مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با رادیو جوان

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با رادیو جوان

  • صدا و سیما
  • سه شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۴

آقای هاشمی، چقدر با جوانها همسو هستید؟ با این قشر درآینده همراه خواهید بود؟
● بسم الله الرحمن الرحیم، طبیعی است که صاحبان واقعی آینده کشور و انقلاب جوانها هستند. جوانها با تعریفی که از سن جوانی داریم، عمدتاً در مقطع تحصیل و خودسازی هستند و بخشی هم وارد صحنه کار می‌شوند، باید با هر بخشی به مقتضای خودش مواجه شد. بالاخره جوانی که الان در دوره تحصیل است، باید سعی کنیم وسائل تحصیلش را فراهم و اوقات فراغتش را تأمین کنیم، شخصیتش را مورد توجه قرار دهیم، هویت اسلامی و ایرانی‌اش را تقویت کنیم.
برای اینکه آماده شود، کارهای بهتر و راههای انتخاب در پیش پایش بگذاریم که بتواند طبق سلیقه و آرزوهایش راهش را انتخاب کند. کم کم اینها به سن ازدواج و انتخاب شغل می‌رسند، باید متناسب با ظرفیت علمی‌ و فنی، شخصیت، عشق و علاقه‌شان، در جامعه شرایطی را فراهم کنیم که بتوانند شغل انتخاب کنند.
نیاز به گرفتن همسر، تحقیقاً در این دوره برای جوانان جدّی است. لذا دولت موظف است آنچه مربوط به کار دولت می‌شود، برای آنها فراهم کند. البته تصمیم عمده این مسائل را خود جوان می‌گیرد، نظام باید شرایطی را فراهم کند. در فاصله‌ای که اینها برای کار آماده می‌شوند، قطعاً باید در مواردی تمرین کنند، وارد بخشی از کار شوند، در مدرسه و دانشگاه و در اوقات فراغت در کنار برنامه‌های خودسازی خود کار کنند.  کمی جلوتر که می‌رویم،‌در صحنه شرایط به گونه‌ای است که فکر می‌کنم می‌توان کارهای مهم و قابل توجه را به جوانان واگذار کرد. نباید شعاری برخورد کرد که ما همه چیز را جوان می‌کنیم.
به هر حال جوانها می‌توانند با استعدادهای مختلف و تجاربی که دارند، کار کنند. گاهی شرایطی برایشان فراهم می‌شود که می‌توانند در کارهای بزرگ هم سهم داشته باشند، در انقلاب هم چنین بود. اوائل که انقلاب پیروز شد، سن مدیران خیلی پائین‌تر از سطح سن مدیران جهان بود. بعد از چند سال که گذشت، هنوز آنها در صحنه فعال هستند. آن‌قدر جوان بودند که در این مدت بیست و هفت سال کار کردند و هنوز در صحنه کار هستند و به بازنشستگی هم نرسیده‌اند.
بنابراین تحقیقاً در هر مبنایی که شما فکر کنید، از لحاظ اسلامی و انسانی، انرژی جوان و روحیه ابتکاری که جوانان دارند، با هیچ نیرویی قابل مقایسه نیست. جوانهای امروز شرایط بهتری برای پرورش پیدا کرده‌اند، نمی‌توان از آنهاغفلت کرد.بایددستشان به کار گرم شود.
○ پاسخ سوال دوّم ما را هم فرمودید. اگر بطور مستقیم پاسخ دهید، ممنون خواهیم شد. به نظر می‌آید سه مشکل عمده که خیلی در جامعه بحث می‌شود، اشتغال، ازدواج و مسکن است. سه خواسته تقریباً عمومی در بین جوانان است. راهکار شما برای حل این مشکلات چه خواهد بود؟
● در هر سه مورد که شما مطرح می‌کنید، دولت می‌تواند نقش داشته باشد. در مورد اشتغال تحقیقاً زمینه اشتغال را دولت در کشور باید فراهم کند، اما در عمل این بخش خصوصی است که وسیله ایجاد اشتغال برای مردم باشد. اگر فکر کنیم دولت با بودجه بیت‌المال می‌تواند کار بزرگ اشتغالزائی را از بودجه دولت انجام دهد، این راه انحرافی است. در گذشته هم این تفکرات بود. در نظام کمونیستی تفکر این‌گونه بوده که همه مردم مستخدم دولت بوده‌اند. این روحیه بعد از انقلاب در بین مدیران ما بود که ادبیات مارکسیستی است. شما جوانتر از این هستید که آن زمان را به خوبی به یادآورید. آن‌موقع جوانگرائی خیلی حاکم بود.
دولت باید زمینه‌ای فراهم کند که آنها خودشان وارد صحنه شوند. در امور اقتصادی فعال شوند و کارآفرینی کنند. منتها مقررات پشتیبانی از کار، امنیت سرمایه، امنیتی شغلی، ساده کردن مقررات و خیلی چیزهاست که مربوط به دولت است. اشکالی که در وضع گذشته بود، تاکنون هم وجود دارد. این است که دست بخش خصوصی و مردم در سرمایه‌گذاری خیلی باز نیست. اگر این اتفاق بیفتد و قواعد کار را هم رعایت کنند، به سرعت می‌توانیم رونق اقتصادی بوجود آوریم. در رونق اقتصادی مسئله اشتغال یکطرفه نیست. هم کارفرماها نیاز به نیروی کار پیدا می‌کنند، هم متقاضیان کار دنبال کار می‌گردند. در آنجا شاید حق انتخاب به نیروی کار داده شود. الآن حق انتخاب بیشتر با کارفرماست. عرضه نیروی کار بیشتر از عرضه تقاضای کار است و در وضع فعلی هیچ راهی ندارد.
آقایان بحثهائی می‌کنند که فکر می‌کنند دولت می‌تواند انجام دهد. این تجربه در تمام دنیا ثابت شد. ما بودجه محدودی داریم. به طور مثال بودجه امسال پنج هزار میلیارد تومان کمبود دارد و این سطح توسعه اشتغال را هم در خود دارد. اگر فکر می‌کنند با استخدامها می‌توانند که الآن دولت بیش از حد سنگین است. حجم دولت را که بیش از این نمی‌توانیم بزرگ‌کنیم. باید کم کنیم، پس باید کارایجاد شود.کار هم ازطریق سرمایه‌گذاری امکان دارد که طرحهای بزرگ اجرا می‌شود.
بنابراین راه حل مشکل بیکاری و رونق اقتصاد و شکوفائی اشتغال، این است که مردم را بیشتر به صحنه بیاوریم و آنجائی که سرمایه‌گذاری مردم کافی نیست، راه را برای سرمایه‌های خارجی باز کنیم. این، راه‌حل اشتغال است. فکر می‌کنم اگر به اشتغال درستی برسیم، وضع ازدواج هم بهتر از الان می‌شود. الآن کسانی‌که ازدواج نمی‌کنند، شغل ندارند. البته بعضی‌ها می‌خواهند تحصیل کنند یا گرفتاری دارند و مایلند تأخیر بیندازند. این وضع الان در دنیا بوجود آمده و همه جا هست و در این ایران هم هست. ولی خیلی‌ها مایلند ازدواج کنند و خانواده تشکیل دهند و به کانون خانواده علاقه‌مند هستند. ولی نباید مشکل مسکن داشته باشند. ممکن است مشکل شغل داشته باشند. هر دو طرف چنین تمایلاتی دارند.
بنابراین اگر اقتصاد رونق داشته باشد، مسکن هم سهل می‌شود. البته در حال فعلی هم حل کردنش سخت نیست. چون منتظر چیزی نیستیم. مصالح ساختمانی به اندازه کافی داریم، نیروی کار به اندازه کافی داریم، تقاضا هم به اندازه کافی داریم، چیزی‌که جایش خالی است، وام است. اگر بتوانیم از منابعی که وجود دارد، صندوق وامی تهیه کنیم تا متقاضیان مسکن بتوانند از مسکن‌هایی که دولت و بخش خصوصی تولید می‌کنند، با اجاره، خرید و اجاره به شرط تملیک و با قسطهای دراز مدت که در حد اجاره باشد و بپردازند، بعد از مدتی صاحب‌خانه می‌شوند. این یک حرکت ضربتی است که الان در دست اجراست، انبوه‌سازی و کوچک‌سازی  ارزان و با اقساط را در دنیا اجرا کردند.
مشکل آنچنانی برای مسکن وجود ندارد. هر کسی بخواهد، می‌تواند به صحنه بیاید، وام بگیرد و مسکن بخرد. یا حتی از صاحب مسکن قسطی بخرد. می‌تواند از جای دیگر وام تهیه کند و به صاحب ملک بدهد. پس اشتغال  و مسکن به رونق اقتصادی نیاز دارند. مسکن را با همین شرایط می‌توان ساخت.
مورد سوم ازدواج باشد. ازدواج تحمیلی که معنا ندارد. باید خانواده‌ها و رسانه‌ها فوائد ازدواج را بگویند. البته خود جوانها تشخیص می‌دهند. نمی‌توان عجولانه عمل کرد. باید با شرایط خاص خودش عمل کرد.
○ آقای رفسنجانی! امروزه هویت جوانان ایرانی با چالش جدّی مواجه شده است. می‌توانیم بگوئیم بطور همزمان هویتهای ایرانی اسلامی و غربی، البته بطور نامتوازن در آنها شکل پیدا کرده است. با توجه به فضای رقابتی رسانه‌های صوتی و تصویری، بویژه ماهواره‌ها که در تشدید این مسئله بسیار بسیار مؤثر است، شما چه برنامه ای برای گذر قابل قبول از این وضعیت دارید؟ اصلاً قبول دارید که جوان ایرانی امروز با چالش روبرو شده است؟
● در مورد ایرانی و اسلامی که تقریباً همیشه این‌گونه بود. الان 13 قرن است که جوان ایرانی هم مسلمان است و هم ایرانی. بنابراین چیز تازه‌ای نیست و چیز خوبی هم است.
از ترکیب تمدن اسلامی و ایرانی، تمدن بسیار ظریف و لطیفی بوجود آمد که هم عواطف خدائی و هم منطق و هم ایمان و اعتقاد در آن هست. چالشی که در جوان بوجود آمده، در اثر انفجار اطلاعات و سرعت اطلاع‌رسانی و مشاهده تمدنها، فرهنگها، سلیقه‌ها و هنجارهاست. ناهنجارهای دنیا به طور روزمره در محافل جوانها خیلی زیاد مطرح شدند. شرایط جدیدی را شاهد هستیم که در همه دنیاست. خود اروپائیها از تهاجم فرهنگ آمریکا ابراز نگرانی می‌کنند. با اینکه اروپائیها جلوتر از آمریکائیها بودند و آنها رفتند و آمریکا را ساختند، ولی این واقعیت هست. من این را برای ایران منفی نمی‌دانم. شرایط جدیدی هست، اما بخاطر فطرت خوب شرقی و اسلامی، همه جوانانمان ذاتاً نجیب و با اخلاق هستند. به خانواده علاقه‌مند هستند. محبت در آنها هست، مدارا هست. خیلی چیزها هست که در برخی ملتهای دیگر نیست. دیگران هم این را قبول دارند. ایرانیها قدرت جذب و هضم اینگونه واردات را دارند و می‌توانند خودشان را منطبق و از آنها اقتباس و بهره‌گیری کنند.
به هر حال در اسلام هم نداریم که باید در مقابل هویت‌های فرهنگی گارد بگیریم. تعبیر قرآن این است: «به بندگان خوب من بشارت بده که بندگان خوب من کسانی هستند که حرفهای مختلف را گوش و بهترین آن را انتخاب می‌کنند.» این اقتباس است. چیزهای بد را کنار می‌گذارند و چیزهای خوب را انتخاب می‌کنند. نمی‌توانیم بگوئیم هر چه از این رسانه‌ها می‌آید، منفی است. خیلی‌ها می‌تواند به درد بخورد و استفاده شود. البته در مقطعی، حالت خلائی و تحیّری بوجود می‌آید. این وظیفه مربی‌ها و هادیان فرهنگی جامعه است. باید معلمان، اساتید، متخصصین و مشاوران و قطعاً خانواده‌ها هدایت و کمک شوند. بعضی اوقات انتخاب برای جوان دشوار است. این وضع می‌تواند سازنده باشد و یک گام جوانان را به جلو ببرد و امروزی‌تر کند. از سنتهای مزاحم که وجود دارند و دست و پاگیرند و انسان را به زمین می‌دوزند، نجات پیدا کند و به سنتهای والاتر و سازنده‌تر برسد، از لحاظ مذهبی، منطق و تجربه، امیدوارم تحولی که دارد اتفاق می‌افتد، مثبت باشد و این حرکت گرچه با نشیب و فراز پیش می‌رود، اما سرانجام به طرف تکامل   است.
○ جناب آقای هاشمی! سؤال بعدی ما با این سؤالی که الان مطرح شد، متفاوت نیست. اگر بپذیریم که در جامعه ما سلایق و رفتارهای متفاوتی است و در جامعه‌ای هستیم که تنوع سلایق و رفتار داریم، ارزیابی شما چیست؟
● تا آنجایی‌که این سلایق به افراد مربوط باشد، مختلف است. ولی ما ملاک داریم و اگر بناست این را در جائی محک بزنیم، باید عقاید، سنتهای ملی، تفکرات متفکران و معیارهایی را که کارشناسان اجتماعی طراحی می‌کنند، بررسی کنیم. سلیقه‌های خوب و بهتر را رواج دهیم و از آن استقبال کنیم و به کسانی‌که این سلیقه‌ها را به عنوان ابتکار خوب مطرح می‌کنند، جایزه بدهیم. باید برای سلیقه‌هایی که فکر می‌کنیم در جهت انحطاط جامعه و تخریب روحیات ارزشمند انسانی است و به قواعد و رسوم اجتماعی و دینی ضربه می‌زنند، کار توضیحی کرد. همزمان می‌توان برای حراست از جامعه کار فیزیکی کرد. نباید از سلیقه در برخورد اندیشه‌ها بترسیم. خصوصاً در مورد آدمهای صاحب اندیشه و قدرت تفکر و ارزیابی، گاهی از اختلاف سلایق، نتایج و برآیندی بیرون می‌آید که می‌تواند به نفع افراد جامعه باشد.
○ در مورد دانشگاهها، جوانان ما سؤالات زیادی دارند. فرصت خوبی است که به ترتیب آنها را بپرسیم و پاسخ بگیریم.  اولین سؤال در مورد کنکور است:
1- کنکور کم کم از حالت مشکل در می‌آید و  به صورت یک معضل تبدیل می‌شود. ذهن جوان و خانواده‌ها را مشغول کرد.
2- می‌خواستم تعبیر شما را از مهاجرت مغزها بدانم، می‌فرمائید یا نه؟
3- یک مسئله دیگر بحث مدیریت دانشگاههاست. به هر حال جوانان علاقه‌مندند مدیریت شایسته‌ای در دانشگاهها ایجاد شود.بحث سیاست‌زدگی همیشه دردانشگاهها وجود دارد. مسئله دیگر رسیدن به دانشگاه اسلامی است که این روزها خیلی صحبت درباره آن می‌شود. آخرین سؤال بحث محتوای دروس، خصوصاً علوم انسانی است. به ترتیب الویتی که خودتان می‌دانید، پاسخ دهید. اگر می‌شود از کنکور شروع کنید.
● به همان ترتیبی که مطرح کردید، توضیح می‌دهیم. شما ترتیب را تذکر دهید. در مورد کنکور، می‌توانید زود تائید کنید که کنکور بدلیل بالا بودن تقاضا از ظرفیت است، اگر یک میلیون متقاضی داریم، می‌توانیم 500 هزار در سال پذیرش کنیم. اگر شما باشید، چکار می‌کنید؟ یا باید دانشگاهها را زیاد کنید که هرچه هست و هر که  آمد، بپذیرید و یا باید بخشی از اینها را نپذیرید. نپذیرفتن چگونه ‌شود؟ قرعه بیندازیم؟
به هر حال بهترین راه همین آزمون هست تا هر که زحمت بیشتری کشیده، بتواند وارد شود. این درد را اوایل انقلاب حس کردم و فکر می‌کردم باید دانشگاههای دولتی را توسعه بدهیم که پیام نور و ... تأسیس کردیم. دیدیم باز هم جوابگو نیست. سراغ دانشگاه آزاد، خصوصی و ... رفتیم. آن‌موقع همه چیز را متمرکز و این افکار را کفر و ضد انقلابی می‌دانستند. امام(ره) کمک کرد، پول دادند و دانشگاه آزاد را تأیید کردند و بقیه ادب بخرج دادند و اعتراضی نکردند. ظرفیت را بالا بردیم. ولی هنوز هم ظرفیت به اندازه تقاضا نیست. چکار کنیم؟
اگر خارج بفرستیم، هم گران است و هم برای خانواده‌ها دردسر دارد. خصوصاً  اگر بخواهند به خرج خانواده‌ها بروند که خیلی مشکل می‌شود. دولت هم که چنین کاری نمی‌تواند بکند.
بنابراین کاری که شد در دو جهت حرکت می‌کند: از یک طرف داریم ظرفیت دانشگاهها را توسعه می‌دهیم. البته کنترل موالید رشد جمعیت را از 8/3 درصد - وقتی دولت را تحویل گرفتیم- به 5/1 درصد رسانده بود که با این راهها متقاضیان به ترتیب کم می‌شوند. کار دیگری هم که در دولت من برنامه‌ریزی شد، این بود که بخشی از دانش‌آموزان را در دوران دبیرستان دنبال کار، حرفه و فن بفرستیم. آنهائی که استعداد ادامه تحصیل ندارند و پیشرفت آنها نتایج مطلوب ندارد دنبال کار بروند. کشورهایی مثل آلمان این‌گونه حل کردند، پس اگر این شیوه انجام شود، مسئله کنکور خود به خود در سالهای آینده که دور هم نیست، حل خواهد شد.
○ شما پیش بینی زمانی برای این قضیه دارید؟
● نه، زمان دقیقی پیش بینی نکردم. چون محاسبه نکردم. اگر همین نرخ رشد جمعیت را با سرعت توسعه و ساخت فضای آموزشی و راهکارهایی که ببینیم چقدر جوانها از مدرسه به طرف کار ببریم،‌ محاسبه کنیم، زمان آن هم به دست می‌آید که الان من آمادگی محاسبه را ندارم.
○ چه برنامه‌ای برای جلوگیری از مهاجرت مغزها دارید؟
● باید ببینم فرار مغزها برای چه اتفاق می‌افتد. مهاجرت موقعی اتفاق می‌افتد که کسی از شرایط فعلی خود راضی نیست و دنبال شرایط بهتری است. دنبال جایی است که وضعش مطلوب‌تر شود. گاهی از روستا به شهر و گاهی از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و گاهی از ایران به کشورهای دیگر می‌رود. اگر شرایط را در کشور با نیازها و آرزوها متناسب کنیم، طبعاً مهاجرت کمتری اتفاق می‌افتد. مثلاً اگر روستاها را بهتر بسازیم و اشتغال ایجاد کنیم که در برنامه ما هست، ‌مهاجرت داخلی کمتر اتفاق می‌افتد. الان معضل مهاجران داخلی مسئله‌ای جدّی است، جوانها، خصوصاً دخترها از خانواده جدا می‌شوند و در شهر آسیب می‌بینند و مشکلات واقعی پیدا می‌کنند. در خصوص مهاجرتهای خارجی، برخی مثبت هستند. چون در شرایط بهتر تقویت می‌شوند و چیزهایی یاد می‌گیرند و به روستا یا وطن خود برمی‌گردند و از تجارب علمی خود به موطن اصلی بهره می‌رسانند. تلاش و مهاجرت آنها برای بهتر شدن و بهتر کردن امور است. باید برنامه‌ریزی باشد که حتی اگر کسی نخواهد برود، این کار را بکنیم. ضمناً مهاجرت مخصوص ما نیست. الان اروپایی‌ها از مهاجرت بچه‌هایشان به آمریکا ناراحت هستند. در آنجا می‌مانند. چون شرایط زندگی در آمریکا بهتر از اروپاست. پس ما باید شرایط اینجا را بهتر کنیم.
یکی مسئله اشتغال است. کسانی که درس می‌خوانند و استعداد دارند، فکر می‌کنند که چه کاری به آنها خواهیم داد و شاید فکر می‌کنند، توجه نمی‌کنیم که برای برخورداری بیشتر می‌روند.
یکی دیگر به خاطر مسائل اجتماعی و سیاسی است که با سلیقه‌هایشان جور درنمی‌آید. فضا برایشان تنگ است. قدری هم حق با آنهاست. چون سلیقه آنها با ما نمی‌خورد. باید شرایط منطقی را در کشور فراهم کنیم که جوانهایمان احساس رضایت و آرامش کنند. بدانند در اینجا که هستند، حق انتخاب دارند. کسی در کارشان دخالت نمی‌کند، افراد تندرو اینها را مورد ایذا قرار نمی‌دهند. بعضی‌ها از فضای شرقی و یا ایرانی خیلی خوششان نمی‌آید. آنها را نمی‌توان کاری کرد. غصه هم نمی‌خوریم، چون این‌گونه انسانها زیاد نیستند.
بیشترین مشکل ما نیروهایی هستند که مستعد و دلسوزند و به غرب پناه می‌برند که آن طرف بمانند. در آن طرف برعکس ما که سعی می‌کنیم اینها را نگهداری کنیم، خودشان تلاش می‌کنند. البته غربی‌ها هم امتیاز می‌دهند. کسانی را که در المپیادها و مسابقات مقام می‌آورند، شناسایی می‌کنند. در اخبار، کنکورها می‌بینند! بعد با آنها تماس می‌گیرند یا توسط دلالها و واسطه‌ها پیش از دانشگاه تعیین می‌کنند و شغل به آنها می‌دهند و برنامه دارند. رشد جمعیت اروپایی‌ها و غربی‌ها منفی است و به افراد فنی و متخصص نیاز دارند و اینها را به قیمت گران می‌برند. البته اگر اینها خودشان را ارزان نفروشند.
○ مطلب‌دیگر وضعیت مدیریت دانشگاههاست.جوانان مدیریت شایسته‌سالار را می‌خواهند.
● شایسته‌سالاری‌را همه می‌خواهند، هیچ‌کس نیست که نخواهد مدیر دانشگاه شایسته‌ترین باشد. هم دولت و هم شورای انقلاب فرهنگی سعی می‌کنند. بچه‌ها می‌خواهند، ‌بزرگترها می‌خواهند. الان چیزهای دیگری در مدیریت دانشگاهها مطرح شده که اوائل انقلاب هم مطرح بود و شکست خورد و آن، این است که با انتخاب خودشان باشد. اوائل انقلاب این کار شد و چون بدعمل کردند، آشوب و شورش شد. ولی اخیراً دوباره این موج بلند شد و در یکی از دانشگاههای تهران این انتخاب صورت گرفت. ولی گویا چون شورای انقلاب فرهنگی تأیید نکرد، وزیر به صورت سرپرست گذاشته و دچار چالش شده است. یک عده این رأی‌گیری و انتخاب را قبول ندارند و مشکلاتی برای دانشگاه پیش می‌آورند. چون دولت او را تعیین و نظام او را نصبت نکرده است. وجهه خوبی هم ندارد.البته تجربه‌ای است و باید فکر شود. اما اصل مسئله این است که اگر بتوان مدیریت دانشگاه را با شیوه‌ای طبق سلیقه کادر علمی و اساتید تنظیم کرد، شاید برای اداره بهتر دانشگاه خوب جواب دهد. آن موقع شایسته‌سالاری با انتخابات بهتر اتفاق می‌افتد.چون افکار عمومی کمتر اشتباه می‌‌کند.
○ اگر درباره دو مبحث اسلامی شدن دانشگاه و محتوای دروس علوم انسانی هم مطالبی بفرمائید، ممنون می‌شویم.
● در مورد محتوای درسی می‌توان این‌گونه قضاوت کرد که محتوای کتب طبق روز پیش نمی‌رود. البته به این دلیل است که تحقیق در دانشگاه نیست. دانشگاه جای تحقیق است، ولی ما بیشتر به آموزش می‌پردازیم. وقتی جوان از دبیرستان وارد دانشگاه می‌شود، شروع به سؤال می‌کنیم و موقع گرفتن جواب همراه با تحقیق است. در حوزه‌های علمیه تا متن می‌خوانیم، بیشتر کتاب می‌خوانیم، ولی وقتی به درس خارج می‌رسیم، دیگر ذهن ما سؤالی است و استاد هم باید برای سؤالات جواب پیدا کند. فکر می‌کنم باید مطالب کتابهای درسی ما نه تنها در علوم انسانی، بلکه در همه رشته‌ها براساس نتایج تحقیقات‌ به روز شود. دنیا دارد در برخی از رشته‌ها به سرعت جلو می‌رود.
در مورد اسلامی کردن دانشگاه، برخی فکر می‌کردند، وقتی می‌گوییم دانشگاه اسلامی شود، به این معنی است که دانشجویان هم مثل حوزه قم درسهای دینی بخوانند. هیچ وقت  مقصود ما این نبوده است. منظور این بود که بالاخره فضای دانشگاه در یک کشور مسلمان فضای ضداسلامی نباشد. چیز زیادی هم نمی‌خواهد. مراعات قوانین شرعی در دانشگاهها مهمترین بعد آن بود. بعد دیگر توجه به مبانی و اصول اسلامی و اخلاق اسلامی در  آموزشها و تعلمات است. البته بیشتر در دانشگاههای علوم انسانی خواهد بود. در رشته‌های دیگر دانشگاهی هم چون ارتباط آن‌گونه نیست، لزومی ندارد، ولی مراعات فضای اسلامی باید باشد.
○ اگر اجازه بدهید، به یکی از عرصه‌های مورد توجه جوانها بپردازیم. جناب آقای رفسنجانی،‌ هنر مقوله مورد توجه جوانهاست، نسل جوان دوست دارد در عرصه هنرهای موسیقی، تئاتر و سینما وارد شود، در سالهای گذشته به دو دلیل هنر وضعیت مطلوبی نداشته است که یکی تخصیص بودجه و امکانات و دیگری تفاوت عملکرد و عدم هماهنگی بین بخشهای مختلف بود. چه برنامه‌ای برای توسعة این مقوله و عدم به ابتذال کشیده شدن آن دارید؟
● اینجا دیگر میدان حضور کارشناسان و صاحبنظران است که آنها باید بیایند مشکلات کارشان را بررسی کنند و نظام باید به آنها اعتماد کند، اختیاراتی بدهد و نیازهایی که مربوط به دولت می‌شود، برآورده کند. در هنر هم نیاز نیست همه چیز را دولت به عهده بگیرد. خیلی از هنرها هستند که می‌توانند در بازار عرضه و تقاضا خود را حفظ کنند. ولی چیزهایی از دولت می‌خواهند. شرایط قانونی می‌خواهند. مالکیت معنوی مسئله مهمی است که آثار هنرمندان را دیگران نربایند و بدانند که مال خودشان است. چون در کشور ما سلیقه‌های مختلفی در بخشی از هنرها وجود دارد. گویا مقررات خیلی شفاف و روشنی هم لازم است. دولت باید از هنرمندانی که در چارچوب قانونی حرکت می‌کنند و با آرمانهای نظام ناهماهنگی نمی‌کنند، حمایت کند تا آنها از طرف دیگران دچار فشار روحی نشوند. یکی از اشکالات کار این است که بعضی‌ها ایجاد مزاحمت می‌کنند و روحیات لطیف هنرمندان را نمی‌فهمند. هنرمند توقعات زیادی از لحاظ مادی ندارد، ولی از لحاظ دستاوردهای هنری و ابتکاراتش فوق‌العاده حساس است و باید شخصیت او را درک کرد و احترام او را داشت. ابزار کارش را هم باید تهیه کرد. نباید بازارش را از دستش گرفت. اهل کارهای ابتکاری هستند، باید تشویقشان کرد و بهترینشان را برای دیگران الگو قرار داد.
○ سؤال بعدی در مورد ورزش است. ابتدا می‌خواهم از شما بپرسم که اهل ورزش هستید؟ سؤال بعدی اینکه ترجیح شما ورزش همگانی است. قهرمانی؟ و سؤال سوم اینکه برنامه شما برای رونق ورزش چیست؟
● خودم از کودکی همیشه ورزش می‌کردم و هنوز هم می‌کنم. الان وقت من آن‌قدر نیست که زیاد ورزش کنم، ولی آن را ادامه می‌دهم. ورزش یکی از نیازهای جدّی جامعه برای سلامت، نشاط و امید است. از جهت تربیتی، ورزشکاران خوب بخاطر روحیات ورزشی اخلاق بهتری پیدا می‌کنند. حرفه‌ای‌تر که می‌شوند، اخلاقی‌تر می‌شوند. رکود جسمانی همراه با ناراحتی، بداخلاقی و مشکلات دیگر است.‌ در فضای تحرک، نشاط، امید و روحیه هم خلق می‌شود. در ورزش باید بسیار بسیار جدّی باشیم. اولویت با ورزش همگانی است. چون همه باید ورزش کنند که از خانه شروع می‌شود و به مدرسه می‌رسد. در سنین بالاتر ورزشهای حرفه‌ای، تخصصی و قهرمانی، در جامعه بیشتر مطرح هستند. آنکه در جامعه بیشتر مطرح و شوق‌آفرین است، این نوع ورزش است. باید به همة اینها برسیم.
گذشته ورزش زنان مشکل داشت. در جامعه ما رسم نبود که خانمها ورزش کنند. تقاضا هم خیلی زیاد نبود. خوشبختانه این مسئله هم تا حدودی حل شد. الان پذیرفته شده که خانمها در همه رشته‌ها با محدودیت‌هایی ورزش کنند. محدودیتها هم برخی درست و برخی افراطی است که به تدریج باید حل شود که همه ورزش کنند. ذهن ما این است که - البته از صاحبنظران ورزش در بحثهائی که داشتیم، آموختیم- ‌اولاً باید در همان دوره‌های جوانی که بچه‌ها در مدارس هستند، استعدادهای ورزشی را کشف کنیم. معلوم شود که چه کسانی استعداد بیشتری دارند و سرمایه‌های ورزشی در چه بخشی مصرف می‌شوند. بعد آنها را در مسیر کشف شده قرار دهیم و حمایت و تشویق کنیم که از اینها ورزشکاران برجسته بسازیم تا بتوانند هم مایه افتخار کشور و هم الگو برای دیگران باشند و حتی مشوق ورزش در دنیا باشند. الان در همه رشته‌ها در مسابقات بین‌المللی حضور نداریم. از پیش این‌کار را نکرده‌ایم. در غیراین‌صورت شاید الان استعدادهای بالفعلی داشتیم. طبعاً در دنیا در خیلی از رشته‌ها تجربه‌های بهتری هست. ‌مربی‌های بهتری هستند و نباید خودمان را از آنها قطع کنیم.
با اعزام دانشجو و محقق برای آموزش بیشتر و آوردن استاد یا مربی برای آموزش می‌توانیم تحول ایجاد کنیم. ورزش الان در تمام دنیا وسیله صلح شده است. ارتباطات دنیا در خیلی از جاها از طریق ورزش تقویت می‌شود. میدانهای ورزش بهترین میدان نشان دادن همدلی مردم هستند. ضمن اینکه مسابقه است، در کنارش با اخلاق خوب رفتار می‌شود. خوشبختانه انتظامات ورزشی هم خیلی قاطع و جدّی است و همه می‌پذیرند. گاهی اعتراض می‌کنند، ولی پذیرفته می‌شود. در مجموع  ضوابطی که حاکم است، آموزشهایی که می‌دهند و افرادی که در صحنه ورزش هستند، برای ملتها ارزشمند هستند و دستاورد مهم ورزش سلامت است.
○ آقای هاشمی، توفیقات درخشان علمی جوانان ما غیرقابل انکار است. تکنولوژی هسته‌ای، تولید سلولهای بنیادین و طراحی و ساخت هواپیما نمونه‌هایی از این توفیقات است. برنامة عملی شما برای حمایت و پشتیبانی از مبتکران و مخترعین چیست؟
● در مبحث قبلی هم داشتیم که باید مقاطع تکمیلی و تحقیقات دانشگاهی را تقویت کنیم. تکیه ما باید بیشتر از کمیت روی کیفیت باشد که شروع شده است. توجه ویژه هم می‌خواهد. سؤال شما هم به این مسئله برمی‌گردد که چگونه باید از اختراع و نوآوری بهره‌برداری شود، تشویق شوند و سرخورده نشوند؟ یکی از عوامل مهاجرت هم همین است. دستاوردی دارند و می‌بینند به جائی نمی‌رسد. الان در بعضی جاهای کشور رویة خوبی است که باید تعمیم دهیم. تحقیقات معمولاً تا مرحله آزمایشگاه پیش می‌رود. وقتی نمونه آزمایشگاهی را ساختیم و جواب داد، می‌گوئیم این دانش تولید شد. ‌از این به بعد دو مرحله وجود دارد که باید انجام شود: یکی دورة پایلوت است. یعنی باید بعد از نمونة آزمایشگاهی، یک نمونه کوچک عملیاتی از آن ساخت. اینجا دیگر باید مهندس ساخت در تحقیقات باشد که جایش از گذشته خالی بوده است.‌ من گاهی به مراکز تحقیقات مهم مانند مرکز تحقیقات نفت می‌روم که در جنوب تهران یک شهر بزرگ تحقیقاتی است. البته جوانان نیستند، محققان بزرگ در آنجا جمعند. وقتی لیست تحقیقات را می‌بینم، متوجه می‌شوم که خیلی چیزها به ثمر رسید. وقتی می‌‌پرسم کجاست؟ می‌گویند: در فایل مانده و منتظر رفتن به میدان عمل است.  یعنی روی آن مهندسی عملیاتی نشده است. سازمانی که مهندسی را عملیاتی نکند، کارش می‌ماند. در حالی که بعد از ساخت پایلوت، می‌توان گفت قابل تولید انبوه است. آن موقع نیاز به سرمایه برای تولید انبوه دارد که اقتصادی، صنعتی یا هرچیز دیگری که می‌خواهد، باشد. البته به سرمایه‌گذاری، بازار و این چیزها مربوط می‌شود. در ایران ما خوشبختانه روحیه پذیرش همه این مراحل هست. پارکهای علمی داریم که نمونه‌اش در دماوند شکل گرفته است و در خیلی جاهای دیگر مانند اصفهان هم انجام می‌شود. کسانی که تحقیقات دارند، خودشان یک مجموعه درست می‌کنند، وام و زمین ارزان می‌گیرند و وقتی به ثمر رسید و ارزش اقتصادی پیدا کرد، آن موقع مستقل می‌شوند و خودشان ادامه می‌دهند.
بنابراین اگر دوران پایلوت و مهندسی عملیاتی آن را به عهده بگیریم، هدایت می‌شود. لازم نیست زیاد هزینه کنیم، چون خودش درمی‌آورد. ارزش این تحقیقات خیلی بالاتر از این چیزهاست. مهمترین نرم‌افزار کار اینجاست، قاعدتاً این‌گونه است. همه آن تولیدی نیست. بعضی از دستاوردها آموزشی هستند. بعضی‌ها متدوکاری هستند که باید فوری بگیریم و استفاده کنیم. عزیزترین چیز برای محقق نتیجه کارش است. وقتی ببیند نتیجه کارش استفاده می‌شود، راضی می‌شود. هرچند مشکلاتی داشته باشد.  وقتی می‌بیند عمر او دارد ثمر می‌دهد، تشویق می‌شود که این جور کارها را تکرار کند. امیدوارم در دورة آینده هرکسی رئیس‌جمهور باشد، این مسایل‌درست شود. چون به مرحله‌ای رسیدیم که نمی‌توان صبر کرد.
○ متشکریم که به استودیو تشریف آوردید تا جوانان با نظرات شما آشنا شدند.
● من هم یک بار دیگر خدمت‌شنوندگان سلام عرض می‌کنم. امیدوارم نظام بتواند از ظرفیت بسیار خوب جوانها، این سرمایه‌های واقعی انسانی کشور به موقع، برای خودشان و برای کشورشان بهره بگیرد و آنها را از مزایائی که در کشور وجود دارد، بهره‌مند کند.