مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی در باره مسایل مختلف کشور

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی در باره مسایل مختلف کشور

پرسش و پاسخ در جمع کارگران

  • تهران
  • سه شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۸

س: آیا در مورد تشکیل حزب با امام مشورت کرده‌اید، چرا تصمیم به تشکیل [حزب] گرفتید؟ اگر با امام مشورت شد، نظر امام چه بوده است؟

ج: بله، ما پیش از پیروزی، امام که در نجف بودند، تشخیص داده بودیم که تشکیل حزب در زمان مبارزه ضرورت دارد در آن موقع، در نجف با امام به وسیله پیام تماس گرفتیم. یک بار خبر آوردند که امام موافقند. بعد که همه چیز را آماده کردیم، شورا را آماده کردیم، مرحوم آقای مطهّری از پاریس آمدند. وقتی که امام رفتند پاریس، گفتند که امام فرمودند دست نگهدارند، چون اگر حزب تشکیل بدهید - چون الان شما به صورت عام در میان مردم هستید، پدر هستید - اگر روحانیت حزب تشکیل بدهد، ممکن است به صورت رقیب دربیاید. حزب الان تشکیل ندهید. ما هم متوقّف شدیم، امام که به ایران برگشتند، روزهای اوّل پیروزی خواستیم، دولت تشکیل بدهیم، برای پیدا کردن وزیر و معادن، چون کادر نداشتیم، دستمان خالی بود که مجبور شدیم از نهضت آزادی استفاده کنیم آنها یک حزب بودند؛ یعنی تقریباً همه کادرهای بالا از هواداران نهضت آزادی شدند. من خودم خدمت حضرت امام رفتم در همین مدرسه علوی گفتم که ببینید آقا، این‌ها یک حزب نیم‌بندی داشتند و امروز به خاطر همان حزب تیم بندشان و ارتباطاتشان توانستند در این موقع نیاز کادر یک دولت را داشته باشند و ما این همه نیرو در سراسر کشور داریم ولی به خاطر بی‌ارتباطی و بی‌نظمی نمی‌توانیم یک کابینه درست کنیم. امام اجازه دادند و گفتند، بروید حزب تشکیل بدهید. من گفتم که شما باید حمایت بفرمایید. ایشان گفتند، حزب را به من منتسب نکنید. مستقیماً نگویید من هستم، ولی غیرمستقیم حمایت می‌کنم و به همین دلی، ما یک، دو هفته پس از پیروزی انقلاب با همه گرفتاریهایی که داشتیم، رفتیم حزب را اعلام کردیم در کانون توحید اعلام کردیم، بعد هم امام غیرمستقیم خیلی حمایت کردند. در مورد بودجه‌اش، گاهی کم می‌آوریم، چون ما تشکیلات حزبی به آن صورت نداریم. از امام اجازه گرفتیم، سهم امام را - نه به عنوان حزب - امام گفتند چون کارهای شما اسلامی است، آن مقدار از کارهایتان که تبلیغ می‌کنید و یا کارهای اسلامی می‌کنید، به تشخیص خودتان از سهم امام صرف آن کارهای تبلیغی بکنید، امّا باز بعنوان اینکه خرج دهیم، امام اجازه ندادند.

 گاهی هم مسائلی هست که مشورت می‌کنیم، یعنی خودشان در مسائل حزب هستند - والحمدللّه - با همه گرفتاریهایی که داشتیم، موفّق شدیم آدمهای صالح را در خیلی جاها شناسایی کنیم. حالا یا عضو باشند و یا عضو نباشد فقط در ارتباط باشیم و این مجلسی که شما الان می‌بینید که اگر نبود، واویلا بود، اوضاع کشور با همه مسایلی که هست، به خاطر آن انتخاباتی بود که حزب توانست یک اکثریّتی را در سراسر کشور از افراد خطّ امام به مجلس بیارد و این قانون اساسی به خاطر آن انتخابی بو که حزب کرد و مجلس خبرگان را درست کرد که توانستیم این قانون اساسی را بنویسیم و خیلی کارهای دیگر و روی هم رفته راضی هستیم.

 س: چرا در سراسر سخنان [بنی‌صدر] فرمانده کلّ قوا به شما، دکتر بهشتی و روحانیّت مبارز توهین می‌کند و شما سکوت اختیار کرده‌اید؟ چرا حزب تشکیل شد؟ ایا امام در تشکیل حزب شرکتت داشت؟ چرا کسانی علیه امام سخن می‌گویند و شما در مجلس سکوت کرده‌اید؟

 

 ج: در مورد فرمانده کلّ قوا، این سؤال را از ایشان بکنید که چرا ایشان بد می‌گویند. البتّه، حالا نظر خودشان هست و می‌گویند که آزادی هم هست. امّا چرا ما سکوت کرده‌ایم. امام بحق دستور دادند و درست هم بود و ما معتقدیم که الان تشنّجی برای ما ضرر دارد. ما باید کارهای قانونی خودمان را بکنیم و دیگران - اگر بد کنند - آنجایی که قانون مجازات دارد، مجازات کند. جواب آن حزب را هم دادم. در مورد کسی که بر علیه امام حرف زد، ما سکوت نکرده‌ایم، اگر کسی بر علیه امام حرفی بزند، ما جوابش را می‌دهیم، امّا ممکن است کسانی هم حرفهایی بزنند، ولی فعلاً کسی جسارت ندارد علناً علیه امام صحبت کند. همانطور که دیدید امّا دیگر جسارت را یک حدّی دارد ان شاءاللّه که این حدش هم پایین‌تر بیاید.

 س: درباره اختلاف بین رئیس جمهوری و دولت و اینکه بنی‌صدر گفته، اگر مجلس لایحه دست خط همایونی را پس بگیرد، ما در مورد بودجه سال 60 سکوت می‌کنیم، توضیح دهید.

 ج: بله چنین چیزی بود یعنی یکبار آقای بنی صدر که رفته بودند پیش امام، امام گفته بودند که این هیاهوها چیست که می‌شنویم که برویم حسینیه ارشاد مناظره کنیم و فلان، بودجه هم توی مجلس مطرح می‌کند بحث می‌کنند دیگر مردم هم مطّلع می‌شوند پخش می‌شود، ایشان گفته بودند که آقایان آن لایحه را پس بگیرند ما هم بحث نمی‌کنیم، به من اطلاع داده شد از دفتر امام که ایشان چنین چیزی می‌گویند. من گفتم این یک قانونی است و ما نمی‌توانیم یک قانونی که حقّ دولت است، حق مجلس است را پس بگیریم، آقایان هم بحثشان را می‌خواهند، بکنند، گروکشی که نمی‌شود، اگر مصلحت نیست ما می‌گوییم باشد، اگر مصلحت هست نمی‌شود جلو این را گرفت و گفت شما این را بردارید و ما هم بحث نمی‌کنیم؛ چرا شما هم بحث کنید ما هم کار قانونی خودمان را می‌کنیم، منتها ما فعلاً یک مقداری ملاحظه می‌کنیم، حرفهایمان را نمی‌رویم جلوی مردم تشنج درست کنیم لذا آقای بهزاد نبوی در جلسه سرّی مجلس آمد حرفهایش را زد که نماینده‌ها بشوند، برای روزی که لازم باشد بحث بشود و پخش بشود و پخش هم می‌شود، یعنی یک روزی برای جواب این هیاهوها پخش می‌شود.

 

 س: اینکه عدّه‌ای به نام حزب اللّه به گروهکها حمله می‌کنند به نام شما و به نام دکتر بهشتی تمام می‌کنند چیست؟

 ج: ما آنقدر منطقمان قوی است که احتیاجی به حمله نداریم، یعنی ما نیاز نداریم که حمله بکنیم ما نیاز داریم که محیط سالمی باشد حرفها زده بشود و معلوم شود که حرفها چیست و عمل بکنیم و عمل حق انجام بدهیم، ما موافق با حمله نیستیم ولی این را هم بدانید که گروهکها خودشان تحریک می‌کنند که اینها حمله بکنند و صحنه‌سازی بکنند برای اینکه مظلوم نمایی بکنند، آن روزهایی که به گروهکها حمله نمی‌شد آنها حمله می‌کردند، چقدر به دفتر حزب جمهوری در شهرستانها حمله می‌کردند.

 در همدان، در شهر کرد، در خیلی جاها حمله کردند و شیشه‌ها را شکستند، برای اینکه مردم را وادار بکنند که آنها از خودشان غیرت نشان بدهند، بعد بگویند اینها به ما حمله می‌کنند البته باید تأکید بکنم که ما با زور با حمله نمی‌خواهیم کار را به پیش ببریم، ما الان اختیارات قانونی در اختیارمان است مجلس هست، دولت هست، رادیو و تلویزیون هست، شورای عالی قضایی است، نهادهای انقلابی هستند، جهاد هست، سپاه هست، کمیته‌ها هستند، کمیته امداد هست، هیئت‌های هفت نفری هستند، انجمن‌های اسلامی همه جا هستند، واحدهای حزب همه جا هستند، برادران مسلمان ما تو کارخانه‌ها هستند، همه جا هستند، توی خانه‌ها و همه جا هستند ما نیازی نداریم شلوغ کنیم و پیش ببریم، ما نیاز داریم محیط آرام باشد و در آرامش آگاهی به مردم بدهیم و بحث بشود و مردم راه را خودشان انتخاب بکنند.

 

 س: با نمایندگی کسانی که همیشه در مجلس اغتشاش و بلوا می‌کنند چه اقدامی کرده‌اید؟

 ج: البته مجلس خودش مقرراتی دارد کسی که شلوغ بکند، رئیس می‌تواند او را از مجلس بیرون بکند. هر توهینی بکند، سه روز به جلسه علنی راه ندهد، حقوقش را ندهد و هیچگونه بی‌نظمی بی‌جواب نمی‌ماند، منتها ما الان یک مقدار به خاطر کمبود نماینده‌ها این تنبیه را نمی‌توانیم بکنیم، چون کسی را که بیرون بکنیم، جایش خالی می‌شود و ممکن است، مجلس از اکثریت بیافتد وقتی که انتخابات نبود و مجلس کامل شود و ما 270 نفر نماینده داشته باشیم. این تنبیه هم آسانتر می‌شود، نیازی به آن چیزها هم پیدا نمی‌شود اغتشاش آن جوری، به حال آبروی خودشان می‌رود، این جوری‌ها هم نیست. گاهی بالاخره درگیریهایی به وجود می‌آید که شلوغ می‌شود.

 س: اگر قانون اساس را که مجلس خبرگان تکوین نمودند پس فرمان همایونی از کجا آمده است؟

 ج: این فرمان همایونی مربوط به قانون اساسی نیست، می‌دانید که ما دو نوع قانون داریم، یک قانون اساسی و یک قانون عادّی، قانون عادی همانهایی است که ما در مجلس می‌گذرانیم و در گذشته هم مجلس 50 سال 80 سال قانون گذرانده است. همه اینها جمع شده دهها کتاب قانون داریم، قانون کار برای خودتان، همه وزارتخانه‌ها و اداره‌ها قانون دارند. ثبت اسناد، همچنین اینها همه قوانینی است که مجلس گذرانده است. مجلس خبرگان امروز و مؤسسان در گذشته قانون اساسی را تصویب و گردآوری نموده‌اند و کم هست، همه‌اش 72 تا اصل است در صورتی که قوانین عادّی ده‌ها هزار اصل است. در قوانین عادی مواردی بوده که یا در قانون اساسی قدیم که شاه مثلاً رئیس هلال احمر را یا مثلاً رئیس بانک مرکزی را یا فلان افسر که در اینجا می‌خواسته منتقل بشود به جای دیگری، این‌ها را، یا رئیس دانشگاه را در قوانین عادّی بوده و شاه اینها را باید حکم می‌داده، آن‌هایی که در قانون اساسی بوده تکلیفش معین شده داده‌اند یا به رئیس جمهور یا به نخست‌وزیر و یا به رهبر و تمام شده، بسیاری موارد هست که در قوانین عادی بوده در اختیار شاه بوده این قانونی که به وزیر کشور، یکی را دادیم به وزیر دارایی، یکی را دادیم به فرمانده کل قوا، یکی را دادیم به رئیس ستاد، یکی را دادیم به رئیس شورای عالی دفاع به تناسب بین مسئوولین تقسیم شد.

 س: با توجه به اینکه خطهای انحرافی ضعیف، قوی، با توجه به سرمایه بالای سرمایه‌داران و برای نابودی دولت مکتبی برادر رجایی کمر بسته‌اند، بهتر است که مجلس با قاطعیّت بیشتری به مبارزه با سرمایه‌داران بپردازد تا به این دولت مستضعفان جهان صدمه وارد نشود؟

 

 ج: این توجّه خوبی است یعنی امروز مخالفان دولت با سرمایه‌های کلانی که غاصبانه به دست می‌آورند، یک مقدارش را خرج می‌کنند تا همین سرمایه‌دارها بمانند یعنی فلان تاجر که سالی چند میلیون 50 میلیون، 60 میلیون درآمد دارد، 5 میلیون می‌دهد که این دولت نتواند پیش برود که بعداً سرمایه او را نتوانند از او بگیرند، یک چنین چیزی هست ما هم همین قانون را پیش خواهیم رفت، یعنی همین قانون تجارت ملّی و قوانینی که از این قبیل خواهیم آورد، رفته رفته، البته ما نمی‌خواهیم به شکل مصادره‌های عمومی عمل کنیم، یک قانونی در قانون اساسی داریم (اصل 49) که می‌گوید، دولت موظف است به تمام ثروتهای پولدارها رسیدگی کند و هر کسی از راه نامشروع ثروت اندوزی کرده، رشوه، قمار، معاملات حرام و چیزهای دیگر که برنامه این کار را تهیه کند قانونش را بیاورد و مجلس تصویب بکند به این مسائل رسیدگی می‌کنیم و امیدواریم که در آینده این امکانات را از دست مخالفان جمهوری اسلامی که بخواهند با فساد از آنها استفاده کنند بگیریم.

 

 س: لطفاً در مورد دولتی بودن امور و ملّی بودن امور کیم توضیح دهید از جمله وزارت بازرگانی؟

 

 ج: این سؤال خوبی است برای اطلاع، این دولتی بودن و ملّی بودن دو تا واژه‌ای است که گاهی معنایش یکی می‌شود و گاهی هم جدا، گاهی اصلاً می‌گوییم ملّی، یعنی دولتی به این معنا، یعنی یک چیزی که مال بخش خصوصی بوده ملّی کردیم یعنی گرفتیم دادیم به مردم، ملّی منسوب به مردم است.

 اینکه می‌گوییم دادیم به مردم که تک تک نمی‌روند به سراغش باید نماینده مردم برود که همان دولت است. ما می‌گوییم کارخانه را ملّی کدریم، نفت را مثلاً ملّی کردیم یعنی چه؟ نفت قبلاً مال انگلیسی‌ها بود، یک شرکت انگلیسی بود دادند به مردم. چه کسی باید اداره بکند، دولت از طرف مردم هر چیزی که بگویند دولتی و ملّی از این لحاظ فرقی با هم ندارد، ولی بعضی وقتها، ملّی معنایش در مقابل دولت قرار می‌گیرد یعنی یک چیزی که در اختیار دولت باشد. این را بدهند به افراد مردم، بخش خصوصی، ممکن است به این هم ملّی بگویند ولی این اصطلاح درست نیست. پس ملّی اشاره می‌کند به ملّت و دولتی اشاره می‌کند به دولت و دولت چون نماینده مردم است در واقع همان چیزهایی که ملّی است در اختیار دولت قرار می‌گیرد.

 س: با توجه به گفته شما که حقوقهای کلان را پایین آورده‌ایم در بعضی کارخانه‌ها عملی نشده از جمله در کارخانه ویتانا، که مدیتر عامل سابقش که هنوز سرکار است ماهانه بیشتر از 20 هزار تومان حقوق می‌گیرد.

 ج: البته شما راست می‌گویید ما در بخشهای خصوصی و شرکتهای دولتی همچنین حقوقهایی داریم که به ادلّه‌ای اینها مانده، این‌ها هم باید تعدیل بشود که به این شکل نماند. بخش خصوصی خودشان می‌دانند کارهای خصوصی مردم مربوط به خودشان است ولی آنچه که مربوط به دولت است وشرکت دولتی است، هنوز چنین چیزهایی در شرکتهای دولتی است که تحقیقاً، ما الان یک کاری که مجلس می‌کند. نظام استخدامی و اداری کشور را می‌نویسیم و در این نظام جدید مسأله حقوق‌ها و مزایا با تجربیات جدیدمان رسیدگی می‌کنیم.

 

 س: شایع شده که پدر آقای بهزاد نبوی در پاریس با بختیار علیه انقلاب اسلامی توطئه می‌کند!

ج: (با لبخند) نه خیر این جور نیست، این شایعه را من تکذیب می‌کنم.

 س: همه کارگران شاهدند که در کارخانه‌ها اخلال‌گری زیادی می‌شود یکی از اخلال‌گرها مدیران کارخانه‌ها هستند. برای نمونه کارخانه زامیاد مدیرش دارد همان مدیران خائن سابق را استخدام می‌کند. وقتی کارگران می‌روند جلویش را بگیرند، می‌گوید نامه از صنایع ملّی آمده که این آقا باید استخدام بشود. در حالی که اینها را ما کارگران بعد از انقلاب با هزار زحمت بیرون کردیم، از شما خواهش می‌کنیم جلوی آنها را بگیرید.

 ج: این سؤال نیست یک توصیه‌ای به من است، البته من نمی‌توانم بگویم کارخانه‌ها و اداره‌های ما تصفیه شده، قاعدتاً باید افراد ناصالح زیاد باشند و آن جور هم یک دفعه ما نمی‌توانیم برخورد کنیم که هر کسی عیبی دارد بیرون بریزیم، در اینها خیلی مسائل مطرح است، بیکار کردن مردم مطرح است، خراب کردن اینها مطرح است، تخصّص‌ها مطرح است و مسائل جنبی زیادی مطرح است، همان طور که اوّل گفتم خط این است جهت حرکت ما این است که برویم به طرف اینکه افراد صالح مسئوولیت کارها را داشته باشند و افراد ناصالح به تدریج با شکل مناسبی از کار برکنار بشوند، یک مقدار تسیوه کردیم از کار برکنار کردیم، تا حدودی هم موفق بودیم ولی ما هر روز خبر می‌شویم که فلان جا آدم نابابی است، رسیدگی می‌کنیم. اگر ناباب باشد کنارش می‌گذارند. بعضی مواقع هم مقاومت می‌شود ولی من به شماها قول می‌دهم که جهت ما به طرف صالح کردن مسئوولان کار است، حالا چقدر بشود.

 س: شرکت خاور زمین قبلاً جهت ساختن خانه، مقداری بودجه در اختیار دارد، به جهت شروع آن برای ساختمان برای خانه به کارگران به سازمان زمین مسئوولین مراجعه نمود. و با لایحه وام مسکن به شهرستانها و تعاونی‌ها برای ساختن خانه و گرفتن وام مسکن مسؤولین سازمان زمین به مسئوولین کارخانه گفته‌اند که شما زمین و مقدار پولی را که دادید بیاورید به سازمان زمین بدهید ما خودمان این کار را می‌خواهیم انجام بدهیم. خواهشمند است توضیح بدهید که چطور می‌شود که سازمان مسکن چه نظری درباره آن دارد؟

 ج: برنامه کلّی خانه سازی الان در مجلس مطرح است توی این هفته فردا یا یکشنبه ما لایحه معاملات مسکن را تصمیم می‌گیریم. آخر هفته هم لایحه زمین شهری می‌آید که تا آن هفته بعد تکلیفش روشن شود؛ این دو مسأله که روشن شد سازمان زمین و وزارت مسکن سیاستهایشان مشخص‌تر می‌شود من درباره این مسأله بخصوص که یک کارخانه‌ای هست و وزارت مسکن من نمی‌دانم؛ می‌دهم به آقای محجوب از سازمان مسکن توضیح بخواهند، شما از آقای محجوب جواب این مسئله را بگیرید.

 س: چرا دولت راجع به گرانفروشی تصمیمی نگرفته و اقدامی نکرده است که این چنین مردم تحت فشار تورم هستند؟ وضعیت مسکن چرا نامشخص مانده است و مردم اضهار نارضایتی می‌کنند؟ جامعه باید از نظر اسلام در آسایش باشد و رو به ترقی؟

 ج: دو مسأله اساسی است، در مورد گرانی همان طور که می‌دانید عوامل زیادی کمک کرده است که دولت نتواند این کار را بکند، یکی از این عوامل همان محاصره اقتصادی بود. در یک دوره‌ای که بهانه‌ای شد هر کسی جنسی را احتکار بکند یا ننباشد و یا نیاید، دوّم عدم همکاری طبقه سرمایه‌داری است که حالا یا ر تجارت و یا جای دیگر ماندند، آن‌ها کارشکنی‌شان به این صورت است که احتکار کنند، بازار سیاه درست کنند، سودجویی کنند، از این کارها که دارند می‌کنند، مسأله جنگ انصافاً مسأله مهمی است ما الان 9 ماه است که در اینجا در جنگیم. قبل آن هم در کردستان در جنگ بودم ما الان 2 سال است در جنگیم. حالا 9 ماه را می‌گویم شما می‌بینید ما قسمت عمده بندرهایمان، دو بندرمان، متوقف است. تقریباً بسیاری از وسایل نقلیّه‌مان دارند در جنگ کار می‌کنند و نمی‌توانند در جای دیگر کار کنند، راههایمان در اختیار جنگ است، به دلیل اینکه در خلیج فارس حالت جنگی اعلام شده، کشتی‌ها برای این منطقه سود بیشتری می‌خواهند بگیرند و خطر چون بیشتر است بیمه را در زمان جنگ می‌گیرند. بدلیل اینکه بنادر ما کشش ندارد کشتی‌ها، اینجا معطل می‌شوند دولت به خاطر گرفتاریهایی که دارد کنترلش یک مقدار ضعیف می‌شود چون نیرویمان آنجا مصرف می‌شود و یک میلیون و نیم آواره‌ای که از کارشان بیکار شده‌اند، اینجا باید تأمین بشوند، افغانی‌هایی که آمدند باید تأمین بشوند، نیروهای بیشتری که باید در تولید باشند، در جنگ کار می‌کنند.

 مجموعه این عوامل که مهمتر از همه‌اش سودجویی سرمایه‌دارهاست، طبقه تاجرهای غیرعلاقمند به اسلام است، آن‌هایی که اظهار علاقمند نمی‌کنند، این‌ها باعث شده؛ این قدمی که برداشتیم در راه ملّی کردن تجارت خارجی یک مقدار مسأله را حل کرده، کوپن‌بندی که از کارهای واقعاً مهم دولت بود، اگر کوپن بسته بودند الان قند و چیزهای اوّلیه، خدا می‌داند به چه قیمتی به مردم می‌رسید. یک عده دست داشتند گیر می‌آوردند ممکن است ارزان و یک عده ممکن به روستاها قند کیلویی 50 تومان هم گیر نیاید این کوپن‌بندی مشکل طبقه محروم را حداقل در یک حدّی رفع کرده البته ممکن بود شما در گذشته برای هر نفری 2 کیلو قند می‌گرفتید حالا یک کیلو و خرده‌ای بگیرید و این یک کیلو و خرده‌ای را با قیمت معمول گیرتان می‌آید.

 

 برای روستاها، این مهم است برای بعضی جاها، این‌ها مهم است ولی باز هم مسأله گرانی همان طور که گفتید، تورم، یک عاملش هم مسأله تورم جهانی است، شما ببینید ما نفتمان را پیش از اینکه انقلاب کنیم 12 دلار می‌فروختیم، الان بشکه‌ای 36 دلار می‌فروشیم، سه برابر شده آن کارخانه‌های خارجی، تولید گران خارجی که با این نفت 3 برابر باید کار کنند آنها هم روی زندگیشان باید اثر کند، آن‌ها هم جنسشان را گران کرده‌اند یعنی در دنیا یک مقدار زیادی، وقتی که نفت بالا می‌رود، قیمت‌ها هم بالا می‌رود بالا، و مجموعه اینها هم هست، این عواملی که من گفتم هم هست و مهمترین عاملش، عامل فساد داخلی است که این را ان‌شاءاللّه بعد از جنگ وقتی که دولت کمی مسلّط تر بشود، باید این را انجام بدهد.

 

 درباره مسکن هم سؤالشان صحیح است من یک رقم بگویم ببینید که مسکن از مشکلات باقیمانده برای ماست. ما امروز که اینجا نشستیم 3 میلیون مسکن قابل سکونت برای مردم کم داریم، یعنی مثلاً اگر 36 میلیون جمعیّت است و فرض کنید که هر پنج نفری یک خانواده حساب کنیم، یک مسکن می‌خواهند. این‌ها در حدود 7 میلیون مسکن قابل سکونت باید باشد. در ایران حدود 4 میلیون مسکن قابل سکونت است و 3 میلیون کم می‌باشد و سالانه هم باید 200، 300 هزار اضافه کنیم. به خاطر اضافه شدن افراد امکاناتی که در این کشور است تا خانه بسازیم آهن و سیمان و آجر و چوب و بنا و اینها را که حساب می‌کنیم، ما لان می‌توانیم 300 هزار خانه بسازیم با امکاناتی که داریم یعنی اگر بخواهیم هیچ چیز اضافه نشود جمعیت ما و برای همین کمبود موجود زمینی هم داشته باشیم، زمین هست، زمین هم داشته باشیم، آب هم باشد، برق هم باشد و بخواهیم برای این مردم خانه بسازیم که خانه‌دار شوند برای 3 میلیون 10 سال وقت لازم است که با این امکانات بسازیم. البته ما در برنامه گذاشته‌ایم که کارخانه سیمان را زیاد کنیم، تولید آهن را زیاد کنیم و تشویق می‌کنیم کوره پزخانه‌ها زیاد بشود. مصالح زیاد بشود، کارگر ممکن است باشد، کارگر کمبود نداشته باشیم که این امکانی که می‌توانیم سالی 300 هزار بسازیم، امّا این را بدانید که مسکن چیزی نیست که با این آسانی مسأله‌اش حل شود. در کشورهای دیگر هم که شروع کردند 20 سال، 30 سال طول کشیده آن هم نه با وضعیت موجود، نه با این مقدار عقب افتادگی که تأمین بکنند.

 ما باید یک نهضت عظیم مسکن سازی سنتی را در روستاها و در شهرهای دور تشویق بکنیم و شاید اگر خیلی خوب حرکت بکنیم و ملّت هم حمایت بکنند 4، 5 سال آینده بتوانیم مسأله مسکن را به طور دلخواه خودمان حل بکنیم و یکی از مشکلات مسکن، مسأله مشکلات طبیعی ایران این جوری نیست. آب لازم است و شرایط دیگر هم لازم است، زمین هست، مثلاً اگر ما بخواهیم تهران را بزرگ کنیم دیگر کشش آبی ندارد، یعنی هر چه آب که از درّه این طرف و آن طرف وارد می‌شود الان به اندازه خود تهران است، یک مقدار چاه هم می‌توانیم بزنیم خیلی هم نمی‌شود برای همه مردم اگر بخواهیم چاه بزنیم، خانه هم داشته باشند، آب هم داشته باشند، مصرف آب ممکن نیست و غیر از مسائل ترافیک و مشکلاتی که دارند این هم جزء مشکلات است که به هر حال باید حل بشود.

 س: در مجلس چنین قوانین برای رفاه کارگران وضع شده است؟

 ج: قوانینی که برای رفاه کارگران بخصوص باشد، من الان نمی‌دانم که داریم ولی رابطه‌ای که اصولاً مسأله مالکیت، کارگران کشاورزی بخش کشاورزی، مسأله زمینهای کشاورزی روستا بند جیم (ج) را تنظیم می‌کنند و در کمیسیون کار برنامه رفاهی و به طور کلی بیمه‌های رفاهی، تنظیم می‌شود، قانون مالکیت، تنظیم می‌شود، مسأله شوراها الان در دست ماست که دارد تنظیم می‌شود و تنظیم شده است و به مجلس می‌آید و از این قبیل چیزها، حالا قوانین خاص کارگری را من نمی‌دانم شاید آقای محجوب بیشتر بدانند.

 

 س: مدّت یک سال است که از مجلس اسلامی می‌گذرد، قانون شورا هنوز به تصویب نرسیده، خواهشمند است در این مورد توضیح دهید.

 

 ج: قانون شوراها طرحش یک اشکالی دارد که در حال تنظیم شدن است. وزارت کشور دارد تقسیمات کشوری را می‌نویسد. می‌دانید که ما کشورمان یک تقسیماتی است، استان، شهرستان، بخش، روستا، ده به این شکل، بعضی جاها اعمال نفوذ شده چسبیده به یک استانی که نباید باشد؛ باید برود به طرف دیگری. دولت دارد رسیدگی می‌کند که یک استانها و شهرهای دیگری بیاورد، قانون شوراها باید منطبق با تقسیمات جدید باشد. جهاد سازندگی یک طرح داشته، مجموعه را رسیدگی کردیم، طرح شوراها را آوردیم و تمام شده دادیم به کمیسیون، از کمیسیون می‌آید، فکر می‌کنم توی نوبت باشد. امسال در 6 ماهه اول سال جزء کارهای مجلس است که طرح شوراها هم باید به تصویب برسد. [t1]

 

 س: دلیل توقف بند جیم چیست؟

 ج: بند جیم پشتوانه‌اش ولایت فیقه بود، یعنی یک قانونی گذراندیم که چیزی که، ملکی که متعلق به کسی است می‌گرفتیم و می‌دادیم به دیگران به خاطر مصالح عمومی و این را باید ولایت فقیه انجام بدهد. چون بدون اختیار ولایت فقیه، ملک مردم را نمی‌شود گرفت، اگر فرض کنیم مشروع باشد، در اجرا یک مقدار بی‌نظمی شد، بعضی جاها مقررات را رعایت نکردند، شکایت زیاد شد، امام دیدند دارند بهانه دست ضدانقلاب در یک بعد می‌دهد، گفتند این را متوقف کنید، ببرید مجلس، مجلس یک نظامی بدهد و برنامه اجرائیش را هم تنظیم بکنید که درست اجرا بشود. الان اخیراً من به کمیسیون کشاورزی گفته‌ام، کمیسیون کشاورزی مشورت کرد و وزارت کشاورزی و دوستان خارج از کشاورزی و رفقای حزب دارند مشورت می‌کنند که یک قانون برای آن بیاورند.

 س: با توجه به قانون اساسی که در آن ولایت فقیه تصویب شده و این یک امر الهی است، رئیس جمهور در قانون اساسی احتیاج است یا خیر.

 

 ج: در قانون اساسی رئیس جمهور آمده است و به عنوان مقام، شخص دوّم مملکت است، البته اختیارات کمی دارد. مهم‌ترین اختیارش که خیلی مهم است پیشنهاد دولت است، یعنی دولت را او باید پیشنهد بکند و دولت را او باید تصویب کند و حقّ هم دارد که رئیس جلسه باشد، یعنی هر وقت که خواست بگوید دولت پیش او تشکیل جلسه بدهند، این‌ها جزو حقوق اساسی مهم او است. حقوق دیگری هم دارد. به هر حال به عنوان قدرت اجرایی، نخست وزیر قدرت بیشتری در قانون اساسی دارد.

 

 س: آیا طبق سخنان آقای بنی صدر، قاضی نباید جزء حزب باشد و آقای بهشتی دبیرکل حزب جمهوری که چنین است آیا این مسأله کوبیدن امام نیست؟

 ج: یک قانونی بوده در قانون قدیم نه در قانون اساسی، قانون اساسی صریح می‌گوید هیچکس را نمی‌توانیم ممنوع کنیم که عضو حزبمورد نظرش باشد، این صراحت قانون اساسی هست، امّا در قانون قدیم بوده که قضات باید عضو حزب نباشند ولی بعداً که دیدند این قانون مشکل دارد، یعنی زمانی که می‌خواست احزاب تشکیل بشود این قانون را نیز لغو کردند و این قانون در زمان رژیم قبلی هم از قانونیت افتاد، قانون اساسی ما هم می‌گوید وقتی می‌خواستند حزب رستاخیز را تشکیل بدهند و خواستند بروند همه مردم را در همه ادارات عضو بکنند دیدند آن قانون دست و پاگیر است و آن قانون قبلی خودشان را هم لغو کردند، بنابراین قانونی که از زمان قدیم داشتیم در زمان قدیم لغو شده قانون اساسی هم می‌گوید هیچ کس حق ندارد کسی را از اینکه عضو حزبی بکند، ممنوع بکند.

 س: خواهش می‌کنم در مورد مظلوم نمایی‌های آقای سلامتی هم که در وقایع همدان در روزنامه انقلاب اسلامی درج شده بود، در صورت امکان چگونگی آن را توضیح دهید.

 ج: ما گفتیم از طرف شورای عالی قضایی کسی برای تحقیق برود ولی این آقایان حق ندارند مظلوم نمایی کنند. برای اینکه من خودم رفتم از ناو کوهدشت، البته وقتی که من خودم بودم آنها جرأت نکردند، تظاهرات بکنند. بعد از اینکه من بیرون آمدم افراد واحد هماهنگی تظاهرات کردند در همان مسجدی که من در آن سخنرانی کرده بودم؛ رفتند عکس‌ها را پاره کردند، شیشه‌ها را شکستند، به کمیته حمله کردند، 3 نفر از همانها بازداشت شدند، توی روزنامه انقلاب اسلامی دیدید چقدر برای آنها روضه خوانی کردند، آن یکی را بابی ساندز کردند که اعتصاب غذا کرده بود، وقتی که قوه قانونی آنجا این چنین عمل کرده چه می‌گویند؟ اگر حق است اینها که ما رفتیم تظاهرات می‌کنند، این‌ها که آمدند مردم تظاهرات می‌کنند، در همین همدان ریختند شیشه‌های حزب جمهوری اسلامی را شکستند. همین آقایان یک کلمه هم ننوشتند، هیچ چیز هم نگفتند، در شهر کرد هم این چنین کردند، البته ما این را صحیح نمی‌دانیم.

 همانطور که گفتم نباید این جور بشود ولی آن آقایان حق مظلوم‌نمایی ندارند وقتی که مجاهدین این همه حمله کردند، این قدر خراب کاری در شهر کرد کردند، عضو حزب جمهوری را از بالا انداختند پایین که دیدید. این آقایان نه در مجلس گفتند و نه در روزنامه‌شان گفتند. البته من می‌گویم نباید حمله بشود و بگذارند انسان آزادی عمل داشته باشد.

 س: درباره ورود افغانیها در چنین وضع آشفته‌ای نظرتان چیست؟ آیا بهتر نیست که از ورودشان جلوگیری شود؟

 ج: ببینید در افغانستان ما یک گیری داریم که در آنجا یک جنگی است، بین مردم و دولت مارکسیستی غاصب و ارتش شوروی که وارد کشور شده و اشغال کرده است. مردم خانواده‌هایشان را نمی‌توانند آنجا نگهدارند، جنگ است، پناه می‌آورند به ما و ما نمی‌توانیم بگوییم که به ایران نیایند، ما حمایتی که از اینها می‌کنیم، به اینها پناه می‌دهیم؛ البته همیشه هم همه خوبها نمی‌آیند، یک عده هم سوء استفاده می‌کنند می‌آیند برای اینکه آنجا جنگ است و اینجا بهتر از آنجاست، ما گفتیم اینها تقسیم بشوند. آن‌هایی که خانواده‌های کسانی هستند که می‌خواهند بروند بجنگند، از اینها خوب پذیرایی کنیم و کمکشان کنیم، آن‌هایی که بی‌جهت می‌آیند جلویشان را بگیریم. البته چنین قدرت تشخیص الان نداریم، 5 تا اردوگاه درست کردیم که اینها را جمع کنیم توی اردوگاهها که افغانیها بروند توی اردوگاههای خودشان و افرادی که قدرت جنگیدن دارند، بگیرند و ببرندشان به جنگ؛ اما کنترل خیلی مشکل است، توی اردوگاه تازه می‌آیند علیه ما تظاهرات می‌کنند جمع می‌شوند توی اردوگاه اعتصاب می‌کنند، به آنها نان می‌دهیم، آب می‌دهیم، اداره‌شان می‌کنیم، تظاهرات هم می‌کنند و علتش هم این است که ما نمی‌توانیم به یک ملّتی که مظلوم است و در جنگ است فشار بیاوریم، به خاطر خوبها که بدهایشان هم سوء استفاده می‌کنند. البته نظر من این است که از افاد فاسدشان باید جلوگیری کرد. البته ملت مسلمان هستند. عده زیادشان چون بیکار و بدبختند، می‌آیند ایران و در ایران هم اینها چون ارزانتر کار می‌کنند، کارفرماها ترجیح می‌دهند که اینها را ببرند و با مزد کمتری کار بیشتری از آنها می‌کشند. اینهم باز جزء سوء استفاده‌های پولدارهای ماست، ملّت انقلابی خودمان را کار نمی‌دهند به آنها کار می‌دهند. اینهم باعث می‌شود که تشویق بشوند آنها بیایند.

 س: در مورد این گروهکهای ضدّ مردم، ضدّ خلق چه تصمیماتی در مجلس گرفته خواهد شد؟

 ج: همین حالا ما یک لایحه‌ای در دستور داریم، لایحه احزاب را در دستور هفته گذاشتیم و فکر می‌کنم پنجشنبه بحثش شروع می‌شود. آنجا قانونی معین می‌شود حدود و مسئولیت‌های گروه‌ها مشخص می‌شود، چه گروهی می‌تواند باشد، چه گروهی نمی‌تواند باشد و حدود فعالیتها چیست و شما هم که اخبار مجلس را مطلع می‌شوید، قانون را هم مطلع خواهید شد.

 س: در مورد دزدی اسناد وزارت امور خارجه توسط دفتر هماهنگی دادستان و مسئوولین چه تصمیمی گرفته شده، آیا دستگیری یکی از اعضاء دفتر هماهنگی به این منظور بوده است یا نه؟

 ج: همان مقدار خبری است که به شما داده شده صحیح است، یعنی خیلی وسیع است. اسناد زیادی را برده‌اند، مقدار زیادی سند را خارج کرده‌اند، ده‌ها کارتن در بلژیک و ایتالیا اطّلاع داریم بوده‌اند و پرونده‌هایی را برده‌اند، الان آن گروهی که مصدر کار بوده‌اند و می‌بردند شناسایی شدند، یکی از آنها هم بازداشت شده است و در آینده هم اطّلاعات بیشتری در اختیار شما و مردم قرار خواهد گرفت.

 س: پیروان ملّی‌گرا و مائویست مجلس چرا از رجوی حمایت می‌کنند؟

 ج: شما این را از خودشان بپرسید من نمی‌دانم چرا این کار را می‌کنند.

 س: چرا کارخانه‌ها را در نمی‌یابید در وزارت معادن و صنایع عدّه‌ای سرکار هستند. اگر کسانی که ضدّ انقلابیون را در خفا حمایت می‌کنند در وزارت کار هم همانطور، خوب نیست که به اینها توجه بشود؟

 ج: چرا خوب است که توجه بشود، جواب اینها را من دادم گفتم جهت حرکت این است که آدمهای ناباب تصفیه بشوند که امّا این هم زمان دارد هم شناخت دارد، هم امکانات لازم دارد هم متخصّص نیاز هست. به تدریج باید این مسأله بشود و گرفتاریهای همه جانبه ما به ما این اجازه را نمی‌دهد که در همه جهات فشار بیاوریم، توی اداره‌ها هم هستند، در همه جا هستند، در تجارت هم هستند. خیلی جاها هستند ولی باید این کارها را هماهنگ انجام بدهیم.

 س: امام در سخنرانیهایشان می‌فرمایند مردم توی بازی‌های سیاسی وارد نشوند از جهتی هم سکوت ما باعث رشد جناح غربزده و لیبرالیست می‌شود. این را چگونه توجیه می‌کنید؟

 ج: امام نمی‌گویند مردم در سیاست وارد نشوند، سیاست الان مال خود مردم است، امام می‌فرمایند تشنج به ضرر ماست، دشمن الان می‌خواهد مملکت ما متشنج باشد، شیوه آنها این است، آن‌ها می‌گویند ما بحران درست کنیم. ما حتی‌الامکان باید جلوی بحران را بگیریم ما چون در محیط آرام می‌توانیم کار بکنیم، ما باید کار بکنیم، ببنید، ما ممکن است در بحث سیاسی پیروز بشویم ولی اگر گرانی باشد مردم ناراضی می‌شوند ولو عقلشان هم قانع بوشد که حق با ماست ما باید محیط را آرام بکنیم، کار بکنیم، بیکاری را رفع بکنیم و اینها همه بابی تشنجی می‌شود، دشمن می‌خواهد پشت جبهه شلوغ باشد، ما نباید بگذاریم، امام نظرشان این است والاّ امام می‌گویند مردم باید در صحنه باشند و خودشان را نشان بدهند در اجتماعات مذهبی شرکت بکنند، در نماز جمعه‌ها، شرکت کنند، در راه‌پیمایی‌ها شرکت کنند، علاقه خودشان را به خطّ مورد نظرشان نشان بدهند، در تظاهرات شرکت کنند امّا تشنج غیر از اینهاست. امام تمام دستورشان جلوگیری از تشنج است، تشنج نباید باشد.

 س: شورای انقلاب را در اوایل کار چه کسانی تشکیل دادند و چه کسانی به دستور امام مأمور تشکیل آن شدند. آیا امام آقای بنی صدر را به شورای انقلاب فرستادند؟

 ج: دو تا سؤال است، اوّلی این چنین است که آقای مطهّری رفته بودند پاریس، امام پاریس بودند، امام 6 تا اسم به ایشان داده بودند (با خودشان 6 نفر) گفته بودند. شما 6 نفر شورای انقلاب را تشکیل بدهید، آن موقع هم اسمش شورای انقلاب نبود، بعداً این اسم پیش آمد، کادر رهبری و اداره دولت را از همین حالا بریزید. آن یکی دو ماه قبل از پیروزی بود ایشان که آمدند، خود ایشان، آقای شهید بهشتی، آقای خامنه‌ای، من، آقای موسوی اردبیلی، آقای باهنر و آقای مهدوی کنی، 6 نفر بودیم. یک نفر از این آقاین نبودند یا آقای باهنر نبود و یا آقای مهدوی نبودند، ما 6 نفر بودیم، گفته بودند شما 6 نفر، به اتفاق نظر نه اکثریت هر کس را تأیید کردید، اضافه بشود به این که هم دولت تشکیل بدهید و هم کادر رهبری.

 روزهای اول این کادر برای اعتصابات و راه‌پیمایی‌ها و چیزهای دیگر بود. کم‌کم دستور ندادند که برای دولت کسانی را معرفی کنید ما از اینجا در داخل کشور فکر کردیم نمی‌شود، دولت تشکیل داد چون زمان دولت قدیم بود و هر کسی را به عنوان دولت معرفی بکنیم، دولت او را بازداشت می‌کند، در خارج ما پیشنهاد کردیم به امام که همین آقایان، آقای دکتر یزدی، بازرگان، آقای قطب‌زاده، آقای چمران، کسانی که جزء چهره‌های آن موقع بودند، همان جا یک دولت موقّتی تشکیل بدهید و مسائل همان جا باشد. امام این را قبول نکردند، گفتند دولت باید داخل تشکیل بشود، خارج نمی‌شود و صبر کردند تا خودشان آمدند به ایران. البته ما شورای انقلاب را تشکیل دادیم، یعنی دستور دادند که شورای انقلاب تشکیل بدهید. ما شورای انقلاب را تشکیل دادیم بعد یکی یکی دعوت کردیم، اول آقای طالقانی را دعوت کردیم، بعد آقای بازرگان را دعوت کردیم، آقای کتیرایی را دعوت کردیم، آقای شیبانی را دعوت کردیم، بعد آنهایی که داخل بودیم آقای دکتر سحابی را دعوت کردیم، (مهندس سحابی آن موقع در ایران نبود رفته بود خارج از کشور) تیمسار قرنی را دعوت کردیم، چون نظامی هم می‌خواستیم باشد آن موقع، این‌ها شدند شورای انقلاب. این شورای انقلاب، دولت را معرفی کرد. وقتی دولت را معرفی کرد بعضی از اینها رفتند بیرون مثل مهندس بازرگان و دکتر سحابی و اینها رفتند توی دولت و شورای انقلاب دوباره افراد دیگری را آوردیم به این شکل شورای انقلاب تشکیل شد، آقای بنی‌صدر بعداً آمدند. بعد از آمدن امام ایشان آمدند. امام ایشان را معرفی نکردند به شورای انقلاب. خود ما چون از پیش ایشان را می‌شناختیم، پیشنهاد کردیم به امام و امام هم پذیرفتند و ایشان را آوردیم به شورای انقلاب. آقای قطب زاده را هم همینطور.

 س: نظر شما درباره فرماندهی ارتش چیست و شما به طور کلی جنگ را چگونه می‌بینید؟

 ج: فرماندهی را امام تعیین کردند و من در مقابل نظر امام چیزی نمی‌گویم و در مورد جنگ، من موقعیت جنگ را خوب می‌بینم یعنی ما حالا دست بالا را داریم، عراق هیچ جا قدرت حمله پیروز را ندارد اکثر بلندیهایی که روزهای اوّل آمدند گرفتند ما گرفتیم و هر جا ما دست به حمله می‌زنیم پیروزیم، ما امیدواریم که لشگر ما، ارتش ما، یک قدری سریعتر حرکت کنند، این چند تا شهری که دست آنها مثل خونین‌شهر و قصر شیرین را پس بگیرند. نظر ما این است که اگر ما یکی دو تا از شهرهای عراق را بگیریم، برای سقوط صدام تسریع می‌شوند، یعنی عراقیها امیدوار می‌شوند و خودشان برای سقوط صدام دست به کار می‌شوند ولی بهرحال من فعلاً خوشبین هستم به وضع جنگ، اگر فرماندهان قدری سریعتر حرکت کنند موفق می‌شویم.

 س: از نمایندگان مجلس شورای اسلامی می‌خواهیم که به این کارها سریعتر رسیدگی کنند. از خود شما هم می‌خواهیم که در این موارد توضیح کافی بدهید در حالی که در دفتر رئیس جمهور افراد خائنی، مشغول به کار هستند و چرا با وجود شواهد موجود آنها را دستگیر نمی‌کنند و محاکمه نمی‌کنند.

 ج: شروع شده است و در حال دستگیری و محاکمه هستیم.

 س: در حالی که رئیس بانک مرکزی آقای نوبری تخلفات زیادی نموده و تعداد کمی از تخلفات هم به عرض ملّت از طریق وسایل ارتباط جمعی رسیده چرا وی را قبل از اینکه هزاران تخلف دیگر انجام دهد و ارزها و پولهای دیگر را خارج کند، دستگیر و محاکمه نمی‌کنند؟

 ج: عرض کنم که من نمی‌دانم. ایشان چیزی برای محاکمه و دستگیری داشته باشند، ایشان قضاوت کرده‌اند معلوم نیست و امروز توی مجلس پس از اعلام نظر شورای نگهبان امروز این قانون را رد کردیم. این قانون ممکن است رئیس جمهور امضاء نکند و ابلاغ نکند ما ناچاریم یک قانون دیگر بیاوریم که اگر رئیس جمهور تا 4، 5 روز قانون را امضاء نکرد قانون دیگر خودش قانون هست. البته این چیز زوری نیست. قانون اساسی این را صریحاً می‌گوید.

 اصل 132 یا 123 این است که رئیس جمهور موظف است قوانینی را که شورای نگهبان تصویب می‌کنند، امضاء بکند، یعنی به او حق نداده‌اند که امضاء بکند یا نکند، تکلیف کرده‌اند باید بکند و اگر نکند خودش یک جرم است که باید جداگانه رسیدگی بشود منتها ممکن است معطل بکند که ما زمان می‌گذاریم که تا 5 روز می‌تواند نگهدارد که این توی خود قانون اساسی می‌بایست باشد که قانون اساسی ندارد.

 س: روزنامه‌هایی که از قانون پیروی نمی‌کنند، طرف ضدانقلاب قلم فرسایی می‌کنند، تشنج بوجود می‌آورند چرا اینگونه روزنامه‌ها گرفته نمی‌شوند؟ انقلاب اسلامی، میزان، جبهه ملّی، آرمان ملیّ.

 ج: مجاهد که ممنوع است با ممنوعیت منتشر می‌کنند، قانون مطبوعات الان توی مجلس هست، هفته بعد می‌آید برای بحث که باز شما مطلع می‌شود. اما از این طرف ما حساب می‌کنیم که بهتر است این روزنامه‌ها باشند و اینها شناخته بشوند، یعنی واقعاً اگر رزونامه انقلاب اسلامی و میزان نبود واقعاً شما دیدتان نسبت به این گروهها، این قدر بود. ملّت ممکن بود برای همیشه فکر کنند اینها خط امامند، پیرو امام هستند و دلسوزند و این خیلی صحیح نیست که البته یک مقداری گمراه می‌کنند، اما برای آگاهی مردم و اینکه مردم بدانند هر کسی چکاره است.

 حضور این روزنامه‌ها مفید و من معتقدم هر چه زودتر اینها را توقیف کنند بهتر است اول باید مردم را بشناسند، آگاه بشوند، خوب! مردم فشار می‌آورند که اینها تعطیل بشوند اگر اینها مظلوم نمایی نکنند، نگویند که آزادی نیست خفقان است، خیلی هم گول می‌خورند مخصوصاً جوانها و بچه‌ها می‌گویند راست می‌گویند، چرا روزنامه‌ها را بستند.

 س: در وقایع اتفاقیه روزنامه انقلاب اسلامی به مسؤولین مملکتی توهین می‌کنند، چرا شما به این مطالب اعتراض نمی‌کنید و جلوی آنها را نمی‌گیرید؟

 ج: خوب این قانون دارد، طبق قانون به هر کسی بی‌حرمتی بشود به قانون شکایت بکنند قانون او را رسیدگی بکند و جزایش را بدهد باید بشود ما باید روی این مسائل جدّی‌تر حرکت بکنیم.

 س: کارگران متعهد را که در خط امام هستند اذیت می‌کنند و اخراج می‌کنند و یا تحت فشار روحی قرار می‌دهند. لطفاً راهنمایی فرمایید نمونه شرکت تولیدارو ناگفته نماند الان دکتر ممکن هم جزء هیئت مدیره می‌باشد؟

 ج: اگر چنین چیزی هست شما شکایت کنید، شما لابد، انجمن اسلامی دارید، سندیکا دارید نمی‌دانم به یکی از اینها شکایت کنید. به خانه کارگر شکایت کنید، خانه کارگر نگذارند یک موقع اگر یک کارگر خط امامی را اخراج کنند آنهم بی‌مورد، نگذارند ما حمایت می‌کنیم. نمی‌گذاریم کارگر خط امام هم نباشد، کارگر معمولی که اگر ضدانقلاب نباشد بخواهند بی‌جهت اذیتشان بکنند ما وظیفه داریم حمایتش بکنیم به وزارت کار شکایت کنید به جاهای دیگر بگوئید به نماینده‌هایتان بگویید نگذارید اینگونه بشود. مواردش را بگویید ما جلوگیری می‌کنیم.

 س: تقاضا می‌شود در صورت امکان به کارخانجات بیشتر توجه نموده و تشریف بیاورید در دل کارگران را از زبان خودشان بشنوید رهنمودی برای خود کارگرها بدهید زیرا دشمن و منافق توی این محیط فعالیت زیادی دارند.

 ج: این حرف صحیحی است البته متأسفانه مثل ماها کم می‌رسیم. حالا مخصوصاً به دستور امام ماها نباید زیاد سخنرانی کنیم. در جاهای باز آمدن ما به کارخانه و سخنرانی نکردن که درست نیست، بیایم و بخواهیم سخنرانی هم بکنیم فعلاً درست نیست نمی‌شود، البتّه ان‌شاءاللّه خدا توفیق بدهد، همان طور که شما می‌خواهید در محیط کارخانه‌ها که بطن توده ملت هستند، ما بیشتر بتوانیم بیاییم.

 س: شایعه است که آقای موسوی اردبیلی در شورای عالی قضایی جناب آقای بنی‌صدر را گناهکار شناخته و به 6 سال زندان محکوم کرده؟

 ج: نه خیر این یک شایعه است مثل همان شایعه‌ای که غیر خط امامی‌ها می‌سازند. این شایعه خط امامی است، درست نیست. آقای موسوی اوّلاً خودشان نمی‌توانند حکم بکنند، این حکم مال دادگاه است و هنوز ایشان دادگاه نیامدند، پرونده مطرح نشده است به آن شکل و اگر بشود دادگاه علنی است و شما مطلع می‌شوید.

 س: روحانیت مبارز تهران چه کسانی هستند، آیا روحانیت مبارز فکر نمی‌کرد به آقای بنی‌صدر رأی می‌دهد، امروز این چنین درگیری و ناراحتی درست می‌شود، از جمله بنده که به فرمان روحانیت مبارز به ایشان رأی دادم و از جمله آقای خلخالی که به نفع ایشان کنار رفتند و بعد او با خود آقای خلخالی مخالف شدند و نمونه‌های دیگر؟

 ج: خب! این توبه را برای همین وقتها گذاشته‌اند؛ یک مواردی پیش می‌آید، این روحانیت مبارز یک سابقه طولانی دارد پیش از پیروزی کسانی بودند که از روحانیون، که اعلامیه‌های خطرناک را امضاء می‌کردند مثلاً صد نفر، دویست نفر در تهران بودند، آن‌هایی بودند که بیشتر در مبارزه بودند، سخنرانی می‌کردند و اعلامیه امضاء می‌کردند، آن روزهای نزدیک پیروزی این گروه را که امام گفته بودند تشکیل داده بودیم، این‌ها را متشکل کرده بودیم، تهران را به هشت منطقه تقسیم کرده بودیم از هر منطقه‌ای دو نفر نماینده فرستاده بودند در مرکزی، 16 نفر از نماینده روحانیت یک جا جمع بودیم به اضافه ما 5 نفر 21 نفر و این 21 نفر تصمیم‌گیری می‌کردیم درباره تظاهرات، راه‌پیمایی‌ها، اعتصابات و همه اینها، این روحانیت مبارز بود.

 این روحانیت بعداً هم ادامه پیدا کرد در نزدیکی‌های انتخابات ریاست جمهوری، که ماها دیگر کمتر می‌توانستیم آنجا برویم، در آن جامعه، طرفداری از ریاست جمهوری آقای بنی‌صدر زیاد شد و اختلاف بوجود آمد، آن‌ها مسیر دیگری انتخاب کردند، آقای بنی‌صدر در آن جمع رأی بیشتری آورد لذا جامعه روحانیت مبارز که ماها هم جزء آن بودیم رأی داد به ریاست جمهوری آقای بنی‌صدر، یعنی اکثریتش به او رأی دادند، آن جهت‌گیری را کردند، کم‌کم آنها هم مثل این آقایی که نامه نوشته پشیمان شدند و یک عدّه زیادی از جامعه روحانیت کنار رفتند مثل این آقای ناطق نوری، آقای معادیخواه. این جوانهای مبارزتر، این‌ها آمدند کنار، بعد دیشب یک جلسه‌ای بود همه را دعوت کرده بودند که حالا که همه چیز روشن شده و همه چیز گذشته، حالا دیگر همه با هم همکاری بکنند فکر می‌کنم که دیگر در آینده بتوانیم ان‌شاءاللّه این مسأله را حل کنیم.

 س: آیا آقای خامنه‌ای به حضرت امام پیشنهاد داده‌اند که آقای بنی‌صدر فرمانده کل قوا شوند و اگر جواب آری است، پیشنهاد آقای خامنه‌ای بوده است، چرا ایشان را معرفی کرده‌اند؟

 ج: این قضیه منحصر به ایشان نبود، امام وقتی که در بیمارستان بودند و قلبشان مریض بود اوّلین روزی که توانستند رابطه‌ای برقرار کنند، نگران آینده بودند، رئیس جمهور تعیین شده بود امام ما را دعوت کردند و گفتند بیایید شورای نگهبان و شورای عالی قضایی را، این‌هایی که باید امام تعیین می‌کردند و فرمانده کلّ قوا هم خود امام بودند و نمی‌توانستند فرماندهی بکنند. یک کسی را برای فرماندهی نیاز داشتند، خود امام در آن جلسه گفتند شورا درست بکنیم برای فرماندهی کل قوا. من و آقای خامنه‌ای را امام پیشنهاد کردند و گفتند شما دو نفر و یکنفر دیگر را هم رئیس جمهور و 2 نفر دیگر را هم انتخاب کنید. بعد ما فکر کردیم با روحیه‌ای که از آقای بنی صدر سراغ داشتیم، نمی‌توانیم در شورایی که ایشان هستند با هم همکاری کنیم و ارتش هم احتیاج به قاطعیت داشت. کردستان هم نیاز به قاطعیت داشت ما به امام، من مقصرم آقای خامنه‌ای هم مقصرند، گفتیم که برای اینکه کار زود بشود، خودتان ایشان را به عنوان نماینده معرفی کنید تا ایشان کار بکنند و ایشان این را از ما پذیرفتند.

 البته ما یک دلیل دیگر هم داشتیم برای کارمان و آن این بود که ما فکر کرده بودیم که آن موقع دولت درستی که نوبد، مجلس درستی هم نبود کار هم زیاد لازم داشتیم، احتیاج داشت یک کسی قاطع تصمیم بگیرد و فکر کردیم آقای بنی‌صدر دستش را باز بگذاریم که بتوانند تندتند تصمیم بگیرند و کارهای کشور را انجام بدهند، ایشان رئیس شورای انقلاب شد، فرمانده کل قوا هم شد، رئیس جمهور هم که بود و دستش کاملاً باز بوده که ایشان فکر نکند ما چوب لای چرخ ایشان می‌گذاریم. متأسفانه ایشان آن موقع هم می‌گفت، این‌ها انحصار طلبند یعنی همان موقعی که ما همه اینها را به ایشان واگذار کردیم ما را انحصار طلب معرفی کردند.

 س: آیا فکر می‌کنید همین روزها امام خط مشی مشخصی جلوی پای کسانی که می‌گویند امام آقای بنی‌صدر را قبول دارند بگذارند یا نه؟

 ج: با این سخنرانی امام هنوز هم می‌گویند امام قبول دارد، من نمی‌دانم.

 س: خاطرات خود را در مورد 15 خرداد مقداری توضیح بدهید:

 ج: این نمی‌شود من 15 خرداد سرباز بودم، من را بازداشت کرده بودند و برده بودند سربازی. همین باغ شاه که حالا پادگان لاهوتی است، ما با 50 تا طلبه اینجا بودیم و من چند روز قبل از عاشورا رفتم خدمت امام و فهمیدم امام برای عاشورا برنامه تندی دارند و وقتی که 15 خرداد شد، این باغ شاه مرکز سرکوبی قیام شد از پادگان جی و لشگر گارد دهم آنجا بود، چتربازهإ؛ ظظ هم آنجا بودند. هوابرد و این لشگر گارد بود، چتربازها را هم آورده بودند، من هم برای چتربازها منبر می‌رفتم. عاشورا بود. شب‌ها جلسه داشتند برایشان منبر می‌رفتم و سرکوبی شروع شد. ما در بطن جریان بودیم آنجا، آنقدر نیرو فرستادند برای سرکوبی مردم که سرباز آنجا نداشتند ماها، طلبه‌ها، که جزو گردان آموزشی بودیم، رفته بودیم چیتگر و تازه دوره دیده بودیم. یعنی تیراندازی و آن کارهای عملی را انجام داده بودیم و هنوز سر دوشی نگرفته بودیم. به ماها هم اسلحه دادند و خشاب دادند و سوار کامیون کردند، یک افسری هم آمد سخنرانی کرد ما را تحریک کرد که بیاییم برای جنگ با مردم این قدر دستپاچه بودند که توجه نداشتند با ماها چه خطری پیش می‌آید، تصمیم گرفتیم که اگر آمدیم بیرون سربازها را بزنیم، ما را تا در باغ شاه هم آوردند، یکدفعه دیدم در باغ شاه آمدند ما را برگرداندند و پیاده کردند و معلوم شد اینکه ما گفته بودیم به گوششان رسیده بود یا توجه کرده بودند اسلحه ما را گرفتند و برای هر یکی از ما هم 2 تا نگهبان گذاشتند و گفتند این آقایان به پمپ بنزین نزدیک نشوند، به اسلحه خانه نزدیک نشوند به دیوارها نزدیک نشوند. تقریباً حبس بودیم. همه قضایا را هم سربازها برمی‌گشتند تعریف می‌کردند، چتربازها برمی‌گشتند تعریف می‌کردند و خیلی عجیب و فجیع بود، من یک مقداری را برای روزنامه کیهان یا یکی از روزنامه‌ها گفتم، قاعدتاً این روزها منتشر می‌کنند. من آنجا که بودم 15 خرداد تمام شد به من اطلاع دادند که یک افسری بود که پارتی من بود، آدم خوبی هم بود و برای من کار می‌کرد، آمد اطلاع داد که صحبت بود توی ستاد تو را می‌خواهند بازداشت بکنند فهمیدند که شما رابطه دارید با بیرون، من گفتم پس یک مرخصی برای ما بگیر، مرخصی هم نمی‌دادند افسرها همه با لباس شخصی می‌رفتند و می‌آمدند. هیچکس با لباس نظامی از باغ شاه بیرون نمی‌رفتند، می‌ترسیدند و همه مرخصی‌ها هم لغو شده بود. گفتم یک مرخصی برای ما بگیر، او افسر گارد بود و خیلی مقرب بود به آن بالاها، من هم آمدم بیرون و برنگشتم و فرار کردم. دیگر باز یک ماجرای طولانی داریم در دوران فرارمان که جزء کمی از خاطره‌هاست. خاطره خیلی زیادی من از انقلاب دارم.

 س: چرا آقای دکتر ممکن که عضو هیئت مدیره تولیددارو است در رأس هیئت مدیره گذاشته‌اند که از مجاهدین خلق طرفداری می‌کند. در شرکت تولید دارو به صورت روزمزد به کار می‌گمارد؟

 ج: خب! خود رئیس جمهور که بیشتر حمایت می‌کند از آنها، آن که چیزی نیست که رئیس هیئت مدیره تولیددارو، البته اینها باید حساب شود.

 س: برای نمایندگانی که ببیش از حد در جلسه مجلس غیبت می‌کنند چه تصمیمی گرفته‌اید یا خواهید گرفت؟

 ج: اوّلاً اسامی آنها را داریم می‌خوانیم که مردم آنها را بشناسند، توی اخبار هم می‌گوییم که مردم همه بدانند در آینده با آنها چه بکنند و اینها جریمه‌شان آنقدر زیاد می‌شود که حقوقشان تقریباً همه حقوقشان مستهلک می‌شود، حقوقشان را هم نمی‌گیرند چون جریمه‌هایش سنگین است و توبیخ هم می‌شوند ولی خب! بهر حال برای مجلس ضرر دارد.

 س: چرا سرهنگ صیاد شیرازی کنار گذاشته شد؟

 ج: بد کردند اینها را کنار گذاشتند ما هم مخالفیم، این سؤال را ما هم داریم.

 س: با توجه به روشی که آقای بندی صدر در تأیید عنصر مخالف و دولتی در مقابل عناصر پاک و مکتبی دارند، افکار بسیاری از هموطنان مشوش شده به دلیل پایین بودن سطح آگاهی، امکان دنباله‌روی باطل را دارند و از طرفی به دلیل نفوذ آقای بنی‌صدر در ارتش امکان کودتا هم دارد.

 ج: نه از این کودتاها نترسید، بهرحال ملّت قویتر است، رهبر قویتر است، روحانیت قویتر است، مجلس قویتر است و کشور هم آزادی است. هر کسی نظری دارد مطرح می‌کند ان‌شاءاللّه که ما با همکاری و فداکاری و ایثار راه اسلام را ادامه خواهیم داد.

 والسلام علیکم و رحمةاللّه