س- آقای هاشمی رفسنجانی! در آستانه بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هستیم. به نظر شما چه تغییرات مهمی طی این بیست سال در ایران بوجود آمده است؟
ج- بسم الله الرحمن الرحیم، به نظر من خیلی تغییرات بوجود آمده است. یک رژیم کهنه و دیکتاتوری مربوط به عصر حجر به یک نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد. مردمی که قبلاً در صحنه نبودند، به صحنهآمدند. یک کشور وابسته به غرب بودیم. در زمان شاه مدتی به انگلیس و مدتی به آمریکا وابسته بودیم. الان به یک کشور مستقل تبدیل شدیم.
قبلا تصمیمات ما در خارج گرفته میشد. سیاستهای ما دیکته میشد. اما بعد از انقلاب دیگر در داخل کشور تصمیم میگیریم. ما رشتههای وابستگی فراوانی به خارج داشتیم. در امور نظامی، سیاست، برنامهریزی، فنی و حتی نیازهای روزانه مثل غذایی و مصرفی، همه اینها را قطع کردیم. البته بعضیها را به کلی قطع کردیم و بعضیها را ضعیف کردیم. سیاست، برنامه، اقتصاد، امور نظامی و امور فنی و سازندگی، کارهای عمرانی و همه کارها به دست خودمان آمده است. در گذشته به رأی مردم هیچ اعتنائی نمیشد. اما الان مردم با رأی خود همه چیز را انتخاب میکنند. آن موقع یک مجلس جدی در کشور نبود. اما الان یک مجلس بسیار جدی و مردمی در کشور داریم. در گذشته سعی میشد هزار فامیل بر مردم حکومت کنند.
حالا سعی میشود که تودههای مردم دستاندر کار باشند. به اکثر نقاط کشور مثل نقاط محروم روستاها و نقاط مرزی توجه نمیشد، به بچههای مردم اصلاً متوجه نمیشد. اما الان در محور برنامههای ما هستند. خیلی چیزها میتوانید در بعد از انقلاب پیدا بکنید که همه ارزشمند است.
س- در این صورت هنوز به چه نتایجی نرسیدید؟
ج- همه اینها باید تعمیق بشود. همه اینها که جزو اهداف انقلاب و مبارزات دوران جوانی ما بود، در دستور کار قرار دادیم. بتدریج داریم اینها را ریشهدار و عمیق میکنیم. مثلاً شما ببینید آخرین برنامه ما هنوز در مرحله شروع است. قانون آن هفده یا هجده سال قبل تصویب شد. اما الان دارد عملی میشود. شروع به توسعه دادن دانشگاههایمان کردیم و الان داریم مقاطع تکمیلی آن را اجرا میکنیم. در صنایع پیشرفته مثل صنایع نظامی در جنگ شروع کرده بودیم، ولی حالا شروع کردیم که نتایج آن را بگیریم. طرحهای بزرگ زیر بنایی در پتروشیمی، نفت، گاز، لولهکشی گاز به همه کشور، بزرگراهها، فرودگاهها، هواپیماسازی که صنایع اساسی ما است، در راه است. اینطور نیست که تکمیل شده باشد. داریم پیش میرویم. الان عنوان جدیدی به نظرم نیامد که برای شما معرفی کنم. ولی آنچه که داریم احتیاج به پاسداری و تعمیق دارد.
س- یک سوال درباره انتخابات اخیر ریاست جمهوری داریم که دو سال پیش انجام شد. قبل از آن انتخابات بسیاری از اشخاص فکر میکردند آقای ناطق نوری که مورد پشتیبانی رهبری کشور بود، پیروز میشود. ولی در نتیجه آن طوری که همه ما میدانیم آقای خاتمی با اکثریت آرا به مقام ریاست جمهوری ایران رسید. علت عمده پیروزی آقای خاتمی چیست؟
ج- به نظر من روشن است. چیز پیچیدهای نیست. هر کس کمی با جامعه ایران آشنا باشد، درست میفهمد. از اوایل انقلاب در صحنه سیاست ما دو جریان با هم مسابقه داشتند. ما به یکی میگفتیم چپ و به یکی میگفتیم راست. البته حالا عوض شدند و چپ راست شد و راست چپ شد. یعنی حرفهایشان جابجا شد. افرادشان همانها هستند. هر یک از اینها یک بخش از آرای جامعه را به طور سنتی و تاریخی همراه خودشان دارند. در بین اینها یک قشر میانهای است که نصف مردم جزو آن هستند. هر کس بتواند آن قشر میانه را به طرف خودش جذب بکند، در انتخابات برنده است.
در این انتخابات که پایه آن قبل از آن، در زمان انتخابات مجلس گذاشته شد، جناح به اصطلاح چپ، مسائلی را طرح کرد که توانست قشر میانه را جذب کند. یکی توسعه سیاسی بود که به نظر من مورد توجه جوانها و خانمها و لیبرالهای سابق قرار گرفت که آنها در انتخابات گذشته غائب بودند.
یکی مسأله سازندگی بود که توسعه آن را ما در برنامه اوّل و دوّم داشتیم و محور زندگی ما شده بود. عده زیادی از مردم به سازندگی و مسائل آن دل بسته بودند که نمونههایش را شما در تهران حالا میبینید و در سراسر کشور است. یک گروه جدیدی بعنوان کارگزاران سازندگی بوجود آمدند که سمبل این راه و محبوب مردم بودند. اگر جناح راست اینها را جذب میکرد، اینها به طور طبیعی به جناح راست میتوانستند نزدیکتر باشند. ولی نتوانست اینها را جذب بکند، لذا جذب جناح چپ شدند. پس این دو عنوان جدید یعنی شعار سازندگی، شعار توسعه سیاسی ـ فرهنگی توانست این قشر میانه را جذب بکند. آنها همان آرا ثابت خودشان را که همان 30% بود، را داشتند و اینها آرا خودشان به اضافه قشر میانه را داشتند. این فرمول انتخاب بود.
س- در آن انتخابات به طوری که خود شما فرمودید، آقای خاتمی توانست آرای بسیار زیاد مردم را جذب کند. بخاطر اینکه شعارشان توسعه سیاسی و اجتماعی بود و پیشنهاد آزادی بیشتر به احزاب سیاسی و مطبوعات مستقل میشد. نظر شما به عنوان رئیس مجمع تشخیصمصلحت نظام و دیگر روحانیون قطب رهبری درباره این پیشنهادات جدید توسعه سیاسی چیست؟
ج- اینها همه از اهداف انقلاب بوده است. شما اگر کمی وقت بگذارید و صحبتهای ما را قبل از انقلاب و در دوران مبارزه مطالعه کنید و صحبتهایی که برای مردم بعد از انقلاب کردیم، قانون اساسی ما که درست در افکارمان بوده و قانون اساسی شده است، اگر ببینید، اینها جزو اهداف اصیل ما بوده است. همین شوراها را ببینید که در سال اول انقلاب در قانون اساسی تصویب شد.
س- اما انتخابات در امسال برای اولین بار صورت میگیرد.
ج- دلیلش این است که اینها از خواستههای اصیل انقلاب است. نباید شکی باشد. در دورههای گذشته هم کسی، کسی را منع نمیکرد. اگر کسی میخواست حزبی تشکیل دهد، هیچکس مانع نمیشد. یا اگر دنبال روزنامه میرفتند، روزنامه میگرفتند. بعضی از همین روزنامههایی که حالا خیلی صحبت از آزادی میکنند، مثلاً همشهری یا سلام یا ایران و امثال اینها در گذشته بودند و همین کار را میکردند. معلوم میشود کسی مانعی جلوی اینها نمیگذاشت این بستگی داشت به اینکه شرایطی جور بشود و رئیس جمهوری بیاید شعار بدهد و شعار انتخاباتی بشود. شبیه یک مسابقه بشود. از لحاظ اقتصادی هم ما میبایست یک قدری جلو میآمدیم تا این کارها میشد. در زمان جنگ وضع نمیتوانست طبیعی باشد. دو سال بعد از انقلاب شورش داشتیم. بعد از آن هم جنگ داشتیم. بعد هم بحث بازسازی خرابیهای جنگ بود. اولویتهای مسئولان کشور سر آن مسایل بود. در عین حال اینها هم آزاد بود. فکر میکنم این چیزی است که در اهداف انقلاب هست و در طبیعت مردم هم هست. به تدریج پیش میآید. جلو هم که برود همینطور است و بالاخره به یک نقطه مطلوبی میرسد.
س- آقای هاشمی رفسنجانی! بفرمایید سرنوشت آن اعضای حزب سابق سیاسی که در زمان شورش دو سال بعد از انقلاب در اوایل سالهای 60 براساس شرکت در عملیات ضد دولت یا عملیات به اصطلاح تروریستی محکوم به حبس شدند، چیست؟
ج- ما از آنها خیلی محبوس نداریم نوعاً فرار کردند و از کشور رفتند. یا کسانی که حبس شدند، به تدریج آزاد شدند. فکر میکنم کسی از آنها در زندان نباشند و یا خیلی کم هستند. اینها تا دست به اسلحه نبرده بودند آزاد بودند. وقتی که دست به اسلحه بردند و به سراغ مبارزه مسلحانه رفتند، غیرقانونی شدند. طبعاً به آن عنوان دیگر نمیتوانستند مبارزه سیاسی بکنند و منحل شدند. الان عمده اینها مانند منافقین، مجاهدین خلق و تودهایها در خارج از کشور هستند. عدهای از این افراد هم متنبه شدند و جزو عامه مردم شدند و الان در ایران هستند و بعضیها کار سیاسی هم میکنند. خیلی از آنها با سوابقی که دارند، الان در روزنامهها مقاله مینویسند.
س- از احزابی که شما اسم بردید، آنها رسماً غیرقانونی میمانند؟
ج- مگر اینکه شرایطشان عوض بشود. یعنی به حزب سیاسی تبدیل بشوند و افرادی که جرم خاصی دارند، در بین آنها نباشند. به هر حال تحزب در ایران الان آزاد است. هر حزب جدیدی میتواند بوجود بیاید و اسمش فدائیان خلق باشد، یک اسم دیگری انتخاب بکنند. افرادی که صلاحیتهایشان کافی است میتوانند ادامه بدهند.
س- الان تعداد زندانیان سیاسی زیاد نیست؟
ج- ببینید ما الان در ایران به عنوان کار سیاسی هیچ کس را نمیتوانیم محاکمه بکنیم که مثلاً چرا این حرکت سیاسی را دارید. اگر در عمل سیاسی خود جرمی را مرتکب بشود. مثلاً اسلحه غیرقانونی داشته باشد و یا کار جاسوسی بکند. یا موارد دیگری که خلاف قانون است. به این عنوان میتوانند محکوم بشوند و ممکن است از اینها تعدادی هم در زندان باشند. البته من مشخصاً الان نمیشناسم. چون نیروهای اصلی اینها را تقریباً میشناختم. ما در دوران مبارزه با همه اینها در زندان و بیرون همکاری داشتیم و بسیار با هم نزدیک و مخلوط بودیم. از آن قدیمیها فکر نکنم کسی در زندان باشد.
س- یک سؤال که شاید مشکل باشد ولی حتماً میخواستم که از شما بکنم این است که نظر شما در مورد رای حکم دادگاه آلمانی که تقریباً دو سال قبل پیش از انتخابات اخیر رئیس جمهوری صورت گرفته که گویا مقامات ایرانی به قصد قتل مخالفین سیاسی توطئه میکردند. نظر شما در مورد این رای دادگاه آلمانی چیست؟
ج- جوابش خیلی مشکل هم نیست. کارهایمان خیلی روشن است. این یک برنامه طراحی شده آمریکایی بود که از طریق نیروهای قضایی و اطلاعاتی آلمانی اجرا شد. عمده سند اینها و استدلالشان برمیگردد به ادعاهای یک شخصی به نام شاهد سی که یک آدم فراری از ایران است. یک عنصر فراری معلوم است که دشمن حاکمیت ایران است. در یک دادگاه بیطرف، صالح، ادعاهایش چقدر میتواند ارزش قضایی داشته باشد قاضی آلمانی؟ براساس ادعاهای یک دشمن فراری، ناراضی و عصبانی حکم صادر کرده است. برای اینکه آمریکاییها و آن نیروهای خاصی که در داخل آلمان هستند و با ما موافق نیستند، میخواستند نگذارند آن روند نزدیکی که با آلمان داشتیم ادامه پیدا بکند و اخلال کردند. برای من خیلی روشن است. هیچ آدم حقوق دان منصفی نمیتواند رای دادگاه آلمانی را بپذیرد.
س- یک سوال دیگر که شاید بسیاری از اشخاص از شما میپرسند، در مورد فتوای معروف امام خمینی مربوط به سلمان رشدی نویسنده انگلیسی که کتاب ضد اسلام نوشته و به اعدام محکوم شد است، آیا این حکم مربوط به حالا هم میشود؟
ج- بله. این حکم نیست. اشتباهی که بعضیها میکنند این است که این فتوا را با حکم مخلوط میکنند. فتوا یعنی نظریه کارشناسی. رشته شما چیست؟ ]س- تاریخ [ اگر شما آمدی یک نظریه تاریخی دادید. یعنی گفتید به نظر من مثلاً قوم آریا در این منطقه چه نقشی داشتند، در بین کارشناسهای شما یک نظریه تاریخی است. ما این را فتوا میگوییم. شما همین گونه را در دانشگاه دارید که فتوا یا تز یا بیانیه میدهید و از آن دفاع میکنید چون یک نظریه است. در فقه ما هم علمای ما در مورد نظریه اجتماعی نظریه دارند. عنوانش این است: کسی که به پیغمبر فحاشی بکند اگر بخواهند مجازاتش بکنند، در نظر بسیاری از علما محکوم به اعدام میشود. چون این آقا به خانواده پیغمبر و خود پیغمبر اهانت و فحاشی کرده، طبق فتوای امام محکوم به اعدام است. مثلاً اگر در ایران بود و به دادگاه میرفت براساس این فتوا محکوم به اعدام میشد. این را چه کسی میتواند عوض کند. من نمیتوانم بگویم نظریه تاریخی که شما دادید، درست نیست. نظر شما در جای خودش باقی است. کسانی که برای حرف امام اعتباری قایل هستند، این نظریه برایشان محترم است. این نظریه است. با حکم تفاوت دارد. وقتی حکم میکنند میگویند باید این بشود.
س- آیا به این معنی است که مقامات ایرانی هیچ سعی و کوششی نخواهند کرد تا این حکم را در خارج از کشور اجرا بکنند؟
ج- کسانی که نظر امام را قبول داشته باشند، ممکن است برای خودشان این را یک ارزش تلقی کنند که اجرا بکنند. اما حکم نکردند که شما بروید اجرا بکنید. یعنی دولت الان به عنوان حکم قبول دارد. اما مکلف نیست که برود این حکم را اجرا بکند. من نمیدانم شما میتوانید این را خوب تشخیص بدهید یا نه. ]خبرنگار: روشن است[
س- نقطه نظر دولت ایران در حال حاضر در مورد مسایل صدور انقلاب اسلامی به خارج از کشور چیست؟
ج- اصلاً از اول چنین چیزی، یعنی صدور انقلاب به این معنایی که غربیها تبلیغ میکنند، نبود. فکر میکنم اگر با مبانی مارکسیسم آشنا باشید، برای شما فهم مسأله آسان باشد. بالاخره شما وقتی که تفکر مارکسیست را منبع کارتان قرار دادید، تلاش میکردید که این تفکر در جاهای دیگر هم طرفدارانی پیدا بکند. مگر نه؟ [خبرنگار: بله] تبلیغ میکردید. چقدر میشود اسمش را صدور انقلاب گذاشت؟ این تبلیغ تفکر است. ما به عنوان یک انقلابی که براساس عقایدی شکل گرفته است، عقاید و اصول انقلاب را ترویج میکنیم. ممکن است کشورهایی مشابه ما باشند بخواهند این راه را بروند. همانطور که در دوران تحرک مارکسیستی این اتفاقها میافتاد. آن موقع غربیها خطر سقوط را به شیوه دومینو مطرح میکردند. اوایل چنین نگرانی پیش آمد که ممکن است این تفکر اسلامی در پاکستان، در عراق، در ترکیه و در هر جا رشد کند و مردم آنها همین راه را بروند. ما هم افکارمان را تبلیغ میکنیم. اگر منظور از صدور انقلاب بیان تفکراتمان است؛ ما این را داریم. ولی اگر منظور دخالت در امور دیگران است؛ ما این را نداریم.
س- آیا پشتیانی از عناصری که بخاطر استقرار حکومت اسلامی در دیگر کشورها مبارزه میکنند، جزو این کارها نیست؟
ج- نه، این هم به آن صورت نیست. مواردی دارد. اما به آن صورت نیست. مثل آن سبکی که در شوروی سابق بود نیست. مثلاً در شوروی سابق احزاب کمونیست که در دنیا تشکیل میشدند، معمولاً نمایندهای در مسکو داشتند. از آنجا حمایت میشدند.
به آنها پول میدادند. خط و مشی احزاب را به آنها میگفتند و دستور میدادند. دخالت هم میکردند. در مراحل نهایی با اسلحه و امکانات به سراغ آنها میآمدند. اینها هم ابایی نداشتند که از آنجا دستور بگیرند. میگفتند ما به آنجا وابستهایم. همین حزب توده خودمان که همه چیزش را میدانید. حمایتهای ما اینجوری نیست.
در همه کشورهای اسلامی هستههای مردمی که خواهان حکومت اسلامی هستند، بدون استثناء وجود دارند. ولی ما هیچ جا نمیرویم که این ارتباط را با آنها برقرار بکنیم. ممکن است در کنفرانسهای ما شرکت کنند و کتابهای ما را بخوانند و در رادیوهایمان افکار اسلامی را تقویت کنیم. اما اینها هیچ کدام نباید به معنی دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر تلقی بشود.
س- پشتیبانی از گروههایی که در خاور میانه بر ضد اسرائیل مبارزه میکنند، مانند حزبالله که در جنوب لبنان فعال است یا حماس، چگونه است؟
ج- آن یک مسأله جدا از مسائل دینی ما است. ما اسرائیل را یک پدیده غلط و یک حکومت نامشروع در منطقه میدانیم که مردم یک کشور را بیرون کرده و جای آن مهاجر آورده و پر کرده است و اسرائیل را همچنین طمع کار و توسعه طلب میدانیم. کسانی که برای احقاق حق خودشان با اسرائیل مبارزه میکنند، حمایت میکنیم. مثلاً در جنوب لبنان آمدند مقداری از خاک لبنان را اشغال کردند. آنجا مردم مبارزه میکنند و ما از آنها حمایت میکنیم. در داخل فلسطین جریانهایی که برای احقاق حقشان مبارزه میکنند، ما حمایت میکنیم. این برای ما هم جنبه اسلامی دارد ـ چون آنها مسلمان هستند ـ هم جنبه آرمانی و انسانی دارد. ممکن است مثلاً در یک کشور دیگری در یک گوشه دنیا دیکتاتور باشد، اگر چنین فجایعی باشد، ما به آنجا یک نوع کمکهایی بکنیم ـ کمکهای فکری و کمکهایی که پیش بیاید ـ اما این دیگر در مصادیق صدور انقلاب نمیگنجد. این یک مورد خاص و یک مسأله جداست.
س- این یک مسأله جداست و شما حاضرید به هر نوع امکان پشتیبانی بکنید؟
ج- هر نوع که نه. اولا نه امکان هر نوع پشتیبانی داریم و نه قصد چنین کاری را داریم. در بعضی جاها ممکن است کمکهای انسانی بکنیم. بعضی جاها ممکن است کمکهای فکری بکنیم و کمکهای سیاسی بکنیم. ما خیلی نمیخواهیم دست و پایمان را در بیرون باز کنیم.
س- یک سؤال مربوط به تحولات اخیر در رابطه با ایران و روسیه. چندی قبل مقامات آمریکایی روسیه را متهم ساختند که گویا کشور ما به وسیله چند انستیتوی علمی در تولید اسلحه مدرن به ایران کمک مینماید. نظر شما در مورد این اهانت چیست؟
ج- شما که روسی هستید. شاید بیشتر از ما بتوانید قضاوت بکنید. مخصوصاً شما که کار رسانهای هم دارید و اطلاعاتتان قاعدتاً زیاد است. ارتباطتمان با روسیه اصلاً براین مبنا نیست. در این بخشها هم روسها حاضر نیستند به ما کمکی بکنند. ما هم شرایط روسیه را میدانیم و نمیخواهیم آنها را در مخمصه قرا بدهیم و چنین تقاضایی از آنها داشته باشیم. ببینید شما بروید آن قراردادی که در زمان آقای گورباچف بسته شد را ببینید. قبل از فروپاشی شوروی خود من آمدم زیر قرارداد را امضا کردم. همکاری ما در همان چارچوب است. آنجا یک چارچوب را تعیین کردیم. البته در آن قرارداد کار نظامی هم است. اما اسلحه کلاسیک و مدرن و غیر متعارف و کشتار جمعی در آن نیست. تانک و توپ و صنایع خاص است. بیشترش هم کارهای عمرانی مثل سد و نیروگاه و حمل و نقل و چیزهایی از این قبیل است. ارتباطمان با روسیه بر آن مبنا است. آن قرار داد هنوز به قوت خودش باقی است. همه آنها هم اجرا نشده است. در مورد مسایل اتمی همکاری ما از آنجا شروع شد. ما همکاری داریم. قرارداد جدیدی بستیم که نیروگاه نیم تمام بوشهر را روسیه تمام بکند. این یک کار کاملاً صلحآمیز است. در آنجا فقط برای استفاده تأمین نیرو و انرژی و همچنین علوم مورد استفاده صلحآمیزی که از راه دانش نیروگاهی بدستمان میآید، با روسیه همکاری میکنیم.
آن بحثی هم که درباره موشک کردند که روسها پشتیبانی میکنند، اینجوری نیست. در زمانی که من خودم فرمانده جنگ بودم و عراقیها برای اولین بار موشک به کار بردند، از موشکهای روسی استفاده کردند. موشکهای لونا و موشکهای پیشرفتهتر اسکات را بکار گرفتند. ما آن موقع به فکر افتادیم صنعت موشکی داشته باشیم. البته پیش از انقلاب هم شاه قراردادی با اسرائیل داشته که موشکهایی با برد 500 کیلومتر بسازند و ناتمام بوده و بهم ریخت.
س- اگر اتهامات آمریکا را که میگوید روسیه با شما مشترک است، کنار بگذاریم، خود شما ذکر کردید که برنامه ایجاد موشکهایی را دارید که قبلاً نداشتید. آیا این جزو برنامههای توسعه و اکتشاف نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران هست؟
ج- بله، من این را خودم در زمانی که مسؤل امور نظامی کشور بودم، در برنامهها آورده بودم و طول هم کشید. هفت، هشت، ده سال گذشت تا توانستیم اولین موشک 1300 کیلومتری خودمان را آزمایش کنیم. البته از 50 کیلومتری شروع شد. ما الان چند نسل موشک داریم و هر یک هم اسم دارد مثل زلزال و از این اسمهای اینطوری. 50 کیلومتری ـ 100 کیلومتری ـ 200 کیلومتری ـ 300 کیلومتری و 500 کیلومتری و حالا رسیدیم به 1350 کیلومتری. تمام را خودمان از صفر شروع کردیم. یک مقدار موشکهایی که در ایران میافتاد و عمل نمیکرد را باز کردیم و آنها را کپی سازی کردیم. قطعاتش را پیدا کردیم و مونالیز کردیم. لذا طول کشید. فکر میکنم حدود دوازده سال، سیزده سال کار کردیم که به اینجا رسیدیم. البته بعضی از مواد اینها آلیاژهای خیلی سختی دارد. در ایران تولید نمیشود. ممکن است از بازارهای جهانی بگیریم. چون آنها استاندارد هست.
س- موشکهایی که شما گفتید بردشان 1300 کیلومتر است، به کدام شهرها و کشورها میرسد؟
ج- شما حساب کنید. از مرز ما حساب کنید ببینید به کجا میرسد. یک نقشه جلوی خودتان بگذارید. ]خبرنگار: باید تا دریای مدیترانه برسد. تمام خاورمیانه را در برمیگیرد[ بله، میرسد. اینها کاملاً بومی است. همان بچه بسیجیهایی که قبلاً میجنگیدند حالا دارند اینها را میسازند و کسی هم نمیتواند این را تعطیل کند.
چون آدمهایش هستند. این یک تکنولوژی کاملاً بومی است. آنهایی که میگویند مثلاً روسیه کمک کرده است، نمیدانند. قطعاً آلیاژهایی که مورد نیاز ماست از خارج میآوریم غربی بودنشان بیشتر از آن است که شرقی باشند. برای اینکه اینطور چیزها در غرب بیشتر است.
س- آخرین سوالی که میخواستم طی این مصاحبه از شما بپرسم درباره روابط ایران با غرب و کشورهای اروپای غربی و ایالت متحده آمریکا بود. جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر به بهبود روابطش با کشورهای غرب و آمریکا علاقهمند است؟
ج- غرب که میگوییم اگر آمریکا در آن باشد، نه. ما باید استثنایی در آن بگذاریم. هنوز در مورد آمریکا هیچ تصمیمی نداریم. آمریکا تجربه بدی در ایران دارد. پیش از انقلاب مسؤل جنایتهای شاه بود. خود ما که در زندانها بودیم سالها آن همه زجر کشیدیم. میفهمیدیم این آمریکاییها هستند که شاه را نگه داشتند.
بعد از انقلاب هم بلافاصله سفارت آمریکا مرکز نیروهای مخالف انقلاب شد. بعد که روابطمان را قطع کردیم، آمریکا که در ایران حضور نداشت. در تمام این مدت همیشه آمریکا ما را اذیت کرده است. مقدار زیادی از اموال ما را در آمریکا مسدود کرده است. قراردادهایی که داشتیم، هر چه به نفع ما بود را بهم زده است. در جنگ عراق علیه ما به عراق کمک کرده است. در مسایل اقتصادی همیشه علیه ما تحریم داشته است. حقیقتاً به صورت یک دشمن عمل کرده است. همیشه حرفمان با آمریکا این بوده که اول آمریکا باید درعمل حسن نیتش را ثابت بکند، بعد آنوقت بحث مذاکره و روابط مطرح میشود. آمریکا هم هنوز وضع خودش را عوض نکرده است. اما با اروپاییها ما همیشه میخواستیم همکاری بکنیم.
س- اما آن مصاحبه رئیس جمهور جدید با شبکه تلویزونی CNN انعکاس بسیار وسیعی در جهان پیدا کرده است. بعضی از مفسرین سیاسی این را به این صورت دانستند که گویا ایران دست حسن نیت به سوی آمریکا دراز میکند.
ج- تبلیغات بیش از واقعیتها بود. آنچه که در آن مصاحبه بود این بود که ملت ایران و ملت آمریکا باید با هم کار بکنند و ما هم این را قبول داریم. دلمان نمیخواهد مردم آمریکا و مردم ایران با هم دشمن باشند. آن موقع از دولت صحبتی نکرد. بعد در جاهای دیگری ایشان توضیح دادند. اما رسانههای غربی و بعضی رسانههای دیگر خیلی وسیعتر از آنچه کهواقعی بود تبلیغکردند. به هر حال آن سیاستی که من عرض کردم، سیاستی است که در زمان مسؤلیت من بوده و امروز هم هست. در ایران سیاست کلی را رهبر تعیین میکنند.
طبق قانون اساسی ایشان یک جایی به نام مجمع تشخیص مصلحت ـ همین جایی که الان شما هستید ـ زبدگان کشور را جمع کردند و مشورت میکنند. جایی مثل پولیت با روی شما. سیاستهای کلی را تعیین میکنند. ما در آن چارچوب عمل میکنیم. در آن چارچوب همکاری با اروپای غربی مقبول است و تشویق میکنیم. اما آمریکا را هنوز نه و مشروط به این است که آمریکا حسن نیت خودش را ثابت بکند. ]خبرنگار مثلاً چه اقدامی؟ [آن موقعی که من رئیس جمهوری بودم میگفتم اموال ما را که در آمریکا هست آزاد کند. شروط بعدی را بعداً بررسی میکنیم. ولی در دولت جدید اینجوری مشخص نکردند.
س- اجازه بدهید من از شما تشکر بکنم.
ج- از شما و همکارانتان که زحمت کشیدید و به اینجا آمدید خیلی متشکرم. من الان وقت ندارم که مصاحبههای خارجی بکنم. بعد از مسؤلیت جدیدم مصاحبهای نکردم. این مصاحبه صرفآ بخاطر علاقهمندی ما به روسیه و همکاری با روسیه است. چارچوبش هم همانی است که امضاء کردم. به عقیده خودم برای کشور مفید است. امیدوارم زحمتی که شما در آشنایی مردم روسیه با ایران میکشید، مؤثر باشد.
س- ما هم امیدواریم کوششی که میکنیم نتیجهای موفق بدهد.
ج- بسیار متشکرم.