مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با روزنامه جمهوری اسلامی

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با روزنامه جمهوری اسلامی

هم به صاف کردن جاده برای حرکت سالم هنر در کشور کمک کنیم و کسانی که به سینمایی خودکفا معتقدند و به تولید فیلم های مفید و مؤثر در روند انقلاب علاقه‏ای دارند، مورد حمایت قرار بدهیم. با این امید که بتوانیم تأثیر پیشتری بر سینما و هنر بگذاریم.

  • تهران-مجلس شورای اسلامی
  • دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۶۰
پیرامون : - لوایح جدید مجلس - سازمان مجاهدین خلق

 

س) شما به‌عنوان یک نماینده انقلابی مجلس و رئیس قوه مقننه ایران، چرا برای تصویب لوایح جدید - جهت جایگزینی قوانین طاغوتی - پافشاری نداشته‌اید؟

اتفاقاً حیلی هم پافشاری داریم؛ اما مجلس یک کشش محدودی دارد. این روزها - خصوصاً امسال - اکثراً گرفتار لوایح و طرح‌های یک‌فوریتی و دوفوریتی، که نیازهای روزمره مردم بر ما تحمیل می‌کند، هستیم. کار تصفیه و تنقیح قوانین گذشته، یک کار طولانی و گسترده‌ای است و کتاب‌های متعددی (قوانین گذشته) داریم که باید بررسی و اصلاح بشود. اتفاقاً در آیین‌نامه‌ای که اخیراً بحث می‌کنیم، پیشنهاد شد که کمیسیون مخصوص این کار به وجود بیاید و وظیفه‌اش این باشد که قوانین را بررسی و اصلاح کلی کند و به‌تدریج به مجلس بیاورد. البته این مورد، در یک بُعد آن مربوط به شورای نگهبان می‌شود؛ به‌این‌ترتیب که این شورا، بایستی قوانین گذشته‌ای را که ازنظر مقررات اسلامی، با قانون اساسی جدید سازگار نیست، موردبررسی قرار دهد. لذا ما فکر کردیم که این کمیسیون را با مشورت شورای نگهبان و با همکاری آن‌ها شکل دهیم و این، یک کار طولانی است. ما، غیر از برنامه‌های روزمره، برنامه‌های فوری‌تری هم داریم که بایستی زودتر بررسی شوند؛ مثل کارهای بنیادی، قانون احزاب، مالکیت زمین و از این قبیل مسائل.

س) در روزهای آینده، چه قوانین و یا طرح‌های مهم و سرنوشت‌سازی در دستور کار مجلس قرار دارد؟

ما برای این هفته، دو لایحه سرنوشت‌ساز در نظر گرفته‌ایم که اگر برسیم، آن‌ها را بررسی می‌کنیم. یکی لایحه بودجه است و دیگری همان ادامه حذف فرمان همایونی است (که تأثیر خوبی هم در کشور دارد) لوایح دیگری هم برای هفته‌های بعد هست؛ مثل لایحه دو چهاردهم بودجه - همراه با تبصره‌هایی که در کیفیت حرکت اجرایی دولت مؤثر است - لایحه معاملات زمین و مسکن که تأثیر اساسی در کشور دارد، لایحه مطبوعات، لایحه معاملات لایحه» شوراها«که این هم یک کار بنیادی در کشور است. همچنین لایحه پاک‌سازی، که حالا بازسازی نام‌گذاری شده و برای نظم دادن به کارها بسیار لازم و ضروری بوده و اتفاقاً به تأخیر هم افتاده است. علاوه بر این‌ها، لایحه ملی کردن تجارت خارجی هم هست که در دستور کار کمیسیون آمده است.

این‌ها تمام لوایح است که در دو الی سه ماه آینده، وقت مجلس را پر خواهد کرد. ما در هفته‌های آتی، خرده‌کاری‌های کمتری داریم و چون این لوایح بنیادی بررسی خواهد شد، باید خرده‌کاری‌ها را به کمیسیون‌ها ارجاع بدهیم تا آن‌ها تصویب کنند.

روی‌هم‌رفته، آن‌طور که من پیش‌بینی می‌کنم، در سال جاری ما اکثراً مشغول بررسی لوایح و طرح‌های بنیادی خواهیم بود. این‌ها، کارهای آینده جلسه عمومی مجلس است. کارهای کوچک را هم - که همیشه و به مقدار فراوان وجود دارد و از نیازهای روزمره دولت است - چنان‌که گفتیم به کمیسیون‌ها می‌سپاریم که انجام بدهند.

س) آیا طرح یا برنامه‌ای انقلابی، برای بهبود وضع هنر و فرهنگ در دست اقدام است؟

اخیراً گروهی از کارگردانان و فیلم‌سازان به من مراجعه کرده و در مورد نواقصی که در حرکت کارهای سینمایی و روند تولید فیلم وجود دارد، تذکراتی دادند. آن‌ها پیشنهاد‌هایی داشتند و قرار بر این شد که من، یکی از نمایندگان مجلس را به آنجا بفرستم تا به‌عنوان نماینده مجلس به کارهای آن‌ها رسیدگی کند. در ضمن قرار شد که ما هم به صاف کردن جاده برای حرکت سالم هنر در کشور کمک کنیم و کسانی که به سینمایی خودکفا معتقدند و به تولید فیلم‌های مفید و مؤثر در روند انقلاب علاقه‌ای دارند، موردحمایت قرار بدهیم. با این امید که بتوانیم تأثیر بیشتری بر سینما و هنر بگذاریم.

س) با توجه به اینکه طبق قانون اساسی، نمایندگان مجلس می‌توانند بر تمام امور مملکتی نظارت داشته باشند. چرا تابه‌حال درباره خروج اسناد در زمان تشکیل کنفرانس بررسی جنایات امریکا در ایران، خروج اسناد به‌وسیله آقای فضلی نژاد و همچنین، خروج اسناد در پایان وزارت وزیر خارجه سابق اقدامی نشده است؟ اگر شما در جریان هستید، نتیجه را بگویید.

البته این مسئله، به‌طورجدی در مجلس مطرح است و برخی از نمایندگان هم اخطار کرده و مواردی را گفته‌اند. کمیسیون‌های مربوطه به دنبال این کار خواهند رفت و من فکر می‌کنم که آن‌ها، نماینده‌ای برای تعقیب این جریانات تعیین خواهند کرد. این نماینده باید به متن جریان برود و عوامل این دزدی‌ها و غارت سرمایه‌های عظیم اطلاعاتی کشور (که در این پرونده‌ها است) و سرقت‌های اداری را شناسایی کند. این‌ها واقعاً تجربه گذشته و محصول یک مجموعه تحقیقات است و نباید اجازه بدهیم که به‌آسانی از دست برود. مجلس برای این مسئله، اهمیت زیادی قائل است؛ اما وضع جامعه و شرایط ما طوری است که این قبیل کارها را مجلس نمی‌تواند با سروصدا انجام بدهد. اگرچه کار اولیه ما این است که مجلس در این‌گونه مسائل، حضور خود را از طریق تریبونی که هر روز دارد، نشان بدهد، ولی ما سعی می‌کنیم که این اقدام، تشنج‌زا نباشد و بهانه‌ای به دست مخالفین ندهد.

به‌هرحال، از کسانی که دست‌اندرکار تعقیب این جریان هستند - اعم از شورای عالی قضایی، سایر ارگان‌ها، دولت و یا وزارتخانه‌هایی که این دزدی‌ها در آنجا واقع شده - خواهیم خواست که مجلس را در جریان جزییات ماوقع بگذارند. من فکر می‌کنم که در روزهای آینده، نماینده خود را برای بررسی این موضوع معرفی کنیم.

س) آیا فکر نمی‌کنید که طرح مسئله رفراندوم و مراجعه به آرای عمومی، با سرپوش گذاشتن بر قضیه خروج اسناد سرّی وزارتخانه‌ها در ارتباط باشد؟

همه‌چیز ممکن است. به‌هرحال، برفرض اینکه باشد یا نباشد، ما باید در جهت حفظ منافع انقلاب و ثروت کشور، امکانات اداری - سیاسی و تجربیات و اندوخته‌هایی که داریم بکوشیم و تحت تأثیر هیجان‌های مصنوعی قرار نگیریم. اگر ما بخواهیم تحت تأثیر این‌گونه چیزها، راهی را که انتخاب کرده‌ایم از دست بدهیم و حرکتی را که به نفع انقلاب شروع کرده‌ایم مسکوت بگذاریم، خیلی دچار خسران شده‌ایم، کار کردن، همیشه در حاشیه‌اش برخورد با چنین مسائلی را نیز دارد که باید تحمل کرد؛ منتهی بایستی روشنگری کرد و توضیح داد تا مردم بفهمند که جریان حق کدام است و چرا در کنار آن، چنین مسائلی به وجود می‌آید. به‌این‌ترتیب، قضاوت خود مردم، این‌گونه هیجان‌ها را خنثی می‌کند.

س) سفر شما به بعضی از کشورهای جبهه پایداری عرب موفقیت‌آمیز بود. آیا در آینده نزدیک، بازهم از این نوع مسافرت‌ها خواهید داشت؟

یک مسافرت به‌طرف شرق دارم. چند کشور از من دعوت کرده‌اند و فکر می‌کنم که کم‌کم باید آماده این سفر بشوم. در حال حاضر منتظر هستم که مسئولیت‌هایم در مجلس مقداری کمتر بشود و با بهتر شدن وضع جلسات عمومی و انجام انتخابات، مجلس یک مقدار پرتر بشود تا غیبت من به‌عنوان یک نفر - چندان مؤثر نباشد. در این صورت، فکر می‌کنم که بتوانم به این مسافرت بروم.

به‌طور مثال، دو کشور کره، بعضی کشورهای شبیه قاره هند و بعضی از سازمان‌های اسلامی غیررسمی از من دعوت کرده‌اند؛ ولی درمجموع، تصور نمی‌کنم که (در صورت عزیمت) بتوانم از همه اینجاها بازدید کنم.

س) در سال 58 از میان شخصیت‌های مملکتی، افرادی توسط گروهک‌های منحرف و کافر ترور شدند و همه آن‌ها جزو گروهی بودند که اکنون به «حزب‌اللهی» معروف‌اند. به نظر شما، آن روزها که هنوز شخصیت‌ها عملکردی آن‌چنان از خود بروز نداده بودند، چگونه به‌وسیله امپریالیزم و نوکران داخلی‌اش مورد شناسایی قرار می‌گرفتند؛ افرادی از قبیل مرحوم شهید مطهری، شهید عراقی، شهید قرنی و خود شما. در مقابل، کسانی هم بودند که اکنون به » لیبرال‌ها«معروف‌اند؛ اما هیچ‌کدام آن‌ها در معرض این‌گونه خطرات قرار نگرفتند. نظر شما دراین‌باره چیست؟

به نظر من، این قسمت از سؤال شما که گفتید آن روزها خطوط ناشناخته بود، درست نیست. درواقع دو، سه سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، خط و خطوط مشخص بود؛ حتی زمانی که ما در زندان بودیم. در آنجا هم حرکت‌های اسلامی، التقاطی و ملی‌گرا - که مشوب و مخلوط با اسلام شده بود - مشخص و چهره‌ها شناخته شده بودند. بعد از انقلاب هم، چهره‌هایی که این خط را ترویج می‌کردند و یا در همان دوران، در شکل‌گیری خطوط مؤثر بودند و سابقه مبارزه با خطوط انحرافی را داشتند، مشخص بودند.

آن اشخاصی که شما نام بردید، اکثراً سابقه داشتند. آن روزها، مرحوم مطهری به‌خاطر اصرار بر خط اسلام راستین و مبارزه با انحرافات گروهها - پیش از انقلاب - سخت مورد بغض قرار گرفته بود. ما خودمان در زندان، بایکوت این‌ها شده بودیم. مرحوم مفتح را به‌خاطر همین رویه‌ای که با این‌ها داشت - مکرراً تهدید کرده و برایش (به‌اصطلاح) افشاگری می‌کردند. مرحوم عراقی در زندان، در مقابل این‌ها موضع داشت و بعد از پیروزی انقلاب هم - با تکیه بر اطلاعات وسیعی که در طول دوران زندان، از این‌ها و خط و خطوطشان کسب کرده بود - به همین شکل عمل کرد. مرحوم قرنی واقعاً یک نظامی مسلمان بود و برای این‌ها، ایشان - که می‌توانست نقشی اساسی در ارتش داشته باشد - یک نوع مانع تلقی می‌شد.

بطورکلی، به نظر من، بعد از پیروزی و حتی ماهها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، دست‌اندرکاران ایجاد یک خط اسلامی سالم در حرکت انقلابی ایران، شناخته شده بودند. البته این افراد، محدود به همین چند نفر نبودند و خیلی‌های دیگر هم وجود داشتند. آن‌ها هم برنامه‌شان محدود به همین چند نفر نبود و اگر موافق می‌شدند، به‌راهشان ادامه می‌دادند؛ کمااینکه هنوز هم دست به‌کار هستند تا بتوانند ضربه‌ای کاری به خط امام وارد کنند.

س) چهارم خرداد روزی است که در آن بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق به شهادت رسیدند. از شما می‌خواهیم به‌عنوان یکی از روحانیونی که با این سازمان در ارتباط بودید و بهرحال، کمک‌ها و تبلیغاتی نیز برای آن کرده‌اید. مواضع این سازمان در قبل و بعد از پیروزی انقلاب را توضیح دهید.

من رهبران این سازمان را که چهارم خرداد سالگرد شهادتشان است، از نزدیک ندیدم و هیچ‌وقت هم مستقیماً با آن‌ها صحبت نکردم؛ اما از همان روزهای اول، به قسمتی از نتیجه کارشان که همان ایدئولوژی باشد - و هنوز هم از آن دست برنداشته‌اند - اعتراض داشتم. پایه اصلی این انحراف را سازمان، از همان ابتدا گذاشت و کتاب‌های اصلی آن‌ها - که حتی جوری است که اخیراً هم این‌ها ترویجشان نمی‌کنند - کاملاً براساس التقاط بین مارکسیسم و اسلام نوشته شد. من که خود آن‌ها را ندیدم، ولی کسانی که آشنایی بیشتری داشتند می‌گفتند که آن‌ها کاملاً با حسن‌نیت و برای اینکه (به عقیده خودشان) پلی باشند بین دنیای مارکسیسم - که علیه امپریالیسم می‌جنگد - و توده اسلامی ایران - که متن جامعه ما را تشکیل می‌داد - این راه را انتخاب کرده بودند.

یکی از اشتباهات واضحی که آن‌ها داشتند این بود که مارکسیسم را علم مبارزه می‌دانستند و دائماً از تزریق اسلام به مارکسیسم و یا تزریق فرمول مارکسیسم به محتوای اسلامی حرف می‌زدند. این‌ها به‌رغم خودشان می‌خواستند یک چیز جدیدی درست کنند؛ لذا خیلی مبتهجانه، این را بزرگترین ابتکار معرفی می‌کردند و می‌گفتند تنها گروه مسلمانی که موفق شده‌اند بین دو جریان اسلام و مارکسیسم پل بزنند و از آن یک چیز جدید در بیاورند، مجاهدین خلق هستند.

این اشتباه، این‌ها را وادار کرد که یک سری مطالب را به‌نام اسلام، به‌خورد جوانان بدهند. جوانان هم با چنین عناوین ظاهر فریب و اصطلاحات مطتطن گرایی و مبارزه با ظلم را نیز با خود داشت و قلمزنان چپی دنیا خیلی روی این اصطلاحات کار کرده بودند، در برخورد اول خیلی زود فریب می‌خوردند. حتی خود ما که بهرحال ده، بیست سال در معارف اسلامی تحصیل کرده بودیم، تحت تأثیر این‌گونه مسائل قرار می‌گرفتیم؛ اما این مقدار قدرت تحلیل را هم داشتیم که بفهمیم اشتباه از چه نقطه‌ای شروع می‌شود و محتوای حرف این‌ها، در کجا با اصل اسلام درگیر و مخالف است. درمجموع، این ترکیب به‌وجود آمده، خیلی ظاهر فریب و عوام فریب خصوصاً جوان فریب - بود و من فکر می‌کنم پایه انحراف را باید در نوشته‌های اولیه جستجو کرد؛ گرچه به ادعای بسیاری، مسئوولان اولیه سازمان، چنین کاری را بدون سوءنیت و با قصد خدمت به مبارزه انجام داده‌اند؛ ولی در همان چهار، پنج سال اول روشن شد که این جریان، به نفع مبارزات اسلامی نیست. اولین انشعابی هم که در این‌ها پیدا شده، با شهادت شریف واقفی و جدا شدن اکثریت مارکسیست از سازمان و اعلام مواضعی مارکسیستی و وجود بخشی از خطوط التقاطی صورت گرفت. پیوستن عده کمی از آن‌ها به‌اسلام راستین هم نشان داد که این حرکت نمی‌تواند در حال و آینده مفید باشد. و خوب بود که بقیه پند می‌گرفتند و راه را اصلاح می‌کردند؛ اما متأسفانه هنوز هم اصرار دارند که به‌مان راه بروند.

س) رهنمود شما برای اینکه یک تشکیلات سیاسی از خطر انحراف مصون بماند، چیست؟

تشکیلات سیاسی باطل که اصلاً بهتر است در خطر باشد و از بین برود؛ ولی تشکیلات سیاسی حق (آنچه که ما خیال می‌کنیم)، تشکیلاتی است که براساس فقه و تفقه اسلامی باشد؛ چنان‌که متن انقلاب اسلامی هم همین است. من برای چنین تشکیلاتی توصیه خاصی ندارم؛ ولی آنچه مفید می‌دانم این است که مردم نسبت به تشکیلات و اینکه چه منافعی دارد، تفهیم و قانع شوند. باید توجه شود که دشمن ما، حتی از تشکیلات محدود و کوچک خودش چه ضربه‌هایی به‌ما می‌زدند و چه تبلیغات سویی می‌کند؛ برای اینکه مردم را از تشکیلات دور کرده و نسبت به‌آن، بدبین و بیزار سازد. درواقع این از نقشه‌های ماهرانه دشمن است که تلاش می‌کند تا آن‌ها نظم پذیر نشوند و روزی که خطر تهدیدشان می‌کند، متفرق باشند. ابتدا ما باید به‌مردم آگاهی بدهیم که تشکیلات چه ضرورتی دارد؛ آن هم در شرایطی که قانون اساسی ما تحزب و تعدد احزاب را پذیرفته است و دشمن، بطور متشکل با ما برخورد می‌کند. بعد هم این تشکیلات، تقسیم کار کرده و کلاسهای زیادی برای رشد آگاهی‌های سیاسی و دینی مردم تشکیل دهد و مردم را آگاه کند.

من بیش از هر چیز، روی آگاهی مردم تکیه دارم؛ آگاهی به ضرورت تشکیلات، آگاهی به اصالت و جامعیت اسلام، آگاهی به برنامه‌های ضدانقلابی موجود علیه ما و آگاهی به راه و روند انقلاب. اگر تشکیلاتی به این نحو عمل کند، بعد از مدتی، یک تشکیلات موفق خواهد بود و به‌این‌ترتیب، نیروی آگاه و سازمان یافته‌ای از مردم مخلص و مسلمان - که با چنین وسعتی در ایران بی‌سابقه است - خواهد توانست ضامن حفظ انقلاب باشد.

آقای بنی‌صدر در صحبتهای اخیرشان گفته‌اند که «دولت، حق حاکمیت ملی را مخدوش کرده است». نظر شما دراین‌باره چیست؟

من، به‌دلیل اینکه از بحثهای تفرقه‌انگیز و اختلاف‌زا پرهیز دارم و در مواردی که برخورد با آقای بنی‌صدر داشته باشد، به‌عمل کردن به راهنمایی‌های امام متعهدم، دراین‌باره بحث نمی‌کنم؛ ولی در مورد طرف دیگر قضیه، یعنی دولت، باید بگویم من عمیقاً معتقدم که این دولت، نسبت به اسلام و حاکمیت ملی، وفادارترین دولتی است که ایران در طول تاریخ به‌خود دیده است. در ذهن دولت، چیزی غیر از حفظ اسلام و حق مردم وجود ندارد. در مورد گروگانها هم - گذشته از جزییات قابل بحثی که همیشه در کاری با این وسعت و سرعت وجود دارد - من معتقدم که دولت، بهترین کار و عملکرد را انجام داده است و هیچکس هم غیر از دولت آقای رجایی - که علاوه بر صمیمیت با مجلس، مورد قبول نیروهای خط امام و حافظ انقلاب هستند - نمی‌توانست این مسئله را حل کند. البته بدون حمایت امام هم این مسئله قابل حل نبود و خوشبختانه حمایت ایشان، حمایت مجلس و حمایت نیروهای انقلابی باعث شد که آقای رجایی بتواند در فرصتی مناسب، قضیه را فیصله بدهد.

حالا ممکن است عده‌ای مته به خشخاش بگذارند و جزییاتی را پیدا کنند و آن منافع کلی عمل را نادیده بگیرند و روی نقاط مخصوصی دست بگذارند که نیاز به رسیدگی دارد. به نظر من، تابحال ایراد مهم و قابل توجهی وجود نداشته و عقیده‌ام بر این است که این حرکت (تضعیف دولت)، یک حرکت سیاسی از طرف مخالفین بوده و ادامه همان حرف قبلی است که بلافاصله پس از تمام شدن مسئله گروگان‌ها گفته بودند، مبنی براینکه با گروگان‌گیری، یک دولت رفت و با ارائه شدن گروگانها هم باید دولت دیگری برود.

البته بهتر بود همان روزها که این قضیه (گروگان‌ها) مطرح بود، آقایان جلو می‌آمدند و چنانچه راهنمایی و کمکی داشتند، ارائه می‌دادند. وقتی در شورای انقلاب راجع به این مسئله صحبت می‌شد، خود آقای بنی‌صدر هم معتقد بودند. حالا زمانی است که باید قضیه را حل کنیم. اعتقاد من هم همین است. حالا چنانچه ایشان راهنماییهای بهتری داشتند، اگر در همان زمان درگیری دولت با مسئله آزادی گروگانها ارائه می‌کردند، بهتر بود تا اینکه صبر کنند و وقتی کار تمام شد، حرف‌ها را به‌شکل دیگری بگویند.

بهرحال، در حال حاضر من ضرورتی برای این بحثها نمی‌بینم و معتقدم کارهایی انجام شده و آثار مثبت و منفی و منافع و مضارّ آن را با هم بسنجیم.

س) بحث‌های آزاد ایدئولوژیک و سیاسی را در راه تکامل جامعه و حل بعضی از معضلات عقیدتی چگونه می‌بینید؟

اینکه مسائل در سطحی وسیع مطرح شود و مردم با چنین موارد مختلفی آشنا شوند، خوب است؛ ولی به این شرط که سالم باشد و به اغراض خاصی آلوده نشود. این بحثها واقعاً باید روشنگر باشد و (خصوصاً) ما که معتقدیم مسلح به منطق قوی و قابل قبولی برای مردم هستیم، باید همیشه از بحث آزاد استقبال کنیم؛ اما این بحث باید در یک محیط سالم باشد و نگذاریم این مغلطه کاریهایی که باعث انحراف خیلی از جوانان می‌شود، در گوشه و کنار جامعه و به شکل جلسات مخفی و خصوصی تشکیل شود. بخصوص اینکه جلسات خصوصی نیمه مخفی، آثار نامطلوبی هم دارد و پیشاپیش، ذهن طرف را برای پذیرفتن آن آماده می‌کند. ما باید این‌ها را به بحث دعوت کنیم تا اگر حرف حسابی دارند، مردم ببینند و اگر هم ندارند، معلوم بشود. گرچه من فکر می‌کنم که این سازمان‌های سیاسی مخالف موجود، آمادگی پذیرش حق را ندارند. این‌ها به‌شکلی سازماندهی شده، به‌میان مردم رفته و می‌گویند دیدید که ما چه حرفهای خوبی داشتیم و آن‌ها نتوانستند جواب بدهند، آن‌ها با همین پیشداوریهایی که می‌کنند، مانع حرکت سالم می‌شوند. این کار، نامطلوب است و اگر انسان واقعاً طرفدار حق است و می‌خواهد که حقی اثبات شود، باید بگذارد که این بحثها به‌صورت سالم انجام شود و مردم در محیطی سالم بیندیشند و آنچه را که تشخیص می‌دهند، بپذیرند و با تشخیص عمل کنند. درمجموع، قضاوت من این است که چنین بحثهایی مفید خواهد بود.