بسماللهالرحمنالرحیم
پنج سال از جنگ تحمیلی میگذرد و با فرارسیدن هفته جنگ وارد ششمین سال آن میشویم. از این روی سزاوار است، دورنمایی از وضع موجود جنگ و تحلیلی از آینده آن، فهرستوار مورد بحث قرار دهیم.
به نظر میرسد عراق که حادثه افروز جنگ و مسئول آن بوده و اهداف خبیثانهای از آن داشته، و کسانی که در جنگ پشت سر عراق بوده و به او یاری میرساندند، اکنون در شرایط بسیار دشواری قرار گرفتهاند و جمهوری اسلامی، خیلی متین و پابرجا، بههمان روندی که پس از شروع تجاوز انتخاب کرد، با اطمینان و استحکام بیشتری ادامه داده و پیش میرود. و این در صورتی است که کسی منکر مشکلات، خرابیها و مصیبتهای جنگ نیست، خصوصآ برای افراد بیصبر و کم تحمل و یا آنها که به زندگی، تنها از بعد رفاهی مینگرند، ممکن است مسأله جنگ برایشان ابهامات زیادی داشته باشد و برخی نیز خشمگین باشند چرا که با ایدههای انقلاب آشنا نیستند و یا نسبت بهآن دشمنی میورزند و بدون شک، جنگ بهآنها نیز آسیب وارد ساخته است.
ولی آنچه ما را از نتایج جنگ خشنود میسازد و به آینده آن امیدوار، تحلیل واقعبینانهای است که براساس اهداف انقلاب، ترسیم میشود.
نگرشی بروضعیت عراق
نخست باید نظری بیافکنیم بر وضعیت موجود در عراق. بهنظر من، اکنون عراق در بدترین شرایط بهسر میبرد. زیرا عراق کشوری است که بالقوه استعداد بهترین و مرفهترین زندگی را دارد، چون ذخایر نفتی آن بیکران و جمعیتش بیش از چهارده میلیون نفر نیست. و از سوی دیگر، شرایط اقلیمی خوبی دارد. آب فراوانی در عراق موجود است از قبیل رودهای دجله و فرات و رودخانههای فراوان دیگری که از غرب کشور ما یا از جنوب و غرب ترکیه به آنجا سرازیر میشود. و در مجموع، عراق میتواند از لحاظ امکانات رفاهی و پیشرفت، یکی از بهترین کشورها برای ملتش باشد ولی با این سیاست غلط ماجراجویانه حزب بعث و اینکه آلت دست اهداف استعمارگرانه جهان استکبار قرار گرفته و طیف حاکمیت باند میشل عفلق بر آنجا گسترده که اینان از پایه و اساس، عوامل ساخته شده استعمار هستند، میتوان فهمید که عراق چه وضع دشواری را میگذراند.
وضعیت نظامی عراق
1 - در شمال عراق، کردستان واقع است که میتوان گفت: رژیم عراق، چندان حاکمیتی در آن بخش وسیع ندارد، مگر در جادهها و اطراف پادگانها و در هر نقطهای که یک واحد نظامی مستقر کرده است، ضمن اینکه در مسیر، همیشه مورد تعرض مخالفان قرار گرفته و میگیرد. و حتی راههای حیاتی که به ترکیه دارد یعنی لولههای نفت، از همان جادهها عبور میکند و رژیم ناچار است قدم بهقدم، با نیروهای نظامی آن راهها را حفظ و کنترل کند که در هر صورت حاکمیت عراق در شمال، متزلزل مینماید.
2 - در جنوب کافی است وضعیت هورالهویزه را از نظر گذراند که در غرب دجله نیز چیزی شبیه آن است. زیرا سربازان فراری و شیعیان مخالف حکومت، در آنجا پناه گرفتهاند و در حقیقت این بخش وسیع از جنوب عراق که تقریبآ به مرکز هم نزدیک است، درست در حاکمیت رژیم نیست، مگر جادههایی که در هور کشیده شده است که در آنجا نیز حاکمیتش متزلزل میباشد.
3 - در جنوب شرقی عراق (از بصره تا فاو ) عملا غیر از سنگرهای نظامی چیزی به چشم نمیخورد و سراسر این منطقه در تیررس ایران است و همان گونه که آنها آبادان و خرمشهر ما را میزنند، ما نیز در طول اروند رود میتوانیم ضربههایی مهلک برآنها وارد سازیم.
4 - عراق از خلیجفارس که مهمترین رگ تزریق مواد اقتصادی برای آن است و بیشترین نفت عراق از آنجا صادر میشده، امروز محروم میباشد زیرا اسکلههای البکر و الأمیه به کلی تعطیل است و تنها از راه " توزخرماتو " به طور خیلی دزدانه رفت و آمد میشود که انشاءاللّه جلویش را خواهیم گرفت.
5 - شرق عراق تا حدود سی، چهل کیلومتری مرز، اصلا تأمین ندارد. یعنی طوری است که هیچ مؤسسه حساس صنعتی یا پروژه ساختمانی و عمرانی نمیتواند پا بگیرد. اگر مرز عراق را با ما 1200 کیلومتر حساب کنیم و در طول مرز، سی کیلومتر را ناامن بهحساب بیاوریم، سی کیلومتر در هزار و دویست کیلومتر چه مساحت وسیعی از شرق عراق را در بر میگیرد که ناامن است و نوعآ کسانی که در آنجا زندگی میکنند یا مهاجرت کردهاند و یا بهصورت متزلزل، بدون امنیت، زندگی میکنند و امکان سرمایهگذاری و عمران هم، دشوار و یا محال به نظر میرسد.
6 - غرب عراق، قسمتهایی که به سوریه نزدیک میشود، به خاطر سیاست بدی که با سوریها دارند، ناامن است و قسمت زیادی از آن هم بیابان است.
7 - بصره که مرکز مهم صنعت و اقتصاد عراق است و هیچوقت عراق بدون بصره نمیتواند زندگی کند، در وحشت و اضطراب بهسر میبرد، زیرا در تیررس توپهای دوررس ما است و هر وقت آشوبی از سوی عراق پیش آید، توپهای ما تا آن طرف بصره را هدف قرار میدهند.
8 - جاده استراتژیک و حیاتی بغداد - بصره که از "العماره" میگذرد، در خیلی از نقاط، نه تنها در تیررس توپها که در تیررس خمپارههای ما نیز هست و این هم جادهای نیست که عراق بتواند از آن صرفنظر کند.
تنها جایی که در عراق تقریبآ امن است ( آن هم در صورتی که آشوبی پیش نیاید) مرکز عراق است که اکنون همه چیز در آنجا متمرکز شده است.
وضعیت اقتصادی عراق
پیش از آنکه عراق جنگ را شروع کند، در حدود 35 میلیارد دلار ذخیره داشته است. و قاعدتآ این ادعا درست است زیرا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی که صادرات ایران از 6 میلیون بشکه نفت به یک میلیون یا یک میلیون و نیم کاهش یافت، عراق تولید خود را به سه میلیون و نیم بشکه و با قیمت زیادی، بالا برد و چون تمام پول نفت را هم نمیتوانستند جذب بکنند، لذا پول زیادی و طبق ادعاها در حدود سی و پنج میلیارد دلار اندوخته کردند. و اکنون بیش از چهل میلیارد دلار غیر از کمکهای بلاعوض که گرفته است مقروض میباشد و همه میدانند که ذخایر ارزی عراق صفر است.
و این در شرایطی است که عراقیها در همان دوره وفور ذخایر ارزی، پروژههای بسیار عظیمی را تصویب کردند، مانند دوران رژیم شاه در ایران و بیشتر این پروژههای بلند پروازانه، متکی به نیروها و تکنیک خارجی بوده و امکان ادارهاش در خود عراق نبوده مانند سدها، راهآهنها، پروژههای نیروگاه اتمی، پلها، کارخانهها و صنایع و احیای اراضی و و ... که نمونههایش در ایران هست.
این پروژهها تازه داشت به مرحله اجرا میرسید که جنگ را آغاز کردند. آنها با آغاز جنگ، ابتدائآ خیال میکردند به زودی جنگ تمام میشود و پس از اینکه عراق ژاندارم منطقه شد، باجخواهی بیشتری از همسایهها میکند و پروژهها بهسرعت ادامه پیدا میکند. بیگانگان هم که دستشان از ایران قطع شده بود، امید زیادی به عراق بسته بودند. و امروز اکثر این پروژهها یا تعطیل شده و یا نیمه تعطیل و نیمه جان است.
و آنان که در مسائل اقتصادی آگاهی دارند، میدانند که این پروژهها چه زیانی به عراق وارد کرده است. پروژهای که مهندسینش، کارشناسانش، موادش، تکنیکش و همه چیزش وابسته به بیگانگان است، اکنون تعطیل یا نیمه تعطیل بشود، زیان زیادی به کشور وارد میسازد زیرا از طرفی، شرکتهای خارجی حاضر نیستند، از یک ریال خود بگذرند و از طرفی دیگر طبق قراردادهایی که بستهاند، اگر از طرف کارفرما تأخیری پیش بیاید، کارفرما هم باید تورم را بپردازد و هم معطل ماندن کارگاه و نیروها و هم بهرهها را.
در چنین شرایطی، ما میتوانیم حدس بزنیم در ظرف پنج سال جنگ، این پروژهها برای عراق چقدر گران تمام شده است که با وجود سی و پنج میلیارد ذخیره ارزی، اکنون بیش از چهل میلیارد دلار بدهکار است. گرچه آنها که مجری هستند، به خاطر حفظ ظاهر و اینکه نمیخواهند الان عراق شکست بخورد، این مسائل را به صورت علنی کمتر مطرح میکنند و تنها در جلسات سرّی بهحل و فصل آنها میپردازند و بههمین دلیل است که میبینیم قراردادها بین عراق و آلمان، عراق و هند، عراق و ژاپن، عراق و کره جنوبی و و ... تلاطم پیدا میکند و تازه جنگ هم که تمام بشود، مشکل اصلی عراق همین پروژهها است.
وضعیت نیروی انسانی
نیروهای داخلی عراق عمدتآ جذب جبههها شدهاند، یعنی اجبارآ به جبههها اعزام شدهاند. در نتیجه، مسائل داخلی مانند بیکاری بهوجود آمده است. مطلب دیگری که در این رابطه اهمیت دارد، این است که بسیاری از سربازهای عراقی مدت هفت سال از سربازیشان میگذرد و هنوز مرخص نشدهاند، با اینکه نظام وظیفه عراق چهار ساله است و اینها با اینکه مدت خدمتشان به سر آمده، چون جبهه نیاز به افراد دارد، آنها را آزاد نمیکنند. سربازی که هفت سال خدمت اجباری کرده است چه روحیهای میتواند داشته باشد؟ اگر نجنگد، از پشت، او را تیر میزنند و اگر فرار کند، خانوادهاش را تحت فشار قرار میدهند و امکانات و حقوقی که بهآنها دادهاند پس میگیرند و لذا سربازان عراقی، روحیه حمله و تهاجم را ندارند. مگر در موارد بسیار استثنایی. از این روی، هر وقت ایران حملهای میکند، در ابتدای عملیات، ارتش عراق شکست میخورد.
اکنون بسیاری از کارهای اداری داخلی، بهکارکنان مصری و سودانی و و ... سپرده شده و کارکنان عراقی بالاجبار روانه جبههها شدهاند. و حتی خانمها را به عنوان پرستار یا دیگر کارهای حاشیهای جنگ، به پشت جبههها اعزام کردهاند. و اخیرآ یک قانونی گذراندند که هر خانمی فارغالتحصیل میشود، باید یک سال برای جنگ به یک نحوی خدمت کند.
وابستگی به خارج
عراق از نظر وابستگی بهخارج، در بدترین شرایط بهسر میبرد. امروز عراق هم اسیر شرق است و هم اسیر غرب، هم اسیر روسها است و هم اسیر آمریکائیها و هم اسیر ارتجاع عرب. و اتفاقآ وضعی را بوجود آورده که برای هر یک از دو بلوک قابل اعتماد نیست.
از لحاظ نظامی، بدون شک وابسته به شوروی است زیرا عمده اسلحههای عراق، روسی است و اهل نظر میدانند که تعویض یک سیستم نظامی چه از نظر زمان و چه از نظر بودجه در شرایط جنگی غیرممکن است. برای اینکه عراق ارتش وسیعی دارد که با سیستم روسی تعلیم دیده شده، سربازخانهها، آموزشها، ترابری، نیروی هوائی، نیروی زمینی و خلاصه هر چه مربوط به ارتش است، متکی بهروسها است. و با ملاحظه اینکه اگر یک قطعه از هلیکوپتر یا هواپیما یا دستگاههای رادار از کار بیافتد، خود دستگاهها را از کار میاندازد، معلوم میشود که یک ناو روس میتواند عراق را متلاشی کند.
پس اگر عراق بخواهد سیستم نظامی خود را متکی به غرب کند، باید دهها میلیارد دلار پول خرج کند و چندین سال هم برای آموزش افراد لازم است و چنین چیزی برای ارتشی که در حال جنگ است، میسر نمیباشد.
مسأله دیگر، وابستگی مادی عراق به ارتجاع عرب است. امروز اگر شیوخ عرب کمک مالی به عراق نکنند، رژیم عراق فورآ ساقط میشود. اگر پولهای بیحساب ارتجاع عرب نباشد، عراق نه میتواند مهمات جدید وارد کند و نه میتواند بودجه قطعات یدکی اسلحه را بپردازد و نه حتی میتواند، مواد غذایی را برای کشور و ارتش تهیه کند. بنابراین وابسته به همان شیوخ عرب است که تا دیروز با آنها سر جنگ و ناسازگاری داشت و آنها را تحت فشار قرار داده بود.
وصل کردن لولههای نفت به عربستان
اکنون مدعی هستند که لوله نفت عراق، از جنوب به لوله نفت عربستان وصل شده است! این ادعا بیشتر به یک جوک سیاسی شبیه است. کشوری که وابستگیاش به روسها آنقدر زیاد است، چطور لوله نفت خود را به عربستان وصل میکند در حالی که تمام صخرههای عربستان، آمریکایی است؟! و نه اینکه لوله نفت عراق از عربستان بگذرد، بلکه آن گونه که گفته میشود، لوله نفت عراق به لوله نفتی عربستان وصل شده و از آنجا میان بر نفت صادر میشود! اگر چنین چیزی حقیقت داشته باشد، سند اسارت مضاعف عراق است.
من هنوز نمیدانم این مسأله چقدر صحت دارد، گرچه معروف است که عربستان و کویت حدود 600 هزار بشکه نفت، در طول سالیان جنگ، به نیابت از عراق میفروختند و پولش را عراق برمیداشته است و به مردم چنین وانمود میکردند که این نفتها از منطقه بیطرف است! ولی در هر صورت اگر وصل شدن لوله نفت عراق به لوله نفتی عربستان درست باشد، ضمن اینکه اسارت عراق را بیشتر کرده، عربستان نیز خود را آلوده نموده است و ما به آن لوله گرچه در خاک عربستان باشد به عنوان لوله جنگی مینگریم و دیگر نباید عربستان توقع داشته باشد که اگر روزی دستمان به آن لوله برسد، آن را قطع نکنیم.
یک شریان حیاتی عراق هم از ترکیه عبور میکند، با اینکه ترکیه عضو ناتو است. بندر دیگری که حیات عراق را ادامه میدهد، بندر عقبه در اردن آمریکایی است. عراق با چنین وابستگی که اسلحهای از شرق و پولش از غرب و متخصصان و کارشناسانش از شرق و غرباند و برای یک لقمه نان هم نیاز به کمکهای ارتجاع عرب دارد، آسیبپذیری این کشور را بیشتر میکند.
پس شرایط امروز عراق بهما اجازه میدهد که بیش از پیش روی خواستههایمان پافشاری کنیم و بگوییم: باید خسارت ما پرداخته شود، متجاوز محاکمه گردد و رانده شدگان عراقی به وطنشان بازگردند. و از همین جا سیاست جنگی ما روشن میشود.
نگرشی بر وضعیت ایران
خوب است نظری اجمالی هم به وضعیت خودمان بکنیم و ببینیم الان در چه شرایطی نسبت به اوایل جنگ قرار داریم؟
همان گونه که در اوایل بحث گفتیم: روند زندگیمان از ابتدای انقلاب تا به حال و از اول جنگ تا به حال، روند تثبیت و تکامل و تحکیم بوده است و در این روند هیچ آسیب ندیدهایم.
در آن روزهایی که جنگ شروع شده، وضع سیاسی ما خیلی بد بود و اختلافات شدیدی بر ما حاکم بود. لیبرالها و مخالفینی در پست ریاست جمهوری و نیابت فرماندهی کل قوا و در مجلس و بسیاری از ادارات و ارگانها حضور داشتند. و الان تبدیل شده به سیاست یک پارچه تحکیم یافتهای که بحمدالله تمام ارگانها کارهای خود را بهخوبی انجام میدهند و از این نظر مشکلی نیست.
از لحاظ امنیت داخلی، آن روزها گروهکها در کشور نیرومند بودند چه از نظر اسلحههایی که از اوایل انقلاب تاراج کرده بودند و چه از نظر عوامل نفوذی که در متن نخستوزیری، مجلس، دادگاههای انقلاب و حتی بیت امام داشتند و بحمداللّه امروز سرکوب شدهاند.
در آن روزها ما حاکمیتی در کردستان و بخش عظیمی از غرب کشور نداشتیم و در نتیجه، حاکمیت جمهوری اسلامی در سه استان کردستان، آذربایجان غربی و باختران به طور جدی نبود و پس از شروع جنگ، دو استان خوزستان و ایلام هم از دست ما رفت. اکنون وضع به گونهای دیگر است، ما در تمام مرزهایمان حاکمیت داریم. کردستان در همین رأی گیری اخیر جزو بهترین مناطق کشور از لحاظ تعداد آراء به طور نسبی و نظم در انتخابات بوده است. در خوزستان، بلوچستان و ترکمن صحرا که پس از انقلاب ناآرام بود، آرامش برقرار شده و مشکلاتشان حل شده است.
وضعیت اقتصادی ایران
از لحاظ اقتصادی، پس از انقلاب تاکنون، هیچ گاه نفت را بیش از اندازهای که اوپک برای ما تنظیم کرده، نفروختهایم چون سیاست ما این نیست که منابع نفتی را خالی کنیم.
در اوائل انقلاب بدهیهایی بخصوص چند میلیارد دلار بهآمریکا داشتیم که بدهیهایمان را پرداختیم و مطالباتمان را تا اندازهای وصول کردیم. امروز برنامه ارزیمان به گونهای است که درآمدمان با مخارجمان تنظیم شده و در آن حدی که منطقی است، مصرف میکنیم.
بندرها الان شرایط بهتری دارد. زیرا بندرهای جدیدی ساختهایم. کارخانههایمان که در ایام اول انقلاب چندان کار نمیکردند، الان با جدیت و فعالانه بهکارهای خود ادامه میدهند. بیمارستانها که بعضی از قسمتهایش تعطیل شده بود، اکنون راهاندازی شده و کموبیش رو به بهتر شدن است و با برنامهریزی که شده، میتوانیم بیماران را بپذیریم و به مشکلات مردم برسیم.
وضعیت نظامی ایران
ارتش ضربه خورده بود و روحیهاش را باخته بود، الان یک ارتش قوی، نیرومند و مستقل است و روحیهها در سطح بسیار بالایی قرار دارند. سپاه تازه شروع شده بود و چندان توانی نداشت و امروز به تنهایی قدرت یک ارتش را دارد. سپاه نیروهای کارآزموده دوره دیده نیرومند دارد و از طرفی دیگر امکانات زیادی تهیه دیده است.
امروز انبارهای مهمات و زاغههای ما پر است و صنایع نظامیمان چه آنکه مربوط به ارتش است و چه آنکه مربوط به سپاه است، با فعالیتی بیشتر مشغول کار است. بسیج که تازه میخواست جان بگیرد، الان بیش از سه میلیون، آموزش دیده کار آزموده دارد که با قاطعیت میتوان گفت چنین نیروئی در هیچ نقطه دنیا فعلا وجود ندارد.
خودکفایی در نیروهایمان بهصورت چشمگیری پیشرفت کرده است. ناوگان هلیکوپتری در حال تنظیم شدن است. و آن طور که گفته میشود، پس از شوروی و آمریکا، ایران سومین قدرت هلیکوپتری دنیا از نظر تعداد و تنوع میباشد.
از لحاظ میدان جنگ، آنموقع جنگ تا پشت دزفول و اهواز و آنطرف رود کارون کشیده شده بود و حتی بندر ماهشهر وضعیت خطرناکی را داشت و اما امروز به فضل خداوند و همکاری عزیزانمان در سپاه، ارتش و بسیج، جنگ را بهخاک عراق کشاندهایم که در شمال، حدود چهل کیلومتر در داخل عراق میجنگیم و در جنوب بیست کیلومتر در هور جلو رفتهایم و جزایر مجنون که الان به دست ما است، در وسط خاک عراق است و نزدیک دجله میباشد.
در آنموقع، عراق هر گلولهای را که پرتاب میکرد به یکی از شهرهای ما میخورد، و اکنون برعکس شده است. یعنی هر گلولهای را که ما میزنیم به یک نقطه از عراق میخورد. آنوقت عراق در شرایطی بود که بهشهرهای ما موشک پرتاب میکرد و ما نمیتوانستیم جوابی دندانشکن بهآن بدهیم و اما امروز ما میتوانیم مرکز بغداد را هدف قرار دهیم و نشانه بگیریم. ما همان گونه که ثابت کردهایم، قدرت ایران عملا قابل توجه است و همسایههای ما باید روی این قدرت حساب باز کنند.
استقامت تنها راه مقابله با دشمن
امروز گرچه میبینیم، عراق پشتش بهکوه است و قدرتهای بزرگ او را حمایت میکنند و کشورهای عمده قدرتمند مایل نیستند عراق شکست بخورد و تا مأیوس نشدهاند، به حمایتشان ادامه میدهند ولی ما باید عملا آنها را مأیوس و ناامید کنیم و هیچ چیز غیر از استقامت، دشمن ما را مأیوس نمیکند.
من وقتی تاریخ جنگهای ویتنام را میخواندم، بهمذاکرات سران آمریکا که برخورد میکردم، میدیدم تنها نقطهای که روحیه آنها را تضعیف میکرد و مورد محاسبه آنان قرار میگرفت، مقاومت ویتنامیها بود و وقتی بهاین نتیجه میرسیدند که ویتنامیها تا آخر میجنگند، برای آمریکاییها بنبست تلقی میشد.
بنابراین، عنصر مهم در پیروزیها، مقاومت و پایداری است. و لذا هر وقت مقاومتها بشکند و روحیهها ضعیف شود، دشمن امیدوار میشود و تهاجم خود را بیشتر میکند. و از این روی، بوی سازش، عقبنشینی و شکست مقاومت، نیرو به دشمن میبخشد و به ارتشش روحیه میدهد. پس ما باید با سازش و عقبنشینی یا صلح تحمیلی با قاطعیت هر چه تمامتر مخالفت کنیم تا به پیروزی دست یابیم.
البته ما مخالف جنگ و ویرانیهای آن هستیم و از این صحنههای کشتار، تنفر و انزجار داریم ولی در عین حال، شکست و ذلت را بهمراتب بدتر و قبیحتر از صحنههای نفرتزای جنگ میدانیم.
ما به چه قیمت جنگ را خاتمه دهیم؟ آیا روا است آن همه فداکاریها، ایثارها، جانبازیها و خونهای شهیدانمان را نادیده بگیریم؟ آیا به جاست آینده را نادیده بگیریم و تسلیم خطر مهم مسابقات تسلیحاتی بشویم؟ و وجود حزب بعث را که از سوی استعمارگران در منطقه کاشته شده و بدترین و پلیدترین عناصر را برای جلوگیری از وحدت و یکپارچگی مردم و همکاری کشورهای منطقه از متحدانشان، ایجاد کردهاند، نادیده بگیریم؟ ما که خواهان جنگ نبودیم بلکه صدام بود که این جنگ خانمانسوز را بر ما و ملت خودش تحمیل کرد، اکنون که در اثر فداکاریها و مقاومتهای بینظیر ملت شریفمان، با پای خود در دام افتاده و ملت ما کار جنگ را بهاین مرحله سرنوشت ساز رسانده آیا به جاست که ثمره این جهاد و این همه ایثار را از بین ببریم و به دستاوردهای جنگ و فداکاریهای مردم و قدرت این دین و منافع این مملکت، خیانت نمائیم؟
ماجراجوییهای عراق
امروز عراق آسیبپذیر است و با این روحیهای که سربازانش دارد، امکان یک حمله موفق و گستردهای برای آن در میدان نبرد نمانده است، لذا دست به ماجراجوییها میزند. یکی از ماجراجوییهای عراق، موشک زدن بهشهرها و یا بمبارانهای کور از سطحهای بسیار بالا توسط هواپیماها است. بهاین مناسبت لازم است مطلبی تذکر دهم.
اخیرآ یک نوع توپهایی را تهیه کردهایم که اگر شهرزنی دوباره شروع شود، این توپهای ما نقاط دورتری را نسبت به گذشته میتواند هدف قرار دهد و در حالی که بُرد آنها بیش از چهل کیلومتر است، قدرت تخریبی زیادی هم دارد. البته در گذشته هم توپهای 175 داشتیم ولی زیاد نبود، اما امروز به حد وفور داریم و در مناطق زیادی میتوانیم آنها را مورد استفاده قرار دهیم.
اکنون موشکهایی نیز داریم که تقریبآ همین مسافت را میتواند بکوبد و خیلی دقیق هم هست، و این موشکها ساخت خودمان است و در عملیات اخیر نیز بهکار گرفته بودیم.
از لحاظ قدرت موشکی دوربرد هم وضع ما بحمداللّه خوب است. ما برای مدت خیلی طولانی میتوانیم بغداد را از جمعیت خالی کنیم و شهرهای دورتر از بغداد را تا موصل هدف قرار دهیم. امروز تمام شهرهای عراق تقریبآ از ناصریه تا بغداد گرفته و از بغداد تا موصل که دورترین نقطه نسبت بهایران است، در هدف توپهای ما قرار دارند و اگر عراق باز هم دست به ماجراجویی بزند، قدرت موشکی و توپخانه ما جلوی شهرزنی را خواهد گرفت.
حمله به خارک
گرچه عراقیها از روز اول، روی حمله به خارک تکیه میکردند، ولی هیچوقت بهصورت متمرکز مانند این بار وارد عمل نشده بودند. به نظر میرسد که مسأله را با شیوخ عرب و با حامیانشان در میان گذاشتهاند و بین خودشان به تفاهم رسیدهاند که خارک را مورد حمله جدی قرار دهند.
عراق در این مدت کوتاه بیش از ده بار به خارک حمله کرده است و ما هم که دیدیم آنها جدی هستند، دفاع جزیره را تقویت کردیم بهنحوی که زدن جزیره از پایین تقریبآ محال است. مگر اینکه غفلت یا خیانتی بشود و لذا آنها با همان شیوهای که در تهران بهکار بردند، از بالا بمب کور میاندازند و این رویه در خارک چندان مؤثر نیست، زیرا خارک مثل تهران نیست که پانصد کیلومتر زیر ساختمان باشد. آنجا یک نقاط ساختمانی کوچکی وجود دارد و بقیه آب است و کویر و چون شانس بههدف خوردن بسیار ضعیف است، از این روی، عملیات هوایی گرانقیمت مقرون بهصرفه نیست ولی ممکن است صدام دیوانگی کند و دنبال این ماجراجویی باشد. در آنصورت قدرت مقابله بهمثل ما خیلی زیاد خواهد شد، برای اینکه خلیجفارس جایی است که در آن دست ما از هر میدانی بازتر است و بهخوبی میتوانیم از کسانی که با عراق در این طرح پلید توافق کردهاند انتقام بگیریم، البته این انتقام باز هم به قصد کوبیدن عراق است.
امروز عراق، بهصورت غیرمستقیم بیشترین استفاده را از خلیجفارس میکند، کشورهای نفت خیز منطقه بخصوص عربستان و کویت، بخش مهمی از امکانات و پولها و حتی مواد غذایی خود را به عراق اختصاص میدهند و با سادهترین محاسبه، همه میپذیرند که اگر ما بخواهیم از خلیجفارس محروم شویم، عراق هم باید محروم شود. و چون لازمه محروم شدن عراق، محروم کردن واسطهها است، پس باید از اول دست واسطهها را از خلیجفارس کوتاه کرد و این کار برای ما واقعآ عملی و امکانپذیر است.
همان گونه که گفتیم امکان موفقیت عراق در این مورد خیلی زیاد نیست. ولی در صورتی که موفق شود و ما نتوانیم نفت خود را صادر کنیم، در آن موقع خلیجفارس برای ما چیز بیمعنایی خواهد شد و لذا وضع فوقالعاده اعلام میکنیم و زندگی اقتصادی را از روال طبیعیاش بیرون میآوریم و مقدار زیادی از نیروهای ما، خواه ناخواه به جبهه روی میآورند و در آنموقع ممکن است نیروهای ما از کردستان بهطرف لولههای نفتی عراق راه بیافتند. زیرا عراق در شمال چندان حفاظتی ندارد و آن سد مهمی که جلوی ما بود، در عملیات قادر شکسته شد و الان راه جلوی ما باز است، گرچه نسبتآ طولانی است.
ممکن است نیروی عظیم دیگری را بهطرف لولههایی که به ترکیه میرود و نزدیک سوریه است گسیل کنیم. و در جنوب هم نخواهیم گذاشت که عراقیها نفت خود را به آسانی از طریق عربستان صادر کنند و در آن صورت لوله نفت عربستان که برای عراق نفت صادر میکند، لوله عراق برای ما تلقی میشود و تلاش خواهیم کرد که نفت از آن لوله بیرون نرود.
اگر چنان وضعیتی پیش آید ما نمیتوانیم مانند این روزها با صبر و حوصله جنگ را اداره کنیم، بلکه باید جنگ را یک طرفه کنیم و کارش را تمام نماییم و بحمدلله امکانات، مهمات، اسلحه و نیروهای آموزش دیده آماده داریم و با یک بسیج گسترده بهجنگ خاتمه میدهیم. البته آن دوران فوقالعاده و اضطراری، ضربههایی اقتصادی بر کشور وارد خواهد کرد ولی این راه منحصر بهفرد ما است و چارهای جز این نداریم. باید همسایگان ما هم حساب آن روز را بکنند.
نتیجهگیری
بنابراین، بهاین نتیجه میرسیم که این جنگ تا تحقق خواستههایمان باید ادامه پیدا کند و شکی نداریم که اگر جنگ را این گونه که الان برخی از ریاکارها، با دروغ از مشکلات موجودی که جنگ برای عدهای از مردم دارد، سوءاستفاده میکنند و شعار صلح میدهند، اگر بخواهیم منطق اینها را اجرا کنیم، خیانتی است بزرگ بهاسلام، انقلاب و ملتهای مسلمان و همان گونه که گفتیم اگر ما اجازه بدهیم، عنصری که ماهیت بسیار خطرناکی دارد مانند صدام بماند و یا حزب بعث عفلقی که هدفی ندارد، جز جلوگیری از متحد شدن جبهههای اسلامی و متشکل شدن در برابر اسرائیل و جز منع همکاری کشورهای منطقه با هم به حیات ننگین خود ادامه دهد، جامعه اسلامی از هم پاشیده و وضعیت آنان خطرناکتر خواهد شد.
اگر امروز ما صلح کنیم و دست از صدام برداریم، با این تبلیغاتی که دشمنان ما در دنیا کردهاند و ایران را خطری برای کشورهای منطقه معرفی نمودهاند، صدام طلبکار هم خواهد شد و از کشورهای دیگر بیش از پیش باجخواهی خواهد کرد و طبعآ آنها هم در برابر حرکتهای اسلامی، او را مسلح نگه خواهند داشت و هر روز اسلحه جدیدی بهاو میدهند و در نتیجه مسابقه تسلیحاتی پیش میآید.
بنابراین صدام متکی به منابع بیشتر نفت خواهد بود، زیرا کشورهای مرتجع منطقه به خاطر وحشتی که دارند، حمایت مالی خود را افزایش میدهند و استکبار هم بهاو کمک میکند و از آن طرف نیروها، امکانات و هزینههای زیادی برای ما در بردارد و مجال کارهای عمرانی به پنج استان مرزی ما نمیدهد، و این درگیریها و نزاعها در این شرایط ادامه پیدا میکنند تا رادیوهای بیگانه و رسانههای تبلیغاتی و روزنامهها و جاسوسان بینالمللی بیشتر تغذیه کنند و از طریق شایعه پراکنی و دروغپردازی و جاسوسی پول و درآمد بیشتری به دست بیاورند و ضدانقلاب نیز میتواند در آنجا پناهگاه داشته باشد. زیرا چیزی برای آنها بهتر از این نیست که در جوار کشور مورد نظرشان، یک دشمن خونی وجود داشته باشد که از آن دشمن ارتزاق کنند. خلاصه تمام این عوامل بهاضافه اسلام و منطق انسانی بهما اجازه نمیدهند که کوچکترین سازش یا کوتاهی در امر جنگ داشته باشیم.