مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره خاطرات شب 22 بهمن 1357
○ بسم الله نور. یادتان هست ساعت 11 شب 22 بهمن 30 سال پیش کجا بودید و چه میکردید؟
● بسم الله الرحمن الرحیم. روز 22 بهمن خیلی مشغول بودیم. لحظهای آرام نداشتیم. دلمان پر از دلهره و امید بود. اواخر شب که به سمت خانه حرکت میکردیم، در جادهها، خیابانها و نقاط حساس، بچههای انقلاب قدم به قدم جمع شده و سنگر درست میکردند. نیروهای مسلحی که خیلی کار با اسلحه را بلد نبودند، همه جا بودند. بعضی جاها آتش روشن کرده بودند. عبور از این همه موانع که درست کرده بودند، برایم جالب بود. میبایست این کار را میکردند. شب خاطرانگیزی برایم بود که از مدرسه علوی به سمت منزل که در دزاشیب بود، منظرههای خوبی در مسیر دیدم.
○ اگر در آن زمان از شما میپرسیدند آقای هاشمی حال که انقلاب پیروز شد، فکر میکنید 30 سال بعدا این کشور چه شکلی باشد، چه میگفتید؟
● آنچه در دل ما بود ساخت کشور براساس احکام و معارف اسلامی بود. از لحاظ مادی هم میخواستیم زندگی مردم را مرفه کنیم و بیشتر فقرا را به رفاه برسانیم. از بخشی که مرفه بودند، اختلاف طبقاتی را کم و ایران را آباد کنیم. همان آرزوهایی بود که از جوانی همیشه در ذهن داشتیم. فکر میکردیم در کمتر از 30 سال به نتیجه میرسانیم و کشور الگویی برای
دنیا در ایران بوجود میآوریم.
○ اما نگذاشتند. کودتا کردند، معارضین داخلی را برایمان درست کردند، جنگ علیه ما راه انداختند، حمله نظامی کردند و خیلی مسائل دیگری که نگذاشتند با سرعت به آنچه میخواستیم، نزدیک شویم. اما به هر حال 30 سال گذشت، حال با آنچه آن شب برای ایران متصور بودید، چقدر فاصله داریم؟
● نمیتوانم چقدرش را بگویم و متر تعیین کنم، ولی به همه آنچه که فکر میکردیم، نرسیدیم. البته کارهای بزرگی کردیم. اولاً موفق شدیم کشور را مستقل و از سلطه خارجی آزاد کنیم. اما بعد استقلالی که خیلی برایش تلاش کردیم، بعد دفاعی بود. بعد از جنگ سعی کردیم از لحاظ عمرانی همه چیز در داخل کشور وجود داشته باشد. فکر میکنم از لحاظ دانشهای پیشرفته و تکنولوژیهای امروزی که استقلال واقعی در آنجاست، در راهیم و هنوز نیاز داریم که کار کنیم. حال اینکه تعامل جهانی هیچ وقت متوقف نمیشود و همه دنیا مثل ظرف مرتبطه در حال تعامل هستند. به هر حال فکر میکنم باید بیش از کار کنیم.
هدف ما در چشمانداز بیست ساله این است که در منطقه در بین 28 کشور مقام اول باشیم. این بلندپروازی نیست. باید در همه شاخصهای توسعه مثل دانش و تکنولوژی اول باشیم. شاخصها را هم تعریف کردیم. الان در بعضی از شاخصها دوم، سوم و پنجم هستیم، البته آنها هم در حال پیش رفتن هستند. چون ساکن و ساکت نیستند. ما باید سرعت خود را بیشتر کنیم تا به اهداف خود برسیم.
○ به عدالت اجتماعی چقدر نزدیک شدهایم؟
● کارهای بزرگی کردیم. مثلاً روستاهای ما در زمان شاه مورد غفلت بودند. هیچ کس به فکر روستاها نبوده است. به جز چند روستای نمونه که برای گول زدن بود. ولی ما موفق شدیم و روستاها را خیلی جلو آوردیم. الان نزدیک به تمام روستاهای کشور آب، برق و بعضیهایشان گاز، مدرسه، تلفن. درمانگاه و راه دارند. به نقاط محروم که خیلی ظلم در حق آنها شد، رسیدیم که اینها مهم است.
از لحاظ تحصیلی قشر عظیمی در روستاها و شهرستانها و نقاط محروم بیسواد بودند که توانستیم کشور را باسواد کنیم. توسعه علمی کشور از قله تا سطوح پایین خیلی زیباست. در گذشته - اگر یادتان باشد- دانشگاه یک کار لوکس حساب میشد که فقط فرزندان خانوادههای مرفه میتوانستند به دانشگاه برسند. الان بچههای تحت پوشش کمیته امداد هم میتوانند تا هر جا که بخواهند، درس بخوانند. این توازن خوبی است که در حال بوجود آمدن است که در آینده رفع تبعیض واقعی را درست میکند. چون بیشتر افراد باسواد هستند.
○ آنچه میفرمایید کاملاً درست است و پیشرفتهای خوبی داشتیم و کارهای خوبی از لحاظ عمران روستایی، شهرهای کوچک و مناطق محروم انجام شد، ولی به نظر میرسد کارهای بزرگی پیش رو داریم که نکردیم. از جمله در نقاط مرزی و محروم همچنان اتفاقاتی میافتد که شنیدنش تعجببرانگیز است. ممکن است یک آدم به خاطر نبودن دارو، آب آشامیدنی و پزشک، بر اثر یک بیماری ساده جانش را از دست بدهد که شاید ملاک و سنجش خوبی برای کارهایمان نداریم. فکر میکنید چند سال دیگر تمام مردم ایران شایسته این هستند که آرام و راحت بخوابند؟ یعنی یک نفر در ایران به خاطر فقر و بیدارویی و.. جانش را از دست ندهد؟!
● فکر میکنم این جزو آرزوهای تحقق نیافته ماست. شما زود داخل حرف من آمدید که آن نکته را نگفتم و حال میگویم. جای تأمین اجتماعی کامل در کشور خالی است. من در آخر دولتم یک لایحه تأمین اجتماعی نوشتم و به مجلس فرستادم و آنچه که شما گفتید، در آن دیده شده بود. کسی که در ایران متولد میشود و یا در ایران به عنوان پناهنده و یا غیره که به صورت رسمی زندگی میکند، تحت بیمه کامل اجتماعی است که از لحاظ مسکن، درمان، بهداشت، تحصیل و شغل تحت پوشش باشد. شاید شغل نداشته باشد که بیمه بیکاری به او حقوق میدهد. اگر این لایحه آن روز تصویب میشد، بسیاری از این کارها را که امروز انجام میدهیم، مانند امداد به بیمهگذار و بیمهگر میدادیم و این مسائل حل میشد. انشاءالله این کار در برنامه پنجم اتفاق بیافتد.
چون در برنامههایش آوردیم که بیمه اجتماعی کامل ایجاد کنیم تا کسی نگران اینها نباشد. اما کار اساسی که مردم را نجات میدهد، ثبات شغلی است. باید اشتغال درست کنیم تا مردم روی پای خودشان باشند و خانمها هم بتوانند کار کنند. یعنی آنهایی که در سن کار کردن هستند، بتوانند کار کنند. اگر این اتفاق بیافتد، نیاز به کمک ندارند. آن وقت آنها ما را کمک میکنند.
○ به جز حضور حضرت امام که فقدانش جبراننشدنی است، آیا چیزی است که در سال 57 بود و الان نیست و حسرتش را میخورید؟
● بله چیزهایی هست. یک چیز که الان کم شده، وحدت، همکاری و همدلی مردم است. همدلیها در اکثریت قاطع مردم بود. ولی الان در تعارضهای سیاسی و بعضی کارهای دیگر کمکم ضعیف شد که حسرتش را میخورم. دلم میخوهد رقابتهای سیاسی هم با همدلی باشد که هر کس را مردم بیشتر قبول دارند، انتخاب شود. هر کس برنامه بهتری ارائه میکند، بتواند موفقتر عمل کند که جایش خالی است.
○ چگونه میتوان به آن رسید؟
● اگر بعضی از خودخواهیها کنار برود و عقلانیت حاکم شود، کار سختی نیست. با اخلاق اسلامی و با اخلاق انسانهای پیشرفته و توسعهیافته میتوان رسید. بالاخره دعواها نتیجه ندارد. رقابت باعث ترقی میشود. رقابت را مثبت میبینم. اما باید با اخلاق اسلامی رقابت کنیم.
○ اجازه دارم سؤال جسورانهای بپرسم؟
● چه عیبی دارد؟
○ ببینید 30 سال از انقلاب گذشته و در این 30 سال مردم کوچه و خیابان نبودند که این رقابتها را شکل میدادند و عقب و جلو میکردند بلکه همین مسئولین که با آنها سروکار داریم، بودند. به هر حال 30 سال زمانی خوبی بود که آداب رقابت را یاد گرفته باشند. اگر پس از 30 سال آداب را یاد نگرفته باشند، کمی نگران کننده نیست؟
● این سؤال جسورانه نیست. حسرت ما هم همین جاست. یعنی توقع ما اینجاست که همانهایی که با همدلی انقلاب را پیروز کردند، با همدلی این آهنگ همکاری را حفظ کنند. شخص خاصی را به عنوان مقصر تعریف نمیکنم. شاید خود شما بررسی کنید. اما در مجموع نمیخواهم سلب مسئولیت کنم.
○ چشم انداز شما از 30 سال دیگر چیست؟
● چشمانداز خود را در سند چشمانداز بیست ساله نوشتیم که چهار سالش گذشته است. در این چهار سال هم خواست ما محقق نشده است. چشمانداز عملیاتی است و قابلیت تحقق را دارد. با تجربه و اطلاع از منابع کشور و انسانهای تحصیل کرده و امکانات موجود طراحی کردیم. 16 سال وقت داریم تا به آنچه که هدف همه ماست، برسیم. اگر کوتاهی نکنیم، میرسیم. در قدم بعدی شرایط دنیا عوض میشود و آن روز باید تصمیم گرفت و نمیتوان پیشبینی کرد.
○ شاید چیزی را که میخواستم بپرسم، بد پرسیده باشم. اوایل انقلاب مجلات علمی تصویرهای مختلقی از سال 2000 به عنوان سال رویایی میدادند. میگفتند مردم در آن سال خیلی راحت هستند. حال تصویر شما در یک جمله از 30 سال دیگر انقلاب چیست؟
● قاعدتاً علم و فن و پیشرفتهای زندگی همه را تحت تأثیر قرار میدهد که انشاءالله برای ما دور از دسترس نیست.
○ از شما سپاسگزاریم که وقت خود را به بینندگان شبکه اول سیما دادید.
● موفق باشید.