ج) چند نفر نیرو در مؤسسه دارید؟
س) حدود 30 نفر نیروی قراردادی و رسمی داریم که به اصطلاح کادر ما هستند. در بخشهای مختلف پژوهشی هم سی تا چهل نفر به صورت پارهوقت حضور پیدا میکنند. تعدادی هم کارشان بیرون از مؤسسه است. در بخش دانشنامه حدود 15 نفر کادر هستند و شاید حدود صد نفر هم در بیرون برای سفارش مقالات، ارزیابی و کار علمی و شوراها و کمیتههای علمی همکاری دارند. امسال بخش آموزشی به دلیل بودجه تعطیل شده و تنها مدرسه علمیه است که کار علمی را انجام میدهد. در واقع یک مرکز تخصصی است که سه سال قبل آقای حاج حسن آقا و آقای طاهری خرمآبادی مشترکاً تأسیس کردند. حدود سی و هفت نفر طلبه سطح سه دارند که باید دوره تخصصی فقه و اصول امام و رشتههای جنبی را در 7 سال تمام کنند.
ج) کل پرسنل شما چند نفر هستند؟
س) اگر بخواهیم کلی در نظر بگیریم، بیش از 150 نفر میشوند.
ج) مرکزتان در قم است؟
س) بله. کوچه ممتاز، جنب مسجد معصومیه یک ساختمان کوچک و نوساز داریم.
ج) در کجای قم است؟
س) خانه رئیس ساواک اصفهان بوده که جاسوسخانه میگفتند. مرحوم حاج احمدآقا به خاطر اینکه بعضی از علما شبهه میکردند، پولش را به ورثهاش پرداخت کرد. در خصوص همایش دیشب خدمت حاج حسن آقا رفتیم. ایشان در همان سه ماه قبل توصیه کرده بودند که در رابطه با همایش خدمت شما برسیم. به ایشان گفتم که الان جور شده و خیلی خدمت شما سلام رساندند.
ج) سلام مرا هم به ایشان برسانید.
س) خلاصهای بگویم و خیلی وقت شما را نگیرم. مؤسسه قم را مرحوم حاج احمدآقا حدود 23 سال پیش تأسیس کرد. در این مدت درباره کتابهای مربوط به امام، پیرامون امام و شاگردان امام را کار و منتشر کرده است. هر سال بین سی تا چهل کتاب خروجی بخش پژوهش ماست. الان سه پروژه مهم داریم. یکی مجموعه آثار است که تقریباً تمام شده و حدود 60 جلد میشود. کلیه آثار امام بازخوانی، بازبینی و تحقیق شد و پاورقی خورد و حروفچینی جدید و تصحیح شد. اساتید واقعاً با تجربه روی آن کار کردند. الحمدلله این کار پایان پذیرفته و شاید دو جلد آن بخش استفتائات باشد. بقیه کتابهای عقلی و نقلی هم هستند. یک کار دیگر دانشنامه است که قبلاً خدمت شما گزارش دادیم. فکر میکنیم دانشنامه حدوداً تا دو سال دیگر پایان پیدا کند. هزار مدخل است. البته ما از خدمت حضرتعالی تقاضا داریم که انشاءالله زمانی را معین و اجازه فرمایید آقای مرتضوی که مسئول این کار است، به همراه دوستان دیگر خدمت شما برسند و گزارشی بدهند و راهنمایی بگیرند. مخصوصاً در مسائل دو بخش تاریخ و سیاست اجتماعی مطالب و مقالات خیلی مهمی است که انشاءالله راهنمایی لازم را بفرمایید.
بخش بعدی بحث پژوهش ما تقریرات است. تقریرات شاگردان امام به صورت متفرقه چاپ شده است و یک عده از آنها مخطوط باقی مانده و بعضاً پیش ما و بعضاً پیش خانوادههای شاگردان امام که به رحمت خدا رفتند، هست. بنا داریم، همه را بعد از مجموعه آثار در یک مجموعه جالب و خوب برای چاپ آماده کنیم که بیش از 40 جلد شود که به تدریج کارهای آن در حال انجام است. این کار، عمده بخش پژوهش ماست. در بخش آموزش متأسفانه ما امسال به دلیل اینکه 50 درصد بودجه ما کسری شد، نتوانستیم کار را ادامه بدهیم، جز همان مدرسه علمیه که خدمت شما عرض کردم. الان منزل آقای یزدی که امام در آن بودند، مدرسه علمی تخصصی است و حدود دو سال و نیم است که مشغول به کار هستند.
ج) خریدند؟
س) بله. دولت آقای خاتمی کمک کردند که خریداری شد و الان به نام مؤسسه است. البته مستحضر هستید که وقتی دست قوه قضائیه بود، یک طبقه بالای آن ساخته شده و اطاق امام (ره) هم که برای ملاقاتهایش بود، به همان صورت حفظ شده است تا اگر در آینده قرار شد بازدیدی باشد و آنجا تخلیه شود، آنجا جایگاهی برای این کار باشد.
در ارتباط با کارهایی که ما الان در قم داریم، واقعاً نیاز به راهنمایی داریم. پیشتر این را خدمت شما بگویم که متأسفانه بعد علمی و فقاهتی امام تحتالشعاع بعد سیاسی ایشان قرار گرفته و در حوزه هم این مسئله بارز است. یعنی اغلب طلاب جوانی که امام را درک نکردند، هنوز از زوایای فقهی و علمی امام مطلع نیستند و چیزی نمیدانند. کار جدیدی هم در حوزه صورت نگرفته است. مدیران و استادان حوزهای که همه هستی آن از امام است، کار جدّی انجام نمیدهند. معمولاً وقتی که قرار است ابعاد فقهی، اصولی و علمی یک مرجع بیان شود، شاگردان هستند که بیان میکنند. ولی امثال حضرتعالی که از شاگردان مبرّز امام بودید، از اول انقلاب به وادی اجرا و کارهای اجرایی و گرفتاریها رفتید. چند نفری هم که مانده بودند، خیلی اهمیت ندادند. البته بعضی از آقایان تدریسهایی داشتند که حاصل تدریسهایشان بعداً به صورت کتابهایی چاپ شده است. شخصیتهایی مثل آیتالله العظمی فاضل شروحی نوشتند که الان 28 جلد تفسیرالشریعه را خدمت شما دادیم.
در همین مدت که به بهانه همایش تحریرالوسیله خدمت مراجع میرسیدیم، بعضیهایشان مثل آیتالله مظاهری میفرمودند به امام ظلم شده و حوزه کوتاهی کرده است. چندین بار تکرار فرمودند که حوزه نسبت به امام، هم ظلم و هم کوتاهی کرده است. همه هستی حوزه از امام است، اما آنجا حوزه امام نیست. فقه امام تدریس نمیشود و اگر هم میشود، خیلی کم است. بیشتر فقه مرحوم آیتالله خویی و شاگردان ایشان تدریس میشود که در واقع برنامههای حوزه نجف با چندین برابر به قم منتقل شد. الان هم حوزه امام نیست و حوزه دیگران است و این واقعاً مظلومیت امام است.
این خواسته کسانی است که تعمداً سعی دارند امام (ره) ترویج نشود و یا بحثهای عبور از امام را مطرح میکنند و چه بسا در مراکزی که حتی به اسم امام تأسیس شده، کارهایی انجام میگیرد که به هیچ عنوان ترویج امام نیست. واقعاً در این زمینه نیاز داریم که حضرتعالی سفارشهای لازم و توصیههایی بفرمایید که ما چکار کنیم؟
از دو سال پیش در حد بضاعت خودمان نشستهای علمی را شروع کردیم. مثلاً منشور علمی و ترویجی، منشور روحانیت، منشور برادری، مباحث اجتهاد و تقلید امام، تقید مداراتی امام، اخلاق در حوزه، تعلیم و تربیت و بحثهای اصولی امام که اینها اکثراً با دانشگاه قم یا انجمن اصول حوزه و یا مراکز دیگر مشترک و بعضاً به صورت انفرادی است. اما کاملاً اذعان میداریم که کافی نیست. گرچه بزرگان و اساتید جوانی هستند که تحریر را تدریس میکنند و خارج را شرح میدهند. بعضی از مراجع مثل آیتالله مکارم که سه جلد از کتابش چاپ شده و سه جلد دیگر زیر چاپ است، تحریر را منبع درسی خودشان قرار دادند. اما کافی نیست. دنبال این هستیم که تحریر و بعضی از کتابهای امام حاشیه بخورد. ما در همین همایش تجربه خوبی کسب کردیم.
حضرتعالی هم در جلسهای که فضلای قم خدمت شما شرفیاب شده بودند، فرموده بودید که راه پیشرفت و به روز شدن حوزه بازگشت به فقه امام و شیوههای ایشان است. لُبّ کلام همین است که شما فرمودید. این سخن مسئولیت ما را زیادتر کرده و باید بیشتر فعال شویم و کار کنیم تا جوابگو باشیم. شاید جزئیات همایش تحریر خدمت شما نرسیده باشد. دوستان در حد بضاعت خودشان و با همان مؤسسه کوچک و یک منبع مالی بیست، سی میلیون تومانی مقدمات برگزاری این همایش را در 4 ماه فراهم کردند.
خدمت اغلب مراجع، اساتید، بزرگان، جامعه مدرسین و شورای مدیریت که مرتبط با کار تحریر بودند، رسیدیم و راهنمایی خوبی کردند، حاصل آن فیلمهای خوبی است که پیاده شده و انشاءالله به صورت کتاب چاپ خواهد شد. از اصل همایش تحریر که یک نشست نصفه روزه در پنجم بهمن بود، استقبال خیلی بینظیری شد که اصلاً کسی باور نمیکرد. دوستان میگویند در سالهای اخیر اصلاً نمونهاش نبوده است. ما یک سالن با هزار صندلی داشتیم، ولی آقایان میگویند که اقلاً دو هزار نفر آمدند و رفتند.
ج) سالن در کجا بود؟
س) در مرکز فقهی ائمه اطهار که مربوط به آیتالله العظمی فاضل است و ایشان تأسیس کردند. یک ساختمان چهار، پنج طبقه خوب و امروزی است. این همایش موجب انسجام زیر پرچم امام شد. از طیفهای گوناگون، مراجع، بزرگان و بیوت مراجع و اساتید حضور پیدا کردند و صحبتهای خیلی خوبی شد. پیشنهادهای خوبی داده شد. بعضی از پیشنهادها این بود که این ادامه پیدا کند و به نقد امام عمق بخشیده شود. مخصوصاً در چارچوب کتابهای دیگر مثل کتاب الصلوات و البیع امام که خیلی پرمحتوا است.
همین جا از محضر حضرتعالی تقاضامندیم در این چارچوب راهنمایی بفرمایید که ما نشستهای علمی را به چه سمتی بیشتر ببریم و با چه عمقی و با چه برنامهریزی میتوانیم استفاده کنیم که انشاءالله در همان مسیر گام برداریم؟ در مجموع همیشه نگران این هستیم که مظلومیت امام در حوزه استمرار داشته باشد. باید کاری کنیم که واقعاً جایگاه والای امام در حوزه پیدا شود و کارها در همان جایگاه واقعیاش انجام بگیرد و در آن راستا باشد.
خدمت بزرگان، اساتید و مدیران حوزه که میرویم، آنها هم تأیید میکنند که حوزه، حوزه امام نیست. اما تاکنون قدمی در جهت اینکه واقعاً کاری برای امام شود، عملاً از مدیریت و بزرگان حوزه ندیدیم. سه، چهار بار خدمت تکتک آنها رسیدیم و گزارش دادیم و گفتیم. قبول هم دارند، تأیید هم میکنند و بعضیها احساساتی میشوند و برای امام گریه هم میکنند. اما وقتی پای عمل میآید، متأسفانه تاکنون هیچگونه اقدام عملی ندیدیم.
در هر صورت زیاد مزاحم شما نشویم. خدمت شما رسیدیم که هم استفاده ببریم و هم گزارشی خدمت شما تقدیم کرده باشیم و هم واقعاً در دو جهت راهنمایی بفرمایید:
1- جهت وظایف چه باشد؟ چکار کنیم و چه مسیری را بیشتر دنبال کنیم؟
2- حوزه به چه سمتی بیاید و چه برنامههایی را برای اینکه حوزه، حوزه امام شود، دنبال کند؟
این اصل موضوع است. ضمن اینکه قبلاً هم نامهای خدمت حضرتعالی نوشتیم و سؤالاتی را راجع به ابعاد تحریر مطرح کردیم. در برنامههای خود داریم که مجموعه آثار همایش به صورت چند جلد کتاب در آینده نزدیک چاپ شود که میخواهیم آن کتابها هم به سخنان حضرتعالی مزین شود. اگر سؤالاتی هم بفرمایید، در خدمت هستیم.
ج) بسم الله الرحمن الرحیم. توضیحات کامل و خوشحالکننده و در عین حال ناراحتکنندهای دادید که حوزه هنوز حوزه امام نیست. من هم نظراتم را میگویم. ضمن صحبت اگر لازم دیدید و سؤالاتی پیش آمد و یا اگر آقایان برای حرفهای من حاشیه داشتند، میتوانید مطرح کنید. اگر میخواهید به روال همان سؤالاتی باشد که فرستادهاید، سؤالات را مطرح کنید تا کمکم جلو برویم.
س) هم از فرصتی که در اختیار ما قرار گرفت، تشکر میکنیم و هم ابراز خوشحالی میکنیم که در این مدت کوتاه بنده مجدداً دو بار توفیق شرفیابی خدمت شما داشتم.
تحریر ویژگی خاصی در بین کتابهای امام دارد و آن، این است که اولاً شاید به جرأت میتوان گفت که امام روی هیچ کتابی به اندازه تحریر کار نکرده است. از سال 65 قمری تا سال 72، هفت سال برای حاشیه بر وسیله وقت گذاشتند. در اوج زمان علمی خودشان که در بحثهای علمی سرآمد بودند، هفت سال برای حاشیه وقت گذاشتند و تا آخر هم هر جا اختلاف فتوا میشد، امام تحریر را ترجیح میدادند. یعنی سؤال که میشد، میفرمودند: اصل تحریر است. این اصل نوشتنشان است. بعد وارد متن کردن تحریر میشویم که باز از ویژگی خاصی برخوردار است. به محض اینکه به بورسای ترکیه میرسند، به آن میپردازند. اوضاع داخل کشور به هم ریخته بود، اما اولین و یا تنهاترین کاری که در آن ایام حدود یازده ماهه در بورسا انجام دادند، وارد کردن همین حواشی در متن تحریر است که خیلی تحول ایجاد کرده است.
انشاءالله این را در یکی از مصاحبههایمان در همین مجموعه خواهیم آورد که امام برای تحریر در متنها دست بردند و ترجیح دادند و عوض کردند. اگر مقایسه شود، متوجه میشوید که تحریر امام تفاوت مفصلی با تحریر آیتالله خویی پیدا کرده است. امام بسیاری از کتابهای فقهی را که آقای خویی نداشته و ناقص بوده است، به آن اضافه کردهاند. مخصوصاً امر به معروف و نهی از منکر را که آوردند و یا بحث اماء و عبید را که امام به عنوان مسئله فقهی حتی به عنوان مثال هم در تمام تحریر ذکر نکردند. مسئلهای را که در اولین سؤالم عرض میکنم، براساس همان دغدغهای است که حاج آقا فرمودند که حوزه، حوزه امام نیست، واقعاً این نگاه هنوز در حوزه نیست. یعنی نگاه جامع به فقه که امام میفرمودند: که فقه همه چیز ما را از ابتدای تولد تا آخر عمر دارد. هنوز هم به این سبک به فقه نگاه نمیشود. درسهای مفصّلی را که در آنجا میرویم، به همان سبک قدیم است.
میخواهیم نگاهی حاکم شود که آقایان براساس جامعیت فقه تربیت شوند. جهانی نگاه کنند. یعنی اسلام را جوابگوی تمام مشکلات دنیا ببینند. حضرتعالی هم یکی از افراد بارز این نوع نگاه هستید. اولین مطلبی که ما داریم، همین است که حضرتعالی که از نزدیکان حضرت امام بودید، هر مطلبی که در مورد تهیه تحریر و حواشی امام و بعد وارد کردنشان دارید، بفرمایید.
ج) شما حتماً میدانید که امام در دورهای از لحاظ مسائلی که در کشور مطرح بود، در قم منزوی بودند. حکومت که اصولاً مخالف ایشان بوده، چون آنها کتاب کشفالاسرار امام را دیده بودند و نسبت به امام بغض داشتند. در حوزه هم به ادلّهای منزوی بودند. این مطلب را همین جا بگویم که شما باید دلایل این انزوا را از معمّرین بپرسید. اگر دیر شود، ممکن است کسانی که میدانند، نباشند. قاعدتاً باید شما راهی را درست کنید تا آنهایی که بودند و میدانند امام به چه دلیلی در حوزه منزوی شدند، بگویند. شما باید این ادلّه را از زبان شخصیتهای مورد اعتماد ضبط و در مرحله بعد تدوین کنید.
همه تا این قسمت را میدانند که امام بعد از فوت آیتالله حاج سیدابوالحسن که قم به آقای بروجردی نیاز داشت، پیشقدم شدند و ایشان را به قم بردند و تا مدتی هم خیلی برای آقای بروجردی فعال بودند و حتی در مقطعی مثل زمان ماجرای علیاکبر برقعی، ایشان به عنوان نماینده آیتالله بروجردی مطرح بودند. ولی به هر دلیل امام را با آن روحیات تحمل نکردند و ایشان هم ترجیح دادند که به خانه بروند و کارهای دیگری کنند که همه کارشان علمی بود و کار دیگری نداشتند.
در اوایل کار ایشان شاگردان زیادی تربیت کرده بودند. در مباحث اخلاقی یک عده را تربیت کرده بود و در مباحث فقهی و اصولی شاگردان بسیار خوبی داشتند، این موقع دیگر نمیتوانیم بگوییم که منزوی به آن معنا بودند. چون بهترین مدرّس حوزه علمیه قم بودند. درس آیتاللهالعظمی بروجردی درس ریاستی بود. گرچه ایشان خیلی عمیق مسائل را مطرح و تکرار میکردند، ولی بهگونهای نبود که طلبهها با اشتیاق بروند. طلبهها میخواهند زودتر با مسائل آشنا شوند، اما درس آقای بروجردی طول میکشید. منتها انصافاً عمیق صحبت میکردند. فقه اهل سنت و روایات سنیها را خوب میدانستند و خوب مقایسه میکردند که از ناحیه مقایسه خیلی چیزها به دست میآمد. منتها یک درس ریاستی و تشریفاتی بود. پیرمرد هم بودند.
ولی برای درس امام طلاب زبده سطح خارج حوزه میآمدند. هنوز مبارزه نبود و روابط جنبه درسی داشت. طبعاً اگر تقریراتی را که دنبال آن هستید، تهیه کنید، مسائل فراوانی معلوم میشود. چون در درسها مسائل فراوانی مطرح میشد که من فکر نمیکنم الان همه آنها چاپ شده باشد. ما هم جزو شاگردان مخلص امام و حقیقتاً مریدشان بودیم. کمکم که به اواخر دهه 30 رسیدیم و آقای بروجردی هم در سنین اواخر عمرشان بودند، معلوم بود که باید مراجع بعدی ظهور کنند. ما خیلی این مسائل را دنبال میکردیم. ما که به امام نزدیک بودیم، سعی میکردیم زیاد به خانه ایشان رفت و آمد شود. دنبال این هم بودیم که امام رساله بدهند. اما ایشان ابا میکردند. بالاخره ما میدانستیم که ایشان مقلدین زیادی دارند. به دوستان ما که در سراسر کشور بودند و میشناختیم، میگفتیم: آنهایی که الان از امام تقلید میکنند، باید به امام نامه بنویسند و بگویند که ما نیاز داریم و مردم احتیاج دارند. این از راههایی بود که طبعاً برای امام وظیفهساز بود. میدانستیم که امام دارند حاشیه مینویسند. اما چیزی منتشر نمیشد و ایشان هم مایل نبودند.
اتفاقاً یکی از دلایل مهمی که امام اواخر عمرشان این همه توفیق سیاسی، اجتماعی و فقهی پیدا کردند، روحیه تحقیق ایشان بود که در انبوهی از مسائل تحقیق کرده بودند و بیشتر از آن روحیه فقدان هوای نفس در ایشان بود. خلوص ایشان خیلی بالا بود و نمیخواستند کارهایشان را به هوای نفس آلوده کنند. شاید این روحیه عامل مهم جذب ما بود. چون جوان بودیم و اینگونه چیزها را میپسندیدیم. به همین دلیل، میدانستیم ایشان به این آسانی نمیآیند رساله بنویسند. ولی پیگیری میکردیم که ایشان احساس ضرورت کنند. بیاثر هم نبود.
اما مسئله تحریر آن موقع در ذهن ما اینگونه نبود. آن موقع ذهن ما دنبال چیزی مثل توضیحالمسائل بود که معمول بود و همه در خانههایشان داشتند. فکر میکردیم که باید حواشی بر آن باشد و بعد هم به صورت مستقل چاپ شود. این نظر ما بود.
مبارزه که شروع شد، گرفتاری ایشان هم زیاد شد و خیلی نمیتوانستند به مسائل فقهی برسند و توقع کارهای اینگونه هم از ایشان کم شده و همه توقعات از ایشان مبارزه بود. تا اینکه ایشان مدتی در زندان بودند. گویا در زندان امکان اینکه به این مسائل بپردازند، پیدا شد. از نکاتی که اگر درنیاورید و باید تحقیق کنید، دورهای است که ایشان در زندان بودند. اگر جمع کردهاید، بگویید دورهای که تحت حصر بودند، چکار میکردند. من با ایشان صحبت کرده بودم، ولی شما باید تحقیق جامعی کنید.
س) آقای بیآزار شیرازی میفرمایند که امام در دوران زندان، کتاب «تاریخ جهان» نوشته جواهر لعل نهرو را مطالعه کرده بودند و کتاب «تاریخ مشروطیت» را هم مطالعه میکردند. بعد از بیرون آمدن از زندان در یک سخنرانی که ضبط نشده، به این کتاب اشاره میکنند که جواهر لعل نهرو چنین کتابی نوشته و گفته که اگر از زندان بیرون آمد چه
کارهایی بکنم و اگر هم نیامدم، دیگران انجام بدهند. امام میگوید: در ذهنم هست که یک دوره جامع فقه بنویسم و میخواهم یک کار جامع را که همه مسائل فقهی و حقوقی در آن باشد و تا به حال انجام نشده، انجام بدهم. امام چنین چیزی را بعد از آزادی از زندان مطرح کرده بودند و آقای بیآزار شیرازی میگویند که همان تحریر باشد.
ج) در دوره حصرشان در آنجا چه کار میکردند؟
س) مطالعات تاریخی کرده بودند.
ج) در زندان را میگویید یا در حصر را؟
س) در دوران حصر.
ج) در زندان چکار میکردند؟
س) در زندان دو ماه بیشتر نبودند.
ج) در همان دو ماه چکار میکردند؟ این یک مسئله مهم است. البته معلوم است که که ایشان با قرآن مأنوس بودند و از آن فرصت برای نزدیکی بیشتر به خدا استفاده کردند. ولی حتماً باید کاری کرده باشند. در حصر هم وقت زیادی داشتند. چون در آنجا ملاقات و مزاحمت نبود و خودشان بودند و هر کاری که میخواستند، میتوانستند انجام بدهند. باید معلوم شود.
س) آقای مسیح مصاحبه خیلی مفصلی با فریده خانم کردند که ما پیاده کردیم و الان در حال آماده شدن است.
ج) شما دنبالش باشید که این نکته را پیدا کنید. ببینید آیا کتاب نهرو در حدّ خواندن یک هفته است که مثلاً ایشان در یک هفته میخواندند و تمام میشد؟ آیا تاریخ مشروطه هم به همین صورت است؟ انسان اینگونه کتابها را در لحظات خستگی میخواند. بقیه کارهای فعال انسان موقعی است که میخواهد تحقیقات کند. این از مواردی است که درباره آن کم شنیدیم. البته امام که از حصر بیرون آمدند، از ایشان میپرسیدیم که در آنجا چگونه وقت را گذراندید و چه کسانی میآمدند و چکار میکردید؟ ایشان هم جوابی میدادند، اما اینگونه نبود که مبسوط بدانیم در استفاده از وقتشان چکار کردند.
من در تتبعی که کردم، متوجه شدم انسانهایی که آثار عمیق از خود بر جای گذاشتند، اکثراً مربوط به دوره زندان یا دوره تبعید و یا دوره حصرشان بوده است که هم آمادگی و هم وقت زیاد برای کار داشتند. مخصوصاً شخصیتی مثل امام که آن موقع تحصیلاتشان تمام شده بود و میبایست آموختههایشان را جمع و جور میکردند. این یک بحث جداگانه است و در پرانتز پیش آمد که گفتم تا تحقیق کنید.
به هر حال ما پیگیر بودیم که ایشان رساله بنویسند و به جامعه بدهند، اما ندادند. وقتی که روشن شد که خیلیها مقلد ایشان هستند، آن موقع مسئله تحریر پیش آمد. البته اسم تحریر تا زمانی که ایشان در ایران بودند، مطرح نبود تا زمانی که به بورسای ترکیه رفتند و وسیلهالنجاه آقای سیدابوالحسن را محور حواشی خودشان قرار دادند. در اینجا هم داشتند، اما در آنجا شکل جدیدی پیش آمد که اینها را ما از خود امام هم شنیدیم. شما هم مطالبش را شنیدید و اصوات و مدارک صوتی را هم دارید.
به هر حال ایشان تا زمانی که در اینجا بودند، در حد حاشیه بر وسیله النجاه بوده و اگر هم استفتایی و سؤالی میشد، از حواشیشان که آماده بود، جواب میدادند. به آنجا که رفتند، خواستند این حواشی را که ظاهراً در آن موقع اسم نداشتند، وارد متن کنند، اما نمیخواستند به صورت حاشیه بر وسیله باشد. لذا سراغ متن رفتند. این هم کار آسانی نیست که انسان فکر کند نوشته شخصی است و آن را متن میکند. اینها باید با هم جور باشد و تنظیم شود که در متن بیاید. عبارت هست، موارد اضافی هست و اختلافنظر هم هست. هنر علمی و فقهی میخواهد که اینها را تنظیم و تدوین کند.
س) منابعی هم نداشتند.
ج) منابعشان هم کم بود. یک بار از اینجا هیأتی رفتند و ایشان را زیارت کردند و برگشتند. وقتی که آمدند، پرسیدیم: منابعشان چیست؟ مثل اینکه وسایل، عروه و چند کتاب دیگر را داشتند.
س) تقاضا کردند که جواهر برایشان فرستاده شود.
ج) که بعداً فرستادند. پس منابع محدود بود، ولی برای ایشان کافی بود. چون ایشان خودش روی همه اینها نظر داشت و در آنجا وارد متن کردند.
س) در نامهای که به حاج آقا مصطفی نوشتند، میفرمایند: وسائل، حاشیه من و چند کتاب دیگر را بفرستید.
ج) حاشیه ایشان خطی بود. آنچه که ما میدانیم، تا این حد بود. بعد که به نجف میروند، با علما و فضلا سروکار داشتند، گویا اسمش در نجف انتخاب شده است. من دقیق نمیدانم. ولی در ذهنم چنین است.
س) آقای بجنوردی گفتند: در اولین ملاقاتی که با پدر آیتالله بجنوردی داشتند، از ایشان سؤال کردند که شما در بورسا چه کار میکردید؟ امام فرمودند: حاشیه وسیله را در متن وارد کردم. گفت: چه اسمی برایش گذاشتید؟ گفت: هنوز اسم انتخاب نکردم. ایشان گفت: تحریرالوسیله بگذار، همچنان که تحریر اقلیدس را داشتیم که هم وسیله حفظ میشود و هم یک اسم قشنگی است. بعداً حاج آقا مصطفی آمد و گفت: امام این اسم را پذیرفتند و تحریرالوسیله گذاشتند.
ج) ما هم این را شنیدیم. اما نمیدانیم منظورشان از کلمه تحریر که اینجا نوشتند، چیست؟ شما به دست نیاوردید که چرا تحریر را انتخاب کردند؟
س) در مقدمه مختصری که در تحریر دارند، میفرمایند: همین نگارش وسیله را به عنوان تحریرالوسیله...
ج) بالاخره ایشان این کلمه را به دلیلی پسندید. باید بدانید کسی که پیشنهاد کرد و یا اگر در ذهن خودشان بود، منظورشان از کلمه تحریر چیست؟
س) آن روز هم شما فرمودید و انشاءالله ما این را پیگیری میکنیم که استفاده قشنگی از این تحریر کردند. این را جزو برنامههایمان گذاشتیم و در یکی، دو مصاحبه دیگری که داریم، پیگیری کنیم. اگر کسی میدانست، میپرسیم که آیا امام به این مطلب هم در تحریر توجه داشتهاند یا نه؟
ج) تبادری که اول در ذهن انسان دارد، این میشود که تحریر یعنی توضیح. ولی معنایی که میتوانست در ذهن ایشان باشد، چه بود؟ این را خیلی روشن نگفتند. شاید این بود که رساله را از قیود و محدوده سنتی که در رسالههای دیگر داشتند، آزاد کنند که این کار را هم کردند. یعنی این کار شد. ابوابی را اضافه و ابوابی را حذف کردند و نوآوریهایی داشتند که حوزههای معمولی نمیپسندیدند و بعداً هم مخالفینی داشت که هنوز هم دارد. کاری که ایشان کردند، یک نوع تحریر است. تحریر در اینجا به معنای آزادی است. واقعاً باید در مورد این کلمه یک کار اساسی انجام داد. من هم الان فیالبدهه حرف میزنم و نمیدانم نظر امام همان موقع همین بوده یا نه؟ ولی احتمال میدهم که این بوده باشد. والاّ تحریر میتواند تقریر و یا هر چیز دیگری هم باشد. این کلمه بیدلیل انتخاب نشده است.
به هر حال ایشان آن کار را در خلوت یازده ماهه تنهایی به خوبی انجام دادند که فقط آقا مصطفی به ایشان ملحق شده بود که شریک خوبی برای بحثها بود. اولاً ذهن بسیار جدّی داشت. احتمالات عجیب و غریب هم به ذهنشان میآمد و مطرح میکردند. قطعاً به درد امام میخوردند. شاید در آنجا گوشههای دیگری از احتمالاتی که در مسائل هست هم به ذهن امام میرسید. من این را هم نمیدانم که آقا مصطفی در موقعی که در آنجا با امام بودند، در کمک به این پیشرفت فقهی چقدر نقش داشته، که تحولی اتفاق افتاده است. ما اینجا میفهمیدیم.
تحریر قبل از اینکه به عربی در جایی منتشر شود، تقریباً در ایران به صور مختلف رسیده بودند. الان یادم نیست که چه کسانی چاپ کردند، ولی به یاد دارم فتاوای امام به نحوی در اختیار مردم گذاشته شد که مردم هم نیاز داشتند. سخت هم بود. چون اگر چیزی از امام پیدا میشد، میگرفتند. اما این کار تا حدودی در جامعه پخش شد. ولی بعداً در خود نجف ایشان تحریر را چاپ کردند. تا آنجایی که به یاد دارم، آقای قوچانی که در این کار بودند، مطالب زیادی گفتند و هر کس پرسید، توضیح دادند. گویا ایشان مسئول چاپ بوده است.
نکتهای که از ایشان معروف است و خیلی جاها این مسئله را گفته، این است که مدتی- گویا حدود یک سال- طول کشید تا اینکه تنظیم و چاپ شد و بیرون آمد. بعدها که میخواستند اسم امام را بنویسند، صفت «زعیم الحوزه» را اضافه کرده بودند. امام زعیم نبودند. امام در آنجا مدیریتی نداشتند و یک مدرس بودند. این مربوط به همان مسئله هوای نفس و به علاوه اعتبار کتاب است. این دو حالت دارد. همه میدانستند ایشان زعیم نیست و اگر روی جلد مینوشتند: زعیم الحوزه، همان اول میگفتند: این ادعای بیخودی است. از نظر نفسانی هم ایشان مبرّا بود از اینکه بخواهد برای خودش لقب - حتی لقبهای صحیح- پیدا کند. یعنی حاضر نبود با القاب و عناوینی که شایسته بود، مطرح شود.
ولی کار جالبی است و باید روی این نکته یک مقدار بیشتر حرف زده شود. ایشان با چاپ و مسائل آن آشنا نبودند و دستور داده بودند که این کتاب را در آب بریزند. در صورتی که میتوانستند جلدش را عوض کنند. چون در جای دیگری نبود. آقای قوچانی این کار را کرده بود و امام هم یک مقدار اخم کرده بودند. با اینکه خیلی زحمت کشیده بود. در این مورد چون به یک مسئله واقعی برای امام برمیگشت، ناراحت شده بودند. ولی با کاری که کرده بود، جبران و بالاخره چاپ شد.
تحریر که چاپ شد، خبرش در فضای مبارزین خبر بسیار خوبی بود. چون ما کلی کار میکردیم که امام رساله چاپ کنند. آن موقع هنوز با محتوای تحریر آشنا نبودیم. ولی نفس اینکه رساله ایشان فعلاً چاپ شده، واقعاً خبر خوبی بود و از آن خبر استفادههای زیادی هم شد. چون پخش شد و مردم فهمیدند که ایشان رساله دارند. گامی در جهت توسعه رهبری امام بود. نمیشد که ایشان مرجع تقلید باشند و با موجی که در کشور ایجاد کرده بودند، رهبر مبارزه عظیم باشند، ولی نظرات فقهی ایشان در دسترس مردم نباشد. در آن شرایط یک مشکل واقعی بود. بالاخره این مشکل حل شد که باید به عنوان یک نقطه تحول حساب کنیم.
اینکه بعداً تحریر چقدر تجدیدچاپ شد و چقدر فارسی و چقدر ترجمه و شرح داده شد، اطلاعاتی است که شما خوب و بیشتر از ما میدانید که همه را جمع کردید. ما خیلی چیزها را نمیدانیم که چه کسانی نوشتند و چه کسانی رفتند. ولی میدانم خیلیها مشغول به ترجمه و خیلیها مشغول به شرح دادن و حاشیه زدن شدند.
در اینجا یک نکته مهم است که در گزارش شما هم بود که این کار محصول تلاش سه شخصیت ممتاز تاریخ معاصر ما شده است.
اول مرحوم آیتالله آقاسیدمحمد کاظم یزدی، صاحب عروه است که ایشان رساله کوچکی به نام ذخیرهالصالحین نوشتهاند که این هم بود. آقا سیدابوالحسن هم که بعد از ایشان متصدی شدند، همان را تشریح کردند که وسیلهالنجاه شد. آیتالله خمینی وقتی که خواستند بنویسند، اول در فکر تحریر نبودند و حاشیه نوشتند و بعداً تحریر درآمده است. این گام بزرگی در رسالهنویسی بود که تأثیر زیادی داشت و دارد. این مهم است.
شما باید بحثی را شروع کنید و ببینید که چرا اگر در بین شخصیتهای ممتاز حوزههای شیعی بعد از دوران غیبت امام زمان (عج)، فرد ممتازی بیرون میآمد، سالها فقه او محور همه حوزهها و همه تحشیهها بوده است؟! مثل شیخ طوسی که مدت طولانی کسی برخلاف نظر ایشان فتوا نمیداد و اگر هم فتوا میداد، خیلی به آن توجه نمیشد.
طول کشید و شاید چند قرن گذشت که این شکست. در این مسیر چند نفر دیگر هم هستند که رسالههایشان محور شده و کتابها و شرحهای فراوان دارند. مختصر جزو کتابهایی است که خیلی روی آن شرح نوشتند. در دورههای اخیر از مرحوم شیخ انصاری که عبور کنیم، کسی به اندازه امام به معنای واقعی، شخصیت علمی و شهرت جهانی نداشته است. فقه ایشان در کشورهای مختلف دنیا که شیعیان هستند، مقلّدین زیادی دارد. البته مقلّدین آیتالله خویی و دیگران هم هستند. در زمان ایشان هم بودند. قبلش آقای حکیم بودند و بعدها آقای خویی بودند. اما محوریت ایشان به طرف مسائل سیاسی چرخید. به خاطر اهمیت کار عملی که ایشان کردند و نظرات فقهیشان را در زمان خودشان اجرا و پیاده کردند، خیلی بزرگ بود. لذا شما خیلی تعجب نکنید که شعاع شخصیت سیاسی ایشان بیشتر از شخصیت علمی و شخصیت فقهی ایشان تحتالشعاع شخصیت سیاسی باشد. حتی برای مدت طولانی هم خواهد ماند و به این زودی از ذهن فقه سیاسی نمیشود.
مسئله فقهی در بین متخصصین است که جامعه و توده مردم به آن بیشتر نگاه میکنند. اما در حوزه آنگونه که هدف شما، از برنامهای که دارید برگزار میکنید، میباشد و همایش شما هم این کار را میکند، کم مورد توجه قرار گرفت. به نظرم باید بیشتر روی تحریر و مسائل بعدی که ایشان اضافه کردند و در تحریر هم نیست، کار شود.
س) پاسخ یکی دو سؤال را در ضمن همین بیانات فرمودید. سؤال بعدی ما این است که اوایل انقلاب که حکومت تشکیل شد، نمیتوانستیم به قوانین زمان شاه عمل کنیم. با یک خلاء قانونی مخصوصاً در محاکم قضایی و در مجلس که میخواستیم قانون تصویب کنیم، روبرو بودیم. کتاب تحریر هم در کمیسیون قضایی مجلس و هم در قوه قضائیه برای احکامی که قضات سراسر کشور میخواستند صادر کنند، کارآمدی بسیار بالایی داشت. حضرتعالی هم در مجلس بودید و هم در جاهای دیگر اشراف داشتید. در این مورد بفرمایید که کارایی تحریر در اوایل انقلاب که مسئول بودید و میخواستید مملکت را طبق قوانین اسلام پیش ببرید، چقدر به شما کمک کرد؟
ج) همانطور که میگویید، انتشار تحریر و انتشار نظرات مختلف امام که آنها در کتاب فقهی نیامدند، اما احکام فقهی است که نظر دادند، خیلی کمک کرد. باید احکام فقهی را جداگانه جمع کرد. خارج از این محدوده رساله، شما رساله دیگری دارید که ایشان عملاً دستور و حکم دادند که آنها یک جا جمع نشده است و الان در آثارشان هست و خوشبختانه گم نشده است. ولی باید جمع شود.
به هر حال وقتی که انقلاب به آستانه پیروزی رسیده بود، کتاب تحریر کمکم برای نیروهای مبارزه و بعداً نیروهایی که وارد حکومت شده بودند و میخواستند کار کنند، کاملاً موردنیاز بود. جزو ضرورتهایی بود که از پیش به آن فکر نکرده بودیم. امام هم آن موقعها توجه نداشتند که پیروز میشوند و حکومت تشکیل میدهند. تا آنجایی که ما میدانیم، ایشان انجام وظیفه میکردند و مهم نبود نتیجه چه شود. البته شاید این اواخر که ما ایشان را نمیدیدیم و در نجف و پاریس بودند، به این رسیده باشند که حکومت تشکیل میشود. ولی قبلاً کار فقهی میکردند. ولی این بار دیگر صحبت از ضرورتهای حکومت اسلامی بود. بالاخره در فقه آیتالله خمینی نوآوریهایی هست که خیلی فراوان است. من چهار، پنج مورد را بیشتر تذکر میدهم که در ذهنم هست.
اولین کار ایشان این بود که فقه را منحصر به یک عملیات حاشیهای جامعه نکند و فقه به متن زندگی برود که متن زندگی هم حکومت است. اگر احکام حکومت اجرا نشود، بقیهاش بین انسان و خداست که نیازها را در رسالهها میبینیم. اما نیازهای جامعه، اداره جامعه، مسئولیت زعما و مدیران و قوانین و اینگونه مسائل خیلی مهم است. تازگی هم دارد، چون قبل از امام این کارها نشده بود و برای اولین بار میخواهد اتفاق بیفتد و مبنای آن هم نظر فقهی امام است. امام (ره) این نظریه را قبول نداشتند که میگویند در غیاب امام زمان (عج) نباید حکومت تشکیل شود و اگر پرچم سیاسی بلند کنیم، پرچم ضلال است. میگفتند: ما حکومت داریم. تبیین هم میکردند. در بحثهای ولایت فقیه خیلی چیزها را تبیین کردند و گفتند همه اینها پیشبینی شده و در حکومت هست.
این از کارهایی است که باید انجام شود. اینها فقه اسلامی است و مسئولش هم ولی فقیه است. امام (ره) براساس این فتوا و این نظریه مهم، مادر و استراتژیک که فقه اهل بیت (ع) متکفّل امور سیاسی مردم و حکومت است، دنبال تشکیل آن بودند. البته اهل سنت چون از قدیم حکومت داشتند، در فقه سیاسی کار میکردند. اما شیعه اینگونه نبود. فتوای امام در فقه شیعه تازه بود و براساس آن فتوا، مبارزه و تلاش کردند. باید این نوآوری امام را مادر و تحققدهنده نوآوریهای دیگر بدانیم.
ایشان برای تشکیل حکومت اسلامی باید نوآوری دیگری میکردند که آن مسئله تقیه بود. سنیها همیشه این عیب را به ما میگیرند که شیعیان تقیه دارند و بعضی چیزها را مخفی میکنند و نمیگویند.
من و آقای قرضاوی یک مناظره دور تلویزیونی داشتیم که حرفهایمان را بزنیم. یکی از اشکالاتی که او میگرفت، این بود که میگفت: شیعه تقیه دارد. البته من در آنجا برای ایشان توجیه کردم که خوب هم گیر افتاد. گفتم: مگر هیچ حکومتی در دنیا هست که کارهای محرمانه نداشته باشد؟ بالاخره ما طبقهبندی محرمانه، خیلی محرمانه، سرّی و خیلی سرّی داریم. همه اینها همین تقیه است. تقیهای که ما میگوییم، اصلش این است که شرکتها یا حتی خانوادهها همه یک فامیل محرمانه برای خودشان دارند و این یک کار عقلانی است که تقیه به آن معنی است. شما میخواهید این را یک عیب بدانید، در صورتی که یک حُسن است. از اول سازمان شیعه و مکتب اهل بیت (ع) اینگونه بود که نباید مسائل در همه جا اشاعه پیدا کند. چون بعضی از کارها سرّی و بعضی از کارها محرمانه و نیمهمحرمانه است. او نتوانست جوابی بدهد. بعداً یکی از دوستان ما که در مصر بود، میگفت: در الازهر این مسئله مطرح شد. چون در آنجا حرف مهمی که میزنند و هنوز هم میزنند، این است که شیعه تقیه و مخفیکاری میکند. لذا تقیه این است.
به هر حال امام اینگونه که نگفته بودند. امام گفتند که در راه مبارزه و برای حکومت تقیه حرام است. «بلّغ ما بلّغ»، این مورد از آن مواردی بود که در آن زمان ضرورتی بود که ما به خاطر تقیه وظایفمان را فراموش نکنیم که در همه دوران مبارزه خیلی مؤثر بود. البته بعد از مبارزه به شکل دیگری میشود.
نظریه دیگری هم ایشان در فقه داشتند که نوآوری خیلی مهمی است. چون این عیب اساسی در فقه ما هست و هنوز هم بعد از سی و چند سال برطرف نشده است. اما ایشان صریحاً گفتند: تئوری فقه اسلامی تئوری زندگی است و تئوری جامع همه امور انسانها از گهواره تا گور است. یعنی هیچ چیز از مسائل جامعه نیست که در فقه اسلامی به آن توجه نشود. باید توجه شود که مهمترین آن حکومت است. الان موضوع رسالههای ما بیشتر مسائل بین خودمان و خدا و کمی هم مسائل خانوادگی یا ارث، اموال و اینطور چیزهاست. بخش عمده هر نظامی، بخش حکومتی و بخش مدیریت جامعه است. مسائل فراوان خارجی داریم که اگر بخواهیم کار درستتری کنیم، باید کتابهای فقهی را که اگر 50 جلد داریم، با مسائل خیلی جدیدی که در جامعه جهانی هست، در 100 جلد تبیین کنیم. وقتی فقه اسلامی به حوزه برود، مسائل جدیدی وارد میشود و این مسائل هم مثل بقیه مسائل، نیاز به کتاب دارند. البته بعضی از کتابها منجمد و کوچک شدهاند، برای اینکه در فقه منزوی، عملیاتی نبوده است. ولی در فقه مؤثر آن کتابها باید بزرگ شوند. مثل طهارت، صلات، خمس و زکات که بزرگ شدند. به علاوه کتابهای جدید هم براساس قواعد نوشته شود. تأسیس قاعده یک چیز معمولی در نظام حکومت اسلامی است که ما باید برای بسیاری از مسائل حکومتی و اداری قاعده تأسیس کنیم.
مثلاً فرض کنید آیاتی که به مشورت مربوط است. چند آیه داریم که قاعده مشورت است و فروع فراوانی از آن درمیآید. وقتی فقه امام موردنظر باشد، اینگونه است. آیاتی داریم که بحث «وجادلهم بالتی هی احسن» و یا «ولاتسبّوا الذین یدعون من دون الله فیسبّوا الله عدواً بغیر علم» یا «فبشرّ عبادی الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه» را مطرح میکنند که هر یک از اینها جداگانه یک کتاب هستند. یعنی مجادله یک کتاب است و اگر این فحاشیها، تهمتها و این چیزهایی که الان در مجادلهها و مناظرهها - چه مجادله رودررو و چه مجادله مکتوب- میآید و منتشر میشود، در آن موضوع میگنجد، باید قواعدی داشته باشد که از یک حدّی تجاوز نکند و معلوم شود با چه زبانی و ادبیاتی گفته شود.
مثلاً در مورد انتخابات، ما اصلاً کتابی راجع به انتخابات در فقهمان نداریم. انتخابات همه زندگی بشر است و بناست با انتخاب مردم، رؤسا بیایند و جامعه را اداره کنند. ما در کجای فقه خودمان این را به صورت یک کتاب و مسائل داریم؟
من فکر میکنم میتوانیم با هر یک از نوآوریهای فقهی امام، کتابهای جدیدی را طراحی کنیم و اگر آن کتابهای جدید با احکام فراوانی که در حوزه بحث میشود، تفریع و فروع شود، خیلی چیزها از آنها به دست میآید.
موارد فراوانی برای یافتن فروع فقهی داریم. مثلاً فرض کنید بحث موسیقی و شطرنج که امام وارد شدند. شما میدانید که ما قبل از این، حتی زمانی که آهنگی را برای اخبار میزدند، رادیو را میبستیم که نشنویم. با حرفی که امام گفتند، اصلاً این باب بسته شد. یا شطرنج به عنوان یک حرام مثالزدنی محرض بود. یا تماشای فیلم و تغییر جنسیت یکی از مسائل مهم بود.
اگر در مستحدثات فتوای مستحدثه امام را ببینید، متوجه میشوید که چقدر میتوان از آن کتاب درآورد. مثل همین کتابهایی که گفتم. الان 50 جلد کتاب است و در آن صورت که صد جلد میشود.
مهمترین کار فقهی ایشان که هم فقهی و هم سیاسی است، مسئله احیای مصلحت است که قاعده این در فقه ما هست.
فتاوای علما را ببینید که در خیلی از جاها اهمّ و مهم میکنیم و ترجیح اهم بر مهم میدهیم. تقابل فساد و صلاح و خیلی مسائل دیگر. کاری که امام کردند، بنبست حکومت دینی را شکستند. موارد زیادی را این روزها داریم که اهل سنت که به حکومت دینی رسیدند، برای خودشان دنبال این هستند که بیایند سؤالات خود را در این مسئله تشخیص مصلحتی که امام تأسیس کردند، بپرسند. چون بسیاری از احکام در زندگی مردم و مسلمانها جامد است و فکر میکنند باید تا قیامت همینگونه باشد.
مصلحت که قویترین مایه قانونگذاری دنیاست، در این دیده نمیشود. اگر در زمان پیغمبر (ص) میگفتند و آن موقع بوده، مصلحت هم بود. الان چیزهای مهمتری پیش آمده و به نظر میرسد که این کار امام، کار بسیار مهمی است و اگر روزی اسلام بخواهد یک حکومت جهانی واحد تشکیل شود، مبنای کارش میتواند مصلحت باشد که مصالح روز و زمان و مکان و شرایط خاص در آن بسیار مؤثر است. این نوآوریهای امام در فتوایشان هم هست و جزو کارهای مهمی است که آقایانی که الان دنبال این مسائل هستند، باید روی آن تکیه کنند.
انسان به تحریر که نگاه میکند، متوجه میشود که اگر مثلاً دو هزار مسئله دارد، شاید صد مسئله یا بیشتر از این نوع باشد. اما وقتی که باز کنیم، میبینیم این صد مسئله اهمّ است و مبنای درستی دارد. حالا ممکن است کسی بیاید و مناقشه کند.
اتفاقاً مناقشه خوب است. چون بحث میشود و ممکن است نظر امام را تغییر بدهند. بنا نیست نظرات امام مثل فتاوای شیخ طوسی تاچند قرن بدون بحث باشد. ممکن است ظرف 20 تا 30 سال آینده خیلی از آن نظرات مورد بحث قرار بگیرد و نقادی شود و توضیح بیشتر و فروع بیشتری پیدا کند و یا منجمد شود.
لذا بابی که امام باز کردند، معنایش این است که نقد حوزهها باید فقه حکومتی باشد. همین دو سه چیزی که من الان میگویم، شاید مسائل شخصی باشد. البته نه اینکه غیرحکومتی هستند، چون جامعه با مجموعه این مسائل تشکیل میشود. مثلاً مسئله ارث یا مسئله نماز و روزه را نگاه کنید. همه اینها در موارد مختصری با هم اختلاف پیدا میکنند. ولی این مسائل، مسائل اساسی است. لذا فقه امام باید دربیاید که جایش خالی است.
س) من دو سؤال دیگر دارم. اگرچه در فرمایش اخیرتان به هر دو اشاره بود، ولی اگر صلاح میدانید، توضیح بیشتری بدهید. یکی خلاء قانونی است که فقط اشاره فرمودید و اگر مواردی در ذهنتان هست، بفرمایید.
ج) بله. مواردی هست. من به این بخش سؤال شما توجه نداشتم. اولاً ما قبل از اینکه پیروز شویم و در زندان که بودیم، فرصتی بود و جمعی از علما در آنجا جمع بودیم و با هم بحث میکردیم. همین مسائل بود که بالاخره ما که میآییم، چه کار میکنیم؟ میخواهیم بانکها را چه کار کنیم؟ موارد مختلف روابط با کشورهای خارجه، با کشورهای متضاد و با کشورهای معاند و همه مسائل در آنجا بحث میشد. کمونیستها از ما سؤال میکردند و حرف میزدند، ولی جوابشان را درست میدادیم.
وقتی حکومت پیروز شد، بلافاصله نیاز پیدا کردیم. شورای عالی قضایی که تشکیل شد، خیلی چیزها لازم داشت که قضاوت قبلی در آن نبود و مبنای اصلی آن فتوای امام شد. شورای نگهبان را تأسیس کردیم، برای اینکه بگویند این شرعی هست یا نیست. معتبرترین کتاب و مرجعی که داشتند، همین تحریر و نظر امام بود که امام حیات داشتند و اگر لازم بود، بسیاری از مسائل معمولی را از خودشان هم میپرسیدند. مثلاً در مجلس بارها اتفاق میافتاد که مسائل و دستوری داشتیم که شبهه میشد. من و یا افراد دیگر پیش امام میرفتیم و از ایشان میپرسیدیم. پاسخ و نظر امام در همه اینها تأثیر داشت. هم دستگاه قضایی، هم تقنین و هم اجرایی، به خصوص در مسائل کیفری، قضایی و خیلی چیزهای دیگر تحت تأثیر فتوای امام بود.
البته من در اینجا خودم فکر میکنم که ما داریم یک مقدار دگم برخورد میکنیم و به خاطر همان فتواهایی که هست، نمیخواهیم تنزّل کنیم. باید اینجا را باز کرد و جزو همان مصالح که امام آمدند و مصلحت را تأسیس کردند، برای این مسائل هم باید راهی پیدا شود. اما الان چون فضا سیاسی و باندی شده است، کار مشکل شده است. فضایی مثل فضای برادری اول انقلاب میخواهد که بتوانیم این کارها را با قدرت تقدسی که حکومت اسلامی دارد، انجام دهیم.
س) آخرین سؤال من این است که برای اینکه بیاناتی که در مورد نوع نگاه امام به فقه فرمودید، در حوزه فراگیر شود، توصیه شما به ما به عنوان مؤسس چیست؟ چکار کنیم؟ چون سخنان شما انشاءالله در آن مجموعه چاپ خواهد شد و حتماً حوزه استفاده خواهد کرد. حوزه باید چه کار کند؟
ج) اتفاقاً من این همایش را در همان جهت میدیدم. اینهایی که الان شما گفتید و قبلاً هم از زبان حسن آقا قسمتی را شنیده بودم، همین بود که حوزه توجه کند. البته حوزه آرام آرام توجه کرده است. همین که الان میگویید نزدیک 160 یا 170 جلد کتاب در محور تحریر نوشته شده، - چه شرح و چه حاشیه نوشتند و چه مستندات را آوردند- یک گام در آن مسیر است. هر کاری که کردند، شاید راه جدا کردن فتواهای مهم ایشان در تحریر باشد. مسائل مستحدثهای که ایشان اضافه کردند، خیلی مهم بود و آن زمان برای ما خیلی اهمیت داشت. ابوابی را که حذف کردند، به حق باید حذف میشد. چرا الان باید درباره ابوابی مثل بردگی بحث کنیم؟ اسلام هم از اول برنامهاش را به نحوی ریخته بود که خودبهخود تمام شود. البته آن موقع که نمیشد. اقتصاد آن زمان روی بردهداری و بعضی چیزهای خاص میگشت و نمیتوانستند حذف کنند. ولی بعداً به تدریج حذف میشود که باید حذف شود. این همان زنده بودن فقه و اجتهاد است.
یعنی اگر بخواهیم اجتهاد را مکمّل خاتمیت حساب کنیم، اینگونه مسائل را باید درنظر بگیریم که بعداً احیا یا متروک شود. این وضعی که الان پیش آمده، شبیه آن وضعی است که بعد از مرحوم حاج سیدکاظم یزدی در عروه پیش آمد. از بچگی یادمان هست که عروه محور بود و قبل از ما هم بود. معمولاً دیگران که حواشی میزدند، ترتیب کتاب و خیلی موارد را از عروه دنبال میکردند.
تحریر امام با نوآوریهایی در آن هست، طبعاً متناسب با الان است که حکومت اسلامی داریم. اینگونه مسائل میتواند محور بحثهای حوزه باشد. اگر بخواهیم این کار را بکنیم، راهی نداریم جز اینکه همین تحریر امام و به اضافه احکام و فرامینی را که جداگانه احکامی در اظهارات و فرمان راه امام آمده، جمع کنید. به نظرم میتواند محور حوزه جدید باشد. این کار در ادامه حکومت اسلامی انشاءالله تا حضور امام زمان (عج)، جزو نیازهای ماست. تطوّر هم پیدا میکند و بیش از اینها باز میشود. اگر این کار را در حوزه بکنند، به نیاز جامعه در آینده پاسخ میدهند. یعنی همان کاری که محور عروه بود و گفتم که حوزه عروه، محور دیگری داشت که به آنجا رسید. در اینجا مسائل جدید زیادی هست که استحقاق بیشتری برای توجه دارد.
س) آقای سروش محلاتی در سخنرانی همایش به نکتهای اشاره کردند که امام به خاطر بعضی از ملاحظات خیلی از فتاوایشان را در تحریر ذکر نکردند، به خصوص به خاطر شرایط جامعه و اجتماع و حوزه همه نظرات امام در تحریر نیست. اگر امام فرصتی پیدا کرده بود و یا فضایی ایجاد شده بود، خیلی از مسائل و چیزهای دیگر را مطرح میکردند که این فرصت ایجاد نشد که الان بعضاً در احکام حکومتی مطرح میشوند. شما چنین چیزی را قبول دارید؟
ج) من آن بحثی را که خدمت شما داشتم که گفتم شما کارهایی را که امام خودشان کردند، ولی در تحریر نیست، پیدا کنید. به مسائلی عمل کردند و یا اجازه دادند، شما آن مسائل را جمع کنید. اگر چنین کاری انجام شود، بخشی از آنچه که الان در ذهن شما هست، مستند میشود. اما بخش دیگر جدیدالحدوث است. بیست سال بعد از رحلت امام مسائل جدیدی داریم و در آینده هم بیشتر خواهیم داشت. انتشار وسیع ماهوارهها و اینترنت و نزدیک شدن همه جوامع به هم و این وضعی که پیش آمده، حتماً احکام جدید دارد. این احکام جدید قطعاً باید بیاید و ممکن است فتاوایی که الان وجود دارد، با مسائل ارتباطات جهانی و خیلی چیزهای دیگر سازگار نباشد. به نظر میرسد که اگر بپذیریم فقه امام به هر حال فقه حکومتی را وارد حوزه کرده است، آن وقت دامنه فتاوا به اندازه مسائل حکومتی در فقه توسعه پیدا میکند.
س) در فعالیتی که دوستان داشتند و در این مدت چند ماه که ما پیگیر بودیم و نرمافزار تولید شد، به چند نکته جدید دست پیدا کردیم که فکر میکنیم مناسب باشد حضرتعالی اطلاع پیدا کنید. یکی این است که افراد زیادی پیدا شدند و در واقع ما شناختیم. مثلاً آیتالله آقا سیدحسن مرتضوی 18 سال است که مبنای درسشان در حوزه مشهد تحریرالوسیله است. یا مثلاً کارهای دیگری که در کنار تحریر میشد و ما کماطلاع بودیم. این بود که وقتی ترجمههای تحریر را بررسی میکردیم، متوجه شدیم که سه ترجمه فارسی و یک ترجمه اردو و یک ترجمه انگلیسی دارد. برای معرفی ترجمه اردو و انگلیسی آقای نقوی زحمت کشیدند. دکتر علیرضا مهدوی که فرهنگنامه فارسی و اردو را نوشته و از رؤسای جمهور ایران و پاکستان جایزه گرفته است. نکتهای که آقای شریعتی و سراج که مسئول این کار بودند و انجام دادند و اشاره کردند، این بود که در قانون اساسی پاکستان سه فقه رسمیت دارد.
یکی فقه اهل سنت، یکی فقه شیعه و یکی فقه بالنبّی است که من نفهمیدم. فرقهای هستند که در آنجا جایگاهی دارند. ایشان میگفت که اینها میگفتند که ما برای قانون اساسی خودمان و فقه شیعه هیچ منبعی نداریم و اساس ترجمه شدن تحریر به اردو و انگلیسی بر این اساس بوده و الان از کتاب رسمی فقه شیعه، برای آنچه که قانون اساسی نیاز دارد، در آنجا استفاده میشود. اینها نکاتی بود که ما به آن رسیدیم.
ج) فروعش در قانون اساسی نیامده است. کلیتش این است که نظام ما نظام اهل بیت (ع) است و احکام و
مقررات ما هم در چارچوب احکام فقهی است. این مقدار را داریم. اما اگر این روزها احکام فقهی را تنظیم کنیم، آن موقع در قانون اساسی هم تأثیر بزرگی میگذاریم.
س) منظور ایشان در قانون اساسی پاکستان بود. میگوید: در آنجا ما که دنبال منبع فقهی شیعه میگشتیم، متوجه شدیم که تحریر به درد آنها خورده است. کتاب جامعی که در پاکستان به دردشان خورده، همین تحریر بوده که به اردو ترجمه کردند.
ج) یعنی اهل سنت آنها هم نداشتند؟
س) اهل سنت داشتند، اما شیعه نداشتند.
ج) طبیعیاش هم همین بوده و الان هم خیلی از جاها در قانون اساسی ندارند. در عراق هم هنوز درست ندارند. ما در قانون اساسی عراق تلاش کردیم فقه و احکام شیعی وارد شد. در افغانستان نداریم.
س) با توجه به اینکه فقه حکومتی حضرت امام بعد از پیروزی انقلاب و با تشکیل حکومت اسلامی مطرح شد، الان یکی از دغدغههایی که در حوزه شاید داشته باشیم، مسئله رابطه بین حکومت اسلامی و خود حوزههای علمیه و روحانیت است. شاید هنوز مشخص نشده است که این رابطه به چه شکلی باید باشد. با توجه به اینکه حضرت امام الان حضور ندارند، دیدگاه ایشان را که مطالعه میکنیم، میبینیم که همیشه دیدگاه حضرت امام، استقلال حوزههای علمیه و استقلال روحانیت از حکومت - ولو حکومت اسلامی- بوده است.
با توجه به نوآوریهایی که ما انتظار داریم حوزههای علمیه نسبت به مسائل حکومتی و نسبت به مسائل روز داشته باشند، در عین حال میخواهیم حوزه از حکومت اسلامی استقلال داشته باشد، واقعاً چطور میتواند دیدگاه امام در اینجا عملی شود که هم استقلال حوزه را داشته باشیم و از بُعد اقتصادی، مالی و مسائل دیگر جدا از حکومت باشد؟ چطور حوزهها میتوانند به مسائل روز حکومت اسلامی خوراک بدهند، در عین حال که استقلال داشته باشند؟ دیدگاه امام چه بوده است؟
ج) چون درباره این حرفی که شما مطرح کردید، ضابطهای دارم، میگویم. در سالهای پیش در سفری که به قم آمدم، در جامعه مدرسین سخنرانی داشتم و بحث کردم که الان حوزه، حوزه فقه و حکومت نیست و شما توقع دارید که دولتتان دولت اسلامی باشد. احکامی را که از حوزه صادر میشود، درنظر بگیرد. این با این حوزهای که خودش را کنار گرفته، جور درنمیآید و کاری به حکومت در بحث، درس و رسالهاش ندارد. این شدنی نیست. من نمیگویم که این حوزه نباشد، این حوزه آثارش را دارد و این همه طلبه تربیت میکند و این همه واعظ، پیش نماز و مجتهد میشوند و در جاهای مختلف شهرستانها و روستاها میروند و مردم را هدایت میکنند. این حوزه حوب است و باید فعال باشد. ولی در کنار این حوزه باید، حوزه جامعی درست کنیم که علوم دنیا را در خود داشته باشد. نه فقط علوم انسانی، بلکه همه علوم را داشته باشد. بالاخره اگر بخواهیم خیلی از فتاوا را در زندگی حکومتی بدهیم، به مسائلی برمیگردد که ظاهرش مربوط به علوم انسانی نیست و به فیزیک و شیمی برمیگردد و باید اینها را بدانیم و به نحوی به همه علوم در فتاواهایمان احتیاج داریم.
ممکن است این احکام عملیه که الان مردم دارند، نباشد. اما حکومت به همه احتیاج دارد و الان همه اینها را از دانشگاهها میگیرد. دانشگاهها کتابهایی مینویسند و همانها تبدیل به احکام حکومتی میشوند و چیزهایی درمیآید.
پیشنهاد من این بود که ما باید در کنار حوزه سنتی، حوزه دیگری شکل بدهیم که طلبههایی که در حدّ مجتهد هستند، یعنی لااقل یک دوره فقه اصول را خوانده باشند. دوره که کامل نمیشود، اما مقداری خوانده باشند و قدرت اجتهاد متجزّی داشته باشند. آن وقت اینها را در آن دانشگاه با کنکوری بپذیریم و برای هر رشتهای از علوم دنیا هم یک درس بگذاریم. خیلی از رشتهها را خودمان در اینجا داریم و از دانشگاهها میآوریم و خیلی از رشتهها را نداریم و باید از خارج استاد دعوت کنیم که به اینجا بیایند و کمکم تأسیس کنیم.
بعد از آن فتوای حکومتی که باید داده شود، دیگر نمیتواند فتوای فردی باشد. آن موقع باید شورایی از مجموعه اینها درست شود و اینها فتواهای حکومتی بدهند و همه نیازهای حکومت را بررسی کنند. چون شورا هستند، مثل شورای نگهبان، اکثریتشان محور میشود. وقتی که اینگونه درست کنیم، این وارد حکومت و زندگی مردم میشود. آن حوزه هم در حد نیاز فعلی که هست، حضور داشته باشد. این را برای این گفتم که فکر نکنند که این طرح میخواهد حوزه را براندازد.
من عقیده دارم که این حوزه خوب است و باید باشد و برای همین کارهایی که میکند، نیاز هم هست. ولی از دل این حوزه باید نیروهایی دربیایند که به حد اجتهاد رسیده باشند و هر یک تخصصی از تخصصهای موجود دنیا را در آن دانشگاه بخوانند و بعداً برای اینکه بگوییم این حکم را که مجلس میخواهد تصویب کند، این تصویبنامه و این بخشنامه اسلامی است، باید آن شورا تأیید کند. چند شورا از داخل اینها بیرون بیاید. والاّ این حکومت اسلامی نمیشود. با این حوزه که فعلاً داریم، نمیتوانیم توقع داشته باشیم که حکومت اسلامی درست کنیم. علما اختلاف دارند، چیزهای مختلفی هست. بالاخره یک رساله حکومت سیاسی میخواهد و باید ایجاد شود که آن هم از همان شورا دربیاید. اگر میخواهیم، همه چیز اسلامی شود، باید این کار انجام شود. اگر حوزه توقع دارد که باید همه چیز دولت و همه چیز قضاوت اسلامی باشد، باید برای همه چیز نظر بدهد. نظر فردی هم نمیشود. چون یک نفر همه چیز را نمیداند و باید شورایی از هر بخشی تشکیل شود. اگر این کار را بکنیم، خیلی خوب میشود و حوزه جهانی میشود و دنیای اسلام هم به سراغ ما میآید.
س) با این فرمایش شما در اصل میتوان گفت که استقلال حوزههای سنتی حفظ میشود.
ج) همین هم مستقل باشد. ولی فتوایی که میدهد، اینگونه و با تخصص و متکی به تخصص باشد. فکر میکنم دانشنامهای که شما دارید تهیه میکنید، جای این است که این مسائل را در آن بیاورید. مخصوصاً فصلی باز کنید برای اینکه برای آینده باید چه کار کنیم. امام پایه را گذاشتند و کلیات را گفتند و مواردی هم به جزئیات رسیدند. اما باید این توسعه پیدا کند و به این سرعت هم نمیشود و شاید یکی، دو نسل طول بکشد.
س) شما را خسته کردیم.
ج) خودتان هم خسته شدید. گوش دادن از حرف زدن سختتر است.
س) شما از درسهای امام چیزی یادداشت ندارید؟
ج) من تقریرات بحثهای ایشان را نوشتم. ولی بعدها گم کردم و نتوانستم پیدا کنم. هم اصول و هم فقه است. هر دو را دارم. کتابخانه ما خیلی جابجا شد و نمیدانیم کجا رفت. یک بار ساواک وقتی که من به زندان رفتم، آمده و گشته بودند و این چیزها را بردند. من هم نمیدانم چه چیزی را بردند. به هر حال من گشتم، ولی نتوانستم پیدا کنم.
س) اخیراً که خدمت آقای اردبیلی رسیده بودیم، گفتند کتابهایی که قبل از انقلاب مال حضرت امام بوده، آخرش به آقای اردبیلی ارث رسیده است. ایشان فرمودند: بعد از اینکه انقلاب پیروز میشود، یک کامیون از کتابهایی را که ساواک آن زمان برده بود، برمیگرداند و به قم میآورد که حضرت امام میگویند: آقای اردبیلی به دانشگاه مفید بدهند. شاید اینگونه پیدا شود.
ج) من نمیدانم. کتابهای من زیاد نبود. از خانه ما که بردند، شاید به اندازه یک چمدان بود که به دردشان میخورد. نوشتهها را هم میبردند.
س) کتابهای تفسیرالشریعه را خدمت شما آوردیم.
ج) هر 28 جلد چاپ شده است؟
س) بله. 28 جلد با فهرست و نمایه چاپ شده است.
س) در مسائل مستحدثه هم دو، سه جلد توسط آقای ظهیری چاپ شده است.
ج) فارسی است یا عربی؟
س) عربی
ج) به فارسی ترجمه نمیکنند؟
س) انشاءالله فارسی هم میشود.
ج) اینها چه تفسیرالشریعهای است؟
س) تفسیرالشریعه آقای فاضل است.
س) این CD هم شامل 163 جلد کتاب است که در واقع در کنار تحریر قرار گرفته و برای طلبهها خیلی خوب شد.
ج) چه کسی این را تهیه کرده است؟
س) مؤسسه ما با همکاری مؤسسه نور تهیه کرده است.
س) بناست سال آینده همایشی در اراک راجع به شهید مصطفی اول، پدر امام برگزار شود و در آن محلی که ایشان شهید شدند، یادمانی بسازند که احتمالاً میخواهند مسجد بسازند. آقای درّینجفآبادی و مسئولین آنجا دنبال این هستند و خدمت حاج حسن آقا هم رسیدند که همایشی در کنار این برگزار شود. راجع به شجرهنامه امام و اصل اینکه میگویند امام از نیشابور به هند رفته و چگونه در کشمیر بود و چگونه به نجف برگشتند. این سیر کار، یعنی شجرهنامه و اصل مبارزات خیلی مهمی است. اگر حضرتعالی نظر خاصی داشته باشید، بفرمایید.
ج) من هم فکر میکنم اصل کار خیلی ضروری است و جایش هم قاعدتاً همان اطراف خمین است. امام از زمان مشروطه تا زمان انقلاب را درک کردند. منتها در دورهای کودک و نوجوان و جوان بودند. در آن دوران خلأیی در تاریخ زندگی امام هست که نمیدانیم بر ایشان چه گذشته است. لابد شماها خیلی چیزها را جمع نکردید.
س) کامل نیست.
ج) من اینگونه میدیدم که امام چون این مجموعه را در ذهنشان داشتند، برای این اقدامی که کردند، آمادگی داشتند. ایشان باهوش هم بودند و فرصت مطالعه تاریخ و مشاهده امور را داشتند. دو جنگ بود که ایشان در حاشیه آنها خیلی چیزها را میدانند. اینها ذهنشان را پر کرده بود برای این حالتی که پیدا کرده بودند. برای آنچه را که میخواهید در آنجا درست کنید، باید خیلی خوب این دوره امام را روشن کنید. یعنی یک جای خالی نگذارید. اگر هم واقعاً جایی خالی است و نمیدانند، آنجا را مشخص کنند و بگویند که اینجا باید پر شود. در صداوسیما هم گفته شود تا کسانی که میدانند، بیاورند و یا بگویند.
س) منظور جنابعالی این است که در آن دوران مبارزه پدرش در دوران کودکی و جنگهایی که دیدند، در روحیاتش تأثیرگذار بودند، برای اینکه امام اینگونه در مبارز بالا بیایند؟
ج) بله. زندگی امام و تفکرشان معلول جریاناتی است که ایشان دیده بودند. اینها به امام پختگی داده بودند. ما جوان بودیم که وارد شده بودیم و خیلی خام به مسائل نگاه میکردیم. اما ایشان خیلی عمیق نگاه میکردند.
س) حضرت امام هم این دوره را (در صحیفه است) تعریف میکنند که نیروهای روس وارد خمین شدند و تبعیدیهای مرکز (تهران) و علمایی که تبعید شده بودند و یا تهران را ترک کرده بودند، به همراه آیتالله کمرهای وارد خمین شده بودند. حضرت امام 16 یا 17 ساله بودند که اینها را میدیدند و با اینها صحبت میکردند. نیروهای روس ده یا پانزده روز جلوی امامزاده خمین چادر زده بودند.
ج) من هم میگویم که دوران عجیب و غریبی بوده است. از این جهت از مشروطه تا انقلاب و حتی دوره رضاخان یک دوره کاملاً قابل مطالعه است. در گذشته که نمیگذاشتند بنویسیم.
س) خیلی متشکریم.
ج) استفاده کردیم. انشاءالله که این کار خوب شما در تاریخ حوزه و آینده فقه بماند.