مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با اعضای انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با اعضای انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف

  • ساختمان قدس
  • یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۳

آقای رضا بخشی آنی: از اینکه این وقت را در اختیار ما قرار دادید تا اعضای انجمن اسلامی دانشجویان نظرات خودشان را با شما در میان بگذارند، متشکریم.
● ما هم خوشحال هستیم که حرفهای مستقیم و صریح را از شما می‌شنویم. اول حاضران را با رشته تحصیلی‌شان معرفی کنید.
○ حمید رهبری، مهندس فن‎آوری اطلاعات ـ آقای گرامی، مهندس کامپیوتر ـ آقای امیری، مهندس صنایع ـ خانم دوست محمدیان، مهندس صنایع ـ آقای اصغری، مهندس برق ـ خانم خرم، مهندس صنایع ـ آقای شایق، مهندس صنایع ـ آقای قلی‎زاده، مهندس برق ـ آقای آل‎آحمد، مهندس صنایع ـ آقای نامی، مهندس صنایع ـ آقای رجبی، مهندس صنایع و من هم مهندس صنایع هستم.
● خیلی خوشحالم که با آقایان و خانم‏ها آشنا شدم. مطالب خود را بفرمایید.
○ مدتی هست که احزاب مختلف برای نامزدی جناب‌عالی برای انتخابات ریاست جمهوری مسائل و حرفهایی را مطرح کردند که در این مورد تحلیل‏های زیادی از طریق روزنامه‌ها و رسانه‌های دیگر صورت گرفته است. مخالفین و موافقین نظرات مختلفی را ارائه نمودند. در همین راستا دانشجویان هم با توجه به حساسیتی که نسبت به انتخابات دارند، در مورد نظرات مطرح شده تحلیل‏های مختلفی را مطرح می‌نمایند. به همین علت انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه با توجه به موقعیت خاصی که دارد و اکثر اعضای این انجمن از نخبگان و رتبه‌های اول کنکور می‌باشند، از ما خواهان این مسئله هستند که این حساسیت را با مسئولین مختلف در میان بگذارند تا دیدگاه‎های آنها را هم بشنوند. در همین راستا خواستار این بودند که دیداری با حضرت‌عالی داشته باشند تا دیدگاه‎های شما را در مورد مسائل انتخابات بشنوند.
هرجا که صحبت از انقلاب می‌شود، با توجه به سابقه، اسم جناب‌عالی به صورت پیوسته با انقلاب است، لذا سؤال اول بنده این است که شما عدالت را بر آزادی ارجح می‌دانید و یا برعکس؟ اگر بین این دو برخوردی ایجاد شود (عدالت و آزادی) شما کدام را انتخاب می‌نمائید؟
● اگر تعریف درستی از مفهوم عدالت و آزادی داشته باشید، می‌فهمید که این دو هیچ‌وقت با هم درگیر نمی‌شوند. چون تحقیقاً هیچ آزادی‌خواه واقعی نیست که ظلم کند و هیچ عادلی – البته عادل به تفسیر ما – وجود ندارد که نظرش این باشد که مردم آزاد نباشند. عدالت یعنی اینکه باید هر حق صاحب حقی را به او داد. آزادی هم این است که مردم در چارچوب مقررات پذیرفته خودشان اعم از قانون اساسی و عقائد خودشان و قوانین روزمره که دارند، آزاد هستند. البته عدالت و آزادی با هم جمع هستند و اگر هر کدام از اینها مخدوش شود، خدشه به دیگری هم وارد می‌شود. اگر تفسیرهای دیگری از اینها شود، مسئله از مسیر اصلی خود خارج می‌شود.
○ در انتخابات دوره هفتم عده‌ای به حق و عده‌‌ای به ناحق ردصلاحیت شدند و برخوردهای مختلفی صورت گرفته است. نظر حضرت‌عالی چیست؟
● در این مسئله قانون ملاک است. شاید قانون عادلانه نباشد و یا با مصالح سازگار نباشد که بحث دیگری است. وقتی که انتخابات پیش می‌آید، مردم براساس قانون آن انتخابات، نامزد می‌شوند و انتظار دارند که قانون با آنها برخورد کند و شورای نگهبان باید مسائل قانون را در نظر بگیرد و نباید مصلحت‌گرایی کند. اگر بنا شد به مصلحت باشد، فعلاً این مورد هم مرجع دارد. یعنی اگر در این مورد اشکالی باشد، باید موارد اشکالی به مرجع، ارجاع داده شود و در آنجا بررسی لازم انجام شود. فعلاً مصلحت در مجمع، تشخیص داده می‌شود که بعد از آن قانون حالت اصلی خود را پیدا می‌کند. اگر در همه این موارد قانون اعمال شده باشد، جای هیچ‏گونه اشکالی نیست که کسی که رد شد، حق قانونی است. یعنی قانون در این موارد روشن است که افرادی به خاطر موارد مختلف حق نامزدی ندارند. در این مورد استثناء وجود ندارد. اگر بخواهیم موردی در این موارد قضاوت کنیم، باید پرونده افراد مورد بررسی قرار گیرد که آن همان قضاوت است. در حد نظریه می‌توانیم بگوییم در مواردی که قانونی بوده، باید آن را پذیرا باشیم و در مواردی که تخلف قانونی شده، افراد مقصر هستند و جای اشکال هست و افراد رد شده حق شکایت دارند و می‌توانند به دادگاه بروند تا در آنجا موارد مشخص شود.
○ در برخی موارد قانون را به مصلحت عوض می‌کنند.
● هیچ کسی حق ندارد که قانون را به خاطر مصلحتی که خودش تشخیص می‌دهد، زیر پا بگذارد.
○ اگر مسئله غیرقانونی شده باشد و اگر کسی در مقابل مورد غیرقانونی ایستادگی کند و کشور دچار هرج و مرج شود، چگونه باید عمل کرد؟
● درصورتی که اگر عمل غیرقانونی انجام شده باشد، باید شکایت کند. چون قانون اساسی این حق را به همه شهروندان داده و باید دادگاه هم این مورد را رسیدگی کند. این موارد به هر نقطه‌ای که رسیده باشد، باید برگشت داده شود. این یک اصل روشن است و جای هیچ‏گونه بحثی نیست. چون مسیر مشخصی در کشور وجود دارد که مسائل قانونی باید در این مسیر رعایت شوند. البته بنده ادعا نمی‌کنم که همه به قانون عمل می‌کنند. چون اشکالاتی در این مورد وجود دارد که مسئول آن جوابگو می‎باشد. قانون اساسی حتی به شواری نگهبان هم اجازه نمی‌دهد که در تشخیص صحت قانون مجلس مصلحت‌گرایی کند. آنها فقط این حق را دارند که بگویند فلان قانون با قانون اساسی و شرع موافق است و یا نیست و اگر مصلحت باشد، باید در مجمع بررسی شود.
○ وضعیت فرهنگی کشور بخصوص از نظر آزادی مطبوعات، نشر کتاب و سینما ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ اگر ارزیابی شما منفی است، چه مواردی را دخیل می‌دانید و راهکارهای پیشنهادی شما چیست؟
● البته اشکالاتی در محدودکردن مطبوعات وجود دارد، ولی اشکالاتی هم در مطبوعات وجود دارد که گاهی رسیدگی نمی‌شود، یعنی روزنامه‌نگاران هم از حدود خودشان تجاوز می‌کنند و حقوق افراد را زیرپا می‌گذارند و مصالح مملکت را درنظر نمی‌گیرند و افشاگری‏های غیرواقعی انجام می‌دهند. یعنی در هر دو طرف اشکالاتی وجود دارد. اگر قانون محور باشد، وضعیت آن مشخص است که حق مطبوعات چگونه است و در چه مواردی هم نباید وارد شوند و باید درحد قانون عمل کنند. ولی مواردی هم وجود دارد که از حریم قانون بیرون رفته‌اند. الان نمی‌توان قضاوت کلی کرد و یک طرف را مطلق کرد، ولی در مجموع هر دو طرف، اشکالاتی دارند.
○ آیا برخوردی که با مطبوعات شده، قانونی یا سلیقه‌ای نبوده است؟
● در مواردی غیرقانونی است و به مطبوعات زور می‌گویند و در مواردی هم حق آنهاست که با آنها برخورد شود. البته مورد به مورد قابل بررسی است.
○ سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد نشر کتاب را مثبت ارزیابی می‌کنید؟ درصورتی که انتقادات زیادی در این موارد می‌شود.
● وزارت فرهنگ در مجموع دارای بی‌برنامگی است. ولی در عین حال محدودیتهایی بر آن تحمیل می‌کنند که نباید این‎گونه باشد. ولی فعلاً وزارت طبق وظائف خود عمل می‌کند. البته این اشکال فقط در مورد کتاب نیست، بلکه در مسائل نمایشها و جشنواره‌ها و غیره هم دیده می‌شود که قانون خط قرمزی را در این موارد مشخص کرده که از آن رد می‌شوند. وزارت فرهنگ باید جلوی این موارد را بگیرد، در مواردی در سانسور افراطی‌گری می‌شود که اینها به همان خاطر دست به چنین مواردی می‌زنند که بنده در مسائل هر دو موارد را به فراوانی می‌بینم و به صورت مطلق نمی‌توان بحث کرد.
○ برداشت من این است که باید در این مسائل به قانون برگردیم. در آن صورت سؤال اساسی‌تری مطرح می‌شود که تناقضی در قانون اساسی نمی‌بینید؟
● نمی‌توان گفت تناقض است. در تنظیم و بازنگری آن دقّت‏های زیادی شد تا درست باشد. ممکن است در طول زمان شرایطی پیش بیاید که اشکال ایجاد شود و نیاز به اصلاح باشد. شاید مواردی باشد که الان نیاز به اصلاح باشد که در خود قانون اساسی پیش‌بینی شده و می‌توان اصلاح کرد و حتّی راهکارش هم تعیین شده است. الان برای اجرا مشکلی در قانون اساسی نمی‌بینم.
○ آقای هاشمی رفسنجانی! پس از این همه سال که تجربیات فراوانی در انقلاب و امور اجرایی در سطوح عالی داشتید، چه مشکلاتی می‌بینید که احساس می‌کنید شاید وجودتان در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری مفید است؟ مهمترین مشکلاتی که در دوران آقای خاتمی دیدید، چه بود؟ فکر می‌کنید آقای خاتمی موفق بودند یا نه؟
● نمی‌خواهم وارد شوم که شما می‌گویید چرا می‌خواهم وارد شوم. الان فکر می‌کنم نیازی به آمدن من نیست. به کسانی که اصرار می‌کنند، می‌گویم: اگر ثابت کردید لازم است، می‌آیم. خودم هنوز قانع نشدم. اگر بخواهیم با تعابیر فقهی بحث کنیم باید بگوییم که واجب کفایی و عینی داریم. واجب کفایی این است که کاری در جامعه برای همه واجب است و اگر آن کار انجام نشود، همه گناه می‌کنند. ولی اگر کسی آمد و آن کار را انجام داد، بقیه گناهی مرتکب نمی‌شوند. یعنی از آنها رفع تکلیف می‌شود. الان ریاست جمهوری چنین حالتی دارد. باید کسی رئیس‌جمهور شود و کارهای کشور را انجام دهد. منتظرم تا ببینم کسانی که مطرح می‌شوند، از دید خودم این صلاحیت را دارند که به وظایف خود عمل کنند. اگر چنین چیزی بود، نمی‌آیم. ولی اگر دیدم کشور، انقلاب و نظام ضرر می‌کند، برای من واجب عینی می‌شود که بیایم. اینکه رأی می‌دهند یا نه، به مردم مربوط می‌شود. فعلاً چنین تشخیصی ندارم. انتظار دارم افراد مقبول و مدیر مطرح شوند و مردم هم بپذیرند.
در مورد عملکرد آقای خاتمی به صورت مطلق نمی‌توانیم بگوییم خوب بود. اشکالاتی داشت. قبل از اینکه رئیس‌جمهور شود، با من مشورت کرد و گفت که چه شعارهایی دارد. به او گفتم برخی از شعارهای شما عملی نمی‌شود، ولی رأی می‌آورد. به صورتی بگویید که خلاف وعده تلقی نشود. در عمل هم موفقیت‌هایی داشت. زحمات زیادی کشید. فشارهای زیادی را تحمل کرد. مثلاً بُعد توسعه کشور و اعتلای موقعیت ایران برای من خیلی مهم بود. ایران حق بزرگی بر گردن ما دارد که جایگاه خود را پیدا کند. نباید جزو کشورهای عقب‌افتاده حساب شود. آنها بهای لازم را به توسعه ایران ندادند. آخرین مثالش این است که همین امسال فقط 42 درصد اعتبارات عمرانی رامصرف کردند و 58 درصد را ندادند. نه اینکه نمی‌خواستند بدهند، بلکه نتوانستند. مثلا اگر طرحی 100 تومان هزینه داشته باشد و 42 درصد آن را بدهید و حدود 12 تا 15 درصد را هم تورم می‌خورد که 25 درصد آن مصرف شده است. یا بسیاری از طرح‏ها ماند که به ضرر کشور است. موارد دیگری هم هست که نمی‌خواهم با شما بحث کنم. مشکلات آقای خاتمی را هم می‌دانم. قطعاً نقاط مشکل و مثبت ایشان کم نیست. بالاخره دولتی بود که نتوانست به وعده‌هایش عمل کند.
○ از ابتدای زندگی چنین به ما القا شد که حضور مردم در صحنه نشان‌دهنده وفاداری آنها به نظام است و نظام مشروعیت خود را از مردم می‌گیرد. در خاطرات سال 60 از راهپیمایی روز 12 فروردین خیلی خوشحال شدید و نوشتید: مردم به نظام دل بسته‏اند. اما در انتخابات شوراها و مجلس هفتم ریزش رأی داشتیم. به دلایلش کاری ندارم. شاید بعضی‌ها بگویند رد صلاحیت‌ها باعث عدم اقبال مردم بود. ولی انتخابات شوراها خیلی باز بود. اگر این روند ادامه پیدا کند، مشروعیت نظام را در حضور مردم می‌دانید یا لزوم حفظ اسلام؟
● سؤال مهمی است. فکر می‌کنم اگر مردم به نظام وفادار نباشند، حداقل این است که مقبولیت نظام نیست و کار نظام بسیار دشوار می‌شود. در اسلام بیعت را به عنوان یک اصل مسلم داریم. مردم با پیامبر اسلام(ص) بیعت می‌کردند و نوعاً خلفا هم از مردم بیعت می‌گرفتند که سطحی یا واقعی بود. بیعت شبیه رأی است، ولی همه مردم جمع نمی‌شدند و نخبگان و اهل حل و فصل بیعت می‌کردند که مقبول عامه مردم بود. الان هم همین است. منتها با بحث‎هایی که در قوانین و مقررات است، وقتی نظام خود را در معرض انتخاب قرار می‌دهند، مردمی که می‌توانند بیایند و نظر دهند، ولی نمی‌آیند، از حق خودشان استفاده نمی‌کنند. مردم می‌توانند بیایند و بگویند که ما مخالفیم و همه می‌توانند مانند رأی‌گیری در شورا و غیره به سر صندوق‎ها بیایند و رأی خود را در صندوق بیندازند و بگویند که ما با این چیزها و با این آقایان مخالفیم. چون آنها چیزی را از مردم سلب نکرده‌اند. بلکه آنهایی که نمی‌آیند، قهر کردند. بخش قابل توجهی از مردم در صحنه حاضر می‌شوند. نمی‌توان گفت که نظام مشروع نیست. فعلاً در خیلی از کشورهایی که در آنها دموکراسی هست و خیلی در این مورد پیشرفته هستند، حدود 50 درصد از مردم شرکت می‌کنند. یعنی نیمی از مردم آن دموکراسی را قبول می‌کنند و نیمی دیگر آن را قبول نمی‌کنند. در این مواقع آن حکومت‌ها نامشروع نیستند، بلکه نامقبول هستند. لذا آن کشورها در این مورد مشکلی ندارند. چون سال‎ها سابقه دارند و درنزد مردم خودشان پذیرفته شده‌اند و دولتمردان کار خودشان را می‌کنند و مردم هم نسبت به کار دولتمردان بی‌تفاوت هستند. ولی در نظام جمهوری اسلامی این موارد هنوز خوب جا افتاده نیست و از لحاظ شرعی هم دل ما می‌خواهد که از طرف مردم اجازه داشته باشیم که به موارد عمل کنیم. لذا کار ما مشکل‌تر است. به همین لحاظ نیامدن مردم بر سر صندوق‎ها خسارت عمده‌ای برای نظام است.
○ ما به این ادعا افتخار می‌کنیم که حکومت جمهوری اسلامی حکومت علی (ع) است و باید این‎گونه باشد و امام علی (ع) در دوران حکومت خود به خاطر حفظ اسلام منتظر درخواست مردم شدند. ما باید چگونه عمل کنیم؟
● امام علی (ع) برای حکومت از مردم رأی‌گیری نکرده است، اما عدّه‌ای در مدینه اطراف امام علی جمع شدند و از ایشان درخواست کردند که با آنها بیعت کند. لذا آن حضرت بیعت کردند، ولی حضرت علی از مکه تا آفریقا حاکم بودند که هیچ یک از مردم آن دیار به امیرالمؤمنین رأی ندادند. البته در آن زمان روال بر این بود که مردم مراکز حکومتی می‌آمدند و با آن حضرت بیعت می‌کردند. شاید در بعضی دیگر از نقاط با آن حضرت مخالف بودند، حتی با ایشان جنگ می‌کردند، مانند جنگ در بصره، شام و صفین که در این موارد لشکری که در مقابل آن حضرت صف‌آرایی می‌کردند، کمتر از لشکر آن حضرت نبودند.
○ دموکراسی یک دستور بشری، ولی دین یک دستور الهی است و جمع این دو از نظر خیلی از افراد موجب مشکلات فراوانی در جامعه شده است. خیلی از افراد معتقدند که اگر هر یک از اینها به صورت مجزّا پیاده می‌شد، بهتر بود و جمهوری اسلامی یک نوع دموکراسی دینی است. آیا شما هم این دو موضوع را قابل جمع می‌دانید؟ البته باید یک نقطه اشتراک بین این دو وجود داشته باشد که قابل جمع باشد. در اسلام چه نقاط مشترکی بین این دو وجود داشته که حضرت امام این دو، یعنی دموکراسی و دین را با هم جمع کردند؟
● بنده این دو مورد را کاملاً قابل جمع می‌دانم. علمای ما براساس دین قانون اساسی را نوشتند و این قانون به مردم حق داد تا در انتخابات شرکت کنند و همه مقامات کشوری که حق تصمیم‌گیری دارند، منتصب مردم هستند و رهبری را از طریق خبرگان پذیرفته‌اند که خود خبرگان هم از مردم رأی گرفته‌‌اند. مجلس و دولت از رأی مردم هستند. اینها که خلاف دین نیستند، چون خود دین این را از ما خواسته تا به خواست مردم توجه کنیم. همه این موارد نیاز به راهی دارند که ما آن راه را انتخاب کردیم. شاید شما بر سر مقررات فقهی نظر داشته باشید که از نظرات علمای دین است. شاید علما با مقرراتی که از این طریق بدست می‌آید، معارضه داشته باشند که حتی برای این موارد هم راه حل‏های آن را پیدا کردیم. چون از همان اول همه قوانین تصویبی را با چارچوب اصول دین مطابق کردیم. در بعضی از مواقع کارشناسان نظام تشخیص می‏دهند که حکم شرعی قابل اجرا نیست که حتی این‎گونه موارد در دین دیده شده که همان بحث اهم و مهم و مصلحت است که مجمع تشکیل شده و اگر فقها چیزی را حرام بدانند، نباید در کشور اجرا شود که آن وقت شورای تشخیص مصلحت نظر می‌دهد که اگر به مصلحت نظام باشد، اجرا شود. چون مردم این موارد را خواستند. اعضای این شورا هم از طریق مردم انتخاب شده‌‌اند. مثلاً مجلس چیزی را تصویت می‌کند که ما آن را می‌پذیریم، جایی نیست که ما به بن‌بست برسیم.
○ اگر خواست مردم با نظرات شورای نگهبان و فقها مخالف باشد، در این صورت نظر شما چیست و کدام مورد باید اجرا شود؟
● در این‎گونه مواقع این موارد به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع می‌شود و روی آن نظر می‌دهیم. البته به صورت موردی پیش می‌آید. ولی آنچه قابل گفتن است، این است که اسلام راه را بر روی شما نبسته است و دین کاملاً با دموکراسی و خواست مردم سازگار است.
○ گفتید دوستانی، شما را برای شرکت در انتخابات ترغیب می‌کنند. آیا می‌توانید نام آنها را بفرمائید. گفتید که اگر در این دوره افراد لایق کاندیدا شوند و شما هم به این نقطه برسید که آنها می‌‌توانند افراد لایق برای این سمت باشند، در این دوره کاندیدا نخواهید شد. درصورتی‎که اکثریت افراد شرکت‌کننده در این دوره مشخص شده‌اند، لطفاً بفرمایید و بگویید آیا از بین این افراد، کسانی هستند که صلاحیت داشته باشند؟ آیا شما کاندیدا نمی‌شوید؟
● در مورد افرادی که که به من می‌گویند همان افرادی هستند که این نظر را به بنده اعلام می‌کنند. مثلاً جمعی از احزاب، شخصیت‎ها و ملاقات‌کنندگان با بنده این‎گونه استدلال می‌کنند که اگر نیایید، شاید گروهی بر کشور حاکم شوند و عده‌ای از بدنه حذف شوند یا مشکلات اقتصادی پیش می‌آید. البته آنها استدلال خودشان را در این مورد دارند. نظرات مخالف و موافق را شما بیشتر از بنده می‌دانید. در مورد اینکه همه افراد در این مورد ابراز وجود کردند، من این نظر را ندارم. چون از دیروز تا شب دو نفر از شخصیت‎ها با بنده مشورت داشتند که کاندیدا بشوند یا خیر که هر دو آنها قابل توجه هستند. ولی نمی‌خواهند زودتر مطرح شوند و خواهان این هستند که فضای موجود روشن شود و بعد خود را مطرح کنند. بنده در مورد افراد مطرح شده بی‌نظر نیستم. حتی به بعضی از آنها اعتماد زیادی دارم و فعلاً نظری درباره این افراد نمی‌دهم. چون این حرف به جای دیگر هم می‌‌رسد. لذا در این مورد صبر می‌کنیم تا خودشان اعلام کنند.
○ در دوره بعد از جنگ و دوره ریاست جمهوری جناب‌عالی نظام جمهوری شروع به پایه‌ریزی شده است و با توجه به مدیریت جناب‌عالی در سطح کلان کشور به سمت پیشرفت و رشد در حال حرکت بود، ولی بعد از آن مشکلاتی پیدا شد که مهمترین آن روند کار در ادارات دولتی می‌باشد. بسیار روشن است که باید در مدیریت کلان روی این مسائل طراحی دیگری می‌شد تا این موارد پیش نیاید. این اختلاف را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ یعنی چه مشکلی در این وسط بود؟ اگر شما دوباره کاندیدا بشوید و یا افرادی که شما روی آنها تأثیر دارید، در این دوره کاندیدا شوند چه راه‌حلّی برای این مشکل می‌بینید؟
● اولاً دولت یک سیستم بسیار بزرگ و پرحجم است و ما هم از همان زمان شروع به تعدیل کردیم. بطوری که جای افراد بازنشسته کسی را جایگزین نکنیم، بخصوص جای آنها افراد بی‌سواد و کم‌سواد و تازه‌کار را مشغول بکار نکنیم. دومین اشکال این است که کیفیت سیستم دولتی درست نیست و آنهایی که کار می‌کنند، از قبل بودند و حتی بعد از انقلاب از نظر کاری در سطح پایین‌تری قرار گرفتیم و حتی نیروهای انقلابی و متدین هم که در این موارد مشغول شدند، متأسفانه سطح معلومات و تجربه خوبی نداشتند. لذا این مورد برای نظام مشکل‌آفرین بوده است. مشکل سوم سطح حقوق افراد می‌باشد که در این مورد کارکنان دولت اگر بخواهند با حقوق کارمندی زندگی کنند، مشکل دارند که مشکلی در کار کشور ایجاد می‌کند. البته موارد دیگر هم در کشور وجود دارد، ولی در این دوره بیشتر به آنها دامن می‌زنند. البته بنده با این وضعیت موافق نبودم که نیروهای نظام را زیر شلاق بگیرند و کار هم نکنند و اگر در این مورد کاری می‌شد تا افراد فاسد اخراج می‌شدند، خیلی خوب بود. در این وضعیت نظام را بدنام کردند و قبح فساد را ریختند و مواردی را مطرح کردند که جواب ندارد و در بسیاری از موارد بد کردند و یا مفسدان بزرگ برخورد درستی نشد. در نتیجه مردم جریح شدند. البته اشکالی که شما می‌گیرید، مبنی بر اینکه کاری شود، قبول دارم که آن مربوط به مدیریت است که در دوره ما اجازه چنین کاری را نداشتند. بازرسی ویژه رئیس‌جمهوری بسیار جدی بود و اگر جایی دیده می‌شد که کار گیر دارد، با دخالت وتلفن و با احضار و برخورد با وزیر این مشکلات حل می‌شد. در دوره من خیلی از این مبارزات داشتیم که در جامعه اصلاً مطرح نمی‌شد. چون نمی‌خواستیم مدیران بدنام شوند. ولی فعلاً برعکس است. چون خبر آن داده می‌شود، ولی در پشت سر آن عمل نمی‌شود. مثلاً دستگاه قضایی درمورد مبارزه با فساد این همه حرف می‌زند، ولی به آن عمل نمی‌شود. حتی جور دیگری رفتار می‌کنند. البته درمورد مدیریت شاید قاطعیت نیروهای انقلاب نسبت به قبل کمی ضعیف شده است. البته ضعف‏هایی در سیستم مدیریت هست که قابل اصلاح است. اولاً کوچک کردن دولت که در مجمع در حال بررسی و انجام است. نظارت باید خیلی جدّی‌تر گرفته شود، ولی الآن نظارت‏ها آنچنان جدی نیست. البته این موضوع به بحث جدی نیاز دارد و می‌خواهم این مطلب را بگویم که بنده هم در این مورد با شما موافق هستم. ولی عنوان نمی‌کنم کاری نشده است. این کار قابل انجام و عمل است. ولی می‌توان در این مورد ایستادگی کرد. چون بدنه اصلی مدیران ما بدنه فاسدی نیست. بچه‌های انقلاب، جنگ و افراد متدین جامعه هستند و می‌توانند افراد خیلی خوبی باشند.
○ آقای خاتمی بعد از انتخاب روی دو مورد یعنی جوانان و زنان مانور زیادی دادند که رأی هم آورد. این موضوع در مجلس هفتم در حال بررسی است و حتی اعتراضات قبلی آن در حال کاهش است. لذا می‌خواستیم نظر شما را در مورد زنان و جوانان و برنامه‌های مجلس هفتم بدانیم.
● بنده بی‌بندوباری جامعه را قبول ندارم و آن را به ضرر جوانان و زنان می‌دانم. ولی با سخت‌گیری غیردینی هم موافق نیستم. البته در مورد رنگ لباس، عرف تصمیم می‌گیرد. در مسائل دینی این است که زن باید پوشیده باشد. ولی درمورد عرف و انتخاب رنگ باید خودشان انتخاب کنند و در این وضعیت آزاد باشند. تفریح یک عمل مستحبی است که ما هم باید بگذاریم مردم تفریح کنند و کسی اجازه تفتیش داخل خانه‌های مردم را ندارد و امثال آنها که قابل گفتن است. بنده با این سختگیری‌ موافق نیستم. ولی بی‌‌بندوباری به ضرر این دو بخش از ملت تمام خواهد شد. البته اینها هم باید پذیرای حد قانونی و دینی آن باشند و حکومت هم نباید روی سلیقه‌های مردم سختگیری کند. حتی در اسلام هیچ‎وقت این موارد وجود نداشته است. البته آن موقع‏ها در حد فهم خودم تا آنجا که مقدور بود، این مسائل را مطرح می‌کردم و فکر می‌کنم جامعه ما می‌تواند از لحاظ اجتماعی یک جامعه باز باشد و کارهای قابل انجام در جامعه زیاد است. البته یک سری پرده‌دری هم در جامعه هست که نباید به آنها اجازه کار داد.
○ در مورد مصوبات و مدیریت مجلس چه نظری دارید؟ آیا می‌توانند با برنامه‌های خود اوضاع را به سال‎های اول انقلاب برگردانند؟
● نمی‌توانند اوضاع را برگردانند. چون اوضاع به طور طبیعی این‎گونه است. البته آنها حرفهایی می‌زنند و نظرات خودشان را می‌گویند. اگر در این موارد به صورت معقول با مردم برخورد کنیم، آنها حاضرند که با ما همکاری کنند. به عنوان مثال قبل از اینکه آقای خاتمی در عرصه انتخاب وارد شود، مجلس مسئله چادر را مطرح کرده بود که حتی رهبری هم نسبت به این قضیه مخالفت کرده و گفتند که برای تحمیل چادر وجهی نمی‌بینم و حجاب باید حفظ شود. یا مسئله ماهواره و یا مخالفت درمورد استفاده از کلمات انگلیسی در تابلوها که این نوع سختگیری‏ها مردم را ناراحت کرد. در همه موارد سیاستمداران وقتی ببینند که مردم نسبت به مسائل مطرح شده عکس‌العمل نشان می‌دهند، پا لرزان می‌شوند.
○ آیا به نظر شما خانم‏ها می‌توانند در ریاست جمهوری نامزد شوند و شرکت ‌کنند؟
● منع شرعی ندارد و زنان از هیچ پستی ممنوع نشده‌اند.
○ از نظر قانونی چطور؟
● در قانون اساسی این مورد مبهم است. چون آن زمانی که این قانون اساسی نوشته شد، اعضای قانون اساسی اکثراً علما بودند و حتی از 80 نفر، 70 نفر آنها از علمای بزرگ کشور بودند. در این قانون شرعاً نتوانستند حکم مرد را مطرح کنند. لذا از کلمه رجال سیاسی استفاده کردند که از هر لحاظ قابل تفسیر باشد و این مسئله هم روشن است و حتی در مورد قضاوت و قاضی بودن زنان هم مسائلی را مطرح می‌کنند. دلیل روشنی در این زمینه نداریم. البته زنان از لحاظ شرعی می‌توانند در مجلس، دولت، مدیریت و پست‏های تخصصی که در کشور وجود دارد، شرکت کنند، ولی برای مردان و زنان شرایط خاصی هست. بنده در این مسائل فتوا نمی‌دهم. بعضی از آقایان نظرشان این است که خانم‏ها نمی‌توانند در این موارد شرکت کنند واین یک مسئله اجماعی نیست و قرار هم این‎گونه نبوده که نظر هر فقیهی را فتوا حساب کنیم. ملاک کار ما نظارت شورای نگهبان است و اگر شورای نگهبان هم چیزی را خلاف مصلحت مطرح کند، آن را رد می‌کنیم. البته مشکل این‎گونه در کارمان نداریم، ولی هنوز تجربه زنان کم است. در کشورهایی که از این جهت خیلی آزاد برخورد کردند، باز هم خانم‏ها نتوانستند به اندازه مردان در مدیریت کشور نقش ایفا کنند. شما مجالس و دولتهای دنیا و کار بزرگ مدیریت کلان را در نظر بگیرید که این‎گونه نبوده است. بنده فکر می‌کنم حرکت زنان در ایران از همه جا بهتر است. خودم این قضایا را پشتیبانی کردم که آنها از تحصیل شروع کردند که بیشتر از مردان وارد دانشگاه ‌شوند. البته در دانشگاه شما خبری ندارم. ولی کلاً زنان به این سمت حرکت می‌کنند. این یک مسئله تحمیلی نیست. در مسابقات هم برنده می‌شوند. این طبقه تحصیل کرده تا ده پانزده سال دیگر متخصصین و بزرگان فکری و محققین هستند. چنین قدرت انسانی را که مبنای انقلابی، سالم و متدیّن دارند، در کشور دیگری نمی‌شناسم که مثل ایران نیروی خوب زن تربیت کنند. آینده خوبی هم خواهند داشت.
○ مسؤولین همیشه مطرح می‌کنند که طرفدار تقویت صنایع و تأسیسات داخلی هستند. اما از طرفی کالای خارجی از جمله چینی وارد کشور می‌شود و به صنایع کشور لطمه می‌زند. سیاست نظام در قبال صنایع چگونه است؟ آیا قصد داریم به سوی اقتصاد باز برویم؟ این وسط چگونه باید صنایع داخلی را پشتیبانی کنیم؟
● حرف بسیار بسیار مهمی است. جزو مسایلی است که بین ما هم مطرح است. یک نظر این است که به سوی اقتصاد باز برویم و یک نظر مخالف است. شرایط امروز دنیا هم به این سو می‎رود که باید کشورها در همه امور مخصوصاً مسائل اقتصادی، تعامل داشته باشند. دیگر نمی‎توانیم درهای دنیا را به روی خودمان ببندیم. مسائل ارتباطات هم به گونه‎ای است که این‎گونه برخوردها به نفع هیچ کشوری نیست.
○ از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید، ممنونیم.
● موفق باشید.