مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با دفتر نشر فرهنگ اسلامی

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با دفتر نشر فرهنگ اسلامی

اگرچه دنیا هاشمی رفسنجانی را سیاستمداری می شناسد، اما نویسنده ای زبردست بود با کتاب هایی بسیار خواندنی

  • ساختمان قدس
  • دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۷۸
نویسندگی مطلوب‌ترین کار/ جذابیت طبیعی محیط تحصیل قبل از انقلاب/ فکر تبلیغ و توضیح اطلاعات و عقاید بعد از آشنایی با مسایل اجتماعی/ تبلیغ از راه منبر و نوشتن/ جلوگیری رژیم از سخنرانی‌های انقلابیون/ تقویت بعد نوشتن/ علاقمندی به نویسندگی/ نوشتن و تحقیق در مدت سه سال زندان/ نوشتن و تحقیق در همه دوران زندگی جزو کارها/ تحقیق جزو بهترین لحظات/ مبارزه مشکل‌ترین فعالیت‌ها/ آمادگی فداکاری مبارزین/ مبارزه به عنوان یک تکلیف/ مبارزه سخت‌ترین فعالیت/ نگرانی از کمبودها، مشکلات مردم، دشمنی‌‌ها و شورش‌ها به عنوان یک مسؤول/ بمب‌گذاری‌ها و ترورها حوادثی تلخ/ مبلّغ اسلام شدن از آرزوهای بزرگ/ تأسیس مکتب اسلام توسط جمعی از علمای قم/ جاذبه مکتب اسلام برای جوانان/ مکتب اسلام کاری با ارزش/ عدم پذیرش امام با کارهای انتشاراتی بر محور خودشان/ کتاب سرگذشت فلسطین به عنوان اوّلین کتاب/ مسأله فلسطین و اسراییل از مسایل مورد توجه جدّی/ علاقمندی به مسأله فلسطین از سال38 و 39/ عدم توجه حوزه به مسأله فلسطین در زمان سابق/ نوشتن مسایل فلسطین کاری خطرناک/ تأثیر زیاد کتاب القضیه الفلسطینیه/ خدمت سربازی درباغ شاه به مدت دوماه/ فرار از خدمت سربازی در حادثه 15 خرداد/ ترجمه کتاب القضیه الفلسطینیه در روستای بهرمان نوق/ تهیه کتاب سرگذشت فلسطین در زمان فرار/ اداره فرهنگ قم مسؤول مجوز کتاب در گذشته/ عدم مشکل در گرفتن مجوز برای کتاب سرگذشت فلسطین /تحت تعقیب بودن توسط رژیم به خاطر مقدمه کتاب سرگذشت فلسطین/ مسأله استعمار جزو مهمترین مسایل مبارزین در گذشته/ چاپ کتاب سرگذشت فلسطین در سطح وسیع توسط آموزش و پرورش/ چاپ اول کتاب سرگذشت فلسطین با جلد سیاه مسأله فلسطین یکی از اهداف مبارزه /مسأله فلسطین یک مسأله مهم/ فلسطین قوی‌ترین مرکز مبارزاتی دنیا درگذشته/ همخوانی مقدمه با متن کتاب سرگذشت فلسطین/ آشنا کردن مردم با ماهیت رژیم شاه در کتاب سرگذشت فلسطین/ فلسطین جزو مسایل مبارزین بعد از انتشار کتاب سرگذشت فلسطین/ مخالفت بعضی از علما در مورد مبارزه برای فلسطین/ افتتاح صندوق حساب برای مردم فلسطین و مبارزین/ تهیه قبض پیش فروش برای کتاب سرگذشت فلسطین/ خرید 300 جلد از کتاب سرگذشت فلسطین توسط اکرم زعیتر/ اتحادیه عرب ملجأ مبارزات فلسطین در گذشته/ مخالفت فلسطینی‌‌ها باسیاست ضد فلسطینی شاه/ امیرکبیر دومین کتاب/ تسلیم محض رژیم پهلوی در مقابل خارجی‌ها/ زندگی مخفی زمان تعقیب/ تأثیرپذیری زیاد مقاله میراث‌خوار استعمار نوشته مهدی بهار/ امیرکبیر فردی متدیّن و ضد استعمار/ شباهت زمان امیرکبیربا حال حاضر/ حساسیت رژیم روی خانواده قاجار یک نقطه مثبت برای ما/ عدم ممنوعیت برای کتاب امیرکبیر/ امیرکبیر یک شخصیت متدیّن/ تأیید روش اقتباسی در اسلام/ برداشت بعضی چیزها از میان انبوه یعنی اقتباس/ نگاه به اعمال دیگران و انتخاب بهترین‌ها یک روش صحیح/ جمود و تقلید کورکورانه غیر قابل قبول در اسلام/ اقتباس موتور رشد و تکامل/ عدم قبول وابستگی به عنوان یک عامل مشکل‌آفرین/ لزوم وابستگی کشورها به همدیگر در دنیای امروز/ لزوم توجه به استقلال کشور/ سابقه همکاری با شهید باهنر در مکتب تشیع/ ارتباط نویسندگان مکتب تشیع و دکتر شریعتی با شهید مطهری در انتشار کتاب محمد خاتم پیامبران/ کتاب جهان در عصر بعثت بزرگترین موضوع انتخابی/ همکاری و هماهنگی با شهید باهنر/ تقسیم کار میان انقلابیون/ اموال مرحوم تولیت عامل اصلی ایجاد دفتر نشر بنیاد طاهر/ اموال مرحوم تولیت به عنوان پشتیبان مبارزات/ نوشتن برنامه‌های دینی آموزش و پرورش کاردوم شهید باهنر/ عدالت اجتماعی جزو اصول و اهداف مبارزه از ابتدا/ عدالت اجتماعی در رأس تمام برنامه ها/ عدم وجود تضاد بین عدالت اجتماعی وتوسعه اقتصادی/ سهم بیشتر محرومان ومستضعفان در دوران سازندگی/ تأسیس دفتر مناطق محروم در دوران ریاست جمهوری/ اجرای طرح‌های مهم درمناطق محروم تا حد امکان/ ساخت شهر در مناطق محروم در دوران سازندگی/ ساخت مناطق صنعتی در روستاها در دوران سازندگی/ دوران سازندگی دوران عدالت اجتماعی/ توجه به کالاهای بادوام در بین فقرا نشانی از درآمد بالا/ رشد تحصیل در میان محرومین در دوران سازندگی/ افزایش بودجه کمیته امداد، بنیاد شهید و سازمان بهزیستی به خاطر محرومان/ کاهش رقم بیکاری از 16درصد به 9 درصد در دوران سازندگی/ آبادی کشور و مرفّه کردن مردم هدف اول انقلاب/ تلاش برای معرفی ایران به عنوان یک کشور اسلامی از تمام جهات/ سازندگی یکی از عوامل الگو شدن ایران برای کشورهای اسلامی/ پیشنهاد ساخت کارخانه،سیلو، سد، پل و غیره از طرف کشورهای دیگر به ایران/ ساخت نیروگاه در عمان قبل از موعد مقرر توسط ایرانیان/ رشد دو دهک پایین و کاهش در دهک بالا در دوران سازندگی/ تقویت قشر متوسط در دوران سازندگی/ سازندگی عامل ایجاد شغل در کشور/ تفسیر راهنما مهمترین کار تخصصی و مکتوب/ کار بر روی کلید قرآن در زندان/ انتشار هشت جلد از کتاب تفسیر راهنما/ ثبت و انتشار تبیان 1 و 2در کامپیوتر/ کلید قرآن به عنوان هدف اصلی/ تفسیر موضوعی به عنوان یک بخش نهایی/ زندگینامه ائمه اطهار کار مهم پیش از انقلاب/ معرفی زندگی ائمه به صورت مظلوم و گوشه گیرتوسط مذهبی‌های سنتی/ توجه به بعد اجتماعی ومبارزاتی در زندگینامه ائمه/ تهیه طرح زندگینامه ائمه در چهارده فصل/ توجه به جنبه سیاسی زندگی ائمه در زندگینامه/ جمع آوری یادداشت‌های کتاب زندگینامه ائمه بعد از پیروزی/ نظارت بر کار کتاب زندگینامه ائمه/ توجه نویسندگان به جنبه علمی کتاب/ نوشتن خاطرات به هنگام شب یا صبح در زمان ریاست جمهوری/ تحقیق در هفته به مدت30 ساعت/ نویسندگی کاری واقعاً شیرین/ بحث اخلاق به عنوان یک کار تحقیقی جدید/ کار جامع بر روی علم اخلاق/ تنظیم خاطرات توسط دفترنشر معارف انقلاب بر اساس اسناد/ نوشتن کارهای روزانه در روز/ مطالعه برای خطبه‌های نماز جمعه/ مطالعه گزارش‌های همه ارگان‌ها/ لزوم نوشتن در حد فهمیدن/ لزوم توجه جوانان به نویسندگی

خبرنگار:  در حضور آیت‌الله اکبر هاشمی ‌رفسنجانی، شخصیتی که سال‌ها مزه رنج، شکنجه و زندان را چشیده و بعد از پیروزی انقلاب مدیری برجسته، در زمینه نظامی فرمانده سال‌های جنگ و در ادارات، وزارتخانه‌ها، مجلس شورای اسلامی و درنهایت در ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند، هستیم. یک بعُد از ابعاد ایشان که بهتر است بیشتر مورد بحث و بررسی قرار گیرد، تخصص ایشان در فرهنگ مکتوب و یا به عبارت ساده‌تر نویسندگی است. ما امروز به خدمت ایشان رسیدیم تا در مورد کتاب‌ها، نویسندگی و اینکه جوانان چگونه می‌توانند با امکانات ساده نویسنده شوند، با ایشان صحبت کنیم. در این زمینه از یکی از متخصصان کشور و قصه‌پرداز مشهور، جناب آقای محمدرضا سرشار متخلص به رهگذر کمک گرفته‌ام.

جناب آقای هاشمی! با تشکر از اینکه ما را به حضور پذیرفتید، اگر اجازه می‌فرمایید اولین سؤال را مطرح کنیم. شما در زمینه‌های مختلف دارای تخصص و تجربه هستید، کدام‌یک از فعالیت‌های شما بیشتر موردعلاقه شما بود و آن را از بقیه مؤثرتر می‌دانید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بسم‌الله الرحمن الرحیم در هر مقطع که به کارهای مختلف می‌پرداختم، با علاقه بودم. فکر می‌کنم اگر در آن زمان ضرورتی اقتضا نمی‌کرد، نویسندگی مطلوبترین کاری بود که انتخاب کردم. مورد کمی می‌توانم پیداکنم که اجباری و تحت شرایط اضطرار کاری را انتخاب کرده باشم. قبل از انقلاب به طور طبیعی جذب محیط تحصیل شدم و قم را انتخاب کردم. چون تحصیل برای من ارزشمند بود. با تشویق پدر و تشخیص پدر و خودم فکر می‌کردم بهترین راه را انتخاب کردم.

در جریان تحصیل و آشنا شدن با مسائل اجتماعی، به فکر تبلیغ و توضیح اطلاعات و عقاید خودمان افتادم. آن موقع بخشی از کارها از طریق سخنرانی و منبر وبخشی از طریق نویسندگی بود. من هر دو راه را می‌رفتم. هم منبر می‌رفتم و موعظه می‌کردم و هم نوشتن را آغاز کردم.

کم‌کم که به مسائل مبارزات آشنا و وارد شدم، محیط تبلیغ منبری دشوار شد، چون رژیم جلوگیری می‌کرد. برایشان مقدور بود که جلوگیری کنند. به اصطلاح ممنوع المنبر می‌کردند. از آن جهت بعُد نوشتن در همان راهی که انتخاب کرده بودم، تقویت شد. به‌کار نوشتن علاقه‌مند بودم. فرصتی پیش آمد که بیشتر بنویسم تا آن موقع بخش عمده وقت ما صرف تحقیق و نوشتن می‌شد. وارد مبارزه هم شدیم که خودش به عنوان تکلیف، علاوه بر نوشتن، کارهای دیگری هم داشت که آن هم برای من جاذبه داشت. چون فکر می‌کردم کار مهمی است؛ یعنی تکلیفی بود که آن زمان تخلّف از آن را گناه می‌دانستیم.

بعد از پیروزی انقلاب شرایط به گونه‌ای بود که مثل گذشته نوشتن برای من مقدور نبود. البته هیچ وقت قطع نکردم. چون علاقمند بودم، می‌نوشتم. نمی‌توانستم مثل گذشته منبر بروم ولی بیشتر از گذشته سخنرانی می‌کردم.

قبل از انقلاب سه سال را در زندان بودم که همه وقتم به نوشتن و تحقیق مربوط بود. بعد از انقلاب چنین فرصتی پیدا نشد بعد از انقلاب هم تکلیف و عشق و علاقه داشتم ولی شورای انقلاب، سرپرستی وزارت کشور، ریاست مجلس، فرماندهی جنگ و شوراهای مختلف که در کشور بود، وقتم را می‌گرفت. به ریاست جمهوری رسیدم که کار اجرایی صرف داشتم.

آن موقع هم باید با علاقه کار می‌کردم. نمی‌توانیم در هر مقطعی جاذبه‌ها را بگویم. ولی می‌دانم نوشتن وتحقیق در همه دوران زندگی جزو کارهای من بود. گاهی زیاد و گاهی محدود بود. هنوز هم عشق و علاقه‌ای که از اوّل برای نوشتن و تحقیق در وجودم بوجود آمد، کاملاً زنده است. اگر فرصتی داشته باشم، تحقیق جزو بهترین زندگی من حساب می‌شود.

خبرنگار:  بین این همه فعالیت‌های متنوع کدام را مشکلتر و حساستر دیدید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  به نظرم مبارزه از همه مشکلتر بود. از لحاظ روحی به عنوان یک تکلیف در مقابل رژیمی بی رحم و سفاک قرار داشتیم. قدرتی هم نداشتیم. حربه ما زبان و قلم بود. چند نفر با هم کار می‌کردیم. انصافآکار مشکلی بود. آن روز فکر نمی‌کردیم انقلاب به این زودی پیروز شود. به امید نیرومند دل خوش نبودیم. اکثر کسانی که مبارزه می‌کردند، برای فداکاری آماده شده بودند. وقتی به کارهای حاد می‌رسیدیم، فکر می‌کردیم عمر ما دو سال است. این عمر متوسط کسانی بود که وارد کارهای فوق‌العاده می‌شدند. زندگی ما برای ما آن مفهومی که برای بقیه مردم که دنبال رفاه و آسایش می‌رفتند، نبود. شغل ما مبارزه، آنهم به عنوان تکلیف بود. از خدا می‌ترسیدیم که از این محیط بیرون برویم. بعضی‌ها چنین تکلیفی احساس نمی‌کردند.

خبرنگار:  بعد از انقلاب که شرایط متفاوت شد، مشکل‌ترین فعالیت شما چه بود؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  اگر در مجموع نگاه کنیم، مبارزه واقعآ سخت‌ترین فعالیت بود. روزهای اول زندان و مواجه شدن با بازجوها خیلی مشکل بود. بعد از انقلاب، چنین نقطه‌ای را نمی‌توانم بیان کنم که بگویم کار ما مشکل بود.

بلاخره چه در شورای انقلاب و جاهای دیگر مسؤول امور کشور بودم. کمبودها، مشکلات مردم، دشمنی‌ها، جنگ و شورشها نگران کننده بود. برای همین می‌بایست تلاش می‌کردیم. امامبارزه برای ما خطر نداشت. زیاد به فکر خطر نبودیم. از اینکه آیا می‌توانیم مشکلات را حل کنیم و به اهداف انقلاب برسیم، ناراحت بودیم. مثلاً جنگ برای ما مشکل بود. جزو مشکلات کار من است. در زمانی که شورشهای مسلحانه بود و شخصیتها را با ترور از ما می‌گرفتند و بمب گذاری می‌کردند، برای من تلخ بود. برای مردم در نماز جمعه و جاهای دیگر خطر درست می‌کردند و این هم تلخ بود. امّابا قبل از انقلاب متفاوت بود.

خبرنگار:  آنطور که نقل است، از روستا برخاستید. بعد وارد حوزه علمیه قم شدید و امروز در این موضع قرار دارید. چه موضوع یا چه فردی مشوّق شد که عشق به مطالعه و تحقیق را پیدا کنید؟ آیا به خاطر دارید که چگونه به مطالعه، تحقیق، نوشتن و جمع‌آوری رسیدید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  چیزی که اسم آن را به عنوان نقطه تحوّل بگذارم، به یاد ندارم. ولی وقتی که در حوزه بودیم، آرزو داشتیم مبلّغ اسلام باشیم و افکار اسلامی خود را منعکس کنیم. امّا نقطه‌ای که فکر می‌کنم آغاز نویسندگی من بود، موقعی بود که که در حوزه برای کارهای مکتوب- نه مطالب درسی، درسی را هم می‌نوشتم، مثل مسائل اجتماعی کمبود احساس می‌شد. تقریبآ مجله‌ایی نبود. کتاب کم نوشته می‌شد. ما این را می‌فهمیدیم.

اولین بار جمعی از فضلای قم که از ما جلوتر بودند، مکتب اسلام را تأسیس کردند که مجله بود. آن موقع این کار بجای افتخار، یک بدعت تلقی می‌شد. رسم نبود که از حوزه علمیه دنبال چنین کارهای بروند. مکتب اسلام برای ما جوانان جاذبه داشت. کار خوبی بود. مجله‌ای از حوزه بیرون می‌آمد که حرفهای نو می‌زد. آن موقع من و آقای باهنر و جمعی دیگر در مدرسه حجتیه در یک حجره زندگی می‌کردیم. مکتب اسلام برای ما یک نقطه ضعف داشت. آن‌ها دوستان آقای شریعتمداری بودند. بازاریان تهران کمک می‌کردند. البته آقای شریعتمداری آن موقع مسأله‌ای نداشتند. چون ما شاگرد و مرید امام بودیم، دلمان می‌خواست این کار که کاری نو و خوب بود، مربوط به امام باشد. شاید حالت عاطفی داشت. کار آقای شریعتمداری و رفقای ایشان منطقآ کار با ارزشی بود. به سطح مکتب اسلام قانع نبودیم. کوتاه و سطحی بود. می‌خواستیم مجله‌ای باشد که هم عمیقتر و هم با امام مرتبط باشد. فکر می‌کنم نقطه تحوّل از لحاظ نویسندگی اینجا بود. با امام که در آن موقع به ایشان حاج آقا روح الله می‌گفتیم، صحبت کردیم. ایشان نپذیرفتند که انتشارات ما بر محور ایشان شکل بگیرد.

خبرنگار:  آیا درست است که اوّلین کتاب شما «امیرکبیر، قهرمان مبارزه با استعمار» است؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  نه

خبرنگار:  کدام کتاب اوّلین کتاب شماست؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  اول در مکتب تشیع مقاله نوشتم. انتشار آنهم سالنامه‌ای بود. یک دوره سه ماهه‌ای هم منتشر کردیم. در چند شماره مقاله نوشتم. وقتی مقاله منتشر شد، تشویق می‌شدم. این باعث علاقمندی بیشتر من شد. در همان مقالات به نقطه‌ای رسیدم که اولین کتابم بخاطر تحقق آن مقاله نوشته شد؛ که «سرگذشت فلسطین» است. البته ترجمه بود، تحقیق نبود.

خبرنگار:  مثل اینکه این کار را در روستا انجام دادید.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  داستان شیرینی دارد. چرا به فکرش افتادم؟ به خاطراین بود که من از اول تحت تأثیر مسأله فلسطین بودم که فصل جدایی است. یکی از مسایلی که آن موقع بشدّت مورد توجه من بود، مسائل فلسطین و اسراییل بود.

خبرنگار:  در چه سال‌های بود؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  قبل از سال 40 ودر سال‌های 38 و 39 بود که به این مسأله علاقه‌مند بودم. آن موقع مکتب تشیع را داشتم. به خاطر مکتب تشیع، ارتباطات انتشاراتی من هم زیاد بود. طبیعتآ بیش از طلبه‌های دیگر با مسأله فلسطین مرتبط شده بودم.

خبرنگار:  چه کسانی برای اولین مسأله فلسطین را در حوزه‌ها مطرح کردند؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:   فکر می‌کنم من بودم. من قبل از خودم سابقه‌ای نمی‌شناسم

خبرنگار:  مرحوم طالقانی هم به سمیناری رفته بودند.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:   سمینار و این گونه مجالس بود. حتی مرحوم کاشانی هم مسأله فلسطین را مطرح می‌کردند؛ اما اینکه طلبه‌های حوزه کار کرده باشند، من قبل از خودم کسی را نمی‌شناسم

خبرنگار:  علت توجه شما چه بود؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  به خاطر مکتب تشیع با مسأله فلسطین مرتبط شدم. می‌خواستم مقاله‌ای درباره فلسطین بنویسم. نوشتن این گونه مسائل آن موقع خطرناک بود چون رژیم تحمل نمی‌کرد کاری کاملاً سیاسی بود. برای نوشتن آن مقاله پسر آیت‌الله حاج میرزاخلیل‌کمره‌ایی، حاج آقا ناصر، کتاب جدیدی داشتند و به من دادند. مؤلف کتاب آقای اکرم زعتیر برای ایشان فرستاده بودند.

خبرنگار:  در ایران سفیر بودند؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  نه، آن موقع هنوز سفیر نبودند. شاید هم بودند من نمی‌دانستم این کتاب را برای آن مقاله مطالعه کردم و خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم به گونه‌ای که شاید ده بار، بیست بار گریه کردم. در ایران کسی قضایای فلسطین راتا این حد نمی‌دانست خود من هم نمی‌دانستم. وقتی می‌خواندم، تأثر شدیدی پیدا می‌کردم مردم در مبارزه پیشرفت می‌کردند و دوباره فریب می‌خوردند و عقب نشینی می‌کردند و آواره می‌شدند.

همه وجودم را می‌لرزاند. آن مقاله را نوشتم که در مطبوعات گل کرده و مورد توجه قرار گرفته بود. به فکر افتادم که چرا کتاب را منتشر نکنم؟ مقاله بیست صفحه بود اما اگر کتاب را منتشر می‌کردیم، یک کار اساسی بود. همان موقع مرا برای سربازی گرفتند. دو ماهی را به عنوان سرباز در باغ شاه خدمت کردم بعد 15 خرداد شد و فکر کردم زندگی من مخفی شد. دیدم در زندگی مخفی آسانترین کار ترجمه است. اگر می‌خواستم تحقیق کنم، کتابخانه لازم داشتم که مقدور نبود. منبر هم نمی‌توانستم بروم. تصمیم گرفتم تابستان را به روستای خودمان بهرمان نوق در رفسنجان بروم. یک کتاب المنجد و متن عربی این کتاب را با خود بردم. تابستان را آنجا ماندم و کتاب را مطالعه کردم نکاتی که نیاز به تحقیق و بررسی داشت را مشخص کرده بودم و بعدها که به قم آمدم تحقیق کردم. بعضی عبارات را خوب نمی‌فهمیدم. اصطلاحاتی بود که نیاز به توضیح داشت.

کتاب در مدت چهارماه آن هم در دوره متواری و فراری تهیه شد. انتشار این کتاب نیاز به شهامت داشت. این مسأله بعدی من بودم

سرباز فراری هم بودم و به خاطر مقالات قبلی مورد توجه رژیم قرار گرفته بودم. به همین خاطر خود را آماده کرده بودم. آن موقع برای کتاب مانند الان  مجوز نمی‌گرفتند اداره فرهنگ قم مجوز می‌داد.

خبرنگار:  بعدها ثبت کتابخانه ملی شد

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  یادم نیست. به اداره فرهنگ رفتم، رئیس اداره آدم خوبی بود کتاب را که دید، خوشحال شد. فکر نمی‌کرد که سیاسی می‌شود.

خبرنگار:  چون نماینده سفیر اردن در ایران بود، فکر کردند که این کتاب از خود سیستم است.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  احتمالاً کمک کرد. بهر حال در گرفتن مجوز دچار مشکل نشدم. شاید اول چاپ کردم و یک نسخه رابردم و مجوز گرفتم.

خبرنگار:  یادم است که این کتاب قبل از انقلاب بدون نوشته پشت جلد چاپ می‌شد؛ یعنی مقوایی سبزی داشت. اسم نداشت. معلوم بود که به صورت مخفی چاپ می‌شود.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  اول اینجوری نبود. با همین جلد سیاه چاپ شده بود. البته رژیم بیشتر به خاطر مقدمه مرا تعقیب می‌کرد. مقدمه را خودم نوشتم که خیلی تند. است چون آن موقع مسأله استعمار جزو مهم‌ترین مسائل مبارزین بود. در ایران هم آثار استعمار بود رژیم هم نمی‌خواست بپذیرد که استعمار در ایران نفوذ دارد. آن موقع ادعای استقلال می‌کردند.

خبرنگار:  تا به حال چند چاپ داشت؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  مقدار زیادی چاپ شد که من نمی‌دانم. تا آنجا که من می‌دانم 30 یا 40 مورد از من اجازه گرفتند. حق التالیف که نمی‌گیرم. وقتی چاپ می‌کنند، یک یا چند نسخه برای من می‌فرستند یا قبل از آن برای من نامه می‌نویسند وزارت آموزش و پرورش یک بار چاپ وسیعی داشت. آقای زرهانی می‌خواست برای برنامه‌ای جایزه بدهد که دویست یا سیصد هزار جلد چاپ کرد.

خبرنگار:  این کتاب در فاصله بین سال‌های 55 تا 50 بار چاپ شد. ولی متوجه نمی‌شد که چه کسی چاپ می‌کند و کجا چاپ می‌شود. از کتابهایی بود که به صورت خود جوش توسط افراد چاپ می‌شود.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بله، چاپ اول آن با جلد سیاه بود. بعد از آن چون چاپ کردن او خطر زندانی داشت، نمی‌توانستم بگویم به ما حق التالیف بدهید هر کس چاپ می‌کرد ممنون می‌شدم. جلدش را یا عوض می‌کردند یا مقوای معمولی می‌گذاشتند البته لو می‌رفت اما تا مأمورین بفهمند مقدار زیادی فروش می‌رفت.

با این کتاب مسأله فلسطین را جزو مبارزه آوردیم. انتشار این کتاب هم برای ما کاری مبارزانه بود. تا آن موقع اطلاعات مردم نسبت به مسأله فلسطین بسیار کم بود. امام هم در این مورد مسأله‌ای ندارند.

خبرنگار:  یکی از کارهای که نویسندگان قبل از انقلاب بخصوص در عرصه داستان می‌کردند تا که هم مضامین انقلابی را مطرح کنند و هم از تعقیب و گریز رژیم مصون بمانند طرح شخصیتهای انقلابی و انقلابهای مربوط به سرزمین‌های دیگر بود. به تعبیردیگر به مصداق شعر:

خوش‌تر آن باشد که سرّ دلبران          گفته آید در حدیث دیگران

با ارائه الگوهای انقلابی- چه از اشخاص، چه از ملل- سعی می‌کردند مردم را به این جهت هدایت و تشویق کنند و به آنها شهامت بدهند و شاید یکی از اهداف جناب عالی از ترجمه این کتاب این بود که یک الگوی انقلابی ارائه بدهید. آیا چنین چیزی بود؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  قطعآ بود البته اگر مسائل داخلی هم نداشتیم، مسأله فلسطین را مهم می‌دانستیم؛ اما اساس کار این بود که مردم را با انقلاب آشنا کنیم می‌خواستیم از طریق این آشنایی تأثیر بگیریم آن روزها فلسطین قوی‌ترین مرکز مبارزاتی دنیا بود. فلسطینی‌ها خیلی خوب مبارزه می‌کردند.

مقدمه‌ای که نوشتم با قسمتی از عنوان کتاب یعنی کارنامه سیاه استکبار همخوانی و صرفآ جنبه داخلی داشت. در مقدمه درباره استعمار آفریقای و آمریکای لاتین هم نوشتم؛ اما گریزش به داخل ایران و اعلام خطر بود که ما داریم به حال آنها مبتلا می‌شویم.

نقطه دیگری که مورد توجه من بود، این بود که رژیم ایران طرفدار اسرائیل بود. می‌خواستم از این طریق به مردم بفهمانم که چه دولتی بر ما حاکم است. این هم خیلی مؤثر بود مسأله فلسطین را همه قبول داشتند وقتی می‌دیدند که رژیم طرفدار اسرائیل است، بر نفرت مردم نسبت به رژیم خیلی کمک می‌کرد.

خبرنگار:  شاید یکی از دلایلی که فلسطین کمی دیر مسأله مسلمانان ایران شد، این بود که مردم فلسطین شیعه نبودند. شاید تفاوت مذهب باعث بود که بعضی از مذهبی‌های ایران این را جزو الویتهای جهان اسلام ندانند. فکر می‌کنم یکی از اشخاص مهمی که این مسأله را اولین بار به عنوان مسأله جهان اسلام قلمداد کردند، حضرت امام بودند.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  داستان آن خوب یادم است. از خود امام هم شنیدیم. اول که مبارزه را شروع کردیم، کاملاً داخلی بود. مسائل جهانی نداشتیم. بعد از نشر این کتاب بود که امام تصمیم گرفتند فلسطین را جزو مسائل مبارزه بیاورند. بعضی از علما راضی نبودند. می‌گفتند: ما به مسائل اسلامی خودمان برسیم وقتی به فلسطن هم بپردازیم، از وضعیتی که روحانیت دارد، بیرون می‌رویم. باید مسائل را از دید مذهبی و اسلامی مطرح کنیم. فلسطین یک مسأله سیاسی است.

امام خودشان به من فرمودند: در یک جلسه بحث طولانی کردیم. تا آن‌ها پذیرفتند که اگر درجه اول و دوم نباشد، در درجه‌های چندم به آن بپردازیم. اصحاب امام این را برای خود موفقیت می‌دانستند.

خبرنگار:  ظاهرآ امام وقتی در نجف بودند از وجوهات شرعیه مبالغی را برای کمک به مردم فلسطین می‌دادند.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  یادم نیست. زمانی که امام در نجف بودند، ما در ایران تصمیم گرفتیم که صندوق و حسابی برای فلسطین باز کنیم که مرحوم علامه طباطبایی و آقای ابوالفضل زنجانی و یکی دیگر از آقایان شاید شهید مطهری حساب مشترکی باز کردند. من و آقای خامنه‌ای پیش حاج آقا مرتضی حائری رفتیم که ایشان بپذیرند یادم نیست که ایشان پذیرفتند یا نه در آخر از امام اجازه گرفتیم؛ یعنی وقتی که جمع ما در سال‌های آخر رژیم تصمیم گرفت که آن کار را بکند، از امام اجازه گرفتیم.

خبرنگار:  رهبری آن موقع الفتح که گروه عمده سازمان آزادی بخش فلسطین بود، با امام مصاحبه کردند و امام اجازه فرمودند که بخشی از وجوهات به مبارزین مسلح فلسطینی داده شود. درباره کتاب سرگذشت فلسطین بیشتر بفرمایید.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بهر حال ما آنطوری چاپ کردیم. در چاپ اول هم با مشکل مواجه نشدیم. چاپ اول آن فورآ تمام شد. البته چون نشریه مکتب تشیع را منتشر می‌کردم، در سراسر کشور نماینده داشتم. برای این کار بودجه نداشتم قبض پیش فروش تهیه کردم که قیمت آن 5 تومان بود برای سراسر کشور هم فرستادم. مقداری از قبضها فروخته شد و پولش برای ما آمد. بعد از پیش فروش با 2 تومان تفاوت قیمت، 7 تومان می‌فروختیم. خوشبختانه در تیراژهای آن روز مقدار زیادی فروش رفت و ما توانستیم هزینه آن را بگیریم. فوری به چاپ دوم رسیدیم. این دفعه پیش فروش نداشتیم. کتابفروشی‌ها هم فوری به ما پول نمی‌دادند. مشکل پیدا کردم. در همین زمان آقای اکرم زعتیر، سفیر اردن هاشمی در ایران بود و ما با ایشان آشنا شده بودیم. حاج‌مصطفی رهنما 300 نسخه از کتاب را به ایشان فروخت حاج مصطفی قبل از من به قضیه فلسطین پرداخته بود. منتهی در حوزه نبود. در تهران بود. آن 300 کتاب را به سفارتخانه‌ها و افرادی که به ایشان مراجعه می‌کرد، می‌داد. فکر می‌کنم پولش را از اتحادیه عرب گرفت. اتحادیه عرب آن موقع ملجاء مبازرات فلسطین بود. واقعآ فعال بودند. بین آن‌ها تفرقه نبود. هنوز مصر و دیگر کشورها در میدان بودند.

آقای اکرم زعیتر در قبال پول کتاب از من رسید گرفت. البته همین که کتاب بین سفارتخانه‌های عربی توزیع شد، برای ما مشکل ساز بود. کشورهای فلسطینی آن موقع مخالف سیاست ضد فلسطینی شاه بودند. در مقابل ترویج آنان، رژیم حساس‌تر شد؛ یعنی جزو عواملی بودکه آن‌ها برای برخورد با کتاب تحریک شدند.

خبرنگار:  کتاب «امیر کبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار» چندمین کتاب شما بود؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  دومین کتاب

خبرنگار:  رژیم پهلوی دشمنی‌های خاصی با رژیم قاجار داشت. امیرکبیر چون به‌دست شاهان قاجار کشته شده بود، برای آنان نکته سیاه و داغ ننک بود منتهی در محافل روشنفکری مطرح می‌شد. به طوری در محافل مذهبی این تصور پیش آمده بود که امیر کبیر صرفآ یک روشنفکر بود. جناب عالی با نوشتن این کتاب ضمن اینکه وجوه مثبت و قابل تقدیر این شخصیت را به جامعه مذهبی شناساندید، وجه تازه یعنی مذهبی آن شخصیت را مطرح کردید. برای مثال من که آن موقع نوجوان بودم، امیر کبیر رابا کتاب جناب عالی شناختم. برای من خیلی جالب بود که شخصیتی با ابعاد قوی سیاسی هیچ وقت زیارت عاشورای صبح جمعه‌اش ترک نمی‌شد.

امیرکبیربه‌وسیله همین کتاب محبوبیت خاصی در جامعه مذهبی کسب کرد. می‌خواستم قصد شما را از معرفی امیرکبیر بدانم. آیا غیر از جنبه مذهبی می‌خواستید به نسل جوان و انقلابی کشور الگو بدهید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بله، آن موقع روحیه من مناسب این موضوع بود. خودمان در مقابل رژیمی بودیم که شاهش را به مراتب از ناصرالدین شاه بدتر می‌دانستیم. چون آن‌ها عِرق ملی و غرور ایرانی داشتند. ولی رژیم پهلوی به نظر من تسلیم خارجی‌ها بودند از وضعی که در دولت بود، خیلی عصبانی بودیم. مبارزه هم داشتیم. زندان بودیم. به سربازی برده بودند. امام ما را اذیت می‌کردند. 15 خرداد شده بود.

این دفعه من در شرایط سابق نبودم؛ یعنی ممنوع المنبربودم و همچنان سرباز فراری بودم. سال‌ها گرفتار آن بودم بعدها به شرط اینکه روحانیون لباسهای سربازی را تحویل بدهند، بخشیده شدند. از کهنه فروشی‌های دروازه قزوین یک دست لباس خریدیم و دادیم و معافی خود را گرفتم.

رژیم می‌دانست من سرباز نیستم. ولی با همین بهانه زندگی مرا غیر عادی کرده بودند. در تهران زندگی می‌کردم. همان موقع چون نمی‌توانستم منبر بروم، به فکر نوشتن کتاب امیر کبیر افتادم. قبلاً در کتاب «میراث خوار استعمار» نوشته مهدی بهار مقاله‌ای درباره امیر کبیر خواندم. آن مقاله در من تأثیر داشت؛ یعنی با آن مقاله به صورت مبسوط با امیرکبیر آشنا شدم. دیدم همان آدمی است که ما می‌خواهیم؛ یعنی هم متدّین است، هم ضداستعمار است، هم از عقب افتادگی ایران رنج می‌برد، هم با زورگویی‌های سلطنت مخالفت می‌کند، هم یک مدیر لایق بود و هم سرنوشت شهادت داشت.

در میان رجال رسمی دوره گذشته- چه نخست وزیری، چه نظامی- کسی را به خوبی ایشان نمی‌شناختیم. آن قطعه تاریخ با قطعه تاریخ ما شباهتهای زیادی دارد. اگر در مضامین کتاب دقت کنید. متوجه می‌شوید که من مطالب رابه گونه‌ای مطرح می‌کردم که برای مسائل روز ما هم مفید باشد. تعبیرات و ادبیات و فصل‌بندی مطالب به گونه‌ای است که شرایط زمان ما را هم تداعی می‌کرد.

خبرنگار:  حتی عنوان کتاب.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بله، حساسیت من آن موقع روی گرفتاری استعماری بود. در عنوان هر دو کتاب پسوند «مبارزه با استعمار» گذاشتم. نقطه مثبتی که برای کار ما داشت این بود که رژیم پهلوی هنوز روی خانواده قاجار حساس بودند. اگر کسی کاری علیه سلسله قاجار می‌کرد، ولو از جهاتی برای رژیم پهلوی مضرباشد. از آن کار یا حمایت می‌کردند یا مخالفت نمی‌کردند. در شرایط عادی این کتاب برای آن‌ها جالب نبود اما به خاطر قاجار کاری نداشتند. لذا این کتاب هیچ وقت ممنوع نشد. خیلی‌ها فکر می‌کردند این کتاب ممنوع است؛ اما من به صورت رسمی با یک کتابفروشی قرار بستم حق التالیف را هم می‌داد و حساب می‌کرد.

قبلاً شخصیتهای ملی زیادی بودند که برای ما الگو بودند؛ اما اینکه آدم متدیّنی با زوایه دینی به مسائل نگاه کند، برای ما معنادار بود و واقعآ می‌توانست الگو باشد. فکر الگو سازی برای جوانان و طلبه‌ها و نشان دادن راه برای آنان که می‌توانیم در این فاز حرکت کنیم، خیلی مهم بود.

خبرنگار:  بحث امیرکبیر لاجرم در ایران بحث سنت ومدرنیزیم را پیش می‌کشد. امیرکبیر همانطور که در کتاب فرمودید، به اصول و اعتقاد پایبند بود، از طرف دیگر نگرشهای تجدد طلبانه داشت، مثل دارالفنون، مدرسه نظامی اعزام افراد به خارج، ساخت بخشی از سلاحها وکارهایی در اصلاح مالیه کشور. به نظر حضرت عالی این بحث به کجا می‌رسد؟ آیا واقعآ ما هرچه که از مظاهر تجدد است را کنار بگذاریم و به خودمان و چیزهایی که در تاریخ داشتیم برگردیم؟ یا برعکس هر چیزی را نسبی عنوان کنیم و مدرنیزم را بدون هیچ راه حلی بپذیریم؟ یا تلفیقی از هردو را؟

با توجه به الگویی که شما در کشور دارید و سازندگی که در دوره شما شروع شد و تلفیقی از ارزشهای اسلامی و آخرین پیشرفتهایی که در جهان اعم از سدهای بزرگ، نیروگاه‌های مدرن، فولاد با سبکهای جدید انجام شد، می‌باشد، نظر شما چیست؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  قبل از انقلاب این به عنوان یک عقیده اسلامی برای من مطرح بود. شاید درباره آن سخنرانی هم کرده باشم. یادم نیست که مقاله داشته باشم؛ اما حتمآ سخنرانی کردم. با ادّله کافی قرآنی و سیره پیغمبر وائمه برایم روشن است که اسلام روش اقتباسی دارد. می‌توانیم سه حالت داشته باشیم:

1- جمود در سنتها

2- تقلید برای گرفتن چیزهایی که دیگران دارند.

3- اقتباس

اقتباس یعنی از میان انبوه چیزها بعضی‌ها را برداشت کنیم. در واقع انتخاب است. اسلام این است. قرآن در آیه‌ای صریح می‌گوید: «بّشر عبادی یستمعون القول و یتبعون الاحسنه»

این برای جامعه اسلامی معیار است که قرآن اینگونه افراد را مستحق بشارت می‌داند که زندگی  آنها درست است. کسانی که به حرفهای دیگران گوش و به عمل دیگران نگاه و بهترین آن‌ها را انتخاب کنند.

این یک اصل است. از نظر من هیچ تردیدی نیست. قطعآ اسلام جمود و تقلید کورکوانه را نمی‌پسندد. ولی اقتباس یک حرکت علمی و عقلی و موتور رشد و تکامل است.

خبرنگار:  به نظر شما مرز بین وابستگی و اقتباس کجاست؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  یکی از عوامل انتخاب وابستگی است؛ یعنی آنجا که وابستگی مشکل‌زاست، انتخاب نمی‌شود. این تشخیص موردی است. ممکن است در جاهایی وابستگی درست شود؛ اما آمار استقلال آن بیشتر باشد. فرض کنید صنعت فولاد یا اتم ممکن بعضی از قطعات را نتوانیم بسازیم. وقتی که این صنعت را داریم، ناچار هستیم که بخریم. یا بعضی مواد را از دیگران بگیریم. اگر نسازیم به خرید ابزار آن احتیاج نداریم؛ اما به جای این باید ساخته شده کامل را بخریم واز منافع آن صرف نظربکنیم. 

مثلاً ممکن است کشور بتواند سد بسازد؛ اما سیمان نداشته باشد، این کشور در این زمینه وابسته است. گاهی می‌بینند دریچه‌ها را نمی‌توانند بسازند. باید محاسبه کرد و دید که این مقدار وابستگی می‌ارزد یا نه. بهر حال اقتباس شامل این هم می‌شود.

خبرنگار:  با این حساب این دغدغه همیشه در ذهن شما بود که سعی کنیم وابستگی نداشته باشیم و اگر داریم، در حداقل ممکن باشد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  در دنیای امروز نمی‌توان گفت که به هیچ کشوری احتیاج نداریم؛ یعنی هیچ کشوری چنین نیست. اگر امروز برای آمریکا انرژی و نفت وارد نشود، مشکل پیدا می‌کند. همه سوخت ژاپنی‌ها وارداتی است. مانع استقلال آن‌ها هم نیست. این بدترین نوع وابستگی است.

اگر شرایط خود را تنظیم کنیم، می‌توانیم مایحتاج رابه موقع از خارج بگیریم. ولی اصل در استقلال است.

خبرنگار:  کتاب جهان در عصر بعثت یکی از آثار مشترک جناب عالی و شهید با هنر است. فرق کار مشترک تألیفی با یک کار انفرادی چیست؟ چه انگیزه‌ای باعث تألیف این کتاب شد؟ چه انگیزه‌ای باعث شد که برای کار شریک انتخاب کنید؟ آیا هم استانی بودن شما با آن شهید بزرگوار یکی از عوامل اشتراک شما در این کار است؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  در مکتب تشیع با شهید باهنر سابقه همکاری نویسندگی داشتیم؛ یعنی چهار نفر مکتب تشیع را شروع کردیم. آن دو نفر، زیاد همکاری نمی‌کردند؛ اما با شهید باهنر تا آخر همکاری می‌کردیم. هفت شماره سالنامه و چهار شماره سه ماهه از مکتب تشیع انتشار دادیم که کار زیادی بود.

بنابر این سابقه همکاری نویسندگی و مطبوعاتی ما مربوط به گذشته است. وقتی شهید مطهری می‌خواستند کتاب معروف حسینیه ارشاد یعنی محمد خاتم پیامبران را منتشر کنند، نویسندگانی که در مکتب تشیع بودند، به همراه شریعتی با آنجا ارتباط داشتند. البته یادم نیست با دکتر شریعتی در مکتب تشیع همکاری داشتیم یا با پدر ایشان تا آن کتاب نوشته شود. بهرحال مجموعه ما آن‌جا بود. مجموعه جهان در عصر بعثت بزرگترین موضوعی بود که انتخاب شده بود می‌بایست تمدنهای مصر، هند ایران، یونان، چین و خیلی جاهای دیگر را با توجه به وسعت دنیا مطالعه می‌کردیم معلوم بود که یک نفر نمی‌تواند، همه را مطالعه کند از جهتی تخصص ما هم نبود فکر کردیم که از دو نفری باشیم، می‌توانیم جواب بدهیم. من و شهید باهنر دنیا را تقسیم کردیم. بخشی را ایشان و بخشی را من مطالعه کردم. در جریان کار برداشتها را با همدیگر در میان می‌گذاشتیم تامنظم و متحد باشد. وسعت کار از یک طرف و سابقه همکاری از طرف دیگر، سبب شد که با هم این کار را انجام دهیم.

خبرنگار:  در آستانه شهادت دکترباهنر هستیم. ایشان دو کار دیگر هم قبل از انقلاب داشتند:

1- تأسیس دفتر نشر فرهنگ اسلامی

2- همکاری با مرحوم برقعه‌ای در تدوین کتابهای درسی بخصوص تعلیمات دینی آموزش و پرورش.

شما در این دو زمینه چقدر همکاری و دخالت داشتید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  کارهای ما وکارهای ایشان با همکاری و هماهنگی عمل می‌شد. تقسیم کار کرده بودیم که این تقسیم اواخر تبلور پیداکرد. آقایان شهید بهشتی، شهید باهنر و گلزاده غفوری کارهای غیر پرخاشی را انجام دهند؛ یعنی کارهای رسمی که بنیان سازنده داشته باشد. من و آقای خامنه‌ای پذیرفتیم که بخش پرخاش مبارزه را بر عهده بگیریم که سخنرانی، مقاله و مبارزه در صحنه بود. در هر دو بخش هماهنگ بودیم.

ریشه تأسیس دفتر نشر مربوط به اموال مرحوم تولیت بود. من از قم با آقای تولیت آشنا بودم. در تهران هم به خاطر مبارزه به هم نزدیک شدیم. من ایشان را تشویق کردم که چون بچه ندارد، اموالش را در راه خیر بدهد. این کار را انجام داد وقف نیست به یک بنیاد خیریه هدیه کرد نامه‌اش رامن نوشتم، شهید باهنر، صدر، حاج سیدجوادی، مرحوم بازرگان و آقای تولیت هیأت مدیره بودیم.

خبرنگار:  منظورتان طاهر است؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بله، بنیاد طاهر. نمی‌دانم از اول به اسم طاهر بود یا نه. وقتی که آن را تأسیس کردیم. در آن جلسه یا من یا دیگری گفتیم امروز بنیاد حکومت اسلامی را تأسیس کردیم. چون فکر می‌کردیم پشتیبان مبارزه است. مقداری از اموالش را برای مبارزه به خارج فرستادیم و مقداری در داخل بود. یکی از کارها همین دفتر نشر بود. قرار شد آقای برقعه‌ای که به خاطر ارتباطاتش مشکلات دولتی خود را حل می‌کرد، با آقای باهنر آن مؤسسه را بگردانند که خوب هم گرداندند. مؤسسه پر خیر و برکتی بود.

کار دوم ایشان نوشتن برنامه‌های دینی آموزش و پرورش بود. گروهی انجام می‌دادند و گاهی مسائل را در جمع ما مطرح می‌کردند.

خبرنگار:  عدالت اجتماعی اسم یکی از کتابهای جناب عالی است. در دولت هشت ساله شما، روی توسعه اقتصادی خیلی فکر و کا رو برنامه ارائه شد. بعضی از متفکران دینی معتقدند که نشانه‌های اولیه یک جامعه اسلامی زدودن فقر از سطح جامعه است. به طوری که مردم به حداقل نیازهای روز مره زندگی خود دسترسی پیدا کنند. از طرفی توسعه اقتصادی پیامدهایی دارد که گاهی ممکن است مساله عدالت اجتماعی را تحت الشعاع قرار دهد. یا لااقل مسأله عدالت اجتماعی برای مدتی در درحه چندم اهمیت قرار دارد. جناب عالی چطور بین این دو مسأله که هم توسعه اقتصادی پیش برود و هم عدالت اجتماعی فنا و به فراموشی سپرده نشود، ارتباط برقرار کردید و هر دو را با هم پیش بردید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  فکر عدالت اجتماعی از اول جزو اصول و اهداف مبارزه بود. خودم پیش از انقلاب یک دهه در مسجد و مدرسه حاج شیخ عبدالحسن در بازار فرش فروشهای تهران سخنرانی کردم. آقای خسرو شاهی نماز می‌خواند و بعد از نماز ظهر ماه رمضان ده منبر را در باره عدالت اجتماعی سخنرانی کردم.

آن موقع برای اصول حرفها، از منبرهای آقای فلسفی استفاده کردم. ایشان ماه رمضانی در مسجد حاج نبی الله چند منبر رفت حرفهای او برایم جالب بود. خیلی مطالعه کردم تا مسائل را تکمیل کتابی به همین نام از سید قطب از مصر برایم آوردند.

خبرنگار:  ترجمه و چاپ شد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  در زمان ما آمد. نمی‌دانم من گفتم، بیاورند یا کس دیگری گفت جزو اهداف ما بود. هرکار که بخواهیم بکنیم، عدالت اجتماعی جزو برنامه‌های ماست. خودم بین توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی هیچ تضادّی نمی‌بینم. بلکه اینها را لازم و ملزوم هم می‌دانم. باید با هم باشند. اگر بخواهیم بدون توسعه اقتصادی، عدالت اجتماعی را مراعات کنیم، داریم فقر را تقسیم می‌کنیم. این به همه ظلم است. اگر بدون توجه به محرومان توسعه اقتصادی داشته باشیم، تبعیض راتشدید کردیم فکر می‌کنم در دوره سازندگی بیشترین سهم رابه محرومان و مستضعفان دادیم. بررسی کنید، ببینید در هیچ دوره‌ای چنین شد یا نه؟ چند نکته را می‌گویم.

یکی از کارهایی که کردیم، تأسیس دفتر مناطق محروم در ریاست جمهوری بود که قبلاً نبود. بودجه عمده‌ای در اختیار اعضاء این دفتر بود که فقط در مناطق محروم سازندگی می‌کردند فکر می‌کنم رقم بالایی است. آن دفتر هنوز هم است.

مسأله دوم اینکه طرحها را تا جای که امکان داشت به مناطق محروم بردیم. از قبل طرحهای مهم را به خاطر عدم امنیت به مرزها نمی‌بردند. ما سدهای مهم خود را در نقاط مرزی احداث کردیم و به آنها الویت دادیم. سد پیشین را قبل از ما شروع کرده بودند چون منطقه محروم بود، متروک شده بود الویت دادیم و زودتر از همهٔ سدها درست شد.

خبرنگار:  شهرک‌های صنعتی در استانهای محروم ساخته شد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  درست است حتی در مناطق محروم شهرها هم می‌خواستیم شهرک صنعتی بسازیم که خیلی ساختیم. در روستاها منطقه صنعتی ساختیم که بچه‌های روستایی کار کنند. کارگاه‌های کاردستی مثل قالی بافی و گلیم بافی را با هزینه‌های زیاد درست کردیم که اینها را تقریبآ به همه جا ببریم

خبرنگار:  بانک مرکزی همان مجموعه‌ای که حضرت‌عالی ریاستش را داشتید، همان سالها اعلام کردندکه تعداد کسانی که زیر خط فقر هستند، بیشتر شد. فکر می‌کنید این تناقص از کجاست؟ در یک طرف شما این عدسی را روی عدالت اجتماعی متمرکز کردید. سال‌ها در این زمینه در نماز جمعه صحبت فرمودید. در طرف دیگر آمار چیز دیگری می‌گفت. دهک‌های اجتماعی نشان از ازدیاد فقرا بود.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  کاملاً برعکس می‌گویید. بحث دهکها بارها منتشر شد. فقط برای اولین بار در ایران آن هم در دوره سازندگی در آمد دو دهک بالا، کم و درآمد دهک پایین، زیاد شد. متوسط شبیه هم ماند این اتفاق برای اولین بار در دوران سازندگی افتاد.

خبرنگار:  یعنی اینکه می‌گویم خط فقر و میزان افرادی که فقیرتر شدند، زیاد است، درست نیست؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  درست نیست. درست برعکس است. 5 یا 6 سال است که هر ساله آمار جدول منتشر می‌شود چند شاخص دیگر هم دارد:

1- قبلاً کالاهای با دوام مثل یخچال، تلویزیون، فرش در خانه فقرا کم بود درآمد فقرا بیشتر صرف خوردنی‌ها بود. الان کالاهای بادوام زیاد شد. این دلیل بهتر شدن زندگی است.

2- در گذشته هزینه تحصیل در نقاط محروم سهم کمی داشت. در این دوره بالا آمد. این‌ها شاخصهای نزدیک شدن دهکهاست.

خبرنگار:  شاید ضریبی به عنوان میزان توقع و انتظار از زندگی بالا رفته باشد.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  آن بحث جداگانه‌ای است. ممکن است مردم و قتی از امکانات کشور مطلع شوند، توقعات را بیشتر کنند. حالا نکات دیگر را می‌گویم.

بودجه کمیته امداد را یکدفعه 15 برابر کردیم. بهزیستی را 20 برابر کردیم. بنیاد شهید را هم زیاد کردیم. به‌طورکلی بودجه محرومان را به سرعت بالا بردیم. مناطق محروم را در الویت گذاشتیم. روستاها را در الویت گذاشتیم. عدالت اجتماعی غیر از اینها نمی‌تواند مصداقی پیدا بکند. از طرف دیگر شغل ایجاد کردیم. الان مهم‌ترین مشکل خانواده‌ها این است که بیکار داشته باشند. به خانواده بیکار چقدر باید بدهیم که زندگی بچرخد. باید خودش شغل داشته باشد. موقعی که ما شروع کردیم، رقم بیکاری نزدیک 16% بود. خیلی از کارها هم انگلی بود. کار واقعی کم بود. جنگ بود. همه جا تعطیل بود. ما به 9% رساندیم هم به جدیدها و هم به افرادی که از قدیم بیکار بودند، شغل دادیم. این‌ها در شاخص عدالت اجتماعی اهمیت زیادی دارند. البته متاسفانه شعار وکارهای سیاسی گاهی خدمات انقلاب راندیده می‌گیرد.

خبرنگار:  انقلاب را به دو صورت می‌توان صادر کرد:

1- بوسیله تجهیزنیروهای انقلابی مخالف رژیمهایی دست نشانده استعمار و آموزش و کمک‌های مادی و معنوی به آنان، انتشارات، شعارها، تظاهرات.

2- ساختن یک کشور آباد، مرفه و سعادتمند از ایران انقلابی یا اسلامی و صدور آن به صورت غیر مستقیم و بدون استفاده از شیوه‌های توأم با خشونت.

گفته می‌شود که برنامه‌های توسعه اقتصادی عمدتآ در این جهت حرکت می‌کند. آیا چنین قصدی در ذهن شما بود؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  این را خودم بارها گفتم. قصد اول ما آباد کردن کشور و مرفه کردن مردم است که حق آنان و وظیفه ماست نتیجه جهانی قضیه همان است که شما گفتید؛ یعنی اگر با حرف، شعار، تبلیغ و صدا و سیما بخواهیم انقلاب را معرفی کنیم، زیاد کارساز نیست. وقتی مردم دنیا ببینند یک عده انسانهای فقیر که زندگی آنان روز به روز هم بدتر می‌شود، چنین می‌کنند، راه به جایی نخواهد برد. همان که در مصر اتفاق افتاد. عبدالناصر یک رادیوی نیرومندی تأسیس کرد و در دنیای عرب موج بوجود آورد. در خیلی جاها تحرّک بوجود آمد؛ اما وقتی مشکلات مصر پیدا شد، آن موج کم کم فرو نشست. ما نمی‌خواهیم اسلام را به صورت موج مطرح کنیم. شاید با موج بتوان کاری کرد که انقلاب ما این کار را کرد؛ اما الگوی پایدار و پیشتاز و سرمشق دهنده باید کشوری مستقل، آزاد، مسلمان و صاحب ابتکارات علمی، فنی باشد تا دنیا اسلام از آن کشور الگو بگیرد من این کار را از طریق سازندگی آسان می‌دیدم. در سال‌های آخر تقاضاهای بی‌شماری از دنیای اسلام به طرف ما سرازیر شد.

خیلی‌ها از ما می‌خواستند که برایشان سد، پل، راه، کارخانه سیمان، سیلو، ابزار نظامی و خیلی چیزهای دیگر بسازیم. هنوز هم طرحهایی که من در کشورهای دیگر شروع کردم، در حال ساختن است، اما الان اوج نداریم در سفر آفریقا، هر جا که می‌رفتیم، طرح‌های زیادی به ما می‌دادند. حتی بعضی‌ها می‌خواستند از چین بگیرند و به ما بدهند. می‌گفتند شما ارزان‌تر و مطمئن‌تر می‌سازید.

چند روز پیش در نمایشگاه صنعت برق دیدم که نیروگاه 80 مگاواتی در عمان ساختیم و بیست روز قبلاً از موعد تحویل دادیم. قبلاً پست برق هم نمی‌توانستیم بسازیم و الان نیروگاه می‌سازیم. این افتخارآمیز است. باعث می‌شود که جهانیان به اسلام و انقلاب توجه کنند. راه بسیار درستی است. هم خودمان و هم دوستان ما را تقویت می‌کند.

خبرنگار:  یکی از صاحب نظران علوم اقتصادی می‌گفت: توسعه اقتصادی در عین حال که برای کشور ما ضرورت دارد، باعث می‌شود که در سالهایی فقرای فقیرتر شوند و کسانی که به سرمایه دسترسی دارند، ثروت‌های افسانه‌ای پیدا کنند. در نهایت و بعد از طی این دوران وضعیت عمومی مردم رو به بهبود می‌رود. آیا با توجه به این تبلیغات به این برنامه اهمیت می‌دادید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  شما سؤال آقای ملکی را با بیان دیگری تکرار کردید. اینجور نیست؛ یعنی لازم نیست که چنین اتفاقی بیفتد، خوب شد که مطرح کردید. حتمآ بعدآ جدول ضریب جینی را بخوانید. درآمد دو دهک پایین، رشد و درآمد دو دهک بالا، کم و در این میان، قشر متوسط تقویت شدند، این هدف‌گیری اقتصادی ماست که همه را به متوسط نزدیک کنیم، اقتصاد اسلامی به این تمایل دارد. آن حرف که می‌گویند سرمایه دار ثروتمندتر می‌شود، درست نیست. من از شما می‌پرسم، بیکاری آدم را فقیرتر می‌کند یا کار کردن؟ فکر کنید که الان 20% بیکاری داشته باشیم. چطورمی‌توانیم ادعا کنیم که وضع آن‌ها بد نیست؟ سازندگی شغل درست می‌کند. اگر نیروی کار زیاد نباشد، سهم نیروی کار در دریافت‌ها بالا می‌رود.

خبرنگار:  بحث‌های اقتصادی را انشاءالله در مصاحبه‌های مستقل دنبال می‌کنیم. شما پروژه‌های فرهنگی دراز مدت هم داشتید کارهایی مثل سرگذشت فلسطین، جهان در عصر بعثت و امیرکبیر، پروژه‌های کوتاه مدت شما بود. چند کار دراز مدت داشتید. یکی تفسیر راهنماست اگر توضیح بفرمایید که در چه مرحله‌ای است؟ چه کارهایی مانده است؟ از کی شروع شد؟ ممنون می‌شویم.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  از نظر مهمترین کار تخصصی و مکتوب من، تفسیر راهنماست. سابقه آن به قبل از انقلاب برمی‌گردد. موقعی که برای تحقیق در مسائل اجتماعی می‌بایست قرآن را مطالعه می‌کردم، می‌دیدم برای هر موضوع باید قرآن را یکبار مطالعه کنم. کاری سخت و وقت گیر بود. به فکر افتادم که موضوعات قرآن را از هم جدا و یکجا جمع کنم. همان موقع اسمش را در ذهنم کلید قرآن گذاشته بودم. کار را خودم شروع کرده بودم. در آخرین زندان که سه سال بود، این کار را انجام دادم؛ یعنی سه سال کار متمر کز در زندان اوین باعث شد که 25 دفتر 200 برگی را پر کنم. موضوعات قرآن را با آیات مربوط یکجا نوشتم. مثلاً آیه‌ای را می‌نوشتم که در آن 10 تا 20 موضوع بود.

حدود 100 هزار فیش تهیه شد. این را از زندان بیرون آوردم. هدف نهایی این بود که آیات مربوطه موضوعات مختلف یکجا جمع شوند تا ببینیم که خدا مثلاً درباره زمین چه گفته است. این کار بعدی من بود. بعد از انقلاب گرفتار کارهای اجرایی شدم. کسی نتوانست این کار را پیگیری کند مدتی صدا و سیما و مدتی حزب جمهوری اسلامی پیگیری می‌کردند. زمانی به دفتر نشر فرهنگ اسلامی دادیم که کمی کار کردند. متوجه شدند که ظرفیت کار بیشتر از امکاناتشان است. بالاخره دفتر تبلیغات اسلامی قم این کار را گرفت. آن‌ها تفسیر را پیشنهاد دادند. تفسیر جزو برنامه من نبود. می‌گفتم: باید کلید قرآن را بنویسم. آن‌ها گفتند: تفسیر آماده است، چون هر آیه‌ای تقریبآ تفسیر شده بود پیشنهاد آن‌ها رابا اصلاحاتی قبول کردم الان هشت جلد منتشر شد و حدود 8 جلد هم باقی مانده است.

خبرنگار:  الان با استفاده از کامپیوتر کارها خیلی سریعتر انجام می‌شود و شما می‌توانید خیلی زود به آن نظری که داشتید، برسید. این که شما موضوعات مختلف قرآن را مشخص کنید و به همدیگر ربط دهید، توسط کامپیوتر خیلی آسان است.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  این کار را کردیم. دفتر موضوعات مختلف را به نام تبیان 1 و 2 در کامپیوتر ثبت و منتشر کرد. کار مهم آن کلید قرآن است که تازه جلد اول آن آماده شده است. تنظیم آن مهم است بهر حال یک کلمه چند تعبیر دارد. مثلاً می‌توانیم شکر یا سپاسگزاری بگوییم و یا تعبیر دیگری داشته باشیم. اصطلاحات مختلف با تعابیر مختلف باید منظم شوند که این کار در حال انجام است. منتظر هستیم تا جلد اول آن پخش شود و توسط محققین و مردم نقد شود چیزی که من دنبال آن بودم، کلید قرآن است.

بخش نهایی آن تفسیر موضوعی است. الان در کشور تفسیر موضوعی وجود دارد که بعضی‌ها نوشتند. مثلاً در حال نوشتن تفسیرموضوعی، تفسیرنمونه هستند. وقتی تمام بخشها آماده شد، تفسیر موضوعی آسان می‌شود که انشاءالله تصمیم نهایی من این است.

خبرنگار:  خاطرم می‌آید که در فاصله دو زندان که بیرون بودید شاید چند روز بیشتر نبود، ناهار را به خانه ما آمده بودیم با مرحوم ابوی، حجت الاسلام والمسلمین ملکی راجع به پروژه علمی تحقیقی زندگینامه ائمه اطهار صحبت می‌فرمودید. فکر می‌کنم بین سال‌های 50 تا 54 بود. طرح تازه و جدیدی بود که بسیاری از جوانب زندگی ائمه روشن می‌شد. یادم است که شما حدود  3 ساعت درباره آن کار توضیح دادید، آیا پیگیری فرمودید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بله، در حال انجام است، کار مهم پیش از انقلاب بود، انتخاب آن دو دلیل داشت:

1- زندگی ائمه رامذهبی‌های سنتی به صورت مظلوم و گوشه‌گیر معرفی کرده بودند. ما دنبال بُعد اجتماعی و مبارزاتی بودیم این نقص در زندگی ائمه بود که هنوز هم است.

2- جمع زیادی از رفقابه خاطر سیاسی بودن، ممنوع المنبر بودند و زندگی آن‌ها مشکل داشت. می‌خواستیم اینها هم کاری داشته باشند طرح آن را در چهارده فصل تهیه کردم که هر فصل مربوط به یک معصوم بود. برای هر یک از معصومین  15 موضوع در نظر گرفته بودم که می‌خواستیم همه کتاب‌ها را بخوانیم و این 15 موضوع را جمع کنیم. البته کار بزرگی بود. خدمت ابوی شما که رسیده بودم، سه هدف داشتم:

1- با ایشان مشورت کنیم.

2- از ایشان کمک مالی بگیریم

3- اگر وقت دارند یکی از افراد باشند. چون عده زیادی از علما با ما کار می‌کردند.

یادم نیست که کدام قسمت را پذیرفتند. بهر حال ایشان در بعضی جهات به من کمک کردند کار ما کمی جنبه سیاسی داشت. ساواک هم نسبت به موضوعاتش حساس می‌شد. مثلاً می‌خواستیم تحقیق کینم که آیا ائمه مبارزه مسلحانه داشتند؟ آیا گروههای مبارز را تقویت می‌کردند؟ آیا ترور را قبول می‌کردند؟ هزینه مبارزات خود را از کجا تأمین می‌کردند؟

من آن را در اختیار آقای موسوی خوئینی‌ها گذاشتم و یک نسخه هم پیش آقای محمود کریمی نوری از بازاریان گذاشتم. خوشبختانه بعد از آزادی از زندان و پیروزی انقلاب آن مطالب به دستم رسید.

یادداشت‌ها زیاد، یعنی چند کارتن بود. این‌ها را به قم فرستادیم، الان چهل، پنجاه نفر کار می‌کنند که کارشان پیشرفت دارد. خودم هم نظارت می‌کنم. انشاءالله در همین نزدیکی دائرة‌المعارف خوبی از زندگی ائمه خواهیم داشت.

خبرنگار:  معمولاً مخاطبان کتابهای شما چه کسانی هستند؟ نسل جوان؟ طلاب حوزه‌های علمیه؟ یا هر دو گروه؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  سعی می‌کنم به زبان عموم بنویسم، اگر تفسیر را نگاه کنید، می‌فهمید. نویسندگان معمولاً دوست دارند کتاب‌هایشان جنبه علمی داشته باشد. سعی می‌کنم وقتی که حرف می‌زنم، سخنرانی من همینطوری باشد. با مردم حرف می‌زنم و آثار من نوعاً جنبه تخصصی ندارند. عامه مردم می‌توانند استفاده کنند.

خبرنگار:  آیا ساعات خاصی از روز را به نوشتن اختصاص می‌دهید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  قبل از انقلاب تقریبآ همه وقت مشغول نوشتن بودم. بعد از انقلاب تا دوران ریاست جمهوری کم می‌نوشتم، معمولاً شب یا صبح خاطرات و یادداشتهای تفسیر و غیره را می‌نوشتم الان ساعاتی را به نوشتن اختصاص می‌دهم.

خبرنگار:  چند ساعت و در چه ساعاتی از روز؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  اگر هفتگی حساب کنیم، هفته‌ای 30 ساعت کار تحقیقی و نوشتن لازم است که روزی 4 تا 5 ساعت می‌شود.

خبرنگار:  قبل از ظهر یا بعدازظهر؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بیشتر صبحهای روز تعطیلی کار زیادی می‌کنم. در اینجا هم زمانی که کارهای اداری و ملاقات نداشته باشم، مشغول می‌شوم.

خبرنگار:  آیا موقع نوشتن احساس خاصی دارید؟ بعد از نوشتن چطور؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  خیلی شیرین است. فکر نمی‌کنم برای افرادی مثل ما کاری شیرین‌تر از این باشد. ممکن است کارهای دیگر انسان را خسته کنند، اما این کار خستگی ندارد.

خبرنگار:  آنطور که متوجه شدیم، کارهای در دست شما، ادامه تفسیر راهنما، زندگینامه ائمه اطهار و خاطرات روزانه است. آیا کار دیگری هم در دست تهیه دارید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  کاری را چند هفته است که شروع کردم و آن بحث اخلاق است که در نماز جمعه دارم. قبل از انقلاب روی این بحث به عنوان اسلام مولّد و مبارز کار می‌کردم. فکر می‌کنم هفته‌ای 3 ساعت به آن مشغول هستم.

خبرنگار:  منظور حضرت عالی فردی است یا اجتماعی؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  جامع است بین عرفان، اخلاق، فرهنگ و روانشناسی ارتباطی می‌بینم که دارم روی آن کار می‌کنم.

خبرنگار:  یعنی از علوم جدید هم بهره گرفتید

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بله

خبرنگار:  آیا کتاب هاشمی دوران مبارزه ادامه خواهد داشت؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  شکل دیگری خواهد داشت. چند سال پیش با بنیاد تاریخ و مرکز اسناد انقلاب مصاحبه کرده بودم. حرفهای من تقریبآ آماده بود اسناد آن هم در ساواک وجود داشت. دفتر نشر معارف انقلاب این مجموعه را با هم ترکیب کردند و به صورت کتابی منتشر کردند؛ یعنی بر اساس مصاحبه و اسناد تنظیم کردند.

خبرنگار:  خاطرات بعد از انقلاب هم که در حال تدوین و چاپ است.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بله من هر روز یک صفحه ونیم کارهای روزانه و مسائل مهم روزانه را به صورت مختصر یادداشت می‌کنم. الان 19 دفتر آماده است که هر یک خودش یک کتاب است. وقت مرا نمی‌گیرد. اگر می‌خواهند چاپ کنند، بعد از تایپ برای من می‌آورند، من می‌خوانم و جاهایی که فکر می‌کنم الان وقت انتشار یا مصلحت نیست، حذف می‌کنم و بقیه چاپ می‌شود.

خبرنگار:  شما درباره خطبه نماز جمعه زیاد مطالعه می‌فرمایید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بله هفته‌ای دو، سه ساعت مطالعه می‌کنم. معمولاً خطبه‌ها را مطالعه می‌کنم. برای مسائل روز کمی فکر می‌کنم؛ اما بحث خطبه اول نیاز به مطالعه دارد.

خبرنگار:  در روز چند بار خبر را گوش می‌دهید و می‌خوانید؟

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  در دفترم کامپیوتری دارم، خبرها روی کامپیوتر می‌آید. هر دو، سه ساعت یکبار کامپیوتر را روشن می‌کنم و هر خبری را می‌بینم اگر مهم باشد می‌خوانم و اگر مهم نباشد عبور می‌کنم. اخبار رادیو را گوش می‌کنم. معمولاً رادیو پیام همیشه روشن است ولی خبرهای اساسی را در گزارشها می‌خوانم همه ارگانهای کشور اخبار اطلاعاتی، امنیتی، اقتصادی و خارجی را برای من می‌فرستند. بولتن دستگاهها را هم می‌خوانم. می‌توانم بگویم اطلاعاتم به روز است.

خبرنگار:  اگر مطلب خاصی دارید بفرمایید.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  بهترین کار برای آدم باسواد این است که آنقدر که می‌فهمد، بنویسد. یکی از ائمه تعبیری دارند که می‌فرمایند «ما کتب قر و مالم یکتب‌فر»[1]  

خیلی چیزها است که زمانی به فکر انسان می‌آید و بعدآ گم می‌شود. اگر بنویسید. ممکن است قابل پخش و استفاده دیگران باشد. وقتی که می‌نویسد. فکر منسجم می‌شود حرف در ذهن شکل ندارد. وقتی که می‌خواهد عبارتی درست کند، به آن نظم می‌دهد. وقتی نظم گرفت، جاهای خالی نمود پیدا می‌کند. این جاهای خالی انسان را دنبال تحقیق می‌فرستد. تحقیق از نوشتن بیرون می‌آید.

باید جوانها عادت کنند که حداقل روزی یک یا دو ساعت بنویسند. اگر خوب بود، منتشر می‌کنند. اگر کم بود، تکمیل می‌کنند. برای آینده هم می‌ماند. کشور اینجوری با سواد می‌شود. اگر روحیه و فرهنگ نوشتن رادر جامعه جدی بگیریم، جامعه باسواد می‌شود.

خبرنگار:  از حوصله‌ای که به خرج دادید و وقتی که در اختیار گذاشتید، سپاسگزاریم. انشاءالله همه استفاده کنند.

آیت الله هاشمی رفسنجانی:  خدا کند که نفعی داشته باشد. انشاءالله شما هم موفق باشید.

آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: آیت الله هاشمی رفسنجانی: خبرنگار:

1 - هر چه نوشته شود، تثبیت می‌شود و می‌ماند و هر چه نوشته نشود، فرار می‌کند