مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با روزنامه کیهان - قسمت دوم
س - از نظر کمی و کیفی چه تناسبی بین فیلمهای ایرانی و خارجی میتوان قائل شد. به عبارت دقیقتر ما به ازاء چگونه فیلم ایرانی، میتوانیم از فیلم خوب خارجی صرف نظر کنیم و برای این که فیلم ایرانی به نمایش درآید تا چه حد میتوانیم در مقابل اشتباهات فیلم ایرانی گذشت کنیم تا فیلم خارجی کمتری نمایش داده شود؟
اگر میشد که ما با تولید داخلی همه سینماها و کانالهای صداوسیما و حتی ویدئوهای خانگی را پر میکردیم، بسیار خوب بود. البته یک روزی هم خواهد رسید که ما تولید فیلممان به اندازه نیاز داخلی باشد.
هر چه کمتر به خارج متکی باشیم بهتر است. به هر حال فیلمهای خارجی مخصوصآ فیلمهایی که امروز در کمپانیهای بزرگ دنیا تولید میشود، بیشترش غربی است یا شرقی. یا مارکسیستها میسازند یا کاپیتالیستها. اینها ( این فیلمها ) خیلی کم پیدا میشود که خالی باشند از یک نوع بدآموزی. ممکن است قصد بدآموزی هم نداشته باشند، چرا که آنها برای خودشان با توجه به معیارها و ضوابط اهداف و زندگی خودشان بهعنوان فیلم سالم آن را ساخته باشند، اما برای آنها سالم است.
به هرحال یک جریان مارکسیستی هرجور فیلم بسازد، الحاد در آن بهچشم میخورد، یا سرمایهدارهای غربی و سلطهگرهای استعماری با آن کمپانیهایی که غرق در فساد
اخلاقی هستند، امروز یکی از ابزار تجارتشان، استفاده کردن از خانمها و دختران مظلوم دنیا است که میخواهند اینها را وسیله عیاشی و وسیله درآمد خودشان قرار بدهند. خیلی کم پیدا میشود که یک فیلمی از بدآموزی خالی باشد، نه اینکه محال ممکن باشد، بلکه ممکن است فیلمهای تاریخی، علمی، جنگی و چیزهای خوب دیگری هم باشد.
]ممکن است[فیلمهای باارزشی وجود داشته باشد، مثل آنهایی که از طبیعت تهیه کردهاند و باز خارجی که میگویم، خارجی بهاین معناست. وگرنه ممکن است در کشورهای اسلامی و جاهایی که برای اسلام فعالیت میکنند نسبت بهما هم کشور خارجی محسوب میشوند، اما از لحاظ اسلامی خارجی نیست و ممکن است فیلمهای خوبی تهیه شود. یا نهادهای انقلابی دنیا، فیلمهای انقلابی خوبی بسازند.
به هر حال نمیشود متکی بود بهفیلم خارجی، این مسلم است. برای اینکه تهیه خوراک سینماها و تلویزیونها از طریق خارجی با این وسعت، ما این پنج سال فهمیدیم غیرممکن است که سالم باشد ولی نمیشود در را بست.
ولی به هر حال در فیلمهای خارجی از لحاظ شیوه کار، تکنیک فیلم و از نظر ریزهکاریهای هنری و صحنهها، چیزهای فراوانی هست که باعث تکامل صنعت فیلم میشود.
ما اگر بخواهیم رابطهمان را با آنها قطع کنیم، تحقیقآ یک نوع خسارتی خواهیم داشت از ناحیه تکامل صنعت فیلم و سینما. پس بهطورکلی ما باید تکیه اصلی را بر تولیدات داخلی بگذاریم و از فیلمهای خارجی هم در حد استفاده از پیشرفتهای صنعت فیلمسازی و استفاده از کارهای خوبی که آنها میکنند، حداقل خودمان را محروم نکنیم و استفاده بکنیم.
این روحیه را در جامعهمان نباید ترویج کنیم که از فیلم خارجی نباید استفاده بشود، چون اگر این کار را کردیم اولا علم و هنر و فن را بر روی خودمان بستهایم، ثانیآ اگر این گونه باشد فیلمهای ما هم به خارج نمیرود. این مبادلات فرهنگی خودش یک مسأله است. ما اگر مقید بشویم فیلم کسی را اینجا نیاوریم، آنها هم فیلم ما را مطرح نمیکنند. در نتیجه ما که قبول داریم و مدعی هستیم که پیام داریم و رسالت داریم و رسالت جهانی داریم، اگر خودمان را محروم کنیم، با صدور انقلاب این کار مخالف است.
ما برای نشر افکارمان باید مبادلات فرهنگی داشته باشیم و از فیلمهای خارجی استفاده بکنیم. ولی آن قیدی که من عنوان کردم، هم برای فیلمهای داخلی هست و هم برای فیلمهای خارجی، فیلمهای بدآموز را نباید بگیریم. حالا اگر آمدیم فیلم خوب خارجی ندیدیم نمیگذاریم، این اشکالی ندارد، واجب نیست که بگذاریم. اما تحقیقآ اینجوری نیست که
یک دفعه قضاوت کنیم و قلم سرخ بکشیم روی همه فیلمهای خارجی و بگوییم هیچ فیلم خارجی خوب نیست توی دنیا، چرا فیلمهای خوبی هست.
البته این وضعی که در چند سال گذشته بوده مطلوب ما نیست، ما در گذشته در این پنج - شش سال خیلی فیلم خارجی استفاده کردیم در داخل کشور، شاید هم روی اجبار. برای اینکه ما تولید فیلممان کم بوده، هنرمندهای ما، تربیتشان در گذشته مثل همان خارجیها بوده است و تفاوتی با آنها خیلی نداشتند. فیلمهایی که در رژیم گذشته تولید شده بود، تفاوتی اکثرآ با فیلمهای خارجی نداشتند و هنرمندانشان هم اکثرآ همانجورها بودهاند. معلوم است که کار هنری جوری نیست که یک هنرمند یک شبه بتواند خودش را عوض بکند. هنرمندان جدید هم که به صحنه آمدند اولا که خیلی هنرمند نداشتیم، ثانیآ آنهایی هم که بودند پختگی نداشتند. فیلم را با کیفیت خوب نمیتوانستند ارائه بدهند و ابزار کار نبود.
در کل ما یک نوع اجباری داشتیم و نمیشد سینما را هم خالی کرد، تلویزیون را خالی کرد. مردم هم عادت کرده بودند بهاین، جایش هم چیزی نداشتیم. وقت مردم باید پر شود. یک خانواده وقتی کارهای روزانهشان را انجام میدهند، نمیتوانند بنشینند و به همدیگر نگاه کنند یا وقتی میخواهند بروند بیرون، نیم ساعت توی پارک میگردند، دیگر نمیشود جایی نباشد که دو ساعت خواستند فیلم ببینند، نتوانند ببینند.
بنابراین فیلم امروز جزو ضرورت زندگی مردم، مخصوصآ شهریها است و ما ناچار بودیم اینها را داشته باشیم. حداکثر تلاشی که میشد بکنیم این بود که فیلمهای سالمتری و کم ضررتری را مطرح بکنیم. پس نتیجه این که فیلم خارجی را نباید بهکلی تحریم کرد و سانسور کرد، بلکه باید یک مقدار از آنها استفاده کرد. و در صورتی که فسادی نداشته باشد، منافعی هم دارد که ما تذکر دادیم، ولی تکیه اصلی باید بر فیلم داخلی باشد.
س - عملکرد سینمای ایران نشان دهنده رشد تولید فیلم ایرانی است، با عنایت بهاینکه 6 سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، ارزیابی شما از سینمای ایران طی این مدت چیست؟
ج - در سئوال هشتم که مطرح شده سینما در ایران رشدی داشته؟ حتمآ رشدی داشته. اما ارزیابی کلی این است که ما هنوز در وسط راهیم.
یعنی این رشد کافی نیست. اولا دو سه سال اول هنرمندان ما به خاطر آشوبهای سیاسی و آن حرکت لیبرالها و منافقین و مارکسیستها و جدالهای خارجی و جنگ و
... مطمئن نبودند که این نظام میماند ـ نظام اسلامی ـ لذا دل خیلی نمیدادند. از طرفی هنوز هم جدی نمیگرفتند قضیه را، فکر میکردند که در نظام اسلامی هم، کمکم هنر آنها بههمان شکل پذیرفته میشود. رفته رفته فهمیدند نه، قضیه جدی است، ]نظام اسلامی[ ماندنی است. ثانیآ برخورد ما را با مسائل فکری و مکتبی دیدند، جدی است.
وقتی که انقلاب فرهنگی شد و دیدند ما دانشگاه را آن جور قاطعانه بستیم، برای اینکه آن بدآموزیها را از جامعه دور کنیم، دیگر بهخودشان آمدند. هنرمندان جدید و جوانهای هنرمند اسلامی و مکتبی که شروع کردند کارشان را، آنها هم رشد کردند و موفق شدند.
مخصوصآ همکاری هنرمندان مکتبی و متعهد جدید و هنرمندان قدیمی و سابقهدار و وارد هم اثر خوبی گذاشت. در کل ما شاهد رشد خوبی هستیم، مخصوصآ اخیرآ فیلمهای خوبی عرضه میشود. من در تلویزیون حرکت خوبی دارم میبینم. در ساختن فیلمها و سریالها و نمایشنامه تئاتر حرکت خوبی شده است. ولی کافی نیست. باید سرعت بیشتری پیدا کند و تشویق بیشتری باید بشوند، تشویقهای مادی و معنوی باید ادامه پیدا کند.
یک نکتهای که به نظرم هست، این است که فیلمهای ما یک اشکال کلی دارد. به خصوص در تئاتر ما در فیلمها آن لطافت لازم را که هنر باید از آن برخوردار باشد نمیبینیم. خشونت یک مقدار حاکم است. شاید آن روحیههای انقلابی تأثیر میگذارد روی هنرمندان. یک مقدار برخوردهای تند، سروصداهای زیاد، دادو فریاد کشیدنهای بیمورد و خشن برخورد کردن در صحنه، اینها کیفیت فیلمها را پایین میآورد.
من در یکی از ملاقاتهایی که خدمت امام بودم، به مناسبتی مسائل فیلمها مطرح شد، دیدم حضرت امام هم نظرشان همین است. فرمودند: فیلمها، بیشتر جنبههای خشن و دعوائی و تند دارد، حتی در تعبیرات، روانی کلمات را ندارند. احساس میشد که حتمآ خیال میکنند تعبیرات مطنطن و کلمات پرزرق و برق باید بکار ببرند.
در صورتی که فیلم باید روان و به زبان مردم و واقعآ نمایش همان زندگی مردم عادی باشد. این جنبه در فیلمهای ما مخصوصآ فیلمهای انقلابی و فیلمهای هنرمندان جدید خیلی کم است. تئاتر دیگر از این بدتر، بی خود دادو بیداد میکنند، فریاد میکشند، حرکات تندی انجام میدهند، دستهایشان را بیربط تکان میدهند، کلهها را تکان میدهند، چشمها دیده میشود، روبروی هم قرار میگیرند، اینها مصنوعیه، فیلم باید نمایش صحنه واقعی باشد. باید این تندی و خشونت و غیرعادی بودن فیلم را از آن بگیریم و من روی این تأکید دارم.
یکی از تفاوتهای اساسی بین فیلمهای ما و فیلمهای خارجی همین است.
هنرمندان پیشرفته خارجی، آنها که در هنرشان جلو هستند خیلی عادی هستند. اصلا عینهو ناظر ندارند و خودشان دارند زندگی را منعکس میکنند، البته یک جاهایی باید تندی و دعوا باشد ولی آن فیلمهای خاص خودش است.
هنوز هم سوژه پیدا کردن مثل این که برای بعضی هنرمندان یک مقدار دشوار است، در صورتی که سوژه خیلی زیاد است. سوژههای مذهبی، تاریخی، اخلاقی، انقلابی و طبیعی. زندگی عادی را باید پیدا بکنند، چیزهایی که در زندگی مردم هست، اینها را بیارند و خیلی نرم و لطیف بهمعرض نمایش بگذارند.
س - سینمای کشور تا چه میزان میتواند بهاستقبال تماشاگر متکی باشد؟
ج - اصلا اساس کار سینما تماشاگر است. اگر تماشاگر نباشد، فیلم اصلا برای چه ساخته میشود. از لحاظ اقتصادی هم که روشن است، برای اینکه سینما با درآمدی که از تماشاگر میگیرد رشد میکند، فیلم پخش میکند، اما تلویزیون بهخاطر وظیفه عمومی که در تربیت مردم دارد به پرکردن وقت مردم در خانههایشان اقدام میکند و دولت از این جهت سرمایهگذاری میکند.
اما سینما که مردم به تماشا میروند و بیشتر هم باید به بخش خصوصی واگذار بشود، باید تماشاگر داشته باشد، تماشاگر اگر نباشد فیلم برای چه ساخته میشود؟ به طور کلی رکن اصلی سینما و فیلم تماشاگر است که حتی اگر تلویزیون هم تماشاگر نداشته باشد، بیننده نداشته باشد، باید سعی کرد مردم را قانع و راضی کرد و جاذبه ایجاد کرد که تماشاچی زیادتری داشته باشد.
س - به نظر شما سوژه فیلم باید صرفآ مسائل اسلامی، جنگی و انقلابی باشد یا میتواند سایر مضامین و مسائل اجتماعی را نیز در برگیرد و در نهایت این که بهنظر شما اسلامی بودن فیلم به چه معناست؟
ج - سوژههای فیلم چی باید باشد؟ اسلامی باشد، انقلابی باشد، تاریخی باشد، همه اینها باید باشد. این که بعضیها فکر میکنند فقط باید عناوین اسلامی، یعنی حتی سوژههایی که جزو اصطلاحات اسلامی باشد، نه.
البته روح فیلم همیشه باید سازنده باشد از لحاظ اخلاق و عقیده و آموزشهای
صحیح علمی و هنری. اما سوژهها اگر طوری انتخاب بشود که غیر مستقیم پیام را القاء بکند بهتر است. وقتی که ما یک فیلمی شروع میکنیم، لازم نیست که یک عنوانی بدهیم که از آن عنوان بیننده بفهمد شما میخواهید چه مسألهای را القاء کنید و آنهایی که نظر مخالف دارند از همان جا گارد بگیرند و خودشان را آماده کنند که نپذیرند.
شما ممکن است یک عنوان مبهمی به فیلم بدهید که طرف دقت بکند که اصلا به کجا میخواهد این فیلم برسد، دقت بکند، آخر فیلم متوجه میشود که یک مسألهای در وجودش پیدا شده که مستقیم نبوده است. من خیال میکنم القاء غیرمستقیم و تبلیغ غیرمستقیم خیلی مؤثرتر و مفیدتر از تبلیغ مستقیم باشد.
لذا تأکید بر این که سوژه باید اسلامی باشد هیچ لزومی ندارد، یک سوژه ساده تاریخ، یک ضربالمثل، یک چیزی که از اول هیچ چیز را القاء نمیکند ولی در عمل، در ضمن فیلم مسأله تلقین میشود به بیننده، با ظرافتی که هنرمندان دارند، این مؤثرتر است.
البته معنایش این نیست که سوژه اسلامی انتخاب نکنند، چرا که سوژهها همه چیز میتواند باشد، حتی اگر فیلم جنگی هم بخواهید نشان بدهید، لازم نیست که از اول عنوان فیلم جنگی باشد، یک چیز دیگری میشود انتخاب کرد ولی روحیه جنگی القاء بشود. لذا از نظر بنده تکیه کردن روی سوژه، اگر منظور عنوان فیلم باشد خیلی مهم نیست، محتوای فیلم مهم است و اسلامی بودن فیلم به سوژه نیست بلکه بهآن محتوای فیلم است. بهآن ریزهکاریهایی است که بالاخره نتیجه فیلم در آن است یا در ضمن فیلم القاء میشود، اینها میتواند باشد.
س- آثار برگزاری چنین جشنوارهای - جشنواره فیلم فجر - چه میتواند باشد؟
ج - برگزاری جشنواره کار بسیار خوبی است. مخصوصآ در این مقطع. ما باید هنرمندانمان را تشویق بکنیم و این تشویق طرق مختلف دارد که یکی از آنها همین جشنوارههاست.
طبعآ وقتی که انقلاب شد عدهای خائف بودند هنوز هم شاید خائف باشند، که ممکن است در انقلاب اسلامی بهآن نحو مخصوصآ به فیلم توجه نشود، بههمین جهت ما باید این پیش داوری را از بین ببریم، یکی از کارها همین برگزاری جشنوارههاست که در این جشنوارهها، هنرمندان مطمئن شوند که هنرشان خریدار دارد، نظام هم طالب آنهاست. و در این جشنوارهها باید هنرمندان جهت داده و کمک هم بشوند.
س - جشنواره فیلم فجر بهتر است بهصورت یک جشنواره داخلی ادامه یابد یا ترجیح میدهید که بهصورت بینالمللی و با حضور فیلمهای خارجی در بخش مسابقه همراه باشد؟
ج - این که سئوال شده جشنواره بهتر است که داخلی باشد یا خارجی، حالا جشنواره فجر اگر بینالمللی بود بهتر بود. ولی ما به طور کلی باید هم جشنواره داخلی داشته باشیم و هم خارجی، یک مقداری جشنوارههای بینالمللی توسعه بیشتر میتواند داشته باشد و استفاده بیشتری هم میتوان از آنها کرد.
برای معرفی فیلمهای خودمان و هم شناختن هنرمندان دیگر و فیلمهای دیگر ایجاد رابطه لازم است. ولی ما در داخل الان نیاز بیشتری داریم. چون نیروی بیشتری باید برای جشنوارههای داخلی و محدود که آسانتر است، باید داشته باشیم. حالا دیگر امسال گذشته، انشاءاللّه در آینده جشنوارههای فجر همیشه بینالمللی باشد و میتواند بهتر باشد.