○ در دورههای گذشته ریاست جمهوی شما، من کوچک بودم ولی میگویند اگر شما میتوانستید، در دو دوره قبل کار انجام میدادید. چه برنامهای دارید که آن موقع نتوانستید انجام دهید و حالا میخواهید به سرانجام برسانید؟
● بنده کارهای زیادی میتوانستم انجام دهم که دادم. ولی فکر میکنم شرایط تغییر کرده و دنیا عوض شده و من هم تغییر کردهام. فکر میکنم رسالت دیدی بر عهده دارم.
○ آقای هاشمی دلیل بیانگیزه بودن مردم را برای شرکت در انتخابات چه میدانید؟ فکر نمیکنید مردم با انتخابات قهر کردهاند؟
● بخشی از مردم چرا، در دو انتخاب گذشته نشان داده شد که عده زیادی از مردم نمیخواهند در انتخابات شرکت کنند و نظرسنجی ماهم این موضوع را نشان میدهد و دلیل آن هم روشن است. به هرحال برخی فکر میکنند کسانی که میآیند، درست کار نمیکنند، پس چرا باید رأی بدهیم، برخی دیگر انتخابات را تحمیلی میدانند و بعضی دیگر از انقلاب برگشتهاند؛ البته در تمام دورانها اینگونه افراد وجود داشتهاند. میزان مشارکت ما در دنیا تا چهار، پنج سال قبل حد نصاب خوبی بوده است و در این دو انتخاب گذشته تنزل کرده، بنابراین ما باید شرایطی را پیش بیاوریم تا مردم مشارکت بیشتری داشته باشند.
○ فکر نمیکنید مسئولان ما کوتاهی کردهاند؟
● لابد مقداری از آن به عملکرد ما برمیگردد.
○ آیا شما با پایان یافتن جنگ در آن برهه موافق بودید یا خیر؟
● در زمان جنگ آنقدر شعار جنگ جنگ تا پیروزی و یا ... بود که نمیشد حرفی از ختم جنگ زد، نه جامعه میپذیرفت و نه امام، فضا برای ادامه جنگ جدّی بود.
وقتی امام از من خواستند که فرمانده جنگ شوم، گفتم نظرم این است که ما یک پیروزی بزرگ در داخل خاک عراق به دست بیاوریم و آنجا را گروگان بگیریم و تا تمامی حقوق ما را ندهند، آنجا میمانیم. همین موضوع را قبل از عملیات خیبر در قرارگاه جبهه به فرماندهان گفتم که اگر یک پیروزی مشعشع به دست بیاورید، من جنگ را تمام میکنم. در آن عملیات هدف این بود که جادههای مرکز عراق به بصره را قطع کنیم و بصره را از عراق جدا کنیم. به بعضی ازآنها برخورد و گفتند: همه میگویند: «جنگ جنگ تا پیروزی»، آقای هاشمی میگوید: «جنگ جنگ تا یک پیروزی.» جنگ ادامه پیدا کرد، ولی ما هیچوقت به پیروزی نرسیدیم. بالاخره به جایی رسیدیم که احساس کردیم جنگ به صلاح ما نیست. چون اگر بمبارانهای خطرناک شیمیایی حلبچه در تهران اتفاق میافتاد، یک فاجعه ملی در کشور ما پیش میآمد. من در ختم جنگ مؤثر بودم، موفقیت را علیرغم شعارهایی که بود، برای امام خوب توضیح دادم.
○ آیا شما با وجود محکومیتهای بینالمللی که دارید، برای خروج از ایران مشکلی ندارید و اگر دارید، چه تدابیری اندیشیدهاید؟
● مگر اینکه شما مرا محکوم کنید، وگرنه محکومیت و پروندهای موجود نیست.
○ آقای هاشمی نظر شما در مورد مد لباس چیست؟ در مورد رنگ و تیپ لباس خانمها ایدهای دارید؟
● مد و رنگ لباس آزاد است و بستگی به خانواده دارد. لباس باشد و بیلباسی خیر (باخنده)
○ نظر شما راجع به دوستی دختر و پسر چیست؟
● اگر در حد دوستی باشند، بد نیست. ولی اگر رابطه باشد، باید خانوادهها در جریان باشند. اگر بناست روابطشان از حد حرف زدن جلوتر رود، باید محرم باشند تا دچار گناه نشوند.
○ اگر عدهای نتوانند ازدواج کنند و شرایطش را نداشته باشند، چه کار باید بکنند؟
● اسلام راهش را مشخص کرده است. باید در چارچوب خانواده باشد و لطمه اجتماعی نداشته باشد. ولی از نظر اسلام هیچ جوانی نباید احساس مشکل غریزه داشته باشد.
○ شما در دوران جوانی خود چه کاری انجام دادهاید که رویتان نشده بگویید؟
● هنوز هم رویم نمیشود که بگویم.
○ کسانی میتوانند وارد دانشگاه آزاد شوند که پدران مرفهی داشته باشند یا بتوانندبه گونهای شهریه دانشگاه آزاد را پرداخت کنند، چه چارهای اندیشیدهاید؟
● اگر رئیسجمهور شوم، در برنامه چهار ساله قرار میدهم که وامی با اقساط بدون بهره و بلند مدت پرداخت گردد تا دانشجویان مشکل نداشته باشند.
○ به نظر شما با پیشرفت دنیای امروز میتوان با ماهواره و اینترنت برخورد بازدارنده داشت؟
● خیر، دیگر کسی نمیتواند جلو این مسائل را بگیرد.
○ راجع به مسأله سانسور در سینما، تلویزیون و مطبوعات نظر شما چیست؟
● کم کم شرایط اطلاعات جهانی و ابزار اطلاعرسانی به جایی میرسد که سانسورهای موقتی جواب نمیدهند.
○ شما یک مسلمان ایرانی هستید یا ایرانی مسلمان؟
● هر دو
○ امر به معروف وظیفه کیست؟
● مانند نماز وظیفه همه است. البته یک سازمان حکومتی نیز وظیفه این امررا برعهده دارد.
○ آیا فکر نمیکنید وقت آن رسیده که همه بدانند این کار را فقط همان سازمان باید انجام دهد؟
● بله، عدهای خود را متولی همه چیز میدانند که باعث هرج و مرج میشود.
○ سیاستمداران ما با دعوا و تنش میخواهند کار کنند، در صورتی که ما جوانان به دنبال صلح و آرامش هستیم.
● من هم موافق این بداخلاقیها نیستم. چون کینهتوزیها مناسب یک انسان متمدن، به خصوص یک مسلمان نیست.
○ شما به انقلاب بیشتر خدمت کردهاید یا انقلاب به شما؟
● انقلاب به من، من بسیار مدیون انقلاب هستم.
○ اگر آمریکا به جهت صلح و یا مذاکره پیشقدم شود، نظر شماچیست؟
● اگر اینگونه باشد، باید بپذیریم. یا اگر علامتی نشان دهد که حُسن نیت دارد، باید قبول کنیم.
در آخر یکی از خانمهای جوان که از ابتدای جلسه سکوت کرده بود، در پاسخ سؤال آقای هاشمی مبنی بر سکوتش گفت: آقای هاشمی من سؤالاتی داشتم و شما به همه آنها جواب دادید، میخواهم بگویم من رأی نمیدهم، خسته و بیاعتماد هستم و احساس خفگی میکنم. چون همه اعتماد من دراین جامعه گرفته شده است، احساس میکنم در تمام این سالها گول خوردهام، همه چیز بوی فریب و نیرنگ و دورویی میدهد. من از شما هیچ انتظار ندارم، فقط معنی اعتماد را به من برگردانید.
آقای هاشمی در حالتی که گریه میکرد، پاسخ داد: من فکر میکنم راه درست، حضور فعال است. به خصوص شما نسلجوان که احساسات و تفکرات شبیه به هم دارید و میتوانید تأثیرگذار باشید.