س - قانون اساسی برای نمایندگان مجلس، وظایف و مسئولیتهایی را در نظر گرفته و در هر جلسه علنی ما شاهد هستیم که شما تعدادی از تذکرات نمایندگان را به مسئولان اجرایی اعلام میفرمائید، این تذکرات به چه نحو پیگیری میشود و اصولاً آیا نقش نماینده مجلس در همین حد خلاصه میشود یا حقوق و وظایف و مسئولیتهای دیگری هم دارد که باید به آنها بیشتر برسد؟
ج - قانون اساسی که برای مجلس شورای اسلامی به طور مجموع و برای نمایندهها به طور فردی، حقوق و تکالیفی در نظر گرفته که در مجموع آدم خیال میکند که این جوری از قانون اساسی به دست میآید که براساس قانون اساسی نمایندگان بعد از رهبری نقش اول در کارهای اساسی کشور را دارند.
قانون اساسی در یک نقطه - فصل قوه مقننه - حدود 28 اصل را به مجلس اختصاص دادهاند - 62 تا 90 - و در جاهای دیگر به مناسبتهای دیگر باز اشاره میکند به حقوق مجلس، بعضی از این اصول حقوق نمایندگان و بعضی در کل مجلس است. مهمترین آن یکی قانونگذاری است. قانونگذاری در کل مسائل کشور است؛ یعنی، در هر چه که در مملکت میگذرد، مجلس حق وضع قانون دارد؛ مشروط بر این که خلاف شرع و خلاف قانون اساسی نباشد. این عمدهترین کار مجلس است. نماینده هم به عنوان عنصری از آن، هم رابطه و هم حق دارد که در این جا کار بکند.
مسأله بعدی، تفحص و نظارت بر امور جاری کشور است که اصل 76 و 90 به خصوص و اصول دیگری که در مواقع سئوال و استیضاح دولت و کارهای دیگری که متفرقه است، در قانون اساسی آمده است. البته قسمتی از اینها را شورای نگهبان محدود کرده به مجموعه؛ یعنی گفته مجلس این حق را دارد و نماینده به عنوان عضوی از مجلس است که این حق را دارد. اینها حق دارند تفحص کنند با آن شیوهای که در آئیننامه ما هست که در مجلس چه میگذرد، در کشور چه میگذرد، از هر چه خواستند مطلع بشوند. با آن رویهای که آئیننامه تعیین کرده میتوانند مطلع بشوند.
البته بعضی مسائل جزئی هست که نمیشود از آن رویه استفاده کرد. طبیعی است که نمایندهها خودشان مطلع میشوند، از همین رهگذر نظارت میکنند بر جریانات کشور که صحیح و مطابق قانون و مصالح انجام شود. چیزهای دیگری که وجود دارد مثلاً قراردادها؛ هر قراردادی بخواهد منعقد بشود با خارج، مجلس تعهد دارد که باید تصویب بکند، یعنی هیچ مقامی در کشور حق ندارد با خارج از کشور قراردادی منعقد بکند که تعهدی در آن بیاید برای مردم و کشور، مگر این که مجلس آن را تصویب کند.
اگر وقتی لازم بشود در مرزهای کشور تغییری داده بشود به هر شکلی، این را فقط مجلس میتواند حدودش را تعیین بکند که البته شرایط سختی دارد که اگر یک روزی شرایطی باشد. در این صورت باید اعلام فوقالعاده و وضع فوقالعاده در کشور بشود. باز این حق مجلس است که کسی غیر از مجلس، این کار را نمیکند. وام اگر از خارج بخواهند بگیرند یا وام بدهند به خارج یا بخواهند کمک بکنند به خارج یا کمک از خارج بگیرند، باید مجلس تصویب بکند. مقام دیگری نیست که این کار را بکند.
اگر از خارج کسی بخواهد اینجا، امتیازی بگیرد، شرکتی تشکیل بدهد، مؤسسهای درست بکند، دولت، شرکت، شخص خارجی، بدون اجازه مجلس نمیشود، مگر مجلس تصویب بکند. اگر کارشناس بخواهند از خارج استخدام بکنند در داخل کشور، باز باید مجلس تصویب بکند. اگر آثار نفیس مملکت را بخواهند تبدیل کنند به چیزهای عتیقهای و آثار باستانی را بخواهند جا بجا کنند، باید مجلس تصویب کند. حال در این میان، نمایندهها در همه مسائل و هر نمایندهای حق اظهار در همه مسائل کشور را دارد؛ یعنی مسألهای نیست که نماینده حق نداشته باشد در آن اظهارنظر بکند. جالب این است که باز با قانون اساسی به خاطر اظهار نظر، نمیشود نماینده را تحت تعقیب قرار داد. در مورد کابینهها که میبینید تقریباً سندهای اجرایی کشور به یک نحوی همه برمیگردد به مجلس، چون وزراء را اینها باید تصویب بکنند و بقیه سمتها هم از وزراء ناشی میشود و طبق قانون اساسی هیچ مقام اجرایی که در مقابل مجلس مسئول نباشد؛ وجود ندارد. باید به طریقی از وزراء به مجلس منتقل شود و برهمین اساس و با توجه به اصول دیگر که در قانون اساسی داریم، نماینده حق سئوال دارد از وزراء، این هم حق فردی نمایندههاست. حق استیضاح دارد، از دولت یا وزراء و بالاتر از اینها را میبینیم از جمله مقام ریاست جمهوری - که بعد از رهبری دومین شخصیت کشور است. باید مجلس مواظب باشد که کفایت سیاسی او مخدوش نباشد که نمونهاش را در ریاست جمهوری قبل دیدید. وقتی که صلاحیت خود را از دست داد، مجلس این کار را انجام داد و آن فتنه را خواباند.
پس میبینیم این شرایط و این حقوق که برای مجلس گذاشته شده، بعضی از آن را، فرد فرد نمایندهها دارند. اینها چیزهائی است که هر چه در کشور میگذرد بالاخره به این چیزها منتهی میشود. حتی در مورد جنگ، اگر روزی بنا باشد جنگ خاتمه پیدا کند، بدون تصویب مجلس نمیشود. رهبر تصمیم میگیرد اما به هر حال آخرش، مجلس تصویب میکند. شرایط را هم مجلس تعیین میکند. طبعاً نمایندهها با چنین وضعی که دارند باید از شخصیتهایی باشند که بتوانند این مسئولیتهای مهم را به عهده بگیرند. ما تا آنجایی که قوانین دنیا را دیدهایم و پارلمانهای دنیا را دیدهایم، هیچیک از سازمانهای دنیا این مقدار قدرت که در ایران در قانون اساسی به مجلس داده شده، هیچ جا ندادهاند. در آزادترین کشورهای دنیا اینطور نیست که وزراء را باید مجلس تصویب بکند.
البته با اختلافی که دارند، در بعضی کشورها، نخست وزیر را مردم انتخاب میکنند و بعد نخستوزیر، وزراء را خودش انتخاب میکند. در بعضی کشورها، رئیس جمهور را انتخاب میکنند و رئیس جمهور خودش وزراء را انتخاب میکند. بعضی کشورها،یک نوع تصویب کلی در مجلس وجود دارد، این شکلی که در مجلس شورای اسلامی هست که تکتک وزراء باید رأی بیاورند و تکتک وزراء را اینها میتوانند استیضاح کنند و کنار بگذارند، حتی رئیس جمهور و نخست وزیر را. این قدرت با این وسعت به هیچ مجلسی در دنیا داده نشده است.
با این شرایط یک نماینده، خوب! معلوم است که در کل وقتی که حساب میکنیم، چقدر حق دارد و چقدر هم تکلیف دارد. وقتی کسی این همه حقوق را برایش تعیین کردند، تکالیف سختی هم بعهدهاش هست، برای اینکه هرگوشهای از کشور مسألهای پیش بیاید او هم مسئول است. یکی از اصول قانون اساسی میگوید که نماینده گرچه از یک جای دیگری انتخاب شده باشد، اما در مقابل کل مردم مسئول هست و در مقابل همه مردم باید جوابگو باشند. خوشبختانه این وضعی که وجود دارد، و مجلس شورای اسلامی وضع علنی که دارد و این ارتباط مستقیمی که با مردم دارد و از تریبون مستقیم از رادیو پخش میشود، تماشاچی هم هر روز تعداد زیادی میآیند، در دوره سال نمایندهها شناخته میشوند و نمیشود دیگر کسی شخصیت خودش را مخفی بکند. اگر یک نمایندهای بیعرضه باشد یا کم عرضه باشد یا مخلص نباشد یا کم کار باشد یا کار بد بکند یا سوءاستفاده بکند از مقامش، برای مردم شناخته میشود و چنین کسی طبعاً رأی نمیآورد. بنابراین استحکامی که لازم است؛ برای چنین تصمیمگیرانی در قانون اساسی پیشبینی شده است. آدم به این باور میرسد که یکی از کارهای خوب قانوناساسی، همین قدرت دادن به مجلس و این سبک انتخابات مجلس و اداره مجلس است.
س - قانونگذاری که از اهم وظایف مجلس هست، مجلس چه در دوره اول و چه در دوره دوم قانونگذاری تا چه حد توانسته موفق باشد؟ و بهطورکلی اگر که امکان دارد مقایسهای بین دوره اول و دوم مجلس بفرمائید؟
ج - مقایسهای که میخواهم بکنم این است که این مجلس دوم را از جهاتی قویتر و موفقتر میبینم از مجلس اول، اولاً که مجلس دوم تجربه مجلس اول را دارد، ما وقتی که در مجلس اول کارمان را شروع کردیم، در مجلس اول کار پارلمانی بلد نبودیم و تجربه کار قانونگذاری نداشتیم و با وظایف و حقوقمان مشخصاً آشنا نبودیم، آئیننامهای نداشتیم، آئیننامهای که مال قبل بود و برای مجالس فرمایشی دوران شاه نوشته شده بود که به هیچوجه به درد مجلس آزادی مثل این مجلس نمیخورد. خیلی طول کشید تا آئیننامه داشته باشیم تا بتوانیم کارمان را انجام بدهیم. یک نکتهای که از امتیازات این مجلس است؛ یعنی عیوب مجلس قبل را ندارد. یک گروهی بودند در مجلس قبل که مزاحم مجلس بودند و در آن قسمت و بخش اول مجلس، حسابی میخواستند مجلس را به هم بزنند؛ چون بنیصدر با مجلس مخالف بود، اصلاً فکر میکرد این مجلس با او نمیسازد، برنامه داشتند که مجلس را تعطیل بکنند.
او میخواست این کار را بکند. یک گروهی اصولاً تخریب میکردند در مجلس، یک دوره چند ماهی ما گرفتار آنها بودیم. همهاش مجلس را متشنج میکردند. بعد از عزل بنیصدر، اینها هم که دیدند کاری از آنها برنمیآید، چند نفرشان خوب شدند و اکثریت آنها هم تبدیل شدند به افراد عاطل و باطل در مجلس. حدود 30 تا 40 نماینده در مجلس داشتیم که در حقیقت وظایفشان را انجام نمیدادند که هیچ، بهشکل مرموزی هم همیشه کار ما را خراب میکردند. حتی مثلاً اگر جایی میدیدند که یک لایحهای را با رأی ندادن میتوانند وقت مجلس را ضایع بکنند، رأی نمیدادند؛ برای اینکه میخواستند دو ساعت وقت تلف شده باشد تا این حد هم قانع بودند. موقع رأیگیری، اگر شما خودتان در مجلس بودید - ما اکثراً دور قبل صدا میزدیم که بیائید داخل که رأی بگیریم - خوب 30 الی 40 نفر بودند که علاقه نداشتند، بلند میشدند و بیرون میرفتند. ما میخواستیم رأی بگیریم، میدیدیم که تعداد کم است و این امر برای مجلس هم سبک بود و هم وقت تلف میشد و نمایندهای هم که وسط کار و یا آخر کار بیاید، رأیش رأی نیست.
به هر حال به عنوان موجودهای مزاحم در نطقهای پیش از دستور با آن آزادیهای زیادی که ما میدادیم، همیشه اینطور رفتار میکردند که یک کاری میکردند که اعصاب نمایندگان را خرد کنند. تحریک میکردند که مجلس را متشنج کنند، موضعگیریهایشان در کمیسیونهای مجلس بد بود. بعضیهایشان تخصصهائی هم داشتند ولی انصافاً مزاحم بودند و ما آن مسائل را الان در این دوره نداریم. بعلاوه آئیننامه نسبتاً کامل شده و در دوره قبل تا این اواسط ما آئیننامه نداشتیم. ضمناً حدود نیمی از نمایندههای گذشته هم باقی ماندند که اینها با آن دوره کاری که در مجلس کردند، خیلی پختهتر هستند و این کمک میکند به رشد نمایندگان جدید و هم پیشرفت کار.
نکته دیگری که ما در این مجلس داریم، این است که نمایندههای جدیدی که آمدهاند، خیلیهایشان چهار الی پنج سال کارهای اجرایی بعد از انقلاب دارند، ما این را در دوره قبل نداشتیم و خیلی کم داشتیم افرادی که کار اجرایی کرده باشند که این هم کمک میکند از لحاظ تفکر انقلابی و هم تقریباً این مجلس با مجلس سابق شبیه به هم است؛ یعنی اکثریت نمایندهها مسلمان انقلابی و متعهد شرعی هستند و انسان فکر میکند همان چهره حمایت از محرومان و طرفداری از طبقه مستضعف که در مجلس قبل بود در این مجلس هم وجود دارد.
آقایان روحانیون در این مجلس، با مجلس سابق خیلی تفاوت ندارند، تقریباً آن دفعه از نظر کَمیت نصف بودند این دفعه هم نصف هستند. در مجموع وقتی ما که حساب میکنیم، میبینیم که این مجلس با شرایطی که گفتم، میتواند بسیار موفقتر از گذشته باشد و بنا به همین ادله امیدواریم که کارهای مهمی که ما باید انجام بدهیم در این مجلس، موفق به انجام آنها بشویم. دوره دوم را من انتظار دارم دوره سرنوشتسازی باشد.
س - در این دوره چه طرحها و لوایح مهمی مورد بررسی مجلس قرار گرفته و تاکنون چه طرحها و لوایح مهمی در دستور کار مجلس دوم قرار دارد؟
ج - تعدادی از کارها بسیار مهم هست که بعضیهایش در دوره قبل انجام شده که نسبتاً کارهای اساسی و زیربنایی است که لیست آن را مکرراً ارائه دادهایم که دیگر به آنها برنمیگردیم. تعدادی هم هنوز از کارهای مهم باقی مانده که ما انتظار داریم در این دوره بتوانیم آن را انجام بدهیم. مقداری از کارهای دوره قبل شروع شده که بعضیهایش را تصویب کرده و دولت را هم موظف نموده است که مقدمات تصویب آن را انجام بدهد و به مجلس بیاورد که دولت هم مشغول این کار میباشد.
خود نمایندگان هم روی برخی از آنها کار میکنند. اولاً یکی از کارهای عادی ما که مهم هم هست، منتهی چون بتدریج انجام میشود، کمتر مورد توجه واقع میشود، کارهای روزمره است. به دلیل این که ما از یک نظام دیکتاتوری شاهنشاهی منتقل شده به یک نظام اسلامی، آزاد و دمکراتیک انقلابی؛ هستیم، به طور طبیعی بسیاری از قوانین گذشته باید عوض بشود. گاهی ممکن است، مثلاً قانونی، 50 مادهاش باید عوض بشود و اگر عوض نشود در کارهایمان مشکل داریم. خوب! آن کار را مثلاً مجلس میتواند انجام دهد و گاهی ممکن است یک ماده واحده به اضافه چند ماده، انسان خیال میکند این کار کوچکی است. درست هم هست، این به تنهایی یک کار کوچکی است، ولی این کار را باید ما انجام بدهیم.
در نظامهای انقلابی دیگر، معمولاً وقتی که انقلاب میکنند، سالها بعد از انقلاب، نه مجلس دارند، نه قانونگذاری به این شکل یک گروهی بنام شورای انقلاب و یا یک شخص، مرجع همه کاره میشود و هر چه را که میخواهند، به سرعت عوض میکنند و اصلاً به قوانین گذشته توجه نمیکنند. در حالی که ما در نظاممان به این نحو عمل نکردهایم؛ زیرا ما قوانین گذشته را قبول کردیم و شروع نمودیم به اصلاح که این یک کار بسیار طولانی است. حقوقدانان میدانند وقتی که به کتابخانهها میرویم و میبینیم قفسههای متعددی هست که دارای قوانین دورههای مجالس قبل است و بسیاری از اینها به اصلاح احتیاج دارد و ما بهاین کار مشغول هستیم و این امر کار جاری ما است.
گاهی نمایندگان - مخصوصاً نمایندگان جدید - ناراحت میشوند که این کارهای کوچک چیست، ولی چارهای نداریم و با توجه به وضعمان لازم هم هست، اما کارهای مشخص بزرگ ما یکی همین قانون ارتش نوین بود که شور اول آن در مجلس دوم تصویب شد. خوب میدانید که از روزهای اول بعد از پیروزی انقلاب، مسأله ارتش، یکی از مهمترین مسائل کشور بود. بعضیها یا دشمن و یا مغرض بودند؛ اصلاً میگفتند ارتش را منحل کنید و مجدداً ارتش درست کنید. خوب! این را ما نپذیرفتیم و امام بهدهان اینها زد، اما این که قوانین ارتش باید اصلاح شود، این یک مطلب قابل قبولی بود که خود ارتشیها هم میخواستند، مخصوصاً طبقات پائین ارتش، درجهدارها و امثال اینها.
این مسأله از همان ماههای اول در مجلس قدیم مورد بحث قرار گرفته و تاکنون هم ادامه دارد. در دوره قبل زحمت اصلی را کمیسیون دفاع مجلس کشید و این لایحه عیوب مقررات ارتش قدیم را برطرف خواهد کرد؛ چرا که یک نوع بیعدالتی برنظام قدیم ارتش حاکم بود که طبقات پائین ارتش از حقوقشان زده میشد و این مسأله را در این قانون اصلاح کردهاند، ضمن این که مسأله انتظام و نظمی که باید در ارتش وجود داشته باشد را محکمتر میکند. حرکات و شیوههای غیراسلامی و طاغوتی که از خارج آمده و در ارتش موجود بود اصلاح شده که شرح آن را بعداً مردم از طریق تریبون مجلس خواهند شنید و ضمناً در روزنامهها و غیره هم منتشر خواهد شد که در عین حال یک کار بسیار خوبی است.
کار دوم که مهمتر از این است به طورکلی مسأله سازمان دولت است و تشکیلات اداری. مجلس اول دولت را موظف کرد که در یک مدتی تشکیلات جدید اداری را براساس نیازهای انقلاب و با شرایط اسلامی به رشته تحریر درآورد که عمدتاً گروههای زیاد تا بحال روی این مسأله کار کردهاند که پیشرفت خوبی نیز داشتهاند؛ منتهی خیلی وسیع است. نمایندگان مجلس نوعاً روی آن تکیه دارند و هر اصلاح جزئی که پیش میآید اعتراض میکنند و میگویند منتظر هستیم که قانون اصلی را کار بکنیم، ولی اینها نیاز روزانه است که انجام میدهیم.
انشاءاللّه اگر موفق بشویم که مسأله تشکیلات اداری را به خوبی انجام بدهیم، یکی از کارهای بسیار بسیار مهم ما در کشور است. هر چه در این زمینه عجله نشود بهتر است، چرا که هرقدر پیش میرویم به عیوب و محاسن وضع موجود بیشتر آشنا میشویم و طبعاً میتوانیم یک کار پختهای را انجام دهیم. یکی از کارهایی که اکنون ناقص مانده و در دوره اول مجلس هم روی آن کار کردهایم؛ زمینهای کشاورزی است که این مسأله حل نشده است. شورای انقلاب یک قانونی را گذراند و یک مقداری مسائل را حل کرد و مشکلاتی هم ایجاد کرد، بعد شورای نگهبان بخشی از آن را غیرشرعی اعلام کرد.
بخشی از آن قانون متوقف ماند و بعد مجلس شورای اسلامی در دوره اول، قانونی گذراند که آن قانون برای شورای نگهبان فرستاده شد و به دلیل اشکالاتی که داشت، اکنون اعضای کمیسیون کشاورزی با مشورت شورای نگهبان و متخصصین، مشغول هستند که این قانون را اصلاح کنند که این یکی از کارهای مهم ما محسوب میشود. مخصوصاً با توجه به این که قرار شده کشاورزی در اقتصاد ما محور باشد و ما میدانیم هنوز معین نبودن تکلیف بسیاری از اراضی کشور و تکلیف زارعین، مالکین به کشاورزی ما ضربه میزنند. این کار را هم مطمئنم که مجلس دوره دوم البته با حمایت و راهنمایی امام و همکاری شورای نگهبان و متخصصین انجام خواهند داد. البته کار شورای نگهبان هم هست، خیلی ساده نیست، خیلیها توقع دارند که چرا زودتر انجام نمیشود، ولی ما میدانیم که چه پیچیدگیهایی دارد.
مسأله دیگری که ما هنوز حل نکردهایم مسأله توزیع است. این هم از چیزهایی بود که امام از مجلس خواستند که انجام بدهد، چرا که اکنون نظارت بر تجارت و توزیع در مملکت، شکل مطلوبی ندارد. در کیفیت توزیع کالاها اولاً سودی که واسطهها، فروشندهها، سازندهها و وارد کنندهها میبرند، عادلانه و یکنواخت نیست و به مصرف کننده در اکثر جاها تحمیل و ظلم میشود. مخصوصاً آنهایی که درآمدشان با مخارجشان تقریباً مساوی است بهآنها ستم میشود. کمیسیون بازرگانی به چنین کاری مشغول است ولی این کار هم عمیق است و هم وسیع و هم پیچیده که بههرحال این کار باید انجام شود.
من باز مطمئن نیستم که بگویم بهزودی نتیجه کار کمیسیون بازرگانی مشخص خواهد شد، اما میدانم که این کار بهرحال در دوره دوم باید سروسامان پیدا بکند که تورم در رابطه با همین مسأله است. البته یکی از عوامل تورم، سوء توزیع میباشد. عوامل دیگری نیز وجود دارد؛ نظیر کسری بودجه جنگ، تورم جهانی بر ما و سوء استفادههای دیگر که وجود دارد و کمیِ تولید در مقابل نیازهای مصرفی و خیلی چیزهای دیگر که حالا بهعنوان عوامل تورم در علم اقتصاد روشن است.
مسأله تورم در این سه یا چهار سال بعد از انقلاب، مسأله خطرناکی بوده و روال طبیعی خود را سیر نکرده بلکه غیرعادی حرکت نموده است و این کار را باید مجلس و دولت با هم انجام بدهند، البته حمایت مردم را هم لازم داریم.
مطلب دیگری که در دستور مجلس قرار دارد، مسأله تعاونیها است. کار تعاونیها عملاً در تولید و توزیع و در خیلی از جاها شروع شده ولی هنوز پایگاه قانونی این تعاونیها مشخص نشده است. یک طرح نسبتاً وسیعی در حال حاضر در مجلس هست که کمیسیون خاصی برای رسیدگی به آن تشکیل دادهایم که اکنون در حال بررسی مسأله دیگری - که ما در دست داریم - که این هم مسأله بسیار مهمی است، برنامه پنج ساله هست.
برنامه پنجساله را دولت به مجلس اول ارائه داد و برای آن کمیسیون خاصی تشکیل داده بودیم و این کمیسیون روی این برنامه زحمت زیادی کشیده است و ایرادات برنامه پنجساله دولت را مشخص کرد و آن را به دولت ارجاع نمود. دولت در آن اصلاحاتی به وجود آورد و اخیراً ما کمیسیون را فعال کردیم و روی آن مشغول کار هستیم. اگر برنامه پنجساله را ما بهزودی بتوانیم تصویب کنیم و به دولت بدهیم و بنابراین تکلیف دولت و بخشهای مختلف نظام ما مشخص میشود که ما تا پنجسال دیگر در هر موردی به کجا میخواهیم برسیم؛ چرا که برنامههای آیندهمان و همچنین زندگی مردم را خیلی بهتر میتوانیم براساس این برنامه پیریزی کنیم.
ضمناً همیشه مجلس یک کار جاری دارد که همین بودجههای سالانه است که هر سال یکی دو ماه از وقت ما را میگیرد و کار مهمی است که مجلس باید چهارچوب بودجه را تصویب کند.
چیز دیگری که الان در دستور ما است، مالیاتهاست. در مورد مالیاتها، بعد از انقلاب در گوشه و کنار اصلاحاتی شده ولی روی آن کار درستی هنوز انجام نشده است. مالیات غیرمستقیم گرفته میشود اما این نوع مالیات در حقیقت بیشتر از طبقه محروم گرفته میشود که به مصرف کننده و اکثریت مردم تحمیل میشود. از طبقه پولدار، مالیات بسیار کم گرفته میشود. ما الان در مملکتمان وقتی که نظام مالیاتیمان را با هر یک از نظامهای مالیاتی کشورهای مشابه مقایسه میکنیم؛ میبینیم کمترین مالیات در ایران، از پولدارها گرفته میشود.
در کشور ما پولدارها میخواهند آزادیهای دنیای سرمایهداری را حتی بیشتر داشته باشند، اما حاضر نیستند حتی نصف آن مالیاتی که پولدارهای دنیای سرمایهداری میپردازند اینها بپردازند. درصد بسیار کمی از پولدارها، مالیات گرفته میشود که ما باید این نظام مالیاتی را اصلاح بکنیم. مالیات غیرمستقیم چیز جالبی نیست، مالیات مستقیم مهم است و این کار نشده است. الان دولت و مجلس هم مشغول هستند و من فکر میکنم این کار را انجام خواهیم داد.
یکی از کارهای مهمی که ما امیدواریم در دستور مجلس بیاید - منتهی پیشبینی آن مشکل است - مسأله پایان جنگ است که وقتی ما انشاءاللّه پیروز شدیم، آن موقع شرایط و حدود کارها و حسابها را باید در مجلس بیاوریم و مجلس تصمیم نهایی را بگیرد که کار جالب و پرماجرایی هم برای آن روز ما خواهد بود. به طورکلی یک کار مهم مجلس که الان هم بعضیها دارند فردی کار میکنند و باید اجتماعی بشود؛ مسأله اصلاح منابع درآمد دولت است که طوری باید تثبیت بشود که ذخایر کشور به طرف سرمایهگذاریهای اساسی برود که خرج امور جاری کشور نشود و تثبیت منابع سالم برای دولت و روشن کردن مصارف و مخارج دولت که آن هم عادلانه باشد و به جیب عدهای خاص نرود که این هم از کارهای مهم این دوره است که من امیدوارم نمایندهها بتوانند انجام بدهند.
س - تذکرات نمایندگان مجلس بیشتر حول چند محور خاص است و اعلام این تذکرات به وسیله شما از تریبون مجلس در جلسات علنی یک مقدار انتظارات مردم را از نماینده بیشتر میکند، بویژه این که تذکرات بیشتر با مشکلات و مسائلی که مردم بهآن مبتلا هستند در رابطه است. آیا این تذکرات قابل پیگیری است، اگر هست چه اقداماتی در این زمینهها انجام شده است؟
ج - اصولاً ببینید با اینکه ما گفتیم که وظایف اصلی نمایندهها همان قانونگذاری و نظارت و کارهایی بود که گفتیم، وضع کشور ما الان به خاطر شرایطی که بعد از انقلاب هست و به خاطر جنگ و به خاطر محرومیتهای فراوانی که ما از رژیم گذشته ارث بردهایم و این محرومیتها را نوعاً مسئولین درجه اول مقیم تهران نمیدانند بلکه اینها را نمایندههای مردم میدانند که در شهرستانها هستند و به روستاها میروند، مردم با آنها تماس دارند و اهل آنجا هستند. بنابراین نماینده به طور طبیعی هم مطلع است و هم دلش میسوزد، برای این کمبودهایی که خیلیهایش را هم میبینید که قابل اصلاح نیست.
آئیننامه ما، همچنین حقی را به نماینده داده است که نظراتی که برای اصلاح یا جلوگیری از سوء عملکردها است، از طریق رئیس مجلس به دولت تذکر بدهد. نمایندهها از این حقشان استفاده میکنند و من هم موظف هستم اعلام بکنم و همین مسأله را هم در رابطه با کارهایی که نمایندهها در مراکز انتخابیشان دارند، داریم. نماینده وقتی که به حوزه انتخابیهاش میرود که ما این را در آئیننامه داریم. در هر ماه اینها معمولاً یکی دو روز تا سه روز حق دارند به آنجا بروند و ما این را تنظیم میکنیم، بهطوری که مجلس بتواند کار بکند و اینها به آنجا بروند.
گاهی این فکر میشود که خوب! نماینده وظایف اصلیاش قانونگذاری و نظارت است، چرا به این کارها بپردازد؟ البته اگر نکند کسی نباید از او مطالبه بکند، حرف همین است، یعنی در درجه اول اینها وظیفه اصلیشان همان کارهای مهم است. نمایندههای خوب ما آنهایی هستند که در مجلس فعالاند و طرحها و لوایح را میخوانند، مطالعه میکنند و در کمیسیونها نظر میدهند، البته خوبی هم تنها به این نیست که در مجلس حرف میزنند، آنهایی که در کمیسیونها خیلی خوب کار میکنند و دقت دارند آنها مهمتر است. پایه لوایح در کمیسیونها ریخته میشود، بسیاری از نمایندهها در جلسه عمومی ساکت هستند، اما در کمیسیونها بسیار بسیار خوب کار میکنند، شبها لوایح را به خانههایشان میبرند و روی آن کار میکنند.
آدم خیال میکند که کار نماینده همین دو سه ساعتی که ما در جلسه علنی نشستیم، همین است، این فقط در حد نمایشگاه یک کارخانه است. یک کارخانه وقتی که تولید میکند نمایشگاهش به چشم میخورد. این مقدارش آنجاست، اما اینها در کمیسیونها کار میکنند، در خانهها باید کار کنند، گاهی باید بروند سوابق یک لایحه را ببینند و کارهای دیگر انجام بدهند، با متخصص مذاکره بکنند. گاهی در محل میروند و تحقیق میکنند. کارهای نمایندههای خوب، کارهای اصلیشان که من هم قبول دارم، اینهاست. اما اینجور هم نباشد که مجریان ما فکر بکنند که نمایندهای که آراء مردم را دارد و آن همه حقوق هم دارد، این نیست که به آنچه که در شهرش میگذرد باید بیتفاوت باشد. یک نماینده باید ببیند مثلاً یک پیمانکاری وظیفهاش را خوب انجام نمیدهد، راهی که بنا بوده یک ساله ساخته بشود، پنج سال به طول انجامیده یا ببیند یک جاده کوچکی اگر یک جایی بکشند چند روستا را به هم وصل میکند ویک بخش راحت میشوند یا ببیند به آسانی میشود فلان جا یک سدی و بندی زد و یک منطقهای را آباد کرد. این نماینده آنجاست و میبیند.
خوب! همین تذکرات را باید بدهد به علاوه آنجا هم که رفت باید به محلش برود و از مجریان آنجا این را درخواست بکند و خشک نباید برخورد بکنیم و به نمایندهها بگوییم. البته ما نمیتوانیم از اینها طلبکار باشیم. اگر نمایندههایی بخواهند در مجلس بمانند و بیشتر به کارهای قانونی بپردازند، قانونگذاری، نظارت از تریبون مجلس و در کمیسیون خاص خودشان، حرفی نیست. اما انصافاً در این مقطع ایجاب میکند که نمایندهها هم به مناطقشان سر بزنند و هم تذکر بدهند، تذکراتشان هم تعقیب میشود، البته تعقیب به این شکل است که ما نامه را برای وزراء میفرستیم، وزراء هم معمولاً به ما جواب میدهند و اگر احیاناً اینها جوابشان قانع کننده نبود و نماینده دید که به حرفش توجه نشد، میتواند این را به سئوال تبدیل کند که در این صورت وزیر شخصاً به مجلس میآید و توضیح میدهد. اگر سئوال هم به جایی نرسید، آن موقع نماینده میتواند به استیضاح متوسل بشود که البته چون هم وزرای ما خوب هستند و هم نمایندهها خوب هستند و خطوط سیاسی حاکم نیست، الان بیشتر بر نمایندهها، وظیفهشناسی حاکم است. از این جهت ما این درگیریها و این برخوردهای حاد را بین نمایندهها و مسئولین نمیبینیم و آنها حسننیت دارند. به هر حال تذکرات کموبیش مفید است و پیگیری خود نمایندهها مفیدتر است.
ما ضمن این که به مردممان میگوییم که توقع نداشته باشند. بنابراین نمایندهها کارهای اصلیشان را هم رها کنند و به آنجا بیایند، ولی به نمایندههایمان هم عرض میکنیم که این آقایان هم ضمن این که کارهای اصلیشان را انجام دهند، فعلاً به حوزههایشان سرکشی کنند و توجه هم داشته باشند که به هر حال نظارت ایشان خیلی کارگشایی دارد.
س - نقش شما به عنوان رئیس مجلس در دوره قبل و در این دوره تا چه حد توانسته است در پیشبرد این وظایف و مسئولیتهای مجلس مؤثر باشند؟
ج - من خودم نمیتوانم این را درست جواب بدهم، دیگران باید قضاوت بکنند. خوب من یکی از نمایندهها هستم که به هر حال یک کاری در مدیریت مجلس دارم و یک مقدار هم کارهای دیگری به خاطر نمایندگی امام در شورای عالی دفاع و اینها به عهده من هست که انجام میدهم و سعی میکنم حتیالامکان مشکلاتی که در مجلس هست حل بکنم. در رابطه با قوه مقننه و سایر قوا اگر مسائلی پیش بیاید حل بکنم، در داخل مجلس مواظب حسن جریان امور باشم، آئیننامه را اجرا بکنم، مشکلاتی که نمایندهها به خاطر شرایط خاص دارند، اگر از عهدهام برآید حل بکنم و این رابطه مردم را حتیالامکان با مجلس بیشتر و محکمتر نمایم. این کارها را میکنم اما این که من موفق بوده یا نبودهام، این را هم نمایندهها باید نظر بدهند و هم تاریخ در آینده قضاوت بکند. خداوند به همه ما و شما توفیق بدهد که بتوانیم برای مردم خودمان کاری شایسته آنها و شایسته اسلام انجام دهیم.