مصاحبه آقای هاشمی با خبرگزاری فرانسه پیرامون مسائل عمده کشور: جنگ، انقلاب، مجلس
س - به نظر میرسد اختلاف بین جمهوری اسلامی ایران و دولت عراق تنها به وسیله جنگ حل خواهد شد و از طرف دیگر شما در تدارک حمله نهایی و نفوذ در داخل خاک عراق هستید با توجه به این مسائل پیروزی جمهوری اسلامی ایران چه نتایجی در برخواهد داشت؟
ج - در مورد جنگ ما هنوز هم نظرمان این است که با صدام مذاکره نمیشود کرد و او را یک جنایتکار جنگی میدانیم و باید صدام دیگر در میدان نباشد. در مورد خسارات؛ باید با طرف دیگری حرف بزنیم. کار ما هم تا رسیدن بهاین نقطه ادامه دارد و آنها چهار سال است که اسباب زحمت شدهاند، تلفات گرفتند، خسارات وارد آوردند و عقیده این است که اگر نظام بعث بماند؛ منطقه روی آرامش بهخود نمیبیند.
در مورد این که حمله نهائی چه موقع و چگونه خواهد بود، این از اسرار نظامی ماست و در اینباره نمیتوانیم حرف بزنیم ولی بالاخره این جنگ، پایانی دارد و ما هم همیشه دلمان میخواهد هر چه زود این پایان را ببینیم؛ یک روز زودتر هم برای ما و ملت عراق و کل منطقه مغتنم است.
از مدتی قبل بهاین صورت است که ما هر حملهای که میکنیم؛ انتظار داریم بعد از حمله، منطقه بفهمد که از صدام کاری ساخته نیست؛ بنابراین تسلیم شود و همکاری کنند و ملت عراق آزاد بشود و جنگ تمام شود.
قسمت دیگری در سئوال شما بود که آیا در خاک عراق میخواهید پیش بروید و خاک آنها را تصرف کنید؟ باید بگویم ما اصلاً چنین فکری را نداریم و اصلاً خاک چنین ارزشی ندارد که یک انسان مسلمان بهخاطر آن کشته شود. اگر مسائل حل بشود ما همان مرزهای جانب حق بین دو کشور را قبول داریم و روی همانها تکیه میکنیم و چیز اضافی نمیخواهیم. در داخل عراق هم مایلیم هیچگونه دخالتی در نوع حکومت عراق نکنیم و این را به عهده مردم عراق بگذاریم و خودشان حکومت خودشان را با اکثریت تعیین بکنند، منتهی این زوری که صدام به مردم میگوید، نباید باشد. مردم عراق خودشان هر نوع حکومتی انتخاب کنند، مربوط به خودشان است و به ما ارتباطی ندارد.
س - ریاست جمهوری حجتالاسلام والمسلمین خامنهای اخیراً اعلام کردند که بعد از عراق نوبت اسرائیل است، به نظر جنابعالی این کار با وجود مشکلات اقتصادی و تورم امکانپذیر است؟
ج- البته من نظر آقای خامنهای، ریاست محترم جمهور را تأیید میکنم، منتهی در ذهن شما شاید این باشد که جنگ ایران و عراق که تمام شد، ارتشمان را با همه امکانات برمیداریم و به اسرائیل میرویم، این نیست، برای جنگ با اسرائیل مقدماتی لازم است. کشورهای عربی اسلامی اگر نه همه آنها بلکه تعدادی باید همکاری کنند.
کشورهای پولدار عرب باید ارز جنگ را بدهند و کشورهایی که دارای نیروی انسانی هستند، باید نیرو بدهند و از همه امکانات کشورهای اسلامی باید علیه اسرائیل استفاده بشود؛ من جمله حربه نفت. اگر در آن صورت ما به آن نقطه برسیم، چاههای نفت هم باید در اختیار این جنگ قرار بگیرد در صورتی که کشورهای خارجی مثل آمریکا یا فرانسه یا جای دیگری بخواهند از اسرائیل حمایت کنند باید از حربه نفت استفاده بشود. جنگی که بخش عظیمی از مسلمانها در آن شریک هستند، دیگر بر دوش ملت ما خیلی سنگینی نمیکند. فرض کنیم امروز ملت عراق با امکانات فراوانی که از لحاظ ثروت و نیرو دارد، مردم لبنان، کشور مقاوم سوریه، امکانات لیبی و الجزایر همکاری بکنند و داوطلبان همه دنیای اسلام که به نظر ما بهترین واحد نظامی را آنها تشکیل خواهند داد. نیروهای مؤمن و مخلص که از سراسر دنیا اگر متشکل بشوند، بنابراین برای نابودی اسرائیل خیلی کار سختی نیست. به هر حال نظر ما این است که اسرائیل به عنوان یک جسم خارجی در پیکر این منطقه وارد شده است، اما مردم یهود میتوانند در فلسطین بمانند.
یعنی باید حکومت اسرائیل عوض شود و مردم یهود که مایل هستند در آنجا بمانند و یک حکومت منبعث از مردم عرب، یهود، مسیحی با نظر اکثریت تشکیل بشود و برای این کار ما حاضریم سرمایهگذاری بکنیم و در این مورد فکر هم میکنیم.
این همه مشکلاتی که شما اشاره کردید، دنباله آن نخواهد بود و منافاتی هم ندارد که ما هم با تورم مبارزه کنیم و هم مشکلات دیگر را حل کنیم.
ما الان در حال جنگ با این وسعت هم که هستیم سازندگی کشورمان را در سطح نسبتاً قابل قبولی داریم انجام میدهیم.
س - در صورت ادامه جنگ آیا تورم بالا نمیرود؟
ج - فکر میکنیم سطح تورم بالا میرود. طبیعت جنگ این است که از لحاظ روانی، همیشه تورم را از آن وضع طبیعی خودش خارج کند. خیلی از امکاناتی که باید صرف رفاه مردم بشود صرف جنگ میشود. بندر ما، ارز ما، تولید ما و خیلی چیزها که میتواند در کاهش تورم مؤثر باشد، در خدمت جنگ است.
نظر ما همین است که تا زمانی که جنگ وجود داشته باشد، امکان مهار کردن تورم بسیار دشوار است ولی بهرحال جنگ آنقدر مهم است که برای ما میارزد که این تورم را تحمل کنیم و دلیلش هم برای مردم ما روشن است. لذا این مشکل را مردم نسبت به خود تحمل میکنند.
س - در گذشته، مکرر مسئولین ایرانی اعلام میکردند که ایران به کشورهای خلیجفارس کاری نخواهد داشت بشرط اینکه این کشورها بیطرفی کامل خود را در اختلاف بین جمهوری اسلامی ایران و دولت بعثی عراق حفظ کنند.
ثانیاً جنابعالی فرمودید که دولتهای این کشورها و دشمن (آمریکا، شوروی، کشورهای غربی و بعضی کشورهای عرب) حتی مورد خواسته قانونی ملتهای خود نیستند؛ سئوال را به این صورت مطرح میکنیم که چگونه جنابعالی اظهارات خود را مبنی بر عدم دخالت ایران در امور داخلی این کشورها برای صلح و به وجود آوردن یک نیروی اسلامی قادر به مقاومت در مقابل دخالت امپریالیسم و ماتریالیسم دوبلوک حاضر در دنیا توجیه میفرمائید؟
ج - خوب این روشن است که ما دخالت نمیکنیم، سیاستمان این است که در کشورهای درگیر دخالت نکنیم، اما آن مسأله جای خودش صحیح است؛ یعنی، ما معتقدیم که مردم آن کشورها با این شیوه حکومتی که برآنها حاکم است موافق نیستند.
مردم عربستان یا مردم اردن هیچ وقت مایل نیستند که آمریکا در کشورشان حاکم باشد و مایلند با اسرائیل مبارزه بشود ولی دولتهایشان مبارزه نمیکنند. این نظر ما است که در واقع خواست مردم است. دیگر اینکه میل ما این است که اسلام بر مردم حاکم باشد. این معنایش این نیست که ما دخالت میکنیم، نیرو میفرستیم. ما فکر خودمان را میگوییم و هیچ وقت این را مخفی نکردیم و حالا هم میگوییم که صدور انقلاب را مطرح کردیم و منظور از صدور انقلاب هم این است که فکرمان را اعلام بکنیم. فکر ما این است که اسلام باید در محیطهای اسلامی جاری شود و دست کفار و استعمارگران کوتاه بشود. ما نمیگوییم رابطه با آنها نداشته باشیم. ما خودمان هم رابطه برقرار میکنیم آن هم رابطه سالم و مراعات حقوق دو طرف باید حاکم باشد.
بنابراین خواست ما این است که کشورهای اسلامی مستقل باشند و نظر ما هم این است که ملتهای اسلامی نیز همین را میخواهند و دولتهای حاکمه در بعضی از کشورهای اسلامی در این خط نیستند و برای اجرای آن خواسته هم حرفمان را میزنیم و ما دخالت نمیکنیم. خود مردم اگر خواستند؛ خودشان این کار را بکنند و فکر میکنیم که روزی این مردم دخالت خواهند کرد.
س - با توجه به سیاست خارجی اعلام شده از سوی جمهوری اسلامی، دخالت ایران در لبنان از جمله اعزام نیرو به آن کشور را چگونه توجیه میکنید؟
ج - اولاً ما به صورت حرکتهای نظامی وارد لبنان نشدیم. میدانید که حضور سوریه در لبنان با درخواست کشورهای عربی و اسلامی بود که حتی خرج نیروی سوریه را برای امنیت در آنجا آنها میدادند. با موافقت با سوریه که به طور قانونی وارد لبنان شده بود، ما نیروی بسیار کمی را که بیشتر نقش تعلیم و تربیت دارند، وارد آنجا کردیم. نیروهای ما این گونه کمک به مردم آنجا میکنند و در کارها دخالت نمیکنند و هیچگاه تا به حال نتوانستند یک موردی بگویند که نیروهای ایرانی وارد عمل شده باشند.
آنها فقط کمکهایی بهمردم در جهت آموزش میکنند و خواست مردم آنجا هم همین است و مردم از آنها استقبال میکنند و در کلاسهای اینها شرکت میکنند و آموزش میبینند. این نیروها تا همین حد کار کردند. تازه این هم بعد از موقعی بود که آنها آمدند؛ یعنی آمریکاییها و چند کشور دیگر به لبنان وارد شدند. اگر از ما خواستند ما هم کمک میکنیم منتهی تا این حد کمک کردیم.
مسأله مهم مسأله حضور اسرائیل بود؛ یعنی اسرائیلیها آمدند جنوب لبنان را گرفتند حتی تا بیروت جلو آمدند و هنوز هم نرفتند. ما به طور سمبلیک در آنجا وارد شدیم که با اسرائیل بجنگیم، یعنی عملاً در جنگ با اسرائیل شرکت کنیم.
اسرائیل هم این مسأله را فهمید و از چند مواضع نیروهای ما را بمباران کرد و فکر میکنم اگر اسرائیل از لبنان بیرون برود، حضور ما در آنجا هیچ ضرورتی ندارد و مردم خود لبنان کار خودشان را انجام میدهند و عامل عمده برای همین حضور سمبلیک ما حضور اشغالگرانه اسرائیل بود که بهصورت خشن وارد شد و هنوز هم دارد ادامه میدهد.
س - کشورها ایران را متهم کردند که ایران عامل انفجار در بیروت بوده است، نظرتان چیست؟
ج - خوب! دروغ بود که بعداً روشن شد و افرادی مشخص شدند که آنها لبنانی یا عراقی بودند. اگر توقع دارند ما این جریانها را محکوم کنیم؛ ما محکوم نمیکنیم. ما فکر میکنیم وقتی که آمریکاییها یا فرانسویها به آن شکل میآیند و به کشور اسلامی ظالمانه وارد میشوند، مردم آن کشور هر کاری را حق دارند انجام بدهند. در این مورد اگر هر کمکی از ما ساخته باشد برای حمایت مردم انجام میدهیم ولی روشن شد که ما نبودیم.
س - در مورد اختلاف ایران و عراق، آمریکا بیطرفی خود را اعلام کرده است ولی از سال 82 و 83 به طرف عراق کشیده شد، چنان که افسران بلندپایه وزارت دفاع و وزارت امور خارجه اعلام کردند که پیروزی ایران بر عراق به ضرر آمریکاست و ما نمیتوانیم موقعیتی را که بر تسلط ایران در خلیجفارس منتهی خواهد شد، تحمل کنیم. به نظر جنابعالی چرا آمریکا تا این حد نگران پیروزی ایران بر عراق است و قبلاً شکل این سیاست بیشتر به جهت مخالفت با سوریه که دشمن عراق است بود تا علیه ایران؟
ج - اولاً که من قبول ندارم که آمریکا از دول بیطرف بود. اصلاً جنگ را آمریکا بر ما تحمیل کرد. این از نظر ما چیز روشنی است. عمال آمریکا یعنی اردن و عربستان و کویت و امثال اینها خرج جنگ را تقبل کردند و اردن قبول کرد که نیرو بدهد و بقیه هم قبول کردند که خرج جنگ را بدهند.
س - از یک سال قبل بندر عقبه اردن را آماده کرده بودند برای روزی که بندرهای خلیجفارس بسته میشود. شما فکر میکنید که اردن و عربستان با کویت بدون نظر آمریکا کاری میکنند؟
ج - اصلاً طراحی جنگ از طرف آمریکا بود. البته در آن مقطع شورویها هم شریک بودند و بعدها هم روشن شد که حزب توده را در جریان گذاشته بودند، منتهی برنامه آنها این بود که بختیار را در خوزستان بیاورند و تمام اینها روشن بود. هنوز هم یک روز آمریکا در این جنگ بیطرف نبوده و همیشه طرفدار عراق هست آن چیزی که تازگی دارد این است که مجبور شده است اعلام بکند.
این اعلام هم دلیل دارد؛ یک جهت روانی دارد برای اینکه ما را بترسانند و روحیه به عراقیها بدهند. دلیل دومش این است که مسأله دیگر کشف شده بود که آمریکا وقتی که قطع رابطه با عراق کرده بود، تجدید رابطه میکند. وقتی که کمک نظامی میکند، وقتی که هلیکوپتر میفروشد، وقتی که مواد غذایی میفروشد، وقتی که کمک تبلیغاتی میکند و همه اینها را به طور علنی دارد انجام میدهد؛ دیگر آمریکا نمیتواند بگوید من دخیل نیستم. مصر - سودان - مراکش - یمن شمالی همه عمال آمریکا دستشان در این جنگ وجود دارد، دیگر مسأله واضح شده است. آمریکا اعتراف میکند، البته از این نقطه روانی آن هم به منظور تضعیف روحیه ما استفاده میکند و البته ما از این چیزها نمیترسیم، قسمت بعدیش که سئوال اصلی شماست، چرا آمریکا این کار را میکند. خوب! آمریکا میداند که حکومت اسلامی به ضرر آمریکاست. اگر در منطقه اسلام حاکم باشد، هیچوقت اجازه نمیدهد، آمریکا منافع غاصبانه داشته باشد. رابطه با آمریکا و با سایر کشورها را میپذیریم اما سلطه را نمیپذیریم و آمریکا عمیقاً این را میداند. آنها میدانند قرآن به ما میگوید: »لن یجعل الله الکافرین علی المؤمنین سبیلا« ما تابع این هستیم که به علاوه برای آمریکا، اسرائیل یک پایگاه قطعی هست. نمیتواند از اسرائیل صرفنظر بکند. با شکست عراق، تحقیقاً اسرائیل در معرض خطر قرار میگیرد و جبهه مخالف اسرائیل از عمق جبهه شرقی رود اردن تا رود هیرمند امتداد پیدا میکند. آمریکا نمیخواهد ما پیروز شویم، از اول هم نمیخواست که ما در ایران پیروز شویم. همه همتش را به خرج داد که شاه را حفظ کند، نتوانست و بعد همتش را به خرج داد که لیبرالهای مخالف خط اسلام را سر کار بیاورد و نتوانست این کار را بکند و شکست خورد. این بار هم ما شکستش میدهیم.
اینکه شما میگوئید که به خاطر دشمنی با سوریه ممکن است باشد، هیچ وقت به این صورت نیست البته آمریکا با سوریه هم دشمن است، اما شما دارید میبینید آن فشاری که روی ما میآورد یک هزارمش را هم روی سوریه نمیآورد. آمریکا همه چیز را علیه انقلاب اسلامی ایران تجهیز کرده است. شاید بیشتر از هر دولتی در منطقه، امروز با ما دشمن است. حتی کشورهایی مثل یمن جنوبی با کشورهایی که از اقمار شوروی هستند، آمریکا با آنها آن قدر خصومت ندارد که با ما دارد.
س - علیرغم مخالفت ایران با آمریکا، در حال حاضر در حدود 800 نفر با پاسپورت آمریکایی در ایران به سر میبرند. برخلاف شعارهای دشمنانه بین این دو کشور به نظر میرسد که گرایش نزدیکی روابط میان این دو کشور وجود دارد. با توجه به این، صادرات آمریکا به شدت افزایش پیدا کرده است، نظر شما در این مورد چیست؟ ثانیاً انقلاب اسلامی ایران همیشه گفته است »نه شرقی و نه غربی« این مطلب عجیب است که ایران در حال مذاکره با شوروی باشد.
ج - در مورد قسمت اول ارقام و آماری که شما گفتید، من دقیقاً نمیدانم که مثلاً هشتصد تبعه آمریکایی در ایران باشد یا تجارت به این صورت باشد. حالا فرض کنیم که این طور که شما میگوئید باشد. این طور نیست که هر کس پاسپورت آمریکایی دستش باشد نخواهیم در کشور ما باشد. در همین کنگرههای جهانی که برگزار میکنیم، از آمریکا یک عدهای میآیند. از ایران در حال حاضر، خیلیها در آمریکا هستند و میروند و برمیگردند.
جنس آمریکایی را هم ما در ایران تحریم نکردیم. بسیاری از ماشینآلات و ابزار در ایران آمریکایی است و اینها نیاز به قطعه یدکی آمریکایی دارد. این هواپیماهای اف - 14 ما و هواپیماهای اف - 4 و اف - 5، سیستم هاگ و سیستم راداری اسفور و چیزهای دیگر، طبعاً اینها قطعه یدکی لازم دارد و بعضی از چیزها هست که ما نمیتوانیم تهیه کنیم، ممکن است دست دوم و سوم بگیریم که آمریکایی باشد. ممکن است یک شرکت با یک شرکت اروپایی معامله کند و ما از او بگیریم. ما هیچ خودمان را ممنوع نکردیم که جنس آمریکایی را یک جایی دیدیم حتی داخل آمریکا نخریم.
الان یک شرکت آمریکایی نیازهای ما را بدهد میخریم ولی اینطور نیست که این نشان یک رابطه باشد؛ برای این که چند میلیارد دلار الان جنس داریم که در زمان شاه خریدیم، در آمریکا، داخل انبارها و جاهای دیگر گذاشتهاند و الان آمریکا جنس خودمان را بهما نمیدهد، بخشی از آن را در بعضی جاها که مربوط به چیزهای نظامی نبوده، شرکتهایی دادهاند ولی خیلی ناچیز بوده است.
در مورد این که صادراتمان به آمریکا زیاد باشد من بعید میدانم؛ چون ما چیزی برای صادرات بهآنجا نداریم. یک مقدار فرش داریم که مستقیماً به آمریکا نمیرود، لابد با واسطه ممکن است برود یا نفت داریم ممکن است شرکتهایی بخرند و به آمریکا بدهند. به هر حال اینها چیزی نیست، خصومت ما با آمریکا به خاطر دشمنیهایی است که آمریکا با ما میکند. آمریکاییها اگر بعد از انقلاب دست از خصومتشان برداشته بودند، اگر شاه را پناه نداده بودند، اگر اینجا تحریکات نکرده بودند، اگر سفارتخانهشان را لانه جاسوسی نکرده بودند که اسنادشان بعداً کشف شد. شاید روابط ما الان بهاین تلخی نبود؛ این در مورد آمریکاییها.
در مورد شورویها هم، اینها همسایه ما هستند و ما تمایل داریم که با شورویها روابط حسنه داشته باشیم. مرز آبی و خاکی فراوانی بین کشور ایران و شوروی وجود دارد. نیازهای زیادی داریم که توسط شوروی تأمین میشود. نیروگاههای متعددی است که آنها دارند در ایران میسازند و این کار را از زمان شاه شروع کرده بودند و بخشی از اسلحهها روسی است و نیاز به قطعه روسی دارد. چیزهایی ما از شوروی میگیریم و آنها از ما نیز چیزهایی میگیرند. بنا نداریم که رابطه نداشته باشیم. البته اعتراضاتی به کشور شوروی در مورد افغانستان داریم که دارند به ملت افغانستان ظلم میکنند و آنجا را اشغال کردند و ما در این مورد بشدت مخالفیم و از ملت افغانستان حمایت میکنیم.
در مورد عراق، باید بگویم که شوروی به عراق کمک میکند، این موشکهای پیشرفتهای که به کشور ما میزنند، مال کشور شوروی است. این را ما میدانیم که به عراق اسلحه میدهد.
در مورد گاز، شورویها در گذشته مثل غربیها گاز کشور ما را به قیمت ناچیز یعنی 70 سنت میخریدند و بعد از انقلاب تا شش برابر هم حاضر شده بودند که از ایران بخرند و ما نپذیرفتیم. این دلیل زورگویی اقتصادی است و ما طرفدار معاملات عادلانه هستیم. ما داریم تلاش میکنیم که روابطمان را حسنه کنیم و آنها هم تلاش میکنند که روابط خودشان را حسنه بکنند. البته در این راه موانع هم وجود دارد.
در مورد حزب توده، تا آن روزی که این حزب دست به خیانت نزده بود ما تحملش کردیم. وقتی کشف کردیم که برای خیانت بزرگی آماده میشود، مانعشان شدیم و به شورویها هم گفتیم که آنها این حق را ندارند که در امور داخلی ما دخالت بکنند.
بنابراین ما در اینجا فکر میکنیم نشود باید روابطمان بهتر شود و داریم تلاش میکنیم. در مورد آمریکائیها هم الان میبینیم که آمریکا فعالانه دارد نیروها را علیه ما تجهیز میکند. تا این خصومت وجود داشته باشد، طبعاً ما هم با همین تندی با آمریکا برخورد میکنیم.
س - عده زیادی از نمایندهها، عضو حزب جمهوری اسلامی نیستند. با این وضع آیا با توجه بهاین که تعداد روحانیون این دوره از دوره قبل کمتر هستند، آیا وحدتی در مجلس وجود خواهد داشت؟ اثر دانشجویان پیرو خط امام در مجلس چه میتواند باشد؟
ج - این اطلاعاتی که شما اظهار کردید در مورد مجلس، به این صورت نیست. اولاً تعداد روحانیون تقریباً مثل گذشته است. در گذشته حدود 137 نماینده روحانی در مجلس داشتیم و این دفعه هم حدود 130 نفر داریم که چیزی تفاوت نکرده است.
در مورد دانشجویان خط امام، باید بگویم که آنها اصلاً از ما جدا نیستند و دو جریان نیستیم. آنها با ما یکی هستند. اگر طرز تفکر را مثلاً فرض کنید که یک نوع معتقد به حاکمیت بیشتر دولت و یک نوع معتقد به حاکمیت بیشتر بخش خصوصی نظرتان هست، این منحصر به یک قشر این جوری نیست.
در حزب جمهوری اسلامی هم دو نظر وجود دارد، در خود طلاب قم هم دو نظر وجود دارد، در روحانیون هم دو نظر وجود دارد، در بازاریها هم دو نظر هست و در خود دانشجوها هم دو نظر وجود دارد، این یک چیز عامی است. در همه کشور این طوری است. ترکیب مجلس دوم - چون با نمایندهها آشنا هستم - به نظر من تقریباً شبیه مجلس اول است و یک هماهنگی بیشتری نسبت به آن موقع وجود دارد.
چون مجلس اول در حدود 30 یا 40 نفری لیبرال طرفدار بنیصدر و این تیپ بودند که دیگر حالا نیستند و یک عده بیخاصیتی هم بودند که در این دوره وجود ندارد، با این وجود مجلس دوم مجلس جدیتر است.
حزب جمهوری اسلامی هم تقریباً به اندازه دور قبل نماینده دارد، منتهی آنقدر اختلافی بین اعضای حزب جمهوری اسلامی و غیر حزب جمهوری اسلامی نیست که آدم نگران باشد. روی هم رفته من مجلس دوم را متحدتر از مجلس اول میبینم و نشانش هم در این آرائی است که میبینید.
من خودم که به عنوان ریاست مجلس کاندیدا میشدم، آن موقع (مجلس اول) در حدود 130 یا 140 رأی بود ولی این بار غیر از 8 یا 9 رأی ممتنع، بقیه رأی موافق بهمن دادند و من همان شخص هستم و فرقی که نکردم، این نشان یکپارچگی انتخابات در مجلس بودم.
در مورد اعتبارنامه هم به همین صورت است. ما همین امروز برای اعتبار نامههایی که رأی میگرفتیم؛ مثلاً، از 218 نفر 205 نفر رأی موافق میدادند و اینها یکپارچگی مجلس را میرساند.
س - در مورد اختلاف مجلس و شورای نگهبان نظرتان چیست؟
ج - من این طور نمیبینم که این مجلس و مجلس دوره قبل در رابطه با شورای نگهبان زیاد تفاوت داشته باشد. حتماً اینطور خواهد بود که مواردی را ما تصویب میکنیم و شورای نگهبان رد خواهد کرد ولی این را ما یک حق قانونی برای شورای نگهبان میدانیم؛ یعنی، مایه ناراحتی ما نمیشود.
وقتی آنها حق دارند اظهارنظر بکنند و از لحاظ اسلامی با قانون اساسی تأیید بکنند، ما این حق را برای آنها پذیرفتهایم و پیشبینی نمیکنیم که برخوردی پیش بیاید. خلاصه در حد همان وضع سابق است. اگر قضیه فوری هم پیش بیاید با دخالت امام - که در قانون اساسی امام ناظر بر همه ما هستند - مسأله حل میشود.
یعنی گاهی ممکن است که چیزی پیش بیاید حل نشود، در آن صورت بداوری خدمت امام میرویم و امام هر چه گفتند همان را میپذیریم و مشکلی نخواهیم داشت.
س - بهدفعات جنابعالی اعلام کردهاید که انقلاب اسلامی ایران حاکی از چیزی است که مردم غیرمسلمان و کسانی که اوضاع و احوال را با یک دید ماتریالیستی تجزیه و تحلیل میکنند نمیتوانند بفهمند یا توجیه کنند و بهنظر میرسد که بیشتر مشاهده کنندگان خارجی فقط ظاهر انقلاب ایران را دیدهاند و دست کم به اعماق و محتوای آن نرفتهاند. با این حال تصور میفرمائید که چنین انقلاب اساسی بوسیله خود ملت ایران جذب شده است؟ تصور نمیفرمائید که الهامات معنوی و ایدهآلیستی انقلاب با مرور زمان در مقابل اجبارهای مادی و ضعفهای دنیایی تحلیل برود؟
ج - اینکه انقلاب اسلامی کاملاً از طرف همه ملت ایران جذب شده باشد این را ما مدعی نیستیم. ما مدعی هستیم که یک اکثریت نیرومندی از مردم خودشان مسلمانند و آن معنویتهای اسلامی در وجودشان هست، اینها جذب انقلاب شدند و آن را درک کردند.
یک جمعی هم هستند که انقلاب را درک نکردند و شاید تا آخر هم مخالف باشند و چنین چیزی وجود دارد. در مورد این که جنبههای معنوی در مقابل فشارهای مادی تضعیف بشود، البته همیشه این تقابل و تضاد و درگیری بین معنویات و مادیات در همه جا وجود دارد. این وظیفه رهبران یک جریان است که همیشه مواظبت کنند و این توازن را حفظ بکنند. ضمناً اجبارهای مادی که شما اشاره میکنید ما معتقدیم اسلام در حد لازم همه نیازهای مادی انسان را تأمین میکند.
آن جنبههای انحرافیش را حذف میکند که برای پذیرفتن شرع هم قابل قبول است. اگر ما جامعه را از القائات گمراه کننده و تبلیغات منحرف کننده فارغ بکنیم، مردم ما در جهت مسیر درست ساخته میشوند، از دبستان و دبیرستان و دانشگاه و رسانههای جمعی با عوامل سازنده فرهنگ جامعه. ما فکر میکنیم همیشه میتوانیم تا هنگامی که این روالمان باشد این معنویات را قوی نگهداریم و مادیات را که همیشه در طبیعت بیشتر جاذبه دارد، مهار و کنترل بکنیم، ولی معتقدیم در یک حد لازمی تأمین بکنیم و نمیتوانیم جنبههای مادی انسان را ندیده بگیریم.
س - جمهوری اسلامی ایران روابط نسبتاً خوبی با کشورهایی نظیر آلمان، ژاپن، ایتالیا و اخیراً شوروی دارد. اولاً چرا چنین رابطه حسنهای با فرانسه ندارد و ثانیاً با توجه بهاین که فرانسه اولین کشور مسلماننشین اروپا با داشتن 8 درصد جمعیت مسلمان است، آیا جمهوری اسلامی ایران در نظر ندارد با نفوذ خود روی این جامعه مسلمان، نفوذی در سیاست فرانسه داشته باشد؟ علیرغم اختلافات فیمابین جمهوری اسلامی ایران و دولت فرانسه، آیا امید برقرار کردن رابطه حسنه در آتیه بین دو کشور میروید؟
ج - حتماً میدانید که در اوایل انقلاب در کشورهای غربی، فرانسه بیش از همه برای ما جاذبه داشت. امام ماهها در فرانسه بودند و ما از امکانات تبلیغاتی فرانسه و جو آزادی فرانسه استفاده کرده بودیم و حتی یکی از بخشهای قم اسمش را نوفللوشاتو گذاشتند و بعضی از خیابانها را به این اسم گذاشتند. ولی این فرانسه بود که با ما مخالفت را شروع کرد و ما شروع نکردیم. اولین کار فرانسه این بود که ضدانقلاب را پناه داد. ما صرفاً بهخاطر پناه دادن آنها، ناراحت نمیشدیم و برای ما قابل قبول بود که بعضیها به فرانسه پناه ببرند ولی وقتی که آنجا رفتند و فرانسه همه امکانات تبلیغی و خرابکاری را در اختیارشان گذاشت و تا آنجایی پیش رفت که هواپیماهای نظامی ما را تروریستها به فرانسه بردند. آنهایی که حزب جمهوری اسلامی را منفجر کرده بودند و 73 نفر از بهترین افراد ما را بهآن صورت شهید کرده بودند و فرانسه اینها را پذیرفت و همه امکانات را در اختیارشان گذاشت و از آنها سخت محافظت کرد.
در مورد امور اقتصادی، ما یک میلیارد دلار پول، پیش فرانسه داشتیم. فرانسه این پول ما را مثل یک دزد بالا کشیده و نمیدهد و هیچ دلیلی هم ندارد و این حرکت قلدر مآبانه فرانسه برای ما قابل توجیه نیست که چگونه پول یک ملت انقلابی را اینگونه میشود خورد با این که دادگاه فرانسه هم حکم کرد این را به یک شکل با آن شیوههایی که دارند نقض کردند.
در مورد عراق، فرانسه با نهایت جسارت و صراحت مدرنترین امکاناتش را مثل اگزوست و سوپراتاندارد را در اختیار عراق گذاشته و از همه امکانات تبلیغاتیش علیه ما استفاده میکند. در حقیقت این فرانسه است که نمیخواهد با ما رابطه خوب داشته باشد و با انقلاب دشمن است. بنابراین ما با چنین رژیمی سر مخالفت داریم و جداً با آنها مخالفیم. تفاوتی که برای ما، آلمان و فرانسه دارد در اینجاست والا چیز دیگری نبوده است.
در مورد مسلمانهای فرانسه این که 8 درصد مردم آنجا مسلمان هستند، ما گفتیم که در کشورهای کاملاً مسلمان هم بنای دخالت نداریم. البته حرفمان را با هر مسلمانی در هر جا میزنیم. این که میگویند ما نماینده فرستادیم در کارخانهها و جای دیگر، این تبلیغات خود فرانسه است برای سختگیری در مورد کارگرانش و میخواهد بگوید که قدرت خارجی در اینجا هستند، چنین چیزی نیست؛ ممکن است دوستان ما، طرفداران انقلاب در بین آنها باشند و آنجا تبلیغ بکنند.
ما این را میپذیریم و حرفی هم نداریم و باید هم باشند، بنابراین ما در این تیرگی روابطمان با فرانسه، همه تقصیر را از فرانسه میدانیم. در عین این که این همه با ما بد کردند ما همه درها را بر روی فرانسه نبستیم. آنها دست از خصومتشان بردارند و حمایت از ضدانقلاب نکنند، حمایت از عراق نکنند و پولهای ما را پس بدهند در این صورت ما میتوانیم با فرانسه رابطه داشته باشیم.
س - نظر مجلس در مورد دولت چیست؟ آیا دولت عوض نمیشود؟
ج - گفتم که مجلس دوره دوم با مجلس قبل، خیلی فرق ندارد و دولت هم، همان دولت است و دلیلی هم ندارد که اختلافی داشته باشند و دولت دارد خوب کار میکند و ضرورتی هم نمیبینم که دولت را تعویض کنیم. امام هم فرمودند که باید مهلت داد که دولت کار بکند.