Èمدتها بود که اعضاء شورای سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی در انتظار فرصتی برای دیداری صمیمانه با آیت الله هاشمی رفسنجانی بودند. هدف این بود که در شرایط فراغت از امور اجرائی و در فضائی دوستانه و عاری از قیود رسمی، با مردی که نیم قرن مبارزه علیه قدرتهای شیطانی و سرانگشتان داخلی آنهارا در پرونده خوددارد و در سالهای دوری از مسئولیتهای اجرائی، از یکطرف آماج حملات عناصر قدرتطلب و قدرناشناس بوده و از طرف دیگر در کانون توجه محافل سیاسی و خبری داخلی، منطقهای و جهانی قرار داشته و دارد، از نزدیک و از هر آنچه مایل هستیم و هست سخن بگوئیم. این فرصت، سرانجام دست داد و در روز سهشنبه سوم تیرماه به مدت 150 دقیقه در دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام مهمان رئیس این مجمع، رئیس جمهور سابق و رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی بودیم.
به تاریخ که نگاه کردیم، احساس کردیم فرصت بسیار مناسبی برای مطرح کردن حوادث خونآلود تیرماه 1360 است که ششمین روز آن، روز ترور رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای و هفتمین روز آن، روز فاجعه جانگداز انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت 72 تن و سیدالشهدای انقلاب
شباهتهای حوادث امروز با
حوادث سالهای اول پیروزی
اسلامی شهید مظلوم آیت الله بهشتی بود. صحبتها، از همین وقایع شروع و به مسائل داخلی و منطقهای و بینالمللی در گذشته و حال و آینده کشیده شد. با این حال از آنجا که نکات جالبی در این گفتگوی صمیمانه وجود دارد که میتواند برای عموم مفید باشد، بخشی از آنچه که یکی از اعضاء شورای سردبیری توانست یادداشت کند را از نظر خوانندگان گرامی میگذرانیم.
ضمن تشکر از جنابعالی، چون به هفتم تیر نزدیک هستیم، بهتر است اوّل درباره این حادثه و شخص شهید دکتر بهشتی، از شما استفاده کنیم. شرایط آن روز بهگونهای بود که با شرایط امروز خیلی شباهت دارد. مؤلفههایی که این مسایل را به وجود آورد، با مسایلی که آنوقتها وجود داشت، به هم نزدیک هستند و انسان احساس میکند ریشههای آنها از بُعد حمایتهای خارجی و جریانهای داخلی که دنبال این مسایل بودند، یکی است. البته آن زمان به دلیل وجود امام(ره) و قدرت بیشتر انقلاب، کمی مکتومتر بود. ولی این افکار بود. الان همین مسایل به صورت بازتری بروز کرد. اگر در این زمینه مطالبی بفرمایید، استفاده میکنیم.
Éبسماللهالرحمنالرحیم. شباهت الان با سالهای اوّل خیلی زیاد است. من یکی، دو بار در خطبههای نمازجمعه و شاید در سخنرانیهای دیگر گفتم تا نسل نو بداند که این مسایل برای انقلای خیلی جدید نیست. منتهی به بعضیها برمیخورد. نمیدانم چرا؟ به کسانی که دشمن هستند، برمیخورد. امّا آنهایی که دوست انقلاب هستند، باید استقبال کنند. اگر انتقاد دارند، بگویند مثلا این حادثه شبیه نیست یا هست.
همانطور که شما گفتید از اوّل با همین مخالفانی مواجه بودیم که الان
تقسیمبندی دشمنان انقلاب
اسلامی
صراحت دشمنان در اظهار
دشمنی با انقلاب
همکاری بعضی از داخلیها با
دشمنان برای تضعیف نظام
تداوم مسیر انقلاب اسلامی
هستیم. اگر تقسیمبندی کنیم، بعضیها جزو دشمن میشوند که میخواهند انقلاب را از پا درآورند. سلطنتطلبها و طرفداران آمریکا و ضد انقلابهای داخلی و کسانی که از اوّل دشمن و منافق بودند و انقلاب منافع آنها را گرفت، دشمنان صریحی هستند. عدّهای هستند که دلشان میخواهد انقلاب بماند، ولی آنها اداره کنند. لیبرالها از این نوع هستند.
فکر نمیکنم اینها در تقسیمبندی جزو دشمنان اصل انقلاب باشند. آنها طیف گستردهای دارند. گروههایی در اوایل انقلاب بودند که تند، لیبرال، جبهه ملّی، نهضت آزادی و چند حزب دیگر بودند. منافقین هم جزو آنها بودند. نیروهای چپی بودند. آنها با دشمنان همکاری میکردند که منجر به فرار بنیصدر شد. فکر میکنم الان هم اینگونه است. یعنی دشمنان سابق همچنان دشمن هستند. صریحتر هم شدند. مخصوصآ در این چند ماه اخیر آمریکا خیلی صریح حرف میزند. اسرائیل فراریها و طاغوتیها را جمع کرده است. ابزار آنها هم بیشتر شد. الان از جهت ابزار رسانهای میدان وسیعی دارند. داخلیها هم همانگونه هستند.
آنموقع هم بعضی از دوستان که از آنها انتظار نمیرفت، با دشمن همکاری میکردند. الان هم برخی از دوستان که ما از آنها توقع داریم، به نوعی با دشمن در تضعیف نظام همکاری میکنند. میخواهم به نسل جوان بگویم که روزهای سختتری داشتیم، ولی به خوبی پشت سر گذاشتیم. امکانات ما هم خیلی کم بود که الان زیاد شد. لذا نباید امید به سازندگی انقلاب ضعیف شود.
باید مطمئن باشند که انقلاب راه خود را ادامه میدهد. البته پستی و بلندیهایی هم دارد. یک نمونه آن مسئله انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی است. یک لحظه آن تاریخ را مرور کنید. میبینید که
مرور حادثه هفتم تیر
ترورهای گسترده در اول
انقلاب
قوی شدن نیروهای انقلاب
در حوادث
منافقین در دو، سه عملیاتی که کردند، اکثر مسؤولین درجه یک را یا به شهادت رساندند و یا خانهنشین کردند. در یک عملیات تعداد زیادی نماینده، وزیر، سران قوه قضائیه و دوستان دیگر را از دست ما گرفتند. 24 ساعت قبل آیتالله خامنهای را ترور کرده بودند. آن روز همه ما نگران حال ایشان بودیم. چند روز بعد دفتر نخستوزیری را منفجر کردند.
رئیسجمهور، نخستوزیر و رئیس شهربانی را یک دفعه از انقلاب گرفتند. در همان زمان جنگ هم داشتیم که مشکلات آن معلوم است. دشمن بخشهایی از 5 استان ما را گرفته بود. با همین گستاخی حرف میزد. همه دیدند که جنگ و آن همه مشکلات را پشت سر گذاشتیم و بعد از آن، کشورمان را ساختیم. زیربناها را تکمیل کردیم. این تشابه را به خاطر این میگویم که اگر کسانی میخواهند از تاریخ درس بگیرند، در این تاریخ درس هست. الان جنگ را نداریم. حوادث آنگونه را نداریم که یک دفعه مجلس، دولت و قوه قضائیه آسیب ببیند.
نیروهای انقلاب هم از آن زمان قویتر هستد. الان 8 میلیون بسیجی و آن همه تجربیات جنگ را داریم. کی ارتش ما اینگونه بود؟ قدرت وسیعی که نیروهای مسلّح ما دارند، آن موقع نداشتند. بخش عظیمی از مردم ما به خانوادههای شهدا وابسته هستند. گروهی ایثارگر هستند که انقلاب را مال خودشان میدانند. اینها صمیمانه از انقلاب دفاع میکنند. حتّی اگر ما نباشیم، اینها از انقلاب دفاع میکنند. اتفاقآ حوادث این روزها قدرت انقلاب را نشان داد.
Èشما تشابههای الان و اوایل انقلاب را فرمودید. امّا تفاوتی هم دیده میشود. الان در داخل مجموعه حکومت، کسانی با آنهایی که در مقابل هستند، همنوایی دارند. در آن زمان این مسایل
برنامهریزی دشمنان برای
حادثه هفتم تیر
وضع کشور در سالهای اول
پیروزی انقلاب
صبوری بیشتر مردم در سالهای
اول پیروزی انقلاب
را نداشتیم. اصل حکومت در جاهای مختلف مثل مجلس، دولت و قوه قضائیه و رهبری یکپارچه بودند، ولی الان اینگونه نیست. این روزها از طریق بعضی از روزنامهها، تریبونها و افرادی که مسؤولیت دارند، حرفهایی به نفع دشمنان میزنند. دارند با آنها همراهی میکنند. سعی میکنند بین قوه قضائیه و دولت درگیری ایجاد شود. این تفاوت وجود دارد. خوب است این را در مقابل شباهتها توضیح دهید.
Éاوّلا شما روز حادثه را نگاه نکنید. به چند ماه قبل برگردید. آن حادثه که یک دفعه اتّفاق نیفتاد. واقعآ اینگونه بود. در مجلس سی چهل نفر بودند که واقعآ ما را اذیت میکردند. در هر برنامهای مشکل درست میکردند. رئیسجمهور ما بنیصدر بود که برای تشکیل دولت از آغاز تا پایان مشکل داشتیم. اصلا کابینه نداشتیم. آن موقع مطبوعات مخالف بیشتر از مطبوعات موافق بود. روزنامه میزان و انقلاب اسلامی از طرف نهضتآزادی و بنیصدر در کنار نشریات دیگر گروهها کار میکردند. دانشگاههای ما هم وضع بدی داشتند. گروه ما هم مدیران نالایقی داشت. خیلیها از قدیم مانده بودند که دشمن بودند. همه جا هم حضور داشتند. این اختلاف که این روزها هست، آن موقع اعصاب خردکنتر بود.
من در مجلس شاهد بودم. بعد از حذف بنیصدر، یک مقدار مسایل تلطیف شد. ولی از بین نرفته بود. من اینگونه میبینم که شرایط امروز ما بهتر از گذشته است. تنها مشکل الان توقعات مردم است. آن موقع مردم میدیدند که در جنگ هستیم. الان مردم انتظار دارند پس از 25 سال بعضی از مشکلات را نداشته باشیم. این نقطه مهم است که باید درباره آن حرف بزنیم و باید نیازهای به حق مردم را رسیدگی کنیم.
عبور انقلاب از حوادث
شباهت کار آمریکاییها در
اغتشاشات خرداد 1382 با
28 مرداد 1332
براندازی، قصد اصلی
دشمنان انقلاب
Èمنهای توقعات مردم، شما احساس میکنید از شرایط موجود عبور میکنیم؟
Éخیلی بهتر عبور میکنیم. یک نمونه آن اغتشات اخیر بود. به نظرم برای ما و مخالفین داخل یک درس است که انشاءالله توضیح میدهیم.
Èدر ماههای اخیر شاهد اعتراضاتی در شهر تهران و بعضی از نقاط کشور بودیم که رسانههای غربی با بزرگ جلوه دادن آن سعی داشتند آن را به یک حرکت عمومی تبدیل کنند که با درایت مردم و مسوولان با شکست مواجه شد. حضرتعالی هم در نمازجمعه آن را تحلیل کردید. بفرمایید نقش آمریکا در این حرکات و شباهت آن به کارهای گذشته آمریکا درباره ایران چگونه است؟
Éیک بُعد آنچه آمریکائیها در اغتشاشات اواخر خرداد ماه سال 1382 کردند، بسیارمشابه و تقریبآ هم حجم همان کارهایی بود که در 28 مرداد سال 1332 انجام داده بودند. نتیجه این اعمال میتواند درس خوبی برای دشمنان خارجی ما، از جمله آمریکا و دوستان نادان داخلیشان باشد. دولت آمریکا تقریبآ از تمام امکانات اعم از رادیوها و تلویزیونها و ماهواره و مزدوران داخلی و حتی اجیر کردن اراذل و اوباش استفاده کرد و در تمام مراحل بصورت جدّی قصد براندازی داشت. انتخاب دانشگاه بعنوان کانون بحران از سوی پیاده نظام داخلی آمریکا با حساسیت خاصی صورت گرفته بود. پول بسیاری در داخل و خارج از سوی آمریکائیها خرج شد و سربازان رسانهای با آخرین تجهیزات و امکانات حمله را ادامه میدادند. دفتر ویژهای از سوی برخی نمایندگان کنگره آمریکا دایر شده بود و افراد کاخ سفید یکی یکی به میدان آمدند و رئیس جمهور آمریکا هم صراحتآ حمایت خود را از اغتشاشگران اعلام کرد.
صراحت لهجه آمریکا در
اغتشاشات خرداد 1382
عدم همراهی مردم با
اغتشاشگران
عدم استفاده نظام از همه
امکانات برای مهار اغتشاشات
مهار اغتشاشات، تابلویی
خوب برای قدرت نظام
شباهت حوادث اخیر با
حوادث سال 1360
هنوز مطمئن نیستیم که آیا این آشوبها بصورت طراحی از قبل بوده یا اینکه پس از جرقه کوی دانشگاه که یک اعتراض ساده صنفی بود، به کمک افراد داخلی سوار بر این موج شدند، ولی آنچه مسلّم است، این است که صراحت لهجه آمریکائیها و بعد هم انگلیسیها حکایت از مقابله جدّی برای براندازی داشت و علائم متعددی هم از نقشه از پیش طراحی شده حکایت دارد.
اما نتیجه کار، اولا در اوج ناآرامیها تنها عده اندکی در اغتشاشات شرکت داشتند. ایجاد ترافیک در خیابانهای تهران هم کار چندان دشواری نیست، با یک تصادف ساختگی و یا خرابی یک ماشین اتفاق میافتد. با این حال، مردم و نیروی انتظامی بدون هیچگونه سازماندهی به مقابله پرداخته و همه چیز را به حالت عادی برگرداندند و غائله را ختم کردند. از نیروهای دولتی فقط نیروی انتظامی و آنهم در حجم کم در محلهای درگیری حاضر بودند. حال آنکه ما نیروهای زبده برای مقابله با بحران داریم که وارد عمل نشدند، نیروهای زبده بسیجی داریم و از همه بالاتر ارتش و سپاهی بسیار قوی داریم. در جریان اغتشاشات حتی دولتمردان و سیاسیون ما هم بصورت تبلیغاتی وارد نشدند. امروز آمریکائیها واماندهاند که چگونه تحلیلهایشان غلط از آب درآمده است.
این ماجراها تابلوی خوبی برای قدرت نظام بود و وزن آمریکا را در این جریان کاملا مشخص کرد.
در سال 1360 هم تقریبآ اوضاع همینطور بود. من این موضوع را در نماز جمعه گفتم و عدهای عصبانی شدند، حالا بیشتر توضیح میدهم. در آن هنگام که جنگ بود و ضد انقلاب داخلی بویژه منافقین با حداکثر توان به محاربه پرداخته و تعداد زیادی از مسئولین نظام را از ما گرفته بودند و
نگاهی به اوضاع ایران
در سال 60
سوء استفاده مخالفان از
اعتراض صنفی و سیاسی
دانشجویان
لزوم عبرتگیری افراد نادان
از سرنوشت منافقان
تعدادی از نمایندگان مجلس هم با سخنرانیها و تذکرات از آنها حمایت میکردند و اغلب نیروهای مخلص ما هم درگیر جنگ و غائلههای کردستان بودند، خداوند کمک کرد و با رهبری امام(ره) و وحدت مردم و مسئولان باقی مانده، از بحران عبور کردیم. امروز به نظر من، گذر از چنین بحرانهایی آسانتر است، بشرط آنکه نسل جوان را آگاه کنیم و اجازه ندهیم از جوانان و بویژه دانشجویان سوء استفاده بشود.
اعتراض دانشجویان در خصوص مسائل صنفی و حتی سیاسی کاملا قابل طرح است و باید به آنها توجه شود، ولی افرادی از خارج دانشگاه و به اسم دانشجو به طرح مطالبات سیاسی خود و یا اربابان خارجی میپردازند، البته اغلب هم جوان و فریب خورده هستند، چرا که افراد کارکشته اینچنین بیگدار به آب نمیزنند، اینها خواستهای واقعی و قانونی دانشجویان را هم به بیراهه بردند، من فکر میکنم منشا این حرکتها هم از داخل بود و هم هدایت خارجی داشت که با انگیزه کسب رأی جوانان، داشتن پایگاه در بین دانشجویان و شاید هم هماهنگی با سرنخهای بیرونی اینکارها صورت گرفت.
È بعد از اشغال عراق توسط آمریکا، منافقین دوگونه برخورد را درباره خود شاهد بودند. از طرفی آمریکا که قبلا آنان را تروریست معرفی کرده بود، این گروهک را زیر چتر حمایتی گرفت و از طرفی دیگر فرانسه اقدام به دستگیری سران آنان کرد. به نظر حضرت عالی انگیزه هر دو کشو از این کار چه میباشد؟
É در هر حال بهتر است برخی افراد نادان داخلی از سرنوشت منافقین عبرت بگیرند، مخصوصآ اینکه این روزها عدهای از آنها (منافقین) پس از 20 سال فرار و دربه دری به زندانهای عراق و فرانسه افتادهاند.
انگیزه فرانسه در دستگیری
منافقین
رفتار مشکوک آمریکا با
منافقین در عراق
بی توجّهی جامعه جهانی به
اقدامات خلاف آمریکا
در مورد انگیزه فرانسه از دستگیری منافقین پس از 20 سال هنوز زود است تحلیل کنیم، اما آنچه خودشان میگویند، ضروریات ملی انگیزه دستگیری منافقین در پاریس بوده است. ابزار و آلات ترور و وسایل غیرمتعارف کشف شده هم همین را میرساند.
نکته دیگر راجع به منافقین، به رفتار مشکوک آمریکائیها با این گروه در عراق برمی گردد که عدهای از هیئت حاکمه این کشور علیرغم اعلام رسمی تروریست بودن منافقین باآنها همکاری میکنند. نقض آشکار مصوبه دولت و مجلس آمریکا در خصوص گروهک منافقین تاکنون نقطه ضعف بزرگی برای آمریکا در جهان بوده، چرا که متهم به برخورد دوگانه با تروریستها شده است. به نظر من انجام چنین اشتباهات بزرگ سیاسی بدلیل محاسبات غلط استراتژیستهای آمریکائی است که میتواند عمدی و برای خراب کردن رقیب و یا از روی خطا بدلیل بی تجربه بودنها باشد.
È از کارهای آمریکا گفتید. در همین راستا ما شاهد خلاف کاریهای آمریکا در سطح جهان، به ویژه درباره ایران در طول سالهای جنگ با عراق و سکوت جامعه بینالمللی هستیم. در اینباره توضیح بفرمایید.
É از نکات قابل توجه، بی توجهی جامعه جهانی به اقدامات خلاف آمریکاست. مثلا همین سرنگونی هواپیمای مسافری ایرباس ایرانی در خلیج فارس که توسط موشک آمریکائیها صورت گرفت و در آن فاجعه قریب 300 نفر مسافر که اغلب زن و کودک بودند به شهادت رسیدند، بی توجهی جهان به این جنایت موضوع مهمی بود، حمله در شرایطی به هواپیما انجام شد که با جوسازیهای آمریکا و اسراییلیها، جهان نگران پیروزی ایران در جنگ علیه عراق بود. ما در آن زمان با تصرف شهر فاو به پشت دروازههای
پیروزی ایران در جنگ با
عراق علیرغم حمایتهای
غرب و شرق و ارتجاع از
صدام
مداخله نظامی آمریکا در
جنگ عراق علیه ایران
احساس غرور آمریکا در
جهان تک قطبی
11 سپتامبر، بهانه حضور
آمریکا در منطقه
بصره رسیده بودیم و دست بسیار بالایی در جنگ داشتیم. از طرفی ابرقدرتها و ارتجاع با تبلیغات مسموم، حاضر به پذیرش پیروزی ما نبود. لذا علیرغم سیل ارسال اسلحهها به بغداد و تحریم کامل جمهوری اسلامی و جلوگیری جدی از صادرات نفت ما، رزمندگان توانسته بودند تا نزدیک بصره پیش بروند. در چنین شرایطی آمریکا به بهانههای مختلف با ما درگیر میشد، تعداد زیادی ناو در خلیج فارس مستقر کرده بود و اجازه نمیداد نفت ما از آنجا عبور کند و حتی کشتیهای برخی کشورهای منطقه را با پرچم آمریکا عبور میدادند. لذا فضا، فضای سالمی نبود و ناو جنگی وینسنس که مجهز به آخرین فناوریها بود، مستقیمآ وارد جنگ شد و هواپیماهای ایرانی را سرنگون کرد. افکار عمومی جهان هم تحت تاثیر تهاجم تبلیغاتی و رسانهای غرب و شرق این جنایت را پذیرفت و آنرا هضم کرد.
È حمله آمریکا به عراق و افغانستان و چشمانداز حرکت بعدی آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
É بعد از سقوط شوروی، آمریکائیها جهان تک قطبی را مطرح کرده و علیرغم مخالفت جهانی اصرار به اجرای این طرح داشتند. امروز مسئولان آمریکائی فکر می کنند که باید جهان، بویژه مناطقی خاص که بسیار با اهمیت هستند، مطیع فرمان آنها باشد. یکی از این مناطق خاورمیانه است. بهانه حادثه 11 سپتامبر و تفسیر مبارزه با تروریست کافی بود که این دو کشور (عراق و افغانستان) را که دارای دولتهای ضعیف وغیر مردمی و حتی وابسته و ساخته آمریکا بودند، انتخاب کنند. لذا نیرو و قدرت زیادی هم لازم نبود، چون طالبان ساخته آمریکا بود. صدام در اثر دو جنگ که خودش افروخت و تحریم طولانی بیتالمللی و عدم پایگاه مردمی به شدت ضعیف
نادیده گرفتن وزن مردم
منطقه، خطای راهبردی آمریکا
اشغال افغانستان با
ظاهری قانونی
تفاوت مسئله عراق با افغانستان
مقاومت مردم عراق در مقابل
اشغالگران
مخالفت بعثیها، مشکل
آمریکا در عراق
شده بود و اطلاعات کافی برای ساقط کردن آنها وجود داشت. اما آنچه که در این محاسبات مورد توجه قرارنگرفت و آمریکا بعنوان یک خطای بزرگ راهبردی دچار آن شد، ندیده گرفتن وزن مردم منطقه در محاسبات بود. آمریکا هم در افغانستان و هم در عراق با مشکلات جدّی از طرف مردم روبرو خواهد شد.
اشغال افغانستان با ظاهری قانونی و مصوبه سازمان ملل انجام شد و لذا تا حدودی قابل پذیرش بود، اما اداره آنجا که کشور بسیار فقیری است و عراق که حداقل دو دهه آخر را بصورت کمونیستی یعنی اقتصاد دولتی اداره شده، اداره و بازسازی افغانستان نیاز به هزینه بسیار بالایی دارد که اقتصاد بیمار آمریکا پاسخگوی آن نیست. کمکهای بین المللی نیز بسیار ضعیف و یا کند است و مردم هم با سابقه سالها جنگ فرسایشی به این آسانیها زیر بار سلطه نخواهند رفت.
اما در عراق مسئله کاملا فرق میکند ، عراق کشور ثروتمند و با فرهنگی است و سالها بصورت اقتصاد دولتی اداره شده که این امر از عهده آمریکائیها برنمیآید، حجم تخریبها بالاست و احیاء کشور عراق بدون همکاری مردمش ممکن نیست. فروپاشی سیستم اداری حزب بعث عراق برای جلوگیری از رسوائیهای بعدی برای اشغالگران آمریکائی، سبب شد که هیچ سیستم جایگزینی وجود نداشته باشد، از طرفی افراد اصیل و با فرهنگ تن به همکاری با اشغالگران بد نامی همچون آمریکا و انگلیس نمیدهند. افراد ضعیف و قدرت طلب هم تنها میتوانند دیکتاتورهای کوتاه قدی باشند که با شعارهای آمریکائی همخوانی ندارند.
مخالفت بعثیهای کار کشته با این سیستم هم خود مشکل جدّی برای آمریکا در عراق است. لذا به نظر میرسد آمریکا موفقیتی حداقل در کوتاه
سپردن عراق به مردم، تنها
راه ممکن آمریکا برای نجات
شکست آمریکا در عراق برای
تأمین منافع اسرائیل
محاصره ایران، یکی از اهداف
آمریکا در حمله به عراق و
افغانستان
مدت در عراق نخواهد داشت، اما چون نفت وجود دارد، آمریکائیها ناچار از چپاول نفت عراق بوده و این امر در دراز مدت برای آنها بسیار گران تمام خواهد شد. پس تنها راه، سپردن کار بدست مردم عراق است که در آن صورت قطعآ مردم عراق آمریکا و انگلیس و هر اشغالگری را حذف خواهند کرد. شعار دموکراسی آمریکائیها کاملا دروغ بوده و در جهت تجدید دیکتاتوری حداقل به شیوه حزب بعث هستند.
فشار دیگر به اشغالگران در عراق این است که اکثریت مردم عراق ضد اسرائیلی هستند. یکی از اهداف اصلی اشغالگران تأمین حفاظت برای اسرائیل بود که این امر هم قابل تأمین نیست. از دیگر واقعیتهای عراق وجود حوزه علمیه نجف است که تاریخ یک قرن و نیم اخیر آن حکایت از عدم سلطه پذیری و حتی قیام علیه سیاستهای استکباری در ایران، عراق و عثمانی دارد. لذا پذیرش ظلم اشغالگری برای مردم با تمدن بسیار کهن بین النهرین عملی نیست.
È با توجه به مشکلات آمریکا در عراق، تهدیدهای آمریکا در مورد ایران را چگونه تفسیر میکنید؟
É این تهدیدها بعد از پیروزی انقلاب همیشه بوده و نشیب و فراز داشته و اکنون در فراز است، ولی اینهم مثل گذشته محکوم به شکست است.
اما اگر قدری وسیعتر نگاه کنیم، به موضوع دیگری برمیخوریم و آن اینکه با حضور آمریکائیها در عراق و افغانستان، حلقه محاصره کشور ایران تقریبآ بسته شده است. آمریکائیها در آذربایجان، ترکیه، عراق، جنوب خلیج فارس، پاکستان، افغانستان و حتی بخشی از آسیای میانه هم حضور دارند. در چنین شرایطی خود آنها و انگلیسیها میگویند حمله نظامی منتفی است، پس میماند بحث کنترل که این مسئله هم عملی نیست، چرا که تنها
نیاز آمریکا به ایران برای
حضور در منطقه
انگلیس، دم سگ آمریکاییها
تلاش آمریکا برای حضور در
شمال ایران
در یک سمت، یعنی فقط در جنوب ایران، آبهای پهناور خلیج فارس بدون قدرت ایران قابل اداره نیست. البته با تمام این تفاصیل، نیروهای مسلح و مردم و بسیج و مسئولان ما همه آماده مقابله هستند و موضوع اغتشاشات اخیر بهترین سند برای نیاز به وحدت است که حتمآ حاصل خواهد شد.
Èامروز در خبرها بود که نخست وزیر انگلیس هم همان حرف بوش را نسبت به حمایت از اغتشاشگران اعلام کرده است. در عراق هم انگلیس و آمریکا با هم بودند و گاهی در خبرها بهگونهای تنظیم شده بود که اینها را به هم ارتباط میدادند و انگلیسیها هم که خیلی سوابق سوء درایران دارند، الان هم خیلی فعالند و احتمال اینکه سرنخ هایی وجود داشته باشد که سرویس جاسوسی آنها فعالیت نماید و کارهایی بکند، خیلی زیاد است. ارتباطات بین آمریکا و انگلیسیها را چگونه تحلیل میکنید؟
Éقبلا خود انگلیسیها جواب دادهاند که انگلیسیها شدهاند دم سگ که هر وقت آمریکاییها بخواهند تکان میدهند و حرفی است که خود آنها در جریان حمله به عراق گفتهاند.
Èقبل از اینکه آمریکا به عراق حمله کند، بلر مطرح کرد که حتّی ما، به تنهایی هم اینکار را خواهیم کرد؟
Éمن یادم نیست چنین حرفی زده باشد و این در قد و قواره انگلیس نیست
Èآیا این حرکت آمریکا در افغانستان و عراق را اقدامی علیه ایران نمیبینید؟
Éآن اوایل این تحلیل بود. چون اینها در شمال ما به آسیای میانه رفتند و پایگاه گرفتند و آذربایجان و گرجستان هم دنبالش بود و در جنوب هم بودند
مقاومت ایران در ابراز
مسایل اصولی
لزوم توجه به خواستههای
مردم
لزوم آشنا کردن نسل حاضر
با انقلاب
ایران، مستقلترین کشور
در روابط خارجی
و فکر میشد که عملا میخواهند محاصره کنند و در محاسبات هم باید بگوییم که آنها در فکرند که حداقل از راه دور ما را کنترل کنند و اگر سعی کنند ممکن است اتفاقاتی هم بیافتد. اما احتمال اینکه آمریکاییها فکر میکنند با این شکل اگر اطراف ما باشند، ما بترسیم و حرفهای واقعیمان را نزنیم و مواضعمان را به نفع آنها تعدیل کنیم و قطعآ ایران جزو مجموعه اهداف آمریکا حالا به چه شکلی بتواند تاثیر بگذارد، هست و این قابل انکار نیست و خود آنها هم منکر نیستند.
Èداشتن برنامه برای مسائل معیشتی مردم خیلی مهم است. لطفآ نظرات خود را بیان فرمایید.
Éالبته مسئله مردم و توجه به خواستهای آنها بسیار مهم است و اصولا این یک رسالت اسلامی است که باید برای خواستهای شرعی در ابعاد گوناگون فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، همینطور اطلاع رسانی برای نسل نو توجه ویژه داشته باشیم و آنها را راضی کنیم. تأمین معیشت مردم یک وظیفه است و باید انجام شود. تأمین کار باید انجام گیرد. امنیت فرهنگی و اجتماعی لازمه نظام اسلامی است و راه گریزی از آن نیست. همینطور آگاه سازی نسل آینده برای پاسداری از انقلاب و امید دادن به جوانان نیاز واقعی است. نسل جوان ما باید بداند که این انقلاب یک رژیم فاسد شاهنشاهی، دیکتاتوری و جهنمی را ساقط کرده است. از یک سیاست خارجی فرمانبردار، امروز به یک سیاست خارجی تعیین کننده در جهان رسیدهایم. امروز کشور ما آزادترین و مستقلترین کشور در روابط جهانی است. حجم کارهای عمرانی و سازندگی طی 25 سال گذشته قابل مقایسه با تمام دوران شاهنشاهی نیست. توجه به روستاها و محرومیت زدائی در سطح بالایی صورت گرفته و همچنان ادامه دارد. در بعد آموزشی
موفقیتهای انقلاب اسلامی
تلاش دشمن برای ناامید کردن
مردم
گمراهی، اولین نتیجه عدول
از راه امام
توجه به آرای مردمی در
انقلاب اسلامی
مردم ریشه اصلی انتخابات
ایران
پیشرفتهای بسیار بالایی داریم، حتی در دورافتادهترین مناطق امکان تحصیلات دانشگاهی وجود دارد. در سال 1357 با 35 میلیون جمعیت، یک کشور کاملا وارد کننده بودیم، امروز حتی صادرات صنعتی هم داریم. در سطح مدیریت، مدیرانی از سطح متوسط جامعه با کارآئی بالا در مصدر کارها هستند، این کارها و این امیدها باید به نسل جوان منتقل شود و کوتاهی در این راه برای آینده خطرناک خواهد بود. اتفاقآ دشمن هم این مسائل را خوب فهمیده و با ایجاد آشوب و اشکال در کار دانشگاهها، قصد ضربهزدن و ناامیدکردن نسل آینده انقلاب را دارد. متاسفانه در داخل هم عدهای به این امر دامن میزنند، شیوه طرح بحث اصلاحات یک ظلم بزرگ به دستاوردهای انقلاب و به امام(ره) بود، چرا که منادی اصلی اصلاحات و مصلح انقلابی و صادق با مردم، امام خمینی(ره) بود. عدول از امام(ره) گمراهکننده است. یا مثلا القاء دوگانهبودن حکومت با الفاظی همچون انتخابی و انتصابی، یک دروغ بزرگ است. تمام مناصب این نظام انتخابی است و مسئولان با مشارکت مستقیم و غیرمستقیم مردم انتخاب میشوند. ریاست جمهوری و مجلس با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند و سپس دولت و معاونان و وزراء و رئیس جمهور و استانداران و و مدیر کلها و فرمانداران و بخشداران و.... تصویب میشوند.
مجلس خبرگان با انتخاب مستقیم مردم به وجود میآید و سپس خبرگان رهبر را انتخاب میکنند و رهبر بخشی از نهادهای حوزه رهبری را تصویب میکنند. در هر دو بخش انتخاب مردم ریشه اصلی است و انتصابات بعدی از سوی منتخبان مردم صورت میگیرد. در بقیه موارد، ایران نیز مثل همه جهان عمل میکند. در کجای دنیا سراغ دارید که مثلا بخشدار یا استاندار با رأی مردم باشد؟ بالاخره وزیر که بصورت غیرمستقیم با رأی مجلس
انتخابات دو مرحلهای
شیوهای مرسوم در دنیا
آسان بودن حفظ انقلاب در
سایه وحدت
چشیدن جرعههای شادکامی
توسط مردم، بهترین
تحرّک برای ادامه راه
ژست اپوزیسونی برخی از
داخلیها
لزوم تلاش بدنه نظام برای
تقویت نظام
انتخاب میشود، از جمله حقوقش نصب استاندار، مدیر، مدیرکل و غیره است. پس چرا به دروغ و همزمان با دشمنان چنین القا میشود که حکومت دوگانه است؟ این ظلم به نسل جوان و گمراه کردن آنان است.
البته برای جاافتادن مسئله، چنین حرفهایی را همراه با برخی از واقعیتها میگویند. مثلا مشکلات اقتصادی، بیکاری یا برخی ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی. من به صراحت میگویم اگر دعواهای سیاسی و قدرتطلبیها را کنار بگذاریم و دست در دست هم به عمران و آبادانی و معیشت مردم توجه کنیم. حل معضل بیکاری و مسایل فرهنگی و اجتماعی چندان دشوار نخواهد بود.
با داشتن برنامههای مدوّن کوتاه، میان و بلندمدت، حل مسائل فرهنگی و اجتماعی قطعی است. اگر مردم صداقت ببینند و دولت برنامه داشته باشد، چشیدن اولین جرعههای شادکامی توسط مردم بهترین تحرّک برای ادامه راه است.
Èبه نظر میرسد که بعضیها در داخل دانسته و ندانسته حرفهای دشمنان را میزنند و در راستای تفرقهافکنی حرکت میکنند. نظر حضرت عالی چیست؟
Éمتأسفانه بجای حفظ وحدت و دست به دست همدیگر دادن برای حل مشکلات مردم، به شکل غیر متعارفی عدهای ژست اپوزیسیونی به خودشان میگیرند. قطعآ اگر چنین حالتی را که الان جریان دارد، ادامه بدهیم، از نقد منصفانه نیز غافل میشویم و به سمت نادیده گرفتن ارزشها پیش خواهیم رفت. بدنه یک نظام خدمتگزار نمیتواند ژست اپوزیسیونی بگیرد و از زیربار مسئولیت شانه خالی کند. چرا که اصولا او برای رفع معضلات آمده یاانتخاب شده و اگر بخواهد مخالف خوانی کند، یا از سرضعف و یا از
لزوم توجه به نقدهای سازنده
حل مسایل در سایه برنامه
ایران 1400
پس گرفتن لایحه تأمین
اجتماعی از مجلس توسط
دولت دوم خرداد
تأمین حداقل نیازها، از جمله
وظایف حکومت اسلامی
ناآگاهی است. به مخالفین هم باید اجازه نقد داده شود و شعار زندهباد مخالف حرف خوبی است، اما این کار در عمل فقط تا حد نقد و آنهم نقد سازنده و صادقانه قابل اجرا است. در غیراینصورت اگر مخالفت به فاز تخریب برسد، این یعنی آغاز ریشهزنی اصل موضوع که هیچ جای پذیرش ندارد. مخالفی که اصلا خوبیها و مثبتها را نمیبیند، قصد تخریب دارد.
Èاز معیشت مردم و مخالفتهای داخلی گفتید. به نظر شما بهترین گزینه برای برون رفتن از بحران حاضر در جامعه چیست؟
Éبا توجه به تجربه دو دوره ریاست جمهوری و طبق آمار موجود، اجرایی کردن برنامه ایران 1400 با محوریت سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب که فرمودند سرمایه باید در خدمت تولید و عمران باشد، مسائل مهمی همچون بیکاری قابل حلّ است. باید نهضت سازندگی جدیدی را در کشور سروسامان بدهیم و در کنار آن به مسائل اجتماعی و فرهنگی هم توجه داشته باشیم. مثلا، لایحه تأمین اجتماعی که دولت گذشته در برنامه دوم به مجلس برد، ولی در دولت بعدی برای اصلاح، آن را پس گرفت و طبق اطلاع هنوز به مجلس نرفته است، باید هر چه زودتر پیگیری و فعال شود و نیازهای حداقل جامعه از جمله بیمه بیکاری، درمان، مسکن و تحصیل برای همه در آن دیده شود.
تأمین حداقل نیازها برای همه، از جمله وظایف حکومت اسلامی است. تفاوتها باید برای سطح رفاه بالاتر باشد. اگر به چنین موقعیتی دست پیدا کنیم، سروسامان دادن به یارانهها قابل اجراست، در غیراینصورت ناگزیر از افزایش حجم یارانهها و ادامه راهی هستیم که قطعآ قابل قبول عمومی نیست.
Èانتخابات شوراها در اسفندماه سال گذشته ابهاماتی را در
عدم صداقت تبلیغات
انتخابات شوراها
عدم موفقیت شوراهای سابق،
یکی از علل عدم اقبال مردم
به انتخابات آن
فضای سالم، نیاز انتخابات
مجلس هفتم
عیوب فعالیتهای احزاب در
ایران
فضای سیاسی کشور ایجاد کرد و این ابهامات احتمالا در انتخابات آینده هم باشد. به نظر حضرت عالی علت عدم استقبال مردم در انتخابات چیست و احزاب و گروهها برای گرم کردن انتخابات چه وظایفی دارند؟
É آنچه راجع به شوراهای اسلامی شهر و روستا پیش آمد، تقریبآ قابل پیشبینی بود، تبلیغات روی شوراها، تبلیغات صادقانهای نبود، اصولا استفاده سیاسی از مسائل مربوط به زندگی مردم، بازتابهای منفی در پی خواهد داشت. در اثر آن تبلیغات انتظارات جامعه از شوراها خیلی بیشتر از توان آنها شد و بسیاری از شوراها هم خوب عمل نکردند. طبق آنچه اتفاق افتاد، برخی شوراها بویژه در شهرهای بزرگ نتوانستند مفید باشند و حتی مردم را دلزده کردند. هزینههای زیادی روی دوش مردم داشتند. عدم شرکت مردم در انتخابات، در واقع بخاطر عملکرد بد برخی شوراها بود. در برخی مناطق که خوب کار کرده بودند، مردم خوب شرکت کردند. نکته دیگر، موضوع باندبازیهای سیاسی و دعواهای جناحی بود که قطعآ بر روی مردم تاثیر منفی داشت و این موضوع هنوز هم جاری است و میتواند انتخابات آتی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
مثلا از همین روزها مراحل مقدماتی انتخابات مجلس هفتم در حال شکلگیری است، لذا نیاز به یک فضای سالم انتخاباتی جّدی است. اول به مشکلات مردم توجه شود و هر چه زودتر از دعواهای سیاسی کاسته گردد تا خطر دلزدگی مردم کم شود. در غیراینصورت برای آینده سیاسی کشور خوب نیست.
نکته دیگر این است که در کشور ما هنوز احزاب فراگیر با کارکرد برنامهریزی شده و بلندمدت وجود ندارند و اغلب گروهها و افراد در آستانه
فصلی بودن احزاب در ایران
نیت پاک دانشجویان در بیان
مشکلات
عدم رغبت دانشجویان به
اعتراضات بی اساس
سلامت بدنه اصلی دانشگاه
لزوم برنامهریزی درست
آموزش عالی
انتخابات شروع به فعالیت میکنند و دارای یک جوشش فصلی هستند که به این دلیل هم باید هر چه زودتر به دعواهای سیاسی خاتمه دهیم و به جای آن، رقابت سالم، برنامهریزی و ارائه پیشنهادات سازنده در حدّ توان کشور به وجود آید.
È در تشکلّهای دانشجویی تحولّاتی در حال وقوع است. آیا این رفتارها به مجموعه دانشجویی لطمه خواهد زد؟
É اصولا دانشجو یک تیپ آرمانی و خوش نیت است، لذا در طول تاریخ توقع از دانشجو همین چیزها بود که امروز میبینیم. پس نگرانی از جانب دانشجو و تشکّلهای ذیربط در جامعه نباید باشد. اما آنچه ممکن است اتفاق بیفتد و سابقه هم دارد، شیطنتها و سوءاستفادههایی است که از بیرون دانشگاه و به اسم دانشجو انجام میشود. لذا ابتدا با روشنگری و اطلاعرسانی باید مانع از انجام شیطنتها و سواستفادهها از دانشگاه و دانشجو شد. بطور مثال در همین ماجراهای اخیر تهران، مسئولان از دانشجو نگرانی نداشتند و برای همین بود که برخورد جدّی در آن قضایا با دانشجویان صورت نگرفت. در کوی دانشگاه تهران حدود 7 هزار نفر ساکن هستند که با تبلیغات فراوان تنها 200 نفر برای اعتصاب غذا ثبتنام کردند و در مرحله عمل تعداد کمی از رستوان کوی غذا دریافت نکرده بودند. همچنین در طول اغتشاشات در همه نقاطی که ناآرامیهایی وجود داشت، درصد حضور دانشجویان بسیار پائین بود. بدنه اصلی دانشگاهها بدنه سالم و آرام و روبه پیش است اما تبلیغات سوء رسانههای خارجی و برخی داخلیها بیش از اندازه به بزرگنمایی پرداختند که قطعآ از سر خیرخواهی نبود و قصد سوء داشتند. مدیریت آموزش عالی باید با برنامهریزی و توجه جدّی اجازه این گونه سوء استفادهها را ندهد و باید از پویایی و زنده بودن دانشگاهها به نفع
کمک انتقادات سازنده در
پیشبرد اهداف نظام
تعطیلی دانشگاه، حرکتی در
مسیر اهداف دشمنان
لزوم استفاده از ظرفیت
بالای علمی در کشور
اعتراف خارجیان به پویایی
دانشگاهها در ایران
تبلیغات سوء دشمنان علیه
ایران
عمومی استفاده شود، چرا که انتقاد سازنده و توقعات سالم دانشجو، به پیشبرد اهداف نظام کمک میکند و دانشجویان نباید اجازه دهند تا گروههایی، حرکتهای صنفی و خواستهای منطقی دانشجو را به نفع افراد و یا گروهها، مصادره و منحرف نمایند. این اعمال، هم به زیان دانشگاه است و هم ضرر جدّی را متوجه مردم و نظام میکند.
È این روزها شایع شده است که میخواهند دانشگاهها را برای کنترل اوضاع تعطیل کنند. نظر شما در اینباره چیست؟
É تعطیلی دانشگاهها و یا مثلا عقبافتادن امتحانات، راه درستی نیست. بلکه رفتن به سمت راهی است که اهداف مخالفین نظام را تامین میکند. یعنی نداشتن پیشرفتهای علمی و تحقیقاتی و مختل کردن فضای سالم دانشگاهی.
در حال حاضر ما دانشمندان بسیار خوبی داریم، جوانانی که اهل علم و تحقیق هستند و از این ظرفیت بالای علمی و فضای آموزشی و اشتیاق جوانان به تحصیل باید حداکثر بهره را برای توسعه کشور ببریم.
در سالهایی که مسئولیت اجرایی داشتم و اتفاقآ همین آقای دکتر معین وزیر آموزش عالی بود، مهمانان بخش دانشگاهی کشور، اغلب به نکتهای اشاره داشتند و آن این بود که شما در فضای جنگ، انقلاب و تخریبهای ضدانقلاب، دانشگاههای زنده و پویایی دارید و از هیجانات موجود در دانشگاههای کشورهای دیگر رنج نمیبرید و ما حرکت علمی و تحقیقی خوبی را در ایران شاهد هستیم.
خوب این نکته بسیار با اهمیت بود، چرا که مهمانان ما تحت تاثیر تبلیغات دشمن و بویژه آمریکا، تصور میکردند سفره علم و دانش در این کشور برچیده شده و این تبلیغات برای آن بود که دستآوردهای علمی ما
همراهی اکثریت دانشجویان
به نظام
توجه مسؤولان به دستاوردهای
علمی
استفادههای صلحآمیز انرژی
هستهای
را در جهان تحتالشعاع قرار داده و بگویند در ایران کسی به فکر علم و دانش نیست و در چنین فضایی اختراع و ابتکار دروغ است!
اما وقتی مهمانان ما میدیدند که فضا، واقعآ فضای تحصیل است و انضباط خوبی بر آن حاکم است و اصولا اکثریت دانشجویان همراه با نظام هستند، از تبلیغات دروغین امپریالیسم خبری متعجب میشدند. شاید همین دید و بازدیدها سبب شده بود که عدّه زیادی از آنها که رفته بودند، برگشتند. در هرحال جلوگیری از تحرّکات سیاسی دانشجویان کار خوبی نیست و من هم با آن مخالفم. ولی نبود انضباط تحصیلی و تبدیل فضای علمی و تحقیقی دانشگاه به فعالیتهای صرفآ سیاسی و تخریبی قابل قبول نیست.
È مسئله استفاده نظامی ایران از انرژی هستهای یکی از موضوعات روز میباشد. در این خصوص مطالبی را بیان فرمایید؟ بخصوص که ما میدانیم شما پایه گذار صنعت جدید هستهای کشور بودید و پیشرفتهای فعلی ادامه همان اقدامات شما است.
É کشور ما طی دو دهه گذشته از نظر علمی فعالیتهای خوبی داشته و توانسته است به فناوری هستهای که سالها غرب تلاش کرد تا با تحریم آن، ما را عقب نگه دارد، دست یابد. زیرا بنای این راه عملکرد خوب دانشگاهها و دانشمندان است. باید بگویم که امروز این دستآورد علمی مورد توجه کلیه مسئولان نظام است و حتی اجازه نخواهیم داد که یک ذره از این دستآوردها از خدمت انقلاب و مردم خارج شود.اصولا انرژی هستهای فقط در یک بعد ممکن است استفاده نظامی داشته باشد و حال آنکه دهها مورد مثبت و استفاده صلحجویانه نیز دارد. اما شاهدیم که تبلیغات غربی و بویژه آمریکائی چگونه با این دستآورد علمی و بسیار مهم روز برخورد میکند! فاصله بین کشورهایی که فناوری هستهای دارند و آنها که ندارند،
تلاش آمریکا برای جلوگیری
از انتقال فنآوری هستهای
به ایران
عصبانیت دشمنان از
موفقیتهای هستهای ایران
بهانههای واهی دشمنان در
عدم نیاز ایران به انرژی
هستهای
در بخش استفادههای غیرنظامی بهقدری زیاد است که چشمپوشی از آن روا نیست. آمریکا و همه کشورهای استکباری در طول دو دهه گذشته همه تلاش خود را کردند که انتقال این فناوری به کشور ما ممکن نباشد. اما دانشمندان ایرانی همچون همه تحریمهای دیگر با تلاش شبانهروزی و خستگیناپذیر توانستند به این فناوری دست پیدا کنند و همین امر است که آمریکا را عصبانی کرده و هر روز یک دروغ شاخدار درباره ایران میگویند. من مطمئن هستم که اگر ما حتی 20 نیروگاه اتمی داشتیم، ولی دانش فنی آن را نداشتیم، اینها اینقدر عصبانی نمیشدند. پس حالا که عدهای زحمت کشیده و راه و روش استفاده صلحجویانه از انرژی هستهای را یافتهاند، ما حتی یک قدم هم عقب نخواهیم رفت و به این راه ادامه میدهیم و مسلمآ کسی نمیتواند دانش وقت را که ملتی روی پای خود به دست آورد، از او بگیرد. اما در خصوص استفاده نظامی بارها گفتهایم که ارادهای و نیازی به این موضوع نداریم و حداکثر همکاری را هم با سازمان جهانی انرژی اتمی برای شفافسازی در این بخش انجام خواهیم داد.
È آمریکاییها اعلام داشتهاند که ایران با توجه به داشتن نفت و گاز فراوان، ضرورتی به داشتن انرژی هستهای ندارد، نظر خود را در این خصوص نیز بفرمایید.
É موضوع داشتن نفت گاز زیاد و عدم نیاز به انرژی هستهای هم بقدری ناشیانه طرح شده که امروز در محافل علمی و سیاسی بعنوان «جوک» از آن یاد میشود. پایه اولیه احداث نیروگاه هستهای در ایران سالها قبل و در رژیم گذشته و توسط همین آمریکا گذاشته شد. مگر در آن زمان کشور ما نفت نداشت؟ مگر کشورهایی مثل کانادا، آمریکا، روسیه و.... از منابع عظیم گاز و نفت برخوردار نیستند؟ اینها یا واقعآ بین انرژی فسیلی و انرژی اتمی
تلاش دشمنان در فریب افکار
عمومی جهان
دروغپردازیهای آمریکا در
ساخت سلاح اتمی
توسط ایران
اهداف ایران در پیوستن به
سازمان انرژی اتمی
اهداف صلحجویانه ایران در
انرژی اتمی
تفاوت قائل نیستند که در آن صورت اطلاعاتشان پائین است و یا با داشتن اطلاعات کافی، دنبال بهانه میگردند. شاید بار دیگر بتوانند افکار عمومی جهان را فریب بدهند، همانطور که درباره عراق با دروغ سلاحهای کشتار جمعی عدهای را فریب دادند و پس از اشغال از پیدا کردن و ارائه سلاحهای کشتار جمعی عاجز شدند. البته مسئله مهم در خصوص کشور ما این است که غرب به غیر از آمریکائیها، بویژه اروپا پذیرفته که ما نیاز به انرژی هستهای داریم و این حق ماست، لذا در این بخش به جز کنترل و نظارتهای متعارف صحبتی با ما ندارند، اما تبلیغات آمریکا چیز دیگری میگوید و اصرار بر دروغهای خود دارد که ایران سلاح اتمی میسازد و برای ما قابل تحمل نیست! رسالت و مسئولیت اصلی M.P.T کمک به کشورها برای استفاده از ثمرات و دانش هستهای است و در کنار آن نظارت بر جلوگیری از رفتن به سمت استفاده نظامی است که در حال حاضر اینها بیشتر به بخش دوم و فرعی مسئولیت خود میپردازند.
پیوستن ایران به قراردادهای سازمان بینالمللی انرژی اتمی و قرارگرفتن در بین یکصدوسی کشور جهان، اصولا برای این بود که جهان صنعتی در برابر این قرارداد به احداث نیروگاه اتمی درکشور ما کمک کند و سپس به نظارت و کنترل بپردازند، اما در طول این سالها نه تنها کمکی نکردند، بلکه شدیدآ کشور ما را تحت تحریمهای خود قرار دادهاند و امروز هم تنها به بخش نظارت و کنترل اکتفا میکنند که از نظر حقوق بینالملل قابل قبول نیست. اما از آنجاییکه ما خود به استفاده صلحجویانه از انرژی هستهای اعتقاد داریم و استفاده غیرنظامی آن را طبق قرارداد سازمان بینالمللی انرژی اتمی برای همه کشورها مفید میدانیم، پیوستن به الحاقیه را که تشدید نظارت و کنترل است، رد نمیکنیم، بهشرط آنکه مفاد همین قرارداد
هیاهوی آمریکا بر اساس
اطلاعات غلط منافقین
اثبات اهداف صلحجویانه
ایران برای جهانیان
همکاری روسیه با ایران در
نیروگاه هستهای بوشهر
توجه روسیه به اهداف آمریکا
در تبلیغات علیه ایران
اولیه از طرف آمریکا و غرب اجرا شود. به رغم اینکه سایتهای هستهای بوشهر، دارخوین، اصفهان و جاهای دیگر همه در رژیم گذشته پایهگذاری شد و هیچکدام مخفی نبوده و نیست، اما میبینیم آمریکاییها که طبق اعلام خودشان منافقین را تروریست و گروه غیرقانونی مینامند، براساس اطلاعات غلط و یا کهنه و سوخته همین گروهک، یک مرتبه در جهان هیاهو به پا میکنند که این امر بیشتر یک جنگ روانی است. لذا ما هم در همان مقطع که البته آمریکا و انگلیس بیشتر درگیر جنگ در عراق بودند، به جهان اعلام کردیم که تمامی تاسیسات هستهای ما قابل نظارت است و از طرف سازمان بینالمللی انرژی اتمی هم آمدند، دیدند و تایید کردند، این تایید علاوه بر بُعد سیاسی، یک تائید جدّی در زمینه پیشرفت علم و دانش بومی کشورمان بود که نتیجه فعالیت خوب و علمی همین دانشگاهیان است.
Èتبلیغات دیگری که این روزها میشود و بیشتر جنبه سیاسی تخریبی دارد، موضوع همکاری ما با روسیه و ادامه آن در زمینه انرژی هستهای است. در اینباره توضیح بفرمایید.
Éسالهاست که با روسیه در قالب تکمیل و راهاندازی نیروگاه برق هستهای بوشهر همکاری میکنیم و این همکاری کاملا در چارچوب قوانین و قراردادهای بینالمللی و دو طرفه است. آنچه اتفاق افتاد، مقداری تأخیر در زمان قرارداد است که به نظر ما این کار هم با فشار آمریکاییها صورت گرفته است.
البته روسها هم متوجه شدهاند که هیاهوی آمریکاییها صرفآ برای مقابله با ایران نیست، بلکه میخواهند دست روسیه را از بازارهای خارجی قطع کنند، لذا تا اینجا همکاری با ما خوب بوده و من امیدوارم که ادامه داشته باشد. چون قراردادهای سنگینتری هم در آینده خواهیم داشت. البته ما
تلاش ایران برای ساخت چند
نیروگاه هستهای
تأثیر عملکرد فعلی روسیه
در ادامه همکاری
تلاش اروپا برای برقراری
روابط سیاسی با ایران
تلاش دشمنان برای تخریب
روابط ایران و اروپا
در قالب دادگاه میکونوس
قرارداد مشابهی سالها پیش با چین امضاء کرده بودیم که متاسفانه چینیها نتوانستند در مقابل آمریکا مقاومت کنند و آن قرارداد را لغو کردند، بههرحال حداقل 4 یا 5 نیروگاه دیگر از جمله دارخوین، جازموریان، نیروگاه دوم بوشهر و دو نیروگاه در استان گلستان در دولت من در برنامه قرار گرفت و با روسیه و چین در مورد آنها وارد مذاکره شدیم و با چین به مرحله امضاء هم رسیدیم و دولت اکنون در صدد ساخت شش نیروگاه هستهای به منظور تأمین برق است و در آینده به مناقصه خواهیم گذاشت و قطعآ عملکرد روسیه در ادامه همکاری با ما تاثیر خواهد داشت. بویژه در امر پشتیبانی و نگهداری این نیروگاهها که قرارداد بلند مدتتری خواهد بود.
È نظر خود را در خصوص روابط ایران و اروپا و فراز و نشیبهای آن بفرمایید؟
É معمولا کشورهای اروپایی همیشه خواهان روابط با ایران هستند و اصرار دارند در کنار کارهای تجاری و فنی، دارای روابط سیاسی هم باشند. از همین رو در زمان دولت گذشته، گفتگوهایی شروع شد که البته با عنوان انتقادی بود، یعنی آنها مایل بودند به ما انتقاد کنند و ما هم در موارد بسیاری از جمله فلسطین، حمایت از اسرائیل و صدام و بویژه موضوع سلاحهای شیمیائی به آنها انتقاد داشتیم. آمریکائیها و اسرائیلیها وقتی متوجه شدند که انتقادات ما بیشتر است و دارد در بین مسئولین اروپایی جای خود را باز میکند، دست بکار شده و با توطئه «دادگاه میکونوس» به تخریب این روابط پرداختند. اتفاقآ در آن ماجرا هم صحنه گردان اصلی، منافقین و لیبرالها بودند که بهعنوان مزدوران آمریکا و اسرائیل عمل کردند. در اواخر دوران ریاست جمهوری من، پیشبینی غربیها این بود که بعد از دوره کار اجرایی
تزلزل روابط برخی از
کشورهای اروپایی با ایران
جواب دولت سازندگی به
دعوتهای کشورهای اروپایی
برای سفر
لزوم حفظ روابط ایران با
اروپا
من، کشور ایران در درست جریان رادیکال قرار بگیرد و دادگاه میکونوس، کم شدن روابط با این تغییر آنی بیارتباط نبود. البته مدتی این گفتگوها قطع شد. ولی پس از روی کارآمدن آقای خاتمی و تجدید سیاست تنشزدایی، روابط و گفتگو به حالت گذشته برگشته و حتی بهتر هم شده بود. اما متاسفانه با پیش آمدن درگیریهای داخلی و بزرگنمایی این اختلافات توسط برخی عوامل داخلی و رسانههای خارجی، روابط برخی کشورهای اروپایی امروز متزلزل شده است. یادم هست در آن دوره اغلب کشورهای اروپایی در سطح عالیترین مقامات از من بعنوان رئیس جمهور دعوت میکردند که به کشورشان بروم. اما من نمیپذیرفتم و میگفتم اول باید آنها به ایران سفر کنند. چون ما انقلاب کردهایم و لازم است آنها اول بیایند. این موضع انقلابی باعث شده بود که کشورهای مهم دنیا هم اهتمام زیادی به سفر سران کشور انقلابیمان به کشورهایشان داشته باشند. حتّی در خصوص سفر به شوروی و چین هم که در دوران ریاست مجلس من پیش آمد، این مورد جاری بود. یعنی صدر هیئت رئیسه شوروی و ریاست جمهوری خلق چین میزبان ما بودند. این مسائل در واقع عزت و افتخاری برای نظام اسلامی ایران بود. با این وجود من هنوز هم فکر میکنم علیرغم فشارهای زیاد آمریکا به اروپا و طمعهایی که در سایه اختلافات داخلی در برخی کشورهای اروپایی پیش آمد، ادامه روابط و همکاری با اروپا ممکن و لازم است و ما میتوانیم اینکارها را با حفظ عزّت و افتخار جمهوری اسلامی ایران انجام دهیم.
Èبه نظر حضرت عالی ایران چقدر توانست به کشورهای آسیای میانه و قفقاز نزدیک شود؟ آیا برنامه خاصی در اینباره دارید؟
لزوم توجه بیشتر ایران به
کشورهای آسیای میانه
منافع کلان ایران در نزدیکی
با کشورهای شمالی
لزوم استفاده ایران از
قابلیتهای آفریقا
آفریقا، زمینهای مناسب برای
صدور خدمات فنی
Éدرخصوص روابط با آسیای میانه و قفقاز قدری کوتاهی شده، از جمله عدم امضاء قرارداد تعیین رژیم حقوقی خزر میتواند نتیجه این کوتاهیها باشد. اگر روابط ما در همان حدّ سابق بود که سازمانی بهعنوان کشورهای حاشیه بحر خزر را سر و سامان دادیم و حتی دبیرخانه آن را در ایران مستقر کردیم و دیدارهای دورهای منظمی داشتیم، شاید کار تاکنون تمام شده بود. بههرحال حیف است که این دریای صلح به دریای اختلاف تبدیل شود و من فکر میکنم مسئله قابل حلّ است و فقط اولویتها باید مشخص شود و روابط صمیمانه سران کشورهای منطقه دوباره احیا شود، البته همین حالا احداث کریدور شمال ـ جنوب در حال مذاکره است. این طرحها و پیگیری قراردادهای قبلی ما با کشورهایی همچون اوکراین و گرجستان میتواند روابط خوبی را در منطقه به نفع همه کشورها داشته باشد.
Èجناب عالی همواره در خصوص روابط با آفریقا نظرات خاصی داشتهاید. آیا بهنظر شما این روابط در حال حاضر مناسب است؟
Éدرباره آفریقا هم معتقدم کمکاری و غفلت شده است، در این قاره حدود 50 کشور وجود دارد که اغلب محروم و مستضعف هستند و بسیاری از آنها مسلمانند. طبق قانون اساسی رابطه ما با این کشورها اولویت دارد. زیرا در قانون اساسی همکاری با کشورهای مسلمان و همسایه و جهان سومی از اولویت برخوردار شده است. همچنین این کار با هزینههای بسیار کمتری نسبت به اروپا و آسیا قابل اجراست. برای مثال مدت کوتاهی که جهاد سازندگی بعنوان نوک پیکان این روابط عمل کرد، بازده بسیار خوبی داشت، ما اگر در آفریقا حضور فعالی داشته باشیم که زمینههای خوبی هم داشته و داریم، میتوانیم روابط دوستانه و کارسازی برقرار کنیم و ضمن کمک به آنها از طریق صادرات خدمات فنی، مهندسی، کالا و آموزش، با
آفریقاییها، دوستانی کم
توقع
اشکالات طرح نقشه راه
مخالفت اسرائیلیها با
طرح نقشه راه
آراء این 50 کشور در مجامع بینالمللی اثرگذار باشیم و از آن استفاده کنیم. بویژه آنکه آفریقاییها دوستانی بسیار کمتوقع هستند و اروپاییها و آمریکاییها هم تمایل به توجه بیشتر به آفریقا ندارند. در آن زمان من سفری به شرق و جنوب آفریقا کردم. آنها دهها طرح مهم توسعهای مثل سد، راه، بندر، پالایشگاه، دانشگاه، کارخانه و خانهسازی، به ایران پیشنهاد کردند و برای فعال شدن روابط با آفریقا دولت من خط کشتیرانی و هوایی برای آفریقا تأسیس کرد. متأسفانه آنها تعطیل شده و برای رفتن به آفریقا اکنون باید یا از طریق اروپا و یا از امارات برویم.
È با توجه به اوضاع کنونی فلسطین، نتیجه نقشه راه را بعنوان یک راه حلّ اساسی چگونه ارزیابی میکنید؟
É قدرتهای آمریکا، روسیه، اروپا و سازمان ملل در صدد اجرای این طرح در خاورمیانه هستند، همچنین تقریبآ همه اعراب و حتی کشور خودگردان هم در صدد اجرای آن میباشند، اما این طرح از اساس دچار اشکال است، از جمله مسئله آوارگان در این طرح دیده نشده و به نظر من محال است با نادیده گرفتن حقوق آوارگان، طرحی در منطقه فلسطین موفق شود. حدود 4 تا 5 میلیون آواره فلسطینی وجود دارند که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و تنها امیدشان برگشت به کشورشان است. اگر قرار باشد آنها برای همیشه مایوس شوند، یک انفجار واقعی رخ خواهد داد. در طرح نقشه راه مسئله بیتالمقدس اصلا جدّی گرفته نشد که دنیای اسلام از آن کوتاه نخواهد آمد. لذا این طرح با زور آمریکا تا اینجا آمده و حتی در داخل اسرائیل هم مخالفتهای جدّی وجود دارد، از جمله تحمل یک کشور فلسطینی هر چند کوچک، اصول استراتژیک اسرائیل را بر هم خواهد زد. شاید این عملیات پی در پی و جنایات علنی صهیونیستها برای بر هم زدن همین طرح است. منتهی دنبال
بهانهجویی اسرائیل برای
لغو طرح نقشه راه
28 طرح و لایحه اختلافی
ارجاع شده به مجمع تشخیص
تصویب اکثر طرحها در
مجمع تشخیص مصلحت به
نفع مجلس شورای اسلامی
بزرگنمایی برخی از رسانهها
در اختلافات
بهانه میگردند که بگویند گروههای مبارز مخالفت کرده و طرح را ناکام گذاشتند و بعد به همین بهانه جنایت جدیدی خلق کنند. من صداقتی در این طرح نمیبینم، این نقشه فقط برای حلّ مشکلات اسرائیل است.
Èاین روزها بحث لوایح اختیارات ریاست جمهوری و احتمال ردّ آن در شورای نگهبان داغ است. با توجه به اینکه شاید برای رفع اختلاف به مجمع تشخیص مصلحت بیاید، در این خصوص و اقدامات مجمع در دوره مجلس ششم توضیح بفرمایید.
Éدر طول 3 سال گذشته حدود 28 طرح و لایحه اختلافی از سوی مجلس ششم به مجمع ارجاع شد که در حال حاضر فقط 8 مورد مانده است. از 20 مورد حلّ اختلاف شده هم اکثریت به نفع مجلس بوده است. در بین این طرحها و لوایح مسائلی مانند بودجهها و سرمایهگذاریهای خارجی بود که با توجه به نیاز و اهمیت آن با سرعت کارشناسی شد و پس از طرح در جلسه به رأیگیری رسید و رفع اختلاف شد. در برخی از لوایح بودجه، مواردی بود که بسیار حجیم و سنگین هم بود و اگر قرار بود نظر قانونی شورای نگهبان عمل شود، اصولا مشکلات پیچیدهای متوجه دولت میشد که بعضآ در همین موارد سنگین، ما با استدلالهای مصلحتی مشکل را حل و راه را برای دولت و مجلس هموار نمودهایم.
از 8 مورد باقیمانده هم مراحل کارشناسی حداقل 4 مورد تمام شد و بزودی در جلسات مطرح خواهد شد. 4 مورد دیگر هم بهدلیل نیاز به کار کارشناسی بیشتر هنوز در کمیسیونهاست. لذا مباحثی که برخی افراد و یا رسانههای وابسته به آنها بهراه انداختهاند، درست نیست و بزرگنمایی غیر واقعیتهاست. البته تفکری هم در جامعه وجود دارد و آن اینکه ممکن است در برخی موارد نمایندگان مجلس ششم با اطمینان به اینکه طرح یا لایحهای
لزوم تفاهم مجلس و شورای
نگهبان در خصوص لوایح
دو قلو
وظایف مجمع تشخیص
جوّ سازی علیه
مجمع تشخیص
در شورای نگهبان رأی نمیآورد، اصرار بر تصویب آن میکنند تا شاید در مجمع تصویب شود که قبول این احتمال موجب میشود وقت زیادی از مجمع گرفته شود.
درخصوص لوایح دوقلوی دولت هم من خودم توصیه کردم که بهتر است مجلس با شورای نگهبان به تفاهم برسند و این لوایح به مجمع ارسال نشود، ولی در هر صورت در صورت حل نشدن ناچارآ باید به مجمع ارسال شود و راهحل دیگری باقی نخواهد ماند.
بههرحال از جمله وظایف ما علاوه بر مشورت دادن به رهبری درخصوص سیاستهای کلان و عمده و مسائل ارجاعی از طرف رهبری، حلّ اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان است که خوشبختانه با آرامش کامل و با استدلالهای بسیار قوی به بنبستشکنی پرداختهایم. چه بسا اعضایی از شورای نگهبان که قبلا در شورا بهدلیل عدم تطابق مسائل با شرع و قانون اساسی رأی مخالف دادهاند، ولی در جلسات مجمع تشخیص مصلحت و پس از بحثهای طولانی مصلحت را در نظر گرفته و به آن رأی مثبت میدهند. با این آمار به نظر میرسد در برخی موارد علیه مجمع که یک مجمع کاملا بیطرف و کارشناسانه است، جوسازی میشود.
با اینحال باید نیروهای متعهد، مسلمان و علاقمند و انقلابی دور هم جمع شوند و اشکالات را حل کنند تا جمهوری اسلامی با اقتدارتر به راه خود ادامه دهد.
Èخیلی ممنونیم که وقت خود را در اختیار روزنامه جمهوری اسلامی گذاشتید.
Éموفق باشید.