مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آقای هاشمی با روزنامه جمهوری اسلامی پیرامون دستاوردها و اثرات سیاسی - فرهنگی و اجتماعی چهار سال جنگ

مصاحبه آقای هاشمی با روزنامه جمهوری اسلامی پیرامون دستاوردها و اثرات سیاسی - فرهنگی و اجتماعی چهار سال جنگ

  • شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۶۳

 س - دستاوردها و اثرات سیاسی - فرهنگی و اجتماعی چهار سال جنگ دفاعی را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

 ج - طبیعت جنگ تخریب و ویرانی است، مخصوصاً جنگی که تحمیل بشود. وقتی کسی برنامه و اهدافی دارد و خود را برای جنگ آماده می‏کند و شروع کننده جنگ است آن هم جنگ آزادیبخش، یک‏طور دیگر محاسبه می‏شود ولی یک بار جنگی است مثل جنگی که این جا اتفاق افتاد.

 صدام شروع کننده جنگ بود و استکبار جهانی توطئه آن را ریخت و ما هم مورد هجوم قرار گرفتیم. بنابراین در مورد اول باید رفت سراغ ویرانیها و خرابیها و نابسامانی‏ها اما نکته مهم این است که علی‏رغم آن که هر جنگی طبیعتش ویرانی و شهدای فراوان و معلولان و مصدومان و عزاداران زیاد است؛ طبیعت انقلاب، اسلام و قدرت مردم مجموعه اینها باعث شد تا ما بتوانیم از این جنگی که غیر از فساد، چیزی نباید از آن انتظار داشت نکات مثبتی هم داشته باشیم.

 از لحاظ اعتبار، جمهوری اسلامی موفق شد در این جنگ نشان بدهد که کشور نیرومندی است و انقلاب خیلی محکم است این همه دشمن در مقابلش قرار گرفتند ولی توانست پیروز بیرون بیاید. از لحاظ روانی ملت ما سخت به خود متکی و معتمد شد و خودش را در مقابل ابرقدرتهإ؛س‏س‏ظظ  شکست‏ناپذیر می‏داند. از لحاظ فرهنگی این شهادت‏ها و براثر این حماسه‏هایی که ارتش، سپاه، بسیج، ژاندارمری، شهربانی و نیروها نشان دادند؛ اثر بسیار نیرومندی در فرهنگ ما باقی گذاشته و انسانهای شریف و آزاده و قهرمان خلق کرده است که تا به حال نظیر آن را ندیدیم.

 از نظر نظامی تجربه‏های گرانبهایی به دست آوردیم. پیشرفت‏های فنی فراوان داشتیم و از لحاظ سیاسی موفق شدیم چهره مظلومانه خود و چهره متجاوز خصم را نشان دهیم. البته قدرت تبلیغاتی زیاد دشمنان، مقداری برای ما مشکلات درست کرد. از نظر نظامی واقعاً پیروزیهای چشمگیری داشتیم؛ دشمن را از اکثر جاها بیرون کردیم و در بعضی جاها متقابلاً در خاک دشمن وارد شدیم و در آستانه پیروزی قابل توجه قرار گرفتیم که ان‏شاءاللّه می‏بایست در آینده آن را ارزیابی کنیم.

 س - رسانه‏های گروهی و مخالف به اصطلاح دیپلماتیک غرب در تحلیل‏های خود علت تأخیر در حمله نظامی ایران در جنگ را کاهش توان رزمی و اختلاف میان مقامات ایران در مورد حمله ذکر می‏کنند، نظر شما در این مورد چیست؟ آیا ایران شیوه مشخصی برای ادامه جنگ اتخاذ کرده است؟

 ج - نظر من این است که اینها سخت اشتباه می‏کنند. شرایط موجود برای ما در تمام چهارسال بهترین شرایط است. موقعی که عراق به ما تجاوز کرد و چهار، پنج استان ما را فلج کرد، آذربایجان غربی، کردستان، باختران، ایلام و خوزستان تقریباً قسمت عمده‏شان یا دست عراق و یا دست عمال عراق بود. ارتش ما هیچ انسجامی نداشت، سپاه فعالیت جنگی نداشت و تازه تشکیل شده بود. برای کارهای داخلی و حفاظت‏ها و این چیزها و مردم اصلاً آشنا به اسلحه نبودند، اسلحه نداشتیم، حتی انبارهای مهمات خودمان را نمی‏دانستیم چی هست. آن موقع وقتی ما به خودمان مسلط شدیم، مشکل دیگری داشتیم در داخل که مشکل لیبرال‏ها و بنی‏صدر بود که نمی‏گذاشتند کار بکنیم، همه اینها را داشتیم. در آن شرایط وقتی تهاجم خودمان را شروع کردیم، این طور موفق شدیم و عراقی‏ها را قدم به قدم به عقب زدیم تا رسیدیم به حالا و حالا همه چیز برعکس شده، یعنی ارتش و سپاه این طور نیرومند شده است.

 بسیج حالا صدها هزار اسلحه بدست و دوره دیده دارد و برای همه گونه کار، لباس رزم و امکانات دارند. بخش عظیمی از جهاد سازندگی وارد میدان جنگ شده است؛ مانند، سنگرسازی، ابزارسازی، جاده سازی، و مانند اینها، جبهه‏های جنگ آن موقع، پشت شهرهای دزفول و اهواز و باختران بودند و آبادان محاصره بود و از ایلام چیزی باقی نمانده بود. در کردستان ما اصلاً حاکمیت نداشتیم.
در تمام این نقاط ما رفتیم، الان نقاط سوق‏الجیشی حساسی را گرفتیم. وقتی صدام گفته بود اگر ایران بتواند سایت را بگیرد، من کلید بصره را می‏خواهم به ایرانیان بدهم، یک این طور جایی را ما از دست او گرفتیم. احتمال نمی‏دادند ما محاصره آبادان را بشکنیم. چسبیده بودند به کارون و ما از کارون گذشتیم و آنها را شکست دادیم.

 حالا ما همه جا، در نقاط مرتفع مستقر هستیم. توپهایمان بصره، اماره و اکثر شهرهای مرزی عراق را می‏تواند بزند. نقاط حساس عراق زیر آتش ماست. ما چند کیلومتر با جاده حیاتی عراق فاصله داریم. در صد کیلومتری بغداد هستیم. نیروهایمان هم آن چنان آماده هستند که اگر اشاره بکنیم، همه آنها سازماندهی شده به جبهه‏ها می‏ریزند.

 زاغه‏های مهمات ما واقعاً بیشتر از زمان شاه است و سلاحهایمان همه آماده کار است. البته تعدادی هواپیما از دست دادیم، ولی آن تعداد که الان کار می‏کنند قوی‏تر از گذشته کار می‏کنند. عراق هم این همه اسیر و کشته داده، این همه میدان از دست داده است، این همه تانک و توپ غنیمت گرفتیم. در خلیج‏فارس منابع حیاتی عراق را قطع کردیم و منابع حیاتی شرق عراق کاملاً از ناحیه ما در خطر است.

 از لحاظ اختلافات؛ اینها چیزهایی است که آنها خلق می‏کنند. گاهی می‏گویند نظامیان اختلاف دارند. گاهی می‏گویند فرماندهان اختلاف دارند، گاهی می‏گویند سیاستمداران اختلاف دارند، که هیچ یک از آنها صحت ندارد، ما همه منسجم هستیم.

 اوایل جنگ این اختلافات بود، ولی حالا همه با هم متحدند. به نظر من غربی‏ها و شرقی‏ها نفهمیده‏اند که چرا این حمله را به تأخیر انداختیم و از خودشان این چیزها را درمی‏آورند. چون رسانه‏های جمعی بهرحال باید چیزی به‏مردم بدهند. چیزی هست که آنها نمی‏دانند. ان‏شاءالله وقتی عمل کردیم، معلوم می‏شود چرا تأخیر انداختیم.

 س - پس از پیروزیهای نظامی ایران در جنگ، رژیم صدام در نمایشهای تبلیغاتی مرتباً ادعای صلح‏طلبی می‏کند، نظر شما در مورد این ادعا و صلح پایدار با وجود رژیم صدام چیست؟

 ج - درست قضیه معکوس است، یعنی از اول ما صلح می‏خواستیم و هنوز هم ما صلح می‏خواهیم، در حالی که صدام صلح نمی‏خواهد. من یقین دارم که نه شوروی، نه آمریکا، نه انگلیس، نه فرانسه، نه خیلی از مرتجعین منطقه، نه اسرائیل، هیچ یک از اینها مایل نیستند صلح بشود؛ چرا که آنها می‏دانند اگر جمهوری اسلامی در صلح زندگی کند آن چنان امکاناتی در داخل این کشور از نیروهای انسانی و مالی وجود دارد که این کشور به طور قطع تبدیل می‏شود به‏یک کشور ساخته شده و الگویی برای بقیه، سیاست مستقل خارجی ما و سیاست مستقل اقتصادی ما و سلامت نیروهای مدیر و کشور و آمادگی و حمایت مردم این کشور را به یک کشور سالم تبدیل می‏کند. آنها صدور انقلاب را از این طریق می‏دانند و می‏دانند که ما با جنگ نمی‏توانیم انقلاب را بسازیم.

 لذا آنها نمی‏خواهند در منطقه صلح بشود ولی چون دیدند جنگ به پیروزی ما ختم می‏شود، الان شعار صلح می‏دهند، صلحی که آنها می‏خواهند تحقیقاً چیزی شبیه صلح در مرزهای لبنان، اسرائیل و سوریه است؛ یعنی، مایل هستند که آتش‏بسی برقرار شود و آن تضاد خونین بین ما و عراق باقی باشد و هر دو ارتش در مقابل هم باشند و رقابت تسلیحاتی بین دو طرف برقرار باشد و امکانات دو کشور صرف خرید اسلحه بشود و در میدان‏های سیاسی دائماً در مقابل هم باشیم و همه جا به دیگران باج بدهیم، برای اینکه حریف خود را از میدان خارج کنیم، هم اسرائیل از این درگیری ما مصون بماند و هم ما به کارهای سازنده نرسیم، هم عراق نرسد؛ چون، آنها نمی‏خواهند که ملت عراق هم راه خود را باز کند تا ارتجاع و امپریالیسم در سایه این نزاع خونین که معلوم است به‏این زودیها به آشتی واقعی نمی‏رسد، بتوانند اعمال غرض بکنند. آنها صلح نمی‏خواهند، آتش‏بس می‏خواهند؛ نه صلح و نه جنگ می‏خواهند.

 حتی خود صدام، الان تداوم وجودش بستگی به وضعیت نه صلح نه جنگ دارد. اگر صلحی واقعی در منطقه باشد، صدام نمی‏تواند حکومت کند؛ چون، در صلح واقعی با بقیه کشورهای اطراف هم او معارضه دارد و ادامه حیات برایش با وجود ایران مقتدر و مسأله جدی شدن جنگ با اسرائیل ممکن نیست؛ چرا که در آن موقع نمی‏تواند به میدان نیاید و نفاق به‏خرج بدهد، لذا او هم نمی‏تواند بماند - صدام - مرتجعین و امپریالیسم هیچ کدام صلح واقعی را نمی‏خواهند.

 فقط ما صلح واقعی را می‏خواهیم. در هفته جنگ باید این مسأله روشن شود که ما می‏خواهیم اصلاً مایه آتش‏افروزی در منطقه نباشد و صلح واقعی برقرار شود و معتقد هستیم که صلح واقعی با وجود حزب بعثی - که عامل این جنایات است و مسئول این همه تخریب و خونریزی است - نمی‏تواند باشد. راه این صلح واقعی هم از طریق آزادی کامل عراقی‏ها است.

 س - برخی از کشورها در موضع‏گیریهای خود در مورد جنگ، می‏گویند ایران باید از تحقق برخی شرایط خود دست بردارد. نظر شما در این مورد چیست؟

 ج - اینها از همان ماههای اول که آمدند برای میانجیگری به ما گفتند که شما از محاکمه صدام چشم‏پوشی کنید، او را عفو کنید و خسارات را هم می‏گفتند یک مبلغی برای ترمیم خرابی‏ها گرفته بشود که این از اول حرف اینها بود. خوب! ما هیچ وقت نپذیرفتیم؛ چون ما به‏همان دلیلی که گفتم فکر می‏کنیم صلح، پایدار نمی‏شود. ما اگر روی این شرایط پافشاری می‏کنیم برای این که اگر صدام بماند صلحی نخواهد شد و جنگ همیشه ممکن است تشدید شود و آتش زیر خاکستر باشد.

 س - آیا ایران در تصمیمات خود برای پایان دادن به‏جنگ تنها از طریق دیپلماتیک و یا فشار سیاسی برای برداشتن صدام اقدام خواهد کرد یا اینکه راههای نظامی را به عنوان عامل سرنگونی رژیم بعث در برنامه دارد؟

 ج - آنچه که ما از اول می‏خواستیم هنوز هم می‏خواهیم، در هر لحظه‏ای ما مایل هستیم جنگ نباشد و خواسته‏های ما پذیرفته شود، سه سال و نیم قبل هم ما همین حرف را زدیم که اگر همان روز می‏پذیرفتند صدام را محاکمه کنند. خسارات را بپردازند و ما آن را ترجیح می‏دادیم، حالا هم همان است، هنوز هم فکر می‏کنیم اگر بپذیرند و دادگاهی تشکیل بدهند و صدام را محاکمه کنند و ببینند در جنگ چه کسی مظلوم است و ظالم را کیفر بدهند و مردم عراق برگردند به کشور خودشان، ما این را ترجیح می‏دهیم. متأسفانه ما نتیجه‏ای که تا به حال گرفتیم این است که این راه عملی نیست - یعنی از راه دیپلماسی نتیجه نخواهیم گرفت - ولی هر بار که یک ضربه کاری وارد می‏کنیم، یک قدری جلو می‏آیند. دوباره کم‏کم فکر می‏کنند ما آرام گرفتیم، آنها هم عقب می‏روند. عقیده شخص من این است که اینکار بدون جنگِ سرنوشت‏ساز و عملیات بُرنده، تأمین نمی‏شود، ولی به هر حال یک نقطه‏ای خواهیم رسید که دیپلماسی مسأله را حل بکند؛ یعنی به نقطه‏ای می‏رسیم که آنها می‏بینند راه برگشت نه برای ما هست، نه برای آنها و باید تسلیم شوند. لذا به عقیده من هنوز یکی دو ضربه عمیق نظامی باید وارد شود. حالا شاید کسی فکر کند که بغداد را هم باید تصرف کرد تا به نتیجه رسید، ولی فکر می‏کنم زودتر از تصرف بغداد، به نتیجه می‏توان رسید.

 س - آیا منظور ایران از مجازات صدام همان حذف صدام و رژیم بعث است؟

 ج - خواست ما البته همین است، منتهی ما از اول گفتیم دادگاه عادل را می‏پذیریم؛ یعنی، دادگاهی که ترکیب آن را ما قبول بکنیم از کشورهای اسلامی و یا غیراسلامی تشکیل بشود و هر چه آنها حکم کردند.

 س - گروهی از کشورها معتقدند که جنگ به بن‏بست نظامی رسیده و پایان یافتن آن از طریق نظامی امکان‏پذیر نیست، ارزیابی شما از اینگونه اظهارنظرها چیست؟

 ج - این طور نیست، الان وضع ما در جبهه به مراتب بهتر از اول جنگ است. وضع عراق به مراتب بدتر از اول جنگ است و از لحاظ مالی عراق آن موقع 35 میلیارد دلار ذخیره داشت و 80 میلیارد هم به او وعده داده بودند و شصت، هفتاد کیلومتر هم در خاک ما و پشت دزفول بود و همه چیز داشت که در آن موقع ما شروع کردیم به اینجا رسیدیم حالا که ما اگر یک گام بزرگ برداریم وسط خاک عراق هستیم، چطور می‏گویند جنگ به بن‏بست رسیده است؛ حرفی که می‏زنند در مورد نیروی هوایی عراق است، نیروی هوایی چقدر کارساز می‏تواند باشد. مناطقی که نیروی هوایی عراق کاربرد دارد دیگر کارشان اثری ندارد. در خلیج‏فارس که بهترین میدان است، نتوانستند کاری بکنند. سوپراستانداردها، میگ‏های سطح بالا، حتی اطلاعات آواکس، اگزوسه‏ها و هر چه داشتند علیه جزیره کوچک خارک در نزدیکی مرز عراق به کار گرفتند و یا بندر امام که خیلی نزدیک به عراق است.

 ما هنوز از این بندر تخلیه کالا داریم که عراقی‏ها حداکثر امکانات خودشان را به کار می‏گیرند تا بتوانند آسیبی برسانند که این حداکثر نیروی هوایی عراق و آن هم در نزدیکی مرزهای این کشور است و ضمناً نزدیک پنجاه هزار سرباز عراقی در ایران اسیر هستند، دوبرابر آن کشته و چند برابر مجروح دادند ولی برعکس هر روز به جبهه‏های ما رزمندگان تازه نفس اعزام می‏شوند. قدرت نظامی ما آن چنان است که می‏توانیم هر جا بخواهیم عملیات داشته باشیم، منتهی به دلایلی ما عملیات را به تأخیر می‏اندازیم.

 یکی از آن عوامل این است که ما سعی می‏کنیم موقعی کار بکنیم که نتیجه بگیریم. الان مثل اول جنگ نیست که یک فتح برای ما موضوعیت داشته باشد؛ الان نتیجه جنگ مهم است و ما باید برای نتیجه جنگ همه چیزمان را آماده بکنیم.

 س - چندی پیش زمزمه‏های سفر تنی چند از مقامات کشورهای شورای همکاری خلیج‏فارس به‏ایران مطرح شد و در همین راستا مقامات سعودی از جنابعالی برای سفر حج دعوت کردند. آیا ایران برنامه‏هایی برای مذاکره با کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس دارد و آیا این مذاکرات حول محور جنگ عراق به‏ایران و پایان دادن به آن است؟

 ج - چنین چیزهایی بود، هنوز هم قطع نشده؛ یعنی، حرکتی از جانب آنها بوده و ما هم رد نکردیم. ما از اول سیاستمان این بوده که کشورهای جنوب خلیج‏فارس مطمئن باشند که ما مزاحم آنها نیستیم، ولی آنها به خاطر ماهیت خودشان وابستگی‏های شدیدی که دارند، تحت تأثیر آمریکایی‏ها عمل می‏کنند و از طرفی همیشه آنها را از ما می‏ترسانند ولی از طرف ما هیچ مانعی نیست که با آنها صحبت بکنیم حتی در مورد جنگ، اما ما هر صحبتی بکنیم. در این جهت است که به هر حال این جنگ به آزادی عراق بیانجامد. این گفتگوها ممکن است این خاصیت را داشته باشد که آنها مطمئن بشوند که راه برگشتی نیست و از این راه آنها آسیب نمی‏بینند.

 س - آیا هیأت شورای همکاری خلیج فارس سفری به ایران خواهند داشت؟

 ج - این به وزارت امور خارجه مربوط است، الان مقدماتی تهیه شده که ممکن است دسته جمعی بیایند یا بعضی‏هایشان بیایند.

 س - رژیم عراق در ادامه جنگ‏افروزیهای خود همچنان تهدید می‏کند که کشتی‏ها را در خلیج‏فارس مورد حمله قرار خواهد داد. آیا ایران در مقابله با اینگونه حرکات موذیانه تصمیماتی اتخاذ کرده است و به‏طور کلی ارزیابی شما در مورد موضع‏گیری دیگر کشورها بویژه کشورهای منطقه در این زمینه چیست؟

 ج - بله، ما تصمیمات لازم را اتخاذ کرده‏ایم، از همان لحظه‏ای که سیاست اینها را فهمیدیم که می‏خواهند ما را در خلیج‏فارس تحت فشار قرار بدهند، همه می‏دانند که خلیج‏فارس و خارک برای ما حیاتی است از لحاظ اقتصادی، ما وابسته به خارک هستیم. در شرایط غیرعادی ما بدون نفت هم می‏توانیم روی پای خودمان بایستیم اما اگر بخواهیم زندگی در شرایط عادی ادامه پیدا کند، خارک باید باشد و آنها فشار آوردند خارک را از ما بگیرند و انواع و اقسام امکانات را به عراق دادند.

 اطلاعات آواکسها، موشکها و هواپیماهای فرانسوی و شاید خلبانان‏شان و همکاری منطقه‏ای کشورهای جنوب خلیج هم، همآهنگ شد. ما هم سیاست خودمان را اعلام کردیم، گفتیم دو حالت دارد یا اینکه موفق می‏شوند خارک را می‏زنند و رابطه ما را با خارج قطع می‏کنند، در این صورت ما هم تنگه هرمز را می‏بندیم و خلیج‏فارس برای همه ناامن می‏شود و به اندازه‏ای که ما خسارت می‏بینیم هم جنوبی‏ها می‏بینند و هم خود عراق و آمریکایی‏ها و فرانسوی‏ها و غربی‏ها به طور کلی ضرر می‏کنند و همه ما در ضرر شریک می‏شویم. شاید باز آسان‏ترین زندگی را ما داشته باشیم؛ چون، ما کشور بزرگی هستیم که در درون خودمان با ریاضت می‏توانیم زندگی کنیم، اما کشورهای جنوب خلیج‏فارس بدون خلیج‏فارس نمی‏توانند. اگر هم به اینجا نرسد و کشتی‏ها را بزنند ما هم مقابله به مثل می‏کنیم. هر کشتی که آنها از ما بزنند بالاخره یک کشتی از باند عراق زده می‏شود.

 س - صرفنظر از مصائب و زیان‏هایی که در نتیجه جنگ به دو ملت ایران و عراق وارد شد، سقوط رژیم صدام چه اثراتی در صحنه بین‏الملل خواهد داشت؟ آیا ایران پیروزی ناشی از سقوط صدام را محدود به خود می‏بیند؟

 ج - سقوط صدام در منطقه خیلی اثر دارد؛ یعنی، نجات منطقه از نظر ما به سقوط صدام بستگی دارد و اولین اثرش این است که یکپارچگی برای مبارزه با اسرائیل به وجود خواهد آمد و جبهه شرقی مبارزه با اسرائیل آن چنان نیرومند می‏شود که من فکر می‏کنم بعد از عراق نوبت اسرائیل باشد.

 خوب! ما می‏دانیم که اگر موفق شویم اسرائیل را از منطقه حذف کنیم، همه استراتژی شرق و غرب و استکبار جهانی را در منطقه شکست داده‏ایم و منطقه را نجات داده‏ایم و همه کشورهای عربی و اسلامی از این ناحیه استفاده می‏کنند. این همه نیرو، پول و امکانات که خرج می‏شود تإ؛ششظظ  اینها خود را در مقابل اسرائیل نگهدارند، زاید می‏شود و در خدمت مردم قرار می‏گیرد و الان به خاطر اسرائیل، آمریکا در منطقه خیلی فعال است. وقتی که اسرائیل نباشد دیپلماسی آمریکا هم در منطقه سقوط می‏کند و ما موفق می‏شویم که برابری و برادری بین کشورهای منطقه به وجود بیاوریم. این وحشتی که الان در مرتجعین منطقه است از بین می‏رود و می‏توانند با امنیت زندگی کنند و یک امنیت واقعی در منطقه به وجود می‏آید، البته در درجه اول ما از سقوط صدام استفاده می‏کنیم، راه انقلاب اسلامی و حاکمیت اسلام در منطقه باز می‏شود و نه حاکمیت ما، جمهوری اسلامی می‏خواهد بر کشور خودش حاکم باشد.

 س - اگر جنگ به صورت فرسایشی ادامه یابد توان مقاومت رژیم صدام با توجه به‏کمک‏های آمریکا، فرانسه، انگلیس، شوروی و چند کشور دیگر به‏عراق را چگونه می‏بینید و آیا در محاسبات ایران مردم عراق نقشی را در سقوط رژیم بعث به‏عهده دارند؟

 ج - جنگ فرسایشی همان چیزی است که استکبار جهانی می‏خواهد؛ نه جنگ نه صلح و حالت آتش‏بس و رکود، یعنی شرایطی که عراق را کمابیش سرپا نگهدارند، صدام هم برای شرایط موجودش این را قبول دارد، البته نه دائمی، ما این را قبول نداریم، این به ضرر ما است، جنگ فرسایشی ما را فرسوده می‏کند و ما پنج استان‏مان هنوز نتوانسته درست روی پای خودش بایستد و این چیز بی‏ربطی است و ما قبول نداریم و باید این جنگ به نقطه قاطعی برسد.

 در داخل عراق هم، اکنون آن چنان خفقان شدید است که هر کس تکان می‏خورد فوری تیرباران می‏شود و نفس کشیدن برای مردم خیلی مشکل است و این مشروط به این است که ما ضربه جدی‏تری بزنیم و یک مقدار این خفقان را بشکنیم، یعنی اگر شرایطی که الان در کردستان عراق حاکم است، ما بتوانیم در جاهای دیگر عراق حاکم بکنیم و مردم عراق آن رژیم را ساقط کنند، ولی اگر این طور باشد که حزب بعث حاکم باشد و ما این طلسم را نشکنیم و به حصاری که درست کرده، شکاف وارد نکنیم، حرکت مردم ضعیف می‏شود؛ اما ما خیال می‏کنیم که می‏توانیم کاری انجام بدهیم که مردم را به راه بیندازیم، به هر حال در نهایت مردم باید این حکومت را در دست بگیرند.

 س - به عقیده برخی، جنگ تنها و تنها خسارات مالی و جانی است و اثرات مثبتی ندارد. به‏نظر شما اگر ایران جنگ را با تمام قوا تا تحقق شرایط اولیه خود ادامه نمی‏داد و تسلیم صلح تحمیلی می‏شد، چه عواقبی متوجه جمهوری اسلامی ایران بود؟

 ج - البته من هم قبول دارم طبیعت جنگ تخریب است، مخصوصاً جنگ‏های امروز، ولی جنگ در کنارش چیزهای مقدسی درست می‏کند، اما اگر صلح تحمیلی را می‏پذیرفتیم، این بدترین حالت ممکن بود. درگیری مسلحانه دائمی، مسابقه تسلیحاتی و این که هر کشوری تلاش کند که خودش را توجیه بکند.

 عراق و حامیانش خودشان را توجیه کنند که کار آنها درست بوده، ما هم باید خودمان را توجیه کنیم و یک دعوای پدرکشی در منطقه خواهد بود که منطقه روی آرامش را نمی‏بیند و این بدترین حالت است. حتی بدتر از حالت قبلی؛ یعنی، در حالت قبلی این ایران بود که تجزیه می‏شد، بقیه کشورها وضعشان عادی بود اما این حالت اگر بماند ایران، عراق و جنوب خلیج‏فارس روی خوش نمی‏بینند و آنکه در این بین سود می‏برد استکبار جهانی است. بنابراین پذیرش صلح با این شرایط، خطر بسیار زیادی دارد و ما فکر می‏کنیم که هر کار می‏کنیم باید از موضع قدرت باشد.

 س - با توجه به‏خدمت‏های گوناگون گروهک‏ها به رژیم صدام، نظر شما در مورد توطئه اخیر هواپیماربایی منافقین و بردن آن به عراق جهت خدمت هر چه بیشتر به‏صدام چیست؟

 ج - اصولاً از اول جنگ نقش منافقین و گروهک‏های مخالف خط امام حمایت از صدام بود. آن موقع در کنار بنی‏صدر، در مسائل سیاسی و داخلی اخلال می‏کردند و بعد از حذف بنی‏صدر و شکست لیبرال‏ها، آن کارهای تروریستی را با آن شدت شروع کردند. قبلاً از لحاظ سیاسی در خیابان‏ها و دانشگاه‏ها و در کارخانه‏ها و کل جامعه چقدر اخلال می‏کردند و پشت جبهه را تضعیف می‏کردند.

 بعد شروع کردند به عملیات تروریستی مثل: انفجار نخست وزیری، حزب جمهوری اسلامی، ترور شخصیت‏های ائمه جمعه و در همه جریانات دائماً جاسوسی می‏کردند. ما مدارک فراوانی داریم که افراد نفوذی اینها حتی در جبهه موقع عملیات اسرار ما را از داخل ارتش و سپاه بردند، الان هم که یک مقدار پاکسازی شدند. در کردستان روشن است که نیروی عظیمی از ما را مشغول کردند که اگر آن نیرو در کردستان درگیر نبود؛ حتی می‏توانست از داخل خاک عراق تا نزدیک مرز سوریه برسد.

 از لحاظ تبلیغاتی در سطح دنیا همه جا در کنار عراق ایستاده‏اند. حتی رادیوهای به زبان فارسی عراق را می‏گردانند. اخیراً در این برنامه هواپیماربایی، توطئه خیلی عمیقی ریختند - عامل اصلی منافقین بودند با کمک استکبار خبری - بعد از این که موفق نشدند خارک را محاصره کنند، این ابتکار جدیدی بود که عاملش آنها بودند که ما زود دست به‏کار شدیم و برنامه ریختیم که مانع کار آنها بشویم. اینها نشان دادند که در کل جریان جنگ از اول تا آخر به عنوان ستون پنجم به طور کلی به عنوان آلت دست کفار و اجانب دارند کار می‏کنند، این هم برای نشان دادن چهره آنها بسیار خوب است.

 س - در صحنه بین‏المللی و سیاسی، ایران تا چه میزان موفق به‏افشای چهره رژیم صدام شده است؟

 ج - یک مقداری موفق شدیم، یک مقداری هم تبلیغات نگذاشته؛ یعنی، هنوز همان ادعای صلح‏طلبی و خیلی تبلیغات دیگر به نفع صدام می‏شود.

 کم وبیش در میان ملت‏ها و دولت‏ها ما واقعاً مسئله را روشن کرده‏ایم اما زبان‏ها، روزنامه‏ها و ظواهر کار همچنان همان‏طور است که هر کس به اینجا می‏آید می‏گوید، ما می‏دانیم صدام متجاوز است. بعضی‏ها می‏گویند ما می‏دانیم بعد از صلح، صدام سقوط می‏کند و زندگیش قابل توجیه نیست، اما این را در مصاحبه نمی‏گویند. من فکر می‏کنم در عمق، در باطن موفق بودیم، اما به صورت ظاهر تبلیغات علیه ماست.

 س - روحیه سپاهیان اسلام و ملت مسلمان ایران را پس از چهار سال نبرد شرافتمندانه چگونه ارزیابی می‏کنید و اگر پیامی برای خانواده‏های ارجمند و گرانقدر شهدا، مفقودین، اسرا، جانبازان و ایثارگران به مناسبت فرارسیدن سالگرد جنگ تحمیلی دارید، بفرمائید؟

 ج - روحیه‏ها را بسیار بسیار خوب می‏بینم، همین حالا که فرمان حمله صادر نمی‏شود به‏شدت ما از طرف رزمندگان تحت فشار هستیم. واقعاً آنها لحظه شماری می‏کنند که حمله آغاز شود. هیچ‏وقت به‏این اندازه روحیه رزمندگان بالا نبوده، الان تازه‏نفس و دوره دیده هم هستند و پشتیبانی لجستیکی آنها هم خیلی خوب است. در مردم هم همان‏طور و تا آنجا که ما اطلاع داریم از میان قشرهای مختلف مردم که گزارش می‏دهیم، اکثریت مردم حاضر نیستند جنگ به صورت ضعیف ختم بشود و حاضر هستند فداکاری بکنند.

 همین اواخر که یک اشاره آقای خامنه‏ای کردند در نمازجمعه که به جبهه‏ها بروید، مردم آنچنان ریختند که ما دیدیم پادگانها و امکانات ما جوابگو نیست. نسبت به خانواده‏ها ما نمی‏دانیم حالت خودمان را چطور منعکس کنیم، بیشترین صدمه را در این جنگ خانواده‏های شهدا و معلولین می‏خورند؛ چون آنها که شهید می‏شوند از لحظه شهادت پیش خداوند هستند و ما غبطه آنها را می‏خوریم. خانواده‏ها هستند که این گونه عزادار یا زندگیهایشان با از دست رفتن آنها یک مقدار آسیب می‏بیند، معلولی روی دستشان می‏ماند و مشکلات برای خانواده‏ها فراوان است. ما ضمن تشکر از روحیه اینها که در تمام دوران هیچ وقت ضعف نشان ندادند و همیشه به ما روحیه دادند و در کنار اینها آوارگان جنگ هستند، مردمی که الان سه، چهار سال است از خرمشهر، آبادان، روستاهای خوزستان، ایلام، باختران، کردستان، آواره و زندگیهایشان متلاشی شده و در وضع رقت‏باری زندگی می‏کنند. اینها خیلی صدمه دیدند و خیلی قهرمانی کردند، مایه اصلی جنگ اینها بودند و اگر اینها بی‏تابی می‏کردند امکان نداشت جنگ به‏این خوبی اداره شود.

 ج - ما از اینها خیلی متشکریم، ما کسی نیستیم که تشکر کنیم، خداوند اجر اینها را می‏دهد و ملت باید قدر اینها را بداند، اینها تبدیل شدند خودشان به عوامل سازنده مردم، وقتی که مردم اینها را می‏بینند با این صبر و استقامت، پشت جبهه تقویت می‏شود. رزمندگان ما وقتی که این‏طور چیزها را می‏بینند تقویت می‏شوند، اینکه آن عنصر اصلی مقاومت‏ها اینها هستند و ما و مردم ما خیلی به‏اینها مدیون و مرهون هستیم و در آینده ما موظفیم امکانات این کشور را در خدمت اینها بگذاریم و چیزهایی که ما نمی‏توانیم مثل سلامتی بعضی معلولین را جبران کنیم و یا داغ شهدا و یا مفقودین اینها را ان‏شاءاللّه خدا جبران می‏کند. اما وظیفه این نسل و نسل آینده است که این مردم را یعنی آوارگان را، اسرا را، خانواده اینها را، معلولان را، به عنوان قهرمانان این جنگ تحت حمایت بگیرد و همه امکانات تحصیلی، زندگی، رشد فرهنگی و روانی را در اختیارشان بگذارد، اینها صاحب اصلی این انقلاب و فاتح واقعی جنگ هستند. ما امیدواریم که این صلاحیت را داشته باشیم که بتوانیم برای اینها، خدمتگزاران خوبی باشیم.