مصاحبه آقای هاشمی با مجله پیام انقلاب پیرامون جنگ تحمیلی
س - وضع جبههها چگونه است؟
ج - الحمدللّه وضع بسیار خوب است و ارتش بعثی تحت فشار است، به طوری که پناه برده به استحکامات و مواضع طبیعی و یا موانع ساختگی که درست کرده است از قبیل: کانالها، سیم خاردارها، مینها و امثال اینها. ما مثل گذشته همچنان مسلط بر جبههها هستیم و با آخرین عملیاتی که در جزایر مجنون با دشمن داشتیم، نشان دادیم که نیروهای ما سخت و آسیبناپذیرند. بویژه در روزهای اول که ما راه و پل و ... نداشتیم و بالعکس عراق هم در داخل خاک خودش بود و هم با چندین پل به جزیره وصل میشد و از اطراف هم میتوانست با توپخانه، هواپیما و با همه امکانات، حتی با اسلحههای شیمیایی، با بمبهای سمی به جان نیروهای ما بیفتد و فشار سختی بر نیروهای ما وارد آورد.
اما نیروهای ما علیرغم همه مشکلات و سختی تدارک، نداشتن راه به خشکی و مواجه بودن با فشار بیسابقه باران گلوله که ظرف چند روز، حدود یک میلیون و 200، 300 هزار گلوله توپ ریختند روی جزیره و چندین لشگر و تیپ را هم داخل جزیره فرستادند و هواپیماها هم دائماً میآمدند و میرفتند؛ چون، در آنجا دفاع هواییمان ضعیف بود و هنوز چیز قابل ذکری نداشتیم و تنها توسط، قایقهای کوچک، اسلحههای سبک را به نیروهایمان میرساندیم.
اما رزمندگان اسلام با استفاده از سلاح ایمان با آن اسلحههای سبک، آن طور مقاومت کردند که بالاخره عراقیها را شکست دادند. این یک نمونهای بود که هم دنیا را خوب روشن کرد که عراقیها کاری از دستشان در جبهه برنمیآید و هم روشن کرد که نیروهای ما هر جا که میخواهند میتوانند بروند. من فکر میکنم چنین صحنه نابرابری در جنگهای دنیا کم اتفاق افتاده است.
چنین آزمایشی به همه ثابت کرد که عراقیها به طورکلی در هیچ جا نمیتوانند دیگر به نیروهای ما حمله کنند. چون اگر میتوانستند حملهای را تدارک بکنند، بهترین مورد برای آنها همین جا بوده که نیروهای ما در جزایر، از خاک ما فاصله گرفته بودند و تدارکشان واقعاً مشکل بود، تعدادشان کم بود، فشار اسلحه شیمیایی و هواپیماها هم رویشان بود. بالعکس عراقیها همه امکانات را داشتند. یک جزیره حساس از لحاظ اقتصادی و سوقالجیشی و نظامی و هم از لحاظ سیاسی و از لحاظ روانی در جنگ، از هر جهت این جزیره برای آنها اهمیت فوقالعاده داشت، اگر بنا بود که ارتش عراق انگیزهای برای مقاومت و ایستادگی داشته باشد، دفاع از جزایر مجنون بهترین موردش بود.
حتی برای آبروی فرماندهانشان که مکرر اعلام کردند، ما جزیره را پس گرفتیم. حتی از اسلحه آب هم استفاده کردند؛ یعنی مکرر سد جزیره را شکستند و آب داخل جزیره فرستادند و دیگر چیزی نبود که اینها استفاده نکنند و در برابر نیروی پیاده ما با اسلحه سبک اینطور شکست خوردند. در صورتیکه ما در آنجا استحکامات هم اصلاً نداشتیم. چون ما تازه وارد شده بودیم و با دست خالی هم استحکامات نمیشد ایجاد کرد. چون که نه بولدوزر حسابی داشتیم و نه سوخت حسابی داشتیم و واقعاً نیروهایمان فقط با شهامت و شجاعت و اخلاص و ایمان دفاع میکردند. این آخرین نمونه برخورد ما با عراق بوده که نشان میدهد در مرز، دست بالا را به طور مطلق نیروهای ما دارند و در سراسر جبهه هم همینطور است، الان وضع این چنین است که در خیلی جاها و در جاهای حساس، ما داخل خاک عراق هستیم؛ مثل، حاج عمران، پنجوین، اطراف مندلی، مهران و همین جزایر و نیز جاهای دیگر و در بعضی جاها هم عراقیها در خاک ما هستند؛ مثل، نفت شهر و بعضی نقاط مرتفع دیگر. اما از نقاط عمده رانده شدهاند و در بعضی نقاط هستند و یک جاهایی هم روی مرز هستند.
ما در چند کیلومتری بصره هستیم. در سراسر اروند رود و شطالعرب از هر جا که عبور کنیم و به آن طرف برویم آسیب عظیمی به عراق وارد میشود تا حدود "علیغربی" از هر کجا برویم نزدیک میشویم به جاده عظیم و سوقالجیشی عراق که شمال عراق را به جنوب آن وصل میکند که مهمترین جاده عراق است و میرسیم به رود دجله و بالاتر هم برویم از جلو به نزدیک بغداد میرسیم، از مندلی بهآن طرف خانقین صد و چند کیلومتر با بغداد فاصله دارد. معلوم است که خیزی که برمیداریم برای عراق بسیار شکننده و خطرناک است.
قسمتهای بالاتر کردستان که عراق اصلاً حاکمیتی ندارد؛ نفوذ ما بسیار آسان است. اما اشکال کار اگر باشد، این است که جایی میرویم که تحت حاکمیت عراق نیست و نقاط نظامی را عراقیها اشغال کردهاند و منطقه خارج از قلمرو قدرت عراق است. در بسیاری از جاهای کردستان، نیروهای ما نیز هم تازهنفس و هم آماده و هم با روحیه و همه جا مستقرند. نقطه مقابل وضع نیروهای عراقیها هستند که با تجربهای که در جزایر کردند، مطمئن شدند. خودشان هم گفتهاند که ایرانیها هر کجا وارد شوند، نمیشود بیرونشان کرد. آنها میدانند در مواجه با ما، رو در رو نمیتوانند بمانند.
تنها کاری که برای خودشان کردند، یک مصونیت نسبی درست کردند. ایجاد استحکامات بسیار محکم، با کمکهایی که از قدرتهای نظامی دنیا گرفتهاند. میدانهای وسیع مین، کانالهای عمیق پر از آب یا مواد آتشزا، ردههای مکرر سیم خاردار و آماده باش دائم در جبههها و جاهایی هم که بیشتر آسیبپذیر بودهاند پشت موانع طبیعی خودشان را کشانده و عقبنشینی کردهاند - فرار کردهاند - و به جاهای قابل دفاع رفتهاند. جاهایی که برایشان امکان داشت آب را ول کردند و بیابانی را تبدیل کرده بودند به دریاچه و باتلاق که عبور نیروهای ما را مشکل کنند؛ یعنی عراق الان برای حفظ خودش متکی است فقط به موانع طبیعی یا موانع ساختگی. تزریق روحیه، با دروغ گفتنهای مکرر و به رخ کشیدن مانورهای مستکبران؛ این وضعیت ماست و آن وضع آنهاست.
حالا چرا ما اقدام نمیکنیم، این یک مسئلهای است که جزو اسرار جنگ است و شرایطی لازم دارد از لحاظ سیاسی و روحی. از لحاظ اسلامی ما قیود و تعهداتی که داریم، اینجور ما را آزاد نمیگذارد که به هر شکلی و به هر نحوی که خواستیم حمله بکنیم. شرایطی را باید در نظر بگیریم که این شرایط کاملاً تحت کنترل است. وقتی که مصلحت دانستیم که اقدام بکنیم، میکنیم، نکتهای که بارها اعلام کردیم باز هم من میگویم این است که به هر حال یک حملهای که واقع میشود، تلفات فراوانی در آن است. عده زیادی از ما شهید میشدند، طبعاً در میدان جنگ نیروهای ما با شهامتی که به خرج میدهند تلفاتی هم میدهند. عراقیها هم بسیار کشته میدهند. برای اینکه آنها وقتی بخواهند شکست بخورند، قبل از اینکه تسلیم بشوند باید ضربه بخورند، بعد از آنکه تسلیم هم میشوند؛ یک مقدار زیادی اسیر میشوند یا فرار میکنند که باز رژیم عراق دست از سر فراریان برنمیدارد.
به هر حال مشکلات دارد؛ یعنی، تلفات نیروهای انسانی در آن فراوان است به اضافه خسارتهای مالی که واقع میشود. اینها چیزی است که به هر حال در جنگ ممکن است بوجود بیاید و ما هم این را میدانیم، اما هر چه بتوانیم این را کمتر بکنیم و به صورتی انجام بدهیم که تلفات کمتر باشد، چه از خودمان و تا حدودی هم از عراقیها بالاخره کشته شدن سربازان مسلمان عراق برای ما مشکل است. ادله دیگری هم داریم که صبر میکنیم، جنگ را طوری تمام کنیم که تا حد امکان از تلفاتش کاسته شود. البته شرایط دیگری هم هست، به خاطر مسائل داخل خاک عراق و آماده شدن زمینه برای آزادی عراق، آنها هم مؤثر است و در مجموع ما برخودمان و بر جبهه کاملاً مسلط هستیم و هر وقت که مصلحت دانستیم، این اقدام را میکنیم.
س - تحلیل ناظران سیاسی جهان از شرایط فعلی ایران و عراق در جنگ تحمیلی چیست؟
ج - ما که نظر واقعی آنان را نمیدانیم که بخواهیم قضاوت بکنیم، یک اظهاراتی آنان میکنند که ما میدانیم نظر واقعی آنها نیست بلکه سیاستشان است. معمولاً بهمحض اینکه کمی رکود در جبهه بوجود میآید اینها شروع میکنند به تحلیل کردن که ایران به مشکل برخورد کرده است، مهمات ندارد، اسلحه ندارد، اختلاف بین ارتش و سپاه است. اختلاف در رهبران است. به بنبست رسیده است. عراق اسلحه برتر پیدا کرده است. از اینگونه تحلیلها که همهاش برای روحیه دادن بهعراق و حامیان عراقیها و تضعیف روحیه ما است. در این خطها میخواهند کار کنند. این اظهارنظرها بسیار بعید است که نظر واقعیشان باشد.
حالا ممکن است در بین اینها در روزنامهها مفسران خاصی باشند که چنین فکر بکنند. اما ما خیلی بعید میدانیم که ناظران مطلع چنین نظری داشته باشند. البته بعضیها طور دیگری اظهار نظر میکنند. اظهار تعجب میکنند که چطور ایران که این همه نیرو در مرز دارد و رزمندگانش این روحیه را دارند، جلو نمیرود. اظهار گیجی و سردرگمی میکنند. شاید آنها یک مقدار مستقل و منصف باشند که نفهمیشان را اعلام بکنند و بعضی از آنها هستند که میفهمند ایران یک قیود و حدود برای خودش قایل است. همینجوری آدمکشی و تخریب و ایجاد ناراحتی برای مسلمانها در میدان نمیتواند بدون هدف خیلی مشخص و روشن برایش قابل قبول باشد.
خلاصه تعهدات اخلاقی اسلامی و سیاسی را با ملاحظات دیگری نگهداشتند. البته آنها در دلشان ابهت سپاه و تاحدودی هم واقعیتها را میدانند اما از اظهارنظر خودداری میکنند. نکتهای که اینجا قابل توجه است برای من و برای کسانی که یک مقدار آشنا هستند با وضع جبههها و وضع عراقیها، این است که اینها اکثریتشان لااقل کاملاً مطمئناند که عراق آسیبپذیر است و پای صدام روی یخ است و میدانند که ایران در جنگ آسیبپذیر نیست. جنگ هم هرقدر طول بکشد برای ایران از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی قابل تحمل است. این را هم میدانند که آن مقدار اسلحهای که برای جنگ نیاز داریم میتوانیم تأمین بکنیم، به آن شیوهای که از اول تا بحال جنگیدیم و عادت داریم سربازان و رزمندههایمان را به آن شیوه مدتها میتوانیم ادامه بدهیم و ضمناً کارهای پشت جبههمان را هم انجام بدهیم.
البته بدون مشکل هم نیستیم تا حدودی این کاملاً روشن است و ما هم ادعا نداریم که جنگ بخش عظیمی از بودجه و نیروهای انسانی ما را میبلعد و قسمتی از خاک ما فلج است. این آوارگان دچار مشکلاتی هستند. این مشکلات هست و ما هم این را میدانیم ولی در کل به خاطر امتیازاتی چون وسعت خاک، بنیه خوب اقتصادی، رعایت و کمک بیدریغ مردم، ایمان کمنظیر رزمندگان و خانوادههای شهدا، قاطعیت و نفوذ عمیق رهبری امام در مردم، اطاعت عمیق مردم از رهبری که ما داریم؛ میدانند که جبهه ما فوقالعاده مستحکم است و نیز تشخیص دادهاند که حرف بیخود نمیزنیم و حرفی هم که میزنیم به پایش میایستیم. اهدافی هم که اعلام کردیم، اهداف قابل دفاعی است؛ یعنی، حقوقی است که از ما ضایع شده و ما آن حقوق را مطالبه میکنیم. اینها این را ارزیابی کردند و در مذاکراتی هم که با ما میکنند به همه اینهایی که گفتم مستقیم، صریح و یا با کنایه و اشاره اعتراف میکنند. ولی یک مسئله برایشان هست که برای شرقیها و هم غربیها ادامه حیات حزب بعث، معنای فلج کردن ملت عراق در مقابل اسرائیل را پیدا کرده است. بنابراین میتوانند این نقطه عظیم و مرکز قدرت را از دنیای اسلام جدا نگهدارند. این برایشان یک اصل بسیار مهمی است و حاضر نیستند این را به هیچ قیمتی یا لااقل به قیمت کمی از دست بدهند، لذا از لحاظ سیاسی، تبلیغاتی و از لحاظ روانی و مادی هر کاری که از دستشان برمیآید برای اینکه صدام و حزب بعث را سرپا نگه دارند، انجام میدهند.
برای آنها بسیار دشوار است که در عراق حکومتی بوجود بیاید که با آن حکومت در خط جمهوری اسلامی و همراه با آن باشد. چون در آن صورت آن چنان نیروی عظیم نظامی، سیاسی و اقتصادی در منطقه بوجود میآید که این نیروی عظیم؛ یعنی، نیروی مشترک ایران و عراق که همراه خودش لیبی و سوریه و کشورهای دیگر را هم خواهد داشت. بنابراین، این برای شرقیها و غربیها واقعاً قابل مهار کردن نیست. وجود چنین نیرویی منافع استکبار جهانی شرق و غرب را در منطقه تهدید میکند. لذا تمامی مقاومت را همین جا انجام میدهند که مانع پیروزی ما و سقوط صدام بشوند.
بهرحال نظرشان در واقع هر چه باشد، عملشان فعلاً این است. منتهی خوب! ما از اول که تهاجممان را شروع کردیم این را میدانستیم، همیشه هم سیاستشان این بود، هیچوقت هم نمیتوانستند جلویمان را بگیرند، کما اینکه تا به حال در هر عملیاتی که ما کردیم به اهداف آن به طور کامل یا به طور نسبی رسیدیم. کسی نتوانسته مانع بشود. انشاءاللّه در آینده هم همین طور خواهد بود تا شرایط مورد نظر ما تأمین بشود.
س - سیاست جمهوری اسلامی ایران در زمینه تهیه ابزار و ادوات نظامی چیست؟
ج - همان سیاست گذشته است، تغییر چندانی نکرده است. ما از اول وقتی که جنگ را بر ما تحمیل کردند، مطمئن بودیم که این جنگ ریشه در قدرتهای بزرگ غربی و شرقی دارد. آنها که منبع اسلحه دنیا هستند حاضر نیستند در این جنگ از لحاظ سلاح با ما همکاری بکنند تا ما قدرت تسلیحاتی برتر داشته باشیم. این برایمان روشن بوده و هست و تاکنون نه ما عوض شدیم و نه آنها.
به فرض محال هم اگر آنها چنین آمادگی داشتند که اسلحهای به ما بدهند؛ ما خودمان چنین امکاناتی را نداشتیم. برای کشوری مثل ما که انقلاب کرده و مشکلات انقلاب را دارد و در جنگ درازمدت هست، خرید و مصرف کردن اسلحه پیشرفته سطح بالا و بسیار گرانقیمت مقدور نیست؛ چون قدرت اقتصادیش نیست. اصلاً چنین وضعی برای ما امکان ندارد چون در درازمدت مجبور میشویم که در قبال خرید اسلحههای گرانقیمت، نفت بیشتر و ارزان به آنها بفروشیم و رفته رفته به منابع قدرتهای دنیا وابسته شویم، یعنی انقلاب و فلسفه وجودی خودمان را زیرپا بگذاریم.
آنجایی که اوج نقطه قدرتمان هست آنها ضعیفاند؛ یعنی، ما متکی به نیروهای مبارز و فداکار هستیم که آنها از این عاجزند. لذا ما همیشه سیاستمان این بود که به نیروهایمان متکی باشیم نه به این معنا که نیروهایمان را تلف بکنیم بلکه اتکاء ما در دنیا به اینها باشد. از اول هم محاسبه کردیم اسلحهای که بتوانیم دفاع بکنیم داریم. دفاع هوایی، دفاع زمینی و اسلحههای تهاجمی برای نیل به اهدافمان را میتوانیم تهیه بکنیم.
برخلاف آنچه که باز رادیوهای بیگانه و دشمنان ما تعریف میکنند، ما از بازار سیاه اسلحه را به چند برابر، نمیخریم و اصلاً چنین چیزی صحت ندارد.
اتفاقاً ما خریدهایی که میکنیم نوعاً یا قیمت رایج دنیاست و بعضی وقتها هم ارزانتر. شما ممکن است تعجب کنید! چطور ارزانتر؟ علتش این است که در گذشته وقتی اسلحه خریده میشده بخاطر وابستگی که ایران به کشورهای قدرتمند داشته است، قیمت اسلحه را همیشه آنها تعیین میکردند و هر چه میگفتند اینها میخریدند و نوعاً در کل دنیا کشورهای عقبافتاده اینطور هستند، از این جهت گران میخریدند. دلالها یا پادوهای خودشان میرفتند میخریدند، ریخت و پاشهایی که در خرید بود؛ اینها باعث میشده است که اسلحه گرانتر خریده شود.
ولی امروز که برایمان قابل تهیه است و کشورها و شرکتهایی هستند که به ما اسلحه میفروشند، اینها رقابت دارند. ما هم انتخاب میکنیم و از آن عوارضی که این وسط کسی بخواهد ریخت و پاشی بکند، وجود ندارد. اینکه دلالهای خاصی که معمولاً کلاه سر افراد میگذارند، اینها را شناختیم و اینها دیگر نمیتوانند کلاه بر سر ما بگذارند. پول نقد هم به بازار میبریم و آنهایی که اسلحه میفروشند احتیاج به پول دارند. آنها بیشتر از ما شتاب دارند برای فروختن، چنین چیزی هم وجود دارد. به علاوه ما کمکم مقدار زیادی از امکاناتی که در جنگ مصرف میکنیم خودمان میسازیم؛ مثلاً، فرض کنید آر. پی. جی که مصرف میکنیم، خیلی ارزانتر از آن زمانی است که شاه میخرید، آن را میخریدیم، یا خودمان تولید میکنیم، مصرف عمده میدانها گلوله و توپ اینهاست که ما خودمان میسازیم و یک مقدارش را هم میخریم.
این قدر تنوع در فروش در بازار است که آدم مجبور نیست به قیمت گرانتر از بازار بخرد بلکه رقابت در فروش هست. توپها و تانکها اینها هم بهاندازه کافی هست، اینها را از پیش داشتیم و یک مقدار زیادی هم در جنگ از عراقیها گرفتیم که این غنایم برایمان منبع عظیمی است و بخشی از امکانات را آنها تهیه میکنند. سیاست تسلیحاتی ما جوری تنظیم شده است که قابل تحمل باشد. به علاوه مقداری هم از سیاست تسلیحاتی ما روی اختراعات متمرکز شده؛ یعنی نیروهای مؤمن ما همان طور که در صحنه جنگ دائماً از خودشان حماسه میآفریند؛ در میدان ابتکار هم کارهای حسابی کردند. ولی اینها چون از اسرار نظامی است و نباید اعلام بکنیم، ما اعلام نمیکنیم. اما فقط به مردممان میگوییم که چیزهایی ابتکار کردند که بسیار در جنگ کارگشاست و در موقع خودش، خبرهایش را میفهمیم و آثارش را میبینیم - انشاءاللّه - شرحش را بعد از جنگ میخوانیم.