جلسات
  • صفحه اصلی
  • جلسات
  • مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره سوم – جلسه 8 )

مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی به ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی ( دوره سوم – جلسه 8 )

  • سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۶۷

1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید. نایب رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. با حضور 198 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه را قرائت بفرمائید. منشی- بسم الله الرحمن الرحیم. دستور جلسه هشتم روز سه شنبه سی ویکم خرداد ماه 1367 هجری شمسی مطابق با ششم ذیقعده 1408 هجری قمری. 1- قرائت گزارش شعب پانزده گانه. 2- گزارش از کمیسیون تحقیق در خصوص اعتبارنامه آقایان: 1)علی کامیار از حوزه انتخابیه ارومیه، 2)حسین سبحانی نیا از حوزه انتخابیه نیشابور. 3- اعلام اسامی غائبین ودیرآمدگان جلسه امروز و تاریخ و برنامه جلسه بعد. نایب رئیس- تلاوت کلام الله مجید. 2- بیانات قبل از دستور آقایان: قربانعلی صالح آبادی، علی محمد باباخاص، حمیدالدین ملازهی و علی محمد سوری لکی. نایب رئیس- ناطقین قبل از دستور را دعوت کنید. منشی- آقای صالح آبادی نماینده مشهد، آقای ملازهی نماینده ایرانشهر. قربانعلی صالح آبادی- بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. الحمدالله رب العالمین . با تبریک بر کلیه نمایندگان محترم سومین دوره مجلس شورای اسلامی وتبریک به مردمی که بسیاری از چهره های انقلابی و اصیل و مستضعف گرا را در سومین دوره مجلس شورای اسلامی پذیرفتند. لازم میدانم عرایضی چند را با شما برادران و خواهران ارجمند در میان بگذارم: نخست اینکه در آستانه سالگرد استاد بزرگ شریعتی این معلم بزرگ جوانان انقلاب هستیم. شریعتی کسی که در دوران سیاه طاغوت در آن زمانی که سران رژیم شاهنشاهی و فرماسونری های تربیت یافته در دانشگاههای اروپا و آمریکا سعی در اسلام زدائی در دانشگاهها و در بیرون دانشگاهها داشتند در واقع شریعتی شاید اولین کسی بود که این ندای اسلام خواهی و خداخواهی و جذب جوانان برومند و انقلابی را در درون دانشگاهها به سوی اسلام راستین و اسلامی علی علیه السلام جذب کرد. شریعتی همن کسی است که بخاطر مبارزات اسلامی و بخاطر مبارزات پیگیر و مستمری که در رابطه با اشاعه فرهنگ اصیل اسلامی داشت، در واقع رژیم سفاک شاهنشاهی در چند نوبت او را به شکنجه گاههای خودش کشاند. شریعتی همان کسی است که در واقع کمیته ضد مشترک خرابکاری رژیم شاهنشاهی در و دیوارش و سلولهایش یادگارهائی از آن شکنجه ها و آن افکار ژرف والای شریعتی را داشت. شریعتی در واقع پیشتاز جوانان مسلمانی بود که میرفتند آنها تا در دام ماتریالیستها و اندیشه های التقاطی بیفتند. از این رو اینجانب شهادت این معلم بزرگ و این استاد بزرگ را به عموم ملت ایران و خصوصاً جوانان و خصوصاً مردم شریف و شهید پرور و قهرمان پرور خراسان که زادگاه اوست تبریک و تسلیت عرض میکنم. همچنین امروز مصادف است با شهادت مرد بزرگ دیگری که او نیز همچون شریعتی در واقع پیشقراول و جزو پیشتازان نهضت مسلمانان دانشگاهها و بیرون از دانشگاهها بود. چمران همان کسی است که در درون و برون کشور در واقع مبارزات اسلامی خودش را شکل میداد. او کسی است که ضمن اینکه نماینده مجلس بود نمایندگی مجلس را رها کرد و به جبهه های نبرد حق علیه باطل رفت و در آنجا توانست بیشترین ضربات را به پیکرده پلید رژیم فاسد صدام وارد سازد. از این مطلب که بگذریم، من سخنی چند با نمایندگان محترم برادران و خواهران ارجمند دارم. شاید این نکته برای همة ما یک سؤال باشد که امروز ده سال از انقلاب اسلامی ما میگذرد. شاید کسانی بودند که گفتند در دوره اول مجلس ما تجربه نداشتیم تازه انقلاب کرده بودیم. تازه به مجلس آمده بودیم. تازه ما به نهادها آمده بودیم. تازه حکومت در دست مسلمانها افتاده بود وما قادر نبودیم که بتوانیم بنشینیم و فکری به حال مسائل اساسی و بنیادی کشور کنیم. در مجلس دوم هم شاید کسانی بودند که این کسان طرح میکردند چون اختلاف هست چون بسیاری از مسائل و معضلاتی که نیاز به فتوای امام وبه رهنمود امام امت دارد این مسائل و معضلات جزو ابهامات است . ولی امروز که ما در مجلس سوم نشسته ایم در واقع ابهامات برطرف شده امام امت در دوسال اخیر مهمترین و اساسی ترین فتاوای سیاسی، اقتصادی خودشان را صادر کردند وامروز این رسالت بر وش ماست. به نظر میرسد که مردم بزرگ ایران خصوصاً مستضعفان و محرومان که بیشترین نقش را در فرستادن نمایندگان مجلس سوم داشته اند. دیگر ما را نبخشند اگر ما نخواهیم در رابطه با حل مسائل اساسی و بنیادی کشور حرکت بکنیم. من به نظرم میرسد که وقتی که امام امت در پیامشان میفرمایند شما باید سیستم اداری کشور را دگرگون کنید. و در این دگرگونی باید شهامت داشته باشید باید شجاعت داشته باشید. ما از خود امام بیاموزیم. وقتی که در سالهای نخست انقلاب مشاهده میکنند که هنوز بر سر برگهای این کاغذها و این نامه های جمهوری اسلامی ایران آرمهای طاغوتی و شاهنشاهی وجود دارد. در یک دستور ضربتی و بسیار کوبنده دستور میدهند که شما خیلی سریع و ضربتی تمام این آثار طاغوت را محو و نابود کنید . خوب ما مشاهده میکردیم در همان زمان کسانی بودند که میگفتند از نظر اقتصادی صرف نمیکند مشکل داریم به مشکل اجرائی برخورد میکنیم ولی امام امت فرمودند این کار باید بشود و دیدیم که به صورتی ضربتی این کار صورت گرفت. امروز هم برادران و خواهران ارجمند ما شاید هنوز این سیستمی که 57 سال رژیم شاهنشاهی در این کشور تلاش کرده بود.آمریکائیها تلاش کرده بودند اروپائیها تلاش کرده بودند. امپریالیستها سرمایه گذاری کرده بودند این سیستم همچنان وجود دارد حتی ما در بسیاری از جاها هست که ما مشاهده میکنیم. متأسفانه بوروکراسی به شکل گسترده تری افزایش پیدا کرده است. ما امروز مواجه هستیم با سیستمهای موازی که در کشور داریم. شما ببینید شاید 20 مورد میشود شمرد ارگانها و وزارتخانه ها و ادارات و نهادهائی که اینها سیستمهای موازی هستند. ببینید ما وزارت کشاورزی داریم وزارت جهاد سازندگی داریم. وزارت راه و ترابری در قسمت راه سازی وزارت جهاد سازندگی که داریم که باز در همین قسمت راهسازی با هم مشترک هستند. بهداشت محیط داریم محیط زیست داریم. بهزیستی داریم کمیته امداد انقلاب داریم. کمیته انقلاب داریم نمیدانم شهربانی داریم. در رابطه با مرزها ژاندارمری داریم کمیته داریم. و در بسیاری از مسئل دیگر که من نمیخواهم ذکر بکنم. در نیروهای نظامی همچنین میدانید که چقدر مراکز و تشکل های موازی همدیگر وجود دارند . بانکها را داریم امروز صندوقهای قرض الحسنه را هم در کنارش داریم. امروز علم به ما میگوید تجربه ده ساله انقلاب به ما میگوید که هر سیستم موازی در واقع تقریباً به طور قطع میشود گفت که به جای اینکه اثر مثبت داشته باشد اثر تخریبی واحیاناً اثر این را دارد که فعالیتهای یکدیگر را خنثی میکند مگر ما چقدردر این کشور مدیر داریم. چقدر ما میتوانیم کنترل بکنیم. مگر علم به ما نمیگوید که ما زمانی میتوانیم اعمال مدیریت صحیح بکنیم که تشکیلاتمان منسجم باشد و ارگانیزه باشد. ما وقتی که برای ارگانها و تشکل های موازی و هم شکل و هم سوی یکدیگر در واقع ما میآئیم مدیران جداگانه ای و بودجه های جداگانه ای میگذاریم و کنترلهای جداگانه مسلماُ بدون اینکه در آخر نتیجه ای که عاید ما میشود نتیجه خوبی نخواهد بود. من نظرم این است که همانطور که امام امت این اجازه را دادند نمایندگان محترم که شهامت داشته باشند من از این مجلس محترم تقاضا میکنم که در یک سری طرحها و لوایح ضربتی ما هم این شهامت و شجاعت را داشته باشیم. و بگذاریم در تاریخ این جمهوری اسلامی ثبت بشود بسیاری از این سیستمها و تشکل ها و باصطلاح سیستمهای اداری موازی را بتوانیم ادغام و یا منحل نمائیم. اگر این کار را کردیم در واقع رهنمود امام امت و قائم مقام معظم رهبری را ما توانستیم به مقدار زیادی به مرحله اجرا دربیاوریم. ولی اگر نکردیم بدانید که بوروکراسی در کشور همچنان افزایش خواهد شد. مشکل دیگری را که به نظر میرسد خدمت برادران و خواهران ارجمند عرض کنم مشکلات بنیادی و اقتصادی است. ما امرزو واقعاً در حوزه های انتخابیه مان که میرویم در بین مردم که میرویم شاید بیشترین سؤالات را از ما میکنند که شما که حالا رفته اید در مجلس چه میخواهید بکنید؟ من پیشنهادم این است که حتی همین سیستمهای موازی که عرض کردم اینها در سیستم تورم کشور ودر سیستم گرانی و در سیستم احتکار نیز وجود دارد. ما امروز در سیستمهای پولی حتی موازی داریم که به صورت بسیار عجیبی همچنان بصورت موازی پول در کشور پمپاژ میکنند وقتی که ما در این کشور چیزی در حدود بیش از یک میلیارد تومان اسکناس در دست بخش خصوصی داریم و یک کالای اندکی هم اینطرف کنارش داریم000 (نایب رئیس: آقای صالح آبادی شما 3 دقیقه از وقتتان را برای دیگری داده بودید الان دو دقیقه و خرده ای از وقتتان بیشتر باقی نمانده) خوب چون وقت من تمام است . با اجازه برادران و خواهران مطالب دیگری داشتم میخواستم عرض کنم. در پایان از جناب آقای نخست وزیر تقاضا میکنم کابینه ای که میخواهند به مجلس معرفی کنند همچون شهید رجائی از چهره های باسابقه، انقلابی، مستضعف، کسانی که در واقع برپا دارندة منشور انقلاب اسلامی که سال گذشته توسط امام امت داده شد باشند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. نایب رئیس- آقای علی محمد باباخاص نماینده پاوه و اورامانات سه دقیقه از وقت آقای صالحی از آن جنابعالی است بفرمائید. علی محمد باباخاص- بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله والصلوه و السلام علی رسول الله و علی جمیع الشهداء و الاولیاء والصلحاء. والسلام علیکم و رحمه الله. با عرض سلام و تقدیر به پیشگاه رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی مان در تصمیم بجا و مدبرانه اخیرشان و تبریک این اعتماد به ریاست محترم مجلسمان حضرت حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا وبا آرزوی پیروزی رزمندگان اسلام تحت فرماندهی هوشیارانه ایشان و با عرض سلام به امت پرتوان و ایثارگر اورامانات. از برادر صالح آبادی که چند دقیقه از وقت خود را به منظور گرامیداشت شهادت زنده یاد چمران در اختیار اینجانب قرار داد تشکر میکنم. شهید والامقام چمران برگردن مردم ما حق بزرگی دارد و جا دارد اینجانب به نمایندگی از طرف مردم مقاوم و رشید پاوه یادش را گرامی بداریم. آری برادران! چمران در روزهای اول جنگ تمام عیار و نابرابر پاوه جنگ مرداد و یا رمضان 58 وارد پاوه شد و بعد از ساعاتی قصد عزیمت نمودند که عده ای مظلومانه به ایشان پیشنهاد کردند که نزد ما بمان که به خاطر شما که شده شاید از مرکز کمکی برسد بعد از لحظه ای مکث، شهید والا مقام پیمان بست و گفت من در پاوه میمانم که اگر قرار است برادران کرد مظلومانه شهید شوند من هم باید با آنها کشته شوم و شهید بزرگوار در پاوه مانده و با استعانت از قدرت الهی و با فرماندهی شبانه روزی خود، مقاومت کم نظیر مردم شهر پاوه و پیام حیات بخش حضرت امام ، پیروزی را با مردم مسلمان پاوه جشن گرفتند. اشاره ای به جنگ مرداد پاوه، استعار به منظور تکمیل توطئه خود یعنی جداسازی کردستان از ایران با هماهنگی تمامی احزاب و گروهکهای محارب در شب بیستم مردادماه 58 حمله ای وسیع با چند هزار نفر نیروی مسلح به شهر پاوه را آغاز کرد. شهر پاوه که از نظر استراتژیکی تصرفش مساوی بود با جدا شدن کردستان و بعد هم دیگر قسمتهای ایرانستان000 (نایب رئیس: وقتتان تمام است) و خواب آسوده استعمار جهانی. در آن شرایط که ما بیش از 60 نفر مسلح نداشتیم وگروهی پاسدار اعزامی به فرماندهی شهید اصغر وصال، در اوائل جنگ به پاوه آمدند که اکثراً بعد از رشادت زیادی همراه رزمندگان بومی به شهادت رسیدند. و در این میان شهید چمران بود که خیلی مصمم به افراد دلداری میداد اما لحظه به لحظه و به خاطر سهل انگاریهای دولت موقت، امیدها به یأس مبدل میشد ومردم شهر ، به تعداد عائله خود فشنگ کنار گذاشتند و با بقیه تجهیزات می جنگیدند که در نهایت خودکشی را بر تسلیم و اسارت ترجیح دهند. تا اینکه فاجعه بیمارستان که نظیرش را در تاریخ مغول هم نمیتوان یافت در روز جمعه خونین و روز قدس به وقوع پیوست و آنهم ارادة پولادین امت را متزلزل ننمود، آری فاجعه 26 مرداد پاوه به عنوان بدر کبرای پاوه در ذهنها ثبت گردید وانشاءالله در تاریخ هم ثبت گردد. تا اینکه عصرگاه 26 مرداد ندائی حیات بخش و رعدآسا دشمن را به گریز واداشت واشک شوق در چشم همه رزمندگان سرازیر شد چمران را میدیدی که پدروار همه را به آغوش میکشید. و آنهم پیام خروشان حضرت امام بود که قرائت میشود. (نایب رئیس: آقای باباخاص وقتتان تمام است) از نمایندگان محترم درخواست میکنم واجازه میخواهم که پیام حیات بخش در آن روز حضرت امام را قرائت بکنم. بسم الله الرحمن الرحیم. از اطراف ایران گروههای مختلف ارتش و پاسدار و مردم غیرتمند تقاضا کرده اند که من دستور دهم بسوی پاوه رفته و غائله را ختم کنند000 (نایب رئیس: شما سه دقیقه از وقت آقای صالحی را گرفته اید اگر خواستید یک روز خودتان میتوانید وقت بگیرید و آن موقع تمام این مطالب را بفرمائید) اگر اجازه بفرمائید همین پیام را میخوانم بعد عرایضم را تمام میکنم (نایب رئیس: بفرمائید) من از آقایان تشکر میکنم و به دولت، ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم اگر با توپها و تانکها و قوای مجهز تا 24 ساعت دیگر حرکت بسوی پاوه نشود، من همه را مسؤول میدانم من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور میدهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند و به تمام پادگانهای ارتش و ژاندارمری دستور میدهم که بی انتظار دستور دیگر و بدون فوت وقت با تمام تجهیزات بسوی پاوه حرکت کنند و به دولت دستور میدهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کند تا دستور ثانوی من مسؤول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی میدانم ودر صورتیکه تخلف از این دستور نمایند با آنان عمل انقلابی میکنم. مکرراً از منطقه اطلاع میدهند که دولت وارتش کاری انجام نداده است. من اگر تا 24 ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سرن ارتش و ژاندارمری را مسؤول میدانم. به امید پیروزی اسلام، طول عمر امام، توفیق رزمندگان و شادی روح شهداء به خصوص شهید دکتر مصطفی چمران، والسلام علیکم و رحمه الله. مشنی- آقای صلاحی یادآوری کردند که نقدینگی در دست مردم را که یک میلیارد تومان اشتباهاً گفتند اصلاح میکنند که هزار میلیارد تومان است. آقای ملازهی بفرمائید. حمید الدین ملازهی- بسم الله الرحمن الرحیم. با درود وسلام بر امام بزرگوار امت و رزمندگان دلیر میادین نبرد با دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی و با آرزوی مغفرت ارواح طیبه شهدای اسلام خصوصاً استاد شهید علی شریعتی و سردار رشید اسلام مصطفی چمران. و طلب شفای عاجل برای معلولین و مجروحین عزیز، این حماسه آفرینان انقلابمان در مصاف نابرابر با استکبار جهانی و تقدیم سلام خالصانه به حضور نمایندگان محترم منتخب ملت مسلمان ایران. از اینکه مردم مسلمان و آگاه حوزه انتخابیه ام شهرستان ایرانشهر با توجه به تبلیغات وسیع استکبار وضد انقلاب در جهت بی مورد بودن اصل انتخابات در انتخاباتی آزاد وسالم حضور فعال داشته و برای ادامه خدمتگزاری اینجانب را تکلیف به حضور در مجلس شورای اسلامی نموده اند. ضمن عرض سپاس بیکران به بارگاه یزدان توانا از یکایک آنها و مسؤولین محترم حوزه انتخابیه ام اعم از فرماندار و بخشداران و هیأتهای محترم اجرائی و نظارت شورای نگهبان و نیروهای نظامی و انتظامی اعم از سپاه، ژاندارمری، کمیته و شهربانی و بسیج و تمامی عزیزان گمنامی که بنحوی در جهت خوب برگزار نمودن این آزمون حساس و با دلسوزی تمام فعالیت داشته اند قدردانی نموده و از خدای کریم برای همة آنان عزت و سلامت واستقامت در جهت ادامه خدمت به انقلاب خونبار اسلامی مان مسئلت دارم. ایجاب مینماید که اینجانب یز به پیشگاه خداوند قوی و عزیز و در برابر ملت مسلمان ایران به مردم همیشه آگاه حوزه انتخابیه ام تعهد بسپارم که لحظه ای از این ایام نمایندگی را که در واقع مربوط به ملت ایران است برای خود استفاده ننموده و تمام هم خود را در جهت تقویت دولت اسلامی برای رسیدن به استقلال و آزادی واقعی و بر استحکام نظام اسلامی بکار بندم و انتظار این است که ملت مسلمان ایران نیز نمایندگان خودرا همواره با نظارت مستقیمی که دارند با تذکرات سازنده خود در مسیر پیشرفت انقلاب اسلامی مورد حمایت قرار دهند. جناب آقای رئیس، نمایندگان محترم! انتخاب و انتصاب به حق جناب حضرت حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی ریاست محترم مجلس شورای اسلامی به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا، تأیید دیگری از سوی مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه ایشان با توجه به صلاحیت و کاردانی که دارند میتوانند جهت پاسخگویی به نیازهای انقلاب اسلامی و آرمانهای ملت مسلمان ایران در سنگر جدید با فعالیت سازنده از حیث قدرت و توان اجرائی جداً دوستان را شاد و دشمنان انقلاب واسلام را ناامید سازند، خواهد بود. امام همیشه هشیارمان هر از گاهی ملت مسلمان ایران را با توجه به ضرورتهای انقلاب مورد تفقد قرار میدهند که این انتصاب میتواند به عنوان قدردانی رهبر از ملت سلحشور انقلابی و مسلمان ایران محسوب گردد ملتی که همواره به خود فخر می ورزد که در خط امام است و در جهت حفظ حیثیت اسلام در قالب اطاعت از امام تلاش دارد و رهبر نیز به منظور تداوم این تفکر و برقراری وحدت اسلامی در میان اقشار مختلف فرزند صدیق و لایق انقلاب اسلامی را مصدر این مهم گمارده اند. این انتصاب بر امام و امت مبارک بارد. با کمال سربلندی به عنوان خدمتگزار مردم ایرانشهر در مجلس شورای اسلامی به جناب آقای هاشمی رفسنجانی جانشین فرمانده محترم کل قوا اعلام میدارد که مردم مسلمان و مرزنشین بلوچ همچنان گذشته در مسیر اجرای دستور مقام معظم رهبری و در این مسیر نیز به طور کامل در اختیار جانشین محترم فرمانده کل قوا خواهند بود و نیز به شما اطمینان میدهم که بلوچستان آگاه به هیچ وجه و در هیچ زمان جولانگاه منحرفین و ملحدین و معترضین نخواهد بود زیرا در تاریخ بلوچ خیانت نیامده است. مسأله دیگر که این روزها در مسیر شروع فعالیت مجلس سوم قرار دارد رأی اعتماد به دولت محترم جناب مهندس میرحسین موسوی است این دولت که عنوان اسلامی و خدمتگزار را بدون اغراق با بهره گیری از تعالیم عالیه اسلامی توانسته است در خدمتگزاری به ملت ایران جایگاه ویژه ای برای خود در تاریخ ایران اسلامی به ثبت برساند. دولت جناب مهندس میرحسین موسوی علیرغم تمام مشکلات جنگ و موانع ناشی از اتحاد نامیمون ضد انقلاب و افراد ناآگاه که همواره متأسفانه با حیله های جور و واجور قصد متوقف نمودن چرخهای پرجنب و جوش خدمت به محرومین و مستضعفین را داشته اند توانسته است استوار و سربلند در مسیر تحقق وعده های انقلاب اسلامی موانع را یکی پس از دیگری درنوردد تا جائی پیشرفته است که اعتماد حضرت امام را کسب و در این زمینه عنوان دولت خدمتگزار مورد تأیید امام را نیز برای خود محفوظ دارد. خدمات عمرانی این دولت با توجه به روند جنگ تحمیلی و محاصره اقتصادی و سنگ اندازیهای مغرضین داخلی خوشبختانه همچنان جهت زدودن آثار شوم فقر از سیمای پاک ایران اسلامی قابل تحسین است که در این مسیر میتوانم بلوچستان محروم و مظلوم را که محرومیت و مظلومیت آن ناشی از دشمنی آشکار حکام فرعونی روزگار پادشاهی ننگین شاهنشاهی ایران میباشد گزارشی را تقدیم دارم: بلوچستان میتواند به عنوان شاهد به پیشگاه ملت ایران فعالیتهای دولت انقلابی جناب میر حسین موسوی مورد ارزیابی قرار گیرد. بلوچستان فریاد میزند که بی مهری به این دولت بی مهری به اسلام است بی مهری به اسلام عذابی دردناک دنبال خواهد داشت. این دولت توانسته است با تمام موانع که شرحش تقدیم شد از حیث برق، آب، راه، بهداشت و درمان، کشاورزی، دامپروری، مخابرات، صنایع دستی، نساجی وسایر کارهای تولیدی دیگر، آموزشی و فرهنگی در سطح وسیعی به منطقه خدمت نماید ودر دورترین و محرومترین روستای بلوچستان امروز حداقل سه الی چهار اثر از خدمات این دولت به وضوح مشهود است این دولت علیرغم وضعیت اقتصادی فعلی که به نظرم علاوه بر جنگ تحمیلی فریب خوردگان داخلی بیشتر برایش فراهم آورده اید توانسته است به کارهای عمرانی و مهم و زیربنائی که با شروع خود وضعیت اقتصادی سیاسی استان ما را در مسیر ترقی و پیشرفت قرار خواهد داد گامهای مؤثری برداشته طرح عظیم سد پیشین با صرف هزینه ای معادل بیش از پانزده میلیارد ریال انشاءالله پس از بهره برداری چنان ولوله ای را در امر کشاورزی به وجود خوهد آورد که تولیدات گرمسیری واستراتژیک، بازارهای مصرف ایران اسلامی را بی نیاز از خارج خواهد نمود. راه اندازی کارخانجات عظیم ریسندگی وبافندگی بافت بلوچ با تولید روزانه حدود بیش از 22 تن نخ و بیش از 80 هزار متر پارچه قابل توجه است چرا نمی بینند آنها که سنگ حمایت از محرومین را به سینه میزنند و قصد دارند ملت مسلمان ایران را فقیر و انقلاب اسلامی را ضعیف و دولت خدمتگزار جناب میر حسین موسوی را ناتوان اعلام کنند مگر کورند؟ آری آنها چشم قلبشان کور است، نمی بینند. و توان ارزیابی انقلاب اسلامی را ندارند دولت با توجه به کمبودها اجازه داده است که کارخانجات بافت بلوچ از حیث خرید و نصب ماشین آلات چاپ و رنگ و تکمیل پارچه راه اندازی بشود در زمان وجود جنگ در کشورهای دیگر خبر داریم تاریخ را خوانده ایم که ملتها نان خشک جوین را نیز با توسل به هر حربه ای نمی یابند چه نیروی قوی حامی این دولت است که برای (نایب رئیس: وقتتان تمام است) یک دقیقه دیگر اجازه بدهید منطقه ای محروم به گواهی این 3 تا پرونده ای که الان روی میزم موجود است، دولت برای کارخانجات بافت بلوچ دیده که میلیونها دلار خرج بکند که این چاپ و رنگ را تکمیل و فراهم بکند و دراختیار ملت قرار بدهد که انشاءالله این تولیدات به بازار بیاید و ما از واردات خارجی بی نیاز بشویم که متأسفانه دشمن با حمایت از دوستان ناآگاه همواره در تلاش بوده و هست که جلو این خدمت دولت خدمتگزار را سد بکند و منطقه را از این نعمت نیز محروم بدارد ولی این کار عملی شده و الان تمام مدارک تکمیل شده و آقای موسوی دستور فرموده اند که 15 میلیون دلار در اختیار این کارخانه قرار بگیرد من با توجه به اینکه وقتم اعلام شد تمام هست بار دیگر اعلام میکنم که ما موظف هستیم صرفاً برای اعتلای انقلاب اسلامی خودمان و برای برقراری عدل در جامعه مان آنچنان حرکتی را بکنیم که با توجه به موقعیتهای استکباری که برای ما در دنیا واقعاً دارند نقشه میکشند و برای ما برنامه ریزی میکند محکم و استوار در مقابل توطئه های دشمنان ایستادگی بکنیم. در اینجا من لازم است که از مدیران محترم کل در استان خودم خصوصاً آموزش و پرورش، برنامه و بودجه بخاطر مدارسی که در منطقه محروم الان در دست بنا دارند و قرار است با توجه به این همه مشکلات آنها را تکمیل بکنند از آنها تشکر بکنم و همچنین از مدیریت محترم بهداشت و درمان استان که با بکارگیری از نیروهای متعهد و مؤمن و لایق (نایب رئیس: وقتتان تمام است) یک لحظه هم لطف بفرمائید و دلسوزی که دارند آنجا قصد برکندن مسائل غیربهداشتی واینطور چیزها را دارند. و از حیث دکتر، درمان شهر ما را خصوصاً غنی کرده اند، من جداً تشکر میکنم و همه این خدمات در جهتی است که انشاءالله دشمن رسوا بشود وانقلاب اسلامی در جهان گسترده تر باد. والسلام علیکم و رحمه الله. منشی- ناطق سوم که آقای موحدی ساوجی بودند ، نوبتشان را با آقای سوری تعویض نمودند. آقای سوری بفرمائید. علی محمد سوری لکی- سلام علیکم جمیعاً با کسب اجازه از ریاست مجلس، از برادران عزیز و خواهران محترم تقاضا دارم که به عرایضم استماع بفرمایند. سپاس و ستایش خدای سبحان را که اراده فرمودند مستضعفین وارث زمین شوند. سلام ودرود بر محضر پیامبران خدا علی الخصوص پیامبر خاتم صلوات علیه و ائمه هدی علیهم السلام اجمعین که در اجرای احکام الله به منظور اقامه عدل در زمین رنجها و مصیبتها کشیدند. سلام بر شجرة طیبة روحانیت ولی نعمتان ما مستضعفین که به عنوان وارثان اولیاء دین بار سنگین پاسداری از کیان اسلام را بر عهده دارند . علی الخصوص به محضر مقدس صدر روحانیت بزرگ مرجع مجاهد بنیان گذار جمهوری اسلامی این فریادگر شوریده بر بساط جور مستکبرین جهان که یقیناً تنها رهبری است که از زمان غیبت کبری وجود نازنین ولی عصر ارواحنا له فداء به بعد، پنداراً گفتاراً و عملا مدافع حقوق پابرهنگان است. و همچنین تعظیم به ساحت مقدس خانواده های معظم شهدا این صاحبان اصلی انقلاب و با سلام به ارواح طیبه شهدای اسلام وانقلاب از صدر تاکنون مخصوصاً شهدای جنگ تحمیلی بویژه استاد گرانقدر عابد عارف مجاهد نستوه مجلسی آگاه سردار پرافتخار جبهه های نور شهید چمران بزرگواری که این کرة خاکی گنجایش روح بزرگ او را نداشت. رزمنده ای که لذت جنگیدن با دشمنان اسلام را بر خفت سازش با آنان ترجیح داد. مقلد امامیکه با ریختن خون خویش وفاداریش را به امام ثابت کرد. نمایندة مردمی که همچون مردم کوچه و بازارش همچون موکلینش جنگ را در رأس برنامه های خویش قرار داد. نماینده ای که برفهای یخ زده کردستان و خاکهای داغ خوزستان را در اجرای تعهداتش نسبت به انقلاب بر نشستن بر صندلیهای راحت پارلمان ترجیح داد روحش شاد یادش گرامی راهش مخصوصاً از ما پر رهرو باد. و امام با عرض معذرت از عماء واساتید وبرادران و خواهران حاضر در مجلس سخنم را با ذکر داستانی از قرآن از سورة مبارکه نمل شروع میکنم. «آن زمان که یکی از لشکریان سلیمان در کمتر از آنی تخت بلقیس را برای او آورد، بجای اینکه مغرور شود گفت این از فضل خدای من است و خدا میخواهد مرا بیازماید که نعمتش را شکر میکنم یا کفران میکنم. و هر که شکر نعمت حق کند شکر به نفع خویش کند همانا خدا بی نیاز، کریم و مهربانست.» اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران و مخصوصاً کسانی که اکنون در این مملکت عزت دارند قبل از انقلاب جزو مستضعفینی بودیم که هر کدام به نحوی مغضوب رژیم ستمشاهی بودیم وبا پیروزی انقلاب از زیر جور رستیم فراموش نکنیم که این از فضل خدای ما بود نه هنر شخصی خودمان. آگاه باشیم که در معرض امتحان او هستیم که آیا شاکریم یا کفور. و هیچ شکری بالاتر از این نیست که این نظام نوپای جمهوری اسلامی را که حاصل زحمات کلیه انبیاء و خونبهای ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین و همچنین عزیزترین کسان این مملکت است برپا داریم واین یک راز دارد وآن اینکه مخلصاً لله مطیع محض امام و گوش به فرمان او باشیم و بدانیم که در این کره خاکی هیچ کس دلسوزتر از او و آگاهتر از او به مصالح اسلام و مسلمین نیست نکند زمانی وسوسة شیطان کسانی را بفریبد که این یقین را نداشته باشند و باورشان بیاید که آنان بهتر میدانند هشدار که این تیشه بر ریشه انقلاب زدن و خود را فنا کردن است اگر جریانات زمان حکومت علی (ع) بسیار دور است حداقل از تجربیات 10 سالة انقلاب عبرت بگیرند که چطور افرادی بودند که این احساس را داشتند هم چوب لای چرخ انقلاب گذاشتند و هم خود تلف شدند نصیحت به آنان که این ملت آگاهند و هر چه و هر که را دوست دارند به خاطر امام است و هیچ کس و هیچ گروهی به خود و دور از امام در بین این ملت جائی ندارد عزت دنیا و آخرت ما در این است که پشت سر رهبری و در کمال تواضع و تسلیم گام برداریم مخصوصاً ما مجلسیان که امانتدار مردم هستیم و مردم به عنوان مطیع امام به ما رأ‌ی داده اند باید خود را فراموش کنیم و سراپا گوش و سپس عمل باشیم لازم میدانم پیام آن برادر جانباز را که قطعاً پیام تمامی جانبازان است به عرض سرورانم برسانم او در حالی که بر عصاهایش تکیه زده بود گفت سلام مرا به نمایندگان برسان و بگو برای رضای خدا گوش به فرمان امام باشید اگر اینطور هستید مشکلات را حل میکنید و در غیر اینصورت خود مشکلی خواهید شد افزون بر مشکلات. امروز اساس دین و مملکت ما در معرض هجوم کفر جهانی قرار گرفته است و به همین علت رهبر انقلاب مسأله جنگ را در رأس امور قرار داده است جنگی که بود و نبود ما در پیروزی و یا شکست د ر آن مطرح است قضیه ای که به عنوان یکی از مراحل عمده مبارزة امپریالیسم جهانی با انقلاب بر ما تحمیل شد جنگی که ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ در آن متفق القولند و اگر به آنها فرصت بدهیم که تضادهای درونی خویش را حل کنند پیروزی در این جنگ برای ما بسیار مشکل خواهد بود آگاه باشیم که ابرقدرتها در حال حل کردن مشکلات فی مابین خود هستند سریع تر شدن ملاقات سران ابرقدرتها و به توافق رسیدن آنان در بعضی از مسائل جهانی و بسیاری از مسائل منطقه ای و همسو شدن نظریات آنان در رابطه با جنگ تحمیلی نشانة آن است که اگر وضع به همین نحو پیش برود در آینده نه چندان دور آنان به یک نقطه نظر واحد در رابطه با انقلاب خواهند رسید و آن برخورد هماهنگ و مستقیم نظامی با جمهوری اسلامی است و در نتیجه کار مشکل خواهد شد. از طرفی گذشته از عقیده تعبدی نسبت به نظرات امام در رابطه با پایان جنگ ماهیت ضد اسلامی امپریالیسم و برخورد آن با مسلمانها تا به حال خود بخود ما را مجاب میکند که هیچ راهی جز حذف صدام نداریم صدام شاه دومی است که امریکا بر سر راه پیروزی انقلاب کاشته است اگر تز بودن شاه و پیروزی انقلاب در زمان شاه شدنی بود اکنون نیز این ایده قابل قبول است که میشود با صدام صلح کرد آن هم صلحی که دشمن اصلی یعنی امریکا میخواهد و لذا هیچ چاره ای نیست جز اینکه همانطور که امریکا را از وجود شاه مأیوس کردیم و مجبور شد او را بردارد از وجود صدام نیز نامیدش کنیم واین امکان ندارد مگر از تمام قدرت انقلاب استفاده شود همانطوری که آن موقع حرف و ذکر و برنامه و عمل ملت مبارزه با شاه بود اکنون نیز باید همگان در این امر بسیج شوند خوشبختانه مردم نجیب ثابت کرده اند که کار اصلی آنان جنگ است و لذا بایستی مسؤولین جنگ را در صدر برنامه های خودشان قرار دهند تمامی قوای سه گانه با تمام توان در رابطه با جنگ فعال شوند و برای این کار برنامه مشخص داشته باشند. با عزم راسخ و بدون تردید و با داشتن برنامه میشود هم جنگید و هم مملکت را اداره کرد مخصوصاً ما مجلسیان بایستی برای این کار بیشتر مایه بگذاریم زیرا اولا منتخب مردم هستیم و مردم ما را برای حل معضلات انقلاب انتخاب کرده اند و جنگ در رأس آنان است و اگر در این راه کوتاهی بکنیم خیانت به مردم کرده ایم مردمی که هر لحظه برای اسلام شهید یا معلول یا اسیری فدا میکنند و ثانیاً قدرت قانونی داریم و میتوانیم هم بطور فردی و هم جمعی و هم در حوزه انتخابیه و هم در کل مملکت نقش قوی داشته باشیم پیشنهاد میکنم هر نماینده حداقل یک و حداکثر 3 ساعت در روز به جنگ و حل آن فکر کند با داشتن هر دیدگاه سیاسی و مطمئن باشیم اگر خدای ناکرده به نکته نظرات امام در رابطه با پایان جنگ نرسیم هیچ دیدگاهی موضوعیت نخواهد داشت و در این شرائط فقط بایستی به جبهه فکر کرد. برادران نماینده چرا نشسته اید چرا شب را راحت میخوابید در حالی که ما از طرف دشمنانمان تهدید میشویم این دشمن همان دشمن زبون و خواری است که در تمامی جبهه ها با داشتن بهترین تجهیزات از فرزندان این ملت سیلی خورده است و اگر اکنون در جبهه ها تحرکی دارد ناشی از توطئه های جهانی میباشد که او را تقویت کرده اند جهانخواران میخواهند ما را به سازش بکشند اما «هیهات منا الذله» رهبر ما فرزند حسین است ما لشکر عاشورایی حسین هستیم و مردم ما مردم شجاع و آزاده و مسلمان ایران هستند. نه مردم کوفه برخیزید برادران هر چه داریم و هر که داریم برخیزید نامردها زمین را بسته اند و سگها را گسسته، از شعارهای خالی و سیاسی منشانه دست برداریم مجلس را بسیجی کنیم داد بزنیم هر که دارد هوس کربلا بسم الله شهید شاه آبادی ها و شهید چمرانها ما را صدا میزنند ما که چیزی برای از دست دادن نداریم از جانشینی فرمانده کل قوا و ریاست محترم مجلس تقاضا دارم ترتیبی اتخاذ فرمایند که هر چه زودتر مسائل مربوط به دولت حل بشود واگر قرار است مجلس تعطیلات تابستانی داشته باشد کلیه نمایندگان یا آنانیکه مایلند به جبهه ها بشتابند و با کمک مردم مسلمان حوزه های انتخابیه شان جبهه ها را تقویت کنند . همچنین از برادر بزرگوار جناب آقای مهندس موسوی تقاضا دارم برنامه بسیجی کردن دولت را در آستانه تحولات جدید طرح ریزی کنند. مسأله دیگر اجرای عدالت د رجامعه است که امام روی آن عنایت خاص دارند و فرمودند پیامبران برای اقامة عدل آمده اند و در حقیقت فلسفه انقلاب ما نیز چیزی جز عدالتخواهی نبوده و نیست. عدالت ایجاب میکند که زجر دیدگان انقلاب محرومین جامعه که اکثریت قریب به اتفاق این ملت هستند حاکمیت بیایند روند کارها و برنامه ها بایستی به نحوی باشد (نایب رئیس: وقتتان تمام است) حاج آقا یک دقیقه اجازه بدهید که قانوناً راه برای رشد مستضعفین باز باشد اگر بناست برنامه های آموزشی باشد نباید نفع مرفهین در نظر باشد اگر بناست وامی داده شود نباید به زمین دارها داده بشود که متأسفانه الان اینطوراست اگر بناست اجازه فعالیتهای عمرانی بدهند نبایدبه پولدارها داده شود بلکه طوری طرح ریزی گردد که اصالت با انسان لایق و شایسته و ذیحق باشد قید داشتن اعتبار بالقوه عادی که اکنون در اکثر برنامه های اقتصادی و اجتماعی است جای خود را به لیاقت انسانی و نیازمندیهای او بدهد دستگاههای قضائی و اجرائی و اداری بایستی خانة امن پابرهنه ها باشد در انتخاب مسؤولین اجرائی مملکت . وزراء ، فرماندهان نظامی و انتظامی ، استانداران ، فرمانداران ، بخشداران، مدیران کل و رؤسای ادارات دقیقاً معیارهای حضرت امام در منشور انقلاب یعنی درد فقر چشیدن، داشتن تقوی و جهاد کردن در راه خدا یعنی جبهه رفتن رعایت شود. پذیرش مسؤولین باید دقیق باشد که هر از راه رسیده درد انقلاب نچشیده بوی باروت نشنیده ،بی لیاقتی نتواند مقام رفیع مسؤولیت را در این مملکت خون و قیام غصب کند. بر خودم میدانم که به عنوان ادای امانت گرچه وقتم تمام شده و بقیه مطالبم مانده ولی نکته آخری را عرض میکنم. از طرف مردم خرم آباد و مخصوصاً جوانان حزب الله خرم آباد که همیشه ودر همه حال فدائی انقلاب و اسلام بوده و هستند و نمونه اش اعزام نیروهای اخیر است به عنوان مرکزیت عشایر سلحشور و دلیر استان را از طرف موکلینم به محضر فرمانده کل قوا رهبر سازش ناپذیر انقلاب عرض کنم که اماما به برکت انقلاب اسلامی و رهبری بی نظیر جنابعالی ما از زیر یوغ خوانین و فئودالهای مستکبر و سرمایه داران زالوصفت نجات یافته ایم ما حیات دوباره پیدا کرده ایم سختی و مشکلات مبارزه با جهانخواران را نیز درک میکنیم (نایب رئیس: وقتتان تمام است آقای سوری) حاج آقا اگر نیم دقیقه اجازه بفرمائید عرایضم تمام میشود میدانیم که امریکا به عنوان دشمن شمارة یک اسلام و انسانیت سایه شومش را در تمامی رگهای حیاتی بشر افکنده است میدانیم که افکار و عقاید اکثریت قریب به اتفاق جهان را و تمامی حاکمان ملتهای مسمانان را به نفع خود تغییر داده است. تا جائی که متأسفانه در تمامی دنیای اسلام به غیر از ایران اسلامی، اسلام را به نفع خودش تفسیر کرده است. با این حال معتقدیم که تنها راه نجات خویش و تمامی دنیا حاکمیت اسلام ناب محمدی است و در این راه گوش به فرمانت ، تا آخرین منزل، تا آخرین نفر وتا آخرین قطره خون ایستادگی میکنیم و معتقدیم ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم. انشاءالله. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. 3- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای نایب رئیس. نایب رئیس- متشکر، تذکرات نمایندگان مجلس شورای اسلامی به مسؤولان اجرائی کشور. آقای تاتلی مریوانی نماینده مریوان به وزارت کار و امور اجتماعی، تأمین مستمری مهاجرین شهرستان مریوان توسط بنیاد مهاجرین، به وزارت کشاورزی، رعایت مساوات در پرداخت خسارت به کشاورزان. به وزارت مسکن و شهرسازی اقدام جدی در ساختمان بیمارستان و خانه های تخریب شدة مریوان. آقای دکتر امین لو نماینده شبستر، به وزارت راه و ترابری، رسیدگی به جادة ترانزیت تبریز- بازرگان، به وزارت بازرگانی ، تأمین پروفیل برای منطقه شبستر. آقای محمد عظیمی طرقدری نماینده طرقبه و چناران به وزارت کشاورزی، تأمین سموم مورد نیاز روستائیان بخش طرقبه. آقای محمد رئیسی نماینده شهر کرد به وزارت کشاورزی تأمین کود شیمیائی مورد نیاز کشاورزان استان، به دادسرای نظامی اصفهان رسیدگی به پرونده 66/1/65 ارسالی از دادسرای انقلاب اسلامی شهر کرد مبنی بر سرقت اموال بیت المال. آقای محمدحقی نماینده سراب به وزارت راه و ترابری اصلاح جاده اصلی سراب به دوزدوزان به وزارت بازرگانی اصلاح وضع نان در سراب. آقای سید محمود کاظمی دینان نماینده آمل به وزارت راه و ترابری، تسریع در بازسازی سد و پل کمرود جاجرود راه هزار و پلهای راه روستائی امیری لاریجان از جاده هراز. نمایندگان استان خراسان به وزارت کشاورزی، تأمین داروی دامی در استان خراسان و رفع کمبودهای موجود. آقای مسعود هاشم زهی نماینده خاش. به وزارت نیرو، تأمین آب آشامیدنی شهرستان خاش. آقای مصطفی مرسلی نماینده ابهر به وزارت راه و ترابری، تسریع در آسفالت جاده ابهر-قیدار، تسریع در تکمیل جاده کمربندی ابهر، به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی ، تسریع در امور ساختمانی بیمارستان شرکت صنعتی مینو در خرم دره. 4- طرح اعتبارنامه آقای سید یوسف طباطبائی و ارجاع آن به کمیسیون تحقیق. نایب رئیس- دستور را شروع کنید. منشی- آقای نورالله عابدی مخبر شعبه یک تشریف بیاورند . نورالله عابدی (مخبر شعبه 1) بسم الله الرحمن الرحیم. گزارش از شعبه یک به مجلس شورای اسلامی. اعتبارنامه جناب آقای یوسف طباطبائی نژاد از حوزه انتخابیه اردستان که پس از انجام مراسم تحلیف در جلسه 67/3/7 به این شعبه ارجاع گردیده بود در جلسه روز 67/3/29 مورد بررسی قرار گرفت و به اکثریت آراء مورد تأیید قرار گرفت. نایب رئیس- اعتبارنامه آقای سید یوسف طباطبائی نژاد از حوزه انتخابیه اردستان مطرح است. سید محمد رضوی منوچهری – من اعتراض دارم. نایب رئیس- آقای رضوی نماینده یزد اعتراض دارند پرونده آقای سید یوسف طباطبائی نژاد از حوزه انتخابیه اردستان به کمسیون تحقیق ارجاع میشود. 5- تصویب اعتبارنامه آقای عبدالحسین مقتدائی نماینده آبادان. نورالله عابدی(مخبر شعبه یک)- گزارش از شعبه 1 به مجلس شورای اسلامی. . اعتبارنامه جناب آقای عبدالحسین مقتدائی از حوزه انتخابیه آبادان که پس از انجام مراسم تحلیف به این شعبه ارجاع گردیده بود در جلسه روز 67/3/29 مورد بررسی قرار گرفت و به اکثریت آراء مورد تأیید قرار گرفت. نایب رئیس- اعتبارنامه آقای عبدالحسین مقتدائی از حوزه انتخابیه آبادان مطرح است (اظهاری نشد) معترضی در مجلس نیست اعتبارنامه آقای عبدالحسین مقتدائی از حوزه انتخابیه آبادان تصویب شد. (تکبیر نمایندگان). 9- طرح اعتبارنامه آقای محمد رشیدیان و ارجاع آن به کمیسیون تحقیق. نورالله عابدی(مخبر شعبه یک)- اعتبارنامه جناب آقای محمد رشیدیان از حوزه انتخابیه آبادان که پس از انجام مراسم تحلیف به این شعبه ارجاع گردیده بود در جلسه روز 67/3/29 مورد بررسی قرار گرفت و به اکثریت آراء مورد تأیید قرار گرفت. نایب رئیس- آقای رشیدیان قیام بفرمایند. اعتبارنامه آقای رشیدیان از حوزه انتخابیه آبادان مطرح است. یونس محمدی- من اعتراض دارم. نایب رئیس- آقای یونس محمدی نماینده خرمشهر معترضند، پرونده به کمیسیون تحقیق ارجاع میشود. 7- تصویب اعتبارنامه آقای مسلم میرزاپور کلشتری نماینده رودبار. منشی- مخبر شعبه هشتم آقای شفیعی بفرمائید. سید محسن شفیعی(مخبر شعبه 8) – بسم الله الرحمن الرحیم. گزارش از شعبه هشتم به مجلس شورای اسلامی. اعتبارنامه جناب آقای مسلم میرزاپور کلشتری از حوزه انتخابیه رودبار که پس از انجام مراسم تحلیف به این شعبه ارجاع گردیده بود در جلسه روز 67/3/31 مورد بررسی قرار گرفت و به اکثریت آراء مورد تأیید قرار گرفت. نایب رئیس – اعتبارنامه آقای مسلم میرزاپور کلشتری از حوزة انتخابیه رودبار مطرح است (اظهاری نشد) معترضی در مجلس نیست. اعتبارنامه آقای مسلم میرزاپور کلشتری تصویب شد. (تکبیر نمایندگان). 8- گزارش کمیسیون تحقیق در خصوص پرونده انتخاباتی آقای علی کامیار و تصویب اعتبارنامه ایشان. نایب رئیس- گزارش کمیسیون تحقیق مطرح شود. سید محمد اصغری (مخبر کمیسیون تحقیق) – بسم الله الرحمن الرحیم. قبل از قرائت گزارش، اجازه میخواستم از رئیس محترم جلسه مجلس شورای اسلامی که این دو نکته ار برادران و خواهران شنونده توجه بفرمایند و آن این است که عین گزارش کمیسیون تحقیق که به امضای اعضاء کمیسیون تحقیق رسیده قرائت میشود اگر در بعضی از جملات توضیحی یا به ماده ای اشاره میشود که در بعضی از گزارشها بوده این با اجازه خود کمیسیون است . اظهارات، اظهارات فرد مخبر نیست. این یک نکته، نکته دوم این است که در بعضی از گزارشها توجهبه تاریخ هایی که داده می شود (مثلا در سال 58 در سال 60) این توجه به آن لازم است اگر کاملا به آن تاریخهائی که ذکر شده توجه نکنیم، خدای نکرده ممکن است مجلس یا مردم یا فردی از نمایندگان از این عدم توجه لطمه ببینند علیهذا در قرائت گزارش ، گزارش کمیسیون تحقیق من تمنا میکنم برادران عزیز توجه بکنند مخصوصاً به بعضی از تاریخها. بسم الله الرحمن الرحیم. گزارش از کمیسیون تحقیق به مجلس شورای اسلامی. پرونده انتخاباتی آقای علی کامیار از حوزه انتخابیه ارومیه که پس از طرح در جلسه علنی سه شنبه مورخ 67/3/10 مجلس شورای اسلامی مورد اعتراض آقای علی عبدالعلی زاده نماینده دیگر ارومیه قرار گرفته بود در تاریخ سه شنبه و چهارشنبه مورخ 24 و 1367/3/25 با حضور اعضاء کمیسیون تحقیق مورد بحث قرار گرفت. در بررسی این پرونده از مراکز و اشخاص مطلع، تحقیق به عمل آمده و جلسات متعددی برگزار گردید کمیسیون اظهارات مطلعین ، نامة اعتراضیه معترض و هم چنین اظهارات مشارالیه را مورد مداقه قرار داد و در نهایت پس از بررسی اوراق و محتویات پرونده در تاریخ روز یکشنبه مورخ 1367/3/29 مبادرت به صدور رأی نمود اهم اعتراضات معترض به شرح زیر خلاصه میشود: 1- فتوکپی تلکس ستاد انتخاباتی کشور، به فرمانداری ارومیه مبنی بر این که آقای کامیار از اسفند ماه 1357 الی مرداد ماه 1358 به مدت 6 ماه در بخش روابط جنبش منافقین ارومیه در قسمت پذیرش و ثبت نام بوده است که در مرداد ماه سال 1358 به علت عدم امکان فعالیت از جنبش بیرون آمده است. 2- فعالیت در سازمان جوانان مسلمان ارومیه که پس از تعطیل شدن جنبش منافقین تشکیل گردید و هسته مرکزی این سازمان را افرادی از منافقین اداره میکردند که آقای کامیار هم از جمله آن افراد بوده اند. 3- در آذر ماه 1358 آقای کامیار به عنوان آموزگار در آموزش و پرورش استخدام میشود و نامبرده از تاریخ 1359/2/5 مدتی قریب به 2 ماه محل کار خود را ترک مینماید. گرچه در گزارش علت غیبت ، سفر به خارج قید شده مع الوصف نقل قولها حاکی است که ایشان متواری بوده و یا به خارج نرفته بلکه به منظور اختفا، محل کار خود را ترک کرده است. در تاریخ 59/7/3 طی نامه شماره 2558 جهاد سازندگی از آموزش و پرورش میخواهد تا ایشان را جهت آموزشهای نظامی به عنوان مأمور خدمت در جهاد سازندگی اعزام نمایند سؤال این است که آیا ایشان مهارت یا سابقه ای در مسائل نظامی داشته تا به عنوان آموزش به جهاد سازندگی اعزام شود؟ 4- در اسفند ماه 1359 شورای فرماندهی سپاه ارومیه تغییر یافته و افرادی از تبریز میآیند و در این جریان بهرام آذرافروز یکی از منافقین سرشناس توبه میکند و جذب سپاه ارومیه میشود و آقای کامیار هم از تاریخ59/12/11 وارد سپاه ارومیه میگردد، توضیح اینکه 6 نفر از هفت نفری که قبلا مورد اشاره قرار گرفت و سازمان جوانان مسلمان ارومیه را اداره میکردند و هم چنین آقای کامیار هم جزو آن هفت نفر بودند. این هفت نفر به اصطلاح فرجام بدی داشته اند. غالب این افرادیا دستگیر یا زندانی هستند و یا به اعدام محکوم شده یا پس از توبه از زندان آزاد شده اند (غرض این است که ایشان هم در آن زمانی که این آقای آذر ارومیه را تشکیل میدهند یا زندانی میشوند و یا توبه میکنند یا اعدام میشوند در جرگة این هفت نفر آقای کامیار هم بوده). 5- آن گونه که در نامه اعتراضیه آقای عبدالعلیزاده منعکس است معترض معتقد است که آقای علی کامیار نمایندگی دور دوم مجلس خود را مدیون سوء استفاده از امکانات جهاد سازندگی و تبلیغات مؤثر حجت الاسلام آقای قریشی نماینده امام در جهاد استان و نماینده محترم مجلس خبرگان میداند چرا که ایشان پس از پیروزی در انتخابات دور دوم مجلس شورای اسلامی 63/2/30 (یعنی آقای کامیار) در سخنرانی میگوید: «بی شک مردم به خاطر جهاد به من رأی دادند» همچنین ایشان در منطقه ، افراد معلوم الحال را به دور خود جمع کرده و با تحریف و دروغ به تضعیف نظام اسلامی میپردازند و هم چنین در تضعیف دولت و شخصیتهای خدمتگزار اقدام میکند. 5 مورد بالا اهم اعتراضات آقای عبدالعلیزاده بود که پس از قرائت نامه اعتراضیه ایشان در کمیسیون تحقیق مورد بحث قرار گرفت و بعد از توضیحات بعضی از اعضای کمیسیون آقای کامیار در جلسه حاضر و به اعتراضات پاسخ گفت اظهارات ایشان به شرح زیر خلاصه میشود: در اوایل سال 1358 جنبش منافقین در ارومیه فعالیت داشت و آن موقع هنوز ماهیت جنبش آشکار نشده بود و من مدت چند ماهی را رفت و آمد داشتم اما با شناخت افکار و اندیشه های افراد فعال جنبش به ماهیت فکری آنها پی بردم به همین دلیل در مرداد ماه 1358 یعنی زمانی که هنوز تشکیلات و افکار منافقین برای اکثریت شناخته نشده از آن جا بیرون آمدم و پس از آن بارها ضمن فعالیت در گروه مسلحی که از طرف حجت الاسلام ملاحسنی تقویت میشد یا به نحوی زیر نظر ایشان فعالیت میکرد شرکت کردم بارها با منافقین درگیر شدم و در عملیات مسلحانه علیه آنها مشارکت داشتم. آقای کامیار در توضیحات خود منکر حضور و فعالیت در سازمان جوانان مسلمان شد و همچنین ارتباط بعدی خود را با افراد جنبش پس از مرداد ماه 1358 تکذیب نمود. و همچنین توضیح داد که پس از جنگ فعالیت داشته و در اثر زخمی شدن (منظور فعالیت در جبهه ها است) مدت 3 ماه هم بستری بوده است ایشان در پاسخ این مطلب که چرا مدت 2 ماه در سال 59 محل کار خود را در آموزش و پرورش ترک نموده؟ اظهار داشت من قصد تحصیل درخارج را داشتم که مدت 2 ماه برای بررسی به هند رفتم ولی با توجه به مشکلات و موانع از ادامة تحصیل منصرف شدم در ادامة توضیحات آقای کامیار اظهار داشت که در حود سال 1356 به قم رقتم و تا آن زمان حتی اسم رهبر انقلاب را نمیدانستم! این اظهار موجب شگفتی بعضی از اعضاء گردید که آیا حضور در صف مبارزه و علاقه به روحانیون مبارز ممکن است کسی اسم حضرت امام را تا سال1356 نشنیده باشد؟ هم چنین دراظهارات آقای کامیار به کمک حجت الاسلام ملاحسنی به جنبش منافقین و معرفی ایشان (یعنی معرفی آقای کامیار، چون ابتدا مدعی بودند که آقای ملاحسنی ایشان را معرفی کرده و با اطلاع ایشان در جنبش کار میکرده و همین طور قبلا گفته بودند که من از همان ایام نوجوانی با علاقه ای که به روحانیون داشتم در صف مبارزه بودم حتی حالا در حد امکان و چون آن موقع سال 56 سن ایشان نزدیک 17-18 سال بیشتر نبود بعد گفتند که من به قم رقتم تا آن زمان اسم امام را نشنیده بودم سؤال شد که چطور شما با وجود علاقه و مبارزه میگوئید من اسم امام را تا سال 56 نشنیده بودم حالا نمیدانم شاید محیط ومنطقه آذربایجان به گونه ای بوده که ایشان نتوانسته به هر حال این ایجاد شبهه و سؤال کرد) هم چنین در اظهارات آقای کامیار به کمک حجت الاسلام ملاحسنی به جنبش منافقین و معرفی آقای کامیار به جنبش اشاره شد. که بنا به تحقیقات بعضی از اعضاء آقای ملاحسنی منکر معرفی آقای کامیار یا هر گونه کمک به جنبش بوده اند. در این مورد نامه ای از طرف آقای کامیار ارائه گردیده که در آن حجت الاسلام ملاحسنی ایشان را به عنوان سخنران در مجامع علمی و مذهبی معرفی نموده بودند (یک نامه ای بود که خود آقای کامیار به جلسه کمیسیون ارائه کرد) که آن جا آن زمان جنبش ایشان را به آقای ملاحسنی معرفی میکند که برود در مجامع سخنرانی بکند بالای این نامه نوشته بود «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران» این را حذف کرده بودند و نوشته بودند «بسم الله الرحمن الرحیم.» آقای کامیار میگفت که این جنبشی که آن زمان (سال 58) فعالیت میکرده نامه نوشت به آقای ملاحسنی که آقای کامیار بتواند برود جاهائی سخنرانی بکند. و مدعی بود که آقای ملاحسنی این «بنام خدا و به نام خلق قهرمان» را حذف کرده و «بسم الله » نوشت وامضاء کرد اما آقای ملاحسنی ظاهراً منکر این نامه هم بودند که بنا به تحقیقات بعضی از اعضاء آقای ملاحسنی منکر معرفی آقای کامیار و هر گونه کمک بوده است در این مورد نامه ای از طرف آقای کامیار ارائه گردید که در آن حجت الاسلام ملاحسنی ایشان را به عنوان سخنران در مجامع علمی و مذهبی معرفی نموده است این مطلب نیز از طرف آقای ملاحسنی تأیید نشده است خلاصه آن که موارد اعتراض و سؤالات دیگر مفصلا د رکمیسیون مورد بررسی قرار گرفت و پس از اظهارات معترض و گزارش اعضاء تحقیق آقایان موسوی تبریزی و ناطق نوری و توضیحات آقای علی کامیار در تاریخ روز یکشنبه مورخ 67/3/29 کفایت مذاکرات اعلام و کمیسیون مبادرت به صدور رأی نمود نتیجه اخذ رأی بشرح زیر قرائت گردید. آراء مخالف: 6 رأی. آراء ممتنع: 5 رأی. آراء موافق: 3 رأی. در نتیجه اعتبارنامه آقای علی کامیار مورد تأیید قرار نگرفت عمده دلائل رد اعبتارنامه عبارتند از : 1- فعالیت در جنبش ملی منافقین از تاریخ اسفند 57 الی مرداد 58 که در نامه شماره 893/م.الف مورخ 66/12/25 ستاد انتخابات کشور منعکس است. 2- بعضی اظهارات ضد و نقیض آقای کامیار که حاکی از تردید و نوعی ارتباط بود. کلا به این دو دلیل (چون در آئین نامه است که دلائل رد باید ذکر بشود) کمیسیون آن را رد کرد. با تشکر. موحدی ساوجی- آیا کمیسیون به ارومیه رفته است و از منابع، تحقیق کرده است یا نه؟ اصغری- کمیسیون به ارومیه نرفته آقای موسوی تبریزی و آقای ناطق نوری مأمور شدند که با افرادی که اسمشان در این گزارش برده میشود تماس بگیرند آقای ناطق نوری با آقای قریشی، با آقای علئی که الان فرمانده سپاه هستند و آن زمان آقای کامیار با آقای علائی در سپاه با هم کار میکردند و افراد دیگر توضیحات از آنها خواسته بودند طی تماس تلفنی که هم آقای موسوی توضیحات خودشان را ارائه دادند و هم آقای ناطق نوری کمیسیون توضیحات را شنید منتها ذکر همه آنها با صلاحدید خود کمیسیون در گزارش میسر نیست که 00 پورمیرغفاری(موسوی تبریزی)- پرونده دادستانی کل را هم بگوئید. اصغری- دادستانی کل در گزارشی که در بازجوئی از آقای کامیار داشته (نامه الان در دست بنده نیست) خود ایشان در بازجوئی مطالبی ذکر کرده (آقای کامیار) که آن زمان گویا بعد از مرداد 58 بود دوباره با آقای بهرام آذرافروز واینها هم ارتباط داشته ولی در کمیسیون ایشان منکر این ارتباط بعد از مرداد 58 بود که من عرض کردم اینها به عنوان اظهارات ضد و نقیض در این جا به عنوان دلیل آراء مخالف و ممتنع ذکر شد. و با جناب آقای موسوی تبریزی هم در کمیسیون صحبت شد حالا ممکن است همان نامه را معترض محترم به تفصیل بیان بکنند. نایب رئیس- متشکر، بنده مطلبی را عرض بکنم و آن این است که اینجا اسمی از حجت الاسلام قریشی برده شده، آقای سید محمد علی قریشی نمایندة خمین که اینجا تشریف دارند نوشته اند توضیح بدهید که آن آقای قریشی در ارومیه هستند و نمایندة مجلس خبرگان و در جهاد سازندگی میباشند و خلاصه شخص دیگری غیر از ایشان هستند. آقای عبدالعلی زاده بفرمائید. علی عبدالعلی زاده- بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین و به نستعین . من از خواهران و برادران محترم تقاضا میکنم به مطالبی که عرض میکنم یک مقدار دقتی بیشتر، عنایت بفرمایند تا انشاءالله رایی که خواهند داد رأ‌یی در جهت ثبات و رضای الهی باشد و مجلس دوره سوم را از آلودگیهائی که ممکن است توسط عوامل استکبار جهانی به وجود بیاید پاک و منزه نگهدارد. ویژگی اصلی کسانی که برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی کاندیدا میشوند در وهله اول این است که میخواهند ادای تکلیف بکنند و من ندیده ام کسی کاندیدای نمایندگی بشود ولی وقتی از او سؤال میشود که چرا کاندیدا شدی؟ جوابش غیر از این باشد که بگوید برای ادای تکلیف . و ویژگی دوم نماینده این است که خودش بایستی احترام به قانون بگذارد و برای اجراء صحیح قانون بیش از هر کس و هر مقامی حساسیت نشان بدهد چون اگر بنا باشد که قانون لوث بشود نقض بشود، اجراء نشود یا بطور صحیح اجرا نشود نشستن بنده و شما د راین مکان و وضع قوانین فایـده ای ندارد قانون زمانی ارزش دارد که صحیح و مرتب اجراء بشود مجلس شورای اسلامی مرکز قانونگذاری است و به اعتقاد بنده بایستی بیشترین اهمیت برای اجرای قوانین را این مجلس از خود نشان بدهد و به عمل بیاورد در رابطه با اعتراضی که بنده به پرونده آقای علی کامیار کردم، خط اصلی و علت اصلی اعتراض، عدم رعایت قانون است. قانون انتخاباتی که مصوب همین مجلس است در دورة اول، در مادة 32 بیان کرده است که چه کسانی از داوطلب شدن نمایندگی مجلس محروم هستند متن ماده 32 به این شرح است : «ماده 32 اشخاص زیر از داوطلب شدن نمایندگی » مجلس محرومند: 1- کسانی که در جهت تحکیم مبانی رژیم سابق نقش مؤثر و فعال داشته اند. 2- ملاکین بزرگ که زمینهای موات را به نام خود ثبت داده اند. 3- وابستگان تشکیلاتی به احزاب، سازمانها و گروههائی که غیر قانونی بودن آنها از طرف مقامات صالحه اعلام شده است . 4- کسانی که به جرم اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران محکوم شده اند. 5- محکومین به ارتداد به حکم محاکم صالحه قضائی . 6- مشهودین به فساد و متجاهرین به فسق. 7- محکومین به حدود شرعی مگر آن که نوبه آنان ثابت شده باشد. 8- معتادین به مواد مخدر. 9- محجورین و کسانی که به حکم دادگاه مشمول اصل 49 قانون اساسی باشند. اعتراض بنده همن طوری که مخبر محترم کمیسیون تحقیق گزارش دادند در رابطه با بند (3) است بدیهی است منظور قانونگذار کسانی هستند که در گذشته ارتباط تشکیلاتی با این سازمانها یا گروهها و احزاب داشته اند. والا اگر بنا باشد کسی حالا با یک گروهی که منحله اعلام شده ارتباط تشکیلاتی داشته باشد باید برود دادگاه و زندان نه در مجلس کسی است که آزادانه میتواند در بیرون بگردد ولی قانون به لحاظ قداست مجلس و اهمیت مجلس، حضور او را در مجلس منع کرده، و این حقی است که تا آخر عمر از آن محروم شده و این را قانون محروم کرده که مجلس پاک و مطهر بماند. همان طوری که اشاره کردم بنده برای استناد این امر تلکسی را که وزارت محترم کشور با نقل قول از طرف وزارت اطلاعات به فرماندار ارومیه ارسال کرده بود ارائه دادم که در آن جا آمده است که آقای کامیار از مسؤولین ستاد جنبش منافقین ارومیه در قسمت روابط پذیرش و ثبت نام بوده، لیکن در مرداد ماه 58 به علت عدم امکان فعالیت از ستاد جنبش بیرون آمده علتش این بوده که در اواخر مرداد ماه 58 ستاد جنبش در ارومیه تعطیل شد به لحاظ برخورد صحیحی که برادرهای پیرو خط امام و دلسوز انقلاب در آن موقع داشتند و کار به جائی رسید که جنبشیها حتی نتوانستند یکنفر گیر بیاورند و نگهبان بگذارند دم درشان و خودشان بدون درگیری دفتر جنبش را بستند بعد آمدند شکل فعالیت را عوض کردند واصل مطلب از این جا به بعد است چون تا این جا را خود آقای کامیار هم اعتراف کردند در کمیسیون تحقیق که در جنبش بودند و برادرها هم رسیدند و همه هم شاهدند بحث بعدی ادامه همکاری ایشان با سازمان منافقین است و این که جنبشیها وقتی که دفترشان را در ارومیه بستند برای ادامه فعالیتشان آمده اند سازمان جوانان مسلمان ارومیه را در یکی از شلوغ ترین نقاط شهر دایر کرده اند . تناقض اول از این جا شروع میشود آقای کامیار آمده اند میگویند من اصلا سازمان جوانان مسلمان ارومیه را ندیده ام و نمیدانم که یک چنین سازمانی بوده! چطور میشود که یک فرد بنا به ادعاهائی که الان ارائه خواهیم کرد مدعی است از قبل از انقلاب در مبارزه بوده وعضو ستاد جنبش بوده و مسؤول ثبت نام بوده و این جا من اعتراف کتبی ایشان را دارم و خواهم خواند، بیایند و بگویند که من در یک شهر کوچک بودم که در شلوغترین نقطه اش سازمان جوانان مسلمان ارومیه بود با تابلو و من ندیده ام بحث ما این است که ایشان ارتباط داشتند والان مدارکش را هم ارائه خواهیم داد منتها ارتباط ایشان که من مستدل خواهم گفت ربطی به قضیه ندارد. قانون میگوید ایشان چون در گذشته یک بار پایشان لغزیده و خوش بین بودند به ضد انقلاب و کسانی که علیه جمهوری اسلامی توطئه میکردند حق حضور د ر مجلس را ندارند. بنابراین دیگر نیازی به ادامة بحث نیست. و صراحت قانون بر این کافی است اما برای این که مسائل یک مقداری روشنتر بشود من به استناد اعترافات خود آقای کامیار در سال 64 به دادگاه انقلاب که مکتوب هست مطالبی را عرض میکنم که نشان میدهد ایشان فعال بودند و سازمان جوانان مسلمان ارومیه را هدایت میکردند و خارج از آذربایجان غربی هم خدمتگزار جنبش بودند آقای کامیار در64/11/8 به خط خودشان به دادگاه انقلاب اسلامی توضیح داده اند یعنی جواب داده اند و از خودشان دفاع کرده اند (دفاعیه نوشته اند) در این دفاعیه آمده که از ابتدا که شروع کردند کارشان را من این را به ترتیب میخوانم که هم مطالب ردیف پشت سر هم بیاید و هم تناقضهائی را که ایشان در کمیسیون تحقیق گفته مخبر محترم به لحاظ اختصار توضیح ندادند برایتان بگویم. آقای کامیار میفرمایند که آقای بهرام آذر افروز مسؤول تشکیل جنبش در ارومیه بوده و از کسانی بوده که در سال 54 در زندان با منافقین هم خط بوده وارتباط داشته و از یاران زندانی منافقین بوده و آمده در ارومیه و دفتر جنبش را دایر کرده ایشان این طوری نوشتند که آذر افروز بعد از رهایی از زندان در اوایل انقلاب کلاسی تحت عنوان توصیه یا خداشناسی در کاخ جوانان شروع کرده بوده و بعضی از علماء و روحانیون ارومیه با شرکت در این کلاس موارد تبلیغ و تشویق جوانان به این را فراهم میآوردند. این دروغ است. بنده وقتی که انقلاب پیروز شد عضو شورای انقلاب اسلامی شهر ارومیه بودم و همراه سه تن از روحانیون حاج آقا قریشی، حاج آقا حسنی و حاج آقا فوزی، بنده هم به دعوت خود آنها به عنوان نماینده جوانان شهر توی این شورای انقلاب بودم. کاخ جوانان واحد فرهنگی شورای انقلاب بود، بهرام آذرافروز که قبل از این که زندان برود با ما هم آشنایی داشت آمد و گفت اجازه بدهید من این جا کلاس بگذارم. کلاس را که دایر کرد همان جلسه اول ما دیدیم که این چیزهایی را دارد تحویل میدهد که در زندان منافقین روی آن کار کرده اند و خط منافقین است با او برخورد کردیم همان جلسه. دیگر ما بعداً ادامه ندادیم. همه اش 4 جلسه بیشتر طول نکشید وبنده که در جلسه اول بودم و واحد فرهنگی شورای انقلاب بود این جا هم میگویم حتی یک روحانی حتی یک لحظه در این جلسات نبوده و این توهین به روحانیت ارومیه است و انشاءالله روحانیون ارومیه خودشان اعلام برائت خواهند کرد. 3، 4 جلسه بیشتر طول نکشید، بهرام خودش بعداً به من گفت که اگر شما میآمدید و یک مختصر شرکتی در کلاسهای ما میکردید، ماکلاسمان تعطیل نمیشد بنده هم برگشتم و به او گفتم که رفاقتهای قبل از زندان به کنار مطالبی که شما می گفتید قابل حمایت و قابل حضور نبود. من وقت برای اینجور مطالب نداشتم و اینها قابل طرح نیست در نتیجه ایشان هم اینجا آورده اند که میگویند که البته بنده هم هرچند بیش از یکی ، دوبار در این کلاس شرکت نکردم چون این کلاس همه اش 3-4 جلسه حداکثر 5 جلسه بود دیگر ادامه پیدا نکرد، ابتدا با بهرام در آن جا آشنا شدم. کم کم تماس ما نزدیک شد و بعداً برای موارد بعدی آذرافروز را در جنبش دیدم که البته او جریان را به من گفت و رضایت علماء در گشایش این دفتر را به اطلاع من رسانید. آقای حسنی آمدند در شورای انقلاب مطرح کردند که آقای بهرام آذرافروز آمده و میگوید که کمک کنید من در این جا دفتر جنبش را دایر کنم. بنده عرض کردم حاج آقا جنبشی ها با فدائی ها هیچ فرقی ندارند آن موقع مجاهدین حرفی را میزدند که همین فدائی ها می گویند شما اگر به این ها کمک کنی عین این است که به فدائی ها کمک کرده اید. شورای انقلاب برای این که این نکته را تشخیص بدهد که آیا بهرام در خط رجوی و منافقین تهران نشین هست؟ یا همان بهرام قبل از زندان است؟ به ما مأموریت دادند که برویم و با بهرام صحبت کنیم بنده خودم رفتم با بهرام 3 ساعت در یکی از اطاقهای دانشگاه نشستیم بحث کردیم آمدم عرض کردم که برادرها این مواردی که ما با بهرام صحبت کردیم این گزارشش هست، باز معتقدیم که کمک به بهرام کمک به فدائی ها هست. شورای انقلاب هم به اتفاق آراء رد کرد که هیچگونه کمکی به اینها نشود. و اینها من نمیدانم علماء منظورشان غیر از آقای حسنی و آقای قریشی و آقای فوزی که هر سه در آن جلسه بودند و هر سه هم تأیید کردند. که هیچ کمکی به اینها نشود، کی ها هستند؟ معلوم نیست باید خودشان توضیح بدهند. بعد ادامه میدهند و در معیت بنده به منزل حاج آقا حسنی امام جمعه ارومیه رفتیم و آذرافروز با در میان گذاشتن مطلب با حاج آقا حسنی مبلغ /30 هزار تومان نیز از او به عنوان کمک دریافت کرد آن موقع حاج آقا حسنی در منزل روحانی حاج مقدس سکونت داشت البته آشنائی بنده با آقای حسنی در آن جلسه نبود قبلا در گروه مسلح آقای حسنی که قبل از انقلاب تشکیل شده بود و مبارزه مسلحانه به طور مخفی انجام میداد عضو بودند و آقای حسنی به من اعتماد داشت. و بنده ارتباط آقای حسنی با آذرافروز را از نزدیک میدیدم حاج آقا سید حسین موسوی تبریزی و حاج آقای دوزدوزانی این جا هستند هر دو زنگ زدند به آقای حسنی که آقای حسنی! شما آقای کامیار را از کی میشناسید ؟ آقای حسنی گفتند بنده آقای کامیار را حدود یکی دو ماه به انتخابات مجلس دورة دوم شناختم، در یک سخنرانی در دانشگاه حرفمان شدو بعد گفتند این آدمی که با تودعوا میکرد کامیار بود! ایشان گفتند هیچ گونه آشنایی با آقای کامیار در اوایل انقلاب و قبل از انقلاب نداشتم. اینها کذب محض هست. ضمناً دوباره آقای حسنی تلفنی منکر هر گونه کمک توسط این دو بزرگور شدند که من هیچ کمکی به منافقین نکردم و از اول هم میدانستم که منافقین ضد خط امام هستند این اظهاراتی است که هر دو بزرگوار خودشان نقل کردند ودر مجلس به عنوان اعضای کمیسیون تحقیق هستند و «حسن اعتماد آقای حسنی کوچکترین شک و تردیدی در بنده نسبت به آذرافروز باقی نگذاشت. » خلاصه آمده که: «خلاصه جنبش به این نحو شروع و با نصب آرم مجاهدین (منافقین) در کنار عکس امام شروع بکار کرد». نوار کمیسیون تحقق: ایشان میگویند که آقای حسنی به من گفتند که پسر جان تو برو در این ساختمان با بهرام کار کن. ساختمان آرم نداشت که من بفهمم اینجا جنبش است. رفتم کار میکردم بعدها گفتند اینجا جنبش است. این اظهاراتشان در کمیسیون تحقیق ضبط شده و این خط ایشان در سال 64 است که میگوید جنبش کار خودش را با نصب آرم در کنار عکس امام شروع کرد. ما هم آرم جنبش را دیده بودیم وایشان در کمیسیون تحقیق هم باز در سال 67 دروغ گفتند یعنی در دو سه روز قبل از اینکه اینجا این جلسه تشکیل بشود. بعد جالب است که میگویند در مدت کوتاهی شروع به ثبت نام نمود. بنده یادم نیست پرونده تشکیل دادم یا نه؟ ولی بعضی وقتها به آنجا میرفتم و در مواردی از قبیل ثبت نام و غیره به آنها کمک میکردم. آیا این اعتراف به این نیست که بنده مسئول ثبت نام بودم؟ مسئله آنقدر روشن است و در ارومیه جوانها همه آنهایی که سر و کار با مسایل سیاسی داشتند شاهدند که علی کامیار مسئول ثبت نام جنبش در قسمت برادرها بوده. جای انکار نیست که این را هم انکار میکند. حالا سابقه انقلابی اینجا برای خودش تراشیده که آقای حسنی شدیداً این را نفی میکند و میگوید من این را نمی شناختم چه قبل از انقلاب و چه بعد اوایل انقلاب، حالا ایشان آمده اند اینجا مجبور شده اند چون مسئله آنقدر روشن است در شهر که نوشته اند که بنده گاهی اوقات آنجا ثبت نام و غیره هم میکردم. یعنی آنجا شاید قهوه خانه ای بوده که بعقض وقتها می آمد ثبت نام میکرد مردم را و فلان میکرد. توضیح دادند که روابطشان با جنبش چه جوری بوده است و فلان و 000 نمیدانم حکمی از آقای حسنی میگرفتم که بروم در کارخانجات و ادارات و غیره سخنرانی کنم. آقای حسنی گفتند این حکم یا جعلی است من همچو چیزی به ایشان نداده ام یا اینکه خلاصه یکی آورده در شلوغی خلاصه کلاهی سر ما گذاشته یک چیزی از ما گرفته. هیچ استنادی به آن نکنید بنده آنموقع کامیار را نمیشناختم که برایش حکم امضا بکنم این مسئله را هم توضیح بدهم که یک تناقض هم اینجا هست ایشان یک فرمی از جنبش منافقین آورده اند که رویش نوشته «بنام خدا و بنام خلق قهرمان ایران» بعد این را خط زده اند، کنارش نوشته اند «بسم الله الرحمن الرحیم. بدینوسیله به آقای علی کامیار مأموریت داده میشود که برود فلان جا ، فلان جا سخنرانی کند» ایشان این را ارائه کرده اند به کمیسیون به این معنی که آقای حسنی مرا تأیید میکرد. زنگ زدم به آقای حسنی که آقای حسنی چه نشسته اید؟ عبدالعلی زاده یک همچون کاغذی را آورده در مجلس داده و گفته که کامیار به استناد این جنبشی است چون اسمش در کاغذ جنبشی ها آمده است، که اگر من جنبشی باشم تو رئیس جنبش میشوی. بنده که زنگ زدم به آقای حسنی، آقای حسنی گفتند تو استنادت به اینکه گفتی ایشان منافق است چیه؟ گفتم استناد من تلکس وزارت کشور و تأیید وزارت اطلاعات است. گفتند آقای کامیار یک همچو مطلبی میگوید من پشت تلفن گفته ام به تمام کائنات قسم میخورم که این فرم را ندیده ام، الان هم ندیده ام! واین مطلب را که ایشان گفته به آقای حسنی که این فرم را عبدالعلی زاده داده و سند جنبش بودن من را علم کرده آقای حسنی با آقای دوزدوزانی و آقای موسوی تبریزی باز در پشت تلفن نقل کرد. یعنی این هم یک حرکت منافقانه و دروغ ایشان . بعد بحث بعد از جنبش است، بعد از جنبش ما میگوئیم که آقای کامیار در سازمان منافقین بسیار فعال بوده و گسترده تر از آقای جوادیان کار میکرده. ایشان میگویند که بنده اصلا نمیدانستم سازمان جوانان مسلمان ارومیه هست. حالا ایشان نمیدانند! بعد در کمیسیون تحقیق هم گفته اند که آقا وقتی من از جنبش بیرون آمدم دیگر بهرام آذرافروز را ندیدم اینهم در کمیسیون تحقیق ضبط شده اینجا چی نوشته اند؟ نوشته اند که بنده بدین ترتیب دو سه ماه بعد دیگر بطور کامل رفتن به آنجا را قطع کردم(یعنی به جنبش که البته دیگر جنبشی نبود، جنبش تعطیل شده بود) بعد از قطع این رفت و آمد بنده با آذر افروز سلام وعلیک داشتیم و شاید یکی دو بار به خانه آنها رفتیم خانه بهرام ،شده بود ستاد فرماندهی برای سازمان جوانان مسلمان و هفت نفر بهرام آذر افروز، معصومه قیامتیون همسر بهرام آذرافروز که مسئول ثبت نام خواهرها بود، علی کامیار مسئول ثبت نام برادرها ، اسماعیل حکمروان، مهدی مقتدری، ابراهیم و اسماعیل خدایی، این هفت نفر هسته های اولیه جنبش بودند در ارومیه و هدایت کننده. بعد چون نیروهای سوخته بودند خانه بهرام را ستاد کردند برای خودشان سازمان جوانان مسلمان را از آنجا هدایت میکردند. اینجا هم خودشان اعتراف کردند که دو سه باری خانة بهرام می رفتم. در صورتیکه در نوار در کمیسیون تحقیق گفتند که اصلا بهرام را دیگر ندیدم تا سال 64، بعد و حتی مسافرتی به شمال که خانه پدر خانم او بود رفتیم. خانم آقای بهرام آذرافروز بچه لاهیجان است خانه پدرش هم لاهیجان است، اخوی اش علی قیامتیون را هم شاید بعضی از برادرها میشناسند که حالا توضیح خواهم داد که چه روابطی با دست علی آقا پیش آوردند و سوء استفاده کردند از این مرد بزرگوار. می گویند رفتیم به خانه پدر او، بهرام آذرافروز در اعترافاتش هست در دادگاه انقلاب. اعتراف کرده که بله من در تبریز با کامیار بودم ارتباط داشتیم، رفت و آمد داشتیم و حتی چند بار با هم به سیاهکل و رشت جهت رسیدگی به دفاتر جنبش سفر کردیم. این اعترافات بهرام آذرافروز و اینهم اعتراف ایشان است . در سال 64 که میگوید با هم به شمال رفتیم واینهم اظهارات ایشان در کمیسیون تحقیق که میگوید که من اصلا بهرام را ندیدم. ولی این ارتباط بیشتر دوستانه بود تا به قولی تشکیلاتی این به اصطلاح تناقضها و اظهارات ایشان در رابطه با ادامه فعالیتشان در رابطه با اینکه بودند تا سازمان جوانان مسلمان ارومیه هم بالاخره برچیده شد آنوقت مسئله ای که پیش آمد این بود که جنبشها و منافقین دیگر هیچ پایگاهی در شهر نداشتند یک اتفاقی رخ داد و آن این بود که شورای فرماندهی سپاه ارومیه عوض شد حالا من بحثی ندارم که درست بود یا غلط. شورای فرماندهی سپاه ارومیه که در بهمن ماه سال 59 عوض شد یک شورای فرماندهی تقریباً موقت از بچه های تبریز برداشتند آوردند ارومیه. آقای حسین علائی بود که خدا حفظش کند الان فرمانده نیروی دریایی سپاه است و بچه های دیگری که من با همه شان رفیق دوران دانشجوئی بودیم و همدیگر را حسابی میشناختیم که من با همه شان رفیق دوران دانشجوئی بودیم و همدیگر را حسابی میشناختم در بین اینها علی قیامتیون هم بود که به عنوان شورای فرماندهی آمدند ارومیه. چه کاری است شما کردید که فلان و فلان00 آنجا به ما خبر دادند که بهرام توبه کرده. آقای علی صائمی از بچه های نهاد ریاست جمهوری که حالا هستند، نمیدانم، شاید از آنجا بیرون آمده باشند آن موقع در سپاه بودند به من مژده داد که علی آقا مژده بده که بهرام توبه کرده! من خندیدم و گفتم واقعاً شما ساده اید. توبه گرگ مرگ است! بهرام، توبه اش فقط با گلوله است! من بهرام را میشناسم، گفتند نه شما فیلمش را فردا ببینید. فردای آن روز تلویزیون ارومیه فیلمی از بهرام آذرافروز پخش کرد که به ظاهر ایشان اظهار توبه میکردند ولی یک کلمه علیه جنبش و سازمان منافقین نگفتند. حدود یک ربع، بیست دقیقه صحبت کردند فقط گفتند که بله، ما اشتباه میکردیم و حالا آمده ایم انشاءالله همکاری بکنیم و فلان 000 بهرام شد «توبه گر». بهرام که امروز مصاحبه کرد، فردایش آقای کامیار شد پاسدار! آقای کامیار در تاریخ 59/12/11 در روابط عمومی سپاه ارومیه شروع به کار کرد. این سوء استفاده ای است که به دست علی قیامتیون در سپاه پاسداران شده است. بهرام که توبه کرد آمد، چون در ارومیه کاملا سوخته بود و همه میدانستند چه خبیثی است! بردندش به تبریز، بعنوان همکار در سپاه تبریز، سه ماه دیگر بهرام آذرافروز توطئه افنجار سپاه تبریز و توطئه ترور حاکم شرع تبریز توسط بهرام لو رفت و بهرام فراری شد. کامل خیرخواه- از بردن نام افرادی که اینجا نیستند و نمیتوانند از خود دفاع کنند، خودداری کنید. عبدالعلی زاده- اسم این افراد را ما مجبوریم اینجا بگوئیم کسیکه دادگاه انقلاب او را محکوم به اعدام کرده است، کسیکه الان به عنوان رهبر منافقین در زندان است، مثل این است که بگوئیم اسم رجوی را نبرید چون اینجا نیست که از خودش دفاع کند! بنده اسم کسانی را میبرم که الان یا در زندان هستند یا اعدام شده اند واگر شما خواستید آنها را از زیر خاک درآورید بیایند از خودشان دفاع کنند! کسی که در درگیری مسلحانه علیه نظام کشته شده میگوئید حق دارد بیاید از خودش دفاع کند؟! (همهمه نمایندگان). از علی قیامتیون نام بردم که ببینید اینها از چه کانالی وارد سپاه ارومیه شده اند، الان هم من میگویم: الان الان هم من با آقای علی قیامتیون رفیقیم، خدمتشان هم ارادت داریم ایشان هنوز میگویند بهرام منافق نیست ولی خواهرم منافق است. بهرام بعد از دوبار توبه کردن و دوبار دستگیری در درگیری مسلحانه، الان در زندان مشهد است . خواهرشان هم بعد از دوبار توبه کردن و دوبار دستگیر شدن در درگیریهای مسلحانه، اخیراً از زندان مشهد بیرون آمده است . میخواهم شما بدانید این بازمانده چه جمعی است! (تذکر نایب رئیس) افراد دیگری که در جنبش بودند (این را هم بگویم تمام بشود و بیائیم سراغ وضع موجود) افراد دیگری که آن موقع در جنبش بودند سه نفرشان در درگیری مسلحانه معدوم شده اند یک نفرشان هم اخیراً توبه کرده از زندان آمده بیرون و یکی شان هم همین‌ آقای کامیار است که در محضر شما هستند این سرگذشت این جمع است. حالا مطالبی که مربوط میشود به وضع فعلی آقای کامیار00 نایب رئیس- توجه داشته باشید که از وقتتان هفت دقیقه مانده است . اگر مایلید مطالب مهمترتان را اولویت بدهید. عبدالعلی زاده- چشم، یکسری مسائل خصلتی ایشان است که نشان میدهد هنوز که هنوز است ایشان اگر توبه هم بکنند باز قانوناً نمیتوانند در مجلس باشند ، چون قانون توبه و عدم قبل و یا قبول آن را بعد از جاری شدن حدود شرعی میپذیرد. غیر از آن نمیتواند توبه بکند بیاید اینجا! ولی برای اینکه بدانید با چه موجودی طرف هستید من اینها را میگویم ایشان هم از خودش دفاع خواهد کرد: یکی دروغگوئی ایشان است که بنده اینجا موارد عدیده ای از آنرا گفتم برای شما و حتی برای اینکه شما در همین اواخر ایشان در مسائل که برخورد داشته چه مسائلی گفته اند من اظهارات حاج آقای حسنی را در نماز جمعه66/8/15 خطاب به آقای کامیار میگویم، آقای حسنی میفرمایند که : «آقا! (منظورشان آقای کامیار است) آقا به مردم مارک نزن! حکومت ما تا به اینجا رأفت دارد آقای دمکرات تا آخرین فشنگ خود را انداخته و خودش هم زخمی شده و اسلحه پیشرفته هم در دست دارد اعم از آر. پی. جی و کلاشینکف او را دستگیر کرده ایم میگوید من با این وضع میآمدم خودم را تسلیم نمایم! توبه او را قبول کردیم. چطور شده که توبه جوانهای خودمان را که انشاءالله توبه کرده اند قبول نکنیم؟» این برمیگردد به تفرقه ها واختلافاتی که ایشان در دوران نمایندگیشان داشتند دامن میزدند و هی میخواسته است منافق بودن خودش را پنهان بکند و عده ای دیگر را علم بکند. دلیل هست واقعاً؟ «برادر! شایعات هم اندازه ای دارد. من کلیه مدارک 420 تن بنزین را دیده ام» مربوط به سؤالی است که از آقای محتشمی کرده بود، نمایندگانی که از دورة قبل هستند در جریان آن هستند «آقایان در سطح وسیع (منظور آقای کامیار است) شایع کرده بودند. چرا باید از ملت پنهان کنیم؟ به خودمن هم یکبار این مطلب را گفتند» آقای کامیار به آقای حسنی میگوید که «آقای استاندار امضاء کرده ولی شماره در آنجا نگذاشته و تاریخ و ندارد، گفتم به چشمان خودت دیدی؟ گفت : بله. گفتم پس یک فتوکپی آن را بمن بدهید. گفت ندادند به من » بعد آقای حسنی اظهار میکند: «من تمام مدارک را دیدم و یادم هم هست فتوکپی آن را و با آقای صاحب زمانی نماینده قبل ارومیه به اصلش هم نگاه کردیم موردی را پیدا نکردیم که امضاء آقای استاندار باشد ولی شماره استانداری و تاریخ نداشته باشد. پدر جان! آخر چرا دروغ به این بزرگی را میسازی و خودت را شرمنده میکنی؟ » این خطاب آقای حسنی به آقای کامیار است مسئله به این سادگی نیست بیائیم بگوئیم استاندار فلان کرده برایش برد و فلان. بعد دنبالش هم میگوید که میروند بررسی میکنند مدارک را می بینند و شرمنده میشوند این دروغها را نگو. بعد ماهیت برخورد ابزاری ایشان هست با افراد، نهادها و شخصیتها. ایشان بنا به اعتراف خودشان در سخنرانی 63/2/30 یعنی بعد از اینکه در دورة دوم مجلس انتخاب شدند رفتند ارومیه در جهاد سخنرانی کردند و آنجا گفته اند شک نیست که مردم بخاطر جهاد به من رأی دادند. یعنی جهاد و شخص حاج آقا قریشی. من خودم دیدم در یکی از روستاهایی که میگفت اگر میخواهید امام زمان از شما راضی باشد به ایشان رأی بدهید. این دو عامل پیروزی ایشان در دورة دوم مجلس شورای اسلامی بوده است و شخص آقای جعفری نماینده دیگر ارومیه هم شاهد این قضیه هست. اما ایشان چنان رفتاری کردند که حالا شما از وزیر جهاد بپرسید. از شورای مرکزی جهاد بپرسید. از جهاد استان بپرسید میگویند ایشان در طول خدمتش در جهاد جز دوروئی و تخریب کار دیگری نکرده ودر طول چهار سال نمایندگی کاری کردند که در انتخابات دورة سوم علیرغم اینکه یکی از بزرگان مجلس زنگ زد به آقای قریشی (من نمیخواهم اسمش را ببرم) زنگ زدند به آقای قریشی که آقای قریشی ایشان طرفدار فقه سنتی هستند و نماینده خوبی هستند از ایشان حمایت کنید. آقای قریشی از ایشان حمایت نکرد. آقای حسنی هم حمایت نکرد و حاضر نشدند به حمایت از این آدم. بخاطر برخوردهائی که با ایشان داشتند ایشان همیشه در پی ابزارند. یک زمانی جهاد را ابزار قرا رمیدهند . یک زمانی آقای قریشی یک زمانی خط رسالت یک زمانی اینجوری است. ولی آنچه که در وجودشان هست این است که بعد از اینکه یک پله رفتند بالاتر ، پشت پا میزنند به همة اینها. خصوصیت دیگر ایشان نقض قانون و عدم صداقت است. (نایب رئیس: دو دقیقه دیگر وقت دارید) بنده میگویم که ایشان بدادگاه اعتراف کردند در سال 64 که بنده بله به جنبش رفت و آمد میکردم جنبشی هم بوده است دیگر. اگر ایشان صادق اند، این فرمی که برای ثبت نام به آقایان و خواهران نماینده داده اند که تکمیل بکنند مگر در آنجا سؤال نشده که شما به هیچ حزب و سازمان و گروه ارتباط داشتید یا وابسته بودید، چرا ننوشتید؟ من پرونده ایشان راخواهش کردم برادرها دیدند هم در دورة دوم هم در دورة سوم ایشان در فرمی که پر کردند نفی کردند. خوب اگر ایشان صادقند و ادای تکلیف میخواهند بکنند. باید مینوشتند ، حالا قانون اجازه نمیدهد بیایند، نیایند. ولی اینکه نمی نویسند و انکار میکنند و حتی در چهار سال شان در مجلس هر کس گفته که آقا میگویند شما منافقید گفتند نخیر دروغ میگویند. خوب همة اینها دلیل بر این است که ایشان صداقت ندارند، نقض قانون، قنون در انتخابات هست که نمیشود علیه کاندیدایی صحبت کرد. آقای کامیار سخنرانی شان در روستای امامزاده ارومیه در تاریخ 67/2/19 در مرحله دوم که آمده بودند کاندیداهای ائتلافی شان را حمایت کنند. و تنها من بودم که در آن دوره نماینده بودم و کاندیدا هم بودم، علیه بنده ببنید چه میگوید، میگوید که بعضی از نمایندگان مجلس منافق هستند. از جمله یکی از نمایندگان شهر ما که در مجلس کارشکنی کرد. و با سرمایه گذاری استکبار جهانی مجلس را به انحراف میکشند این نماینده نفوذی با سرمایه داران 2/5 میلیون تومان خرج انتخابات کرده و فلان و با باند خود در مجلس و دولت سوء استفاده میکند. بعد میگویند که نمایندة نفوذی شما در مجلس برخلاف حقوق شما ملت ارومیه کار میکند بعد میگویند که «من که د رمجلس هستم میدانم ایشان هیچ کاری نکرده است». خوب همة مدارک مجلس شاهدند که آقای کامیار جزو کم کارترین نماینده های دورة دوم بود. (نایب رئیس: وقتتان تمام شده است) نه شخص بنده بعد اضافه میکنند مردم نمایندة نفوذی شما شعار میدهد ضابطه بجای رابطه در عمل غوغا سالار هست و در جمع غوغاسالاران مجلس میباشد. جمع غوغاسالاران مجلس کی ها هستند؟ کسانی که علیه منافقین قیام میکنند کسانی که به منافقین باج نمیدهند؟ (نایب ردئیس - آقای عبدالعلی زاده وقتتان تمام است) این اعتراضی که به اعتبارنامه من باشد آیا باج خواهی نبود؟ حاج آقا شما میگوئید من نگویم؟ نماینده ها با اطلاعات کم بیایند رأی بدهند؟ من حق ندارم000 (نایب رئیس: نه وقتتان تمام است. من که نگفتم نگو، وقتتان تمام است) بعد ایشان میگویند که مطلب خیلی زیاد است اینجا مطلب مهمی که میگوید این است: میگویند که متأسفانه، در نظام با بزرگان کار ندارند و فقط مستضعفان را میکوبند ، ایشان اینجا فرموده اند که در نظام جمهوری اسلامی هر کس باشد چه استاندار ، چه وزیر و نخست زیر باید محاکمه بشوند. ولی متأسفانه در نظام با بزرگان کار ندارند. و فقط مستضعفان را میکوبندو بعد گفتند که تعزیرات حکومتی را با کوبیدن مستضعفین دارند عمل میکنند. این است وفاداری ایشان به قانون بعد چهار سال نمایندگی. تضعیف دولت و نظام هم تو همین مطالب است و از ویژگیهای حرکتهای ایشان در چهار سال نمایندگی شان بوده. حالا بحث این است شما نماینده ها رأی بدهید شما خواهرها و برادرها بیائید رأی بدهید. ببینید که آیا یک مسئله ای را برادرها عنوان میکنند که چرا در دورة دوم و دورة سوم در انتخابات این مسأله مطرح نشده؟ من نوشته فرماندار ارومیه را دادم خدمت کمیسیون تحقیق. تلکس در مورد علی کامیار مبنی بر وابستگی تشکیلاتی به جنبش منافقین اعلام میدارد تلکس وزارت کشور عصر روز 66/12/30 به فرمانداری واصل ولی تحویل گیرنده000 (نایب رئیس: آقای عبدالعلی زاده: وقتتان تمام است) چون در کمیسیون تحقیقی دیر آمده مطرح نشده. در وهله دوم هم اینها مطرح نبود، حداقل این مدارک را نداشتند تازه این اعترافاتشان که در سال 64 بوده در سال 63. ایشان هم در مجلس بوده اند الان واقعیت برای شما روشن هست شما میتوانید بگویید که بمانند . الان ما مدارک را این دوره بدست آورده ایم. این دوره توانستیم جمع بزنیم و خدمت شما ارائه بدهیم حالا ایشان توانستند به هزار لطایف الحیل در دوره دوم باشند، دلیل دارد که دورة سوم هم باشند؟ ما که گفتیم به شما. مدارک و همه اینها را کمیسیون تحقیق دیده، بعد عرض کنم که مسئله آخر این است که شما بیائید رأی بدهید به ایشان بگذارید کامیار در مجلس بماند (نایب رئیس: وقتتان تمام است ، شما که دارید از آئین نامه صحبت میکنید). شما به سئوال موکلین من جواب بدهید. من میروم ارومیه، جوانان میآیند پیش من، میگویند آقا ما در اردیبهشت 58 فریب آقای کامیار را خوردیم اسممان را هم او در جنبش نوشته رفتیم عضو شدیم همه اش یکماه هم در جنبش بودیم بعد فهمیدیم که اینها چه تشکیلات فاسدی دارند آمدیم بیرون. یکماه همه اش در جنبش بودیم در کنکور شرکت کردیم و قبول شده ایم ولی راهمان نمیدهند میگویند تو جنبشی بوده ای، الان هستند کسانی که کمتر از آقای کامیار در جنبش بوده اند دکان باز کرده اند، هر روز هی کمیته میرود آنها را میگیرد، سپاه میگیرد که بازجویی بکند. میگویند آقا چه معجزه ای در این مملکت شده که من با یکماه بودن در جنبش آنهم ساده. با سمپات جنبش بوده ام من نمیتوانم بروم به دانشگاه در این مملکت . اما کسی که مسئول ثبت نام بوده، ما را از راه به در کرده، و منحرف کرده میآید و در مجلس می نشیند. مجلس مهمتر است یا دانشگاه؟ (نایب رئیس: آقای عبدالعلی زاده وقتتان تمام است) خواهشم این است شما در آستانه هفت تیر هستید این عزیزانی که عکسهایشان اینجا هستند اینها اکثریت شان قربانی توطئه منافقین هستند (نایب رئیس: آقای عبدالعلی زاده تمام کنید، تمام نکنید مجبورم بلند گو را قطعش بکنم.) همین الان شما در مهران شاهد خیانت منافقین هستید با اینحال شما منافقین را در مجلس میخواهید نگه دارید؟ شما تضمینی دارید که ایشان وابسته اطلاعاتی منافقین نیستند؟ (نایب رئیس: بگو والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته) من فقط میخواهم اینرا عرض کنم شما آقای رحمان دادمان را هم بیاد بیاورید. رحمان دادمان نماینده میاندوره ای بسیار خوب تبریز بود، شهید مدنی تأییدش کرد. مجلس ، فرمانده سپاه تبریز بود، الان هم بعد از اینکه از مجلس رفت بیرون جذب سپاه شد. الان هم در جهاد است از بهترین نیروهای انقلاب است اما بجرم داشتن یک عکس با موسی خیابانی نگذاشتند در مجلس بماند. گفتند کسی که یک لحظه به منافقین خوشبین بوده حق ندارد اینجا بماند. حالا عضو مسئول ثبت نام جنبشی ها را میخواهید نگه دارید، خود دانید. نایب رئیس- آقای کامیار بفرمائید. شما یک ساعت دقیقاً وقت دارید، برنامه تان را از حالا جوری بریزید که از یکساعت تجاوز نکند. علی کامیار- اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. و به نستعین. افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد.00 با توجه به شروع مجلس سوم ، لازم میدانم ضمن تبریک به موفقیت نمایندگان محترم، توفیق روزافزون آنان را در خدمت به اسلام ومسلمین تحت رهبری امام امت روحی فداه از خداوند متعال مسئلت دارم. امید است انشاءالله رزمندگان اسلام پیروزی نهایی را نصیب ملت رنجدیده و زجرکشیده و شهادت طلب ما بگردانند و بدین ترتیب ضمن آزادی اسرا انشاءالله دل خانواده محترم شهدا و مفقودین شاد گردد. با تقدیر و تشکر فراوان از ریاست محترم مجلس ، جناب آقای هاشمی رفسنجانی جانشین فرماندهی کل قوا که در حمایت از بنده، بر انصراف معترض از اعتراض، اصرار داشتند و همچنین با تشکر از جناب آقای کروبی نایب رئیس مجلس شورای اسلامی که از این گوشه به آن گوشه مجلس رفته ودر این جهت به معترض توصیه به انصراف مینمودند. قبل از پرداختن به اعتراضات معترض، لازم میدانم شمه ای از زندگانی خود را خدمت عزیزان شرح دهم (البته بطور کاملا خلاصه). بنده که در سال 1336 در ارومیه متولد شدم در سال 56 دیپلم گرفته و سپس به خدمت سربازی رفتم. و در سال 57 در لبیک به پیام امام امت خدمت را ترک و به گروه مسلحی که از طرف امام جمعه محترم جناب آقای حسنی تشکیل شده بود شرکت کردم و بعد از پیروزی انقلاب در کنار ایشان بودم تا اینکه در نیمه دوم سال 58 به استخدام آموزش و پرورش درآمدم و اولین روزهای جنگ تحمیلی عازم جبهه شدم و در پایان سال 59 بعد از تصفیه سپاه ارومیه توسط شهید محلاتی به دعوت شورای فرماندهی سپاه، به سپاه پاسداران رفتم ودر معاونت عملیاتی تحت فرماندهی شهید امینی فعالیت داشتم. و به دلیل شرکت در یکی از عملیات که در کردستان بود زخمی شدم و سپس به دعوت شورای مرکزی جهاد سازندگی استان، به عضویت شورای مرکزی آنجا درآمدم. و در سال 63 از طرف مردم ارومیه به عنوان نماینده دورة دوم به مجلس شورای اسلامی آمدم و در دورة سوم نیز همین مسؤولیت از طرف مردم ارومیه به بنده وگذار گردید که در مرحله اول از بین 23 نفر داوطلب یا 55 هزار رأی نفر اول بودم. بنده با عذرخواهی از مردم شریف و مبارز و شهید پرور ارومیه از اینکه نمیخواستم این مسایل در اینجا مطرح شود و همچنین با تشکر از نمایندگانی که سعی داشتند این موضوع در مجلس مطرح نشود و به نحوی سعی میکردند معترض را از این کرده پشیمان کنند ولی خوب انشاءالله مردم شریف و خوب ارومیه، مسلمانان مبارزی که در این شرایط بحرانی در لبیک به پیام امام به پای صندوقهای رأی آمده اند ودین خود را به اسلام و وفاداری خود را برای امام به اثبات رسانیدند بنده را مورد عفو قرار خواهند داد. من خداوند متعال را گواه میگیرم که دوست داشتم این مطلب در اینجا مطرح نشود، نه از باب اینکه به اصطلاح آبروی بنده را زیر سوال ببرد. نه، از باب اینکه تلاش اینهمه مردمی که در لبیک به پیام امام به پای صندوقهای رأی رفتند و شدیدترین حملات و تهدیدات دشمن را نادیده گرفتند و با غسل شهادت ، با استقبال شدید به پای صندوقها رفتند بطوری که 147 هزار نفر بطور بی سابقه در مرحله اول شرکت کردند من میخواستم اینها زیر سؤال نروند. مشروعیت انتخابات آنجا زیر سؤال نباشد و حیثیت انقلابی مردم ارومیه لکه دار نشود. من بطور نمونه یک مورد را که اتفاق افتاد خدمت برادران عزیز عرض میکنم. شما برادران نمیدانید که در ارومیه بر مردم ما چه گذشت. یک روز قبل از رأی گیری بیش از هشت بار آژیر قرمز کشیده شد انگار اینجا خط مقدم جبهه است بالاخره آنروزی که آمد و بمباران کرد و چندین خانه و کاشانه ویران شد و چندین نفر شهید شدند نشسته بودم که تلفن زنگ زد گوشی را برداشتم گفتم بفرمایید گفت فلانی من الان چطور رأی بدهم؟ من تعجب کردم از این سؤال گفتم چطور؟ گفت آخر شناسنامه من الان که هواپیماها آمدند بمباران کردند از بین رفت و من نمیدانم بدون شناسنامه چطور رأی بدهم. تصور کنید چه پیش آمد واین به فکر چیست. خانه اش ویران و او به فکر رأی. مو در بدنم راست شد، خدایا اینها چگونه مردمی اند؟ چقدر وفادار به امام و اسلام هستند. خانه اش ویران شده، هستی اش ساقط شده، این همه را در این لحظه نادیده گرفته و میگوید فقط ناراحت این است که شناسنامه ندارد رأی بدهد. آری نمایندگان محترم! مردم ما در این شرایط و با این خصوصیت در انتخابات شرکت کرده اند. البته تهاجم تبلیغاتی رادیوهای بیگانه را هم که در آنجا به خوبی شنیده میشود، در نظر بگیرید که این دشمنان چقدر کار کرده اند. ولی با توجه به دید دقیق و روشن مردم ارومیه چقدر نتیجه گرفته اند. اما با دقتی که بنده به مطالب معترض داشتم موضوعات ایشان تقسیم میشود به مطالب متعددی که من همه آنها را یادداشت کرده ام و یک به یک به همه آنها پاسخگو خواهم بود. اولین اعتراض ایشان که عمده مطالب ایشان و تمام مطالب در حاشیه این مطلب و برای زینت دادن به این مطلب گفته شده بود ، بودن بنده در جنبش باصطلاح مجاهدین آن زمان بوده است. اما در مورد این موضوع و مسأله جنبش. اولا همانطور که برادران توجه داشتند بزرگترین استناد سخن ایشان در این بیان به تک نویسی است که از یک منافق محکوم به حبس ابد در سال 64 گرفته شده است. یعنی یک منافقی که کینه دیرینه با اسلام و انقلاب دارد و مترصد کمترین فرصت میباشد تا با شیوه های خاص خود به اسلام ضربه زند، در ضمن مطالبش ادعا کرده است که فلانی (یعنی بنده) تا اول مرداد در جنبش بوده ام. اولا ایشان تلکس وزارت کشور را باید کامل میخواندند که در پایان این نامة خود وزارت کشور گفته شده است که به علت نداشتن دلیل مدرک، مورد استناد نمیتواند باشد که من لازم میدانم با توجه به دقت برادران در این موضوع ، همه مطالبی را که معترض محترم گفتند. اینها را مطرح کنم واز خودم موضوع جدیدی به سخنانم اضافه نکنم تا برادران با توجه به دید کامل تصمیم اتخاذ بنمایند. ببینید برادران! این تک نویسی است که از طرف ستاد انتخابات کشور برای خود ارومیه مخابره شده است. (خواهش میکنم برادران توجه کنند. اینجا بالاخره میخواهیم تصمیم بگیریم بعضیها پارازیت بیندازند بخواهند صحبت کنند حق کلی از مردم ارومیه ممکن است پایمال بشود.) ببینید برادران! «طبق تک نویسی های موجود نامبرده در وزارت اطلاعات.» کاش معترض محترم منصفانه برخورد میکردند. ببینید! اینجا طبق تک نویسی های موجود از نامبرده چنین ایشان معنی کرده اند که «نامبرده» یعنی بنده، «نامبرده در وزارت اطلاعات»، در حالی که بنده هیچگونه تک نویسی در وزارت اطلاعات نداشته و ندارم. این تک نویسی برمیگردد به همان منافقی که وزارت اطلاعات از آن تک نویسی کرده است. من از برادران تشکر میکنم که این نامه اخیر وزارت اطلاعات را تکثیر کردند و خدمت برادران دادند ، این را توجه کنند. مسأله تک نویسی را کاملا دقت کنند. چون همة این مطالب دور و بر تک نویسی حاشیه کرده شده است. یک منافقی آمده ادعائی کرده000 عبدالعلی زاده- عرایض بنده متکی به اعترافات خود ایشان است با خط و امضاء خودشان. نایب رئیس- آقای عبدالعلی زاده! شما صحبت تان را فرمودید دیگر، مجلس مسلماً گوش میدهد و متوجه میشود. کامیار- جناب آقای عبدالعلی زاده ، معترض محترم، همین نامه ای که در دست بنده هست تکثیر کردند و به دست بعضی از برادران قبل از طرح در خود کمیسیون ، این را به برادران دادند. و من از آن برادری که این نامه را به من داد تشکر میکنم تا لااقل من بفهمم اتهام بنده چیست؟ من در خود کمیسیون تحقیق وقتی پرونده ای که آقای عبدالعلی زاده بر علیه بنده تنظیم کرده بود و مدارکی که در آن بود ، از کمیسیون تحقیق خواستم ، متأسفانه گفتند که ما قانون نداریم این پرونده را به شما بدهیم. من تا آن روزی که به کمیسیون رفتم و بعد از آن هم این مدارک به دست من نیامده. فقط این مدرکی است که یکی از برادران زحمت کشیدند به من دادند تا من بفهمم لااقل اتهام من از کجا است؟ این نوشته: «طبق تک نویسی های موجود از نامبرده در وزارت اطلاعات مشارالیه، (حالا توجه بفرمائید این نوشته یک منافق است) از اسفند ماه 57 الی مرداد 58 به صورت مسؤولین ستاد جنبش منافقین ارومیه در بخش روابط پذیرش ثبت نام نموده لیکن در مرداد 58 00» (که اینجا را خواندند تا آخر) اما نهایتاً پائین نامه تذکر میدهد: «اطلاعات مذکور صرفاً بر اساس اعلام وزارت اطلاعات ولی علیرغم مفاد مادة 50 قانون انتخابات بدون ارائه سند دلیل ارسال شده. لذا مراتب جهت اطلاع و عنداللزوم انجام بررسی و تحقیق پیرامون مطالب فوق اعلام میگردد.» این، نگفته که این نظریه خود وزارت اطلاعات است، این گفته که شما باید با توجه به این مطلبی که یک منافق در زندان اقرار کرده بروید بررسی بکنید ببینید که آیا بودن پنج ماه ، شش ماهی که ایشان در اوایل انقلاب در جنبش بوده است، میتواند برای او از نظر کاندیداتوری و بر طبق مفاد قانون مانع باشد یا نباشد؟ خوب، اینها آمدند این نامه را دادند. ببینید تمام فعالیتهای بنده همان اوایل سال بوده. متأسفانه معترض محترم مطالب را000 خوب، رویه هم بر این است. رویه بر این است که ایشان بخواهداینجا جو مجلس را تغییر بدهد و به نحوی صحبت کند که واقعاً آن خواستی را که خودش دارد برای مجلس به اصطلاح شانتاژ کند و نتیجه خودش را بگیرد. اگر مسأله تک نویسی است ایشان واقعاً باید می امدند تک نویسی های دیگر را هم که منافقین نوشته اند اینها را هم مورد توجه قرار میدادند. همین خانم زینب قیامتی که ایشان اسمش را بردند (و من مجبورم بعد از این اسامی را ببرم، چون من بنا نداشتم اسامی را ببرم ولی مجبورم) خوداو می نویسد که تمام فعالیت های علی کامیار همان اوایل 58 بود که بعدا هم ایشان تصفیه شد. خوب، این به اصطلاح یک تک نویسی است از یک منافق. یا خود فردی که در جنبش منافقین بوده است که این هم جزو پرونده داران در خود دادسرای انقلاب اسلامی ارومیه میباشد، نوشته است که: حتی طیف بندی که در آنجا به وجود آمده بود منجر به تعطیل شدن جنبش در اردیبهشت ماه 58 گردید و نماینده ای بعداً از طرف سازمان بخش تبریز جهت حل اختلاف به ارومیه آمد و در نتیجه از جمع بندی ای که مسائل اعلام داشتند ایشان را همراه عده ای از بچه ها تصفیه نمودند. در چندین تک نویسی که از منافقین به دست آمده همه آنها اعتراف بر این داشتند که منافقین در همان پنج، شش ماهه اول بنده را از آنجا تصفیه کردند. آقای عبدالعلی زاده حق دارند اینطوری صحبت کنند. به خاطر اینکه حتی یکبار هم با بنده صحبت نکردند که لااقل مسائل آنجا را از زبان بنده بشنوندو بعداً بروند مدارک جمع کنند. از همان اول سال 58 ما در جنبش که بودیم بعد از یکی دو ماه با برخوردهای اینها متوجه شدیم که اینها یک مسائل دیگری دارند مطرح میکنند. حتی در خود اعترافات یکی از متهمین هست که بنده با یکی از اینها که اعدام شده به خاطر بحث حمایت از دولت وقت، بحث و درگیری ایجاد شده و بنده طبق گزارشی که خود آقای00 (من چون این دیگر تواب است اسمش را نمیبرم) این خود تواب نوشته است که به خاطر همین مطلب آقای کامیار با سیلی به گوش مهدی مقتدری زد و اسمعیل خدایی (که به قول ایشان اعدام شده است ) اسلحه بر روی من کشید و گفت باید بروی بیرون. هنوز دو سه ماه از شروع کار جنبش نگذشته است. اگر شما استناد به تک نویسی ها دارید ، واقعاً این مسائل را هم باید مطرح کنید. حالا ایشان اعتراف میکنند که من خودم نوشته دارم و فلان. من این نوشته را دارم و میفهمم که چه نوشته ام ولی شما از این نوشته ، آنهائی که به دردت میخورد آمدی گفتی و آنهائی که در عرض این سه، چهار صفحه بود، نگفتی من در این نامه تمام مطالب را گفته ام. من بیان کرده ام که خود آقای آذرافروز یک فرد منافقی بود که به قول خودش، اگر شما دقت میکردید به بیانات آقای عبدالعلی زاده همه نتایج از صحبتهای خود ایشان بیرون میآمد. از آن طرف میگویند که بهرام شناخته شده بود، یک شخص منافق بود. از این طرف میگویند که بهرام توبه کرده بود و از طریق خود رادیو تلویزیون ارومیه برای او مصاحبه میگذارند که بله، بهرام مثلا توبه کرده در سپاه بوده. یا ضد و نقیض گوئیهائی که ایشان در مطالبشان گفتند باید برادران را به تصمیم گیری راهنمائی کند. ایشان بدون اینکه حتی با آقای حسین علائی که فرمانده فعلی سپاه و نیروی دریائی سپاه میباشد صحبت کند، گفته است که برادر کامیار را به سپاه آقای آذرافروز معرفی کرده است. در حالیکه بنده اینجاخدمت برادران عرض میکنم که من درسپاه حتی یکبار نیز بهرام را ندیده ام، و بعد آن نامه ای که بنده به کمیسیون ارائه داده ام معرفی نامه بنده چه بوده است، آن را هم مشخص میکند. و دیگر شک و شبهه انداختن به داخل مجلس صلاح نیست. من نامه شهید امینی را خدمت دوستان در کمیسیون نشان دادم و گفتم که شهید امینی به خود پذیرش سپاه نوشته که: «برادر علی کامیار از افراد مورد وثوق کامل بنده میباشد و جهت آموزش نظامی به سپاه معرفی میشود. » حالا از همین جا به مطلبی که ایشان گفتند، بنده آموزش نظامی را کجا دیده ام؟ واقعاً باید برادران دقت کنند. شما حساب کنید ایشان با توجه به امکاناتی که در استان داشته با مدیر کل، استاندار،‌اینها همة ادارات را بسیج کردند بر علیه بنده، پرونده هائی که از جاهای مختلف به اسم کامیار بود آوردند در اختیار ایشان گذاشتند. مدرکی که ایشان از پرونده آموزش و پرورش بنده به دست آورده چه مدرکی است؟ مدرکی است که بنده به عنوان امتیاز به کمیسیون تحقیق برده بودم که آقا! من در تاریخ 59/3/7 از جهاد به عنوان مسؤول و جهت آموزش دادن به برادران جهادگر از آموزش و پرورش خواسته شدم. ایشان گشته خوب، ایشان که نظامی بلد نبوده کجا، چه کسی و چرا او را خواسته اند؟ در حالی که ایشان حتی اینقدر تحقیق نکرده که بنده دوره آموزش نظامی را در پادگان دیده ام، من دوره سربازی گذرانده ام حداقل شش ماه دورة آموزش نظامی دیده ام و بعد از آن چندین ماه در کنار آقای حسنی مسلح بودم و کارهای نظامی کردیم و درگیر شدیم. همه اینها را ایشان بدون اینکه تحقیق کند به عنوان یک پرونده بر علیه من به کمیسیون تحقیق برده . که بفرمائید ایشان از کجا این مطلب را به دست آورده. یا مثلا شما حساب کنید ایشان همینطوری (با تشکر از مخبر کمیسیون تحقیق که واقعاَ مطالب را بی طرفانه آمدند مطرح کردند) ایشان گفته که بله، چون آقای کامیار مثلا دو ماه در ارومیه نبوده ، پس فراری بوده! خوب هر کسی باشد به جای آقای عبدالعلی زاده باید مطالب خودش را با این عناوین تزئین کند. من خارج رفته ام. در آن موقعی که در استخدام آموزش و پرورش بوده ام، در آن موقعی که جهاد بنده را به عنوان یک فرد موجه میشناسد و همه روحانیون ارومیه بنده را به عنوان یک فرد انقلابی از اول انقلاب و قبل از شروع انقلاب این جریانات بنده را دیده اند، من از آنجا فراری باشم؟ آمدند گفتند که ان یحتمل آقای کامیار به علت اینکه تحت شدید تنگنای فضای جو ارومیه واقع شده. به خاطر این از ارومیه فرار کرده است. من دیگر واقعاً تعجب کردم در کمیسیون وقتی این مطلب را شنیدم. من احساس نمیکردم که اینقدر انسان بی انصاف باشد و بخواهد برای کله کردن یک نماینده رقیب خود اینطوری از امر واهی استفاده کند. بنده مجبور شدم پاسپورت خودم را به کمیسیون نشان بدهم و بگویم بابا من خارج رفتم، طبق مقررات دولت رفتم، برای دیدن دوره تحصیل رفتم. حالا رفتم و موفق نشدم، این را شما میخواهید به عنوان یک کمکی برای ادعای خودتان بکنید؟ این انصاف است؟ یا در مورد نامة آقای حسنی، من یک مطلبی را اینجا اشاره کنم. برادران! یک ظرافتی اینجا درقضیه بوده توجه کنیدکه به قول ایشان بنده شیوه منافقانه به کار برده ام ولی شیوه منافقانه را قبل از بنده کسانی که خودشان این شیوه را بلدند، رفته اند اعمال کرده اند. بببنید اینها قبل از طرح این مسائل رفته اند با آقای حسنی صحبت کرده اند گفته اند آقای حسنی! یک مطلب اینطوری در مجلس مطرح است و پرونده کامیار را در مجلس مطرح کرده ایم. و ایشان به علت اینکه با جنبش بوده و فلان. کله میخواهد بشود و میخواهم او را از مجلس برگردانیم. و به همه جا هم تلفن زده اند و خوب، عده ای هم آنجا مشغول این کارها هستند. به آقای حسنـی گفتـه اند که این مطلب خیلی خطرناک است، شما هیچ دخالتی نکنیدو مطالبی که در مورد ایشان میدانید شما نگوئید و سعی کنید که این مطلب به هیچوجه من الوجوه به شما نچسبد. دباغ- این توهین است به آقای حسنی. کامیار- گوش کنید. اگر قانون بلدیدو به آن احترام میگذارید گوش کنید. نایب رئیس- توجه بفرمایند. کامیار- برادران ببینید ! من این مطالب را در کمیسیون گفتم واینجا هم دوباره نمیخواستم مطرح کنم ولی چون دیدم که معترض محترم باز علیرغم اینکه من این مطالب را در آنجا جواب گفتم هیچ مطلب دیگری نتوانسته پیدا کند آمده دوباره اینها را مطرح میکند در این جلسه علنی. من نمیخواستم بگویم ولی الان به خاطر اینکه واقعاً بتوانم دفاع کنم مجبورم این مدارک را نشان بدهم. حالا نمایندگان محترم خود باید قضاوت کنند. ما گفتیم که در اول انقلاب آقا! یک محلی بوده که آقای آذرافروز با حمایت چند تن از روحانیون آمده ایجاد کرده . و بنده جوانی بودم بیست و یک ساله آمدم اینجا تحت نظر روحانیت که همه کارهایم آنجا بوده من این کارها را انجام دادم. و رفتن بنده به جنبش تحت نظر امام جمعه بوده و نماینده امام در آنجا هیچ حساسیتی به این مکان نداشتند. حالا ایشان میایند میگویند که آقای حسنی انکار کرده. من این جا می فهمم که چرا ایشان ممانعت کرده که کمیسیون تحقیق به محل نرود. زیرا اگر به محل میرفت روشن میشد. آقای حسنی دو نفر عملیاتی در آن گروه مسلح داشت که من مجبورم اسامی آنها را اینجا بخوانم چون افرادی هستند که اگر کسانی باشند بروند دنبالشان بروند . من تا اینجا شنیدم که اینها ترفند را برای من بازی کردند و آقای حسنی را گفتند که آقای حسنی! شما منکر همه قضایا باش. اصلا بهیچوجه من الوجوه نگو که حتی من پنج ریالی به آنجا کمک کرده ام. حتی اینها گفته بودند که اگر شما نتوانید آقای حسنی! اصلا مسلح شدن آقای کامیار را منکر باش. حتی اینطور شد . به قول ایشان 00 پورمیرغفاری- آقای حسنی تکذیب کرده. نایب رئیس- آقای موسوی بفرمائید بنشینید. کامیار- دیگر وقت مال بنده است نمیخواهد دیگر آقای موسوی! همه کارهایتان را کردید بنده هم دفاع خودم را میکنم. شما هم رأیتان را بدهید. اجازه بدهید:«خدمت حضرت حجت الاسلام جناب آقای حسینی امام جمعه محترم ارومیه، با عرض احترام، برادرانی که قبل از انقلاب اسلامی در مدرسه محمدیه به جمع ما پیوسته بودند و بر علیه طاغوت فعالیت مینمودند، برادر کامیار نیز از جمله ملسح ها بود که سرور عزیز برادر فاسونیه چی در جریان میباشد.» امضاء کنندة نامه آقای موسی آقازاده است. این مطالب که من اینجا میگویم در ارومیه هم پخش میشود دیگر. آقای موسی آقازاده کسی است که مسوول تدارکاتی آقای حسنی بود در همان مسائل. خوب، کمکهائی که آقای حسنی به آنجا کرده. بنده نمیگویم. چون دیگر لازم نیست که به خاطر اینکه مثلا بنده رأی بیاورم، حتماً بیایم همه مسائلی را که ایشان گفتند من بیایم اینجا جوابگو بشوم. نه، من این را لازم نمیدانم که بگویم. حالا بنده خودم زیر سؤال رفته ام. ولی واقعاً با نشان دادن مدارکی که بنده در آن زمان با توجه به اینکه یک فرد بیست و یک ساله ای بودم تازه از پادگان بیرون آمده بودم. تازه دیپلم گرفته بودم، مدارکی را که نشان دادم زیر نظر آقای حسنی کار میکردم. آن موقع، موقعی نبود که ایشان امروز اینطوری مطرح میکنند که منافقین، منافقین، منافقین! نه، آقای بهرام آذرافروز یک فردی بود که از زندان آزاد شده بود، همه به او احترام میگذاشتند و خود علماءمحترم ارومیه نیز برای او احترام قائل بودند. در آن موقع جو اینجوری بود. حتی این پرونده ما، ایشان گفتند که اینجا مطرح نشده. خیر، مطرح شده. در دورة قبل هم ایشان کار کردند، برادرانی که با ایشان بودند کار کردند، پرونده بنده را مطرح کردند. پرونده بنده در شعبة 1 دورة گذشته مجلس بود. جناب آقای هاشمی این مدارک را دید و گفت که اینها مال سال 58 است و اینها سندیت ندارد و هیچ اعتباری ندارد. یا شما توجه کنید مطلبی را که دادستان انقلاب اسلامی ارومیه در آنجا بیان کرده است که خودش گفته ما مسأله برادر کامیار را با توجه به اینکه قبل از سال 60 بود بررسی کردیم و هیچ مطلبی در آن نبود و منع تعقیب صادر کردیم. اینها مطالبی بود که از آن موقع مطرح بود . چون دیگر برای خود دادستانی ارومیه لااقل محرز شده بود که بنده چه کاره ام. بنده بعد از آن در سال 59، وقتی از آنجا بیرون آمدم در اولین روزهای جنگ تحمیلی، (حالا ما بیرون آمدنمان در اوایل سال 58. خدمت برادران من عرض کردم مسأله ای نیست که منکر بشوم. میگویم که آنجا جنبشی بود و اوایل انقلاب آنجا کار میکرد و بنده هم رفتم آنجا و با آنها درگیر شدم، و آنها از دست من عاصی شدند با تفنگ بنده را بیرون انداختند) و بعد از آن بنده در سال 59 اولین روزهای جنگ تحمیلی به عنوان اولین گروه از ارومیه عازم جبهه شدم. بعد از آن بنده زخمی شدم. و در داخل سپاه اوائل سال 60 صحبتهای خود آقای علائی در بارة بنده است که ایشان اقرار میکردند . (آقای علائی فرمانده بنده بود وبنده حتی به عنوان معاون آقای علائی کار میکردم) و آن موقع فرمانده بنده و مسؤول و معرفی کننده بنده که بوده است؟ شخصی به نام شهید امینی بود. شهید امینی همینطوری که ایشان در اقرارشان در کمیسیون گفتند شدیدترین نفر در مقابل منافقین بودند. از کسانی بودند که ما در عملیات وقتی به آنجا آمدیم اول سال 60، گروه ویژه تشکیل دادیم و فرمانده آن شهید مکاری بود ما در همان اوایل سال 60 موقعی که منافقین در ارومیه اعلام راهپیمائی کردند ، شما از آقای علائی بپرسید که چه کسانی با این منافقین درگیر شدند؟ چه کسانی اینها را لگدمال کردند؟ چه کسانی در خیابانها اینها را خواباندند و روی شکم شان بلند و بالا میشدند و چه کسانی یک شبه همه اینها را گرفتندو همین صمدی تکالو و اینها که اعدام شدند توسط چه کسانی آمدند به سپاه و در خود سپاه در جلو چشم چه کسانی اعدام میشدند؟ شما اگر میخواهید تهمت بزنید. یک تهمت دیگر بزنید که آدم بتواند از خودش واقعاً تبری کند. البته تمام اعمال بنده شاهد این مطلب است من در آنجا، در سپاه که کار میکردم، با چه کسانی زخمی شدم؟ مگر رفتم مثلا در پاریس و آنجاها زخمی شدم؟ نه، من با همین دموکرات و کومله که بدتر و بیشتر از منافقین نیستند، با اینها درگیر شدیم و زخمی شدم. شما اگر با انصاف بودید، این مطالب را اقرار میکردید لااقل میتوانستید توازنی در پروندة من به وجود بیاورید . و لااقل معیارهائی که مردم در رأی به بنده در نظر گرفتند ، اینها را به مردم میگفتید، آقای علائی در سؤالی که اعضاء کمیسیون تحقیق از ایشان کردند، گفته اند: « من سال 60 به ارومیه رفتم. چیزی از قبل نمیدانم والان از شما میشنوم.» یعنی آقای علائی فرمانده سپاه، کسی که در مقابل منافقین تیز است ، کسی که تمام منافقین از وجود علائی وحشت داشتند در خیابانهای ارومیه مینوشتند: علائی دیکتاتور، علائی شکنجه گر. من مجبور نبودم این مطالب را بگویم ولی ایشان آنقدر ما را لگدمال کردند که من مجبورم این مطالب را ارائه کنم آقای علائی ، کسی که این قدر به منافقین حساسیت دارد میگوید که از قبل نمیدانم و الان از شما میشنوم. شما در خود ارومیه بروید اگر یک عالمی در مورد بنده بگوید که ایشان جنبشی بوده است، منافق بوده است، بنده حاضرم تمام هستی خود را در این راه تقدیم کنم. این نوشته خود آقای قریشی است که ایشان استناد کردند به اینکه آقای قریشی گول خورده است. من شنیده بودم بعضیها که میخواهند روحانیون را بزنند، از آنها حمایت میکنند، ولی حمایت بدشان باعث ضربه به روحانیت میشود. اینها گفتند آقای قریشی از ایشان حمایت کرده و فلان. این نامه آقای قریشی است برادرها! خدمتتان ارائه میکنم. شما ببینید که واقعاً در آن موقع پرونده ما در مجلس مطرح بوده؟ که ایشان گفته نه. مطرح نبوده ما چیزی دستگیرمان نشده و ما نفهمیدیم . ببینید در تاریخ 63/2/11 ، در سال 63 که اولین بار بنده به مجلس آمدم. «کمیسیون محترم تحقیق مجلس شورای اسلامی (این نامه را آقای قریشی به کمیسیون تحقیق میفرستند) ضمن اظهار ارادت بر خود لازم دیدم این چند کلمه را عرض کنم. برادر علی کامیار نماینده محترم ارومیه حدود سه سال دروس مقامات طلبگی را خوانده است. مدتی در سپاه پاسداران و مدتی در جهاد سازندگی استان مسؤول امور شهرستانها بوده ودر خط صحیح انقلاب و ولایت فقیه هم. در اوایل سال 58 که خطوط حق و باطل از هم شناخته نشده بود جوانی به نام آذرافروز عده ای را درس میداد. آن روز حتی علماء شهر به آنها اسلحه داده و طعام میفرستادند. بعداً معلوم شد که آنها از منافقین اند. برادر کامیار ابتداء به آن مجلس رفت ولی بعداً خودش را کنار کشید. لذا این مطلب برای ایشان هیچ ضرری ندارد چون در آن روز پردة منافقین دریده نشده بود، والسلام علیکم. نماینده امام خمینی – سید علی اکبر قریشی.» آقای قریشی یکی از روحانیون طراز اول ارومیه است. از اول مسائل انقلاب هم بوده و تمام جریانات را هم میداند. و همین کلاسی که ایشان میگفتند تشکیل شده وعلماء خبر ندارند، میرفته، و به جنبشی که علماء کمک میکردند ، آمده00 خلخالی- اگر طراز اول نبود به استقبال شاه هم نمیرفت! نایب رئیس- آقای خلخالی توجه بفرمائید. کامیار- اگر شما دیگران را هم زیر سؤال ببرید ، بنده دیگر نمیتوانم دفاع کنم. نایب رئیس- آقای کامیار شما ادامه صحبت بفرمائید. کامیار- آقای عبدالعلی زاده آمدند گفتند که آقای حسنی گفته اند که من کامیار را در سال 63 000 البته من این «گفتن ها» را قبول ندارم. الان دیگر لحظه تعیین کننده است. الان چند میتوانیم تا دروغ اینجا بگوئیم تا مثلا بتوانیم رأی را ببریم وبگوئیم که اورا شکست دادیم و بگوئیم که مثلا دیدید ما برنده شدیم؟ همینطوری که گفته بودیم کامیار را برمیگردانیم ، دیدید که برگرداندیم؟ من شک دارم که الان بگویم این مطالب را آقای حسنی گفته یا نگفته. من به صحبتهای آقای حسنی تکیه نمیکنم، به مدارکی که بنده از آن تاریخ دارم خدمتتان عرض میکنم. آقای غلامرضا حسنی فرمانده شورای انقلاب اسلامی ارومیه در تاریخ 57/12/4 همان روزهائی که بنده با آقای حسنی عضو گروه مسلح بودم، مینویسد که آقایان: علی کامیار، حسن حسینی و دیگران به شما مأموریت داده میشود در شهرستان میاندوآب به خیابان فلان بروید. و چند تن روحانیونی که از حوزه علمیه قم به آنجا عازم شده بودند، قرار بود که ما در کنار اینها به میاندوآب برویم. این ، از مدارک آن تاریخ است. اینها مطالبی است که واقعاً معترض محترم انصاف نداشتند و مطالبی که گفتند سعی کردند همة مطالب خودشان را بگویند و واقعاً به واقعیت موضوع توجه نکنند. مطلبی دیگر که من در مسائل ایشان دیدم و به نظرم مهم آمد، ایشان گفتند که بنده ارتباطی با آنها بعد از بیرون آمدن از اوائل سال 58، داشته ام. ببینید برادران! من این مدارک را خدمتتان ارائه میکنم.این تسویه حسابی است که من از شرکت کاسبار که در آن موقع کار میکردم، دارم. این ، از مدارک آن زمان است که بابت تسویه حساب حقوق بیست و هشت روزه مرداد ماه 58 به من داده شده. من در مرداد ماه 58 در شرکت کاسبار کار میکردم. من الان می فهمم که چرا کمیسیون تحقیق به آنجا نرفت. چون اگر میرفت، این مدارک به دستشان میامد و تمام کسانی که شهود بنده هستند، میتوانستند شهادت بدهند و از همکاران بنده میتوانستند بپرسند که من بعد از آنجا در کجاها کار کردم. این نامه یکی از برادرانی است که در آنجا با من کار میکرده، مینویسد: «گواهی مینمایم که در اوائل سال 58 هنگام اشتغال در شرکت نوید (که همان شرکت کاسبار است و مصادره شده بود) برادر علی کامیار به عنوان مباشر در راهسازی آن شرکت کار میکرد. و معرفی وی به آنجا توسط برادر شهید مهدی امینی بود و برادران فخر علی نیکبخت وسید رسول سیرجانی از همکاران ما بودند که شاهد این ماجرا میباشند.» ایشان باید میامد معرف بنده را هم میگفت، کار کرد بنده را هم میگفت، مسائلی که در آنجا مطرح بود، اینها را هم میگفت و بعداً میگفت که ایشان ارتباطشان را حفظ کرده است. کجا ما ارتباطمان را حفظ کرده ایم؟ چرا وزارت اطلاعات کوچکترین مدرکی در این مورد دال بر تأیید خود وزارت اطلاعات به شما نداده است؟ شما که اینقدر دنبال مدارک بنده بودید، اگر سعی میکردید لااقل یک مدرک از وزارت اطلاعات میگرفتید، برایتان کافی بود. ولی خوب، نتوانستید. و این آخرین مدرکی که وزارت اطلاعات داد بزرگترین نقش شما را در مورد این مسائل نشان میدهد. اینها آمدند همین مطلب را به برادرها گفتند که بله، وزارت اطلاعات گفته است. در حالیکه خود وزارت اطلاعات بخاطر بحثهائی که در مجلس پیش آمد و بعضی از برادرها با خود اطلاعات تماس گرفند که آقا نظرتان در اینمورد چیست؟ و ایشان بوده یا نبوده؟ اگر بوده در دوره قبل مجلس بوده، ایشان در سپاه بوده، ایشان از مسؤولین جهاد بوده. چرا این مسائل آنموقع مطرح نشده، بعد از 9 سال که بنده فعالیت سیاسی در مسائل داشتم، این همه شما گشتید چه پیدا کردید؟ خود وزارت اطلاعات مجبور میشود این نامه را بفرستد که متأسفانه به کمیسیون تحقیق دیر رسید که خدمت برادرها هست. عطف به دو نامه ای که به کمیسیون تحقیق داده شده، چون شبهه در همان مورد بود، بعضی از برادرها نمیدانستند تک نویسی یعنی چه؟ «بدین وسیله اعلام میدارد طبق اعلام ادارة کل اطلاعات استان آذربایجان غربی هیچگونه سابقه سوئی غیر از تک نویسی یک متهم که در نامه پیرو فوق اعلام شد وجود ندارد.» اگر کوچکترین شبهه ای در وجود بنده بود وزارت اطلاعات آذربایجان غربی که مو به مو دنبال این مسائل است اعلام میکرد. چرا شما مسؤولین اطلاعات آذربایجان غربی را زیر سؤال میبرید؟ خود مسؤولین اطلاعات ارومیه مو به مو دنبال این مسایل هستند. اگر یک بار یک سند رسمی از من پیدا کردید، من حاضرم اعدام بشوم. من که ضد منافق بودم. من که در خیابانها با منافقین جنگیدم، چرا این تهمت را به من میزنید؟ هر تهمت دیگری میزدیدمن متحمل میشدم ولی این تهمت را خدا شاهد است به هیچ وجه من الوجوه قبول ندارم. اینها یک مدرک کتبی از من نداشتند. اینها میگویند من عضو آنجا بودم، ولی من میگویم که آنجا ثبت نام هم نکردم. یک کمی آدم باید انصاف داشته باشد. شما نمایندگان مجلس را زیر سؤال بردید. یک نماینده مجلس باید اینقدر بی انصاف باشد که واقعاً در مسائل بیاید اینطوری برخورد کند؟ من عذر میخواهم از برادران، من عذر میخواهم از همه مردم ارومیه،من عذر میخواهم از حضرت امام امت که واقعاً لازم نبود اینطوری من اینجا بحث کنم، ولی دیدم واقعاً بی انصافی شد. وبرادر عزیزمان جناب آقای عبدالعلی زاده برای اینکه واقعاً بتوانند نتیجه ای از شگردهای سیاسی خودشان بگیرند آمدند اینطوری برخورد کردند. ولی تشکر میکنم که در آخر صحبتهای خودشان یک مطالبی را آوردند و انگیزه اصلی خودشان را از این مسائل بیان کردند. برادرانی که اهل مطالب سیاسی هستند می فهمند که ایشان چه گفتند. من این مورد را هم چون آقای موسوی اینجا تشریف دارند، بگویم. اقای جلیل زاده دادستان آنجا بود. و اولین روزهای انقلاب اسلامی در ارومیه در سال 60 کسی بود که همه منافقین با امضای ایشان دستگیر شدند. ایشان در حکمی که به بنده دادند، در تاریخ 60/2/20/ می نویسند: (آیا دادستانی به کسی که مثلا جنبشی بوده و خودش هم از مسائلش باخبر است میتواند اعتماد کند؟) «آقای کامیار پاسدار سپاه ارومیه! به شما مأموریت داده میشود که چهار نفر : مصطفی کلانتری، هوشنگ مرندی، حسین اباذری و اسماعیل بیگدل نیکو و دیگر متهمین در رابطه با فراری دادن دو نفر متهم دیگر را طلب و به دادسرای انقلاب اسلامی بیاورید.» این حکمی است که دادستانی برای انجام خدمات به من داده. چطور همة اینها را شما زیر سؤال میبرید؟ این همه روحانیت ارومیه را زیر سؤال میبرید؟ در دورة قبل مجلس، روحانیت هم از بند ه دفاع کرد، با توجه به شناختی که داشتند در دورة قبل مجلس، نیز از بنده دفاع کردند، برخلاف گفته ایشان. که من یکی از آنها را که نامه خود آقای قره باغی در مورد بنده هست قرائت میکنم. برادرها توجه داشته باشند که این مسائل به خاطر این است که مثلا بتوانیم یک نماینده را کله کنیم. خوب،این را شما می آمدید آقای عبدالعلی زاده ! قبلا به ما میگفتید. ما که برای نمایندگی کیسه ندوخته بودیم. چهار سال قبل هم اینجا در مجلس بودیم وهمه مسائل را هم میدانیم و میدانیم که مجلس باری ما غیر از بار مسؤولیت چیز دیگری اضافه نکرده. به من می گفتید، میگفتید که من میخواهم با شما درگیر بشوم. من با توجه به شناختی که از قدرت سیاسی شما در ارومیه داشتم میتوانستم تصمیم بگیرم و شما اینقدر مردم را زیر سؤال نمیبردید. می آمدی آنجا میگفتی و من میتوانستم تصمیم بگیرم. چرا حالا که بنده به مجلس آمده ام و کلی از مردم در اولین مرحله با رأی بسیار بالا به بنده رأی دادند، شما اینها را زیر سؤال میبرید؟ یکی از اتهامات ایشان به بنده این بود که بنده اختلاف انگیز بودم. آخر این مطلب را رأی من باطل میکند. رأی بنده تنها رأیی بوده که در مرحله اول مردم به من رأی دادند. چه روحانیت، چه غیر روحانی، چه دانشگاه ، چه سپاه ، چه000 در حالیکه بین 23 نفر کاندیدا ، بنده اولین نفر بودم که 00نایب رئیس- آقای کامیار! شما به وقت خودتان که توجه دارید کاملا؟ دقیقاً 17 دقیقه شما وقت دارید. کامیار- من با توجه به اینکه لازم میدانم یکی از برادرها در مورد بنده صحبت کنند. بیشتر از این نمیخواهم مصدع اوقات شریف برادرها بشوم از خداوند متعال برای همه شما موفقیت روزافزون آرزومندم. آقای اکرمی لطف کنند در مورد بنده اگر مایل باشند صحبت کنند. قریشی – چند تا سؤال کردند که جواب داده نشد. کامیار- من در خدمت برادران هستم. سید حسین پورمیرغفاری- وزارت اطلاعات توضیحاتی داده است که 000 نایب رئیس- آقای اکرمی بفرمائید. پورمیرغفاری- امروز با وزارت اطلاعات تماس گرفته شد. آقای ری شهری فرمودند که نامه دوم چیز تازه ای نیست عیناً مطلب همان نامه اول است. شفیعی (معاون امور مجلس وزارت اطلاعات)- چون از وزارت اطلاعات مطلبی نقل کردند لازم میدانم جواب بدهم. نایب رئیس- ما نمیتوانیم ، شما هم حق ندارید. نه من میتوانم توضیح بدهم نه جنابعالی. آخر، حق نداریم. اکرمی- اگر میخواهید مطلبشان را بنویسند، من اینجا میگویم. نایب رئیس- بله، اگر میخواهید چیزی بگوئید، بنویسید بدهید آقای اکرمی، اینجا نقل میکنند. سید رضا اکرمی- بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. قال الله العظیم فی کتابه: و ما شهدتا الا بما علمنا و ما کنا للغیب حافظین. آیاتی که امروز در آغاز شروع مجلس قرائت شد بیانگر این بود که همه ما باید عنایت کنیم که فردای قیامتی وجود دارد و باید خود را آماده کنیم برای پاسخ. آیات آخر سورة حشر: یا ایها الذین آمنوا اتقواالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد واتقواالله خبیر بما تعملون.» و لا تکونوا کالذین نسواالله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون. لا یستوی اصحاب النار و اصحاب الجنه اصحاب الجنه هم الفائزون. دفاعیه ای که بنده از جناب آقای کامیار نمایندة دوم دوره این مجلس از ارومیه و منتخب مردم ارومیه نیز در دورة سوم. آن هم در مرحله اول از بین 23 داوطلب با رأی قابل توجه 55 هزار رأی از صد و چهل و چند هزار رأی ، در 6 مطلب به طور اجمال خلاصه میشود: یک: مطلب آشنایی بنده با آقای کامیار ، دوم: انتخابات ارومیه، سوم: منخب ارومیه، چهارم: کارنامة آقای کامیار قبل از انتخابات دورة دوم، پنجم: بحث طلبگی، (همچنانکه آقای بیات پریروز داشتند)، ششم: پاسخ به اشکالات معترض محترم: آشنائی بنده با آقای کامیار در مجلس و عمدتاً در جریان مسؤولیت تبلیغات جبهه و جنگ بود. نه هم استانی هستیم، نه هم کمیسیونی بوده ایم و نه هم لباس وهمشهری و غیره. بنده مال سمنان هستم و ایشان مال آذربایجان غربی! این آشنائی صرفاً در جریان مجلس بود و تبلیغات جبهه و جنگ. اینکه بنده میخواهم از ایشان دفاع بکنم به عنوان دفاع از یک مسلمان مؤمنی است که یک دوره نماینده بوده و از خانواده شهید نیز هست. در نماینده اصولاً دو تا مطلب بسیار قابل توجه است: یکی مشروعیت قانونی اوست و دوم مقبولیت عمومی او. و به فرموده حضرت امام نماینده باید دو شرط را داشته باشد: یکی متعبد به اسلام باشد و دوم وفادار به مردم. بنده این هر دو شرط را در ایشان یافتم که دارم دفاع میکنم. اما مشروعیت قانونی . ایشان در دورة قبل داوطلب شده و وزارت اطلاعات ، کشور آن زمان، هیأت اجرائی، شورای نظارت استان و شهرستان صلاحیت ایشان را تأیید کردند. رأی آورده و به مجلس آمده، اعتبارنامه اش هم اینجا تأیید شده و چهار سال کار کرده است. این، مال آن دوره. مال این دوره هم داوطلب شده، هیأت اجرائی صلاحیت ایشان را تأیید کرده، معرفی شده . مردم ایشان را به عنوان اولین فرد از بین سه نفری که در ارومیه باید انتخاب بشوند، به عنوان نفر اول از بین 23 نفر داوطلب با آراء 55 هزار نفر انتخاب شده. اگر ما بناست با صلاحیت ایشان یک مقداری ور برویم اول باید به هیأت اجرائی بگوئیم لم و بم. این تلکس 66/12/30 به ارومیه مخابره شده و هیأت اجرائی نتوانسته از این تلکس که تازه مستند به تک نویسی یک منافق است00 جالب این است ما پیرو قرآن و منطق قرآن هستیم که قرآن صریح راجع به منافقین میگوید: «والله یشهد ان المنافقین لکاذبون» آنوقت وزارت اطلاعات هم تـک نویسی را مخابره میکند به فرمانداری ارومیه و صریحاً اعلام میکند این، بدون سند است ، بدون مارک است، شما بروید رویش توضیح بکنید. /12/30/ هم تلکس میرود. وقت هم بوده، فرصت هم بوده میتوانستند لااقل به عنوان یک نقطه ابهام بگویند آقا باشد تا پانزدهم تا شانزدهم. و هیچیک از اینها نبوده، پس مشروعیت قانونی ایشان از نظر هیأت اجرائی ، ستاد انتخابات وزارت کشور ، شورای نگهبان و حتی در شعبه خود مجلس، به اتفاق آراء اعبتارنامه ایشان تأیید شده است در دورة سوم. این مال مشروعیت قانونی. اما مقبولیت عمومی. شما برادرها میدانید معمولاً عزیزانی که مرتبه دوم آمدند به مجلس یا مرتبه سوم، انصاف مطلب این است که زحمتشان و کار تبلیغاتشان غیر از آدمی است که میخواهد برای اولین بار داوطلب بشود. زیرا آنکه نماینده بوده، دیکته نوشته شده است که یقیناً در آن اشتباه است. اما آنکه تازه وارد میشود میگوید آقا بگذار برود ببینیم چکار میکند. آقای کامیار یک دوره نماینده بوده، بچه ارومیه بوده و همه او را شناخته اند. طوری که اگر در دورة دوم انتخاب او به مرحله دوم افتاده، در انتخابات دوره سوم، در همان مرحله اول ، آن هم از بین 23 نفر انتخاب شده است. انصاف مطلب این است که اگر ما مثل مرحوم علامه ذهنمان را خالی کنیم از همه مسائل، میگوییم آقا! آن مشروعیت و این مقبولیت تا قیامت هم آدم را کافی است، برای یک دوره مجلس که چه عرض کنم. و بعد، مسأله تأیید علماء. نامة جناب آقای قریشی، نامة جناب آقای حسنی، که به هر حال ما هیچ کس را معصوم نمیدانیم اما این اسناد الی یوم القیامه محفوظ است. در 58/2/31 جناب آقای حسنی میفرمایند: بدین وسیله علی کامیار از نظر سخنرانی مذهبی در محیطهای اجتماعی اعم از مدارس، دانشگاه، جلسات، کارخانجات، روستا و 000 معرفی میگردد. فرماندهی شورای اسلامی ارومیه- غلامرضا حسنی. این نامه ایست که هم تاریخ دارد و هم مهر دارد. اشرفی اصفهانی- حاج آقا کروبی! اجازه میدهید؟ تذکر دارم. اکرمی _ نامه آقای قریشی را هم برایتان خواندم .و همینطور نامه دیگری .... نایب رئیس -آقای اشرفی اجازه بدهید. پورمیرغفاری (موسوی تبریزی)- این نامه منافقین است که برای آقای حسنی نوشته شده است. آقای حسنی نامه را تکذیب میکند. اکرمی- آقای موسوی! یک مقداری حوصله کن قضیه حل میشود. پورمیرغفاری- اصلا تمام تشکیلات منافقین با تک نویسی منافقین خراب شده. اکرمی-آقای موسوی! شما دادستان بودی، یک دوره اینجا نماینده بودی، الان هم نماینده هستی عزیز من! یک مقدار حوصله کن، حل میشود. نایب رئیس- آقای اکرمی شما صحبتتان را بکنید. آقای موسوی اجازه بدهید. پورمیرغفاری- اگر تک نویسی منافقین نبود هیچ خانه تیمی کشف نمیشد. موحدی ساوجی- چرا وقتی آقای عبدالعلی زاده صحبت میکرد چیزی نگفتید، آقای موسوی؟ کامیار- اگر شما استناد به نامه آقای حسنی میکنید ،ایشان در بارة عبدالعلی زاده مرتد گفته است. نایب رئیس- آقای اکرمی شما صحبتتان را بفرمائید. اکرمی- ما که داریم عرایضمان را میکنیم. (نایب رئیس: الان وقتتان تمام میشود) و همینطور جناب آقای سید علی اکبرقره باغی نامه ای نوشته اند در 12/1/67. این دیگر مال همین امسال است و قبل از انتخابات: اهالی محترم و انقلابی بخش انزل، شوراهای اسلامی روستاهای 00 تا آخر، بعد جناب قره باغی نوشته اند که : اینجانب آقایان حجت الاسلام میرزاعلی صمدی، بیت الله جعفری و علی کامیاررا از میان کاندیداها اصلح میدانم واز اهالی محترم روستاهای چه و چه میخواهم که به کاندیداهای نامبرده رأی بدهید. این نامه یکی از آقایان و علماء به نام ارومیه است مال 12/1/67. به هر حال به ذهن من میآید دیگر در مورد مشروعیت و مقبولیت ، این مقدار بحث کافی است. نکته دیگری که ما داریم در رابطه با کارنامه قبل از نمایندگی آقای کامیار است که تأییدیه های جناب آقای حسنی، جناب آقای قریشی، جناب آقای قره باغی و همینطور دیگران را، آقای کامیار خواند و من هم گوشه ای از آن را عرض کردم. رفتن به سپاه و در ردة اول قرار گرفتن به عنوان معاون فرمانده عملیات که فرمانده، شهید امینی بوده وایشان شده معاون. در دارلک ، در درگیری که بین عزیزان ما و کومله و دیگران بوده آنجا زخمی شده و بعد نتوانسته در جریان عملیات ادامه به کار بدهد، رفته در شورای فرماندهی سپاه که از سال 59 تا 61 در آنجا بوده است. عضو شورای مرکزی جهاد بوده، حدود یک سال و نیم . من بینی و بین الله سؤال میکنم (درست است ارومیه محیط بزرگی است، محیط ویژه و خاصی است ) یک آدمی آنجور سفت و سخت و داغ جنبشی باشد اما همچنان از تأیید (بگوئیم حداقل) بعضی از علماء تا سال 67 برخوردار بوده، آن هم برود در سپاه، آن هم برود در جهاد، آن هم بیآید در نمایندگی مجلس، نه برای یک دوره، نه برای دو دوره، من واقعاً به قول علماء فیه تأملات. بعد میرسیم به این مسأله، کسی که جنبشی باشد، کسی که واقعاًدلش جای دیگر باشد از یک خانوادة او 7 شهید به انقلاب اسلامی عرضه نمیکند، من چون خودم پدر شهید هستم و سایه شهید هرگز از ذهن من نمیرود، من به شما بگویم مردم ما هم بشنوند که شب خانواد ة شهداء غیر از روز آنهاست. یعنی یک نماینده هفت تاشهید: برادر خانم خودش، برادر خودش، دو تا عموزاده ها ، دو تا دائی زاده ها و همینطور اخوی زاده، یعنی واقعاً دیگر باز هم بیانگر تعهد نیست؟ اگر نیست که چه عرض کنم! من این جمله را بگویم، این روایت در ذیل آیات 169 تا 172 سورة آل عمران است. در آنجا این روایت را هم مرحوم مجلسی نقل کرده هم مرحوم طبرسی در مجمع البیان. نایب رئیس- دقیقاً وقتتان تمام شده . اکرمی- بله الان. همین را بخوانم و تمام کنم. میفرماید: « فاذا وصل الی الارض (یعنی رزمنده بیفتد به زمین) نقول له الارض مرحباً بروح الطیب الذی اخرج من البدن الطیب ابشر فان لک ما لاعین رأت ولا اذن سمعت ولا خطر علی قلب بشر. بعد میفرماید: و یقول الله انا خلیفته فی اهله.» خدا میگوید من جانشین آن شهیدم در بین خانواده او . «من اسخطهم فقد اسخطنی.» هر که خانوده شهداء را بیازارد به ناحق، من خدا را آزره. «و من ارضهم فقد ارضانی» و اما مطلب آخر بحث طلبگی. آقایان برادرها میدانید یک بحثی است در حوزه بنام حجیت خیر واحد. ما 25 نوع خبر داریم، آقایان کارشناسها میگویند. میگویند تازه خبر اگر واحد باشد، صحیح و سند هم باشد، عرضه بر قرآن هم بشود درست باشد، تازه فیه تأمل. چه رسد به استناد به تک نویسی یک منافق. آقای موسوی میفرمایند ما از تک نویسی های منافقین خیلی چیزها را فهمیدیم. اتفاقاً اگر آن ملاک باشد همین تک نویس علیه اللعنه الی یوم القیامه میگوید: ما او را تصفیه کردیم، او را بیرونش کردیم و چنین وچنان. اگر بنا است به این تک نویسی استناد بشود (نایب رئیس: آقای اکرمی! وقتتان تمام است) خوب است به صدر و ذیل استناد بشود و اگر نباید بشود والسلام. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. نایب رئیس- توجه بفرمائید صحبتها به نحو مبسوط شد. حضار 228 نفر . همینطور که اطلاع دارید و قبلا هم تذکر دادیم سه نوع کارت داریم: سفید و کبود و زرد. زرد : ممتنع، سفید : موفق، کبود: هم مخالف. گلدانها را بگردانید. عیوض زاده- رأی علنی است یا مخفی؟ نایب رئیس- معمول ما اینست که رأی مخفی است مگر اینکه تقاضا کنند. کامیار- مخفی باشد. منشی(بیات) – برادران و خواهران عنایت بفرمایند. ما پنج تا کمیسیون داریم که متقاضی کمیسیون اصلی، بیش از ظرفیتش است . اعضاء هیأت رئیسه هر کدامشان طبق آئین نامه مأمور شدند که با اعضاء متقاضی، جلسه ای مشترک تشکیل بدهند وانشاءالله طبق آئین نامه وضعیت کمیسیونها روشن بشود. کمیسیون خارجه، کشاورزی، دفاع ، برنامه و بودجه، و کمیسیون قضائی هم بود که با کمال خوشوقتی در این تجدید نظر و شور دوم، اعضاء کمیسیون قضائی به همان اندازه کافی خودش است . بنابراین ما در این جهت نیازی نداریم . لذا برادران عنایت بکنند امروز بعدازظهر اعلام میشود انشاءالله اعضای کمیسیونهائی که تقاضا کرده اند در رأس ساعتی که اعلام میشود حضور بهم برسانند. چون طبق آئین نامه حداقل اعضاء هفت نفر است و حداکثر 13 نفر، جز کمیسیون اصل 90 که حساب خاص دیگری دارد. برادران در آنجا باشند که انشاءالله ما مسأله را حل بکنیم. نایب رئیس- ساعات تشکیل این جلسات را هم بفرمائید. منشی- نامزدهای کمیسیون برنامه و بودجه ساعت 1 بعدازظهر در محل کمیسیون. داوطلبین کمیسیون کشاورزی ساعت 1 بعدازظهر در محل کمیسیون کشاورزی. و بالاخره داوطلین امور دفاعی ساعت 1 بعد ازظهر در محل کمیسیون دفاع. و داوطلبین کمیسیون خارجه هم ساعت 30/2 بعدازظهر در محل کمیسیون خارجه. 9- اعلام وصول دو فقره لایحه. نایب رئیس- دو فقره لایحه رسیده است که اعلام وصول میشود. منشی- دو تا لایحه رسیده که بدین وسیله وصول آن را اعلام میکنم: 1- لایحه راجع به پرداخت خسارت تأخیر یا جایزه تسریع در تخلیه و بارگیری با صاحبان کشتی. 2- لایحه راجع به حقوق والدین بازنشسته و وظیفه و مستمری بگیر شهداء و جانبازان و مفقودین انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی. 10- اعلام وصول طرح دو فوریتی اجازه پرداخت حقوق و مزایای ماهانه وراث شهداء و مفقودین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و کارمندان کشوری به بنیاد شهید انقلاب اسلامی و تصویب دو فوریت آن. نایب رئیس- طرح دو فوریتی را اعلام کنید. منشی- یک طرح قانونی هم با قید دو فوریت رسیده (که جناب آقای کروبی خودشان توضیح خواهند داد) طرح اجازه پرداخت حقوق و مزایای ماهانه وراث و شهداء و مفقودین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و کارمندان کشوری به بنیاد شهید انقلاب اسلامی. درخواست دوفوریت شده است که جناب آقای کروبی خودشان توضیح میدهند. مهدی کروبی- بسم الله الرحمن الرحیم. ببینید آقایان! من باید الان راجع به دو فوریت صحبت کنم منتها ناچاراً باید مقدمه اش را بگویم بعد فوریتش را عرض کنم. این مسأله در سال 64 از همین مجلس دورة دوم تصویب شده و انتقال داده به بنیاد شهید است. و طولانی و مفصل هم این کار طول کشید. بصورت لایحه هم آمد. جناب آقای خامنه ای ریاست جمهوری، به عنوان رئیس شورای عالی دفاع دنبال این قضیه بودند و خواستند که لایحه را وزارت دفاع بنویسد(دولت بنویسد) و به مجلس بیآید. این کار انجام شد، حدود یک سال هم طول کشید تا نقل و انتقال وآئیننامة اجرائی و پرونده ها را تحویل گرفتیم والان هم داریم حقوق پرداخت میکنیم. یعنی الان بنیاد شهید دارد حقوق پرداخت میکند پرونده ها هم همه انتقال داده شدند. منتها در طرح نوین ارتش که اواخر سال 66 تصویب شد، در بعضی مواد اینجوری گنجانده شده که حقوق بازماندگان شهداء از صندوق بازنشستگی ارتش پرداخت بشود. در حالیکه نه آن صندوق الان پول دارد. و با توجه به مصوبه قبلی، اصلا انتقال داده شده برای اینکه یک کاسه بشود و همه مسائل جمع آوری بشود. حالا دو فوریت ، علتش این است که ما چون پول داریم حقوق را میپردازیم با این مصوبه دوم کار ما ممکن است غیر قانونی باشد و فردا برای ما اشکال داشته باشد. لذا دو فوریت تقاضا شده که سریع این حقوقها را که داریم میپردازیم و ارتش هم ندارد و کار ما هم هست، یک کاسه هم شده، مسأله حل بشود. من خیلی خلاصه آقایان را توجه دادم که علت دو فوریتش چیست؟ چون ما داریم الان حقوق را میپردازیم و ممکن است کارمان اشکال قانونی داشته باشد و با مجلس و دولت و همه هم مذاکره و صحبت شده است. موافق و مخالف صحبت کنند. منشی- مخالف، آقای حائری زاده . حائری زاده- بسم الله الرحمن الرحیم. همکاران گرامی در لایحه دو فوریتی یا هر طرح یا لایحه ای که وفوریت مطرح باشد آقایان اطلاع دارند با حضور شورای نگهبان باید نشست و همانجا بررسی کرد، شور اول، شور دوم همه کار آنجا انجام میشود. آنجا در کلیات که دارد بحث میشود مخالف، موافقی که در کلیات صحبت میکنند پیشنهادات را همان اول باید بدهند. وقتی وارد جزئیات شدند دیگر پیشنهاد هم نمیشود داد. در جمع حداقل 180 نفر 200 نفر هیچ چیز را نمیشود دقیق بررسی کرد. چرا دوفوریت؟ چند ماه است پرداخت نکرده اند حاال دو هفته دیگر هم دیرتر پرداخت خواهند کرد. علی الحساب بدهند، بعد مسائل جانبازان و مفقودین و اسراء آمارش ، ارقامش مسائل ریزش ، آمار ارتش چطور است؟ اینها را اصلا نمیشود برود به همان کمیسیون، حالا کمیسیونها هم دیگر تشکیل میشود. الان کمیسیونها وضعش معلوم شده امروز ترتیب بندی کمیسیونها را دارند مشخص میکنند. شتابزده در جلسه علنی، بدون بررسی، آمار وارقام سری که نمیشود مطرح کرد، هر چه نماینده دولت یا نماینده سازمان مربوطه بگوید تمام است. اینها اصلا صحیح نیست از اولین حرکت مجلس، چندین ماه است نداده اند خوب در مجلس دوم میخواستند دوفوریت بیاورند که اکثر اعضای کمیسیون بودند و یک مقداری اشراف داشتند. همکاران جدید تشریف آورده اند تا بخواهند روی این قضیه در یک جلسه کمیسیون بحث کنند، حق آن کمیسیون مربوطه است بحث کنند. حالا بنده یا فرد دیگری چون در کمیسیون بودجه هم بوده ایم میتوانیم یک مقدار اظهار نظر کنیم. اما حق بقیه ضایع میشود. من اعتقاد دارم دوفوریت موافقت نشود. از همین الان برخورد کنیم. با شتابزدگی از اولین حرکت چه معنی دارد؟ در مجلس دوم میاوردند. چند ماه است نداده اند، حداقل یک فوریت بکنید. خارج از نوبت میرود کمیسیون ، جلوتر از همه طرحها و لوایح و کمیسیون هم خیلی سریع میتواند بررسی کند، حرفهای سری را بزند. از افراد مطلع دعوت کند و مخالف و موافق هم حرفهای کافی را بزنند و نمایندگان هم قبلا پیشنهاداتشان را آماده کنند و بگویند. والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته. منشی- موافق ، آقای بیات. اسدالله بیات- بسم الله الرحمن الرحیم. من از برادرمان جناب آقای حائری زاده تعجب میکنم. من دو، سه نکته را عرض میکنم جناب آقای حائری زاده هم قانع خواهند شد. ببینید مسأله روال قانونی خودش را طی کرده. از نظر قانون طبق ماده واحده مصوبه مجلس مسؤولیت پرداخت حقوق خانواده شهداء با بنیاد شهید است و جناب آقای خامنه ای ریاست محترم جمهوری هم کاملا در جریان هستند. همینطوری که حاج آقا کروبی اشاره فرمودند مشکل اصلی قضیه عبارت از این است: ما دو قانون داریم این دو قانون با هم تعارض دارند، یک قانون مادة واحده ای است که قبلا تصویب شده و مسؤولیت پرداخت را به عهده بنیاد شهید گذاشته و اتفاقاً توجه هم بوده منتها قاونی بعداً آمده به عنوان طرح نوین ارتش و در آن قانون بدون توجه وبا غفلت از آن مادة واحده آمده اند در آنجا مسأله پرداخت را به صندوق بازنشستگی ارتش گذاشته اند که الان صندوق بازنشستگی ارتش نه پول داردبپردازد، بدهد و مسؤولیت هم بر عهده بنیاد شهید است. تنها مسأله-ای که الان ما داریم، این است که این دو قانون با هم تعارض دارند. طبق آن مادة واحده باید بنیاد شهید بدهد، طبق همآهنگی مسؤولان سه قوه بنیاد شهید باید بده ولی در قانون طرح نوین ارتش به عهده صندوق بازنشستگی ارتش گذاشته اند. اصرار ما این است که انشاءالله این تعارض برطرف بشود. ایشان میفرمایند که پس چرا دوفوریتی ؟ سرش این است که اگر این را شما مطرح نکنید. الان پرداخت بنیاد شهید غیر قانونی میشود، الان دیگر بنا بشود بنیاد شهید به خانواده شهداء پول ندهد، شما اجازه میدهید، مجلس اجازه میدهد؟ علاوه بر این ما یک داعی دیگری برای دوفوریتی داریم. هنوز کمیسیونهای مجلس تشکیل نشده. اگر یک فوریتی بشود باید به کمیسیون برود، اگر عادی بشود باید به کمیسیون برود. این برای حقوق خانواده شهداء است، یقیناً درست نیست و قابل تحمل نیست. بنابراین دوفوریتش دو جهت دارد: یکی اینکه بنیاد شهید کارش قانونی بشود، علاوه بر اینکه عرض کردم تمام مسائل از نظر روالش تأمین شده، حل شده است. فقط آن موقع یک غفلتی صورت گرفته که لازم بود در طرح نوین ارتش اشاره بشود که ما قبلا تصویب کردیم پرداخت خانواده شهدا مربوط به بنیاد شهید است و ربطی به صندوق بازنشستگی ارتش ندارد. بنابراین هیچ ابهامی وجود ندارد و چون کمیسیونها هنوز شروع به کار نکرده اند (البته انشاءالله از فردا، پس فردا کمیسیونهای مجلس فعال کارشان را شروع خواهند کرد) و ما دوفوریتی مطرح کردیم که نیازی به رفتن به کمیسیون نداشته باشد و سریع مسأله بنیاد شهید به صورت قانونی حل بشود. به نظر من مسأله کاملا درست است و لازم هم هست و انشاءالله با حضور شورای نگهبان مطرح خواهد شد و مسأله دقیقاً حل میشود. نایب رئیس- 182 نفر در جلسه حضور دارند. دو فوریت مطرح است. متن مادة واحده را بخوانید. منشی- مقدمه طرح این است : با توجه به قانون ارتش مصوب 1366/7/7 حقوق وراث شهداء و مفقودین باید از طریق ارتش پرداخت گردد و حال آنکه قبلا تصویب شده بود از طریق بنیاد شهید پرداخت بشود. و قبلا پرداخت حقوق شهدا و مفقودین نیروهای مسلح مصوب دی ماه 1364 از طریق بنیاد شهید به عمل میآمد. لذا طرح زیر با قید دو فوریت برای حل این تعارض تقدیم میگردد که این دو برطرف بشود. اصل مادة واحده: «پرداخت حقوق و مستمری و مزایای مستمر ماهانه وراث آن عده از پرسنل ارتش و سایر نیروهای مسلح که بعد از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی شهید یا مفقود شده یا میشوند، با بنیاد شهید انقلاب اسلامی است و بنیاد مذکور طبق قانون واگذاری پرداخت حقوق و مزایای ماهانه وراث شهداء و مفقودین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و کارمندان کشوری به بنیاد شهید انقلاب اسلامی مصوب دی ماه 1364 عمل خواهد کرد. تبصره- کلیه قوانین مغایر با این قانون ملغی است.» نایب رئیس- 183 نفر در جلسه حضور دارند دوفوریت مطرح است، نمایندگانی که با دو فوریت موافق هستند قیام بفرمایند. (اکثر برخاستند) با اکثریت قاطع تصویب شد. طبیعی است که 24 ساعت بعد توزیع میشود و پنجشنبه در دستور است. منشی- تا نتایج آراء مشخص بشود. نمایندگان محترم توجه بفرمایند اسامی این کمیسیونهائی که میخوانم وضعیتی است که کسانی که انتخاب اولشان این کمیسیونها بوده فردا ساعت 8 صبح برای انتخاب رئیس، نواب رئیس، منشی و مخبر کمیسیون تشکیل جلسه میدهند یعنی این کمیسیونها آماده تشکیل هستند: آموزش و پرورش ، استخدام، نفت، مسکن و شهرسازی و راه و ترابری، شوراها و امور داخلی، بهداری و بهزیستی ، نیرو و پست و تلگراف و تلفن، بازرگانی. این کمیسیونهائی که خواندم اعضائی که داوطلب بودند فردا ساعت 8 صبح در کمیسیونهای مربوطه تشکیل جلسه میدهند و گزارششان را به اداره قوانین میدهند. نایب رئیس- بسیار خوب، نتیجه استخراج آراء مربوط به اعتبارنامه آقای کامیار: کل آراء مأخوذه 240 رأی، موافق 132 نفر، مخالف 57 نفر، ممتنع 51 نفر. بنابراین اعتبارنامه آقای کامیار از حوزه انتخابیه ارومیه تصویب شد. (تکبیر نمایندگان) اسامی غائبین و دیرآمدگان را بخوانید. منشی- فقط خود آقای کامیار بیست و هفت دقیقه تأخیر داشتند. 11- پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده. نایب رئیس- جلسه بعدی صبح پنجشنبه ساعت 9 ختم جلسه اعلام میشود. (جلسه ساعت 25/12 پایان یافت. ) نایب رئیس مجلس شورای اسلامی- مهدی کروبی