س) با توجه به شناختی که حضرتعالی از سید عباس موسوی دارید، بفرمائید تعامل مسئولان انقلاب اسلامی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب با ایشان چگونه بوده است؟
ج) بسم الله الرحمن الرحیم، شهید سید عباس موسوی هم پیش از انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب، در بین ما شناخته شده بودند. مخصوصاً خود من بخاطر همکاریهایی که با امام موسی صدر در لبنان داشتم، بطور طبیعی با شهید موسوی هم آشنایی پیدا کرده بودم.
در همان شروع به کار نهضت محرومان که امام صدر تأسیس کردند و بعد در تأسیس حوزه بعلبک که یک کار اساسی بود، ما نقش آقای موسوی را میدیدیم. پیش از انقلاب سفری به لبنان داشتم، در آنجا احساس کردم که بین لبنان، بیروت و نجف، قدری ابهامات وجود دارد. برای کمک به همین موضوع به نجف سفر کردم. آنجا بود که احساس کردم شهید موسوی بعنوان یک رابط خوب بین امام موسی صدر و شهید آیتالله صدر در عراق کار میکند. حقیقتاً پل خوبی بین نجف و بیروت بود. با جنگ داخلی در لبنان مشکلات بسیار زیادی بروز کرد که باز چهره آقای موسوی در کنار آقای صدر، جایگاه مناسب و روشنتری پیدا کرد.
س) شما در بین صحبتهایتان فرمودید که سفری به لبنان داشتید. آیا این سفر به سید عباس موسوی ارتباط داشت؟
ج) نه؛ من در سفری که به لبنان داشتم، مقداری بخاطر خود لبنان و برنامههای امام موسی صدر بود و مقداری هم بخاطر اینکه جمعی از مبارزان ایرانی متواری بودند و در لبنان زندگی میکردند. در آن زمان اختلافاتی بین مجلس اعلا و آقای صدر پیدا شده بود. لذا من به آنجا رفتم که کمک کنم تا این اختلافات حل شود که شد. هم هماهنگی بین نجف و بیروت بهتر شد و هم بین نیروهایی که در بیروت بودند و آقای صدر، ارتباط خوبی برقرار شد. در آن سفر من بیشتر با آقای صدر کار میکردم. چون سفر من به عراق، یک مقدار مخاطره آمیز بود، سعی میکردم کمتر مشاهده شوم.
س) جایگاه سید عباس موسوی در شکلگیری و تداوم حزب الله را چگونه ارزیابی میکنید؟
ج) فکر میکنم آقای موسوی یکی از مؤثرترین افراد در تأسیس حزب الله بودند. میدیدیم که ایشان در این مورد بسیار فعال هستند. مخلصانه عمل میکردند و تا آخر عمرشان هم در این میدان کارساز بودند. باید نقش شهید سید عباس موسوی را در تأسیس حزبالله بعنوان نقش اول حساب کنیم.
س) اسرائیل در ترور بزرگان و رهبران حزب الله از جمله سید عباس موسوی و سردار رشید اسلام عماد مغنیه، بدنبال چه اهدافی بود؟
ج) برای اسرائیل خیلی مشکل است که در کنار مرزهایش یک نیروی مسلمان، متعهد، مجاهد و شجاع مثل حزب الله را داشته باشد. طبعاً عوامل اسرائیل، افراد مؤثر را شناسایی میکنند و به همان شیوهای که در بین استعمارگران و عوامل آنها وجود دارد، به شکلی این افراد را از سر راه خودشان برمیدارند. با ترور یا راههای دیگر باشد، فرقی نمیکند. ما باید هوشیار باشیم تا این فرصت را به اسرائیلیها و دشمنان ندهیم. همیشه نیروهای مؤثر، کارساز و تأثیرگذار جهاد، در خطر اینگونه ترورها و حذف کردنها هستند.
س) جنابعالی چه رهنمودی برای نیروهای مقاومت در لبنان دارید؟
ج) نیروهای مقاومت لبنان مردم رشید، آگاه و بالغی هستند. ما هر چه که فکر میکنیم، میبینیم که آنها در اینگونه مسائل بهتر و جلوتر از ما حرکت میکنند. لذا نمیخواهم رهنمودی برای آنها مطرح کنم. فقط میخواهم از آنها تشکر و تحسین کنم. کارهایی که آنها میکنند و برنامههایی که دارند و صلابت، شجاعت، پایداری و ایثاری که در آنها میبینیم، حقیقتاً مایه فخر جهان اسلام است.
س) در مورد رابطه حسنه امام خمینی و سید عباس موسوی میخواستم سئوال کنم. ظاهراً حضرت امام به حضرتعالی سفارش کردند که نسبت به سید عباس موسوی اهتمام ویژهای داشته باشید.
ج) بله. اوایل انقلاب در لبنان مسایلی زیادی بخاطر اشغال پیش آمد و مشکلات زیادی برای مردم این کشور پیش آمد؛ بنابراین نیاز بود که از سوی ایران هم کمکی به آنجا شود. امام از من خواستند که کسانی را به آنجا بفرستم تا هم از وضع میدان و شرایط آگاه شویم و هم نوع کمک که میخواهیم به آنجا کنیم، مشخص شود. من هم این کار را انجام دادم. در آن زمان طرف اساسی ما در آن جهت، شهید عباس موسوی بود. فکر میکنم یکی از صحنههایی است که ارتباط ایران و لبنان را خیلی مستحکمتر و پایدارتر کرد.
س) ظاهراً در سال 1982، کنفرانسی تحت عنوان مستضعفین در هتل استقلال تهران برگزار شد. حضرتعالی نیز در این کنفرانس حضور داشتید. در جریان این اجلاس، حضرتعالی هیأتی از ایران به لبنان اعزام میکنید. چون ظاهراً همزمان با این اجلاس یورشی از سوی نیروهای اسرائیلی به لبنان صورت میگیرد. حضرتعالی این نیروها را به لبنان میفرستید تا اخبار آنجا را خدمت شما بدهند. اگر میشود در خصوص این موضوع مقداری توضیح بفرمائید.
ج) همان توضیحی که قبلاً دادم، در رابطه با همین سئوال شما در آن مقطع زمانی بود. یکی از اهداف اساسی ما در قانون اساسی، رسالت دینی و انقلاب ما، این است که به محرومان و مظلومان کمک کنیم و یکی از موارد بسیار شخص محروم و مظلوم، مردم فلسطین بودند و همچنین با شرایطی که در لبنان پیش آمده بود، تصمیم گرفتیم که هرگونه کمکی که میتوانیم، به آنها کنیم؛ بنابراین اولاً اجلاسی در ایران برگزار شد که در آن اشخاص خبرهای حضور پیدا کردند و بحثهای جدی در آنجا شد و خیلی چیزها روشن شد. ثانیاً ما میخواستیم از صحنه لبنان و فلسطین بیشتر آگاه شویم. لذا به خواست امام هیأتی را به لبنان اعزام کردیم و نتایج بسیار خوبی هم بدست آوردیم.
س) لطفاً در مورد شخصیت عماد مغنیه مقداری توضیح بفرمائید.
ج) شهیدعماد مغنیه از پیشتازان جهاد و شخصیتی مجاهد، مؤمن و اثرپذیر بودند. حقیقتاً هم حق زیادی بر مقاومت لبنان و بعد هم در جاهای دیگری که حضور داشتند، دارند. من میدانم که اسرائیلیها همیشه نسبت به عماد مغنیه کینه داشتند و دائماً در صدد این بودند که ایشان را پیدا کنند و مخفی هم نمیکردند. نمیدانم چگونه شد که توانستند به ایشان دسترسی پیدا کنند و او را از مقاومت بگیرند. البته مطمئن هستم که خون این شهید مجاهد، آثار خودش را در صحنه جهاد خواهد داشت؛ یعنی پیروان بیشتری برای حزب الله و نیروی مقاومت جذب خواهد کرد.
س) بنظر شما شخصیت سیدحسن نصرالله در رسانههای اسرائیلی چگونه جلوه کرد؟
ج) فکر میکنم یکی از وظایف لبنان و حزب الله این است که این شخصیت را با خدماتی که انجام داده و کارهای بنیادینی که در تأسیس مقاومت داشتند، بیشتر به نسل جدید معرفی شوند.
شخصیت آقای سید حسن نصرالله به حزب الله وسعتی داد و حقیقتاً مدیریت ایشان در مقاومت، جهاد، شجاعت، طراحی اقداماتی که ایشان و همکارانش در شورای مقاومت انجام میدهند، نشان دهنده این است که در آنجا به اندازه کافی آگاهی هست. آن مقداری هم که لازم باشد و ایشان تشخیص دادند، اقدام خواهند کرد. ما هم وظیفه داریم که در رسانههایمان این کار را انجام دهیم.
س) خیلی ممنون و متشکر از این که وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتید.
ج) خیلی خوش آمدید و شما را به خدا میسپاریم.