س- بسم الله الرحمن الرحیم؛ تشکر میکنم از اینکه فرصت دادید تا خدمت شما باشیم. با توجه به گذشت چهار ماه از تشکیل دولت یازدهم، ارزیابی شما از عملکرد دولت چگونه است؟
ج- بسم الله الرحمن الرحیم؛ مجموعاً از وضعی که الان دولت یازدهم دارد؛ راضی هستم. اولاً از قدیم و از اوایل انقلاب با افکار، عقاید و سلیقههای آقای روحانی آشنا بودم و تا الان کاملاً ایشان را میپسندم. قبل از اینکه خودم نامزد شوم، از ایشان خواسته بودیم که نامزد شوند و شدند؛ بنابراین همان کسی است که ما مایل هستیم این مسئولیت را در این مرحله حساس داشته باشد. ثانیاً در این مدتی که کارکردند، نشان دادند که هم مشکلات و هم راهکارهای حل آنها را میشناسد. البته قسمتی چینش همکاران بوده که در مجموع باید تشکر کنیم. ایشان تلاش کرده نیروهایی را بیاورد که هم معتدل - سلیقههای مختلف در بین اعتدالیون هستند- ، هم کاری و هم کار بلد باشند. به نظرم کابینه ایشان مجموعه قابل قبولی برای این مقطع و شرایطی که داریم، هستند. بدون در نظر گرفتن شرایط، مجلس، فضا و خیلی موارد دیگر، نمیتوان کاری کرد. آقای روحانی این شرایط را در نظر گرفتند و با توجه به اینها؛ به نظرم کابینة مطلوبی است. در سطح استانداریها هم که تا به حال تقریباً تمام شده است، به نظرم با همان آهنگ حرکت کردند. الان دیگر معاونان رئیس جمهور و وزرا در کابینه هستند و معاونان وزرا هم گرایشهایی شبیه به وزیرشان دارند. مجموعاً فکر میکنم چینش نیروها رضایتبخش است.
از لحاظ اظهار افکار، آقای روحانی از آنچه که در تبلیغاتشان میگفتند؛ هیچ عقب نشینی نکردند که بسیار قابل توجه است. چون گاهی انسانهایی هستند که در انتخابات وعدههای زیادی میدهند و اظهارنظرهایی میکنند، اما وقتی به عمل میرسند؛ ممکن است فراموش کنند؛ اما ایشان فراموش نکرده و به همه آنها وفادار است. ممکن است هنوز فرصتی پیش نیامده که را انجام بدهد؛ اما هنوز روی نظر خودش ایستاده است
در مورد عملکرد میدانی هم ما روی این فرض ایشان را مناسب میدیدیم و خودشان هم اهمیت میدادند. الان بخشی از مشکلات ما ناشی از تحریمهای خارجی و روابط داخلی ماست که یک نقطه اساسی است. اگر آن را اصلاح کنیم، کار داخلی آسانتر میشود. پس چینش مدیران به خوبی انجام شده و قدم اول اجرایی هم به خوبی برداشته شد. ایشان دنبال حل مشکلات خارجی هستند که خیلی دست و پاگیر و مزاحم است. در اینجا هم گام اولشان را خوب برداشتند. به نظرم خیلی خوب و با سرعت مطلوب به توافقی رسیدند که معمولاً باور نمیشد به اینجا برسیم البته همین جا بعضی از افراد منتقد میگویند که ما امتیازاتی دادیم که من این را قبول ندارم. منتها توضیح دادن اینکه چرا امتیاز ندادیم، کار آسانی نیست. گفتن بعضی موارد ممکن است مانعی در راه اجرا پیش بیاورد؛ ولی واقعاً من که آشنا به مشکلات هستم، میدانم که امتیازی یک طرفه ندادیم. نفعی که هم ما بردیم و هم همه آنها بردند؛ یعنی برد – برد این است که هم ملت ما و هم دنیا که از یک وضع بحرانی در خیلی جاها به خاطر این مسئله نگران بودند، آرامش پیدا کرد. خیال همه جمع شده که داریم در مسیر حل پیش میرویم.
س- در این میان یک سری مقاومتها و کارشکنیهای ویژهای انجام شد. در واقع همان گروهی که در دولت گذشته با دولت مماشات میکردند و نظارت خاصی بر دولت نمیکردند، امروز هر اتفاق، خطا و شبه خطایی را تبدیل به یک معضل پیچیده میکنند. تحلیل شما از این اتفاق چیست؟
ج- این، تحلیل روشنی دارد. آنها که این کارها را میکنند؛ هیچ مایل نبودند چنین دولتی سر کار بیاید و طبعاً نمیخواهند همکاری کنند و حتی میخواهند به گونهای بر وفق سیاستها و افکار خودشان باشد. بالاخره تفاوت افکار و اهداف بوده و وقتی میبینند براساس تفکرات آنها عمل نمیشود؛ میخواهند انتقاد کنند. این عکسالعملها و آن عدم موافقتها یک مقدار طبیعی است. آنها فکر میکردند برنده هستند و نشد و وضع دیگری شد. البته همه اینگونه نیستند و اکثریت طرف مقابل پذیرفتند و همکاری میکنند. اقلیتی ایستادهاند و منتقد هستند و دولت هم نمیتواند به منتقد خیلی اعتراض کند. منتقد اگر از روی وظیفهشناسی و با سبک درست انتقاد کند؛ مفید و مؤثر است و انتقادش نتیجه میدهد و ممکن است مسیر خیلی مواردرا اصلاح کند؛ ولی اگر از روی تمایلات خیالی؛ جناحی و یا به ادله دیگری باشد که اصالتی ندارد، مضر است من فکر میکنم غیر طبیعی نیست و ما منتظر چنین وضعی بودیم که بعد از استقرار دولت، چنین مواردی پیش میآید. دولت هم با متانت؛ انتقادات و حرفها را تحمل و در جای خودش هم اقدام میکند. به نظرم فضا بد نیست، منتها انتظار نمیرود در یک کشور آرمانی اسلامی با این سرعت اینگونه عمل شود. انشاءالله کم کنند. البته انتقاد خوب است و باید انتقاد داشته باشند، منتها با شیوههای مناسبتر باشد.
س- با توجه به گذشت 4 سال از خرداد 88، دامن زدن به آن موضوعات در صدا و سیما و یک سری رسانههای همسو، به نظر شما چه سودی برای وحدت ملی دارد؟
ج- به هر حال آنچه که میل همه ماست، این است که صدا و سیما حالت کاملاً ملی داشته باشد و پوشش کامل برای همه نیروهای وفادار به انقلاب داشته باشد و تبعیضی قائل نشود و به جای دامن زدن به اختلافات، باید آرامش ایجاد کند که انشاء الله اینگونه شود
س- حضرتعالی تعبیری را در مورد صدا و سیما به عنوان «جعبه سانسور»، داشتید. در این مورد با توجه به این بحث مرتبط توضیح خاصی دارید؟
ج- مخصوص صداوسیما نبوده، منظور از جعبه سانسور همه رسانههایی بودند که حرفها را سانسور میکنند و حرف خودشان را یک طرفه و گزینشی میزنند، گفتم که اینها تأثیر منفی برای خودشان دارد. چون مردم واقعیت را میفهمند و لذا تأثیر اساسی طولانی مدت ندارد و ممکن است موقتاً اثری داشته باشد. فقط صدا و سیمای خودمان را نگفتم، همه رسانههایی که این آلودگی را دارند؛ مورد نظرم بودند.
س- در مورد نقش نهادهای نظامی در اقتصاد صحبت میکنید؟ این را شما چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا تصدیگری نهادهای نظامی به سود رقابت و توان اقتصادی کشور است؟
ج- در قانون اساسی ما کاملاً آمده است؛ یعنی نیروهای نظامی در زمان صلح که ظرفیت بالایی دارند نباید معطل بمانند و به انتظار جنگ بنشینند. انشاءالله هیچ وقت ما دیگر جنگ نداشته باشیم، آمده که باید در زمان صلح دولت از آنها در عمران کشور استفاده کند تا کار کنند. ماشین آلات و انسانهای تحصیلکرده و با تجربه دارند؛ بخصوص ما که در جنگ تجربههای زیادی در خیلی موارد به دست آوردهایم که اینها دارند. من در حد همان قانون اساسی فکر میکنم کار خوبی بوده و از پیش بینیهای خیلی خوب بوده است. من بعد از جنگ در دولت خودم این کار را کردم؛ یعنی آن موقع که سازندگی کشور و بازسازی اساس کار شده بود و طرحهای زیادی در دست کار داشتیم، پیمانکار در داخل کشور به آن اندازه نبود و خود این باعث میشد که رقابتها به گونهای نباشد که قیمتها را تعدیل کند. اگر ما رقیبی نداشتیم، خیلی گران تمام میشد. من هنوز آن موقع جانشین فرمانده کل قوا بودم و همان موقع از نیروهای نظامی و انتظامی و همه خواستم که از امکانات مهندسی فراوانی که در اختیار دارند که در جنگ برای آنها سرمایه گذاری شده و خیلی هم زیاد بود، مثل جهاد که عمدة ماشینهای کشور در اختیار اینها بود. خواستم در طرحها وارد شوند که خیلی هم مؤثر بود. اولاً ماشین آلاتشان را به کار گرفتند و آنهایی را که فرسوده شده بود، بعداً توانستند نو کنند. چون در آمد داشتند. در بین نیروهایی که داوطلبانه به جنگ رفته و از جنگ آمده بودند؛ انسانهای تحصیل کرده زیادی بود و از استعداد اینها استفاده شد. طرحها را ارزانتر انجام میدادند واقعاً آن موقع کارهای بزرگی انجم دادند.
س- شرایط فعلی را فراتر از قانون میدانید یا نه ؟
ج- سبک فعلی را قبول ندارم که اینها تبدیل به رقیبی آنگونه در مالکیت شوند. آنها که مالک نمیشدند؛ مثلاً ما سد کرخه را که خاکریزی خیلی عظیم و بیسابقه در کشور داشت، به سپاه پاسداران دادیم. سپاه که آن همه ماشین آلات در جنگ داشت، بولدزرها، کامیونها، لودرها، جرتقیلها و همه اینها را که در جنگ داشتند؛ برای خاک ریزی سد کرخه آوردند و خیلی آسان و زود خاک ریزی را انجام دادند، یا بخشی از نیروهای مسلح ما وسایل و ابزاری داشتند که به درد انتقال لولههای بزرگ میخورد، آنها را آوردند و ما لوله گذاریهای نفت و گاز را در خیلی از موارد به آنها واگذار کردیم. در طرحهایی مثل راهسازی هم خیلی سریع عمل میکردند. منتها مالک نبودند و حق پیمانکاری را ارزانتر از دیگران میگرفتند. درآمد را هم صرف وظایف نظامی میکردند. هم توانستند وسایل خودشان را با درآمدهایشان نو کنند و هم نیروهایشان تجربیات بیشتری به دست آوردند و هم شغل بهتری به آنها دادند، یعنی همان گونه که در قانون اساسی هست؛ عمل میکردیم و مشکلی نبوده است.
س- در فرآیند دور زدن تحریمها، آیا به نظر شما روش درستی بکار گرفته شده است ؟
ج- خیلی از جزییات را نمیدانم، چون اینها را به ما نمیگفتند.
س- با توجه به این پروندههایی که اخیراً در ترکیه تشکیل شده؛ فکر نمیکنید این موضوع درست مدیریت نشده بود ؟
ج- بله سوءمدیریتها خود را در اتفاقات اخیر نشان میدهد. البته چون اینها میخواستند مخفیکاری بکنند و نمیشد علنی کنند و آن طرف هم حاضر نبودند که علنی باشد و در داخل مصلحت نبود، از افرادی استفاده میکردند که غیردولتی باشند و در آنها انسان ناشایستهای هم وارد شدند و بعضیها کارهایی هم کردند. منتها من به صورت کامل و جامع اطلاع ندارم که کجاها و چگونه بوده است. فروش نفت، ورود کالاها، انتقال پول و انتقال موارد حساس فنی بوده و اگر درست مدیریت میشد، شاید این اتفاقات نمیافتاد.
س- اخیراً آقای رئیس جمهور ستادی را با ریاست آقای جهانگیری در مورد برخورد با همین ویژه خواری که در واقع اسمش را تاجران تحریم گذاشتند؛ تأسیس کردند. حضرتعالی در این مورد نظر خاصی ندارید؟
ج- کار درستی کردند. بالاخره ما که از دور نگاه میکنیم، میبینیم فسادهای زیادی در سالهای اخیر در خیلی از زمینهها، در بانکها، در وامها، در خریدها، در دور زدن تحریمها و بسیاری از مسایلی که کم و بیش داریم، اتفاق افتاد. بعضی جاهایش را میبینید که علنی میشود و چیزهایی هم هست که هنوز حالت سرّی دارد و رو نمیشود. این جزو وظایف رئیس جمهور است و ایشان به موقع این وظیفه را محول کردند که اول اطلاعات جمع کند؛ یعنی معاون اول ایشان موارد را پیدا کنند و بعد به مواردی که لازم باشد؛ ورود و هر چه حق است، عمل کنند.
س- در رابطه با مذاکرات هستهای، رسیدن به یک طرح جامع را ممکن میدانید؟
ج- اگر غربیها در اظهاراتشان صادق باشند، بله. من این را در مصاحبه با فاینشنال تایمز هم گفتم. تا به حال حرف عمده آنهاها این بوده که ما اصل غنیسازی را برای شما قبول داریم، ولی شما باید شفاف باشید و اعتمادسازی کنید. عمده نزاع ما سر این بود. در شرایطی که زورگویی میکردند، سئوالاتی هم داشتند که ایران حاضر نبود جواب بدهد. سیاست جدید این گونه است که ما شفاف شویم و حق قانونی ما به رسمیت شناخته شود. بیشتر از حق قانونی نمیخواهیم. به هر حال میخواهیم از تکنولوژی بسیار مهم هستهای برای بخشهای مختلف زندگی، مانند کشاورزی، صنعت، بهداشت و بسیاری از علوم استفاده کنیم و این حق هر کشوری و هر انسانی است و ما هم این را میخواهیم. حقی هم آژانس دارد که باید نظارت کند. در قوانین آژانس رفتن به سوی ساخت سلاح هستهای ممنوع است. ما این را امضا کردیم و در آن جا عضو هستیم. اگر آنها صادق باشند، ما هم حاضریم شفافسازی و اعتمادسازی کنیم. به نظرم خیلی جای بحث ندارد. یک جا بپذیریم که آنها هر تردیدی دارند، ما برطرف کنیم و دیگر مزاحم ما نباشند. همیشه هم بر کار ما نظارت کنند، چنانکه حقشان است. اگر دو طرف به این مسئله پایبند باشند و وظیفه خودشان را انجام بدهند، مسائل حل میشود. حاضریم انجام بدهیم و الان تردید ما روی آنهاست. اگر آنها اغراض دیگری از این فشارها داشته باشند، طبعاً مشکل میشود. ولی اگر واقعاً و صادقانه بخواهند مطمئن شوند که ایران نمیخواهد به طرف سلاح هستهای برود، فکر میکنم وقت زیادی لازم ندارد. کارشناسان و مسولان تصمیم گیر، یعنی وزرای خارجه یا هر کس که میخواهند بنشینند، در دو سه جلسه بر این اساس اصولی را بنویسند و امضا کنند. نظارتشان هم در هر حدی که لازم است، عملی شود.
س- فکر میکنید ظرف شش ماه این محقق میشود؟
ج- ظرف شش ماه، نه. این شش ماه مقدمهای برای مذاکرات اصلی است. اوایل دی ماه خبرهایی که رسیده بود که مذاکرات کارشناسی خوب بود. نکته جالب این بود که بنا نبود دیگر جلسهای باشد و بنا بود که بعد از کریسمس باشد. هم آقای جان کری و هم آقای ظریف خواستند و خانم اشتون گفت: برای یک جلسه یک روزه بیایید تا بین مذاکرات فاصله نیفتد. قرار نبود دو جلسه داشته باشند؛ یک روز بود؛ ولی وقتی دیدند که خوب دارد پیش میرود؛ گفتند: یک روز دیگر هم اضافه شود. اگر این گونه باشد، معلوم میشود آنها هم مایل هستند که پیش برود.
س- به نظر شما جدالی که در مورد حق غنیسازی وجود دارد؛ برای چیست؟ از آن طرف جان کری میگوید: حق غنیسازی را به رسمیت نشناختیم و از این طرف ایران میگوید که این حق به رسمیت شناخته شده است؟
ج- به نظرم این بحث فنی است و اگر کسانی که مذاکره میکنند؛ عاقلانه نگاه کنند؛ رسیدن به نقطه مشترک خیلی آسان است. برای اینکه آنها نمیگویند که شما غنیسازی نکنید. میگویند دارید میکنید و جایی در قانون نیامده که حق غنیسازی دارید. آمده است که حق بهرهبرداری از منافع صلحآمیز را دارید. جوابش هم این است که اگر حق ماست که از منافع صلحآمیز برخوردار باشیم؛ باید غنیسازی کنیم. یکی از متخصصان مثالی زده و گفته است:«اینکه بعضی از غربیها میگویند غنیسازی نداشته باشید و از منافع صلح آمیز استفاده کنید، مثل این است که من ماشینم را به شما اجاره میدهم و یا میفروشم؛ به شرط اینکه شما در آن بنزین نریزید. این چه منطقی دارد؟! پس اگر به ما میگویند که حق بهره برداری دارید که داریم و قانون هم شناخته و قوانین بین المللی و مقررات جهانی این را شناخته، معنایش این است که غنیسازی کنیم تا استفاده کنیم.
س- البته بعضیها معتقدند که این کلید واژه برای این مطرح شده که بتوانند تندروهای دو طرف را به سکوت واردارند. شما به این تحلیل معتقد هستید یا نه ؟
ج- البته علایمی هست که هر دو طرف دارند به گونهای حرفهایی میزنند تا تندروها را قانع کنند. من این را احساس میکنم. بالاخره غربیها دیدند که اسرائیل قدرت مانور رسانهای زیادی دارد و لابیهای صهیونیستی در سراسر دنیا و بخصوص اروپا و آمریکا در پارلمانها اعمال نفوذ میکنند، چون در انتخابات خیلی به تبلیغات نامزدها کمک میکنند به علاوه جمهوری خواهان آمریکا هم نمیخواهند آقای اوباما بتواند این مسئله را حل کند. اگر مسئله را حل و خاورمیانه را راحت کند؛ امتیاز بزرگی برای دموکراتها در ذهن مردم آمریکاست. آنها کارشکنی میکنند، لابیهای اسرائیل کارشکنی میکنند و در اروپا هم کسانی هستند که این وضع را دارند. منتها تناقضی هم دارند، چون اکثر اروپاییها نمیخواهند توافقات بهم بخورد. در آن فضا بین آمریکا و اروپاییها اختلاف افتاده و این برایشان خیلی ضرر دارد. آنها هم تناقضی دارند. در داخل ایران هم آدمهایی هستند که حرفهای شعاری میزنند. نمیتوان همه واقعیتها را رسانهای کرد. مسئولان هم نمیتوانند همه مسائل سرّی را بگویند. رهبری کمک کردند و گفتند: «من به اینهایی که برای مذاکره رفتند، اعتماد دارم. اینها برای انقلاب میخواهند مخلصانه کار کنند.» با این حرف اصولگراها باید اعتماد کنند و بیخودی بهانه نگیرند. خودیهای این طرف هم مواظب باشند. به هر حال الان جریان مذاکره شروع شده و نباید یک کاری کنند که مذاکرهکنندهها مجبور شوند حرفهایی بزنند که کار را خراب کند.
س- با این اوصاف و با توجه به اینکه یک سری گزارشها حکایت از این دارد که به احتمال زیاد بسیاری از این فعالیتهای هستهای ایران به حالت تعلیق در میآید، آیا اساساً شما این را پذیرفتنی میدانید؟
ج- هیچ وقت هدف ما دسترسی به سلاح هستهای نبوده و نیست، هدف ما استفاده صلحآمیز است و یکی از استفادههای مهم ما نیروگاههای برق است که باید بسازیم. آنها حتماً احتیاج به غنیسازی دارد. یا باید سوخت آماده بخریم که دلیلی ندارد. چون هم دانش ، هم ابزار و هم مصرفش را داریم و طبیعی است که خودمان اینها را تولید کنیم.
وقتی حقوق ما را بشناسند، باید معدنکاری و کار تجارت مواد اولیه مثل کیک زرد و خرید وسایل فنی که انحصاری در بعضی جاهاست و ما نمیتوانیم خودمان تولید کنیم، آزاد باشد و ما هم اینها را داشته باشیم تا بتوانیم سوخت لازم را تهیه و آماده کنیم و نیروگاههای متعددی بسازیم. چون سوختهای فسیلی کم کم دارد فضای کشور را آلوده میکند و همه دنیا به طرف منابع دیگر مانند نور خورشید، آب و یا باد میروند. حتّی بعضیها دارند به طرف جوش هستهای بجای شکاف هستهای میوند که اگر آن صنعت شکل بگیرد - که دارد میگیرد و الان هفت، هشت کشور شریک شدند و سرمایه بزرگی گذاشتند - یک منبع عظیم سوختی است که شاید دنیا را از خیلی از منابع انرژی بینیاز کند.
به هر حال ما که نمیخواستیم به طرف سلاح برویم و در آن بخش نباید هیچ کاری انتظار داشته باشیم. چون رهبری گفتند: «حرام است» نباید به آن طرف برویم و مشکل دیگری نداریم. مهم این است که اعتماد باشد. الان ژاپن، کره جنوبی و خیلی جاهای دیگر و چندین کشور استفاده میکنند و مشکلی ندارند.
س- به نظر شما این طرح 60 درصد غنیسازی که در مجلس ایران طرح شده، برای چیست. ؟
ج- فکر میکنم اینها میخواهند با سنا و کنگره آمریکا مقابله کنند، چون آنها حرفهای زور میزنند و اینها مقابله میکنند. آنها باید بدانند که اگر بنا باشد با پارلمان مزاحم شوند، پارلمان ما برای چنین کارهایی آمادهتر است
س- در مورد انتخابات ایران؛ با توجه به انشقاقی که در انتخابات گذشته بین اصولگرایان پیش آمد و شکافی که اخیراً ایجاد شد، آیا امکان تثبیت جریان اعتدال متشکل از اصلاحطلبان و اصولگرایان میانه رو در آرایش سیاسی را جدی ارزیابی میکنید یا خیر؟
ج- بستگی به وضع آینده دولت دارد. اگر دولت آن گونه که تا به حال انجام داده، خوب از عهده کارهایش بر بیاید و بتواند همه اهدافی را که در تبلیغات و وعدهها آمده، اجرایی کند، فکر میکنم این جریان از لحاظ نیروهای مردمی در سراسر کشور قوی باشد.
س- متاسفانه تندروهای دو جناح نمیخواهند جریان اعتدال شکل بگیرد.
ج- بالاخره از روز اول و حتی پیش از انقلاب، ما تند رو داشتیم. بعد از انقلاب تندروهای زیادی از چپ و راست داشتیم. این تندروها همیشه مزاحم بودند. البته منافعی هم داشتند. بالاخره نمیشود گفت که همه کارهایشان مزاحمت است؛ ولی جریان عادی کشور را به هم میریختند. من فکر میکنم که تندروها باید یک مقدار خودشان را تعدیل کنند. بالاخره سلیقههای اشخاص را نمیتوانیم تحمیل کنیم. هر کس سلیقهای دارد و حتماً برای خودشان ادلهای هم دارند. امیدوارم که کم کم حسن تعادل بین همه جناحها باشد و در این دعواها سر منافع ملی و منافع عمومی و مردم کلاه نرود.
س- حضرتعالی بزرگان جریان اعتدال مثل آقای ناطق را به حضور در انتخابات آتی مجلس توصیه میکنید ؟
ج- راجع به انتخابات آینده اصلاً فکر نکردم که چگونه خواهد بود و چطور میشود. از خودشان پرسید.
س- حضرتعالی یکی از منادیان جریان اعتدال در کشورهستید. متاسفانه هیچ وقت تعریف دقیقی از سوی دولت و حتی حضرت عالی از «اعتدال» ارائه نشده است. البته سایت شما چند وقت پیش مطالبی را منتشر کرده بود که فکر میکنم قدیمیتر بود. با توجه به شرایط فعلی تعریف شما از اعتدال چیست؟
ج- خودم کاری روی اعتدال کردم که در فرهنگ قرآن جمع شده است. در باره آیات قرآن میباشد که راجع به اعتدال است. به چند نمونه اشاره میکنم:
در سوره بقرة آیه 143 آمده است: «وَکذَلِک جَعَلْنَاکمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکونُواْ شُهَدَاء عَلَی النَّاس... و بدینگونه شما را امتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواهو سرمشق باشید....»
در سوره فاطر آیه 32 آمده است: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکتَابَ الَّذینَ اصْطَفَینَا مِنْ عِبَادنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابقٌ بالْخَیرَاتِ بإِذْنِ اللَّهِ ذَلِک هُوَ الْفَضْلُ الْکبیرُ؛ سپس این کتاب را به آن بندگان خود که [آنان را] برگزیده بودیم به میراث دادیم پس برخی از آنان بر خود ستمکارند و برخی از ایشان میانه رو و برخی از آنان در کارهای نیک به فرمان خدا پیشگاماند و این خود توفیق بزرگ است»
در سوره الأعراف آیه 199 برای الزام پیامبر (ص) به اعتدال و میانهروی آمده است: «خُذ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ؛ گذشت پیشه کن و به [کار] پسندیده فرمان ده و از نادانان رخ برتاب»
در سوره لقمان آیه 19 برای تاکید به اعتدال در رفتارهای اجتماعی آمده است: «وَاقْصِدْ فِی مَشْیک وَاغْضُضْ مِن صَوْتِک، در مشی خود میانهرو باش و صدای ات را آهسته ساز»
در سوره مائده آیه 77 برای سئوال مقدر «آیا افراط و انحراف به کفر میرسند؟»؛ آمده است: «قُلْ یا أَهْلَ الْکتَاب لاَ تَغْلُواْ فِی دینِکمْ غَیرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ کثِیرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبیلِ، بگو ای اهل کتاب در دین خود به ناحق غلوّگویی نکنید و از پی هوسهای گروهی که پیش از این گمراه گشتند و بسیاری [از مردم] را گمراه کردند و [خود] از راه راست منحرف شدند نروید»
البته آقای رستگاری دارد آنها را یکی یکی به صورت CD پخش میکند. البته اینها فقط آیات قرآن است اخیراً کتابی از آقای زم با عنوان «امپراطوری اعتدال» دیدم که ایشان وسیعتر مطالبی را در آن جا آوردند. لذا شروع شده است. بالاخره اعتدال یک اصل مسلم اسلامی و قرآنی است که میگوید «ما شما را امت معتدل و میانه رو قرار دادیم و انتظار خداوند این است که شما الگو و نمونه بشریت باشید؛ و پیغمبر (ص) شما هم شاهد و گواه بر شما باشد. تنها از پیغمبر (ص) بیاموزید و سایر فرق از شما بیاموزند.»
این آیه قرآن است. آیاتی داریم که مقداری میدانیتر بیان میکنند، قرآن رسماً از همه اهل کتاب که دارای کتاب آسمانی هستند، دعوت میکند که بیایید روی نقاط مشترکم با هم کار کنید «قل یا اهل الکتاب تعالوا علی کلمه سواءٍ بیننا و بینکم.» این آیه خیلی روشن است. در گفتگوها اعتدال و منطق ملاک است و دعوا و نزاع نیست. بهترین امت کسان یا افرادی هستند که در بحثها شرکت میکنند و حرف حق را میپذیرند. پس باید با مردمان دیگر در نقاط مشترک همراهی کنیم که با خودیها، مسلمانان و هموطنان جای خود دارد.
س- الان چنین فضایی ایجاد شده که میگویند اعتدال، نه چپ و نه راست و یا هم چپ و هم راست است. نظر شما چیست؟
ج- تعریفش در قرآن هست. گفتم که اگر به فرهنگ قرآن و حرفهایی که آقای رستگاری دارد آماده میکند تا پخش شود، نگاه کنید، متوجه میشوید که اعتدال ربطی به چپ و راست ندارد.
س- منظور من در فضای سیاسی است ؟
ج- فضایی با منطق است که تندرویی و افراط و تفریط در آن نباشد. اگر انسان بخواهد راه برود، از وسط جاده راه میرود. راه رفتن از حاشیه جاده افراط است و رفتن از کنار هم باعث سقوط میشود.
س- تندروی نمیتواند گاهی جزو اعتدال باشد؟ یعنی گاهی به عنوان یک اقدام انقلابی محسوب نمیشود ؟
ج- چرا نمیتواند؟ آن هم مشکلی ندارد، بالاخره جایی باید تند روی انقلابی شود که آنجا اعتدال معنای خاص خودش را پیدا میکند و حدود و احکامی دارد. افراط یعنی زیادهروی و بیش از حد لازم نیرو مصرف کردن یا جایی را گرفتن و یا هر چیزی که تجاوز به حق دیگران است. تجاوز از حد. اگرچراغی راکه از سقف آویزان است، تنها به این طرف یا آن طرف ببرید، آن از اعتدال خارج کردید. به محض این که آزادش میکنید، به طرف دیگر میآید و مدتی نوسان میکند. این حرکات مال افراط و تفریط است. این حالت نوسان ادامه دارد تا دوباره استقرار پیدا کند. اگر ما معتدل باشیم، از این گونه کارها نخواهیم داشت.
س- به نظر میرسد بخش قابل توجهی از بدنه اجتماعی در دولت از عدم تحقق وعدهها گلایه دارند، مثل بحث فیلترینگ در حوزه اینترنت یا یک سری محدودیتهای در دسترسی، حضرتعالی توصیهای در این زمینه به دولت دارید؟
ج- بالاخره قانون اساسی و حقوق شهروندی قانون اساسی ملاک ماست. اگر ما به قانون اساسی پشت کنیم، حتماً جای اعتراض است. قبول دارم که تلاش دولت و حتی وزارت ارشاد که بعضیها هم انتقاد میکنند، این است که در حدی که میتواند، به سراغ قانون اساسی برود. میدانم که در عمل کار مشکلی است برای اینکه کسانی هستند که این را تحمل نمیکنند و مزاحمت ایجاد میکنند. ممکن است مقداری آرامتر حرکت کند و با آرام پیش رفتن کارش را خوب انجام بدهد. یک وقت هم ممکن است که یک دفعه به خط بزند که شاید برای خودش و همه مشکل درست کند. من فکر میکنم که اگر عاقلانه و با طمأنینه مسیر تحقق احکام قانون اساسی را در حقوق شهروندی فراهم کنند؛ همه چیز به آرامش میرسد که منتهای آروزی ماست. شما به قانون اساسی و اصولش نگاه کنید. جزو مترقیترین قوانین اساسی دنیاست.
س- در مورد وضعیت اقتصادی کشور حضرتعالی چه تحلیلی دارید؟ آیا فکر میکنید وضعیت به گونهای خواهد شد که رضایت عمومی ایجاد شود ؟
ج- الان که وضعیت اقتصادی هیچ خوب نیست؛ یعنی واقعاً مقدار زیادی از منابع مهم ما معطل مانده است. بیکاری شدیدی - آن هم نیروهای تحصیلکرده و باسواد -کشور را فراگرفته؛ گرانی و تورم حقیقتاً مردم را اذیت میکند. پخش کردن پول هم به آن شکل که میشد، جواب نمیدهد، بلکه تورم را اضافهتر میکند. سیستم اقتصادی از مسیر خود خارج شده بود و حتی اجرای اصل 44 که رهبری به مجمع گفتند و مجمع سیاست را تهیه کرد و ایشان تأیید کردند و دستور دادند و ابلاغ کردند، از مسیر خود خارج شد. همین هدفمند کردن یارانهها که کار لازمی بود؛ به شکل بدی اجرا شد که عوارضش را میبینیم. منابع کشور معطل ماندهاند. الان من به هیچ وجه از وضع راضی نیستم، توقعی هم نمیتوانیم از دولت داشته باشیم که بدون گامهای قبلی بتواند این را اصلاح کند. بالاخره الان منابع دولت خیلی محدود است. الان شما به بودجه نگاه کنید. عمدتاً در حد هزینههای جاری است. مثلاً ده هزار میلیارد برای عمرانی نوشتند، ولی معلوم نیست حاصل شود. چون الان این بودجه ما تحقق پیدا نمیکند. مثل بودجه سال قبل که نوشته بودند. مگر تحقق پیدا کرد ؟ شاید 60 درصد از منابع بودجه تحقق پیدا کرد. عدد درست و دقیق یادم نیست. الان واقعاً دست دولت برای اقدامات بزرگ زیربنایی و روبنایی خالی است. یکی از عوامل لازم این است که مدیریتها اصلاح شود که اینها دارند به تدریج میکنندتا ظرف مهمی ایجاد شود.
دوم اینکه مزاحمتهای خارجی از بین برود که شروع کردند و گام اول را هم خوب برداشتند و انشاء الله گامهای بعدی هم ظرف یک سال برداشته و تمام شود. فکر میکنم به سرعت میتوانیم به تعادل اقتصادی برگردیم. چون آن موقع منابع را داریم و ظرفیت جذب آن را هم داریم و کشور هم آماده است و مردم و نیروهای فراوانی آماده هستند که از خبرگی خودشان استفاده کنند. فکر میکنم آرزوی دور و درازی نیست. میتوانیم در دولت 4 ساله آقای روحانی به آنجا برسیم. مگر این که یک موانعی پیش بیاید.
س- خبری اخیراً در مورد عدم حضور آقای روحانی در جلسه مجمع و گلایه حضرتعالی منتشر شد. موضوع واقعی بود یا حاشیهسازی رسانهها بود؟
ج- کارهای آقای روحانی زیاد است و من هم میدانم هر روز و هر هفته کارهای پیش میآید که رئیس جمهور نمیتواند مثل ما سه، چهار ساعت در جلسات مجمع تشخیص بنشیند. ما این توقع دایمی را نداریم. بحثی در اقتصاد مقاومتی بود و یک بند در پیشنویس آمده بود که باید مرکزی با مشارکت سه قوه ایجاد شود که برای کارهای مشکل کشور در امور اقتصادی عمل کنند. دولت نظر داشت و میگفت: ما که در قانون گذاری سهیم نیستیم و در قضاوت هم که نیستیم، امور اقتصادی دست ماست که اگر بخواهیم در این جا شریک شویم، دیگر نمیتوانیم در اینجا کار کنیم و اگر بخواهید ما کار کنیم، باید انحصاری دولت باشد و آنها باید به ما کمک کنند.
آقای روحانی در جلسهای که من نبودم، پیغام داده و گفته بود که دولت این را قبول ندارد. خود ایشان هم نبودند. در جلسه بعدی که من رفتم، با اینکه معترض بود؛ باز نیامدند. والّا میتوانستیم در آن جلسه رأی بگیریم.. ایشان نیامده بودند؛ برای اینکه برنامه سخنرانی داشتند و به آنجا رفتند بودند. حرف من این بود که برای مسئله مهمی که خود ایشان مخالفت میکنند، باید بیایند و دفاع کنند و ادله خودشان را بگویند؛وگرنه عموماً رئیس جمهور کار و مسئولیتهای زیادی دارد.
س- با توجه به اینکه در دولت آقای احمدی نژاد این روال بوده و انتقادها نسبت به آقای احمدی نژاد خیلی شدیدتر بود.
ج- احمدی نژاد مقید بود که نیاید. آقای روحانی درهمین مدت کوتاه برای چند جلسه آمده است. بحث من این نبود و خود آنها هم میدانستند. چون آقای انصاری؛ آقای طیب نیا و آقایان دیگر از دولت بودند و میدیدند که ما چه میگوییم. متاسفانه گاهی بعضیها به حاشیهها دامن میزنند.
س- بحثی در مورد صحبت حضرت امام (ره) وجود دارد که «ملاک حال فعلی افراد است» از این سخن حضرت امام در سالهای اخیر از ناحیه چهرههایی که نه تنها سابقهای در انقلاب نداشتند بلکه با اندیشهها و سخنان حضرت امام (ره) مخالفت میکردند؛ بارها و بارها برای مقابله و هتک شخصیتهای اصیل و برجسته انقلاب استفاده شده، شأن نزول این فرمایش حضرت امام چنین بود که برخی از انقلابیون در استفاده از پارهای افراد که سابقهای در انقلاب نداشتند، مخالفت میورزدیدند. حضرت امام از باب رأفت اسلامی و ضرورت استفاده از همه کسانی که توانایی ارائه خدماتی به کشور داشتند، چنین فرمودند.
ج- بله سوءاستفاده که میشود. هم این طرف و هم آن طرف، همة کلمات امام (ره) را به میل خودشان تفسیر میکنند. سخنان امام (ره) موقعی بود که یک دفعه این نگاه اوج گرفته بود که همة نیروهایی را که در زمان شاه کار میکردندیا با انقلاب همراهی نمیکردند، از کار برکنار کنند و خیلی کارهای تند دیگر. ایشان آن تذکر را در آنجا دادند و گفتند: اگر اینها آدمهای قابل استفاده و مفیدی هستند و الان دیگر آن حالت را ندارند، از آنها استفاده شود. البته گناهانی هست که بخشیده نمیشود مثلاً دین که به عهدهشان هست و باید این را بپردازند، مال مردم یا دولت را که خوردند باید بپردازند. کارهایی هم هست که مجازاتهایی دارد. آنها بحث دینی است و اصول زیادی هم دارند. شأن نزول آن جمله این بود که در حذف نیروهای کاردان سابق افراط نکنند که این یک مسئله بود. الان که بحث میکنند، هر کسی به میل خودش استفاده میکند. مثلاً به سلیقه فلان جریان فلان کس الان مسیر خوبی ندارد و در گذشته هم افتخاراتی داشت. میگویند افتخارات گذشته جدا، ولی الان خوب نیست. این میتواند در جایی درست باشد، یعنی کسی قبلاً خیلی خدمات داشته و خوب بوده و خدوم بوده و الان نیست، بله این میتواند درست باشد. ولی با تحلیل آنها؛ برای خودشان و با سلیقه آنهاست و میگویند هرکس با ما نیست، الان حالش خوب نیست که اگر این باشد؛ حرف بیربطی است. هر کسی با سلیقه خودش و با تفکر خودش و با قانون و ملاکهای عمومی موجود؛ فکر و عمل میکند. لذا نباید این گونه بحث کرد. البته کل مسئله درست است؛ یعنی اگر بخواهیم در موردکسی قضاوت کنیم، باید وضع فعلیاش را در نظر بگیریم. افتخارات گذشته به جای خود است و نمیخواهیم آنها را فراموش کنیم. به نظرم امام (ره) اولین بار در فرمان هشت مادهای خود و برای رسیدگی به صلاحیت کارمندان و متصدیان امور، از اشکالتراشیهای جاهلانه تندروها گله و تاکید کده اند که افراد مفید و مؤثر با بهانههای واهی کنار گذاشته نشوند.
فکر میکنم «غمض عین از بعضی از لغزشهای زمان رژیم پهلوی» را آوردند و گفتند:«میزان حال فعلی اشخاص است.»
س- درمورد حوزة سیاست خارجی چشمانداز تحولات در ترکیه و مصر که مخالفین حکومت سوریه بودند. به نظر شما چه سرنوشتی در منطقه رقم خواهد زد؟
ج- ترکیه که هنوز جدید است و تازه دارد شروع میشود اما در مصر، تونس و خیلی جاهای دیگر که در بهار عرب و یا بیداری اسلامی گامهای بزرگی برداشتند؛ به نظر من به دستانداز بدی افتادند؛ یعنی اینهایی که پیروز شدند،خیلی زود دچار اختلاف، درگیری و حتی انحراف شدند. البته در انقلابها معمولاً این اتفاقها میافتد و ثبات اوضاع ایران پس از انقلاب به خاطر رهبری امام راحل استثناست. شما انقلاب فرانسه را که مادر همة انقلابهای این چهار صد سال اخیر است، نگاه کنید. بعداز آن چه افراطیگریها، چه خونریزیها و چه تخریبهایی بود! که واقعاً خیلی زیاد بود. در اینجا اشکال کار این شد که جریانهایی مثل القاعده، سلفیها، طالبانیسمها و از این نوع تفکرات افراطی میدان داری کردند. بالاخره بدنهٔ این کشورها مثل ما مردم مسلمان هستند، اینها میخواستند همان حالات افراطی خودشان را برکشور حاکم کنند. اکثریت مردم این گونه نیستند، مسلمان هستند؛ ولی نمیخواهند اینگونه خونریزی کنند و این گونه افراطی عمل کنند، اینها سرکار آمدند و با تفکر خودشان میخواستند اسلام را آنگونه تفسیر کنند. طبعاً عامه مردم یا بخش زیادی از مردم این را نمیپذیرند. در اینجاست که مشکل پیش میآید. در مصر مشکل این شد که ارتش وارد شد و نیروهای اسلامی افراطی را از میدان بیرون و حتی بازداشت کرد. برداشت. البته اخوانالمسلمین افراطی نبوده و هشتاد سال سابقة اعتدال در مبارزات داشته است.
س- اخیراً هم در لیست گروههای تروریستی خود مصر اضافه شد.
ج- البته این با تفکرات اصلی آنها نمیسازد که کارهای تروریستی کنند. ممکن است کسانی در اینها نفوذ کردند و ممکن است تغییر نظر داد ه باشند. شاید جوانهایشان گفتند که دیگر نمیتوان مثل سابق بود، چون آنها میزنند. ولی کلّ قضیه این است که همین افکار تند و همین افراطیها آمدند و انقلاب را به مسیر غیرقابل قبولی بردند و زمینهای فراهم شد که ارتش دخالت کند و آنها را سرکوب کند. حتی تا آنجا پیش رفت که اینها را تروریست معرفی کند. معنایش این است که اموالشان را مصادره کند ودر هیچ جا حضور اجتماعی نداشته باشند و تروریست هستند. الان میخواهند حزبی را با هشتاد سال سابقه که همیشه در آن اعتدال بوده؛ تروریست معرفی کنند. این هم افراط ارتشیهاست و آن هم افراط آنها بود که میخواستند با تفسیر خودشان همه مردم را در زنجیر افکار پوسیده و غلط افراطی خودشان حبس کنند. به هر حال همین افراط و تفریط روزگار مصر را به اینجا رسانده است.
در سوریه اوّل مردم جمع شده بودند و اعتراض داشتند. وقتی برخوردها شدید شد؛ به تدریج آدمهای افراطی آمدند و میدان را به دست گرفتند و از سراسر دنیا تروریستها در آنجا جمع شدند و این گونه کردند. کسانی هم که میخواستند حمایت کنند، دیگر نمیتوانند.
در لیبی مردم پیروز شدند؛ ولی الان دوباره دارد دچار جنگ همین افراطیها میشود و واقعاً درهر شهری یک گروه تروریستی وجود دارد که به صورت رسمی خودشان مرکز دارند.
یمن به آن صورت درآمده که دیگر مشکل است به حالت اوّل برگردد. به نظر میرسد که الان مشکل اصلی اینها که از استبداد نجات پیدا کردند، وجود افراطیهاست که دوباره استبداد جدیدی را به وجود آوردند.
س- آیا فکر میکنید افراطیون بتوانند جنگ را به لبنان بکشانند؟
ج- میخواهند، ولی تا به حال کارهای کوچکی شده و شاید هم بتوانند.
س- نقش عربستان را در این فعالیتها چقدر میدانید ؟
ج- عربستان هم الان از همین نیروهای تندرو در آن قسمتها حمایت میکند.
س- در مورد سفر حضرتعالی به عربستان بحثهایی مطرح شده بود. آیا این امید وجود دارد؟
ج- اصل سفر بنا بود که برای زیارت و مراسم عمره به حج بروم که مشکلی نیست. مسئله این است که اگر بحث مذاکره برای حل مشکلات است، باید اول در اینجا طرحی آماده شود که ما چه میخواهیم و آنها چه میخواهند. باید بحثهای کارشناسی شود تا هر کسی که میرود، با برنامه برود و مذاکره کند.
س- فکر میکنم روابط ایران و عربستان در هیچدورهای اینقدر تیره نبوده است.
ج- بله. الان خیلی تیره است.
س- فکر میکنید این حاصل تندرویهای ما بوده یا آن طرف؟
ج- هر دو طرف
س- فکر نمیکنید در اینجا نیاز به این است که شخصیتی مثل حضرتعالی ورود کند؟
ج- اینگونه نه. بروم که چه بگویم. من مسئولیتی ندارم که بگویم با این کار موافق یا با آن کار مخالف هستیم. این کار در درجة اوّل از اختیارات رهبری و سیاستهای کلی نظام و بعد دولت است. باید اول طرحی مثل همین مذاکرات، تهیه و خطوط قرمز مشخص شود تا کسانی که برای مذاکره میروند؛ بدانندچه بگویند.
س- سؤال آخر درمورد روابط حضرتعالی با رهبری است. با توجه به اینکه این روزها هم کما فیالسابق گزارشهایی منتشر میشود که ممکن است روابط شما و رهبری تضعیف شده باشد.
ج- الان 60 سال است که با هم صمیمی، همکار، همسنگر و همراه هستیم و همیشه هم با رفاقت عمل کردهایم و الان هم همانگونه است. زمانی من مسئولیت اجرایی داشتم که لازم بود در خیلی از تصمیمات با ایشان مشورت میکردم.
الان در مجمع تشخیص مصلحت نظام وظیفه قانونی من و دیگر اعضا بر اساس قانون اساسی تعریف شده است. ایشان موضوعات را مشخص میکنند و ما روی آنها به عنوان مشاور سیاست مینویسیم و به ایشان میدهیم و نظر نهایی را ایشان میدهند. لذا نیاز به آن روابط فعال روزانه نیست. ولی رفاقت ما برقرار است.
از طرفی ایشان رهبر هستند و اگر نظری داشته باشند و دستوری بدهند، ما باید اجرا کنیم. این حالت باقی است و اصلاً مشکلی با ایشان نداریم. بالاخره مجمع یکی از مراکز مهم کشور است و ایشان مرا در اینجا گذاشتند. معمولاً در این گونه نهادها رئیس؛ انتخابی است؛ یعنی جمعی را میگذارند و خودشان انتخاب میکنند. ولی ایشان در همة احکام که بعد از 5 سال میدهند؛ میگویند فلانی رئیس بماند.
س- روابطی که قبلاًٌ فرموده بودید «برادرانه است»؛ همچنان تداوم دارد؟
ج- همینطور است و همیشه باید همینگونه باشد. از طرف من که اصلاً با ایشان معنا ندارد. ایشان مطاع است و ما هم باید پیروی کنیم.
س- خیلی متشکرم و محبت فرمودید.
ج- موفق باشید.