مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با مسئول سایت بازتاب

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با مسئول سایت بازتاب

  • تهران - مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • سه شنبه ۵ مهر ۱۳۹۰
بررسی کارشناسانه مسائل قبل از طرح در جلسات رسمی/ اهمیت صداوسیما در انقلاب اسلامی/ تأثیرگذاری صداوسیما در جامعه/ ناراحتی امام از برنامه‌های صداوسیما در دهه فجر/ مأموریت امام به هاشمی و مطهری برای اصلاح برنامه‌های صداوسیما/ خاطره هاشمی از اولین حضور در صداوسیما/ توجه ویژه به صداوسیما در قانون اساسی و بازنگری آن/ بحث‌های جدّی موضوعات در کمیسیون‌ها/ عزل شورای سرپرستی صداوسیما از سوی امام/ دستور امام برای دخالت سران قوا در سرپرستی صداوسیما/ صداوسیما و اصل 175 قانون اساس/ محدودیت‌های صداوسیما در ابهامات قانونی/ مخالفت جدّی با خصوصی‌سازی صداوسیما/ تفاسیر متعدد صدر و ذیل اصل 44/ تأکید قرآن بر فضای باز/ رفتار ائمه (ع) در آزادی بیان/ تعاریف خاص رسانه ملی/ تأکید و تأیید آزادی در منابع دینی/ شکستن انحصار صداوسیما توسط رسانه‌های دیگر/ تأثیر رسانه‌های بیگانه بر نسل جوان/ نظر شورای نگهبان در مورد نحوه حاکمیت صداوسیما/ عدم تصمیم‌گیری دولت در بحث واگذاری‌ها/ موافقت رهبری با نظر مجمع تشخیص/ عدم موافقت جریان حاکم با خصوصی‌سازی صداوسیما/ امکان حل مشکل خصوصی‌سازی صداوسیما در مجمع تشخیص/ اخذ مجوز راه‌اندازی سه شبکه ماهواره‌ای از سوی آقای باقر خرازی/ امکان جذب سرمایه از طریق بخش تبلیغات در صداوسیما/ اعمال محدودیت‌های سیاسی زیاد در صداوسیما از سوی دولت/ امکان راه‌اندازی شبکه‌های خصوصی در آینده/ عدم آسیب‌رسانی شبکه‌های خصوصی به منافع ملی و انقلاب/ کاهش مخاطبین رسانه‌های بیگانه از طریق ایجاد شبکه‌های خصوصی داخلی/ عدم امکان ممیزی بر شبکه‌های خصوصی همانند صداوسیما/ نارضایتی مراجع حوزه و مجلس از برنامه‌های صداوسیما/ اعمال نظارت و ممیزی بر شبکه‌های خصوصی، نیازمند تدوین آیین‌نامه و قوانین محکم و همسو با اهداف/ انتخاب گروهی با تفکرات مختلف و مورد قبول رهبری برای پیگیری راه‌اندازی شبکه خصوصی/ تأکید بر استفاده از افکار عمومی برای حل مسائل/ وجود یک خط انهدام فرهنگی در کشور/ نمود بیشتر آثار تخریبی وضع فرهنگی نسبت به وضع اقتصادی در جامعه/ اقناع جامعه با طرح علنی مسائل و مشکلات فرهنگی کشور/ مردم رکن اصلی در حکومت اسلامی و خطرات بی‌توجهی به آنها/ تبعات دروغ مسئولان به مردم/ دروغگویی عامل شکست اخلاق در جامعه و موجب بی‌اعتمادی مردم

س) از حضرت‌عالی تشکر می‌کنیم که وقت ارزشمندتان را به این موضوع اختصاص دادید. موضوع بحث، رساله دکترا با عنوان «امکان‌سنجی و طراحی ایجاد الگوی ساختاری در رادیو و تلویزیون ایران با توجه به الزامات سند چشم‌انداز در نظام جمهوری اسلامی» است. با توجه به این که حضرت‌عالی از معدود چهره‌های فعالی هستید که قبل از انقلاب و در انقلاب در طراحی قانون اساسی و طراحی ساختار جمهوری اسلامی نقش مستقیم و کلیدی داشتید، اولین سؤال این است که آیا این انحصاری که در قانون اساسی در اصل 44 برای رادیو، تلویزیون دولتی ایجاد شد، از نظر مبانی اسلامی یا تئوری و ایدئولوژی انقلاب اسلامی یک ضرورت بود یا یک عرفی بود که تصمیم‌گیری و در قانون اساسی درج شد؟

ج) بسم الله الرحمن الرحیم، در حال حاضر بحث‌های پشت پرده و بحث جلسات مربوط به آن را که سالها پیش انجام شده بود، خیلی به خاطر ندارم. معمولاً این موضوعات اول در جلسات دیگری بررسی می‌شوند و بعد به صحن اصلی می‌آیند. در قانون اساسی اوّلی که داشتیم، وضع صداوسیما از الان خیلی واضح‌تر بود. خیلی موارد کوچکتر را هم در انحصار دولت می‌بردند. همان اصل 44 را می‌بینید. حساسیت صداوسیما در ابعاد مختلف از مراکز و دستگاه‌های دیگر از جمله مخابرات و راه بیشتر است، به ویژه در آن زمان، یعنی قبل از تصویب قانون اساسی، در صداوسیما مشکلاتی بود و فضایی درست شده بود که باید کنترل می‌شد.

اولاً در روزهای آخر دوران شاه معلوم شد که صداوسیما به خاطر برنامه‌هایی که پخش می‌کرد، خیلی تأثیرگذار بود. بعد از پیروزی انقلاب، عناصری که در صداوسیما بودند، ترکیبی از منافقین، توده‌ای‌ها و ملی‌گراها بودند، مذهبی‌ها هم بودند، ولی کم بودند. وضع آشفته‌ای بود.

از همان روز اول، امام (ره) وقتی به برنامه‌ها گوش می‌دادند، ناراحت می‌شدند. ما که گرفتار بودیم و نمی‌رسیدیم. سرودهایی می‌خواندند و شعارهای متفاوتی را پخش می‌کردند. مثلاً می‌گفتند: «این انقلاب راستین ایران است.» وقتی اینها را گفتند، امام فرمودند که انقلاب اسلامی است. ایشان از شعارها، سرودها، موسیقی‌های خاص و ادبیات آنها ناراحت بود.

امام، من و آقای مطهری را در روز دوم یا سوم پس از پیروزی انقلاب به صداوسیما فرستادند و گفتند بروید و آنجا را سامان بدهید. این قدر اوضاع آشفته بود. ما هم ماشین اداری نداشتیم، ماشین شخصی خودم را که پشت چند ماشین دیگر در پارک گیر کرده بود. با معطلی از پارک درآوردیم و به اتفاق شهید مطهری رفتیم.

به آنجا که رفتیم، اقداماتی انجام دادیم، از جمله یک سخنرانی زنده در تلویزیون کردم و قدری با مردم و خودی‌ها حرف زدم. امام هم حساس بودند. به علاوه هر روز در آنجا بهانه‌گیری می‌شد و مدیران را عوض می‌کردند و کارهای دیگری که در آن شرایط خوب نبود.

فضا به گونه‌ای بود که انحصار کامل صداوسیما در دست نیروهای انقلابی قابل پذیرش بود که به همان شکل در قانون اساسی آمد. در دوران بازنگری هم از این جهت توجه ویژه‌ای نشد. فقط آن موقع مدیریت آن در اختیار سه قوه بود که در بازنگری این مدیریت از آنها سلب شد و در اختیار رهبری قرار گرفت.

س) البته در دوران بازنگری بحث‌هایی هم شده بود. یک مقدار که مشروح مذاکرات منعکس و چاپ شده، آقای آذری قمی استدلال می‌کند که صداوسیما از نیروهای مسلح مهم‌تر است و باید زیر نظر رهبری باشد. در آن جلسه خود آقای خامنه‌ای مخالفت می‌کنند و می‌گویند: «اگر صداوسیما که خودش یک رسانه ناظر است، تحت یک نهاد نظارتی. آن هم تحت نظارت حاکمیت دربیاید، دیگر نمی‌تواند وظیفه نظارتی خود را داشته باشد.» به نوعی این شورای سرپرستی از بین می‌رود و رئیس صداوسیما الان در ساختار یک سرپرست موقت است. یعنی جای آن شورای سرپرستی و مسئول اجرایی هم هست که به نظر می‌رسد یک مقدار با آن فلسفه و ساختاری که در طراحی ابتدایی بود که در واقع یک نظارتی بشود بر صداوسیما و یک رسانه ملی باشد، یک مقدار تفاوت کرده است. یعنی آن نهادی که قرار است سیاست‌گذاری بکند، چون رهبری همان‌طوری که شما در مصاحبه‌های مختلف فرمودید که ایشان هم قائل نیستند که وظیفه نظارت بر نهادهای منتسب به ایشان با خود ایشان است و این در واقع به نظر یک خللی را در قانون و ساختاری که الان هست، وجود دارد.

ج) البته اینهایی که شما می‌گویید قبل از رحلت امام (ره) هست. بعد از رحلت دیگر این بحث‌ها نبود. شاید هم اینهایی که شما خواندید احتمالاً در کمیسیون مطرح بوده است. در جلسه‌ای که مصوبات به کمیسیون می‌آمد، همه جزئیات به خاطرم نیست. ولی می‌دانم که بحث‌های جدّی در آنجا بود. تجربه‌ای که داشتیم، قبلاً هم در زمان امام یک اتفاقی افتاد و امام آن شورای سرپرستی را عزل کردند و گفتند که سران قوا، شورای سرپرستی را نصب کنند. امام صریح گفتند. ولی در مجلس برخی که عزل شده بودند، مخالفت کردند و این تصویب نشد. بعد هم به طور مثال در آن دوره همین نظارتی که درست شد، محمد هاشمی آن موقع در صداوسیما مسئول بود. در شورای بازنگری قبول نداشت. تعبیر او این بود که می‌گویند این نظاره است نه نظارت. فقط بنشینند و تماشا کنند که چه اتفاقی می‌افتد. معلوم هم نیست اتفاقی که افتاده، اتفاق مثبتی بود. البته آن هم اشکال داشت. یعنی باید مجلس انتخاب کند و شیوه‌هایش همیشه مسائلی را پیش می‌آورد. می‌خواهم بگویم که آن فضا هنوز ایجاب می‌کرد که صداوسیما را کنترل شده داشته باشیم. لااقل فضای انقلابیون این بود. این بحث‌هایی که بعداً پیش آمد، آن زمان خیلی رونق نداشت. ولی حقیقتاً جزو انحصارات درآمد. در دوره بعدی هم، البته آنجا اصل 175 که مخصوصاً راجع به صداوسیما آمده، چیزی از انحصار نداد. نمی‌دانم دیدید یا نه؟

س) بله. فقط اصل 44.

ج) همان معضل را دارد. آن هم چون در پایین و در ذیلی که هست، خودبه‌خود صداوسیما را با آن سرعت بیش از همه محدود می‌کند. برای اینکه می‌گوید اگر دولت به صورت یک کارفرمای بزرگ درآید، جایز نیست. یعنی انحصار تا این حد است. الان در مسائل رسانه‌ای، نظام کارفرمای بزرگ است. یعنی آن فلسفه راجع به صداوسیما هست. این شرایطی که الان هم حاکم است، باز اینجا به دلیل همین اختلافات سلیقه‌ای که هست، در جریان اصلاح قانون اساسی نیروهای جریان حاکم مایل نبودند که صداوسیما این‌گونه بشود. قبل از این هم، در دولت ما، این‌هایی را که در اصل 44 اصلاح کردیم، در دولت عملاً خیلی‌ها را انجام داده بودیم. در مورد بانک‌ها، کشتیرانی، هواپیمایی، بیمه‌ها، همه اینها را با یک تفسیر شورای نگهبان خودمان انجام دادیم. شورای نگهبان معتقد بود، حاکمیت آن در اختیار دولت باشد نه تصدی‌گری آن. لذا ما با آن مشکلات داشتیم پیش می‌رفتیم. حالا اینجا اصلاح و قوی‌تر شد. به هر حال من این‌گونه می‌بینم که در اوایل انقلاب و هم به‌خصوص امروز فضا به‌گونه‌ای است که هنوز تأثیر این محدودیت وجود دارد.

نه تنها دلایل ایدئولوژیک اسلامی یا دلایل منطقی وجود ندارد، بلکه برعکس، بیشتر از قرآن و روایات وقتی به سبک رفتار حضرت علی (ع) نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که در حکومت ایشان فضا خیلی- برای حتی ملحدین باز بود که به مسجد بیایند و جلوی حضرت علی (ع) بحث‌های الحادی کنند. در طول تاریخ هم این‌گونه بود. یکی از راههای امام صادق (ع) این بود که سؤالات الحادی مطرح می‌شد و ایشان جواب می‌داد. شاگردهایی مثل هشام بن حکم را تربیت کرده بودند. اصلاً فضا این‌گونه نبود. در اسلام هم دو، سه آیه داریم که مشخصاً مثلاً آیه بشّر عبادی الذین یستمعون القول، فیتبّعون اَحسنه، اگر قرار است ما بشنویم، صداوسیما به عنوان رسانه ملی باید بیشتر از هر رسانه‌ای حرف‌ها را مطرح کند. مردم می‌خواهند انتخاب کنند. یعنی واقعاً یک اصل بسیار مترّقی است که فضا، فضایی باشد که حرف‌ها زده شود و هر فرد مسلمان هم انتخاب خودش را بکند. اصل خیلی بزرگی است و یا آیه امرهم شوری بینهم، شورای بدون اطلاع‌رسانی خیلی جواب نمی‌دهد. فکر می‌کنم منابع دینی مؤید آزادی است. یعنی تکثر است. منتها فضای انقلابی و وضع فعلی که فضای دیگری است. محدودکننده است.

س) آن وقت با توجه به تحولات تکنولوژیکی، این وضعیت موجود قابل تداوم یا اثرگذاری هست که به نظر شما این انحصار حفظ شود.

ج) نه، الان انحصار حفظ نمی‌شود، برای اینکه رسانه‌های دیگری به طور جدی، وسیع‌تر و با کیفیت‌های شاید گاهی بهتر هم از لحاظ تصویر و هم در صوت و مکتوب وجود دارد. یعنی مثلاً تنوع مطالب هست. مخصوصاً کسانی که مخالف‌خوانی می‌کنند جاذبه دارد برای اینکه مردم ببینند اینها چه می‌گویند. اولاً مخالفین می‌خواهند گوش بدهند و خیلی ترویج هم می‌شود. دیگران و به خصوص نسل جوان هم می‌خواهند بدانند که امثال اینها چه می‌گویند و همان‌گونه جواب بدهند. می‌بینیم و احتیاجی هم به گفتن من ندارد و الان می‌بینید که مردم در مواردی که قانع نمی‌شوند، تحت تأثیر رسانه‌های بیگانه هستند.

س) اگر بخواهد این موضوع شکسته بشود، یک سری موانعی در آن وجود دارد. یک بحث، موانع قانونی است که همین اصل 44 است. آیا راه‌حلی وجود دارد؟ مالکیت آن می‌تواند واگذار شود؟

ج) بله، اولاً حاکمیت آن، همان‌طور که شورای نگهبان هم در مورد حاکمیت آن گفته است. همان کاری که ما با هواپیمایی، کشتیرانی کردیم. این هم در ردیف آنها آمده است. نمی‌دانم شما تفسیر شورای نگهبان را دیدید یا نه؟

س) فکر کنم در سال 74 یا 75 بود.

ج) بروید بررسی کنید. سؤال شده بود و آقای نوربخش پیگیری می‌کردند. حتی آقای جنتی در شورای اقتصاد یا شورای انقلاب فرهنگی آمدند و گفتند که ما در این موارد حرفی نداریم. مثلاً در همان موقعی که هنوز هیچ اقدامی نشده بود مثل بلیط فروشی و امثال اینها، شرکت‌های هوایی خارجی و کشتی‌های خارجی همه اینها که دولتی نبودند نمایندگی‌های زیادی از هواپیمایی و غیرهواپیمایی بودند و کارهای زیادی می‌کردند. لذا اینها پذیرفتند که اینجا مراد تصدی نیست.

س) البته قانونی که در مجلس کلیات آن تصویب شده، در واقع شورایی که کامل آن تصویب بشود، به نظر شما شورای نگهبان با توجه به آن استفسار، می‌تواند تصویب کند. چون این در واقع بحث شبکه خصوصی را مطرح کرده زیرنظر شورای سیاست‌گذاری صداوسیما. اما اگر حتی شورای نگهبان هم رد بکند، در واقع مجمع می‌تواند این را تصویب بکند. یک راه حل دیگری هم که ما با کارشناسان و مسئولین صحبت کردیم، بحث سیاست‌های کلی نظام در بحث رسانه بود. چون در اصل 44 رهبری صداوسیما را از سیاست‌های کلی استثنا کردند.

ج) مصوبه مجمع هم شاید همین بود.

س) بله. در واقع مصوبه مجمع به رهبری پیشنهاد شد و رهبری موافقت کردند.

ج) بله. به هر حال این نظر مجمع از اول بود. یعنی فضای مجمع هم این‌طوری نبود که چیزی تصویب کند.

س) آیا مجمع نمی‌تواند بیاید سیاست‌های کلی نظام در حوزه رسانه را تصویب کند که هم موضوع آن و هم استثنای اصل 44 در قالب این حل شود و هم خود نظام در بحث اطلاع‌رسانی، در مورد مطبوعات یک سیاست‌های خاصی اعمال کند و در مورد سایت‌ها، یک جور و در مورد رادیو و تلویزیون به صورتی دیگر و در مورد ماهواره با یک شیوه دیگر برخورد می‌کنیم. یعنی یک انسجام در بحث رسانه نیست. چون رسانه‌ها تفاوت ذاتی که با هم ندارند. یعنی اثر مطلبی که در روزنامه نوشته می‌شود با صداوسیما چندان تفاوت قانونی و حقوقی نمی‌کند. آیا یکی از بحث‌ها نمی‌تواند این باشد که مجمع هم بیاید سیاست‌های کلی نظام در حوزه رسانه را تصویب بکند که موضوع رادیو و تلویزیون خصوصی هم در داخل آن حل شود؟

ج) به طور اصولی می‌تواند. ولی من فضایی را که الان می‌بینیم، جریان حاکم خیلی علاقمند به این کار نیست که این اتفاق بیفتد.

س) یعنی اصولی‌ترین روش همین تصویب سیاست‌های کلی نظام در حوزه رسانه است؟

ج) بله. یا این و یا اینکه یک تبصره‌ای به اصل 44 بزنیم و بگوییم که رسانه هم مشمول آن استثنا است و برگردد. راه آسان است و خیلی مشکل ندارد و یا همین که بگوییم متصدی نیست. اخیراً یک خبرهایی است که سه تا ماهواره را اجاره دادند. این خبرها چیست؟

س) این یک شبکه است که ما با آن ارتباط داریم. یکی که لغو شد و یکی هم اصلاً راه اندازی نشده که مال یک بازیگر است. تنها شبکه‌ای که الان درحال فعالیت است، متعلق به پسر آقای خزعلی است. علیرضا خزعلی، نه مهدی و محسن. علیرضا از دوستان ما است و در حال فعالیت است. در واقع شبکه‌ای سرگرم‌کننده و فعال است. یعنی بیشتر برنامه‌های اقتصادی و امیدبخشی و مسائل اجتماعی است. مسائل خبری به آن معنی در این شبکه وجود ندارد. به مسائل سیاسی هم خیلی غیرضمنی می‌پردازد.

ج) اسمش چیست؟

س) شبکه ایرانیان، دفترش هم در نیاوران است.

ج) اجازه دادند؟

س) مجوز از وزارت ارشاد دارد به عنوان نماینده یک شبکه خارجی. تا الان به هیچ شبکه فارسی اجازه نداده بودند که در ایران نمایندگی داشته باشد.

ج) چند روز پیش آقای باقر خرازی اینجا بود و می‌گفت که ما اجازه سه تا ماهواره را گرفتیم.

س) خیر، تا الان وزارت ارشاد رسماً اعلام کرده و ما اطلاع داریم، تنها شبکه‌ای که با مجوز در حال فعالیت است، همین شبکه است. وزارت اطلاعات هم به وزارت ارشاد اعلام کرده که دیگر به شبکه‌ای مجوز ندهند. آقای خزعلی، هم با آقای احمدی‌نژاد و هم با دفتر رئیس جمهور و جاهای دیگر رابطه‌اش خیلی خوب است. بیشتر روی مسائل شخصی توانستند تا این حد مجوز بگیرند. همین آقای رشیدپور هم شب‌ها برنامه اجرا می‌کند. همین مجری که الان ممنوع‌التصویر و کنار گذاشتند. الان در تهران هر شب برنامه ضبط می‌کند و پخش می‌شود. حالا یکی از بحث‌ها در این مسئله اقتصادی است. از نگرانی‌هایی که وجود دارد. در واقع می‌گویند که صداوسیما یا رادیو و تلویزیون یک هزینه خیلی سنگینی دارد. خیلی بیشتر از بقیه رسانه‌ها و آن سرمایه‌داری که بخواهد بیاید این پول را بگذارد یا اهداف سودجویی دارد که می‌آید فرهنگ را به ابتذال می‌کشاند و فرهنگ سرمایه‌داری را ترویج می‌کند و یا اینکه اهداف و غرض‌هایی دارد راجع به مباحث بیگانه و به آنها ارتباط دارد و آنها از او حمایت می‌کنند. آیا به نظر شما این رادیو و تلویزیون خصوصی از نظر اقتصادی می‌تواند توجیه داشته باشد و یک رسانه خودگردان باشد؟

ج) البته این یک بحث تخصصی است که در حوزه انسان‌هایی است که در این فضا هستند. ما به اندازه آنها نمی‌توانیم نظر بدهیم. ولی ذهنیت کلی من این است که صداوسیما باید مستمع زیاد پیدا کند و مستمع هم که زیاد شد تبلیغات جذب می‌شود.

س) و با این انحصاری که وجود دارد، طبیعتاً جذب آن شبکه‌ها می‌شوند.

ج) همین‌طور است. دولتی‌ها هم محدودیت‌های زیادی دارند. گذشته از بحث‌های سیاسی هر کاری که می‌کنند انتقاد می‌شود و آنها هم دست به عصا راه می‌روند. ولی تلویزیون و رادیوی خصوصی این‌گونه نیست. باید مقداری هم زمینه پذیرش بعضی از انتقادها را در خودش به وجود آورد. ولی فکر می‌کنم در ظرف یکی دو سال آینده حسابی راه می‌افتد و مستمع زیادی پیدا می‌کند و به علاوه کسانی هم که تفکری داشته باشند، سرمایه‌گذاری در اینجا برای آنها هدف است. در کشور هم سرمایه کم نیست. فکر می‌کنند که این کار خوبی است و انجام می‌دهند. من فکر می‌کنم از لحاظ اقتصادی مفید است. به علاوه دولتی‌ها سنگین هزینه می‌کنند، معلوم نیست صداوسیمای خصوصی این مقدار پرخرج باشد.

س) از نظر مباحث امنیتی و منافع ملی چطور؟ به نظر شما آیا این تقویت می‌کند و قدرت نرم یک کشور را بالا می‌برد یا اینکه تضعیف می‌کند.

ج) تضعیف نمی‌کند. برعکس، اگر انسان‌های متعهدی به عهده بگیرند، آن‌ها نمی‌خواهند که به منافع ملی و منافع انقلاب آسیب بزنند، در حد رسانه‌های معمولی. بالاخره انتقادها را خواهند داشت. انتقاد هم به نفع است. یعنی در کل، انقلاب را تقویت می‌کند. چون همه قبول دارند که انتقاد سازنده است.

س) ریزش مخاطب هم برای شبکه‌های بیگانه ایجاد می‌کند.

ج) بله، این هم نکته دیگری است. مستمعینی که الان به دشمن‌ها پناه می‌برند، من بعد از اینجا همه خبرهای ساده و سالم و درست را می‌بینند.

س) یک محور دیگر مسئله سازوکار اجرایی آن است. بر فرض آنکه ما بخواهیم رادیو و تلویزیون خصوصی ایجاد کنیم، چند تا دیدگاه وجود دارد. چون من با آقای دکتر لاریجانی، رئیس مجلس و با مسئولین صداوسیما و جاهای دیگر صحبت کردم، چند تا مدل ارائه شده است.

یکی این مدلی است که ما با توجه به اصل 175 که در واقع کلیت صداوسیما را در آن اصل دیده، بیاییم رادیو و تلویزیون‌های خصوصی را در کنار رادیو تلویزیون حاکمیتی و دولتی در مجموعه صداوسیما بینیم. یعنی یک شورای سیاست‌گذاری در رأس صداوسیما باشد که یک بازوی آن همین رئیس صداوسیما و این تشکیلات اجرایی فعلی باشد و یک بازوی آن رادیو تلویزیون‌های خصوصی باشد و آن شورای سیاست‌گذاری قوانین، نظارت و مسائل را دربیاورد.

مدل دیگر این است که ما برای رادیو تلویزیون‌های خصوصی یک سازمانی را تأسیس کنیم که فراقوه‌ای باشد و از قوا و حوزه‌های علمیه، رسانه، اساتید، کارشناسان در آن باشند و این در واقع مسئول دادن مجوز، نظارت و قانون‌گذاری بر اینها باشد. مثل مدلی که تقریباً افغانستان کار کرده است.

راه‌حل سومی هم وجود دارد مثل مطبوعات که الان وزارت ارشاد در واقع متکفّل آنها هست و اعضای دیگر هم هستند، ماهیتی را در وزارت ارشاد در مورد رادیو و تلویزیون خصوصی تشکیل بدهیم و آنها مجوز بدهند. شما کدام یک از این سه شیوه را کارآمدتر و مؤثرتر می‌دانید و یا اینکه شیوه چهارمی مدّنظر شما هست.

ج) من هیچ وقت در این مسائل این‌گونه بحث نکردم که الان نقادی شده باشد و به یک شیوه‌ای رسیده باشم. اما همین مقدار که شما می‌گویید اگر اولی باشد که در همین مجموعه صداوسیما واگذار کنند، ولی نظارت و بقیه موارد دست آنها باشد، این هم مثل عملکرد خودشان است و چیزی اضافه نمی‌کند. ولی یک گام رو به جلو هستند. دو شیوه بعدی، اینکه جایی درست کنیم و آنها مجوز بدهند، منطقی‌تر است. البته آدم‌های متحجر نباشند. باید کسانی که این تکثر رسانه و آزادی بیان را قبول دارند، در آن مجموعه باشند. منتها شروطی دارد به آدم‌های مفسد و مادی و مخالف نظام و منافع و مصالح ملی و دینی، طبعاً در مراحل اول نمی‌توان اجازه داد. قاعدتاً یک چنین چیزی مهم است مرکزی که اجازه دهد نه در محدوده وزارت ارشاد، بلکه در یک سازمان دیگر و با وسعت نظر تأسیس بشود که آنها هم شرایط و هم افراد را بررسی کنند که با خیال راحت قدم اول را برداریم. هر وقت که تجربه قوی شد، آن وقت می‌توان توسعه داد.

س) یک بحث دیگر. بحث نظارت و ممیزی است. اگر هدف رادیو تلویزیون خصوصی را این بدانیم که در واقع می‌خواهد مخاطب شبکه‌های ماهواره‌ای را بگیرد. طبیعتاً باید چه در حوزه سیاسی و اطلاع‌رسانی و چه در حوزه‌های فرهنگی باید یک مقدار متفاوت با صداوسیمای خودمان عمل کند و ممیزی آن سهل‌تر باشد. چون با اخوی هم مفصل راجع به این موضوع مصاحبه کردم، نظر ایشان این بود که ما در حوزه‌های فرهنگی هم این ممیزی را که الان داریم، کفایت می‌کند. مثلاً در حوزه اطلاع‌رسانی و اخبار و حوزه سیاسی بازتر عمل بکنیم و مزیت آن باشد. اما خیلی از کارشناسان معتقدند که ما باید یک ممیزی سهل‌تری داشته باشیم و در ممیزی 12 که وجود دارد تجدیدنظر کنیم و بتوانیم با شبکه‌هایی که در دنیا هستند رقابت کنیم و حالا غیر از آن شبکه‌ها از ابزارهای سرگرم‌کننده دیگری که جوانان و مردم ما را مشغول خودش می‌کند، بتوانیم یک جذابیتی داشته باشیم، منتها در چارچوب مقررات اسلامی و با یک نگاه سهل‌تر و تسامح بیشتر.

ج) اگر ممیزی بخواهد مثل ممیزی بر صداوسیما باشد، بدتر می‌شود و بهتر نمی‌شود. چون لااقل صداوسیما نمی‌ترسد از اینکه تعطیلش کنند و خسارت ببیند. حداکثر یک برنامه‌اش را حذف می‌کنند. خیلی احتیاط می‌کند. حتماً نمی‌تواند ممیزی آن این‌گونه باشد. باید یک قانون و آیین نامه جدیدی تهیه شود و دست اینها بازتر باشد. همین حالا هم خیلی‌ها از برنامه‌های صداوسیما ناراضی هستند. هم مراجع حوزه و هم مجلس انتقاد می‌کنند. البته این طرفی‌ها خفقان را بیشتر انتقاد می‌کنند. اما آنها هم انتقاد می‌کنند. ولی صداوسیما تحمل می‌کند. گوش نمی‌دهد و کار خودش را انجام می‌دهد و اتفاقی هم برایش نمی‌افتد. حتماً باید مقرراتی وضع شود که پاسخگو باشند. افکار مختلفی در جامعه وجود دارد که شکایت می‌کنند. حتماً یک آیین نامه و قوانین محکمی می‌خواهد فراتر از این وضع موجود مسائل را مطرح کنند. اگر هدف این باشد که ما مخاطبین را به داخل جذب کنیم هدف مهمی است و یا اگر هدف این باشد که ما افکار عمومی، تحصیلکرده‌ها، باسوادها، نخبگان را قانع کنیم، با آن کار نمی‌شود و باید ممیزی آن خیلی سهل و مقررات آن هم سهل باشد.

س) نکته خاص دیگری در این چارچوب برای اینکه این گره و بن‌بست گشوده شود، به نظر شما می‌آید؟

ج) آنچه مهم به نظر می‌رسد، این است که باید اول یک گروهی انتخاب شوند که مورد قبول رهبری، با تفکرهای مختلف باشند و با بحث مسائل را سبک و سنگین کنند. از بحث‌های آنها اصولی استخراج شود و آن اصول نیز محور کار قرار گیرد و این اقدام باید بدون سروصدا و جنجال انجام شود. وقتی که همه چیز آماده شد، آن موقع قدم عملی را بردارند باید از افکار عمومی هم استفاده کرد. یعنی با اهرم افکار عمومی همین مسئله‌ای را که ما الان در تبلیغات هرج و مرج داریم و جوان‌ها و بچه‌هایمان الان تحت تأثیر تغذیه‌های بدفکری هستند، البته این امر فقط در رسانه به چشم نمی‌خورد، بلکه باعث شده که در مدارس و محافل و تفریحات هم شاهد آن باشیم. به همه جا در حال توسعه است. ما الان واقعاً یک خط انهدام فرهنگی داریم. این‌ها یک مقدار روشن شود، آثارش هم برخی بی‌بندوباری‌ها و تردیدها در جامعه است. خبرهایی که واقعاً وحشتناک است و مردم را خیلی ناراحت می‌کنند. از خیلی مطالبی که قابل انتشار نیست، ما مطلع می‌شویم. البته ما هم از همه مسائل مطلع نمی‌شویم.

آقای ذوالقدر، معاون پیشگیری قوه قضائیه چون پیگیر این مسئله است. حرف‌ها و اطلاعات عجیب و غریبی دارد. شما الان در مورد وضع اقتصادی می‌گویید، اما آثار تخریبی وضع فرهنگی در جامعه خیلی بیشتر از اقتصادی است. اقتصادی را می‌توان جبران کرد، اما آثار سوء فرهنگی به آسانی جبران نمی‌شود. به نظرم اگر یک مقدار اینها مطرح شود، خیلی‌ها را قانع می‌کند. در قم هم هست. وقتی با طلبه‌های قم صحبت می‌شود، آن‌ها خیلی موارد را می‌دانند، منتهی نمی‌خواهند این مسائل به فضای جامعه کشیده شود. شاید هم آن را مقداری اغراق‌آمیز می‌دانند. وقتی حرف‌ها علناً گفته نمی‌شود. با آب‌وتاب گفته می‌شود. وضع فرهنگی جامعه خطرناک شده است. به فکر مساجد باید بود. تقاضای اعزام مبلّغ کاهش داشته و باید علت‌ها ریشه‌یابی و رفع شود.

س) طبیعتاً راهکار هم این است که تولیدات ما با اتکای به مردم باشد. چون دولت و حاکمیت ابزار محدود در حوزه فرهنگی دارد.

ج) قطعاً مردم رکن اصلی هستند. ولی الان که همه امور دست مردم نیست. از جاهای دیگر می‌آید. من الان خطر فرهنگی را جدی‌تر می‌بینم. قبح گناه و دروغ از بین رفته است. مگر آسان است که این‌گونه در سطح برخی مسئولان دروغ گفته شود؟! دروغ را همه دنیا می‌فهمد. مسئولی که در خارج از کشور در پاسخ به خبرنگاران خارجی در مورد شرایط کشور و مسائل آشکار مردم، مطالب خلاف واقعی را عنوان می‌کند، دیگر اعتبار سایر حرف‌هایش را نیز در نزد مردم از دست می‌دهد. موارد دیگر هم این‌گونه است. همه ارقامی که گفته می‌شود و حرف‌هایی که زده می‌شود، برای مردم دروغ تلقی می‌شود.

س) آمارهای خودشان را هم تکذیب می‌کنند. رئیس جمهور می‌گوید: «ده درصد»، وزیرش می‌گوید: «چهار درصد.» خودش می‌گوید: «دو میلیون در سال»، وزیرش می‌گوید: «دو میلیون در دو سال». قبلاً آمارهای دستگاه‌های دیگر تکذیب می‌شد. این‌ها اثرات فرهنگی دارد.

ج) دروغگویی اعتماد را از بین می‌برد. مخصوصاً وقتی که دروغ‌ها یک مقدار با راست مخلوط می‌شود، حرف راست هم ارزش خود را در جامعه از دست می‌دهد و انسان باور نمی‌کند. وقتی که این‌قدر دروغ می‌گویند، اخلاق شکست می‌خورد. فحاشی، تهمت و وعده دروغ از سیئات اخلاقی است. قرآن چقدر کسانی را که به عهدشان وفا نمی‌کنند یا دروغ می‌گویند، مذمت می‌کند! این همه به مردم وعده‌ای که داده می‌شود، معلوم است که محقق نمی‌شود.

س) از وقتی که در اختیار بنده قرار دادید، تشکر می‌کنم.

ج) موفق باشید.