س ـ نظرتان در مورد سیاست جدید «مقابله به مثل» که در نماز جمعه تهران هم اعلام شد چیست؟
ج ـ من آنجا به صراحت گفتم که سیاست جدید این است که ما مقداری از گذشته پا را فراتر بگذاریم. در گذشته، وقتی که در خلیج فارس، عراق به کشتی ما حمله می کرد و یا تأسیسات ما در خلیج فارس مورد حمله قرار می گرفت، صرفآ « مقابله به مثل » در مورد کشتی هایی بود که به بنادر کویت می رفت. بنای جدید را بر این مبنا گذاشتیم که کویت گستاخی زشتی کرد و پای ابرقدرتها را به منطقه کشاند و ما با چشم پوشی از این امر، در مقابل زدن تأسیسات خلیج فارس، به تأسیسات شرکای عراق حمله نمی کردیم. حال تصمیم بر این شد که از این به بعد، سیاست « مقابله به مثل » دقیقآ شبیه آنچه که عراق شرارت می کند باشد، یعنی اگر نفت را در کشتی زد، « مقابله به مثل » هم در مورد کشتی ها خواهد بود و اگر نفت را در اسکله ها و چاه ها زد به همین ترتیب عمل خواهیم کرد.
البته تفسیری که شده بود در دنیا، مسأله را به طور مطلق تلقی کردند که ما گفتیم، هر جا عراق به تأسیسات ما حمله کند، ما تأسیسات شرکای عراق را می زنیم. ما دریا را گفتیم، چون فکر ما این است که در خلیج فارس امنیت وجود داشته باشد، زیرا آنجاست که باعث گسترش جنگ می شود. در خلیج فارس، خطر جهانی شدن جنگ وجود دارد. آنجا مسائل خاص بین المللی دارد. در خلیج فارس اگر عراق شرارت کند، جواب را آن گونه می دهیم، اما در میدانهای زمینی، جنگ مسیر خودش را می رود.
عراق، اگر در میدانهای زمینی ما را مورد تعرض قرار دهد یا تأسیسات ما را بزند، ما تأسیسات عراق را می زنیم. بنابراین، این سیاست « مقابله به مثل » ایران در ارتباط با خلیج فارس، سواحل، بندرها، تأسیسات نفتی و کشتی های خلیج فارس است که از این به بعد به طور دقیق اجرا خواهد شد.
س ـ آیا به نظر جمهوری اسلامی ایران، آمریکا دوباره کشتی های کویتی را اسکورت خواهد کرد یا خیر؟
ج ـ یکی از بحث های طولانی ما، امروز همین بود. مسئله خیلی روشن نیست. به عده ای می توانیم بگوییم نه دیگر تکرار نمی شود و به گروهی هم ممکن است بگوییم تکرار می شود، آنچه بیشتر فکر می کنیم تکرار شود، آن است که ابرقدرت مغروری که بنا بوده اسم و عنوانش باعث دلگرمی عمال و نوکرانش در منطقه باشد و حیثیتش برایش خیلی اهمیت دارد، اگر بخواهد به این آسانی و با یک ضربه ابتدایی از میدان به در رود، دیگر هیچ کس به آمریکا نمی تواند اعتماد کند. برای خودش هم زیان مند است.
بیش از جهت گیری جدید ریگان، رقبایش در واشنگتن می گفتند: حادثه لبنان برایتان تکرار خواهد شد، چون در لبنان هم با اولین ضربتی که خوردید، در رفتید و دوستان خود را آنجا تنها گذاشتید، بنابراین، به نظر می رسد که غرور آمریکا و آن هدفی که این حرکت داشته، عقب نشینی را برای او دشوار می کند، گرچه به قیمت گرانی هم برایش تمام شود. بالاخره آدمهای مغرور، کفاره غرور خودشان را باید بدهند. این احتمال به نظر ما قوی است که آمریکا، لااقل یکی دوبار دیگر این کار را آزمایش کند.
گزارش هایی هم که نیروی دریایی سپاه و نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی، امروز از وضع حرکت کاروان دارند و اظهارات دو سه روز اخیر سیاستمداران، خبرنگاران و افسران و نیز فرماندهان سطح بالای آمریکا نشانگر آن است که آمریکا مشکل جدی دارد که حالا من نمونه هایش را می گویم.
آمریکا در این مسیر، فوق العاده وحشت زده بود. نیروهای آن، به صورت یک نیروی نظامی مسلط نبودند.
در این مسیر به عنوان نمونه در یکی از نقاط، آنها به قایق کوچکی که در دریا رها شده بود برخورد کردند و از ترس آن که سرنشینان قایق بخواهند کار انتحاری کنند، هیاهو به راه انداختند و بالاخره هم راهشان را کج کردند و رفتند و بعد فهمیدند که این قایق، خالی از سرنشین بود. و یا در جاهایی که نزدیک می شدند به مراکز ما، مثل بندرعباس، جزیره لارک، ابوموسی و ... آن چنان وحشت زده می شدند که به نحوی سکوت رادیویی را مراعات می کردند و رفتارهای وحشت زده ای از خود بروز می دادند که مأمورین ما که آنها را کنترل می کردند شگفت زده می شدند از آن که یک نظامی چطور می شود، آن قدر بترسد!
در یک مورد دیگر هم از شدت ترس، به سوی یک هلی کوپتر خودی فشفشه پرتاب کردند که با انفجار آن و انعکاس صدا به ناوها، نظامی هایی که در ناوها بودند، آن چنان وحشت کرده بودند که همه تعادل خودشان را از دست داده بودند و از این قبیل چیزها که خیلی روشن است. اینها فوق العاده می ترسند و وحشت دارند.
نقاط ضعفی در این حرکت کاروان بوده که نشانگر ضعف فوق العاده نظامی آمریکایی هاست که حالا من چند تا از آنها را می گویم، ولی خیلی بیش از اینها است. مثلا معلوم شد که اینها در منطقه مین روب ندارند و تا به حال هیچ کس نمی دانست که آمریکا دستش از مین روب این قدر خالی باشد که برای انجام یک مأموریت با این اهمیت، با اینکه پیش بینی می شد که اینجا مین خواهد بود، مین روب نیاورد.
فرمانده آمریکایی ها می گفت که ما در کل نیروی دریایی آمریکا 3 فروند مین روب داریم که آنها هم در جای دیگر مشغولند و این، برای آمریکا خیلی مایه حقارت است.
نقطه ضعف دیگر آنها مربوط به رادارهای آمریکا بود که معلوم شد رادارهای کشتی های آنها اطراف خودشان را نمی توانند ردیابی کنند. ما فرضمان بر این بود که اگر پرنده ای هم دور و بر کشتی ها پرواز کند، اینها می بینند، ولی در تمام این مسیر، در خیلی جاها که به پایگاه های ما نزدیک می شدند، قایق های سپاه تا 3 یا 4 کیلومتری آنها می رفتند و باز آمریکایی ها نمی فهمیدند، زیرا اگر می فهمیدند، عکس العمل نشان می دادند و تیراندازی می کردند و یا اخطار می کردند، یعنی ما فکر می کردیم که اینها دریا را مثل موم در دستشان دارند و همه جا زیر چشمشان است، اما دیدیم که این طور نیست. بنابراین قایقها می توانند به ناوها نزدیک شوند، بدون آنکه آنها بفهمند.
نقطه ضعف سوم آنها نداشتن پوشش شبانه هوایی است، زیرا اگر کسی بخواهد به آنها حمله کند فقط روز که حمله نمی کند، حمله شبانه خیلی آسان است.
نقطه ضعف چهارم آنها، نداشتن وسیله تشخیص مین بود. فرض ما بر این بود که اینها وسایلی دارند که مین های زیر دریا را تشخیص می دهند. حالا با امواج و یا با رادارهای خاص و یا با وسایل دیگری که معروف است که آنها دارند، ولی با این حال، در چند قدمی خود مین ها را ندیدند.
نقطه ضعفی که افسرهایشان اعتراف کردند، عجیب است. از لحاظ سیاسی، نظامی و به طورکلی اطلاعات نظامی، آنها خیلی احمقانه اظهارنظر می کنند. در کشوری مثل کشور ما، هیچ وقت افسران ما اجازه پیدا نمی کنند این طور حرف بزنند، آنها که راست هم می گویند، گفتند که خوب شد که این کشتی نفتکش جلوی ما بود، زیرا اگر این مین به ناوهای جنگی ما می خورد، فاجعه به بار می آمد. افسر نظامی این نقطه ضعف را خودش اعتراف می کند و راست هم می گوید، چون کشتی نفت کش، یک کشتی 400 هزار تنی است که با مین برخورد کرد، در حالی که ناو اینها چند هزار تنی است، چهار یا پنج هزار تن. اینها نوعآ کشتی های کوچکی است.
در آن کشتی، بیست و چند نفر خدمه بود، اما در ناو جنگی، تعداد 400 یا 500 هزار نفر نیروهای نظامی هستند و وسایل منفجره در آن است، یعنی گلوله های فراوان، موشکهای فراوان و چیزهایی که به سرعت آتش بگیرد، ناو را به کلی منفجر می کند و از بین می برد. آمریکایی ها کارشان به جایی رسیده بود که در پناه کشتی نفت کش حرکت می کردند! این واقعآ از طنزهای تاریخ است که آنها برای حفاظت نفتکش آمده بودند، اما در پناه نفتکش، در منطقه آلوده به مین حرکت می کردند!
آمریکایی ها به این ترتیب گفتند که در این مناطق آلوده، ما احتیاج به حفاظت داریم، نه نفت کشها. این نفتکش ها غول آساست، زیرا با وجود انفجار 4 مخزن بزرگ آن باز هم به راه خود ادامه می دهد.
این ناوها بسیار آسیب پذیر است و در مجموع، معلوم شد آنها نقاط ضعف خیلی زیاد دارند.
بعضی ها گفتند که هوای گرم و شرجی خلیج فارس، مناسب روحیه سرباران آمریکایی نیست، زیرا آنها باید حدود هزار کیلومتر تعداد 2 نفت کش را اسکورت کنند، از خورفکان تا کویت و دوباره هزار کیلومتر برگردند و تمام این مسیر آسیب پذیر است.
آمریکایی ها، خلیج فارس را خوب نمی شناسند، البته نقشه اش را دارند، افسرانشان می فهمند، ولی تمرین نکرده اند. اطلاعاتشان کم است و اگر بخواهند کار کنند، برایشان مشکل است زیرا احتمال دارد منطقه مین گذاری شده باشد.
البته هرکس می تواند مین بگذارد. لازم هم نیست ما مین بگذاریم، هر کس بخواهد در منطقه اخلال کند، می تواند برود مین بگذارد. آنجا روس ها حاضرند و می توانند مین گذاری کنند. کشتی های مختلفی که از آن منطقه عبور می کنند، اگر بخواهند اخلال کنند، می توانند منطقه را مین گذاری کنند و به طورکلی می توان گفت که ناوهای آمریکا در تمام آن مسیر هزار کیلومتری آسیب پذیر است.
آمریکا، نقاط ضعف فراوانی دارد و ما فکر می کنیم که با این نقاط ضعف، به علاوه نقاط ضعف سیاسی که آنها در خود آمریکا دارند، مانند شرایطی که در کنگره، مجلس نمایندگان و سنا و نیز در مطبوعات و رقیبان کاخ سفید است. آنهایی که از پیش اخطار کردند و تهدید کردند، حالا می بینند که پیش بینی هایشان خیلی دقیق از آب در آمد و همان که می گفتند دارد اتفاق می افتد و خطرهای دیگری که اینها را تهدید می کند.
منطق مخالفان، این کار را قوی کرده و دولت های هم پیمان آمریکا مخالفت خودشان را اعلام می کنند. با این ادله، ما فکر می کنیم که آمریکا اگر بخواهد این کار را ادامه دهد، اگر هم یک بار دو بار دیگر اقدام کند، اولا به این زودی نخواهد بود، چون اینها هنوز چند روزی گرفتار کویت هستند تا برای این کشتی ها چاره جویی کنند و اینکه جدیدآ حرفهایی زده است و گفته اند در برگشتن ما خطرمان بیشتر است، راست هم می گویند. چون کشتیهای خالی خیلی ته آب نمی روند و مین ها نوعآ پائین تر از این سطح قرار می گیرد.
ضعف آمریکا برای خودش و دوستانش ظاهر شده و تهدیدهایی که ما می کردیم معلوم شد، توخالی نیست. خطر، اینجا جدی است. به این ادله ما می گوییم شاید ادامه ندهند، ولی غرورشان آنها را ممکن است وادار بکند که یک بار دیگر تکرار کنند.
س ـ در صورت اعمال تحریم تسلیحاتی جهانی علیه ایران، آیا این مسأله برای جمهوری اسلامی نگرانی در پیش خواهد داشت یا نه؟
ج - ما در حقیقت در گذشته بایکوت بوده ایم. حتی قطعات هم نمی دادند. ما تدارک نمی شدیم. ما به این وضع عادت کردیم. ما الان قسمت عمده نیازهایمان را خودمان تولید می کنیم. آن مقداری هم که نیاز داریم، چون پیش از انقلاب عمده اسلحه مان غربی بوده و فروش سلاح غربی ها سوراخ است. ما از هر جا بخواهیم، می توانیم اسلحه تهیه کنیم. بازار اسلحه در دنیا به گونه ای است که هیچ کس نمی تواند برآن کنترل داشته باشد، کما اینکه در این هفت سال نتوانسته اند کنترل داشته باشند و ما به بهای گران یا ارزان اسلحه خود را تهیه کرده ایم، به علاوه کشورهایی هم هستند که گوش به حرف سازمان ملل نمی دهند، زیرا نیازهای اقتصادی خیلی از کشورها مجبور می کند که با سیاست آن سازمان همکاری نکنند. برخی کشورها، اگر امروز اسلحه شان را نفروشند، فردا کارخانه هایشان تعطیل می شود.
من فکر نمی کنم چنین چیزی عملی باشد و به فرض هم چنین تصمیمی اتخاذ شود، در سطح جهانی، ایران ضرر نمی کند، زیرا ما در این سطحی که می جنگیم، همیشه می توانیم بجنگیم.
س ـ با توجه به متوقف شدن روند عادی سازی روابط ایران و فرانسه، به دلیل عدم توجه دولت آن کشور به قوانین و مقررات بین المللی، وزیر خارجه فرانسه اعلام کرده است که ایران، با در دست داشتن سرنخ هایی در رابطه با گروگان های فرانسوی، قصد بهره برداری از آنها را دارد. نظرتان چیست؟
ج- اگر برعکس می گفت، بهتر بود. ما نظرمان این است که فرانسویان با این شانتاژی که راه انداخته اند، خیال کردند که یکی از ما را می گیرند و بعد ما را وادار به شفاعت اجباری می کنند. آنها خیال می کنند که شفاعت اجباری هم ممکن است. ما اعلام کردیم که در بعضی از موارد حزب اللّه لبنان و مردم مسلمان لبنان اگر قدرتی داشته باشند، حرف ما را می خوانند، اما سرنخ ماجرای گروگانگیری در لبنان، در دست ما نیست و آنها نیز این را می دانند.
فرانسویان، با توجه به نفوذ ما در لبنان، جوسازی کردند، از مقررات بین المللی سرپیچی کردند، آن هم به امید آزادسازی گروگان هایشان و به نتیجه هم نرسیدند.
ما پرونده مأمور فرانسه را در وقت مناسب رو کردیم، البته مأموران دیگر فرانسه هم اینجا بعضی هایشان از این پرونده قدری ضعیف تر یا قوی تر دارند ولی چون این عنصرشان مناسب تر بود و تقریبآ شبیه مأمور ما بود در آنجا او را انتخاب کردیم.
فرانسویها شاید هم فکر نمی کردند این گونه باشد، تصمیم گیرندگان آنها، یعنی وزارت خارجه یا گروه آقای شیراک، می خواستند در سیاست حزب حاکم اخلال کنند. اگر به خاطر اختلافات داخلی، منافع ملی فرانسه را نادیده بگیرند، در پیشگاه ملت فرانسه سرافکنده خواهند شد. لذا بر آن سرپوشی گذاشتند.
مسأله اخیر ایران و فرانسه را یک جناح فرانسوی شروع کرد و دامنه آن به حزب حاکم نیز کشیده شد.
ما نمی خواهیم همه چیز بسته شود. سیاست ما همانی بود که وزیر خارجه مان اعلام کرد. الان، وضع به گونه ای است که یا هر دو متهم در دو کشور به دادگاه بروند و مسئله حل شود و یا هیچ یک از دو متهم به دادگاه نروند و باز مسئله حل شود.
برای حل مسأله ایران و فرانسه و اینکه روابط نیم بند ما با آن کشور ادامه یابد، مخالفتی نداریم، اما می دانیم که تا افسانه آن سیاست های کینه توزانه ای که فرانسه با ما دارد، در آن سه موردی که اعلام کردیم، در حمایت از عراق و همکاری با تروریستهای ایرانی و نیز چپاولگری و گردن کلفتی در مورد اموال ما، تا این سیاست را دارد روابط ما با فرانسه صمیمانه نخواهد شد. ما هم هیچ دلیلی نداریم در مسأله لبنان به آنها کمک کنیم. ما، مسئولیتی در آنجا نداریم و زمانی کمک می کنیم که طرف مقابل، دوست ما باشد.
س- نظرتان در مورد انگیزه ارتش عراق در پاتک های اخیر در جبهه ها چیست؟
ج ـ عراق، نیاز به این تحرکات دارد. اگر بنا باشد به ارتشی مرتب حمله کنند و او فقط دفاع کند و در هر دفاعی هم مقداری عقب نشینی کند، همین موضع را باید داشته باشد. از پارسال تا به امروز مرتب داریم به آنها حمله می کنیم. در مهران و یا عملیات نصرها، فتح ها یا کربلاها و همه جا هم دشمن را عقب می زنیم. خوب، برای ارتش عراق، دیگر روحیه ای نمی ماند.
از این رو ارتش، تجدید قوا می کند. مأموریت هایی می دهند و این مأموریت ها هم شبیه انتحار است. اینها در فاو حرکتی کردند که این طور که در اخبار گفته شد، مجبور شدند مسئولان آن حمله را که ناموفق بود، اعدام کنند.
در سومار، الان یکی دو هفته است که هر روز تعداد زیادی تلفات می دهند و باز هم آن جا سماجت می کنند. در میمکه 2 یا 3 روز است که به این شیوه شروع کرده اند که خسارت عمده ای هم دیده اند. در جزیره جنوبی بر پل های جزیره، تحرکاتی کرده اند که خیلی آسیب دیدند، ولی شاید در مجموع، باز هم فکر می کنند که این حالت بهتر از آن است که بمانند در سنگرهایشان تا ما به آنها حمله کنیم، اما این حالت خطر زیادی هم دارد. چون حمله کننده تلفات بیشتری می بیند.
به نظر ما بخشی از این حمله ها جنبه سیاسی دارد و در شرایط صدور قطعنامه سازمان ملل و شورای امنیت و نیز حضور آمریکا در منطقه برای عراق اهمیت دارد که تحرکی داشته باشند. ولی این تحرکات آن قدر ضعیف است که مثل همین حرکت کاروان های آمریکا برای عراق، افتضاح به بار آورد.