مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با نشریه کرگدن در باره امیر کبیر

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با نشریه کرگدن در باره امیر کبیر

این مصاحبه مکتوب بود.

  • تهران
  • شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴
نگاهی به زندگی و کارهای امیرکبیر/ تأثیرگذاری امیرکبیر بر ناصرالدین شاه/ ضرورت نگاه جامع به امیرکبیر/ اهمیت توجه به شرایط زمان و مکان از نقد کارهای امیرکبیر/ علل مخالفت درباریان قاجار با اقدامات امیرکبیر/ سوابق طولانی و تأسف نخبه‌کشی در ایران/ جذابیت‌های شخصیت امیرکبیر برای هاشمی/ انگیزه‌های نگارش کتاب امیرکبیر توسط هاشمی

س- آیا بی‌انصافی نیست همه کارهای مفید و اساسی آن دوره را تمام و کمال به امیرکبیر نسبت دهیم و هیچ سهمی برای شاه جوان قائل نشویم؟

ج- بسم الله الرحمن الرحیم، در فلسفه داریم که هر پدیده‌ای موجود چندین علل است که هر کدام سهمی در بروز و ظهور آن پدیده دارند. در مورد امیرکبیر و کارهایی که برای ایران کرد هم مطمئناً مجموعه‌ای از عوامل دست به دست هم دادند، اما سهم وی بالا بود. فراموش نکنید که شاه وقت (حتی در تعبیر سؤال هم هست) خیلی جوان بود و علاوه بر اینکه تحت تأثیر افراد سودجوی اطراف خود و مقامات خارجی قرار داشت، اصولاً با شیوه‌های حکومت‌داری چندان آشنایی نداشت و به روزمرگی دلخوش بود. ذکاوت سیاسی میرزا تقی‌خان از این زاویه هم قابل تأمل و بررسی است که در چنان محیط و شرایطی، فضای کشور را به سوی سازندگی و در بعد خارجی به سوی استکبارگریزی سوق داد که البته فراتر از شعارهای سیاسی بود.

س- میرزا تقی خان سمت معلمی هم بر ناصرالدین شاه داشته است. آیا این مسئله تأثیری بر شیوه و منش شاه داشته؟ آیا شاه ناخواسته همان پروژه‌های امیرکبیر را دنبال نکرده است؟

ج- ناصرالدین شاه علاوه بر امیرکبیر، شخصیت‌های دیگری هم در دربار داشت که متأسفانه در جهات منفی بر او تأثیر می‌گذاشتند. امیرکبیر هم مطمئناً تأثیر داشت، منتها میزان تأثیرهای مثبت او و بازخورد یا دستاوردهای آن چقدر بود، نیاز به یک تحقیق جامع در گفتار و رفتار شاه و مقایسه با تعالیم و اندیشه‌های امیرکبیر دارد. فقط می‌توان گفت آنقدر تأثیرات مثبت امیرکبیر بر شاه جوان زیاد بود که بدخواهان نتوانستند دوام و بقای دولت وی را تحمل کنند و توطئه عزل و قتل او را فراهم کردند و جالب اینکه ناصرالدین شاه پس از ده‌ها سال به ولیعهد خود می‌گوید قدر نیروهای کاردان را بدان که من با تلاش‌های فراوان بعد از امیر نتوانستم مدیری به لیاقت او از چوب هم بتراشم.

س- آیا، به خاطر نفرت از استبداد، امیرکبیر را به نفع خود و اندیشه‌های مصلحانه خود مصادره نکرده‌ایم؟ آیا امیرکبیر واقعی با تصویری که از او ساخته‌ایم، منطبق است؟

ج- بعید می‌دانم انسان‌های منصف بخواهند امیرکبیر را بی نظیر جلوه دهند. کار او با توجه به مجموعه شرایط مکانی و زمانی خود قطعاً قابل توجه بود. مصادره به آن صورت نیست، در درباری که انتقادات فراوانی بر عملکرد آنها وارد است، شخصیتی هم حضور دارد که دلسوز آینده کشور به ویژه اقتصاد و فرهنگ است و سعی می‌کند امکانات و توانایی‌های خود را در مسیر استفاده‌های مردم و آینده‌سازی مصرف نماید. اندیشه‌های مصلحانه شاخص‌هایی دارد که وقتی براساس آن شاخص‌ها، درباریان و مسئولان زمان قاجار مورد بررسی قرار می‌گیرند، بیشترین امتیاز را برای امیرکبیر متصور می‌شوند، همان‌گونه که آدم‌های کاملاً متضاد با اندیشه‌های مصلحانه هم در دربار قاجار کم نبودند.

س- امیرکبیر، علی‌رغم هوش سیاسی فوق‌العاده‌اش، سیاستمدارانه رفتار نکرد و عامدانه و عالمانه خود را در معرض خطر قرار داد. آیا این انتقاد به او وارد نیست که پروژه‌های بزرگش را فدای غرور یا در افتادن با خاندان سلطنت کرد؟

ج- شاید این انتقاد به امیرکبیر وارد باشد، اما یادمان باشد که هر موضوعی باید در ظرف زمانی و مکانی خودش بررسی و اعلام‌نظر شود. دربار قاجار کم‌کم به سوی چاپلوسی و نفوذ زنانی پیش می‌رفت که اگر آنها امیرکبیر را برنمی تابیدند، خود وی هم نمی‌توانست با آنها کنار بیاید. اگر چنین بود که امیرکبیر نمی‌شد. او هم مثل بسیاری از شخصیت‌های درباری و حتی صدراعظم‌هایی می‌شد که برای حفظ مقام خود «بله قربان گوی» بودند.

مطلب دیگر اینکه همه اعضای خاندان سلطنت که مخالف امیرکبیر بودند، مخالف انجام پروژه‌های بزرگش هم بودند. اصلاً شاید اساس دشمنی‌های آنها، تفکرات سازندگی و مستقلی بود که اگر جدی‌تر گرفته می‌شد، بسیاری از درباریان از «لفت و لیس‌های» خود محروم می‌شدند و نهایتاً اینکه تفکرات بلند و سازنده امیرکبیر در مقطعی شکل گرفت و اجرایی شد که وسایل ارتباط جمعی امروزی برای آگاهی‌بخشی فوری و مؤثر به مردم وجود نداشت و متأثر از فرهنگ و شرایط همان زمان بود. توجه داشته باشید که در این کتاب فصلی هم در انتقاد از اشتباهات امیرکبیر است، از جمله توصیفاتی که در فضایل شاه داشت که برخلاف ادعاهای شما تلاش می‌کرد که مانع سخن‌چینی‌ها شود، اما باید در نظر داشت که حیله‌های استعمارگران به حدی بوده که مقابله با آنها به آسانی مقدور نبوده است.

س- بسیاری از مورخین از رفتاری که با وزرای خیرخواه- به خصوص امیرکبیر- شده، تئوری نخبه‌کشی را استنباط کرده‌اند. آیا این استنباط درست است؟ اگر بپذیریم نخبه‌کشی یک رویه است، آیا به دست خود موجبات دلسردی و افسردگی قشر جوان را فراهم نیاورده‌ایم؟

ج- تعبیر نخبه‌کشی در ایران مربوط به زمان امیرکبیر و شخص ایشان نیست. سابقه‌ای طولانی در تاریخ ایران دارد که شما می‌توانید رگه‌های آن را در تاریخ بیهقی و ماجراهای حسنک وزیر و در مقطعی در سرنوشت برمکی‌ها ببینید. اینکه می‌گویید گفتن این اتفاقات در تاریخ نوعی تئوریزه کردن آن تعبیر و موجب سرخوردگی جوانان می‌شود، درست نیست. به هر حال تحلیل تاریخ برای عبرت‌آموزی است و این حرف‌ها با اسناد غیرقابل انکار، یک نوع هشدار سیاسی و اجتماعی برای همه مقاطع در ایران است.

چرا به دستاورد آن فکر نکنیم که جامعه و جوانان قدر نخبه‌های امروز جامعه را به خاطر آگاهی از عملکرد نخبگان دیروز می‌دانند و اصلاً توجیه ندارد که ما از کارهای نخبگان گذشته کشور بگوییم و از سرنوشت آنها نگوییم. به علاوه این که این مورد مربوط به کتاب اینجانب نیست و نظر دیگران است.

س- غیر از مبارزه با استعمار و تلاش برای نوسازی شخصیت امیرکبیر، چه چیزی حضرت عالی را واداشته است که او را ستایش کنید و راه و روشش را پی بگیرید؟

ج- مجموعه عواملی بود که مرا مجاب به نگارش کتاب امیرکبیر کرد. آن کتاب اگرچه بر محور امیرکبیر است، اما جزئیات تاریخ ایران در یک مقطع تقریباً 50 ساله است، مخصوصاً مقطعی که ایران دارد در ظلمت جهل اقتصادی و عقب‌ماندگی‌های تاریخی خویش به سوی نور امید می‌رود. شما می‌توانید در لابلای سطور آن کتاب، نقش دیگر شخصیت‌های مثبت و منفی را هم ببینید که چگونه گاهی به امیرکبیر کمک می‌کردند و اکثر افراد آن روزگار چوب لای چرخ حرکت کشور به سوی توسعه و پیشرفت می‌گذاشتند.

البته من امیرکبیر را یک شخصیت کامل و بدون خطا معرفی نکردم، بلکه توضیح دادم که با توجه به همه شرایط، وجود چنین شخصیتی با افکار باز و سازنده به چه میزان در آن شرایط غنیمت بود، مخصوصاً در مقطعی که به دلیل پیوند استبداد و استعمار منافع کشور و آینده ملت در حال غارت بود و ایشان، چگونه جلوگیری و آینده‌نگری کرد.

انگیزه دیگر اینجانب این بود که در آن زمان بخشی از مؤلفان امیرکبیر را شخصیتی ضد مذهب معرفی می‌کردند و من به عنوان یک روحانی مبارز می‌توانستم این تهمت را پاک کنم و نگذارم حوزه‌های علمیه دچار این اشتباه شوند.

نکته مهم دیگر این است که اگر تعداد موضوعات و موارد و اقدامات ضد استکباری همان سه سال را که در آن کتاب آمده، بشمارید، قبول خواهید کرد که خدمات ایشان بسیار وسیع و شاید کم‌نظیر باشد.

تصاویر ضمیمه