مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت ا.... هاشمی رفسنجانی با دست اندرکاران مجموعه تلوزیونی انقلاب تنها

مصاحبه آیت ا.... هاشمی رفسنجانی با دست اندرکاران مجموعه تلوزیونی انقلاب تنها

  • ساختمان قدس
  • یکشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۰

             

             

Èجناب آقای هاشمی رفسنجانی! خدمت  رسیدیم که به عرض برسانیم مجموعه تلوزیونی تا جاهایی رسیده است. فکر میکنم الان به مرحلهای رسیدیم که در داخل و خارج موافق و مخالف داریم. به نظر شما چکار کنیم؟ یعنی با مخالفین و موافقین چه برخوردی داشته باشیم؟

É این یک واقعیت است، این وسط افراد و افکاری هستند که تا حدّی با این کار موافق و مخالف هستند. این یک واقعیت جامعه امروز و دیروز ماست، سریال شما انصافآ سریال مستقلی است. انقلاب تنها اینجا معنی دارد. سریال شما مطمئنآ مخالف و موافق دارد. آن اشکلات تا حدودی وارد است و میتوان آنرا جداگانه رفع کرد.

Èآیا میتوانیم بهخارج برویم؟ 

É من احتمال میدهم دو، سه چیز دیگر در آن بوده باشد. یکی مسأله هزینه و دیگری مسأله آمریکا است که آنها نمیخواهند. چون تلویزیون ما میخواهد پخش کند. من هم تا آن حد صریح و رک را مفید نمیدانم. آنموقع یک مقدار با زبانهای دیگر تذکر دادم. به هر حال موضوعی است که نباید فراموش کنید و صداوسیما هم باید با شما همکاری کند. شما زحمت زیادی کشیدید.

Èیازده قسمت آن تمام شده بود. 

             

É به نظرم باید روی آن تعدیل کنید. الان که وارد شدید احتمالا از لحاظ وجه تخریبی صداوسیما، جلوی شما بایستد. شما قشر جوان منفی را نشان میدهید که چگونه هستند و سرنوشتشان چه است. احتمال میدهم صداوسیما در این پخش بدون مشکل نباشد. موضوع خوبی است و من آن را موضوع زندهای میدانم. یعنی موضوع روز است. اتفاقآ شما پای منافقین را پیش کشیدید که تا حدودی واقعیت دارد. یعنی اینها در خیلی جاها در میدان بودند.

È با پیگیریهایی که کردیم، توانستیم تمام متهمینی را که وزرات اطلاعات در حوادث یک ساله گذشته بازداشت کرد که حدود 8 الی 9 نفر میشدند، از نزدیک ببینیم. از 8 صبح تا 5 الی  6 بعدازظهر در یک فضای آزاد حرف زدیم و هر یک از اینها با انگیزهای جذب سازمان شده بودند که در واقع این منبع و منشأ تحقیقات ما پیرامون سازمان شد. امین یکی از شخصیتهایی است که الان وجود دارد. در واقع او اشتباهآ وارد خاک عراق شده و استخبارات او را گرفتند. قصهای که اتفاق افتاده است، در واقع مبتنی بر تحقیقی مفصّل به این نتیجه رسیدیم. مشکلی که داریم، همین موضوع است. یعنی آیا میتوانیم دوباره به موضوع حزب توده بپردازیم یا نپردازیم؟ ماجرای صنعت نفت را چگونه ببینیم؟ یعنی اگر شخصیت پدر بزرگ را نبینیم، دچار مشکل هستیم.

همّتی باید باشد که تاریخ معاصر شخم بخورد و به خیلی از سؤالهای امروزی پاسخ داده شود. با توجّه به بعضی حرفها نمیتوان خیلی از مسایل را گفت و صلاح نیست. همهی اینها منطق درستی دارد، امّا وظیفه رسانه‌هاست که در این بخش عمل کنند.

             

             

این بخش از تاریخ باید به نوعی به مردم نشان داده شود که به نوعی باید بهترین آن را پیدا کنیم.

É مجموعه آن چند قسمت است؟

È بیست و شش قسمت میشود که به گذشتهها بر میگردیم. به ما گفتند که ما فقط میخواهیم وقتی مردم این سریال را نگاه میکنند، احساس کنند که انقلاب و نظام با ارزش است و حیف است که از بین برود و استحاله بشود و باید سعی کنیم حفظ شود. به جایی فحش ندهیم و جایی را متهم نکنیم. احساس کنیم این محصول خون شهداست و باید این زحمات را نگه داریم. اگر مشکلی است، خودمان در داخل رفع کنیم. چنین چیزی را از ما خواستند. حتّی در همین طرح حاضر هم اشارات سیاست و بحث آمریکا زیاد است. ما گفتیم که زحماتهای ما چیز دیگری از آب در میآید.

É اگر تصمیم گرفتید که این موضوع سریال و دید شما باشد، به نظرم جامعتر از این میتوانید مسأله را مطرح کنید و در هر قسمت از 26 قسمت جایی مهمّ را بررسی کنید. شما روی منافقین زیاد کار کردید و خیلی پررنگ شده است. منافقین بخشی از نیروهای مزاحم ما بودند. البته شما این اواخر را گفتید و باید به اوایل برگردید. بحثهایی که اوایل انقلاب با ما داشتند، با حرفهای امروز اینها در تناقض است. آن موقع با روسها بودند و میخواستند ارتش را منحل کنند و نیروهای مسلّح درست کرده بودند و خودشان را صاحب این انقلاب میدانستند. حرفهای آن روز آنها به طور کلی این است.

شما اگر نشریات آن روز اینها را نگاه کنید، چند سوژه از آن بیرون میآورید که آن موقع اختلافشان با ما روی چه موضوعی بود. این بخشی از کار شما است. در همین فضا ما آن موقع مشکل گروههای دیگر ناسیونالیستی مثل کردستان و خلق عرب را داشتیم. آنها یک مجموعه بودند که میتوانند در این سریال جا بگیرند که اینها مزاحم انقلاب بودند. به آنجا میرسید که منصفهای آنها پذیرفتند.

همان موقع مسایل آمریکا، غرب و شرق را داشتیم. اگر بخواهید اسم انقلاب تنها را حفظ کنید، - در آن فضا وارد فیلم نشدید - در این فضا میتوانید بروید. اتفاقآ الان همه آنها باقی است و چیزی عوض نشده است. از نظر آنها یک گروه عوام احساساتی به صورت موج در جامعه هستند که با این دید مردم را تحقیر میکردند. فکر میکردند این موج تمام میشود و همان خواستههای لیبرالیستی در جامعه پا میگیرد. جایی که میخواهید به نفت و امثال اینها برگردید، پیدا میکنید که جریان لیبرالیستی حضور داشتند و سمبل آنها بنیصدر و افرادی مثل او بودند و فکر میکردند که محتوا را از ما میگیرند و غربیها هم همین را میخواستند. آنها میدانستند که با شاه نمیتوانند پیش بروند. همین نکته را باید استخراج کنید. آنها فکر میکردند مأموریتی را که شاه داشت، باید این دفعه از این افکار بگیرند. پس آن گروه، یعنی لیبرالیستها را دارید.

گروه سلطنت طلبها حتمآ اینجا نقش دارند و الان هم هستند. الان رضا پهلوی و تلوزیونهایش کم نشده است و آنها هم تصوّری داشتند. فکر میکردند اینها کاردانی بلد نیستند و روابطشان با خارج خوب نیست و امیدهایی هم داشتند. بخشی ماندند و بخشی رفتند. بحثهای درونی آنها است و شما میتوانید آنها را زنده کنید. واقعآ درون اینها را بشکافید که چه

تصوّری داشتند؟ چرا رفتند؟ چه چیزی بردند؟ آیا بهعنوان کارشکنی، برنامه داشتند؟ باید این بخش را بیاورید.

Èشأن و شکل اینها را برای ما معین بفرمایید. یعنی  اینها به عنوان معاند و مخالف انقلاب هر کدام چقدر نقش داشتند؟

É آنها کمتر از منافقین نیستند. هم سلطنت طلبها و هم لیبرالها. شما الان 4 مورد دارید. بیتفاوتها هم هستند که یک وزنه هستند. اتفاقآ نکته جالب این است که نباید از بیتفاوتها غافل باشیم که سرباز آنها بشوند. بیتفاوتها خبیث نیستند. آنها میخواهند که نان در بیاورند و زندگی کنند و جمعیت انبوهی هستند. حتّی اگر در انتخابات، کسی مورد نظر اینها باشد، تعیین کننده میشوند. الان شما میتوانید روانشناسی و جامعهشناسی این جریانها را بررسی کنید. مسأله اهانت نیست. افکار آنها را بیاورید. سپاه و امثال اینها را هم باید در یک مجموعه بیاورید که اینها نیروهای اصیل انقلاب هستند که متن اصلی کار شما است.

Èچه شاخصهایی را برای اینها در نظر بگیریم؟ 

É نیروهای روشنفکر خوبی داشتیم. عدّه زیادی از هنرمندان و غیره و روحانیت هم سهم مهمی دارند. جمع زیادی از مردم ایران هستند. کارگران، کارمندان، فرهنگیها و تقریبآ همهی بخشهای جامعه را در متن انقلاب داریم. شما هر مقدار را مشخص کنید که چقدر سهم دارند، کارتان جامعتر میشود. سرمایهای که دستتان است همین وضع درون منافقین است. چون شما این افراد را دارید، میتوانید صحنههای خوبی را بازسازی کنید. شما در فراریها امین را دارید که به اسارت در میآید. اینگونه افراد را در محافل، کارخانهها، کارگاهها و جاهای دیگر دیدید. محافل سیاسی است. امّا در آنجا محافل آلوده و بیربطی دارید. از آنها هم پیدا کنید. قدری از

محفل آنها، سبک کارشان، تصورات و توسل به بیگانه مطالبی بیاورید. کسانی که حاضر نبودند به ملّت خودشان باج بدهند. ولی در آنجا برای یک کار کوچک با مأمور درجه هفتم بیگانه میسازند و برای صنّار پول در خیابان گدایی میکنند. میتوانید آلودگی را مجسم کنید. مثلا خانمهای منافقین روسریهای خوبی میبندند. میتوانید خانمی را که سمبل آنها میباشد و در جلسه آنها حضور دارد که بحثهای بیپایه میکنند، نشان بدهید. در مجموع هویت آنها را نشان میدهید. اگر خواستید به گذشته و نسل گذشته بپردازید، بحث دیگری است و مسایلی هم دارید. جهات مثبت و منفی داشتند.

Èمثل پدر بزرگ 

É منظور شما از پدر بزرگ، مصدق است؟

Èهمزمان با نهضت ملّی شدن صنعت نفت و آزادسازی مصدق و  ماجراهای دیگر تا سال 42.

É ما آن نهضت را بد نمیدانیم. کار درستی کردند. یعنی از فرصتی که پیش آمد و رضاخان رفت و دولت شاه هنوز جان نگرفته بود، استفاده کردند و وارد شدند و یک مقدار جوّ زمان شاه را اصلاح و مبارزه و موضوع خوبی را پیدا کردند. ملّی شدن صنعت نفت خوب بود. مجلس تشکیل دادند و شخصیتهای خوبی از نهضت و جبهه ملّی به مجلس رفتند. اینها مثبت است و یک مقدار میتوانید بگویید.

اشکالشان این بود که همان موقع بهجای اینکه به ملّت بپردازند، به سراغ بند و بست رفتند و پل بین خودشان و ملّت را که آقای کاشانی یا فدائیان اسلام بودند، خراب کردند. گیرشان اینجا بود و مشکل دیگری نداشتند. به اندازه شاه هم به خارجیها وفادار نبودند. آنها ترجیح میدادند که اینها را

نگه دارند. آنها برایشان مطمئنتر بودند. اینها را گم نکنید و حقشان است. اگر نهضت آزادی را به عنوان پدر بیاورید، اینها حد واسط آن زمان ما هستند، آن موقع اینها هم عناصر مثبت بودند. یعنی آدمهایی بودند که ضمن کارهای ملیگرایی به مذهب اعتقاد و در دانشگاه حضور داشتند و کار هم میکردند. بالاخره ما از طریق اینها توانستیم به تودهی دانشجو برسیم. اشکالشان تفکراتی بود که در بخش قبلی گفتید. برای خودشان افکار لیبرالیستی داشتند. میخواستند آنها را با این انقلاب که مردم و تودههای دینی و مذهبی آمده بودند، لوس کنند. فکر میکردند با مردم میتوان با آن تفکّرات کار کرد. بالاخره وقتی دیدند که نمیشود، کنار رفتند. در مجموع خیال میکنم اقشار مختلف را خوب میشناسید و نمونههایش را خوب میدانید.

È اینها آدمهای شناخته شدهای هستند. فرض کنید بنده باید بدانم که پدر بزرگ چه کسی است؟ یعنی این پدر بزرگ را داریم که از زمان مصدق هست و زنده هست و در این ماجراها بود. این آدم چه کسی است؟ اگر شما انسانی را بفرمایید که این فرد میتواند تا حدودی متناسب باشد و تقارن دارد، یک اسم بفرمایید که این شخص میتواند پدربزرگ باشد. مثلا جلال آل احمد که سیری را طی کرده و گرایشات چپی داشته و مسلمان شده و به حج رفته و شروع به نوشتن کرده است. آیا میتوان کسی را انتخاب و معرفی کرد که کار او را در نظر بگیریم.

É اینهایی که هستند، پدر بزرگ هستند. مثلا آقای دکتر سحابی یا مهندس بازرگان میتواند مثل مصداق باشند. اگر یک مقدار تنزل کنید و پایینتر بیایید، تیپهایی مثل فروهر، بهدرد تیپ پدربزرگی نمیخورد و تیپ خاصّ خودش را داشت. اگر بعدآ به یادم آمد به شما میگویم. مصداق روشن همان دو نفر هستند که گفتم و به اینها میخورد.

             

Èبرای پدر چه کسی را معرفی  میکنید؟

É آقای مصدق خوب است.

Èقبلی را به عنوان پدربزرگ میخواستیم. در واقع در  ماجرای 28 مرداد نیروهای جوان بودند و امروز به دوران بازنشستگی رسیدند. پدر شخصیتی است که در 15 خرداد جوان بود.

É در 28 مرداد مهندس بازرگان جوان نبودند. دکتر شیبانی و اینها جوان بودند. دکتر شیبانی جزو تیپهای خوبشان است. یک نسل قبل مثل مهندس بازرگان و سحابی بودند. نسل بعدی مهندس سحابی و قطبزاده و بنیصدر و تیپهای جوانتر بودند. مثلا برای آقای طالقانی نقش خوبی را فکر کنید. نقش او را در این وسط به عنوان مصلحی نشان دهید که دلش میسوخت و به عنوان یک انسان مؤثر میتواند این وسط باشد.

Èپسر، امین است. 

É امثال امین همین جوانها هستند.

Èاسم بردن هم خوب نیست. ما باید به شدّت مواظب باشیم  که اصلا به این چیزها نزدیک نشویم. یعنی نباید به مواضع مشخص نزدیک بشویم. نه از پس آنها بر میآییم و نه تلوزیون ظرفیت این نوع برخورد را دارد.

É البته این فیلم خیلی سیاسی میشود. منتها یک فیلم جدّی است.

Èاینها الان طرح ما است. باید در فیلم نامه اینها را  مطرح کنیم و به عمق این برخوردها برویم و تعمیق بدهیم. مثلا وقتی برخورد سیاسی در دانشگاه است، صورت برخورد را نشان ندهیم که مجبور شویم انسانها مصداق پیدا کنند. بیشتر به سراغ ریشهها، اعماق این برخورد برویم که اتفاقآ نقش خوبی است و میتوان وفاق هم ایجاد کرد و به

             

             

صورتی بگوییم که این آدمها اختلاف ندارند. کافی است یک مقدار زبان مشترک پیدا کنند و یک مقدار صبر و تحمّل داشته باشند و هدف ما از سریال تعمیق و وفاق اجتماعی است.

É چیزی که جای آن خالی است، واقعیت درون نیروهای انقلاب است. به هر حال، از اوّل انقلاب تا الان، همیشه یک تفکر افراطی بود. اگر بخواهید فیلم جامعتر بشود، کارهای افراطی را بیاورید که در سیاست خارجی، سیاست اقتصادی و سیاستهای فرهنگی در جامعه بود که واقعآ سختگیری بود. البته تفکرات معتدلی هم بود. اینها میتوانند در مقابل لیبرالها باشند. یعنی وقتی که شما آنها را باز میکنید، عکسالعمل آنها هم باشد.

Èمیتوانیم این دو را مقابل هم نشان بدهیم. یعنی  جوانهایی که میخواهند امین را بزنند و امین میخواهد اینها را بزند، تفکّرات افراطی را روی اینها نشان بدهیم.

É در این وسط باید بهگونهای حرکت کنیم که متن انقلاب را افراطی نشان ندهیم. طوری باشد که متن انقلاب مسیر خود را میرفت. ولی فرزندان انقلاب میبایست ملاحظه و دو طرف قضیه را مواظبت میکردند.

Èارتباط ما با شما چگونه باشد؟ یعنی این فیلمنامهها  را چند قسمت برای شما بفرستیم؟

É من واقعآ خیلی - نه خیلی، کم هم - صاحب نظر نیستم. در فیلم شما، خیلی بیشتر از من میدانید. در مسایلی که راجع به انقلاب و بحثهای ایدئولوژی و سیاسی است و گیر میکنید، میتوانم به شما کمک کنم. زیاد اطلاعات ندارم و اطلاعات شما خیلی بیشتر از من است.

Èخیلی ممنون 

É موفق باشید.  

             

             

Èجناب آقای هاشمی رفسنجانی! خدمت  رسیدیم که به عرض برسانیم مجموعه تلوزیونی تا جاهایی رسیده است. فکر میکنم الان به مرحلهای رسیدیم که در داخل و خارج موافق و مخالف داریم. به نظر شما چکار کنیم؟ یعنی با مخالفین و موافقین چه برخوردی داشته باشیم؟

É این یک واقعیت است، این وسط افراد و افکاری هستند که تا حدّی با این کار موافق و مخالف هستند. این یک واقعیت جامعه امروز و دیروز ماست، سریال شما انصافآ سریال مستقلی است. انقلاب تنها اینجا معنی دارد. سریال شما مطمئنآ مخالف و موافق دارد. آن اشکلات تا حدودی وارد است و میتوان آنرا جداگانه رفع کرد.

Èآیا میتوانیم بهخارج برویم؟ 

É من احتمال میدهم دو، سه چیز دیگر در آن بوده باشد. یکی مسأله هزینه و دیگری مسأله آمریکا است که آنها نمیخواهند. چون تلویزیون ما میخواهد پخش کند. من هم تا آن حد صریح و رک را مفید نمیدانم. آنموقع یک مقدار با زبانهای دیگر تذکر دادم. به هر حال موضوعی است که نباید فراموش کنید و صداوسیما هم باید با شما همکاری کند. شما زحمت زیادی کشیدید.

Èیازده قسمت آن تمام شده بود. 

             

É به نظرم باید روی آن تعدیل کنید. الان که وارد شدید احتمالا از لحاظ وجه تخریبی صداوسیما، جلوی شما بایستد. شما قشر جوان منفی را نشان میدهید که چگونه هستند و سرنوشتشان چه است. احتمال میدهم صداوسیما در این پخش بدون مشکل نباشد. موضوع خوبی است و من آن را موضوع زندهای میدانم. یعنی موضوع روز است. اتفاقآ شما پای منافقین را پیش کشیدید که تا حدودی واقعیت دارد. یعنی اینها در خیلی جاها در میدان بودند.

È با پیگیریهایی که کردیم، توانستیم تمام متهمینی را که وزرات اطلاعات در حوادث یک ساله گذشته بازداشت کرد که حدود 8 الی 9 نفر میشدند، از نزدیک ببینیم. از 8 صبح تا 5 الی  6 بعدازظهر در یک فضای آزاد حرف زدیم و هر یک از اینها با انگیزهای جذب سازمان شده بودند که در واقع این منبع و منشأ تحقیقات ما پیرامون سازمان شد. امین یکی از شخصیتهایی است که الان وجود دارد. در واقع او اشتباهآ وارد خاک عراق شده و استخبارات او را گرفتند. قصهای که اتفاق افتاده است، در واقع مبتنی بر تحقیقی مفصّل به این نتیجه رسیدیم. مشکلی که داریم، همین موضوع است. یعنی آیا میتوانیم دوباره به موضوع حزب توده بپردازیم یا نپردازیم؟ ماجرای صنعت نفت را چگونه ببینیم؟ یعنی اگر شخصیت پدر بزرگ را نبینیم، دچار مشکل هستیم.

همّتی باید باشد که تاریخ معاصر شخم بخورد و به خیلی از سؤالهای امروزی پاسخ داده شود. با توجّه به بعضی حرفها نمیتوان خیلی از مسایل را گفت و صلاح نیست. همهی اینها منطق درستی دارد، امّا وظیفه رسانه‌هاست که در این بخش عمل کنند.

             

             

این بخش از تاریخ باید به نوعی به مردم نشان داده شود که به نوعی باید بهترین آن را پیدا کنیم.

É مجموعه آن چند قسمت است؟

È بیست و شش قسمت میشود که به گذشتهها بر میگردیم. به ما گفتند که ما فقط میخواهیم وقتی مردم این سریال را نگاه میکنند، احساس کنند که انقلاب و نظام با ارزش است و حیف است که از بین برود و استحاله بشود و باید سعی کنیم حفظ شود. به جایی فحش ندهیم و جایی را متهم نکنیم. احساس کنیم این محصول خون شهداست و باید این زحمات را نگه داریم. اگر مشکلی است، خودمان در داخل رفع کنیم. چنین چیزی را از ما خواستند. حتّی در همین طرح حاضر هم اشارات سیاست و بحث آمریکا زیاد است. ما گفتیم که زحماتهای ما چیز دیگری از آب در میآید.

É اگر تصمیم گرفتید که این موضوع سریال و دید شما باشد، به نظرم جامعتر از این میتوانید مسأله را مطرح کنید و در هر قسمت از 26 قسمت جایی مهمّ را بررسی کنید. شما روی منافقین زیاد کار کردید و خیلی پررنگ شده است. منافقین بخشی از نیروهای مزاحم ما بودند. البته شما این اواخر را گفتید و باید به اوایل برگردید. بحثهایی که اوایل انقلاب با ما داشتند، با حرفهای امروز اینها در تناقض است. آن موقع با روسها بودند و میخواستند ارتش را منحل کنند و نیروهای مسلّح درست کرده بودند و خودشان را صاحب این انقلاب میدانستند. حرفهای آن روز آنها به طور کلی این است.

شما اگر نشریات آن روز اینها را نگاه کنید، چند سوژه از آن بیرون میآورید که آن موقع اختلافشان با ما روی چه موضوعی بود. این بخشی از کار شما است. در همین فضا ما آن موقع مشکل گروههای دیگر ناسیونالیستی مثل کردستان و خلق عرب را داشتیم. آنها یک مجموعه بودند که میتوانند در این سریال جا بگیرند که اینها مزاحم انقلاب بودند. به آنجا میرسید که منصفهای آنها پذیرفتند.

همان موقع مسایل آمریکا، غرب و شرق را داشتیم. اگر بخواهید اسم انقلاب تنها را حفظ کنید، - در آن فضا وارد فیلم نشدید - در این فضا میتوانید بروید. اتفاقآ الان همه آنها باقی است و چیزی عوض نشده است. از نظر آنها یک گروه عوام احساساتی به صورت موج در جامعه هستند که با این دید مردم را تحقیر میکردند. فکر میکردند این موج تمام میشود و همان خواستههای لیبرالیستی در جامعه پا میگیرد. جایی که میخواهید به نفت و امثال اینها برگردید، پیدا میکنید که جریان لیبرالیستی حضور داشتند و سمبل آنها بنیصدر و افرادی مثل او بودند و فکر میکردند که محتوا را از ما میگیرند و غربیها هم همین را میخواستند. آنها میدانستند که با شاه نمیتوانند پیش بروند. همین نکته را باید استخراج کنید. آنها فکر میکردند مأموریتی را که شاه داشت، باید این دفعه از این افکار بگیرند. پس آن گروه، یعنی لیبرالیستها را دارید.

گروه سلطنت طلبها حتمآ اینجا نقش دارند و الان هم هستند. الان رضا پهلوی و تلوزیونهایش کم نشده است و آنها هم تصوّری داشتند. فکر میکردند اینها کاردانی بلد نیستند و روابطشان با خارج خوب نیست و امیدهایی هم داشتند. بخشی ماندند و بخشی رفتند. بحثهای درونی آنها است و شما میتوانید آنها را زنده کنید. واقعآ درون اینها را بشکافید که چه

تصوّری داشتند؟ چرا رفتند؟ چه چیزی بردند؟ آیا بهعنوان کارشکنی، برنامه داشتند؟ باید این بخش را بیاورید.

Èشأن و شکل اینها را برای ما معین بفرمایید. یعنی  اینها به عنوان معاند و مخالف انقلاب هر کدام چقدر نقش داشتند؟

É آنها کمتر از منافقین نیستند. هم سلطنت طلبها و هم لیبرالها. شما الان 4 مورد دارید. بیتفاوتها هم هستند که یک وزنه هستند. اتفاقآ نکته جالب این است که نباید از بیتفاوتها غافل باشیم که سرباز آنها بشوند. بیتفاوتها خبیث نیستند. آنها میخواهند که نان در بیاورند و زندگی کنند و جمعیت انبوهی هستند. حتّی اگر در انتخابات، کسی مورد نظر اینها باشد، تعیین کننده میشوند. الان شما میتوانید روانشناسی و جامعهشناسی این جریانها را بررسی کنید. مسأله اهانت نیست. افکار آنها را بیاورید. سپاه و امثال اینها را هم باید در یک مجموعه بیاورید که اینها نیروهای اصیل انقلاب هستند که متن اصلی کار شما است.

Èچه شاخصهایی را برای اینها در نظر بگیریم؟ 

É نیروهای روشنفکر خوبی داشتیم. عدّه زیادی از هنرمندان و غیره و روحانیت هم سهم مهمی دارند. جمع زیادی از مردم ایران هستند. کارگران، کارمندان، فرهنگیها و تقریبآ همهی بخشهای جامعه را در متن انقلاب داریم. شما هر مقدار را مشخص کنید که چقدر سهم دارند، کارتان جامعتر میشود. سرمایهای که دستتان است همین وضع درون منافقین است. چون شما این افراد را دارید، میتوانید صحنههای خوبی را بازسازی کنید. شما در فراریها امین را دارید که به اسارت در میآید. اینگونه افراد را در محافل، کارخانهها، کارگاهها و جاهای دیگر دیدید. محافل سیاسی است. امّا در آنجا محافل آلوده و بیربطی دارید. از آنها هم پیدا کنید. قدری از

محفل آنها، سبک کارشان، تصورات و توسل به بیگانه مطالبی بیاورید. کسانی که حاضر نبودند به ملّت خودشان باج بدهند. ولی در آنجا برای یک کار کوچک با مأمور درجه هفتم بیگانه میسازند و برای صنّار پول در خیابان گدایی میکنند. میتوانید آلودگی را مجسم کنید. مثلا خانمهای منافقین روسریهای خوبی میبندند. میتوانید خانمی را که سمبل آنها میباشد و در جلسه آنها حضور دارد که بحثهای بیپایه میکنند، نشان بدهید. در مجموع هویت آنها را نشان میدهید. اگر خواستید به گذشته و نسل گذشته بپردازید، بحث دیگری است و مسایلی هم دارید. جهات مثبت و منفی داشتند.

Èمثل پدر بزرگ 

É منظور شما از پدر بزرگ، مصدق است؟

Èهمزمان با نهضت ملّی شدن صنعت نفت و آزادسازی مصدق و  ماجراهای دیگر تا سال 42.

É ما آن نهضت را بد نمیدانیم. کار درستی کردند. یعنی از فرصتی که پیش آمد و رضاخان رفت و دولت شاه هنوز جان نگرفته بود، استفاده کردند و وارد شدند و یک مقدار جوّ زمان شاه را اصلاح و مبارزه و موضوع خوبی را پیدا کردند. ملّی شدن صنعت نفت خوب بود. مجلس تشکیل دادند و شخصیتهای خوبی از نهضت و جبهه ملّی به مجلس رفتند. اینها مثبت است و یک مقدار میتوانید بگویید.

اشکالشان این بود که همان موقع بهجای اینکه به ملّت بپردازند، به سراغ بند و بست رفتند و پل بین خودشان و ملّت را که آقای کاشانی یا فدائیان اسلام بودند، خراب کردند. گیرشان اینجا بود و مشکل دیگری نداشتند. به اندازه شاه هم به خارجیها وفادار نبودند. آنها ترجیح میدادند که اینها را

نگه دارند. آنها برایشان مطمئنتر بودند. اینها را گم نکنید و حقشان است. اگر نهضت آزادی را به عنوان پدر بیاورید، اینها حد واسط آن زمان ما هستند، آن موقع اینها هم عناصر مثبت بودند. یعنی آدمهایی بودند که ضمن کارهای ملیگرایی به مذهب اعتقاد و در دانشگاه حضور داشتند و کار هم میکردند. بالاخره ما از طریق اینها توانستیم به تودهی دانشجو برسیم. اشکالشان تفکراتی بود که در بخش قبلی گفتید. برای خودشان افکار لیبرالیستی داشتند. میخواستند آنها را با این انقلاب که مردم و تودههای دینی و مذهبی آمده بودند، لوس کنند. فکر میکردند با مردم میتوان با آن تفکّرات کار کرد. بالاخره وقتی دیدند که نمیشود، کنار رفتند. در مجموع خیال میکنم اقشار مختلف را خوب میشناسید و نمونههایش را خوب میدانید.

È اینها آدمهای شناخته شدهای هستند. فرض کنید بنده باید بدانم که پدر بزرگ چه کسی است؟ یعنی این پدر بزرگ را داریم که از زمان مصدق هست و زنده هست و در این ماجراها بود. این آدم چه کسی است؟ اگر شما انسانی را بفرمایید که این فرد میتواند تا حدودی متناسب باشد و تقارن دارد، یک اسم بفرمایید که این شخص میتواند پدربزرگ باشد. مثلا جلال آل احمد که سیری را طی کرده و گرایشات چپی داشته و مسلمان شده و به حج رفته و شروع به نوشتن کرده است. آیا میتوان کسی را انتخاب و معرفی کرد که کار او را در نظر بگیریم.

É اینهایی که هستند، پدر بزرگ هستند. مثلا آقای دکتر سحابی یا مهندس بازرگان میتواند مثل مصداق باشند. اگر یک مقدار تنزل کنید و پایینتر بیایید، تیپهایی مثل فروهر، بهدرد تیپ پدربزرگی نمیخورد و تیپ خاصّ خودش را داشت. اگر بعدآ به یادم آمد به شما میگویم. مصداق روشن همان دو نفر هستند که گفتم و به اینها میخورد.

             

Èبرای پدر چه کسی را معرفی  میکنید؟

É آقای مصدق خوب است.

Èقبلی را به عنوان پدربزرگ میخواستیم. در واقع در  ماجرای 28 مرداد نیروهای جوان بودند و امروز به دوران بازنشستگی رسیدند. پدر شخصیتی است که در 15 خرداد جوان بود.

É در 28 مرداد مهندس بازرگان جوان نبودند. دکتر شیبانی و اینها جوان بودند. دکتر شیبانی جزو تیپهای خوبشان است. یک نسل قبل مثل مهندس بازرگان و سحابی بودند. نسل بعدی مهندس سحابی و قطبزاده و بنیصدر و تیپهای جوانتر بودند. مثلا برای آقای طالقانی نقش خوبی را فکر کنید. نقش او را در این وسط به عنوان مصلحی نشان دهید که دلش میسوخت و به عنوان یک انسان مؤثر میتواند این وسط باشد.

Èپسر، امین است. 

É امثال امین همین جوانها هستند.

Èاسم بردن هم خوب نیست. ما باید به شدّت مواظب باشیم  که اصلا به این چیزها نزدیک نشویم. یعنی نباید به مواضع مشخص نزدیک بشویم. نه از پس آنها بر میآییم و نه تلوزیون ظرفیت این نوع برخورد را دارد.

É البته این فیلم خیلی سیاسی میشود. منتها یک فیلم جدّی است.

Èاینها الان طرح ما است. باید در فیلم نامه اینها را  مطرح کنیم و به عمق این برخوردها برویم و تعمیق بدهیم. مثلا وقتی برخورد سیاسی در دانشگاه است، صورت برخورد را نشان ندهیم که مجبور شویم انسانها مصداق پیدا کنند. بیشتر به سراغ ریشهها، اعماق این برخورد برویم که اتفاقآ نقش خوبی است و میتوان وفاق هم ایجاد کرد و به

             

             

صورتی بگوییم که این آدمها اختلاف ندارند. کافی است یک مقدار زبان مشترک پیدا کنند و یک مقدار صبر و تحمّل داشته باشند و هدف ما از سریال تعمیق و وفاق اجتماعی است.

É چیزی که جای آن خالی است، واقعیت درون نیروهای انقلاب است. به هر حال، از اوّل انقلاب تا الان، همیشه یک تفکر افراطی بود. اگر بخواهید فیلم جامعتر بشود، کارهای افراطی را بیاورید که در سیاست خارجی، سیاست اقتصادی و سیاستهای فرهنگی در جامعه بود که واقعآ سختگیری بود. البته تفکرات معتدلی هم بود. اینها میتوانند در مقابل لیبرالها باشند. یعنی وقتی که شما آنها را باز میکنید، عکسالعمل آنها هم باشد.

Èمیتوانیم این دو را مقابل هم نشان بدهیم. یعنی  جوانهایی که میخواهند امین را بزنند و امین میخواهد اینها را بزند، تفکّرات افراطی را روی اینها نشان بدهیم.

É در این وسط باید بهگونهای حرکت کنیم که متن انقلاب را افراطی نشان ندهیم. طوری باشد که متن انقلاب مسیر خود را میرفت. ولی فرزندان انقلاب میبایست ملاحظه و دو طرف قضیه را مواظبت میکردند.

Èارتباط ما با شما چگونه باشد؟ یعنی این فیلمنامهها  را چند قسمت برای شما بفرستیم؟

É من واقعآ خیلی - نه خیلی، کم هم - صاحب نظر نیستم. در فیلم شما، خیلی بیشتر از من میدانید. در مسایلی که راجع به انقلاب و بحثهای ایدئولوژی و سیاسی است و گیر میکنید، میتوانم به شما کمک کنم. زیاد اطلاعات ندارم و اطلاعات شما خیلی بیشتر از من است.

Èخیلی ممنون 

É موفق باشید.