س - خواسته اکثریت ملت ایران در انتخابات اعضای محترم مجلس شورای اسلامی این است که انشاءاللّه اشتباه انتخابات ریاست جمهوری رخ ندهد. مردم تا آخرین مرحله از آنهایی که حزب جمهوری اسلامی معرفی میکند، حمایت خواهند کرد. فعلا در آن جبهه، این گونه افراد حضور ندارند. دوم اینکه بهتر نبود هر سی نفر اعضای محترم اینجا شرکت میکردند؟ در صورتی که هنوز نصف آنها تشریف نیاوردند.
ج - ایشان دو تذکر دادند. فکر میکنم یکی این است که مثل گذشته شبهه ایرانیالاصل بودن نباشد. این دفعه اگر در مجلس باشند و ایرانی الاصل هم نباشند، قبولشان میکنند. دوم گله میکنند که چرا همه نیامدند؟ قاعدتاً بعضی از آقایان شاغل هستند و گرفتاری دارند. آمدن خود من هم ضرورت نداشت، چون کارها را رها کردم و آمدم. میبایست آنجا بودم. چون آقایان اصرار کردند، آمدم. این تعداد که آمدند، نمونه بقیه هستند.
س - ضمن احترام به اعضای محترم حزب جمهوری اسلامی، شنیدهایم که بعضی از برادران اهل علم در مساجد میگویند کاندیدای ریاست جمهوری، اول از طرف حزب انتخاب شد، بعد آقایان روحانیون دعوت شدند و حزب دستور داد که به منتخب حزب جمهوری رأی بدهند.
آقای هاشمی رفسنجانی، این حزب قائم به فرد نیست. در درجه اول قائم به مساجد و روحانیون بوده و هست، بهتر بود ابتدا آقایان دعوت میشدند و بعد درباره آقایانی که مورد نظر شما بود، بحث میشد. چون بعضی از آقایان درباره بعضی از کاندیداها اطلاع کافی ندارند. البته این دلیل بر این نیست که کسی خواسته اهانتی کرده باشد. بهتر نبود، قبل از اینکه کاندیداهای حزب معرفی شوند، از آقایان دعوت به عمل میآمد و نظرها مطرح میشد و بعد جلسهای برای تصمیم نهایی گرفته میشد که این گلهها پیش نیاید؟
موضوع دیگر اینکه انتخابات مجلس شورای اسلامی همینطور که آقای دکتر باهنر گفتند، به مراتب حساستر از مسأله ریاست جمهوری است. برای اینکه گروههای چپی و چپگرا و منحرفینی که با انقلاب و مسیر انقلاب مخالف هستند، نتوانند ضربه را از راه مجلس به انقلاب بزنند، بهتر است حزب جمهوری با مجمع روحانیون مبارز هماهنگیهایی داشته باشد. هنوز هم وقت نگذشته است و روحانیون مبارز کاندیداها را معرفی نکردهاند.
ج - جناب آقای وحید دو مطلب را مطرح کردند. اتفاقآ خوب است توضیح بدهم. شاید این سؤال برای خیلی از آقایان مطرح باشد. یکی اینکه فرمودند پیش از اینکه کاندیداها و نامزدها را معرفی بکنند، بهتر بود، نظر دوستان را هم میگرفتند و برای جلساتی دعوت میشدند و کار با روش حزبی انجام میگرفت. اول توضیحی درباره اصل حزب بدهم، همان طور که میدانید، حزب جمهوری اسلامی هنوز متکی به ارگانهایی به شکل انتخابی که آن شکل نهایی حزب است، در نیامده است. یعنی حزب موقعی شکل حزبی خواهد داشت که کنگره حزب را تشکیل بدهیم که الان داریم مقدماتش را فراهم میکنیم. انشاءاللّه بعد از انتخابات انجام میدهیم. از سراسر کشور نمایندگان حزب میآیند. ممکن است چند هزار نفر بشوند. در این کنگره، اعضای دفتر مرکزی و هیأت اجرایی و همه ارگانهای حزب انتخاب میشوند. وقتی اینها انتخاب شدند، به عنوان نماینده حزب کار میکنند. در حال حاضر سی نفر به عنوان اعضای دفتر مرکزی حزب با مطالعه و مشورت با چند نفر انتخاب شدند. البته اینها هنوز شکل نمایندگی ندارند. نمیتوانند به عنوان نماینده شما حرف بزنند، ولی این مرحله پیش از تکمیل حزب است که چارهای غیر از این نبود. چون کنگره نداشتیم. در مورد انتخابات سعی کردیم، حداکثر ممکن مشورت کنیم. ولی متأسفانه گرفتاریهایی که شرایط خاص انقلاب برای ما دستاندرکاران بوجود آورد، وقت ما را گرفت. نمیتوانیم از آنها شانه خالی کنیم، چون شانه خالی کردن و پرداختن به حزب و انتخابات، یعنی انقلاب را به امید خدا رها کردن و هر چه بر سر انقلاب آمدن که دودش به چشم همه ملت ایران خواهد رفت. من اگر الان خدمت شما به عنوان یک کار انتخاباتی آمدم، در همین لحظات ممکن است در وزارت کشور کاری باشد که بودن من به خاطر مسؤولیتم ضروری باشد. انشاءاللّه باید فکری بکنم که در صددش هستم تا این مسؤولیت را کس دیگری در دوره انتخابات انجام بدهد تا بتوانم بیشتر بهاین مسأله بپردازم. باز هم ممکن است ضایعات داشته باشد.
ولی به هر حال حداکثر میتوانستیم، مخصوصآ شهرستانها را به حزب آنجا واگذار کنیم. اصل هم این بود که با روحانیت آنجا مشورت و کسی را معرفی کنند. ممکن است وقتی که روحانیت و حزب معرفی میکردند، ما اعلام میکردیم و آنها هم خودشان اعلام میکردند. فقط در روزنامه مینوشتیم. بیش از این نقشی نداریم. در مورد تهران با روحانیت مبارز که خودمان هم عضوش هستیم، تا بحال خیلی نشستیم و حرف زدیم. مقداری به تفاهم رسیدیم. به هر حال حزب یک نهاد و روحانیت هم نهاد جداگانهای است. صد در صد نمیتوان توقع داشت که همه افکار با هم متحد بشود. ولی همانطور که در لیست خواهید دید، توانستیم بخش عظیمی را متحد کنیم. البته کارهای مهمی مانده و اگر موفق نشدیم با بسیاری از آقایان مشورت کنیم، آقایان حمل بر بیتوجهی نکنند. دلیلش گرفتاریهای زیاد و مشکل مشورت با همه تشکیلات به آن شکل است. در غیر این صورت مطمئنآ به نتیجه نمیرسد. در همین جلسه روی پنج نفر تصمیم بگیرید. نمونهاش را در نظر بگیرید و ببینید چقدر وقت تلف میشود و چگونه میشود! این یکی از مشکلات کار است. به هر حال آنچه که الان مهم است، رسمی شدن حزب است. من منهای گلهگذاریهای گذشته، خواهشی دارم که آقایان از این به بعد به آینده نگاه کنند. انشاءاللّه در آینده حزب را به صورت رسمی اداره میکنیم.
س ـ جناب آقای هاشمی، اهمیت مجلس چیست که این قدر درباره انتخابات آن حساسیت نشان میدهند و ما باید چکار کنیم؟
ج ـ هیچ قراردادی با خارج از کشور بدون نظر مجلس نمیتواند بسته شود. هیچ قانونی در این کشور بدون تنظیم مجلس رسمیت پیدا نخواهد کرد و مهمتر از همه اینکه در این دوره باید قوانین دوره طاغوت را عوض کنیم. این مجلس، عظیمترین مسؤولیتهای تاریخ اسلام را به عهده دارد. اولین انقلاب عظیم شیعی و اسلامی به نام اسلام در دنیا و بعد از بدترین رژیم ممکن دنیا اتفاق افتاد. ما میخواهیم وارث وضعی باشیم که باید آن وضع را یک دفعه زیرورو کنیم. هزاران مورد از قوانین باید عوض بشود. خیلی دقت کنید. مسأله را خیلی مهم ببینید. به طرح چهار مقاله در روزنامه و انتقاد کردن از اینکه گروهها نمیتوانند در مجلس بروند، بسنده نکنید. تحت تأثیر این گونه کارهای مسموم کننده قرار نگیریم. انشاءاللّه متحدآ افراد سالم، با تقوا و با بصیرت را به مجلس بفرستیم. روی این تکیه کنیم.
س - جناب آقای هاشمی، با مسؤولیت بزرگی که الان جناب عالی دارید، عرض میکنم، مثل اینکه در برخی از شهرستانها به نمایندگان خاصی توجه شد. گزارشهایی داریم که حتی در یکی از شهرستانها کسی که در قبل به خاطر کاری که کرده بود، به دوازده سال زندان محکوم شده بود ـ گویا دزدی کرده بود ـ الان رویش کار میشود که قسمت زیادی هم پیشرفت کرده و هیچ بعید نیست که وقتی درون میدان برای رقابت با وی کسی نیست، انتخاب شود.
ج - از طرف حزب؟
س ـ از طرف حزب نیست. عرض کردم با توجه به مسؤولیت شخص جناب عالی در وزارت کشور، با شما مطرح کردم.
ج - چطور جلویش را بگیریم؟
س ـ وزارت کشور باید این کار را بکند.
ج - این شخص نمیتواند فعالیت کند. باید از وزارت کشور مجوّز بگیرد. اگر نگرفته، چطور دارد فعالیت میکند؟ فعالیت که نمیشود گفت. فردا باید نظرمان را اعلام کنیم. یعنی، فردا فرمانداری هر شهری اعلام میکند. کسی که صلاحیت ندارد، حذف میشود. تازه اگر روزی از فیلتر ما هم خارج شود و فریب بدهد، در مجلس اعتبارنامه او تصویب نخواهد شد. این طور کسی که شما میگویید، یقینآ به مجلس نمیآید. نگران نباشید.
ما فعلاً مشغول بررسی لیست کاندیداها هستیم. فردا یا پس فردا نظرمان را در وزارت کشور میگوییم. ممکن است در اینها ساواکی یا وکلای مجلس قبلی یا کمونیستی که در فرم نوشته کمونیسم هستم، باشد. الان داریم اوراقی را که پر کردند، بررسی میکنیم. کسی را که نوشته، من مارکسیستم، کنار میگذاریم. باید مسلمان و به جمهوری اسلامی معتقد باشد. به این گونه افراد اجازه نمیدهیم که بیایند.
س ـ عرض کنم که درباره این افراد نظر دیگری هم است ـ البته نظر عموم مردم است ـ و آن، این است که بررسی کامل و همه جانبه باشد. باید از جهات مختلف بررسی شود. ممکن است تحصیل کرده، درس خوانده، متدّین و حتی روحانی باشد، اما از نظر سیاسی آدم ساده و گول خوری باشد. مطمئناً از این گونه افراد بهرهبرداری میکنند. قبل از این درباره شخصی جریانی را به مسؤولین گفتیم. به جای اینکه آن مسأله را بررسی کنند، به بنده گفتند: شما بیرون بروید. من گفتم کنار نمیروم. حالا میخواهم ببینم شما به این گونه مسائل هم توجه دارید؟
ج - این تذکر هم بجا بود. قبلا مورد توجه بود. الان دو ماه است که داریم در شهرستانها مطالعه میکنیم. البته معصوم نیستیم، اشتباه هم زیاد میکنیم، تا بحال هم زیاد اشتباه کردیم. ولی ببینید تنها گروهی که توانسته لااقل تا بحال صدوچهل نفر را ـ بعدآ زیاد خواهند شد ـ در ایران معرفی کند، حزب جمهوری بود. شاید انشاءاللّه همهشان صالح باشند. خدمتی بود که حزب با همه گرفتاریهایش کرد. این کار را کردیم، ولی اگر اشتباهی داشتیم، امیدواریم بتوانیم اصلاح کنیم.
س - در مورد دو مرحلهای کردن، سؤوالات زیادی شد و پاسخهایی هم دادید. مسأله انتخابات نمیتواند برمبنای شروط کاملی باشد. این سؤال را اکثرآ میپرسند. در دور اول احیاناً هشتصد هزار نفر در تهران شرکت میکنند. ممکن است نفر اول با نصف به اضافه یک، یعنی با چهارصد هزار و یک رأی به عنوان اولین نفر به مجلس برود. دور دوم اگر تعداد شرکت کنندگان بیشتر بشود، با تبلیغاتی که میشود، ممکن است دو میلیون نفر شرکت کنند. ممکن است در مرحله اول تعدادی بمانند. سی نفر که تعداد آرایشان بیشتر است، به مجلس میروند و عدهای راه پیدا نمیکنند. ممکن است در مرحله دوم کسی با پانصدهزار رأی به مجلس نرود. اما در مرحله اول کسی با کمتر از این رفت. این مشکل را چگونه حل میکنید؟
دوم در مورد آقایانی است که نماینده حزب هستند، اگر بخواهیم با توجه به عملکرد گذشته عمل کنیم که الان مسألهاش مطرح نیست، همه نمایندگان معروف از نظر مردم شناخته شده نیستند. بهتر است به جای اسراف در نشر پوستر، تبلیغات را در شناساندن افراد از نظر طرز تفکر و سابقه مبارزاتی در نشریات متمرکز کنند تا مردم اینها را مقایسه کنند تا پس فردا گفته نشود تک حزبی بود یا حاکمیت حزب این افراد را تحمیل کرده است.
ج - آقای معین فر باید جواب بدهند. چون تا بحال من به تنهایی از این دو مرحلهای دفاع کردم.
س - آقای هاشمی، بفرمایید که اگر پیشنهادهایی داده بشود و مطالبی برسد، به طورکلی در اسامی نامزدها تغییر و تحول خواهد بود یا خیر، همینها هستند؟
ج - مسأله این است که کسانی که اسم ننوشتهاند، دیگر نمیتوانند اسم بنویسند. الان را میگویم. چون اسم نویسی جدید نداریم. اگر بخواهد تغییری پیدا بشود، در محدوده همین افرادی است که اسم نوشتهاند. چه از حزب و چه غیر از حزب باشند. یعنی اگر مثلا در تهران پانصد نفر اسم نوشتهاند، در این پانصد نفر میتوان تغییر و تحول داد، نه در افرادی که اسم ننوشتهاند. دوم اینکه از نظر ما احتمال تغییر است هیچ نمیتوانیم بگوییم تغییر و تحول نداریم. ممکن است کاندیدایی منصرف شود.
س - صحبت سر این است که ما به آقایان مؤسسین حزب جمهوری اسلامی معتقدیم. روی همان اعتقاد هم اسمنویسی کردیم. به شما و همه آقایان که حزب را تأسیس کردند، اعتقاد و ایمان داریم. مردم را تحریک و تشویق کردیم تا اسمنویسی کردند. خود ما همه کاندیداها را نمیشناسیم. شما میتوانید به ما ضمانت بدهید که اینهایی که معرفی کردید، تفکرشان اسلامی اصیل است و مسلمان آگاهند؟ این ضمانت را به ما بدهید. اسلام میگوید عادل را یا باید از راه معرفی دو عادل بشناسیم یا خودمان معاشرت کنیم. خیلی از آقایان را میشناسیم و به آنها ایمان داریم. اما بعضیها را نمیشناسیم. شما میتوانید بینی و بیناللّه ضمانت بدهید؟ اگر در مسجد به مردم گفتم به این آقا رأی بدهید، مسؤولیتی پیش خدا نداشته باشم. این ضمانت را چگونه بهما میدهید؟
ج - بله، تعهد میکنیم. مسؤولیت شرعی در حدّ شهادت است. یعنی شهادت میدهیم که افرادی را که معرفی کردیم، با مطالعه کافی معرفی کردیم و مسؤولیتش در حدّ شهادت دادن است. هر قدر برای شاهد مسؤولیت است، مسؤولیت تبعات را میپذیریم. میتوانید به این عنوان از ما بپذیرید.
س ـ نظر صریح خود را درباره دو مرحله بودن انتخابات بفرمایید؟
ج ـ به نظر من از آن کارهای بسیار اساسی بود که شورای انقلاب کرده و منطق آن هم خیلی صحیح است. نباید تحت تأثیر تبلیغات گمراه کننده قرار گرفت. منتها به هدف توجه کنید. هدف این است که نمایندگان مجلس پشت سرشان آراء مردم را داشته باشند. در شکل اکثریت نسبی اشکالات مختلفی است. الان در دنیا یک شکل انتخابات این است که میگویند اکثریت نسبی. مثلا اگر فلان حزب در سراسر کشور یک میلیون رأی داشت، به نسبت جمعیت میتواند سه کرسی داشته باشد و اگر فلان حزب در سراسر کشور دومیلیون رأی دارد، شش کرسی داشته باشد. اکثریت نسبی که در خیلی از کشورها جریان دارد، این گونه ترسیم میکنند. یعنی، هر تعداد کمی که آرای آنها به اندازه یک نماینده برسد و یک دویست و هفتادم آرا را در کشور داشته باشند، میتوانند یک نماینده داشته باشند. این هم اکثریت نسبی است. یک اکثریت نسبی در انتخابات ما بود که در هر منطقهای هر کس بیشترین رأی را داشت، مقدم است. حتی اگر مردم رأی ندادند. مثل انتخاباتی که در شوراهای شهر داشتیم. شوراهای شهر تجربه خوبی بود. در بعضی شهرها مثلا پنجاه هزار نفر بودند، ولی دو هزار نفر شرکت کردند و رأی دادند و کسانی با هشتصد رأی عضو شورای شهر شدند و الان مردم میگویند ما این آقا را قبول نداریم. اصلا ما رأی ندادیم. قانونآ این عضو شورای شهر است، تصمیم میگیرد، دخالت میکند، شهردار تعیین میکند و عوارض تعیین میکند، اما مردم نمیپسندند و میگویند ما او را قبول نداریم، برای اینکه رأی ندادیم. ولی از لحاظ قانونی شورا است. با وضع سابق ممکن بود افرادی به مجلس شورای ملی بروند. مثلا در تهران که باید سی نفر نماینده بدهد، آرا از دو میلیون شروع میشود و پایین میآید. ممکن بود کسی با صد هزار یا، پنجاه هزار رأی به مجلس برود. در صورتی که با پنجاه هزار رأی نماینده مردم تهران نیست. حق ندارد از طرف مردم تهران حرف بزند. او میخواهد از طرف مردم تهران حرف بزند. اینها مردم تهران نیستند. این واقعیت حکومت دمکراسی نیست. البته فرم خاصی است. بنابراین این منطق کاملا قوی و معقول است و حتی نمایندگان چپ که به مجلس میروند، در آنجا صحبت میکنند و گرفتار میشوند. سؤالی شد که ممکن است در مرحله دوم افراد آراء بیشتری بیاورند. اولا که این واقعآ نادر است. یعنی این نخواهد شد. ولی شکلی که ایشان میگوید، اگر برفرض هم بشود، باز فرقی نمیکند.
به هرحال چه نسبی و چه اکثریت مطلق باشد، این حالت ممکن است پیش بیاید که افرادی با آن تعداد رأی به مجلس بروند. اگر فرضی که شما مطرح میکنید، پیش بیاید، باز یک عده با آراء بیشتر و یک عده با آراء کمتر میآیند. اصلا کلمه دو مرحلهای را فراموش کنید. اصلا به کار نبرید. عنوان قانون این است که اکثریت مطلق باشد. ممکن است دو مرحلهای پیش نیاید. اصلا قطعی نیست. الان در خیلی جاها مثل ریاست جمهوری، سمپاشی میکنند. متأسفانه در اظهارات بعضی از افرادی که خودشان را فاضل میدانند، در مشهد و جاهای دیگر هست که این با قانون اساسی نمیسازد. حرف پوچی است. چرا نمیسازد؟ دلیلشان این است که قانون اساسی در مورد ریاست جمهوری گفته اکثریت مطلق و در مورد وکلای مجلس نگفته است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی در بندهای مربوط به قانون انتخابات مجلس نوشته شد که کیفیت و شرایط انتخابات و نامزدها را قانون تعیین میکند. یعنی قانونی که به عهده مجلس یا شورای انقلاب گذاشتند، تعیین نکرده است که مطلق یا نسبی باشد، این از اختیارات قانونگذار است که میتواند طبق قانون اساسی یا مطلق یا نسبی بگوید. در مورد رئیس جمهور، نمیتوانست نسبی بگوید. در ریاست جمهوری تعیین شده است که حتمآ مطلق باشد و در مجلس به اختیار قانونگذار گذاشته شد. امروز شورای انقلاب قانونگذار است. با بررسی شرایط اجتماع، تشخیص داده که باید اکثریت مطلق باشد. بنابراین دقیقآ مطابق قانون اساسی است.
س - جناب آقای هاشمی، بحث بر سر این نیست که ما میدانیم یا نمیدانیم. مسأله برای ما روشن است.
ج - دیروز در مصاحبه با روزنامه اطلاعات توضیح دادم.
س - روزنامهها را اکثرآ یا نمیخوانند یا تیراژش بسیار کم است. بحث توده مردم است که میدانید هفتادوپنج درصد مردم ما سواد خواندن و نوشتن ندارند و باید برای توده مردم توضیح داده شود.
ج ـ از رادیو میشنوند. البته من به دلیل اینکه کاندیدا هستم، نمیتوانم از رادیو استفاده کنم. از این به بعد این کار را به عهده دوستان دیگر میگذاریم که کاندیدا نیستند تا از آنجا اعلام کنند.
س ـ شورای انقلاب که تصویب کرد، آنها باید توضیح بدهند.
ج ـ باید توضیح بدهیم. حرفتان صحیح است. باید رادیو و تلویزیون روی این مسأله کار کنند. تذکر بسیار به جایی است. در مورد معیارهای اسلامی هم یکی از آقایان سؤال کرده بود. حداکثر تلاش را کردیم که عمیقترین معیارها در کاندیداها باشد و این تلاش را مردم هم باید در رأی دادن بکنند. سؤال آقای میردامادی این بود که آقای باهنر گفتند با گروههای اسلامی مشاوره شد. این مسأله مورد تأیید نیست. تنها با کسانی مشورت و کسب نظر شد که با حزب در رابطه بودهاند.
س ـ آقای هاشمی، آقای دکتر باهنر گفتند.
ج ـ اگر منظور این باشد، مشورت نشد. یعنی امکانش نبود. در تهران بیش از هزار انجمن و گروه اسلامی بوجود آمد. البته تعداد زیادی انجمنهای منشعب از حزب هستند که به طور طبیعی دفتر مرکزی از طرف آنها حرف زد. اما خیلیها هستند که با حزب کار نکردند. هر مسجدی امروز یک گروه و یک بخش حساب میشود. اگر میخواستیم این کار را به آن شکل انجام بدهیم، میبایست با ائمه جمعه، مشورت کردیم. با روحانیت مبارز که خودمان عضو بودیم، نشستیم و حرفهایمان را زدیم و تا حدی که میتوانستیم بهتوافق رسیدیم. در مواردی هم به توافق نرسیدیم. همان طور که قبلا هم اعتراف کردم، مشورت در حدّ کافی و وسیع نبود. ولی عذر ما به خاطر گرفتاریها، ضیق وقت و عدم امکان به نتیجه قطعی در مشورت و با آن وسعت و بدون تشکیلات قابل قبول است. یعنی اگر نمایندگان همه گروهها جمع میشدند، صدنفر، پنجاه نفر مینشستند و کاندیداها را تعیین میکردند. این امکان داشت. در جامعه روحانیت هم دیدیم. در کنگره هم دیدیم. هر جا که خواستند متفرق بنشینند و کاری بکنند، وقت تلف کردن بود و به نقطه مثبتی نرسیدند. امیدواریم موفق شویم حزب را به صورت حزب واقعی در بیاوریم تا تصمیمات آینده حزب دمکراتیک باشد و نمایندگان حزب بتوانند حرف خودشان را بزنند.