س) از اینکه وقت خودتان را در اختیار بنده قرار دادید، بسیار سپاسگزارم. من کتابی تحت عنوان «رجال سیاسی» در دو جلد آماده کردم و نزدیک به دو سال هم رایزنی نمودم تا چاپ شود. الان هم بیشتر بابت این کتاب خدمت رسیدم. البته کتابی را هم تحت عنوان «دسبوتیسم یا خدایگان سالاری» در دست تدوین دارم. دسبوتیسم، یعنی مردم در شرایطی به یک ناجی متوسل میشوند و به مرور زمان، تفکرات این ناجی در جامعه روالمند میشود که بر اثر آن، یک اقتدار فرهمند تشکیل میشود. به مفهوم دیگر، یک نوع دیکتاتوری حزبی در جامعه تشکیل میشود. البته این کار را با همکاری آقای دکتر حمید صفوی (پسر آقا رحیم) دارم انجام میدهم و فکر هم میکنم اگر این کتاب چاپ شود، برای من مشکلاتی را به وجود آورند. علاوه بر اینها، چند مقاله در همین خصوص به سرکار خانم فائزه هاشمی پیشنهاد دادم که اگر راغب باشند، با هم همکاری داشته باشیم.
به هر حال الان خدمتتان رسیدم تا اگر راجع به کتاب رجال سیاسی و یا بیوگرافی خودتان و سایر دوستان و همرزمانی که از بعد انقلاب تاکنون با شما بودند، نظری داشته باشید، با کمال خوشحالی در چاپ دوم کتاب، از آن استفاده خواهم برد.
البته سازمان تبلیغات اسلامی، دستور دادند تغییراتی در کتاب اعمال نمایم. مثلاً گفتند: چرا تصویر حضرتعالی روی جلد آمده و یا نظرات سرکار خانم فائزه هاشمی، رزومه جناب آقای شیخ مهدی و مهندس میرحسین موسوی را در بخش اصلاح سیاسی آوردم. ظاهراً این موارد یک مقدار آنها را حساس کرده. حتی ما این حساسیت را امسال در نمایشگاه کتاب، به خوبی دیدیم. یعنی خیلی از کتابفروشیها و اساتیدی که برای تهیه کتاب جهت کتابخانههای دانشگاهها به این نمایشگاه آمده بودند، در خصوص خرید این کتاب، یک مقدار احتیاط به خرج میدادند.
ما علیرغم اینکه برای چاپ این کتاب، 200 میلیون هزینه کردیم، اما متأسفانه توانستیم فقط 200 جلد از آن را در نمایشگاه به فروش برسانیم. البته قیمت کتاب، یک مقدار بالاست. ولی به هر حال روی آن خیلی کار و هزینه شده است.
ج) مگر قیمت کتاب چند است؟
س) 28 هزار تومان
ج) برای دو جلد؟
س) بله. علاوه بر دو جلد، یک لوح فشرده هم دارد. البته قرار بر این بود سازمان تبلیغات اسلامی، 1800 جلد از کتاب را خریداری کند. حتی آقای قربانی، قرارداد آن را منعقد نمودند. ولی به هر دلیل از خرید کتاب منصرف شدند.
ج) مسئولیت آقای قربانی در سازمان تبلیغات اسلامی چیست؟
س) ایشان مسئول سازمان تبلیغات اسلامی هستند.
ج) فکر نمیکنم. آقای خاموشی رئیس سازمان هستند.
س) به هر حال ایشان از طرف سازمان با ما قرارداد منتعقد کردند که 1800 جلد کتاب خریداری نمایند.
ج) نکند شما قربانعلی درّی را میگویید؟
س) احسنت
ج) ایشان که الان امام جمعه اراک هستند.
س) آقای درّی نجفآبادی را عرض نمیکنم.
ج) پس منظورتان کدام قربانعلی درّی است؟
س) فکر میکنم ایشان معاون سازمان باشند. به هر صورت آنها از خرید این کتاب، منصرف شدند. البته حدس میزنم دلیل آنها چه باشد. فکر میکنم آنها به خاطر حساسیتهایی که در این روزها وجود دارد، این کار را کردند.
به هر حال چون آنها کتاب را نخریدند، هزینههای ما یک مقدار بالا رفت و الان دچار مشکل شدیم. چون کتاب دسبوتیسم را هم در دست تهیه داریم که فکر میکنیم اجازه چاپ را به آن نمیدهند.
ج) بالاخره اگر میخواهید کتابتان چاپ شود، باید طبق نظر آنها عمل کنید. قاعدتاً چیزهایی را که نمیپسندند، اجازه چاپ آن را هم نمیدهند. یعنی نه تنها توجه و کمک نمیکنند، اجازه چاپ را هم نمیدهند.
س) البته ما نقدپذیریم و سعی میکنیم تا آنجایی که امکان داشته باشد، اصلاحات را اعمال کنیم. اما نه آن قدر که به محدود کردن فکر مؤلف منجر شود.
دوست دارم اگر امکان دارد حضرتعالی به عنوان رئیس هیأت مؤسس و امنای دانشگاه آزاد اسلامی، به آقای دکتر جاسبی دستور میدادید تعدادی از این کتاب را برای دانشگاه خریداری کنند تا دانشجویان هم بتوانند از این کتاب استفاده نمایند. فکر میکنم چون بیوگرافی و جهتگیریهای رجال سیاسی بعد از انقلاب در این کتاب آمده، میتواند برای دانشجویان مفید فایده واقع گردد.
ج) ما برای دانشگاه آزاد مینویسیم. اگر در فضای کاری آنها باشد، قاعدتاً خریداری میکنند. مگر اینکه در مجموعه برنامههایشان، چنین چیزهایی نباشد.
س) با توجه به اینکه بیوگرافی خیلی از اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام در این کتاب آمده، اگر اجازه میفرمایید یک نسخه از این کتاب و سایر تألیفات خود را تقدیم آنها کنم تا اگر نیاز به اصلاح دارد، آن را اعمال کنیم که انشاءالله این کتاب در چاپ دوم، پرمحتواتر عرضه شود.
ج) اگر قصد چنین کاری دارید، باید با اعضا مکاتبه کنید. اگر آنها بخواهند، حتماً از شما مطالبه خواهند کرد. خوب نیست من به آنها بگویم این کار را انجام دهید.
س) من قبلاً این مسئله را خدمت دوستان روابط عمومی و آقای ترابی مطرح کردم. آنها گفتند شما یک درخواست بنویس، اگر حاج آقا تشخیص دادند، یک نسخه از کتاب را جهت مطالعه اعضا میفرستیم. لذا من الان این درخواست را نوشتم که تقدیم حضرتعالی نمایم.
ج) تشخیص من مهم نیست. شما باید خودتان نامهای به آنها بنویسید و در آن قید کنید اگر مایلید، یک نسخه از این کتاب را برایتان میفرستیم. چون ما تاکنون چنین موردی نداشتیم.
س) من پیشنهادی تحت عنوان «خدمات نمادین- فرهنگ ماندگار» را خدمت سرکار خانم فائزه هاشمی تقدیم کردم. انشاءالله خدمتتان داده باشند. با توجه به اینکه حضرتعالی به عنوان یکی از رجال سیاسی بلامنازع کشور محسوب میشوید، باید در این زمینه کار کرد.
ج) این کار بستگی به دفتر نشر معارف انقلاب یا اعضای خانواده دارد که همین الان دارد اینگونه میشود. این اتفاق دارد در همه جا میافتد.
س) البته در گذر به دموکراسی، مردم میبایست خیلی هوشیار باشند تا انقلابشان توسط استعمارگران مصادره نشود.
ج) البته آنهایی که دارند از مردم حمایت میکنند، قاعدتاً توقعات و مصالحی دارند. لذا حتماً سیستمی درست میکنند که به اینها وابسته باشند و تا مدتی نتوانند خودشان را از این وضع نجات دهند. الان اکثر آنها دارند به این وضع دچار میشوند. منتها همه اینها، یک دوره گذر است. چون کمکم نسلهای جوان، خودشان را از این حلقه بیرون میکشند.
به هر حال شما باید یک تحلیل سیاسی و فلسفه اجتماعی با مستندات محکم تاریخی ارائه دهید.
س) در حقیقت نظر شما این است الان پایان عمر دیکتاتورهای نظامی و حتی حزبی است؟
ج) به نظرم دیگر دنیا دیکتاتوری را نمیپذیرد. البته ممکن است حوادثی هم پیش بیاید. مثلاً وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، ما فکر میکردیم اکثر کشورهای اسلامی این راه را خواهند رفت. چون این راه، راه مردمی بود. ولی برای ما مشکلاتی به وجود آوردند، به جای اینکه مشوق باشیم، عبرتی برای دیگران شدیم. به گونهای که الان این کشورها میگویند ما نمیخواهیم راه ایران را برویم. البته اکثریت این کشورها، مسلمان هستند و ما در طی این سالها به آنها کمک زیادی میکردیم. اما چون الان برای آنها صرف نمیکنند، دارند این حرفها را میزنند.
س) در این رابطه، تحریمهایی علیه ایران هم نقش زیادی داشته.
ج) بله؛ نقش خیلی زیادی دارد. الان مشکلات زندگی و تبلیغات منفی، چهره ما را در دنیا منفی نشان میدهد. البته فکر میکنم وقتی اینها سرکار بیایند، گرفتار میشوند. ولی این موقعی است و حتماً به جاهای بهتری خواهند رسید. بنابراین شما باید مطالب خودتان را خیلی با دقت بنویسید.
س) البته در این رابطه، من یک پیشنهاد همکاری به سرکار خانم فائزه هاشمی دادم، اما هنوز پاسخی دریافت نکردم.
ج) فائزه نمیتواند برای شما مفید باشد. چون ایشان به قدری حساس هستند که کار شما را هم خراب میکند.
س) اگر ایشان موافقت نکردند، با آقای دکتر حمید صفوی کار را ادامه میدهیم.
ج) آنها چون در مجموعه سپاه، عقبهای دارند، میتوانند مفید فایده واقع شوند. اما حضور اشخاصی مثل فائزه، ممکن است برای شما مشکلساز شوند. چون از اسم اینها سوءاستفاده میکنند. مگر نه اینکه گفتید چون اسم چند نفر خاص در کتابتان است، از خرید آن منصرف شدند. ولی اگر این کتاب تبلیغ شود، آن وقت دیگران میخرند.
س) خیلی ممنون از اینکه وقت خودتان را در اختیارم قرار دادید.
ج) به هر حال من مقداری از کتاب و تیترهای آن را مطالعه کردم و تقریباً با تفکرات شما آگاه شدم. انشاءالله با واقع بینی بتوانید موفق شوید. البته فکر میکنم طرحهایی مثل خدمات نوین که به آن اشاره کردید، جواب نمیدهد. شما باید به مسائل واقعبینانه نگاه کنید. حیف است استعدادتان را به گونهای مصرف کنید که گرفتار دیگران شوید.
س) ما دوست داشتیم طرحی را ارائه کنیم که نماد ایرانی بودن باشد. مثلاً محمدرضا پهلوی با اینکه فرد مستبدی بود و خیانتهای زیادی به مردم و کشور کرد، اما وقتی بحث انرژی هستهای مطرح میشود، نیروگاه بوشهر را به نام ایشان میشناسند.
ج) به خاطر اینکه ما بد عمل کردیم.
س) حتی استادیوم یکصد هزار نفری آزادی را به نام محمدرضا میشناسند. من شرکتی داشتم که شکر خدا در دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، ورشکست و بعد هم منحل شد. الان صنعتکاران سنتی، همین صنعت نصف و نیمه را مدیون محمدرضا پهلوی میدانند. البته با درست یا نادرست بودن این نظر، کاری ندارم. ولی به هر حال اکثر آنها به این موضوع اعتقاد دارند.
بنابراین دوست داشتم یک طرح بزرگ و ملی را در کشور اجرا کنم که نماد جمهوری اسلامی باشد و مردم در سرتاسر دنیا به آن افتخار کنند.
ج) طرحهای خیلی زیادی وجود دارد.
س) بله. مثلاً برج میلاد که به عنوان نماد تهران مطرح میشود، هنوز نتوانسته جای برج آزادی را بگیرد.
ج) البته چیزهای زیادی وجود دارد که اگر درست عمل میکردند، میتوانست تمدنی را ایجاد کند که همه این طرحها جزو شاخ و برگهای آن بودند. مثلاً 60 هزار روستایی که در نهایت بدبختی بودند، الان عمدتاً صاحب آب، برق، تلفن و مدرسه شدند که اگر اشتغال نیز به آنها اضافه میشد، اصلاً تمدن کشور به این روستاها و خیلی جاهای دیگر متکی میشد.
اگر همه آبهای کشور مهار میشد، اگر کشاورزی مجهز به آبیاری قطرهای و مکانیزه میشد، اگر از معادن درست استخراج و استفاده میشد (ما هنوز هم داریم نفت خام میفروشیم. در حالی که میبایست نفت خام را به مواد ارزشمند تبدیل میکردیم که نکردیم)، ما از یک تمدن و جایگاه خاصی در دنیا برخوردار میشدیم.
به هر حال شما کارتان را ادامه دهید. اگر نظری داشتم، حتماً آن را به شما منعکس خواهم کرد.
س) مجدداً از وقتی که در اختیار بنده قرار گذاشتید، بینهایت سپاسگزارم.
ج) انشاءالله موفق باشید.