مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با مجله «رجعت»
پیرامون: طرح ادغام دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی اختلاف نظرها تروریسم اقتصادی انجمن حجتیه نقش دادگاههای انقلاب اسلامی
س - نظر شما راجع به طرح ادغام دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی در مجموعه دادگستری چیست؟ آیا طرح این مسأله، سبب رکود حرکت انقلابی دادگاهها نمیشود؟
ج - منشأ این پرسش ها، وجود دو بافت مختلفی است که در دادگاه های انقلاب و دادگستری مشاهده میشود. و اما پیشنهاد دهندگان این طرح، قطعاً نظرشان این نیست. چرا که بحث تفاوتها اینجاست که هنوز دادگستری آن طور که باید و شاید، فعال نیست. از این گذشته، تفاوت فراوانی بین کارکنان دادگستری و دادگاههای انقلاب موجود است. اگر این دو ارگان در یکدیگر ادغام شوند، آن وقت نه دادگاهها قادر بهانجام وظایف خود هستند و نه دادگستری.
اگر نظر پیشنهاد کنندگان این باشد که از ادغام این دو ارگان در آینده شاهد حرکت یکپارچه نظام قضایی خواهیم بود، این طرح، قابل توجه و مطلوب به نظر میرسد.
بنظر ما اگر چنین طرحی به مرحله اجرا گذاشته شود، نهاینها میتوانند کار خودشان را انجام بدهند و نه آنها. منتها چون انگیزه این طرح را مفید میدانیم، معتقدیم که باید شرایط مناسبی برای اجرای آن طرح فراهم شود. طبیعتاً اگر این شرایط مناسب باشد و اجرای طرح مخل وظایف این دو ارگان نباشد، همه موافق خواهند بود.
س - سبب اختلاف نظرهای موجود بین مجلس شورای اسلامی، فقهای شورای نگهبان و حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی چیست؟ آیا برای رفع این اختلاف نظرها اقدامی صورت گرفته است؟
ج - این اختلاف نظرها بهاین کلیتی که شما میگوئید، نیست. در واقع این چنین که شما مطرح میکنید و مرادتان هست، اختلافی بین حزب جمهوری و سازمان مجاهدین انقلاب نیست. اختلافی که بین اعضای کم اطلاع سازمان و حزب بر سر مسایل خاصی بهوجود میآید، ممکن است در بین اعضای یک خانواده هم پیش بیاید. این اختلاف بهمعنای اختلاف کلی بین حزب یا مجلس نیست. اختلاف فردی، مشمول اختلاف جمعی نیست.
بنابراین طرح این سئوال، با این صراحت درست به نظر نمیرسد. درست نیست که بگوییم اختلافی بین مجلس و شورای نگهبان است. اختلاف نظر، بین دویست نفر اعضای مجلس بر سر مسایل خاص، آیا بهمعنای اغتشاش و نفاق و تفرقه است؟ مسلماً خیر. اینها بحثهای موجود و لازم بر سر طرح مسایل است. وقتی در مجلس صد و ده نفر به یک لایحه رأی مثبت میدهند، و صد نفر دیگر رأی منفی یا ممتنع، نشاندهنده چیست؟ اختلاف یا تحرک؟ اگر همین اختلاف نظر در بین مجلس و اعضای شورای نگهبان پیش بیاید، باز هم طبیعی و سازنده است. چرا که شورای نگهبان، مصوبات مجلس را از دو جهت بررسی میکند.
اختلافی که از جهت انطباق مصوبهها با قوانین اسلام و شبیه آن در مجلس وجود دارد، ممکن است در شورای نگهبان هم پیش بیاید. فرض بفرمایید که از شش نفر اعضای شورای نگهبان، چهار نفر با مصوبه تصویب شده مجلس موافق، و دو نفر دیگر مخالف باشند. در این صورت، مصوبه به تصویب شورا هم میرسد.
متأسفانه در دو سه لایحه مهم - مثل »اصلاحات ارضی«، »اراضی شهری« و حکم تخلیه خانههای مسکونی مورد اجاره که جنبههای اقتصادی مهمی دارند - اختلاف نظر، نمود زیادی پیدا کرده است. همین اختلاف در مجلس هم هست، ولی در خارج نمودی نیافته است. این قبیل مسایل، یک مقدار به بینشها بستگی دارد. بالاخره هر چه باشد، آنها اهل نظر هستند. بینش انسان همیشه در نظر و رأی او تأثیر میگذارد.
س - واقعیت و مفهوم »تروریسم اقتصادی« را اولین بار جنابعالی مطرح کردید؛ اما علیرغم اینکه این پدیده شوم مهمترین حربه ضدانقلاب شده، متأسفانه تاکنون گام مؤثری در ریشهکن کردن تروریسم اقتصادی برداشته نشده است. مجلس شورای اسلامی در این مورد چه برنامههایی دارد؟
ج - فکر میکنم مسأله تروریسم اقتصادی در رابطه با نظارت و یا اصلاح بعضی از قوانین، ربطی به مجلس داشته باشد. این فساد اقتصادی بهصورتی در جامعه ایجاد شده که مقداری از آن ریشه در قوانین تکامل نیافته و ناقص دارد. و درست در همین زمینه، مجلس شورای اسلامی وظیفه دارد با تدوین قوانین کامل و درست، ریشههای این فساد بزرگ را برای همیشه از درون جامعه اسلامی ما درآورد. البته در بعضی موارد هم دیده شده که عدم جلوگیری از این شرّ مربوط به سوءاجرا میشود. در واقع، بعضی از جاها، قوانین مربوطه وجود دارد اما درست اجرا نمیشود. بنابراین، مجلس موظف است که ناظر بر اجرای قانون باشد.
اما در مورد واژه »تروریسم اقتصادی«؛ منظور من دقیقاً اشخاصی بودند که با طغیان خود علیه مقررات و قوانین موجود، رویههای ضداجتماعی را علیه اقتصاد سالم این جامعه به کار میبرند و با احتکار و قاچاق کالاهای مورد مصرف مردم، نظم را مختل میکنند. حالا اگر مجلس هم صد مورد قانون به تصویب برساند، اینها متأسفانه در کار خلاف خود، پابرجا هستند. حتی دیده میشود که در میان این عوامل فساد، افراد با نیت سیاسی بهامور اقتصادی مملکت خدشه وارد میکنند. اینها با تروریستهایی که علیه حکومت و نظام طغیان میکنند، فرقی ندارند. با این حساب، مجلس هم در مورد این اشرار هیچ نقشی ندارد. غیر از اینکه نهایتاً قوانینی را جهت جلوگیری از خلافهای موجود به تدوین و تصویب برساند.
من فکر میکنم لازم باشد، برنامههایی برای مبارزه علیه اشرار اقتصادی طراحی و تنظیم بشود، تا به انحای مختلف بتوان جلوی طغیان آنها را گرفت. در مواردی که نیاز است با تنبیه، حبس و مصادره اموال جلوی آنها را بگیرم و در مواردی هم که نیاز به قانون دارد، مسئوولین اجرایی به مجلس پیشنهاد طرح و تصویب قانون مربوطه را بدهند. البته اگر هم مجلس احساس نیاز بکند، به عهده دارد که سریعاً جهت مبارزه با تروریسم اقتصادی، لوایح و قوانینی را طرح و تصویب کند. در نهایت، مجلس بهطور عمدهای در اینباره نقش دارد. مجلس است که باید فساد اقتصادی نظام معوج گذشته را بررسی و اصلاح بکند و لازم است که این امر مهم بهصورت طرح و قانون باشد. البته، مجلس هم در این مورد، اقدامهایی از قبیل لایحه ملی کردن تجارت خارجی، طرح اصلاحات ارضی، و یا لایحه اراضی شهری را انجام داده که در حکم مبارزه علیه فساد اقتصادی هستند.
س - مسألهای که این روزها در جذب یا اخراج افراد نظامی و دولتی نقش دارد، وابستگی یا عدم آن به »انجمن حجتیه« است، نظر شما درباره »انجمن حجتیه« چیست؟
ج - نظر خود را پیشتر هم گفتهام. قبل از پیروزی انقلاب، انجمن حجتیه با مبارزه مخالف بود. ما هم به همین دلیل آنها را قبول نداشتیم. برنامههای سازنده آنها بسیار محدود بود. بهخاطر عدم مبارزه، به وضعیت موجود تن میدادند. به بچهها تربیت دینی میدادند، ولیکن حداکثر مبارزه آنها برای احقاق حق مسلمین، مبارزه با بهاییها بود. این نحوه مبارزه در آن روزگار، نه ربطی به اصل مبارزه اسلامی داشت و نه به نظر ما صحیح میآمد. چرا که رژیم شاه بهاییها را تقویت میکرد. بعد برای اینکه کسی فکر مبارزه با رژیم را نداشته باشد، برای رد گم کردن، دست انجمن را باز میگذاشت. اما ببینید، وقتی که بهاییها دور و اطراف رژیم هستند، اصل قضیه خدشهدار میشود. در واقع آدمهایی مثل »سپهبدایادی« که طبیب مخصوص شاه بود، یا آن طور که شایع بود »روحانی« وزیر آب و برق، »سمیعی« وزیر جنگ »ثابتی« همه کاره »ساواک« بهایی بودند. در این صورت، معلوم بود که رژیم با بهاییت مخالفتی ندارد. از طرف دیگر، برای اینکه رژیم نشان بدهد که با بهاییها مخالف است، به انجمن اجازه فعالیت داده بود. رژیم میخواست که انجمن بهعنوان مخدری باشد که جوانان علاقهمند بهاسلام را دور خودش جمع کند. چرا که میدانست، انجمن با اسم اسلام عمل میکند، اما با رژیم مخالفت و مبارزهای نمیکند. ما با این برخورد منفعلانه مخالف بودیم و اساس کار آنها را قبول نداشتیم. غیر از این، سابقه بد دیگری از انجمن نداریم.
حالا که دیگر انقلاب پیروز شده است، حکومت با بهاییها مخالف است. »انجمن حجتیه« هم دیگر بهآن شکل عمل نمیکند. تا آنجایی که ما خبر داریم، جذب جامعه شدهاند. چون مؤمن و متدین هستند. مشغول بهخدمت نیز شدهاند. در حال حاضر فکر نمیکنم صلاح باشد که مزاحم کار آنها بشویم. امروز دیگر اوضاع فرق کرده و آنها باید تشویق شوند. آنها از جمله افراد متدینی هستند که در همه جا میتوان از نیروهایشان استفاده کرد.
س - نقش دادگاههای انقلاب که به مثابه دژ محکمی علیه ضدانقلاب است. در تثبیت اوضاع، تا چه حد میتواند مؤثر باشد. در ضمن شما چه پیامی جهت برای مسئولین دادگاهها و دادسراهای انقلاب دارید؟
ج - اینکه تا چه حد میتوانند مؤثر باشند، باید بگویم خیلی؛ اما چند نکته کلی را باید در این باره مطرح کنم.
در اسلام جهت تثبیت اوضاع و اصلاح فاسد، تنها کیفر و مجازات کافی نیست. بلکه اسلام نود درصد از مسایل را ریشهای حل میکند. تعلیم و تربیت و ارشاد، مهمترین عوامل اصلاح را تشکیل میدهند. ده درصد باقیمانده مربوط است به مجازاتها که شیوه صحیح آن را دادگاههای انقلاب انجام میدهند. سرعت عمل در بررسی و صدور حکم نهایی، یکی از مهمترین نکات مثبت این دادگاههاست. در واقع نباید گذاشت اینگونه مسایل کهنه شوند. چرا که مجرم احساس امنیت میکند. این برخورد اصلاً درست نیست و این شیوه قضا باید منسوخ شود. بهاین ترتیب روشن است که اگر دادگاههای انقلاب نبودند، در تثبیت اوضاع هیچ کاری انجام نشده بود. دادگاههای انقلاب در امر مبارزه و تصفیه مفسدین، بسیار خوب عمل کردهاند. اگر اینها نبودند، مسلم بود که در مبارزه با تروریسم در میماندیم. یا همان طاغوتیها میآمدند و خانههای دولت و ادارهها را غصب میکردند. دادگاههای انقلاب در امر تصفیه عناصر باقیمانده رژیم پهلوی بهموقع عمل کردند. اگر اینها از شبکه نظام حذف نمیشدند، امروز مدعی میز وزرا هم میشدند. همان طور که در مراکز و دانشگاهها دیدهایم، دادگاههای انقلاب در حد خودشان نقش بسزایی برای تثبیت اوضاع انقلاب داشتهاند.
مهمترین نکتهای که میتوان در مورد نحوه عملکرد دادگاههای انقلاب متذکر شد، رعایت جنبههای ظریف قضاوت است. جنبههایی که خدای ناکرده در آینده تاریخ، دادگاهها را مظهر خشم ملت و انقلاب تلقی نکنند. برای رعایت رأفت اسلامی و قضاوت زیرکانه، میتوان چنان عمل کرد که چهره دادگاهها در عین قاطعیت، رئوف هم باشد. در جایی که مثلاً میتوان مجرم را به محکمه وجدان خودش سپرد و طوری عمل کرد که او در عین کتمان حقایق در محضر دادگاه احساس کند رفتار منصفانهای با او شده است، مطمئن باشیم که نتیجه مثبت این ظرافت و رأفت را خواهیم دید. در واقع اگر برای کار خود دلیل درستی بیاوریم و مسایل را به مردم شرح بدهیم، حتی بستگان مجرم و خود او خواهند دانست، رفتار و قضاوت خلاف عدلی با او نشده است. این مهمترین تذکری است که برای دادگاههای انقلاب باید بگویم. اگر دادگاهها علت صدور احکام را برای مردم توضیح بدهند، آنها نه تنها خوشحال و راضی خواهند شد، بلکه تبلیغ بدی هم نخواهند کرد. این عمل میتواند از جوسازیها و تبلیغات سوء علیه دادگاههای انقلاب جلوگیری کند. در این صورت است که با صدور احکام انقلابی، »فصل خصومت« هم تشریح میشود. فصل خصومت همانجایی است که در برابر تجاوز از حق میتوان بدون گذشت و چشمپوشی، سرعت و قاطعیت هم نشان داد. در اینجا اگر علتها توضیح داده شوند، وجدانهای بیدار نمیتوانند به قاطعیت و اعمال تنبیه یا قصاص از سوی دادگاههای انقلاب ایرادی وارد کند.
برای اینگونه اقدامهای فرهنگی و اجتماعی در کنار دادگاهها، یک مجلهای نیاز هست که در آن فلسفه احکام اسلام را برای جامعه توضیح داده و تشریح کند. حتی در آینده اگر از حجم کارها کم بشود، میتوان جلسههای علنی در دادگاهها برقرار کرد. یعنی مردم ناظر بر کیفیت قضای اسلامی باشند. ما باید اعتراف کنیم که چون از قبل آماده نبودهایم، نواقص فنی داریم. هنوز فاقد تجربه کافی هستیم. ولی صلاحیت روحی و عملی قضات و مسلمان، این بی تجربهگیها و انتقال تجربههای مفید بهدیگران باشیم. مجله آموزشی در بین دادگاهها میتواند این نقش اساسی را به عهده بگیرد. بههر صورت این اولین نوع قضاوت اسلامی است که در جمهوری اسلامی دیده شده و لازم است در عمل، تجربه آبرومندی از آب در آید. نباید کاری کنیم که این تجربه، غیرقابل تکرار شود. انشاءاللّه.