○ بسمالله الرحمن الرحیم. نشریه حکومت اسلامی در آستانه بیست و پنجمین سال اقامه نمازجمعه در نظام جمهوری اسلامی یک شماره ویژه به موضوع نمازجمعه اختصاص داده است تا مسائل متنوع فقهی، سیاسی و اجتماعی نمازجمعه را مطرح کند. به نظر می رسد نمازجمعه حتی در این زمان جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. شاید بتوان به این وسیله بر اهمیت و جایگاه، این فریضه عبادی- سیاسی تأکید بیشتری کرد و انگیزه و اهتمام بیشتری در حوزههای علمیه و جامعه به نمازجمعه ایجاد نمود. قاعدتاً در این مجموعه باید با یکی از کسانی که از ابتدا در سنگر نمازجمعه حضور فعال داشته، گفتگویی انجام میدادیم. به همین دلیل خدمت شما رسیدیم تا از محضرتان استفاده کنیم.
به عنوان نخستین سؤال، استحضار دارید که نمازجمعه در بین اهل سنت از اهمیت فراوانی برخوردار است. آنان مقیّد به حضور در نمازجمعه هستند، ولی شیعیان علی رغم آنکه به اهمیت نمازجمعه واقفند و تعدادی از فقیهان شیعه هم قائل به وجوب تعیین نمازجمعه در عصر غیبت هستند، اهتمام لازم را نسبت به اقامه و حضور در نمازجمعه نداشتهاند، به طوری که بعضی از اهل سنت شیعیان را مورد طعن قراردادهاند که چرا این فریضه را ترک میکنید؟ درباره علل و عوامل این مطلب توضیح بفرمایید.
● بسمالله الرحمن الرحیم، از نمازجمعه که بگذریم، در نمازهای روزانه هم توده مردم در اهل سنت به حضور در مساجد و جماعات تقیّد بیشتری دارند. در این خصوص باید فکر و تأمل کرد که چرا چنین است؟ درباره نمازجمعه میتوان وجوهی را ذکر کرد که چرا این تفاوت بین شیعه و اهل سنت وجود دارد.از صدر اسلام که ائمه اطهار(ع) منزوی شدند، اهل سنت نمازجمعه را به عنوان یک منصب حکومتی اقامه میکردند، خلفا در نمازجمعه حاضر میشدند، امام جمعه نصب میکردند و این اصل را همواره مراعات میکردند و چون حکومت همیشه در اختیار آنها بوده، طبیعاً نمازجمعه هم همواره برپا میشده و فکر میکنم غیراز مذهب حنفی، بقیه مذاهب این سنت شرط حضور حاکم یا نماینده او را لازم نمیدانند. البته در مقاطع کوتاهی شیعه به حکومتهایی مانند عصر آل بویه، حمدانیان و فاطمیان گرچه شیعه دوازده امامی نبودند، رسیده، ولی معمولاً حکومتها در اختیار اهل سنت بوده است. به طور طبیعی وقتی نمازجمعه را وظیفه دینی و سیاسی خود دانسته و شخصیتها و وجوه قوم در آن حاضر میشدند و شرکت نکردن در نمازجمعه یک مخالفت سیاسی تلقی میشد، توده مردم به حضور در نمازجمعه علاقهمند میشدند و در آن شرکت میکردند. فتاوای علمایشان هم جدّیتر از علمای ما بوده، یعنی قائل به وجوب نمازجمعه بودند و نمازجمعه به جای نمازظهر خوانده میشد و کفایت میکرد. مجموعه این عوامل یعنی سابقه تاریخ اهل سنت، عقاید و شرایط سیاسیشان باعث شده که نمازجمعه به عنوان یک وظیفه دینی و یک سنت در مساجد و مصلّاها برگزار شود و مردم نیز خود را مکلّف به حضور در آن بدانند. آن سابقه تاریخی، سنت و شرایط سبب میشد که مردم در نمازجمعه حاضر شوند. ولی در میان شیعیان چنین نبوده تا مقیّد به اقامه نمازجمعه و حضور در آن باشند. البته در زمان برقراری حکومتهای شیعی که منصب امامت جمعه هم بوده، مردم شرکت میکردند، ولی هیچگاه رابطه بین مردم و حکومتهای گذشته یک رابطه عقیدتی و دینی نبوده است.
هر وقت هم برگزار میشد، توده مردم شرکت نمیکردند. مثلاً در زمان پهلوی که یادمان هست یا قبل از آن در زمان قاجار، امامت جمعه یک منصب تشریفاتی بود و عده کمی شرکت میکردند. پس علل و عوامل این وضعیت تاریخی در بین شیعیان روشن است.ولی درایران نسبت به بعداز استقرار نظام جمهوری اسلامی باید بحث کرد.
○ آیا عواملی که بر شمردید، میتواند از عوامل تاثیرگذار در فتاوای فقهی فقهای شیعه هم شمرده شود؟ آیا اینکه فقیهان شیعه در عصر غیبت غالباً قائل به وجود تخییری هستند، و حتی برخی آن را مشروع نمیدانند، و نظریه وجوب تعیینی برای نخستین بار توسط شهید ثانی مطرح شده، از این عوامل تاثیر پذیرفتهاند؟
● چون در شیعه مبنا این است که نمازجمعه منصب حکومتی است، نمیتوان گفت فقط شرایط، تاثیر گذار بوده است، اصلاً مبانی اقتضا میکند که در عصر غیبت که شیعه دارای حکومت مشروع نبوده، نمازجمعه واجب تعیینی نباشد.
○ البته تعدادی از فقها معتقدند که وجوب نمازجمعه مشروط به حضور سلطان عادل نیست، همین که شرایط عادی نمازجمعه فراهم شد، اقامه آن واجب است.
● من سیر تاریخی این نظریه را ندیدهام، ولی معروف بین فقها آن است که نمازجمعه را یا حاکم یا منصوب از جانب او باید برگزار کند. در زمان خودمان، پیش از انقلاب، آیتالله اراکی نمازجمعه را واجب میدانستند و اقامه میکردند. عدهای هم شرکت میکردند و از طرف کسی هم منصوب نبودند، ما هم گاهی شرکت میکردیم. آیتالله منتظری هم چنین نظری داشت. ولی مبسوطالید بودن را شرط میدانست . در زندان اوین که بودیم، ایشان به فکر اقامه نمازجمعه افتادند، عدهای از علما هم در آن بندی که با ایشان بودند، نمازجمعه میخواندند، ما هم شرکت میکردیم. سی، چهل نفر بودیم. ساواک فهمید که این نماز معنای سیاسی دارد، چون ایشان خطبه میخواندند و در خطبه هم گاهی سخنان سیاسی میگفت، آنها هم که در بند یا جاسوسی و یا میکروفون و امثال آن داشتند، جلوگیری کردند و تعطیل شد. معلوم شد که مبسوط الید نیستیم. شنیدم ایشان بعد از انقلاب هم که احیاناً میخواست در نمازجمعه شرکت نکند، مسافرت میرفت. چون واجب تعیّنی میدانست و میخواست با سفر تکلیف ساقط شود. پس اینگونه نظرات همیشه بوده که بعضی جایز نمیدانستند، یا بعضی واجب تعیینی میدانستند بدون آنکه وجود حکومت مشروع را شرط بدانند. گویا جامعترین بحث را در این خصوص مفتاحالکرامه دارد و پس از بحثهای طولانی و نقل اقوال، نتیجه میگیرد که در صورت وجود امام معصوم یا نایب خاص ایشان به اجماع علما، نمازجمعه واجب عینی است و در غیراینصورت چهار قول بین علمای شیعه وجود دارد: 1- وجوب عینی 2- حرمت 3- وجوب تخییری با وجود فقیه جامعالشرایط 4- وجوب تخییری بدون شرط فقیه جامعالشرایط و در صورت امکان انعقاد جماعت با حضور پنج نفر و بیشتر. فتوای امام راحل و اکثریت فقهای عصر ما هم همین وجوب تخییری است.
○ با توجه به اینکه تعدادی از فقها بعد از شهید ثانی، بخصوص اخباریها که به ظاهر روایات تکیه میکنند، قائل به وجوب تعیینی نمازجمعه هستد و حتی در زمان صفویه رسالههای فراوانی در اثبات وجود تعیینی و همینطور در نفی آن نوشته شده، احتمال میدهید که شرایطی که شهید در جبل عامل در آن بسر میبرده، و شیعیان از سوی اهل سنت سرزنش میشدند، در فتوای ایشان تاثیر گذاشته باشد؟
● احتمالش داده میشود، فکر میکنم در زمان شهید ثانی که حکومت مرعشیان در مازندران و سربداران که به فکر حکومتی بر محوریت فقیه بودند، نامزدشان شهید ثانی بوده است. شهید هم دارای شخصیت سیاسی بوده ، نمازجمعه برایشان پیام دیگری داشته است. در عین حال باید پیرامون این موضوع بررسی کرد که چرا ایشان قائل به وجوب تعیینی شده و با توجه به اینکه روایات در اختیار همه فقها بوده است، چرا ایشان به چنین دیدگاهی رسیده است؟
○ غرض این بود که احتمالاً این فرض که عصر غیبت، حکومتی اسلامی بر محوریت فقیه عادل تاسیس شود، مد نظر فقهای ما نبوده و تصوّر اینکه چنین حکومتی تشکیل شود و بتوانند و در پرتو او نمازجمعهای برپا کنند، دور از دسترس بوده است. مثلاً وحید بهبهانی در زمانی میزیست که حکومت وقت، شیعیان را در برگزاری شعائر مذهبی آزاد گذاشته بود. ایشان با اظهار خشنودی از این وضع، از اینکه شیعیان بتوانند نمازجمعه را برپاکنند، از محالات میداند. هم اکنون که نظام جمهوری اسلامی برپا شده، آیا احتمال نمیدهید که اگر فقهای ما بار دیگر به ادله و منابع مراجعه کنند، حکم نمازجمعه تغییر یابد و وجوب تعیینی آن تقویت شود؟
● این مساله از زمان طلبگی برای ما مطرح بود، آیه قرآن هم خیلی در این زمینه محکم و صریح است. از مردم میخواهد که وقتی نمازجمعه اقامه شد، حضور پیدا کنند. این تأکید درباره عبادات دیگر به چشم نمیخورد. البته فقهایی که وجوب تعیینی نماز جمعه را قبول ندارند، میگویند: مفهوم از آیه این است که اگر نمازجمه با شرایط وجوب تشکیل شود، تکلیف مسلمانان است که در آن شرکت کنند و یکی از شرایط وجوب تعینی حضور امام معصوم یا نائب خاص ایشان است. اما قائلان به وجوب تعیینی این توجیه را نمیپذیرند. علاوه بر آن، آثار سیاسی و اجتماعی آن را در مباحثمان مطرح میکردیم. تمایل طلبههای مبارز به این جهت بود که این کاش نمازجمعهای که اسلام خواسته، میداشتیم. در نماز آیتالله اراکی هم که شرکت میکردیم و به ایشان علاقه و اعتقاد داشتیم، همواره در این فکر بودیم. هم اینکه نمازجمعه همیشه تحت سلطه کافر یا فاسق برگزار میشده و فقها هیچگاه بسط ید نداشتند، موجب میشود که برگزاری نمازجمعه با شرایط خاص خودش غیرعملی تلقی شود که نمیتوان به اهداف نمازجمعه رسید، والّا فقیه جامعالشرایط که همیشه بوده و میتوانستند با امامت او نمازجمعه بخوانند. این روحیه همواره بین طلبههای مبارز و نیروهای زندهتر حوزه بود. ولی چون واقعاً فکر میکردیم که عملی نیست. به دنبال بحث فقهی آن نرفتیم تا ببینیم آیا به وجوب عینی میرسیم یا نه؟ بنابراین کاملاً این احتمال را میدهم، ولی چون بدنبال بحث فقهیاش نرفتم و از این زاویه بررسی نکردم، الان نظر خاصی ندارم. ولی از قرآن که شروع میکنیم، فکر میکنم جای یک مطالعه همه جانبه باقی است. با وجود فتاوای صریح امام راحل و اکثریت فقهای عظیمالشان عصر، تکلیف مردم روشن است. اما جای بررسی عمیقتر در شرایط وجود حکومت اسلامی یا آزادیهای نسبی در سایر کشورهای اسلامی خالی است.
○ بعضی از فقهای معاصر مثل شهید صدر و بعضی از شاگردان ایشان قائل به وجوب تعیینی هستند. مرحوم آیهالله خویی و بعضی از شاگردان ایشان نیز هرچند اقامه آن را واجب تعیینی نمیدانند، ولی در صورت اقامه با شرایط، حضور بر مردم واجب است، اگر هم فتوا ندادهاند، بنا بر احتیاط واجب حضور را لازم میدانند.
● آقای صدر در گذشته شبیه وضعیت ما را داشتند و اواخر حتی قدری بدتر از شرایط ما تحت سلطه حکومت جباری زندگی میکرد. همان تفکری که آقای صدر را به این نظر رسانده، آقای منتظری را هم در آن روز به این نظر رسانده بود. عدّهای از علمای مبارز و سیاسی و فضلای عصر چهل، پنجاه سال اخیر به چنین نظری رسیدند، ولی شرایطی نداشتند که آن را بنویسند و بیان کنند. ولی الان فرصت مناسبی برای یک کار پژوهشی جمعی و جدّی در این زمینه است که چند تن از علما و مراجع ما انجام دهند.
○ حال که نظام جمهوری اسلامی تاسیس شده که فقیه جامع شرایط در رأس آن قرار دارد. ولی بعد از بیست و پنج سال در حوزههای علمیه، نمازجمعه جایگاه واقعی خود را در حوزههای علمیه و در میان مردم پیدا نکرده است. یعنی مردم آنگونه که به نماز فردی خودشان اهتمام دارند، به نمازجمعه اهمیت لازم را نمیدهند. به نظر شما چرا ما در چنین وضعیتی قرار داریم؟
● اولین علتش این است که فتاوای علمای ما آن را واجب تعیینی نمیداند. نمازهای دیگر به صورت فرادی یا به جماعت واجبند، ولی این نماز به عنوان وجوب تخییری مطرح است. لذا اگر همه شرایطش فراهم و با سلیقه سیاسی و اجتماعی افراد مناسب بود، شرکت میکنند. پس مهمترین علت جدّی نگرفتن آن، این است که هنوز به عنوان یک عبادت مستحب مطرح است. قطعاً اگر علمای ما به وجوب تعیینی برسند که در محدوده شعاع دو فرسخی بر همه واجب تعیینی باشد، خیلی بیش از این مقدار شرکت خواهند کرد.
نکته دوم این است که در اقامه نمازجمعه بعد از پیروزی انقلاب ، فراز و نشیب داشتهایم. در اوائل انقلاب مردم به خاطر آرزوی دیرینهشان در خصوص اقامه شعائر مذهبی، برای حضور در نمازهای جمعه عطش داشتند. شرایط سالهای اول انقلاب و شور و اشتیاق مردم به حضور در مراسم انقلابی بیش از الان بود و رفته رفته کمتر شد. نگرانیها نسبت به سرنوشت انقلاب در جامعه زیاد بود و مردم سعی میکردند با حضور خود انقلاب را تقویت کنند. ولی الآن آن ضرورت را احساس نمیکنند.
اوایلی که آیتالله طالقانی(ره) نمازجمعه را شروع کردند، شرایط خاصی بود، مجموعة کسانی که میخواستند ایشان را تقویت کنند، به حضور در نمازجمعه عنایت داشتند، حضورشان در نمازجمعه به خاطر گرایش خاص سیاسیشان بود که باعث شد بسیاری از افراد و جریانهای سیاسی به نمازجمعه بروند و رسانههایی هم که با خط امام میانه خوبی نداشتند، در ترویج آن فعال شدند. طبعاً آنها بعدها در نمازجمعه شرکت نکردند. البته بعضیها جایگزین شدند.
عوامل مختلفی وجود دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد. الآن هم اگر شرایط بهتری فراهم شود، نمازجمعه میتواند با شکوهتر از آنچه که هست، برگزار شود. اگر خطبهها واقعاً خطبههای روز باشد، حرفهای نو و محکم و مستدل مطرح شود، سیاست روز مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، در کنار نمازجمعه فعالیتهای جنبی برای ایجاد جاذبه تدارک دیده شود، میتوان نمازجمعه را بسیار باشکوهتر برگزار کرد.
○ حضرتعالی در یکیاز سخنرانیهایتان نمازجمعه را یکی ازنشانههای مردمی بودن نظام دانستید، لطفاً این مطلب را مقداری توضیح دهید.
● نماز جمعه با شرایط و خصوصیاتی که در فقه شیعه مطرح شد، نشانة بسیار بارزی از مردمی بودن حکومت اسلامی است. با توجه به منصب حکومتی بودن نمازجمعه، حاکم باید از چنان صلاحیتی برخوردار باشد که امامت جمعه را برعهده بگیرد، خطیب جمعه باشد و مردم به او اقتدا کنند. چگونه ممکن است حاکمی مردمی نباشد، ولی مردم او را به عنوان امامجمعه بپذیرند، هر خطبة او را به عنوان یک رکعت نماز بدانند و به او اقتدا کنند؟ ارتباط بین مردم و حاکم باید آن قدر نزدیک و صمیمی باشد و در عمق جان مردم نفوذ داشته باشد که مردم به او اعتقاد داشته باشند، سخنان او مستند به آیات قرآن و کلمات ائمه باشد. یعنی برای مردم حجت و سند باشد و تکلیف خود را در طول هفته از او بگیرند و تحلیلهای او را بپذیرند. حقیقتاً چنین رابطة محبتآمیز بین حاکم و مردم از سرمایههای ارزشمندی است که در مکاتب دیگر به چشم نمیخورد. نمازجمعه از چنین جایگاه و پایگاهی برخوردار است و در حقیقت رابطه صمیمی بین مردم و حکومت در آن متبلور است. تعبیر «نماز عبادی ـ سیاسی» برای نمازجمعه از زیباترین و دقیقترین تعابیر است. به نظر میرسد که خداوند حکیم که شارع و قانونگذار و آگاه مطلق از شرایط آیندة تاریخ است. و میدانستند که حکومتها به سمت مردمیتر شدن پیش میروند و حقیقتی را در مجموعة معارف دین به نام نمازجمعه تعبیه کرده که نشان پیوند عمیق مردم و حکومت باشد و نوعی اعجاز در قانونگذاری است. وقتی در محدوده شعاع دو فرسخی فقط در یک مرکز نمازجمعه برگزار میشود و مردم هم مکلّف به حضور در آن باشند، معلوم است که چه اجتماع باشکوهی در هر هفته به وجود میآید و مسائل روز و مشکلات و خواستههای مردم از زبان شخصی عادل و عالم و محبوب مطرح میشود که طبعاً مورد تایید اکثریت نمازگزاران است. جلوهای بینظیر از شکوه و ابهت حرکت مردمی دارد و اگر سایر مستحبات و خواستههای اسلامی در آن برنامهها ضمیمه شود، پشتوانه عظیم مردمی برای نظام اسلامی است.
○ استحضار دارید که در زمان جنگ نمازهای جمعه چقدر در تقویت روحیه مقاومت مردم مؤثر بود، در هر مقطعی ممکن است چنین خطرات و بحرانهایی برای نظام پیش بیاید، لذا واقعاً حفظ و تقویت پایگاههای نماز جمعه اهمیت دارد. در این زمینه توضیح بیشتری بفرمایید.
● حقیقتاً بُعد سیاسی نمازجمعه در بین عبادات بسیار بالاست. نمازهای دیگر مثل نمازهای جماعت نیز دارای بعد سیاسی هستند، اصولاً نماز در سکوت و خلوت میتواند با حضور قلب بیشتری اقامه شود، ولی این همه تأکید بر حضور در مسجد و جماعت نشانگر جهات سیاسی و اجتماعی نمازجماعت است. شرایطی که در نمازجمعه وجود دارد، نشان میدهد که در این نماز بُعد سیاسی و اجتماعی خیلی قویتر است. اینکه مردم در شعاع دو فرسخی در یک محل اجتماع کنند، امام جمعه دارای شرایط خاصی باشد، اینکه دو خطبه در آن تعبیه شده، خطبه هم با ذکرگفتن تفاوت دارد، قید هم شده که ضمن طرح مسائل عقیدتی و عبادی، مسائل روز در آن مطرح شود و تأکید فراوان بر تقوا، همگی نشانة این حقیقت است که بُعد اجتماعی و سیاسی نمازجمعه خیلی قوی است. البته ممکن است بر لفظ تقوا تکیه کنیم، ولی من از همان ابتدا که نماز جمعه را شروع کردم، بررسی کردم و معتقد شدم که باید محتوای خطبهها مردم را به تقوا برساند. حتی یک روز در این زمینه با حضرت امام بحث کردم. ایشان فرمودند: «ما تابع ادله هستیم.» ما و مردم هم که مقلّد ایشان بودیم، به نظر ایشان عمل میکردیم.
به هر حال این یک بحث دیگر است. آنچه ادلة نماز جمعه نشان میدهد این است که در اسلام بخصوص مکتب تشیّع برای نمازجمعه یک حساب سیاسی خاصی باز شده است. پایگاهی که در آن همراه با حالات دینی، تعبّد و اخلاص توجه به خداوند، باید مسائل سیاسی روز در جمع نمازگزاران مطرح شود، از سازندهترین کارها برای جامعه است، هم از بعد انسان سازی، که باعث رشد و تعالی مردم میشود، و هم به لحاظ سیاسی که باعث ایجاد اتحاد در میان مردم و به نمایش درآمدن شکوه نماز و جامعه اسلامی در برابر دیدگان افراد میشود. مثلاً آیاتی از قرآن که میفرماید: «خذوا زینتکم عند کل مسجد» احتمالاً ناظر به شکوه اجتماع اسلامی باشد. نظر محکم تفسیری این است. از نظر ظاهری هم کلمة «زینت» لباس فاخر و امثال آن نیست، بلکه چیزی است که انسان با مشاهدة آن لذت ببرد و در منظر انسان زیور باشد. البته ممکن است مصادیقش در زمانهای مختلف و در شرایط گوناگون مختلف باشد، ولی باید منظرة دلپذیری در اجتماعات و مساجد باشد. از معارف اسلام میفهمیم که این مکتب، میخواهد، دین و حکومت متکی به مردم باشد و واقعاً با دل مردم سروکار داشته باشد، نه اینکه با ترس و وحشت و تحمیل خفقان بخواهد در میان مردم حضور داشته باشد. نمازهای جمعه نشاط مردم را تأمین میکنند، غیر از نمازهای جماعت روزانه، نماز جمعه هفتگی است و در شهرهای بزرگ چند ساعت وقت فراغت مردم را به صورت سازنده در روز جمعه پر میکند.
فلسفهای که در نمازجمعه هست، ارزش آن را دارد که بهای بیشتری برای آن قائل شویم. اما اینکه چگونه بها دهیم؟ نوعی کار عرفی، فنی و هنری است. باید صحنه نمازجمعه را به گونهای طراحی و تنظیم کنیم که بخشهای مختلف آن، بخصوص برای جوانان، جاذبه داشته باشد و با علاقه در آن حضور پیدا کنند. میتوان علاوه بر موارد یاد شده، پیش از نماز، بعد از نماز و در کنار نماز – برای آنها که حضور پیدا میکنند- برنامههای جنبی و فرهنگی تدارک دید. در گرما، سرما، باران و آفتاب اذیت نشوند. تمیز و پاکیزه باشد، از نظر فیزیکی فضای نمازجمعه برای مردم فضای بسیار مطبوعی باشد.
در طراحی مصلّای تهران چنین چیزهایی در نظر ما بوده است، اگر همة اهدافمان از نظر فیزیکی درست شود، میتوان اینگونه برنامه را تدارک دید. از نظر محتوا خطبهها با مطالعه و آمادگی باشد، خطیب جمعه اطلاعات کافی داشته باشد، بر امور دنیا، منطقه و کشور مسلط باشد، نیازهای مردم و مشکلات آنان را بداند. با تقدّسی که امام جمعه دارد، وقتی از طریق تریبون نمازجمعه مسائل دنیای اسلام را با نمازگزاران در میان میگذارد و مردم احساس کنند که دردهایشان و راه حل آنها در این اجتماع بزرگ مطرح میشود، خیلی تشویق میشوند که حضور پیدا کنند. اگر خودشان هم مشکلی نداشته باشند، برای اصلاح مشکلات دیگران و جامعه حاضر میشوند. من فکر میکنم اگر هنرمندانه برنامهریزی شود تا نمازهای جمعه جاذبه داشته باشد، میتوان حضور بیشتر مردم را انتظار داشت. الان نمازجمعه از بهترین تریبونهای رودررو و مشافههای است که خیلی اهمیت دارد.
میتوانیم در رادیو – تلویزیون هم حرفهایمان را بزنیم، ولی ارتباط مستقیم با مردم، در فضای معنوی و عبادی نمازجمعه، تفاوت زیادی دارد. حال و روحیهای که این فضا به نمازگزار میدهد و زینتی که برای محیط مهیا میکنیم، بیان مطلب صریح از زبان کسی که مردم به او اقتدا می کنند و قاعدتاً او را قبول دارند، تأثیر دیگری دارد.
به خاطر دارم اوایل انقلاب که آیتالله طالقانی نمازجمعه را اقامه میکردند، گروههایی مثل جبهه ملی، نهضت آزادی، متجددین و منافقین که در آن مقطع جبهه واحدی را تشکیل میدادند و بیشتر اطراف آیتالله طالقانی جمع شده بودند- گرچه آیتالله طالقانی متعلق به انقلاب و دارای افکار و اندیشه انقلابی بودند و به همین دلیل حضرت امام، ایشان را به امامت جمعه نصب کرده بودند - ارتباط این طیف با ایشان بهتر از ما بود، در آن مقطع با کارهایی که انجام دادهاند، تا حدودی به نماز جمعه جاذبه و شکوه دادند. در روزنامهها هنرمندانه مینوشتند، اگر در حاشیه نمازجمعه اتفاقی میافتاد، مینوشتند، کسانی که مطلع میشدند، هفته بعد شرکت میکردند تا خودشان مشاهده کنند. صفوف اول نمازجمعه شکل خاصی بود.
در مرحلة بعد که مسائل انقلاب یک طرفه و روشن شد، این طیف در نمازجمعه شرکت نکردند و نیروهای خوب و مخلص انقلاب باقی ماندند. به هر حال من فکر میکنم میتوان در تهران و شهرستانها در ستادهای نمازجمعه، افراد هنرمند و کسانی که گرایش تبلیغی جامعهشناسی را خوانده باشند و اطلاع رسانی علمی را به خوبی بدانند، حضور یابند و با شیوههای روز دنیا مخاطبان بیشتری را جذب کنند. باید در آینده در این زمینه کار و تلاش شود.
○ رضایت مردم از حکومت و کارگزاران حکومت چه میزان در استقبال مردم از نمازهای جمعه تأثیر دارد؟
● قطعاً تأثیر دارد، چون خطیب و امام جمعه از نطر مردم یکی از پیشانیهای نظام است. طبعاً کسانی که از نظام ناراضی باشند، میفهمند که نمازجمعه ترویج نظام است و حاضر نیستند سیاهی لشکر این نظام باشند و شرکت نمیکنند. البته الان افراد زیادی هم که علاقمند و مخلص نظام هستند، شرکت نمیکنند، حداقل برای کسانی که با نظام هماهنگ هستند، باید شرایطی را فراهم کنیم تا با اشتیاق شرکت کنند. اگر تنوّعی ایجاد کنیم، حتی ممکن است افرادی که خیلی هم با نظام خوب نیستند، به خاطر حضور در نمازجمعه شرکت کنند. مطمئناً نیازمند یک کار هنرمندانه است. البته ممکن است یکی از عوامل عدم حضور هم پخش خطبهها از صدا و سیما باشد که افرادی به شنیدن و دیدن نمازجمعه از این طریق اکتفا کنند، ولی با توجه به اینکه افراد زیادی هم هستند که نمیتوانند در نمازجمعه شرکت کنند و از طریق صدا و سیما استفاده میکنند، نمیتوان گفت پخش نکنند، چون فایده پخش کردن خطبهها بیشتر است.
○ علاوه بر این جهات عرفی، از سیره پیامبر (ص) و حضرت امیر (ع) نیز میتوان نکاتی را استخراج کرد. آنها خطبههای نماز را خیلی کوتاه ایراد میکردند. یا در بعضی از روایات آمده که وقتی امام، قاضی، مدعی، مدعی علیه، و ضارب الحدود بین یدی القاضی که آمدند، باید نمازجمعه برگزار شود. احساس میشود که حضور فعال کارگزاران نظام تاًثیر فراوانی در ترغیب مردم به حضور در نمازجمعه دارد و ارتباط نزدیکی بین مردم و مدیران کشور برقرار میشود و تأثیر عمیقی بجا میگذارد، مردم میتوانند در همین مراسم پارهای از مشکلاتشان را با آنها مطرح کنند.
● من در صدد نبودم همه عواملی را که در حضور بیشتر مردم مؤثر است، بیان کنم. اگر کسی بشمارد، خیلی بیشتر از اینهاست. ممکن است انسان بتواند یکصد عامل را بشمارد. هر دو نکتهای که شما مطرح کردید، از عوامل تأثیر گذارند. در گذشته مسئولان بیشتر حضور پیدا میکردند. البته همه در صفوف جلو نمینشستند که معلوم باشد و بسیاری در لابلای صفوف نماز مینشستند و مردم آنها را میدیدند.
اما مسئله کوتاه بودن خطبههای نماز همیشه بین ما و ستاد مطرح میشود. البته در شهرهایی مثل تهران که مردم از راههای دور و نزدیک به نمازجمعه میآیند و چندین ساعت برای آن وقت صرف میکنند، نمیتوان به همان خطبه پیامبر (ص) و حضرت امیر(ع) اکتفا کرد، باید یک بحث جدّی در نمازجمعه مطرح شود و تحلیلی از مسائل جاری داخلی و خارجی صورت گیرد تا مردم را قانع کند. یک ساعت برای مردم غیرقابل تحمل نیست. ستادهای نمازجمعه معتقد به دو خطبة بیست دقیقهای هستند، البته برای من روشن نیست که واقعاً مردم برای بیش از چهل دقیقه تحمل نداشته باشند.
○ به نظر میرسد که نمیتوان برای همه شهرها و همة خطبای جمعه یک نسخه پیچید، تهران در مقایسه با شهرستانها خصوصیتی بارز دارد، چنانکه بعضی از خطبهها آنقدر شیواست که اگر بیش از یک ساعت هم طول بکشد، مردم خسته نمیشوند.
● البته همیشه باید همین طور باشد که خطیب جمعه، شیوا و مستدل صحبت کند. حال بنا براین فرض که خطیب جمعه دارای این خصوصیات باشد، باید یک بحث جدّی مطرح شود. در طول یک هفته مسائل مهم داخلی و خارجی پیش میآیدکه اشاره به آنها وقت بیشتری لازم دارد.
○ نکته دیگری که قابل توجه است این است که در شهرهایی که علاوه بر امام جمعه، امام جمعه موقت هم وجود دارد، چرا هر امام جمعهای که نوبت ایراد خطبة او نیست، در نماز جمعه شرکت نمیکند؟ ظاهراً این خصوصیت فقط در شهر قم است که امامان جمعه هنگام ایراد خطبه توسط امام دیگر در نماز حاضر میشوند. البته شاید در بعضی از شهرستانها هم چنین باشد که ما از آن بیاطلاع هستیم. به هر حال مراعات این نکته هم میتواند از عوامل تأثیرگذار حضور مردم در نمازجمعه باشد.
● نکته خوبی است، ولی امام جمعه یک نفر بیشتر نیست و بقیه نایب هستند. در تهران، رهبری، امام جمعه هستند. ایشان که نمیتوانند هر هفته حضور پیدا کنند، اگر واجب بود میآمدند، ولی چون مستحب است، نمیتوانند هر هفته بیایند. ما میتوانیم هر وقت نوبتمان نیست، بیاییم که بهتر است و مؤثر میباشد.
○ واقعاً اگر مسئولان نظام و دولتمردان مقیّد باشند که در نمازجمعه حضور پیدا کنند، هیئت دولت، مدیران و مسئولان به معنای عام آن، در تقویت روحیه مردم موثر است. مردم اگر مسؤولان را در جمع خود ببینند، تشویق میشوند. از ظرفیت نمازجمعه باید برای پیشبرد اهداف نظام بیش از این استفاده کنیم.
● این حرف از قدیم مطرح بوده که کسی که در نمازجمعه شرکت نمیکند، مسلمانها به او اعتراض میکردند که چرا در اجتماع مسلمانان شرکت نمیکند. واقعاً اگر بیایند، موثر است. نمیتوانیم مردم را به نماز جمعه دعوت کنیم، ولی خودمان نیاییم، نشانه جدّی نبودن است.
○ فقهای ما در طول تاریخ آرزوی حاکمیت حکومتی شرعی را داشتند، تصور اینکه فقیهی عادل، بسط ید داشته و در رأس حکومت قرار گیرد، دور از دسترس و انتظار بود. اکنون که خداوند نعمت نظام جمهوری اسلامی را به ما عطا کرده، به نظر می رسد شکر این نعمت اقتضا دارد که بیش از پیش نسبت به دستاوردهای این نظام، از آن جمله نمازجمعه اهتمام ورزیم. بررسی بحث علمی و فقهی نمازجمعه در حوزههای علمیه میتواند یکی از همین اقدامات باشد. برای آنکه از زبان حضرتعالی نیز این مطلب مورد تأکید قرار گیرد، توضیحاتی ارائه فرمایید.
● من مرجع نیستم که در این زمینه صحبت کنم و وظیفه خود نمیدانم که در این مسائل به این کیفیت وارد شوم. ولی فکر میکنم وظیفه مراجع هست که با این دید و با تاثیری که نمازجمعه در انقلاب و استحکام نظام و حفاظت از کشور و تربیت مردم دارد، به سراغ قرآن و روایات بروند که شاید از نظر فقهی نمازجمعه تقویت شود و ممکن است بعضی از آنان به نظریه وجوب تعیینی نمازجمعه برسند. تحقیقاً نمازجمعه یکی از بهترین محورهای استحکام نظام است و اگر با شرایطش برگزار شود، میتواند در تقویت دنیای اسلامی بسیار موثر باشد.
○ با توجه به اینکه نمازجمعه یک منصب حکومتی است و ائمه جمعه از جانب حکومت نصب میشوند و سخنگوی نظام بشمار میروند، اگر ائمه جمعه در این جهت نیز اهتمام بورزند که سخن مردم را هم بیش از این برای حکومت بازگو کنند، تاثیر متقابلی خواهد داشت. آیا ائمه جمعه، با توجه به اینکه در متن مردم هستند، میتوانند این نقش دو جانبه را ایفا کنند؟
● البته میتوانند:
اولاً: میتوان در مراسم نمازجمعه قبل از نماز یا بعد از نماز، در فضای باز یا در یک سالن، تریبونهایی گذاشت که مردم مستقیماً حرفشان را بزنند یا میزگردهایی در اطراف مصلّا باشد که از ابزار جذب مردم به نمازهای جمعه است و میتوان خلاصه آن مباحث را در اختیار امام جمعه گذاشت.
ثانیاً: گرچه ائمه جمعه سخنگوی نظام هستند، ولی باید درد دل مردم را مطرح کنند. در یک نظرسنجی نظرات مردم را جمعآوری کنند و بگویند. به امام جمعه گفته نشده که تو فقط سخنگوی نظام باش و از نظام دفاع کن. وظیفه امام جمعه بیان معارف اسلامی است و اتفاقاً مطرح کردن مسائل و نیازها و حرفهای مردم یکی از خواستههای نظام است، بخصوص در اجتماعی که مردم با حسن نیّت و برای عبادت آمدهاند.
○ در این دوره بیست و پنج ساله که نماز جمعه در نظام جمهوری اسلامی برگزار میشود، چنانکه خاطرهای از نمازجمعه دارید، بیان فرمایید.
● یکی از اتفاقاتی که در نمازجمعه پیش آمد، انفجاری بود که توسط ضدانقلاب در دانشگاه تهران رخ داد. آنقدر نزدیک تریبون بود که آیتالله خامنهای که خطیب جمعه بودند، میگفتند: احساس کردم صورتم داغ شد. عدّهای در این حادثه به شهادت رسیدند، ولی از منظرههای بدیع روزگار است که وقتی بمب منفجر شد، بدن عدهای از نمازگزاران متلاشی و بر شاخه درختان پرتاب شد و آتش انفجار تا تریبون هم رسید، خطیب جمعه فقط یک شوک دیده بود و بلافاصله خطبه را ادامه داد و مردم هم نشستند. من آن روز در نمازجمعه نبودم، ولی منظره به خوبی از تلویزیون پخش شد، حقیقتاً منظرهای بود که برای تاریخ پیام دارد. از خاطرههای جالب موارد متعددی پیش آمد که در حال برگزاری نمازهای جمعه در زمان جنگ آژیرخطر کشیده میشد و غرّش هواپیماهای دشمن به گوش میرسید و گاهی صدای انفجار هم شنیده میشد و مردم و خطیب جمعه خم به ابرو نمیآوردند. حضور انبوه مردم در شرایط برف و باران و گرما و زیرآفتاب تابستان و روی زمینهای خیس و سرد خیابانها از صحنههای مکرر ستودنی و خاطرات ارزشمند تاریخی نمازجمعهها است.
○ خطبههای حضرتعالی دردوران دفاع مقدس تاثیر فراوانی در جامعه داشت، علت این تاثیرگذاری چه بود؟ اگر خاطراتی از آن دوره هم دارید، بیان نمایید.
● اولاً: من در آن زمان صریحتر از الان صبحت میکردم. واقعاً به مسائل اصلی و حساس روز میپرداختم و بیپردهتر سخن میگفتم.
ثانیاً: بحث عدالت اجتماعی را که قبل از انقلاب مطالعه کرده بودم با مطالعه مجدد آن را مطرح میکردم که بحث تازهای بود. هم برای اهل علم و وعاظ لازم بود و جامعه به آن نیاز داشت.
ثالثاً: جنگ هم برای مردم مساله روز بود، من هم چون سخنگوی شورای عالی دفاع و فرمانده جنگ بودم، سخنانی که مردم باید از جنگ بدانند، جمعآوری و در خطبههای نمازجمعه مطرح میکردم. چون نگرانی مردم زیاد بود، معمولاً به عنوان یک وظیفه دفاعی تحلیلهای مثبت ارائه میدادم که باعث تقویت روحیهها میشد. این مجموعه برای مردم جاذبه داشت.
در دوران ریاست جمهوری هم مسؤول اجرایی مملکت بودم و حرفهای اجرایی را مطرح میکردم. ولی در مقطع بعد نمیخواستم از دولت انتقاد کنم و نمیتوانستم وارد کارهایی شوم که مسؤولش نبودم و نقاط قوت و ضعفش را مطرح کنم. خلاصه کمتر میتوانستم به مسائل جدّیتر که مورد علاقه مردم بود، وارد شوم.
○ از اینکه این فرصت را در اختیار مجله قرار دادید، متشکرم.
● زحمت کشیدید، موفق باشید.