س- ما، در رابطه با مباحثی که در نمازجمعه مطرح میفرمایید خدمت شما رسیدهایم تا به عنوان نمایندگان مرکزی که با گوشهای از مشکلات خانمها در تماس است، مطالبی را به عرضتان برسانیم. لازم به یادآوری است که حدود یک سال پیش، سلسله گزارشهایی در زمینه مشکلات و موانع ازدواج در مجله چاپ کردیم و یک سلسله سرمقاله در این زمینه نوشتیم و یک تحقیق پرسشنامهای در تیراژدی وسیع در زمینه انتخاب همسر بهچاپ رسانیدیم که در حال حاضر نتایج آن استخراج شده و در حال تحلیل آن هستند و از این هفته هم سرمقالههایی پیرامون صحبتهای شما، در مجله درج کردهایم.
نظر جامعه در مورد مسائلی که شما طرح کردهاید این است که مسائل مربوط به ازدواج در بعد مادی و جنسی آن مطرح شده و کمتر در بعد معنوی و متعالیش صحبت شده و اگر جوانان دیدی مادی نسبت بهازدواج پیدا کنند و بهسوی یک حرکت مادی سوق داده شوند، طبیعتآ معیارهایشان نیز مادی خواهد بود و نیز، طرح مسأله ازدواج تنها از دید مسائل مادی آن، باعث میشود که در جامعه، خصوصآ به طور کافی از بحث استقبال نکنند. نظر شما در این زمینه چیست؟
ج ـ من در مسائل مربوط بهازدواج، یک پرانتز باز کردم. بحثمان در مورد عدالت اجتماعی اسلام نسبت به روابط زن و مرد است و این بحث هم ابعاد گوناگونی دارد. خیلی از بحثها که مربوط بهمسائل موجود در روابط خانوادگی میشود، هنوز طرح نشده است. روابط زن و مرد، مسئولیت، تکالیف و از این گونه پرانتزها که در هر مقطع مناسبی باز میشود، خارج از بحث عدالت اجتماعی و متناسب با مطالبی که خارج از بحث عدالت اجتماعی و متناسب با مطالبی که مورد نظر شماست بحث خواهد شد. الان زود است قضاوت کنیم. یک خطبه مثل یک مصاحبه، یک کتاب و یا یک مقاله نیست که انسان بتواند در آن یکباره همه چیز را بگوید. مباحث را نباید در همان بعدی که طرح میشود مورد نظر قرار داد. در مسأله حق انتخاب همسر، مسائلی هست که برای خانمها نوعی محرومیت به وجود آورده، ولی برای مردان این محرومیت کمتر است. این مسائل در امر انتخاب همسر دست و پای زنها را بستهاند. من بهاینها اشاره کردم که خلاف عدالت است و عملا یک بیعدالتی در اجتماع وجود دارد که اسلام هم این را نمیخواهد و این بر جامعه اسلامی تحمیل شده و من روی اینها صحبت کردم.
س ـ در مورد طرح مسائلی که بهالگوهای صدر اسلام مربوط میشود، بیشتر در زمینه ازدواج، تعدد زوجات و مسأله متعه، بهنظر میرسد که اگر فرهنگ جامعه، آماده پذیرش و دریافت درست این مسائل نباشد، مقداری بد فهمی ایجاد میشود که خود شما هم در خطبه اشاره کردید.
مسائلی که به وجود آمده نشان دهنده این امر است که فرهنگ اسلامی بهمقدار کافی در جامعه ما رشد نکرده تا این مسائل را در کانال صحیح خودش بیاندازد و آن را پیاده کند. در این زمینه نظرتان چیست؟
ج ـ بحثهایی که بهنوعی با فرهنگ موجود سازگاری ندارد، بیشک عکسالعملهای ناسازگاری هم در آن خواهد بود. ولی به هرحال باید فرهنگ جامعه را اسلامی کرد و به طرف اسلام برد و بهترین جای آن هم خطبههای نمازجمعه و مکانهای دیگری است که مستمع زیاد دارد.
نقطه اصلی بحثم که در خطبه تأکید کردم، این بود که موانع ازدواج را از سر راه زن و مرد برداریم، مخصوصآ از سر راه زن. بیشتر توجه من به خانمها بود، چرا که خانمها بیشتر گرفتاری داشتهاند.
تعدد زوجات و ازدواج موقت، فقط یک گوشه بحث بود. عمده بحث این بود که باید شرایطی را بهوجود بیاوریم که ازدواج آسان باشد و تأکید من روی ازدواجهای دائمی و تک همسری بود.
مثلا به آماری اشاره کردم و گفتم که خانمها در جامعه 3 تا 9 درصد از مردان کمترند و تکیه داشتم که حل مسأله، با تعدد ازدواج ممکن نیست. چون اصولا تعداد زن از مرد کمتر است. از صدر اسلام هم هر مثالی که زدم در زمینه آسان گرفتن ازدواج بود که به صورت یک کار پیچیده و مشکل طرح و تلقی نمیشد. بلکه بهصورت یک نیاز طبیعی و روانی و جسمی، معنوی یا مادی یا به هر شکلی که مطرح میشود، انجام آن ساده بوده است. هم خود پیامبر اینطور بوده، هم همسرانشان و هم شخصیتهای درجه اول. عامه مردم همه این طور بودهاند. یک پدیده پیچیده و مثل معما در جامعه نبوده. بله، مواردی هم وجود دارد که کم است.
ممکن است مردانی باشند که به منطقی نتوانند ازدواج کنند. البته شاید موارد آن بسیار کم باشد، یا شاید خانمهایی باشند که بهدلیلی نتوانند همسر دائمی داشته باشند. ما گفتیم که اسلام آن قدر همه جانبهنگر است که برای آن هم فکر کرده و برنامه ریخته است، به گونهای که هیچ کس از این مسأله طبیعی که خداوند هم برای همه خواسته، محروم نباشد. بنابراین من فکر میکنم که این فرهنگ را باید به مردم گفت، گوش مردم را پر کرد. رسانههای جمعی که دائمآ با مردم سروکار دارند باید طرح کنند تا آثار سوء این محرومیتها را که در جامعه هم فراوان است، از جامعهمان بیرون کنیم. بنابراین من میپذیرم که به هر شکلی که من مطرح میکنم ممکن است در وهله اول بهگوش بعضیها بهخاطر عادت بههمین فرهنگهای قبلی سنگین بیاید، ولی کمکم با بحث در خانوادهها، جلسات، میهمانیها، سمینارها و با مذاکره، مسأله پخته میشود و کمکم جامعه راه خود را پیدا میکند و فرهنگ هم جای خود را باز میکند.
س ـ منظور از این سئوال این است که برای ایجاد زمینه جهت ازدواج سالم نباید زمینههای اجتماعی، فرهنگی متناسب با آن را فراهم کرد؟ مثلا در بعضی ازدواجها، زن مهریه را به عنوان یک پشتوانه اقتصادی میگیرد. وقتی زمینه اجتماعی، فرهنگی متناسب فراهم شود، دیگر احتیاج نیست که مثلا مهریه سنگین و شرایط سخت دیگری تعیین شود. یعنی بهنظر شما، آیا شرایط طوری است که بخواهد صدر اسلام الگو قرار گیرد و برمبنای آن عمل شود؟ با ازدواج که نمیتوان بدون در نظر گرفتن شرایط خاص اجتماعی، فرهنگی جامعه به طور مجرد برخورد کرد.
ج ـ ما، بحث مهریه را نکردیم. بحث مهریه بعدآ میآید. اصلا مهریه در صدر اسلام این طور نبوده است. مهریه واقعی بوده. هر چیزی را که مهر کردند، آن را به زن میدادند، لذا در هر موردی به تناسب امکاناتی که شوهر داشته، همان موضوع را حل میکرده، تعبیر عطیه است. حله است. یک چیزی نیست که بر ذمه مرد بگذارند که بدهکار باشد. چنین چیزی مرسوم نبوده و موردی سراغ ندارم که در زمان پیامبر چنین باشد.
شرعآ هم شاید درست نباشد. ولی منظور ما این است که وقتی میخواهیم مسائلی را طرح کنیم، واقعآ باید یک زمینههایی باشد. شما قبل از اینکه این مطالب را طرح کنید، اگر سفرایی را به دادگاههای مدنی بفرستید میبینید که در زمینه ازدواج و ازدواج مجدد چه وضعیتی است.
یک مثال خیلی کوچک اینکه در جامعه ما، وقتی که میخواهند شناسنامه المثنی بدهند، قید نمیکنند که مثلا فرد زن و بچه دارد. یک مسأله به این سادگی را در مملکت نتوانستهایم حل کنیم، بنابراین پیشنهادهایی که میشود، باید همراه با یک تضمین اجرایی و قانونی محکم باشد. جدی عمل شود، قوانین محکمی پشتوانه آن باشد وگرنه سوء استفاده زیاد است.
مردهای آرام و با تقوی هیچ کدام به دنبال ازدواج مجدد نمیروند، طرح این مسأله راه را برای عدهای که با همان یک زن هم با عدالت برخورد نمیکنند، هموار میسازد.
در این مورد همان تأکید منفی که کردم، کافی است. یعنی گفتم که این بحث برای افرادی نیست که بخواهند از این امر استفاده کنند و دنبال عیاشی و تنوع بروند. بلکه آن امر، راهی است برای افرادی که به دلیلی محرومیت پیدا کردهاند و بیشتر برای خانمهایی که بنا به ادله اجتماعی موجود و غیراسلامی بودن جامعه، از کانون خانوادگی (بچه - شوهر) محرومند. این راهحل باید برای آنها طرح شود، نه به عنوان وسیلهای برای عیاشی. اگر بخواهیم روح این مسأله را تأمین کنیم، باید در اجرا سختگیری کنیم و نگذاریم افرادی با عنوان تعدد ازدواج، دنبال عیاشی بروند و در عین حال، راه را برای خانمهایی که محرومند باز کنیم که اینها هم بتوانند به نیازهای روحی، معنوی و مادیشان برسند. این نکتهای بود که من در دو خطبه روی آن تأکید کردم.
بدیهی است که عدهای هم در صدد سوء استفاده برمیآیند. همه مردم میدانند که چنین حقی در اصل قانون اسلام است. البته شرایطی دارد. شرایط عدالت که ما بهآن اشاره کردیم و در قرآن هم میفرماید: "وَ اِنâ خَفâتُمâ اَلاّû تُقâسطُوا فِی اâلیَتûامûی فَانâکِحُو امûا طûابَ لَکُمâ مِّنَ النِّسûاءِ مَثâنûی وَ ثُلاûثَ وَ رُبûاعَ فَاِنâ خِفâتُمâ اَلاّû تَعâدلُوا فَوûاحِدَهً اَوâمûا مَلَکَتâ اَیâمûانُکُمâ ذûلِکَ اَدâنûی اَلاّû تَعُولُوا" (سوره النساء / آیه 3) نگران باشید که ممکن است نتوانید عدالت را رعایت کنید (حتی اگر اطمینان هم نداشته باشید) کافی است که جلوگیری باشد و مانع شرعی داشته باشد. آدمهای عیاش و بیتقویû که شما بهآنها اشاره میکنید، از اول زمینه عدالت در آنها منتفی است. اگر یک محکمه صحیح اسلامی باشد، میتواند جلوی ایشان را بگیرد. بعضی از آقایان عدالت را فقط عدالت اقتصادی تعبیر میکنند.
نه، فتوا این نیست. شرایطی دارد، یک عدالت عرضی در سطح اینکه ناظر ببیند که با دو زن مساوی از هر جهت رفتار شود. تنها نقطهای که در رفتار استثناء شده، مسائل قلبی است که اختیار انسان نیست که بتواند در دل خود، رابطه محبت را مساوی کند. از این که بگذریم، باید از جهات دیگر، با زنان به صورت مساوی رفتار شود. بنابراین کسانی که شما به آنها اشاره میکنید، یعنی آدمهای بیتقوی، اصولا عدالت را نمیتوانند اجرا کنند. بنابراین اگر دستگاه اجرایی و قضایی خوب کار کنند و اسلام درست پیاده شود، چنین موردی نخواهد بود و یا خیلی کم است.
قوانینی که دوام و بقای ازدواج را تضمین میکند، شاید به اندازه خود ازدواج مهم باشد. ما، آماری در دست داریم که نشان میدهد طی دو ماه گذشته حدوذ 700 مورد طلاق در دادگاههای مدنی طرح شده که متأسفانه درصد بالایی از آن به اقشار مذهبی و بچههای جوان مذهبی مربوط میشود. بهنظر میرسد که این بنبستها، بدین سبب است که نقش زن و مرد مذهبی در خانواده اسلامی بهاندازه کافی روشن نشده، یعنی مقداری از چهار چوبهای ازدواجهای سنتی گذشته در ذهن زن شکسته و در ذهن مردها هنوز در چهار چوبهای جدید جا نیفتاده و قبول نشده و بنابراین مقداری تنش در محیطهای مذهبی بهوجود میآید که در خیلی از مواقع به طلاق میانجامد.
همان طور که اول گفتم، بحث من در این روالی که الان هست، بحث عدالت اجتماعی است و مسائلی که به نحوی بهعدالت مربوط میشود. تکالیف و حقوق زن و مرد در خانه را در آینده خواهم گفت و مسئولیتها و امتیازاتی که هر یک دارند گفته میشود. نواقص جامعه و اشکالاتی که از لحاظ تربیتی وجود دارد و به دلیل مراعات نکردن آنها مسائل پیش میآید، یا مستقلا بحث میشود و یا ضمن بحثهای دیگر پیش خواهد آمد و مقداری از آن تحقیقآ در بحثهای ما میآید. اینکه تا چه اندازه با وسعت مطرح شود، بستگی به شرایطی دارد که در پی آن پیش خواهد آمد. اگر از برخوردها احساس شود که باید مسألهای روشنتر شود، آن موقع پیش میرویم. به هر حال نظر من این است که در بحث زن و مرد، حتیالامکان باید چیزهایی را که مشکلات خانوادگی را سبب میشوند، توضیح دهم و راهحلهای اسلامی را مطرح کنم و اگر در متن بحث نگنجد، به صورت حاشیه مطرح کنم. سعی میکنم مسائل را بگویم، شما هم میتوانید کمک کنید. از اطلاعاتی که دارید، برنامههایی که در کار خودتان دارید. مسائلی را که فکر میکنید لازم است طرح شود، به من بگویید. تجربه شما، میتواند در بحثهای من بسیار مفید باشد.