س - نام شما با انقلاب اسلامی عجین بوده، و از دیرباز شما را بعنوان چهرهای آگاه، مبارز و فداکار، که همواره در خط رهبری حرکت کردهاید، دیده و شناختهایم. پس از انقلاب هم از نقش مؤثر شما در شورای انقلاب و ریاست مجلس شورای اسلامی، و نیز امامت جمعه تهران آگاه بودهایم؛ اما این آگاهی هیچگاه نتوانسته است بدرستی تصویری پر نکته از گذشته دور شما بدست دهد. میخواستیم که از زبان خودتان، سابقه مبارزاتی شما را بعنوان یک چهره مؤثر و مبارز بشنویم.
ج - من خوشبختانه موفق شدم در مصاحبههایی که با سردبیر مجله عروةالوثقی و مجله کودکان حزب جمهوری اسلامی داشتم، هشت ساعت درباره تاریخچه زندگی خودم، که در حقیقت تاریخچه مبارزات 30 تا 35 ساله گذشته است، سخن بگویم. مصاحبه بسیار مفصلی است. اما برای اینکه به سئوال شما هم پاسخ داده باشم، خلاصهای از آن را عرض میکنم.
من از یک خانواده کشاورز بودم، در روستای دورافتادهای از کویر رفسنجان. تا چهارده سالگی آنجا زندگی میکردم. علاوه بر کار مدرسه اکثر وقتم را صرف کمک به پدرم در امور کشاورزی، دامداری و اداره خانه میکردم. از چهارده سالگی به قم آمدم. در سال 1327 وقتی آمدم به قم، یک جوان روستایی ساده بودم. زمان حساسی بود. اوج مبارزات جبهه ملی برای ملی کردن صنعت نفت، اوج شور و حرکت فدائیان اسلام و اوج شهرت آیتا... کاشانی بود. حوزه علمیه هم در زمان آیتا... بروجردی، در حال شکلگیری بود. وقتی وارد قم شدم، با ذهن خالی در میان این امواج سیاسی قرار گرفتم. حماسهای که آنروز وجود داشت بیشتر حول و حوش وجود نواب صفوی، فدائیان اسلام و آیتا... کاشانی و دکتر مصدق میگشت. البته برای من، فدائیان اسلام و آیتا... کاشانی بیشتر جاذبه داشتند. چون سخت متعبد و متشرع بودم. علاقه ما به روحانیت از پدرم شروع میشد، طوری که خودش لباس روحانیت میپوشید. خود من هم بیشتر تحت این جاذبه بودم. خوشبختانه اولین بخش از زندگی شهری من با چیزهایی مواجه بود که سخت علاقهمند بهدنیای سیاست و مذهب شدم. یعنی اسلام و سیاست، در وجود من شکل گرفت. این حالت در وجود من مؤثر بوده و همیشه تحت تأثیر آن هستم.
بعد از سقوط دکتر مصدق و آمدن دیکتاتوری مجدد شاه، موقعیت آرام حوزه علمیه دست نخورد. حوزه محیط مناسبی بود برای تحصیل و تحقیق و مسایلی این چنین و ما نیز با روحیهای آرام درس میخواندیم. دومین خوشبختی من در حوزه که تأثیر زیادی در جریان زندگی من گذاشت، همسایگی با امام بود. در خانهای زندگی میکردم روبروی منزل امام. وقتی که بهدرس خارج رسیدم، با علاقهای که بهامام پیدا کرده بودم، تلاش میکردم در مسیر منزل تا مدرسه در خدمت ایشان باشم. برنامهام را طوری تنظیم میکردم که بهوقت ایشان بخورد. در مسیر سئوالاتی میکردم، چیزهایی میپرسیدم و سخت تحت تأثیر شخصیت ایشان بودم. بعد بهدرس ایشان رفتم، و از آن موقع امام برای من سازنده بود.
از سال سی وشش میخواستم فعالیتهای اجتماعی دینی را شروع کنم. در این فاصله، ماههای محرم و صفر و تابستانها، اغلب منبر میرفتم و سخنرانی میکردم. در قم با آقای دکتر باهنر و بعضی از دوستان دیگر نشریهای بهنام »مکتب تشیع« راه انداخته بودیم. مکتب تشیع نشریهای تحقیقی، دینی بود، با کادری نیرومند که اغلب نویسندگان قوی کشور با ما همکاری میکردند. بهاین وسیله یک مقدار عمیقتر وارد جریانها شدیم. ورود دقیق به مسایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، برای ما، با کار فرهنگی انتشاراتی همراه شد. مطالعات متفرقه خارج از درس هم داشتم. اواخر دهه چهل درگیریهای روحانیت با رژیم بهرهبری امام شروع شد. این حرکت، یک نقطه عطفی در تاریخ بود. من و بعضی از دوستانم با آن محتوای وجودی که داشتیم، بهطور طبیعی، ضمن نزدیکی و مؤانست با امام، خیلی جدی در مبارزات، وارد عمل شدیم. بعد از تبعید امام هم، ما پیگیر مبارزات بودیم. تقریباً سرلوحه هستی مرا، مبارزات دینی تشکیل میداد. دوره اول زندگی، با تحصیل و تحقیق آرام گذشت. دوره دوم، بعد از تأثیر شخصیت جدی امام در وجود ما، تحصیل و تحقیق، هماهنگ با مبارزه بود.
س - ما و خوانندگان روزنامه مایلیم با توجه به آنچه درباره ارتباط نزدیک خودتان با امام بیان کردید، در مورد خصایل شخص امام، صحبت بفرمائید
ج - البته در مورد این مسأله خیلی چیزها باید گفت. شاید تمام وقت مصاحبه را بگیرد؛ ولی آن نکاتی که برای من برجستگی دارد بیان خواهم کرد. امام با همه معلومات و عمق اطلاعاتشان در مورد خدا و دین و شرع، سخت متواضع و متعبد هستند. این خیلی مهم است. میدانید که برخی از فلاسفه، عرفا و شخصیتهای علمی، گاهی ضمن اجتهاد و اظهارنظرهایی که دارند، شخصیتشان با تعبد سازگار نیست. دینی که چهارده قرن سابقه دارد، برخی از مسایلش در روایات و احادیث آمدهاند که خیلی مهم هستند. کسی که در اوج این معلومات باشد، با همه تواضعش در میان همقطاران خودش، متمایز است.
این اندازه تواضع، ایمان فوقالعاده قوی میخواهد. ایشان سخت معتقد بهآخرت هستند، طوری که گویی خودش را همیشه در محضر محاسبه خدا میبیند. این مسأله در زندگی انسان اهمیت دارد. ویژگی دیگر امام، شخصیت محکم و تغییرناپذیر ایشان است. من من تابحال، در طول سی و پنج سالی که با ایشان از نزدیک آشنا هستم، ندیدهام حتی یکبار در مقابل حق تزلزل کنند. این مسأله شاید گفتنش آسان باشد، اما بسیار سخت است. چون در زندگی انسان، رودربایستیها، عاطفهها، محبتها و ملاحظات سیاسی و اجتماعی و غیره پیش میآید که امکان دارد انسان، کمی از حق عدول کند. اما من در ایشان ندیدم.
برای اقامه حق، سمج و محکم هستند، و به هیچ قیمتی حاضر نیستند تخفیف بدهند. آن وقت، علیرغم اینها، شخصیت اسلامی ایشان آن چنان معتدل است که ما افراط و تفریط در ایشان ندیدهایم. گاهی انسان ممکن است، خشک باشد. گاهی ممکن است مسامحه کار باشد. گاهی هم ممکن است در راه مبارزه برای ارتباطهای اجتماعی سست بشود، یا مثلاً عواطفش تنزلزل کند؛ اما ایشان این طور نیستند. همواره خودشان را حفظ کردهاند. همیشه در عین گرفتاریهای مبارزه، نماز شب را فراموش نکردهاند. یعنی عبادت را در کنار سیاست سبک نگرفتهاند. نماز اول وقت را همواره مراعات میکنند. به خواندن قرآن و دعا مقید هستند.
در قم که تشریف داشتند، اوقات معینی برای زیارت به حرم حضرت معصومه میآمدند. البته در نجف هم برنامه معینی برای زیارت داشتند یک آدم منظم و مرتب در زندگی، به یک مرتاض که زهد افراطی او را از زندگی دنیا، عقب نگه بدارد. نه آن چنان متوجه دنیا هستند و نه آنچنان محو آخرت، اعتدال شرعی را در هر دو مراعات میکنند. نمونه انسانی که قرآن میخواهد. آدم، در چهره ایشان قاطعیت را که از ویژگیهای خاص امام است، همواره میبیند. این مورد را در کمتر کسی تاکنون برخورد کردهایم. مهمتر از همه، در این مقطع تاریخی، امام در مقام رهبر، همیشه به موقع تصمیم گرفتهاند. میدانید اگر رهبری، تصمیمی را یک مقدار زودتر یا دیرتر بگیرد، ممکن است فرصت از دست برود. ما تابه حال ندیدهایم، تصمیم بیموقع گرفته باشند. گاهی اوقات، در همان وقت متوجه نشدهایم؛ اما بعد از گذشت یک مدتی، دیدیم که به موقع تصمیمگیری کردهاند.
پیشبینی حوادث خیلی مهم است. رهبری که بتواند با تجزیه و تحلیل، در زمان حال نسبت به گذشته و آینده، عوامل را در نظر بگیرد، بینظیر است. ایشان طبق روال امروز، متخصص جامعهشناسی، تاریخ یا روانشناسی نیستند، اما عملکردشان مورخین و جامعه شناسان و روانشناسان را انگشت به دهان گذاشته است.
س - نقش رهبری را در شکلگیری و پیروزی انقلاب چگونه تبیین میکنید و حضور گسترده نیروهای مردمی در نهضت را که عامل مؤثر این حضور به اعتقاد ما وجود رهبری امام بوده است، چگونه تشریح میکنید چون کمتر دیده شده است که بهاین شکل رهبری در دنیا خیل عظیم مردم را پشت سر خود داشته باشد.
ج - مقدار زیادی از این ویژگیها، بسته به خود ایشان است. یعنی محتوای وجودی ایشان طوری است که این همه شیفته و پیرو دارند. اگر کسی هم در یک زمانی جذب نشده بهدلیل عدم شناخت ایشان بوده است. شخصیت به این بزرگی و اقتدار، خواه ناخواه به محض شناخت، محبوب هر دل حقیقت جویی است. اگر انسانها فطرتشان فراموش نشده باشد، عداوتی با خوبیها ندارند. عاشق خوبیها هستند.
امام برای احیای کلمه اللّه دردنیا، روی عامترین نیروهای جامعه دست گذاشتند چون میدانستند این دسته از مردم هنوز گرفتار آزمندیها و دنیاطلبیها نشدهاند. شما امروز نمیتوانید چیزی عمیقتر و گستردهتر از نیروی ایمان مذهبی مردم پیدا کنید. البته ممکن است گاهی اوقات ایمان، تحتالشعاع یک موارد استثنایی قرار گیرد. در یک لحظه، مسکن، در یک لحظه زن و در یک لحظه پول، و همین طور الی آخر... و یا شاید از جنبههای دیگر حمایت از مستضعفین، یا در یک لحظه، استقلال سیاسی باشد؛ اما عامترین چیزی که در جامعه ما وجود دارد، همین نیروی مذهبی است. امام از روزی که مبارزه را آغاز کردند، ما ندیدیم هیچ مسئله دیگری را تحتالشعاع آن قرار بدهد. هر وقت مسألهای مطرح میشد، ایشان میگفتند ببینیم این از لحاظ دین چطور است. ممکن بود این حرف، در آن زمان از لحاظ دید روز، عقب گرد باشد؛ اما وقتی بهعنوان یک وظیفه دینی مطرح میشد با وجدان دینی مردم را سروکار داشت. خواه ناخواه عدهای را طرد میکرد؛ اما اکثریت عظیمی را با خود همراه داشت. اکثریت قاطع جامعه، مسلمان و متدین هستند. مدتهاست که جامعه ما از اوایل زمان مشروطه تا امروز، یک چنین رهبر قاطع مذهبی، بهتمام معنی بهخود ندیده است. اگر هم وجود داشتند، شناخته نشده بودند. جامعه، تشنه چنین چیزی بود. تشنه یک رهبری که بیاید و مردم را فقط بهخاطر دین دعوت کند. دعوتهای دیگری هم شده بود؛ اما با شکست مواجه شدند. افرادی مثل مصدق آمدند و مسأله نفت را مطرح کردند. البته نفت هم مهم بود؛ اما چون یک چیز محدودی را مطرح کرد مردم آن را بهجایی نرساندند.
مردم طی چند نسل احساس کرده بودند آن چیزی که میخواهند و در اعماق وجوشان آن را فریاد میکنند، بهعنوان نقطه جامع و حاکم روی آن حساب میشود، کمتر بهخاطرش شعار میدهند، این نکته داشت در وجود همه محو میشد. رهبرانی هم بودند که از خود نقطه ضعف نشان دادند و مردم بهآنها ایمان نداشتند. در رهبری، مشکلاتی درست شده بود. ایشان در این مدت چند ده سالی که شناخته شد، نقطه ضعفی بهدست هیچکس نداد. مردم شعار اصلی خود را از زبان ایشان شنیدند. اصلاً صلاحیت بیان این شعار را در ایشان دیدند. نقاط ضعفی که در سایر مدعیان رهبری دیده بودند، اینجا ندیدند. به موقع حرف میزد و بهموقع عمل میکرد. یعنی ایشان اصلاً در زمان آیتا... بروجردی این حرفها را نزدند. چون میدانستند که آیتا... بروجردی قویتر هستند و حرف ایشان شهید خواهد شد. بعد از آیتا... بروجردی کارهای خود را شروع کردند. میخواستند تا قوه قاهره مذهبی دیگری نباشد که نگذارد کارشان را بکنند. در طول این مدت هم هیچوقت، دین را تحتالشعاع مسائل سیاسی قرار ندادند.
یکی از خصوصیات مهم ایشان که دیگر مدعیان رهبری، یا رهبران مذهبی نداشتند، این است که ایشان قبل از رهبری مرجع تقلید هستند. این مسأله خیلی مهم است. آیتا... کاشانی شخصیت بسیار خوبی بود؛ ولی چون مرجع تقلید نبود با کسی که رسالهاش دست مردم است، فرق داشتند. من بعنوان وظیفه، آنچه در رساله او نوشته میخواهم عمل بکنم. این مهمترین پشتوانه امام در حرکت مردمی ایشان بهحساب میآمد.
حوزه علمیه قم که بعد از آیتاللّه بروجردی تحویل جامعه ایران شد، مهمترین میوهاش، فضلا و مدرسین و شخصیتهای علمی جوان علمی بودند. این خودش سرمایه بسیار عظیمی بود. تقریباً نود درصد از همه این نیروها، مرید امام بودند. یعنی امام را بر دیگران، مقدم میداشتند. حضور اینها در جامعه، پشتوانه عظیمی برای شخصیت امام بود. ایشان مرجع تقلید بودند و این همه شخصیت دینی مذهبی هم در اطرافشان، درون جامعه، حضور داشت. شخصیتهای بزرگ علمی هم حضور داشتند که در واقع، سابقهای بهاندازه امام، یا حتی بیشتر را پشت سر خود داشتند. اعلامیهها و حرکتهای بجای ایشان هم بود.
در واقع، مهمترین عاملی که در این یکصد ساله اخیر مبارزات از آن رنج بردیم، فقدان رهبری قدرتمندانه و عارفانه امام بوده است، وگرنه مردم ایران سالهاست که مسلمان هستند. این نقیصه بزرگ، با وجود ایشان برطرف شد، و مردم برای اولین بار به رهبری رسیدند که همه شرایط رهبری را یکجا در خود جمع داشت و این مسأله در تاریخ ما تأثیر شگرفی داشته است.
پس - لطفاً بعنوان یکی از افراد نزدیک و مورد وثوق امام، برای جوانان و نوجوانان این مملکت تشریح کنید، چگونه میشود یک نوجوان روستائی تازه به شهر آمده، در مقابل آن همه مظاهر غربی روزگار میایستد و در کنار رهبری، همراه با سیاست صحیحی کار خود را ادامه میدهد؟
ج - از نظر من، کاملاً روشن است. برای اینکه من از روستا آمدم و رفتم به حوزه علمیه قم؛ یعنی به محیطی نرفتم که منحرف باشد. ما تا روزی که از روستا آمدیم بیرون، هنوز سوار ماشین نشده بودیم، تقریباً هشت فرسنگ راه را با الاغ آمدیم تا رسیدیم به جاده اصلی و بعد سه روز هم توی یک روستا سر راه ماندیم تا یک ماشین باری آمد و من، همراه با پدر و مادرم روی بار آن سوار شدیم و آمدیم به یزد. از آنجا هم راه قم را در پیش گرفتیم. البته اگر من آنجا اگر راهنما و سرپرستی نداشتم، ممکن بود بالاخره در حوزه، توسط افرادی که در جناحهای سیاسی منحرف بودند، جذب بشوم. خوشبختانه قوم و خویشهایی در قم داشتیم. آقایان اخوان مرعشی؛ که دو نفر از علمای سرشناس هستند. پدرم مرا در منزل اینها گذاشت. بنابراین در قم محدودیتی هم داشتیم. یعنی بهآن صورت، یک محصل آزاد نبودیم که شب بتوانیم برویم بیرون، و احیاناً جایی بمانیم. یا یک آدم نابابی با من آشنا بشود. کوچکترین آشنایی که با یک آدم مشکوک پیدا میشد، آنها بهما تذکر میدادند. چون به حوزه آشنا بودند، و همه چیز حوزه را میدانستند. بنابراین از این جهت محفوظ بودم. علاوه بر این همان طور که گفتم، آمدن به قم، مصادف شد با حوادث سیاسی آن روزگار. خوشبختانه رفقایی هم که پیدا میکردم، در آن موقع، هم تیپ خودم بودند؛ مثل آقای دکتر باهنر، آقای ربانی املشی - که از اولین روزهای تحصیل با ایشان آشنا شدم و تا همین اواخر، با هم مباحثه داشتیم - یا آقای بهشتی و آقای مطهری که از ما بالاتر بودند. روی هم رفته، محیط قم سازنده بود.
س - تحصیل حوزه را تا چه درجهای ادامه دادید؟
ج - تا سال سی وچهار، سطح میخواندم. از آن سال، تا سال چهل و دو که در حوزه بودم هشت سال هم خارج خواندم. یک دوره کامل اصول را در خدمت امام خواندم. هفت هشت سال هم خدمت ایشان، فقه میخواندم. فلسفه و تفسیر را هم خواندم و مسائل اجتماعی را بطور جنبی مطالعه میکردم، حدود 16 سال بطور مرتب ادامه داشت. این مدت را واقعاً درس میخواندم و کارهای غیرتحصیلی کمتر میکردم.
س - در مقام ریاست مجلس شورای اسلامی، نقش و پایگاه مجلس را در سرنوشت جامعه چگونه میبیند. مهمترین خطرات و مشکلاتی که فکر میکنید پیش روی مجلس باشد کدامست؟
ج - من نقش مجلس را مهم میدانم. اولاً بخاطر موقعیتی که قانون اساسی بهآن داده است. مجلس قانونگذار و ناظر بر جریانات اجرایی و قضایی است. به یک معنا، تقریباً همه کاره است. از طرفی هم قوه مجریه بهرحال باید از مجلس عبور کند. وزراء و بقیه مسئوولان اصلی، بدون نظر مجلس نمیتوانند تأیید شوند. بنابراین مجلس اهمیت دارد. ثانیاً مجلس، محیط باز نظام است که جامعه مستقیماً با آن تماس دارد. یعنی در مجلس جریانی نمیگذرد که مردم از آن بیخبر باشند. حتی اگر ما بدلایل امنیتی، ضرورت یک جلسه غیرعلنی راا حساس کنیم، طبق قانون اساسی مجبوریم در اولین فرصتی که ضرورت برطرف شد متن آن جلسه را منتشر کنیم. پس عدهای را که مردم خودشان انتخاب کردهاند، همیشه در نظرشان است. یعنی از طریق رادیو که مذاکرات را مستقیماً پخش میکند؛ یا روزنامهها که مذاکرات مجلس را منتشر میکنند، مردم با نمایندگانشان در تماس هستند حتی حرکات، الفاظ و آهنگ بیان ما را مردم میشنوند. یک نهادی که تا این اندازه علنی است و خود مردم، تک تک افرادش را انتخاب کردهاند، یقیناً هیچ شبههای در کارش نیست. یعنی هیچوقت نمیشود این نهاد، مورد بیاعتمادی مردم قرار نمیگیرد. مردم انتخاب کردهاند و میبینند که نمایندگان چه کار میکنند. از طرفی هم، یک گروه دویست و هفتاد نفری که با آرای مردم در یک جا جمع شدهاند؛ احتمال خیانت یا خلاف دسته جمعی در کارشان وجود ندارد. سه چهار نفر ممکن است یک اشتباه فاحشی بکنند؛ اما دویست و هفتاد نفر که زیر نظر مردم هم باشند ممکن نیست بهانحراف بیفتند. بنابراین مجلس، همان طوری که امام فرمودند، عالیترین ارگان و لنگر این کشور است و بهحق، امید مردم باید بهاین مجلس باشد. این مجلس است که باید کشور و انقلاب را بهجای صحیحی برساند. تا زمانی که اصل انقلاب در میان مردم قابل قبول است، بهنظر نمیرسد که خطری مجلس را تهدید بکند. چرا که مجلس، همان مردم هستند. در واقع، نماینده حقیقی مجلس، همان مردم هستند. اگر جامعه آسیب ببیند، مجلس هم آسیب خواهد دید. خدای ناکرده اگر روزی، نمایندگان مجلس توان انجام وظایف خود را نداشته باشند؛ آن موقع است که خطر هم مجلس، هم جامعه و هم انقلاب را خطر تهدید میکند. البته این احتمال هم بهنظر من، قابل توجه نیست. چون اگر این طور بود، کارشان به یک ماه هم نمیکشید.
هر چه زمان میگذرد، مجلسیها پختهتر، روشنتر، آگاهتر و با تجربهتر میشوند. خودشان را بیشتر و بهتر میتوانند با واقعیتها و نیازهای جامعه تطبیق دهند. من الان بهعنوان یک شاهد و ناظری که نزدیک دو سال است در این مجلس کار میکنم، اعلام میکنم مجلس امروز را از مجلس ماههای اول بسیار قویتر میدانم. برادرانی که به مجلس آمدند، ابتدا هیچ تجربهای نداشتند. امروز خیلی از آنها تبدیل به عناصر بسیار با ارزش، دارای تجربه، تخصص و اطلاعات کافی شدهاند که در آینده هرکدامشان برای این کشور میتوانند منبع خیر باشند. مجلس، تبدیل به کانون آدم سازی شده است. البته این نمایندگان قبل از ورود بهمجلس هم استعدادهای خوبی بودند؛ اما امروز با جریانهایی مواجه شدهاند که هر کسی را پخته میکند.
وزرایی که هیأت دولت را تشکیل میدهند. آنها که سابقه کار در مجلس را داشتهاند، معمولاً از بهترین وزرا هستند. البته اغلب آنها در مبارزه و امور اجرایی سابقه داشتهاند؛ اما مجلس هم آنها را ساخته است. امیدوارم این مجلس بتواند همانطوری که تابحال بوده به مردم اطمینان بدهد، پایگاه محکمی برای حفظ و تداوم انقلاب است.
س - در آستانه سومین سالگرد انقلاب، مهمترین مسألهای که در اولویت کار مجلس است، چیست؟ همچنین با توجه بهاینکه شما همواره در عرض این سه سال، در متن قضایا بودهاید، بفرمائید خطراتی که میتوانند در شرایط فعلی جمهوری اسلامی را مورد تهدید قرار دهند کدامها هستند؟
ج - این که در حال حاضر، بتوانم بگویم مهمترین مسأله در اولویت کار مجلس کدام است، قدری مشکل بنظر میآید؛ اما میتوانم چند مورد مهم را بگویم، تا خوانندگان شما، خودشان مهمترین را تشخیص بدهند.
بیشترین مسألهای که در مجلس وجود دارد، انجام امور روزمره مطرح است. در واقع، کارهایی کوچک و جزیی هستند که بهصورت کار روزمره مطرح میشوند. عدهای از نمایندگان، صراحتاً میگویند، همواره در حال انجام دادن کارهای جزیی هستیم. البته این از وظایف مهم مجلس است که حالا بهاین صورت درآمده است، علت مشخصی هم دارد. جامعهای که از یک رژیم وابسته رها شده و میخواهد با یک نظام مستقل حرکت کند، علاوه بر مسایل عمده دائماً درگیر مسایل جزیی است، و این برای نهاد قانونگذاری مجلس، بیشتر از هر جای دیگر نمود دارد. جامعه ما درگیر انقلاب شده است و این با کودتا فرق میکند. در یک جامعه کودتایی، استبداد و فرمان مطلق، مطرح است. هرکسی هم ناچار است در سختترین شرایط بهآن فرمان گردن بگذارد. جامعه ما برای استقلال کامل، نیاز به قوانین مستقل و اسلامی دارد. مجلس هم وظیفه اصلی را به عهده دارد.
در زمان شورای انقلاب، ما بهآن نقش پارلمان داده بودیم که قانون تصویب کند. در مرحله انتقال جامعه، به جامعه اسلامی - آن هم جامعه پیچیدهای که در شکل ظاهریاش درگیر پیچیدگیهای دنیای صنعت قرار گرفته است - دائماً نیاز به مقررات جدید است. الان وضع این طور نیست که هر مسئوولی از جانب خودش تشخیص بدهد و قانون اجرا کند. هرج ومرج نیست، دیکتاتوری هم نیست؛ اما اینطور هم نیست که هر کسی کاری را انجام داد، کسی چیزی نگوید. قوانینی هم از گذشته وجود دارد که در دهها جلد کتاب چاپ شدهاند و هنوز به قوت خودشان باقی هستند. در وضعیت انقلابی هم، قانونگذاری مرجع خاص خودش را دارد. برای اینکه بتوانیم جامعه را بهسوی ثبات هرچه بیشتر ببریم، الان بیشتر از هر وقت دیگر ضرورت دارد پایبند قانون و قانونگذاری باشیم. پس بهطور طبیعی، در طی روز به مجلس مراجعاتی میشود، تا موانع قانونی را در وضعیت حاضر مطرح کنند. ما هم ناچاریم در این موارد بطور دقیق عمل کنیم. برای این کار انقلابی، باید به جامعه این فرصت را بدهیم و از جزیی بودن موارد اشکال نگیریم.
قوانینی که با ماده واحده در یک سطری میآیند. ما خیال میکنیم یک کار کوچکی کردیم، ولی واقعاً با این ماده واحده، سدی از جلوی کار یک وزارتخانه برداشته شده تا کارش را انجام بدهد. یک سنتی که در گذشته وضع شده با همین ماده واحده بر هم بزنیم. پس یکی از کارهای ما تا مدتی که قوانین ما مفصل تصویب نشدهاند، همین است. اصلاحات جزیی قوانین که تصویب آنها برای مجلس خیلی مهم است. بعضی از آنها را انجام دادیم و بعضی دیگر را در حال انجام شدن هستند. بطور مثال، مسأله ربا در گذشته بهعلت حاکمیت سرمایهداری در جامعه ما متداول بوده است. مهمترین رکن سیستم سرمایهداری، همین بانکداری است. یعنی شما اگر بانکداری را از سیستم سرمایهداری بگیرید، حتی یک روز هم نمیتواند ادامه حیات بدهد. باید این پولهای جزیی مردم در بانکها متمرکز شوند تا از طریق بانکها در مراکز دیگر بخش شوند. در این میان عده زیادی هم مثل زالو، بصورت دلال، برای انتقال پول مردم را استعمار میکنند و کارهای زیادی از این طریق انجام میشود.
بهرحال این سیستم منفعتها و مضرتهایی دارد که باید بههم بخورد. این کار به عهده مجلس است. البته باید هم مجلس و دولت، با هم هماهنگی و همکاری هم، این کار را انجام بدهند. یا مثلاً مسأله قانون احزاب که ما گذراندهایم؛ بالاخره این کشور باید طبق قانون اساسی، احزابی داشته باشد. این مورد را هم مجلس باید انجام میداد که خوشبختانه انجام گرفت. مسأله اراضی شهری که طرح پختهای بود و مجلس تصویب و آماده کرده؛ ولی هنوز در شورای نگهبان مانده است. یا مسأله کشاورزی که مسأله بسیار مهمی است، و در حال حاضر مجلس روی آن کار میکند. انشاءاللّه طرحش که تمام بشود، در جلسه علنی مطرح خواهد شد. باید مسائل کشاورزی، زمینهای کشاورزی، آب و موارد دیگر مربوط بهآن حل بشوند. در مورد اصل چهل ونه قانون اساسی هم باید گفت، ما مطمئن هستیم یک ثروتهای نامشروعی در این کشور انباشته شده که باید تصفیه بشوند. رسیدگی بهاین اصل، احتیاج بهقانون دارد. البته از شورای قضایی خواستهایم تا آنها لایحه بدهند. طبعاً اگر دیر کنند و این لایحه را بهمجلس نرسانند مجلس ناچار میشود خودش وارد مسأله شده و طرح مربوط بهآن را تهیه کند. تعیین تکلیف بخش خصوصی هم از مسایل مهمی است که باید رسیدگی بشود. بخش خصوصی باید بفهمد حدود فعالیتش تا کجاست. الان شاید خیلی از سرمایههای بخش خصوصی راکد مانده باشد. این وظیفه مجلس است که به یک نحوی، مسأله را حل کند و طبق قانون اساسی حدود فعالیتهای سه بخش تعاونی، خصوصی و دولتی را معلوم کند. لایحه تجارت خارجی که در دست بررسی است باید تکلیفش معلوم شود. لایحه تجارت خارجی که در دست بررسی است باید تکلیفش معلوم شود. مسأله تجارت، حد معقولی بهخود بگیرد. دلال بازی، تعدد واسطه، که وسیله ثروتاندوزی شدهاند، باید از بین برند و در عین حال نیروهای فعال و صاحب ابتکار و ذوق را بکار بگیریم. لایحه مربوط به مطبوعات که نواقصی داشت و فعلاً مسکوت مانده باید مورد بررسی دقیق قرار بگیرد. نظارت بر ارگانهای اجرایی هم ردیف کارهای آینده است. اینها که گفتم، همه به عهده مجلس است و در سایه تنظیم لوایح، انجام خواهد گرفت.
اما در مورد بخش دوم سئوال. خطر واقعی را از درون باید بهدنبالش بگردیم. یعنی اگر ما در داخل کشور مستحکم باشیم، خطرهای خارجی ضعیف خواهند بود. اگر نتوانیم جامعه را آن طور که در شعارها میگوییم، یا اسلام از ما توقع دارد بسازیم، همین جا نقطه نابودی ماست.
مردم ما خودشان میدانند درگیر جنگ هستیم و توطئهها و منازعات داخلی و مجال خیلی از پیشرفتها را از ما گرفته است. وگرنه سه سال خیلی وقت بود تا بتوانیم خیلی از مسائل را حل بکنیم. از طرف دیگر باز پی بردهاند که مسئوولان علاقهمند به کار هستند و تا آنجا که از دستشان برآمده خدمت کردهاند. این اعتمادی که به حسن نیت مسئوولان دارند، مهمترین دلگرمی برای آنهاست. البته این را میدانند که نقطه ضعفهایی هم وجود دارد که بعضی از آنها ناشی از انقلاب و بعضی دیگر ناشی از همین عوامل است که گفتم.
حالا فرض کنیم، تمام این موانع هم برطرف شد و ما به دوران صلح و ثبات رسیدیم، آنگاه دیگر وظیفه ما دو چندان میشود.
اگر تلاش نکنیم و کارهای اساسی را انجام ندهیم، اگر نتوانیم تبعیضها را از بین ببریم و این کانال وسیع، بین قشر مرفه و قشر محروم را کم کنیم، جامعه مأیوس میشود و آن وقت دشمن از اطراف بر سر ما میریزد. اگر هم چنین شود، در داخل فتنه راه میافتد. رژیم پهلوی از داخل منفجر شد. او را از خارج چهار دست و پا نگه داشته بودند، اما طاقتها چنان از بین رفته بودند که مردم با همه نیرو طنابهایی را که شرق و غرب برای حفاظت از او بسته بودند، پاره کردند. ما در شرایطی نیستیم که آنها بخواهند ما را نگه دارند. آنها میخواهند ما را نابود کنند و همه سلاحهای خود را بسوی ما نشانه گرفتهاند. اگر از داخل اعتماد مردم زایل بشود، نابود خواهیم شد. اعتماد در مهلکه خیانت و ناخدمتی از دست میرود.
من در حال حاضر خطری نمیبینم. برای اینکه مسئولانی دلسوز و کارکشتهای در حال انجام وظیفه هستند. تجربه این سه سال، آنقدر آنها را آگاه کرده که الان میدانند چکار بکنند. بنابراین ما به آینده خوشبین هستیم.
خوشبختانه امکاناتی هم داریم. دنیا هم مطمئن شده که ما ثبات داریم. مجموعه اینها باعث میشود که ما نگران خطری نباشیم. یعنی اگر خطری هم باشد دشمنان خارجی میدانند، امنیت را باید در داخل فراهم کنند. مردم ما همیشه در صحنه هستند و فوری عکسالعمل نشان خواهند داد. به فرض اگر پای اشغال نظامی هم در میان باشد، مثل همین وضعی پیش میآید که عراقیها گول خوردند و در حال ذوب شدن هستند. خلاصه هر چه از بیرون وسیله آلودگی بیاورند، تا زمانی که از داخل به خوبی دفاع میشود، تمام میکروبها هم دفع خواهند شد؛ مثل فتنه بنیصدر و کجرویهای دولت موقت...
اما اگر داخله خراب باشد دیگر با هیچ چیز نمیشود اصلاح کرد.
س - با توجه به توضیحات جامع شما، آینده انقلاب را چگونه میبینید؟
ج - من آینده انقلاب را خیلی زیبا میبینم. یعنی آنقدر برایم روشن است و کرانه آن امیدبخش، که میبینم کشتی انقلاب بطرف ساحل بسیار فلاح در حرکت است. چرا که این جامعه در مدت سه سال آنقدر آدم ساخته که هیچ جامعهای در طول تاریخ به گَردش نرسیده است.
وقتی به اکثر نهادهای انقلاب نگاه میکنیم، میبینیم که پر از آدمهای خوب شدهاند. جوانهای مخلص و فداکاری که جز پیروزی انقلاب و اجرای اسلام، چیز دیگری نمیخواهند. اگر چیزی میگیرند، بهاندازه امرار معاش و ادامه حیات خودشان است. نه به فکر مال هستند و نه نام. این جنگ علیرغم این همه ویرانی و مخارجی که برای ما داشت، جامعه ما را آگاه کرده است. جامعه ما امروز با وجود جنگ میداند، بزرگترین خطر پس از جنگ، پرتوقعی و رفاهطلبی است. جامعه امروز ما تلاشگر، فداکار، و شهادتطلب شده و میخواهد برای فضیلت مبارزه کند.
من نمیخواهم بگویم همه اینطور هستند، عدهای هم در همین شرایط، دلشان میخواهد محیط آلودهای درست کنند. اینها همیشه هستند. محیط بشری از این چیزها خالی نمیشود؛ اما خوشبختانه، تیپ انقلابیها در همه جا هستند. از وزراء گرفته تا مدیران بخشها، از مجلس گرفته تا معلمان و نویسندگان، همه دلسوز و خدمتگزار هستند و هیچکس نمیتواند این همه آدم را کنار بزند.
علاوه بر آن، روال حکومتی جامعه به مسیر درستی هدایت شده است. فرهنگ جامعه متحول شده است. یادتان هست که تا چند سال پیش، همه افتخارات به ظواهر خلاصه میشد؛ الان کاملاً معکوس شده است. حتی داشتن مدرک علمی هم از ارزش افتاده و حرف اول را صاحبان اندیشه و ابتکار میزنند. خوشبختانه در گوشه و کنار، اصلاحات زیادی به چشم میآید. در ادارهها میبینید که بازوان رژیم گذشته، امروز صادقانه به خدمت انقلاب درآمدهاند. این خانمها را یادتان هست که در خیابانهای تهران با چه وضعی میگشتند؟ انگار در بازار شانزلیزه فرانسه رفت و آمد میکردند. شمال تهران فرقی با لوس آنجلس نداشت. همان خانمها امروز خجالت میکشند در خیابانها ظاهر شوند. محیط ادارهها پاک شده، کافهها و کابارهها جمع شدهاند، زندگی مردم خیلی عوض شده است. سال اول وقتی گفتیم با آن وضع کنار دریا نروند چه مشکلاتی بود؛ و امسال به چه آسانی گذشت. اقتصاد علیرغم کمبودها در حال بهبود است. خدا میداند که به واسطه جنگ و محاصره اقتصادی، تا چه اندازه کالاهایی را که از خارج با قیمت گزاف وارد میکردیم، خودمان در حال ساختشان هستیم. مسئولان میگویند، تقاضای ثبت شرکتهای کوچک تولیدی، امسال بهمراتب بیشتر از سالهای قبل از انقلاب بوده است. این مسأله نشان میدهد که بخش خصوصی آماده فعالیت میشود. علیرغم تبلیغاتی که برای عدم ثبات اقتصادی شده بود، شرکتهای خصوصی فراوانی تقاضای ثبت دادهاند. از طرف دیگر هم جلوی ورود کالاهای لوکس و بیمعنا از خارج گرفته شده است. بسیاری از اجناس غیرضروری، نه وارد میشوند و نه تولید. بعضی از کمبودهای امروز انقلاب برای ما نعمت است. اگر چینی در کار نباشد، چطور میشود؟ عدهای به فکر افتادهاند که چینی کالای مضری نیست و میتوان آن را در داخل کشور ساخت. ممکن است تا دو سه سال چینی نداشته باشیم؛ اما بعد از سه سال دیگر، کارخانههای چینیسازی از همین خاک کشور و گاز کشور خودمان چینی میسازند و بهدست مردم میدهند. حتی میتوانیم صادر کنیم. الان کمبود هست. در گذشته جوجههای یک روزه اسرائیل را با هواپیما وارد میکردند؛ اما حالا در صددند که جوجه یک روزه را با مرغ مادر تولید کنند. بسیاری از رشتههای تولید، حتی در سطح بالا فعال شدهاند. ذوبآهن و بسیاری دیگر از صنایع تمایل دارند، تحت پوشش بخش خصوصی فعال بشوند تا آن کالاهایی که نمیخواهیم از خارج وارد کنیم، در داخل ساخته شود. ما اگر احتمال این را بدهیم که اکثر تولید را به بخش خصوصی واگذار کنیم، در آیندهای نه چندان دور مشاغل زیادی در جامعه به وجود خواهد آمد، این رونق، سبب تشویق نیروهای تخصصی میشود تا از اطراف دوباره به کشور خودشان روی بیاورند. انشاءاللّه راه یک زندگی سالم اقتصادی را بدون استثمار باز میکنیم تا سرمایهها بتوانند خودشان را نشان بدهند. وزرای ما چنان سرگرم خدمت بهانقلاب هستند که دیگر برای آنها شب و روز، وقت اداری و غیراداری برای آنها مطرح نیست. مدیران ادارهها نیز اکثراً بهاین نحو، روز و شب را بههم دوختهاند.
انجمنهای اسلامی در همه جا حضور دارند، شر قلم بدستهای فاسدی که با شعارهای انحرافی و کثافتکاریهاشان نمیگذاشتند این جامعه آرام گیرد، از سر مطبوعات و صدا و سیمای ما کنده شده است. این مراکز مهم فرهنگی راه خودشان را پیدا کردهاند. مراکز فرهنگی دیگر و دانشگاهها در حال بازگشایی هستند. انشاءاللّه ما تا چند ماه آینده، همه دانشگاهها باز میشوند. نهادهای انقلابی به کار خود آشنا و مسلط شدهاند. جنگ، را انشاءاللّه با افتخار و سربلندی به پایان میبریم. مبارزه با ضدانقلاب داخلی هم، خوب پیش میرود. شر ضدانقلاب داخلی را به زودی برای همیشه خواهیم کند. دنیا به مقاومت ملتهای احترام میگذارد. همه متوجه شدهاند که یک ملت میتواند با استقلال روی پای خودش بایستد.
اینها همه آن چیزهایی نیست که برایمان خوشبینی بهارمغان آوردهاند، مسأله گاز و نفت است که در دنیا و خاورمیانه، کلید حل سختترین معماها شدهاند. ذخایر معادن ما کار استخراج خود را آغاز کردهاند. صنایع بزرگی که پیش از این وابسته بودند. راههای استقلال هر چه را برایمان بهارمغان خواهند آورد. معادن ذغال سنگ و فلزات توسعه پیدا کرده و در حال استخراج هستند. بهاین ترتیب برنامههای مدونی برای صنایع ما در حال تنظیم و بررسی هستند که انشاءاللّه در سال آینده تأثیرات آن را خواهیم دید. به هر حال ما خوشبین هستیم.