مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با روزنامه کیهان

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با روزنامه کیهان

پیرامون: نتیجه دیدار با هیأت میانجی برای خاتمه جنگ عراق علیه ایران

  • تهران-مجلس شورای اسلامی
  • سه شنبه ۱۸ اسفند ۱۳۶۰

س - طی دیدار با هیأت میانجی برای خاتمه جنگ تحمیلی، به چه نتایجی رسیدید؟

مسایل فراوانی مطرح شد که بی‏نتیجه نبود؛ اما بهرحال مسایل زیادی هم باقی ماند. همانطور که ملاحظه کردید، مدت پنج ساعت مذاکره کردیم. یکی دو ساعت از این مدت جلسه عمومی داشتیم. بعد آنها گفتند: »ما مطالبی داریم که می‏خواهیم در جلسه خصوصی بگوئیم«. موافقت کردیم تا جلسه خصوصی تشکیل شود.

در جلسه خصوصی هم بیش از دو ساعت، مذاکره بطول انجامید. بیشتر حرفها به سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسه ردوبدل می‏شد.

بهرحال مذاکرات فشرده و شتاب زده‏ای بود. اگرچه هنوز حرف‏های زیادی باقی مانده؛ اما حرفهای گفته شده زیادی بی‏نتیجه نماند. ادامه بحث را به جلسات بعد موکول کردیم.

در جلسه خصوصی، ما نکات زیادی را کشف کردیم. خوشبختانه صریح و بی‏پرده بحث کردیم. حرفهای صدام را برای ما عیناً نقل کردند. برای همین دانستیم که صدام خواهان صلح نیست. حزب بعث هستی خود را در گروی نتیجه این جنگ می‏بیند. با اینکه به‏این نتیجه رسیده که در جنگ امتیازی به‏دست نمی‏آورد، اما تلاش می‏کند تا بلکه چیزی به‏عنوان امتیاز بگیرد. صدام اگر از این جنگ امتیازی به‏دست نیاورد، هیچ وسیله‏ای برای توجه مردم عراق در دست ندارد. مثلاً در صحبت‏هایش گفته، ایران در قرارداد الجزایر به‏عراق در مرزهای زمینی امتیاز داده است. یا اینکه عراق پذیرفته که درباره شطالعرب مذاکره بکند، یا مثلاً مطرح کرده آتش‏بس را قبول می‏کنیم؛ اما پیش از اینکه نیروها بیرون بروند باید مذاکره بشود، و خلاصه از این قبیل ادعاها. البته هیأت میانجی این حرفها را قبول نداشت. اول آتش‏بس، بعد خروج نیروها و در آخر مذاکره انجام بگیرد. ما و هیأت میانجی به‏این نتیجه رسیدیم، عراق بدون فشار حاضر به‏تسلیم نیست.

 

س - سکوت آقای سکوتوره را در این جلسات، چطور ارزیابی می‏کنید؟

ج - شاید فشار از دید ما و آنها دو جور باشد. ما معتقدیم این فشار را باید از کشورهای خواهان صلح به صدام بیاورند. بجای اینکه به‏عراق کمک کنند، به‏او فشار بیاورند. فشار ما، همین کاری است که رزمندگان در جبهه‏ها می‏کنند. فشار نظامی را ما می‏آوریم، فشار سیاسی و اقتصادی را دیگران بیاورند.

خوشبختانه اینها به همان نتیجه‏ای که ما رسیده‏ایم، رسیده‏اند. ضمن اینکه در صحبت‏هاشان هیچ اعتراضی به‏خواسته‏های ما نداشتند، از ما می‏خواستند که گذشت کنیم. بعضی دیگر می‏گفتند شما به‏حق می‏گوئید عراق باید بیرون برود، خسارت بپردازد و مجازات شود. اینکه آوارگان عراقی باید به شهر و کشورشان برگردند. همه را می‏پذیرفتند؛ ولی می‏گفتند: که »ما دادگاه نیستیم که بخواهیم قضاوت کنیم و حق را به حقدار بدهیم، ما میانجی هستیم و می‏خواهیم دوطرف متخاصم را به‏هم نزدیک کنیم.« می‏گفتند: »اگر شما امتیاز بدهید، عراق هم امتیاز می‏دهد.« ما بشدت رد کردیم. گفتیم ما جنگ را شخصی نمی‏دانیم که بخواهیم امتیاز بدهیم. بطورکلی هم در سطح جهانی، و هم در سطح منطقه، صحیح نیست که به‏متجاوز امتیاز داده شود. به‏علاوه ما لازم می‏دانیم که متجاوز حتماً تنبیه بشود. خلاصه تا حدی با توضیحات ما قانع شدند. گفتند عراق می‏گوید، ما در دوران ضعف به قرارداد الجزایر تن دادیم. ما گفتیم اصلاً چنین نبوده، اتفاقاً در آن زمان، شاه تحت فشار مبارزات داخلی بود. امام در آن زمان نجف بودند. رادیوهای بغداد علیه ایران فشار می‏آوردند. شاه در زمین به‏عراق امتیاز داد، برای اینکه به‏آن صلح نیاز داشت. همان امتیاز باعث شد انقلاب، چند سال به تأخیر بیفتد. روی هم رفته، همان طور که در اول صحبتم گفتم، ما به‏این نتیجه رسیدیم که برای عراق گرفتن هرگونه امتیازی حیاتی است. اگر بدون امتیاز از مرزها برگردد خطر سقوط، دولت بعث را تهدید می‏کند. واسطه‏ها هم به‏این نتیجه رسیدند که اگر قرار است از ما چیزی بخواهند، صرفاً باید از ما گذشت را بخواهند. ما هم چیزی برای گذشت نداشتیم. در عین حال گفتیم که می‏توانند مذاکرات را ادامه بدهند. قرار شد آقایان میانجی حرفهای ما را برای طرح به‏کنفرانس اسلامی ببرند. و اگر در زمینه حرفهای ما مطلبی گفته شد، برگردند یا پیغام بدهند.

 

س - لطفاً نکات مهم در مذاکرات فوق را برای ما بفرمایید.

ج - همان طور که گفتم، اولین نکته، عقیده مشترک ما و هیأت میانجی در مورد اعمال فشار به عراق بود.

دوم اینکه هیأت میانجی، معتقد بودند ما نباید به هیچ‏وجه قبل از خروج نیروهای متجاوز، حاضر مذاکره با عراق بشویم. خروج عراق حتی بیش از مذاکره را حق می‏دانستند و در مورد خسارت هیچ پیشنهاد مشخصی ندادند. برگشتن آوارگان عراقی به خاک عراق هم، اصلاً مورد اشاره قرار نگرفت. پیشنهاد می‏کردند ما برای شطالعرب، حاضر به مذاکره با عراق بشویم.

در واقع بیشتر از اینکه بخواهند قضاوتی بکنند، خواست عراق را مطرح می‏کردند. همچنین از ما می‏خواستند از موضع خودمان بگذریم.

 

 

س - با توجه به مذاکرات اخیر، سرنوشت جنگ را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

ج - ما از همان روز اول جنگ اعلام کردیم راه کشور ما به روی هر کسی که می‏خواهد حرف ما رابشنود، باز است. هر هیأتی که برای مذاکره بخواهد بیاید، ما حرفی جز حرف حق نداریم. می‏گوییم دنیا تسلیم این تبلیغات عوام‏فریبانه صدام نشود که او صلح‏طلب است و ما جنگ‏طلب. هرکس تا به‏حال اینجا آمده از اینکه ما چیز زیادی نمی‏خواهیم قانع شده است. آقایان حسن‏نیت داشتند و واقعاً برای خاتمه جنگ تلاش می‏کردند. منتها اشتباه‏شان این است که گذشت را از مظلوم توقع دارند. اگر بپذیرند که باید به عراق فشار وارد شود، باید اقدام جدی به‏عمل آوریم.

 

س - آیا ما می‏توانیم سرنوشت جنگ را هر چه زودتر در جبهه‏ها معین بکنیم؟

ج - در مورد جنگ، نظر من این است که ما می‏توانیم حقمان را با قدرت بگیریم. همین مقدار هم که دنیا تا حدی قانع شده، بخاطر پیشرفتهایی است که ما در جبهه‏ها داشته‏ایم. من فکر می‏کنم رزمندگان ما در جبهه و پشت جبهه، بیش از هر چیز، باید متکی به‏قدرت و نیروی خودشان باشند. دنیا امروز طرفدار مظلوم نیست، بلکه با تئوری قدرت حرکت می‏کند. البته بخشی از ملتها طرفدار مظلوم‏اند، اما جریان کلی حرکت دولتها اینطور نیست. من در همین جا اعلام می‏کنم نیروهای رزمنده ما در جبهه‏ها باید با پیروزیهایی که به دست می‏آورند، صدام را وادار به تسلیم کنند. بنظر می‏رسد راهی غیر از این وجود ندارد. ضمن اینکه هیأت‏های صلح، سازمان ملل، کنفرانس غیرمتعهدها، کنفرانس اسلامی، گروه‏ها و شخصیت‏ها و خلاصه همه آنها که خواستار صلح ما هستند، در این راه حرکت می‏کنند، ما از پذیرش حرف حق هم، ترسی نداریم.