آقای بانک، معاون وزارت خارجه: خیلی خوشحالیم که ما را به حضور پذیرفتید. دوستان بیشتر مسؤولان بخشهای هنری هستند. مثلاً آقای دکتر قریبپور از اساتید بخش هنر و تئاتر در خانه هنرمندان هستند و آقای مرادخانی در بخش موسیقی ارشاد مسئولیت دارند. اگر مطلب خاصی دارید بفرمایید.
● در مسأله هنرمندان ما باید باب جدیدی را باز کنیم، الان سانسورهای ما کاری نمیکند و هرکس هرچه بخواهد، میتواند از اینترنت و ماهواره دریافت کند. مثلاً اگر در سرود، کتاب و یا فیلم کنایهای سخت باشد که ما بشنویم، جواب نمیدهد و ده برابر آنها در اختیار افراد است. ما باید بیشتر به طرف حفاظت درونی برویم و نیروهای هنرمند و فرهنگی برنامههایی بریزند و مردم را از درون حفاظت کنند تا مردم خودشان دفاع کنند.
○ بخش هنرمندان با مسئولیت ما بود. ما هستهای را تشکیل دادیم که تعدادی در اینجا حضور دارند. ما بخشی از برنامههای شما را پیشنهاد دادیم. نکاتی هم بود که احساس میشد هنرمندان بیشتر به آن توجه دارند. با هنرمندان با شیوههای مختلفی در بحث تبلیغات انتخابات برخورد شد. بحث این بود که ما به شیوهای نوین و متفاوت که بصورت جدّی تأثیرگذار باشد، رفتار کنیم. اگر بخش هنر به صورت منطقی و اصولی با دیدگاههای خود فعال شود، تأثیر زیادی در جامعه خواهد گذاشت. پیشنهاد این بود که در یک جمع کوچک، ولی مؤثر حضور پیدا کنید و بحث دو طرفه باشد و تبادلنظر شود.
آقای قریبپور: از اینکه این فرصت را به ما دادید، تشکر و آرزو میکنم که انشاءالله به عنوان رئیسجمهور و حلال مشکلات در چندماه آینده در رأس قوه مجریه قرار بگیرید.
جامعه هنری کمابیش این را میفهمد که انتخابات دوره آقای خاتمی عقلگرا نبوده و احساسگرا بوده و به همین دلیل هم، آن موج برای بیان مرئی و نامرئی خواستههایش فردی مثل آقای خاتمی را انتخاب کرد. به همین دلیل آراء 90% یا 100%به صورت کیفی ارزیابی نمیشود و مثل فوتبال است که فردی را دوست داشتند و میخواستند گل بزند. اعضای جامعه هنری در آن حرکت واقعاً مایه گذاشتند و به میدان آمدند و شیوههای مختلفی را در پیش گرفته بودند. امروز کاندیداهای دیگر فکر میکنند که بازهم آن دوران است و اشتباه بزرگ هم همین است. الان جامعه هنری به طرف نیازهای اصلی خود رفته و آن را مدون کرده است. در دوران آقای خاتمی، اتفاقی که افتاد، این بود که تشکّلهای هنری شکل گرفتند و کمابیش هم منعکسکننده خواستهها هستند. بنابراین قطعاً هنرمندان امروز به کسی رأی خواهند داد که با استدلال، منطق و درک مشکلات آنها راهحل بدهد. مطلبی که حضرتعالی به درستی فرمودید که دیوار سانسور دیگر راهگشا نیست، شعاری است که همه میتوانند آن را قبول کنند، ولی در چگونگی اجرای آن بحث است و مردم آن را احساس میکنند. وقتی که ما جلوی یک کلمه را میگیریم، ماهواره تمام آن برنامه را پخش میکند. وقتی جلوی یک تار مو را میگیریم، آنها صحنههای برهنه را پخش میکنند. چگونه با این دنیای جدید مقابله کنیم و یا تعامل داشته باشیم؟
شورای عالی خانه هنرمندان متشکل از 12 نفر تشکیل شد که نمایندگان صنوف در آن جمع شدند. پیشنهاد ما این بود که حضرتعالی بصورت سرزده به آنجا بروید و به خواستههای آنها رسیدگی کنید که این کار انعکاس گستردهای در جامعه هنرمندان دارد. هنرمندان حرفها و دردهایی دارند که شما با شنیدن آنها دید دیگری نسبت به همه هنرها پیدا میکنید. متأسفانه همه نگرانی داشتند و ستادهای شما به شیوههای مردود عمل کردند. هنوز زمان است که جنابعالی در یکی از جلسات شورای عای هنرمندان شرکت کنید که چند فایده روشن دارد: یکی اینکه با نمایندگان و رؤسای تشکلهای صنفی هنرمندان گفتگویی خواهید داشت. دوم اینکه خانه هنرمندان امروز به عنوان میانجی دولت و صنوف هنری، اتحادیه مرکزی است که در آینده بازوی دولت شما خواهد بود. سوم اینکه شاید در آن بحثها، بحثها عقلاییتری از سوی هنرمندان مطرح شود. در دوره خاتمی مشکلی پیش آمده بود که شعارهای کلی و وعدههای بسیار زیاد، در عمل محقق نشد. شعار زیبای شما کار است. ما هم ایمان داریم که شما مرد عمل هستید. الان کار و کارگری قابل تفهیم است، ولی عمل یک کمانچه کش که در خانهاش نشسته و از بیپولی میمیرد، کار محسوب نمیشود. عمل خوانندهای که حنجرهاش در حال از بین رفتن است، کار محسوب نمیشود. عمل هنرپیشهای که از ده سال پیش از مرکز هنرهای نمایشی طلب دارد و به اندازه درآمد یک دکه سیگارفروشی درآمد ندارد، کار است. این موارد برای هنرمندان بحث است. کاری را که جنابعالی فرمودید، اگر به حوزههای مختلف مثل پزشکی، هنر، فلسفه و حکمت تسرّی پیدا کند، بدون اینکه رؤیاپردازی کنیم، درهای بزرگی به روی جامعه ما گشوده میشود. جامعه هنری توقع دارد. وقتی بودجه مرکز هنرهای نمایشی امسال به یک سوم رسیده، آقای هاشمی چکار خواهند کرد؟ جایگاه شما خیلی بالاست. کسانیکه به انقلاب اعتقاد دارند، شما را باور دارند.
● کاری که من گفتم برای سربلندی ایران است و شامل هر حرکتی میشود و ما همه باهم باید کار کنیم و هرکسی باید کار خودش را خوب انجام دهد تا به هدف اصلی برسیم. در مورد اینکه من به آنجا در جمع اعضای شورای هنرمندان بیایم، اگر بعد از انتخابات باشد، با عشق و علاقه میآیم، ولی اگر بخواهم الان بیایم، دو معذور دارم: یکی این است که از خیلی جاها این درخواستها آمده که من نمیرسم، حتی نمیتوانم به یکی از شهرستانهای هر استان سفر کنم. مسأله دوم اینکه اینجور رفتن را شبیه گدایی رأی میدانم و هیچکس تفسیر نمیکند که الان برای حل مشکلات هنر به آنجا رفتم و قابل باور نیست و فکر میکنند برای جلب نظر هنرمندان است و من هم با این حالت مخالف هستم و روحیهام اینگونه نیست.
همه نمایندگان اهلسنت جمع شده بودند و در دو نوبت آمده بودند. نمایندگان چون سیاسی هستند، گفتند ما اهل سنت این بار تصمیم گرفتیم همه با هم و بدون اختلاف رأی بدهیم و به ما گفتند که بگویم میخواهم با آنها چکار کنم و بصورت شفاف بیان نمایم. من گفتم: «تا آنجایی که چند نفر از دوستان شما حرف زدند، من همه همین نظرات را داشتم و برخی تبعیضها باید برطرف شود و قصد دارم این کارها را بکنم. اما اینکه شما میگویید شفاف بگویم که چکار میخواهم بکنم، من اهل معامله نیستم و من با خدا معامله کردم و رأی فرمایشی نمیخواهم. شما وجداناً به هرکه خوب تشخیص دادید، رأی بدهید. اگر رئیسجمهور شدم، به عقاید خودم کار میکنم.» آنها رفتند و به این نتیجه رسیدند که فلانی با ما صادق است و دیگران با ما صادق نیستند.
در مورد هنرمندان هم اگر رئیسجمهور شوم، با خوشحالی به خانه هنرمندان میآیم و علاقمند به این کار هستم و وظیفه من هم است. علمای قم همه توقع دارند که من به آنجا بروم و میگویند آقای هاشمی سری به ما نمیزند، مراجع، دوستان قدیمی و فعلی ما هستند و توقع دارند. من گفتم بعد از انتخابات میروم. چون پیش از انتخابات فکر دیگری میشود.
آمدنم در انتخابات این بود که فکر میکردم ممکن است کشور ضربه بخورد و خودم را محاکمه کردم و دیدم اگر نیایم، جوابی برای خدا ندارم. یعنی اگر خدا بگوید که تو میدیدی با نیامدنت کشور دچار مشکل میشود، چرا نیامدی؟ چه بگویم؟ جوابی نداشتم و به همین دلیل آمدم و به وظیفه خودم عمل کردم و در این حالت پیروزم. چون به وظیفهام عمل کردم و بعد از این به خدا و مردم مربوط میشود.
اگر افرادی را به شکل دیگری به اینجا بیاورند، من راضی نیستم و اگر بدانم، وقت نمیدهم. ولی اگر خودشان بخواهند، ما در خدمت هستیم. من عضو جامعه روحانیت و مؤسس آن هستم، مدتی است که به آنجا نرفتم و فکر میکردند که در این ایام میروم، ولی من اینکار را نکردم و الان هم آنها تقاضای وقت کردند که بیایند. من چنین روحیهای ندارم. به هرحال اگر آقایان مایلند، تشریف بیاورند. من با میل استقبال میکنم و وقت میگذارم و برای آنها اهمیت قائل هستم و اگر نیستند، بگذارید برای بعد از انتخابات که به دیدن آنها میآیم.
○ شما با معامله با خدا وارد انتخابات شدید و از قیامت ترسیدید. ولی ممکن است خیلی از افراد تفسیر دیگری کنند. هنرمندان در این مدت اذیت شدند.
● اگر برای مصاحبه تلویزیون نروم، بیاحترامی به مقررات و مردم خواهد بود، چون همه دارند این کار را انجام میدهند. واقعاً مایل نیستیم بروم. بدترین هفته من این هفته بود. آنها بیست برنامه گذاشتند که همه حرفها نوعاً مشترک است و این مقدار برنامه حدود شصت ساعت وقت را میگیرد. این کار برای من خیلی مشکل است و اگر نروم، مردم میگویند چرا با ما حرف نمیزند.
○ تأسیس خانه هنرمندان نتیجه فعالیت شماست و در زمان شما این اتفاق افتاد و مدیران خبره و استخوان دار هنر در زمان شما رشد یافتند.
● نظر ما از اول این بود که این مسؤولیت را به خانه هنرمندان بدهیم و از آنها پاسخ بخواهیم.