مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره امام زمان(عج)

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره امام زمان(عج)

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۶ آبان ۱۳۸۷
محتوای خوب برنامه به سوی ظهور/ خوشحالی از مطالب ارزنده درباره امام زمان (عج)/ وجود بعد کاربردی جدّی در همه ادیان/ جامعیت و اکمال دین اسلام/ امام زمان (عج) مکّمل اندیشه‌های پیامبر (ص) برای حکومت اسلامی/ اثرات ارزنده انتظار برای ظهور منجی/ حضرت حجت (عج)، یک واقعیت منصوب الهی/ امیدواری انسان‌ها در وجود یک منجی/ نقش سازنده انتظار فرج در ابعاد فردی و اجتماعی/ انتظار فرج، منبع انرژی برای انسان‌ها/ استناد خداوند به علم انسان در جواب به اعتراض فرشتگان برای خلقت انسان/ تأکید برعاقبت به خیری بشر در همه کتب آسمانی/ بشارت‌های قرآنی برای عاقبت به خیری بشر/ تلاش انسان در جهت شایسته بودن برای زمان ظهور منجی/ انتظار منجی و خلق یک انرژی مثبت در انسان‌ها/ انتظار فرج، منشأ حرکت مردم ایران به سوی انقلاب اسلامی/ وظیفه مسلمانان برای اجرای منویات اسلام/ دروغ‌های پیش گویی ظهور فرج/ تأثیر انتظار فرج در حرکت‌های جهادی/ استفاده شیاطین از موضوعات قابل احترام مردم/ تلاش دشمنان اسلام برای سؤ استفاده از مهدویت/ انقلاب اسلامی ردّ تفکر عدم حرکت برای ظهور حجت/ تعبیر پرچم ضلال از سوی بعضی‌ها برای حکومت‌های اسلامی قبل از ظهور حجت/ اندیشه‌های متحجرانه ولایتیون در زمان مبارزه/ تفکرات انجمن حجتیه مزاحم فکری مبارزین قبل از انقلاب/ تعبیرات ناامید کننده انجمن حجتیه درباره مبارزه/ روشن بودن ظهور منجی برای خواص دوره پیامبر (ص)/ ظهور مهدی‌های فراوان در تاریخ اسلام/ نمونه‌های از مهدی‌های ادعایی در تاریخ/ اعتقاد بعضی‌ها به مهدی موعود بودن امام جعفر صادق (ع)/ ایجاد فتنه‌های تاریخی در اسلام با سوءاستفاده از مهدویت/ آسیب پذیری اعتقادات مردم به ادعاهای ارتباط بعضی‌ها با حضرت مهدی (عج)/کمین و انتظار دشمنان اسلام برای ایجاد فتنه در میان مسلمانان با استفاده از مهدویت/ لزوم بیان روشن مضراّت مدعیان مهدویت برای مردم/ لزوم معرفی کارشناسانه جریان‌های ضلال در جامعه/ لزوم روشنگری صاحب نظران در مسئله مهدویت/ پیام‌های دروغین ائمه، یکی از آسیب‌های جدّی اعتقادات مردم/ نمونه‌های از ادعای ارتباط با امام زمان (عج) توسط دو نفر در زمان حیات امام/ روشن شدن ادعای دروغگوها در امتحان امام/وظیفه خواص در تکذیب ادعای ارتباط با امام زمان (عج)/ فتنه بزرگ شلمغانی در زمان غیبت صغری/ لزوم تطبیق ادعاهای بیانات و پیامهای ائمه با قرآن/ قرآن، اصل ثابت مسلمانان/ آسیب‌های واگذاری اداره کشور به پیامهای ادعایی از سوی امام زمان (عج)/ وظیفه خطیر علماء در آگاه کردن مردم با حقایق مهدویت/ تلاش پنهان مدعیان دروغین ارتباط با امام زمان (عج) برای فریب مردم/ افزایش ادعای نائب امام زمان بودن در قطعاتی از تاریخ/ لزوم تلاش‌های فرهنگی برای ارتقای اطلاعات مردم در مووع مهدویت/تعبیر رهبری درباره پوچ بودن ادعاهای خرافاتی/ ادعای عجیب و غریب ارتباط با امام زمان (عج) در دولت نهم/ مجلس خبرگان، از لوازم نظام مبتنی بر مکتب تشیّع/ شرایط ولی فقیه در قانون اساسی/ وظیفه خبرگان برای شناسایی و شناساندن ولی فقیه در جامعه/امام معصوم، اصالت بحث ولایت فقیه/ وظایف مجلس خبرگان در موضوع ولی فقیه و تداوم شرایط/ کارهای پژوهشی مجلس خبرگان/ ادلّه شرعی فقهای خبرگان/ لزوم استفاده از مبانی عقلی در مباحث دینی/ تأکید فراوان قرآن برارائه سند در ادعاها/ ممنوعیت مسلمانان از پذیرش حرفهای بی سند/ ادلّه فراوان وجود مهدویت در اسلام/ تلاش راویان اسرائیلی و مدعیان مهدویت برای جعل روایات/ وظیفه خطیر علما در شناسایی روایات صحیح از ناصحیح/ وظیفه خطیر خبرگان در ورود به بحث مهدویت/ ورود مطالب فراوان ناصحیح در بحث مهدویت بین مسلمانان/ افزایش خرافات و حرفهای باطل در جامعه نشانه‌ای از عدم فعالیت صحیح علما/ باز بودن میدان مهدویت برای متفکران صاحب صلاحیت/ لزوم تلاش مراجع و محققان مورد تأیید حوزه برای افزایش آگاهی مردم/ لزوم بررسی دقیق کتاب‌های با موضوع مهدویت/ لزوم مشخص شدن مجازات جرائم مربوط به مهدویت/ لزوم ورود مجلس برای تصویب یک قانون محکم برای مقابله با ادعاهای مهدویت/ ولی فقیه، نائب امام زمان (عج)/ مجمع تشخیص، مشاور ولی فقیه در تدوین سیاست‌های کلی نظام اسلامی/ وظایف مجمع تشخیص در قانون اساسی/ تدوین سیاست کلی 140 مورد در مجمع تشخیص/ تفویض نظارت برحسن اجرای سیاست‌های کلی از سوی رهبری به مجمع تشخیص/ اهمیت سیاست‌های کلی نظام به عنوان سیاست‌های یک نظام مبتنی برمکتب اهل بیت (ع)/ تدوین سیاست‌های کلی بخش فرهنگ در مجمع تشخیص/ قلمرو قانونی تدوین سیاست‌های کلی/ ارتباط تنگاتنگ جهانی شدن با بحث مهدویت/ تفاوت جهانی شدن با جهانی کردن/ اسلام، صاحب حکومت واحد جهانی/ افتخار شیعه ظهور حجت آخرالزمان/ حرکت تدریجی جهان به سوی جهانی شدن امور/ کم شدن تدریجی اختیارات ملت‌ها و دولت‌ها/ زیاد شدن تدریجی قدرت مراکز بین‌المللی/ موافقت شیعه با حرکت سالم جهانی شدن/ تأکیدات فراوان قرآن براست واحده اختلافات شیعه و سنی، مانع بزرگ حرکت اسلام به سوی جهانی شدن/ مظلومیت و اقلیت شیعه در جهان اسلام/ اعتدال، شرط اصلی حرکت شیعه به سوی جهانی شدن/ برگزاری کنفرانس وحدت اسلامی، گاهی در جهت وحدت مسلمانان/ تأثیرات افراط و تفریط و تنگ نظری‌ها و توطئه‌های خارجی در مخدوش شدن وحدت مسلمانان/ وظیفه مسلمانان در جهت نهادینه کردن وحدت/ تلاش برای وحدت مسلمانان، اوّلین گام به سوی مهدویت/ حجت‌های شرعی، شاخصی برای جلب رضایت حضرت حجت (عج)/ فریبکاری ادعای دروغ مورد تأیید امام زمان (عج) بودن/ حجت شرعی، پاسخی برای بازخواست‌های احتمالی الهی/ لزوم توجه به مهدویت براساس ادلّه اربعه احکام

س) امروز هم افتخار داریم که تا با برنامه به سوی ظهور مهمان‌خانه‌های شما باشیم و امیدواریم که برنامه امروز مورد نظر شما واقع بشود و انشاءالله بتوانیم در کنار شما برنامه خوبی را داشته باشیم. آقای فتحی‌پور در خدمت شما هم هستیم.

س) بنده هم عرض سلام و درود خدمت شما عزیزان دارم و ولادت کریمه اهل بیت حضرت معصومه (س) را خدمت شما تبریک عرض می‌کنم. جناب آقای طباطبایی! در این مدت برنامه‌هایی که به سوی ظهور هستیم، بسیاری از عزیزان به ما مراجعه می‌کنند و نظرات شما را ثبت می‌کنیم و از آنها در طول برنامه انشاءالله استفاده خواهیم کرد. بعضی از برنامه‌هایی را که شما مشاهده می‌کنید، براساس نظرات شما عزیزان تنظیم شده و موضوعات ناظر بر سئوالاتی است که دغدغه شما بزرگواران بوده است.

س) من هم جا دارد خدمت شما ولادت با سعادت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) را تبریک عرض کنم و روز شادی را در کنار خانواده محترم برایتان آرزو می‌کنم. در برنامه امروز افتخار داریم در خدمت مهمان بزرگواری باشیم. حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که قبلاً هم بسوی ظهور این افتخار را داشته است که در برنامه دیگری به عنوان موضوع جهانی سازی در خدمت حاج آقا باشد که استفاده کردیم و مورد استقبال شما بینندگان قرار گرفت. حاج آقا خیلی خوشحال هستیم که امروز افتخار دادید تا در خدمت شما هستیم و این ایام را خدمت شما تبریک عرض می‌کنیم.

ج) متشکرم به خاطر برنامه‌های بسیار خوب به سوی ظهور که محور نظام ماست، از شما تشکر می‌کنیم.

س) شما برنامه ما را می‌بینید؟

ج) گاهی می‌بینم. فرصت اینکه با تلویزیون کار کنم، کم برایم پیش می‌آید ولی هر جا فرصتی شود، از آن استفاده می‌کنم.

س) حاج آقا نظرتان چیست؟ خیلی خوشحال می‌شویم بشنویم.

ج) خوشحال می‌شوم. بالاخره هر چه که از امام زمان (عج) گفته شود بخصوص اگر مطالبی حقیقی مطرح شود، برای ما خوشحال کننده است.

س) برای ما مایه دلگرمی است که شما بیننده ما باشید و از نظرات شما هم استفاده کنیم.

ج) به همین دلیل با برنامه‌های شما همکاری می‌کنیم.

س) زنده باشید، انشاءالله خدا توفیق‌تان بدهد. امروز در برنامه در خدمت حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا کلباسی هم هستیم که مشاور برنامه ما هستند. مدیر محترم مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم. حاج آقا من هم خدمت شما سلام عرض می‌کنم و عرض تبریک دارم.

س) من هم خدمت شما و تمام بینندگان عزیز عرض سلام دارم و امیدوارم که خداوند توفیق بدهد تا خدمت گزار باشم.

ج) زنده باشید. من فکر می‌کنم که اگر باب صحبت را از طریق شما باز بکنیم، بد نباشد. شما سئوال اول را مطرح بفرمایید.

 س) اجازه می‌فرمائید؟

ج) شما که می‌گویید، ما خوشحال‌تر می‌شویم. برای اینکه شما از موقعیت یک عالم آشنا به زمان، مسائل را مطرح می‌کنید.

س) بحمدالله حضرت عالی از دیرباز نگاهتان به فقه، قرآن و معارف اهل بیت، با یک نگاه کاربردی بوده است. الان ما این سئوال را از محضر شما داشته باشیم و استفاده کنیم. همان گونه که توحید یک سری کاربردهایی دارد، یعنی راه کارهایی در عمل به ما می‌دهد و همین‌هایی را مشخص می‌کند یا دیگر معارف اسلام و قرآن. مسئله ظهور و مسئله قیام و انقلاب حضرت چه نقش کاربردی در عملکرد فعلی ما می‌تواند داشته باشد.

ج) بسم الله الرحمن الرحیم، شما قطعاً واقفید که اصولاً همه ادیان آسمانی، بعد کاربردی جدّی دارند؛ یعنی غیر از عقاید که انسان‌ها را به اصولی معتقد می‌کنند، می‌خواهند زندگی مردم را زندگی درستی قرار بدهند و جامعه را اداره کنند. بعضی از ادیان گاهی مثلاً ابعادشان کم و زیاد می‌شود، ولی اسلام دین جامع و کاملی است که بعد از آن قرار نیست دینی بیاید. همین طور از قرآن استفاده می‌شود و از کلمات پیغمبر خیلی صریح برمی‌آید. همه مطالبی که در سعادت یا شقاوت و بدبختی جامعه مؤثرند، در قرآن و درسنت پیغمبر که مکمل و مفسّر قرآن است، آمده است. ما ظهور حضرت حجت را در همین راستا می‌بینیم. کاری که در زمان پیغمبر گفته شد، اما تکمیل نشد. مواردش وجود نداشت که تحقق پیدا کند. باید در طول زمان اتفاق می‌افتاد. دین خاتم است، یعنی تا قیامت. باید در زمان حجت همه آن چیزی که نوید آسمانی داشته، برای خوشبختی بشر در روی زمین، در مایه دین تحقق پیدا بکند. یک بخش آن فکری، نظری و قسمت عمده‌اش در همه زمینه‌ها عملی است.

س) الان دقیقاً می‌خواهیم این سئوال را مطرح کنیم که این در زندگی امروز ما چه دستوری می‌تواند داشته باشد؟ یعنی آیا این جنبه کاربردی در حیات امروز ما، در سیاست، جامعه، در مسائل فردی و اجتماعی، دارد یا ندارد؟ یا صرفاً خبری مربوط به آینده و اتفاقی است که خواهد افتاد؟ امروز چه نقشی در حقیقت در زندگی ما می‌تواند داشته باشد؟

ج) بله. شما یک وقت از ظهور می‌پرسید که جواب من به ظهور برگشت می‌کند؛ یعنی ظهور که اتفاق بیافتد، همه چیز عملیاتی و آن طوری که می‌خواهیم، هست. یک وقت از این حالت غیبت و انتظار، به امید ظهور زندگی می‌کنیم. بله اگر سئوال کنید، باید بحث بکنیم و ببینیم نفس حالت انتظار ظهور حجت و غیبت طولانی حضرت حجت که این انتظار و امید بسیار طولانی شده، چه اثری در جامعه ما دارد. لابد منظورتان این است.

س) بخشی همین است. به هر حال ظهور، یعنی منتظر ظهور بودن و نگاه به آن واقعه بایستی کاربردهایی در زندگی ما داشته باشد.

ج) همین حالت انتظار؟

س) یکی از آنها انتظار است. شاید چیزهای دیگر هم باشد.

ج) مثلاً؟

س) مثلاً: در رفتار و جهت گیری ما. آیا در جهت گیری، مسائل کلان مملکت و در مسائل کلان اقتصادی، اجتماعی، قانونگذاری، می‌تواند نقش ایفا بکند؟

ج) ببینید یک بار از خود حضرت حجت می‌پرسید، ایشان که الان در بین ما حضور ندارند که از عمل، صحبت و یا راهنمایی‌شان استفاده کنیم. ما از منابعی که در اختیار داریم، حضرت حجت را یک واقعیت منصوب الهی می‌شناسیم امید هم داریم که در آینده، آثار اسلام و قرآن را بدست ایشان و شاید کسانی که بعد از ایشان خواهند بود، تحقق بدهیم. الان که ایشان نیستند، ما چنین افقی را در آینده زندگی بشر برای خودمان ترسیم کردیم و به آن اعتقاد داریم و نمی‌دانیم این اتفاق چه موقع می‌افتد. شاید خیلی زود و شاید خیلی طولانی. پس یک حالت امید در دل‌هاست که چنین روزی خواهد آمد و دیر یا زود این اتفاق می‌افتد. انتظاری هم داریم که بی صبرانه منتظریم تا زودتر این اتفاق بیافتد و شاید هم در زندگی خودمان هم ببینیم. معلوم است کسی که یک افق یا آینده روشنی را با اعتقادات دیگرش برای خودش ترسیم کرده و از طرفی با اسناد دیگر معتقد است که این افق با ظهور حضرت حجت ارتباط دارد، چنین انسانی را شما در نظر بگیرید که دیدش به آن افق است و امیدش به ظهور آن منجی است، تحقیقاً به خاطر آن امید و آن انتظار و آنچه را که از اسلام و امام زمان می‌شناسد و آنچه را که نمی‌شناسد و می‌داند که امام زمان آنها را می‌شناسد و اجرا می‌کند، تحقیقاً نقش سازنده‌ای در وجود انسان دارد و فرق می‌کند با انسانی که ناامید است، آینده را مثل گذشته و یا بدتر از گذشته می‌بیند و فکر می‌کند همه چیز تکرار مکررات خواهد بود. این یک جور انسان است. انسان‌هایی که آن جور افقی دارند و آن جور امید و انتظاری دارند، امید اصلاً در جود انسان خودش به عنوان یک موتور محرک، یک راهنما و منبع انرژی عمل می‌کند و از این جا بیرون می‌آید.

س) آقای هاشمی! سئوالی که مطرح است این است که از هر مکتبی از جمله از دین مبین اسلام، یک استراتژی بیرون می‌آید و حضرت عالی هم چه پیش از انقلاب و چه پس از آن به عنوان یک شخصیت استراتژیست شناخته شدید. این را برای ما می‌فرمایید که از بحث ظهور و حقیقت آن که اتفاق خواهد افتاد، آیا ما می‌توانیم یک استراتژی خارج کنیم؟

ج) از آنچه که در بحث قبلی مطرح و اشاره کردیم، می‌تواند مبنای این قرار بگیرد. ببینید از اول خلقت آدم که خداوند مورد سئوال ملائکه قرار می‌گیرد که این بشری که در زندگی‌اش فساد، خونریزی، سفاکی دیده می‌شود، برای چه خلق می‌شود؟ خداوند جواب مبهمی به آنها می‌دهد. اول به علم آدم استناد می‌کند و بعد چیزی را که خدا می‌داند و آنها نمی‌دانند. این را در آیات دیگر قرآن می‌توانیم پیدا بکنیم که خداوند در قرآن صراحت دارد؛ و از کتب آسمانی قبلی هم نقل می‌کند که در دنیا بالاخره بشر عاقبت به خیر می‌شود. مثلاً از کتاب زبور حضرت داوود، در قرآن آمده خود زبور این مضمون را زیاد دارد که این در اراده الهی تثبیت شده که انسان‌های صالح روزی زمام اداره دنیا را به عهده می‌گیرند. صریح‌تر از نوع دیگرش که انسان‌های مظلوم و محروم به اصطلاح مستضعفان، حاکم روی زمین می‌شوند و امثال این‌ها. خوب این‌ها نشان می‌دهد که خلقت بشر در جهان، این جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم، عاقبت خوشی خواهد داشت. این عاقبت خوش را ما در افکار خودمان به عنوان استراتژی آفرینش و هم چنین حرکت اسلام و مبشرات قرآنی می‌بینیم. این یک سرمایه و هم چنین راهنمایی برای نشان دادن آن افق می‌شود. استراتژی همین است که آن پایه اصلی و افق‌های آینده را هم مشخص می‌کردند.

س) اگر اجازه می‌دهید من این سؤال را برای بینندگان یک مقدار بازتر کنم که استفاده بیشتری ببریم. مثلاً وقتی می‌گوییم که نفت 70 سال دیگر تمام خواهد شد، این یک خبر قطعی است. طبیعتاً در برنامه ریزی به سراغ سوخت و راه‌های دیگر می‌روند. مسئله این است که این حتمیت ظهور که یک خبر قطعی و وعده الهی است و در آن هم تردیدی نیست، آیا یک عملکرد خاصی را به ما القاء می‌کند که ما برای رسیدن به آن نقطه برنامه‌ریزی کنیم؟

ج) جناب‌عالی برگشتید به سئوال قبلی که داشتیم و بحث کردیم. من می‌گویم بله.

س) فقط این نقاط را می‌خواهیم بدانیم که چیست.

ج) می‌گویم بله. برای اینکه افقی ترسیم شده است و ابزارش هم روشن شده که چگونه عمل می‌شود. به فرض اینکه در این مورد معتقدیم، خودمان را باید متناسب با آن زمان بسازیم؛ و اگر می‌توانیم کمک کنیم تا با راهکارهایی که در اسناد ما هست، این مسیر کوتاه‌تر شود و زودتر به آن جا زودتر برسیم. نمی‌دانم چقدر می‌توانیم، ولی همین اراده مهم است. همین که انسان بخواهد و اقدام بکند وتلاش و جهاد بکند که به فضای خوبی که خداوند برای بشریت خواسته، برسد. پس از آن استراتژی یک انرژی در وجود انسان‌ها خلق می‌شود. همان توضیحی که قبلاً دادند که انسان امیدوار با یک افق مناسب، طبعاً حرکتش را متناسب با آن طراحی می‌کند.

س) می‌خواهم یک سئوال در حقیقت ریزتر بکنم، آیا به نظر شما انقلاب اسلامی خودش حرکتی در این مسیر نبوده است؟ یعنی چون این هدف دیده شد، به خصوص ماهیت انقلاب ما، انقلابی تحت نظارت ولی فقیه و کسی بوده که نایب امام زمان است یعنی تمام حرکت‌ها تابعی از این قضیه بوده است. آیا انقلاب خودش یک قدم عملی به سوی این مسیر نبود؟

ج) ممکن است که این اثر در انقلاب اسلامی باشد؛ اما انقلاب اسلامی منشاء ظهورش چیزهای دیگری است. الان بحث‌های امام زمان را که می‌کنیم، یک بحث خاص است؛ اما تکالیفی که در قرآن و به طور کلی در اسلام برای ما در هر زمانی تعیین شده، آن تکالیف منشاء حرکت ملت‌ها به طرف انقلاب بود؛ یعنی وظیفه خدمت به مردم، تبیین معارف الهی، مبارزه با ظلم و ستم، باز کردن راه پیشرفت مردم، همان کارهایی که هدف انقلاب بود. ایجاد استقلال و آزادی برای امت اسلامی و تحقق آنچه را که از اسلام می‌فهمیم. ممکن است همه چیز اسلام را ندانیم، ولی تحقق آنچه را که از اسلام می‌فهمیم، جزء وظایف ما بوده است. اگر حتی ما ایده امام زمان را هم نداشتیم، این کار را باید می‌کردیم؛ اما اینکه جناب‌عالی می‌پرسید آیا این یک گام در جهت ظهور است، مستند نمی‌توانم بگویم بله هست. ممکن است بارها از این انقلاب‌ها اتفاق بیافتد و منقضی شود و دوباره اتفاق بیافتد. این‌ها دیگر چیزهایی نیست که ما بتوانیم در مورد ظهور پیشگویی کنیم. این‌هایی هم که می‌کنند اشتباه می‌کنند.

س) بحث پیشگویی ندارم، بحث کاربرد آن تفکر را دارم؛ یعنی عرض می‌کنم که آیا انقلاب اسلامی تابعی از تفکر انتظار نبود؟

در حقیقت شاید گفت که اگر موتور محرک انقلاب اسلامی اگر نگاه کنیم، مبنای بر این بوده که ما زمینه ساز آن حکومت جهانی که در آینده اتفاق خواهد افتاد، باشد و در حقیقت شکل‌گیری تفکراتی که قبل از انقلاب بود و به انقلاب اسلامی منجر شد، به این ختم شد که ما نمی‌توانیم منتظر باشیم و باید خودمان در زمینه احقاق عدالت و در حقیقت اصول اسلامی حرکت بکنیم و این‌ها منتج به انقلاب اسلامی شد.

ج) اگر همان حرف قبلی را بگیرید که انسان امیدوار و دارای افق دید، آماده حرکت و تلاش و جهاد هست، بله؛ اما اگر اصلاً عقیده مهدویت را هم نداشتیم، ولی احکام دین اسلام ما را وادار به مبارزه می‌کرد تا با همین جهاد به منجی برسیم، بله. کسانی که چنین امیدی دارند، از طریق انتظار، با انرژی بیشتری کار می‌کنند.

س) حقیقتاً همین طور است. در قسمت‌های ابتدایی برنامه مباحثی در مورد کاربردهای فرهنگی محدودیت و انتظار مطرح شد که استفاده کردیم؛ اما جناب آقای هاشمی به هر حال مقوله‌هایی که در عرصه تفکر یک جامعه مطرح می‌شود، قطعاً اگر ناب باشند و مورد استفاده عموم باشند، آسیب‌هایی خواهند داشت. ما شاهد این آسیب‌ها در خود اسلام هم هستیم، استفاده‌هایی که در حقیقت از مباحث قرآنی کردند، اما در خلاف مسیر الهی بود. آیا در مباحث مهدویت می‌توانیم آسیب‌ها را بشماریم و تعریف کنیم که از چه نقاطی ممکن است این فرهنگ در حقیقت مورد هجمه قرار بگیرد؟

ج) بله. همانطور که شما اشاره کردید، معمولاً چیزهایی که اعتباری در بین مردم دارند، مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند، از اعتبار موضوعات سوءاستفاده می‌کنند. اوایل شروع مبارزات مقاله‌ای در مورد استعمار نوشتم؛ که گفتم کلمه استعمار یعنی عمران آبادی چون در مقطعی خیلی عزیز شده بود، استعمارگران با این عنوان، سراغ مردم و کشورها می‌رفتند و این همه جنایت می‌کردند. مسئله مهدویت جزو همین ارزش‌های مهم و در عین حال دارای ابهامات فراوان است که در اسلام تعبیر شده و بشریت مسلمان نجاتش را آن جا می‌بیند. استفاده‌های غلطی شده و هنوز هم می‌شود. از ابعاد مختلف آسیب‌های فراوانی پیش آمده است. یک بعد آن همین است که به خیلی‌ها حالت رخوت داد. آن‌ها می‌گویند چون حضرت حجت باید بیاید اصلاح کند، ما صبر می‌کنیم تا ایشان بیایند. من گفتم انقلاب ما رد آن تفکر است که کسی نباید منتظر آمدن ایشان بنشیند و باید کارهای خودش را انجام بدهد. آن‌ها با حضور حضرت موسی می‌گفتند خودت برو؛ اما این جا، روایتی هم داریم که ظلم می‌شود و غیره. لذا دست اصلاح را بلند نمی‌کنند و به فکر این هستند که حضرت حجت می‌آید و کارها را تمام می‌کند. این تفکر از زمان پیغمبر به بعد بوده است. تا به حال هم ادامه دارد. ما در مبارزات با افکاری در حوزه مواجه شده بودیم که به همین دلیل مبارزه را تحریم می‌کردند و می‌گفتند هر علمی به عنوان علم حکومت اسلامی قبل از آمدن حضرت حجت بلند شود، این علم کفر و علم ضلال است. زیر این پرچم نمی‌آمدند، پرچم را برای خودشان حرام می‌دانستند. کم هم نیستند. هنوز هم هستند. همین الان هم در جامعه ما فراوانند که می‌گویند خود حضرت باید بیایند و اصلاح کنند.

س) یک مقدار هم قوت گرفته است؛ یعنی باید زمینه ظلم زیاد شود تا حضرت تشریف بیاورند. این روزها به این تفکر دامن می‌زنند.

ج) شاید شما آن موقع‌ها را یادتان نباشد، ما در دوران مبارزه وقتی امام دیگر تبعید شده بودند، جریانی به نام «ولایتیون» در کشور پیش آمده بود. این حالت برعکس این ولایتیون است که الان داریم. الان وقتی می‌گوییم ولایتیون، طرفداران ولایت فقیه را می‌گوییم، آن موقع ولایتیون می‌گفتند باید صبر کنیم تا ولی امر بیاید و کارها را اصلاح بکند و این‌هایی که اقدام می‌کنند. تابع ولی امر نیستند. چقدر اذیت کردند! عده زیادی، حتی آدم‌های متشخصی هم در این جریان بودند. مثلاً انجمن حجتیه تا حدودی جزوهمین جریان بود و به همین دلیل وارد مبارزات نمی‌شد. بسیاری از جوان‌های ما به خاطر اینکه آنها مشغولشان کرده بودند، به مبارزه نمی‌پیوستند. پس این یک آسیب طولانی است که ما در طول غیبت تا به حال داشتیم و دارد تشدید هم می‌شود.

س) در حقیقت آنها قائل به تعطیل بسیاری از بخش‌های آیات و احکام می‌شوند.

ج) همین طور است.

س) آن‌ها را باید کنار بگذارند.

ج) نمی‌گذاشتند. اولاً می‌گفتند مبارزه مشت و سندان است. می‌گفتند شما دارید با مشت در سندان می‌کوبید. چه نتیجه‌ای می‌خواهید بگیرید؟ چیزهای عجیب و غریبی دیدیم. پس این یک آسیب است که مستمر است و کم هم نیست. آسیب دومی که این روزها خیلی دارد در ایران، عراق، یمن و خیلی جاهای دیگر اوج می‌گیرد، ظهور مدعیان مهدویت است. این هم جدید نیست. شما وقتی که در زمان پیغمبر برگردید، دو چیز برای خواص پیغمبر روشن بود. یکی مهدویت که انتظار داشتند روزی مهدی می‌آید و جامعه را اصلاح می‌کند ودوم هم کربلا؛ یعنی حادثه‌ای مثل کربلا اتفاق می‌افتد. خواص می‌آمدند و می‌پرسیدند ما جزو کربلایی‌ها هستیم یا نیستیم؟ در مورد حضرت مهدی هم شما برگردید به عقب. درست در زمان خود حضرت علی، می‌بینید بعضی‌ها محمد حنیفه را، اوایل هنوز این بحث‌هایی که حالا داریم نبود، همان مهدی موعود می‌دانستند و ایشان آخرش گفتند که در کوه رزوا، است. کوه رزوا را رفتیم دیدیم که چه جایی است. کنار ینبوع عربستان نزدیک بحر الحمر از توابع مدینه است؛ که می‌گفتند ایشان در کوه رزوا مخفی شد و ظهور می‌کند. آن‌ها منتظر ظهور ایشان بودند؛ یعنی از آن موقع شروع شد. بعد حضرت زید را بعضی‌ها همان حضرت قائم می‌دانستند. به زمان حضرت صادق (ع) که می‌رسیم، اصلاً خیلی‌ها خیال می‌کردند حضرت صادق (ع)، حضرت قائم خواهد بود. کسانی آمدند به این نام در زمان حضرت قائم قیام کردند. این‌ها در تاریخ اتفاق افتاده است. در زمان خودمان دارید می‌بینید. الان جاهایی را داریم که دارند فتنه‌ای برای دنیای اسلام می‌شوند قادیونی‌ها به یک شکل و شیخیه به یک شکل دیگر و گروه شاگردان حاج احمد احسایی به شکل دیگر. هر یک از اینها فتنه‌ای دارند. جنگ‌های از افغانستان داریم که با 30 هزار سوار از کاشمر آمدند و خراسان را گرفتند همه این کارها و فتنه‌ها به نام امام زمان انجام می‌شد. در سودان هنوز مسئله مهدویت هر روز فتنه برپا می‌کند. اخیراً هم در عراق دیدید که می‌خواستند حوزه نجف را منهدم کنند. کسانی بودند که مدعی ارتباط با امام زمان بودند. در ایران از این وجه مهدویت‌ها کم نداریم. آن بحث و آسیب دیگری است که ادعای ارتباط می‌کند، حال بعضی‌ها می‌گویند ما منتظر مهدی موعود هستیم. آسیب بعدی این است که می‌گویند ارتباط داریم و با آن ارتباط مردم را فریب می‌دهند. این شیوه همیشه بود؛ یعنی شما در هر قطعه تاریخ خواهید دید عده‌ای خودشان را مرتبط با امام زمان معرفی می‌کردند و مردم را فریب می‌دادند و فتنه درست می‌کردند. امروز در ایران به خاطر اوج علاقه به امام زمان این فتنه دارد تشدید می‌شود.

س) یک بحثی پیش آمد جناب آقای هاشمی، بحث این است که الان وظیفه رسانه و حداقل وظیفه رسانه جمهوری اسلامی چیست؟ به عنوان مثال عرض می‌کنم در طول تاریخ اگر کسی مدعی مهدویت بود، به هر حال ممکن بود چند مرید دوروبرش باشد و آن غائله در همان جا ختم می‌شد. ما خیلی ابزار رسانه‌ای نداشتیم مبنی بر گسترش این تفکر؛ اما الان در عصر حاضر می‌بینیم که ابزارهای ارتباطی فراهم است. بحث اینترنت و شبکه‌های ماهواره‌ای هست که این‌ها از همین گروه‌ها و از همین پتانسیل استفاده می‌کنند. وظیفه ما چیست؟ این را بعضی‌ها اعتقاد دارند و می‌گویند پرداختن به بحث مدعیان دروغین مهدویت زمینه انتشار را فراهم می‌کند. شما دارید چیزی را رسانه‌ای می‌کنید که کسانی دیگر هم مطلع خواهند شد. ما چه برخوردی باید بکنیم؟ آیا باید دست این‌ها را رو کنیم و این‌ها را معرفی کنیم؟ معرفی این‌ها زمینه انتشار نخواهد شد؟ یا اینکه نه ما باید آنها را در حقیقت به مباحث خبری می‌گویند در مرگ خبری رها کنیم و خیلی به آن نپردازیم؟ وظیفه رسانه را شما چه می‌فرمائید؟

ج) فکر می‌کنم نمی‌توان حکم کلی کرد. موارد فرق می‌کند. مواردی هست که نپرداختن تشخیص این موضوع مهم است. باعث می‌شود که چراغشان خاموش شود. ولی در دوره ما بعید است، چون خودشان ابزار دارند. به علاوه این همه رسانه‌های ضداسلام و ضد ایران وجود دارند. شما نکنید، آن‌ها می‌کنند. آن‌ها اگر بدانند از طریق آنها یک فتنه‌ای در کشور راه می‌افتد، این کار را می‌کنند.

س) پس در حقیقت وظیفه ما این است که به این امر بپردازیم.

ج) من وظیفه را به این مطلقی نمی‌دانم. من فکر می‌کنم حتماً باید کارشناسی شود مواردی هست که باید شما بپردازید، این‌ها را رسوا کنید و توضیح بدهید تا مسئله روشن شود. گاهی هم مواردی هست که شاید زود باشد آدم اقدام کند. ما به عنوان کارشناس نمی‌توانیم کلی حرف بزنیم و بگوییم همه موارد را شما مطرح کنید. ما نمی‌توانیم بگوییم نکنید. ولی قطعاً مفید می‌دانم که اگر برنامه داشته باشید، کارشناسانه جریان‌های ضلال را به مردم معرفی کنید.

س) این را عرض کنم که چون در برنامه‌های بسوی ظهور، هم در سری قبلی و خصوصاً در سری جدید که در خدمت دوستان بودیم، موضوع مدعیان دروغین مهدویت خیلی با استقبال مخاطبان مواجه شده بود. آن‌ها از طریق ارتباطاتی که داشتند، خیلی استقبال می‌کردند و بعضاً هم خودمان شاهد بودیم مبنی بر اینکه تماس‌هایی که می‌گرفتند می‌گفتند در فلان جا هم گروهی تشکیل شده و دارند کارهایی انجام می‌دهند و شما دست این‌ها را رو کنید. به هر حال این مقوله، مقوله‌ای بود که مخاطبان خیلی به آن قبال نشان دادند مبنی بر اینکه ما دست این‌ها را در عرصه رسانه رو بکنیم.

ج) من گفتم اصل مسئله یک حکم ضروریست تا مواردی که لازم است، دستشان را رو کنید. مورد باید با تشخیص اهل نظر باشد.

س) ورای مسئله رسانه، خود این آسیب‌هایی که فرمودید، حالا انواعی که بود از ادعای ارتباط تا ادعای مهدویت تا مسائل دیگری برای اینکه با این آسیب‌ها مواجه نشویم، باید چه بکنیم؟

س) گفتگو را ادامه می‌دهیم. صحبت ما به بحث آسیب شناسی رسید. شما سئوالی را مطرح فرمودید که وقت در قسمت قبلی اجازه نداد، مجدد مطرح کنید تا استفاده کنیم.

س) عرض من این بود که اولاً برای مقابله با این آسیب‌ها چه باید کرد؟ یک نوع آسیب دیگر هم می‌خواستم سئوال بکنم از حضرت عالی که البته شما به انواع آسیب‌ها اشاره کردید. انقلاب اسلامی، انقلابی بوده که بر محور نیابت ولی معصوم و امام معصوم بنا شده است؛ یعنی تاریخ انقلاب را که حضرت عالی تاریخ مجسمش هستید. مسئله‌ای که با آن مواجه ایم، این است که گاهی یعنی از آسیب‌ها، برخی افراد به طور فردی ادعا می‌کنند که کارها مورد تأیید امام زمان است یا اینکه ما از طرف حضرت تأییداتی داریم. آیا این همه جزوآسیب هاست؟ یعنی کسی می‌تواند چنین ادعایی کند؟ اصلاً این قابل قبول هست؟ یا اینکه این‌ها یک معیارها و اصولی دارد که باید از آن باید تبعیت کند؟

ج) به نظرم یکی از آسیب‌های جدی است که الان در فضای تفکر مهدویت وجود دارد والان ما هم به آن مبتلا هستیم که کسانی یا با خیال و توهم یا با شیطنت، پیام‌هایی را از معصومان و امروز از امام زمان برای کسانی می‌برند و براساس آن پیام‌ها تصمیماتی گرفته می‌شود. در زمان خودمان هم در این دوره بعد از انقلاب اتفاق افتاد. هوشیاری امام در قطعه‌ای که با ایشان داشتم، این بود که دو نفر دانشجو زن و شوهر از تبریز در جلسه سران آمدند اوایل جنگ بود که در دفتر آیت‌الله خامنه‌ای بودیم. گفتند امام زمان پیامی را برای امام فرستاده راجع به جنگ است. مثلاً مسائل حساس است. اگر ما اطلاع ندهیم، ممکن است خطری انقلاب را تهدید کند. خواستند با امام ملاقات بکنند. من خودم پیام این‌ها را به امام گفتم، امام باور نکردند. گفتند از این شیادها زیادند. گفتم این‌ها دو دانشجوی ظاهرالصلاح هستند. شما آنها را ببینید که ضرری ندارد. اگر حرف درستی نداشتند، روشن می‌شویم. امام هم با اکراه پذیرفتند، وقتی رفتند فوراً امام، امتحانشان کردند. گفتند از آن امام زمانی که با شما رابطه دارد، سه سئوال می‌کنم، جواب مرا بیاورید تا دلیل صدق شما شود. سئوالاتشان را مطرح کردند، این‌ها بردند و جوابشان این بود که به امام اهانت کردند گفتند امام می‌خواهد امام زمان را امتحان بکند.

 همین الان گاهی به ما پیام‌هایی می‌دهند. می‌گویند مثلاً این جوری دیدیم، مکه این جور بود، آدم این حرف‌ها را که باور نمی‌کند و براساس آن اصلاً حق نداریم تصمیم بگیریم. چون حجت و سند نیست. ولی الان متأسفانه موارد زیادی هست که مطلع‌ایم که با این توهمات تصمیم گیری فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می‌شود. این اتفاقات می‌افتد. ما مأموریم که این ارتباطات را تکذیب کنیم. اگر کسی ارتباط داشته باشد نمی‌آید این جوری بگوید. شما داستان شلمغانی را می‌دانید که در غیبت صغری چه اتفاقی افتاد و چه فتنه بزرگی درست کرد! خود امام زمان این فتنه را خواباندند! یعنی این طوری است. این تازگی ندارد. مخصوصاً وقتی که مشکلات بروز می‌کند و انسان در آن مشکلات متوجه یک نیروی غیبی می‌شود که بیاید هدایتش بکند، در آن زمان این اتفاقات می‌افتد. معیار ما این است که نپذیریم.

س) بعضی‌ها از مدعیان ادعا می‌کنند که ارتباط دارند. منتها فضایی شکل گرفته مبنی بر اینکه بعضی از افراد کارهایی را دارند انجام می‌دهند و تعریفش این است که ادعای ارتباط ندارند، ولی می‌گویند کارهای ما مورد تأیید امام زمان است. یا حتی در جهت عکسش، اگر از اتفاقی خوششان نمی‌آید سریع با این صحبت وارد می‌شوند که این کارهایی که انجام می‌شود مرضیه حضرت نیست و امام زمان راضی نیست. آیا اصلاً طرح کردن این فضا و این تفکر در فضای اجرایی کشور، در فضایی که بعضی‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند، صحیح هست یا نه؟ این را جزو آفت تلقی کرد یا نه؟

ج) قطعاً آفت است. حجت امام زمان که از قرآن بیشتر نیست. آن هم پیامش یا خوابش. این ادعا باید با قرآن تطبیق شود. ما با سند و حجت می‌توانیم در مسائل مهم حرف بزنیم. اگر قرآن تأیید کند و امام زمان تأیید نکردند، این راه درست است. ولی اگر کاری است که تردید آمیز است و حجت و سند ندارد، هر کسی بیاید و قسم بخورند که امام زمان تأیید می‌کند، چرا باور کنیم؟ ادعای کذب است و همه مکلف هستیم که این‌ها را تکذیب کنیم.

س) معیار شما قرآن است؟

ج) بله. قرآن و اصول ثابته خودمان است، اصول محکمی که همه قبول داریم.

س) یعنی اگر ما بخواهیم رضایت امام زمان را بدانیم، لازم نیست خبر غیبی، خوابی یا چیزی پشت قضیه باشد. باید با قرآن و سنت مقایسه کنیم.

ج) با ادله با ادله‌ای که توضیح المسائل می‌نویسند و این همه حکم می‌دهند می‌شود. از لحاظ شرعی می‌گویم. از لحاظ عقلی که مسئله از این حرف‌ها واضح‌تر است. امور کشور، ملت و جامعه را نمی‌شود واگذار کرد به اینکه کسی ادعا کند امام زمان راضی است. امام زمانی که کسی ندیده است. این‌هایی که اینجا هستند، حرفش را نشنیدند. چه طور این جوری می‌شود؟

س) راهی برای کشف این صحبت‌ها نیست که کسی ادعا بکند.

ج) کشف که نیست، عقل حکم نمی‌کند. شرعاً هم دارم می‌گویم حجت داریم و با حجت باید عمل کنیم.

س) آقای هاشمی! سئوالی را که حاج آقای کلباسی مطرح کردند که فکر می‌کنم جوابش در صحبت‌ها داده نشد و بحث مبارزه با آسیب‌ها بود. آقای کلباسی درست است؟

س) بله. البته من از صبر و حوصله حاج آقا تشکر می‌کنم اما اینکه چگونه باید با این آسیب‌هایی که فرمودید، مقابله کرد؟ یعنی سر خط‌های این مقابله چیست؟ ما چگونه می‌توانیم آنها را دفع و رفع بکنیم؟ نسخه‌ای بدهید که ما استفاده کنیم.

ج) سر خط این آگاهی مردم است، اگر ما از طریق انسان‌های عالم و خوش فکر و رسانه‌هایمان، مردم را با حقایق دین، معارف دین، مهدویت، ماهیت مهدویت و مسائل محکم مهدویت آشنا کنیم؛ و انواع خرافات و آسیب‌ها را که در تاریخ آمده است و یا الان هست، برای مردم معرفی کنیم و مردم آگاه باشند، آن موقع نفوذ فتنه، فتنه گرها و آسیب رسان‌ها خیلی کم می‌شود. البته به طورکلی از بین نمی‌برد. شاید آن‌ها در محیط خانه و در محیط‌های کوچک فریب کاری کنند یا خودشان فریب بخورند. این اتفاقات می‌افتد. ولی می‌توانیم آسیب عمومی اجتماع را کم کنیم. هم در بخش مدعیان مهدویت و هم در بخش آنهایی که به بهانه مهدویت وظایفشان را انجام نمی‌دهند و هم در بخش آنهایی که از طریق ادعای ارتباط با حضرت مهدی یا نواب حضرت مهدی می‌خواهند کاری کنند که فکر جامعه را برای خودشان بپذیرند. این سه بخشی که گفتیم مهم هستند. آسیب‌هایی دیگری هم هست که آدم می‌تواند ببیند. همه برای مردم قابل توضیح است که باید با بیان درست باشد. مسئله بعدی این است که مردم بفهمند که باید از طریق اهل نظر و انسان‌های مورد اعتماد به این مسائل برسند. نه هرگوینده‌ای و هر مدعی. یکی صدایش خوب است و چیزی می‌خواند که مردم را سرحال می‌آورد آن موقع ادعایی هم می‌کند. اینکه سند نمی‌شود. این یک حالت احساسی است که برای افراد پیش می‌آید. الان ما افراد متفکر وعالم کم نداریم، امکانات و رسانه هم کم نداریم. فکر می‌کنم نهادهایی هم تشکیل شدند. مراکزی در تهران، قم، مشهد و جاهای دیگر هستند اگر آنهایی که مورد اعتبارند و تأیید شده هستند، به مردم گفته شود و حرف‌هایتان را از طریق آنها چک کنید و ادعاها را با این‌ها مطرح کنید و این‌ها تأیید کردند، بپذیرید. این‌ها که کار سختی نیست، همه جا در اختیارند. حداقل رسانه ملی می‌تواند سئوالات مردم را بگیرد و از این آقایان جواب بگیرد و به مردم بدهد. این که کار سختی نیست و رسانه را هم فعال‌تر می‌کند.

س) ما خودمان همین کار را کردیم، یعنی آقای کلباسی این جا تشریف دارند، ما تمام مطالب و محتوای برنامه را با مراکز تخصصی مهدویت چک می‌کنیم و در واقع نظر آنها را می‌گیریم.

ج) من هم می‌دانم شما گذاشتید، مقدار زیادی اثر گذاشتید. همین جمله‌ای که آقا چند هفته پیش یک دفعه فرمودند که این خرافات، ادعایی پوچ چیست و یا افرادی مثلاً می‌گویند امام زمان حضور دارد و برایش سجاده می‌اندازند یا در سفره برایش وسایل غذا خوردن می‌گذارند و همه فکر می‌کنند که یک دست نامرئی دارد غدا را برمی‌دارد، واویلا. اگر وقتی آن غذا کم بشود، اتفاق دیگری می‌افتد. فکر می‌کنم حرف‌های آقا یک دفعه، یک تأثیر زیادی در جامعه گذاشت.

(قسمت دوم)

س) سلام، روز جمعه‌تان بخیر، این هفته هم این افتخار و توفیق نصیب ما شد تا در برنامه به سوی ظهور در خدمت شما بینندگان عزیز باشیم، از اینکه با ما ارتباط داشتید و نظرات خودتان را به ما منتقل می‌کردید، سپاسگزاریم. امیدواریم که مجموعه برنامه‌های ما مورد توجه و نظر شما قرار گرفته باشد. امروز در خدمت آقای فتحی پور هستیم و از صحبت‌هایشان استفاده می‌کنیم.

آقای فتحی پور: بسم الله الرحمن الرحیم، به نام خداوند بخشنده مهربان. بنده هم خدمت شما عرض سلام و درود دارم. جناب آقای طباطبایی برنامه قبلی که در خدمت حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بودیم، بسیاری از عزیزان سئوالاتی مطرح کردند که در این برنامه به آن بپردازیم. قسمتی از این سئوال‌ها را با توجه به بضاعت و زمان برنامه انتخاب کردیم که انشاءالله در این برنامه به آنها خواهیم پرداخت. باز هم عرض می‌کنم شما می‌توانید از طریق مرکز مجازی مهدویت ارتباط خودتان را با برنامه به سوی ظهور داشته باشید.

همانطور که در جریان قرار گرفتید، موضوع برنامه امروز ما هم مهدویت، کاربرد وچالش هاست. در واقع ادامه برنامه هفته گذشته است که در خدمت حضرت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بودیم و سئوالاتی زیادی ماند و ایشان هم بزرگواری کردند و قول دادند در خدمتشان باشیم و امروز در کنارشان خواهیم بود. حاج آقا خدمت شما سلام عرض می‌کنم.

ج) سلام علیکم. به مخاطبان این برنامه و بینندگان سلام عرض می‌کنیم و امیدواریم بتوانیم جواب سئوالاتی را که مطرح کردند و شما منتقل می‌کنید، بدهیم.

س) حتماً همین طور است. حاج آقا کلباسی خدمت شما هم سلام عرض می‌کنم، این هفته افتخار دادید که در خدمت شما باشیم.

آقای کلباسی: بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. در خدمت شما هستیم.

س) زنده باشید. حاج آقای هاشمی، می‌خواهیم سئوال را از منظر مسئولیت شما مطرح کنیم. حضرت عالی ریاست مجلس خبرگان را به عهده دارید. گفتگوهای ما پیرامون بحث انتظار و مهدویت است. می‌خواهیم ببینیم که مقوله انتظار در مجلس خبرگان چه نقش و جایگاهی دارد؟ چقدر در تصمیم سازی‌هایی که آنجا می‌شود و کارهایی که انجام می‌شود، مؤثر است؟

ج) بسم الله الرحمن الرحیم، شما می‌دانید که مجلس خبرگان از لوازم نظامی است که ما براساس آن کشور را اداره می‌کنیم. نظام اسلامی از دید مکتب شیعه. در مکتب شیعه امامت محوراست. در زمان حضور حزب الله می‌دانستند که چه کار بکنند. در زمان غیبت دیگر امامی حضور ندارد و مردم به امام و امام معصوم دسترسی ندارند، راهنمایی شدیم تا طبق اسناد معتبر از علمایی که از لحاظ دانش، تقوا، بینش و ایمان در رتبه عالی هستند، استفاده کنیم که ما آن شرایط را در ولی فقیه در قانون اساسی آوردیم؛ بنابراین ولایت فقیه الان به عنوان محور حرکت انقلاب در نظام مکتب اهل بیت، برای ما مطرح است و ما در این فضا کار می‌کنیم. مجلس خبرگان از ضرورت‌های این بخش است. مردم می‌خواهند ولی فقیه داشته باشند، چگونه باید این ولی فقیه را بشناسند و چگونه انتخاب کنند؛ مردم عام که نمی‌توانند اصلح علما را تشخیص بدهند. برای این منظور، این کار به عهده گروهی گذاشته شده که آنها باید مجتهد و عادل و صاحب بینش‌های درست باشند که مردم آن را انتخاب کنند تا از طرف مردم تصمیم بگیرند. وظیفه محوریشان همین بحث ولایت فقیه است که نیابت از امام زمان دارد. بحث ولایت فقیه هم خودش اصالت ندارد، اصالتش از امام معصوم است. ولی فقیه را ما به عنوان نایب امام زمان می‌شناسیم و او را با اطلاعاتی که داریم، انتخاب می‌کنیم. برای مردم یک حجت است و برای خودمان هم یک حجت است؛ بنابراین محور زندگی امت اسلامی از دید مکتب تشیع در مکتب ولایت فقیه خلاصه شده و ولایت فقیه هم نتیجه کار خبرگان است؛ بنابراین کار عمده خبرگان همین است که بتوانیم نایب امام زمان را در غیاب ایشان مشخص بکنیم. وقتی که این وظایف را انجام می‌دهیم، اولاً شناسایی ولایت فقیه، شناخت مقوله ولایت فقیه و احکام این مسئله، به اضافه شرایط ولی فقیه، چگونگی انتخاب آن و مسائل مربوط به او، نظارت بر ادامه صلاحیت، جزو وظایف اصلی ماست. خدای نکرده اگر روزی ولی فقیه مثل امام از بین ما رفتند، جانشین تعیین کنیم. تا حضور دارند ناظر باشیم که شرایطشان با همان که می‌فهمیم، منطبق باشد. این کار اصلی خبرگان است؛ اما خبرگان برای خودش وظایفی تعیین کرده که در دبیرخانه خبرگان، کارهای پژوهشی انجام می‌شود. از جمله کارهای مربوط به حکومت اسلامی، امام زمان و دوران غیبت و همه مسائلی که الان در این بخش مورد نظر شماست. این کارها دارد در آن جا انجام می‌شود.

س) حاج آقا معذرت می‌خواهم. بحث قبلی ما پیرامون آسیب‌ها بود. می‌دانیم کسانی ادعاهایی در طول تاریخ کردند و حضرت عالی در برنامه گذشته به آن اشاراتی داشتید. خیلی‌هایشان ادعا داشتند که ما به هر حال مورد تأیید و مورد نظر حضرت و مرتبط با حضرت هستیم. اگر اصلاح می‌دانید تفاوت ماهوی این دو را برای ما توضیح بدهید که آن ادعاها از نظر استناد با این چه تفاوت ماهوی دارند؟

ج) آن ادعاها حجتی ندارند یعنی نه برای خود گوینده دلیل محکمی است و نه برای دیگران که می‌خواهند از آن گویند متابعت کنند؛ اما کاری که فقها می‌کنند، فقهای شورای نگهبان، فقهای خبرگان و علما و مراجع، به ادله شرعیست. یا از قرآن، یا از سنت صحیح استفاده می‌کنند. یا از اجماع علمای سابق بهره می‌گیرند. یا دلیل عقل را در همین چارچوب مبانی که در اختیار دارند، به کار می‌گیرند. ولی آنهایی که می‌آیند ادعا می‌کنند، می‌گویند ما از غیب این صدا را شنیدیم و یا کسی آمد. حرفی زد. ممکن است اینها خیالات باشد.

س) یا هاله‌ای مجهول.

ج) بله. این چیز که سندی در آن نیست. شما آیات قرآن زیادی دارید که مذمت می‌کند. قرآن مخاطبان غیرمسلمان را می‌گوید که شما سند بیاورید. می‌گوید برهان و دلیل بیاورید، چرا دنبال کارهای بی دلیل می‌روید؟ چرا عقلتان را به کار نمی‌اندازید؟ چرا تفکر نمی‌کنید؟ همه این مسائلی که برای عمل در مقابل مسئولیت‌ها حجت داریم، این‌ها دلیل شرعی دارد. من فکر می‌کنم دنبال آنها رفتن، تیر به تاریکی انداختن است. هیچ جوابی هم انسان پیش خدا ندارد. اگر فردا از کسی که عمل کرده، بپرسند شما به چه دلیل عمل کردید؟ بگوید فلان آقا گفت، می‌گویند حجیت حرف او را از کجا فهمیدید. ما ممنوع شدیم که راه‌های این‌گونه را برویم که به نظرم گمراهی است.

س) جناب آقای هاشمی، فرهنگ یک جامعه توسط قطب‌های فرهنگی شکل می‌گیرد و در حقیقت حرکت می‌کند و هدایت می‌شود کاستی‌هایش، براثر قطب‌هایی که مولد این فرهنگ و هدایت کننده هستند، مشخص می‌شود. یکی از قطب‌ها، می‌شود به حوزه علمیه اشاره کرد، دانشگاه‌ها، مراکز فرهنگی و اینها هستند که در حقیقت در فرهنگ عمومی جامعه تأثیرگذار هستند. به هر حال با مقوله مهدویت را هم به عنوان یکی از پایه‌هایی که ما با این فرهنگ در ارتباط هستیم و تأثیر بسزایی در زندگی ما دارد برخورد می‌کنیم. به نظر حضرت‌عالی نقش و مسئولیت این قطب‌های مولد فرهنگی مثل حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها، مراکز فرهنگی و نوع تعامل آنها و عملکرد آنها در زمینه مهدویت و انتظار چیست؟

ج) بالاخره مسئله مهدویت یک مبانی و ادله‌ای دارد، بی خود که در عقاید نیامده است. اشاراتی در قرآن بوده، تصریحاتی از پیغمبر اکرم بوده است و ائمه ما حرف زدند. واقعیاتی از همان چند سال زندگی علنی حضرت حجت و بعد هم دوران غیبت کبری و صغری ایشان بود. ادله زیادی جمع شده است. آن ادله صاحب نظرانی دارد که آنها باید این‌ها را بررسی و استنتاج کنند و مطالب صحیح آنها را دربیاورند. مطالب خیلی زیادی هم به خاطر همین آسیب‌هایی که در جلسه قبل گفتیم، وارد شده است. روایاتی که ما می‌گوییم اسرائیلی است و یا مدعیان مهدویت، یا آدم‌هایی که سوءنیت داشتند، در روایت جعل کردند. ما خیلی روایت مجعول در این بخش داریم. صاحب نظرانی که می‌توانند این مسائل را روشن کنند، صحیح را از ناصحیح جدا بکنند، معمولاً علمای حوزه و دانشمندان و یا شخصیت‌های علمی دانشگاه‌ها هستند که این رشته‌ها را خواندند. این‌ها هستند که باید این کار را بکنند. مرجع این مسائل پیچیده، این‌گونه علما هستند. وظیفه‌ای سنگین برعهده آن‌هاست؛ یعنی اگر بپرسید چه کسی باید این کار را بکند؟ بالاخره همین علما و کارشناسان و اسلام شناسان و مهدوی شناسان هستند. چه کسی باید این‌ها را ترویج بکند؟ همین رسانه‌ها، شما و دیگران باید این‌ها را به اطلاع مردم برسانید. مردم باید به چه کسی مراجعه کنند؟ باز در سئوال قبلی بود، مردم به افرادی که ادعا می‌کنند و هیچ سندی برای حرفشان ندارند و فقط احاله به مجعول می‌کنند، از آنها نمی‌توان متابعت کرد؛ بنابراین این فرهنگی که باید به وجود بیاید، کار خبرگان است. ما آن را در خبرگان، به عنوان کار جنبی گفتیم که دبیرخانه انجام می‌دهد. ولی همین کار را در درجه اول باید حوزه‌ها بکنند. باید مراجع که حرفشان نفوذ دارد و برای مقلدان حجت است، بگویند. کسانی که قدرت بیان و توضیح دارند، باید وارد میدان شوند.

س) حضرت‌عالی به عنوان کسی که به هر حال با مسیر انقلاب در حرکت هستید، حداقل به تعبیر آقای کلباسی تاریخ مجسم انقلاب هستید، فکر می‌کنید واقعاً حوزه‌ها، دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی ما، نقش خودشان را توانسته‌اند ایفا کنند؛ توانسته‌اند فرهنگ مهدویت را جا بیندازند؟ توانسته‌اند آسیب‌ها را جلوگیری بکنند یا نه خیلی کار داریم؟

ج) بخشی را خوب انجام دادند؛ یعنی الان اسناد مربوط به حضرت حجت را داریم، کتاب‌هایی که همین علما تهیه کردند. کتاب‌های مشخصی را علما برای حضرت حجت نوشتند. منتها این‌ها مخلوط است. گفتم موارد ناصحیح در آنها خیلی است. اگر کسی صاحب نظر و اهل کار باشد، می‌تواند در همان اسناد، صحیح را از غیر صحیح تشخیص بدهد. ولی فکر می‌کنم این وظیفه امروزی علما هنوز خوب انجام نشده و آن این است که نوخرافات و حرف‌های باطل را که در جامعه کم‌کم پیدا شده است، لیست بکنند، مشخص کنند، این‌ها را جدا کنند و به مردم بگویند که به این چیزها مراجعه نکنید. هر روز هم ممکن است چیزی زیاد بشود، آن به این لیست اضافه می‌شود. برای اینکه مردم را از سرگردانی نجات بدهند. حتماً باید میزان تشخیصی برای عامه مردم بوجود آید.

س) جناب آقای هاشمی ما می‌توانیم متولیان این کار را بشماریم مثلاً سازمانها و مؤسسات مختلفی که دارند کار می‌کنند. بعضاً هم می‌بینیم موازی کاری می‌شود؛ یعنی در مقوله‌ای چند سازمان دارند کار می‌کنند، بعد هم شاید آن اثر بخشی را نداشته باشد. می‌توانیم نام ببریم، آیا بحث مهدویت باید متولی خاصی داشته باشد، یا نه هر کسی گوشه‌ای از کار را بگیرد؟

ج) فکر نمی‌کنم الان بتوانیم متولی خاصی را بگوییم. بالاخره این میدان برای متفکرین صاحب صلاحیت باز است. هر روز ممکن است یک کس جدیدی پیدا شود، یک نهاد جدیدی پیدا شود. در نهادهای موجود بعضی‌هایشان صلاحیت دارند و بعضی‌هایشان صلاحیت ندارند و ضعیف‌اند. کلیت می‌توان مطرح کرد. مثلاً مراجع، علما، محققان مورد تأیید حوزه‌ها و اشخاصی که شناخته شده هستند و آثار مطمئن دارند، باید به اینها مراجعه کرد. این‌ها هم قابل شمارش هستند و می‌توان معین کرد.

س) من عذرخواهی می‌کنم، در همین رابطه حوزه‌های علمیه و مراجع عظام و همه اینها به جای خود، اما آیا به خصوص در بحث مبارزه با آسیب‌ها، احتیاجی به قانون نداریم که بتواند لااقل برخی از این راهها را مسدود بکند و ابزارقانونی هم برای مبارزه با این آسیب‌ها وجود داشته باشد؟ چون الان ما خودمان وقتی با این‌ها مواجه می‌شویم، حتی به مراجع قانونی که مراجعه می‌کنیم، می‌گویند خوب قانونی در این رابطه نداریم؛ یعنی آیا این وظیفه مجلس خبرگان یا تشخیص مصلحت نیست؟ بالاخره باید در جایی پشتوانه قانونی برای مبارزه با آسیب‌ها درست شود.

ج) شما روی نکته مهمی دست گذاشتید که خلائی در معارف و تبیین معارف ماست. بله ما الان قانونی نداریم. الان برای انتشار کتاب مراکزی هستند که بررسی می‌کنند. اگر خوب نبود، اجازه چاپ نمی‌دهند، ولی منحصر به کتاب نیست. مقاله می‌نویسند، سخنرانی می‌کنند، در محافل خصوصی می‌گویند، از سایت‌ها و جاهای دیگر استفاده می‌کنند؛ بنابراین فکر می‌کنم همان طور که برای سایر مسائل قانون داریم، این مسئله هم آفتی برای جامعه ما شد و احتیاج به قانون دارد. باید قوانینی تعیین شود که این محدوده‌ها و تخلفات را مشخص کند و برای جرائم هم مجازات مناسب تعیین شود. فکر می‌کنم این حرف خوبی است. اینکه از کجا باید شروع بشود، جای بحث است. البته مجمع که قانون گذاری نمی‌کند ما می‌توانیم به عنوان یک سیاست بگوییم. این مجلس است که باید قانون بنویسد. در خبرگان هم قانون نمی‌گذاریم. قوانین مربوط به اداره خودمان را می‌توانیم تعیین کنیم. قانون را حتماً باید مجلس تصویب کند و مقدماتش هم می‌تواند از دولت شروع بشود یا خود نمایندگان طرح بدهند. فکر می‌کنم اگر حوزه اقدام کند و چنین طرحی را ارائه بدهد، مجلسی‌ها عمل خواهند کرد.

س) انشاءالله همین صحبت شما این بستر را فراهم بکند که گاهی انسان می‌بیند در غرب حرفی را که حتی باطل است و این حرف را به عنوان اصل قبول می‌کنند، اگر کسی خلافش را مطرح کند، او را به دادگاه می‌کشند. انشاءالله که این برنامه باعث خیر شود.

ج) پیشنهاد آقای کلباسی بود که من هم تأیید کردم.

س) آقای هاشمی باز می‌خواهم از حوزه مسئولیت شما وارد شوم و سئوال را مطرح کنم. حضرت عالی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستید. مجمع در حال تدوین سیاست‌های راهبردی نظام است. مقوله مهدویت وانتظار چه نقشی در تدوین این سیاست‌ها در مجمع تشخیص مصلحت نظام دارد.

ج) فکر می‌کنم یکی از کارهای مهمی که در نظام اسلامی بر اساس مکتب اهل بیت داریم، همین کاری است که مجمع تشخیص مصلحت در قانون اساسی ما آمده و این به مهدویت برمی گردد. می‌دانیم که ولایت فقیه به نیابت از حضرت حجت است. باید سیاست‌های نظام تحت ولایتشان تعیین شود. سیاست‌ها غیر از قوانینی است که در مجالس می‌رود یا در تصویب نامه‌ها و مقدراتی که دولت‌ها می‌گذرانند. این یک استراتژی و راه کار است.

س) در واقع مافوق است.

ج) بله. این کار در قانون اساسی به این شکل آمده که رهبری، با مشورت با مجمع تشخیص مصلحت، سیاست‌ها را تعیین و ابلاغ می‌کنند. کار عمده ما هم همین است. ما اول که مجمع را شروع کردیم تقریباً 140 مورد که عددش دقیقاً یادم نیست، مشخص کردیم، رهبری آنها را به ما ابلاغ کردند. ما برای عمده آنها داریم سیاست کلی و نه سیاست اجرایی می‌نویسیم. بعدها این‌ها برنامه می‌شود و بعد در بودجه یا قانون می‌آید. این درست همان جایی است که به عنوان نیابت از حضرت حجت دارد جامعه اداره می‌شود. مجمع تشخیص مصلحت نقطه اساسی را به حکم قانون اساسی به عهده گرفته است. اگر قوانین در جهت این سیاست‌ها نباشند، اعتبار ندارند و نظارت مجمع که فعلاً از طرف آقا به ما ابلاغ شده، همین‌ها است. ما هم به نیابت ایشان عمل می‌کنیم. چون نظارت به عهده خود رهبری است. ایشان به مجمع واگذار کردند ما باید نظارت کنیم که آن سیاست‌ها مراعات شود. از نظر خود من به عنوان یک کارشناس اسلام و مکتب اهل بیت، فکر می‌کنیم این درست در متن مهدویت است. مهدویت به معنای کاربردی که سئوال مهم جناب آقای کلباسی بود؛ یعنی این سیاست مکتب اهل بیت را کاربردی می‌کنیم و تبدیل به قانون و این قوانین مرجع مردم می‌شود.

س) باز هم معذرت می‌خواهم. در عرصه تبلیغات هم آیا در مجمع تشخیص مصلحت سیاست‌هایی تدوین می‌شود؟ من این را از این جهت عرض می‌کنم که گاهی تبلیغات از مهار خارج می‌شود. من پایان نامه‌ای که به اصطلاح در همین زمینه مشاورش بودم که بستر آسیب‌های مهدویت چیست. دیدیم یکی از آسیب‌های مهم ایجاد تقاضای کنترل نشده و مدیریت نشده در مورد مهدویت است؛ یعنی مسئله به قدری طرح و نیاز ایجاد می‌شود، بدون اینکه پاسخی به آن داده شود. شما انحرافات بعد از شیخیه را مثال زدید که همین مسئله است و ظهور فرقه‌های عجیب و غریب هم بود. ما در تبلیغات گاهی می‌بینیم مثلاً در مورد سفر به کربلا یک دفعه رسانه‌ها آن قدر برنامه می‌گذارند که همه چیز از کنترل خارج می‌شود. عرضم این است که آیا در مجمع تشخیص مصلحت این فضا دیده شده که راهبرد تبلیغات در این عرصه‌ها مشخص می‌شود.

ج) در همه زمینه‌ها باید سیاست کلی تدوین کنیم. البته ابلاغش با آقاست. این سئوالی که جناب‌عالی می‌فرمایید، مربوط به کارهای فرهنگی است. همین الان سیاست‌های کلی و فرهنگی از کمیسیون‌ها آمده و در نوبت طرح در صحن شورای مجمع است. فکر می‌کنم در سیاست‌های فرهنگی که به زودی در بین ما تصویب و به رهبری پیشنهاد می‌شود، حدود و شرایط تبلیغات و قلمرو این مواردی که شما سئوال می‌کنید، خواهد آمد. انشاءالله شما هم پیش از اینکه بحث را انجام بدهیم. ببینید که اندازه کافی مطرح شد یا نه. چون متن آماده شده، ببینید هست یا نیست. اگر تذکر بدهید، ممکن است استفاده کنیم.

س) جناب آقای هاشمی، بحث خلایی قانونی که در بخش قبلی به آن اشاره شد، در تدوین سیاست‌ها دیده می‌شود؛ یعنی می‌توان از آن طریق جبران کرد تا زمینه‌ای فراهم بشود.

ج) بله چون در بحث قانونگذاری هم سیاست‌های کلی داریم و باید روی همه زمینه‌هایی که خلاء قانونی است، دست بگذاریم و قانون نوشته شود.

س) جناب آقای هاشمی، عزیزان بحثی را از طریق پل‌های ارتباطی مطرح کردند و آن این است که در برنامه‌های مختلف مقوله‌هایی را مطرح می‌کردیم که ناظر به این قضیه بود که جهان غرب در بحث پروژه جهانی سازی و آن تئوری‌هایی که خودشان دادند که نوعی بحث خاتمیت در آخر زمان بود که به عنوان کلیدهای اصل فرهنگ سازی و سیاست گذاری خودشان مطرح کردند و دارند حرکتی را شروع می‌کنند و کار هم می‌کنند. سیاست‌ها، اقتصاد و بعضاً تمام فرهنگشان را در آن اساس عاریه بندی می‌کنند آیا ما در جمهوری اسلامی برای مقابله با این اندیشه‌هایی که در حقیقت آنها دارند به عاریه می‌گیرند و بعضاً در مقابل اندیشه‌های ناب اسلام هست، کاری انجام دادید یا نه؛ چه جایگاهی ما داریم؟

ج) این بحث جهانی سازی یا جهانی شدن کاملاً به بحث مهدویت مربوط می‌شود؛ یعنی اصلاً یکی از ارکان مهدویت است و شاید یکی از شرایط ظهور حضرت حجت باشد که شرایط برای جهانی شدن فراهم شود. البته جهانی شدن با جهانی کردن تفاوت دارد. آن چیزی که دارد اتفاق می‌افتد، دارند با ابزار و امکاناتی جهانی شدن را در کنترل خودشان می‌گیرند. حقیقتاً دارند سوار بر حرکت طبیعی تاریخ می‌شوند. این مبنایش مال مسلمان‌هاست؛ یعنی حکومت واحد جهانی مال اسلام است. این حکومت واحد جهانی باید در زمان حضرت حجت تحقق پیدا کند. دنیا با یک پرچم، یک قانون و یک کتاب و یک مدیریت اداره شود، این برای آن زمان است و افتخارش هم از ما به خصوص مال شیعیان است. البته حضرت حجت را به عنوان کلی تقریباً همه فرهنگ اسلامی قبول دارند که کلی و عام می‌گویند مهدی نوعی خواهد آمد. ولی ما فردش را مشخص و همه چیز را معین کردیم؛ بنابراین جهانی شدن یک مسئله واقعی است. بشر از غارنشینی و جنگل نشینی و زندگی انفرادی شروع کرده، خانواده تشکیل داده، عشیره درست کرده، روستا و شهر ساخته و مملکت ساخته است و الان دارد مجموعه 0 های چند مملکت را منطقه‌ای می‌سازد، برای این‌ها قوانین عام درست می‌کند و دارد برای کل جهان قانون می‌نویسد، شما الان می‌بینید در مصوبات سازمان ملل، هر سالی که می‌گذرد، چند اختیار از دولت‌های محلی گرفته و به سازمان ملل داده می‌شود؛ یعنی به نفع قدرت جهانی، اختیارات ملت‌ها و دولت‌ها محدود می‌شود. این حرکت طبیعی دارد اتفاق می‌افتد. چیزی که الان خطرناک است، این است که آنها دارند این را هدایت می‌کنند و نقاط حساس را می‌گیرند و عملاً حاکم بردنیا می‌شوند. آنچه ما دنبالش هستیم، یک تدبیر الهی در آفرینش است که بشر بتدریج دارد حالت اجتماعی و مدنی بودنش را فراگیر می‌کند؛ و کلیت بشریت دارد به طرف یک تجمع آن گونه پیش می‌رود. ممکن است مثلاً قرن‌ها زمان لازم داشته باشیم. ما که نمی‌توانیم برای این کار زمان تعیین کنیم. بعدش هم به جایی برسد که این وضع قابل اداره باشد که با یک قانون تمام کشورهای جهان همه اداره شوند و آن هم اسلامی که دین فطرت است. این جا یک نقطه اساسی که دیگران ندارند و ما داریم این است که اسلام دین فطری همه بشر است. اسلام نقاط حساس فطرت بشر را مورد توجه قرار داده است. آن روز این طور حکومتی آسان می‌شود؛ بنابراین ما با جهانی شدن به عنوان یک حرکت سالم تاریخ موافقیم و این حقیقت تاریخی است. ولی با جهانی کردن از این نوع که این‌ها می‌کنند، مخالفیم. این را یک حرکت طبیعی نمی‌دانیم و باید مواظب باشیم که این‌ها سرفصل‌های زندگی مردم را در کنترل خودشان در نیاورند.

س) سئوالی به ذهنم رسید و آن این است که شاید جهانی سازی ضرورت تاریخی باشد که جهان غرب با همه ابزارهایی که دارد، برای آن برنامه ریزی می‌کند. اول به صورت منطقه‌ای خودشان و بعد کم کم به صورت جهانی، دارند پیش می‌روند. مسائل و به اصطلاح عوارض همه چیزهایش سرجای خودش، ولی ما به عنوان یک مسلمان و به خصوص کشورشیعه برای این مدل جهانی سازی، حداقل بگوییم مدل جهان اسلام، آیا نبایستی طراحی داشته باشیم تا قدم‌هایی برای آن حکومت جهانی باشد؟ یعنی به نظر نمی‌رسد که ما باید حرکتی را شروع بکنیم برای اینکه به این نقطه به عنوان پلکانی یعنی وحدت جهان اسلام برسد تا بتواند در مرحله بعد کل جهان را در این مدیریت وارد بکند.

ج) چرا وظیفه نداریم؟! ما باز از قرآن می‌فهمیم که امت واحده منظور قرآن است و حدود جغرافیایی نمی‌تواند بین امت اسلامی فاصله بیندازد. البته ما محدودیتی داریم، به خاطر همین که مکتب تشیع در دنیای اسلام در اقلیت است. همین آقایی را که قبلاً اشاره کردیم باعث می‌شود که اختلافات نگذارد ما جای خودمان را پیدا بکنیم. تهمت‌ها و چیزهایی از دو طرف، عوام ما به آنها بگویند و آنها به ما بگویند، آن نقشی را که باید ایفا کنیم، نمی‌توانیم. اگر واقعاً اسلام ناب را که حق است محور قرار بدهیم، قابل انجام است. حتماً باید به طرف مثلاً بازار مشترک اسلامی برویم. فرض کنید که ما الان اپک را داریم کشورها جمع شده‌اند. کشورهای جنوب خلیج فارس آمدند مجموعه برای خودشان درست کردند. عرب‌ها مجموعه‌ای درست کردند و آسیای میانه و ترک‌ها مجموعه‌ای برای خودشان درست کردند. ما چون تنها کشور شیعه به این معنا هستیم و می‌خواهیم به عنوان دین حکومت بکنیم، در دنیا تنها هستیم. افرادی با ما در کشورهای دیگر هستند، ولی آن ویژگی مشترک را نداریم که یک قدری کار ما دشوار می‌شود. ولی اگر قدری با دانش و عقلانیت بهتر و با اعتدال عمل کنیم، این سئوالی که شما کردید، در زمان ما قابل تحقق است.

س) یک وقت نوارهای حضرت امام را مال قبل از 42 گوش می‌دادم که ایشان بحث جهان اسلام را به عنوان مطلبی که پیدا بود دغدغه ایشان است، مطرح می‌کردند، سئوالم این است که بالاخره جهان غرب برای کوچکترین چیزی دارد برنامه‌ریزی می‌کند و با اجرای برنامه‌هایش به هدفش می‌رسد. آیا نباید ما در این مسیر برنامه ریزی و سرمایه گذاری داشته باشیم؟

ج) ما که کردیم. ما سال اول با خواست امام کنفرانس وحدت درست کردیم؛ یعنی 30 سال است. چقدر داریم انجام می‌دهیم. از این کارها زیاد داریم می‌کنیم، مجمع تقریب درست کردیم و دنبالش هستیم. موانع را اشاره کردم که چه است که نمی‌گذارد ما موفق شویم. یک مقدار تنگ نظری داخلی است و یک مقدار هم توطئه خارجی‌ها و تفرقه‌اندازی‌هاست. یک مقدار همین افراط و تفریط‌هاست. ولی اصل سئوال شما یک سئوال جدی و از وظایف ماست. باید برای این بیشتر آماده شویم.

س) یعنی شما این مطلب را قبول دارید که جهان یعنی تشکیل جهان اسلام یا وحدت جهان اسلام پلکانی برای ظهور است؟ یعنی ما باید این استعداد را فراهم بکنیم.

ج) به هر حال این حرکت مستقل از ظهور، خودش یک وظیفه است. امت واحده اسلامی کار خودمان است.

س) منافاتی ندارد که پلکانی باشد.

ج) نه. منافات که ندارد، بلکه با همان ادله‌ای که درباره حضرت مهدی داریم، راهی برای آن طرف است؛ اما اصل مسئله همان بحث قبلی است و ما برای این حجت داریم. اگر مهدویت را نداشتیم، می‌بایست برای وحدت جهان اسلام حرکت می‌کردیم.

س) دو هفته در خدمتتان بودیم و شما بزرگواری کردید و با حوصله به سئوالات ما پاسخ دادید و تشکر و سپاسگزاری می‌کنم. حتماً هم بیننده‌ها استفاده کردند و مطالب مفیدی عرضه شد.

ج) سئوالات را مطرح کردید و ما را به حرف آوردید.

س) به هر حال اطلاعات و حوصله شما جذاب بود و ما را به شوق می‌آورد که سئوالات بیشتری مطرح کنیم. هر چند وقت برنامه بیش از این به ما اجازه نمی‌داد.

ج) دو مسئله گفتید. مسئله دیگر چیست؟

س) مسئله دیگری که مطرح شده این است که خودمان چگونه می‌توانیم ارزیابی کنیم که آیا عمل ما مورد نظـر و رضایت حضرت هست یا نه؟ مطلـب دیگر در مدیریت‌هاست، ما چگونه می‌توانیم کشف کنیم که یک مدیریت مورد نظر و رضایت حضرت هست یا نیست؟ یعنی اگر یک مدیری چنین ادعایی کرد که کار من مورد نظر حضرت است، ما با چه معیاری می‌توانیم آن را کشف کنیم؟

ج) شاید این جزو سئوالات جلسه قبل هم به نحوی بود. ما با حجت‌های شرعی می‌توانیم این‌ها را بفهمیم. اگر با قرآن و سنت مقبوله تطبیق کند و مورد نظر کارشناسان مورد قبول حوزه باشد، می‌توانیم قبول بکنیم.

س) آیا این نوع صحبت کردن و این دیالوگ را باب بکنیم که مدیران ما بیایند و بگویند که ما مورد نظر حضرت هستیم یا نه؟

ج) نه خیر. گفتیم که این خودش از آسیب‌هاست. از آن حرف‌ها فریبکاری در می‌آید. ممکن است یک آدم هم پیدا شود که واقعاً خلوص داشته باشد؛ اما قضیه فریبکاری است. شما خودتان در مورد قرآن می‌دانید روایت‌ها مخدوش و مخلوط شده بود. ائمه به ما دستور دادند که شما این را به قرآن عرضه کنید. اگر با قرآن نمی‌سازد قبول نکنید.

س) علمای بزرگ می‌گویند تلاش می‌کنیم. ممکن است با واقع تطبیق بکند و ممکن است نکند؛ یعنی چنین ادعایی به صورت کلی نمی‌کنند.

ج) بله. اجتهادی که ما داریم، اجتهادی نیست که بگوییم چیزی را که فهمیدیم، یک حکم الله واقعی است. می‌توانیم بگوییم حجت داریم. اگر خداوند روزی از ما پرسید چرا این کار را کردید، می‌گوییم، این ادله حجت ما بود. از قرآن فهمیدیم یا فتوای مرجع تقلیدم بود و ایشان باید جواب بدهد؛ بنابراین حجت مشخص شده است. الان در منابع ما، در شیوه تحصیل ما، در اجتهاد ما، حجت برایمان روشن است. ادله اربعه مشخص است و باید با آنها کار بکنیم. نباید اجازه بدهیم که سلیقه‌ها و ادعاها به عقاید و اعمال دینی ما ورود پیدا کنند.

س) بسیـار متشـکرم، ممنون از حوصـله‌ای که به خـرج دادید و در این برنامـه و برنامـه گذشته در خدمتتان بودیم.

ج) من هم از زحمات شما متشکرم. امیدوارم زحماتی را که می‌کشید، در روشن شدن فضای واقعی مسئله مهدویت تأثیر داشته باشد.

س) انشاءالله، برای ما دعا بفرمایید.