س ـ وضع جبههها را چگونه ارزیابی میکنید؟
ج ـ اوضاع جبههها همانگونه است که ما میخواهیم. ما موفق شدهایم که نیروهای عراقی را از کشورمان بیرون کنیم. البته چند ارتفاع در غرب کشور در اختیار آنها است که آنجا را هم هر وقت لازم دیدیم، خواهیم گرفت. از جنوب ما وارد خاک عراق شدیم، در این مورد فکر میکردیم قبل از ورود ما آنها بفهمند که اوضاع چگونه است و دست از شرارت بردارند و تسلیم حق شوند ولی نشدند. لذا ناچار شدیم وارد خاک دشمن شویم. ضربههایی که جنبه اخطار داشت، وارد کردیم که طی آن بسیاری از نیروهای زرهی عراق نابود شد و این یک مرحله از عملیات رمضان به حساب میآید. در منطقه و در دنیا وقتی دیدند که ما جدّی هستیم، یک مقدار جنب و جوش پیدا شد. ما ترجیح میدهیم بدون خونریزی و تلفات به هدفهای خود برسیم. الاَن جبههها تا حدّی آرام است. اما مطمئن نیستیم که این آرامش چندان طول بکشد؛ زیرا سر و صدای تبلیغات در دنیا طوری است که میخواهند بار دیگر عراق را تحریک کنند تا بیشتر مقاومت کند. البته پیشرفت نکردن ما را به حساب مقاومت عراق یا به حساب عدم توانایی ما میگذارند. ما حرفی نداریم پیش از این هم این حرفها را میزدند و البته در عمل، عکس آن معلوم شد و همین سخنها باعث شد که بعثیها گمان کنند که میتوانند بمانند.شاید ناچار شویم یک یا دو ضربه دیگر بزنیم و باز ترجیح میدهیم این ضربهها بیرون از شهرها، در مراکز نظامی باشد نه در مناطق غیرنظامی. اگر نخواهند تسلیم شوند، ممکن است ما مجبور شویم تا حدّی وسیعتر و عمیقتر کار کنیم. رویهمرفته در جنوب آمادگی ضربه زدن را داریم. در ضمن اگر این مقاومتها ادامه پیدا کند، احتمال میدهیم در آینده در غرب نیز ناچار شویم به بغداد نزدیک شویم و از خدا میخواهیم چنین نباشد. ضمنآ تحرکی به صورت تهاجم از عراق برای ما متصور نیست و اگر هم باشد به صورت انتحار است. البته آنها میتوانند دفاع کنند، چون دفاع آسان است. اگر از گوشه و کنار نیروهایشان را جمع کنند و در بیابان آب بیندازند، سنگر بکنند و مین بگذارند و تا اندازهای هم از موانع طبیعی استفاده کنند، میتوانند در جای جای دفاعی بکنند، ولی دفاعشان هم حدّی دارد و طولی نخواهد کشید. هرچند که در بعضی جاها قدرت دفاعی هم ندارند. ما به هر حال با اطلاعی که از وضع عراق داریم، میتوانیم نقاط مؤثرتری را انتخاب کنیم تا ضربههایمان کاریتر باشد.
س ـ وضعیت حزب بعث عراق را چگونه میبینید؟
ج ـ حزب بعث از داخل و خارج عراق تحت فشار است؛ یعنی میداند که بخش عظیمی از مردم عراق با این حزب به خاطر فشارها و اذیتهایی که در این چند سال کرده است از قبیلِ حبسها، کشتارها، تبعیدها وزورگوییهای بیمورد و تسلط بیمنطق، مخالف هستند. از سوی دیگر کشورهایی مانند سوریه و لیبی و یمن جنوبی که به نسبت وجیهتر و نیرومندتر هستند، آنها هم با او مخالف هستند. کشورهای مرتجع مانند اردن و سعودی و بعضی از کشورهای کوچک خلیج که با او همکاری میکنند، غیر از چندتایی که میتوانند کمک مالی کنند، نه کاربرد زیادی دارند و نه برای عراق قابل اعتماد هستند، چون این کشورها عامل آمریکا هستند، و خود او نیز عامل است. این حالت، یک حالت آقامنشی است، یعنی رابطه «دستور دادن آنها و مجری بودن عراق» است. بنابراین عراق روی آنها خیلی نمیتواند حساب کند.
از جمله نیروهایی که در جنگ به عراق خدمت میکنند، ارتش است، و ارتش عراق الاَن وضع بسیار بدی دارد. این ارتش در پیش ملّت عراق شرمگین است؛ حتّی پیش دوستان حزب بعث هم شرمگین است؛ چون نتوانست مأموریت خود را به خوبی انجام دهد. مجاهدان عراق هم اخیرآ فعالیت خود را زیاد کردهاند، مخصوصآ مسلمانان فعالیت فراوانی میکنند. اخیرآ عراق ناچار شده است تا اندازهای به چپیها یعنی به حزب کمونیست امتیاز و باج بدهد، زندانیها را آزاد کند و تسلیم بعضی خواستهای آنها بشود و این کارها اعتماد آنها را جلب نمیکند؛ چون آنها میفهمند که رژیم عراق تحت فشار دولت ایران و مسلمانها این کار را میکند.