س - برای سینما در جمهوری اسلامی چه جایگاهی قائل هستید، به نظر شما بود یا نبود سینما در جامعه تا چه حد میتواند اهمیت داشته باشد؟
ج - در مورد سئوال اول که چه جایگاهی برای سینما قائل هستم و چه اهمیتی در جمهوری اسلامی دارد، با توجه به این که انقلاب اسلامی جنبه فرهنگی و مکتبی و انسانی مهمترین قسمتش است و انقلاب در ارزشها و ارزشیابیها است و سینما یکی از مهمترین وسائل تبیین ارزشها و ترویج ارزشها و رساندن پیامها و روشن کردن مردم در عصر حاضر است، قاعدتآ خیلی بدیهی است که جایگاه سینما را بسیار عالی توصیف کرد. در جمهوری اسلامی سینما و فیلم البته به طور کلی هنر، نقش بسیار قابل توجهی دارد و من فکر میکنم ما هر مقدار به سینما و فیلم و هنرمندان، چه تصویری و چه صدایی و از نوع دیگر هنر اهمیت بدهیم شایسته است.
س - با توجه بهاین که بسیاری عقیده دارند وجه سرگرمی در فیلمهای سینمایی باید مورد نظر باشد، بهگمان شما جاذبههای فیلم و مسأله پیام مطرح در آن چه رابطهای باید با هم داشته باشند؟
ج -در مورد سئوال دوم که جنبههای سرگرمی و داشتن پیام فیلم مطرح است، طبیعی است که آن سینمایی را ما میپسندیم و فیلمی را ما میپسندیم که دارای پیام و پیامش هم پیام مثبت باشد برای سازندگی جامعه، مخصوصآ جامعه ما و مؤثر باشد و بتواند آرمانها و هدفها و
ایدههای انقلاب و انسانیت را بهطور کلی تزریق بکند.
البته بدون سرگرمی هم نمیشود. خود سرگرمی برای جامعه یک چیزیست، نمیشود تفریح را سرگرمی بیفایده نامید. به طور کلی انسان احتیاج به تفریح دارد و اگر نشاط در انسان نباشد، ابعاد دیگر زندگی انسان هم فعال و مؤثر نیست. بنابراین سرگرمی که همراه با تفریح سالم باشد، خودش یک کار است و نمیشود گفت سرگرمی، بیفایده است.
اسلام هم به این نکته توجه زیاد دارد، در روایات، در زندگی ائمه و علما هم به این مسأله توجه میشد. یک چیزی به نام لهو و لعب مطرح است که هر کدام جای خودش را دارد. یعنی لعب که بازی است و بازی هم یک نوع سرگرمی است. ولی وقتی بازی همراه با ورزش باشد ارزش ورزشی را دارد، وقتی که همراه با تفریح باشد ارزش تفریحی دارد.
بنابراین نباید خشک برخورد کرد که فیلمها جنبه سرگرمی نباید داشته باشد. سرگرمی چیز لازمی است. به علاوه در جوامعی که قسمت عمده مردمش حوصله مطالعه و کارهای عمیق فکری و اینها را ندارند، یک مقدار سطحی هستند، کمسواد هستند، وقت اینها هم باید پر بشود. اگر اینها را با سرگرمیهای غیرمضر پر نکنیم، ممکن است سرگرمیهای مضر جایش را بگیرد. هستند شیاطینی که چیزهای جاذبهداری درست میکنند و بچهها را مخصوصآ جوانها را منحرف میکنند.
بنابراین ما نباید هیچوقت روی سرگرمی تکیه منفی داشته باشیم. البته مطلوب اسلام و انقلاب این است که سرگرمیها ضمن اینکه سرگرمیست، پیام هم داشته باشد و سازنده هم باشد و نفع دیگری غیر از تفریح هم برای مردم داشته باشد که البته این هم کار مشکلی نیست. برای اینکه فیلمی که ساخته میشود همیشه میتواند از طریق سوژه و ریزهکاریهایی که دارد مطالبی را تزریق کند.
آن کسی که برای سرگرمی گوش میدهد باید بعد از فیلم یک نوع پیامی دریافت کرده باشد. بنابراین ما با اصل اینکه فیلمها سرگرم کننده باشد، مخالف نیستیم. اما اصالت را به پیام میدهیم. چیزی که مهم است این است که فساد نباید داشته باشد، یعنی سرگرمیهای فساد برانگیز به طورکلی مطرود است. ما نباید اجازه بدهیم چنین سرگرمیهایی ایجاد شود. سرگرمی خشک که فقط تفریح دارد چیزی هست، منتها کمبار است و سرگرمی که پیام و سازندگی داشته باشد سازنده است و فیلم باید هم سرگرمی داشته باشد و هم حامل پیام باشد.
س- بهنظر شما چه نوع فیلمی غیرقابل نمایش است به عبارت دیگر چه عواملی در
یک فیلم باعث میشود که قابل نمایش نباشد؟
ج ـ در مورد سئوال سوم که چگونه فیلمی بهنظر من غیرقابل نمایش است، فیلمهایی که بهیک نحوی فساد در آنها دیده میشود یا فساد اخلاقی یا به خاطر آوردن عادات و افکار جنبی و مضر بههر نحوی. اینها باعث انحطاط فکری مردم میشوند. در مردم جمود درست میکنند. البته دامنه فساد خیلی وسیع است و شاید فوری به ذهن نیاید. فسادی که ما میگوییم فقط از ناحیه نمایش خانمهای بیحجاب و صحنهای سکسی و از این گونه مسائل است.
بسیاری از فیلمها هست که مثلا بهظاهر انقلابی را نشان میدهد و ترویج میکند که این انقلاب برخلاف مکتب است. انقلابی است با پایههای الحادی، یا تاریخی را نشان میدهد که آن تاریخ از لحاظ تاریخی دانستنش خوب است ولی در آن تاریخ یک بدآموزیهایی است که ما قبول نداریم. به هر حال هر نوع فساد فرهنگی، اخلاقی، تاریخی، دروغ گفتن حقایق و حتی پائین آوردن سطح فکر مردم و ترویج سادهاندیشی و ابلهی در آن باشد، آن فیلمها مضر است.
س - دستاندرکاران قدیمی سینما در ردههای مختلف بهدو گروه تقسیم میشوند، «گروهی کــه عهدهدار وجهه فرهنگی سینما هستند و گروهی که عهدهدار وجهه فنی و تکنیکی آن میباشند. » در مورد گروه اول تیپهای مختلف وجود دارد برخی فساد دارند و برخی نه. برخی مخالف جمهوری اسلامی هستند و برخی از انقلاب تمکین میکنند. برخی نیز سینما را رها کردهاند.
در مورد طرز برخورد با این افراد، گروهی معتقدند به هیچکدام نباید اجازه کار داد، بعضی معتقدند بین آنها باید فرق قائل شد، گروهی هم معتقدند باید با کنترل و نظارت به همه کار داد. بهنظر شما با چنین افرادی چگونه باید برخورد کرد؟
ج - به طور کلی ما اصل را باید براین بگذاریم که از این هنرمندان چه فنی و چه فرهنگی بهتر این است که استفاده بشود. اصل بر این نباشد که اینها را طرد کنیم. آنهایی که فنی هستند، خیلی هم مواجه با مردم نبوده و نیستند. اینها به هر حال به خاطر جنبههای فنی کارشان نظریه منفی رویشان کم است و کار مشکلی نیست.
در مورد آنهایی که مسئولیت فرهنگی داشتهاند و «وجهه فرهنگی» دارند و به تعبیر شما بعضیهایشان دارای سوابق خیلی بدی هستند. بهخاطر نمایشهای بسیار زنندهای که داشتند و بهخاطر حرفهایی که زدند و بهخاطر ترویجهای بیحسابی که از نظام منفور گذشته کردند، دوباره موجه کردن اینها (این گروه) در جامعه بسیار مشکل است و شاید هم تداعی معانی و تسلسل
خواطری به دنبال داشته باشد، گاهی ممکن است این گونه افراد خودشان هم خجالت بکشند و نیایند روی صحنه یا بعضیهایشان در رفته باشند و دیگر آمادگی نداشته باشند. یا بعضیها اصلا با این انقلاب و با فرهنگ جدیدی که بخواهند حاکم بر دنیای فعلی باشد آمادگی روحی هم نداشته باشند تا خودشان را منطبق بکنند، از اینها (این گروه) خیلی نمیشود حرف زد، ولی کسانی هستند که قدرت هنریشان خوب است و سوابق آنها هم بهآن گونه نیست که تنفرآمیز باشد برای نسل انقلابی و متدین ما، قابل اغماض است. آنها را حتمآ باید کمک کرد تا بیایند به صحنه، مخصوصآ با توجه به مسأله توبه که در اسلام هست، به هر حال این توبه یکی از چیزهای مهم اسلامی و انسانی است.
در اسلام و در مکتبهای الهی نخواستند راه انسانها به بنبست برسد و بنبست در زندگی انسان نباید وجود داشته باشد. اگر ما با رویه خشن با آنها برخورد کنیم و همه درها را ببندیم این برخلاف مکتب اسلام است. افرادی که لغزشهایی داشتند، اگر مردم ببینند اینها برگشتند و در خدمت انقلاب و اسلام و اخلاق قرار گرفتهاند، این جنبههای مثبت هم دارد. علاوه بر این که انسانی احیاء شده، به طور کلی در جامعه، این مسأله را القاء میکند که سعه صدر اسلام و مکاتب الهی به گونهای است که هر گمراهی را میتواند اصلاح کند.
وقتی که ما مسأله حر را در داستان کربلا داریم. اول با آن برخورد بسیار بد با امام حسین(ع) زندگیش در کربلا آغاز میشود و بعد با آن خاتمه خیلی خوب که جزو ممتازهای تاریخ بهحساب میآید. وقتی یک چنین صحنههایی ما داریم، خیلی آسان میشود استنباط کرد که ما نباید افراد را طرد کنیم.
بنابراین نظر من این است که هنرمندهای گذشته، اصل بر این باشد که بتوانند برگردند. البته، شرطش این است که حالا که میآیند درست بیایند. یعنی واقعآ هنرشان را در اختیار فیلم و نظام جمهوری اسلامی بگذارند و کارهای مفید بکنند و نشان بدهند که واقعآ برگشتهاند، هیچ عیبی هم ندارد که خودشان بگویند، فیلمشان بگوید که ما در گذشته آلوده بودیم ولی اسلام ما را تطهیر کرد، انقلاب ما را تطهیر کرد. حالا میخواهیم جبران کنیم و اگر مردمی را گمراه کردیم حال میخواهیم آنها را اصلاح کنیم، چه بسا افرادی که از طریق خود اینها گمراه شده بودند، وقتی ببینند خود اینها که منشاء گمراهیشان هستند اصلاح شدهاند، اینها هم برگردند.
نتیجه میگیریم که مسئولان کار فیلم و سینما باید میدان بدهند بهافرادی که مخلصانه میخواهند، بیایند خدمت کنند. البته استثناهایی هم دارد. بعضی از اینها آنقدر آلوده بودهاند که بسیار مشکل است برگردند و این استثناء باز هم معنایش این نیست که درها به روی اینها بسته
شده، اینها میتوانند جور دیگری خدمت کنند. ما وقتی پذیرفتیم یک نفر توبه کرده و برگشته، ممکن است برگردد و حتی در همین دنیای سینما هم خدمت بکنند. اما اگر شرمندگی دارد که نمیتواند با مردم مواجه بشود و فکر میکند، حضورش اثر بدی روی سینما میگذارد، در همان دنیای سینما خدمتهای دیگری بکند. به هر حال خداوند راه برآنها نبسته و نباید اینها را طرد کنیم.
به هر حال این نظری که بین اینها باید فرق گذاشت، یک فرق واقعی هست که بعضیهایشان کمتر انحراف داشتند و کمتر ضرر زدند، بعضیهایشان ضرر نزدند، اصلا قدیمیها، کارهای فنی و معمولی کردند. بعضیهایشان توبه کردند. واقعآ بعضیهایشان توبه نکردند و هنوز میخواهند با همان مواضع قبلی خودشان در فیلم بازی بکنند، منتها به صورت ظاهر سالم، این تفاوتها هست. اما کسانی که میخواهند خدمت بکنند باید راه برایشان باز باشد.
س -در زمینه سینما و دستاندرکاران آن شما برای دولت تنها نقش نظارتی قائل هستید یا نقش ارشادی، هدایتی و حمایتی نیز قائل میشوید؟ بهنظر شما دولت تا چه حد باید از سینمای مطلوب و مورد نظر جمهوری اسلامی حمایت کند؟
ج ـ من نظارت را کافی نمیدانم، دولت نباید تنها ناظر باشد، باید حتمآ ارشاد بکند و حمایت کند. حد حمایت هم که اینجا آمده، حمایت بسیار بالا، منظور است. اهمیت سینما (که در سئوال اول گفتم) ایجاب میکند که حمایت به حد کافی و مطلوب باشد. سینما یک جریان مریضی بوده در گذشته، برای اصلاح و جاانداختن این در جامعه اسلامی حمایتهای فراوانی لازم است که (سینما) بتواند نقش واقعی خودش را در جامعه ایفا کند. برای همین دولت حتی باید دخالت هم بکند، ارشاد هم که مسلم است و نظارت کمترین کاری است که باید دولت بکند.
س- فعالیت در زمینه تولید فیلم در کشور به سه طریق میتواند صورت گیرد: 1 - فعالیت انحصاری بخش خصوصی 2 - فعالیت انحصاری بخش دولتی و سوم فعالیت هر دو بخش دولتی و خصوصی. اولا کدام یک از سه طریق فوق میتواند مطلوبتر باشد و ثانیآ چه انتظاراتی از بخش دولتی و چه انتظاری از تولیدات بخش خصوصی دارید؟
ج - در زمینه تولید فیلم که در سئوال ششم سه طریق مطرح شد، بخش دولتی به طور انحصاری یا بخش خصوصی بهطور انحصاری یا هر دو، همان سوم مطرح است. منتها اگر بخش
خصوصی در اینجا فعال باشد و سالم حرکت کند، سینما، سینمای تجاری نشود و بیشتر جنبههای فرهنگی را در نظر داشته باشد. کسانی بیایند در کار سینما که واقعآ ایده و ایمان و عقیدهای داشته باشند و بفهمند چه کاری دارند و چه مسئولیت مهمی برعهده دارند. بخش خصوصی اینجا فعالتر باشد بهتر است. دولت اصولا در کارهای اجرایی نباید خیلی خودش را نزدیک بکند، نقش سازماندهی و سیاستگذاری و حمایت و ارشاد و نظارت بیشتر داشته باشد.
ولی وقتی که در یک مقطعی ایجاب بکند که خودش هم سرمایهگذاری کند و کارهایی انجام بدهد مثل کارهایی که الان در صداوسیما در تولید فیلم یا وزارت ارشاد دارد. در تولید فیلم، مؤسسات فرهنگی خاصی اصلا تشکیل بشود. اینها اصلا اشکالی ندارد. اما اگر بشود بخش خصوصی با کنترل شدید و ارشادی دولت این کار مکتبی را بهخوبی انجام بدهد و سرمایهگذاریها در آنجا باشد، مطمئن باشید اینها بهفساد کشیده نمیشوند و سینما را منحرف هم نمیکنند و جنبههای تجاری بر جنبههای هدفی نمیچربد. اگر به مردم بیشتر میدان بدهیم خوب است.
ولی در شرایط موجود، حتمآ باید وزارت ارشاد و صدا و سیما که امکانات فراوانی هم الان دارند، حتی بنیاد مستضعفان باید فعال باشند در این مقطع، بخش دولتی قضیه میچربد، اما حالا مانعی ندارد بخش خصوصی بچربد. انتظاری که ما از بخش دولتی داریم این است که حمایت بکند و نظارت و ارشاد.
انتظاری که از بخش خصوصی داریم، این است که مواظب باشد جنبههای تجاری و سود طلبش نچربد، اینجا جای سود خیلی نیست، با یک کارخانه عادی و با یک مزرعه کشاورزی و با یک مثلا شرکت پیمانکاری خیلی فرق دارد. اینجا با روح و روان و هستی مردم به خصوص بچهها و جوانها و خانوادهها رابطه دارد و یک لغزش ممکن است، مصیبتی بزرگ به بار بیاورد.