسمیّت دادن به اسرائیل است. به همین خاطر حمله 11 سپتامبر بهانه‌ای بود تا گروههای مبارز فلسطین و لبنان تروریست معرفی شوند. نظر شما در این‌باره چیست؟

É این مسأله روشن است. با ادبیات سیاسی و تاریخ نهضتها و دولتها، مسأله مقاومت نیروهای آزادی بخش هیچ‌وقت تعطیل نبوده و در قرون اخیر همیشه در دنیا بود. در آفریقا، آسیا و خاورمیانه از این نوع مبارزه داشتیم. اکثر این دولتهایی که الان هستند، سابقه آنها این‌گونه است که با نهضتهای آزادیبخش توانستند کشورشان را مستقل کنند و هنوز هم خیلی از جاها چنین است. همیشه هم منطق استعمار این بوده که هر جا نهضت آزادیبخش را پذیرفته، آن را سمبل مقاومت، مبارزه و جهاد تلقی کرد و هر جا نپذیرفت

سیاست یک بام و دو هوای

آمریکا در مورد نیروهای

آزادیبخش

مبارزات مردم فلسطین

مبارزات آزادیبخش

وجود صدها هزار آواره‌ی

فلسطینی در لبنان

آن را تروریست و عامل ارعاب و شورش تعبیر می‌کند. من هیچ تعجب نمی‌کنم که اینها بین این دو خلط کنند. برای اینکه تقریبآ همیشه این‌گونه بوده است. استثناء ندارد. هر جا که اینها موافق بودند، می‌پذیرفتند. در افغانستان وقتی که القاعده علیه شوروی می‌جنگیدند، نیروهای آزادی بخش بودند. الان چیز دیگری می‌شوند و تروریست حساب می‌شوند. در کشمیر، فیلیپین، سودان و هر جای دیگر همین‌گونه است.

فلسطین و لبنان از موارد روشن و خیلی حساس است. شک نداریم مردم فلسطین که الان بیش از چهار میلیون آواره دارند و آنهایی که باقی ماندند، با این ظلم و ستم زندگی می‌کنند، اگر اینها اقدامی بکنند، اقدام مقاومت و آزادی بخش است. هیچ کس نمی‌تواند در این تردید کند.

کسی که بخواهد به اینها تروریست بگوید، واقعآ باید خودش از همه‌ی ارزشهای انسانی خالی شود و به مفاهیم حق هیچ توجّهی نکند و از روی هوی و هوس ادبیات خلق بکند.

چند دهه است که مردم لبنان گرفتار اسرائیل هستند. در اشغال آنها و گرفتار جنگ داخلی بوده‌اند. مردم لبنان هم مقاومت می‌کنند تا دشمن را از خاکشان بیرون کنند. در حالی که همین لبنان آسیب دیده از جنگ داخلی و اشغال اسرائیل، صدها هزار نفر آواره فلسطین را تحمّل می‌کند. آن وقت به مبارزان این مردم، تروریست می‌گویند. این واقعآ ظلم به تاریخ است. ولی استعمار این کار را می‌کند و با نصیحت هم دست از این کار بر نمی‌دارد. ممکن است فقط با قدرت و قوت و اگر با فداکاری مواجه شود، یک قدم بردارد.

Èآمریکا در ماههای اخیر، اگرچه خودش درگیر مسایل خاصّ است، امّا هیچ وقت از مسئله فلسطین و اسرائیل بی‌خبر نبود.

راه انداختن مذاکرات صلح

در فلسطین گامی در جهت

اهداف آمریکا

فریب دادن دنیای اسلام با

راه‌اندازی مذاکرات صلح در

فلسطین

حفظ و توسعه بیشتر اسرائیل

از اهداف آمریکا و استکبار

مسؤولان آمریکا در تلاش هستند که بتوانند آرامش را به منطقه خاورمیانه برگردانند! اصولا هدف آمریکا از طرح شعارهای صلح‌جویی چیست؟

Éاگر فرض کنیم که از بین بردن تشکیلات خودگردان و اشغال مجدد بقیه‌ی فلسطین به نفع اسرائیل و آمریکا باشد، آنها یک روز هم تأخیر نمی‌کنند. آنچه که اینها را وادار کرد که بیایند مذاکرات صلح را راه بیندازند و این فریب کاری را بکنند، منافعشان بود. آن‌ها منافعشان را در آرام کردن منطقه به قیمت فریب دادن کشورهای اسلامی و مشروعیت دادن به اسرائیل و رسمیّت شناختن اسرائیل در بازارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دنیای اسلام می‌بینند. برنامه‌هایشان را در پناه مذاکرات صلح- یا مادرید، یا، اسلو، یا آمریکا و یا هر جای دیگر- انجام دادند. دنیای اسلام را فریب روشنی دادند. البته بعید بود که مسلمانها نفهمند، خودشان را به نفهمی زدند. معلوم بود که آمریکا و اسرائیل نمی‌خواهند از آن ایده‌ی اصلی سلطه‌ای که در تشکیل دولت اسرائیل بوده، صرف نظر کنند.

به هر حال، الان هم اگر بدانند آن سیاست مذاکره، صلح و تأخیر انداختن قیام مردم به نفعشان است، این کار را می‌کنند و اینجا را باقی می‌گذارند. منتها اگر احساس کنند انتفاضه فلسطین ادامه دارد و مردم فلسطین از همین فضای کوچک استفاده می‌کنند، بی رحمانه مردم را سرکوب می‌کنند. اصل و محور برای آنها حفظ و توسعه‌ی بیش از پیش اسرائیل است. حالا اگر توسعه جغرافیایی هم نخواهند، توسعه مناطق نفوذ، قدرت و سلطه می‌دهند و دنبال این هستند. هیچ نباید خوشبین باشیم که مثلا با حسن نیت از طریق اینها مواجه هستیم. فقط منافع اینها محور است و منافعاشان ممکن است در شرایط مختلف فرق بکند. غصه‌ای که ما داریم فریب خوردن و ضعف

جدّی شدن مردم فلسطین در

احقاق حقّ از نقاط مثبت

حمایت جمهوری اسلامی

ایران از فلسطین

حمایت جمهوری اسلامی

ایران از جهاد فلسطین

قضیه کشتی یک ترفند توسط

اسرائیل

نصیحت به آمریکا در مورد

عدم کمک سلاح هسته‌ای به

اسرائیل

دنیای اسلام است و نقطه‌ی مثبتی که این روزها داریم، جدّی شدن مردم فلسطین در احقاق حقشان است.

È فرمودید که دنیای اسلام هم فریب خورد و حتّی خود را به نفهمی زد. ایران چه کمکی می‌تواند به مردم فلسطین بکند؟

É ما در هیچ شرایطی، مردم فلسطین را اگر بخواهند مبارزه بکنند، فراموش نخواهیم کرد. البته در هر شرایطی وضع فرق می‌کند. متناسب با حرکت آنها و آمادگی جهاد آنها، جمهوری اسلامی در کنارشان است.

È جناب آقای هاشمی، قضیه کشتی چیست که اسرائیل و آمریکا این همه درباره آن تبلیغات می‌کنند؟ آیا واقعآ این کشتی متعلق به ایران بود؟

É در اصل اینکه جمهوری اسلامی از جهاد فلسطین حمایت می‌کند، نه خودمان تردید داریم و نه مایل هستیم دیگران تردید کنند. شجاعانه هم این موضع را اعلام می‌کنیم. امّا داستان کشتی یک ترفند است. ترفندی است که اسرائیلی‌ها درست همان موقعی که نماینده آمریکا می‌خواست بیاید، خلق کردند و ما هم واقعآ نمی‌دانیم این کشتی بود یا نبود و اگر بود از کجا آمده بود. سلاحی که آنجا بود از کجا بود و چگونه بود. اسرائیل می‌بایست انسانهای بی‌طرف را به آنجا می‌برد. مثل قضیه 11 سپتامبر است. اگر بود، آن را نشان می‌داد و اثبات می‌کرد. دروغ است.

چند روز قبل اسرائیل درست معکوس اظهاراتی که من در نماز جمعه کرده بودم، عمل کرد. من آمریکا را نصیحت کرده بودم که به اسرائیل بمب اتم ندهید و نگذارید اسرائیل در مسابقه هسته‌ای وارد شود، چون کشور کوچکی است و ظرفیت این مسابقه را ندارد. نصیحت کردم که این کار را نکنید.

 

رواج حرفهای اسرائیل توسط

رسانه‌های دنیا و برخی

رسانه‌های کشورهای اسلامی

حضور نظامی آمریکا در

افغانستان

تضعیف و محکوم کردن

عرفات توسط آمریکا

هند کشوری اصیل

اسرائیل گفت که هاشمی ما را به بمب اتمی تهدید کرد. عجیب است. بعضی از روزنامه‌های غربی هم همان نظر اسرائیل را تأیید کردند. بیشتر به خاطر این متأسف شدم که روزنامه‌هایی داریم که بعضی‌ها منتسب به کشورهای اسلامی پر مدّعا هستند، آنها هم حرف اسرائیل را رواج دادند. اسرائیل هر روز بهانه‌ای برای خود و اهدافش درست می‌کند. از نظر من صحنه‌ی مسخره‌ای است که آن هم آمریکا وارد بشود. آمریکا که همه‌گونه سلاح را مجانی می‌دهد و پول و پشتیبانی هم می‌دهند. بیایند موضوعی را خلق کنند و به دروغ بگویند که مثلا 50 تن سلاح سبک برای رقیب اسرائیل و مدعیان حق فلسطین فرستاده شده و این همه هیاهو بکنند. واقعآ از افتضاحات و طنزهای تاریخ است.

È فکر می‌کنید هدف اساسی آمریکا از جوّ تبلیغاتی که در دنیا ایجاد کرده است، چه می‌باشد؟

É در این جریانهای دو، سه ماه اخیر، ما طنزهای تلخی داریم. آمریکا با نیروهای نظامی خود به افغانستان آمد و می‌گوید که کشورهای دیگر در اینجا دخالت نکنند و پایگاه زده و هر روز می‌جنگد و به دیگران می‌گوید که شما دخالت نکنید. اسرائیل را این‌گونه مسلح می‌کند، ولی برای اینکه به دست اسرائیل بهانه بدهد، شرارت می‌کند. حتّی عرفات را محکوم و تضعیف می‌کند، این‌چنین صحنه‌سازی می‌کند. فضای تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی دنیا خیلی تأسف دارد.

È اخیرآ شاهد هستیم که آمریکا درصدد تیره کردن روابط ایران و هند است. فکر می‌کنید می‌تواند موفّق شود؟

É بعید می‌دانم. هند یک کشور اصیل است. این‌طور نیست که یک کشور هفتصد، هشتصد میلیونی با آن عظمت و روابطی که با ایران دارد، بتواند بازیچه‌ی سیاست آمریکا و اسرائیل قرار بگیرد. بر عکس، ما خیال می‌کنیم که هند می‌تواند در نهایت نقطه‌ای در مقابل سیاستهای آنها باشد.

 

جواب سریع به آمریکا

درصورت حمله به ایران

کم شدن نیروی آمریکا در

افغانستان

محاصره ایران از اوّل

انقلاب

È تهدید آمریکا نسبت به ایران هم جدّی است. البته بعضی‌ها می‌گویند هدف آمریکا از این تهدید گل‌آلود کردن آب برای ماهی گرفتن اسرائیل است. نظر شما درباره حمله احتمالی آمریکا به ایران چیست؟

É البته اگر آنها چنین اقداماتی بکنند، خیلی خسارت خواهند دید. ما دست بسته نمی‌مانیم. اگر چنین گستاخی اتفاق بیفتد، حتمآ جواب می‌دهیم. اواخر جنگ یادتان است که در خلیج‌فارس هر کاری که آمریکا کرد، جوابش را سریعآ دید.

È فکر می‌کنید حمله احتمالی آمریکا به ایران با چه هدفی انجام می‌شود؟

É ما اینها را زاید طبع سلطه‌طلبی و استعماری می‌دانیم و به‌شدّت مخالفیم و ممکن است از ما هم عکس‌العملی دیده شود.

È خبری روی تلکسها بود که عربستان از آمریکا خواست، نیروهایش را از عربستان ببرد یا کم کند. نظر شما در تحلیل این خبر چیست؟

É من چنین تحلیلی ندیدم. جز اینکه گفتند یک مقدار از نیروهای آمریکایی از عربستان می‌روند که معنای آن هم بیرون رفتن از منطقه نیست. در چند کشور دیگر هستند. به‌علاوه در عربستان هم نیروها باقی می‌مانند. صحبت از کم شدن است. من الان شرایطی نمی‌بینم که آمریکا داوطلبانه این کار را بکند. مگر اینکه به شکلی مجبورش کنند.

È شاید آمریکا بخواهد برای تحت فشار قراردادن ایران، دوباره دست به تحریم ایران بزند. در آن صورت سیاست شما چه خواهد بود؟

É ما به این وضع عادت کردیم. از اوّل انقلاب تقریبآ محاصره بودیم. مگر آن دوره‌ای که شوروی، آمریکا و کشورهای جنوب خلیج فارس و

کمکهای کشورها به عراق در

جنگ با ایران

انقلاب اسلامی انقلابی

مستمر

علاقه‌مندی ایران در روابط

دوستانه‌وصمیمی باکشورهای

دیگر

اهمیّت زیاد رابطه‌ی ایران

و عربستان

اولویت به کشورهای اسلامی در

روابط خارجی از اصول قانون

اساسی

دیگران کمکهای تسلیحاتی و انواع کمکها را به عراق می‌کردند و جنگ علیه ما به سرعت گسترش پیدا می‌کرد، ما مقاومت نکردیم و دشمن را سرجایش ننشاندیم؟ ممکن است از این حوادث باز پیش بیاید. به هر حال جمهوری اسلامی می‌داند که انقلاب اسلامی مستمر است. این انقلاب مستمر مقتضیات خودش را در دنیای امروز دارد. مردم ما هم برای تحمّل بعضی از مشکلاتی که از این طریق به‌وجود می‌آید، آمادگی دارند.

È سیاست ایران در قبال کشورهای همسایه، مخصوصآ کشورهای جنوب خلیج فارس، به‌ویژه عربستان چیست؟

É آنچه که مربوط به ما است، علاقه‌مند هستیم با همه‌ی این کشورها روابط دوستانه، صمیمی، برادرانه و اسلامی داشته باشیم. اواخر دولت من روابط خوب بین من و آقای امیرعبداللّه در عربستان شروع شد که ایشان صفحه تاریک گذشته‌ی روابط را پشت سر گذاشت و تا کنون هم ادمه دارد. البته اهمیّت عربستان از بقیه کشورها بیشتر است. ولی آنها هم برای ما برادر و دوست هستند. مگر اینکه خودشان نخواهند که فکر نمی‌کنیم خودشان نخواهند. ممکن است تحمیل شود.

È غیر از کشورهای منطقه، در دور دست‌تر هم کشورهایی هستند که مسلمانند، سیاست ایران با آنها چگونه خواهد بود؟

É آنها بالاخره کشورهای اسلامی هستند. ما به کشورهای اسلامی- چه عربی و چه غیر عربی- علاقه‌مند هستیم. قانون اساسی ما، ما را مکلّف کرده که در سیاست خارجی خود به کشورهای اسلامی اولویت بدهیم، بعد کشورهای همسایه و بعد کشورهای جهان سوّم. اینها سه امتیاز پیش ما دارند. هم مسلمان، هم همسایه و هم جهان سوّمی هستند. آنهایی که عقب‌تر هستند دو امتیاز دارند، جهان سوّمی و مسلمان. بنابراین ما مکلّف هستیم با قانون اساسی و احکام دینی با صداقت و محبت رفتار کنیم.

È چرا غرب، مخصوصآ آمریکا تلاش می‌کند، کشورهای

ایران یک کشور غربی

در گذشته

فاصله گرفتن کشورهای تحت

سلطه غرب با جمهوری اسلامی

ایران

عدم دلخوشی کفر جهانی،

استکبار و ارتجاع از

انقلاب اسلامی

استفاده الیبرالها و

غربزده‌ها قدم اوّل استکبار

در محو کردن انقلاب اسلامی

شورشهای مسلحانه و حذف

فیزیکی از اهداف

دشمنان انقلاب برای

نابودی انقلاب

اسلامی به ایران نزدیک نشوند؟ روابط ایران با کشورهای اسلامی چقدر اهمیّت دارد؟

Éاگر این روابط فعّال و دوستانه باشد، تأثیر شگرفی در دنیای اسلام دارد. در گذشته در زمان رژیم شاه، استعمار ایران را از کشورهای عربی و اسلامی جدا کرده بود و به جرگه کشورهای غربی و اسرائیل برده بود. ما از اسرائیل و کشورهای معاند اسلام فاصله گرفتیم. متأسفانه آنها با نفوذی که در کشورهای دیگر داشتند، مانع شدند که این دوستی بین دنیای اسلام و ایران برقرار شود. بعضی کشورها مثل لیبی و سوریه و کشورهای انقلابی با حسن سلوک و رفاقت با ما همکاری کردند. ولی اینهایی که تحت سلطه‌ی غرب بودند، از ما فاصله گرفتند. ما چنین چیزی را نمی‌خواهیم. آن قدرت اسلامی که عرض کردم، در صورتی است که همه با هم باشیم.

Èمشاهدات شما درباره‌ی شهادت هفتادوتن، شهید رجایی و شهید مطهری و برداشت مردم و تلقی مردم از این شهادتها چگونه بوده است؟

Éاصولا کفر جهانی و استکبار و ارتجاع از انقلاب اسلامی دلخوشی نداشتند. از همان لحظه‌ی شروع به فکر بودند که این انقلاب را محو کنند. اوّل انقلاب تصوّر می‌کردند که آوردن لیبرالها و عربزده‌ها می‌توانند جای رژیم شاه را پر کنند و مسلمانها را در حاشیه قرار دهند. این حربه عملی نشد. مردم به حکومت اسلامی رأی دادند.

قدم دوّم آنها شورشهای مسلحانه بود، در آن هم شکست خوردند. به فکر حذف فیزیکی شخصیتهای بسیج کننده انقلاب افتادند که بسیاری از علما و شخصیتها را شهید کردند. در این مرحله نیروهای مهمّی را از دست دادیم. در حادثه انفجار حزب جمهوری، هفتادو و تن شهید دادیم. در حادثه نخست‌وزیری، رئیس جمهور و نخست وزیر ما شهید شدند. شهدای محراب جزو بزرگترین سرمایه‌های انقلاب بودند که از دست ما رفتند. در

حضور مردم در صحنه از

عوامل مهمّ تداوم انقلاب

شکست اهداف دشمنان در

جنگ

تهاجم فرهنگی از حربه‌های

جدید دشمنان

انتخاب آیت‌اللّه خامنه‌ای

به رهبری نقطه‌ی عطفی در

انقلاب

زمان جنگ هم بود.

برنامه‌ی وسیعی برای حذف داشتند. مردم حقیقتآ احساس خطر کردند و دیدند استکبار و استعمار و کفر در مبارزه با اسلام جدّی هستند. به صحنه آمدند. قبلا این مقدار در صحنه نبودند. واقعآ وارد صحنه شدند. آمدن مجدد مردم به صحنه بعد از روزهای اوّل انقلاب و آمادگی مردم برای دفاع، شرایط را دوباره به نفع انقلاب تقویت کرد و طرح حذف نیروهای اصیل انقلاب شکست خورد.

در جنگ هم بعدآ شکست خوردند و امروز شکل دیگری به خودشان دادند. باز هم دست از دشمنی بر نداشتند و به اشکال دیگر می‌آیند. شاید این بار کار فرهنگی کنند. دنبال این هستند که انقلاب را ناکار آمد جلوه بدهند و به‌جای حذف فیزیکی شخصیت‌های انقلاب را ترور کنند.

È فکر می‌کنید، دشمنان بعد از توطئه‌های اوایل انقلاب، دست از ایران برداشتند؟

É دشمنان انقلاب که با جنگ، شورش، ترور و تحریم موفق نشده بودند، ناامید نشدند و خودشان را برای دوره بعد از امام آماده کرده بودند. امّا در این مرحله هم شکست خوردند. انتخاب آیت‌اللّه خامنه‌ای به رهبری، نقطه عطفی در انقلاب بود.

البته دشمنان هنوز هم دنبال روزی برای شکست انقلاب هستند که ان‌شاءاللّه هیچ وقت نمی‌توانند به هدف شوم خود برسند.

È خیلی ممنون.

É موفقّ باشید.