مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آقای هاشمی با مجله زن روز پیرامون ارزش وجودی زن در انقلاب اسلامی و برخورد با مقوله بی حجابی

مصاحبه آقای هاشمی با مجله زن روز پیرامون ارزش وجودی زن در انقلاب اسلامی و برخورد با مقوله بی حجابی

  • شنبه ۲۰ فروردین ۱۳۶۲

 

 س - اولین درخواست ما این است که در پی بحثهائی که در خطبه‏های نماز جمعه دارید، بحثی را برای خانواده‏ها باز کنید، تا از این طریق مسائل و مشکلات خانوادگی بازگو بشود و راه‏حلهای اسلامی و شرعی آن و حدود اختیارات زن و مرد در خانواده مشخص بشود، تا از سوء استفاده‏هائی که از این موارد می‏شود، جلوگیری گردد. با نفوذ کلامی که شما در میان مردم دارید، ان‏شاءالله این کار حرکتی برای ارتقای فرهنگی مردان و زنان جامعه ما باشد.

 ج - ان‏شاءالله این کار را می‏کنیم.

 س - اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی می‏گوید: »از آنجا که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است، همه قوانین و مقررات و برنامه‏ریزی‏های مربوط، باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.« مجلس شورای اسلامی در جهت تحقق نظریات اسلام در زمینه خانواده، چه اقداماتی انجام داده که به استحکام بنای خانواده منجر شود؟ ضمن اینکه براساس قوانین اسلامی حدود اختیاراتی به مردها داده شده (مثل حق طلاق و تعّدد زوجات) و همچنین در تمامی تریبونهای تبلیغاتی و سخنرانیها، بیشتر وظایف خواهران گوشزد می‏شود، در حالی که به عقیده ما کم سخن گفتن از وظایف متقابل مردم در چارچوب خانواده، ریشه بسیاری از سوء برداشت‏ها و کج فهمی‏های بعضی مردان مسلمان است و به رفتارهای غلط از سوی آنان منجر می‏شود. نظر شما در زمینه آموزش صحیح مردم در خانواده چیست و چه توصیه‏هائی در این مورد برای برادران دارید؟

 ج - من یک دید اسلامی را در مورد خانواده مطرح می‏کنم و فکر می‏کنم اصلاً عوامل مشکلات خانواده‏های امروز، در همه جوامع، این باشد که یک وقت می‏خواهیم پی و بنای خانواده را با قوانین و مقررات خشک، محکم کنیم و چاشنی معارف و اخلاق و وظایف قلبی براساس ایمان و اعتقاد را از آن بگیریم.

 آن یک رویه‏ای است که معمولاً امروز دنیا به سراغ آن می‏رود و با رویه‏های ناجور خود، بنیاد خانواده را خراب می‏کند. همچنین براساس مسائل اخلاقی مخصوص خودشان و ندیده گرفتن فطرت و این چیزهائی که در برنامه‏های آموزش و تعلیم و پرورش آنها است، یک قانونی را می‏گذرانند. در محیط خشک خانواده، اگر ایمان به آن قانون نباشد، خود قانون زیاد کارساز نمی‏شود.

 اسلام این روش را انتخاب کرده که از اول، مسیر جامعه را طوری قرار داده که بنیان خانواده محکم باشد و این محیط عاطفی و احساسی از معارف اسلام و دستورهای عمیق انسانی اسلام ریشه می‏گیرد و خود به خود قبل از اینکه یک قانون فرمول واری به سراغ آن بیاید، خود خانواده در درون خود، مانع به وجود آمدن مشکلات می‏شود.

 از اول، انسان قبل از این که خانواده مستقلی تشکیل دهد، تحت نظر تربیتی اسلام است. بعد وقتی بخواهد ازدواجی تحقق پیدا کند، اسلام معیارهای ناسالم را نفی می‏کند؛ مثلاً انسان نباید به خاطر اغراض مادی و محدود به دنبال ازدواج برود. مثلاً به خاطر ثروت، به خاطر فامیل ولو اینکه طرف خودش صالح نباشد. به خاطر جمال، اگر طرف از اخلاق صحیحی برخوردار نباشد و به خاطر احساسات بی‏پایه‏ای که در ملاقات بین دختر و پسر به وجود می‏آید که خیلی بی‏ریشه است و مراعات نکردن معنویات اخلاقی یعنی اخلاق، ایمان، ایدئولوژی و این جور چیزها هم در طرف مراعات نشود.

 وقتی اسلام جلوی این طور چیزها را گرفت، یعنی ازدواج را براساس این پایه‏های ناصحیح، درست ندانست و هدایت کرد و گفت که شما اگر می‏خواهید زن بگیرید یا شوهر انتخاب کنید، بروید فضایل و انسانیت را در نظر بگیرید؛ ببینید این آدم چقدر ارزش‏های واقعی را دارد. ارزشهای واقعی در اسلام، علم است. تقوی است و حالت تلاشگری برای جامعه - که نامش را جهاد در همه ابعاد و انواع و اقسامش گذاشته‏ایم - به اینها اهمیت بدهید و اخلاق که در یکی از اینها می‏گنجد و خود آن هم مستقل است.

 البته اسلام زیبائی و بقیه چیزها را هم بی‏اهمیت ندانسته اما آنها را فرع قرار داده است. نگفته که حتماً شخص از خانواده فقیر باشد، یا زیبا نباشد، اما اصالت را به چیزهای دیگر داده است. بنابراین در تشکیل خانواده یک پایه صحیحی برقرار کرده. بعد در درون خانواده حدود و حقوق، مشخص است. یک چیزهائی است که حداقل آن را مشخص کرده و یک قسمت را به صفا و صمیمیتی که در محیط خانواده باید باشد، اختصاص داده و آن چیزهائی که مشخص کرده معمولاً تحت شعاع محیط پاک خانواده است.

 اگر رفاقت و صمیمیتی که اسلام می‏خواهد، در متن جامعه هم نباشد، در کانون خانواده هم - چون نمی‏تواند خودش را از جامعه جدا بداند - اثر می‏گذارد. مثلاً اگر خانواده دارد تحت جاذبه فساد جامعه به طرف تباهی می‏رود، بسیار مشکل می‏شود تعادل را در خانواده حفظ کرد.

 وقتی که محیط می‏پسندد که زن با لباس ناجور و با اعمال نامطلوب در جامعه برخورد بکند، رابطه او با خانواده ضعیف می‏شود. یا اگر محیط بپسندند، برای مرد، که به جاهای نامناسبی برود و از بیرون به طرف مسائل نامطلوبی کشیده شود، طبعاً روی کانون خانواده اثر می‏گذارد. بنابراین محیط جامعه هم مهم است و اسلام به جو اجتماعی اهمیت داده است. آن را هم در نظر بگیرید.

 اسلام، دقیقاً با توجه به روان‏شناسی عمیقی که در مکاتب آسمانی وجود دارد، جلوی آن نقاط انحرافی که کانون خانواده را ضعیف می‏کند، گرفته، یا با اخلاق یا با دستورات فقهی، حقوقی و یا با شیوه‏های تربیتی خاصی که در پیش گرفته، جلوی عوامل انحراف را گرفته است. عوامل پاکی و پاکیزگی را ترویج کرده. آن انگیزه‏های مادی را در تشکیل خانواده کم کرده و انگیزه‏های معنوی و انسانیت را قوی کرده است.

 حداقل حقوق و حدود را - که لازم است اگر خانواده به بن‏بست رسید، به وسیله آنها جلوی ظلم را بگیرد - مشخص کرده است. بخش وسیعی را هم به عهده مسائل اخلاقی، تربیتی، آموزشی و احساسات و عواطف اختصاص داده است.

 آن جاذبه انسانیت را هم که در محیط خانواده هست، چاشنی قرار داده؛ مجموعه آنها می‏تواند کانون محکمی باشد. من این جور برخورد می‏کنم و می‏گویم، ما همین که داریم جامعه‏مان را به طرف اسلام می‏بریم، عوارضی که درست کرده بودند برای خانواده و کانون آن را ضعیف کرده بودند و آسیب پذیر کرده بودند، مرد را سر به هوا کرده بودند، زن را سر به هوا کرده بودند و رابطه بچه‏ها را با خانواده از اول به خاطر بعضی از آموزشها، ضعیف کرده بودند و مسائلی از این قبیل که شما می‏دانید، انگیزه‏های مادی به آن داده بودند، ما داریم در جو کلی اینها را جدا می‏کنیم و من فکر می‏کنم اگر ما جامعه‏مان را به سوی جامعه سالم اسلامی برگردانیم، بیش از هر چیزی خود کانون خانواده از این جامعه و از این تربیت ارتزاق می‏کند و احتیاجی به ماده 1 و 2 تبصره چند و تذکره فلان و اینها نداریم و راه صحیح همان است.

 البته در این دوران انتقال و فترت، به خاطر این اختلاط و ترکیب ناجوری که وجود دارد و در محیط جامعه، اسلام و غیر اسلام ترکیب شده و این ترکیب در محیط خانواده و روابط فامیلی و روابط اجتماعی هم هست، همه اینها روی کانون خانواده اثر می‏گذارد. به همین دلیل ما مشکلاتی داریم که احیاناً باید آنها را با توسل به قوانین دیگری موقتاً رفع کنیم. اما اصالت در این است که برگردیم به همان حق و حقیقت اسلام که کانون خانواده در آن واقعاً قوی خواهد بود.

 س - گاهی دیده شده، که برخی از برادران مسلمان تحت عنوان مشکلات کار، مسئولیتهای اجتماعی، مأموریتها و ... به امور خانوادگی و وظایف خود در منزل بی‏توجه شده و اوقاتی برای گذراندن با خانواده و صله‏رحم اختصاص نمی‏دهند، شما در این زمینه چه توصیه‏ای دارید؟

 ج - سئوال خوبی کردید. من هم در کنار این جریاناتی که شما اشاره کردید، گهگاه از طرف خواهران یا برادران و فامیل که نامه‏هایی می‏نویسند و یا از من کمک می‏خواهند، می‏فهمم که چنین چیزهایی وجود دارد و در برخوردهایی که تا به حال کرده‏ام، به نظرم می‏رسد که یکی از عوامل مهم این رفتارها، عدم اطلاع بچه‏های حزب اللهی از دستورات و معارف اسلامی در مورد خانواده و اصولاً اخلاق زندگی است.

 یک مقدار هم مربوط به شرایط انقلاب می‏شود. کم توجهی خواهران و خانواده‏ها به این شرایط، ممکن است مسأله انگیز بشود. اما آن قسمت اول مهم است، مهمتر آن است. بسیاری از این ریزه‏کاریهایی را که در رفتار با خانواده و محبتها و توجه کردن به نیازهای روحی زن و بچه در اسلام داریم، در همان زمان حضرت پیغمبر (ص) بوده که از زمان ما، هم جنگ بیشتر بوده و هم مشکلات.

 اینکه گفتم قسمت اول مسأله مهمتر است، از این جهت می‏گویم که برادران حزب‏اللهی ما فکر نکنند حالا چون جنگ یا دوران انقلاب است، همه آن ریزه‏کاریهای اخلاقی، می‏تواند فراموش بشود.

 این اخلاقیات، اصلاً شأن نزولش بیشتر در همین شرایط یا شرایطی بدتر از شرایط ما بوده. چرإ؛ظظ  که زمان پیغمبر(ص) از مکه و مدینه، تمام یا درگیری با مشرکین بوده که در مکه بود و یا جنگ بوده که در مدینه بود. می‏بینیم آن لطافتی که در اسلام وجود دارد، باید در زندگی خانوادگی و در سطح فامیل - همان طور که شما اشاره کردید - باشد.

 قطع معاشرتها، یک گناه بد و زشتی معرفی شده که انسان با قوم و خویشش قطع رابطه بکند و رفت و آمد نداشته باشد. هر وقت که پیامبر(ص) احساس می‏کردند یکی از مسلمانها به خاطر مسائل و گرفتاریهای اجتماعیش به خانواده توجه نمی‏کند، فوراً او را تعدیل می‏کردند و می‏گفتند: »نفس تو، زن و فرزندت برتو حق دارند. جامعه هم برتو حق دارد، اینها را تعدیل کن. یک طرفه رفتار نکن.« یا می‏بینیم وقتی پیامبر(ص) به جنگها و جهاد تشریف می‏بردند، معمولاً همسر خودشان را هم همراه خود می‏بردند و اصحاب دیگر هم اگر متمکن بودند، همسرانشان را به همراه می‏بردند.

 این طور نبود که حالا که جنگ است، خانواده معنی ندارد. این رویه نباید باشد. بچه‏ها به عواطف پدری نیاز دارند. مثلاً انسان می‏تواند لباسش را تمیزتر و مرتب‏تر بپوشد. به دو صورت می‏شود غذا خورد. می‏شود برداشت و در راه به نیش کشید و می‏توان نشست، اگر فرصتی باشد یک مقداری در خانواده با لطافت و صحبت و گرمی و تفریح، غذاخورد و این طور هم نیست که این پرخرج‏تر از آن باشد. حالاتش فرق می‏کند.

 آدم به جای محل کار که خیلی هم کار دارد، می‏تواند به خانه سری بزند. توجهی به زن و بچه‏اش نشان بدهد و متوجهشان کند که من به فکر شما هستم. در اخلاق اسلامی این است که شما وقتی یک نفر را دوست می‏دارید، به او اعلام کنید و چه بسا او شما را دوست می‏دارد و فکر می‏کند شما دوستش ندارید، در نتیجه رابطه ضعیف می‏شود، این طور نباشد که در دلتان نگهدارید. شوهر یا سرپرست خانواده باید عاطفه‏اش را ابراز بکند. باید خانواده را گرم بکند و با آنها صمیمی باشد.

 این دوستان ما اکثراً با دختر جوانی ازدواج می‏کنند و او را به خانه می‏آورند. دختر جوانی که حالا از مدرسه آمده یا از داخل خانواده‏ای که محیط گرمی داشته، آمده اینجا و تنها دارد با او زندگی می‏کند، او را رها می‏کند، می‏رود دنبال کارش. باید احساس کند که زن سرگرمی لازم دارد. کار لازم دارد. اوقاتش باید درست پر بشود. او عواطف خودش را در رابطه با فامیلش کنار گذاشته، یعنی از آن عواطف استفاده نکرده و آمده با این آدم، باید جایش را پرکند. این طور نباشد که بگوید: »شما زن حزب‏اللهی شدید، ما داریم جهاد می‏کنیم«. یا حالا، هر جور شده بساز، خیلی هم آسان است. یعنی این یک چیز سختی نیست. این جزو عبادات حساب می‏شود. بخشی از کار اجتماعی آدم است. یکی از کارهای مهم آدم و از دستورات مهم اسلامی این است که آدم یک مقدار تلاشش را بیشتر بکند، برای این که خانواده‏اش را در رفاه قرار بدهد.

 کسی که دنیا را برای اهدافی می‏خواهد، باید زندگی خودش را توسعه بدهد و اگر این اهداف دارای کار زیادی باشد، خوب است و این کسی است که روز قیامت وقتی با خدا ملاقات می‏کند، صورتش مثل ماه شب چهارده می‏تابد. بنابراین یکی از کارهای مهمی که ما با رسانه‏های جمعی باید انجام بدهیم، این است که اخلاق اسلامی و آن مقتضیات روابط انسانی را در خانواده، در فامیل و در مردم مشخص کنیم. اینها در کتابهای اخلاق نوشته شده، ما باید به زبان روز، اینها را توضیح بدهیم که مردم بدانند.

 البته باید به دیگران توجه داد که ممکن است مردی از خانواده به طور موقت دور بماند یا نتواند در یک شرایطی اقدامات مناسبی بکند؛ این استثناء است. وقتی که مرد آن اصل را مراعات کرد، خانواده هم به خوبی، آن استثناها را قبول می‏کند و برای خانواده هم شیرین می‏شود.

 منتها باید به خانواده گفت که من همیشه به خانه می‏آیم اما امشب به دلیل مأموریت، نیستم. یا من هر روز به شما می‏رسیدم، امروز نمی‏توانم برسم. آن خانواده هم خوشحال می‏شود به خاطر خدا و جامعه، اما وقتی حالت دائم پیدا می‏کند، این دیگر اشکال پیدا می‏کند.

 بنابراین اصل را باید براین قرار بدهند که به شرایط خانواده توجه بکنند و مقتضیات و نیازهای روحی و جسمی را تأمین بکنند و استثناها را هم با خانواده در میان بگذارند و با هم توافق کنند.

 در این صورت این مشکلی که شما می‏گوئید، نخواهد بود. راهش هم تعدیل است. ما معتقدیم که مسأله بیشتر فرهنگی است، تا قانونی. یعنی خواهران ما هم باید با آن فرهنگ غنی اسلامی آشنا بشوند و این امکان ندارد جز با رهنمودهای رهبران جامعه؛ بله ما هم باید همکاری کنیم. همین طور رادیو، تلویزیون و دیگر رسانه‏ها.

 س - علیرغم برخوردهای ارشادی و قانونی مسئولین امر، در گوشه و کنار، باز شاهد حرکات آن دسته زنانی هستیم که بی‏توجه به خون شهدای گرانقدر اسلام، حرمت زن را به بازی گرفته و بدون رعایت ضوابط اسلامی در پوشش، در مجامع عمومی حاضر می‏شوند. شما در زمینه برخورد با این توهینها به جامعه اسلامی و امت شهید داده چه توصیه‏هائی دارید؟

 ج - بله، من یک مقدار نگران هستم. خوب! خانمها یک عده‏شان مسلمان هستند و یک عده‏شان هم مسلمان نیستند و عقیده‏ای هم ندارند. آنهایی که این طور هستند، اگر مسلمان شناسنامه‏ای باشند، حداقل در مورد حجاب و عفت مسلمان نیستند. اینها واقعاً خودشان به حجاب اعتقاد ندارند و آن را بد می‏دانند و بد تربیت شده‏اند و فقط مثل اینکه با زور می‏توان با اینها برخورد کرد، تا اینها قبول بکنند. چند راه هم وجود دارد. در درجه اول نصیحتها و تذکرها است. بعد، قانون است.

 قانون نمی‏خواست، ولی شکل قانون هم گرفت و از مجلس رد شد. کسانی که لباس نامناسب بپوشند و بیرون بیایند، کیفری برایشان در نظر گرفته شده که دادگاهها براساس آن عمل خواهند کرد. ولی ما مطمئنیم که تنها قانون با آن تغییرهایی که کشورها در نظر گرفته‏اند، کافی نیست. نصایحی هم در روزنامه‏ها، صداوسیما، منابر و نمازجمعه‏ها می‏شود که مؤثر و خوب است. در مواردی هم همانطور که شما گفتید، باید کیفرها مشخص بشود، این خود مؤثر است و یک نوع کار فرهنگی است. ضمن اینکه مخلوط با اجرای قانون است، بد نیست. من نگران هستم.

 من به خاطر این جزر و مدهایی که می‏بینیم، می‏ترسم که بالاخره ناچار بشویم که این کار را به مردم واگذار کنیم، ولی نمی‏خواهیم این طور باشد. یعنی می‏خواهیم از طریق قانون، این کار حل شود. این طبقه‏ای که این طور لباس می‏پوشند، مدعی هستند که فرهنگی و تحصیل کرده هستند و خودشان را متمدن می‏دانند و این تیپ، این طور خیال می‏کنند.

 این در درجه اول منطق می‏خواهد و کشور اسلامی، مردم مسلمانی که شهید می‏شوند و زندگی خود را برای این حکومت می‏دهند، اینها چنین چیزی نمی‏خواهند، حکومت هم مال اینهاست.

 بنابراین من فکر نمی‏کنم که اینها اجازه بدهند آنها چنین محیطی درست کنند. اگر قانون و مجریان قانون ببینند، قانون رعایت نمی‏شود، مثلاً من می‏بینم در بعضی موارد، تنبیه محتکر و گرانفروش باز اثر جدی نکرده، ممکن است ما به این نقطه برسیم که مردم آن را حل بکنند. ممکن است، ولی ما نمی‏خواهیم به آنجا برسد. اگر یادتان باشد در دوران بنی‏صدر و لیبرالها آن فتنه‏هایی که بود، مشکلات این جوری را مردم حل می‏کردند، آن قدر مردم خودشان حل می‏کردند که آنها به ما متوسل می‏شدند که جلوی مردم را بگیرید، ما خودمان آدم می‏شویم. حالا هم باید همین بشود.

 اگر اینها این جور شدند، خیلی آسان است که به مردم اجازه بدهند و بگویند شما در خیابانها هرکس را دیدید که مراعات نمی‏کند، وظیفه امر به معروف و نهی از منکرتان را انجام بدهید و این همان وظیفه اسلامی است که اجازه بدهند که اینها دخالت کنند و در آن صورت خود آنها جواب را می‏دهند.

 یادتان است، یک وقتی فشار مردم زیاد شد که ما برای اینکه یک کمی تعدیل کنیم، گفتیم که شعار مرگ بر بی‏حجاب نگویند، اهانت نکنند، در برخوردها مؤدب باشند؛ آن یک مرحله بود.

 اگر بعضی‏ها بخواهند از یک بیانیه امام سوءاستفاده بکنند، خوب! دیگر از این جهت نصیحت نمی‏کنیم و نصیحتمان را مأخوذ می‏کنیم. من فکر می‏کنم اگر در آینده نزدیکی آنها خودشان توجه نکنند، عاقبت اندیشی نکنند، مردم این مسأله را حل می‏کنند و ما در آن صورت جلوی مردم را نخواهیم گرفت.

 س - در پایان ضمن تشکر از شما، اگر پیامی به مناسبت روز زن برای خواهران ما دارید بفرمائید؟

 ج - من فقط یک جمله می‏توانم عرض کنم، خواهرانی که اهل مطالعه هستند و مجله شما را می‏خوانند، یک بار زندگی حضرت زهرا(س) را که نوشته شده، به منظور عمل کردن بخوانند، یعنی بخوانند و ببینند که چه چیزهای از زندگی حضرت زهرا(س) را ندارند و چه چیزهایی را می‏توانند به دست بیاورند که دنبالش بروند و به دست بیاورند.

 اگر بگذریم از آن عصمتی که حضرت زهرا(س) داشته، بقیه چیزها را هر خواهر مسلمانی می‏تواند تحصیل بکند. از کسانی که دختر حضرت پیغمبر(ص) و همسر علی(ع) و مادر حسنین(ع) نیستند، به اندازه حضرت زهرا(س) توقع نیست، ولی چیزی شبیه و نزدیک به زهرا(س) ما می‏توانیم خواهران را بار بیاوریم که اینها خودشان به راه بیایند.

    والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته