مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص فرهنگ قرآن
○ تشکر میکنم که این فرصت را در اختیار ما قرار دادید تا در خدمت شما باشیم. فکر میکنم آخرین فرصتی که ما در خدمتتان بودیم، بهمن ماه سال گذشته در قم بود. از آن مقطع به بعد اتفاقاتی افتاد که اجمالاً گزارشی را خدمتتان عرض میکنم. در گذشته بحث مجموعه پژوهشهای قرآنی را در مرکز فرهنگ در قالب سه گروه دائرهالمعارف، پژوهشهای نوآمد و تفسیر دنبال میکردیم. در تفسیر اصل تفسیر ترتیبی و موضوعی دنبال میشد. منتها از سال گذشته با توجه به تأکیدی که نسبت به ساختار جدید دفتر تبلیغات بود، بحث معاونت پژوهشی مطرح شد و چندماهی هم طول کشید. بحث این بود که باید هویت مرکز با توجه به سوابق کاری در تفسیر راهنما و دائرهالمعارف و پروژههای بزرگ حفظ شود.
اگر بحث ساختار جدید مطرح است، با ملاحظه این جهت خواهد بود. الحمدلله خود هیئت امنا با توجه به عنایتی که حضرتعالی در جلساتی که با آنها داشتید، این جهت را تصویب کردند که هویت مرکز با عنوان مرکز فرهنگ و معارف قرآن حفظ شود. گرچه این کار در دل معاونت پژوهشی شکل میگیرد. بحث دیگر این بود که مرکز فرهنگ را در حد یک پژوهشگاه ببینند. چون واقعاً قد و قواره مرکز با توجه به پژوهشهایی که در حال انجام بود، فراتر از یک پژوهشکده بود. قبلاً بحث این بود که در حد یک پژوهشگاه باشد. کارشناسان وزارت علوم که به قم آمده بودند، میگفتند هر پروژه شما در مقایسه با کارهایی که در تهران میشود، به اندازه یک پژوهشکده است. با توجه به این موضوع 9 گروه پژوهشی را در معاونت پژوهشی تصویب کردند که این 9 گروه میتوانند در حد یک پژوهشکده و سه پژوهشکده هم در حد یک پژوهشگاه باشند. با این گروههایی که برای مرکز فرهنگ و معارف قرآن تصویب شد، میتوان گفت که باید در حد یک پژوهشگاه مطرح باشد. گرچه قرار شد عنوان مرکز فرهنگ و معارف قرآن برای این مجموعه حفظ شود. گروههای پژوهشی هم که الان تصویب شده، با توجه به کارها و پروژههایی بود که در دست انجام بود. یعنی بحث این بود که در ادامه بتوانیم گروههای پژوهشی را نسبت به نیازهایی که احساس میشود، گسترش بدهیم. این بحث هم به شکل جدّی مطرح است. گروههایی که الان تصویب شدند، یکی گروه دائرهالمعارفها است که بالطبع تدوین دائرهالمعارف را شروع کرده که کار بسیار بزرگی است و در حد 25 تا 30 جلد در نظر گرفته شده است. یکی دائرهالمعارف نوجوانان است که از سال گذشته شروع کردیم. دائرهالمعارف کودکان هم داریم که امسال طرحش را دادیم.
● آنها دیگر ربطی به قرآن ندارند.
○ در واقع همه در حوزه قرآن هستند. در همه پروژهها فراتر از بحث قرآن نمیرویم. در حوزه تخصصی قرآن کار میکنیم و همه پژوهش ما را در همین راستا طراحی میکنیم.
● برای کودکان و نوجوانان در حوزه قرآن کار میکنند؟
○ یک گروه هست که در واقع کارهای دائرهالمعارف بزرگ را دنبال میکند که 30 تا 40 نفر هستند. گروه پژوهشی 5 عضو هیئت علمی دارد. کار عمده در دائرهالمعارف بزرگسالان انجام میشود. منتها با توجه به اینکه خود مواد و مقاله را آماده کردیم، برای نوجوانان و کودکان جداگانه بازنویسی میشود. البته بالطبع خیلی از مدخلها حذف میشود، چون چه بسا برای آن مقطع سنی دیگر تناسبی نداشته باشد.
گروه دیگری که تصویب شد، گروه فرهنگنامههاست که مهمترین کارش در حال حاضر بحث فرهنگ قرآن و فرهنگ موضوعی تفاسیر است که عمده کارمان را روی بحث قرآن گذاشتیم. زمانبندی کردیم که در یکی دو سال آینده انشاءالله بتوانیم پروژه را تمام کنیم.
گروه دیگر تفسیر موضوعی است. خود تفسیر موضوعی هم به عنوان یک گروه مستقل تصویب شد که انشاءالله بتوانیم در این جهت کار کنیم. با توجه به اینکه شما هم دنبال میکردید، امسال کار را شروع کردیم و قرار شد در حوزه خانواده در قرآن برای تفسیر موضوعی کار خود را دنبال کنیم. کمیتهای هم ایجاد شد که بتواند این بحث را برای شروع کار در حوزه احکام قرآن دنبال کند.
گروه دیگر گروه تفسیر ترتیبی است که الان کار عمدهاش بحث بازنگری خود تفسیر راهنماست که کارش تقریباً انجام شده و بحثهایی در خصوص تفسیر ترتیبی قابل پیگیری است.
گروه دیگر پاسخ به سؤالات و شبهات است که به شبهات قرآنی که در اینترنت یا در سطح جامعه مطرح میشود و هم چنین پرسشهایی که از کل کشور به ما میرسد، پاسخ میدهیم که تا به حال 50 هزار پرسش به مجموعه رسیده و پاسخ گفتند. آن هم گروه شادابی است و در پنج سال اخیر به عنوان یک گروه مستقل تصویب شد.
گروه دیگر علوم قرآنی است که به بحثهای علوم قرآنی پیرامونی – غیراز آنچه که جزو معارف قرآن است – میپردازد. گروه بعدی قرآن و علوم است. در بحث فرهنگ و قرآن که قبلاً در خدمتتان بودیم، بحث این بود که برخی اصطلاحات، اصطلاحات تخصصی حوزه علوم است و باید در مرکز فرهنگ و قرآن به اینها بپردازیم. آن موقع بحث این بود که ما کمیتههای ویژهای در خصوص علوم ایجاد کنیم، چون اینها بین رشتهای هستند. باید کسانی که در جامعهشناسی، روانشناسی و اقتصاد کار کردند، به شکل تخصصی آن اصطلاحات را با زبان قرآن و معارف قرآن ارائه کنند. الان این گروه به عنوان یک گروه مستقل تصویب شد که انشاءالله کار را دنبال میکنند. آخرین گروه پژوهشهای رسانهای است که بحث آن را از سه چهار سال قبل شروع کردیم. در آن مقطع بحث این بود که با توجه به اینکه مرکز فرهنگ و معارف قرآن بزرگترین مرکز پژوهشی کشور است، مجلهای داشته باشیم. در رایزنیها و مشورتهایی که با دوستان داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که عوض اینکه مجلهای داشته باشیم، از ظرفیتهای موجود استفاده کنیم. چون مجلات تخصصی در حد 1500 تا 2000 نسخه منتشر میشود. لذا بحث این بود که ما از ظرفیت موجود روزنامهها و مجلاتی که کثیرالانتشار هستند، استفاده کنیم. الحمدلله در این سه چهار سالی که این کار شروع شد، دوستان خیلی موفق بودند. مقالات فراوان رسانهای برای مجلات و روزنامههای مختلف تهیه و آماده شد.
این روزنامهها دنبال این هستند که بتوانند مقالهای را با زبان رسانه و با زبان مجله و روزنامه دریافت و منتشر کنند که بخشی از هزینههایی که انجام میشود، از طریق خود روزنامهها برمیگردد.
الان در این قالب 9 گروه تصویب شد که ما کارها را دنبال میکنیم. البته گروههای دیگری هم به تناسب کارهایی که پیش میآید و پروژههایی که مورد نیاز است، نیاز است که انشاءالله پیشنهادش را خواهیم داد. انشاءالله با حمایتهای حضرتعالی در مجموعه مدیریت دفتر و هیئت امنا بتوانیم توفیق بیشتری داشته باشیم.
امسال رویکردی نسبت به بحث جوانان،نوجوانان و کودکان داشتیم که در مقطعی کمتر مورد توجه پروژههای مرکز بودند. الان علاوه بر دائرهالمعارف برای کودکان و نوجوانان، تفسیر هم برای مقطع سنی کودک و نوجوان و حتی برای خردسال در دستور کار است که انشاءالله بتوانیم انجام بدهیم.
در خصوص پروژههایی که مربوط به بحث فرهنگ و تفسیر راهنما میشود، آقایان توضیح میدهند. آقای یوسفی مسئول گروه فرهنگنامههای ما هستند که بالطبع قرآن هم در آن مجموعه هست. آقای عیسیزاده مسئول پروژه فرهنگ قرآن هستند که در این سه چهار سال انصافاً زحمات زیادی را متحمل شدند. الحمدلله وضعیت خوبی دارد و سالانه 5 تا 6 جلد را آماده میکنیم. از وضعیت نشر خیلی راضی نیستیم. چون خیلی با تأخیر منتشر میشود. آقای خامهگر هم مدیر پژوهشهای رسانهای هستندکه کارهایشان با اقبال روزنامهها، مجلات و اینترنت روبرو شده است. مرکز هم سایتی دارد که مورد توجه است. انشاءالله با برنامهریزیهایی که میشود، بسیاری از این پروژهها را در قالب نرمافزار ارائه کنیم. اما در خصوص فرهنگ قرآن و تفسیر راهنما، بحث بازنگری تفسیر راهنما را تمام کردیم. یعنی امروز که میآمدم، خبرش را گرفتم و گفتند تمام شده است. دغدغهای داریم که در بازنگاری تفسیر راهنما برخی از فیشها را اضافه کردیم و الان نمیدانیم بحث نمایهسازی را در این مقطع داشته باشیم یا نه؟ اصل حکمت نمایهسازی این بود که ما به یک کار موضوعی مثل فرهنگ قرآن برسیم. الان که به این نتیجه رسیدیم، احیاناً خود پژوهشگرانی که به تفسیر راهنما مراجعه میکنند، اگر خواسته باشند به شکل موضوعی کار را دنبال کنند، به فرهنگ قرآن مراجعه میکنند که کار پختهتری است و جمع بیشتری در آنجا کار کردهاند. آیا نیاز است که ما این نمایهسازی را کار کنیم یا نه؟ اگر حضرتعالی ملاحظهای داشته باشید، استفاده میکنیم.
● منظور شما نمایههایی است که آخر هر آیه بود؟
○ بله
● در آخر جلد هم میآید یا نمیآید؟
○ نمیآید. یعنی اگر قرار باشد نیاید، نه در پایان آیه میآید. برای تفسیر راهنما فهرست نمایههای 20 جلد را در قالب سه جلد به اتمام رساندیم. البته گفتند تا آخر خرداد این کار آماده میشود که میتوانیم ارائه و استفاده کنیم. با توجه به فاز اول تفسیر راهنما که الان در دسترس است و با عنایت به خود فرهنگ قرآن که موضوعی شده، دغدغهای نسبت به آنجا هست که ما نمایهها را در آنجا بیاوریم یا نه؟ در واقع به آن هدفی که میخواستیم برسیم، رسیدیم و پژوهشگر هم به شکل موضوعی میخواهد کار را دنبال کند. فرض این است که سال آینده پروژه فرهنگ قرآن هم بسته و تمام میشود.
● در هر جلد فهرستی برای مطالب وجود ندارد؟
○ مثل تفاسیر ترتیبی میشود که فهرست ندارند. در تفسیر راهنما آیات را به شکل ترتیبی داشتیم و دیگر فهرست نخواهد داشت. تفاسیر ترتیبی معمولاً فهرست ندارند.
● بالاخره مثلاً تفسیر آقای طباطبایی حتماً در آخر یا اولش یک صفحه است که بحثهای مهم را معرفی میکند.
○ در ترجمهاش آمده است.
● در خود تفسیر هم آمده است. یعنی یک صفحه هست که مفید هم است. من خودم که مراجعه میکنم، به آن فهرست نگاه میکنم.
○ از نرمافزار استفاده میکنیم.
● نرمافزار که نمیتواند همراه شخص باشد. یک جلد کتاب در دستش است و میخواهد پیدا کند که فهرستی لازم است. دنبال آیات بودن فهرست خیلی مهم نیست.
○ اینکه پس از هر آیه هست، صرف نمایه است. اینکه شما میگویید، فهرست مطالب در پایان جلد است.
● الان در پایان تفاسیر و حتی در پایان آیات کلماتی هست و اگر یکی نخواهد همه را بخواند، آن کلمه را میبیند و آیهاش را پیدا میکند. این هم که سه جلد آخر تفسیر میرود، نمایه میشود. آن هم برای کسانی که یک جلد تفسیر دارند و میخواهند استفاده کنند. همه که تفسیر را کامل ندارند. به نظرم – این نمایهها باشد یا نباشد، بحث دیگری است – آخر هر جلد یک فهرست میخواهد تا اگر کسی خواست مطلبی را در تفسیر پیدا کند، بتواند هدایت شود. این عادتی است که کتابخانهها دارند. اینکه چگونه بتوانیم جایش را عوض کنیم، طول میکشد.
○ انشاءالله به این مسئله توجه میکنیم.
● جلدهایی که از تفسیر چاپ شده، بعضیها چاپ دوم و سوم شدند و بعضیها نشدند. ترتیب چگونه است؟
○ منتظر بودیم که بحث بازنگری را داشته باشیم تا پس از بازنگری تجدید چاپ شود. در عین حال دیدیم برخی از جلدها خیلی کمیاب شدند و اخیراً قرار شد هشت جلد دیگر تجدید چاپ شود و بازنگری هم برسد.
● الان در مرکز، تفسیر به اندازه کافی هست که اگر کسی دوره بخواهد، پیدا کند؟
○ ناقص است. با توجه به نقصان دوره قرار شد هشت جلد را تجدید چاپ کنند. البته عرض کردم که حوزه نشر با بحث پژوهشی ما یک مقدار جداست. یعنی وقتی پژوهش را جدا میکنیم، تحویل میدهیم. با آقای ربانی خیلی صحبت کردیم که راهکاری پیدا کنند. در حوزه پژوهش بعد از آن جلسهای که خدمتتان بودیم و آقای ربانی و آقای جعفری هم بودند، با تأکید حضرتعالی دیگر مشکل نداشتیم. حتی کمک کردند که دوستان در بحث فرهنگ قرآن به شکل ویژه کار کنند و محدودیتی نداشته باشند. در حوزه نشر این مشکل را داشتیم. مثلاً الان در فرهنگ قرآن خود ما گاهی وقتها که نیاز داریم، با مشکل مواجهیم. یعنی جلدهایی که چاپ شده، در بازار نیست.
● گفته بودم که 1500 نسخه کم است. عقیدهام از اول این بوده و الان هم هست که بالاخره روی همه کتابخانهها، چه کتابخانههای شخصی و چه کتابخانههای عمومی باید یک نسخه فرهنگ قرآن داشته باشند.
○ به یک ساز و کار نیاز دارد.
● بالاخره کتاب باید آماده باشد. مطمئنم اگر درست معرفی کنیم، کتابی است که همه علاقهمندان به قرآن، آن را میخواهند.
○ محدودیتهایی که داریم که انشاءالله برطرف میکنیم. در قصه آیاتالاحکام در جلسه قبلی که در همین جا خدمتتان بودیم و حضرتعالی تأکید داشتید، کار آغاز و پایهاش در دو جلد بسته شد. این دو جلد را براساس کتابهای فقهی پیش بردیم که یک مقدار با مجموعه آیاتالاحکامهایی که ارائه شد، هماهنگ باشد.
براین اساس کار را دنبال کردیم و از طرف دیگر دوستانمان در فرهنگ قرآن به خاطر اینکه آیاتالاحکام به خاطر حرف «آ» باید در جلد اول بیاید کار را شروع کردند، ولی دامنه بحث گسترده است. در جلسه قبلی احساس ما این بود که نظر حضرتعالی بر این است که این کار در مدخل آیات الاحکام فرهنگ قرآن صورت بگیرد.
● مثل اینها نشود که ناقص است.
○ انشاءالله تا یکی دو هفته دیگر آماده میشود.
● پس برای من بفرستید. کاری را شروع کردم که میخواستم آخر مصاحبه بگویم که الان میگویم. یکی از آن کارهایی است که همیشه منتظرش بودم که فرصت پیدا کنم. الان فرصت پیدا کردم. ولی نمیدانم کسی کار کرده یا نه؟ شاید به شما نیاز داشته باشم. فرد یا چند نفری که خیلی مسلطند، به من کمک کنند و آن اینکه، تا آنجایی که اطلاع دارم – اطلاع من کافی نیست و شما میتوانید بیشتر به من کمک کنید – ترتیب نزول آیاتالاحکام در جایی نیامده که تنظیم شده باشد. بعضیها به صورت اول تا آخر قرآن آوردند که براساس ترتیب سورهها میباشد. جای این خالی است که احکام قرآن چگونه نازل شدهاند. آیات اخلاقی در هر فصلی و در هر زمانی هستند. یا آیات داستانی، فلسفی و امثال اینها همیشه هستند، اما آیات احکام متناسب با تاریخ اسلام پیش رفتهاند. همانطور که احکام طراحی شدند و آمدند و طبیعیترین کاری بوده که بایست میشد. چون ندیدهام که در جایی باشد، شروع کردهام. الان هم قدری زمینههایش را آماده و یادداشتهایش را شروع کردم.
○ تفسیرهایی به ترتیب نزول نوشته شدهاند.
● تفسیرهایی هست، اما آیاتالاحکام ما موضوعی خاص است. این طرح زمینه تفسیر موضوعی است. منتها نه فقط در یک زمینه باشد. یعنی خودش یک موضوع عام است که میخواهم یک نمونه تفسیر موضوعی را به شما – چون سلیقه خودم بوده – ارائه بدهم. صدا و سیما مدتی است که روی ما فشار دارد. مدتی آقای قرائتی پیگیری میکرد. الان صدا و سیما مدتی آمد که ما یک بحث تفسیری را برای آنها داشته باشیم. خودم به این نتیجه رسیدم که همان بحث تفسیر آیاتالاحکام داشته باشم. میخواهم ترتیبی از سال اول وحی تا آخر ارائه کنم که چرا این حکم نازل شده و آن موقع چه معنا و کاربردی داشته است که قدری تفسیر میخواهد.
○ به گونهای باشد که بتواند تسری پیدا کند.
● به هرحال به نظرم کتاب لازمی است که جایش خالی است. من برای کتابهایی که جایش خالی نیست، وقت مصرف نمیکنم. دیگران میکنند و شاید هم از ما بهتر بنویسند. چه لزومی دارد که من بنویسم؟ این را چون دیدم کسی کار نکرده، میخواهم کار قرآنی کنم و با قرآن سروکار بیشتری داشته باشم. الان ارتباطم با قرآن کم شد و در خودم احساس کمبود میکنم. صدا و سیما هم دستبردار نیست. فکر میکنم این را به زودی شروع کنم. میتواند به عنوان یک درس باشد. با دو سه نفر از آقایان فضلایی که خودشان هم کمک میکنند، بحث کنیم. به دانشگاه یا جایی بگوییم به چند نفر رسالهای بدهند و ما راهنمایشان باشیم.
○ قابل جمع است.
● با این موضوعی که شما داشتید، دیدم این کار زمینه یک پژوهشکده است. خیلی طولانی است. یعنی همه احکام در طول 23 سال نازل شدهاند. خودم خیلیها را فراموش کردهام. همه به معنای حکم فقهی نیستند. یعنی تفسیر وسیعتری از احکام دارم.
○ با همین دید کار شده که شاید در دو جلد منتشر شود.
● با این فرض به نظرم زمینه یک پژوهشکده است. هیئت امنای دانشگاه آزاد که این کارها را دارد و شاید خودم این کار را یک جوری تنظیم کنم. به هرحال به عهده میگیرم.
○ آقای نکونام در مورد تاریخگذاری قرآن کتابی نوشتهاند که نمیدانم ملاحظه کردهاید یا نه؟
● تاریخگذاری غیر از احکام است.
○ نه مسئلهای که حضرتعالی میفرمایید به ترتیب نزولی باشد، به مبنایی نیاز دارد که ترتیب نزول را بنویسم.
● اول ما باید نزول را بدانیم. بعضی جاها میگویند فلان سال بود، بعضی جاها میگویند مدنی و مکی است.
○ در مرکز فرهنگ و قرآن کاری را شروع کردیم که مثلاً تغییرات فرهنگی را در عصر نزول بررسی کنند که به این مشکل برخورد کردند. ظاهراً خیلی موفق نشدهاند که مشخص کنند هر آیه در چه زمانی نازل شده است.
● تا حدی اطلاعات نسبی داریم. باید تحقیقات بیشتری کنیم که چیزهای بیشتری برای ما آشکار شود.
○ اگر به یک نتیجه مشخصی رسیدید، میتوانیم استفاده کنیم.
● قاعدتاً میرسیم. پس آنچه که میخواهم به شما بگویم، این است که اولاً من این کار را شروع میکنم. در این مصاحبه هم خواهم گفت که خبرش را در هرجا چاپ کردید، خواهد رفت. با صدا و سیما هم آقایان دارند وقت آن را تنظیم میکنند. انشاءالله اولین جلسه را میگذاریم. حتی ممکن است بگوییم هر هفته یا هر دوهفته بحثی منتشر کنیم. خود این بحث که منتشر شود، خیلیها را دنبال بحث میآورد و چیزهایی جمع میشود. به هرحال کاری است که جایش خالی است. انشاءالله بتوانیم انجام بدهیم. دو جلدی که آماده کردید، بفرستید تا در دستم آماده باشد و بدانم که چه استفادههایی کردم.
○ آیاتالاحکام سه جلد است که میفرستیم.
● بفرستید. همینکه برگشتید، بفرستید. شما کتابخانه تخصصی دارید، اگر کتابی در این موضوع به من کمک میکند و دارید و یا بفرستید و یا معرفی کنید.
○ تفاسیر باشد؟
● مربوط به آیاتالاحکام باشد تا وقت کمتری صرف شود. چون آیاتالاحکام خیلی زیاد است.
○ همانطور که آقای خامهگر اشاره کردند از سال گذشته طرحی برای تفسیر برحسب متون داشتیم. با این پیشنهادی که حضرتعالی میفرمایید، درواقع یک تیم سه چهار نفری کمک کنند تا آنچه را که مورد نظر حضرتعالی است، تأمین کنیم.
● تفسیر آیاتالاحکام بر حسب موضوع است.
○ در واقع یک پروژه بزرگ است.
● نمونه خوبی است.
○ آثار تربیتی فراوانی هم خواهد داشت. باید بحث شود که به چه شکلی این احکام آمده است. چه بسا در خود جامعه هم با مباحثی که امروز مطرح است، تأثیرگذار باشد. در خدمتتان هستیم. فکر میکنم با این طرحی که حضرتعالی فرمودید که موضوع پایاننامه شود، قابل جمع است. احتمال میدهم دانشجویان یا کسانی که در فضای کار نیستند، نتوانند آن طوری که باید، کمک کنند، ولی ما در مجموعه در خدمتتان هستیم.
● بحثها و استدلالهای فقهی زیادی دارد. کاری است که از دست هرکسی برنمیآید. باید از طلبههای فاضل باشند. میتوانیم این کار را برای طلبههایی که الان در دانشگاه داریم و میخواهند دکترایشان را بگیرند و صلاحیتهای فقهی هم دارند، انجام دهیم.
○ دوستانی که ده، پانزده سال خارج کار کردهاند یا ده سال سابقه قرآنی دارند.
● به هرحال من شروع کردهام و کارم را به جایی میرسانم. برای حواشی هم دیگران به من کمک کنند.
○ مطلب دیگر در خصوص تجمیع تفسیر راهنماست. طرحی ارائه شد که کل 20 جلد تفسیر راهنما پنج یا شش جلد باشد و قدرت خرید برای افراد زیاد باشد. بعضی از اینها را زودتر از این میتوانستیم انتخاب کنیم. منتها گفتیم بازنگری شود و براساس بازنگری، برگزیده را ارائه بدهیم که انشاءالله آن کار هم ارائه خواهد شد. یک کار دیگر بحث ترجمه قرآن راهنماست. ترجمههایی که انجام شده، به شکل مستقل هم زیر چاپ است.
● راضی هستید؟
○ البته یک مقدار روی متن، ویرایش و اصلاحاتی صورت گرفت. در آن هفت جلد اول که انجام نشده بود، انجام شد. مباحثاتی هم در خود گروه تفسیر و ترجمه انجام شد و وضعیت مناسبی پیدا کرد که آن هم زیرچاپ است.
● درباره ترجمه عربی فرهنگ قرآن و تفسیر، آقای بجنوردی از من خواست که این کار را بکند و من به شما ارجاع دادم. ایشان امروز نامهای به من نوشت که آنها دارند خودشان ترجمه میکنند. مگر شما هم دارید ترجمه میکنید؟
○ در رابطه با بحث فرهنگ قرآن همانطور که جلسه قبل هم خدمتتان عرض کردم، از سال گذشته ترجمه عربی جلد اول را شروع و تمام کردیم. برای امسال هم پیشنهاد ده جلد ترجمه را دادیم و در ذهن ما این بود که بتوانیم ده جلد و سال آینده 15 جلد باقیمانده را ترجمه کنیم تا پروژه تمام شود و یک دفعه براساس ترتیب حروف الفبای عربی برگردان کنیم. چون ترتیبش باید حفظ شود. چون الان که ترجمه میکنیم، بالطبع قابل ارائه نیست. باید بگذاریم همه آن ترجمه شود و در جایگاه خود قرار گیرد. با توجه به این بحث بعد از اینکه آقای بجنوردی مطرح کردند، گفتیم با هم وارد گفتگو شویم. هنوز آن را نفی نکردیم. گفتیم جلد اول را شروع کنید. منتها ذهنیتی که آقای بجنوردی داشتند، میگفتند 5 جلد است. گفتم کل پروژه 25 جلد است. آنها فکر میکردند 5 جلدی است.
● من به ایشان گفتم که حدود 30 جلد است.
○ همین امروز با دوستان صحبت کردیم که سریعتر با آقای بجنوردی جلسه بگذاریم و ببینیم اگر کیفیت ترجمهشان مناسب است، کار شروع شود. چون ما برنامهریزی کردیم که در لبنان ترجمه و منتشر شود.
● اینها در مجموعهشان یک عده مترجم خوب دارند. چون الان دارند دانشنامهشان را ترجمه میکنند. ظرفیت دارند و میخواهند از افرادشان استفاده کنند و آنها را هم مرخص نکنند. برایشان آسان است. ظاهراً چیزی از ما نمیخواهند و میخواهند خودشان ترجمه کنند. برای چاپش نمیدانم. ترجیحم این است که خودتان چاپ کنید. چون مسلطتر هستید. میتوانید شریک شوید یا با هم تقسیم کنید و یا با هم انجام بدهید. امروز به ایشان نامه نوشتم. پیشنهاد اولیهشان تفسیر بود، که گفتم فرهنگ مناسبتر است. در دنیا تفسیر کم نیست، فرهنگ کم است. شما اگر آن را ترجمه و معرفی کنید، بهتر است. رفتند بررسی کردند و همین حرف را پذیرفتند.
○ بحث ترجمه تفسیر را هم داشتیم. منتها به خاطر همان اولویتی که نسبت به فرهنگ قرآن بود، ده جلد را در دستور کار قرار دادیم و بیشتر از این هم نیست.
● پس اگر او خواست، میتواند بیاید تفسیر را بگیرد.
○ اگر اینطور باشد، خود فرهنگ را در اولویت قرار میدهیم. چون میخواستیم در لبنان این کار را انجام بدهیم. منتها اگر اینها آماده باشند، به اینها میدهیم. بعد از ترجمه بالطبع باید بفرستند که تیم ما هم کنترل خودشان را داشته باشند. اگر این کار را بپذیرند و ساز و کاری برایش تعریف کنیم، ترجیح میدهیم که تیم آقای بجنوردی این کار را انجام بدهند. به نظر میرسد چون در ایران هستند، سریعتر این کار را انجام میدهند. برای چاپش میتوانیم گفتگو داشته باشیم که اگر در لبنان چاپ کنیم، فضا بازتر و توزیع خیلی مناسبتر است. متأسفانه در ایران یک مقدار محدویت هست.
● این کار را خودتان میدانید.
○ بحث ترجمه برای فرهنگ مهم است. نمیدانم آقای بجنوری امکان ترجمه به انگلیسی را هم دارند یا نه. اگر این جهت را هم داشته باشند، برای ترجمه انگلیسی هم میتوانیم از خودشان کمک بگیریم.
● همکاری با هم را شروع کنید. آنها تیم خیلی خوبی دارند. جمع کردند و دستشان هم باز بوده و الان هم دارند استفاده میکنند. شما بهتر از من میتوانید قضاوت کنید. خودتان صحبت کنید.
○ گروهی هم قرار بود ترجمه به عربی داشته باشند و بعضی از دوستان هم آشنا بودند. قرار شد براساس اصول و مبانی خاصی کار ترجمه را انجام بدهند.
● باید خیلی با محاسبه باشد. البته ترجمه عربی خیلی آسان است. چون اکثرش آیه است. آنها که ترجمه نمیخواهد. بند و بست میخواهد که کار آسانی است و سریع میتوانند پیش بروند.
○ نیاز به دقت و تأمل دارد که واژهها درست بکار رود.
● بله، چون کم است، میتوانند دقت کنند. مگر از یک صفحه چقدرش ترجمه میشود؟
○ آخرین نکته بحث تفسیر راهنما این است که ما سال گذشته با مرکز کامپیوتر اسلامی در قم وارد گفتگو شدیم که بحث تفسیر راهنما را به شکل مستقل در قالب یک نرمافزار ارائه بدهند. مخصوصاً با این نمایهسازیهایی که انجام شده که کار پژوهشگر را راحت میکند. در رابطه با برنامههای نرمافزاری بحث تفسیر گویا را هم داریم که افراد آیه را انتخاب میکنند که اینها بیشتر برای عموم مردم است. در این نرمافزار براساس آنچه که ما در تفسیر راهنما کردیم، با پیرایش، تفسیر هرآیه برای مخاطب بازگو و خوانده میشود. این هم از بحثهایی هست که داشتیم.
● تفسیر تلفنی میشود؟
○ بله، هم نرمافزار و هم تلفن است. نسبت به برخی از سورههای خاص مطرح بود که پیامهای بیشتری دارد. در واقع به شکل تک نگاشتهها روی بعضی از سورهها کار مجددی صورت میگیرد. یا اگر برداشتهایی از قلم افتاده، تکمیل میشود و آن را به شکل مستقل در حوزه تفسیر راهنما ارائه خواهیم کرد.
آقای یوسفی: بعد از سالهای متمادی کار طلبگی و تحصیل فقه، اصول و فلسفه به این نتیجه رسیدیم که بهترین کار، تحقیق روی کلام خدا و وحی است. تابستان که شود، سال ششم است که ما در مرکز در مجموعه فرهنگ قرآن با دوستان همکار شدیم و احساس میکنیم که کار بسیار ارزشمند، مفید و مهمی است. انشاءالله اگر این اثر به بار بنشیند، مخصوصاً بعد از بازنگری میتواند آثار ارزشمندی را برای جهان اسلام داشته باشد. مخصوص اینکه در سطح کارهای قرآنی به این سبک واقعاً نمونهای نداریم. هم برای مبلغین، هم برای محققین و هم برای دانشجویانی که میخواهند پایاننامه بنویسند، مفید است. هر موضوع و مدخلش میتواند به عنوان یکی از موضوعات پایاننامه مطرح باشد. از روزی که وارد مرکز شدیم، در فرایند کار پژوهش با مشکلاتی مواجه شدیم و برادر بزرگوار آقای خراسانی و شورای علمی پژوهش و شورای علمی گروه متوجه این مسائل شده بودند و اصلاحاتی در فرایند کار به وجود آوردند. بحمدلله در خروجیهای کار فرهنگ تسریع ایجاد شد. در مراحل کار از مرحله تشکیل پرونده تا مرحلهای که به دست شورای پژوهش میرسد که اجازه نشر بدهد، اصلاحاتی در کار به وجود آمد. بحمدلله کار با سرعت به پیش میرود. دوستانی که فیشنگاری میکنند، هسته علمی خاصی هستند. بعد این کار تحویل ارزیابهای محتوایی و علمی میشود و آنها به طور مکتوب نظرات خود را در مورد هر فیشی مینویسند. در مورد دلالت آیه و درباره مستندسازی هر آیه زیر فیش یادداشت میکنند و نظرات خود را درباره توضیحاتی که در ذیل هر فیش در حاشیه میآید، به طور مکتوب میدهند و اینها به صورت مکتوب به گروهی که فیشنگاری را به عهده داشتند، ارائه میشود. اگر نظرات ارزیابیهای علمی مورد قبولشان نیست، باید به صورت استدلالی و مکتوب پاسخ بدهند. اگر چنانچه استدلالی در کار نبود، نظرات دوستان ارزیاب را اعمال میکنند. این است که کار دقیق است. الحمدلله خروجیها سرعت بیشتری به خود گرفت تا به دست شورای علمی برسد. آنها نظراتشان را درباره موضوعات و مدخلها و نمایهها ارائه میدهند. هسته علمی ارزیابها و محققین موظفند اینها را مورد ارزیابی قرار دهند. کار که تمام میشود، به دست شورای پژوهش میرسد و آنها هم نظرات خود را ارائه میدهند و دوباره به هسته علمی برمیگردد تا اینها را اعمال کند. مقصود این است که الان فرایند تعریف شده دقیقی در کار فرهنگ وجود دارد. به لطف خداوند متعال کار به سرعت پیش میرود و در سه چهار سال اخیر جلدهایی خارج میشود که خیلی از کارهایش قبلاً انجام گرفته بود. با اصلاحی که در فرایند پژوهش به وجود آمد، اینها را سریع به مرحله بروز و ظهور رسانده است.
● یعنی الان متد درستی دارد؟
○ بله، متد درستی بر کار پژوهش حاکم است. الحمدلله دوستان در این زمینه زحمتهای زیادی کشیدند. بعضیها حاصل جوانیشان را در این مجموعه گذاشتند و شاید بهترین دوران زندگیشان را در این مجموعه قرار دادند و زحمت میکشند. میخواستیم دو درخواست را خدمت شما مطرح کنیم: یکی اینکه این محصول که با زحمت زیاد فضلا و دوستانی که در خدمت شما هستند و پروژه حضرتعالی را به پیش میبرند، تهیه میشود. ولی متأسفانه در مقام ارائه به مخاطب خیلی مشکل داریم. یعنی الان خیلی از نیروهایی که این کتاب برایشان لازم است، در دسترسشان نیست. حتی جایی که نمایشگاهی برپاست و دوستان شرکت میکنند، این محصول را ندارند تا به کسانی که مراجعه میکنند، بدهند. تبلیغ لازم در مورد این پروژه صورت نگرفته است. در صورتی که خیلی راحت میتواند جایگاه خود را به دست بیاورد. در عین حال همان تبلیغ اندکی هم که صورت میگیرد و یک نمایشگاه ترتیب مییابد، میبینیم که خیلیها مراجعه میکنند، ولی کتاب وجود ندارد. بنابراین باید فکری به حال این قضیه شود که بتوانیم این کتاب را در اختیار مخاطبین قرار دهیم. شنیدم آیتالله جوادی آملی برای تفسیر خودشان کتابی را در اختیار طلاب حوزه قرار دادند. مبلغی را خودشان میپردازند و با مبلغی هم که از طریق کمکها میگیرند، کتاب را میخرند. یعنی به شیوههای مختلف کتاب در دسترس محققین قرار میگیرد. الان دانشگاهها، فضلا و محققین به این کتاب نیاز دارند. این کتاب برای ائمه جمعه مفید است، ولی متأسفانه در این زمینه کاری صورت نگرفته است. عرضم این است که دفتر تبلیغات زحمت خود را کشیده، ولی محدودیتهایی دارد که نمیتواند آن جوری که حق است، این کار را به سامان برساند و در تیراژ بیشتری منتشر کند. درخواست ما از جنابعالی این است که فکری به حال این قضیه شود. مخصوصاً اگر بناست که ترجمه به عربی، انگلیسی و اردو انجام شود، باید فکری برای انتشار و رساندن آن به دست مخاطبین صورت بگیرد.
● این موضوع را تمام و موضوع بحث را شروع کنید. در این مورد فکر میکنم. مطمئنم کتاب را عرضه نکردیم. حتی در سطح اینکه معمولاً کتابها را به صدا و سیما میدهند و آنها نسخهای را که میگیرند، یک بار در رادیو پخش میکنند، این کار را نکردیم. فکر میکنم باید برای این برنامهای گذاشته شود. دفتر ما طرحی ارائه کند که چگونه کتاب را معرفی کنند.
○ چگونه به دست مخاطب برسد؟
● میخواهیم به دست همه برسد. دو مطلب است که باید به شما بگویم: یکی اینکه معرفی کنیم. دوستانی هستند که اگر کتاب باشد، میخرند. این یک بخش است و یک بخش هم این است که منابع مالی آن را تأمین کنیم که با تخفیف بدهیم. خیلیها به ما مراجعه میکنند. همین نمایندگیهای رهبری مراجعه میکنند و صد، دویست تا هزار جلد میخواهند و میگویند. 20 یا 30 درصد تخفیف دهید. یا طلبهها میگویند:20درصد تخفیف بدهید. باید منبعی درست کنیم که بقیهاش را بدهیم. همین کاری که آقای جوادی کردند. سودی روی این نمیخواهیم و اگر قدری هزینه کنیم، خوب میشود. آقایان طرح جامعی درست کنند با روابط عمومی که فنیتر از ما هستند، صحبت کنند.
من یک چیز دیگر بگویم. مطلبی در آن جلسات گفتم که خیلی جدّی گرفته نشد و الان تکرار میکنم و ببینیم چه کار میتوان کرد. نظرم این بود که اولاً سرند شود، چون در نمایهها که پایین میروید، پایینیهایش مشخص شود. میخواستم صرفهجویی کنند که نکردند. برای هیچ کتابی نباید اینگونه شود. پیشنهاد داشتم که از کاغذهای بسیار نازک استفاده کنند.
○ مثل دهخدا؟
● بله، به جای اینکه 30 جلد کتاب باشد، تبدیل به 10 جلد کنیم که حمل و نقلش آسان باشد. فکر میکنم گرانتر نمیشود. کاغذهایش خیلی خوب و دوامش خیلی بیشتر است و چاپ هم رویش بهتر میخورد. البته میخواستیم کتابی را با آن کاغذ چاپ کنیم که معلوم شد آن نوع کاغذ در ایران نیست و چاپخانههای ما مشکل دارند و در دبی چاپ کردند. اگر آمادگی داشته باشید که چاپ کنید، ما هم کمک میکنیم که با آن نوع کاغذ باشد، حمل و نقل و جاسازی 30 جلد در کتابخانه مشکل است. ممکن است هزینه بیشتر شود که میارزد. پس دو موضوع را مراعات کنید: اولاً فشار بیاورید خلاصهاش کنند. دوم اینکه کاغذ نازک باشد.
○ اگر اجازه بفرمایید ما با برادر بزرگواری که در دفتر حضرتعالی هستند، نشست داشته باشیم و راه کارهای این قضیه را پیدا کنیم.
● همین آقای سلیمانی است. اگر لازم است که مثلاً به ائمه جمعه هدیه یا نیم بها بدهیم، باید تعداد آن مشخص باشد و موجودی خود را ببینید.
○ فعلاً نداریم.
● باید تهیه کنید. ما هم کمک میکنیم.
○ باید بدهیم تا خارج از بوستان چاپ کنند.
● هدف ما عامتر از این حرفهاست. میخواهیم این کتاب در دست همه کسانی که اهل کار با قرآن هستند، باشد.
○ حضرتعالی این طرح را در زندان طاغوت ریختید و انتظار میرفت که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در این زمنیه کار خیلی جدی صورت بگیرد که نگرفت. این کار یکی از دروازههای بسیار بزرگی است که ما را به مقصود خودمان که بسط فرهنگ قرآن در جامعه است، میرساند. اگر بتوانیم فرهنگ قرآن را معرفی کنیم و در دسترس جامعه قرار دهیم، خیلی به فرهنگ قرآن کمک کردیم.
● آقای قرائتی به من میگوید بعضی از جلدهای آن را ده میلیون چاپ کردیم. آنها میروند با سپاه و بسیج قرارداد میبندند. زمینهاش در جامعه هست و ما باید آماده کنیم و به جامعه برسانیم.
○ انشاءالله در خدمت آقای سلیمانی به طرحی میرسیم که خدمت حضرتعالی ارائه کنیم تا نظر بدهید. کاری را هم شروع کردیم که هر مدخل یا مدخلهای مهم به صورت تک جلدی پالتویی چاپ شود. با آقای قرائتی هم صحبت کردیم و گفت چاپ فصل فصل کوتاه مثل قطع جیبی خواننده ندارد، مگر اینکه علاقهمندان خاصی داشته باشد. باید اینها را خیلی کوچک فصلبندی و در قطع جیبی چاپ کنیم.
● بنا شد که طرحی با کمک آقایان تهیه کنید.
○ درخواست مردم در ارتباط با محققین بزرگواری است که در خدمت پروژه هستند و زحمتهای زیادی کشیدند. ما در مرکز اتاقی داریم که میگوییم اتاق معلولین است. یعنی بعضی از دوستان ما اعضایشان، بعضیها چشمشان و بعضیها گردنشان را گذاشتند. یکی از دوستان ما سکته مغزی کرد. عرض بنده این است که حضرتعالی به عنوان کسی که این مجموعه در خدمت شما هستند و پروژه فرهنگی و قرآنی شما را پیش میبرند، برای پاداش دادن به اینها چه فکری کردید؟ مقصودم از پاداشت اصلاً مادی و مالی نیست. مقصودم این است که چه استمالت روحی و معنوی میخواهید از این مجموعه داشته باشید؟ الان موردی که محققین ما در مرکز با آن دست به گریبان هستند، این است که دفتر تبلیغات به سمت رسمی کردن نیروها پیش میرود و اعضای هیئت علمی میشوند. بعضیها اساتید هستند و در حوزه مکاسب، کفایه و رسائل را تدریس میکنند و بعضیها تدریس ندارند و عمرشان را در فرهنگ قرآن صرف کردند.
● نوشتههای تخصصی دارند؟
○ بله، نوشتههای تخصصی دارند و طلبههای فاضل و ارزشمندی هستند. فکری به حال مدرک اینها بشود. پیشنهاد میکنم اگر ممکن است از طریق دانشگاه آزاد ارزیابی علمی انجام شود.
● هم برای همان کاری که دفتر میکند و هم کاری که دانشگاه ممکن است انجام بدهد، پیشنهاد بدهید و من روی آن اقدام میکنم.
○ کتابهایی هست که تحقیقات انجام دادند که مبنای طرح و موضوع چگونه باشد. یک سری کار است که آقای نکونام انجام داده است و قبل از انقلاب هم مرحوم بازرگان سیر تحول قرآن را نوشته بودند. اهل تسنن روی این قضیه تسامح بیشتری دارند و کارهای بیشتری انجام دادند، منتها چون در روایات شیعه مبنای دقیقی برای این بیان نشد، مفسرین شیعه کمتر به سراغ این کمتر رفتند. مستحضر هستید که علامه طباطبایی صرفاً براساس سیاق آیات اینها را تنظیم میکند. لذا در این قضیه واقعاً مشکل حاد داریم. احساسم این بود که حضرتعالی تحقیقاتی را انجام دادید که میتواند برای ما مفید باشد. کاری که انجام شد، تقدیم میکنیم، ولی اگر شما در زحماتی که کشیدید، به مبنایی رسیدید و به نکات علمی دقیقی برخورد کردید که میتواند برای ما در بحث تفسیر براساس موضوع که داریم کار میکنیم، راهگشا باشد، از محضر جنابعالی استفاده کنیم. چون به هر حال بنبستی شکسته میشود.
● کاری است که باید بشود و واقعاً جای پژوهش دارد. من هم شروع کردم و همکاری شما را هم لازم دارم. کار انفرادی که میشد روی آن انجام داد، در زندان کردم، بیرون که آمدم تا دفتر اقدام تبلیغات نکرد، به نتیجه نمیرسید.
○ آن کار منشأ ثمرات زیادی شد.
● بالاخره احتیاج به همکاران زیادی داشت. اگر میخواستم بعد از آن کار کنم، کار تنهایی نبود. مجموعه شما خوب کار کرده است.
○ جناب آقای هاشمی ما برای انجام مصاحبه خدمت شما رسیده بودیم که گزارشها کمی طولانی شد.
● سؤالات خود را بپرسید. بالطبع مصاحبه کمی کوتاهتر خواهد بود.
○ به نظر حضرتعالی آیا برخی از آیات قرآن مسائل سیاسی را مطرح میکنند یا کلیت قرآن یک بینش سیاسی را عرضه میکند؟
● برای همه روشن است که اسلام به عنوان دین خاتم و دین جامع برای همیشه آمده است. هدف قرآن هم روشن است و میخواهد از هر جهت اداره و مدیریت کند و برای این منظور قرآن سنگ تمام گذاشته است. قرآن مکتبی را ارائه میکند که شامل همه چیز میشود. از جهانبینی شروع میشود و جهان را آنطور که هست، معرفی میکند. بعد ایدئولوژی مدیریت این جهان را در همه بخشها مطرح میکند و سرانجام وارد احکام میشود و آن پیاده کردن آن برنامهها در زندگی بشر است؛ یعنی یک مکتب کامل که همه چیز را میگوید.
وقتی شما یک نظام را در نظر میگیرید، این نظام مسئولیت اداره جامعه را به طور احسن عهدهدار است و مسائل آن به نحوی به مدیریت و سیاست برگشت میکند. ولی به هرحال، مکتبی که میخواهد جامعه را اداره کند، همه چیز در آن هست. آنچه حالا بحث ماست، موضوعات مربوط به سیاست و وظایف اصلی سیاسی است که بیشتر در مورد آن صحبت میکنیم.
قرآن کتاب جامعی است و وقتی انسان خوب با قرآن انس میگیرد و آن لطف خداوند شامل حال انسان میشود، خیلی خوب میفهمد که قرآن چطور به مسائل میپردازد و در قالبهای مختلف سخن میگوید. در مجموع فکر میکنم که در مورد هر مسأله سیاسی که بخواهید بحث کنید، میتوان آن را در قرآن ریشهیابی کرد.
○ آیا به نظر حضرتعالی میتوان گفت در حوزه جهانبینی اسلامی سیاست به همین معنای رایج در حوزه علوم انسانی وجود دارد؟
● ما اول جهان را میبینیم و از این جهانبینی تمام شاخههای توحید بیرون میآید، یعنی وقتی ما به جهان مینگریم، توحید ربوبی هم در آن هست. خضوع مخلوقات در برابر خداوند و سایه بودن همه موجودات هم در آن هست، به عبارت دیگر، آن برداشتی را که ما از جهان میکنیم، تمام شاخههای توحید از آن قابل استفاد است.
در واقع، جهانبینی ما از جمله نگرش توحیدی ما، شامل همه چیز میشود و حتی از این جهانبینی رسالت هم استخراج میشود، چون خداوند باید در این جهانبینی بندگان خود را هدایت کند؛ چون در این جهان معاد هم هست و انسانها نیاز به هدایت دارند.
○ اگرچه بعد از پیروزی انقلاب در ایران اسلامی توجه خوبی به مباحث سیاسی شده است، اما چه چیزهایی باعث گردیده تا در سطح جهان اسلام نسبت به مباحث سیاسی و اجتماعی با مدیریت قرآن، بیتوجهی یا کم وجهی بسیاری از سوی مفسران صورت گیرد؟
● این امر، عوامل فراوانی دارد و در این زمینه، میان فرق مختلف از شیعه و سنی و دیگران تفاوت وجود دارد. حقش این بود که اول به سراغ قرآن کریم میرفتیم و در هر موضوعی که پیش میآمد، نخست میدیدیم که قرآن چه قضاوتی کرده است و بعد کارمان را با آن تنظیم میکردیم. حکومتیهایی که بعد از اسلام تشکیل شد که بهترینهایشان هم در همان زمانهای نخست بعد از پیامبر بوده، اهداف خاصی را برای خودشان طراحی کرده بودند و حتی گاهی به نفعشان نبود که به قرآن مراجعه کنند و به همین جهت، مفسران واقعی که در آن زمان بودند، منزوی میشدند و خیلیها هم از عرضه تفاسیری که در محضر پیامبر شنیده بودند، ممنوع میشدند و مواردی هم هست که برخی آیاتی که مزاحم اهدافشان نبود، آنها را بیان میکردند؛ ولی اجازه نمیدادند روایاتی که مخالف اهدافشان بود، مطرح شود.
البته وقتی کم کم از این زمان فاصله میگیریم و به حکومت بنیامیه و بنیعباس میرسیم که بعد از آنان هم حکومتهای بدتری شکل گرفت، میبینیم نوع حکومتها فاصله واقعی با اسلام داشتند. حکومتهای اولیه رویهای داشتند که یک سری از آیات به نفعشان نبود، ولی حکومتهای بعدی اصلاً میخواستند پایه قرآن در کارهای آنها نباشد.
البته کسانی که در حواشی حکومتها بودند، تفسیرهای خوبی مینوشتند و حمایت هم میشد؛ اما شیعه حساب دیگری دارد؛ چون از همان اول دستشان از حکومت کوتاه شد و در عالم سیاست به معنای اداره کشور نبودند و فقط در حد انتقاد و نظارت بر آنچه میگذرد، گاهی متوسل به قرآن میشدند و مطالبی را از قرآن مطرح میکردند. اولین بار حکومت شیعه در تاریخ با ویژگی بهرهمندی از ولایت الهی و اهل بیت (ع) و مقید به اجرای نظرات اسلام و قرآن در ایران به وجود آمده است. هرچند جرقههای این در طول تاریخ وجود داشته است. زمان صفویه یا قاجاریه هم حکومتهای شیعی بودند، اما حکومتی که مبدا و زندگی خود را با معیار قرآنی پیش ببرد، نداشتیم. به همین دلیل است که علمای ما زیاد سراغ قرآن نمیرفتند و به بخشهای سیاسی و اجتماعی آن نمیپرداختند.
○ البته ما معقتد هستیم که امروز در حوزه مطالعات سیاسی هنوز قرآن به عنوان یک منبع و مرجع نظریات سیاسی مطرح نیست. حتی متدینان هم آنقدری که به آثار سیاسی مخرباعتنا میکنند، خیلی به قرآن مراجعه نمیکنند، یعنی آیا خود وجود عنصر رقیب مانع و حاجب به شمار نمیآید؟
● اگر انگیزه تشکیل حکومت قرآنی داشته باشیم، به جای اینکه مانع باشد، انگیزه میشود که بدانیم نظر قرآن چیست. اگر قرآن همین را گفته بود، ما هم میپذیریم؛ چون قرآن این اجازه را به ما داده است که با برخی چیزها امضایی برخورد کنیم. این امر باعث شده است که ما قرآن را بهتر بفهمیم.
○ سهم قرآن در پیروزی انقلاب چقدر بوده است و اساساً نقش قرآن را در این باره چگونه ارزیابی میکنید؟
● قرآن خیلی در پیروزی انقلاب نقش داشت. درست است کتابهایی مثل نهجالبلاغه خیلی برای ما نقش داشت، ولی سهم قرآن خیلی بیشتر بود. ما معمولاً برای بحثهای مبارزاتی به قرآن تمسّک میکردیم. بنده فکر میکنم که سهم قرآن در شکلگیری و پیروزی انقلاب بیشتر از سایر متون بود. ضمن اینکه استفاده از قرآن آسانتر بود و حتی در زندانها هم قرآن وجود داشت و چندان سخت نمیگرفتند و برای رژیم هم دشوار بود که بخواهد با قرآن برخورد کند. بعد از انقلاب هم انصافاً پیشرفت خوبی در تمسّک به قرآن به دست آمده است.
○ به نظر شما چه راهکارهایی را میتوان در خصوص تغییر و اصلاح سیستمها عرضه کرد تا سیستم اداره کشور هرچه بیشتر اسلامی و قرآنی شود؟
● بهترین نمادی که میتوانید پیدا کنید که ما چقدر در زمینه قرآن کار کردهایم، قانون اساسی است. در تدوین قانون اساسی عدهای حقوقدان عمل کردند. اگر چه قرآن را به خوبی میفهمیدند، ولی به هرحال حقوقدان بودند. اما وقتی قانون اساسی به شورای انقلاب آمد و بعد به مجلس خبرگان رفت، توجه شد که چیزی از قلم نیفتاده باشد و منطبق با قرآن باشد. اگر اصل دوم و سوم قانون اساسی را با دقت بخوانید، میبینید که بسیاری از سیاستهایی که ما آرزو داریم در حکومت اسلامی اجرا شود، در آنجا آمده و در واقع، محتوای حکومت اسلامی را ارائه کرده است. حتی ما شکل حکومت را براساس ولایت تنظیم کردیم و این نشان میدهد که ما به قرآن توجه داشتیم و حتی پایه ساختار حکومت را هم قرآنی ارائه کردیم.
از این رو بنده قبول ندارم که بعد از انقلاب در این زمینه کار نشده است؛ اما این موضوع را که مطالب جدیدی را میتوان از قرآن فهمید و باید روی آنها کار کرد، میپذیرم.
○ شبههای که در باب قرآن مطرح شده، در خصوص آیات مکی و مدنی است. برخی گفتهاند در آیات مکی به حوزههای سیاسی و اجتماعی توجه نشده است و بعداً در آیات مدنی به این حوزه پرداخته شده است. این نشان میدهد که اسلام نمیخواست وارد سیاست شود؛ ولی بعداً پیش آمد و این اتفاق افتاد. برخی نیز میگویند کسی که به جهانبینی اسلامی ملتزم میشود، اینطور نیست که الزاماً ما را به این معنا برساند که جامعه را هم باید براساس ایدههای اسلامی و مبانی قرآن اصلاح کرد و ساخت.
● بنده این نظر را میپذیرم که در آیات مکی اصول و مبانی اجتماعی مانند مسائل مربوط به سیاست، اقتصاد، خانواده و یا جهاد هست. درست است که در آیات مکی جهاد آمده است. اجازه داده نشده، ولی اصولش مانند فداکاری و گذشت آمده است. اتفاقاً من دارم روی ساختار نظام اسلامی با ترتیب نزول قرآن کار میکنم.
پس اینکه گفته شود بین آیات مکی و مدنی از این لحاظ فرقی نیست، حرف درستی نیست؛ چون خیلی از احکامی که در آنجا احکام روشنی نداشته، در مدینه عمل شده واحکام روشنی پیدا کرده است. علاوه بر این، یک اصل اساسی در قرآن وجود دارد و آن این است که قرآن ذاتاً وارد جزییات نمیشود و اینها را به پیامبر واگذار کرده است و این کار بزرگی است که قرآن پایهگذاری کرده است و آن اجتهاد پویایی که الان ما میگوییم، اساسش در زمان پیامبر اکرم(ص) اتفاق افتاد و خیلی از احکام مانند نماز را رسول خدا بیان کرد و به او محول شده است. خیلی معنا نداشت که پیامبر در مکه برای یک عده معدود احکام را عملیاتی کند. در مدینه عملیاتی شد، مثل زکات و خمس و امثال آن.
○ برخی به سکولاریزم عملی معتقد شدهاند و گفتهاند خداوند امر حکومت را به مردم یا تجربه بشری و عرف واگذار کرده است و اسلام نظر خاصی درباره نظام اقتصادی یا سیاسی ندارد.
● وقتی ما وارد احکام شویم، مشخص میشود که کدام یک در قرآن آمده و کدام نیامده است. مانند احکام نماز، برخی از کارهایی که پیامبر انجام داد، همان است که در قرآن آمده است وبرخی هم کارهایی است که با توجه به موقعیت زمان و مکان یا موقعیت حکومتی انجام دادهاند. بنده فکر میکنم ارائه بحث مصلحت از کارهای خیلی مهم امام(ره) است که توانست تحولی در مدیریت دین ایجاد کند. بنده فکر میکنم اگر این باب را در کنار اصول و فروغ ثابت و نیازهای متنوع و متجدد مد نظر قرار دهیم و مجموعه را با هم بنگریم، میبینیم که قرآن نظام کاملی است.
○ خیلی ممنون که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید.
● موفق باشید