مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با مجله سروش

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با مجله سروش

پیرامون چهلمین روز شهادت 72 تن از یاران صدیق امام

  • تهران-مجلس شورای اسلامی
  • جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۶۰

س - روز 16 مردادماه، چهلمین روز شهادت 72 تن از یاران صدیق امام است. در این رابطه، جناب‌عالی به‌عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی چه پیامی برای امت اسلامی دارید؟

ج - بسم اللّه ‌ الرحمن الرحیم. مسئله شهادت این 72 تن خیلی عظیم بود و باید فاجعه بسیار بزرگی به‌حساب بیاید. وسعت و دامنه و عمق این مصیبت آن‌چنان زیاد بود که ما را در خودش غرق کرد. یعنی ما هنوز متوجه نشده‌ایم و جامعه امروز هم، هنوز به عمق فاجعه پی نبرده است. اگر برای تک‌تک از این هفتاد و دو یا سه یا چهار نفر چنین حادثه‌ای پیش می‌آمد، در بسیاری از این موارد به همین مقدار که ما برای مجموع آن‌ها مراسمی گرفتیم و ابراز احساسات کردیم، برای تک‌تک آن‌ها نیز همین حالت پیش می‌آمد.

مرحوم آیت ا... بهشتی و بیست و هفت نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی - که چند نفر ایشان از مجتهدین بودند - محمد منتظری و وزرای کابینه - که از وزرای قوی کابینه هم بودند - و خلاصه همه چهره‌ها، از ذخایر این کشور بودند و این انقلاب بودند. اما این مسئله چون به‌صورت مجموعه اتفاق افتاد، مثل یک نفر با ایشان برخورد می‌شود. ملت ایران باید خیلی عمیق به‌ این مسئله فکر بکند و مراکز فرهنگی و تبلیغی باید خیلی دقیق روی این موضوع کار بکند. این فاجعه باید در تاریخ یک حادثه عظیم به حساب بیاید. باید کتاب‌ها دراین‌باره نوشته شود و جلسات گرفته شود و در مراسم‌های مختلف، خاطره این‌ها زنده بماند.

ما از حادثه عاشورا که بگذریم تا به امروز، کمتر به چنین حادثه‌ای برخورد می‌کنیم؛ به فاجعه‌ای که هفتاد و چند نفر از نمونه‌ها و نخبه‌های یک مکتب و یک انقلاب، این‌جور به‌آسانی و با یک انفجار- آن هم توسط یک جوان خام - از بین بروند. حالا گرچه عامل به‌عین جنایت به یک سازمان و تشکیلات ضدانقلابی جهانی وابسته است؛ اما ما نمی‌دانستیم که به‌عین آسانی، چنین حادثه‌ای پیش بیاید.

لازم است فکر کنیم و متوجه باشیم و بفهمیم که چه پیش آمد. در تاریخ اسلامی، کسی مثل مرحوم دکتر بهشتی کم وجود دارد. این اغراق نیست. یعنی یک نفر، هم مجتهد باشد، هم متفکر و هم ایدئولوگ باشد، هم به علوم روز آشنا باشد و هم مدیر و مدبّر باشد. شما در میان علمای باسوادی که در امور اجرایی هستند، کمتر چنین کسی را می‌بینید؛ کسی که تشکیلاتی هم باشد و مثل یک عضو ساده، انضباط را رعایت کند. متدین و متعهد باشد و مثل یک آدم مقدّس و یا مسلمان ساده، به تعبدات دین پایبند باشد. شخصی که علاوه بر همه این اطلاعات، سه، چهار زبان خارجی را خوب بداند؛ یعنی بتواند با چهار زبان فارسی، عربی، انگلیسی و آلمانی به‌خوبی سخنرانی کند و کنفرانس بدهد؛ جهان‌دیده باشد؛ مبارز سابقه‌دار باشد و سی یا چهل سال در میدان مبارزه باشد. در کجا می‌توان این‌همه خاصیت را در یک آدم پیدا کرد؟ شخصی که درعین‌حال درویش‌وار و ساده‌زیست و بی‌اعتنا به دنیا بود.

این‌همه فضایل را در تاریخ اسلام - به‌جز ائمه معصومین - ما خیلی کم سراغ داریم. شخصی که در سن 50 سالگی، یعنی بهترین دوران کاوش است و آن‌همه تجربه و ذخیره وجودی دارد؛ اما ضدانقلاب به‌سادگی آن را از دست ما می‌گیرد. به‌هرحال من در درجه اول باید به ‌اهل ادب، ذوق و هنر (شعر، فیلم و...) و در درجه دوم به مردم بگویم که بایستی خیلی روی این فاجعه کار بکنیم تا خاطره آن در تاریخ ایران زنده بماند.

 

س - آخرین دیدار شما با دکتر بهشتی چخ زمانی بود و طی آن، در مورد چه مسائلی گفتگو شد؟

ج - آخرین برخورد، همان روز عصر بود. ما از ساعت پنج تا هفت در جلسه شورای مرکزی حزب بودیم. بعد، یک ساعت فاصله برای نماز و مراجعات مردم بود و پس از ساعت هشت که جلسه مشترک هواداران و مسئولان همفکر حزب بود - تشکیل شد. ما دو ساعتی در جلسه شورای مرکزی حزب، در خدمت آقای بهشتی بودیم و اتفاقاً من کنار ایشان هم نشسته بودم. در این جلسه، مسائل زیادی مطرح بود؛ از جمله آمدن آقای مهندس موسوی به مجلس برای وزارت امور خارجه و انتخابات ریاست جمهوری جلسه خوبی هم بود و تا ساعت هفت غروب با هم بودیم؛ اما چون آقای خامنه‌ای تازه ترور شده بود و می‌بایست به ملاقاتشان می‌رفتم جلسه را ترک کردم. ایشان در آن جلسه ماندند که در جلسه مشترک شرکت کنند.

س - با انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس شورای اسلامی آینده مجلس را برای تحقق بخشیدن قوانین الهی چگونه می‌بینید؟

ج - خوب می‌بینم. به نظرم مجلس یک مقدار نیرومند می‌شود؛ چون یک عده زیادی - چهل پنجاه نفری - جدیداً می‌آیند تا آنجا که من اطلاع دارم، انتخابات هم طوری بوده که اکثراً، نیروهای در خط امام هستند و به یکپارچگی مجلس می‌افزایند. به‌علاوه تازه‌نفس هم هستند و کمیسیون‌ها قوی‌تر می‌شود. خط امامی خوب مجلس، قوی‌تر هم می‌شود. بخصوص، به واسطه هماهنگ شدن مجلس با دولت و ریاست جمهوری یک مقدار از وقت‌های اضافی که مصرف می‌کردیم و اتلاف وقت بود، کم می‌شود. امیدواریم که دیگر زمینه‌ای برای وقت‌کشی پیدا نشود و واقعیت‌های موجود مورد توجه قرار بگیرد.

روی‌هم‌رفته من فکر می‌کنم که مجلس بعد از انتخابات - که سال دوم ما با آن شروع می‌شود - پربارتر از سال قبل باشد.

س - آیا حوزه‌ای وجود دارد که باز هم در مجلس نماینده نداشته باشند؟

ج - بله، چند حوزه در جریان انتخابات دچار مشکلات قانونی شدند که متوقف مانده‌اند. دقیقاً نمی‌دانم؛ ولی فکر می‌کنم که نزدیک به ده تا دوازده نماینده کم داشته باشیم.

س - به بحث اصلی (فاجعه هفتم تیرماه) برمی‌گردیم. با توجه به اینکه مدتی از فاجعه می‌گذرد. ممکن است راجع به ارتباط این فاجعه با توطئه‌های خارجی و یا داخلی توضیح بفرمائید؟

 

ج - من هنوز به‌طور مشخص چیزی نمی‌دانم که انگشت بگذارم و بگویم که حادثه از این نقطه به خارج مرتبط می‌شود؛ چون متهم هنوز بازداشت نشده و کسی به‌طور رسمی، مسئولیت آن را به عهده نگرفته است. البته یک گروهی که معلوم است نامشان جعلی است، اعلامیه‌ای داده‌اند.

به‌هرحال، با توجه به قضیه‌ای که بعد از عزل بنی‌صدر و همکاری ایشان با گروه منافقین و دیگر گروه‌ها روی داد و این فاجعه که طی آن ترکیبی از نمایندگان مجلس، کابینه، شورای قضایی و حزب را یکجا شهید کردند؛ و همچنین با توجه به اظهاراتی که قبل و بعد از آن شده و حدس‌هایی که شنیده می‌شود، به نظر می‌آید که توطئه وسیعی بوده و نمی‌تواند با نیروهای خارجی بی‌ارتباط باشد. این‌ها دیگر حدس سیاسی است؛ نه اطلاع. من حدس می‌زنم که بقای نیروهای چپ و راست، لیبرال‌ها و افراطی‌های چپ‌نما و خارجی‌ها همه بر این بوده که یک » بحران عمومی«- که همیشه آن را مطرح می‌کردند - به وجود بیاورند تا مجلس، دولت و شورای قضایی از کار بیفتد و دست رهبر هم، با این نیروهایی که از دست می‌دهد، بسته شود. چون طبق محاسبه آن‌ها ممکن بود که بنده، آقای باهنر و خیلی‌های دیگر هم آنجا باشیم. برنامه آن‌ها این بود که فکر می‌کردند با ازکارافتادن امکانات، تعادل جمهوری اسلامی به هم می‌خورد و نیروهایی که در اختیار داشتند، به خیابان‌ها می‌ریزند و با ایجاد غوغا، به شکلی خط امام را از میدان بدر می‌کنند.

به نظر می‌رسد که برنامه وسیعی تنظیم شده بود و اگر فرض بکنیم که گروه معینی در آن جلسه حضور داشتند و این امکانات برای آن‌ها وجود داشته که جلسه را منفجر بکنند و اینکه از بین چند هفته، آن زمان را برای چنین کاری انتخاب کرده‌اند، این خیلی معنی دارد.

البته این‌ها بر مبنای محاسبات حدسی است، ولی باید صبر کنیم تا بالاخره کسانی در این رابطه دستگیر بشوند و اسناد و اطلاعات بیشتری به دست بیاوریم و بعد قضاوت کنیم.

س - آیا از لانه‌های تیمی کشف شده گروهک‌ها منافقینی که دستگیر شده‌اند. سرنخی از این مسئله به دست نیامده است؟

ج - آنچه به دست آمده، برای ما محرز و قطعی کرده است که قضیه به » مجاهدین خلق«بستگی داشته است.

س - حال با توجه به مسئله فوق آیا سازمان » مجاهدین خلق«جنبه قانونی خواهد داشت و می‌تواند به کارهای سیاسی خود ادامه بدهد؟

ج - با ماهیت موجود آن سازمان، خیر. اگر این فاجعه هم نبود، این‌ها به دلیل اعلام قیام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و اینکه مسلح به جنگ آمدند و دست به ترور و ارعاب زدند و راه براندازی و خرابکاری را انتخاب کردند، لذا نمی‌توانند قانونی باشند و دیگر فکر نکنم که به‌عین آسانی راه برگشتی برای رهبران آن‌ها باز باشد. چیزی که من فکر می‌کنم این است که باید دیگر فاتحه گروه منافقین را به‌عنوان یک گروه قانونی و سیاسی قابل‌قبول خواند. به نظر من، این یک جریان تروریسم و ارعابی است که معمولاً در خدمت و آلت دست دیگران خواهد بود. سیاست‌های این‌ها آلت دست خواهد شد؛ چنان‌که قبلاً هم این‌طور حرکت می‌کردند. این گروه مدت‌ها باقی خواهد ماند، ولی دیگر آینده سیاسی خود را از دست داده است.

س - آیا آینده انقلاب اسلامی ایران مختص به شخص است که این‌ها دست به ترور شخصیت‌ها می‌زنند؟

ج - نه. این از اشتباهات آن‌ها است. من در تحلیل‌های خود بسیار گفته‌ام که این، از اشتباهات این گروه‌هاست؛ چون جامعه است که انقلاب کرده است و همین جامعه است که انقلاب را حفظ می‌کند. همان‌طوری که می‌دانید، ما کابینه را از بین مردم و همین جوانه‌ای عادی خودمان انتخاب می‌کنیم. امثال این‌ها خیلی فراوان‌اند. ما فرق چندانی بین وزیر، معاون، مدیرکل، فرماندار، استاندار و حتی سپاهی و  کمیته‌ای  و جهادی نمی‌بینیم. چه‌بسا که در بسیاری از موارد، بتوان دست یک جهادی را گرفت و یا از داخل سپاه، یک نفر را برای وزارت انتخاب کرد.

مجلس هم همین‌طور. این نماینده‌های مجلس، همگی از آن نماینده‌های سابقه‌دار و باتجربه نیستند، بین آن‌ها معلم هست، دبیر هست، استاد دانشگاه هست، واعظ هست، یعنی که مانند آن‌ها در مملکت خیلی فراوان وجود دارد. حال فرض کنیم که تعدادی از این‌ها شهید شوند؛ کسانی هستند که جایشان را پر بکنند، مسئله عمده، پشتوانه مردمی است که وجود دارد. به نظر من، جمهوری اسلامی الآن متکی به نیروهای مؤمن مردمی (در سطحی نامحدود و وسیع) است و در جامعه، نمونه تیپ و افرادی مثل ما که در مصدر کار هستیم، خیلی زیاد است و همیشه می‌توان جایگزین کرد. یعنی اگر ما همین الآن بخواهیم که نصف یا دو ثلث افراد مسئول سطح بالا را جابجا بکنیم، شاید در ظرف یک ماه بتوانیم؛ بدون اینکه هیچ ضربه‌ای به کارها بخورد. بنابراین، ترور و این قبیل اقدامات نمی‌تواند، مؤثر باشد.

س - سؤالی که در ذهن اکثر مردم ما وجود دارد این است که چرا علما و مسئولان کمتر مواظب جان خود هستند و در این مورد بی‌احتیاطی می‌کنند؟

ج - می‌دانید که مراقبت‌ها دو شکل است: اگر ما مثل رژیم قبل بخواهیم به‌طورجدی از خودمان مواظبت کنیم، باید مثل شاه باشیم که هر وقت می‌خواست از کاخش بیرون بیاید، از هوا می‌رفت با هلی‌کوپتر بود و اگر احیاناً هفته‌ای یک بار می‌خواست از زمین رفت‌وآمد کند، همه مسیر را کنترل می‌کردند و حتی خانه‌های اطراف مسیر را هم می‌گشتند. الآن آقای رجایی، بنده، نخست‌وزیر آینده و مسئولان بالا که نمی‌توانند به‌عین شکل عمل کنند و یا مثل هویدا و دیگران باشند. درست هم نیست، آن‌ها فکر می‌کردند که اگر آن دو سه نفر نباشند، همه‌چیز از هم می‌پاشد. ما این‌طور فکر نمی‌کنیم و نمی‌ارزد که این مواظبت‌ها، این‌قدر مسئولین ما را از مردم جدا بکند. با آن حساب، آدم باید در کاخ زندگی بکند. خوب! اگر بنده بخواهم در محله و در یک خانه زندگی بکنم، طبعاً خانه من هم مثل خانه همسایه‌ام می‌تواند آسیب‌پذیر باشد! و اگر خواسته باشم که از آن خانه دربیایم و بروم داخل کاخ و در فاصله اطرافم باغ باشد و حداقل یک گردان محافظ داشته باشم، اینکه نمی‌شود. تازه فقط من یکی که نیستم. شما می‌گویید علما؛ ولی ما در سطح این مملکت افراد مختلفی داریم که آسیب‌پذیرند و الآن مخالفین دست‌به‌کار شده‌اند و از پاسدار گرفته تا رئیس مجلس، رئیس دیوان عالی کشور، نخست‌وزیر، وزیر، مدیرکل، نماینده مجلس، استاندار، فرماندار، علما، ائمه جمعه، ائمه جماعت و همه و همه را هدف قرار می‌دهند. مگر می‌شود کشوری که در حال جنگ است و نیروهایش باید در جبهه باشند، برای همه این‌ها یک گروه قوی محافظ اختصاص بدهد؟ چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. تازه اگر جنگ هم نبود، این‌قدر نیرو برای خودمان مصرف نمی‌کردیم.

بنابراین، با شیوه دیگری می‌توان کار کرد و آن اینکه به پشتوانه حمایت مردم، نیروهای ازدست‌رفته را جایگزین کنیم؛ تا زمانی که دشمنان ما از کار خود مأیوس بشوند.

درعین‌حال، مسئله حفاظت ضرورت دارد و بایستی از آن‌ها که شغل‌های نسبتاً حساسی دارند، در حد معقول حفاظت بشود. امیدواریم که خداوند هم برای حفظ کسانی که می‌توانند مفید باشند، کمک بکند.

س - در خاتمه به دنبال فاجعه عظیم هفتم تیرماه، وظیفه امت اسلامی برای حفظ تداوم انقلاب اسلامی را در چه می‌دانید؟

ج - وظیفه، همان کاری که خودشان دارند انجام می‌دهند. اگر امت همین‌جور در صحنه حضور داشته باشند، از مرگ نترسند، فداکار و صبور باشند، گول نخورند (جوان‌ها) از کارشان باز نمانند، از مسئولان خودشان حمایت کنند، به مسئولان خود اعتماد داشته باشند و فرمان‌های امام را مثل گذشته مو به‌مو اجرا کنند، انقلاب تداوم خواهد یافت؛ چرا که حضور امام خیلی مهم است و اقتدا به‌امام، مهم‌ترین لنگر حفظ این جمهوری است. به حمداللّه مردم ایشان از جان و دل پذیرفته‌اند و امیدواریم در راهی که انتخاب کرده‌اند، موفق باشند.