س - آقای هاشمی! شورای عالی دفاع، امشب جلسه داشت، بفرمایید مسائلی که در این جلسه مطرح شده، در چه زمینههایی بود و چه تصمیماتی اتخاذ شد؟
ج - بسمالله الرحمن الرحیم. در این جلسه گزارش نتایج علمیات دو مرحلهای والفجر 2 و همین طور مرحله اول والفجر 3 را از مسئولان نظامی شنیدیم و بررسی شد و تصمیماتی که درخصوص جنگ بایستی اتخاذ میشد، اتخاذ شد. کارهای دیگری هم داشتیم در مورد مسائل مربوط به نیروها و پایگاهها و جاهای دیگر که تصمیماتی گرفتیم.
س - عراق در چند روز گذشته با ایجاد هیاهوی تبلیغاتی سعی کرده که نشان بدهد، مهران و چند منطقه دیگر در محاصره نیروهایش است و امروز هم اعلام کرد، که به خاطر حسن نیت از این مناطق عقبنشینی کرده است. میخواستیم ببینیم وضعیت رزمندگان اسلام در منطقه عملیاتی والفجر 3 هم اکنون به چه صورتی هست و شما این تبلیغات را ناشی از چه مسائلی میدانید؟
ج - حرکاتی که عراقیها در این دو هفته کردند و طرز تبلیغاتشان واقعاً خیلی رسوا کننده است. آنها در والفجر 2 و هم در والفجر 3 حرفهایی زدند، ادعاهایی کردند که مطمئن بودند، ظرف 24 ساعت کذبش ظاهر میشود و برای من هم واقعاً یک مقدار جای سئوال است که یک حکومت چطور به خودش جرأت میدهد در سطح جهانی دروغهایی بگوید که چند ساعت طول نمیکشد و روشن میشود که دروغ گفته است.
در والفجر 2 آنها یک بار مدعی شدند که اصلاً حاج عمران و رایات و این جاها دست خودمان است، یک بار مدعی شدند نیروهای ما را محاصره کردند، یک بار مدعی شدند پس گرفتند، حتی یک بار خبرنگارها را تا آن نزدیکیها آوردند و بعد از دو سه روز هم دوباره اعلان کردند که فلان قله را ایران پس گرفته است. در حقیقت اعلان تمام شدن سلطهشان بود بر کل منطقه حاج عمران، چون آن قله در نقطهای واقع شده که شمالش و محوطه اطرافش از دربند به این طرف قرار میگیرد.
خوب! آنجا این جور تبلیغات کردند و رسواییشان را پذیرفتند. دوباره آمدند در قضیه والفجر 3 هم یک مقدار شلوغتر و بیشتر ادعا کردند. اولاً یک مقدار نیرو جمع کردند و آنچه که واقعیت داشت این بود که از بصره و العماره و سومار و از جاهای دیگر (آن طوری که ما گزارش گرفتیم) یک مقدار نیرو در منطقه آوردند. در بعضی گزارشها بود که خود صدام هم آنجا آمده (حالا من دقیق اینها را نمیدانم، ولی در گزارشها آمده) هیاهوی فوقالعادهای راه انداختند که مهران، چند دهکده، قصبه و اینها را محاصره کردند، نیروهای ما در محاصره هستند، اعلام کردند و خبرنگارها را آوردند و این درست در موقعی بود که نیروهای ما حالت تهاجمی داشتند و حدود نهصد نفر از نیروهای عراقی در تپههایی که ما امروز اعلام کردیم، تسخیر شده در محاصره ما بودند که هیچ راهی به بیرون نداشتند، گاهی با هلیکوپتر برایشان غذا و امکانات میآوردند.
در چنین شرایطی آنها در کل تبلیغاتشان در دنیا و با بوقهایی که در اختیار داشتند سر و صدا راه انداختند که عراق مثل روزهای اول جنگ، قدرت تحرک دارد، میتواند داخل خاک ایران بیاید، نیروهای ایران را محاصره کرده است؛ از نیروهای ما دعوت میکردند که خودتان را تسلیم کنید، ما شما را محاصره کردیم.
خوب! برای ما که جزئیات وضع جبهه را میدانستیم، این طور برخورد کردن از جانب یک دولت، خیلی عجیب بود و بعضی از دولتهای دوست، آنها هم همین حرفها را تکرار میکردند. ما منتظر بودیم که اینها چه جور پایان این دروغهایشان را میخواهند درست کنند که به هر حال در مقابل ملتشان، در مقابل ارتششان، در مقابل دوستانشان در دنیا رسوا نشوند. ما واقعاً فکر میکنیم اگر روزی بنا باشد، بعضی از فرماندهان نظامی ما برای تبلیغات جنگ، به مردم یا به ارتش و یا به سپاه دروغی بگویند، اثر نامطلوبش خیلی قوی و مضر است برای پشت جبهه و داخل جبهه، چون ما با اعتماد مردم کار میکنیم. خوب! اینها این کار را کردند. امروز صبح هم درست در موقعی که محاصره آن نهصد نفر تکمیل شد (عدهای از آنها را نابود کردند، عدهای را هم بازداشت کردند و حدود سیصدنفرشان را هم اسیر کردند) اینها در همان موقع اعلام کردند که مإ؛،،ظظ داریم برمیگردیم، کارهایمان را کردیم برمیگردیم. این کار الان برای ما مفهوم درستی ندارد، غیر از اینکه این حرکات از یک حکومتی سر میزند که زندگی برایش لحظهای شده، یعنی فکر فردا را نمیکند.
من نمیدانم او فکر میکرد که ما تهاجم عظیمی داریم میخواست به افرادش روحیه بدهد، یا در آستانه ورود وزیر خارجه ژاپن فکر دیگری داشت برای مثلاً معاملاتشان با ژاپنیها، یا این هیاهوها را برای نجات آن محاصره شدههایشان به راه انداختند که به آنها روحیه بدهند، یا نیروهای ما را متوقف کنند که آن محاصره را ضعیف بکنند، یا فکر میکردند با این حرکتشان نزدیک مهران میآیند و آنجا یک نمایش تبلیغاتی میدهند و کارهای ما را در حاج عمران، در دنیا خنثی میکنند، یا واقعاً فرماندهان نظامی به ما فوق خود دروغ گزارش میدهند و آنها بدون تحقیق در صداوسیمایشان پخش میکنند و ممکن است چیزهای دیگری هم باشد.
به هر حال از نظر ما نشان ورشکستگی و نشان بیاعتمادی مردم و یأس از اعتماد مردم و دچار حرکتهای روز مرگی و انفعالی شدن است. البته باید یک مقدار باز بیشتر صبر کنیم، ببینیم چطور آنها به خودشان جرأت میدهند، این چنین دروغهایی را بگویند.
س - وضعیت نیروهای دشمن و همچنین رزمندگان اسلام در منطقه عملیاتی والفجر 3 هم اکنون به چه صورتی است؟
ج - اینها را آقای صیاد شیرازی و آقای محسن رضایی گویا در مصاحبهشان توضیح دادند، لابد مسئوولان نظامی میگویند. وضع خیلی خوب است، ما تمام ارتفاعات شمال و شمال غربی مهران را تصرف کردیم که از آن ناحیه هم مهران تأمین شده، هم جاده تأمین شده و هم دشت، آن طرف ما در عراق در تیررس ماست که عراقیها مجبورند نیروی زیادی را در آن دشت بچینند میتوانستند مقابل ما بایستند و اصلاً آنها عقبنشینیشان در گذشته به همین ارتفاعات بوده، عقبنشینی کردند به یک ارتفاعات دیگری به نام قلاویز که آنجا البته ارتفاعات از ماست، مرزی است (یعنی قسمت عمدهاش از ماست)، مثل بعضی جاهای دیگر که هنوز در خاک ما حضور دارند، طبعاً باید فکری هم برای آن کرد.
س - ادامه عملیات را به چه صورتی پیش بینی میفرمائید؟
ج - این چیزی نیست که من حالا برای شما صحبت کنم، به هر حال کارهای ما ادامه دارد تا این که حقمان را بگیریم.
س - در رابطه با میزان خسارت نیروهای عراقی اگر آماری در دست دارید، لطفاً بفرمایید که تا چه حدی است؟
ج - آماری که اینجا مطرح شد، همانهایی بوده که تا به حال منتشر شده است؛ تلفات و اسرا و غنایم و اینها تقریباً همان ارقام است، یعنی امشب مطلبی اضافه به ما گزارش ندادند.
س - اخیراً رسانههای ترکیه مطالبی را در رابطه با جنگ مطرح کردند، موضع جمهوری اسلامی در این رابطه چیست؟
ج - من نمیدانم آنها چیزی گفته باشند که زیاد به ما مربوط بشود، مثلاً از دو طرف جنگ خواستند که منافع کشورهای همسایه را مراعات کنند. خوب! این را ما خودمان همیشه مواظب بودیم، ما حتی سعی کردیم به کشورهای جنوب خلیج فارس که به یک نحوی هم در جنگ شریکند، صدمهای وارد نشود و طبعاً ترکیه که مزاحم ما نیست و روابط فراوانی هم با ما دارد، فکر نمیکنم تهدیدی برای منافع ترکیه باشیم.
س - در رابطه با طرحی که اخیراً سپاه پاسداران انقلاب به نام "طرح لبیک یا خمینی" عنوان کرده، اگر توضیحاتی دارید بفرمایید؟
ج - این ابتکاری که اخیراً از طرف سپاه اعلام شده کار بسیار خوبی بوده است. گویا در مدت جنگ (در سه سال) یک رقم بسیار بالایی از نیروهای مردمی آموزش دیدند، به جبهه رفتند و بعد مدتی هم آنجا کار کردند، بعد مرخص شدند و دنبال کارشان رفتند، که اینها در دستگاه اداره کننده جنگ سپاه و مجموعه برنامههای پرسنلی پرونده درستی ندارند، ارتباط درستی ندارند. یکی از مسئوولیتهای سپاه همین است که مردم را، آنهایی را که نیروی جنگیدن دارند، آنها را آموزش بدهد و منظم بکند، ارتباط منظمی با آنها داشته باشد که در زمان صلح و در زمان جنگ بتواند با آنها ارتباط برقرار بکند، آموزش را ادامه بدهد و این ارتباط محفوظ باشد. بعداً اینها این جوری اعلام کردند کسانی که در این مدت به نحوی در عملیات شرکت کردند و آموزش دیدند، بیایند و پروندهای تشکیل بدهند. رابطهشان را مشخص کنند، سازماندهی بشوند که در فواصل معینی از زمان با سپاه به صورت مرتب رابطه داشته باشند تا اگر لازم شد آموزشهای جدید به آنها بدهند، مثلاً کاربرد اسلحه جدیدی بنا شد یادشان بدهند یا مسائل تازهای بنا شد به آنهإ؛//ظظ آموزش بدهند، بتوانند آموزش بدهند، یک نظمی داشته باشد، الان آنها در سراسر کشور متفرقند و نظمی در ارتباطشان با سپاه نیست. آنها دستهبندی میشوند در یک واحدهایی در مواقعی که لازم باشد، اطلاع میدهند هر کس میخواهد، در کلاسها شرکت میکند، آموزش مجدد میبیند و شاید مثلاً ارتباط داشته باشد برای گرفتن جزوهای، مقالهای، چیزهایی که برای این جور آدمها مفید است. در مجموع من خیال میکنم که یکی از کارهای خوب سپاه با گرفتاریهایش همین است که امکانات چنین نظمی را در نیروهای پشت جبهه و احتیاط و مردمی تدارک میبینند.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته