مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره قطعنامه 598 سازمان ملل

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره قطعنامه 598 سازمان ملل

  • تهران - مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • دوشنبه ۲۷ تیر ۱۳۷۹
ابتکار عمل جنگ در دست ایران بعد از یکی، دو سال اوّل/ کمک‌های فوقالعاده آمریکایی‌هاو اروپایی‌ها به عراق در جنگ/ نگرانی دشمنان از پیروزی ایران در جنگ/ وضع نامناسب اقتصادی ایران و عراق در اواخر جنگ/ وضعیت سیاسی، اجتماعی خوب کشور در اواخر جنگ/ حمایت همسایههای جنوبی از عراق/ استفاده ترکیه از جنگ ایران و عراق/ عوامل پذیرش قطعنامه 598/ مسأله اقتصادی و مسأله توازن در جنگ از عوامل مؤثرپذیرش قطعنامه/ حضور آمریکائی‌ها در خلیجفارس برای قطع نفت ایران/ ورود رسمی آمریکا به جنگ با ایران/ فشار سیاسی سازمان ملل بر ایران/ نامه آقای محسن رضایی در مورد شرایط ادامهی جنگ/ عدم موافقت امام و رزمندگانبا صلح/ نگرانی از استفاده عراق در سلاح‌های شیمیایی/ احتمال تبدیل شدن جنگبه جنگ شهری/ علل تصمیم امام در پذیرش قطعنامه/ غافلگیری دشمنان در پذیرش قطعنامه توسط ایران/ حمله عراق به ایران/ فکر حمله عراق به کویت/ علل پذیرش خواستههای ایران توسط عراق/ آزادی اسرا اوّلین شرط پذیرش قطعنامه/ سرپیچی صدام از بعضی اصول قطعنامه/ موضع مدبرانه ایران در جنگ عراق با کویت/ تعیین غرامت و متجاوز ازکارهای مهم سازمان ملل/ خسارت ایران در جنگ عراق با کویت/ مخالفت و عداوت آمریکا با ایران/ تعیین عراق به عنوان متجاوز مهمترین دستاورد ایران/ امضای صلح با اجرای مفاد قطعنامه/ روابط ایران و عراق روابطی شکننده/ حضور منافقین در عراق یکی از موانع اصلاح روابط/ حضور منافقین در عراق یعنی نقض قطعنامه و علامت جدّی عدم صداقت عراق

س- بسمالله الرحمن الرحیم، با گذشت 12 سال از پذیرش قطعنامه 598 که به هشت سال جنگ بین ایران و عراق پایان داد و آن را متوقف کرد، در خصوص این قطعنامه مسایلی مطرح و همچنان موضوعات مختلفی قابل بحث است. به همین مناسب امروز در خدمت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام هستیم که در آن دوران، فرماندهی جنگ را به عهده داشتند و مسؤولیت مستقیم جنگ در اختیارشان بود. میخواهیم سؤالاتی را مطرح کنیم و گفتگویی داشته باشیم. از شما متشکریم که این وقت را در اختیار ما قرار دادید.

قطعنامه 598 در شرایطی پذیرفته شد که پایداری ایثار و مقاومت مردم کشورمان زبانزد عام و خاص بود و در شرایط جهانی مسئله اعجاب برانگیزی بود. بفرمایید در همان زمان شرایط داخلی کشورمان از لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و در عرصه بین الملل از لحاظ سیاسی واقتصادی و همچنین توازن در کشورهای دیگر که باعث شد، قطعنامه 598 را بپذیریم، چگونه بود؟

ج- بسم الله الرحمن الرحیم، غیر از یکی، دو سال اوّل جنگ، معمولاً ما در میدانها جلوتر بودیم و دست ما بالاتر از عراقیها و ابتکار عمل هم دست ما بود. در چند ماه آخر جنگ، روشن شده بود که مقاومت عراق در حال از دست رفتن است. لذا آنهایی که طرّاح جنگ بودند مثل آمریکاییها و بعضی از اروپاییها و حتی روسها، کمکهای فوقالعادهای به عراق کردند تا حالت برتری نظامی ما در ماههای آخر جنگ ضعیف یا مساوی شود. از لحاظ نیرو و میدانهای جنگ ما جلو بودیم. ولی اسلحههای پیشرفتهای به عراق داده بودند. مثل سلاح شیمیایی بسیار خطرناک که در حلبچه بکار برد. یا بمبهای لیزری بسیار دقیق که حتی پایههای پل را با آن میزدند. یا هواپیماهای بسیار پیشرفته و موشک‌های دوربردی که به تهران هم میرسید. اینها را به عراق کمک کردند تا توازنی ایجاد کنند. ادامهی جنگ با آن شکل اگر عراق هم مقاومتش نمیشکست، برای آنها مشکلی نبود. خارجیها این وضع را میپسندیدند. نگرانی آنها این بود که ما پیروز بشویم و عراق تبدیل به یک کشور دیگر شود.

پس باید بگوییم ماه‌های آخر یک نوع توازن در میدانهای جنگ پیدا شده بود. از لحاظ اقتصادی وضع ما خوب نبود. البته وضع عراق هم خوب نبود. وضع اقتصادی ما به گونهای بود که دولت، وزیر دارایی و رئیس سازمان برنامه و بودجه رسمآ به امام نامه نوشتند که خزانه مملکت نمیتواند هزینههای جنگ را بپردازد. از خط قرمز هم گذشت.

از لحاظ وضعیت سیاسی و اجتماعی، وضع کشور خوب بود. مشکل سیاسی نداشتیم. مردم همچنان در صحنه بودند. روحیات مردم خوب بود. مسایل اجتماعی هم مشکلی نداشت.

از لحاظ جهانی طبیعی بود تا موقعی که احتمال پیروزی ما جدّی بود، فشار روی ما زیادتر باشد. هم سازمان ملل و هم کشورهای بزرگ وقتی که احساس کردند به یک توازن رسیدیم، دیگر چندان برایشان اهمیتی نداشت که چه اتفاقی میافتد. همسایههای جنوبی ما هم حامی عراق بودند. به عراق پول میدادند و نسبت به ما سختگیری میکردند. برای ترکیه چندان فرقی نداشت، از جنگ استفاده میکرد. چون ترکیه برای ما و عراق به صورت دروازه شده بود. شوروی وضع متزلزلی داشت. خودشان دچار مشکل بودند. در شرق هم خبری نبود. پاکستان و افغانستان مشکل داشتند. در جنوب وضع خوب نبود. شرایط اینگونه بود که ما به قطعنامه رسیدیم.

س- آقای هاشمی رفسنجانی!با توجه به مطالبی که جنابعالی فرمودید و شرایط را عنوان کردید، چه کسان یا عواملی مستقیمآ در پذیرش قطعنامه دخالت داشتند؟ یا اینکه تصمیمگیری آنها در این جریان مؤثر بود؟ نقش سازمانهای بین المللی به ویژه سازمان ملل را درپذیرش قطعنامه چگونه ارزیابی میکنید؟

ج- چند عامل مؤثر بود: در داخل مسأله اقتصادی، مسألهای جدّی شده بود. به علاوه توازنی که در جنگ به وجود آمد، حالت قبلی را یک مقدار عوض کرد. تا قبل از این نه نیروهای رزمنده تمایل به پذیرش داشتند و نه امام. معمولاً کسی آن روزها صحبت از پذیرش نمیکرد. فضا، فضای ادامهی جنگ بود. افراد بصیر و فرماندهان اصلی متوجه شدند که جنگ طولانی است. تا آن موقع همیشه این امید بود که در یک عملیات بزرگ مثل فاووحلبچه و بزرگتر از اینها بتوانیم نقطهای از عراق را بگیریم و شرایط و حقوقمان را به دست بیاوریم. توازن که به وجود آمد، محاسبات این بود که جنگ طولانی خواهد بود. باید برای یک دورهی چندساله جنگ را ادامه بدهیم تا شرایط را تغییر بدهیم.

نقطه دیگر حضور آمریکاییها وبعضی از کشورهای بزرگ در منطقه آن هم به نفع عراق بود. آنها فهمیده بودند که نقطهی ضعف ما اقتصاد است. سیاست آنها این شده بود که نفت ما را قطع کنند قطع نفت هم اینگونه بود که خلیج فارس را برای ما ناامن بکنند، نه برای جنوبیها. لذا به عراق امکانات داده بودند و کشتیهای ما را میزدند. ما هم مقابله به مثل میکردیم. چون عراق کشتی نداشت ما حامیان آمریکا را میزدیم وقتی این کار را کردیم، با ما وارد جنگ شدند. نمونهاش اینکه آمریکاییها سکوها و کشتیهای ما را زدند. رسماً وارد جنگ شدند و ابایی هم نداشتند.

سازمان ملل هم فشار سیاسی را زیاد کرده بود. با ابزارش به جهان میگفت: ایران جنگ طلب است. چون قطعنامه را عراق پذیرفته بود و ما نپذیرفته بودیم. آنها میتوانستند این حرف را بزنند. به نظرم اینجا مهمترین اتفاقی که افتاد، این بود که فرماندهان به خصوص فرماندهان سپاه قانع شده بودند. بیشتر فرماندهان سپاه با قطع جنگ موافق نبودند.احساس کردند که دیگر پیروزیها و عملیات موفق را به این آسانی نخواهند داشت. معلوم بود که هر جا عراق سلاح شیمیایی به کار ببرد، آن جبهه متلاشی میشود. این مسأله روشنی بود. آمریکاییها هم با گستاخی عمل میکردند.

آقای محسن رضایی یک نامه به من که فرمانده جنگ بودم، نوشت و شرایط و نیازهای ادامهی جنگ را مشخص کرد. نمیدانم آن نامه منتشر شد یا نه. فکر میکنم قابل انتشار هم باشد. ایشان گفت: مثلاً اگر بخواهیم جنگ را با حالت دست بالا اداره کنیم، فلان مقدار توپ، تانک، هواپیما، کشتی و ارز نیاز داریم و چند سال هم مهلت خواست. یعنی اگر این امکانات تهیه بشود، ما مثلاً در فلان مدّت وضع جبهه را میتوانیم برگردانیم به شرایطی که چند ماه قبل داشتیم.

این موقعی است که ما فاو و جزیره را از دست داده بودیم. در حلبچه آن اتفاق عجیب و غریب افتاده بود. دولت هم گفته بود که ما نمیتوانیم تأمین بکنیم. این نامه هم نیازها را صریح معین کرده بود. این نامه را خدمت امام بردیم. هم امام و هم نیروهای انقلابی داخل جبهه موافق صلح نبودند. جبهه هم شرایط خاص خودش را داشت. امام وقتی اینها را دیدند، - اتفاقاً در آن پیغامی که امام برای ما فرستادند و به نظرم پخش هم شد- وضع عوض شد.گفتم که فرمانده سپاه این سلاحها را خواستند. شرط مهم این بود که آمریکاییها دخالت نکنند. یعنی اگر آمریکاییها دخالت نکنند ما وضع جبهه را میتوانیم مثل سابق برگردانیم. این کار که دست ما نبود. شرایط را ممکن بود به صورتی تأمین کنیم. ریاضت بیشتر بکشیم و نیازهای جنگ را تأمین کنیم. مسأله دیگری که مطرح شد، این بود که با این سلاح پیشرفته، بخصوص سلاح شیمیایی، تلفات جنگ خیلی زیاد میشود. مخصوصاً در پشت جبهه و در هر شهر توانستند از این بمبها بیاندازند.

فکر میکنم آنچه که بیشتر امام را قانع کرد، این بود که امام نگران شدند یک دورهی طولانی دوباره تلفاتی از مردم ایران و عراق گرفته شود. ما هم موشک تولید میکردیم. میتوانستیم شهرهای عراق را بزنیم .عراق هم این امکانات را داشت. جنگ در حال تبدیل به جنگ شهری با سلاح کشتار جمعی میشد.

پس دو نکته برایشان مهم بود: 1- اینکه جنگ طولانی خواهد بود و مردم آسیب زیادی میبینند.

2- اینکه امکانات کشور اگر مصرف جنگ شود، به مردم فشار میآورد.

فکر میکنم اینها در امام مؤثر بود. چون نقطه اصلی، امام و رزمندگان بودند. از بیرون کسی حرفی نداشت. این دو جهت وقتی که به این نتیجه رسیدند، تصمیم آسان بود.

س- با گذشت بیش از دوازده سال از پذیرش قطعنامه ما الان در چه مرحلهای هستیم؟ چه بخش‌هایی از اهداف قطعنامه محقق شده و چه کسی مسؤول پیگیری بخش‌های باقیمانده است؟ چه مرجعی آنرا پیگیری میکند؟

ج- وقتی ما قطعنامه را پذیرفتیم که دنیا و عراق هم انتظار نداشتند. فکر میکردند ما مقاومت میکنیم و فشار روی ما و حمایت از عراق را ادامه میدهند. فضا اینگونه بود. امام که قطعنامه را پذیرفتند، اینها یک دفعه غافلگیر شدند. عراق ماهیت خودش را زود نشان داد. یعنی بعد از پذیرفتن قطعنامه توسط ایران، آنها فرض کردند که جبهه ایران ضعیف است. حمله وسیعی را شروع کرد. تانک‌های آنها از خرمشهر هم گذشته بودند. دوباره امام مردم را بسیج کردند، نیروهای رزمنده هم وارد میدان شدند. دفاع بسیار مؤثری را نشان دادند و ثابت کردند که قدرت نظامی ایران ثابت است. عراق دوباره مجبور شد که این کار را بکند. ولی ماهها عراق تخلف میکرد و نیروهایش از خاک ایران بیرون نمیرفتند. ما هرجا که در خاک عراق بودیم، به مرز خودمان برگشتیم. امّا عراقی‌ها مدّتی ماندند و بنا نداشتند قطعنامه را اجرا کنند. تا اینکه عراق فکر حمله به کویت را داشت. میبایست خیالش از جانب ایران راحت میشد، لذا مکاتبات صدام با من شروع شد و چندنامه ردّوبدل شد. آن نامهها همه خوانده شده بود تا اینکه به جایی رسیدیم که صدام شرایط ما را پذیرفت که همهی بخش‌های قطعنامه را اجرا بکند. شطالعرب را به حالت قبل برگرداند. مرزها مثل قبل شود. قرارداد 75 الجزایر را اجرا بکنیم. بخش عمدهی آن غرامت جنگ بود که متجاوز میبایست غرامت بپردازد و غرامت به دست مظلوم برسد. صدام در آخرین نامهای که به من نوشت، پذیرفت که همهی شرطها را قبول کند.

اولین شرط، آزادی اسرا بود که شروع شد و آزادگان آمدند. مسایل مرزی هم کمابیش حل شد. اروندروند هم در همین حد که الان است - تا کشتیهای چهارهزار تنی - قابل استفاده است. البته باید لایروبی شود که عراق هنوز حاضر به اجرای این کار نیست. چند نکته اساسی مثل غرامت و بقیه اسرا باقی مانده که حل نشده است. اجرای کامل قرارداد الجزایر هم هنوز عملی نشده است. بهرحال عراق طفره میرود.

س- آیا از سوی سازمان ملل تحرّکی صورت میگیرد؟

ج- بعد از جنگ خوب بود. موقعی بود که عراق به کویت حمله کرده بود. ما در آنجا موضع مدبّرانهای گرفتیم. آنها انتظار داشتند که ما آن موقع اقداماتی در جنگ انجام بدهیم. ایران رفتاری کرد که آنها میتوانستند آن را به عنوان نشان خیرخواهی ایران حساب کنند. لذا برای اجرای آن کمک میکردند. تعیین غرامت و متجاوز از کارهای مهمی بود که کردند. ولی کمکم که مسأله کویت تمام شد، به تدریج آن حالت پیگیری قطعنامه را از دست دادند و بی تفاوت شدند.

س- ما شاهد هستیم که سازمان ملل اخیراً هم دوباره تعیین غرامت کرد. برای بسیاری از کشورهایی که از جنگ خلیج فارس و حمله عراق به کویت خسارت دیدند، غرامت تعیین نمود که باید از محل فروش نفت پرداخته شود. آیاپیگیری نشد کهسازمان مللدر زمینه غرامتیکه برایما تعیین کرده است، ترتیب اثری داده شود؟

ج- این دو مسأله است: یکی مربوط به جنگ عراق و کویت است که پول نفت در آنجا مصرف میشود. ما در آنجا هم چند مورد ادعا داریم. یک مقدار از بخش خصوصی ما، آسیب دیدند. اینها را اگر ثابت کنند، میپردازند.دیگر اینکه دولتی است و مربوط به محیط زیست ما است که در آن آتش سوزیهای کویت، خسارت عمدهای دیدیم. این پرونده هنوز به جایی نرسیده و آن را وزارت خارجه پیگیری میکند. از این پول در مورد جنگ ما استفاده نمیکنند. گردانندهی این نوع امور آمریکاییها هستند. آمریکاییها همچنان بر عدوات و مخالفت با ما باقی هستند. فقط در آن مقطع که مسأله جنگ کویت بود، سازمان ملل و آمریکا یک مقدار رفتارشان عوض شده بود و ما هم به موقع استفاده کردیم. مهمترین دستاورد ما، گرفتن رأی متجاوز بودن عراق بود که این دستاورد بسیار مهمی است. آثار حقوقی آن هم هنوز باقی است.

س- با توجه به این مسایلی که درباره قطعنامه فرمودید و بندهایی که باقی مانده است، در حال حاضر روابط ما با عراق در چه سطحی است؟ آیا شرایط صلح ما کامل است و یا فقط آتش‌بس است؟ با توجه به اینکه عراق قابل اعتماد نیست و قبلاً هم این را ثابت کرده است. همانطور که بعد از پذیرش قطعنامه به جمهوری اسلامی ایران حمله کرد.جناب عالی روابط را در آینده چگونه میبینید؟

ج- ما هنوز در حال آتشبس هستیم. زمانی صلح امضاء میشود که مفاد قطعنامه اجرا شود که هنوز اجرا نشده است. روابط ما هم طبعاً روابط شکننده حالت آتشبس را دارد. اگر عراقی‌ها حداقل در اجرای قطعنامه صداقت به خرج بدهند، حرف بعدی مطرح میشود که روابط بهتری داشته باشیم. در حال حاضر روابط خوب نیست.

س- سالهاست که از پذیرش قطعنامه و برقراری آتشبس میگذرد. ولی ما شاهد حضور منافقین در عراق هستیم و اقدامات تروریستی که اینها علیه کشور ما انجام میدهند. آیا این موضوع میتواند روی روابط کشور تأثیر گذار باشد؟ اگر اینگونه است تا چه میزان تأثیرگذار است؟ ما چه تدابیری برای پیشگیری از این قضایا اندیشیدهایم؟

ج- این یکی از موانع اصلاح روابط است. عراقی‌ها با همهی مشکلاتی که در دنیا و داخل دارند، این سیاست خصمانه را از طریق حمایت منافقین نشان میدهند. علنی هم است. فکر میکنم حضور منافین در عراق هم به عنوان نقض شرایط قطعنامه و هم به عنوان علامت جدّی عدم صداقت و خصومت، مطرح است.

س- خیلی متشکریم از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید.

ج- انشاءالله موفق باشید.