مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با نشریـه العهـد لبنـان
س - اولین سؤال در رابطه با فتوایی (1) است که رهبر انقلاب اسلامی در رابطه با تحریم سلاح هستهای دادند و کلاً نظر جمهوری اسلامی ایران در رابطه با تولید سلاح هستهای در منطقه و در جهان چیست؟ به خصوص که ما حالا شاهد هستیم رژیم صهیونیستی یکی از بزرگترین زرادخانههای تولید سلاح هستهای را دارد؟
ج- بسم الله الرحمن الرحیم: ما تابع همان فتوای رهبری هستیم، ایشان فتوا دادهاند و فتوای ایشان منتشر شده و همه هم میدانند، البته همین دیروز خبری پخش شد که از قول اوباما یا یک مقام دیگر آمریکایی گفته بودند: این فتوای رهبر ایران مذاکرات را پیچیده کرده و ادلّهای هم آورده بودند.
س- به نظر شما توافق احتمالی هستهای، چه تاثیری بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی و مسائل داخل ایران و مسائل منطقه خواهد گذاشت؟
ج- در هر دو مورد تأثیرش مثبت است، اولاً در ایران وضعمان به حالت عادی برمیگردد، ما در حالت عادی مشکلی در کشور نداریم، منابع زیادی در کشور هست که در ارتباط با همکاریهای خارجی میتوانیم هم بهتر نقد کنیم و هم بهتر بفروشیم. به تکنولوژیهای جدید نیاز داریم که به فرض میتوانیم آنها را بیاوریم، روابط تجاریمان تقویت میشود، تولیدمان خیلی بالا میرود. الان تقریباً 40 تا 50 درصد ظرفیت تولید و زمینههای نقد سرمایهگذاری شده ما راکد است که یک دفعه تجارتمان چند برابر و ارتباطات جهانی ما تقویت میشود. البته ممکن است از لحاظ اقتصادی خیلی زود و فوری نتیجه ندهد، ولی از لحاظ روانی مثبت است. چون همین حالت روانی خودش مانعی است و این اصلاح میشود. خیلی از جاها آماده سرمایهگذاری هستند، مخصوصاً ایرانیان خارج مایل هستند که به ایران بیایند، ما هم ظرفیت بسیار بالایی برای سرمایهگذاری داریم. فقط زیر مجموعه پتروشیمی ایران کافیست که یک تمدن بزرگ در سواحل خلیج فارس ایجاد شود، نیروهای تحصیلکرده فراوانی داریم که زمینه کار برای آنها فراهم میشود. در خارج هم که روابط عادی شود، زندگی راحتتر میشود و ایرانیان در داخل و خارج احساس امنیت میکنند.
در مجموع فکر میکنم بسیار مفید است، در منطقه هم اگر این حالت با ما نباشد، اینگونه علیه ایران شیطنت نمیشود. در جنگ عراق علیه ایران ثابت کردیم. آنهایی که آنقدر به صدام کمک کرده بودند، بعد از جنگ آنها را عفو کردیم و گفتیم: «مضی ما مضی» نادیده گرفتیم و روابطمان حسنه شده بود. کویت که توسط یک کشور عربی مثل عراق اشغال شده بود، بسیاری از شهروندانش نقطه امن آنها ایران بود و حتی با ماشینهایشان به ایران میآمدند. ماشینهایشان را میفروختند، زندگی میکردند و هر وقت میخواستند، میرفتند. اصلاً برایشان مشکلی ایجاد نمیشد. این خیلی طولانی بود و من فکر میکنم که این گره بیربطی است که در روابط خورده و این گره باید باز شود.
س- در مسائل هستهای چرا رژیم صهیونیستی به آمریکا فشار میآورد؟ چه هدفی دارد که نمیخواهد این توافق صورت پذیرد؟
ج- رژیم صهیونیستی هم میداند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم، به خصوص با فتوایی که رهبری دادند، این را میداند؛ اما میخواهد این مشکلات ما حل نشود. خوب میداند که اگر ایران این مشکلاتش را حل بکند، موقعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تبلیغاتی و موارد دیگرش بالا میرود، کشورهای عربی متأسفانه خیلیهایشان کمکم دارند به اشتباه به طرف اسرائیل میروند. آن موقع اگر ایران در میدان باشد، نمیگذارد آنها به آن طرف بروند. منافع اسرائیل در ترویج ایرانهراسی است و این کار را میکند.
س- ما الان در یمن شاهد نبردی هستیم، جنگی که عربستان خودش آن را شروع کرده، به نظر شما عربستان چرا وارد این جنگ شد؟ اصلاً چه تأثیری بر آینده رژیم عربستان (رژیمی که دارد حکومت میکند) خواهد گذاشت؟
ج- من این را از اشتباهات عربستان میدانم، از اشتباهات استراتژیک میدانم. آنها فکر میکنند که چه نتیجهای از این جنگ میتوانند بگیرند؟
حالا فرض کنید یک سال همینطور جمعیت عظیمی را بمباران کنند، آن هم جمعیت عظیم، قانع و پرطاقتی که بسیار استقامت دارند و بالاخره در آنجا هستند.
عقدهها زیاد میشود، کینهها زیاد میشود، خونها چشمها را میگیرد، داخل عربستان الان چند میلیون یمنی وجود دارند، جنوب عربستان مورد ادعای یمن است، این مشکلاتی است که عربستان بیجهت خودش را وارد کرده و فکر میکرد که میتواند نیروی زمینی هم به آنجا وارد کند، در حالی که اینگونه نیست. جنگ زمینی خطر است، هیچ کشوری به این آسانی اتباعش را نمیفرستد و در جنگ اجیر نمیکند؛ اما الان اینگونه است. به علاوه عربستان میزبان ضیوف الله است، این کشور باید چهره مهربانی داشته باشد. نمیشود که این همه مسلمان را بکشد، این همه کشور فقیر اسلامی را منهدم کند و باز هم اعتبارش باقی بماند!
من فکر میکنم یک مقدار خامی مسئولان جدید است. اگر ملک عبدالله بود، این اتفاقات نمیافتاد، قبلاً هم یمن بود و سالهاست که آنجا دعواست، عربستان چکار میتواند بکند؟ آن موقع چکار میتوانست بکند؟ در آن موقع که آنها همه چیز داشتند، اگر یمنیها خودشان دنبال حرکتی باشند، عربستان باید منتظر باشد ببیند از اینها کدامشان مسئول میشود تا روابط گرم با اینها داشته باشد. یا خطر اینها را نداشته و مزاحمت نداشته باشد، به خاطر خامی اشتباه کردند و الان نمیدانند چطور عقبنشینی کنند. چون کار آسانی نیست.
س- یکی از مهمترین مسائل منطقه که الان وجود دارد، مسئله گروه تروریستی داعش است، اصلاً چه رابطه مخفیانهای بین غرب و داعش و آمریکا وجود دارد که یک دفعه یک گروه به این شکل ظهور پیدا کرد؟ چرا آمریکا و غرب میگویند ما یک ائتلاف بینالمللی تشکیل دادیم. این ائتلاف بینالمللی چقدر تاثیرگذار بود؟ با توجه به اسنادی که هست، نشان میدهد که در مواقعی حمایت غرب و آمریکا از داعش به صورت لجستیکی و به صورتهای امنیتی و غیره وجود داشته است.
ج- البته این حرفها خیلی برایم مستند نیست و درست هم نمیدانم که داعش چگونه شکل گرفت؟ چطور با این سرعت پیشروی کرد؟ چطور توانست نصف سوریه را بگیرد؟ چطور توانست یک سوم عراق را بگیرد؟ اینها همه مجموعه سؤالات ذهن من است. البته مواردی را میدانم، مثلاً فکر میکنم ارتش بعثی عراق منحل شد و بسیاری از افسران و شخصیتهای این ارتش که خیلی هم زیاد بودند، بالاخره کنارهگیری کردند و منزوی شدند، اینها احتمالاً نقش زیادی در خلق چیزی به نام داعش داشتند. الان در عراق لااقل اینگونه است که اینها زمینه داعش هستند و دارند فضا را برایش تنظیم میکنند.
ترکیه شکل مشکوکی دارد. من درست نمیدانم. بالاخره ترکیه منافعی دارد، نفت و چیزهایی که از عراق میرود، باید از طریق ترکیه صادر شود، البته قاچاقچیها در آنجا هستند و یک حالت قاچاق وجود دارد و با کسانی قرارداد میبندند، ارزان میدهند و آنها هم میبرند. منافعی هم در مسیر دارد، به علاوه ترکیه با رژیم سوریه مخالف است و فکر میکند اینها میتوانند یک ضربه کاری بزنند. فعلاً میخواهد از اینها استفاده کند تا بعد ببیند چه میشود.
با کردها مسئله دارد و فکر میکند که میتواند به آنها ضربه بزند. البته کردها الان دارند در منطقه داعش پیش میروند. در مجموع مواردی مجهول است و هنوز حامیان واقعی داعش خوب روشن نیستند. یک مقدار میدانیم و آن اینکه، جوانهای زیادی از مسلمانها هستند که از رژیمهایشان و از شرایط جهانی عصبانی و ناراحت هستند و جایی را میخواستند که خشمشان را خالی کنند و اینجا جای مناسبی برایشان پیدا شد. البته نه آنها را درست میشناسیم و نه میتوانیم قضاوت جدی بکنیم.
این پیداست که ضعف حکومت سوریه برای حفاظت از کشورش، ضعف دولت عراق برای حفاظت فیزیکی از کشورش، اختلافات داخل عراق و اختلافات داخل سوریه، از عواملی هستند که بهرهبرداری شده و هنوز هم دارد میشود. اینها در خیلی از جاها هستند. در لیبی چند شهر را گرفتهاند. در جاهای حساس اسلحه زیادی جمع کردهاند. در افغانستان حضور جدی پیدا کردهاند و عملیاتشان را در یمن شروع کردهاند و علیه حوثیها وارد میدان شدهاند که قبلاً هم بودهاند. در خیلی جاها هستند و نمایندگی دارند. آسیای میانه از جاهایی است که در معرض خطر اینهاست. الان دارند یک جریان تقریباً جهانی مثل القاعده قبلی شکل میدهند، منتها خیلی خشنتر و فعالتر.
س- فکر میکنید این ائتلاف بینالمللی که تشکیل شده، چقدر برای مبارزه با داعش جدی است؟
ج- آن ائتلاف خیلی کار نمیکند، عمدتاً هم آمریکاست که میزند، بعضی هواپیماهای دیگر هم حرکت میکنند، میآیند و میزنند. آنها در این حد میتوانند باشند که اگر در جایی تجمع باشد، آن را کشف و به آن حمله کنند. آنها که نمیتوانند از هوا جنگ زمینی کنند، بلکه اگر مجموعهای در جایی باشد و یا هدف خوبی باشد و اگر واقعاً صادق باشند، میتوانند بزنند. صادق بودنشان را هم نمیدانیم، بالاخره آنها در سوریه درگیر هستند، دنبال چیزی هستند که راهحلی پیدا کنند. در عراق اهداف خاص خودشان را دارند و آن اهداف هم باید بیشتر بررسی شود. مصالح خودشان و مصالح منطقه را درنظر بگیرید. حقیقتاً من الان نمیتوانم قضاوت روشنی درباره مبدأ و حامیان و شرایط داعش جز در حد اخباری که میخوانم و جمعبندیهایی که در ذهنم هست، داشته باشم.
س- تأثیر نیروهای مردمی عراق را به خصوص که مرجعیت پس از 100 سال فتوا داد، در عراق چگونه میبینید؟
ج- بالاخره این پدیدهای بود که در انقلاب اسلامی ایران تجربه شد. ما هم وقتی انقلابمان پیروز شد، ارتش، پلیس، ژاندارمری، ساواک و همه اینها نامحرم بودند. البته بدنه ارتش و پلیس نه بلکه کمابیش با مردم بودند، وقتی امام خمینی (قدس سره) نیروهای مردمی را با فراخوانی بسیج 20 میلیونی (بسیج مستضعفین) مطرح کردند و این نیروهای داوطلب شکل گرفتند، حتی جنگ ما را هم اینها حل کردند. تجربه کاملاً موفقی بود، البته ما میتوانستیم مثل دیگران ذخیره ارتشی، سپاهی و نظامی داشته باشیم. ارتش اسرائیل در شرایط عادی کوچک است، ولی ذخیرهاش تقریباً بیشتر مردم هستند. هر وقت فراخوان بدهد، اینها هستند و در طول سال هم همیشه دوره میبینند که اطلاعاتشان قوی باشد. ارتش را آنگونه نگه میدارند، اینها میتوانند بدنه خوبی برای دفاع باشند. در ایران این کار تجربه شد و در عراق تا به حال این تجربه را نداشتند، ولی با دعوت آیتالله سیستانی جمعی تشکیل شد، منتها باید خیلی منضبط باشند و کارهای غیراصولی نکنند و برنامهای برای شیعیان به وجود نیاورند بالاخره دشمن دنبال این است که عیبی پیدا، این عیب را بزرگ و شیعه را بدنام کند. خیلی موارد را باید مراعات کنند، یک تجربه جدی است که ایران داشته و عراق هم الان دارد کمی از آن راه استفاده میکند.
س- به نظر جنابعالی نهایت این مواجههای که الان بین جبهه مقاومت (حزب الله، سوریه و ایران) با جبهه مقابل آن که الان غرب است و گروههای تروریستی منطقه به وجود آمده، به کجا میرسد و چه نهایتی خواهد داشت؟
ج- من نگرانم که بالاخره دولت سوریه اکثر منابعش خشکیده و میخواهد زندگی کند، حامی جدی مالی، تسلیحاتی و خیلی چیزهای دیگر هم ندارد، خیلی از شهرهای مهمش اشغال شده، مراکز نفتیاش یا تعطیل یا غارت شده است. گازش کمابیش دارد اینگونه میشود، منابع فسفاتش آسیب دیده و میلیونها آواره دارد. خیلی مسئله دارد که اصلاً کشور منهدم شده و تا به حال با کمک مقاومت، کمک ایران و کمک حزب الله سرپا مانده، ولی روزبهروز تروریستها دارند تقویت میشوند. به هر حال به جایی بند هستند که دارند تقویت میشوند. نگرانم که چه اتفاقی در آنجا بیافتد.
دنیا این را فهمیده که اگر خدای ناکرده الان دولت سوریه سقوط کند، آن منطقه قلمرو ترویستها و بدتر از لیبی فعلی میشود. چون عملاً در لیبی دولت مستقری ندارد و میبینید که چه وضعی دارد. سوریه بدتر میشود، در کنارش اسرائیل هست که خصم جدی سوریه است. بالاخره سوریه سد بزرگی در مقابل کارهای تجاوزگری اسرائیل بود و میتواند بعداً باشد؛ بنابراین مجموعه این عوامل جای نگرانی پیش میآورد. خود غربیها هم ترسیدهاند، چون میدانند که اگر آنجا مرکز تلاش و فعالیت تروریستها شود، به همه اطراف سرایت میکند و دیگر خیالشان راحت نخواهد بود و تروریسم هر گوشه دنیا را تهدید خواهند کرد و از هر گوشه دنیا ارتزاق میکنند که بسیار خطرناک است. اگر روزی سوریه دست تروریستها باشد، جنگ داخلی بیشتر میشود و مردم سوریه بیشتر پایمال میشوند و منابع سوریه بدتر تلف میشود و خیلی اتفاقات میافتد. در آن صورت لبنان مشکل واقعی پیدا میکند و ناامنی عراق هم قویتر میشود و بعد هم در کشورهایی مثل ترکیه، عربستان، کویت و اینجاها هم مساله ایجاد میشود و خیلی اتفاقات میافتد.
س- توصیف حضرتعالی از روابط ایران و جهان عرب، به خصوص با کشورهای خلیج فارس چیست؟
ج- الان بد میبینم، غیر از بعضی از کشورها که بالاخره حالت میانهای دارند که آن حالت نیست، ولی یک حدی را حفظ میکنند، بد میبینم. ما در زمان جنگ تقریباً همینجوری بودیم، یعنی همه کشورهای غربی پشتیبان صدام بودند، غیر از سوریه که خودشان از پیش به خاطر اختلاف دو شعبه حزب بعث با هم مسئله داشتند. ما با سوریه همکاری میکردیم و روابط خوب بود. لیبی هم تا اواخر جنگ در کنار ما بود. ولی بقیه کشورها اینگونه نبودند. مصر و دیگران در عراق ارتش داشتند. جنوبیها، یعنی کشورهای غربی جنوب خلیج فارس همه پایگاههای نظامی، بندرها و راههایشان برای حمله به ما در اختیار عراق بود. شرایط آنگونه بود که بعد از جنگ توانستیم مسئله را حل کنیم. من آن موقع کاملاً میدانستم که اگر مسئله عربستان را حل کنیم، با بقیه آسان میشود. مسئله با عربستان را خیلی خوب حل کردم، البته آن موقع ملک عبدالله، ولیعهد بود. مرد عاقلی بود و خیلی با اینها که الان هستند، تفاوت داشت و ذاتاً هم عقایدی به این وهابیهای تندرو نداشت و خودش هم در معرض ناراحتی بود. شرایط خوبی که با عربستان پیدا کردیم، بقیه کشورهای عربی هم همراه شدند و به مسابقه افتادند و روابط خوبی داشتیم؛ یعنی در شرایطی بودیم که مسائل ما حل شد. مثلاً حج تعطیل شده بود که برای کشور انقلاب اسلامی بد بود که مردمش به حج نروند، امام اواخر جنگ ما را جمع کردند و گفتند: درست نیست ما که کشور انقلاب اسلامی هستیم، حج تعطیل شود. این مثل نماز است. بروید و این را حل کنید. این توصیه امام (ره) کمک کرد که در آن راه توانستیم خوب پیش برویم و حل شد. آن موقع خیلی از مسائلمان حل شد. همانها الان برعکس شده، یعنی آن ظرفیت عربستان با پول بیشتری که
جمع کرده، الان در آن طرف قرار گرفت. اینجا هم ما گروههای تندرویی داریم که به آتش اختلاف دامن میزنند. منتها اینها حرف میزنند و عمل ندارند. به هر حال وضع خوبی نیست و باید این مساله حل شود.
س- حضرتعالی یکی از حامیان بزرگ قضیه فلسطین هستید، با توجه به نزدیک شدن ما به روز جهانی قدس، شما اهمیت این روز و آینده تحولات فلسطین را چگونه ارزیابی میکنید؟
ج- در مورد آینده فلسطین من هنوز هم عقیده دارم که حضور اسراییل و این دولت جعلی بالاخره موقت است و بالاخره این جسم که خارجی است و در پیکر یک ملت و یک کشور وارد شده است، روزی حذف میشود، حالا کی و چگونه، شرایط فرق میکند. میتواند خیلی زود شرایطی فراهم شود که اسراییل صرفش نکند که بماند و میتواند خیلی طولانی شود، چون اسراییل و حامیانش دارند تلاش میکنند این دوره را خیلی طولانی کنند. اسراییل الان پایگاه چند منظوره غرب است. خیلی از آن استفاده میکنند. فراوان هزینه میکنند، ولی درآمدشان خیلی بیشتر است. یک درآمد ساده ایشان این است که با وجود اسراییل کشورهای عرب همه با التماس خریدار سلاح هستند و آنها با ناز تأمین میکنند و از آن درآمدهای هنگفتی دارند و وابستگی و مشکلات دیگری ایجاد کرده است.
من فکر میکنم اسراییل نمیتواند طولانی بماند، اینها یک تاریخ مشخص دارند و پس از مدتی تمام میشوند، اما وضع فعلی به نفع فلسطینیها نیست. متأسفانه عربها کمکم از خصومت جدی با این اشغالگر بیتفاوت شدهاند و مدتی ایران برایشان دشمن مقدم شد. در جنگ اینگونه بود، بعداً دوباره داشتند حالت بهتری پیدا میکردند که الان دوباره همانگونه شده و صحبت از ارتباط رسمی با اسرائیل در خیلی جاهاست. حتی در میان برخی از خود فلسطینیها الان بحث حل کردن مشکلشان با اسراییل جدی شده است، البته بنا نبود این کار را بکنند، اما الان مشکل است و وضع بدی در رابطه با اسراییل به وجود آمد که دائمی نیست. نقاطی که برای احیای تفکر انقلاب فلسطینی بود، همه باارزش هستند. یک روز زمین است، یکی روز حوادث مهمی بود که اتفاق افتاده، مثل حوادث بیتالمقدس و حوادث دیگری که در خود مسجد اتفاق افتاده. اینها همه وسیلهای هستند که بهانهای باشد تا دور هم جمع شوند و کاری، اقدامی و بحثی بکنند و نسل بعدی را حفظ کنند.
یکی از کارهای خوبشان این بود که نمیدانم هنوز هم ادامه دارد یا نه کشورهای عربی متعهد بودند که شناسنامه ماندگار به فلسطینیها ندهند که اینها هویت فلسطینیشان باقی بماند و فراموش نکنند، الان درست نمیدانم چقدر به این وفادار هستند و این کار را میکنند. در سالهای اخیر فلسطینیها ضربههای زیادی خوردهاند، اردوگاه یرموک جای نسبتاً امن و خوبی بود که در سایه حکومت سوریه خوب زندگی میکردند. پیش از انقلاب من یک بار رفته بودم و یرموک را خیلی با حس و حال دیدم؛ یعنی با آن شرایطی که آنجا دیدم، میتواند بعداً نقطه آغاز تهاجم علیه اسراییل باشد. الان اشکالات زیادی به وجود آمده، مردم در غزه خیلی مظلومند و خیلی به آنها سخت میگذرد، ولی خیلی خوب مقاومت میکنند. اختلافات بین حماس و فتح خیلی خطرناک و بد است، انقلابیون نباید اینگونه باشند. اینها همه یک دشمن مشترک دارند و نباید به خاطر مسائل جزئی دعوا کنند. این کارها بد است و به نظر میرسد که الان وقت خوبی نیست، چون برای اسراییلیها یک راه بهتر برای پیشرفت باز شده و برای مسلمانان و اعراب زندگی مشکل شده است.
س- حضرت امام که قضیه را مطرح کردند، به نظر شما چه تأثیری گذاشت؟ چون قضیه فلسطین آن موقع در بین مسلمانان تقریباً در حال فراموشی بود؟
ج- اصولاً به تدریج داشت فراموش میشد، اما انقلاب اسلامی ایران مسئله را زنده کرد. از همان روز اول، با شاه درگیر شدیم، امام، علما را دعوت کردند، این کتاب سرگذشت فلسطین اکرم زعیتر را که من ترجمه کرده بودم، به همه آنها دادند و گفتند: بخوانید و ببینید که این مساله دینی و ملی ما است و باید این هم جزو خواستههایمان قرار بگیرد. در برابر رژیم چند خواسته داشتیم که این شد یکی از خواستههای مهمی که هنوز هم آن روحیه در مردم ما هست. این است که امام روز جهانی قدس را اعلام کردند. خوب خیلی تأثیر داشت و هر سال در بسیاری از کشورهای دنیا این مراسم برگزار میشود، گرچه به تدریج کمی کم رونق شده، اما بالاخره سفارتخانههای ما مراسمی برگزار میکنند و دور هم جمع میشوند و حرفهایی میزنند و این مطالب احیا میشود. خیلی مؤثر بود و جزو کارهای بسیار مؤثر امام در مورد فلسطین بود. ما خیلی از این چیزها درباره فلسطین داریم.
س- ارزیابی جنابعالی از جایگاه فعلی جبهه مقاومت به خصوص حزب الله که به عنوان فرزند انقلاب اسلامی ایران شناخته میشود، چیست؟
ج- حزب الله لبنان حقیقتاً نهاد بسیار بسیار باارزشی است، پایه این مقاومت زمان امام موسی صدر ریخته شد که تحت عنوان حرکت مستضعفان بود. من در بیروت بودم که داشت شکل میگرفت و همان موقع تبریک گفتم که این راه به آسانی قابل خاموش شدن نیست، این میماند و آنها باید دنبال کنند که از داخل آن حزب الله بیرون آمد. خالصترین انسانهای آن منطقه، عضو حزب الله هستند و ثابت هم کردهاند که خیلی مقاوم و خیلی با اخلاص هستند و خیلی اصولشان محفوظ و راهشان مشخص است. در درگیریهایی که با اسراییل داشتند، آنچنان نیرومند وارد شدهاند که الان به عنوان یک قدرت تهدید کننده اسراییل در آنجا مطرح هستند.
اگر حزب الله نبود، در سوریه همان سالهای اول به هم میریخت. حزب الله دارد در آنجا خیلی کار میکند. البته در جاهای دیگر هم کمک میکند. این مجموعه خوب ارتباط اساسی عقیدتی با ایران دارد و ایران کاملاً با آنها ارتباط دارد. ما آنها را به عنوان اسوهای برای سایر جاهایی که میخواهند مقاومت را شکل دهند، میبینیم و تا الان هم تردید نکردیم و آن را ادامهدار میبینم. نگران بودیم اگر سوریه وضعش به هم بریزد، حزب الله مشکلاتی پیدا کند. ولی حزب الله الان خودش اینقدر نیرومند است که به تنهایی میتواند خودش را حفظ کند، ممکن است خیلیها تشویق شوند که ضربهای بزنند. ولی اگر ضربهای بزنند، ضربهای میخورند، الان به اندازه یک کشور در لبنان کوچک تأثیرگذار هستند.
************************************************************************************8
1- یکی از دروغهایی که رسانهها و سیاسیون امریکایی و غربی بر آن تأکید کرده و آن را منتشر کردهاند، آن است که هدف ایران از فناوری هستهای، دستیابی به سلاح هستهای است.
بر همین اساس، با اینکه تیم هستهای جدید، نرمش زیادی در برابر خواستههای غرب انجام داده و در نهایت تن به امضای توافقنامه ژنو داده است، اما گویا همچنان دیوار بی اعتمادی مقامات غربی و امریکایی (که توسط سیاسیون صهیونیست شارژ میشوند) نسبت به ایران همچنان ادامه دارد.
بر این مبنا موسسه آمریکایی «تحقیقات رسانهای خاورمیانه»، چند روز پیش در مطلبی که به موضوع پرونده هستهای ایران میپرداخت، به این موضوع اشاره کرد که رهبر ایران نیز هرگز فتوایی علیه تولید سلاح هستهای صادر نکرده است!
این موسسه در مطلب خود نوشت: ماه گذشته، هنگامی که وزیر خارجه آمریکا جان کری در یک مصاحبه نوروزی با صدای بخش فارسی امریکا گفت که او و باراک اوباما، رئیس جمهور، «قدردان» رهبر ایران هستند که فتوای منع سلاحهای هستهای را صادر کرده، بحثی را باز کرد تا مشخص شود که آیا این بواقع فتوا حقیقت دارد یا خیر.
با توجه به موسسه تحقیقات رسانهای خاورمیانه (MEMRI)، مستقر در واشنگتن، رهبر ایران، علی خامنهای هرگزفتوایی رسمی علیه سلاحهای هستهای صادر نکرده است، دستکم نه به صورتی که گزارشی رسمی از آن منتشر شده باشد. از سوی دیگر، سایر کارشناسان به اورشلیم پست گفتهاند که فتوا میتواند زبانی باشد و لزوماً نباید نوشتاری باشد.
(MEMRI) با گستاخی تمام بیان میکند که ایرانیها در مورد این فتوا دروغ میگویند و این که دولت اوباما براین دروغ صحه میگذارد لزوماً به این دلیل نیست که آن را باور میکند، بلکه به دلیل است که فکر میکند میتواند از این حربه برای سوق دادن ایران به سمت یک معامله مفید بهره بگیرد.
آیلته ساویون، رئیس میز ایران در MEMRI، روز پنج شنبه گفت: «گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه آیتالله خامنهای فتوای منع سلاحهای هستهای را صادر کرده است، اما هنوز بر سر تاریخ و مکان صدور این فتوا اختلاف نظراتی وجود دارد، اینکه در چه زمان و مکانی این فتوا گفته و یا شنیده شده و یا اول بار آن را شنیده و عبارت دقیق ایشان چه بوده است.»
علاوه بر این، او گفت موسسه MEMRI تمامی فتواهای فهرست شده در وب سایت رسمی آیتالله خامنهای، از جمله وب سایت فتوای خود ایشان را جستجو کرده، هیچ کجا به چنین فتوایی بر نخورده است.
این موسسه در ادامه مطلب خود مینویسد: علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران در دسامبر 2013 به رئیس مجلس عمان گفته که این فتوا «از قوانین مصوب این کشور مهمتر است، چرا که فتوا بر خلاف قانون، تغییر ناپذیر است.»
آخرین گزارش MEMRI در مورد این مسئله، خواستار توجه ویژه به اظهارات کری در مصاحبه با صدای بخش فارسی امریکا است. کری در این مصاحبه گفت: «خوب، من احترام زیادی برای این فتوا قائل هستم. فتوا، یک پیام بسیار بسیار مورد توجه و با اهمیت مذهبی است و من فکر میکنم هنگامی که فتوایی صادر میشود، مردم آن را بسیار جدی تلقی میکنند و بدان عمل میکنند و با اینکه ما چنین تجربهای نداریم باز هم به معنا و مفهوم آن احترام فوق العادهای میگذاریم.»
او در ادامه خواستار استفاده از این فتوا به عنوان مبنایی برای رسیدن به یک توافق الزام آور حقوقی شد؛ و - اما در اینجا ترفند و هنر سیاست و ضرورت ایجاب میکند که این فتوا را به متنی ترجمه کنیم که در سطح جهانی مانند قانونی الزام آور به رسمیت شناخته شود و برای جامعه جهانی قابل درک باشد و من امیدوارم که این امر شدنی باشد و من فکر میکنم این نقطه خوبی برای شروع است و پرزیدنت اوباما و من هر دو بسیار از آن استقبال میکنیم و به خاطر این واقعیت که مقام معظم رهبری چنین فتوایی صادر کرده بسیار قدردان ایشان هستیم.
بحث بر سر جزئیات مبهم وجود این فتوا سالهاست که ادامه دارد؛ اما سؤال این است که چرا امروز این فتوا توسط توسط دولت ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفته است؟ ییگال کارمون، مدیر MEMRI به اورشلیم پست گفت: «امروز ما در دورهای حیاتی در مذاکرات با ایران هستیم.»
استیون امرسون، بنیانگذار و مدیر اجرایی پروژه تحقیقاتی تروریسم، مستقر در واشنگتن، نیز به اورشلیم پست گفته که تحلیلگران ارشد وزارت اطلاعات به او گفته بودند که گویا بر سر صحت و صقم این فتوا بحثی نیز میان تحلیلگران CIA و دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجه در گرفته است.
این در حالی است که رهبر انقلاب، بارها و بارها حتی در سخنرانیهای عمومی خود نیز در مورد دیدگاه جمهوری اسلامی پیرامون داشتن سلاح هستهای صحبت کرده و آن را حرام دانستهاند.
برای مثال کافی است به چندین جمله زیر که توسط رهبر انقلاب در تاریخهای گوناگون بیان شده است، نگاهی بیاندازیم:
- ما اعتقاد به بمب اتم و سلاح اتمی نداریم؛ دنبالش هم نخواهیم رفت. بر طبق مبانی اعتقادی و دینی ما، بکار بردن اینگونه وسائل کشتار جمعی اصلاً ممنوع است، حرام است؛ این، ضایع کردن حرث و نسل است که قرآن آن را ممنوع کرده. ما دنبال چیزی میرویم که قدرتهای سلطهگر حقیقتاً از آن باید بترسند، الان از همان میترسند و آن، بیدار کردن روح حماسه و عزت اسلامی است در همه امت اسلام
- ما خواستار بمب اتم نیستیم و حتّی با داشتن سلاحهای شیمیایی مخالفیم. حتّی زمانی که عراق ما را مورد حمله شیمیایی قرار میداد، اقدام به تولید سلاحهای شیمیایی نکردیم. این مسائل با اصول ما موافق نیست.
- سیاست هستهای ما واضح است؛ ما اهل استفاده از سلاحهای مخرب جمعی نیستیم؛ اما آنها هم بدانند که در مواجهه با ملت، از اینجور تهدیدها و اینجور گندهگوییها طرفی نخواهند بست
- جمهوری اسلامی هرگز در پی تسلیحات هستهای نیست و نیز هرگز از حق ملّت خود در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای چشمپوشی نخواهد کرد. شعار ما «انرژی هستهای برای همه و سلاح هستهای برای هیچ کس» است.
- بین فناوری هستهای و سلاح هستهای، خلط مبحث میشود؛ حقیقت قضیه غیر از اینهاست، در حالی که این دو ربطی به همدیگر ندارند. سلاح هستهای بر غنای بالای نود درصد اورانیوم و با تکنولوژی پیچیده متوقف است و کسی دنبالش خواهد رفت که انگیزهاش را داشته باشد. ما انگیزهاش را نداریم؛ ما احتیاجی به بمب هستهای نداریم. ما تا امروز اگر بر دشمنان خودمان غلبه کردهایم، با بمب هستهای غلبه نکردیم.
- ما اصلًا، منطقاً و مبنائاً با سلاحهای کشتار جمعی به این شکل موافق نیستیم. در زمان جنگ هم ما سلاحهای میکروبی و شیمیایی را ممنوع دانستیم.