مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با خبرنگار روزنامه آبزرور پیرامون هواپیمای ربوده شده کویتی، وضعیت عراق پس از خاتمه جنگ ، حمایت دولت‌های عرب از عراق و سرنوشت‌تری ویت

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با خبرنگار روزنامه آبزرور پیرامون هواپیمای ربوده شده کویتی، وضعیت عراق پس از خاتمه جنگ ، حمایت دولت‌های عرب از عراق و سرنوشت‌تری ویت

  • شنبه ۲۰ فروردین ۱۳۶۷

 

س ـ ممکن است بفرمایید چرا ایران اجازه داد هواهپیمای کویتی ربوده شده مشهد را ترک کند؟

ج ـ چون هواپیما ربایان تهدید کرده بودند که هواپیما را منفجر می‌کنند و ما احساس کردیم آنها جدی هستند. کاری هم از دست ما ساخته نبود.

س ـ آیا بهتر نبود که اینها در ایران تحت کنترل باشند، چون ایران توانایی اعمال نفوذ بر آنها را در ایران بیشتر دارد؟

ج ـ ولی اگر هواپیما را منفجر می‌کردند، حادثه بدی اتفاق می‌افتاد.

س ـ آیا اینکه ایران اجازه داده است هواپیما ایران را ترک کند اثری بر روابط کویت و ایران نخواهد داشت؟ چون احساس می‌شود که آنها بسیار علاقه‌مند بوند که هواپیما در ایران بماند.

ج ـ بله، آنها علاقمند بودند، ولی هیچ گونه امتیازی را حاضر نبودند که بدهند، ما هم نمی‌خواستیم امتیازی را بر کویت تحمیل کنیم. تقریباً به بن‌بست رسیدیم، به علاوه در هواپیما غیر از افراد کویتی اشخاص دیگری هم بودند که اگر هواپیما منفجر می‌شد، آسیب می‌دیدند. شاید کویت برای آنان اهمیتی قائل نبود، ولی ما مایل نبودیم در ایران کسی آسییب ببیند.

س ـ آیا ایران به کویت پیشنهاد کرده که زندانیان کویتی را آزاد کند؟ اصولاً ایران از کویت چه چیزی خواسته است که انجام دهد؟

ج ـ ما پیشنهاد مشخصی نداشتیم، به نظر ما حتی اگر یک وعده‌ای هم کویتی‌ها می‌دادند، شاید بن بست شکسته می‌شد، ولی ما اصراری هم روی این نداشتیم، تنها به عنوان یک راه حل احتمالی گفتیم.

س ـ اینکه فرمودید قولی آنها بدهند که در آینده مورد بررسی قرار بگیرد منظور چیست؟

ج ـ به هر حال آنان قطع امید نکنند و به کلی امیدشان قطع نشود. از اینکه ممکن است در آینده به آزادی دوستان خود برسند به این صورت می‌شد مذاکره کنیم.

س ـ این یک تاکتیک برای مذاکره بود که شما به کویتی‌ها پیشنهاد می‌کردید؟

ج ـ بله، برای اینکه امید قطع نشود.

س ـ علاوه براین چیزهایی که ما می‌دانیم از جمله اینکه آنان عربی صحبت می‌کنند و شیعه کویتی هستند، جنابعالی چیز بیشتری در مورد آنان می‌دانید؟

ج ـ خیر، ما حتی نمی‌دانیم شیعه کویتی هم باشند، هنوز مأموران ما چیزی نگفته‌اند.

س ـ در یکی از روزنامه‌ها مطالبی از جنابعالی نقل شده بود که فرموده بودید این توطئه‌ای برای انحراف افکار از مسأله حلبچه است؟

ج ـ ما حدس می‌زنیم که چنین چیزی باشد، یقین نداریم، ولی این حادثه می‌توانست حلبچه را تحت‌الشعاع قرار دهد.

س ـ اگر هواپیماربایان تقاضای پناهندگی سیاسی می‌کردند، ایران می‌پذیرفت یا اصولاً چیزی برای ایران مطرح بود؟

ج ـ بعید بود آنان تقاضای پناهندگی بکنند، چون آنان متهم هستند. اگر این طور باشد باید محاکمه شوند.

س ـ بنابراین من این طور نتیجه می‌گیرم که تحت هیچ شرایط ایران پناهندگی سیاسی به آنان نمی‌داده است، علت اینکه این را می‌گویم این است که در روابط سیاسی ده سال اخیر، آمریکا همواره تلاش کرده است ایران را به عنوان یک کشور تروریست معرفی کند و ما می‌دانیم که چنین نیست.

ج ـ ما خودمان بیشتر از همه کشورها از تروریست رنج می‌بریم. ما خیلی از سران انقلابمان را در اعمال تروریستی از دست داده‌ایم. در حال حاضر ما چهار گروگان در لبنان داریم. هواپیماهای زیادی از ما برده‌اند، طبیعی است که ما بیشتر از دیگران با تروریسم مخالفیم. فرقی که ما با دیگران داریم، این است که ما حرفمان را صریح می‌زنیم و ریاکاری نمی‌کنیم. مثلاً وقتی که می‌بینیم آشکارا به حقوق مردم فلسطین یا مردم جنوب لبنان تعرض می‌شود و آنها به شکلی از خودشان دفاع می‌کنند ما حاضر نیستیم آنان را محکوم کنیم. ولی دیگران تحت عنوان تروریسم، آنان را محکوم می‌کنند. آمریکا خیلی ساده به مردم فلسطین تروریست می‌گوید، روس‌ها هم خیلی آسان به مردم افغانستان تروریست می‌گویند.

س ـ هشت سال است که جنگ ادامه داشته، آیا گمان می‌کنید امکان بخشیدن صدام وجود داشته باشد؟

ج ـ فکر نمی‌کنم، چون ما به خودمان این حق را نمی‌دهیم. انقلاب ما یک انقلاب عمیق فرهنگی اسلامی است که به ما اجازه صرف نظر کردن از ارزش‌های اصیل خود را نمی‌دهد. حزب بعث عراق آن قدر جنایت کار است که شما تنها گوشه‌ای از جنایات آنان را در حلبچه دیده‌اید. چه طور یک انقلاب به خودش حق می‌دهد که این گونه آدم‌ها را عفو کند.

س ـ رها شدن از دست صدام لزوماً به معنی تغییر سیستم در عراق نیست. صدام فقط رهبر یک گروه است. چه تضمینی وجود دارد که اگر صدام برود این گروهی که مرتکب این همه جنایت در عراق شده‌اند با او خواهند رفت؟

ج ـ اولاً که ما بیشتر روی حزب بعث تکیه داریم. بیشتر می‌گوییم که آن حزب باید حذف بشود. ما فکر می‌کنیم با رفتن صدام حزب بعث به دلیل وابستگی به صدام نمی‌تواند ادامه زندگی بدهد. یعنی مثل زمان شاه در ایران است. یا مثلاً وقتی که هیتلر را مجازات کردند، همه مردم آلمان را که مجازات نکردند، عده‌ای از سران جنگ افروز نازی را مجازات کردند.

س ـ آیا بعد از آنکه این جنگ را به پایان رساندید تصمیم دارید عراق را به صورت شمالی و جنوبی و یا شرقی وغربی تقسیم کنید؟

ج ـ نه، ما مایلیم وحدت ارضی عراق حفظ شود و عراق به همین صورت باقی بماند.

س ـ بسیاری از مردم غرب وقتی می‌شنوند که ایران می‌گوید صدام باید برود چنین برداشت می‌کنند که ایران می‌خواهد رژیم عراق برود و رژیمی در عراق روی کار بیاید که نمونه‌ای از ایران باشد، اگر چنین بشود همین سرنوشت برای دیگر کشورهای منطقه به وجود نخواهد آمد؟

ج ـ ما هر چه که مردم عراق بخواهند، می‌خواهیم.

س ـ فرض کنیم که فردا جنگ تمام بشود و صلح برقرار گردد و غرامت نیز به ایران پرداخت شود و ایران از وضعیت خوشنود باشد ولی در همان زمان اگر یک حکومت کمونیست در عراق به قدرت برسد، آیا ایران برقراری یک حکومت کمونیست را در مرز غربی خود تحمل می‌کند؟

ج ـ اگر فرض این بود که مردم عراق رژیم کمونیستی می‌خواهند این سئوال به جا بود، ولی ما می‌دانیم که مردم عراق همه کمونیست نیستند. عراق تعداد کمی کمونیست دارد. اگر ما می‌دانستیم با سقوط صدام کمونیسم در عراق روی کار می‌آید، این مقدار پافشاری نمی‌کردیم.

س ـ خیلی‌ها می‌ترسند که انقلاب ایران گسترش پیدا کند و حکومت‌هایی مثل کویت یا عربستان سرنگون شوند، جنابعالی چه نظری دارید؟

ج ـ ما فکر می‌کنیم اگر عربستان و کویت سرنوشت خود را از عراق جدا کنند چنین اتفاقی نمی‌افتد، دلیلی هم ندارد که چنین بشود، ولی اگر آنان بخواهند تا به آخر با عراق باشند وقتی که عراق سقوط کند برای آنان هم خیلی مشکل خواهد بود. ما همیشه به آنان گفته‌ایم حاضریم روابط خود را با آنان حسنه نگه داریم.

س ـ بمباران شیمیایی حلبچه چه تأثیری در مذاکره با صدام خواهد گذاشت؟

ج ـ ما هیچ وقت آماده نبوده‌ایم که با صدام مذاکره کنیم. طبعاً این جنایت نشان داد که مردم عراق با صدام نیستند، بیشتر با ما هستند. این فاجعه ما را جدی‌تر کرد که برای نجات مردم عراق بیشتر سرمایه‌گذاری کنیم.

س ـ برای هنگامی که جنگ تمام می‌شود چه فکری برای سرنوشت صدام کرده‌اید، مثلاً یک دادگاه بین‌المللی شبیه آن چیزی که در مورد نازی‌ها عمل کرد، تشکیل خواهد شد؟

ج ـ به هر حال نوعی از محکمه باید باشد. می‌تواند بین‌المللی باشد، دادگاه اسلامی باشد، می‌تواند یک محکمه داوری توافق شده زیر نظر سازمان ملل باشد. یک نوع داوری که شکل آن را تعیین نکرده‌ایم، ما هم رأی آن داوری را هر چه باشد می‌پذیریم.

س ـ گویا این اولین بار است که بعد از جنگ جهانی دوم چنین دادگاهی مورد توجه قرار می‌گیرد؟

ج ـ ما هنوز روی جزئیات دادگاه فکر نکرده‌ایم. ما یک طرف  قضیه هستیم. باید هر دو طرف باشند.

س ـ بعضی از دولت‌های عرب از عراق حمایت می‌کنند. من البته اطلاعاتی که در اختیار جنابعالی هست ندارم، ولی برداشتم این است که بعضی از دولت‌های عرب، منجمله سعودی تلاش کرده‌اند که مخفیانه و جداگانه با ایران روابطی داشته باشند در این مورد چه می‌فرمایید؟

ج ـ مواردی در گذشته بوده است.

س ـ من نمی‌خواهم به این گونه تماس‌هایی که ایران با آنان داشته است لطمه‌ای بزنم، ولی امکان دارد بپرسم در چه سطحی و با چه کشورهایی بوده است؟

ج ـ مذاکرات در مورد آینده عراق و روابط ایران با آنان در سطوح مختلف و با واسطه و بدون واسطه انجام می‌شده است، ولی هنوز به نتیجه قطعی نرسیده است.

س ـ من در چند سال گذشته شنیدم که دولت سعودی پیشنهاد 40 میلیارد دلار برای خاتمه جنگ پیشنهاد کرده بود، چرا ایران نپذیرفت؟

ج ـ این مطلب صحیح نیست.

س ـ آیان تاکنون دولت سعودی مذاکراتی با دولت شما داشته است، بدون آنکه دولت عراق مطلع باشد؟

ج ـ مذاکره کرده‌اند و اینکه عراق مطلع باشد، من اطلاعی ندارم.

س ـ به نظر شما طبق حقوق بین‌الملل می‌توان به کشتی‌های بی طرف در خلیج فارس حمله کرد؟

ج ـ هیچ جا نمی‌شود حمله کرد.

س ـ ولی می‌بینیم که کشتی‌های کره‌ای و ژاپنی مورد حمله قرار می‌گیرند و فرض براین است که از طرف ایران مورد حمله واقع می‌شوند.

ج ـ این فرض را چه کسی گذاشته است؟ ما هنوز مسئولیت زدن هیچ کشتی را نمی‌پذیریم. آنچه در خلیج فارس اتفاق می‌افتد این است که عربستان و کویت به عنوان حامیان عراق، شریک در جنگ تلقی می‌شوند و ممکن است به کشتی‌هایی که حامل نفت آنان باشد حمله بشود. شما اطلاع دارید که روزانه حدود سیصد هزار بشکه نفت منطقه بی طرف را عربستان و کویت به عراق می‌دهند و از این بندرها برای عراق اسلحه وارد می‌شود و پول‌های آنان نیز احیاناً پرداخت می‌شود.

س ـ به غیر از کشتی‌های سعودی و کویتی آیا سیاست ایران این است که به هیچ کشتی حمله نکند؟

ج ـ بله .

س ـ همه در دنیا می‌دانند که جنابعالی شخص مهمی هستید، چند ماه پیش شنیدم که آقای خامنه‌ای گفتند که جنابعالی بهترین نامزد برای پست ریاست جمهوری هستید.

ج ـ ما آماده‌ایم که در هر کاری از کارهای کشور که به ما نیاز باشد خدمت کنیم. برای ما فرقی نمی‌کند.

س ـ من در نوامبر سال گذشته اسقف اعظم کانتربری را در لبنان دیدم و ایشان گفتند که نامه‌ای برای جنابعالی نوشته‌اند و قبل از آن هم جنابعالی نامه‌ای برای ایشان نوشته‌اید. می‌خواهم بپرسم که در این مورد چه اطلاعاتی بدست آوردید؟

ج ـ ماجرا این بود که در مصاحبه‌ای من گفته بودم که ما مایلیم برای آزادی آقای‌تری ویت کمکی بکنیم. بلافاصله اقای اسقف به ما اطلاع داد که ما هم حاضریم برای گروگان‌های شما در لبنان کمک بکنیم. من گفتم، هر وقت ایشان کمک کردند، ما هم متقابلاً کمک خواهیم کرد. مدت‌ها صبر کردیم یک وقت نامه‌ای از ایشان رسید که ایشان کاری نتوانسته‌اند بکنند. طبعاً ما هم وارد کاری نشدیم. البته من این را قبول ندارم. انگلستان می‌تواند حداقل با نفوذی که بر فالانژهای لبنان دارد و خود آقای اسقف با نفوذی که در مسیحی‌ها دارد، می‌تواند اطلاعی از سرنوشت گروگان‌ها به ما بدهد. من نمی‌گویم آنان را آزاد بکنند، ولی اطلاع بدهند. اما هیچ اطلاعی به ما ندادند. من همین حالا هم اعلام می‌کنم، مایل هستم آنان یک اقدامی بکنند، اطلاعی به ما بدهند، ما هم کمک بکنیم. برویم دنبال مسأله‌تری ویت و سایر گروگان‌ها. هر یک از این کشورها، فرانسه، آلمان، انگلستان، آمریکا در این جریان به ما کمک بکنند ما متقابلاً به آن کشور کمک خواهیم کرد.

س ـ آیا شما از سرنوشت‌تری ویت اطلاعی دارید؟

ج ـ من اصلاً در این مورد اقدامی نکرده‌ام. واقعاً هم چیزی نمی‌دانم.

س ـ اگر به طور مثال نامه‌ای از اسقف برسد یا دولت بریتانیا ادعا بکند که کاری کرده و اطلاعاتی به دست آورده، این کافی خواهد بود برای اینکه جنابعالی اقدامی بکنید؟

ج ـ در همان حدی که آنان کار بکنند، ما هم کار می‌کنیم.