س - نظرتان در مورد پذیرش طرفداران و وابستگان به گروههای سیاسی در بازگشایی و نوگشایی دانشگاهها چیست؟
ج - قبل از جواب به این سؤال، بهتر است مسألهای روشن شود و آن اینکه ما در نظام جمهوری اسلامی و در قانون اساسیمان، تعدّد احزاب را پذیرفتهایم و حق دادهایم که کسانی بتوانند در این کشور حزب تأسیس کنند و هر کس بتواند در این احزاب عضو باشد و فعالیت کند. البته این قانون چیز مطلقی نیست و باید در حد قوانینی که از مجلس میگذرد پیاده شود. مجلس شورای اسلامی هم قانون احزاب را گذرانده است والان برای تأسیس حزب، هم مبنای قانون اساسی داریم، هم مبنای اسلامی داریم و هم قانون داریم. بنابراین اشخاصی که مایلند حزب تشکیل بدهند، احزاب سیاسی تشکیل بدهند، میتوانند اقدام کنند و با شرایطی که در قانون آمده است، حزبشان را تأسیس کنند.
در این صورت اینها یک جمعیت رسمی هستند و حقوقی دارند و طبعاً هیچ محدودیتی هم برای اعضای آنها به عنوان اینکه عضو حزب هستند، در تحصیلاتشان نیست. البته هر فردی ممکن است، خودش خصوصیاتی داشته باشد که امتیاز باشد یا یک خصوصیت منفی داشته باشد ولی از لحاظ اینکه به گروهکی وابسته هستند، امتیاز منفی نخواهند داشت، اما اگر وضع طوری باشد، یعنی احزابی باشند که وضعشان روشن نباشد، باید اینها قبلاً وضع خودشان را روشن بکنند. اگر بخواهند گروهی باشند به عنوان حزب و سازمان، ولی نخواهند خودشان را با قانون کشور تطبیق بدهند، مثلاً سرّی باشند، اسلحه داشته باشند، نظام و یا یکی از شرایطی را که در قانون آمده است، قبول نداشته باشند، به هر حال اینها به نحوی برخلاف نظام و قوانین کشور حرکت میکنند، لذا خود به خود محدودیتهایی برایشان پیش خواهد آمد که یکی از آن محدودیتها پذیرش در دانشگاههاست. ما یک وقت حساب گذشته را میکنیم، یک وقت حساب حال را؛ من فکر میکنم از این به بعد باید وضع روشن شود؛ سازمانهای سیاسی، احزاب، گروهکها، خودشان را رسمی کنند، منتها اگر با شرایط قانونی توانستند رسمی شوند، اصولاً این سؤال دیگر مطرح نمیشود که آیا حق حضور در دانشگاهها را دارند یا نه؛ اگر آنها حاضر نباشند خودشان را رسمی کنند، مسأله به یک شکل دیگری مطرح میشود که جای بحث دارد و جای دیگری باید بحث شود.
س - چه انتظاری از دانشگاهها پس از بازگشایی دارید؟
ج - خوب! اولین انتظارمان این است که دانشگاهها مرکز درس خواندن باشد. جوانهای ما در آنجا به خوبی درس بخوانند، باسواد بشوند، محقق بشوند، کار یاد بگیرند، بتوانند برای انقلاب و کشورشان مفید باشند و دیگر اینکه طوری درس بخوانند که دوران تعطیلی و فترت را جبران کنند، هم از نظر کّمی و هم از لحاظ کیفی؛ نتیجه این زحمتهایی که کشیده شد، مبارزهای که علیه نظام دانشگاهی گذشته شد، در پرونده دانشجویان هم مؤثر باشد. کاملاً در آن انقلاب بشود، یعنی در آن تحول اساسی به وجود آید؛ درس خواندن هدفدار شود، نظام تربیتی دانشگاه شکل خوبی را پیدا کند، آهنگ تربیت همراه تحصیل باشد، روح انقلاب در دانشگاهها بیاید، هم دانشجویان و هم اساتید درک کنند که در مملکت چه گذشته است، چه پیش آمده است، در مقتضای انقلاب و با جهتگیریهایی که انقلاب دارد، خودشان را هماهنگ کنند و روح اسلامی در محیط دانشگاه حاکم شود. آن کارهای چپروی و تند وبیرویهای که بعد از انقلاب در دانشگاهها دیده شد، دیگر نباشد. البته من نمیگویم دانشجو نباید به سیاست بپردازد، چرا؛ این چیزی است که ما برای دانش آموزان هم تجویز میکنیم، اما فقط باید متوجه باشند که درس خواندن هدف اصلی دانشگاههاست، مزاحم درس خواندن نباید بشوند، کارهای جنبی نباید کارهای اصلی را تحتالشعاع قرار دهد و همچنین روح انقلاب که اسلامیّت محیط آموزشی است، باید محفوظ بماند.
این توجه را داشته باشند که آنجا دانشگاه یک کشور اسلامی است و طبعاً مسوولین نمیتوانند اجازه بدهند که در آنجا جوانهای ضداسلامی، بتوانند برای نشر افکار ضداسلامی خود محیطی پیدا کنند و کارهای ضد اسلامی انجام دهند. فکرمان را نمیخواهیم برکسی تحمیل کنیم اما حق نداریم اجازه دهیم از فضا و امکاناتی که با پول و امکانات مردم و با امکانات حکومت اسلامی تهیه کردهایم، از این موقعیتها سوءاستفاده بشود و به نفع مراکز فساد برای اضلال جوانهای مردم بهرهبرداری شود.
خوب! اگر با محیط منطبق باشد و حرفهایی که میزنند منطقی باشد و افراد مسئول قانع شوند، میتوانند هماهنگ بشوند. اگر هم قانع نشوند، فکر خودشان را دارند و در محیطهای اختصاصی خودشان، میتوانند فعالیتهای سیاسی به نفع کارهای خودشان بکنند ولی بهنجار و هماهنگ با مردم.
س - طرحی که چندی قبل از طرف شما در نماز جمعه مبنی بر تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی اعلام شد، هم اکنون در چه مرحلهای است؟
ج - مطلع هستید که کنکور دانشگاه آزاد اسلامی برگزار شده است و قرار است تعداد بیش از سه هزار نفر در این مرحله گزینش شوند و اگر امکانات اجازه دهد، ممکن است به پنج هزار نفر هم در این مرحله برسد. فعلاً در چند نقطه کشور این دانشگاهها شروع به کار میکنند و در رشتههای گوناگونی که اعلام کردهایم، مشغول تحصیل میشوند. این اولین تجربه ماست، اول کار ماست، یک دوره باید بگذرد تا بفهمیم چه نیازهایی داریم، چه امکاناتی داریم، چقدر میتوانیم توسعه بدهیم، چه رشتههایی را میتوانیم دایر کنیم و چه دانشجویانی را میتوانیم بپذیریم؟ فکر میکنم یکی دو سال اول برای اینکه ما راه درستی را انتخاب کنیم، لازم است. فعلاً یک تئوری است، یک چیزی در ذهن ما هست و آن اینکه شیوه حوزههای علمیه با مواد درسی دانشگاهها ترکیب شود؛ برخی از شیوههایی که اینجا (دانشگاه) هست، یک مقدار نظام و نظم دانشگاه با یک مقدار آزاد درس گرفتن و باسعه صدر برخورد کردن آنجا (حوزه) ترکیب شوند. مواد درسی متناسب با نیاز کشور و کشش روحیه دانشجو و معیارهای دیگر انتخاب میشود. به هر حال، هنوز زود است قضاوت کنیم که چه خواهد شد.
س - آیا در دانشگاه آزاد اسلامی پیش بینی تعلیم و تعلم دروس حوزه در کنار دروس دانشگاه شده است یا خیر؟
ج - بله، این در ذهن ما هست که یک سری دروسی که در حوزهها داده میشود، اینجا (دانشگاه) هم داده شود، در هر واحدی یک کلاس هم باز کنیم برای این درسها، منتها به طور فشرده و کلاسیک، محدودتر از آنجا. دیگر بستگی به کشش و نیاز و امکانات دارد.
س - آیا در این طرح، خود کفایی علمی کشور در آینده هم پیش بینی شده است یا نه؟
ج - بله، ما سعی میکنیم به این صورت در آید. حال امیدواریم که بتوانیم نتیجهگیری کنیم. عرض کردم من که فرصت کمی دارم، خودم نمیتوانم برسم ولی دوستان دارند زحمت میکشند. فعلاً من حمایت میکنم و کمک میکنم که راه بیفتد؛ بعد که انشاءالله آثارش روشن شد، از درون خودش همه چیز در میآید و روی پای خودش میگردد. منتها من هر مقداری که از دستم برآید، همکاری میکنم.
س - از اساتید و طلاب و دانشجویان حوزه و دانشگاه و سایر اقشار در کمک به ایجاد و گسترش دانشگاه آزاد اسلامی چه انتظاری دارید؟
ج - طبعاً انتظار کمک هست؛ هر کس در خودش قدرتی را میبیند، امکانی را سراغ دارد که میتواند در اختیار این دانشگاه قرار دهد، مراجعه و مطرح کند. ما از تمام کسانی که امکان علمی دارند و صلاحیتشان را بتوانیم بفهمیم، در گسترش این دانشگاه استفاده خواهیم کرد. در این کار، هم دانشجویان خوب میتوانند به ما کمک کنند، هم اساتید میتوانند کمک کنند و هم اقشار دیگر مردم میتوانند کمکهای تدارکاتی، مالی و ساختمانی بدهند، زمین بدهند و امکاناتی را که یک مدرسه لازم دارد، میز و صندلی و ماشین و غیره بدهند. به هر حال ما میل داریم که این حرکت، یک حرکت مردمی باشد و بیشتر بتواند از مردم امکانات بگیرد تا از دولت. البته ممکن است در ابتدا مجبور شویم تا مردم خوب آشنا نشدهاند از امکانات دولت استفاده بکنیم ولی هدف این است که آنجا (دانشگاه آزاد اسلامی) از هر جهت یک جای مستقل و خودکفایی بشود.
س - آیا دانشگاه آزاد اسلامی میتواند نمونهای عینی از وحدت حوزه و دانشگاه بشود؟
ج - من فکر میکنم میتواند؛ یعنی اگر در اینجا (دانشگاه آزاد اسلامی) از معلمها و اساتید حوزه استفاده کنیم و درسهای حوزه را هم داشته باشیم یا با درسهایمان ترکیب کنیم یا جور دیگر - اینها باید در عمل روشن شود - اگر بخشی از امتیازات حوزه را منتقل کنیم به اینجا (دانشگاه آزاد اسلامی) و بخشی از امتیازات دانشگاه را هم منتقل کنیم، این دانشگاه محل برخورد و تلاقی افکار و اندیشهها و شیوهها خواهد شد. در اینجا افکار گوناگون که هم در سطح دانشگاه وجود دارد و هم در سطح حوزهها، تلاقی خواهد کرد که هم محتواها مشترک است و هم آن روح مردمی حوزه هست و هم از مسؤولان کشور آنجا خواهد بود. میشود امیدوار بود که در یک نقطهای حوزه و دانشگاه به طور دلخواه و انتخابی به هم برسند و یک مجموعهای را ارائه بدهند که این نمونه بعدها میتواند گسترش پیدا کند، انشاءالله.
س - با توجه به این که سالگرد آغاز انقلاب فرهنگی نزدیک است، اگر پیامی برای دانشگاهها دارید بفرمایید؟
ج - از روزهای اولی که مبارزه میکردیم، برای مبارزهای که شروع کرده بودیم اهداف زیادی را داشتیم. آمال و آرزوهای زیادی در سرمان بود. خوب! هر چیزش مربوط به جایی میشود، برخی از آنها تحقق پیدا کرده است، برخی هم هنوز تحقق پیدا نکرده است. یک قسمت مهم آن مربوط به دانشگاهها و حوزهها و اساتید این دو مرکز میشود.
یکی از آرزوهایمان این بود که وقتی جامعه اسلامی تشکیل میشود، جامعهای علمی، تحقیقی و اندیشمند باشد. یعنی یکی از مشخصات بارز این جامعه، تحصیلات و تحقیقات و رشد علم و فن و تکنیک باشد. برخلاف آن چیزی که در این قرون اخیر مشاهده شد که کشورهای اسلامی خوشه چین علم و فن از کشورهای کفر و غربی بودهاند، ما امیدواریم با یک حرکت سریع و قاطع بتوانیم این جریان را به هم بزنیم و این جامعه اسلامی را یک مرکزی بکنیم برای علاقهمندان به علم، عرفان، تحقیق، فن و همه امور علمی و فلسفی و عملی و فرهنگی و غیره. اگر این حرکت آن طوری که در آرزوهای ما هنوز وجود دارد و دنبالش هم هستیم که بتواند تحقق پیدا کند، اگر این کشور یک مرکز جذب استعدادها بشود برای تحصیل، من کاملاً امیدوارم که قطب و مرکز علمی دنیای اسلامی خواهد شد؛ مثلاً در مصر در گذشته دانشگاهالازهر به طور محدود یک چنین مرکزی بود. اما میدانیم که مصر در چند دهه پیش رسماً مستعمره بوده و بعد هم گرفتار مشکلات بوده است، بعد هم این فراز و نشیبها و این جهتها را داشته است که نتوانسته است به این اهداف برسد، ولی در عین حال در دنیای عرب و اسلام یک نتیجه نسبی داشته است.
امکانات ما بیشتر است، ما اکنون در ایران در تمام رشتهها، دانشمندان قوی داریم؛ در علوم اسلامی، قویترین دانشمندان را در ایران داریم و از نظر کتاب و متون هم غنی هستیم، در رشتههای علمی جدید در هر نوعش ما اکنون متخصصهای سطح بالا داریم و افراد با ارزشی را در داخل کشورمان داریم.
در خارج کشور هم که محققین و نخبهها فراوانند که قطعاً منتظرند تا چنین محیطی در کشورشان به وجود آید که جذب شوند و حتی از سایر کشورهای اسلامی، دانشمندان بزرگ اسلامی اکنون هستند که در دانشگاههای بزرگ دنیا کار میکنند، اما روحاً راضی نیستند، چون میدانند محصول کارشان اکثراً به نفع مستکبرین و کفر استفاده میشود. بنابراین اگر بیایند در یک محیط سالم اسلامی، آن هم در یک کشور انقلابی که میتواند برای فکر آنان و تعلیم افکارشان به دیگران محیط مناسبی باشد، بیشک جذب میشوند و ما به وجود آوردن چنین مرکز بینالملل اسلامی برای تربیت دانشجویان اسلامی و نقد کردن استعدادهای مسلمانان، هم میتوانیم استاد جذب کنیم و هم میتوانیم دانشجو و استعداد، جذب کنیم و بیشک یکی از مسیرهایی که اعتبار این انقلاب را بالا میبرد و اسلام را خوب معرفی میکند و برخی از علوم اسلامی را مطرح میکند، همین مرکز میتواند باشد. من از برادران و خواهران حوزه و دانشگاه انتظار دارم که در راه این آرمان مقدس که جزو اهداف اولیهای ما بوده است و مدیون آن هستیم، تلاش بکنند و مطمئن باشند که مسؤلان کشور، مجلس، ریاست جمهوری، دولت، شورای عالی قضایی و پیش از همه امام امت از چنین مرکزی حمایت خواهند کرد، چون این خواست اسلام است و همه ما دنبال اسلام هستیم. انشاءالله موفق و منصور باشید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته