مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی با جمعی از نمایندگان تشکّلات دانشجویی

مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی با جمعی از نمایندگان تشکّلات دانشجویی

  • ساختمان قدس
  • شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۷۶

 

** «بسم‌الله الرحمن الرحیم» «محدودیتی در سوال ندارید. در هر زمینه‌ای که علاقمند هستید سوال کنید.»

خیلی خوش آمدید. گویا خانمها و آقایان سوالاتی دارند. در

دفاع از کلیت همه دوره‌های انقلاب

مصاحبه اخیر گفتم که از کلیت همه دوره‌های انقلاب از مبارزه، تثبیت، دفاع مقدس وسازندگی دفاع می‌کنم. به عنوان یک شاهد، انقلاب را بیش از حدّ انتظار و پیش‌بینی‌ها موفق می‌دانم.

شما محدودیتی در سوال ندارید. در هر زمینه‌ای که علاقمند

عدم محدودیت خبرنگاران در سوالات

هستید سوال کنید. البته گاهی برخی مسایل به اسرار نظام و یا اسرار افراد و اشخاص حقیقی یا حقوقی مربوط می‌شود، در این موارد به

عدم پاسخگویی در مورد اسرار نظام و افراد و اشخاص حقیقی و حقوقی

جهات اخلاقی، شرعی و حتی قانونی به خود حق نمی‌دهم که از دیگران صحبت کنم ولی در مورد خودم حاضر هستم همه چیز را بگویم. من بیشتر صحبت نمی‌کنم، وقت را به شما می‌دهم.

* جامعه مایک جامعه جوان محسوب می‌شود و جوانان نیازهای خاص خود را دارند. پیش بینی شما برای جوانان و وضعیت آنها درآینده چیست؟روابط خودتان رابا نسل جوان چگونه ارزیابی می کنید؟

** افق خوبی را می بینم. اولا اکثریت قریب به اتفاق جوانهای ما در

افق خوب آینده کشور ایران

حال درس خواندن هستند که این یک رشد واقعی است وپیامدهای ارزشمندی برای یک کشور خواهد داشت. دوم اینکه کشورمان را

کشور ایران کشوری غنی

یک کشور غنی می بینم. امکان اینکه درسطح وسیع ایجاد شغل کنیم وافراد تحصیل کرده را به میدان بیاوریم وجود دارد. نیروهای فعال در صحنه هم افراد دلسوز جامعه هستند، اگر چه دارای دیدگاههای

آینده بهتر کشور نسبت به گذشته

مختلفی هستند که این خود به آگاهی وتوسعه جامعه کمک می کند. لذا آینده را خیلی بهتر از گذشته می بینم.

با توجه به وسعت تولیدی که داریم وسرمایه گذاری که انجام شده

امیدوار بودن به پیشروی حرکت هماهنگ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی

است، خیلی امیدوارم که حرکت هماهنگ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ما پیش برود وبعضی از چیزهایی که دست وپای جوانهایمان را می بندد، کم بشود.

از وقتی که مسئول بودم با جوانها ارتباط نزدیک داشتم و بینشان

ارتباط با جوانان در زمان مسؤولیت

رفت وآمد کردم، البته اخیرآ این ارتباط کم شده است اما قلبآ فاصله‌ای بین خودم ونسل جوان نمی بینم. در قلب آنها هم نیستم که بدانم چه می گذرد. ممکن است این حرفها وتبلیغات اخیر تصورات

امیدواری به نسل جوان

بچه‌ها را جور دیگری بکند، اما چون امید من به نسل جوان است، طبیعی است که به آنها علاقه مند و صمیمی باشم .

* آرایش نیروهای فرهنگی و سیاسی کشور ما در سالهای اخیر به نفع مردم و نظام اسلامی ما نبود. از یک طرف این حرکت باکتمان حقایق، فراموشی و حتی پشت کردن به گذشته همراه بود. از طرف دیگر در استعدادها، توانائیها و امکانات نیروهای خودی نیز عدم آرایش مناسب می‌بینم که نتیجه کلی آن باعث آسیب‌های سطحی و عمقی در کشور شد. حداقل اینکه نیروهای حزب الله‌ی گله مند هستند که بعد از دوران جنگ ، نمی‌گویم بی‌توجهی اما، کم‌لطفی در استفاده بهینه از پتانسیل عظیم نیروهای بسیجی، رزمنده و ارتشی کاملا مشهود است. با همه این حرفها فضای دانشجویی ما فضای بسیار تیز و هوشمندی است. به این راحتی قالب عوض نمی‌کند. اما بالاخره آسیب می‌بیند و ما هم شاهد هستیم.

به نظر شما علل عدم آرایش مناسب نیروهای خودی چیست؟ برای رفع آن چه پیشنهادی دارید؟

** آرایش نیروهای سیاسی معمولا با تحزب است. الان در دنیا راه

سابقه نامطلوب حزب در ایران

دیگری شناخته شده نیست. سابقه تحزب در ایران هیچ‌وقت خوب نبود. در دوران بعد از انقلاب هم همینطور بود. یعنی تحزب جدی گرفته نشد. حتی ما که اول خیلی جدی گرفتیم و حزب جمهوری را

تأسیس حزب جمهوری در اوایل انقلاب

در مقابل آن همه احزاب تأسیس کردیم، چند سالی که کار کردیم، فضا به گونه‌ای بود که فتیله‌اش را پایین کشیدیم.

البته نظام ولایت فقیه هم نظام بدیعی است. به این شکل در تاریخ

نظام ولایت فقیه نظامی بدیع

سیاسی دنیا سابقه نداشته است. حتمآ وضع جدیدی را می‌طلبد. باید به تدریج برای تحزب در نظام ولایت فقیه تجربه‌ای پیدا کنیم که

حق عظیم بسیج در انقلاب و کشور

آرایش‌های سیاسی نیرومند می‌تواند پس از آن شکل بگیرد.

درباره عدم استفاده از توان بسیج و حق‌شناسی از آنها، بهرحال بسیج حق عظیمی برگردن انقلاب و کشور دارد. بزرگترین خطر را از

دفع بزرگترین خطر کشور توسط بسیج

کشور رفع کرد. البته کار مهمی که بعد از جنگ کردیم این بود که بسیج و سپاه را دعوت کردیم بخشی از کارهای سازندگی را برعهده

دعوت از سپاه و بسیج برای سازندگی بعد از جنگ

بگیرند. خیلی کارکردند. با نشاط هم بودند. البته آن کار هم مورد انتقاد قرار گرفت. می‌گفتند آنها را از وظایف خودشان به وظایف

توسعه و سازندگی از کارهای نیروهای مسلّح در زمان صلح طبق قانون اساسی

دیگری مشغول کردند که من این را قبول ندارم. حتی در قانون اساسی داریم که نیروهای مسلح در زمان صلح مشغول کارهای توسعه و سازندگی شوند. اگر بگوییم بسیج و نیروهای خوب ما در این فضا نباشند، نیروهای غیرمتعهد باید میدان بگیرند.

در مورد دانشجویان، من هم قبول دارم که تیزهوش و حساس

دانشجویان، افرادی تیزهوش و حساس

هستند و می‌فهمند. به همین دلیل می‌خواهم در برابر کسانیکه احساساتشان را در برابر عقلانیتشان تحریک می‌کنند ایستادگی کنند، دوستان شما، برادران شماو خود شما افتخارات فراوانی در دوران سازندگی خلق کرده‌اید. فکر کنید که اگر می‌خواستیم در مورد ظرفیت دانشگاهها همان سطح را حفظ کنیم، یعنی سیصد تا چهارصد هزار

عدم ارایه راه‌حل توسط منتقدین دانشگاهها

دانشجو داشته باشیم، یک میلیون نفر دیگر چه می‌کردند؟ یا دیپلم بیکار بودید و یا اگر پدرتان پولداربود باید با هزینه گزاف به خارج می‌رفتید که بعدآ هم معلوم نیست چه اتفاقی می‌افتاد. جای تأسف اینجاست که منتقدین هیچ راه حلی ارائه نمی‌دهند.

 

انتقاد زیاد چپی‌ها از دانشگاه آزاد اسلامی

همین دانشگاه آزاد اسلامی خیلی مورد انتقاد چپی‌ها بود از این کار غیر دولتی بدشان می‌آید. اول هم با حمایت امام این کار را شروع کردیم. فضا فضایی نبود که به آسانی بتوان چنین کاری کرد. الان

حمایت امام در مورد دانشگاه آزاد اسلامی

هفتصد هزار دانشجو دارد. ششصد هزار فارغ التحصیل دارد. از بودجه دولت هم چیزی نمی‌گیرد. بلکه به دولت کمک هم می‌کنند و

عدم پاسخگویی دانشگاه دولتی به نیاز دانشجویان

با پول خودشان درس می‌خوانند. یقین داشتم که دانشگاههای دولتی از لحاظ کمی نمی‌توانند ظرفیت پاسخ به نیاز بچه‌های ما را داشته باشند.

نمی‌توان گفت کسانی که انتقاد می‌کنند، نمی‌فهمند به هر حال حرفهایی دارند که مطرح می کنند، یا حق یا ناحق.

* جناب آقای هاشمی دوستان ما در دانشگاه برای اشتغال خود نگرانی دارند از طرف دیگر مطبوعات مطرح می‌کنند که حضور حضرتعالی مانعی برای توسعه سیاسی است. شما این بحث را قبول دارید؟

مورد دیگر، بحثی است که حدود 9 سال پیش شما درباره ازدواج موقت مطرح کردید. چه ضرورتهایی باعث طرح این موضوع شد؟ چرا امروز موضوع پیگری نمی‌شود، آیا امروز آن ضرورتها وجود ندارد؟

ضرورت حرکت متین و هماهنگ با نهادینه شدن توسعه سیاسی

** من حرکت متین و هماهنگ را تا نهادینه شدن توسعه سیاسی در کشور، ضروری می‌دانم.معتقدم توسعه واصلاحات باید تداوم داشته باشد. متوقف کردن این حرکت هم آسان نیست. من که نمی‌خواهم

لزوم تداوم توسعه و اصلاحات

این کار را بکنم. هرکس دیگری هم بخواهد این کار را بکند، نمی‌تواند.

 

تقوی و عفت درخواست اسلام از جوانان

در مورد ازدواج موقت باید بگویم اسلام از جوانان تقوی و عفت خواسته است. اینطور نبود که اسلام غریزه انسانی را نشناسد. این را خداوند در انسان خلق کرد و این نیاز طبیعی است.

البته باید توجه شود این برنامه ازدواج همیشگی و دائمی نیست و برای مواقعی است که مشکلاتی برای ازدواج دائم وجود دارد مانند

ازدواج موقت یک قانون شرعی و مستحبی

فقر و یا سایر شرایطی که اجازه ازدواج دائم ندهد این یک قانون شرعی و مستحبی است. پاسخ به نیازهای طبیعی انسان است این نیاز زن و مرد است که خداوند در طبیعت آنها نهاده است و راه رفع نیاز را هم گذاشته است.

در جامعه ما این همه زنهای بی‌سرپرست و بیوه هستند و خیلی‌ها

وجود زنهای بی‌سرپرست زیاد در جامعه

در جوانی بیوه می‌شوند و در این فضای اخلاقی، آنها تا آخر عمر محکوم هستند که مثل تارک دنیاهای کلیسا مجرد زندگی بکنند.

اینها ضداسلامی است، خواسته خداوند این نبود. در روایتی

انجام کارهای مباح موجب رضایت خداوند

داریم که خداوند دوست دارد که بندگان کارهای مباح را انجام بدهند، همانطور که دوست دارد تکالیف واجبش را انجام بدهد. نگفتند حق دارند انجام بدهند، گفتند: خدا دوست دارد. اینکه جوانی نیاز داشته باشد و نیاز خود را از راه درست برطرف کند، خداوند می‌پسندد و دوست دارد که اینجور شود. حرفم این بود که چرا جامعه

لزوم اجرای احکام اسلامی در جامعه

ما راهی را که اسلام باز کرده است، به روی خود می‌بندد. اگر دربستن این راه، خیر و برکتی بود، خوب بود. ولی ضرر دارد و گناه پیش می‌آورد اشکالات عصبی و روانی پیش می‌آورد. مشکلات خانوادگی پیش می‌آید. عده زیادی زن بی سرپرست در کشور می‌مانند و سرخورده هستند. کارهای ناحق و فسق و فجور زیاد می‌شود. در کشورهایی لائیک چنین مشکلاتی وجود ندارد آنها اهمیتی به سلامتی

عدم توجه کشورهای لائیک به سلامتی اخلاقی و معنوی جامعه

اخلاقی و معنوی جامعه نمی‌دهند. ولی مبتلا به ضعف نهاد خانواده و مشکلات فراوان بی بندوباری‌اند در جوامع مسلمان باید راهی برای این نیاز فردی و اجتماعی پیدا شود موضوع ازدواج موقت در شیعه راه منطقی و شرعی می‌باشد.

البته همان موقع گفتم که این موضوع نباید وسیله عیاشی یا بد

ازدواج موقت راه‌حلّی درست برای برطرف نمودن نیازهای افراد جامعه

اخلاقی و بدرفتاری مردان با زنان شود. این امر شرایطی دارد که باید شرایط آن بطور دقیق مراعات شود.

راه حل درست همین است. در غیر این صورت همیشه باید شاهد جوانان محتاج، زنان بی‌سرپرست و بیوه باشیم و به خاطر بسته بودن راههای شرعی فسق و فجور سلامتی جامعه را مختل خواهد کرد.

* یکی از دغدغه‌های اصلی جامعه دانشگاهی ما عدم امنیت شغلی در آینده هست و این خود یک عامل اساسی در جهت کاهش انگیزه برای نوآوری علمی و تحقیقاتی می‌باشد. چه راهکارهایی را در این زمینه پیشنهاد می‌کنید.

در دهه اخیر بانوان حضور فعال در عرصه‌های مختلف اجتماعی دارند. راهکارهای لازم برای استفاده بهینه از کارآمدی بانوان را چه می‌دانید؟

آشنایی با دغدغه‌های دانشجویان در مورد اشتغال

** دغدغه دانشجویان  و همه جوانان رادر مورد اشتغال درک می‌کنم، به خصوص ناراحتی دانشگاهی‌ها و تحصیل کرده‌هارا. راهکار مورد نظر من همان است که عمل می‌کردم. البته دولت آقای

توجه دولت آقای خاتمی به نگرانی تحصیلکرده‌ها

خاتمی هم حداقل در برنامه‌های خود به این مسأله توجه دارند.

رونق اقتصاد کشور باعث ایجاد اشتغال

راهکار این است که کشور را از لحاظ اقتصادی رونق بدهیم، رونق اقتصادی هم بدون سازندگی نمی‌شود. کشور ما منابع زیاد و شرایط

شرایط منابع خوب کشور ایران

خوبی دارد.

با اینکه در شروع سازندگی ما وارث خرابیهای عظیم جنگ بودیم و چند قدم از وضع عادی هم عقب بودیم، ولی کار بزرگی در این

انجام کارهای بزرگ در دوران سازندگی

دوره انجام شد و ثابت کردیم که می‌توانیم با اتکا به استعدادهای ملی و منابع طبیعی خود، کشور را آباد کنیم. در برنامه نیازها و امکانات را می‌سنجیم و همه اینها را با هم تلفیق می‌کنیم. ما پیش‌بینی کرده بودیم که ظرف مدت سه برنامه کشور به نقطه‌ای می‌رسد که بیکار نداشته باشیم، به خصوص تحصیلکرده‌ها و بخشهای مختلف دانشگاهی به طور جدی مورد توجه قرار گرفته بود. از این دیدگاه دو برنامه اول تا

بیکاری 615 درصد به هنگام شروع کار دولت

موقعی که من بودم موفق بود. وقتی که ما شروع کردیم، 6/15 درصد بیکاری داشتیم البته بیکاری پنهان هم داشتیم، بخاطراینکه امورات کشور اکثرآ فلج شده بود.

زمانی که دولت را تحویل دادم، 1/9 درصد بیکاری داشتیم، 5/ 6

کاهش 56 درصد بیکاری به هنگام تحویل دولت

درصد بیکاری را پائین آورده بودیم یعنی سالی نزدیک یک درصد و اگر 5 سال دیگر با همین آهنگ پیش می‌رفتیم به 4 درصد می‌رسید. اگر در کشوری بیکاری به 4 درصد برسد، می‌تواند بگوید که ما بیکاری را از بین برده‌ایم.

ما این هدف را با همان برنامه و با همان آهنگ پیگیری می‌کردیم.

عدم رونق اقتصادی و سازندگی در دو سال حاضر و بالا رفتن رقم بیکاری

در این دو سال ما رونق اقتصادی نداشتیم و سازندگی به آن سرعت نبود. لذا دوباره رقم بیکاری بالا رفت. من این کار را کاملا عملی می‌دانم و احتیاج به معجزه ندارد. با همان تجربه دوران سازندگی می‌توانیم نتایج بهتری به دست آوریم.

 

خانمها سرمایه ارزنده و غیر قابل انکار

خانمها نصف جمعیت کشور را تشکیل می دهند و سرمایه ارزنده و غیرقابل انکاری هستند و استعداد، انرژی و صلاحیت آنان از آقایان کمتر نیست. در برنامه اول و دوم، اولین گام را برای ارتقاء منزلت

تحصیل اوّلین گام برنامه اوّل و دوم برای ارتقاء منزلت خانمها

اجتماعی خانمها تحصیل می‌دانستم. فکر می‌کردم بخاطر شرایطی که قبل از انقلاب بود، فرزندان توده مردم و مخصوصآ خانواده‌های متدین کمتر به تحصیل می‌پرداختند. به خصوص در روستاها و عشایر به خانمها ظلم می‌شد. من فکر کردم لازم است فعلا خانمها را به

تلاش زیاد برای تحصیل خانمها

عرصه تحصیل بیاوریم. برای دستیابی به این هدف خیلی تلاش کردیم و کاملا هم موفق بودیم. حالا هم شما شاهد تساوی موفقیت خانمها و آقایان در کنکورها هستید. الان بخش زیادی از خانمها در امور آموزشی، در بهداشت و درمان، در کارهای فنی و مهندسی و

حضور بخش زیادی از خانمها در جامعه و تحصیل

خیلی جاهای دیگر وارد شدند که پیرو همان گامهایی بود که در دولت قبلی برداشته شد. حالا باید گامهای بعدی را در برنامه پیش بینی کنند.

* گروهی از دانشجویان منتقدان عملکرد شما هستند ولی نتایج این انتقادات را نمی‌بینند. فکر می‌کنید چگونه می‌شود این ارتباط را نزدیک کرد که دانشجویان از انتقادات خود، نتیجه مثبتی بگیرند تا هم برای ترقی جامعه و هم برای مردم نتیجه مثبتی داشته باشد؟

** البته بخشی از دانشجویان این حرفها را می‌زنند. من در زمان

حضور در جمع مردم و دانشجویان در زمان مسؤولیت

مسئولیت اجرایی زیاد در جمع مردم و دانشجویان می‌رفتم. بهترین جلسات من در دانشگاهها، مخصوصآ در شهرستانها بود. محبت و شور و شوق دانشجویان را خیلی شدید می‌دیدم. به دلیل حجم زیاد و

حضور در جلسات دانشگاهها بعنوان بهترین جلسات

تراکم برنامه گاهی با تأخیر به محل دیدار می‌رسیدم. در عین حال با شور و محبت برخورد می‌کردند، در اجتماعات عمومی و یا در خیابانها ابراز محبت می‌کردند. در دانشگاههای تهران هم هر وقت می‌رفتیم اینگونه بود.

قشر دانشجو به طور طبیعی سوال کننده و پرسشگر است و باید هم باشد. ما همین را از دانشجو می‌خواهیم. در گذشته من بین آنان

پاسخ به سوالات دانشجویان در زمان مسؤولیت

می‌رفتم و به سوالات آنها پاسخ می‌دادم. دو سالی است که فکر کردم لازم نباشد که مسایل خودم را مطرح کنم. ولی الان دیگر مطرح می‌کنم. نمونه‌اش همین جلسه شما است. البته بعدآ به دانشگاه خواهم آمد و از نزدیک با آنهایی که مایلند بیشتر سوال بکنند، حرف می‌زنم و مطمئن هستم ارتباط مفیدی خواهد بود. البته اشخاصی که با انصاف برخورد می‌کنند با همین مقدار که در این دو، سه هفته مسایلی مطرح کرده‌ام. باید پاسخ سؤالهایشان را گرفته باشند.

* نظر شما در مورد ماهواره چیست؟

عدم جلوگیری از ماهواره

** من فکر می‌کنم نمی‌توانیم از ماهواره جلوگیری کنیم. البته در ماهواره چیزهایی هست که برای جوانهای ما خوب نیست اما

واکسینه نمودن جوانان در مقابل ماهواره

جلویش را نمی‌توانیم بگیریم. ما باید از درون جوانهایمان را برای جلوگیری از بعضی بدآموزیها واکسینه کنیم.

تکنولوژی‌های ارتباطی مانند ماهواره و اینترنت در کنار

منافع فراوان تکنولوژی‌های ارتباطی

بدآموزی‌هایش، منافع فراوانی هم دارند که از اینها نمی‌توانیم صرف‌نظر کنیم، ولی می‌شود امور را بگونه‌ای تنظیم کنیم و آموزش

استفاده استانهای مرزی از برنامه‌های ماهواره‌ای

بدهیم که آثار سوءاش را کم کنیم. تقریبآ تمام استانهای مرزی ما از برنامه‌های ماهواره‌ای که ما در داخل از آن نگران هستیم استفاده می‌کنند. اینطور نیست که آنها منحرف شده باشند. در این مسئله اصل را بر واکسینه کردن می‌دانم.

* حضرتعالی در ابتدا فرمودید که در هر زمینه می‌توان صحبت کرد. اما تاکنون سوالی در مورد شخص حضرتعالی مطرح نشد. خواهش می‌کنم برای جمع حاضر بفرمائید آشنایی شما با حاج خانم چگونه بود؟ (خنده حضار)

** اینها چه به درد شما میخورد؟ (باخنده) از نوع معمولی بود. ما با هم فامیل هستیم و همدیگر را می‌شناختیم ولی همدیگر را ندیده بودیم. مثل شما نبودیم که مدتی بنشینیم و با هم حرف بزنیم.

(خنده حضار) با اینکه به خانه آنها رفت و آمد داشتم، ولی همدیگر را ندیده بودیم. پدر و مادر ما رفتند، خواستگاری کردند، بعد هم عقد کردیم.

* الان بعضی‌ها قبل از ازدواج با هم آشنایی دارند. به نظر شما اشکالی ندارد؟

آشنایی قبل از ازدواج یک کار خوب

** نه، هیچ اشکالی ندارد و به جا است. اصلا اسلام اینگونه نیست. چنین مشکلی که بعضی‌ها مطرح می‌کنند در اسلام نبوده است. در زمان پیامبر ارتباط آنها بر محوری درست پی‌ریزی شده بود. رفت و آمدهای سالم و آشنایی اینگونه، اشکالی ندارد. باید آشنا شوند و

لزوم آشنایی دختر و پسر با هم برای تصمیم زندگی

تصمیم بگیرند. این تصمیم بزرگی است. انسان می‌خواهد سالها زندگی کند و بعد سرنوشت بچه‌ها در گرو این کار است.

«جامعه ما بدون شادابی و نشاط رونق نمی‌گیرد.»

* جامعه نیاز به شادی و نشاط دارد. اما کسانی هستند که در زمینه‌های مختلف از جمله در مورد کف‌زدن، رنگ لباس و غیره محدودیتهایی ایجاد می‌کنند. نظر شما در اینباره چیست؟

** بحث در مورد این موضوعات را من شروع کردم، بعضی از نیروهای افراطی راست و چپ به خاطر همین حرفها با من مخالف

شادابی و نشاط باعث رونق جامعه

هستند. فکر نمی‌کنم جامعه ما بدون شادابی و نشاط رونق بگیرد. شرعی هم نیست. برداشت من از اسلام اینست که حق نداریم جلوی

مخالفت اسلام با جلوگیری از شادابی و تفریحات مشروع جوان

شادابی و تفریحات مشروع را که حق جوان است و در اسلام هم با آن مخالفتی نشده است بگیریم.

فکر نمی‌کنم کس دیگری را بتوانید پیدا کنید که این بحثها را بصورت صریح در جامعه و از تریبونهای عمومی مطرح کرده باشد.

 

مشخص بودن حدود حرام و حلال در فتواها

بارها گفتم رنگ لباسها که جزو شروع نیست. حدود حرام و حلال در فتواها مشخص است بعضی چیزها سلیقه‌ای و احتیاطی است و بعضی احتیاطها هم در حقیقت ضد احتیاط است.

در مواردی که می‌شنوم چادر را اجباری می‌کنند تذکر می‌دهم ولی

اهمیت اصل حجاب با حدود شرعی

اصل حجاب با حدود شرعی مهم است و باید مراعات شود. رهبری هم در این مورد فتوا دادند و اعلام شد. ایشان فرمودند: «من وجهی برای چادر اجباری نمی‌بینم.»

* بین انتخابات مجلس ششم، خصوصآ کاندیداتوری جنابعالی و آزادی آقای کرباسچی چه ارتباطی وجود دارد؟

** طرح اینگونه مسایل سوء استفاده از حوادث عادی است. آقای کرباسچی تا 3 1 زندان را تحمل نکرده بودند، زمینه درخواست عفو

تقاضای عفو زندانی بعد از تحمل  3 1 از محدودیت

فراهم نبود. مقررات تصریح دارد که پس از گذشت 3 1 از زندان، زندانی می‌تواند تقاضای عفو کند و ایشان پس از آن تصمیم گرفت از

تقاضای آقای کرباسچی از رهبری برای عفو

رهبری درخواست کند که مشکل محکومیت ایشان را حل کنند. یک مدتی طول کشید تا موافقت رهبری جلب بشود. وقتی که مطمئن شد رهبری می‌پذیرند، تقاضایش را نوشت که روند امور تا به امروز طول کشید. اگر بعد از انتخابات هم آن  3 1 تمام می‌شد، همینگونه بود. وقتی

نامه به رهبری برای عفو آقای کرباسچی

که ایشان نامه نوشت، من هم یک نامه کوتاه در همین مورد به خدمت رهبری نوشتم و تقاضا کردم که بپذیرند. همه ماجرا این است.

* بحث ولایت فقیه یکی از موضوعاتی است که در کل جامعه و به خصوص در جامعه دانشگاهی مطرح است. عده‌ای تلاش می‌کنند اینگونه القاء کنند که ولایت فقیه یک حکومت فردی و دیکتاتوری است. اولا نظر و تحلیل خودتان را در این رابطه بفرمائید. دوم باتوجه به اینکه سالها در امور قانونگذاری و در رأس امور اجرایی قرار داشتید، آیا به عنوان یک تجربه زنده در رابطه با این سیستم حکومتی با مشکلاتی مواجه بوده‌اید یا خیر؟

** ما تا به حال از ولایت فقیه خیر دیدیم. هم در دوره مبارزه -

ولایت فقیه مایه خیر و برکت انقلاب

که اگر امام نبودند، قطعآ مبارزه مردم ما همه‌گیر نمی‌شد - و هم در دوران تثبیت انقلاب. برای من خیلی روشن است که اگر امام نبودند

نقش امام در حفظ موقعیت ایران

وضع ایران از افغانستان بدتر می‌شد. ایران آمادگی بیشتری برای این طغیانها دارد و برای دشمنان هم ایران نسبت به افغانستان اهمیت بیشتری دارد.

ایران یک منبع مهم ثروت و مرکز عظیم استراتژیک دنیا است. در

ایران یک منبع مهم ثروت و مرکز عظیم استراتژیک دنیا

دو طرف ایران عظیم‌ترین منابع نفت دنیا خوابیده است. آنچه که وحدت ملّی و تمامیت ارضی را حفظ کرد و خطرها را از ایران دورکرد،ولایت به عنوان محور انقلاب و شخص امام به عنوان رهبر

ولایت فقیه عامل حفظ وحدت ملّی و تمامیت ارضی

بودند. آنچه که امام را امام کرد، همان ولایت فقیه بود. یعنی مردم به امام به چشم یک رئیس جمهور، نگاه نمی‌کردند. مقام بزرگی را در امام دیدند و ایشان را قبول کردند. در دوران جنگ هم قطعآ اگر آن قاطعیت، مردانگی، شجاعت و بسیج توده‌ای امام نبود، کشور دچار مشکل یا تجزیه می‌شد. امام دوره سازندگی را درک نکردند، اما

پایه‌ریزی‌های سازندگی توسط امام

پایه‌های سازندگی را ایشان ریختند. سیاستهای سازندگی را آیت ا.. خامنه ای به عنوان رئیس جمهور به امام پیشنهاد نمودند و امام تأیید

پیشنهاد سیاستهای سازندگی توسط آیت‌الله خامنه‌ای به امام

کردند، هنوز هم روح و اندیشه‌های امام کشور را به پیش می‌برد.

ولایت فقیه وجوه مثبتی دارد که در سایر مدیریتهای عالی کشور چنین وجوهی نیست. رهبر براساس قانون اساسی باید عالم،باتقوی ،

شرایط رهبر براساس قانون اساسی

شجاع و با تدبیر باشد. هر یک از اینها نباشد، ولی‌فقیه عزل می‌شود. آیا از این شرایط ما ضرر می‌کنیم؟ این مقام از یک مدیر عالی هر قدر هم که باسواد باشد، کمتر که نیست بلکه همه آن شرایط را دارد به اضافه یک چیزهایی که دیگران ندارند.

در زمان امام، رهبری به طور طبیعی بوجود آمده بود و کسی بحث

رهبری طبیعی امام

انتخاب ایشان را نداشت. براساس قانون اساسی رهبر توسط مردم انتخاب می‌شوند. منتها انتخاب دو مرحله‌ای است. انتخاب دو

انتخاب دو مرحله‌ای رهبر طبق قانون اساسی

مرحله‌ای در اکثر کشورهای مهم دنیا هست و کسی این را غیردموکراتیک نمی‌داند. تشخیص اینکه کدام یک از علما و فقها صلاحیت بیشتری دارند احتیاج به تخصص دارد. مردم یک عده متخصص را انتخاب می‌کنند، آنها بهترین را انتخاب می‌کنند. به نظر من نگرانیهایی که بعضی‌ها اظهار می‌کنند یا مغرضانه و یا ناشی از سوءتفاهم است.

اخیرآ دو حادثه داشتیم اگر رهبری نبودند، هر دولتی را به زمین

عصبانیت مردم از حادثه کوی دانشگاه و حضور آنها در خیابانها

می‌زد. یکی کوی دانشگاه بود که باعث عصبانیت مردم شد و آنها به خیابان‌ها آمدند. کسی لازم بود که این مردم را متوقف بکند. دیگری قضیه نشریه موج بود که البته موضوع کوچکی بود، دو نفر دانشجو یک چیزی نوشته بودند. اما شرایط جامعه این را تبدیل به یک سیل

رهبری باعث حفظ شرایط جامعه در زمان بحران

کرد. نزدیک بود که مردم با کفن به خیابانها بیایند. غیر از رهبری چه کسی می‌توانست اوضاع را آرام کند؟ کسی جرأت نمی‌کرد در مقابل این حرکت قوی بایستد.

در زمان حیات امام بارها و بارها مشکلات مجلس، دولت، جنگ

وجود برکات زیاد ولایت فقیه برای جامعه

و چیزهای خیلی عظیم با سرپنجه امام حل می‌شد. یقینآ یک چنین سرمایه‌ای در کشور، خیرش نسبت به مشکلاتش - اگر داشته باشد - بیشتر است. از طرفی ما یک کشور شیعه هستیم،  ولایت‌فقیه  از نظرات کارشناسی و مسایل شرعی ما است. براساس اصل امامت و

ولایت فقیه از نظرات کارشناسی و مسایل شرعی

در زمان غیبت چگونه کشور به صورت مشروع اداره بشود؟ راه اداره کشور همین ولایت‌فقیه است. در گذشته هم گاهی اگر دولت متدینی می‌خواست در اموال و نفوس مردم به صورت مشروع تصرف کند، اجازه از ولی می‌گرفت. این عقیده ما هست و ما آن را مثبت می‌دانیم. با این تنوع قومیتها،  نژادها، زبانها و تمایلات و همچنین شرایط کشورهای همسایه که نسبت به کشور ما تمایل عاطفی دارند، بلوچها،

نقش زیاد رهبری محبوب و مُطاع برای حسن اداره کشور

عربها، کردها، ترکمنها، ترکها، شرایط خاصی را برای ما بوجود آورده است، لذا رهبری محبوب و مُطاع برای حسن اداره کشور خیلی نقش دارد.

* این ایام هر بار که از بزرگراههای تهران عبور می‌کردم، کمتر پیش می‌آمد که متأثر نشوم. شخصی که بانی این حرکتها بود الان در زندان بسر می‌برد ولی در همان حال که این حالت به ذهنم می‌رسید، واقعآ چهره آقای کرباسچی هم به عنوان یک آدم متشرعی که رأی دادگاه و حکم آن را قبول کرده است و در زندان بسر می‌برد، در نظرم چهره زیبایی بود. آنهایی که امروز می‌گویند، چرا آقای هاشمی از شکسته شدن می‌ترسد و نگران نقد شدن دولت گذشته‌اش هست، آن موقع برای بهره‌برداریهای سیاسی اشک تمساح می‌ریختند تا آنجایی که ذهن ما همراهی می‌کند، این تازه‌گی ندارد. از چند سال پیش از موقعی که مدیری مثل دکتر طباطبایی، با آن شخصیت علمی، در دانشگاه شهید بهشتی فعالیت می‌کرد، عده‌ای سعی می‌کردند در راهش اصطکاک ایجاد کنند و نگذارند کارش را انجام بدهد، از جلساتشان خبر می‌رسید که عنوان می‌کردند : هدف دکتر طباطبایی نیست، هدف شخص آقای هاشمی است. ایشان باید شکسته شود. من واقعآ می‌خواهم ببینم در دنیایی که الان از شخصیتهای بارزش برای نسل جوان سمبل درست می‌کند، هدف بعضی‌ها از شکستن یکدیگر چیست؟ واقعآ ملت مظلوم ما تا کی باید به خاطر خودکامگی‌های امثال آقاخان نوری، امیرکبیرهای خودش را از دست بدهد و امروزه با شخصیتهای آنها بازی بشود؟

** در گذشته بسیاری مرا  متهم می‌کردند که از مدیران خود زیاد حمایت می‌کنم.الان هم اینگونه می‌گویند. اگر آقای کرباسچی در

حمایت زیاد از مدیران به هنگام مسؤولیت

تهران موفق بود، مقدار زیادی از توفیقش به خاطر حمایتهای بی‌دریغ من بود چرا که لازم می‌دانستم تهران ساخته بشود و یک شهردار ضعیف نمی‌توانست تهران را اصلاح بکند. اما آنها از لحظه اول از

سوء استفاده گروهها از جریان آقای کرباسچی

کرباسچی استفاده کردند. اصلا آقای کرباسچی در جریان مطبوعات تحرک ایجاد کرد. از کرباسچی در دوم خرداد و انتخابات مجلس استفاده کردند. بعد هم از محاکمه‌اش سوءاستفاده کردند.

می‌خواستند از زندانش هم چند سالی استفاده بکنند. دیدند دوره‌اش کم شد، دوباره از این حرفها می‌زنند. همین کار را بر سر آقای نوری دارند انجام می‌دهند. آنها در این قضیه بداخلاقی و ناسپاسی می‌کنند. آنها به کرباسچی بدهکارند. کاری برایش نکردند.

عدم مقاومت در مقابل قانون

هیچ وقت در مقابل قانون نمی‌ایستم، حتی اگر قانون را صحیح ندانم. نمی‌توانم بگویم که دادگاه چرا حکم کرده و چرا زندانی می‌کنند.

لزوم حمایت از احکام دادگاهها

وقتی دادگاه حکم کند باید، اجرا شود. وقتی که باید حمایت کنم، مثل این قضیه کمک می‌کنم که تقاضای عفو ایشان پذیرفته بشود. آن موقعها برای حفظ موقعیت ایشان کار کردم.

نقطه دوّم که شما گفتید سرمایه‌های انسانی را تضعیف کردند، بله

تضعیف سرمایه‌های انسانی یک خسارت عمده ملّی

درست است. باعث یک خسارت عمده ملّی است و متأسفانه در ایران از گذشته هم بوده و حالا هم هست. یک مقدار به منافع شخصی و باندی و حسادتها برمی‌گردد. گاهی هم شاید افرادی با حسن نیت فکر کنند.

اگر اینگونه افراد در جامعه مطرح نباشند، آنها بهتر می‌توانند کار

حمله به سرمایه‌های انسانی کشور یک کار نادرست

بکنند و راه خودشان را می‌توانند هموار کنند که خدمت بکنند. نمی‌توانیم یک حکم کلی بکنیم که همه حرکتها مغرضانه است. ولی اساس آن نادرست است و اگر هم مغرضانه نباشد، حتمآ اشتباه هست.

* نظرتان درمورد دانشگاه ودانشجو چیست؟یک تحلیل واقعی و شفاف از حوادث کوی دانشگاه تهران و جریاناتی که در شب حادثه و بعد از آن رخ داد ارائه نمایید.

دانشگاه موتور حرکت جامعه، انقلاب و تمدن

** فکر می‌کنم دانشگاه موتور حرکت جامعه و انقلاب و به طور کلی تمدن کشور است. برای دانشگاهها ارزش بسیار زیادی قائل هستم.

ارزش و احترام زیاد برای دانشگاهها

کارهایی که در دوره مسئولیت خودم انجام دادم دلیل این مدعاست. هم تعداد دانشجو را افزایش دادیم و هم بسیاری از مشکلات که دانشگاه‌ها در وجود داشت حل کردیم از جمله مشکلات مربوط به

حل مشکلات دانشجویان در زمان مسؤولیت

فضای آموزشی، خوابگاهها، آزمایشگاهها، کتابخانه‌ها، بودجه تحقیقات و مخصوصآ مقاطع عالی که جای آن در ایران خالی بود. تعداد دانشجویان نزدیک به یک میلیون و نیم رسیده است. هنوز هم نصاب کافی نیست و باید یک مقدار رشد بکند. هیچوقت نگران

دانشگاهیان باسوادترین و عاقل‌ترین بخش جامعه

نیستم و نخواهم بود از اینکه دانشگاه برای کشور مشکلی درست کند. دانشگاهیان باسوادترین و عاقل‌ترین بخش جامعه هستند. حتی دانشجویان هم به این لحاظ که در کنکورها و امتحانات توفیق پیدا کردند قاعدتآ باهوش‌ترین و بهترینها هستند. در همه‌جای دنیا حوادث ناگوار پیش می‌آید. کشور ما هم از این امر مستثنی نیست. خصوصآ

جوانها بافت بزرگ جامعه ایران

که بافت جامعه بزرگ ما جوان است و جوانها هم طبیعتآ تأثیرپذیری بیشتری دارند. ممکن است عده‌ای فریب بخورند یا عده‌ای با یک طرح خوب بخواهند اقدامی بکنند و به مانع برخورد کنند که موجب

رونق سیاسی زیاد دانشگاههای کشور

آشفتگی آنها بشود و حوادثی اتفاق بیافتد. الان از لحاظ سیاسی دانشگاههای خودمان را با رونق می‌بینم.

فکر می‌کنم دانشجویان جزو بخشهای فعال و در صحنه کشور

دانشجویان از بخشهای فعّال کشور

هستند و باعث بیداری و آگاهی جامعه می‌شوند. برخورد اندیشه‌ها هم باید باشد. نمی‌توانیم بگوئیم که همه در یک قالب فکر کنند. سلیقه‌ها مختلف است. همیشه و همه جا هم جریانهای موجود دنیا در دانشگاهها منعکس می‌شود. اینجا هم اینگونه است. البته من انتظار

لزوم آگاهی دانشجویان برای آلت دست نشدن بیگانگان

دارم که دانشجو آلت دست بیگانگان یا باندهای فرصت‌طلب - که می‌خواهند از افکار دانشجویان سوء استفاده کنند - نشوند. راه درست انتقاد هم این است که شعاری نباشد، بلکه با مطالعه و عدد، رقم، سند، دلیل  و تحلیل موضع بگیرند. اگر یک چنین فرهنگی در دانشگاه‌های ما جا بیافتد، دیگر هیچ جای نگرانی نیست. اینها بالاخره می‌فهمند و ما نمی‌توانیم بگوئیم که دانشجو قدرت فهمیدن مطالب را ندارد.

 

حادثه کوی دانشگاه از حوادث تلخ دوران بعد از انقلاب

حادثه کوی دانشگاه از حوادث واقعآ تلخ دوران بعد از انقلاب ما است. هم به دانشگاه و هم به نیروهای خارج از دانشگاه اهانت شد و نهایت اینکه به حیثیت انقلاب آسیب رسید. عواملی موجب بوجود آمدن این حادثه شد اما می‌توانست بوجود نیاید. اگر کسی اعتراضی داشت می‌توانست به شکل بهتری مطرح بکند. اینکه چرا به خشونت کشیده شد هم جای بحث است. این هم می‌توانست بوجود نیاید. حتی اگر دانشجویان تندروی کرده بودند باز مسئولین امر باید به

سوء استفاده بعضی از عوامل در قضیه کوی دانشگاه

شکل عاقلانه‌تری این مسأله را حل می‌کردند. اما عواملی از خارج وارد شدند، سوءاستفاده کردند، قضایا را به خیابانها کشاند و احساسات مردم را تحریک کردند که موجب شد مردم احساس خطر کنند. تبلیغات خارجیها و بعضآ داخلی هم مؤثر بود. منتظر هستم

تأثیر تبلیغات خارجیها و بعضآ داخلی در قضیه کوی دانشگاه

دادگاه و آنهائی که مسئول این پرونده شده‌اند نظرشان را بدهند. نمی‌خواهم پیش داوری بکنم که روی نظرات دادگاه تأثیر بگذارد. تا حدی که لازم بود گفتم، در مورد باقی موضوع باید صبر کنید تا دادگاه نظر بدهد.

* حضرتعالی در مصاحبه‌ها و سخنرانیهای اخیرتان صحبت از اعتدال فرمودید. امروز از جمله مسایلی که مطرح است بحث محافظه‌کاری و اصلاح‌طلبی است. وضعیت جامعه ما از جهات مختلف نواقصی دارد وکسی وضع موجود را به معنی پذیرش این نواقص نمی داند.از طرف دیگر وقتی که اصلاح‌طلبی در مقابل اعتدال مطرح می‌شود، خود اعتدال حالت دفاع از وضع موجود پیدا می‌کند.

با توجه به اینکه حضرتعالی در سیاستهای اقتصادی و یا قبل از آن در بازنگری قانون اساسی که مراحلی از اصلاحات را در مدیریت جامعه ما بوجود آورده است، حضور داشتید. چه تلقی از اصلاح‌طلبی دارید؟ آیا اعتدال‌گرایی به عنوان نفی اصلاح‌طلبی است؟

** اولا فکر نمی‌کنم که در کشور ما کسی به این معنی که شما

تلاش افراد برای بهتر شدن اوضاع کشور

می‌گوئید، محافظه‌کار باشد. همه می‌خواهند که اوضاع کشور از لحاظ اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی و هنری بهتر شود. همه دارند تلاش می‌کنند، دانشجویان ما در حال درس خواندن هستند. چه کسی می‌خواهد ما همیشه مثل امروز بمانیم؟ لذا به این

طرفداری همه افراد از اصلاح طلبی

معنی که شما گفتید محافظه‌کار نداریم. همه اصلاح‌طلب هستند. این اسمها بازی‌های سیاسی است. شاید اگر بخواهیم یک مفهوم جامعه‌شناسی و روند تاریخ نگاری به آن بدهیم، باید اینگونه بگوئیم که در نوع تحول ممکن است اختلاف نظر باشد. دوم اینکه ممکن

تفاوت سلیقه‌ها در مقدار و سرعت تحویل

است گاهی سلیقه‌ها در مقدار و سرعت تحول فرق بکند. منظور من از آنچه که به عنوان اعتدال مطرح می‌کنم، این است که اگر افراط و

افراط و تفریط باعث ضرر جامعه

تفریط در هر بخشی از جامعه ما وجود داشته باشد، ضرر دارد. مثلا در مسایل اجتماعی اگر یک عده خشک و خیلی سختگیر و عده‌ای دیگر بی‌بند و بار باشند، نه آن سختگیری اسلامی است و نه این بی‌بند و باری. حالت معتدلی می‌توانیم داشته باشیم که شرع هم این

لزوم حرکت منطقی و متین و معتدل

را می‌خواهد. در مسایل فرهنگی هم به همین شکل است. باید معتدل، با منطق و متین حرکت کنیم. شما نباید اسیر این واژه‌ها باشید، این واژه‌ها را برای این است که گروهها را متمایز کند. درمسائل اقتصادی ،سیاسی و... نیز چنین است.

 

اهمیت موضوع القاب در قرآن از لحاظ روانی

موضوع القاب در قرآن از لحاظ روانی بسیار مهم است. قرآن دستور می‌دهد که با القاب و عناوین مردم را بدنام نکنید. ولا تنابزوا

تنفّر مردم از القاب بد

بالالقاب[1]   ادبیات همیشه اینگونه بوده وقتی چیز بدی برای اولین بار

در جامعه پیدا شد که مردم از آن تنفر دارند، رسمی پیدا می‌شود، این اسم را روی دشمنان خودشان می‌گذارند و این آینه آنها می‌شود. آنهایی هم که می‌خواهند تعریف کنند، یک جریان یا قطعه تاریخی خوب یا موضوع  زیبایی را انتخاب می‌کنند و اسمی از آن می‌گیرند.

این اسمها در فهماندن مطالب می‌تواند کارساز باشد. به هر حال ما

پرهیز از نامگذاریها بر روی افراد

از لحاظ اخلاقی و قرآنی موظف هستیم در مورد افراد یا جریان‌های خوب اسمی را که ناظر به اشکالات منفی است روی آنها نگذاریم.

من اعتدال را یک حکم قرآنی می‌دانم که می‌فرماید: کذلک جعلنا

اعتدال یک حکم قرآنی

کم امتآ وسطآ.  شأن نزول این آیه بسیار مهم است. در بحث اخلاق هم مهمترین محورهای حرکت اخلاقیون اعتدال است. فکر می‌کنم

اعتدال مهمترین محور حرکت اخلاقیون

اعتدال جوهره بسیار خوبی است، اگر جامعه متصّف به آن باشد، هم تحول را تضمین می‌کند و هم می‌تواند ادامه حرکت را به صورت آسیب‌ناپذیر بوجود بیاورد.

* عده‌ای بر این اعتقادند که حضرت‌عالی در فضای سیاسی شفاف، فعال نیستید و تنها در پس پرده‌ها موفق می‌باشید. نحوه تبلیغات و شیوه پاسخ‌گویی شما به سوالات را دلیلی بر این حرف خود می‌دانند. می‌خواستم بدانم که شما برای این سوال مخصوص چه جوابی دارید؟

انتقاد افراد نسبت به شفافیت در اطلاع رسانی به مردم

** در گذشته به من انتقاد می‌شد که در اطلاع‌رسانی و مصاحبه‌ها خیلی واضح حرف می‌زنم. خیلی‌ها در نامه‌ها و جلسات خصوصی به من انتقاد می‌کردند.

شاید اطلاع‌رسانی و گفتگوهایی که من در دوره ریاست‌جمهوری خودم از طریق مصاحبه‌های داخلی و خارجی ، خطبه‌های جمعه و

حرفهای صریح در مورد اموری جاری مملکت در دوره مسؤولیت

سخنرانی‌ها انجام داده‌ام، کسی در جمهوری اسلامی به این اندازه صحبت نکرده باشد. در همه امور جاری مملکت اظهارنظر کرده‌ام و خیلی صریح حرف زده‌ام. قطعآ در بین مسئولین ایران در بعد از انقلاب من بیشتر از همه حرف زده‌ام. الان هم کسی اینقدر

آزادی خبرنگاران در مورد سوالات به هنگام مصاحبه

اطلاع‌رسانی نمی‌کند. وقتی در جمع خبرنگاران حاضر می‌شدم، وقت را به آنها می‌دادم، هرچه می‌خواستند، می‌پرسیدند. البته در جواب حدودی را رعایت می‌کنم. اسرار مملکت را نمی‌گویم.

سعی می‌کنم مسایلی را که مربوط به دیگران می‌شود، نگویم.

عدم پاسخ‌گویی سوالات مربوط به اشخاص

کسی که جلوی خبرنگاران و دوست و دشمن می‌نشیند نمی‌تواند هرچه دل خبرنگار می‌خواهد آن را بگوید. شاید بعضی‌ها از روی شیطنت موضوع خاصی را تعقیب می‌کنند و آن را در سوالات خود مخفی می‌کنند که طرف متوجه خواست آنها نشود. بعضی مواقع افشاء کردن اخباری ممکن است برای منافع مردم و کشور خسارت بار باشد.

 

لزوم حفظ اسرار مملکت و مردم

نباید جوری حرف زد که اسرار مملکت و مردم فاش شود.

* آیا شما معتقد هستید که شیوه اطلاع‌رسانی شما شفاف است؟

** شفافترین است.

* اگر شما رئیس جمهور بودید و این قتلهای زنجیره‌ای اتفاق می‌افتاد، آیا مثل آقای خاتمی در افشای آن پافشاری می‌کردید؟

** از این قضیه یک سال گذشته، ولی هنوز قضییه حل نشده باقی ماند ، چون موضوع را در دست‌انداز سیاسی انداختند و همدیگر را

لزوم پیدا نمودن عوامل قتلهای زنجیره‌ای

متهم می‌کنند. این یک کار حقوقی، سیاسی و عملی است. باید عوامل این جنایت را پیدا کرد و کیفر داد. باید حق مقتول و صاحبان خون را گرفت. اطلاع رسانی بموقع هم کار سختی نیست.

اگر قرار باشد از این مسأله بهره‌برداری سیاسی شود، خیلی آسان است، می‌توان در هر حادثه‌ای پیش‌قدم شد و هیاهو راه‌انداخت.

قضیه کوی دانشگاه هم گره خورده است. چون باندها به جان هم

درگیریها جناحها با هم در قضیه کوی دانشگاهها

افتادند و می‌خواهند همدیگر را متهم کنند. نهایتآ حق مظلومان ادا نمی‌شود. مسئولان کشور حق ندارد مسایل را پیچیده کند که مسایل حل نشدنی شود. در درجه اول باید مسأله را حل کنند.

خیلی از قتلهایی که اتفاق می‌افتد، ظرف مدت کوتاهی مسایل آن

پیچیدگی مسایل کشور در حال حاضر

تمام می‌شود. الان چون باندها در یک مسأله ملی به جان هم افتادند، کار را پیچیده کرده‌اند.

* از بعد از دوم خرداد شاهد هستیم که شعارهایی مثل امنیت،آزادی و عدالت را جوری مطرح می‌کنند که انگار قبل از دوم خرداد در جامعه ما محقق نشده بود. نوک پیکان عدم تحقق این شعارها را دولت حضرت‌عالی می‌دانند. اینها خودشان خواسته‌هایی داشتند از جمله اینکه نتایج دوم خرداد انحصاری شود و همین موجب شد که منحصرآ به گروههای خاصی برگردد. قضیه دیگر اینکه منتقدین کارنامه دولت شما را در فضاهای دانشگاهی خراب کردند. آیا این مسایل مطرح شده که بیشتر پشت پرده است را یک نوع غرض ورزی با جهتهای خاص نمی‌دانید؟

** این ژست تبلیغاتی و یک نوع فرصت‌طلبی سیاسی است که در همه‌جای دنیا معمول است.

 

عدم اتکای برنامه‌های دولت قبل به یک حزب

اگر برنامه‌های دولت قبلی به یک حزب متکی بود، اکنون  حزب از برنامه‌های خود دفاع می‌کرد.

اگر اشکالی هم بود، باید می‌پذیرفت. البته اینها مربوط به دوم خرداد نیست، قبل از آن هم این چیزها بود. در بحث عدالت اجتماعی

دوره سازندگی بهترین گواه تحقق عدالت اجتماعی

اگر منصافانه برخورد شود، دوره سازندگی بهترین گواه تحقق عدالت است که نمونه‌هایش را می‌گویم :

 

روستا و روستائیان مظلوم‌ترین مردم ایران در همه تاریخ

1- رسیدن به روستاها: مظلومترین مردم ایران در همه تاریخ روستاها و روستائیان بودند. هیچ امیدی به رفاه و تمدن نداشتند، در این دوره اکثر روستاها صاحب آب، برق، راه، بهداشت، مدرسه،

توجه زیاد به روستاها در دوره سازندگی

تلفن و ... شدند.

2- نقاط محروم: همان سال اول در ریاست‌جمهوری دفتری به نام

تأسیس دفتر مناطق محروم در زمان مسؤولیت

مناطق محروم تأسیس کردم. سالانه مبالغ زیادی برای نقاط محروم تخصیص می‌دادیم. این علاوه بر چیزهایی بود که در برنامه‌های ملی بود، قصد داشتیم عقب‌ماندگی آنها را جبران کنیم.

 

توجه به تحصیل خانمها در دوران سازندگی

3- شرکت خانمها در دانشگاه: واقعآ به نصف جمعیت ما ظلم می‌شد. ولی بدون شعار به عنوان یک حق انجام شد.

4- حق کارگران سالها عقب افتاده بود و سالها ترفیعات خود را

توجه به حقوق کارگران و سهیم نمودن آنان در مالکیت کارخانه

نگرفته بودند که جبران کردیم و سهیم کردن کارگران در مالکیت کارخانه ها که پس از انقلاب انجام نشده بود با جدیت شروع شد و ادامه یافت.

5- رسیدگی به تأمین اجتماعی، که مربوط به طبقات محروم جامعه است.  و سالها راکد بود. موارد بسیار زیادی که خارج از حوصله این جلسه است.

6- در دوران سازندگی آزادی‌های سیاسی، نسبت به دوران قبلی

آزادی‌های سیاسی در دوران سازندگی

فرق کرد. ما فضا را که واقعآ بخاطر جنگ کمی بسته بود برای اظهارنظر راحت‌تر کردیم. و گامهای مطمئن برداشته شد. مطبوعات از

رشد زیاد مطبوعات در دوران سازندگی

تیراژ دویست وپنجاه میلیون نسخه به هفتصدوپنجاه میلیون نسخه رسید. و فضا را بازتر کرد. هرج و مرجهایی در بعضی رسانه ها که

هرج و مرجهای موجود در رسانه‌ها باعث ضربه زدن به آزادی

الان وجود دارد، می‌تواند برای جریان آزادی مرگبار باشد. با متانت، منطق و حفظ اصول و با رعایت خط قرمزها می‌توان پیشرفت کرد. شوخی است که بگوییم در کشور خط قرمز نیست. همه نظامها خصوصآ نظامهایی که دشمن دارند، خط قرمز دارند. طبع من از اول

باز گذاشتن فضا و میدان دادن به مخالفین یکی از ویژگیها

انقلاب در شورای انقلاب و مسئولیتها، بازگذاشتن فضا و میدان دادن به مخالفین بود.

7- امنیت در کشور به گونه‌ای بود که کنار مرزهای عراق،

ایجاد طرحهای عظیم کشور در کنار مرزها نشان خوبی از امنیت

افغانستان و پاکستان طرحهای عظیم اجرا می‌کردیم به نحوی که مردم سرمایه‌های خود را حتی به نقاط مرزی می‌بردند.

این نشان خوبی از امنیت است. امنیت اقتصادی هم به گونه‌ای بود

مشارکت مردم در طرحها

که مردم سرمایه‌های خود را از بازار سیاه به متن جامعه آوردند. کارخانه‌ها ساختند و مزارع را آباد کردند.

8- رفاه اجتماعی ملت ما هم در سازندگی است. من ناراحت

رفاه اجتماعی ملّت در دوره سازندگی

نیستم که دیگران شعار بدهند. من می‌گویم عدالت اجتماعی باید پایدارتر، مطمئن‌تر و عمیقتر شود. مخالفتی با شعار دادن ندارم ولی

لزوم نهادینه شدن آزادی

معتقدم آزادی باید نهادینه شود. اما اگر عنوان کنند که قبلا نبود، حرف نادرستی است.

* پشت سر این شعار مسایل دیگری مطرح است؟

** پشت سر این شعار فرصت‌طلبی است. می‌خواهند از این طریق

سوء استفاده بعضی افراد از کلمه آزادی

رأی مردم را جمع کنند. بعضی‌ها هم عقاید دیگری دارند. قبلا هم بود. این کارها را همه بلد هستند.

* در دو مقطع که در رأس دو قوه از قوای سه‌گانه بودید، سنت شکنی‌هایی کردید که کمتر کسی در مسند قدرت که ناشی از اعتماد مردم است، به خود اجازه داده است که ریسک شکستن این سدها را که ناشی از تعصبات و فرهنگ ارتجاعی  2500 ساله بوده است، به عهده بگیرد. از جمله مواردی مثل استفاده از رنگهای شاد، ازدواج موقت و شکستن جو فشار علیه آقای منتظری.

جناب آقای دکتر سروش در یکی از روزنامه‌ها اعلام کردند که جناب آقای رفسنجانی چون قدرت خود را در شرایط غیردمکراتیک کسب کردند، صلاح بر این است که با حضور خود در جو دمکراتیک باعث تشویش آرای مردم نشوند. البته ایشان به این قضیه نگاهی سلیقه‌آمیز داشتند.  من حیث المجموع استفاده از قدرت آنهم برای تشکیل فضای آزاد و دمکراتیک در جامعه چیز بدی نیست.

می‌خواستم سوال کنم آیا در آینده قصد دارید که بر طبق نظرات علمی و کارشناسانه برای شکستن سدهای موجود اقدام کنید؟

** اگر به میل من باشد، تمایل شخصی من این است که به این

تجربه مفید نسل قدیم برای نسل جدید

صورت در صحنه نباشم. البته کسانی به عنوان جوهر ثابت و معتمد مردم و از نسل قدیم می‌توانند در نسل جدید هم کارساز باشند.

نحوه عملکرد مدعیان و میراث برانِ دوم خرداد به گونه‌ای بود که تمایل مرا به هم زد. از طرف دیگر فشارها، و مشورتها، اظهارنظر

اصرار کارشناسها برای حضور در صحنه

افراد زیادی که به حسن‌نیت آنها اعتماد دارم، اهل نظر و کارشناس هستند، اصرار می‌کردند که ضرورت دارد من به صحنه بیایم اینگونه

حضور در صحنه علی‌رغم میل باطنی

تشخیص می‌دهند که من می‌توانم کمک کنم علی‌رغم میل خودم، آمدم. طبعآ الان که وارد شدم، اگر به مجلس بروم انشاء اله در آنجا تأثیرگذاری خواهم کرد. شرایط به گونه‌ای است که آدم احساس

لزوم انجام وظیفه

وظیفه می‌کند که در مواردی تأثیرگذاری کند. اینکه بتواند یا نتواند بحث دیگری است. ما باید وظیفه خود را انجام دهیم. این کار را می‌کنم.

در مورد صحبتهای آقای سروش از او بپرسید اگر کسی بخواهد

آرای مردم یکی از ابزارهای دموکراسی

بصورت دمکراتیک قدرت را به دست بگیرد، چه کار بایدبکند؟ یکی

بدست‌گیری مسؤولیتها با آرای مردم

از ابزارهای دموکراسی آرای مردم است. از لحظه‌ای که کار خود را شروع کرده‌ام تمام مسئولیت‌هایم با آرای مردم بوده است.

اوایل انقلاب جمعی از ما خدمت امام رسیدیم. ایشان گفتند: «به همه شما من سمت دادم. غیر از هاشمی که من به او سمت ندادم. او سمت خود را از مردم گرفت.» افتخارم این است که رئیس مجلسی

پذیرش مسؤولیت با آرای مردم یک افتخار

من از مردم بود. رئیس جمهوری من هم با 97% آرای مردم بود. در خبرگان که هستم، با آرای مردم آمدم. پس معنی دمکراتیک چیست؟

«سختگریهای اجتماعی عده زیادی از جوانان و زنان را نسبت به جریان حاکم زده کرده بود.»

* آیا شما برای خودتان و دولت خود، در خلق دوم خرداد نقش قایل هستید؟ نقش شما چطوری بود؟

** دوم خرداد مسأله‌ای شد که نیاز به تعریف دارد؟ مگر چه بود؟ انتخاباتی بود و کسی که انتظارش نبود رأی بیاورد، رأی بیشتری آورد. شرایطی در جامعه پیدا شده بود. یکی از عمده‌ترین عامل ها سختگریهای اجتماعی بود که عده زیادی از جوانان و زنان را نسبت به جریان حاکم زده کرده بود. می‌دیدند در مجلس مرتب قوانین

فشارها و سختگیریهای جریان خاص حاکم باعث رأی مردم در دوم خرداد

محدود کننده تصویب می‌شود. در امر به معروف و نهی از منکر هم رفتارهای مسأله دار می‌شود. در مدارس به بچه‌های مردم اجبار می‌کنند که چادر بر سر بگیرند و حجاب شرعی ساده‌تر را قبول نمی‌کنند. گروه فشار در خیابانها به چیزهایی تعرض می‌کنند که نباید بکنند  و امثال اینطور چیزها بخش وسیعی از جامعه را به آن طرف کشید و به کسی دیگر رأی دادند. البته شما حق دارید که تفسیر خاص خود را داشته باشید. تفسیر من این است.

بعد از آن عده‌ای که اصلا متولی نبودند، به عنوان متولیان دوم

دوم خرداد یک حرکت طبیعی در فضای دموکراتیک کشور

خرداد هیاهو راه انداختند. دوم خرداد در فضای دمکراتیک کشور که امور مهم و اساسی کشور با رأی مردم شکل می‌گیرد یک حرکت طبیعی بود. قبل از دوم خرداد هم یکبار اتفاق افتاده بود. قبلا معمولا جریان چپ در مجلس اکثریت داشت. به خاطر همان سختگیرهای که آنها در سیاست داخلی و خارجی و اقتصادی داشتند، مردم بعد از جنگ آن را نپسندیدند و به آنها رأی ندادند. الان هم می‌تواند دوباره تکرار شود یعنی اگر آقایان افراط گری و تندروی بکنند، این رأی دوباره بالعکس می‌شود.

* یکی از دردهایی که امروز داریم، درد مظلومیت است. مظلومیت شما الان به مظلومیت شهید دکتر بهشتی شبیه است. ما تشکّلی نداریم که انعکاس دهنده واقعی افکار دانشجویان باشند. مطبوعات هم افکار واقعی جامعه را انعکاس نمی‌دهند. چه باید کرد؟

** در مورد مظلومیت که گفتید، من اینگونه فکر نمی‌کنم بیش از آنچه که حق من است از محبت و لطف برخوردار بوده‌ام من خیلی کوچکتر از این محبت ها و بزرگواریهای مردم هستم.

* الان درصدد تخریب حضرت عالی هستند.

** زیاد غصه نخورید. عّزت از آن خدا و مومنان است. قبول دارم که عده‌ای هوچیگری می‌کنند و حرفهای خود را گنده می‌کنند. درمقابل بقیه هم باید حرف بزنند، راههایش هم روشن است، تریبونهای

جلوگیری از تحمیل نظرات اقلیت بر مردم

مختلف و امکانات مختلف  و صدا و سیما هم هست، باید همه کار کنیم و نگذاریم اکثریت خاموش باشند و اقلیت نظرات خود را تحمیل کنند. جلوگیری از این کارها با حضور مستمر اکثریت مردم

حضور مردم باعث جلوگیری از تحمیل نظر یک گروه اقلیت

عملی است. می‌توان در دانشگاهها و رسانه‌ها هم این کار را انجام داد.

* آیا توسعه سیاسی، حذف برخی از جریانهای فکری امکان‌پذیر است؟ نظر شما در مورد فعالیت گروههای مخالف و یا منتقد نظام - بعنوان مثال نهضت آزادی - چیست؟

حذف عمده جریانها مخالف توسعه سیاسی

** فکر می‌کنم حذف عمده جریانهایی که حق حضور در صحنه جامعه دارند، مخالف توسعه سیاسی است. اگر بعضی جریانها تضعیف شوند و نتوانند حضور پیدا کنند، بحث دیگری است و

تشویق دیگران برای حضور در صحنه از مباحث توسعه سیاسی

ممکن است تقصیر کسی باشد ولی وقتی که صحبت از توسعه سیاسی می‌کنیم، باید تشویق کنیم که دیگران هم به صحنه بیایند. حضور بیشتر مردم در صحنه و اظهارنظر، یکی از نشانه‌های خوب توسعه سیاسی است.

در مورد نهضت آزادی تا آنجایی که من اطلاع دارم متکی به

رفتار با نهضت آزادی براساس نظر امام

نامه‌ای است که آقای محتشمی به امام نوشتند و امام با صراحت نظرشان را بیان کردند و تاکنون نیز براساس نظر امام رفتار شد. البته این مسئله هم بگونه‌ای حل خواهد شد وقت مناسبی می‌خواهد.

* جناب آقای هاشمی، علی‌رغم انتقاداتی که به سیاستهای اقتصادی دولت شما می‌شود. آیا به نظر شما هنوز هم همان سیاستها اعمال نمی‌شود؟ راه نجات اقتصاد ایران را در چه می‌بینید؟ تثبیت اقتصادی یا تعدیل اقتصادی؟

** من هم منتظر هستم و می‌خواهم ببینم چه تغییر اساسی در برنامه‌های دولت آقای خاتمی نسبت به دولت قبلی بوجود می‌آید.

لزوم ارایه سیاستهای جدید توسط دولت جدید

یک دولت جدید باید سیاست‌های جدیدی را ارایه نماید. ولی تاکنون در برنامه‌های اقتصادی دولت هیچ تغییری در سیاست تعدیل

عدم تغییر سیاست تعدیل در برنامه‌های اقتصادی دولت جدید

ندیده‌ام. البته اگر چیز قابل اصلاحی پیدا می‌کردند باید تا حالا اصلاح می‌شد. یک بار ساماندهی اقتصادی مطرح شد، که در حدّ طرح و صحبت بود و برنامه سوم و بودجه فعلی در چارچوب همان

تنظیم برنامه سوم براساس برنامه‌های دولت قبل

برنامه‌های دولت قبل است. شاید فرصت این را ندارید که ارقام بودجه، برنامه، سیاستها و اهداف را مقایسه کنید، این برنامه ادامه همان راه قبلی است. از جمله مواردی که افراطیون نسبت به دولت قبلی انتقاد می‌کردند و می‌کنند یکی استفاده از اعتبارات خارجی

استفاده بیشتر از اعتبارات خارجی در برنامه‌های دولت

است که در برنامه‌های جدید بیشتراز دولت قبلی برای استفاده از اعتبارات خارجی پیشنهاد دادند. البته مجلس هم در دوره من و هم در این دوره یک مقدار از آن راکم کرد. دوم موضوع خصوصی‌سازی

پیشنهاد خصوصی سازی بیشتر دولت جدید نسبت به دولت قبل

است که باز بیشتر از دولت قبلی پیشنهاد دادند. حتی مواردی که در اصل 44 قانون اساسی دولتی شناخته شده پیشنهاد خصوصی‌سازی داده‌اند. موضوع سوم قیمت ارز است که ما آن را از هفت تومانی

افزایش بیشتر قیمت ارز در حال حاضر

تکان دادیم. قبلا حداکثر قیمت ارز سیصدتومان بود ولی الان بیشتر شده است. چهارم تعدیل قیمتها در بازار عرضه و تقاضا می‌باشد که

پیش‌بینی بیشتر تعدیل قیمتها در بازار عرضه و تقاضا نسبت به دولت قبل

در اینجا هم یک مقدار وسیعتر پیش‌بینی کرده‌اند. مشخصات و علائم سیاست تعدیل در برنامه‌های دولت هنوز هم وجود دارد و من از دولت انتقاد ندارم و فکر می‌کنم راه همین است. از صاحب‌نظران مخصوصآ دانشگاهیان انتظار دارم اگر فکر می‌کنند سیاست تعدیل و یا برنامه‌های دولت قبلی کارایی ندارد لااقل سیاست جایگزین معرفی کنند. اگر می‌گویند از خارج وام نگیریم، لااقل بگویند

نیاز کشور به وام خارجی برای ایجاد اشتغال

اقتصادمان را چگونه رونق بدهیم. اصلا کدام کشور در دنیا ابا دارد از خارج وام بگیرد، اشتغال ایجاد کند و کشورش را بسازد و اصل وام را از نتیجه آن بپردازد؟

به علاوه وقتی که پول خارجی به کشوری وارد و سرمایه‌گذاری می‌شود، آنها  هم علاقه‌مند هستند که این کشور امن باشد تا آسیبی به

استفاده از پول خارجی موجب ارتقاء ارتباطات و افزایش مبادرات

سرمایه نرسد. استفاده از پول خارجی موجب ارتقاء ارتباطات و افزایش مبادلات می‌شود. هر کشوری موفق شود سرمایه خارجی را درست جذب بکند، یک توفیق اقتصادی دارد. منتقدین چه چیزی را می‌خواهند جای آن بگذارند؟ یا در مورد سرمایه‌های داخلی که جزو

وارد نمودن سرمایه‌های داخلی به بازار تولید یکی از سیاستها

سیاست تعدیل و یکی از برنامه های ما بود که سرمایه داخلی را از بازار سیاه به بازار ساخت و ساز و تولید بیاوریم. این کار امنیت می‌خواهد، اختیار دادن می‌خواهد، سود بردن می‌خواهد. کسانی که انتقاد می‌کنند چه چیزی را می‌خواهند جایگزین کنند؟ اگر فکر می‌کنند که باز هم باید ارز هفت تومانی بفروشیم، در آن صورت هیچ کار تولیدی پا نمی‌گیرد و تولید ما نمی‌تواند با محصولات خارجی رقابت کند.

ناچار هستیم که یک تعادلی درست کنیم. بعضی‌ها هنوز هم

اداره کشور به صورت کوپنی و سهمیه‌ای بدترین نوع اداره

معتقدند که به همان صورت کوپنی کشور را اداره بکنیم و به مردم سهمیه بدهیم. این بدترین نوع اداره جامعه است ، همه رقابتها و همه تلاشها را از بین می‌برد. هیچ دولتی نمی‌تواند امروز با سیاست

لزوم کمک به دولت برای اجرای سیاستها

کوپنی، کشور را اداره کند. لذا دولت راه درستی می‌رود. مسأله مهم این است که همه باید کمک کنیم تا دولت در عمل بتواند خوب کار بکند.

* عده‌ای معتقدند که مشکلات اقتصادی کنونی ناشی از عملکرد دوران سازندگی است. در این رابطه شبهاتی منتشر می‌شود. ولی مرجع مشخصی برای پاسخ گویی وجود ندارد. در حالی که ما می‌دانیم، در تصمیم‌گیری‌های آن دوره دستگاههای متعددی نقش داشتند. چرا دستگاههای مربوطه از عملکرد خودشان دفاع نمی‌کنند؟

** حرفهای بعضی از منتقدین آنقدر سخیف است که آقای خاتمی

دفاع آقای خاتمی از دوران سازندگی

علی رغم اینکه می‌دانست دوستانش، نمی‌پسندند، اعتراف کوچکی کرد و از دوران سازندگی دفاع نمود و گفتند که اگر ثمرات دوران سازندگی نبود کشور در دو سال اخیر دچار بحران می‌شد. بالاخره

عدم وجود خاموشی برق در کشور در حال حاضر نتیجه تلاش دولت قبل

آدم باید با عدد و رقم حرف بزند. اینکه الان خاموشی برق نداریم، این مشکل حل شده دولت قبلی است. شمامی‌دانید وقتی که ما شروع کردیم نصف کشور در نصف ساعات شبانه روز در خاموشی بود.

در زمینه مصالح ساختمانی، دولت فعلی هرچه بخواهد سازندگی

وجود مصالح ساختمانی در داخل کشور به اندازه مورد نیاز

بکند، مصالح مورد نیاز در کشور موجود است وقتی که ما تحویل گرفتیم سیمان، فولاد، شیشه و آهن آلات وارداتی بود (این هم از مشکلات) دولت ماست که برای دولت بعدی مانده است! راهها و بنادر بازحمات زیاد و اعتبار کلان ساخته شده‌اند. مشکل خودشان

اجرای کارهای زیربنایی مهم کشور در دوران سازندگی

است که از بنادر استفاده نمی‌کنند. در زمینه گاز الان همه ایران زیر شبکه گاز است. در بیابانهای ایران لوله‌های گران قیمت، به قیمت طلا، در زیرزمین خوابیده است لوله‌هایی که یک انسان می‌تواند از داخل آن عبور کند. به سیصد شهر گاز دادیم که مردم از آن استفاده می‌کنند کارخانه‌ها و نیروگاهها نیز از آن استفاده می‌برند. تلفن تا اعماق روستاها رفته است. موبایل هم هرجا که بروید، همراه شماست. این هم از مشکلاتی است که از دولت  ما برای اینها مانده

شناسایی دویست سد و ساخت شصت سد در دوران سازندگی

است! دویست سد را شناسایی کردیم، شصت سد را ساختیم و هفتاد سد در دست ساخت است و هفتاد سد در دست مطالعه. امروز وزیر نیرو می‌گفت؛ نُه سد را در ایام دهه فجر افتتاح می‌کنیم. اینها سدهای مهمی هستند که هفت، هشت سال روی آنها کار شده است این هم از مشکلات دولت ماست که برای اینها مانده است.

 

بهره‌برداری از 6 هزار طرح در ایام دهه فجر از کارهای دولت قبل

اعلام کردند که در ایام دهه فجر بهره‌برداری از 6 هزار طرح شروع می‌شود. شاید 10% این طرحها شروعش مال دولت فعلی باشد، بقیه از دولت قبلی است. در دولت جدید حدود 40 هزار طرح افتتاح

افتتاح چهل هزار طرح توسط دولت جدید

شده است. یکی از آنها طرح مترو است که ان شاء الله به زودی از زیر زمین تهران حرکت می‌کنید و می‌بینید چه خبر است. دیگری کانالهای تخلیه آبهای سطحی است که از ده سال پیش هزاران مهندس و کارگر با اعتبارات زیاد  در عمق 30 متری زیرزمین کار می‌کردند.

فکر نمی‌کنم کسانی که می‌فهمند، بگویند از دولت قبل مشکلاتی برای دولت فعلی مانده است. اگر سیاست تعدیل مورد انتقاد است خودشان هم دارند این سیاست را اجرا می‌کنند.

کسی که نگران آثار حرفش نباشد و از او بازخواستی نشود، هر حرفی را می‌زند. برای روزنامه هم که آسان است، بنویسند. به دانشجویان عزیز می‌گویم که از این حرفها خیلی غصه نخورید. قبلا

آگاهی و شناخت مردم از افراد اهل، کار و عمل با افراد شعاری

هم اینگونه بود و باز هم اینگونه خواهد بود. اما مردم اهل کار و عمل را از اشخاص حراف که فقط شعار بلدند تشخیص می‌دهند به این موضوع ایمان داشته باشید.

 

بازسازی ویرانه‌های جنگ، توسعه دانشگاهها، تنظیم بهداشت و حل امکانات دفاعی در دوران سازندگی

ویرانه های جنگ بازسازی شد. دانشگاهها بسرعت توسعه یافت. بهداشت تا عمق روستاها پیشرفت. سیاست تنظیم خانواده، رشد موالید را از 5/3 درصد به 5/1 درصد رساند، مشکل دارو حل شد، امکانات دفاعی در حد مطلوب قرارگرفت، صادرات رشد کرد،

پیشرفت آبیاری تحت فشار، کویرزدایی و صادرات خدمات فنی و مهندسی از کارهای دوران سازندگی

صادرات خدمات فنی و مهندسی اوج گرفت، آبیاری تحت فشار به سرعت پیش می‌رفت، کویر زدایی جدی گرفته شد.

* بحث رابطه با آمریکا از موضوعات جنجال برانگیز کشور است . اولا جنابعالی بحث عمومی از طریق رسانه‌ها را در این ارتباط مناسب می‌دانید؟ ثانیآ آیا فکر می‌کنید چنین رابطه‌ای نیاز ما هست ؟ ثالثآ آیا می‌توانیم اسلامی و در خط امام باشیم و رابطه با آمریکا هم برقرار شود؟

** اصل اساسی این است که هیچ کشوری برای ارتباط با کشورهای دنیا منعی نداشته باشد. هر کشوری مصالح خودش را در نظر می‌گیرد

منافع فی مابین باعث ارتباط میان دو کشور

و در هر کشوری منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد با آن کشور ارتباط برقرار می‌کند. این اصل اساسی سیاست خارجی ماست. مگر اینکه اشکال اساسی برای منافع ملت و کشور داشته

ارتباط با همه کشورها یک اصل

باشد. اصل این است که با همه کشورها رابطه داشته باشیم. آمریکا یکی از کشورهای نیرومند، صاحب تکنولوژی و دانش پیشرفته و

عدم قطع رابطه با آمریکا توسط ایران

قدرت سیاسی بالا در مجامع بین‌المللی است. اول انقلاب ما بنای قطع رابطه با آمریکا نداشتیم. آمریکا مخاصمه را شروع کرد.

شروع مخاصمه با ایران توسط آمریکا

سفارتخانه‌اش را در ایران تبدیل به مرکز توطئه مخالفان انقلاب کرد

تبدیل سفارتخانه آمریکا به لانه جاسوسی

که اسناد آن بعدآ کشف شد. از طرف دیگر آمریکا با بردن شاه به آمریکا در آنجا یک کانون توطئه جدی علیه ما درست کرد. همان

حمایت آمریکا از شاه

موقع هم آمریکا قبل از ما قطع رابطه را اعلام کرد. امام وقتی که این خصومتهای آمریکا را دیدند وزمانی که آمریکا نشان داد که  بنای آشتی ندارد و نمی‌خواهد انقلاب را به رسمیت بشناسد و روابط

سخن امام در مورد رابطه ایران و آمریکا

متقابل منصفانه برقرار بکند فرمودند: رابطه ما و آمریکا رابطه گرگ و میش است و بار دیگر فرمودند: تا آمریکا آدم نشود ما رابطه برقرار نمی‌کنیم. من در اواخر حیات حضرت امام"ره" نامه‌ای محضرشان

نظر امام در مورد رابطه با آمریکا

نوشتم و هفت موضوع را مطرح کردم که اگر توسط امام"ره" و در

نامه به امام برای حل هفت موضوع در کشور

حیات ایشان حل نشود کشور و انقلاب مشکل خواهد داشت. یکی مسأله آمریکا بود، دومی مسأله مصر و سومی مسأله جنگ بود که گفتم اگر شما جنگ را خاتمه ندهید بعد از شما خاتمه جنگ آسان نیست. چهارمی مسأله مشکلات مجلس و شورای نگهبان بود که آن موقع در مجلس خیلی با شورای نگهبان مشکل داشتیم که نهایتآ با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت مشکل حل شد.پنجم مسئله عربستان  و چند مورد دیگر.

ما تفسیری که از این مواضع امام کردیم این بود که آمریکا

لزوم اثبات حسن نیت توسط آمریکا برای برقراری گفتگو

خصومت خود را نسبت به ایران و همچنین نسبت به مسلمانها کم بکند وحسن نیت خود را در رابطه با ایران نشان دهد. من در زمان ریاست‌جمهوری خود یک پیشنهاد روشنی ارایه کردم. پیشنهاد من این بود که اگر آمریکا اموال ما را که در آنجا مسدود کرده به ما تحویل

پیشنهاد به آمریکا برای تحویل اموال ایران به عنوان اثبات حسن نیت

بدهد، علامت جدی بودن ادعاهای آمریکا است. اگر آمریکا حسن نیت داشته باشد یک امکانی را در اختیار ما می‌گذارد اما اگر خصومت داشته باشد، خودداری می کند. اگر دشمن نباشد، پول ما را پس می‌دهد و ما این را یک علامت  حسن نیت تلقی می‌کنیم و بعد مذاکره را شروع می‌کنیم. این نظر  و رأی من بود.

اگر اینگونه بحثها در حد مسایل کارشناسی باشد، به نظر من ضرری ندارد. موضوع مهم دراین زمینه این است که آمریکائیها فکر نکنند، ملت ایران آنقدر محتاج شده که در حال زمینه سازی است. به این موضوع باید خوب توجه شود. در روابط کشورهای جهان اگر به

نیاز به رابطه با آمریکا همانند روابط با دیگر کشورها

بقیه کشورها برای رابطه نیاز داریم طبعآ به آمریکا هم نیاز داریم همانگونه که آمریکا هم نیاز دارد. این نیاز متقابل است. سیاست ها و

نظر رهبر در مورد رابطه با آمریکا یک اصل

دیدگاهای من اینگونه بود اما باید توجه کرد دراین مورد اصل نظر رهبری است.

* جناب‌عالی برای تأمین منافع ملی و مصالح کشور در سیاستهای خارجی تغییرات قابل توجهی ایجاد کردید. با کشورهای همسایه مخصوصآ کشورهای آسیای میانه روابط دوستانه برقرار شد سطح ارتباط ما با کشورهای اروپایی هم خیلی خوب ارتقا یافت. با کشورهای عربی، بویژه مصر و عربستان مذاکراتی داشتید. نتیجه‌اش این شد که ولیعهد عربستان از جناب‌عالی به عنوان معمار روابط ایران و عربستان یاد کردند.

این سیاستها در همان زمان و امروز هم مورد انتقاد بعضی از جریانها و تندروها قرار می‌گیرد.

سئوال بنده این است که سیاست خارجی دولت فعلی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ و سیاستهای شما چه نتایجی را برای کشور و ملت به ارمغان آورد؟

سیاست خارجی دولت فعلی ادامه سیاست تشنج زدایی دولت قبل

** سیاست خارجی دولت فعلی را، ادامه همان سیاست تشنج‌زدایی دولت قبلی می‌دانم. مسائلی که مطرح کردید، درست بود. وقتی که کارمان را شروع کردیم به خاطر مسأله سلمان رشدی، تقریبآ اروپائیها کاملا با ما قهر کرده‌بودند که این موضوع مشکلات زیادی برای کشور بوجود آورد. که پس از تلاشهای بسیار این مسائل به تدریج حل شد.

در سال 69 در رابطه با جنگ کویت و عراق تماسهای زیادی با

روابط مناسب و معتدل با کشورهای‌اروپایی‌درسال 69

غربیها، مخصوصآ کشورهایی که الان مورد توجه است، از روسای جمهور فرانسه، آلمان، ایتالیا و کشورهای دیگر داشتیم. روابط، شکل معتدل و جایگاه مناسبی یافته بود.

 

ایران وزنه خاورمیانه در جنگ عراق و کویت

مخصوصآ در دوران جنگ عراق و کویت وزنه خاورمیانه در ایران خلاصه می‌شد. ایران نقطه‌ای بود که می‌توانست به کار گره بزند و یا

رضایت دنیا از سیاست ایران در جنگ عراق و کویت

حل بکند. دنیا از سیاست ایران راضی بود. مردم خودمان هم کاملا راضی بودند. بهر حال سیاست تشنج‌زدایی در آن دوره هم بود. البته اواخر به خاطر قضیه دادگاه میکونوس، با آلمان مسأله پیدا کردیم. مسایل دیگری هم بود که پیش آمد. آقای خاتمی که آمدند موج

ایجاد موج جدیدی از سیاست تشنج‌زدایی توسط آقای خاتمی

جدیدی از تشنج‌زدایی را آغاز کردند. ایشان هم نسبتآ موفق هستند. عربستان در مسایل ارتباطی منطقه‌ای نقش استراتژیک دارد و من

نقش استراتژیک عربستان در مسایل ارتباط منطقه‌ای

برای حل مشکلات موجود دو کشور که  خیلی کارشکنی می‌شد تلاش کردم. یکبار بنا بود آقای فهد به ایران بیایند، افراطیهای چپ و راست به گونه‌ای عمل کردند که آنها منصرف شدند که ارتباط ما

افراطیهای چپ و راست باعث تأخیر در رابطه با عربستان

چندسال به تأخیر افتاد و ضرر آن هم در قضیه نفت بود و هم درحج و هم درمسائل منطقه. یعنی اگر مسأله خود را با عربستانیها حل می‌کردیم، این خسارت عمده را نمی‌دیدیم. اگر آنگونه عمل نکرده بودند، مشکلات دولت فعلی هم کم بود. مسایل عمده خاورمیانه هم بهتر می‌شد.

هفت، هشت کشور از زیربار شوروی سابق آزاد شدند که از

تلاش برای جذب کشورهای تازه استقلال یافته شوروی

متحدان طبیعی ما هستند، باید اینها را با خودمان داشته باشیم. من با عجله راه آهن را وصل کردم. بعضی‌ها گفتند: این خط آهن، کانال
 

سوئز منطقه است. اگر امروز ارتباطات عمیق باشد، واقعآ این خط

تلاش زیاد برای وصل لوله‌های گاز ایران به ترکمنستان

آهن بسیار مهم است. تلاش زیادی کردم که لوله‌های گاز ایران به ترکمنستان متصل شد و مایل بودم لوله های گاز و نفت به بیرون از ایران برود. به موانعی برخورد کردیم. ولی هرگز از تلاش باز نایستادیم،اگر ایران پل ارتباطی انرژی دنیا شود، درآمد، امنیت و موقعیت ایران را چند پله بالا می‌برد.

عملا گاز ترکمنستان را به ایران وصل کردیم . از این طرف با ترکیه

وصل گاز ترکمنستان به ایران

هم قرار داد وصل امضاء کردیم. الان کار به کندی پیش می‌رود، ولی در حال انجام است که عملا گاز از ایران به بیرون برود. آنها گازشان را به ما می‌دهند و ما هم به ترکیه می‌دهیم و سود خود را می‌گیریم.

این کارها را باید انجام بدهیم. من این سیاست دولت را تأیید می‌کنم. البته مزاحمتهایی هم دارد که باید حل کنیم.

* حضرت امام در سیاست‌گذاری یک برنامه کلی داشتند که مایل نبودند اطرافیان و خانواده ایشان وارد کارهای اجرایی و سیاسی شوند. با توجه به اینکه الان خانواده شما وارد فعالیتهای سیاسی و اقتصادی شده‌اند و بعضآ موضعگیریهای آنان برای شما باز تابهای منفی دارد. چرا آنهارا منع نمی کنید؟

حاج احمدآقا از مؤثّرترین افراد انقلاب

** حاج احمد آقایکی از مؤثرترین افراد بودند. هم دفتر امام را که بسیار مهم بود اداره می‌کردند و هم در بقیه مسایل حضور داشت مصاحبه می‌کرد. این ظلم است که شخصی مثل احمد آقا بدیل نسبتی که با امام داشت در صحنه نباشد و جامعه از حضور او محروم بماند.

* در شورای مرکزی  حزب جمهوری هم بودند؟

حضور حاج احمد آقا در یک دوره کوتاه در حزب جمهوری اسلامی

** یک دوره کوتاهی بودند. بعدآ دیگر نمی‌رسیدند که به حزب بیایند. در مورد خانواده و منسوبین من، یکبار شورای سرپرستی صدا

عزل محمد هاشمی توسط شورای سرپرستی صدا و سیما و نصب دوباره آن توسط امام

و سیما برادرم محمد را عزل کرد، امام دخالت کردند و او را دوباره برگرداندند.

من به امام گفتم: مردم خیال می‌کنند شما به خاطر من این کار را

سخن امام در مورد نصب محمد هاشمی در صدا و سیما

می‌کنید. ایشان فرمودند: «کسی که استعداد دارد نباید صرفآ به خاطر نسبت با شما مورد ظلم واقع شود.» نمونه‌های دیگری هم داریم.

بچه‌های من شغلهای پایینی دارند. مثلا رئیس دفتر من هستند. هم

شغل پایین فرزندان

سن و سالهای آنها از لحاظ پست و مقام از آنها جلوتر هستند. یکی از آنان رئیس شرکتی در وزارت نفت است.

دختران من، یکی فائزه است که نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی است. بیشتر دنبال ورزش بانوان و مسایل اجتماعی آنهااست. یکی فاطمه است که تمام کارش برای بیماران خاص است و عاشق این قبیل کارهای خیریه است و اینهم البته یک کار غیردولتی است.

این بحثهای اقتصادی که مطرح می‌کنند، دروغ است. زندگی ما

وضعیت بهتر زندگی در قبل از انقلاب از لحاظ دارایی

پیش از انقلاب از لحاظ دارایی از الان بهتر بودو لیست دارایی خود را به قوه قضائیه دادیم. آنها رسیدگی کردند و در آخر دوره ریاست جمهوری من اعلام کردند که دارایی ما نسبت به قبل کم شده است.

زندگی متوسطی داریم، این خیلی مهم است که بیست سال از

کمتر شدن دارایی و امکانات نسبت به قبل

انقلاب بگذرد و خانواده‌ای که کارهای زیادی دستش بود، امکاناتش نسبت به قبل کمتر شود. پسر من رئیس بازرسی ویژه رئیس جمهور بود و الان برادر آقای خاتمی هم هستند. آدم به کسی که مثل چشم خود به او اعتماد دارد در بعضی مواقع کارهای حساس را ارجاع می‌دهد. این برای آقای خاتمی و یا برای من عیب نیست.

اگر کسی در مورد خانواده من بگوید که مظلوم است درست گفته

حضور مستّمر فرزندان در جبهه‌ها

است. بچه‌های ما خیلی انتظار کشیدند تا 16 ساله شوند و به جبهه بروند. از موقعی که 16 ساله شدند، جبهه را ترک نکردند تا جنگ تمام شد. تقریبآ در همه عملیات بودند. کسی هم نمی‌دانست. همین مهدی ما با اینکه کوچک بود در عملیات شلمچه گردانی رانجات داد و آنها آمدند پیش من تشکر کردند. اصلا از جبهه به خانه نمی‌آمدند.

مجروح شدن یاسر هاشمی در منطقه

پسر کوچکم یاسر هم در منطقه مجروح شده بود و هنوز اثرات آن در چهره‌اش مشخص است.

 

وضعیت اقتصادی عادی فرزندان

از لحاظ اقتصادی هم وضعی عادی دارند. اگر کسی برای آنها هدیه بیاورد، در دستشان بند نمی‌شود، به کسان دیگری می‌دهند. به فکر جمع مال دنیا نیستند، از همان مقدار زندگی خود راضی هستند.

 

ترک تحصیل محسن هاشمی به علّت نیاز در جنگ

محسن در خارج درس می‌خواند. در جنگ به دلیلی به ایشان نیاز داشتیم، تحصیلات خود را رها کرد و آمد. و مدرک دکترایش را نگرفت. خیلی از هم دوره‌ای‌های او دکترای خود را گرفتند. او آمد و در ایران مشغول کار شد.

فرزندان من اصلا در این فضاها نیستند. از طرف دیگر نمی‌توان هر روز به این حرفها جواب داد.

* آقایانی که این ایرادات را وارد می‌کنند، منسوبین خود را در جاهای مختلف گذاشتند. به نظر ما، خود شما و دوستداران شما باید با مردم بیشتر صحبت کنید.

** باز هم آنها حرفهای خود را تکرار می‌کنند.

* آیا زندگی سیاسی برای شما سخت نیست؟

عدم سخت و مشکل بودن زندگی سیاسی

** هیچوقت برای من سخت نبود. ما وقتی که مبارزه را شروع کردیم، مخصوصآ در سالهای مبارزه، عمر خودمان را دو سال فرض کردیم.

* کسانی هستند که می‌خواهند شما را ترور شخصیتی کنند. آیا واقعآ در روحیه شما هیچ تأثیری نمی‌گذارد؟

نامردیهای زیاد در مورد ترور شخصیت

** از بعضی از آنها جز این توقعی ندارم ولی گاهی نامردیهایی می‌بینیم که ناراحت می‌شوم ولی خیلی مؤثر نمی‌دانم.

* خیلی متشکریم

** موفق باشید.

 

[1] سوره حجرات، آیه  11