س- ضمن عرض تسلیت به مناسبت رحلت جانگداز امام امت، اکنون 40 روز است که امام در میان ما نیست ولی نظام جمهوری اسلامی بحمداللّه از استحکام و ثبات بسیار بالایی برخوردار است. قبلا دشمنان ما به چند روز رحلت امام نشسته بودند و همه چیز را برای " ایران پس از امام " بهکام خود میدانستند ولی در عمل چیز دیگری اتفاق افتاد. تلقی شما نسبت بهاین حادثه و پیامدش چیست؟
ج-عمدتآ تصوراتی که دشمنان انقلاب را وادار کرده بود چنین امیدی ببندند بخاطر بیاطلاعی از واقعیت جامعه ما میباشد. آنها تحلیلهایی برای خود دارند که نوعآ از منابع اطلاعاتیشان، آدمهای ناباب، فراریان بهخارج و یا ضدانقلاب داخلی کسب میکنند. یا هیچ شناختی از جامعه ما ندارند و اگر شناخت داشتند، خودشان هم به این روز نمیافتادند. بعلاوه حتی شناخت واقعیشان را هم بهاینها منتقل نمیکنند. چون میخواهند آنها را فریب داده و کمک بگیرند.
منابع اطلاعاتی کشورهای خارجی و بخصوص رژیمهای غربی درست نیست و آنها گمراه میکند. در این مورد تعبیری در یکی از مصاحبههایم داشتم. واقعآ گاهی در اظهارنظرهایی که اینها میکنند، میبینیم مثل کسی است که در حال صحبت از مریخ است و از عالم ناشناختهای حرف میزند. خوب، شاید یک مقداری بهاین دلیل باشد که اینها (دشمنان انقلاب) مسائل مذهبی ندارند و انگیزههای دینی ایشان روشن نیست. همچنین وجود ارتباط بین مسئولان کشور و بخصوص شخص امام و مسأله ولایت فقیه با مردم، دقیق و صحیح برای آنها قابل درک نیست. منابعشان هم آنگونه است که عرض کردم. قضاوت هایشان از اول درست نبود.
البته این اتفاقی که افتاد یک حادثه فوقالعاده بود و خودمان هم فکر میکنیم برخلاف همه انتظارها بود. حضرت امام هیچوقت بطور جدی نگران آینده نبودند. وقتی با ایشان بحث میکردیم، همیشه میفرمودند: " نگران نباشید من هم میروم، کار را مردم ادامه میدهند. " خودمان هم اضطراب جدی نداشتیم که چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد. در عین حال عواملی نیز دستاندرکار شد که کار را تسهیل کرد. یعنی کمکهایی که حضرت امام کردند و در خیلی جهات راه را هموار نمودند.
حسننیتی که در نیروهای دستاندرکار وجود دارد نیز از دیگر عوامل شناخته نزد دشمنان ما میباشد. آنها فرضشان را بر این میگذارند که در اینجا هم مثل بقیه جاها، مسابقات قدرت برای احراز پست و مقام وجود دارد و افراد بدنبال کاری هستند. آن هم فرق میکند. وقتی که مسئولان در هر خط و خطوطی برای انقلاب و اهدافش تلاش میکنند و چنین شرایطی پیش میآید، دیگر همه چیز را فراموش میکنند و فقط بهانقلاب میاندیشند. ممکن است فکر کنند سلیقه خودشان به زمین میخورد. خوب، این سلیقه را میشود یک روز دیگر مطرح کرد. بنابراین جواب کلی من بهاین سئوال این است که اصلا چنین خطرهایی در متن جریانات کشور نهفته نیست و کسانی که از دور قضاوت میکنند، کاملا در اشتباه هستند.
رحلت امام همه را غافلگیر کرد. طبعآ کسی از مردم و مسئولین انتظار دریافت چنین خبری را نداشتند. اگرچه فقدان امام را هیچ چیز جبران نمیکند ولی همه کارها به سرعت روی روال قانونی خود به پیش رفت، رمز این استحکام و ثبات را در چه میبینید؟
ج-در جمهوری اسلامی ایران انقلاب بر دوش مردم است و واقعآ ما به چیزی غیر از مردم متکی نیستیم. اتکاء به مردم نکته بسیار اساسی است و هر کجا اینگونه باشند، این استحکام را تا حدود زیادی دارند. انگیزههای دستاندرکار در نظام جمهوری اسلامی، انگیزه مادی و شخصی نیست و یا خیلی اندک است و این رمز دیگر کار است.
همچنین همانطور که بارها گفتم تیزبینی و روشنبینی که حضرت امام در محکم کردن کار و هموار کردن کارها داشتند نیز از دیگر رموز کار میباشد.
س- تحلیلگران خارجی برای جانشینی امام همه جور نظر دادند جز آنچه واقعآ رخ داد. آنها یک دوره طولانی هرج و مرج و آنارشی را پیشبینی کردند، جانشینان متعددی را به قطعیت نام بردند و حتی گفتند اینجا جنگ قدرت است و همه به جان هم میافتند ولی اینجا همه حسننیت نشان دادند و بعنوان پشتوانه نظام عمل کردند. اینهمه تفاوتها در پیشبینی و واقعیت عمل از کجا ناشی میشود؟
ج- در جمهوری اسلامی، خدا حاکم است. ما معتقدیم اکثریت کسانی که به نحوی با انقلاب سروکار دارند، مردم بعنوان پایههای انقلاب و مسئولان بعنوان خدمتگزار انقلاب، برای خدا کار میکنند. من نمیخواهم در اینجا استثنائات را مطرح کنم. البته استثنائاتی وجود دارد، ولی اسکلت و پیکره نظام اینگونه است. آنچه که آدمی را در سایه بندگی و اطاعت خداوند و فکر اینکه باید رضایت خداوند را داشته باشد، چیزی است که دشمنان نمیفهمند. قطعآ کسی که در این مسیر و طیف نیست، اصلا نمیتواند این عالم را درک کند. لذا آنها هم حق دارند با معیارهای خودشان، همانطور محاسبه کنند. بعلاوه آن نکته قبلی را که گفتم یعنی اطلاعات غلط و گمراهی که در شناخت بقیه مسائل دارند، موجب میشود بین محاسبات آنها و واقعیتهای کشور ما فاصله داشته باشد.
انصافآ آنچه در مورد جانشینی رهبری روی داد، خلاف محاسبات خود ما هم بود. البته حضرت امام قدس سره ظاهرآ چنین تصمیمی داشتند و براین اساس راه را هموار کرده بودند ولی ما اینگونه فکر نمیکردیم.
قبل از اینکه خطر ارتحال حضرت امام جدی شود، اصلا در این فکر نبودیم. قبلا یک قائم مقام رهبری داشتیم. خوب، مسأله تمام شده بود و از روزی که آن مسأله پیدا شد، ما خودمان فرصت اینکه بهآینده بپردازیم را پیدا نکردیم.
در آستانه کسالت امام قرار گرفتیم و بعدآ نیز مسأله داغتر شد و مجددآ چنین فرصتی پیش نیامد. آن روزهایی هم که حضرت امام بستری شدند همه دوستان مشغول فعالیت بودند و بیشترین همت ما صرف تأمین سلامتی ایشان میشد.
جدی پرداختن بهاین مسأله موقعی بود که امیدمان ازا حیات امام قطع شد. عصر همان روزی که حضرت امام رحلت فرمودند، در مجلس شورای اسلامی جلسه تسریع در بازنگری قانون اساسی تشکیل شده بود. بهما اطلاع دادند که سریعآ به جماران برویم. آنجا که رسیدیم، متوجه شدیم که خوشبختانه تصمیم گیرندگان حضور دارند. حضرت امام حداکثر 24 الی 48 ساعت به همین حال خواهند ماند، آن موقع ما نشستیم و برای آینده فکر کردیم. در جلسهای که همه جمع بودیم و پیرامون مسائل بحث کردیم، بهاین نتیجه رسیدیم که رهبری بهصورت شورائی باشد و گفتیم یک شورای سه نفری بطور موقت کار را اداره بکند تا پس از اصلاح قانون اساسی، براساس آن تصمیمگیری شود. البته در آن جلسه آیتا... خامنهای بعنوان یکی از اعضای شورای رهبری مطرح شدند. بعضی از آقایان آیتا... خامنهای را بعنوان رهبر مطرح کردند. عصر هم که جلسه تشکیل شد، جهت همه بحثها بر شورایی بودن میچرخید. در آنموقع اگر اختلافی بود در تعداد اعضای شورا بود و اینکه اعضاء سه یا پنج نفر باشند. در نهایت که در ترکیب شورا به اشکال برخورد کردیم، احساس شد در تصمیمگیری مشکلی وجود دارد. یک دفعه خود جلسه بر روی فردی بودن رهبری صحبت کرد. من و آیتا... خامنهای با فردی بودن رهبری مخالفت کردیم. وقتی بر فردی بودن رهبری رأی گیری بعمل آمد، ما رأی ندادیم ولی رأی خوبی آورد. پس از مطرح شدن، آیتا... خامنهای پشت تریبون قرار گرفته و مخالفت کردند. البته چون فرد مطرح شده بود و این مسأله رأی آورده بود، ما جدی شدیم که این فرد غیر از آیتا... خامنهای، کس دیگری نمیتواند باشد. از این مرحله به بعد بود که من هم جزو مدافعان قرار گرفتم. البته تمهید مقدماتی در این خصوص نشده بود بلکه سلامتی روحیه تصمیمگیرندگان ما را بهاین مرحله رساند.
س- نظر شما در مورد رهبری آیتا... خامنهای چیست؟
ج- من کاملا راضی هستم. یعنی وقتی بهوجدانم مراجعه میکنم میبینم ما هیچ راهی بهتر از آنچه انجام شد، نداشتیم. هر فرض دیگری یعنی اگر شورا داشتیم، یک سری مشکلات بوجود میآمد. اگر فرد دیگری هم به غیر از آیتا... خامنهای میآمدند، دچار مشکل میشدیم. البته من برای آن افرادی که مطرح بودند احترام جدی قائل هستم ولی میدانم که اگر آنها میآمدند، دچار مسائل و مشکلاتی میشدیم.
خداوند ما را هدایت کرد. در اینجا باید روی هدایت الهی حساب کنم که به سئوالات قبلی شما هم برمیگردد. یک مقدار چون مردم و مسئولان کشور با حسننیت کار میکنند، خداوند نیز در مواقع خاص ما را تنها نمیگذارد و این مورد از همان مواردی است که خداوند ما را هدایت کرد.
س- یکی از عمدهترین نکاتی که حتی دشمنان ما هم الان بهآن اعتراف دارند، یکدلی و همراهی مردم و مسئولین و استحکام بیشتر آن پس از رحلت امام است که بسیاری از کمبودها و خلاءها را جبران میکند. برخی رسانههای خارجی گفتهاند این همراهی موقتی است. البته آنها دشمن ما هستند ولی تحلیل شما از این مسأله چیست. این وحدت و انسجام بهصورت خود بخودی و خودجوش بوجود آمد ولی برای حفظ آن باید برنامهریزی کرد؟
ج-این هم مانند همان قضاوتهای قبلیشان است. مجددآ آنها (دشمنان) فکر میکنند ما در یک شرایط بحرانی به یک تصمیم عاجلی رسیدیم که واقعیت این نیست. همانطور که عرض کردم ما طی بحثهایمان بطور طبیعی بهاینجا رسیدیم و بنظر میرسد که از این جهت کاملا تثبیت شده هستیم. البته همواره دوست و دشمن نگرانی داشتند که پس از امام چه خواهد شد. اما الان دیگر چنین چیزی هم نیست و دلیلی ندارد. همه میبینند که علما، مسئولان، مردم و همه با رضایت کامل نسبت به قضیه برخورد میکنند. بنابراین دلیلی ندارد این حالت موقت باشد. چه میخواهد پیش آید که وحدت را بههم بزند؟ اینجا باید یک مدعی باشد و بیاید که وحدت را به هم بزند. یک عامل نیرومند خارجی میتواند که در شرایطمان دخالت کند، ما از هر دو این موارد خیالمان راحت است. بنظر من با این حمایت گستردهای که مردم از رهبری آیتا... خامنهای کردند حتی اگر وسوسهای هم در ذهن کسی ممکن بود ایجاد شود، هیچ زمینهای ندارد. و بحمداللّه راهمان روشن شد و بخصوص که این دفعه رهبری ما جوان هستند.
با توجه به شرایطی که برای رهبری در قانون اساسی داشتیم انتظار این بود که در سنین بالا و پیری بهاین مقام برسد. خوب، خود این شرایط یک نوع عدم ثبات را بطور دائم بههمراه داشت. بنظر من رهبری که در سن مناسب کار رهبری امت و مسئولیت را به عهده گرفتند، ما را از این ناحیه ثبات جدی بخشید. با این وضعیت، بقیه عوامل دیگر چندان مؤثر نیست و اینکه رئیس جمهور، وکلای مجلس عوض شوند و اعضای کابینه جابجا شوند همه اینها در سایه ثبات رهبری منطبق میشوند.
س-چه راههایی برای تقویت و تداوم این یکدلی و همراهی مردم و مسئولین وجود دارد که ما از این به بعد هم شاهد این استحکام در پشتوانههای انقلاب و نظام باشیم؟
ج-البته، ما باید این هدیه الهی را خوب پاسداری کنیم. باید این هدیه الهی را از عواملی که تفرقه ایجاد میکند و بخشی از جامعه را از نظام جدا میکند و عواملی که آرمانهای انقلاب که مایه وحدت و انسجام و نشاط مردم است را از ما میگیرد، بطور جدی حراست و پاسداری کنیم. البته این عوامل برای ما شناخته شده هستند و در سایه این شناخت میتوانیم پاسداری کنیم.
س- اکنون در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری هستیم. شما بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری چه طرحهایی برای سال آینده دارید؟
ج-از وقتی که دیگر احساس کردم باید در میدان باشم، مشغول شده و در حال کار هستم. همیشه مشغول کار بودم. ما از گذشته هم از کشور جدا نبودیم. بهرحال من از جمله مسئولان درجه یک وضع موجود هستم. نه تنها به گذشته باید پاسخگو باشم بلکه نسبت بهآینده هم همینطور است. بنابراین خارج از محیط مدیریت کشور نیامدهام که حالا کسی فکر کند من باید کارهای عجیب و غریبی انجام بدهم. همیشه نظراتی داشتم منتهی چون در مجلس شورای اسلامی بودم، آنقدر نمیتوانستم نظراتم را در دستگاه اجرایی پیگیری کنم.
در مورد برنامهها و همکاران درجه یک، دو و سه مشغول مشورت با کسانی هستم که فکر میکنم آنها هم خوب میفهمند. ایدههایی هم دارم، البته در نظام ما اینگونه نیست که رئیس جمهور همه کارهایی که فکر میکند و میخواهد بتواند انجام بدهد. اولا ما در قانون اساسی آوردهایم که سیاستهای کلی را باید رهبر تعیین کند. بنابراین ما در چهار چوب سیاستهای کلی میتوانیم حرکت کنیم. ثانیآ در برنامه پنج سالهای که در حال حاضر در مجلس شورای اسلامی است تا حدودی چارچوب حرکت مدیران کشور را تعیین میکنید. اینطور نیست که بتوانیم خارج از چارچوب حرکت کنیم. مجلس و دولت در تعیین آن چارچوب خیلی مؤثرند و مهمتر از همه اینها حفظ آرمانهایی است که توسط حضرت امام تعیین شده است و راهنمای ما، آنها هستند. طبعآ در همان مسیر حرکت ادامه پیدا میکند. این موارد وجود دارد و ما هم افکاری برای آینده داریم.
س- چه برنامههایی بعنوان محور مدنظر شما خواهد بود؟
ج-همانطور که گفتم اصل حرکت نظام، آرمانهای انقلاب و خطوطی که حضرت امام تعیین کردهاند، میباشد و فکر میکنیم که باید آنها را حفظ نمائیم. آنچه عرض کردم جزو وظایف ما است و سیاست کلی رهبری نیز در همان مسیر خواهد بود.
در مورد سیاست خارجی، همان اصل " نه شرقی نه غربی " را خواهیم داشت. بهاین معنا که سلطه پذیری را در زندگیمان نخواهیم پذیرفت. به هیچ وجهی حاضر نیستیم کشور و انقلابمان را تحت تأثیر خواستههای شرق یا غرب قرار بدهیم. سلطهطلبی هم نخواهیم داشت یعنی اینکه فکر کنیم حال که در جایی زورمان و دستمان میرسد، سلطه داشته باشیم، معنای این سیاست، تیره کردن روابط با کشورهایی که بخواهند با ما سالم زندگی کنند، نیست. بنظر ما باید در منطقه، امنیت و صلح برقرار باشد تا بتوانیم سازندگی کنیم و مانع بهانهجویی قدرتهای خارجی برای حضور بیشتر در منطقه بخاطر ناامنی و درگیریها بشویم.
همچنین ارائه اسلام بعنوان راه حل مشکلات زندگی بشریت، جزو برنامههای ما میباشد و از این مورد دریغ نمیکنیم. حرفمان را بهدنیا و مسلمانان جهان خواهیم زد و این بهمعنای دخالت در امور دیگران نیست. راهنمایی و ابلاغ پیام الهی جزو وظایفی است که انقلاب بر دوش ما گذاشته است.
فکر میکنیم در مسائل داخلی احتیاج به توسعه کمی و تعمیق کیفی در تحصیلات آموزش عالی داریم. و مخصوصآ از کمبود محقق بطور جدی رنج میبریم. در حال حاضر از لحاظ کمی وضع خوبی نداریم. استعدادهای فراوانی بهخاطر نامطلوب بودن سطح تحصیلات، در حال از دست رفتن است.
در بعد اقتصادی نیز کارهای درازمدت و زیربنایی وجود دارد که در برنامههای مختلف منجمله برنامه پنج ساله باید دنبالگیری و تعقیب شود. مهار انرژیها مانند آب که در کشور در حال هرز رفتن است و توسعه بهرهگیری از گاز که بعنوان بهترین و غنیترین منبع سوخت و انرژی میباشد، جزو کارهای جدی ما است.
ضمنآ تهیه انرژی کافی برای حرکت اقتصادی، توسعه راهآهن بعنوان بهترین وسیله ترابری کشور، تکیه زیاد بر صنایعی که محصولات ما در کشور را مثل فولاد و پتروشیمی و کشاورزی که بهترین وسیله استقلال کشور و تأمین کننده نیازهای اصلی مردم میباشد را نیز میتوان از دیگر برنامهها برشمرد. آنچه عرض کردم بعنوان کارهای درازمدت میباشد.
از کارهای کوتاه مدت که بعنوان کارهای اولیه من است و من خودم را برای آن آماده میکنم مسأله فعال کردن ظرفیتهای تولیدی کشور است. در حال حاضر صنایع کشور به جهت نداشتن مواد یا انرژی و یا قطعات و ابزار حدود 30-40 درصد کار میکنند. اگر بتوانیم این اقدام را در سالهای اول مسئولیتمان برداریم، فکر میکنم برای ایجاد شغل و کاستن فشار گرانی موجود از دوش مردم و بهرهگیری از سرمایهگذاریهای انجام شده و تکیه کردن بر تولید و ظرفیت موجود و آماده کردن زمینه برای تولید در شرایط بهتر با کارهای زیربنایی بهتر باشد.
س- جنگ و پیگیری مسائل مربوط به صلح، یکی از عمدهترین سرفصلهای سیاست خارجی ما طی 4 سال آینده خواهد بود که حتی بر مسائل داخلی ما هم اثرات مستقیم و تعیین کنندهای دارد. سیاست شما در اینباره چیست؟
ج- این سیاست خوشبختانه در زمان امام ترسیم شد یعنی با این وقفهای که در این اواخر بود تصمیم گرفتند که ما تلاش کنیم برای صلح، این کار را شروع کردند، در این کار خیلی هم امام جدی بودند تا اینکه در روزهای آخر هنگامی که عراقیها تجاوز جدیدی را آغاز کرده بودند فرمان دادند نیروهای زیادی به جبهه رفتند. ما آمادگی یک حمله وسیعی را داشتیم. آقای خامنهای در جبهه بودند و از آنجا تلفن کردند که اگر امام موافق هستند حملهای را آغاز کنیم. من گفتم امام موافق نیستند، ایشان خودشان تلفن کرده بودند و از احمد آقا خواسته بودند که با امام صحبت کنند که باز امام موافقت نکردند. همانطور جدی وارد مرحله صلح شدیم و اکنون هم این سیاست را ادامه خواهیم داد. ولی بخاطر اینکه ما یکطرف قضیه هستیم و فکر میکنیم ممکن است دشمنان ما از این صلحطلبی ما برداشت ضعف بکنند ناچار هستیم خودمان را آماده نگاه داریم که باز این را نیز امام ترسیم کردند که ما میخواهیم سنگرمان را آماده نگاه داریم و این کار را داریم ادامه میدهیم. مخصوصآ روی صنایع نظامی الان فشار زیادی داریم که ابزار مناسب را خودمان بسازیم که بخوبی در این مورد پیشرفت کردهایم. آمادگی دفاع ولی تلاش برای صلح منجمله همین اجرای قطعنامه، سیاست ماست، و با این سفری که به شوروی داشتیم و مذاکراتی که انجام دادیم برای رسیدن به صلح وسائل بیشتری را در اختیار داریم.
س- در پایان دور چهارم مذاکرات ایران و عراق در ژنو اعلام شد که دور بعدی در اواخر خرداد و اوایل تیرماه برگزار میشود. آیا زمان جدیدی برای مذاکرات در نظر گرفته شده یا فعلا مسأله مسکوت خواهد ماند؟
ج-هنوز زمانی را برای دور جدید مذاکرات تعیین نکردهایم. چون هنوز مذاکرات پخته نشده است. و دیگر مایل نیستیم که مذاکراتی را شروع کنیم که بینتیجه بماند. ولی دکتر ولایتی در مذاکراتی که داشتند نظرشان این بود که این بار لااقل دبیرکل و آنهائیکه واسطه کار هستند جدیتر از دفعات دیگر بودند، ولی نمیشود هنوز قضاوت کرد.
س- آیا شما اصراری دارید که بعد از انتخابات ریاست جمهوری این مذاکرات انجام شود؟
ج-نخیر، نه اینها ربطی با هم ندارد. چون که سیاست ما با انتخابات عوض نخواهد شد. هر وقت زمینه مساعد پیش بیاید همان را انجام خواهیم داد.
س- مشکلات اقتصادی و مشخصآ تورم، گرانی و گرانفروشی بطرز عجیبی سایر مسائل جامعه را تحتالشعاع قرار داده، خطمشی شما در این زمینه چیست؟
ج-اساس کار ما بر این است که کارهای زیربنایی و اصولی بکنیم و با کارهای مسکن، وضع مملکت را علاج نکنیم. این دو وضع الان بگونهای است که ما ناچاریم اقداماتی را انجام دهیم که مردم را حتیالامکان از فشاری که بر دوششان است خلاص کنیم، مخصوصآ طبقه حقوق بگیر که حقوق ثابت دارند چه دولتی و چه غیردولتی. و طبقات محروم که دستشان به جایی بند نیست که بتوانند بگونهای کمبودها را جبران کنند. در حالی که ذخیرهای ندارند و برای آنها زندگی مشکل شده است. من راهی را که انتخاب کردم همان راهی است که بهشما گفتم. اگر ما بتوانیم بهرقیمتی کارخانههایمان را و منابعی را که باید تولید بکنیم فعال کنیم که با ظرفیت کامل کار کنند یکدفعه، مثلا ظرف مدت یکسال و یا بیشتر و کمتر میتواند تأثیر جدی در مورد عرضه کالاها و کم شدن فشارها داشته باشد ولی راه نهایی کار ما با این چیزها حل نمیشود، ما باید کارهای زیربناییمان را تکمیل کنیم.
س- یکی از عمدهترین مسائلی که جزو طرح مصوبه شورایعالی بازسازی آمده، مرکز زدایی، مقابله با مرکز گرایی است که شهرهای ما بیش از حد رشد نکنند و امکانات و سرمایهها را به سمت خود جلب کنند و در عوض، روستاها از رونق بیفتند. برای تمرکز زدایی چه طرحهایی را دارید؟
ج-خوشبختانه در برنامه پنجساله روی مسأله تمرکززدایی تکیه شده است. اولویت دادن به مناطق محروم در شرایط مساوی، توجه به روستاها بخصوص که منبع تدارک بسیاری از نیازهای کشور است. بهاین منظور که مهاجرتها و کمکاریها در آنجا پیش نیاید، و پرداختن به مناطق مستعدی در کشور که الان فعال نیست. مثلا در کشورمان مناطقی وجود دارد که برای کار و تولید بسیار مستعد است ولی به ادلهی خاصی قبل از انقلاب متروک بوده و بهدلیل ادلهی خاصی نیز بعد از انقلاب بهآنها نرسیدهایم. پرداختن بهاین مناطق از برنامههای ما خواهد بود. در مجموع فکر میکنم که این مسئله را باید در برنامه پنجساله که تابع سیاستهای اعلام شدهای است به تصویب حضرت امام هم رسید دنبال نمائیم.
س- خبردار شدیم که شما ستاد انتخاباتی ریاست جمهوری ندارید. البته شاید علت هم مشخص باشد؛ تبلیغات برای کسی که ضرورت دارد که مردم شناختی از او نداشته باشند. مردم، شما را میشناسند و کارآیی و مدیریت و تدبیر و شجاعت در تصمیمگیری را در شما بهوفور تجربه کردهاند ولی میخواستیم علت این را از زبان خود شما بشنوم.
ج-شما در سئوالتان علت را گفتید، بالاخره برای این تبلیغ میکنند که یک چیزی را که مردم نمیشناسند بهآنها بشناسانند تا مردم بتوانند تصمیم بگیرند. مردم هم مرا بهاندازه کافی میشناسند و شاید زیادتر از حد لازم مرا میشناسند. ده سال اسم ماها در رسانهها مطرح بوده است. من حتی فکر میکنم که اگر تبلیغی هم بهاین شکل معمولش بشود ضد تبلیغ است. یعنی مردم توقع ندارند من برای شناساندن عکس و پوستر و پلاکارد و غیره به مردم ارائه بدهم. بنظر بنده این کار لغوی است. فقط یک نکته وجود دارد و آن اینکه بهرحال یک مقدار باید از لحاظ گرم کردن صحنه انتخابات و ایجاد انتخاباتی در مردم فعالیت کنیم. باید یک طبق معمولی حرفی زد و صحبتی کرد. بهاین طریق من کسانی را که دوست انقلاب هستند و میخواهند انتخابات را گرم بکنند منع نکردم. بالاخره باید از یک کسی اسم ببرند و یک نفری هم میتوانند از آن اسم ببرند من هستم.
من تأکید میکنم هرگونه کارهایی در تبلیغات اسراف باشد و خرج بیهوده برای جامعه داشته باشد زیرا بهرحال مصرف کردن کاغذ و چه و امثال اینها در این موقع چیزی است که برای جامعه ما خرج دارد. خیلی به اینطور چیزها دارند به نحوههای دیگری بپردازند و به نحو دیگری صحنه انتخابات را گرم کنند. مردم در انتخابات شرکت کنند. بهرحال آنهائیکه ما را قبول دارند به ما رأی میدهند که خدمت بکنیم و آنهائی که قبول ندارند یا اینطور چیزها فکر میکنم فکرشان عوض بشود.
س- از وقتی که نامزدی شما برای ریاست جمهوری مطرح شد مردم احساس امید بیشتری دارند و آینده را امیدوار کنندهتر میبینند، همین امیدها میتوانند سرمایه بسیار ارزشمندی برای یک رئیس جمهور باشد. و برنامهای برای بهرهگیری از این قبیل حمایتهای مردمی دارید؟
ج-بهرحال همانطور که گفتم ما همه سرمایهمان مردم هستند و بزرگترین پشتیبان ما نیز مردم میباشند. یکی از کارهایی که فکر میکنم در آینده باید بشود این است که شانه دولت را زیاد زیر بار فشارهایی که مردم میتوانند بخوبی انجام بدهند و خطر تراکم ثروت و وسیعتر شدن شکاف بین اقشار مختلف را در پی ندارد باید دنبال بکنیم. سرمایهداران بهآن معنای خاصی که در دنیا است و قبل از انقلاب بود نداریم و یا خیلی کم داریم. کسانیکه بهرنحوی امکانی دارند چه مالی، چه امکان فکری، چه امکان مدیریتی و این چیزها میتوانند وارد میدان بشوند و فعالتر باشند. مقدار پولی که اکنون در دست مردم هست مقدار زیادی است. ما نقدینگی فوقالعاده زیادی در اختیار مردم داریم که رقمش وحشتناک است.
این پول وقتی در تولید کار نکند طبعآ به بازار سیاه و واسطهگری خواهد رفت و رشد خودش در همان متعدد کردن واسطه بازی از تولید تا مصرف میداند و در نهایت چوبش هم بهگوش مردم میخورد. باید کاری بکنیم که مردم واقعآ اطمینان کنند که میتوانند از امکانات خودشان در کشور استفاده بکنند و کسی مزاحمشان نیست و امنیت اقتصادی دارند؛ البته مشروط است به مقررات عدالت اجتماعی که ما بتوانیم از این طریق نفعی به محرومان برسانیم نه اینکه از این طریق بار محرومیت عدهای زیاد بشود و بار امکانات دیگری بزرگتر بشود.
این هم جزئی از کارهای ماست. اگر فرض کنیم که مردم بهصورت وسیعی حاضر باشند که هستند که با نظام کار بکنند و مردم شامل اینها هم میشود. و باید انسان بهآنها کمک کند که کار کنند و مجددآ میگویم که اگر کاری در مملکت بخواهد بشود بدون همکاری مردم کار جدی نمیشود.
س- یکی از مسئولین گفته است وجود سرمایههای سرگردان حتی بدون آنکه انگیزهای سیاسی هم در کار نباشد خود بخود ضربه زننده است و در برنامهریزیهای اقتصادی اخلال میکند، چه راهحل و روشهایی برای جهت دادن و جذب سرمایههای سرگردان دارید؟
ج- نظریه اول بازکردن محیط برای شرکت در زمینههای تولیدی است. حالا در بخش کشاورزی، در بخش صنعت، و اگر بناست در تجارت هم فعال باشند - تا حالا عمدتآ دارند در تجارت کار میکنند. تجارت سالم که بتوانند بنحوی شریک باشند. شاید بشود مدیریت کارخانههای زیادی که الان وجود دارد بهمردم واگذار کرد و فروش کارخانجات بهمردم البته همان سیاست تصویب شده شورای سیاسی است که اول کارگران و کارکنان خود کارخانهها را باید اولویت داد و بخشهای خاصی که ما میخواهیم آنها تقویت بشوند بهآنها باید اولویت داد بعد کسانیکه پولهایی دارند که گفته میشود پولهای سرگردان است.
بازکردن میدان تولید روی مردم یکی از راههای معمولی است که همیشه گفته میشود منتهی پیدا کردن آن شغلها و میدان کارها از مواردی است که ما باید انجام دهیم.
البته یکی از مسائل بسیار مهم این است که ما بتوانیم حاکمیت سرمایه را با فعال بودن سرمایه از هم جدا کنیم. در گذشته و حال وضع در کشورهای زیادی از دنیا اینطور بوده و هست که صاحبان سرمایه، خودشان را حاکم میدانند و با طرق خاصی که در دستشان است میخواهند مدیریت کشور را تحت سلطه داشته باشند که این خطرناک است. به هیچ قیمتی نباید بگذاریم که این اتفاق بیفتد، زیرا این بازگشت به وضع سابق است. آنچه که میتواند اتفاق بیفتد این است که سرمایه، نقش خودش را انجام بدهد. یعنی از سود عادلانهای که از تولید خواهد برد کشور نیز استفاده بکند و کشور فعال شود و رونق پیدا کند. من خیال میکنم یکی از پیامهای مهم انقلاب همین بوده است که حاکمیت بر سرمایه ایجاد بکند و این عامل، عاملی نیست که ما بتوانیم از دست بدهیم و بشدت بهآن چسبیدهایم. البته من فکر میکنم میشود که سرمایهها کار بکنند و توقع حاکمیت هم در کشور نباشد.
س- کار شورای بازنگری قانون اساسی به پایان رسیده است. این سبک بازنگری در قانون اساسی چه اثری میتواند در جهت بازگذاشتن دست مسئولین نظام بخصوص مسئولین اجرایی داشته باشد؟
ج-در بخش اجرایی آن چیزی که جدآ میتواند مؤثر باشد همین است برای اینکه ما همیشه مشکلمان این بود که در هر انتخاباتی چه انتخابات مجلس، چه انتخابات ریاست جمهوری مدتی کشور بیصاحب میشد تا وزیر تعیین بکنند. الان رئیس جمهور دیگری هیچ مشکلی ندارد و کسانی را که قبول دارند فورآ میتواند به مجلس معرفی کند. البته یک مقدار محدودیت وجود دارد که بهرحال مجلس باید تأیید کند و یک مقدار باید مجلس را جلب بکند.
در تصمیمگیریها هم تقریبآ مشکلی نیست. در گذشته بین رئیس جمهور و نخست وزیر در تصمیمگیریها مشکل ایجاد میشد و الان چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد. اگر خود رئیس جمهور لایق باشد. من فکر نمیکنم مناسبترین فرد باشم. و اهل کار باشد میدان کار برایش کاملا باز است. مخصوصآ حالا با شرایطی که ما داریم و اینکه رهبری هم قبلا دست خودشان در مسائل اجرایی بوده و مسائل اجرایی را خوب میدانند، کمک زیادی میتوانند به مسئول اجرایی کشور بکنند چون بخوبی میدانند که مشکلها و گرهها کجاست و میتوانند باز کنند.
وزراء هم وقتی ببینند که رئیس جمهور میتواند در کارها سریعآ تصمیمگیری کند با دلگرمی بیشتری کار میکنند. قبلا دستهبندیها و اختلافاتی بوده است که با قدرت تصمیمگیری رئیس جمهور من فکر میکنم آنها هم دیگر مجال ناهماهنگی نداشته باشند.
ما همین حالا در کشور یک ناهماهنگی داریم مثلا فرض کنید در بخش صادرات، بین آنهائیکه میخواهند صادرات کنند با آنهائیکه میخواهند قیمتگذاری کنند یک ناهماهنگی وجود دارد. و یا در آنجائیکه میخواهند ارز تخصیص بدهند یا آنهائیکه میخواهند وارد بکنند ناهماهنگ هستند. وزرای اقتصادی و صنعتی گاهی با هم ناهماهنگ هستند. ما از این ناهماهنگیها خیلی ضرر میکنیم. در بخش قضایی که بحمداللّه مرکزیت درستی پیش آمد که آنها هم میتوانند بهاصلاح نظام کمک کنند.
س- یکی از مشکلاتی که در بعضی دستگاههای اجرایی و در گوشه و کنار مملکت وجود داشت و مثل موریانه علیه استحکام و انسجام نظام عمل میکرد، برخوردهای خطی و گروهی بود. چگونه میتوان این پدیده را رفع یا حداقل آن را تحت کنترل درآورد؟
ج-الان این مسأله در سایه همان وحدتی که داریم یک مقداری حل شده است. البته نه بطور کامل. ولی من که در مجلس هستم و میدانید که نبض این اختلافات در مجلس از همه جاها خیلی شدیدتر است و آدم بهتر میفهمد، خیلی وضع آرامتر از مدتی پیش است. خود من هم میتوانم مؤثر باشم چون من با هر دو جریان روابط حسنه دارم و عقیدهام از اول این بوده که هر دو جریان آدمهای صالحی هستند و اختلاف سلیقهها هم تا حدی درست و سازنده است و باید این اختلاف سلیقهها باشد تا اینکه از برخورد اندیشهها ما بتوانیم راهمان را پیدا کنیم.
ولی بهرحال در یک نظامی که براساس دمکراسی و آراء مردم شده و تصمیمات، به منتخبین مردم واگذار گردیده این مسئله هست و یک مقدار کارها را ممکن است این مسئله کند بکند ولی میارزد این کندی کار احیانآ بخاطر دمکراسی، آزادی و رشد انسانها. من در مجموع الان نگران مانع بودن اختلافات خطی نیستم.
س- شما در سنگر مجلس باعث استحکام و اقتدار هر چه بیشتر مجلس بودید. پس از برگزاری انتخابات، آیا در کادر مجلس تغییری بوجود میآید؟
ج-اولا مجلس اکنون به مقدار زیادی متکی به نمایندگان است نه به رئیس مجلس. ولی بالاخره هر کس رئیس مجلس بشود رئیس مجلس نمیتواند در یک گروه باشد. اگر با یک گروه بخواهد کار کند همه نمایندگان میفهمند که بنفع نیست. بنابراین، نمایندگان هم توقع ندارند رئیس مجلس به نفع یک گروه موضعگیری بکند. خود بخود کسی را که نمایندگان برای اداره مجلس انتخاب میکنند آن فرد نقش هماهنگ کننده خواهد داشت. مخصوصآ حالا همان وضعی را که من میبینم و واقعیتی که در مجلس است همینطور است که احتمالا به یقین بهجای من خواهد آمد میتواند آن را ایفاء کند. تجربه این چند ساله را همه آقایان دارند.
س- روابط ما با شرق اخیرآ محکمتر شده است. آیا علت بخصوصی دارد؟
ج-علت بخصوص که دارد، چون بیدلیل نمیشود. از اوائل انقلاب، اگر یادتان باشد روابط بلوک شرق با ما با روابط بلوک غرب مساوی نبود. در زمان رژیم گذشته نظام کاملا غربی بود. ما وقتی انقلاب کردیم میخواستیم نه شرقی نه غربی باشیم. طبعآ یک مقدار شرقیها به ما نزدیکتر شدند، منتهی چون شوروی بخاطر مسئلهای که در افغانستان داشت و بخاطر حمایتی که از نیروهای ضدانقلابی در داخل کشور بخصوص از چپیها میکرد و بخاطر حمایت از رژیم صدام در جنگ که تحت تأثیر همان دو عامل موضع علیه ما داشت، با شوروی وضع خوبی نداشتیم. این مسائل برطرف شد. حالا همان وضع اولی ما پیش آمده است که با بلوک شرق میتوانستیم همکاری بکنیم چون اینها ریشه خطرناکی در کشور ما ندارند و سوابق استعماری که بعضیها داشتند آنها ندارند. البته روسیه در گذشته مسائل بدی داشته است که باید بعضی از آنها کمابیش جبران بشود.
مسئله طبیعی است که با همسایگانمان همکاری بکنیم. ما جزء اصول اعلام شدهمان است که با همسایگانمان میخواهیم با حسن همجواری و با اولویت روابط اقتصادی - سیاسی همکاری داشته باشیم. اصولا این رابطه با هر کشوری که بخواهد با کشور ما سالم برخورد بکند میتواند پیش بیاید و بعضی از کشورها هستند مثل آمریکا و اسرائیل و آفریقای جنوبی که اهل سالم برخوردکردن نیستند. آنها اگر یک وقتی میخواهند ما با آنها خوب باشیم برای این است که میخواهند از ایران استفاده بکنند و اهداف ناسالمی دارند. بعلاوه با شرایطی که آمریکائیها با اسرائیلیها دارند که مثل هیتلر در منطقه است و ما مسئله دنیا را الان مسئله اسرائیل میدانیم و آنها اسرائیل را یکی از ایالتهای خودشان تصور میکنند. ما با آنها مشکل جدی داریم ولی اگر با کشوری مشکل جدی نداشته باشیم میتوانیم همین قدر روابط داشته باشیم.
س- اخیرآ سفر موفقیتآمیزی به شوروی داشتید. نظری را اعلام کردید که در این سفر شالوده مجموعه روابط جدیدی با شوروی پایهریزی شده است. ممکن است توضیح بیشتری بدهید که منظور از شالوده ریزی جدید چیست؟
ج-ریشه قضیه دو چیز بود یکی اینکه برای اولین بار در ایران، نظامی بوجود آمده که روی مصالح خودش آنچه را که صحیح میداند میتواند تصمیمگیری کند که در گذشته چنین چیزی وجود نداشت. در شوروی هم با آمدن آقای ... داخل فشارشان را بر روی مسلمانان کاهش دادهاند که یکی از موانع همکاری ما همیشــه این مسأله بـود و دیگر اینکــه شورویها رسمآ و علنآ و عملا اعلام کردند که دنبال " قمر " نمیگردند. یعنی اینطور نیست که حالا با یک کشور کوچکتر از خودشان رابطه اقماری برقرار کنند و آن را بعنوان یک قمر تلقی کنند و بخواهند از آن بهرهگیری نمایند. این تهدیدهایی که ایدئولوژی مارکسیسم در گذشته و قبل از گورباچف نسبت به همسایههای خود داشت ظاهرآ از میان رفته است و این پایهای شد که ما تصمیم بگیریم کاملا با شرایط متساوی با یکدیگر همکاری کنیم و معنای شالودهریز جدید این است.
اگر شما بیانیه مشترک دو کشور را هم با دقت نگاه کنید میبینید که در تمامی بندهای آن، این مسأله به چشم میخورد. آنها مصالح خواست خود و ما هم مصالح خواست خودمان را داریم و همکاریمان بدون توقع و چشمداشت است و این امر شالوده کار ما شد و با توجه بهاین پایه، ما چند بخش از همکاریهای دو کشور را مشخص کردیم. البته این نوع همکاری میان ایران و شوروی در قرون اخیر بیسابقه و کاملا جدید است و بنابراین تعبیر ما هم نقطه عطف و شالودهریزی جدید بود.
س- اکنون از طریق خط لوله سراسری، گاز به شوروی صادر میشود. در اوائل انقلاب این نوع صادرات بخاطر عدم موافقت روسها با قیمت پیشنهادی ایران متوقف شد. آیا اکنون مصالحه بر مبنای چه قیمتی است؟
ج- ابتدائآ آنها از ما امتیاز میخواستند که ما زیر بار نرفتیم. آنها میگفتند شما یک سرمایهگذاری کردهاید و یک لولهای در اینجا هست و ما هم از این لوله در خاک خودمان داریم استفاده میکنیم. باید یک مقداری در خطوط لولهمان تغییر بدهیم و سرمایهگذاری دقیقی بکنیم و ادعاهای دیگری هم داشتند، ما در مورد این موضوع بحث کردیم و اعلام نمودیم درست نیست که آقای گورباچف هم پذیرفتند و قرار شد که اساس معامله، قیمت بینالمللی باشد. الان تعیین قیمت بینالمللی گاز کار مشکلی در دنیا نیست. خود شورویها بزرگترین صادر کننده گاز هستند. الجزایر و لیبی و خیلی از کشورهای دنیا نیز از صادر کنندگان گاز میباشند و یک قیمت بینالمللی هم دارند که مسئولین میدانند و یک فرمول خاصی دارد و قرار شد براساس آن قیمت تعیین کنند.
س-ماجرای رشدی اگر چه ابعاد مذهبی و اعتقادی داشت ولی بعد سیاسی پیدا کرد. انگیزه ما، اعتراض به یک هتاکی علیه اعتقادات و مقدسات مسلمین بود ولی به وسیلهای برای محک زدن به روابط ما با غرب تبدیل شد. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
ج-من از اول هم، این موضوع را عقیدتی نمیدانستم، از اول این موضوع از طرف دشمن ما سیاسی بود. آنها این موضوع را حسابی از پیش طراحی کرده بودند و با تبلیغات و ترجمه کتاب آیات شیطانی را در خیلی از کشورها آماده کرده بودند و قابل پیشبینی هم بود که این برخورد بین ما و آنها پیش خواهد آمد. منتهی آنها در آن موقع فکر میکردند که ما بخاطر بازسازی ممکن است در این مسئله کوتاه بیائیم. آنها بنظر خودشان خواستند موجی را راه بیندازند که در این موج، ابهت اسلام را بشکنند؛ چون اسلام با انقلاب اسلامی ابهتی در دنیا کسب کرده است که برای استکبار جهانی مطلوب نبود. اگر اینها در اجرای آن طرحشان موفق میشدند ابهت اسلام و انقلاب را شکسته بودند. خوشبختانه، قضیه معکوس شد، یعنی بهجای اینکه ابهت اسلام را بشکنند، ابهت جدیدی بهامام، بهانقلاب و اسلام دادند و نشان دادند که همان موقعی که آنها تصور میکنند ما نیازمند به امکانات آنها برای بازسازی کشور هستیم همان موقع ما حملهمان را آغاز میکنیم یعنی هیچ چیز مانع ما برای دفاع از اسلام نمیشود و آن چیزی که در دنیا ارائه شد سیاسی بود و همین حالا هم سیاسی است، چون غرب که بهاین چیزها عقیده ندارد. غرب هیچ موقع بعنوان عقیده حتی دمکراسی و حقوق بشر و این چیزهایی که اینها مطرح میکنند همه اینها فریب و نیرنگ است. شعارهایی که میدهند و تحت این شعارها اهدافشان را تعقیب میکنند، یک حرکتی سیاسی است. البته از طرف ما انگیزه اصلی امام، انگیزه دفاع از دین و انجام یک وظیفه شرعی بود. ولی بعد سیاسی نیز قطعآ در نظر امام بود و قطعآ ما هم در نظرمان هست. ضمن اینکه وظیفهمان را انجام میدهیم، حرکت سیاسی هم جزو وظایف ماست. در مجموع حادثه خوبی بود، یعنی نشان داد که اسلام نیرومند است و بیجهت مسلمانها در بعضی از جاها احساس ضعف میکنند.
س- غرب در ماجرای رشدی بدون آنکه ما از حرفمان دست برداریم، عقبنشینی کرد. علت چه بود و شما بازگشت بیسروصدای کاردار فرانسه، و آلمان بهایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
ج-بهخوبی روشن است که آنها شکست خوردند. انگلیس که سردمدار بود بیشتر از همه ضرر کرد. انگلیس خیلی تلاش کرده بود تا رابطهاش را با ما برقرار کند. تازه داشت روابط برقرار میشد. البته ما هم مخالف این رابطه نبودیم. این حادثه که اتفاق افتاد آنها برای خودشان چیزهای زیادی در نظر گرفته بودند که شکست خوردند اینجور نیست که وقتی یک اشتباهی کردند بخواهند تا قیامت دنبال اشتباهشان بروند. این کشورها سیاسی هستند، آرام آرام باید اشتباهشان را ترمیم کنند که دارند ترمیم میکنند.
س- اصول و شرایط ما برای بهبودی روابط با غرب چیست؟
ج-ما برخورد مساوی و صرفنظر از روحیه استعماری و استکباری را میپذیریم. غرب باید انقلاب اسلامی را و واقعیتی که حالا با همه وجودشان بهآن اعتراف کردهاند را بعنوان یک طرف نیرومند بپذیرند.
معنی روابط چیست؟ آیا روابط غیر از روابط سیاسی است که سفیر داشته باشیم، مسائل بینالمللی را با هم مراعات بکنیم و در رابطه اقتصادیمان عادلانه برخورد کنیم و از حربههای اقتصادی سوءاستفاده نشود؟ اینها روابط خشک معمولی است که در دنیا همه با یکدیگر دارند. صمیمیت یک مایههای دیگری دارد که بهاین آسانی ما نمیتوانیم به صمیمیت برسیم. چون مسئله خود ما نیست. حالا فرض کنیم با هم خوب باشیم و از ما توقع نابجایی نداشته باشند ولی وقتی ما ببینیم اینها در فلسطین از اسرائیل حمایت میکنند، در لبنان از کتائب حمایت میکنند، در منطقه از ارتجاع حمایت میکنند، به مردم آزار میرسانند، در آفریقا از کسی مثل رژیم آفریقای جنوبی حمایت میکنند، در همه جا افراد ناپاک و ناباب را زیر بال خودشان گرفتهاند، سیاست استعماری، استثماری، زورگویی، قمرطلبی و این چیز، طبعآ برای ما خیلی تنفرانگیز است و ما نمیتوانیم با کسانیکه اینطور کار میکنند صمیمی باشیم. منتهی از صمیمیت تا قهر هم خیلی چیزها هست. خوب، انسان با همسایهاش لازم نیست هر روز صبح دعوا بکند، خوب با هم کار میکنند اگر صمیمی باشند یک جور دیگری رفتار میکنند اگر روابط عادی باشد خوب آن شرایط همسایگی را برای منافع دو طرف در نظر میگیرند.
بهرحال اگر آنها با ما برخورد متساوی بکنند و نخواهند چیزی را براین انقلاب تحمیل کنند در همان حد ما برخورد مساوی خواهیم کرد.
س- این برای دومین سال متوالی است که سعودیها مانع حضور زائران ایرانی در مراسم حج میشوند. سعودیها برای این کار خودشان چه توجیهی دارند؟
ج-ما فکر میکنیم در اینجا سعودیها تصمیمگیر نیستند والا در درازمدت به نفع سعودی نیست. فعلا هر چه اتفاق میافتد زودگذر است، اما تحقیقآ آنها میفهمند که به نفعشان نیست که روابطشان را با ایران خصمانه کنند. ما هم چیز زیادی از آنها نخواستیم ما به همان مقدار 150 هزار نفری که در این چند سال گذشته به عربستان سعودی میفرستادیم گفتیم این رقم را دیگر کم نکنید. دوم اینکه آنها مخالفت نکنند که مراسمی را که بعنوان برائت از مشرکین انجام میدادیم انجام بدهیم. تضمین هم میکردیم که هیچگونه حرکتی برخلاف مصالح کشور میزبانمان نشود.
وارد مذاکره هم با واسطه یعنی از کشورهای دیگر شده بودیم و بنظر میرسید بخوبی دارد پیش میرود ولی ما نفهمیدیم چطور شد که قضیه راکد شد و به احتمال بسیار قوی، آمریکائیها آنها را وادار بهاین موضعگیری میکنند. لذا آنها هستند که قاعدتآ نمیگذارند و عربستان را وادار میکنند که سرسختی بیجا بکند بعنوان متولی حرم خیلی گناه بزرگی میکند که یک بخش از مسلمانهای مخلص دنیا را مانع میشود که بروند تکلیف دینیشان را انجام بدهند. این گناه قابل بخشش نبود. برای ما هم جدآ تلخ است که مردممان تکلف حج رفتن دارند، علاقه به حج رفتن دارند ولی نتوانند بروند. منتهی این تکلیف از لحاظ تکلیف شرعی موقعی است که به ضرر اسلام تمام نشود. اگر بنا باشد که ما حج با ذلت برویم و وظیفه حجیمان را نتوانیم انجام بدهیم خوب، طبعآ مردم ما هم اینطور حجی را دوست ندارند. بهرحال ما خیال میکنیم که آنها اشتباه میکنند و این اشتباه هم بهآنها تحمیل میشود.
س-اخیرآ اخباری دریافت شده که نشان میدهد انفجاراتی در مکه رخ داده است. شما این حوادث را چگونه تحلیل میکنید؟
ج-ما فورآ این را اعلام کردیم که هر کسی این جنایت را انجام داده باشد محکوم میکنیم. چه خود سعودیها و چه عوامل آمریکا، چه اسرائیل، چه دشمنان دیگر. بهاحتمال قوی خود سعودیها این کار را انجام دادهاند، حالا با هر انگیزهای که این کار را انجام داده باشند. مخصوصآ با این خبری که امروز پخش شد و گفتند قبل از اینکه انفجار روی پل بشود اینها پل را بسته بودند که ماشینها بهروی پل نروند. این نشان میدهد که از این موضوع خبر داشتند وگرنه چرا قبل از انفجار پل را بسته بودند. بعضیها هم شک کردند که دومین انفجار نشت گاز بوده است یا نه و ظاهرآ در انفجار دوم توطئهای در کار نبوده است. حالا نمیدانم این مطلب تا چه اندازه درست است.
ما خودمان مطمئن هستیم دوستان ما چنین گناه بزرگی را مرتکب نمیشوند. در این شکی نداریم که مربوط به جبهه دوستان ما نیست، حالا چه خود عربستانیها باشند، چه خارجیها. هر کسی میخواهد باشد از جبهه دشمنان ماست. حالا این دشمن میتواند خود رژیم سعودی باشد که این کار را کرده تا خود را از فشار تبلیغاتی که علیه این رژیم بود و مسلمانان جهان سئوال داشتند که چرا ایرانیها در حج نیستند و باید جواب میداد. یا اینکه شیطانهایی که این وسط هستند نمیخواهند کشورهای اسلامی در منطقه با هم همکاری بکنند. آنها برای آلوده کردن وضع، این کار را کرده باشند. مثلا اسرائیلیها و آمریکاییها و یا کسان دیگری مثل ضدانقلاب.
س- چه پیشرفتهایی در بهبود و گسترش روابط با کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفاس صورت گرفته است؟
ج-پیشرفت خاصی که خیال کنید حالا یک وضع جدیدی بوجود آمده تابحال پیش نیامده است. با بعضی از آنها روابطمان نسبتآ خوب است و با بعضی از آنها روابطمان متوسط است و با بعضی از آنها نیز روابطمان خوب نیست. سیاست ما، در گذشته و آینده همین بوده است که با اینها با حسن همجواری برخورد داشته باشیم و در آینده هم همین سیاست را دنبال خواهیم کرد. منتهی ظاهرآ آنها تصمیمگیر مستقلی نباشند. آنها بند هستند به یک سلسله تصمیماتی که ریشههایی در جاهای دیگری دارد و بهرحال با محدودیت میتوانند تصمیم بگیرند و مصالح خودشان را خیلی آزادانه نمیتوانند انتخاب بکنند.
س- جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است که اولویت در روابط خارجی با کشورهای جهان سوم و خصوصآ جهان اسلام است. آیا این اصل در دوره ریاست جمهوری شما به قوت خود باقیست؟
ج-این اصل در قانون اساسی است و سیاست اعلام شده ما میباشد و بهاین سیاست باقی و وفادار خواهیم ماند.
ما بهکشورهای جهان سوم اولویت میدهیم. برای اینکه اینها هم از لحاظ انسانی و هم از لحاظ اعتقادی که ما داریم اگر بتوانیم در تجارت خارجیمان، در روابط خارجیمان بنحوی به کسانیکه نیازمند بهکارهای ما هستند و در زندگیشان تأثیر دارد که بهآنها کمک کنیم خیلی بجاست و بیخطرترین روابط خارجی است و مثمرثمرترین روابط خارجی بهحساب میآید. منتهی بعضی چیزهاست که با اینها نمیشود کار کرد، امکاناتی را ندارند، بعضی از امکانات هست که منحصر به جاهای دیگرست تا آنجا که میشود ما اینها را مقدم میدانیم.
س- جمهوری اسلامی ایران بعنوان اصلیترین کشوری که بیشترین ساحل را در خلیجفارس و دریای عمان دارد، بهره اقتصادی بسیار محدودی از دریا میبرد. چه برنامههایی برای بهرهگیری از
منابع دریایی دارید؟ با توجه بهاینکه کرهایها با 5000 کیلومتر فاصله از اینجا صید میکنند و بهما میفروشند.
ج-یکی از کارهای مهمی که باید انجام شود و اخیرآ نیز آغاز شده همین است که ما از دریا بهره مناسب را بگیریم. البته پیشرفتهای خوبی هم داشتهایم بطوری که امسال آمار دادهاند در حدود دویست و شصت هزار تن تولید ماهی داشتهایم که رقم بدی نیست ولی منابع ما خیلی بیش از اینهاست.
در دریای خزر هم ما این مسئله را داریم. در دریای خزر ما خیلی کم بهرهبرداری میکنیم. یکی از کارهایی که ما با شورویها قرار گذاشتیم اینکه برای حفظ محیط زیست دریای خزر و هم حفظ آبزیان آنجا و بهرهگیری از آن همکاری کنیم که آنجا نیز قابل توجه است ولی در جنوب خیلی وسیعتر است.
در دریاهای آزاد بخصوص ما باید حضور پیدا کنیم. قاعدتآ ما باید کشتیهای صیادی زیادی را تهیه کنیم یا با اجاره یا با خرید و این صنعت را به روز بیاوریم. یک مقدار سرمایهگذاری در تهیه کشتیها دارد و یک مقدار سرمایهگذاری در آموزش نیروها دارد و یک مقدار هم در تهیه بندرها و ایجاد تونلهای انجماد و سردخانههایی که بتواند محصولاتمان را حفظ بکنیم و صنایع جنبی که برای استفاده از زوائد ماهیها است. مجموعآ یک سرمایهگذاری میخواهد. در برنامه پنجساله اهمیت زیادی بهاین موضوع داده شده است. من هم بهاین بخش علاقمندم و فکر میکنم در یکی دو سه سال آینده ما شاهد وفور پروتئین دریایی در کشورمان باشیم.
س-چندین سال است آب دریای مازندران مرتبآ در حال افزایش است و بنظر میرسید روسها، رود ولگا را بهسوی دریای مازندران منحرف کرده باشند. این افزایش سطح آب، علیرغم منافعی که دارد ضررهایی را هم زده است. آیا در جریان مذاکرات اخیرتان با روسها در این باره هم صحبتی بهمیان آمد؟
ج-بله، این موضوع جزو مذاکرات مفصل ما بوده است. اینها رودهایشان را بههم وصل کردند تا با شیوههای خاصی بشود کشتیرانی کرد. اما اینطور نیست که آب آنجا را بتوانند بهاینجا منتقل کنند.
ما در باکو هم با جمعی از دانشگاهیان که دور و بر ما آمدند صحبت کردیم، با رئیس جمهورشان نیز صحبت کردیم. با کسان دیگری هم صحبت کردیم. خود روسها الان در این مسئله گیر هستند که علت بالا آمدن آب چیست؟ در گذشته یک روند نزولی بود که آن هم خطرناک بود. مقدار 40-50 سانت آب پائین میرفت و صدمات زیادی میخوردیم، شوری آب زیاد میشد و یک مقدار زیادی زمین خشک میشد. تأثیر منفی خیلی زیادی به محیط زیست میگذارد، تبخیر آب کم میشود و بسیاری از آبزیان از بین میروند و چیزهای دیگر.
مدتهاست که آب دریا رو بهافزایش گذاشته و روسها خودشان هم نمیفهمند که دلیلش چیست. آب زیادتری هم مدعی هستند که بهدریا نمیآید، نزولات باران هم در آنجا زیاد نشده است. یک موقعی گفته شد که اینها در شمال شرق دریا یک بخشی که قسمت کمآبی بوده است آنجا را سد کشیدند و خشک کردند و تبخیر دریا کم شده است ولی اینها گفتند اولا ما آن را دوباره عادی کردیم چون در محیط زیست ما تأثیر داشت. آن هم بهآن مقدار که فکر میکردیم نبود. علمای شوروی یک فرضیهای را پیش کشیدند و آن این است که در کف دریا تغییرات اساسی در حال وقوع است. تغییراتی در زمین در شرف وقوع میباشد که شاید بهاین موضوع بستگی داشته باشد. قرار شد بین مراکز علمی و فنی ما و شوروی همکاریهایی بشود برای اینکه ریشه این مسأله را پیدا کنیم و ضمنآ همکاری کنیم که اگر بناست این روند ادامه داشته باشد سواحلمان را بگونهای آسیبناپذیر بکنیم اگر بتوانیم این جریان را متوقف کنیم.
س- قرار است اولین چاه نفت ایران طی روزهای آینده در دریای مازندران به کمک روسها حفاری بشود. آیا ورود روسها به صنعت نفت ما، مخاطرهآمیز نیست؟
ج-ما از لحاظ صنعت نیاز زیادی به حضور شورویها نداریم. البته آنها در دریا اکنون وضع خوبی را دارند، دکلهای حسابی زدهاند و اخیرآ نیز دارند عمق چاههایشان را زیاد میکنند. در این سفر نیز ما مشاهده کردیم. میتوانند از این دریا بهرهبرداری میکنند ما هستیم که نمیتوانیم بکنیم. ما چون راه به دریا نداریم. ایجاد تأسیساتی بهآن عظمت احتیاج به تأسیسات سنگینی دارد که باید از طریق دریا بیاوریم یا همانجا بسازیم، لذا همکاری با شوروی در این جهت میتواند برای ما مفید باشد. آنها هم حرفی ندارند که ما خودمان از دریا بهرهبرداری کنیم. یکی از بهترین راهها این است که با خود آنها همکاری کنیم و از آبراههای آنها استفاده کنیم و از تکنولوژی غربیها بتوانیم وارد دریا نمائیم. البته خودمان هم علاقه داریم صنایعی که بتواند مشکلاتمان را حل بکند در ساحل دریا ایجاد کنیم که در آینده مستقل باشیم.