طرح مسئله عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور، در مجلس، ازجمله مسائل جالب و پر سروصدایی است که نشاندهنده چند نکته بسیار مهم است. اول اینکه مجلس کاملاً بیدار و هوشیار است. و با زیرنظر گرفتن همه مسائل مملکت، بهموقع تصمیمهای لازم را اتخاذ میکند. در ثانی، علیرغم همه جوسازیها و تبلیغهای انحرافی و جاروجنجالهای سیاسی در این زمینه، مجلس تحت تأثیر هیچیک از آنها قرار نگرفته و استوار و مصمم به راه خود ادامه میدهد. سوم، نویدی است به امت مسلمان ایران که قانون برای همه یکسان است. این قانون عادلانه در حال تحقق است و هر کس در هر مقام و موقعیتی باید در مقابل آن سر تعظیم فرود آورد...
س - با توجه به مطرحشدن عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور، از طرف یکصد و بیست نماینده، موضع مجلس و شما بهعنوان رئیس مجلس چیست؟
ج - موضع مجلس با توجه به امضای صد و بیست نماینده روشن است. این تعداد نماینده، حدود دو سوم کل نمایندگان پیشنهادی هستند. این عده نظر خود را در مورد عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور دادهاند. من فکر میکنم نتیجه از همین حالا مشخص باشد. در واقع، کفایت سیاسی ایشان رأی نخواهد آورد. طبق رأی مجلس، کفایت سیاسی از ایشان سلب خواهد شد. اما من بهعنوان رئیس مجلس، رأی خاص خودم را دارم. گرچه من این نامه را امضاء نکردهام، اما بههرحال یک نماینده هستم. من معتقدم ایشان صلاحیت سیاسی رئیسجمهور بودن را ندارند. در حقیقت، این رأی بنده از پیش ثابت بوده است. منتها، وقتی ایشان رأی آوردند، طبق قانون تسلیم شدم. این رأی قانونی هم تا موقعی اعتبار دارد که مجلس رأی به عدم کفایت نداده باشد. و البته این رأی، موضع فعلی مجلس است. ممکن است در بحث، مورد دیگری پیش بیاید. با تمام این اوصاف، کار هنوز تمام نمیشود. باید امام نظر قطعی را بدهند. عزل در اختیار امام است. من هم بهعنوان رئیس مجلس، گزارش جلسه را بهعلاوه نتیجه کار، خدمت امام میفرستم.
س - برخورد رئیسجمهور با مجلس و مجلس با رئیسجمهور، با توجه به وظیفهای که این دو نسبت به هم در قانون دارند، تاکنون به چه صورت بوده است. آیا انجام وظیفه، شده است؟
ج - برخورد آقای رئیسجمهور با مجلس خوب نبوده است. ایشان پیش از انتخابات مجلس، همیشه میگفتند: من مجلسی میخواهم که هماهنگ با من عمل کند. بعد از انتخابات هم، چند روزی ایشان گفتند: مجلس با من است. اما در همان روزهایی که مسئله تشکیل کابینه و اعتبارنامهها مطرح شد، مجلس موضع خود را روشن کرد. از آن وقت به بعد، ایشان در هر جا که میرسیدند و در هر صحبتی که میکردند، از تضعیف مجلس و اتهام زدن فروگذار نکردند.
گاهی مجلس را آلت دست میخواندند. گاهی میگفتند: مجلس ضعیف است. بعضی وقتها، مصوبات مجلس را بیاعتبار میخواندند. گاهی هم میگفتند: وظیفه مجلس، حذف بنده است! ادعا کرده بودند که هر چه لایحه به مجلس بردهاند، بهمنظور حذف رئیسجمهوری بوده است. و از این قبیل حرفها و رفتارها. برای همین هم، مجلس میخواست ایشان را دعوت کند؛ اما پیغام داد که من اینطوری نمیآیم. برای تشکیل یک جلسه علنی، شش ساعت وقت میخواهم. یکبار هم مسائل سرّی مجلس را گیر آوردند و آن را منتشر کردند. متأسفانه ایشان به همین روال ادامه دادند.
ارتباط ایشان با مجلس هم روشن است. قوه مقننه تصمیم گیر است و از این لحاظ، نسبت به قوه مجریه برتری دارد. مجلس، در مورد ایشان هیچ قصوری نکرده است. ایشان موظف بودند بین سه قوه تنظیمکننده امور باشند؛ اما در حقیقت، تخریبکننده ارتباطهای سالم شدهاند. همیشه و در هر جا که از دستشان برآمده تخریب و تخطئه کردهاند، در مورد معرفی کابینه خودشان، جوّی را به وجود آوردند تا بگویند نخستوزیر را مجلس به رئیسجمهور تحمیل کرده است. همواره اگر کمبودی به وجود میآمد، سعی میکردند، تقصیر را به عهده مجلس بگذارند. و از این مسائل که فراوان دیدهشده است.
درنهایت، ارتباط اساسی و قانونی اساسی آمده است. طبق این قانون، مجلس حق اظهارنظر درباره هر قوهای را دارد؛ امّا رئیسجمهور این حقّ را ندارد. اینکه رئیسجمهور صلاحیت سیاسی دارد یا نه، جای خودش محفوظ است.
این را هم بگویم که آخرین ضربه را خود رئیسجمهور به خودش وارد کرد. ایشان با جسارت تمام، ارگانهای مسئول و انقلابی را زیر سؤال بردهاند. ادعا کردهاند که باید رفراندوم دیگری برگزار شود. ایشان بااینکه میدانست حرفش بسیار سنگین و تفرقهانگیز است، اما ظاهراً گول جریانهای ضدانقلابی را خوردند. گویا فکر کرده بودند که اگر همهچیز به رأیگیری مجدد کشانده شود، خود ایشان بهعنوان رئیس قوه مجربه، رأی بیشتری خواهند آورد. نامشروع جلوه دادن ارگانهای انقلابی، ضدّیت مسلم است. ضدّیتی که برخاسته از تحریف و دروغ است. به عبارت بهتر، هنگامی که ایشان با سادهلوحی تمام، گول مؤسسهای به نام سنجش افکار را میخورد و با این وسیله همهچیز و همه کس را زیر سؤال میبرند، به جز عدم صلاحیت سیاسی، چه چیز دیگری میتواند باشد؟ این مؤسسهای که رئیسجمهور به اتکای آمار و ارقام او حرف میزند، متأثیر از مجاهدین و افراد ناباب دیگر است. بهعنوان نمونه، یکبار در شورای انقلاب گفتند: طبق آمار سنجش افکار، تنها چهل و نه درصد مردم طرفدار امام هستند. در عوض، پنجاه و شش درصد آراء عمومی در حمایت از رئیسجمهور بوده است! این قبیل حرفها، بوی نفاق و ضدّیت میدهند.
س - لایحهای مبنی بر اینکه اگر رئیسجمهور، مصوبهای را پس از پنج روز امضاء نکند، دولت مجری آن خواهد شد. اخیراً با قید دو فوریت تصویب شد. با توجه بهاینکه رئیسجمهور در این مورد از خود رفع مسئوولیت نمود، مجلس چه برخوردی با ایشان کرد؟
ج - برخورد مجلس، همین است که دیدید. وقتی که مصوبهای برای حل مشکلات کشور در مجلس تصویب میشود، رئیسجمهور موظف است که آن را هر چه سریعتر امضاء کرده بهاجرا بگذارد. اگر ایشان از وظایف خود سر باز زند و کار را معطل سلیقههای شخصی خود بگذارد، معلوم است که مجلس هم رأی به عدم صلاحیت ایشان میدهد.
موقعیت حساس ایشان، در مورد من هم صدق میکند. چرا که رئیس مجلس موظف است مصوبههای مجلس را امضاء کرده و به قوه مجربه تحویل دهد. رئیس مجلس حقی ندارد که مصوّبه مجلس را معطل بگذارد. هر کسی وظیفه خود را بهطور مشخص میداند.
ایشان وقتی که برخورد غیرمسئوولانه میکند، در واقع مقابل امر امام هم ایستاده است. چرا که امام فرموده است که اگر مصوبهای با تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان به قوه مجریه برسد، یک قانون قطعی است. در صورتی که رئیسجمهور، خلاف این ادعا را میکند. او میگوید: مصوبه، با امضای من بهقانون مبدل میشود. کسی که قانون مملکتی را این گونه تفسیر به رأی میکند تکلیفش روشن است.
برخورد مجلس این است که تصمیم نهایی را بگیرد. ما که نمیتوانیم برای همیشه صبر کنیم. اگر قرار باشد برای هر کاری تا این اندازه وقت هدر شود، قوای مملکتی زیر سؤال میرود. اینکه میگویم، عدم صلاحیت ایشان قطعی است، منظورم همین عدم انجام وظایف است.