مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آقای هاشمی با مجله پیام انقلاب پیرامون جنگ تحمیلی

مصاحبه آقای هاشمی با مجله پیام انقلاب پیرامون جنگ تحمیلی

  • شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۶۳

 س - وضع جبهه‏ها چگونه است؟

 ج - الحمدللّه وضع بسیار خوب است و ارتش بعثی تحت فشار است، به طوری که پناه برده به استحکامات و مواضع طبیعی و یا موانع ساختگی که درست کرده است از قبیل: کانالها، سیم خاردارها، مین‏ها و امثال اینها. ما مثل گذشته همچنان مسلط بر جبهه‏ها هستیم و با آخرین عملیاتی که در جزایر مجنون با دشمن داشتیم، نشان دادیم که نیروهای ما سخت و آسیب‏ناپذیرند. بویژه در روزهای اول که ما راه و پل و ... نداشتیم و بالعکس عراق هم در داخل خاک خودش بود و هم با چندین پل به جزیره وصل می‏شد و از اطراف هم می‏توانست با توپخانه، هواپیما و با همه امکانات، حتی با اسلحه‏های شیمیایی، با بمبهای سمی به جان نیروهای ما بیفتد و فشار سختی بر نیروهای ما وارد آورد.

 اما نیروهای ما علیرغم همه مشکلات و سختی تدارک، نداشتن راه به خشکی و مواجه بودن با فشار بی‏سابقه باران گلوله که ظرف چند روز، حدود یک میلیون و 200، 300 هزار گلوله توپ ریختند روی جزیره و چندین لشگر و تیپ را هم داخل جزیره فرستادند و هواپیماها هم دائماً می‏آمدند و می‏رفتند؛ چون، در آنجا دفاع هوایی‏مان ضعیف بود و هنوز چیز قابل ذکری نداشتیم و تنها توسط، قایقهای کوچک، اسلحه‏های سبک را به نیروهایمان می‏رساندیم.

 اما رزمندگان اسلام با استفاده از سلاح ایمان با آن اسلحه‏های سبک، آن طور مقاومت کردند که بالاخره عراقیها را شکست دادند. این یک نمونه‏ای بود که هم دنیا را خوب روشن کرد که عراقیها کاری از دستشان در جبهه برنمی‏آید و هم روشن کرد که نیروهای ما هر جا که می‏خواهند می‏توانند بروند. من فکر می‏کنم چنین صحنه نابرابری در جنگهای دنیا کم اتفاق افتاده است.

 چنین آزمایشی به همه ثابت کرد که عراقیها به طورکلی در هیچ جا نمی‏توانند دیگر به نیروهای ما حمله کنند. چون اگر می‏توانستند حمله‏ای را تدارک بکنند، بهترین مورد برای آنها همین جا بوده که نیروهای ما در جزایر، از خاک ما فاصله گرفته بودند و تدارکشان واقعاً مشکل بود، تعدادشان کم بود، فشار اسلحه شیمیایی و هواپیماها هم رویشان بود. بالعکس عراقیها همه امکانات را داشتند. یک جزیره حساس از لحاظ اقتصادی و سوق‏الجیشی و نظامی و هم از لحاظ سیاسی و از لحاظ روانی در جنگ، از هر جهت این جزیره برای آنها اهمیت فوق‏العاده داشت، اگر بنا بود که ارتش عراق انگیزه‏ای برای مقاومت و ایستادگی داشته باشد، دفاع از جزایر مجنون بهترین موردش بود.

حتی برای آبروی فرماندهانشان که مکرر اعلام کردند، ما جزیره را پس گرفتیم. حتی از اسلحه آب هم استفاده کردند؛ یعنی مکرر سد جزیره را شکستند و آب داخل جزیره فرستادند و دیگر چیزی نبود که اینها استفاده نکنند و در برابر نیروی پیاده ما با اسلحه سبک این‏طور شکست خوردند. در صورتیکه ما در آنجا استحکامات هم اصلاً نداشتیم. چون ما تازه وارد شده بودیم و با دست خالی هم استحکامات نمیشد ایجاد کرد. چون که نه بولدوزر حسابی داشتیم و نه سوخت حسابی داشتیم و واقعاً نیروهایمان فقط با شهامت و شجاعت و اخلاص و ایمان دفاع می‏کردند. این آخرین نمونه برخورد ما با عراق بوده که نشان می‏دهد در مرز، دست بالا را به طور مطلق نیروهای ما دارند و در سراسر جبهه هم همین‏طور است، الان وضع این چنین است که در خیلی جاها و در جاهای حساس، ما داخل خاک عراق هستیم؛ مثل، حاج عمران، پنجوین، اطراف مندلی، مهران و همین جزایر و نیز جاهای دیگر و در بعضی جاها هم عراقیها در خاک ما هستند؛ مثل، نفت شهر و بعضی نقاط مرتفع دیگر. اما از نقاط عمده رانده شده‏اند و در بعضی نقاط هستند و یک جاهایی هم روی مرز هستند.

 ما در چند کیلومتری بصره هستیم. در سراسر اروند رود و شطالعرب از هر جا که عبور کنیم و به آن طرف برویم آسیب عظیمی به عراق وارد می‏شود تا حدود "علی‏غربی" از هر کجا برویم نزدیک می‏شویم به جاده عظیم و سوق‏الجیشی عراق که شمال عراق را به جنوب آن وصل می‏کند که مهمترین جاده عراق است و می‏رسیم به رود دجله و بالاتر هم برویم از جلو به نزدیک بغداد می‏رسیم، از مندلی به‏آن طرف خانقین صد و چند کیلومتر با بغداد فاصله دارد. معلوم است که خیزی که برمی‏داریم برای عراق بسیار شکننده و خطرناک است.

 قسمتهای بالاتر کردستان که عراق اصلاً حاکمیتی ندارد؛ نفوذ ما بسیار آسان است. اما اشکال کار اگر باشد، این است که جایی می‏رویم که تحت حاکمیت عراق نیست و نقاط نظامی را عراقیها اشغال کرده‏اند و منطقه خارج از قلمرو قدرت عراق است. در بسیاری از جاهای کردستان، نیروهای ما نیز هم تازه‏نفس و هم آماده و هم با روحیه و همه جا مستقرند. نقطه مقابل وضع نیروهای عراقیها هستند که با تجربه‏ای که در جزایر کردند، مطمئن شدند. خودشان هم گفته‏اند که ایرانی‏ها هر کجا وارد شوند، نمی‏شود بیرونشان کرد. آنها می‏دانند در مواجه با ما، رو در رو نمی‏توانند بمانند.

 تنها کاری که برای خودشان کردند، یک مصونیت نسبی درست کردند. ایجاد استحکامات بسیار محکم، با کمکهایی که از قدرتهای نظامی دنیا گرفته‏اند. میدانهای وسیع مین، کانالهای عمیق پر از آب یا مواد آتش‏زا، رده‏های مکرر سیم خاردار و آماده باش دائم در جبهه‏ها و جاهایی هم که بیشتر آسیب‏پذیر بوده‏اند پشت موانع طبیعی خودشان را کشانده و عقب‏نشینی کرده‏اند - فرار کرده‏اند - و به جاهای قابل دفاع رفته‏اند. جاهایی که برایشان امکان داشت آب را ول کردند و بیابانی را تبدیل کرده بودند به دریاچه و باتلاق که عبور نیروهای ما را مشکل کنند؛ یعنی عراق الان برای حفظ خودش متکی است فقط به موانع طبیعی یا موانع ساختگی. تزریق روحیه، با دروغ گفتن‏های مکرر و به رخ کشیدن مانورهای مستکبران؛ این وضعیت ماست و آن وضع آنهاست.

 حالا چرا ما اقدام نمی‏کنیم، این یک مسئله‏ای است که جزو اسرار جنگ است و شرایطی لازم دارد از لحاظ سیاسی و روحی. از لحاظ اسلامی ما قیود و تعهداتی که داریم، این‏جور ما را آزاد نمی‏گذارد که به هر شکلی و به هر نحوی که خواستیم حمله بکنیم. شرایطی را باید در نظر بگیریم که این شرایط کاملاً تحت کنترل است. وقتی که مصلحت دانستیم که اقدام بکنیم، می‏کنیم، نکته‏ای که بارها اعلام کردیم باز هم من می‏گویم این است که به هر حال یک حمله‏ای که واقع می‏شود، تلفات فراوانی در آن است. عده زیادی از ما شهید می‏شدند، طبعاً در میدان جنگ نیروهای ما با شهامتی که به خرج می‏دهند تلفاتی هم می‏دهند. عراقی‏ها هم بسیار کشته می‏دهند. برای اینکه آنها وقتی بخواهند شکست بخورند، قبل از اینکه تسلیم بشوند باید ضربه بخورند، بعد از آنکه تسلیم هم می‏شوند؛ یک مقدار زیادی اسیر می‏شوند یا فرار می‏کنند که باز رژیم عراق دست از سر فراریان برنمی‏دارد.

 به هر حال مشکلات دارد؛ یعنی، تلفات نیروهای انسانی در آن فراوان است به اضافه خسارتهای مالی که واقع می‏شود. اینها چیزی است که به هر حال در جنگ ممکن است بوجود بیاید و ما هم این را می‏دانیم، اما هر چه بتوانیم این را کمتر بکنیم و به صورتی انجام بدهیم که تلفات کمتر باشد، چه از خودمان و تا حدودی هم از عراقیها بالاخره کشته شدن سربازان مسلمان عراق برای ما مشکل است. ادله دیگری هم داریم که صبر می‏کنیم، جنگ را طوری تمام کنیم که تا حد امکان از تلفاتش کاسته شود. البته شرایط دیگری هم هست، به خاطر مسائل داخل خاک عراق و آماده شدن زمینه برای آزادی عراق، آنها هم مؤثر است و در مجموع ما برخودمان و بر جبهه کاملاً مسلط هستیم و هر وقت که مصلحت دانستیم، این اقدام را می‏کنیم.

 س - تحلیل ناظران سیاسی جهان از شرایط فعلی ایران و عراق در جنگ تحمیلی چیست؟

 ج - ما که نظر واقعی آنان را نمی‏دانیم که بخواهیم قضاوت بکنیم، یک اظهاراتی آنان می‏کنند که ما می‏دانیم نظر واقعی آنها نیست بلکه سیاست‏شان است. معمولاً به‏محض اینکه کمی رکود در جبهه بوجود می‏آید اینها شروع می‏کنند به تحلیل کردن که ایران به مشکل برخورد کرده است، مهمات ندارد، اسلحه ندارد، اختلاف بین ارتش و سپاه است. اختلاف در رهبران است. به بن‏بست رسیده است. عراق اسلحه برتر پیدا کرده است. از اینگونه تحلیل‏ها که همه‏اش برای روحیه دادن به‏عراق و حامیان عراقیها و تضعیف روحیه ما است. در این خطها می‏خواهند کار کنند. این اظهارنظرها بسیار بعید است که نظر واقعیشان باشد.

 حالا ممکن است در بین اینها در روزنامه‏ها مفسران خاصی باشند که چنین فکر بکنند. اما ما خیلی بعید می‏دانیم که ناظران مطلع چنین نظری داشته باشند. البته بعضی‏ها طور دیگری اظهار نظر می‏کنند. اظهار تعجب می‏کنند که چطور ایران که این همه نیرو در مرز دارد و رزمندگانش این روحیه را دارند، جلو نمی‏رود. اظهار گیجی و سردرگمی می‏کنند. شاید آنها یک مقدار مستقل و منصف باشند که نفهمی‏شان را اعلام بکنند و بعضی از آنها هستند که می‏فهمند ایران یک قیود و حدود برای خودش قایل است. همین‏جوری آدمکشی و تخریب و ایجاد ناراحتی برای مسلمانها در میدان نمی‏تواند بدون هدف خیلی مشخص و روشن برایش قابل قبول باشد.

 خلاصه تعهدات اخلاقی اسلامی و سیاسی را با ملاحظات دیگری نگه‏داشتند. البته آنها در دلشان ابهت سپاه و تاحدودی هم واقعیت‏ها را می‏دانند اما از اظهارنظر خودداری می‏کنند. نکته‏ای که اینجا قابل توجه است برای من و برای کسانی که یک مقدار آشنا هستند با وضع جبهه‏ها و وضع عراقی‏ها، این است که اینها اکثریتشان لااقل کاملاً مطمئن‏اند که عراق آسیب‏پذیر است و پای صدام روی یخ است و می‏دانند که ایران در جنگ آسیب‏پذیر نیست. جنگ هم هرقدر طول بکشد برای ایران از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی قابل تحمل است. این را هم می‏دانند که آن مقدار اسلحه‏ای که برای جنگ نیاز داریم می‏توانیم تأمین بکنیم، به آن شیوه‏ای که از اول تا بحال جنگیدیم و عادت داریم سربازان و رزمنده‏هایمان را به آن شیوه مدتها می‏توانیم ادامه بدهیم و ضمناً کارهای پشت جبهه‏مان را هم انجام بدهیم.

 البته بدون مشکل هم نیستیم تا حدودی این کاملاً روشن است و ما هم ادعا نداریم که جنگ بخش عظیمی از بودجه و نیروهای انسانی ما را می‏بلعد و قسمتی از خاک ما فلج است. این آوارگان دچار مشکلاتی هستند. این مشکلات هست و ما هم این را می‏دانیم ولی در کل به خاطر امتیازاتی چون وسعت خاک، بنیه خوب اقتصادی، رعایت و کمک بیدریغ مردم، ایمان کم‏نظیر رزمندگان و خانواده‏های شهدا، قاطعیت و نفوذ عمیق رهبری امام در مردم، اطاعت عمیق مردم از رهبری که ما داریم؛ می‏دانند که جبهه ما فوق‏العاده مستحکم است و نیز تشخیص داده‏اند که حرف بیخود نمی‏زنیم و حرفی هم که می‏زنیم به پایش می‏ایستیم. اهدافی هم که اعلام کردیم، اهداف قابل دفاعی است؛ یعنی، حقوقی است که از ما ضایع شده و ما آن حقوق را مطالبه می‏کنیم. اینها این را ارزیابی کردند و در مذاکراتی هم که با ما می‏کنند به همه اینهایی که گفتم مستقیم، صریح و یا با کنایه و اشاره اعتراف می‏کنند. ولی یک مسئله برایشان هست که برای شرقی‏ها و هم غربیها ادامه حیات حزب بعث، معنای فلج کردن ملت عراق در مقابل اسرائیل را پیدا کرده است. بنابراین می‏توانند این نقطه عظیم و مرکز قدرت را از دنیای اسلام جدا نگهدارند. این برایشان یک اصل بسیار مهمی است و حاضر نیستند این را به هیچ قیمتی یا لااقل به قیمت کمی از دست بدهند، لذا از لحاظ سیاسی، تبلیغاتی و از لحاظ روانی و مادی هر کاری که از دستشان برمی‏آید برای اینکه صدام و حزب بعث را سرپا نگه دارند، انجام می‏دهند.

 برای آنها بسیار دشوار است که در عراق حکومتی بوجود بیاید که با آن حکومت در خط جمهوری اسلامی و همراه با آن باشد. چون در آن صورت آن چنان نیروی عظیم نظامی، سیاسی و اقتصادی در منطقه بوجود می‏آید که این نیروی عظیم؛ یعنی، نیروی مشترک ایران و عراق که همراه خودش لیبی و سوریه و کشورهای دیگر را هم خواهد داشت. بنابراین، این برای شرقی‏ها و غربی‏ها واقعاً قابل مهار کردن نیست. وجود چنین نیرویی منافع استکبار جهانی شرق و غرب را در منطقه تهدید می‏کند. لذا تمامی مقاومت را همین جا انجام می‏دهند که مانع پیروزی ما و سقوط صدام بشوند.

 بهرحال نظرشان در واقع هر چه باشد، عملشان فعلاً این است. منتهی خوب! ما از اول که تهاجم‏مان را شروع کردیم این را می‏دانستیم، همیشه هم سیاستشان این بود، هیچوقت هم نمی‏توانستند جلویمان را بگیرند، کما اینکه تا به حال در هر عملیاتی که ما کردیم به اهداف آن به طور کامل یا به طور نسبی رسیدیم. کسی نتوانسته مانع بشود. ان‏شاءاللّه در آینده هم همین طور خواهد بود تا شرایط مورد نظر ما تأمین بشود.

 س - سیاست جمهوری اسلامی ایران در زمینه تهیه ابزار و ادوات نظامی چیست؟

 ج - همان سیاست گذشته است، تغییر چندانی نکرده است. ما از اول وقتی که جنگ را بر ما تحمیل کردند، مطمئن بودیم که این جنگ ریشه در قدرتهای بزرگ غربی و شرقی دارد. آنها که منبع اسلحه دنیا هستند حاضر نیستند در این جنگ از لحاظ سلاح با ما همکاری بکنند تا ما قدرت تسلیحاتی برتر داشته باشیم. این برایمان روشن بوده و هست و تاکنون نه ما عوض شدیم و نه آنها.

 به فرض محال هم اگر آنها چنین آمادگی داشتند که اسلحه‏ای به ما بدهند؛ ما خودمان چنین امکاناتی را نداشتیم. برای کشوری مثل ما که انقلاب کرده و مشکلات انقلاب را دارد و در جنگ درازمدت هست، خرید و مصرف کردن اسلحه پیشرفته سطح بالا و بسیار گران‏قیمت مقدور نیست؛ چون قدرت اقتصادیش نیست. اصلاً چنین وضعی برای ما امکان ندارد چون در درازمدت مجبور می‏شویم که در قبال خرید اسلحه‏های گران‏قیمت، نفت بیشتر و ارزان به آنها بفروشیم و رفته رفته به منابع قدرتهای دنیا وابسته شویم، یعنی انقلاب و فلسفه وجودی خودمان را زیرپا بگذاریم.

 آنجایی که اوج نقطه قدرتمان هست آنها ضعیف‏اند؛ یعنی، ما متکی به نیروهای مبارز و فداکار هستیم که آنها از این عاجزند. لذا ما همیشه سیاستمان این بود که به نیروهایمان متکی باشیم نه به این معنا که نیروهایمان را تلف بکنیم بلکه اتکاء ما در دنیا به اینها باشد. از اول هم محاسبه کردیم اسلحه‏ای که بتوانیم دفاع بکنیم داریم. دفاع هوایی، دفاع زمینی و اسلحه‏های تهاجمی برای نیل به اهدافمان را می‏توانیم تهیه بکنیم.

 برخلاف آنچه که باز رادیوهای بیگانه و دشمنان ما تعریف می‏کنند، ما از بازار سیاه اسلحه را به چند برابر، نمی‏خریم و اصلاً چنین چیزی صحت ندارد.

 اتفاقاً ما خریدهایی که می‏کنیم نوعاً یا قیمت رایج دنیاست و بعضی وقتها هم ارزان‏تر. شما ممکن است تعجب کنید! چطور ارزانتر؟ علتش این است که در گذشته وقتی اسلحه خریده می‏شده بخاطر وابستگی که ایران به کشورهای قدرتمند داشته است، قیمت اسلحه را همیشه آنها تعیین می‏کردند و هر چه می‏گفتند اینها می‏خریدند و نوعاً در کل دنیا کشورهای عقب‏افتاده این‏طور هستند، از این جهت گران می‏خریدند. دلالها یا پادوهای خودشان می‏رفتند می‏خریدند، ریخت و پاشهایی که در خرید بود؛ اینها باعث می‏شده است که اسلحه گران‏تر خریده شود.

 ولی امروز که برایمان قابل تهیه است و کشورها و شرکتهایی هستند که به ما اسلحه می‏فروشند، اینها رقابت دارند. ما هم انتخاب می‏کنیم و از آن عوارضی که این وسط کسی بخواهد ریخت و پاشی بکند، وجود ندارد. اینکه دلالهای خاصی که معمولاً کلاه سر افراد می‏گذارند، اینها را شناختیم و اینها دیگر نمی‏توانند کلاه بر سر ما بگذارند. پول نقد هم به بازار می‏بریم و آنهایی که اسلحه می‏فروشند احتیاج به پول دارند. آنها بیشتر از ما شتاب دارند برای فروختن، چنین چیزی هم وجود دارد. به علاوه ما کم‏کم مقدار زیادی از امکاناتی که در جنگ مصرف می‏کنیم خودمان می‏سازیم؛ مثلاً، فرض کنید آر. پی. جی که مصرف می‏کنیم، خیلی ارزان‏تر از آن زمانی است که شاه می‏خرید، آن را می‏خریدیم، یا خودمان تولید می‏کنیم، مصرف عمده میدان‏ها گلوله و توپ اینهاست که ما خودمان می‏سازیم و یک مقدارش را هم می‏خریم.

 این قدر تنوع در فروش در بازار است که آدم مجبور نیست به قیمت گران‏تر از بازار بخرد بلکه رقابت در فروش هست. توپها و تانکها اینها هم به‏اندازه کافی هست، اینها را از پیش داشتیم و یک مقدار زیادی هم در جنگ از عراقی‏ها گرفتیم که این غنایم برایمان منبع عظیمی است و بخشی از امکانات را آنها تهیه می‏کنند. سیاست تسلیحاتی ما جوری تنظیم شده است که قابل تحمل باشد. به علاوه مقداری هم از سیاست تسلیحاتی ما روی اختراعات متمرکز شده؛ یعنی نیروهای مؤمن ما همان طور که در صحنه جنگ دائماً از خودشان حماسه می‏آفریند؛ در میدان ابتکار هم کارهای حسابی کردند. ولی اینها چون از اسرار نظامی است و نباید اعلام بکنیم، ما اعلام نمی‏کنیم. اما فقط به مردم‏مان می‏گوییم که چیزهایی ابتکار کردند که بسیار در جنگ کارگشاست و در موقع خودش، خبرهایش را می‏فهمیم و آثارش را می‏بینیم - ان‏شاءاللّه - شرحش را بعد از جنگ می‏خوانیم.