مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با خبرنگاران و سردبیران و مسئولان روزنامه قدس

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با خبرنگاران و سردبیران و مسئولان روزنامه قدس

پیرامون: مجمع تشخیص مصلحت نظام و وظایف آن ولایت فقیه و قانون اساسی •اسلام و فرهنگ اعتدال مسائل اقتصادی و دوران سازندگی فلسطین صحنه ظلم و نماد مظلومین نقش شهید هاشمی‌نژاد در انقلاب •استان خراسان و طرح‌های سازندگی

  • مشهد,مجمع تشخیص مصلحت نظام,تالار آیینه – آستان قدس رضوی – مشهد
  • چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۷۶

 

س- مناسب است اولین سؤال را درباره مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح کنیم، این مجمع کار خودش را به شکل جدیدی شروع کرد و جناب‌عالی به عنوان رئیس مجمع انتخاب شدید. اصولاً چه ضرورت‌هایی باعث گردید که مقام معظم رهبری دست به این اقدام زدند. اصولاً مجمع تشخیص مصلحت نظام در مجموعه ساختار نظام با توجه به قانون اساسی در آینده چه جایگاهی را مخصوصاً در ارتباط با قوای سه‌گانه خواهد داشت به نحوی که تفکیک قوا حفظ بشود و مسئله تداخل در کار هم پیش نیاید؟

ج- بسم الله الرحمن الرحیم. حتماً می‌دانید که مجمع تشخیص مصلحت نظام قبلاً در قانون اساسی نبود. ما در عمل، در زمان امام برخورد کردیم به بن‌بست‌هایی که راه‌حل نداشت.

مثلاً همین اختلاف بین شورای نگهبان و مجلس، من آن موقع در مجلس بودم، بارها می‌شد مصوبه‌ای داشتیم، شورای نگهبان قبول نمی‌کرد. در نظام‌های دیگر همه جا برای این‌گونه موارد راه حل دارند، یک ارگان بالاتری یا مساوی یا جای دیگری هست که آنها راحل می‌کند. در قانون اساسی ما این نقص بود. آن موقع امام از اختیارات خودشان استفاده کردند و یک چیزی به این نام تشکیل دادند. عمده کار ما هم آن موقع یکی حل همین اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان بود و یکی هم مواردی که معلوم بود اگر به مجلس برود به خاطر قانون اساسی به بعضی فتاوای شرعی به جایی نمی‌رسد. مثل همین موضوع مواد مخدر، می‌خواستند سخت‌گیری کنند. اما با معیارهای موجود، قانون نیرومندی نمی‌شد وضع کرد. این قبیل موارد را مجمع تشخیص مصلحت نظام که همه اعضایشان را هم امام تعیین می‌کردند، انجام می‌داد. بعد که قانون اساسی را اصلاح کردیم این را وارد قانون اساسی کردیم. با تجربه‌هایی هم که داشتیم یک چیزهایی هم به وظایف و اختیارات مجمع اضافه شد. آن موقع رئیس مجمع آیت‌الله خامنه‌ای، ریاست جمهوری آن زمان و رهبر فعلی انقلاب بودند. من هم جزو اعضا بودم. یکی از موارد که اضافه کردیم این بود که آنچه در قانون اساسی مشکل است و اجرای آن مشخص نباشد، سیاست‌های کلی را رهبری تعیین بکند و سپس با مجمع تشخیص مصلحت نظام مشورت کند. الان جزو قانون اساسی است.

در این مدت فاصله اصلاح قانون اساسی تا سال قبل، رهبری سیاست‌های کلی را با مشورت‌های دیگری که داشتند - با مشاورین خاص خودشان- بررسی می‌کردند، بعد اعلام می‌کردند. البته یا در موردی تفکرشان را اعلام می‌کردند با اینکه برای اجرای برنامه می‌دادند. همان‌طور که این نظرات برای برنامه دوم ارائه شد. ایشان مایل بودند این کار را باید به مجمع تشخیص مصلحت نظام بیاورند. ترکیب آن زمان مجمع را هم برای مشورت کافی نمی‌دانستند و چون قانون اساسی تعیین اعضای شورای مصلحت را در اختیار رهبری گذاشته، ایشان اعضای جدید را اضافه کردند. از این به بعد شکل اجرای قانون اساسی به خود گرفت که تا حالا نبود. مجمع که به وجود آمد، ایشان سیاست‌های کلی را اول مشورت می‌کنند. البته مشورت است، مصوّبات مجمع الزامی نیست. رهبری می‌توانند قبول کنند، می‌توانند قبول نکنند. اگر قبول کردند و اعلام کردند آن وقت برای قوای دیگر الزامی می‌شود. اینجا می‌فهمیم که برای مجمع تشخیص مصلحت، در شرایط اخیر چیز تازه‌ای پیش نیامده است. نه اختیار تازه‌ای هست و نه وظیفه تازه‌ای. این وظیفه‌ای است که در قانون اساسی بوده و اختیاری که رهبری داشته‌اند و حالا تازه شروع به اجرا شده است. مسئله تداخلی هم در کار نیست، چون بقیه وظایف مجمع که قبلاً هم بود، ما عمل می‌کردیم، مثلاً همین رفع اختلافات مجلس و شورای نگهبان. الان بیش از ده سال است که دارد عمل می‌شود. یا معضلاتی که در کشور به وجود می‌آمد و نمی‌شد از طریق مجلس یا دولت حل بشود، به مجمع تشخیص می‌آمد. این هم الان مثل گذشته عمل می‌شود. مشکل جدید هم این است که با حالت مشورتی شکل بگیرد و خوب این یک کار مهمی است که تا به حال جایش خالی بود. بالاخره سیاست‌های کلی باید بررسی می‌شد. خیلی اهمیت دارد در یک نظامی، آن هم نظام اسلامی، باید نیروهای صالحی باشند که مسائل اساسی را بررسی کنند و نظر بدهند و رهبری هم بتوانند با خیال راحت اعلام کنند.

قسمت دوم سؤال که، آیا تداخلی با دستگاه‌ها به وجود نمی‌آید؟ نه. چون ما هیچ دخالتی نمی‌کنیم. حتی اگر ما نظر هم ندهیم، رهبری سیاست‌های کلی را اعلام می‌کنند. حالا اینجا مسائل پخته می‌شود و بررسی می‌شود، آن وقت نظرشان را اعلام می‌کنند. ما مستقیماً با هیچ قوه‌ای در سیاست‌ها ارتباط اجرایی نداریم که به یک قوه‌ای بگوییم شما عمل کنید یا نکنید. آن‌ها خودشان از رهبری سیاستشان را می‌گیرند.

س- اگر اجازه بفرمایید بحث مجمع را تکمیل بکنیم. جناب‌عالی بهتر واقف هستید مدتی است که رسانه‌های خارجی و برخی از رسانه‌های داخلی نوک تیز حمله خود را به سمت مجمع تشخیص مصلحت برده‌اند و سعی می‌کنند که هم به دلیل شخصیت جناب‌عالی و هم به دلایلی دیگر مطرح کنند که این تشکیلات (مجمع تشخیص مصلحت نظام) دولت جدید را از محوریت و از متن خارج می‌کند و حتی موضوع انتقال مرکز مطالعات استراتژیک به مجمع تشخیص مصلحت نیز مورد سؤال قرار گرفت. به نظر شما انگیزه این صحبت‌ها ناشی از چه مسایلی است؟

ج- داخلی‌ها یقیناً می‌دانند که مجمع یک نهاد تازه‌ای نیست. مثلاً وقتی رهبری سیاست‌های کلی را موقع ترسیم برنامه دوم اعلام کردند، چطور آن موقع هیچ کس چیزی نگفت که این که دخالت در کار دولت است یا مجلس؟ البته جایش هم نبود بگویند، چرا که قانون اساسی این حق را به رهبری داده است. این‌ها خودشان هم می‌دانند که مجمع اینجا هیچ نقشی جز اینکه مشورت بدهد، ندارد. این مشاوره را می‌تواند مثلاً دانشگاه بدهد، یا افراد متفرقه جمع شوند و فردی مشورت کنند، این نقش خاصی ندارد. به نظر من اینها شیطنت است. همان چیزی است که من اخیراً هم گفتم، احساس کلی‌تر از این باید داشته باشیم. آن‌ها می‌خواهند بیشتر بر محدود کردن اختیارات رهبری فکر کنند. هدف آنجاست. مستقیماً نمی‌گویند، از این طریق حرف می‌زنند. لذا وجود من هم در مجمع اتفاقاً کمک می‌کند، چون یک مسئول اجرایی بودم و واقعیت‌های اجرایی را می‌دانم، مشکلات دولت را درک می‌کنم و می‌دانم که باید دولت را تقویت کرد. بالاخره همه مسئولیت‌های کشور به عهده دولت است و باید جوابگو باشد.

در حالی که ابزار لازم را به اندازه قوای دیگر شاید نداشته باشد و لذا من فکر می‌کنم که باید دولت را تقویت کرد و اگر من جایی باشم حتماً افکار آنها نسبت به قدرت دولت تعدیل می‌شود. منتها من روحیه‌ای دارم که در مجلس هم که بودم به عنوان رئیس قوه مقننه به گونه‌ای عمل می‌کردم قدری از فشار نمایندگان به دولت کم کنم. بحث بودجه که می‌شد یا بحث‌های کابینه، من به عنوان آخرین فرد وقت می‌گرفتم و مشکلات را جواب می‌دادم. این‌ها روحیه من را می‌دانند و من فکر می‌کنم در بعد داخلی این جوری است. خارجی‌ها بعضی‌هایشان نمی‌دانند یعنی یک چیزهایی شنیده‌اند، اسم ما را شنیده‌اند و آدم خیال می‌کند مطلع هستند، ولی واقعاً در خیلی جاها بی‌اطلاع هستند. آن‌هایی هم که می‌دانند، همین شیطنت را دارند و می‌خواهند به نحوی اشاره کنند که مثلاً قدرت رهبری بیش از حد لازم است. قطعاً شیوه‌ای که الان به وجود آمده به نفع قوه اجرایی است. یعنی قوه اجرایی الان با مجموعه کارشناسی که تعدادی از وزرا در ترکیب اعضای مجمع هستند، سیاست‌های کلی را دریافت می‌کنند که این سابقه نداشته است.

س- جناب‌عالی در دیداری که با وعاظ داشتید به یک نکته مهم در باب ولایت فقیه اشاره کردید و فرمودید: «دفاع کردن از ولایت فقیه خود نوعی ضربه زدن به ولایت فقیه است.» به نظر می‌رسد که این بحث باید بیشتر شکافته شود. مخصوصاً در جامعه فرهنگی و در میان قشر روشنفکر دینی ما و همین‌طور آقایان روحانیون و علما، اگر ممکن است در این زمینه توضیح دهید.

ج- من نظرم این بود که بعضی‌ها فرض را بر این می‌گیرند که مردم در مقابل ولایت فقیه چه نقش دارند؟ این را فرض می‌گیرند و آن وقت می‌گویند. این طرف مردم و آن طرف ولایت فقیه.

این یک مقایسه بدی است و اساساً این‌طور دفاع کردن درست نیست. اینکه بعضی می‌گویند ولی فقیه هر چه گفت باید اطاعت بکنند خواه مردم رأی بدهند یا ندهند، این‌ها می‌خواهند از ولایت فقیه دفاع کنند، ولی این دفاع خیلی بدی است. اصلاً نظام ما این نیست. آن‌ها از نظام، براساس نظر خودشان و تصوری که از ولایت فقیه دارند می‌خواهند دفاع کنند، ولی خوب است بیایند از واقعیت موجود دفاع کنند. حالا واقعیت موجود چیست؟ مگر ولایت فقیه چیزی است در مقابل آرای مردم؟! من گفتم این مقایسه را نکنید و کسانی که می‌خواهند دفاع بکنند به این وادی نروند. چرا که دشمن مجال می‌یابد که بگوید مثلاً حکومت دموکراسی در مقابل حکومت ولایی! واقعیت موجود این است که انتخابات دو مرحله‌ای است. یعنی اول مردم خبرگان رهبری را با آرای آزاد انتخاب می‌کنند. مثل انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، مردم هرکس را ه می‌خواهند انتخاب می‌کنند و همه کسانی هم که صلاحیت دارند کاندید می‌شوند. با مجلس چه فرقی دارد؟ چطور اینجا دموکراتیک است اما وقتی که انتخابات خبرگان برگزار می‌شود غیردمکراتیک؟! البته یکسری تخصص‌هایی در اینجا شرط است که در خیلی از انتخابات وجود ندارد. بالاخره اینجا سن و تحصیل و چیزهای دیگر مطرح است و یکسری شرایط عمومی تا آنهایی که صلاحیت قانونی دارند انتخاب شوند. آن‌ها هم کاملاً دمکراتیک و آزادانه ولی فقیه را انتخاب می‌کنند یا عزل می‌کنند. براساس اختیاراتی که طبق قانون اساسی دارند در بسیاری از کشورهای دنیا انتخابات دو مرحله‌ای دارند و کاملاً هم زاد. رئیس جمهور هند الان چطور انتخاب می‌شود؟ در پاکستان مردم پارلمان را انتخاب می‌کنند، بعد نخست وزیر و رئیس جمهور و همگی از آنجا تعیین می‌شوند. اختیاراتی هم دارند، تصمیماتی هم می‌گیرند، فرماندهی کل قوا را هم دارند، بحث بر سر این چیزها نیست. ما واقعاً نظاممان، نظام ولایی فعلی ما، نظام آزادی است و مطابق با دموکراسی. ما نباید میدان بدهیم که دشمن اینها را با هم مقایسه بکند و در ذهن افراد کم اطلاع بیندازد که یا رأی مردم یا رأی رهبر! در نظام ما اصلاً رأی رهبری یعنی رأی مردم. من فکر می‌کنم اگر رسانه‌ها این وظیفه خود را خوب انجام بدهند و برای آن کسانی که کم‌اطلاع هستند این سیستم را باز کنند با بقیه سیستم‌های دنیا که انتخاباتشان دو مرحله‌ای است در این بعد، دیگر جایی برای این سفسطه‌ها نمی‌ماند.

س- دیدگاه‌های متفاوتی در مورد مسائل فرهنگی وجود دارد. دیدگاهی معتقد است که یک سیستم کنترل و نظارت بر فعالیت‌های فرهنگی حاکم باشد و نوعی ضابطه‌مندی بر آن مرتب شود. دیدگاه دوم هم بیشتر به آزادی مجامع فرهنگی توجه داشته و نوعی تسامح و تساهل را مجاز می‌داند. جناب‌عالی ادامه روند فعالیت‌های فرهنگی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ج- من همچنان که زندگی، کارها، کتاب‌ها و افکارم نشان می‌دهد، اعتدال در مسائل فرهنگی را قبول دارم و این تفکر ریشه در برداشت من از اخلاق اسلامی دارد. چرا که اصولاً، فرهنگ تبلور اخلاق است. علم اخلاق ما اگر روزی مدّون بشود و اخلاق اسلامی متناسب با زمان تدوین گردد و کتاب‌هایی که از قدیم داشته‌ایم از غزالی گرفته تا کتاب‌های اخیری که درباره اخلاق می‌نویسند، این‌ها همه یک نظام پیدا کند، به طوری که کارشناسان روز بتوانند بفهمند و افکار خودمان را بتوانیم تدوین و روشن کنیم به شکلی که نظارت قابل دفاعی به عنوان حجت برای مردم تبیین نماییم. آن وقت می‌توانیم بگوییم فرهنگمان هم بر یک پایه متولی‌داری شکل گرفته است و در آن شرایط مردم اخلاقشان را با آن اصول مدون مورد اتکا تنظیم می‌کنند و فرهنگ هم براساس آن در جامعه به تدریج و نسل به نسل شکل می‌گیرد. آن روز می‌توان از فرهنگ اسلامی صحبت کرد.

الان وقتی می‌گوییم فرهنگ اسلامی، همین افراط و تفریطی است که شما می‌گویید. یعنی یک عده می‌گویند: همه چیزی را کنترل بکنیم و هرکس نفس هم می‌کشد، باید تحت کنترل باشد. یک عده هم می‌گویند چه کار به مردم داریم؟ لیبرالیزم کامل باید حاکم شود. اما براساس آشنایی که من با اسلام و اخلاق اسلامی دارم، می‌دانم که این‌طور نیست. البته اسلام اصل را بر آزادی می‌گذارد و «لااکراه فی‌الدین» یک اصل بسیار معتبری است.

راه اول اسلام این است که انسان‌ها تربیت بشوند و خودشان خوب باشند. اعمال قدرت و کنترل را هم همیشه لازم می‌داند حتی در یک جامعه مطلوب هم که افراد عمدتاً تربیت شده و افرادی متعالی باشند، باز مواردی پیش می‌آید که باید کنترل شود. وقتی قرآن کریم و اسناد مذهبی را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم در هر مرحله و در همه زمان‌ها باید یک نظارت و کنترلی بر جامعه باشد چرا که به هر حال آدمهای شرور و خارج از اعتدال همیشه پیدا می‌شوند. پس ما اصل را باید بر این بگذاریم که انسان‌ها آزاد و خوب و با انتخاب، راه درستی بروند و البته مواظب شرارت‌ها هم باشیم.

در شرایطی که با چنین وضعیتی هنوز فاصله داریم طبعاً به اندازه این فاصله ما، مراقبت‌ها و نظارت‌ها مقداری اضافه خواهد شد، ولی به هر حال اصل را نباید فراموش بکنیم. نه باید به منطق، افراطی‌های کنترل چی تسلیم شد و نه به منطق بی‌بندوباری‌های بی‌حساب، بلکه ما به عنوان نظام باید دلمان برای رشد و تعالی بچه‌ها و مخصوصاً جوان‌هایمان بسوزد و آنها را در یک مسیر درست هدایت کنیم و در عین حال نباید اجازه دهیم که آزادمنشی و آزادگی آنها مخدوش بشود. سیاست خفقان و دیکتاتوری و زور سازنده نیست، بلکه کوبنده است، ما سرکوب غرایض را نباید تجویز کنیم، کنترل غرایض را باید تجویز بکنیم. مهار به معنای هدایت غرایض. بسیاری از این چیزهایی که الان بعضی‌ها نمی‌خواهند، جزو خواسته‌های طبیعی انسان است که خداوند در وجود انسان قرار داده و سرکوب آن هم ضرر دارد. البته این یک بحث بسیار جدّی روانشناسی، اجتماعی و جامعه‌شناسی است که باید در جای خودش بیشتر بررسی شود.

س- تصویری که ما از نسل جوان، به ویژه اخیراً در ذهن داریم، این است که جوان معتقد به یکسری آزادی‌هایی است که قید و بند را قابل قبول نمی‌داند. برای توجیه این قضیه به نسل جوان و تفهیم این مطلب که بالاخره باید چنین مکانیسم‌هایی حداقل برای کنترل وجود داشته باشد، چه باید کرد؟

ج- کار سختی نیست. جوانان ما باهوش هستند. معلم‌ها، اساتید و رسانه‌ها خیلی راحت می‌توانند آنها را قانع کنند. جوان به همان اندازه که آزادمنش و از قید و بند متنفر می‌باشد، منطقی و استدلالی هم هست. می‌شود آنها را قانع کرد. ولی وقتی که احساس زور بکند، مقاومت می‌کند.

س- جناب آقای هاشمی، دوران هشت سال دفاع مقدس پایان یافت و بعد از آن جناب‌عالی کاری را شروع کردید که مشکلات زیادی در پیش‌رو دشت. خرابی‌های زمان جنگ، وضعیت نامطلوب اقتصادی و بسیاری از کارها در دوران هشت ساله مسئولیت جناب‌عالی شکل گرفت و تقریباً این مسائل و مشکلات حل شد، با این وجود می‌بینیم رشد اقتصادی ما تقریباً نزدیک به 5 یا 5/5 درصد در طی این مدت بوده است، در حالی که ایران کشور بزرگی است، امکانات بالقوه، منابع طبیعی و انرژی فراوانی دارد، که واقعاً کشورهای دیگر آرزوی آن را دارند. به نظر شما با توجه به سابقه تمدن، فرهنگ و امکانات چرا آن رشدی را که مثلاً کشورهای آسیای شرقی دارند ما نداشته‌ایم؟

ج- اولاً که رشد اقتصادی ما همین 5 درصد در یک مدت هشت سال متوالی که البته از 12 درصد شروع شد و حالا 17 تا 5/17 درصد است، این رشد کاملاً خوبی است و نشان می‌دهد حرکت اقتصاد ما ساختاری است و زیر بار فشارهای دیگران رشد می‌کند. نباید ناراضی بود و تصور شود که الان رشد اقتصادی خوب نیست. ولی عواملی هست که اگر آدم بخواهد رشد سریع‌تری داشته باشد، می‌شود به کار گرفت. ما به کار گرفتیم و سال‌های اول، همان رشدهای 12، 10 و 9 درصد را محقق کردیم و آن این بود که سرمایه را اجازه بدهیم از خارج وارد کشور بشود و به سرمایه‌های موجود اضافه شود یکی از فواید این کار فعال کردن ظرفیت‌های موجود بود. البته کشورهایی که در آن رشدی می‌بینید، عموماً این‌طوری هستند که دروازه‌هایشان را باز کردند و سرمایه‌های خارجی را آوردند و بالاخره این رشد یک اشکالاتی هم آنجاها دارد مثلاً در مقابل آن سرمایه، مقادیر زیاد سودها دوباره به خارج برمی‌گردد. رشد نشان می‌دهد اما، آن شرکت‌های خارجی سرمایه‌هایی را که آوردند، دوباره به صورت سود برمی‌گردانند. آن وقت مشکلاتی پیش می‌آید. من مشخصاً ژاپن را مثال می‌زنم. می‌بینیم چه مقدار سرمایه‌های آمریکا اکنون این کشور را می‌گرداند.

به خصوص در گذشته، در مالزی هم سیستم بازار آزادی که درست کردند و مناطق آزادی که گذاشتند به سرعت پول می‌آید و دوباره برمی‌گردد. این‌ها جزو آن عوامل مؤثری است که ما سال‌های اول درست این کار را می‌فهمیدیم که داریم چه کار می‌کنیم. پول زیادی را در برنامه گنجاندیم و از مجلس اجازه گرفتیم که در طول برنامه 135 تا 136 میلیارد دلار هزینه کنیم. البته این بودجه از بودجه داخلی کشور نبود، بلکه اجازه داده بودند که از منابع خارجی استفاده کنیم. این کار شد و آن تحول بزرگ، در وضع کشور به وجود آمد. البته در مقطعی به خاطر شرایطی که بعضی‌ها به وجود آوردند، فشارهایی به دولت وارد شد و دولت ترجیح داد این حرکت را کمی محدود بکند. از آن سال به بعد با دلارهایی که تحصیل می‌کنیم به جای اینکه آنها را در اقتصادمان به کار بگیریم، بدهی‌ها را می‌پردازیم. تا جایی که اطلاع دارم، آخرین بدهی ما کمتر از 20 میلیارد دلار است و اندوخته ما هم بیش از 11 میلیارد دلار می‌باشد، لذا بدهی ما حدود 8 میلیارد است که آن هم به طور عادی در داد و ستدها باید باشد. در حالی که اگر ما می‌خواستیم طبق برنامه اول و با همان آهنگ عمل کنیم و در آن صورت الان همین رشد را داشتیم و سریع‌تر هم می‌شد.

نکته دیگری که خیلی مهم است و ممکن است با درنظر گرفتن آن آهنگ کار کند به چشم بیاید این است که مقدار زیادی از این پول‌ها را در سرمایه‌گذاری‌های دراز مدت و سنگین جذب می‌کنیم که نتیجه و رشد آن طی چند سال آینده مشخص می‌شود. مثلاً در آلومینای جاجرم و گرمیته طی سال‌ها حدود 100 میلیون دلار سرمایه‌گذاری شده است، اما محصول آن از سال آینده وارد بازار می‌شود. یا در مورد کاغذ مازندران که مبالغی در همین حدود سرمایه‌گذاری شده و تازه تولیدش را شروع کرده است. یا فولاد آلیاژی که از هشت سال پیش حدود 700 میلیون دلار در آن سرمایه‌گذاری کرده‌ایم به تازگی بهره‌گیری از آن آغاز شده است، پالایشگاهی مثل بندرعباس که در آن 8 سال سرمایه‌گذاری شده، اکنون باید جواب بدهد، متروی تهران با آن عظمتش و بسیاری از طرح‌های بزرگ از این قبیل وجود دارد که در آن پول خرج شده و زمانی که به تولید و بهره‌برداری برسند، رشد تولید ناخالص را بالا خواهند برد. ولی با همین شرایطی که ما از چهار، پنج سال پیش استفاده از سرمایه‌های خارجی را کم کرده و با همین سرمایه‌گذاریمان را در کارهای زیربنایی متمرکز کرده‌ایم من رشد 5 درصدی را معقول می‌دانم.

س- البته رشد بدی نیست. منتها در مقایسه با بعضی از کشورهای آسیایی عرض کردم.

ج- دلیلش این است که آنها محدودیت منابع سرمایه ندارند و سرمایه‌گذاری زیربنایی و دیربازده هم به اندازه ما ندارند. الان حدود 70 سدی که در ایران در حال احداث است وقتی به نتیجه برسند رشد ناخالص ملی ما را بخش کشاورزی، خدمات و حتی بخش‌های دیگر افزایش خواهند داد.

س- در رابطه با سیاست‌های اقتصادی سؤال دیگری مطرح است. اکنون در مرزهای ایران اسلامی امنیت و آرامش برقرار است. منتها مسال‌های که باعث شده در ایران سرمایه‌گذاران خارجی و گاه حتی سرمایه‌گذاران داخلی نباشند، عدم ثبات سیاست‌های اقتصادی است، در دوران ریاست جمهوری جناب‌عالی برنامه‌هایی شروع شد از جمله سیاست‌های تعدیل اقتصادی مانند تک‌نرخی کردن ارز، آزادسازی واردات و صادرات و خصوصی‌سازی است، اما الان بعضی از این سیاست‌ها متوقف شد. مثلاً خصوصی‌سازی، سیاست تک‌نرخی تبدیل به چندنرخی شده و محدودیت شدیدی برای واردات وجود دارد. این موضوع باعث شده که تمایل سرمایه‌گذاران تا حدود زیادی کاهش یابد. آیا فکر می‌کنید الان دولت جدید دوباره باید به همان سیاست‌ها برگردد؟

ج- من سیاست صحیح را همان سیاست‌هایی می‌دانم که شروع کرده‌ام. متن نظرات من همان‌جاست. ولی شرایطی پیش آمد که بعضی تصمیم‌گیری‌ها را در یک زمان خاص ضروری کرد. اولاً غربی‌ها و به خصوص آمریکا تصمیم گرفتند در این سیاست اخلال کنند، در یک محیط آزاد، در یک سیاست مبتنی بر رقابت و عرضه و تقاضا و دروازه‌های باز، اگر بنا باشد مزاحمت‌های کلی و بنیانی قدرت‌های اقتصادی دنیا وجود داشته باشد می‌تواند در ساختار یک جامعه مسئله بیافزیند.

از سوی دیگر در داخل برخی مراکز نسبت به این سیاست‌ها بی‌اعتنایی نشان دادند و لذا ما به مراعات مسائل اجتماعی و حداقل قدرت تحمل مردم، قدری محدودیت‌ها را درست کردیم. مثلاً برنامه تنظیم بازار را راه انداختیم. آن هم از مواردی بود که مجمع تشخیص مصلحت نظام آن زمان تصویب کرد. یعنی فوق این تصمیمات عادی بود و اختیاراتی به دولت دادند که این کار را بکنند. آن شرایطی که ما را قدری از ادامه کار متوقف کرد، برطرف بشود، به نظر من مصلحت این است که به همان سیاست‌ها برگردیم، ولی ممکن است دولت جدید تشخیص بدهد که بعضی از آن محدودیت‌ها الان نیست یا بیشتر است، هر تصمیمی می‌تواند بگیرد.

س- جناب آقای هاشمی برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامی در تهران را پیش‌رو داریم. نقش میزبان هم در هر اجلاسی نقش محوری است، در مورد مسائل خاورمیانه و مخصوصاً افغانستان حضرت‌عالی تا چه حد به این کنفرانس امیدوارید که بتواند به نتیجه مثبتی برسد؟

ج- طبیعی است که ایران تلاش خودش را خواهد کرد. اما در مورد اینکه چقدر می‌تواند نتیجه بدهد، بهتر است الان پش داوری نکنیم بلکه صبر کنیم و امیدوار باشیم که کنفرانس تهران، کنفرانس موفقی شود.

س- با توجه به بحث صلح خاوریمانه که اخیراً مطرح است، چنانچه شرایطی پیش بیاید، آیا ممکن است که ایران از طرح صلح سوریه حمایت کند؟ اصولاً ما به مقوله صلح در خاورمیانه چگونه می‌اندیشیم، آیا ممکن است ایران یک دولت فلسطینی- یهودی در شرایطی خاص بپذیرد؟

ج- ما نظرمان را خیلی صریح اعلام کرده‌ایم. ما اولین شرط هرگونه صلحی را این می‌دانیم که حقوق ملت فلسطین از آن دریغ نشود. اگر حقوق مردم فلسطین داده بشود در آن شرایط یهود و مسلمان و مسیحی به هر نحوی که می‌خواهند مسالمت‌آمیز در فلسطین زندگی کنند، ما هم تأیید می‌کنیم. الان حدود 4 میلیون آواره فلسطینی هستند که خانه و املاک و علاقه‌های وطنی خود را پشت سر گذاشته‌اند و در اطراف و اکناف دنیا متفرق هستند یا هنوز در اردوگاه‌ها زندگی می‌کنند و شناسنامه هم ندارند. حتماً باید فکری بشود اینها باید حق داشته باشند که به فلسطین برگردند. چون شهروند فلسطین هستند. اگر چنین محیط سالمی ایجاد بشود و آنها به فلسطین برگردند در یک چنین محیط مسالمت‌آمیزی که دنیا هم از آن حمایت می‌کند اگر انتخاباتی بشود، اکثریتی به وجود بیاید، احزابی باشند و نوع زندگیشان را انتخاب کنند، در چنین شرایطی ما می‌توانیم آن را بپذیریم. اما نباید طوری باشد که بخشی از اراضی فلسطین برای ورود فلسطینی‌ها و مراجعت فلسطینی‌ها به عنوان حکومت نژادپرست اسرائیلی ممنوع بشود و برای آنها تازه اگر بگذارند بیایند چند وجب زمینی به عنوان دولت خودگردان در نظر بگیرند، معلوم است که این صلح نیست بلکه تحمیل همان ظلم گذشته و قانونی کردن غصب فلسطین است، به خصوص که تکلیف بیت‌المقدس و همچنین وضعیت اراضی خارج از فلسطین مثل جولان و جنوب لبنان نامعلوم است. خلاصه حرفم این است که اگر یک چنین جوّی که توضیح دادم، ایجاد شود و قدرت‌هایی که پشت این صلح هستند از قبیل سازمان ملل، آمریکا، اروپا، عرب‌ها و ایران دست به دست هم بدهند و یک چنین فضایی درست کنند تا مردم انتخاب فلسطین دولت را انتخاب کنند.

س- با توجه به اینکه در هفته گرامی‌داشت دفاع مقدس هستیم و بحث حفظ ارزش‌های آن دل نگرانی مجموعه نیروهای جنگ و رزمندگان است و این مسئله حتی گاه موجب برخوردهایی هم می‌شود، جناب‌عالی در جهت حفظ این ارزش‌ها چه توصیه‌هایی دارید؟ از سوی دیگر هفته دفاع مقدس مقارن است با سالگرد شهادت شهید هاشمی‌نژاد که همرزم جناب‌عالی بوده‌اند و ایشان را از نزدیک می‌شناسید. در این مورد هم اگر نظر، خاطره و یا مطلبی بفرمایید، استفاده می‌کنیم.

ج- در شرایط فعلی باید مواظبت‌هایی برای حفظ اصول و ارزش‌ها داشته باشیم. حالا اگر این به افراط کشیده بشود نتیجه‌اش فاصله گرفتن از توده مردم و جوان‌ها خواهد بود، لذا باید خیلی عاقلانه و با تدبیر مواظب باشیم تا ارزش‌های اصیل‌تری را قربانی نکنیم. این اتفاق ممکن است از طرف آن افراطی‌ها بیفتد. ما از افراط نگران هستیم.

هفته دفاع مقدس هم که واقعاً ما را به یاد ایثارگری‌های کم‌نظیر و بی‌نظیر در تاریخ ایران می‌اندازد، افتخارات جاودانی طی این هشت سال در تاریخ ما ثبت شد که باید آنها را نگه داریم چرا که برای جوان‌های ما در آینده سازنده است. مرحوم شهید هاشمی‌نژاد هم یکی از اسوه‌های این نظام مقدس بوده و زنده نگه داشتن شخصیت ایشان، آثار ایشان، مبارزات ایشان، شجاعت و شهامت ایشان برای ما واجب است.

حفظ آثار و تاریخ زندگی شهید هاشمی‌نژاد هم برای خراسان و هم برای ایران و انقلاب از وظایف ماست. انشاءالله که نگذاریم هیچ وقت چنین شخصیت‌هایی در فرهنگ و تاریخ ما فراموش شوند.

س- اجازه بدهید به سفر جناب‌عالی هم اشاره‌ای داشته باشیم و دستاوردهای این سفر را به عنوان آخرین سؤال مطرح کنیم. گرچه حضرت‌عالی در سخنرانی صحن اما ویژگی‌های استان را تبین فرمودید. اما به طور کلی در مردم این احساس وجود دارد که خراسان به لحاظ توسعه، نسبت به استان‌های دیگر قدری عقب‌تر است و گام‌های بنیادین توسعه به نسبتی که در بقیه استان‌ها رشد کرده، در خراسان رشد نکرده است. لذا در این مورد هم دیدگاهتان را بیان بفرمایید.

ج- من قضاوت‌عمومی را که شما می‌گویید، واقعاً قبول ندارم. منتها معمولاً نمایندگان و سخنگوهای هر استانی برای این که امکانات دولت و مرکز را بیشتر جذب کنند این مسائل را مطرح می‌کنند و مردم باور می‌کنند. ما هر جا می‌رویم از این حرف‌ها می‌شنویم به غیر از یکی دو تا استان. در خراسان ما سعی کرده‌ایم هرچه می‌شود از امکانات طبیعی این استان نقد کرد، در اینجا سرمایه‌گذاری کنیم که من چند مورد از آنها را در سخنرانی‌ام گفتم. مثلاً در بخش آب دیگر جایی نیست که بشود آب‌های اطراف خراسان را مهار کنیم و ما روی آن طرح نداشته باشیم. طرح‌ها را در حال اجرا است یا کامل شده و یا در حال مطالعه است.

به هر حال در بخش آب کم نگذاشته‌ایم. در بخش معادن هم‌خیلی کار کرده‌ایم آن هم در جاجرم، آن منطقه دور افتاده‌ای که مسافر هم به زحمت خودش را به آنجا می‌رساند، 500 تا 600 میلیون دلار در آن منطقه سرمایه‌گذاری کرده‌ایم برای اینکه پودر آلومینا که یک کالای اساسی است به دست بیاید. نه اینکه جاهای دیگر نبود، ولی ما اینجا را به دلیل محرومیت و خراسانی بودن انتخاب کرده‌ایم. در این طرف در سنگان، سر مرز افغانستان سرمایه بزرگی را برده‌ایم و راه آهن هم بزودی به آنجا وصل می‌شود. در طبس، همه زمینه‌ها را برای بهره‌برداری از معادن آماده کرده‌ایم. فولاد خراسان را تقویت کرده و طرح بزرگ ریخته‌گری اسفراین را با اینکه آن موقع جاهای دیگری هم داوطلب بود و منابع طبیعی آنها هم بیشتر بود، ما بودجه را به منطقه اسفراین و سبزوار دادیم. چندین کارخانه سیمان در این استان در حال احداث است. از جمله سیمان شرق، و بجنورد که در حال آماده شدن است. از آن طرف پتروشیمی را به خراسان آورده‌ایم به خاطر این که منطقه کشاورزی است و باید مازندران و گیلان را هم تغذیه کند. منطقه آزاد سرخس که دولت لایحه‌اش را به مجلس فرستاد فکر می‌کنیم از لحاظ بازرگانی آنجا به یک قطب تبدیل شود. جاده ابریشم عمدتاً در خراسان شکل گرفت، شبکه برق به هم وصل می‌شود. اصولاً صنایع در استان قوی است و تقویت هم می‌شود. ما هر چقدر که دیده‌ایم در استان خراسان می‌توان سرمایه‌گذاری کرد، انجام داده‌ایم. خود استان قدس طرح بسیار عظیمی دارد که البته با امکانات خود آستان قدس انجام می‌شود. ولی به هر حال یک چنین طرح بزرگی به اضافه طرح اصلاح ساختار شهر مشهد که یکی از نقطه‌های خوب پیشرفت شهری را در آینده نشان می‌دهد، طرح بسیار موفقی‌است. در مجموع، کارهای انجام شده خیلی بیش از اینهاست. حال شما به عنوان یک فرد صاحب‌نظر فکر می‌کنید چه کار بزرگی در استان خراسان می‌شود کرد که انجام نشده است؟

س- اگرچه می‌توان از طرح و پروژه‌های مورد نیاز دیگری برای استان نام برد. ولی مسئله این است که مجموعه این طرح‌ها خیلی دیر به نتیجه رسیده است. مثلاً پروژه‌هایی مانند فولاد خراسان و یا زغال‌سنگ طبس باتوجه به اینکه می‌توانند اشتغال خیلی زیادی را ایجاد کند، سرعت رشد کمی داشته‌اند. این طرح‌ها با همان سرعتی که در بقیه استان‌ها پروژه‌های مشابه به نتیجه رسید در اینجا به بهره‌برداری نرسیده است.

ج- من این را قبول ندارم. الان طرح‌های زیادی در دست ما هست و در خیلی جاها این تأخیر به چشم می‌خورد. این‌گونه نیست که اینجا سرعتش از جاهای دیگر کندتر بوده باشد. ببینید مثلاً نماینده‌های شما خیلی به ما فشار بیاورند می‌گویند ما در خراسان یک خودروسازی مستقل می‌خواهیم در صورتی که اولاً قطعات خودرو در خراسان به سرعت در حال رشد است. خود اینها صنعت خودروسازی است. ثانیاً نفس خودروسازی یک چیزی نیست که خیلی چیزها را عوض بکند.

چندین کارخانه این طرف و آن طرف وجود دارد، ما هرچه که استعداد در این استان دیده‌ایم به سراغ آن رفته‌ایم، حتی آن چه که اصلاً در برنامه نبوده است. مثلاً گاز خراسان را به همه جای این استان پهناور رسانده‌ایم و الان به فکر پالایشگاه برای اینجا هستیم. آن چیزی که احتمال می‌دادیم که این استان را تکان بدهد، دنبالش بوده‌ایم و خوب است شما آقایان پیشنهادات بهتری هم اضافه کنید. چرا که در محل هستید و بیشتر از دیگران مسائل را می‌دانید. ممکن است دولت بعدی بتواند آنها را انجام بدهد.

س- در مورد سفر به خراسان هم توضیح بفرمایید.

ج- راجع به سفر اخیر هم باید بگویم خیلی خوشحالم که فرصت پیدا کردم این سفر را انجام بدهم. چون مدتهاست که نتوانستم یک سفر زیارتی دلنشین و با وقت کافی داشته باشیم. هر وقت می‌آمدم دائماً می‌بایست در سراسر استان پرواز کنم. ولی این بار بحمدالله با لطف جناب آقای واعظ طبسی این فرصت برای ما پیدا شد و توانستم یک زیارت با صبر این کار را انجام بدهم و از سوی دیگر با امکانات آستان قدس هم بیشتر آشنا شدم که مایه خوشحالی من است. چرا که خیلی خوب پیشرفت کرده، خیلی خوب کار می‌کنند. طرح‌های بزرگتری در حال اجرا است. من به عنوان مثال همین طرح اطراف حرم را که دیدم اگر بتوانند طلبشان را از دولت به خوبی وصول بکنند می‌توانند با پول خودشان یکی از زیباترین و مثالـزدنی‌ترین طرح‌های عمران شهری را در اینجا به ایران هدیه کنند و انشاءالله تا پایان سال آینده ما شاهد تکمیل نسبی آن هستیم.

س- از لطف شما متشکریم.

ج- موفق باشید.