جلسة سی و نهم بسمه تعالی 19 مهر ماه 1363 هجری شمسی
15 محرمالحرام 1405 هجری شمسی
مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی
دوره دوم – اجلاسیه اول
1363-1364
صورت مشروح مذاکرات جلسة علنی روز پنجشنبه نوزدهم مهر ماه 1363
فهرست مندرجات:
1- اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید.
2- بیانات قبل از دستور آقایان: حجتی، علیرضا نظری، رضوی و صدقیانی.
3- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای رئیس.
4- اعلام سؤال آقای ولیالله زمانی از آقای وزیر بازرگانی.
5- رد طرح استفاده از دانشجویان دانشگاهها و محصلین واجد شرایط جهت جبران کمبود دبیر و معلم.
6- استرداد اعتراض آقای محمدی نسبت به پرونده انتخاباتی آقای اسفندیارپور و تصویب اعتبارنامة ایشان.
7- تصویب اعتبارنامه آقای عیسی ولائی نماینده آمل.
8- تصویب اعتبارنامه آقای شقاقیان نماینده شیراز.
9- تصویب اعتبار آقای رسول منتجب نیا نماینده شیراز.
10- تصویب اعتبارنامه آقای سید حسین قطمیری نماینده شیراز.
11- اعلام معرفی دو نفر کاندیدا جهت اجرای بند 4 قانون احزاب و جمعیتها.
12- تصویب کلیات لایحه راجع به الحاق ایران به مقاولهنامه حمل و نقلهای بینالمللی با راهآهن.
13- پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن.
جلسه ساعت هشت و بیست و پنج دقیقه به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد
1-اعلام رسمیت جلسه و تلاوت آیاتی از کلام الله مجید
رئیس- بسماللهالرحمنالرحیم، با حضور 181 نفر جلسه رسمی است. دستور جلسه اعلام شود.
منشی- بسماللهالرحمنالرحیم، دستور جلسه سی و نهم روز پنج شنبه 19/7/1363 هجری شمسی مطابق با پانزده محرمالحرام 1405 هجری قمری.
1- گزارش از کمیسیون آموزش، فرهنگ، تحقیقات مبنی بر رد طرح قانونی استفاده از دانشجویان دانشگاهها و محصلین واجد شرایط جهت جبران کمبود دبیر و معلم
2- گزارش کمیسیون مسکن و شهرسازی و راه و ترابری در خصوص لایحه راجع به الحاق ایران به مقاولهنامه حمل و نقلهای بینالمللی با راه آهن.
3- گزارش شور اول کمیسیون شوراها وامور داخلی درخصوص لایحه اصلاح بعضی از مواد و الحاق موادی به قانون تشکیلات شوراهای اسلامی کشوری و انتخابات شوراهای اسلامی کشوری.
4- گزارش شور اول کمیسیون مسکن و شهرسازی و راه و ترابری در خصوص لایحه راجع به تغییر نام و اصلاح تبصرة مادة 8 قانون تأسیس شرکت هواپیمائی ملی ایران و مقررات بهرهبرداری هوائی کشور مصوب تیرماه 1345.
رئیس- تلاوت کلام الله مجید را شروع کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم- بسماللهالرحمنالرحیم
فما اوتیتم من شی فمتاع الحیوه الدنیا و ما عندالله خیر وابقی للذین امنو و علی ربهم یتو کلون. والذین یجتنون کبائرالائم والفواحش و اذا ما غضبواهم یغفرون. استجا بو الربهم و اقامو الصلوه وامر هم شوری بینهم و ممارزقنا هم ینفقون. والذین اذا اصابهم البغی هم ینصرون. وجزاؤا سیئه سیئه مثلها فمن عفا و اصلح فاجره علیالله انه لایحب الظالمین. و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل. انما السبیل علیالذین یظلمون الناس و یبغون فیالارض بغیرالحق اولئک لهم عذاب الیم. و لمن صبر و غفران ذلک لمن عزم الامور. صدق اللهالعلی العظیم. و لمن صبر و غفران ذلک لمن عزم الامور.
صدقاللهالعلیالعظیم. (حضور صلوات فرستادند)
2-بیانات قبل از دستور آقایان: حجتی، علیرضا نظری، رضوی و صدقیانی
رئیس- سخنرانان قبل از دستور را دعوت کنید.
منشی- آقای حجتی نماینده ماکو، آقای نظری نماینده محلات و دلیجان آقای صدقیانی نماینده سلماس.
عزیز حجتی- بسماللهالرحمنالرحیم، السلام علیک یا اباعبدالله و علیالارواح التی حلت بفنائک علیک من سلامالله ابداً ما بقیت و بقیاللیل و النهار ولا جعلهالله اخرالعهد من لزیارتکم. السلام علیالحسین وعلی علیبینالحسین و علیاولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین. و بعد فقد قال رسول الله علیه و آله حسین منی و انا من حسین.
فلک را عادت دیرینه اینست که با آزادگان دائم به کین است
بزرگ فلسفه شاه دین، حسین اینست که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
علت مهم دشمنی استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل و دشمنان انقلاب اسلامی، یک ریشه قدیمی بینالمللی دارد زیرا که دین و مفهوم واقعی و حقیقی آن با ستم و ستمکاری و زور وتزویر و زر پرستی در تمام ادوار مبارزه کرده و اجازه نداده انسانی را از راه زور یا تزویر به اسارت درآورند. در حقیقت ادیان الهی راه تسلط و سلطه طلبی را بر زورگویان تاریخ بسته و حتی همکاری و یا دلگرمی و اعتماد بر آنها را هم محکوم ساخته بسته حتی همکاری و یا دلگرمی واعتماد بر آنها را هم محکوم ساختهاست. «ولاترکنوالیالذین ظلموافتمسکم النار». به همین علت است که همیشه مخالفین رهبران دین را جاهطلبان و روزگویان و بوالهوسان تشکیل میداده و اولین سنگ دشمنی را بر پیکر فرستادگان الهی آن قشر از مردم پرتاب کرده «و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الاقال مترفوها انا بما ارسلتم به کافرون» هیچ پیامبری را به سوی قومی نفرستادیم مگر آن چه طبقة مرفه و زورگویان گفتند ما تعلیمات و برنامههای شما را نمیپذیریم و بر آن کفر می ورزیم.
یکتا پرستان مکتب توحید که در افق نورانی خود پرچمدار ابراهیم خلیلالله و در طول مسیر خود تاکنون انبیاء عظام و اولیاء و شهدا و صدیقین را به عنوان اسوهالهی و الگوی متعالی قرار دادهاند دراین زمان به زعامت بت شکنی از سلاله پاک خاتمالانبیاء امام امت با الهام گرفتن از قیام اباعبدالحسین در مقابل استکبار جهانی و جنود شیطانی یزیدیان زمان صدام و حامیانش ایستاده و این چنیت منادی ارزشهای اصیل اسلامی در جهان شده. می رود تا در جنگی نا برابر عظمن و شرافت خورشید اسلام و ایمان را به ظلمت شرک و کفر به اثبات رساند و با شعار «جنگ» جنگ تا پیروزی» به دست رزمندگان پرتوان با پشتیبانی ملت سلحشور و شهید پرور و امدادهای غیبی الهی و توجهات حضرت بقیهالله الاعظم روحی لهالفداء و رهبری پیامبر گونه امام عزیز خاک ریز اول استکبار جهانی یعنی صدام کافر را پشت سر گذاشته، زمینه ساز حکومت جهانی اسلام باشد. به منظور مبارزه با انقلاب اسلامی و جلوگیری از گسترش آن در منطقه و سرکوب جنبشهای اسلامی و مردمی و حمایت از صدام در جنگ علیه ایران و نجات آن اکنون تلاشهای گستردهای برای بر قراری یک پیمان میان رژیمهای اردن و مصر و عراق و عرفات در منطقه که از تلآویو و واشنگتن هدایت میشود انجام میگیرد. ولی دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی بدانند این حکومت های سرسپرده تا به حال آن چه در توان داشتهاند در طبق اخلاص گذاشته در جهت یاری حزب بعث و صدام عفلقی انجام دادهاند و میدهند. حسین اردنی با تشکیل سپاه ناموفق موسوم به یرموک سعی کرد که ضعف رژیم صدام را از نظر نیروی انسانی کاهش دهد ولی درحرکات اولیه ناکام ماند و ملت مسلمان اردن نیز فریب تبلیغات پر طمطراق او را نخورد.
رژیم مصر نیز که صدام را به لحاظ مالی در تنگنا میدید کلیه تجهیزات و تسلیحات نظامی روسی خود را جهت ادامه جنگ با ایران تسلیم وی کرد و با اعزام 15 هزار سرباز و موشکهای زمین به هوا و موشکهای سام 7 و نفر برهای زرهی و هلیکوپترهای نظامی تاکنون به کمک صدام عفلقی شتافته است. عرفات هم با قربانی کردن آرمان فلسطین به این مثلث شوم پیوسته، در جهت سیاستهای پیشبینی شده از سوی شرق و غرب قرار گرفتهاست. دولتهای مرتجع منطقه بدانند، امروز سکوت کشورهای اسلامی به هر بهانه و دلیل در مقابل تعمیم قرارداد ننگین کمپ دیوید و بیتفاوتی نسبت به نفوذ صهیونیستها از طریق رژیمهای مصر و اردن و عراق خیانتی است به اسلام و ملتهای مسلمان که مجازات آن کمتر از مجازات سادات معدوم نیست.
امروز جمهوری اسلامی حجت را بر همه شما تمام کرده، در مصاف با امریکا و فرزند نا مشروعش اسرائیل همانند بولدوزر غول پیکر جاده را صاف کرده و با مطرح کردن اخراج اسرائیل از سازمان بینالملل قدم بزرگی در جهت حمایت مردم آواره و مظلوم فلسطین و نجات بیتالمقدس بر داشته و تعداد زیادی از کشورهای مترقی و پیشرو و کشورهای جهان سوم، حتی تعدادی از کشورهای غیر اسلامی از این پیشنهاد بشر دوستانه و عدالت خواهی ایران استقبال کرده و هم صدا شدهاند. اگر در اجلاس سازمان بینالملل باز هم خیانت به اسلام و ملت عرب و مخصوصاً آوارگان فلسطین بنمائید و منافع آمریکارا در خاورمیانه حفظ کنید آن وقت است که در تاریخ روسیاه و از طغیان مسلمانان بیدار جهان در امان نخواهید ماند. امان خدا را بر وعدههای دروغین آمریکا مقدم داشته بر اخراج اسرائیل رأی مثبت دهید. هم زمان با جنگ تحمیلی اقدامات ضد انقلابی تشدید و در نهایت به صورت تروریسم کور و بی هدف آشکار شد که هر اقدام ضد انسانی آنان با واکنش منفی بسیار شدید امت روبرو و نتیجه چنین اعمال انسجام و یک پارچگی مردم ایران گردید «و مکروا و مکرالله و الله خیرالما کرین»
از ان جمله پس از واقعه دل خراش هشتم شهریور که رئیس جمهور مکتبی رجائی و نخست وزیر محبوب باهنر به دست منافقین به شهادت رسیدند، در چنین روزی امام عزیز بنا بر انتخاب مردم شهید پرور پرچم را به دست توانای یکی از شایستهترین فرزندان انقلاب سپرد و حکم ریاست جمهوری شهید زنده حجت الاسلام خامنهای عزیز را تنفیذ، بار دیگر غبار یأس بر چهره استکبار جهانی و پادهای بیوطن آنان افشاند و آنها را بر خاک مذلت نشاند (رئیس- وقتتان تمام است).
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ما
غافل از آن که خدا هست در اندیشة ما
در خاتمه لازم میدانم پیشنهادات و تذکرات خودم را تقدیم دولت خدمتگزار بنمایم.
1-توصیة امام عزیز که در بیانیه خود در افتتاح دورة دوم مجلس شورای اسلامی فرموده آنها را خطمشی برنامهریزی خود قرار داده به مسأله درآمد قشر محروم دولت و جامعه و حل مسأله مسکن و تورم عنایت بیشتر مبذول دارد.
2-نیروی جوان هر کشور بازوان پرتوان آن جامعه است. از دولت میخواهم برای جذب جوانان بی کار که تعداد آنان کمتر نیست کارهای مناسب تولیدی در خورشأن و ذوق آنان فراهم تا ضمن اشتغال و تولید مایحتاج کشور به فساد روی نیاورند.
3-دولت در جهت خودکفائی به کیفیت و استاندارد بودن ابزارآلات تولیدی داخلی بها داده و آنان را تشویق واز تولید اشیاء غیر استاندارد جداً جلوگیری نماید.
4-از وزارت آموزش و پرورش می خواهم در مورد استخدام رسمی و تعیین تکلیف مربیان پرورشی که زیر نظر امور تربیتی در سرتاسر کشور مشغول به کارند و به حق در تثبیت جمهوری اسلامی (رئیس- وقتتان تمام است) نیم دقیقه اجازه بفرمائید. متحمل زحمات بیشتر میباشند اقدام و آنها را از سردرگمی نجات دهند.
5-از وزارت صنایع و معادن و صنایع سنگین که درامر صنعت دخالت دارند میخواهم، با فراهم آوردن وسائل کار و تأمین مواد اولیه برای افراد مبتکر و مخترع قدمهای برجستهای برداشته و آنان را تشویق نماید. از دولت محرومین میخواهم در بودجه سال 64 که تقدیم مجلس خواهد نمود به مسائل زیربنائی مانند سدسازی، تأمین آب و برق و صنایع مادر، تربیت نیروهای متخصص و ماهر و نیمه ماهر جهت استخراج و استفاده از منابع و معادن زیرزمینی، توسعة کشاورزی برنامهریزی، سازمان دهی نظامی اداری متناسب با جمهوری اسلام توجه بیشتر بنماید. در پایان از وزارت راه و ترابری میخواهم در مورد جاده کمربندی ماکو توجه بیشتر نماید و از وزارت بهداری میخواهم در توسعه بیمارستان ماکو اقدام سریع انشاءالله انجام بدهد. والسلام علیکم و رحمهالله.
منشی- آقای نظری.
علیرضا نظری- بسماللهالرحمنالرحیم، قالالحسین علیه السلام: انی لا اری الموت الاالسعاده و الحیات معالظالمین الا برما. پیام آوران عاشورا حسینی و کاروان اسیران کربلا چه زیبا رسالت خود را پیروزمندانه انجام دادند و چنان بذر انقلاب افشاندند که زمینه ساز انقلابهای پیدرپی در مقابل حکومتهای جور و ستم گشت تا آنجا که ملت ما به رهبر امام از مکتب حسینی الهام گرفت و با شعار «نهضت ما حسینیاست» انقلابش را به پیروزی رساند. آن چنان که حسین عزیز تمام مشکلات را به جان خرید و تسلیم ذلت نگشت، امت شهید پرور ما نیز فشارهای سیاسی و نظامی و اقتصاد و تبلیغی دشمن را پذیرفته و میپذیرد و همان شعار «هیهات مناالذله» حسین را هر صبح و شام میسراید و با مقاومتش در مقابل استکبار جهانی به این شعار جامة عمل میپوشاند.
روش استعمارگران این بوده و هست که با دخالت در امور سیاسی و فرهنگی ملتها و تودههای مستضعف جهان اقتصاد آنها را بر باد داده و منافع و منابع آنها را غارت کنند ولی این روش امروز با بیداری ملتها که رهبری این بیداری را امام بزرگوارمان به عهده گرفتهاند به مخاطره افتاده و کشورهای مستضعف نشین به صورت گورستان و باتلاقی برای استکبار جهانی درآمده است که باید مرگ نیروهای مزدور ومتلاشی شدن تسلیحات مدرن خود را در این باتلاقها ببینند.
تاریخ دیروز وامروز نمونه بارز این جریان است. اگر دیروز آمریکا در ویتنام و امروز شوروی در افغانستان و صدام تکریتی این عروسک دست بیگانه در ایران و نیروهای مداخلهگر و جنایت کار امپریالیسم و صهیونیسم بینالمللی در لبنان و فلسطین و همچنین سرتاسر جهان مستضعفین از فیلپین گرفته تا آمریکای لاتین در این باتلاقها گیر کردهاند ریشهاش آگاهی مردم که آن هم از اسلام و رهبری امام عزیزمان سرچشمه میگیرد، میباشد. ابرغارتگران جهانی باید بدانند انقلاب اسلامی ایران روش جدیدی در برخورد کشورهای تحت ستم با حکومتهایشان و جنایتکاران کفر جهانی به وجود آوردهاست. که انسانهای تحت ستم را به یک دگرگونی وسیع جهانی درآیندهای نه چندان دور امیدوار ساخته است. سنگرهای استعمار یکی پس از دیگری سقوط میکند و امروز ملتها برآنند که حقوق حقه خود را شناسائی و حد و مرز زمامدارانشان را مشخص کنند و قدرتهای شیطانی جهانی که این جریان را متوجه شدهاند در جهت مبارزه با این دگرگونی وسیع به مبارزه و سرمایهگذاری مشغول شدهاند. ارتباطات شاهحسین اردنی با حکم خود فروخته مصر و سخنان و موضعگیریهای نمیری در رابطه با انقلاب اسلامی واسرائیل که میگوید: اعراب باید از راه صلح اسرائیل را شکست بدهند. و کمکهای حاکم مرتجع کشورهای عربی و خلیجفارس به صدام مخصوصاً کمکهای اخیر عربستان و کویت به صدام و همچنین جنگ تحمیلی علیه انقلاب اسلامی نمونه بارز این جریان است. ولی آمریکا و مزدورانش باید بدانند که با این اعمال ضد بشری جهان را علیرغم میل باطنیاش به سوی یک جنگ فراگیر پیش میبرند. اما من به عنوان یکی از نمایندگان این مردم به شرق و غرب و وابستگانشان اعلام میکنم «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» که نمونه این شکست را در انفجار مقر تفنگداران آمریکائی و فرانسوی در لبنان دیدیم و به کشورهای منطقه اعلام میکنم آزاد و مستقل بیندیشید و عاقلانه حرکت کنید و از گرایش به سوی شرق و غرب دست بردارید و متوجه باشید که نقطه پیروزی در الفت و اخوت اسلامی است والا با این گونه حرکات منتظر آن روز باشید که خلیج فارس از کشتههای شما به خلیج خون تبدیل شود. مسائل چند در رابطه با مسائل داخلی:
1- جنایتکاران جهانی که تمام قوا و توانهای مالی و نظامی و تبلیغی خود را علیه انقلاب اسلامی به کار گرفتهاند باید بدانند مسألة اصلی این ملت جنگ است و این امت از جنگ که شرف و عزت و موجودیت کشور واستقلالش و از همه مهمتر مکتب و دینش به سرنوشت و پیروزی این جنگ گره خوردهاست خسته نشده و نخواهد شد. و این ملت بعد از چهار سال جنگ با قامتی رسا و استوار ایستاده و سرود زیبای «جنگ، جنگ تا پیروزی» را هر صبح و شام میسراید. و افتخارش این است که پیرو آئین حنیف و پاک حضرت ابراهیم است که روز عیدش آن موقعی بود که فرزندش اسماعیل را به قربانگاه برای شهادت و هدیه در راه خدا برده بود. ملت ایران هم پس از چهار سال جنگ سالروز نبردش را جشن میگیرد.
2- تذکر دوم به صدا و سیما و آن اینکه با توجه به سفر حجی که توفیق پیدا کردم مشرف شوم و طی تماس هائیکه با حجاج سایر ممالک داشتم متأسفانه صدای مظلومیت این ملت و انقلاب اسلامی به گوش سایر مردم جهان آنجور که شاید و باید نمیرسید. از مسؤولین صدا و سیما میخواهم در تقویت برنامههای برون مرزی و فرستندههای قوی استفاده کنند تا صدای و موضعگیریهای این است قهرمان به گوش جهانیان برسد. و مطلب دوم اینکه بودجه رادیو و تلویزیون آن رسالت و وظیفهای را که بر دوش دارد آنچنان که باید و شاید انجام نمیدهد. مثلا در جریان تظاهرات علیه بیحجابی تا آنجا که من اطلاع دارم در توجیه منطقی حجاب و فلسفه وجودی آن از دیدگاه اسلام و عقل برنامه و سخنرانی قابل توجهی را ارائه نداد. و یا فیلمبرادران و خبرنگاران کمتر به روستاها و شهرهای این مملکت رفته وبه درد دل آنان توجه نمودهاند. گرچه در این زمینه فعالیتهائی هم داشتهاند که قابل تقدیر و تشکر است.
مسأله سوم در مورد پیام امام امت برای نمایندگان دومین دوره مجلس شورای اسلامی و مسائلی که رهبر عزیزمان روی آنها دست گذاشت، و آن مشکلات امروز گلوی حیات زندگی این ملت را میفشارد، مانند مشکل مسکن و زمین و تورم حقوق کارمندان و غیره که از ریاست محترم مجلس شورای اسلامی میخواهم که سیر حرکت مجلس را به هر شکلی که صلاح میدانند در این مسیر قرار دهند.
مسأله چهارم، مسأله جهاد سازندگی که با وزارتخانه شدنش متأسفانه در جهتی قرار گرفت که با فلسفه وجودی جهاد تضاد پیدا کرده، اگر امام جهاد را به وجود آوردند برای این بود که سایر وزارتخانهها الگو باشد و وزارتخانهها مانند جهاد شوند ولی بر عکس امروز میبینیم جهاد مانند سایر وزارتخانهها شده مانند جهاد شوند ولی بر عکس امروز میبینیم جهاد مانند سایر وزارتخانهها شده است و دراساسنامهای که مجلس قبل برای جهاد تصویب کرده است جهاد در کنار سایر وزارتخانهها به صورت یک مسأله فرعی در آمده است و این خود یک زنگ خطر است که مجلس دوم باید این ارگان انقلابی و برخاسته از متن اسلام و مردم را همچنان نگهدارد. اما تذکراتی که به مسؤولان محترم دارم.
1-به وزارت نیرو در مورد آب آشامیدنی و کشاورزی شهرستانهای محلات و دلیجان که مشکل آب آشامیدنی محلات، مسأله زمین و مالکیت آنست و همچنین در مورد اقدامات اجرائی سد عباس آباد که در یک فرسخی شهرستان دلیجان قرار گرفته است.
رئیس- وقتتان تمام شد.
نظری- یکدقیقه اجازه بدهید.
2-به وزارتخانه راه و ترابری در مورد اتوبان جاده اصفهان به قم از راه سلفچگان که تا میمه اتوبان شده و بیشترین تردد وسایل نقلیه در این مسیر است که طبق آمار پاسگاه پلیس راه دلیجان روزانه حدوداً 60 هزار میباشد و راههای استانهای اصفهان و فارس از این منطقه میگذرد و در مسیر سلفچگان وسائل نقلیه استانهای خوزستان و لرستان نیز به این جاده ملحق میشوند و همچنین در مورد تکمیل اسفالت جاده محلات و رسیدگی به قرار دادهای شرکتهای راهسازی در منطقه که در چهارچوب قراردادهای خود عمل نمیکنند.
به وزارت دادگستری در مورد تشکیل دادگستری در شهرستان دلیجان، به وزارت کشور در مورد تشکیل شهربانی و ارتقاء درجه شهرداری دلیجان و افزایش کادر و امکانات شهربانی محلات به ژاندارمری کل کشور در مورد ارتقاء درجه ژاندارمری شهرستان دلیجان به گروهان، به صدا و سیما در مورد شبکه دوم تلویزیون منطقه محلات و دلیجان، به وزارت ارشاد و مسکن و شهرسازی و وزارت بهداری در مورد وضعیت آب گرم و ساختمانهای آن و وضع بهداشتی حمامهای آن که غفلت از این مسأله باعث از بین رفتن بیتالمال و شیوع بیماری حمامهای آن که غفلت از این مسأله باعث از بین رفتن بیتالمال و شیوع بیماری در مورد مسافرین و ساکنین این منطقه است، به وزارت بهداری در مورد تهیه و ارسال نقشه اورژانس امام صادق شهرستان دلیجان والسلام علیکم و رحمهالله وبرکاته.
منشی- آقای رضوی.
رضوی- بسماللهالرحمنالرحیم، با سلام بر امام امت و امت شهید پرور و ارواح پاک شهدا و با آرزوی پیروزی رزمندگان، در این پنج دقیقهای که بنده وقت دارم یک مسأله یا یک نگاهی به مسائل اقتصادی کشور در مورد علل تورم، گاهی تورم را بررسی میکنیم و میرسیم بر اینکه جریان دلارهای نفتی به وسیله رژیم شاه در سال 53 و ما قبل و ما بعد آن به شریانهای اقتصادی کشور و شعار مصرفی کردن جامعه و ظهور تفاخر به مصرف زیاد در جوروانی جامعه و غیره و مقداری هم تأثیر پذیری از تورم جهانی عوامل تورم در کشور ما بوده. اما گاهی بررسی میکنیم به طور سیستماتیک و ریشهدار میرسیم به این نتیجه که افزایش رشد و ترقی و سالم بودن اقتصاد یک کشور را به دنبال داشته باشد. بنابر این، این علل یک سری علتهائی هستند که خود معلولند. علت اصلی در تورم کشور ما وجود دلارهای نفتی سال 53 نبوده بلکه عدم هدایت همان دلارها در تولید بوده و به عبارت دیگر تکرار کنم همان جملهای که بنده به آن حساس هستم موضوع سوبسید است. امروز هزینه سوبسید کشور ما برای سال 63 پانزده میلیارد تومان برآوردهشده است. بنده معتقدم اگر این پانزده میلیارد تومان را به دریا بریزیم و به مردم کمک نکنیم برای آینده اقتصاد کشورمان مفیدتر است سوبسید اولین واساسیترین و حساسترین عامل تورم کشور است و بطوریکه عرض کردم دو باره تکرار کنم آن بحث قبلیام را ، سوبسید چون از انفال است و مصرف انفال در منافع اغنیاء حرام است. بنابر این باید این بدعت ناهنجار از اقتصاد کشور زدوده بشود، ولی معلوم است تشخیص و مشخص نمودن درآمدهای ثروتمندان و فقرا و قطع سوبسید از اغنیاء یک کاری است بس مشکل و مفاسد اجرائی و اخلاقی زیادی را به دنبال دارد. ناچار باید قطع سوبسید به صورت تدریجی و به صورت همه گونه و عمومی بوده باشد یعنی هم از مستحقین قطع بشود و هم از غیر مستحقین تا در مراحل بعدی فقط از غیر مستحقین قطع بشود
در این صورت اگر تدریجی شروع کنیم، به عبارت دیگر اگر قطع حذف سوبسید را شروع نکنیم فاجعه است و آینده کشور ما از نظر اقتصادی به صورتی است که نمیشود به جز فاجعه عمومی نام دیگری برایش پیداکرد. ما در یک حالتی هستیم نسبت به آینده از نظر اقتصادی که وضعمان دهها برابر بدتر از پاکستان است. امروز بهتر از پاکستان هستیم و غنی تر و قویتر ولی در آینده ما با یک خطری مواجه هستیم به نام سقوط عموی اقتصادی دراثر این مولود نامشروع طاغوت به نام سوبسید که به نظر آینده بزرگترین گناه و تقصیر طاغوت همین موضوع سوبسید بوده. ما با این خطر مواجه هستیم در حالیکه پاکستان فقیر و بینفت این خطر را در آینده ندارد. پی به تدریج باید حذف سوبسید شروع شود، باید دفع الوقت نشود، باید حوصله به خرج ندهیم و در این میان طبق بررسی که بنده و بعضی از برادران نمودهایم اول باید از سوبسید روغن نباتی شروع بشود که دو میلیارد و سیصد میلیون تومان سوبسیدش است. دو میلیارد و سیصد میلیون تومان را اگر از روغن نباتی حذف کنیم، برای هر خانواده پنج نفری ایرانی در ماه چهار ده تومان ضرر میخورد (فقط چهارده تومان) برای هر خانواده هفت نفری 19 تومان. آیا این ملت ایثارگر از خونش و جانش و جوانش میگذرد حاضر نیست چهار ده تومان را در ماه تحمل کند حتی فقیرش؟ حاضرند مردم این ضرر کوچک را تحمل کنند ولی ما اگر این اقدام را بکنیم با دو میلیارد و سیصد میلیون تومان در سال میتوانیم بیست سد کشاورزی، سدهائی که با هزینه سی میلیون تومان تا دویست میلیون تومان بوده باشد بسازیم واگر هر کدام از این سدها سه هزار هکتار زمین را آبیاری کند به طور میانگین در سال 90 هزار هکتار زمین را زیر آب میکشیم، ما قدرت داریم، استعداد داریم، پول داریم، اقتصاد داریم، منابع داریم، آنچه لطمه به اقتصاد ما زده و آینده اقتصاد ما را تاریک و بلاتکلیف نموده بلکه تکلیفش را هم مشخص کرده که فاجعه است عبارت است از عدم هدایت پول و عدم هدایت درآمدهایمان در جهت تولید، مخصوصاً در کشاورزی. بنابر این پیشنهاد میکنم و نطقی نداشتم بنده، این وقت را از آقای صدقیانی گرفتم برای پیشنهاد از همین امروز شروع کنیم برای حذف سوبسید و از روغننباتی و همان هزینه سوبسید را مختص کنیم برای ایجاد سدهای کشاورزی.
رئیس- از وقت آقای صدقیانی فقط سه دقیقه مانده است.
رضوی- بنابر این این اقدام را بکنیم و وزارت کشاورزی و وزارت نیرو هم همان هزینهها را که در مورد سدها خرج میکنند بکنند، این مختص بشود برای سدهای کشاورزی و تذکراتم همان تذکراتی است که قبلا گفتهام ترتیب اثری داده نشده. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
رئیس- سه دقیقه وقت برای آقای صدقیانی است.
صدقیانی- بسماللهالرحمنالرحیم، با سلام به رهبر کبیر انقلاب و تمامی شهداء و رزمندگان جبهههای حق علیه باطل، در این وقت کمی که برای آینده مانده چند تذکر برای دولت خدمتگزار و مردمی جمهوری اسلامی ایران که تاکنون زحمات زیادی متحمل شده، کشور را در این وضعیت اداره کرده ولی روی هم رفته مسائلی هست که همیشه باید مورد نظر و بررسی قرار گیرد اول مسألة آب کشاورزی است. کشوری که محور کارش کشاورزی و احیای آن باشد به طریق اولی باید به فکر تهیه آب آن نیز باشد زیرا کشاورزی بدون آن مفهوم ندارد. ما باید شعار «نه شرقی نه غربی » را با تولید بیشتر و بینیازی از بیگانگان تحقق بخشیم و این زمانی حاصل خواهد شد که وزارتین کشاورزی ونیرو عوض هزینه اعتبارات خود در موارد غیراساسی و مسکن به فکر تأمین آب باشند. وزارت کشاورزی مثلا در سال جاری چند درصد از اعتبارات عمرانی را توانسته است در استانهای بزرگ و مستعد کشاورزی جذب نماید؟ لابد پائینتر از چهل درصد، زیرا بدون وجود آب نه میشود کشاورزی کردونه میشود در مورد کشاورزی سرمایهگذاری نمود. آیا ما متوجه هستیم که حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق علاوه بر اینکه هزینه بیشتری در بر دارد چه زیانهائی به بار میاورد؟ آیا میدانیم که کمترین ضرر این قبیل چاهها خشکیده چشمههای و قناتهای سابق است؟ قناتها و چشمههائی که نه به سوخت احتیاج داشتند، نه ماشین آلات احتیاج داشتند و نه به وسائل یدکی نیاز داشتند. آیا میدانیم که وجود این قبیل چاهها سبب شده که زراعتی که بایست درهر بیست روز یک بار آب بخورد پائینتر میرود و کشاورزان مجبورند چاه را با خرجهای زیادتری عمیقترش کنند و بعد از چند سال ممکن است آبدهی این قبیل چاهها به صفر برسد و در همه آنها بسته شود؟ آیا میدانیم که با خشکیده چاهها و نبودن چشمهها و قنوات فاجعه به وجود خواهد آمد؟ حوزة انتخابیه بنده و تمامی آذربایجان و سایر استانهائی که مستعد کشاورزی هستند نیاز به آب دارند. برادران عزیز در کشاورزی مسأله اصلی در هر کاری فرمایشی خداوند در قرآن کریم است «هر چیز از آب زنده است» هر چیز را آب زنده میکند. چون کشاورزان دسترسی به آب فراوان و ارزان ندارند بیشتر متوجه کاشت محصولات تفننی و غیراساسی شدهاند. در منطقة سلماس اکثراً زمینهای مرغوب تبدیل به باغات سیب یا تخمکدو یا تخم آفتابگردان شده است. از کاشت گندم وجو با این هزینههای زیاد و کاشت علوفه دیگر خبری نیست. کشاورزی که هر ساعت یک آب لوله پنج اینچی و یا حداکثر شش اینچی را 60 تومان 70 تومان میخرد اگر گندم بکارد کیلوئی ده تومان بیشتر برایش تمام خواهد شد پس وظیفه اساسی ما احداث سد است.
رئیس- وقتتان تمام است، به این شکل آقایان وقت تقسیم میکنند جور نمیشود، بفرمائید.
صدقیانی – در مورد احداث سد زولا در سلماس که از قبل از انقلاب شروع شده بود و طرحهای اولیه آن هم تهیه شده و حتی پیمانکار کار گاهش را نیز تجهیز کرده بود متأسفانه بدون اقدام مانده است. مردم انتظار دارند هر چه زودتر این سد که حداقل 34 هزار هکتار زمین را آبیاری خواهد کرد جامة عمل به خود بپوشد.
تذکر دوم به وزارت راه و ترابری در مورد احداث راه شهید کلانتری در دریاچه ارومیه است به طوریکه گزارش خود وزارت راه و ترابری نشان میدهد احداث این راه در حال حاضر به صرفه و صلاح ملت ایران نمیباشد. پیشنهادی که دارم عوض صرف هزینه در این راه در حال حاضر جاده سلماس و طسوج را بزودی به اتمام برسانند تا غیر ازاینکه 60 کیلومتر راه کوتاه میشود بین تبریز و ارومیه، از ترافیک سنگین محور تبریز و بازرگان نیز به مقدار معتنابهی کاسته خواهد شد.
تذکر سوم در مورد لاستیک و خیش تراکتور هست. منطقه ما منطقه کشاورزی است. کشاورزان عزیز هم لاستیک تراکتور را به هشت هزار تومان از بازرا سیاه تهیه میکنند. خیش تراکتورهای ساخت تبریز به کشاورزان تحویل نمیشود. خیش دیگری به آنها پیشنهاد میشود ولی کشاورزان تحویل نمیشود. خیش دیگری به آنها پیشنهاد میشود ولی کشاورزان میگویند این تراکتور تبریز قدرت وتوانائی کشیدن این خیشی را که وزارت کشاورزی پیشنهاد میکند ندارد. چون وقت کم هست و مسائل دیگری هم بود در نهایت یک تذکر به رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی که متأسفانه در بعضی وقتها با کمبود برنامه مواجه میشود. در شب رحلت حضرت جعفرصادق علیه السلام ما دیدیم که تلویزیون کانال 2 پستانداران کوچک را و در شب تاسوعا ببر بنگال رانشان میداد. ما از مسؤولین محترم تقاضا میکنیم رادیو تلویزیون به فرمایش امام عزیز باید دانشگاه باشد حداقل در یک چنین مواقع حساسی برنامههای خوبی برای آموزش مردم بگذارند والسلام علیکم و رحمهاللهو برکاته.
3- تذکرات نمایندگان مجلس به مسؤولان اجرائی کشور به وسیله آقای رئیس.
رئیس- بسماللهالرحمنالرحیم، تذکرات نمایندگان محترم به مسؤولان اجرائی کشور.
یک تذکر بنده خودم به نمایندهها دارم که آقایان برای نطقهای پیش از دستور تنظیم کنید که با وقت خودتان تطبیق کند. ده دقیقه آقایان وقت دارید امروز به طور معدل آقایان هر کدام چهارده دقیقه صحبت کردند و این نظم جلسه را به هم میزند من هم که تذکر میدهم دیگر بیشتر از تذکر نمیتوانم فشار بیاورم خواهش میکنم آقایان این را خودشان در آینده مراعات کنند. ساعت همراه داشته باشید که وقتی تشریف میآورید وقت را کنترل کنید. چیزهای غیرلازم را میشود حذف کرد.
آقای شیخی نماینده ایذه به وزارت مسکن و شهرسازی در مورد زمینهای کشاورزی که از طرف سازمان زمین شهری موات اعلام شده تذکر میدهند.
آقای ناروئی نماینده بم به وزارت راه و ترابری در مورد تکمیل و اسفالت جاده راین، اسفالت جاده رود آب- ایرانشهر و بم تذکر میدهند.
آقای رحمانی نماینده بیجار به وزارت راه در مورد اسفالت راه حسنآباد یا سوکند تذکر میدهند.
آقای فال اسیری نماینده نیریز و اصطهبان به شورای عالی قضائی در مورد اجرای امر امام در مورد زندانیان، به وزارت کشاورزی در مورد تشکیل ناوگان صید ماهی در سگوهای فروزان، به وزارت نیرو در مورد اعزام سریع کارشناسان به شهرستان نیریز در مورد اعزام سریع کارشناسان به شهرستان نیریز تذکر میدهند.
نمایندگان اردبیل به وزارت نیرو در مورد تأمین برق مناطق محروم و مستضعف نشین شهرستان اردبیل وحل مشکلات برق منطقه تذکر میدهند.
آقای موحدی ساوجی نماینده ساوه به وزارت دادگستری در خصوص رسیدگی قاطع به گرانفروشی آهن تذکر میدهند.
نمایندگان سیستان و بلوچستان به وزارت آموزش و پرورش در مورد جلوگیری از جابهجائی معلمین و تعطیلی مدارس شبانه روزی شهرستان خاش تذکر میدهند.
آقای خاوری نماینده لنگرود به وزارت پست و تلگراف در مورد ساختمان پست شهرستان لنگرود، به وزارت آموزش و پرورش در مورد رسیدگی به وضع آموزش و پرورش لنگرود تذکر میدهند.
آقای طباطبائی نماینده یزد به وزارت راه و ترابری در مورد رسیدگی به جاده یزد- طبس تذکر میدهند.
آقای دکتر راه چمنی نماینده سبزوار به وزارت نفت در مورد گازرسانی به شهرستان سبزوار، به وزارت نیرو در مورد تسریع در پروژه آب رسانی سبزوار، به سازمان برنامه و بودجه در مورد تأمین اعتبار مورد نیاز پروژه آب آشامیدنی سبزوار، به وزارت جهاد سازندگی در مورد احداث سد کمایستان جوین تذکر میدهند.
4- اعلام سؤال آقای ولیالله زمانی از آقای وزیر بازرگانی
رئیس- اولین دستور را شروع کنید.
منشی- یک سؤال از یکی از نمایندگان رسیده که اعلام میشود. سؤال آقای ولیالله زمانی نماینده مردم بابل از وزیر بازرگانی.
رئیس- بسیار خوب، ابلاغ میشود.
5- رد طرح استفاده از دانشجویان دانشگاهها و محصلین واجد شرایط جهت جبران کمبود دبیر و معلم
منشی- اولین دستور هم گزارش کمیسیون فرهنگ، تحقیقات آموزش عالی است. طرح قانونی استفاده از دانشجویان دانشگاهها و محصلین برای رفع کمبود دبیر و معلم که این طرح را رد کردهاند. مخبر کمیسیون تشریف بیآورند توضیح بدهند. آقای دکتر اسرافیلیان مخبر کمیسیون آموزش عالی.
دکتر اسرافیلیان (مخبر کمیسیون)- بسماللهالرحمنالرحیم، گزارش از کمیسیون آموزش، فرهنگ، تحقیقات به مجلس شورای اسلامی.
طرح قانون استفاده از دانشجویان دانشگاهها و محصلین واجد شرایط جهت جبران کمبود دبیر و معلم به شمارة چاپ 27 در جلسه 3/7/63 بررسی و به اتفاق آراء رد شد.
اینک گزارش آن جهت شوراول تقدیم مجلس شورای اسلامی میشود.
کمیسیون کار و امور استخدامی تا تاریخ 4/7/63 گزارش نداده است.
طرح قانونی استفاده از دانشجویان دانشگاهها و محصلین واجد شرایط جهت جبران کمبود دبیر و معلم.
مادة واحده- وزارتین آموزش و پرورش عالی موظفند از تاریخ تصویب این مادة واحده مراتب زیر را به مرحله اجرا درآورند.
1- ترتیبی دهند که محصلین و دانشجویان ضمن تحصیل به تدریس در سطوح پائین اشتغال یابند.
2- از محصلین دبیرستان جهت تدریس درابتدائی و از دانشجویان دانشگاهها جهت تدریس درراهنمائی و دبیرستان استفاده شود.
3- در ایام تعطیلات تابستان کلاس ها و مراکزی جهت تربیت و آماده کردن محصلین و دانشجویان برای تدریس دایر نمایند.
4- به تدریج که محصلین و دانشجویان جای معلمین ابتدائی و راهنمائی و دبیرستانی را میگیرند از کارمندان آموزشی به اداری و از اداری به سایر وزارتخانه های نیازمند منتقل شوند.
این طرح به اتفاق آراء در کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی و تحقیقات رد شد، علتش هم این بود که اگر بگوئیم غرض از این طرح جبران کمبود معلم است و استفاده از محصلین و دانشجویان است این الان کاملا اجرا میشود و هیچ منعی هم ندارد و تمامی دبیرستانها در سطح کشور هر جا دانشجوئی که واجد شرائط باشد میتوانند ازاو استفاده کنند به صورت حقالتدریسی و یا محصلینی باشند در دورة ابتدائی میروند و از آنها استفاده میشود و منعی نیست دراینجا صرفنظر از مضراتی که این طرح دارد که یکی از آقایان معاونین وزارت آموزش و پرورش آقای حیدری بود هفته قبل که درکمیسیون آمده بود سؤال شد راجع به اینکه چرا محصلین به رشتههای ریاضی نمیروند و وضع تحصیلات پائین آمده؟ نظر ایشان بود که اکثر یا تمامی این مصیبتها مولود همین استفاده از افراد ناشی و همین حقالتدریسیها هست البته نظر ایشان بود ما نمیخواهیم بگوئیم کاملا درست است یا نه. این نظر ایشان بود و میگفت مربوط به این است که افراد ناوارد تدریس میکنند و ما هم به علت اینکه کمبود داریم ناچاراً استفاده میکنیم اشکالی هم ندارد. اما بیت خیلی مشعشع این طرح این بند چهارم است که در هر جای دنیا سعی میکنند برای هر کاری افراد متخصص و ورزیده بگمارند و افراد وقتی که تخصصی پیدا کردند دریک کاری و تجربهای پیدا کردند سعی میکنند آنها را نگهدارند، اما در اینجا خواسته شده که به محض اینکه افراد ورزیده شدند در کار تدریس و تجربهای پیدا کردند و به درد خوردند حتماً این دو تا وزارتخانه دیگر موظفند بلا فاصله و بدون درنگ اینها را ردشان کنند بروند جاهای دیگر و باز یک دسته ناشی جدید بیآورند. من دو باره این بند را میخوانم ببینید همین جور هست یا نه؟
5- به تدریج که محصلین و دانشجویان جای معلمین ابتدائی و راهنمائی و دبیرستان را میگیرند، از کارمندان آموزشی به اداری و از اداری به سایر وزارتخانههای نیازمند منتقل شوند.
بعضی ها ممکن است بگویند که این طرح گرفته شده از طرح حوزه است. من فکر نمیکنم کسی حاضر باشد این تهمت ناروا را به حوزه بزند که حوزه میآید افراد وارد و ورزیده را میگذارد کنار و افراد ناشی را به کار میگیرد. متأسفانه ما، به خصوص ما که درمدارس جدید درس خواندهایم یک چیزی را که نمیدانم در حوزه چه میگذرد میآئیم به صورت دست و پا شکسته میگیریم و میبندیم به حوزه و حاضر هم نیستم حرف افراد خود حوزه را بپذیریم. من تا آنجا که اطلاع دارم در حوزه به علت کمبود و دراثر ناچاری هر کسی معلمی پیدا کرد از او یاد میگیرد و این کار خوبی هم هست منعی هم ندارد در جای دیگر وقتی معلم نیست آدم از هر کسی چیزی بلد است یاد بگیرد، ولی در همان حوزه هم اولا نمیگویند که اساتید مبرز این ناشی ورزیدگی پیدا کرد موظفند دو تا وزارتخانه بیآیند بیرونشان کنند و باز یک دسته ناشی جدید بیآورند. این درحوزه حتماً میدانم نیست، در همان حوزه هم اصولا خود طلبه میگردد افراد ورزیدهتر، افراد باسوادتر، افراد با تجربهتر، افرادی که بیان بهتری دارند آنها را انتخاب میکند. ولی، وقتی نباشد ناچار است یک آدمی که بیانش مثل من الکن باشد، آن را هم انتخاب میکند و از او یاد میگیرد.
پس بنابر این این طرح، طرح حوزه هم نیست و این یک طرحی بود که دیده شد که هیچ ارزشی ندارد از این نظر به اتفاق آراء رد شد والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
منشی- اولین مخالف رد آقای معماری هستند.
معماری- بسماللهالرحمنالرحیم، البته من با اصل لایحه مخالفم.
رئیس- پس شما موافق رد هستید.
معماری- یعنی آن برنامهای که نصب کرده بودند کلمه رد را بعد نوشته بودند قبلا کلمه رد نبودمن با اصل لایحه مخالفم.
رئیس- خیلی خوب، باز من این را تذکر میدهم آقایان در موقع اسم نویسی به ستون مخالف و موافق دقت کنند که اینطور نباشد.
صفری- کلمه رد در ستون مربوطه نوشته شده بود.
معماری- نه، کلمه رد را بعد نوشتند، قبلا نبود.
رئیس- این کلمه رد در ستون مربوط با رنگ قرمز بوده، دیگران به آن توجه داشتهاند با خطر قرمز هم نوشته شده بوده.
معماری- نه، خط قرمز را بعداً آمدهاند نوشتهاند قبلا در موقع نصب نبود.
رئیس- خیلی خوب، پس بفرمائید بنشینید تا نوبتتان بشود نفر بعدی را دعوت کنید.
منشی- نفر بعدی آقای پورسالاری هستند (پورسالاری- من وقتم را به آقای فدائی دادهام) وقتشان را به آقای فدائی دادهاند.
رئیس- آقای غلامرضا فدائی به عنوان مخالف رد قبلا اسم نوشتهاند؟
منشی- بلی، قبلا اسم نوشتهاند.
رئیس- بفرمائید.
غلامرضا فدائی- بسماللهالرحمنالرحیم، در رابطه با این طرح البته خود من هم در کمیسیون بودم با وجود اینکه نظراتی داشتم، اما نهایتاً به خاطر این که عموم برادران و خواهرمان نظرشان بر این بود که این طرح خوبی نیست، نهایتاً طرح رد شد. اما چه در آنجا و چه بعد که من فکر کردم مطالبی به نظرم رسید که به عنوان موافق طرح میخواهم صحبت بکنم. البته خودمن هم در رابطه با بند چهارمش نظر داشتم و نظر دارم و روی بند چهارمش باید صبحت بشود و تعدیل بشود یا اینکه حتی حذف بشود.
اما در رابطه با خود طرح نکاتی هست که قابل توجه است اولا من پرسیدم کسانی که بانی طرح بودند وامضاء کنندة طرح بودند. گرفتم و امضاءهایشان را دیدم و دیدم به هر حال کسانی هستند که بعضاً صاحب نظر هستند و در آموزش و پرورش کار کردهاند و با مشکلات در تماس بودهاند، اینها امضاء کردهاند و به این صورت من احساس کردم که حق آنها به راستی دارد تضییع میشود که یک مرتبه به طور کلی این طرح رد بشود از طرف دیگر ما در اینجا در این طرح میبینیم که میگوید «طرح قانون استفاده از دانشجویان دانشگاهها و محصلین واجد شرایط». خوب این قید واجد شرایط سبب میشود کسانی که شرط را ندارند و شرایط را احراز نکردهاند، آنها خارج بشوند و اگر واجد شرایط بودند چه معنی دارد که ما از دانشجو استفاده بکنیم کما اینکه الان داریم استفاده میکنیم و همچنین از دانش آموز در مدارس خودمان استفاده بکنیم برای اینکه ضعفها و کمبودها را جبران بکنیم. ببینید ما درعین حالی که قانون مینویسیم اما باید به واقعیات هم توجه بکنیم. الان واقعیات در جامعه ما چیست؟ الان واقعیت در وزارت آموزش و پرورش چیست؟ واقعیت در جامعه ما چیست؟ الان واقعیت در وزارت آموزش و پرورش چیست؟ واقعیت این است که نیاز هست و نیاز خیلی زیادی هم هست و همین الان دارند استفاده هم میکنند خوب وقتی که نیاز هست و استفاده هم دارد میشود این چه ضرورتی دارد و این چه مسألهای است که ما بیائیم اینجا کلا طرح را رد بکنیم از آن طرف میبینیم آنها دارند عمل میکنند و از این بدتر به نظر من این است که در روزنامهها این قضیه منعکس میشود همین مسأله این طرح را در حالی که در خود کمیسیون من یادم هست قبل از اینکه اصلا طرح بیاید من و یک عده از برادران درخواست کردیم که آقا اولا این طرحهای جزئی را مطرح نکنید اصلا در اینجا منعکس بشود که بالاخره یک چنین طرحی آمد و بعد هم رد شد، اصلا طرحش نکنیم کلا بگوئیم که این طرحها را کنار بگذاریم و طرحهای اساسی تر بیاوریم ولی گفتند نه آقا، هر چه آمده باید بالاخره در اینجا بحث بشود. بعد که بحث شد ما گفتیم که پس نتیجهاش را حتی در روزنامهها منعکس نکنیم و به روزنامهها ندهیم، اما دادند. بعد نمیدانم چه روز بود در روزنامهها با تیتر درشت نوشته بودند که کمیسیون آموزش و فرهنگ و تحقیقاتی مجلس این طرح را رد کرد. درست فردا یا پس فردایش بود دیدیم که باتیتر درشت در صفحه اول روزنامه نوشتند که وزارت آموزش و پرورش در صورتی نیاز دارند نمیدانم این کلمه بود یا نه؟ ولی نوشته بودند وزارت آموزش و پرورش از دانشجویان درمدارسی خودش استفاده میکند. من این سؤال برای خودم شد که آیا این چه مسألهای است که مجلس باید یک چیزی را رد بکند، با خط درشت هم بنویسند درست دو روز بعدش باز در روزنامه بنویسند که «آموزش و پرورش استفاده میکند» خوب از اول قضیه طرح نشود واگر مطرح میشود ما با واقعیات حداقل توجه بکنیم و ببینیم که واقعاً در جامعه نیاز هست، در آموزش و پرورش نیاز هست و واقعاً به واقعیات امر توجه داشته باشیم این یک مسأله.
مسأله دیگر که مطرح است این است که حقالتدریس ما داریم برادر عزیزمان آقای دکتراسرافیلیان هم اشاره فرمودند ما حقالتدریس داریم. شما بیائید مقایسه بفرمائید بین حقالتدریس به اصطلاح صفر کیلومتر که خیلی هم به آن نیاز هست و دانشجوئی که خودش دارد درس میخواند. اینها کدام بهترند؟ دانشجوئی که الان در خط تحصیلی و در خط درس و احتمالا در آینده هم میخواهد معلم بشود و علاقه به کار معلمی هم دارد و خودش یک تمرین برای کار خودش است. این بهتر است؟ یا اینکه نه، ما بیائیم از حقالتدریس استفاده بکنیم که شاید هیچ آموزشی هم ندیده و در بسیاری از موارد وقتی که آموزش و پرورش میخواهد برای اینها دوره هم بگذارد، موفق هم نمیشود. برای اینکه اولا گزینش این قدر طولش میدهد که به هر حال وقت میگذرد و تازه آن آموزش هم آن چنان فشرده است که آموزشی نخواهد بود خوب چه بهتر که از این دانشجو استفاده بشود. نکته دیگری که در اینجا مطرح شد مسأله حوزهای فکر کردن است. بلی ما هم قبول داریم که مسأله حوزهای فکر کردن با یک طرح این چنینی مدارسما حوزهای نمیشود. اما یک نکته هست و آن این است که آیا ما باید به سمت حوزهای فکر کردن و حوزهای عمل کردن حرکت بکنیم یا نه؟ الان در حال حاضر یک طرح دیگری در آموزش و پرورش به نام طرح «تام» در حال اجرا است. در دورة راهنمائی دارند عمل میکنند، سال گذشته و در سال قبلش در سال اول و در سال دوم بوده و امسال به سال سوم هم تسری دادهاند خوب اساس فکرش این است که نه ما یک کاری بکنیم که مسأله مباحثه و مکالمه و دو به دو کار کردن و چند تا چند تا با هم کار کردن این جریان پیدا بکند و یواش و یواش بچهها به این طرز تفکر عادت کنند. ما قبول داریم که حوزهای این نیست و هر کسی این جور فکر بکند که نه آقا با یک چنین عملی دیگر آموزش و پرورش ما حوزهای شد خوب اشتباه کرده است. اما یواش یواش باید زمینه را مساعد بکنیم برای آن زمانی که اگر خواستیم تغییر بنیادی بدهیم دیگر زمینهها آماده شده باشد و افکار کاملا آشنای به این قضیه باشد. نکته بعدی که در این رابطه مطرح است به نظر من این امر خودش تقدیری از آن کسانی است که کار میکنند از آن محصلین و دانجشویانی است که درسشان را خوب یاد گرفتهاند و خوب بلد هستند که حرف بزنند قدرت تفهیم و قدرت رساندن مطالب را دارند. وقتی که این جور باشد به نظر من یک تقدیری از دانشجوها است و در عین حال آن کسانی که علاقه مند به کار معلمی هم باشند به ضعفهای خودشان آشنا میشوند. چه بسیاری افرادی داریم که اینها سالهای سال درس خواندهاند و شما در بین همین معلمین که صاحب عنوان و شخصیتی در شهرها و در همهجا، هستند آنها که شخصیت دارند در بعضی از موارد به لحاظ علم آنها است اما در بسیاری از موارد اگر شما ملاحظه بفرمائید به لحاظ آن تجربهای است که دارند و فوت و فن معلمی که آنها احراز کردهاند، اینها واقعاً به تدریس توانا هستند ممکن است که علمشان با بعضی از افراد قابل مقایسه نباشد اما واقعاً توانا است این در اثر چه هست؟ در اثر تبحری است که کسب کرده به خاطر آشنائی با کلاس است و به خاطر کار کردن با این امر مهم است. نکته دیگری که در اینجا مطرح است الان مسأله طرح «کاد» مطرح است. همه شما آشنا باآن هستید و میدانید که در این رابطه چه خرجی شده و چه سرمایهگذاری عظیمی در این رابطه شده که طرح بسیار خوبی هم هست خوب ببینید طرح«کاد» نظرشان این است که یک مهارتی را به افراد یاد بدهد. هر محصلی، هر دانشجوئی یک مهارت داشته باشد. من اینجا میخواهم این نکته را عرض بکنم که البته قبلا هم در جلسات این نکته را مطرح کرده بودم که آقا معلمی را هم به عنوان یک مهارت حساب بکنید. معلمی و کسی که در تعلیم مهارت دارد و میتواند حرف بزند و میتواند خوب درس بدهد و موفق باشد، این یک مهارت است. خوب همان جوری که در رابطه با سایر مهارتها این چنین امعان نظر هست و توجه میشود و میگویند که هر کسی باید یک مهارتی داشته باشد. آقا معلمی خودش یک مهارت است با توجه به اینکه مانیاز فراوانی به معلم داریم. شما ببینید هر سال در رابطه با کمبود معلم آموزش و پرورش چه وضعیتی دارد. خوب این خودش یک مهارتی است و نیاز جامعه هم هست و حتی دانشجویان تربیت معلم هم در حال حاضر کار عملی دارند. کار عملی آنها یان است که بعد از دوره دیپلمشان تازه میروند چند ساعتی در سرکلاسها تمرین می کنند که اصلا فوت و فن و شیوه معلمی را یاد بگیرند.
نکته بعد که ممکن است به ذهن بعضیها برسد این است که بگویند آقا معلمی کار بسیار عظیمی است و کار بسیار بزرگی است هر کس، هرکس را که نباید معلم کرد. این مقام خیلی بالائی است به هر حال شغل شغل پیامبران است و به دست هر کسی نباید داد این حرف بسیار خوبی است اما در عین حال باز ارجاع میدهم که واقعیت او را در نظر بگیرید و معلمینی که الان هستند این را در نظر بگیرید ببینید که در مقایسه آن دانشجوئی که تسلیم و رام است و هر چه شما میگوئید اطاعت میکند که حتی دوره و کلاسی هم برایش اطاعت میکند
که حتی دوره و کلاسی هم برایش بگذارید حاضر است سر کلاس برود تا اینکه موفقتر در کارش باشد بین کدام میشود انتخاب کرد و کدام ترجیح دارد؟ همین الان فکر میکنم که طرح معلم یار ظاهراً دارد در استان تهران اجرا میشود چون قبلا یک طرحی بود به نام طرح معلمیاری که از همین محصلین دوره دبیرستان در سطوح پائینتر استفاده کنند علت این هم کمبود معلم است. برای اینکه هر سال و هر وقتی که مدیران کل در تهران یا در شهرستانها جمعمیشدند و یا رؤسای آموزش و پرورش از کمبود معلم دادشان بلند بود، کمبود معلم واجد شرایط. کمبود معلمی که واقعاً دلش بسوزد، هم تخصص مسأله بود و هم دل سوختن و روی این جهات بود که از این طرحها مطرح میشد که یکی از این طرحها طرح معلمیاری بود که یک طرحی را عنوان کرده بودند که ازمحصلین واجد شرایط و آن کسانی که درسشان بهتر است و آنها که بهتر میتوانند درس را القاء بکنند و بفهمانند از اینها در سطوح پائینتر استفاده بشود و اتفاقاً مورد توجه اکثر افراد هم قرار گرفته بود (رئیس- وقتتان تمام است) مطالبم را خلاصه میکنم و نکته دیگری را که در اینجا عرض میکنم مسأله کمبود بودجه است کمبود بودجه همینطور که اشاره کردند معاون وزارت آموزش و پرورش آمده بود اینجا در رابطه با حقالتدریس میخواست جواب بدهد میگفت آقا حقالتدریس را ما حذف نمیکنیم پول به ما نمیدهید، کمبود بودجه است. من میخواستم عرض بکنم که خود مسأله کمبود بودجه هم خودش یکی از دلایل است که ما میتوانیم ازاین دانشجویان و به هر حال این محصلینی که واجد شرایط هستند استفاده کنیم و باز کمکی است به بودجه آموزش و پرورش و میتواند در این زمینه ما را یک مقدارکمک کند والسلام علیکم و رحمهاللهو برکاته.
رئیس- موافق رد صحبت بکند.
منشی- آقای لطیف صفری بفرمائید.
لطیف صفری- بسماللهالرحمنالرحیم.
اهمیت آموزش و پرورش و ضرورت حتمی که در رابطه با تأمین نیروی انسانی به عنوان معلم و فضاهای آموزشی و پرورشی آن احساس میشود، بر کسی پوشیده نیست و شاید به عقیده ما در حد جنگ باشد که انشاءالله با آن هدفهای عالی که انقلاب اسلامی دارد این انقلاب فرهنگی باید به تحقق خودش برسد ولی نه با این طرحها، با این طرحها نه تنها آن رسالت اصلی که از لحاظ فرهنگی بر دوش مسؤولین انقلاب هست انجام نمیگیرد. بلکه شاید این گونه طرحها رکودی هم ایجاد کند و یا وقفه موقتی حداقل ایجاد کند به خصوص اینکه تجربیاتی هم در این مورد هست و ما شاهد ناموفق بودن این گونه طرحها بودیم و عملا هم نشان میدهد با آن خصوصیاتی که ما ازمعلم، از آموزش، از کلاس درس، از محتویات درسی و از آن خصوصیاتی که ما از معلم، از آموزش. از کلاس درس، ازمحتویات درسی و از آن خصوصیاتی که از آموزش و پرورش داریم به دلایلی که من عرض میکنم این طرح قابل اجرا نیست و اصلا شاید قابل طرح نبوده و مقداری هم وقت کمیسیون محترم آموزش را گرفته و ما ممنون هستیم که این را به اتفاق آراء رد کردند. زیرا اولا: این طرح مستلزم هزینههای فراوانی است که با توجه به وضع طرحها و لوایحی که ما در دستور داریم طبیعی است که این پیشبینی نشده که این پولهائی که به اینها داده میشود اگر فرضاً این طرح تصویب میشد از کجا تأمین میشود؟
دوم اینکه کار معلمی یک کار تخصصی است. معلمی فن میخواهد تنها به اینکه کسی چند کلاس سواد داشته باشد دیپلم و لیسانس باشد و درچه مقطع تحصیلی باشد و سوادش چه گونه باشد، این برای معلمی کافی نیست اکثریت مجلس محترم معلم هستند و میدانند که کار معلمی فن میخواهد و با آن فن هست که این مسائل معلمی و درس و بحث و این چیزها را باید ارائه بدهد و کلاس را اداره کند و بتواند معلم موفقی باشد یک کسی که هیچگونه فن معلمی را نیاموخته و کار اصلیاش هم نیست و چون کار اصلی هم نیست احساس مسؤولیتی هم نمیکند، چه طور میتواند یک معلم موفق باشد به هیچوجه نمیتواند کما این که در زمان قبل از انقلاب این طرح در مورد دانشگاهها تجربه شد و موفق نبود و فاجعه به بار آورد و حتی به یک صورت فانتزی و باج سبیلگیری در آمده بود که یک عده میرفتند اول سال در دبیرستانها و مدارس جنوب شهر و به آن بیچارههائی که بایستی خدمت به آنها برسد، اسم مینوشتند به عنوان دانشجوئی که میخواهیم درسد بدهیم، فقط میرفتند ماه به ماه، 300 تومانشان را میگرفتند، اکثراً کلاس هم گزارش میشد که این آقا میآید و درس میدهد ولی واقعاً به آن کسی که ظلم میشد، آن محصل بیچارهای بود که باید معلم داشته باشد و درس به او داده بشود. حالا ما میخواهیم بیائیم این را گسترش بدهیم و در سطح دبیرستان هم به کارش ببریم. دلیل ما هم این است که معلم نداریم، نه این طرحها در واقع به هیچ وجه کمبود معلم را جبران نمیکند، بلکه یک لطمه عظیمی هم بر پیکر آموزش و پرورش میزند که متأسفانه ما نتوانستیم آنطوری که باید به آن برسیم و آن تحولات اصلی که در آموزش و پرورش لازم است برای تحقق انقلاب فرهنگی ایجاد بکنیم و باید هم به آن برسیم. علاوه بر اینها برنامه ستاد انقلاب فرهنگی مشخص است. در ستاد انقلاب فرهنگی هم وضعیت معلم و خصوصیات معلم در مقاطع تحصیلی ابتدائی و قبلش و بعدش راهنمائی و دبیرستان و اینها مشخص است و هم مراکزی که این معلمین باید در آن تربیت بشوند و آموزشهای لازم را ببینند، آنها مشخص است وهم اینکه از همه مهمتر با این برنامه درسی که ستاد انقلاب فرهنگی در دانشگاهها گذاشته که هیچگونه وقت اضافی و آزادی ندارند و تازه اکثر دانشجوها وقت کم میاورند حتی اعتراضی میکنند که ما اصلا وقت و فرصتی نداریم چهطوری برسیم و از کجا برسیم که حتی این درسهایمان را بخوانیم این وقت از کجا میآورد که برود درس بدهد در حالی که میبینیم قبلش که وقت هم داشتهاند درس ندادند و نتوانستند درس بدهند به غیر از آن تخصص لازمی که حتمی هست برای اینکه بتوانند اینها درس بدهند و تازه یک کسی که این همه تراکم درسی دارد و در هفته تمام وقتش در دانشکده، در آزمایشگاه، و در کلاس درس و آنهائی که کارآموزی دارند، در کارآموزی وقتشان گرفته شده، چطور میتواند دریک زمان هم درس بدهد و هم درس بخواند؟ بگذریم از اینکه بهانههای مختلف هست. امروز امتحان دارد، نمیرود فردا نمیدانم واحد انتخاب میکند نمیرود. پس فردا گرفتاری دیگری دارد و از این قبیل چیزها که به طور کلی آن 5 ساعتها نتوانستند بروند وای به حال اینکه ما بخواهیم وقت بیشتری برای اینها بگذاریم و در عین حال برنامه آن برادرهائی که استناد میکنند که در مراکز تربیت معلم و جاهای دیگر دانشجویان و دانشآموزان مراکز معلمی چه معلمی در سطح دبیرستان و راهنمائی و دبستان که اینها میروند و یک مدت از وقتشان را به کارآموزی میگذارنند، اینها وقت تعیین شده و برنامه ریزی شده است، جزو درسشان است و این تجربیاتی است که باید اینها بکنند تا بتوانند یک معلم کار آزموده موفق بشوند. اما این دانش آموزی که در آینده اصلا خودش نمیخواهد معلم بشود و اصلا کارش برای معلمی نیست یا آن دانشجوئی که کارش برای معلمی نیست، رشته تحصیلیاش و علاقهاش برای معلمی است، فرق میکند.اینهائی که هستند والان هم هستند و قبلا هم بودهاند و کارآموزی هم کردهاند و الان هم کارآموزی میکنند، وضع اینها مشخص است و احتیاجی هم به این قانون ندارند همان جور که قبلا دانشجوی تربیت معلم یامعلمی که مأمور به تحصیل است میرود یک مدت از وقتش را در هفته در دبیرستان و یا راهنمائی و یا در کلاس ابتدائی درس میدهد، حالا هم میرود و احتیاج هم به این طرحها ندارد. اما ما بیائیم و این طرحها را بیاوریم و تصویب بکنیم و بعد هم یک گرفتاری عظیم برای دولت ایجاد بکنیم و هم اینکه دولت را از فکر کردن به اینکه چاره اصلی پیدا بکند، بیندازیم و باز داریم این نمیتواند کار مثبتی و موفقی باشد و بالاخره اشاه کردند به معلمان حقالتدریس، معلمین حق التدریس هم برای کار معلمی اولا برگزیده میشوند. خودشان علاقهمند هستند. ثانیاً در زمان معلمی تمام وقت هستند و از همه مهمتر این است که اکثر اینهائی که حقالتدریس میآیند به امید این میآیند که در آینده بعدش این پایهای بشود که معلم بشوند. بنابر این حداقل این است که نهایت کوشششان را به کار میبرند که معلم خوب و منضبطی بشوند. این فرق میکند با دانشجو، یا دانشآموزی که میخواهد مثلا 5 ساعت، چهار ساعت، چند ساعت از وقتش را بگیرد و تفننی برود درس بدهد و این واقعاً درشأن انقلاب فرهنگی نیست و ضایع کردن وقت دانش آموز و وقت معلم و وقت جامعه است. روی این است که من با ردش و با نظر کمیسیون محترم آموزش موافق هستم.
شهرکی- آقای هاشیم برخلاف قانون اساسی است اصل 75 قانون اساسی.
رئیس- از لحاظ بودجه؟
شهرکی- بلی.
رئیس- این در ذهن رسید ولی گفتند که این بودجهای را تحمیل نمیکند
آقا مجبور که نیستند، همین پولهائی که دارند برای مخارج…
شهرکی- آقای هاشمی! دولت و وزارت آموزش و پرورش را موظف میکند که …
رئیس- نه، نمیگویند که همه را استخدام بکنند، آن بودجهای که دارند، به کار میبرند.
شهرکی- اگر دو نفر هم باشند که حقالتدریس بگیرند خلاف قانون اساسی است.
رئیس- میگویم همین کار را که الان دارند میکنند آقای اسرافیلیان هم گفتند که اصلا این منعی هم ندارد یعنی یک بودجهای برای دولت تحمیل نمیکند، بلکه یک قدری بودجه را کممیکند. چون دانشجو طبعاً از یک معلم موظف که کمتر میگیرد، همان کار هم انجام میدهد. از لحاظ بودجه اشکالی ندارد.
شهرکی- چرا آقای هاشمی! خلاف قانون است.
رئیس- خوب آن بحثهای دیگرش همین مخالفت و موافقتها است از لحاظ طرح، بودجهای بر دولت در اینجا تحمیل نمیشود. به هر حال در کلاسها باید معلم که باشد. مخالف بعدی را دعوت کنید.
منشی- آقای خلخالی، (خلخالی- صحبتی ندارم)…
رئیس- آقای خلخالی صحبت نمیکنند. بعدی را بگوئید.
منشی- آقای موحدی کرمانی( موحدی کرمانی- صحبت نمیکنم)
رئیس- آقایان اگر مطلب جدیدی ندارند، لزومی ندارد که صحبت بکنند. اگر مطلب جدیدی هست بفرمایند.
منشی- آقای دری به عنوان مخالف رد.
دری- بسماللهالرحمنالرحیم، اولا برادر محترممان آقای دکتر اسرافیلیان در رابطه با رد مطلب خاصی را توضیح نفرمودند. مسأله حقالتدریسی است که یک مسألهای است روشن و کمیسیون آموزش عالی هم قبول دارد. اگر قبول دارد مادة واحده با بند 1و2و3 آن مطلب جدائی از مسأله را بیان نمیکند اصل مسأله حقالتدریس است که مسأله پذیرفته شدهای اگر کمیسیون آموزش عالی روی بند چهارمش مسأله دارد بند 4 را میشود اصلاح کرد و یا حذف کرد این که مسأله خاصی را ایجاد نمیکند برادرها میتوانند کلا حذف بکنند و میتوانند اصلاحش بکنند. و اما در رابطه با اینکه این طرح آیا تا چه مقدار ضرورت دارد؟ البته عرض کردم اگر اجازه به قانون نداشته باشد، حقالتدریس دارد با این کیفیت عمل میشود، که مسألهای نیست و چه بسا به طرح هم احتیاج ندارد. ولی اگر بخواهد منعی برایش ایجاد بشود یا بگوئیم ضرورت ندارد واقعاً در شرایط فعلی ضرورت دارد. ما یک وقتی به عنوان ایدآل فکر میکنیم میگوئیم استاندارد معلم در کشور این است، استاندارد استاد دانشگاه این است استاندارد پزشک و طبیب این است. خوب بلی، به عنوان استانداردها وایدهآلهای ما خیلی خوب است که ما بتوانیم در یک شرایط خوبی افراد خیلی صالح را و در سطح بسیار بالا را برای مدارسمان، برای دبیرستانهایمان، برای دانشگاههایمان انتخاب بکنیم وبه کار بگیریم، انشاءالله حالا برای 10 سال بعد و 20 سال بعد برنامهریزی بکنیم که از آن شرایط بسیار بالا برخوردار باشیم.
اما شرایط فعلی جامعه ما یک شرایط اورژانسی است ما شاید الان عده بسیار زیادی، قریب یک میلیون از بچههایمان را نتوانیم در شرایط فعلی زیر پوشش آموزش و پرورش ببریم. یک عده بسیاری از بچههائی که در محیطهای محروم هستند به اعتبار نداشتن دبیر به اندازه کافی حتی در شهرستانها، محروم میشوند. لااقل از آن رشتههای بالای آموزشی مثل فیزیک، شیمی، ریاضیات و غیره محروم میشوند و واقعاً دبیر نداریم. اگر بتوانیم بعضی از دبیرها را مثلا از شهرستانها به مناطق محرومتر ولو بایک امتیازاتی منتقل بکنیم و در عین حال بتوانیم از آن برادرهائی که در نقاط دانشجوئی هستند. برای رشتههای مورد نیاز مدارسمان استفاده بکنیم، این کار بسیار مثبتی در شرایط فعلی جامعه ما است. این هم اینطور نیست که به هر دبیرستان بگوئیم آقا بفرما شما درس بده به هر دانشجوئی هم بگوئیم شما بفرما درس بده، میشود برای آنها شرایط گذاشت، میشود برای آنها کلاس آمادگی گذاشت 2 ماه، 3 ماه تابستان را یک دوره موقت ضربتی آموزشی برای آنها میگذاریم بعد میگوئیم بفرما آقای دبیرستانی در مدرسه، دبستان درس بده و آقای دانشگاهی شما هم در راهنمائی و غیره تدریس بفرما دانشجوی سال چهارم مثلا رشته شیمی است. میگوئیم آقاجان در راهنمائی میتوانید چند ساعت تدریس بکنید. از نظر بودجه هم یک مقدار برای کشور کمک است. از این جهت اولا یک مقدار انشاءالله میتوانیم گسترش بیشتری در آموزش و پرورش بدهیم، نظیرش را در نهضت سواد آموزی هم عمل میکنیم. نظیرش را الان دانشسراهای روستائی را درست کردند و دانشسرای روستائی یک قدم مثبتی است بچههای راهنمائی را میگیرند و 2 سال برای آنها دوره میگذارند و برای اینکه بشود معلم روستائی این هم در یک سطح دیگر است یعنی احتیاج نیست حتماً دیپلمه باشد و دو سال دوره تربیت معلم ببینید یا تربیت دبیر ببینید یا امثال ذلک این هم یک قدمی است برای جبران این کمبودها پس میشود برای آنها دوره آموزشی گذاشت بعد عدهای از دانشجویان هستند که کمک هزینه تحصیلی در شرایط فعلی لازم دارند. ما داریم در اعتبارات عمومیمان یک کمک هزینهای برای دانشجویان دانشگاههایمان می گذاریم ولی وجداناً این کمک هزینهها با توجه به شرایط فعلی کشور کفاف نمیدهد، اگر بتوانیم به آنها بجای اینکه کمک هزینه دانشجوئی بدهیم، بگوئیم آقا بفرمائید در دبیرستان وغیردبیرستان چند ساعت از وقتت را تدریس بفرما و بجای اینکه ما یک حقوق جداگانهای به عنوان معلم بدهیم، یک حقوقی هم جداگانه به عنوان کمک هزینه دانشجوئی به دانشجو بدهیم. میگوئیم آقا، نه این جبران آن یکی را بکند و شما بفرمادانشگاهت را برو و از طرفی کمک هزینهات را از راه تدریس انجام بده.
نکته دیگری که دارد و بسیار قابل توجه است مسأله تجربه آموزی است بسیاری از این کارها مسأله تجربهآموزی است خود برادران عزیز فرمودید که معلمی در حقیقت تجربه است واقعاً هم تجربه است و بسیاری از آن را باید دورهاش را آموخت. منتها بعد نباید محدود کرد که اگر یک برادی دانشجو بود آمد در دبیرستان تدریس کرد نتواند ارتقاء پیدا بکند و دانشگاه هم راه پیدا بکند و دکترایش را هم بگیرد و فوق تخصصش را هم بگیرد، بعد هم استاد دانگشاه بشود، نه، از مرحله اول معلم دبستان است، تا بعد هم انشاءالله استاد دانشگاه میشود، استاد فوق تخصص میشود و امثال ذلک. این راه را باید بازگذاشت که قدرت مانور و این حرکات باشد. بنابر این به نظر من می آید که اگر احتیاج به قانون ندارد، این یک مسأله است. اگر نیاز به قانون دارد، ان تصویب بشود و کمیسیون آموزش عالی هم زحمت بکشد و بند چهارم را میخواهد حذف بکند، حذف کند. شرایط و حدود و قیودات را تکمیل بکند و انشاءالله بتوانیم در زمینه یک تحول فرهنگی اقدام کنیم. شاید یک نکته دیگری اینجا به عرض محترم مجلس برسد. بد نباشد و آن این است که اگر واقعاً ما در برنامه پنج سالهمان یا ده ساله مان محور توسعه را انقلاب علمی و فنی در کشور قرار دادیم و به عنوان انقلاب علمی و فنی کار میکردیم و در حقیقت یک کار ضربتی، به جای اینکه در بخشهای دیگر سرمایهگذاری بکنیم و یا تلاش بکنیم یا امثال ذلک میگفتیم نه، مادر ظرف10 سال آینده، هم میخواهیم با جهل و بیسوادی مبارزه بکنیم و هم میخواهیم هزارها انسان شایسته و صالح را تربیت بکنیم. چه برای دانشگاههایمان چه برای مراکز علمی و فنی و تحقیقاتی دیگرمان، چه برای دبیرستانهایمان، چه برای همه مسؤولیتهای اجتماعیمان. اگر میآمدیم یک چنین طرح ضربتی عام و گستردهای کار میکردیم، البته شاید باز آن کمبودهمایمان و… ولی عملا این را نمیدانم تا چه مقدار امکان دارد آیا واقعاً میشود در برنامه پنج ساله محور را توسعه علمی و فنی و تحقیقاتی و غیره و تربیت نیروی انسانی کشور قرار داد؟ تا چه مقدار درست است یا درست نیست؟ آن یک حرف دیگری است. در هر صورت من به ذهنم میآید که برادرهای محترم مجلس موافقت بفرمایند که این طرح یا اصل حقالتدریسی ولو بایک شرایط و امکانات لازمی تصویب بشود و به تأیید مجلس شورای اسلامی برسد و کمیسیون آموزش عالی هم این را تکمیل بکند از این جهات که به ذهنشان میرسد برادران هم پیشنهاداتشان را بدهند، بند 4 هم حذف بشود، شاید به خیر کشور و مصلحت انقلاب باشد. اما در شرایط عادی البته حق با برادرها است که معلمها شرایط بالا را داشته باشند، والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
منشی- آقای دهقان موافق رد بفرمائید.
دهقان- بسماللهالرحمنالرحیم، ما ضمن اینکه خلوص و اخلاص لازمه را برای طراحان این طرح میدانیم که واقعاً خیرخواه بودند و طرح جامع الاطراف
و جامع و مانع هم از میان همین طرحهای ناقص در میآید حرف آخر همین است که این طرح، طرحی است که لایسمن و لایغنی من جوع، این طرح، طرحی نیست که بتواند مشکل کمبود معلم را در آموزش و پرورش تأمین بکند حالا اگر یک برادر بزرگواری خواست بعداً موافق اصل صحبت کند، این نکته را جواب بدهد که در شهرهای دانشگاهی، در مراکزی که ما دانشجو داریم مگر ما در اینجا کمبود معلم داریم؟ ما در تهران تورم معلم داریم مادر تبریز تورم معلم داریم، ما در مشهد تورم معلم داریم، حتی در اطرافشان، حتی در بخشهای حومه شهرهای دانشگاهی تورم معلم داریم، تورم دبیر داریم.
فؤاد کریمی- در اهواز کمبود معلم داریم (همهمه نمایندگان) دائم مدارس ما در اهواز تعطیل میشود، چون معلم نداریم…
دهقان- بسیار خوب، حالا آن بحث دیگری است اگر در اهواز که برادرمان میفرمایند کمبود معلم داریم، اگر در یک جائی کمبود پزشک داشتیم بیائیم افرادی را که در پزشکی تخصص ندارند، ببریم با جان مردم بازی کنند، همه توجه داشتید که با آن طرح پزشکی که موقتی هم بود، برادران پزشک ما که واقعاً هم دلسوز بودند، چه قدر مخالفت کردند وعملی هم نشد، بنابراین، اینکه گفته میشود تأمین کمبود معلم، شما در کجا کمبود معلم دارید؟ شما در سیستان و بلوچستان کمبود معلم دارید. در یکی از شهرهای خراسان، همان شهری که خودم هستم، یک بخشی آنجا هست، که آن بخش احتیاج به 150 نفر معلم دارد. آن وقت در آن بخشی که احتیاج به 150 نفر معلم دارد، تنها یک دبیرستان است با 50 دانشآموز آن وقت حالا شما میخواهید که کمبود معلم سیستان و بلوچستان را مثلا فرض کنید از دانشجویان تهران تأمین بکنید؟ هواپیما از کجا میآورید؟ کجای مسائل را میتوانید تأمین بکنید؟ از همه اینها مصیبت بارتر اینکه نوشتهاند هم از دانشجو استفاده بشود و هم از دانش آموز. دانش آموزی که سنش میتواند حداکثر هجده ساله، نوزدهساله باشد. بعضی از برادرها خیال کردند که اگر یک کسی خواندن و نوشتن را یاد گرفته ایشان میتواند برود به کلاس دوم درس بدهد، چنین نیست. آنچه را که گفته میشود نظام تحصیل و تدریس تواماً و نظام حوزهای این است مثلا یک کسی فرض بفرمائید سیوطی میخواند عین بحثی را که در سیوطی دیروز درس گرفته، این بحث را امروز در صمدیه به دیگران درس میدهد، مربی حوزه هم کس دیگری است معلم اخلاق حوزه هم کس دیگری است یک جوان هجده ساله را بیاوری و معلمش بکنی، مسأله تربیت را مسائل اخلاقی را اینجا باید در نظر گرفت، مجربترین معلمها را باید گذاشت که کلاس اول درس بدهند چنین نیست که هر کس بلد است بنویسد «آب و بابائی» بتواند کلاس اول درس بدهد، در انتخاب کلماتش در انتخاب آن کلمهای را که به عنوان کلید مثلا میخواهد حرف «ش» را درس بدهد یا صدای «و» را درس بدهد اینها همه هزار نکته باریک تر از مو دارد که با یک ماه کلاس موقت گذاشتن و در تابستان گذاشتن و اینها اصلا قابل جبران نیست. مسأله دیگری که باید روی آن توجه کنند، فرمودند که کمک هزینهای برای دانشجویان بشود، ما برای اینکه کمک هزینهای برای دانشجویان بشود، دانشجویانی که نمیتوانند برسند، عرض کردم،اصلا از دو مقوله است، در شهرهای دانشگاهی ما تورم معلم داریم، آنجائی که معلم میخواهیم، دانشجو وجود ندارد، حتماً احیاناً دبیرستان وجود ندارد. بنابر این کمبود معلم را با این چیزها همان ضربالمثل عربی که گفتند ماهکذا توردیا سعدالا بل شتر کمبود معلم را با پیاله این جوری نمیشود سیراب کرد باید فکر اساسی کرد، با توجه به اینکه آن جاهائی هم که در شهرهای دانشگاهی احیاناً کمبود معلم داشته باشیم، آن هم کمبود دبیر، آن مسأله دانش آموزش را اصلا باید زد، که دانش آموزان ما به هیچ وجه توان این را که یک بچه هجدهساله از این طرف بیاید درس خودش را بخواند، از آن طرف برود درس بدهد، آن که اصلا امکان ندارد. در مورد دانشجو در شهر جنگی مثل اهواز، اگرهم احیاناً ما مواجه با کمبود دبیر باشیم، منعی ندارد، همین الان هم خودشان میتوانند، استفاده می کنند و میتوانند استفاده کنند، بنابر این آن اشکالی بودجهای را هم که آقای شهرکی کردند، انصافاً تا حدودی اقلا در حد مخالفت با اصل این طرح وارد است و مسؤولین دولت هم، برادرمان آقای شهرستانی هم الان تشریف دارند و در کمیسیون هم به اتفاق آراء رد شده بود، برادرمان آقای فدائی هم که فرمودند، دیدید که فرمودند بعداً دو باره رأی من عوض شده است و اینها بنابراین، این طرح قابل اجرا نیست،این طرحی نیست که ما سرنوشت فرهنگی جامعه را که توجه کنید با آن صفاتی را که معلم باید داشته باشد که از قول امام شنیدهایم که معلم باید اقلا چیزی شبیه عدالت که گفته میشود، یعنی عامل به واجبات و تارک محرمات حالا شما بیائید عامل بودن به واجبات را و تارک بودن محرمان را در بچههای دبیرستانی احراز بکنید، چه کسی احراز کند، کدام دستگاه؟ اصلا چیز قابل توجهی نیست و ردش بکنید، انشاءالله آن جاهائی که کارآموزی میخواهد، بلی دانشگاه تربیت معلم، آن کسی که میخواهد معلم بشود، احتیاج به کارآموزی معلمی دارد، دورههای کوتاه مدت، دورههای کارآموزی هم برایشان گذاشتند اما یک کسی که در رشته راه و ساختمان دارد تحصیل میکند ما چه داعی داریم که بیائیم دانشجوی راه و ساختمان را بیاوریم در دبیرستان، چیزهای دیگری را درس بدهد که به تیپ او هم نمیخورد، و به رشتهای هم نمیخورد بنابراین، همان جور که کمیسیون محترم با اصل این طرح مخالفت کرده و ردش کرده است ما هم مخالفتیم و برادرها هم توجه داشته باشند، مسائلی که موافقین محترم فرمودند، مسألهای نیست که بتوانیم فرهنگ جامعه را به دستش بسپاریم، انشاءالله کلا رأی مخالف بدهید، تا اصل طرح رد بشود، والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
رئیس- مخالف بعدی صحبت کند.
منشی- آقای دشتی مخالف بعدی صحبت میکنند؟ (دشتی – نمیکنم) بسیار خوب، پس آقای هجرتی صحبت کند.
هجرتی- بسماللهالرحمنالرحیم، طرحی که در کمیسیون آموزش و فرهنگ و تحقیقات رد شد، بیشتر در رابطه با بند 4 این طرح هست و در رابطه با بند 2 که دانش آموز نمیتواند در مدارس با سنین کم تدریس کند و همچنین ما کسانی را بیاوریم، حقالتدریس، دانشجو یک مقدار تجربه آموخت، بعداً این را استخدامش بکنیم یک مقدار هم که تجربهاش بیشتر شد برود کادر اداری یا ادارات دیگر و بعد هم به همین شکل. بنده در رابطه با استفاده از دانشجویان به عنوان حقتدریس، این را خود من به آن اعتقاد دارم و سؤالی که برادرمان آقای دهقان کردند، ما چگونه بایستی دانشجو را از مراکز دانشگاهی و شهرستانهای همجوار آن استخدام لیسانس نخواهیم کرد، در آنگونه موارد لیسانسیهای را که ما میتوانیم در آموزش و پرورش استخدام کنیم، اینها را برای مناطق دور دست خواهیم فرستاد و از وجود دانشجویان برای تدریس در خود مراکز دانشگاهی و همچنین مناطق همجوارش، دیشب در رابطه با استان ایلام، یکی از برادرانی که از این استان آمده بود، با من صحبت میکرد که الان کمبود این نیرو آنجا بیداد میکند برادرمان آقای صفری اشاره ای کردند چه تصمینی هست که اینهائی که میآیند برای تدریس، واقعاً تدریس کنند و بعد آیا اینها استخدام خواهند شد یا خیر؟ در حال حاضر طرحی در دست است و دارد اجرا میشود، دانشجویان الان میایند در دبیرستانها، در شهرستانها و در روستاهای همجوار تدریس میکنند و بعد اینها در این مدت، و دراین زمان گزینش میشوند تا فراغ تحصیلشان، وقتی صلاحیت داشتند و واجد شرایط بودند اینها استخدام خواهند شد، به همین طریق ما از وجود این دانشجویان که در این مسیر آمدهاند تدریس کردهاند و یک تعلق ما از وجود این دانشجویان که در این مسیر آمدهاند تدریس کردهاند و یک تعلق خاطر پیدا کردهاند به آموزش و پرورش، اینها را ما میتوانیم از افرادی که در مسیر، تجربیاتی آموختهاند، به عنوان معلم و دبیر استخدامشان کنیم که این خودش میتواند مسأله مفیدی باشد و از طرفی دیگر شما این نکته را در نظر داشته باشید که در حال حاضر انگیزه استخدام در آموزش و پرورش بنابر مسائل و مشکلات مالی که دارد، الان خیلی کم است، اما با این طرح قانونی میشود دیگران را یک انگیزه ایجاد کرد که در دوران دانشجوئی خودشان به امر تدریس روی بیاورند و همینطور که عرض کردم در این مسیر، یک تعلق خاصری، رابطهای بین دانش آموز و معلم ایجاد میشود و امید است که انشاءالله در این مسیر بعدها هم بتوانند مشکلات مالی را حل کنند، یک انگیزة بیشتری خواهد شد، برای جذب نیروهای متعهد بیشتری برای آموزش و پرورش و حل مشکلات بعدی، البته این انشاءالله ما بعدها اگر بتوانیم با ایجاد مراکز تربیت معلم، تربیت دبیر، به آن حد و به آن پایه برسیم که نیازهای جامعه آموزشی خودمان را مرتفع کنیم، آن موقع دیگر خود به خود این مسأله تحصیل حاصل است، دیگر ما نمیآئیم از وجود دانشجویان و غیرذلک به این طریق
استفاده کنیم و مسأله حوزهرا که مطرح کردند، خواه ناخواه در اینجا یک مسألهای پیش میاید، یک مسیرش است، ما نمیتوانیم یک مرتبه آموزش و پرورش و نظام فعلی آن را واژگون کنیم که آقا شود نظام حوزهای، اما در حال حاضر میتوانیم یک دانشجو در عین حالی که درس میخواند، در کنارش هم تدریسی کرده است، آن چه را که آموخته است، به دیگران انتقال میدهد، با تجربیات بیشتر و در نتیجه همانطور که برادرمان آقا دری اشاره کردند، میتواند از سطح معلمی تا پایان استادی و غیر ذلک برسد، امید است که انشاءالله با کلیات طرح برادران نماینده موافقت بفرمایند و بعد آن جزئیاتی که اشاره شد با پیشنهاد خودشان اصلاح بفرمایند، با تشکر،
رئیس- بسیار خوب، آقای هراتی موافق، بفرمائید.
یکی از نمایندگان- این چه طرحی است؟ ما قانون داریم.
رئیس- حالا آمده، بحث هم شده و باید بالاخره یک تکلیفی روشن بشود، بفرمائید.
هراتی- بسماللهالرحمنالرحیم، درابتدای توجه برادران و خواهران محترم را به این نکته جلب میکنم که ببینم اصولا انگیزه ارائه این چنین طرحی از سوی پانزده یا شانزده نفر از برادران نماینده چه بوده است؟ بنابر این آن انگیزه برای ما یک مسأله اصلی است. شمارة ترتیب چاپ 2150، انگیزهشان را برادران این چنین مطرح کردهاند، از آنجا که هم استخدام دولتی جدید خلاف مصالح انقلاب و کشور است وهم وزارتخانههائی نظیر آموزش و پرورش عالی به علت تزاید نسبی و مداوم دانش آموز و دانشجو و سایر ضرورتها. مرتباً نیازمند استخدام هستند، مادة واحده زیر پیشنهاد و تقاضای تصویب آنرا داریم. پس اصولا انگیزه ارائه این طرح آنچنان که برادران مطرح میکنند، مسأله کمبود نیرو نبوده، صرفاً این بوده که برادران خواستهاند یک صرفهجوئی بکنند در زمینة جلوگیری از استخدام معلم و دبیر برای آموزش و پرورش، در حالیکه به هیچ وجه استخدام آموزگار و دبیر در آموزش و پرورش نباید یک هزینه جاری مطرح بشود و ما با همان دیدی که به هزینه جاری نگاه میکنیم، به استخدام معلم نگاه کنیم، بلکه در واقع این خودش یک هزینه سرمایه گذاری هست و برای تربیت نیروهای آیندهای است که نظام به آن نیازمند است. ولی تجربیات چهار ساله گذشته نشان داده که هیچوقت کمیسیون برنامه و بودجه در رابطه با استخدام معلم، آموزگار و دبیر هرگز ممانعتی به وجود نیاورده، چون به اینها احساس نیاز میشده و مسأله آموزش و پرورش از اصولی ترین واساسیترین و زیربنائی ترین مسائل است در این مملکت، هیچوقت کمیسیون آموزش و پرورش و سازمان برنامه وبودجه نیاوردهاند، پس بنابر این در مرحله اول این نکته روشن بشود که انگیزه ارائه این طرح، یک انگیزة غیر منطقی است و به هیچ وجه آوردن یک عده از برادران محصل و دانشجو، به این مفهوم نیست که بشود جلوگیری بشود از استخدام در آینده، این نکته اول بود نکته دوم این است که برادران، این مشکل را حل کنیم. اگر این کمبود نیرو در وزارتخانهای غیر از آموزش و پرورش بود یعنی صرفاً یک کار اداری بود که با یک پرونده و با یک مراجعه و با یک پاسخ ساده حل میشد، مسألهای نبود، اما آموزش و پرورش که شما میخواهید اندیشه پاک و بی آلایش یک دانش آموز را در اختیار یک فردی قرار بدهید، قطعاً این باید بالاترین و والاترین صلاحیتها را در این نظام داشته باشد که در آن چهار دیواری کلاس که معلم هر نقشی را میتواند روی اندیشه دانشآموز ترسیم کند، این صلاحیت در آن باشد، یعنی قطعاً معلم و معلمی شغل نیست، حرفه نیست و قطعاً رسالت است، رسالتی است که دوعامل میخواهد، اولش عشق به تدریس و آموزش و تربیت و تعلیم، در قسمت دوم داشتن استعداد و توانائی برای معلمی. یعنی اگر این دو ویژگی در یک فرد معلم نباشد مطمئن باشید که اگر آن دانش آموز در کلاس نباشد و دنبال یک شغل آزاد برود، هزاران بار با ارزشتر از آن فردی است که نه عشق به این کار دارد، نه استعداد این کار را دارد. برادران میگویند ما در دوره های تابستان، در مدت تابستان، یک دورههای کوتاه مدت یک ماهه میگذاریم و به اینها آموزش میدهیم و اینها را سر کلاسها میفرستیم، خوب واقعاً اگر این طرح خوبی است، طرح علمی است، چرا آموزش و پرورش برای تربیت یک آموزگار دو سال دوره میگذارد؟ بیائید اصلا اعلام کنیم آقا از دیپلم میگیریم، یک ماه هم دوره میگذاریم، اینها را میفرستیم کلاس درس، چرا دورة ساله میگذارند؟ چرا برای تربیت دبیر، دورة چهار ساله میگذارند؟ صلاحیت یک فرد برای تدریس تنها در مرحله گزینش و تحقیقات محلی و مصاحبه حضوری مشخص نمیشود، بیشتر در دوران دو سالهای که این معلم تحت کنترل است، در مدتی که میرود تدریس عملی میکند و آن تدریس عملی را ارزشیابی میکند، مشخص میشود و اگر واقعاً شما این طرح را قابل پیاده شدن میدانید که یک دانش آموز سالهای آخر تحصیل یک دانشجو میتواند اصلا اعلام کنید آقا از دیپلم ما میگیریم و دورة یک ماه میگذاریم، بعد هم تحویل آموزش و پرورش میدهیم خوب اگر امکان عملی شدن این هست، از آن گذشته شما آمدهاید، میخواهید دانش آموز معصوم بیگناه را با آن ذهن پاک یک وسیله امرار معاش برای آقای دانشجو قرار بدهید این بزرگترین ظلم به آن دانش آموز بیگناهی است که این چنین وسیله امر معاش قرار مدرک دیپلم بگیرد. فردا یک مدرک بالاتر بگیرد. خوب واقعاً اگر دلتان میسوزد، بروید به سایر ادارات سایر نهادهائی که به آنها نیاز دارند، استفاده کنید، نه اینکه یک دانش آموز پاک و بی آلایش را دست یک فرد ناشی بدهید که معلوم نیست با آن چه کار میکند من این مطلب را به عنوان کسی میگویم که سیزده سال معلم بودم و در مقاطع مختلف از ابتدائی تا دانشسرایش تدریس کردهام و میدانیم یک سخن نابجای یک معلم، میتواند سرنوشت یک دانش آموز را منحرف بکند، بنابراین، این آقا چه تعهدی دارد به اینکه درصد قبولی او مقبول باشد، چه تعهدی دارد که اگر در نیمه سال یک گرفتاری برای او پیش آمد کلاس را رها نکند که متأسفانه در رابطه با حقالتدریس ها هم نمونة بسیار داشتهایم. درست در آن لحظات حساسی که دانشآموز میخواهد امتحان بدهد، آقای نیامده، کجا رفته؟ فلان جا استخدام شده، رفته پی کارش و آن تعهد شما را هم زیر پا گذاشته است، بنابر این چه عاملی به شما اطمینان میدهد که این فردی را که فرستادهاید کلاس، مثل یک معلمی که با عشق به معلمی و یک رسالت بزرگ اسلامی و انسانی، این مسؤولیت را پذیرفته این دانش آموز شما را و فرزند شما را تربیت کند و به شکل یک انسان صالح تحویل جامعه بدهد، بنابر این راه چاره چیست؟ من در رابطه با آن از پشت همین تریبون عرض میکنم راه چاره چیست؟ من در رابطه با آن از پشت همین تریبون عرض میکنم راه چاره دارد، در کمیسیون برنامه و بودجه هم به برادران گفتم، من اعتقادم بر این است که ما میتوانیم این را با اضافه تدریس حلش بکنیم، اکثر مدارس ابتدائی که ما الان داریم، نصفه روزه است، یعنی چهار ساعت است، ما میتوانیم از این برادران فرهنگی از آنهائی که احساس میکنیم آگاهی و تعهد و مسؤولیت بیشتری دارند، از اینها ما استفاده کنیم، دو ساعت بعد از ظهر هم به آنها اضافه کار بدهیم، بیایند تدریس بکنند این خیلی بهتر از آن دانش آموز یا دانشجوئی است که هیچگونه تعهد و مسؤولیتی در قبال این دانش آموز ندارد، دو ساعت به او اضافه کار بدهیم، در مقطع راهنمائی بیست و چهارساعت در هفته دارند تدریس میکنند ما میتوانیم سی وشش ساعت در هفته به آنها تدریس بدهیم، یعنی دو روز که در هفته بیکار هستند، اضافه کار به آنها بدهیم این کار را انجام بدهند، در مقطع دبیرستان هم مقدار زیادی از آن قابل حل است برای اینکه دبیر بیست و دو ساعت در هفته تدریس میکند، در حالیکه تا چهل و چهار ساعت توانائی دارد، بنابر این از آن برادرهائی که جوانتر هستند، توان کار بیشتری دارند با اضافه کار این مسأله را حل کنیم که ضمن اینکه مشکلات ناشی از مسائل مادی و گرفتاریهای زندگی روزمره را هم ما برای فرهنگی حل کردیم، یک فرد متعهد با تجربهای را هم به کلاس فرستادهایم و خیالمان راحت است که ما اندیشه و فکر سالمی را که دراختیار این فرد گذاشتهایم، شایستگی هدایت، ارشاد وبه سر منزل مقصود رساندن را دارد. والسلام.
رئیس- بسیار خوب، مخالف بعدی آقای خلخالی هستند که یک بار گفتند نمیخواهند صحبت کنند، حالا میگویند میخواهند که صحبت کنند.
صادق خلخالی- بسماللهالرحمنالرحیم، عرض کنم، من که میخواستم صحبت نکنم، برای خاطر این بود که گفتم آقایان رفقا مطلب را بیان میکنند، مخصوصاً مطالب آقای دری و آقای صفری در اینجا خوب بود، شما توجه کنید که ما چه میخواهیم بگوئیم، حالا ما هم صحبت مان طوری نشود که مخالف رد هستیم، موافق در آید. (رئیس- بفرمائید) یک واقعیتی دراین میان هست و
آن عبارت از این است که ما کمبود معلم داریم و با وضع فعلی کشور آن امکانات برای دولت و برای آموزش و پرورش وجود ندارد که بخواهد این عطش را در سراسر کشور اشباع کند، آقای فؤاد، آقایان دیگر گفتند من خودم شاهد بودم، برای خاطر کمبود معلم در بعضی از قسمتها، حتی میشود از این دخترهای دیپلمه استخدام بکنیم و از حالت اختلاطی مدارس را بیرون بیاوریم، البته آن اختلاط آن زمان طاغوت که نیست، ولی در بعضی جاها این مسأله وجود دارد. یک واقعیتی است که کمبودی هست، حالا این کمبود را میخواهیم بر طرف کنیم، آقایان موافقین رد، میگویند که خیر این را میشود با تمدید ساعت، بیست و چهار ساعت اینها در هفته چه میکنند، چهل و هشت ساعت اضافه میشود، اینها بهتر میتوانند تدریس بکنند، جوان هستند، فعالند، این گفتن است، درعمل میبینیم این جور در نماید.
یکی از نمایندگان- آقای خلخالی! عمل شده است و بهترین راه است.
خلخالی- در عمل خیلی گیر داریم و از سوابق دانشجویانی که در دانشگاهها تحصیل میکردند، برای امرار معاششان، زندگی مختصرشان، در جنب این کار اصلیشان آنجائی که وقت داشتند، اگر دانشگاهشان قبل از ظهر بود، بعد از ظهر میرفتند، دو ساعت، سه ساعت معلمی میکردند و آن جوری که یاد گرفته بودند، به آن طبقه پائین مطالبشان را انتقال میدادند، یا اگر عصر بود صبح امکان داشت، این یک مسأله ای بوده، عده زیادی از دانشجویان ما میتوانند این خدمت را بکنند و در عین حال استخدام رسمی هم نشدهاند، خوب یک کارهائی کردهاند، رفتهاند آنچه را که یاد گرفتهاند و زندگی بخور و نمیر را میخواهند اداره کنند، خوب ما باید به اینها بالاخره یک خرج دانشجوئی بدهیم، از این راه جبران میکنیم. آن وقت شما میائید تدریس حوزهای را در اینجا به میان میکشید، تدریس حوزهای یک مسأله خیلی عالی است، آنهائی که من باب مثل سیوطی میخوانند، جامعالمقدمات تدریس میکنند، آنهائی که مغنی و مطول میخوانند پائین تر را تدریس میکنند، آنهائی که رسائل و مکاسب و کفایه میخوانند، آنها میتوانند لمعه را تدریس بکنند، این خیلی خوب است. اما ببینیم این وضع با چه چیز خوب شده است؟ یک شهریة بخور ونمیری از اول در حوزهها وجود داشته که آقایان مراجع، زعمای حوزهها به این محصلین و طلاب علوم دینیه میدادند و منبر هم میرفتند، یک کارهای دیگر هم بود وضع زندگیشان را اداره میکردند و در ایام تحصیل هر کسی هم مدرس بود، هم متدریس. اما در اینجا مسأله به این سادگی نیست، شما الان، امروز شاید اعلام بشود، پنجاه و هشت هزار نفر قبولی دارید و این پنجاه و هشت هزار نفر را شما میخواهید، همه را به امان خدا رها کنید؟ بابا یک زندگی مختصر بخور و نمیری که هم آنها دلشان خوش باشد آقایان مخالفتهای جنبی ارند که نمیرسند، به شهرهای دور نمیروند، درست است، دانشگاه مخصوصاً تهران بوده باشد، این که نمیشود به زابل برسد، شکی در آن نیست، و مسأله در این است که در همین تهرانش، خوب یک عدهای را استخدام میکنند به مدارس تهران میرسد، به اطراف تهران میرسد، به کرج میرسد، به جاهای دیگر میرسد، کما اینکه سابقاً هم بوده، اینها میتوانستند برسند و هیچ مانعی در کار نیست، من عقیدهام این است که یکی از خدمات بزرگ به دانشجویان همین معنا است، خوب حالا هر کسی که میتواند استخدام بشود با آن شرایط ما این را وارد نکنیم و رأی مخالف به آن بدهیم تا اینکه ما بتوانیم یک خدمت ارزندهای به این دانشجویان بکنیم همین جور که به حوزههای علمیه داریم میکنیم، حوزههای علمیه یک حقوقی دارند، یک وضع زندگی مختصری را اداره میکنند آنجا هم شاید کمبود معلم هست، اینطور نیست که حالا هر کسی که آمد یک کتابی درسی گرفته، شد یک استاد درجه یک، به قول آقا شیخفضل الله قزوینی میگفت من فصوص را به یک نفر دو سال گفتم، نه من فهمیدم نه او. خوب این چیزها هم هست، در حوزه های هم بوده، حالا هم وضع این جوری هست، آقایانی که استعداد دارند، چه دارند امکانات دارند، پادوئی میکنند کار میکنند، درکنار این کار اصلی شان هم یک حقوق بخور و نمیری به آنها داده بشود و این مسأله، یک مسأله انسانی است، من عقیدهام این است که امیدواریم انشاءالله رفقا رأی مخالف به رد بدهند.
رئیس- بسیار خوب، موافق رد اگر کسی میخواهد صحبت کند.
منشی- آقای صمد شجاعیان، بفرمائید.
صمد شجاعیان- بسماللهالرحمنالرحیم، هدف آموزش و پرورش طبق اصل 30 قانون اساسی که گفته دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دورة متوسطه فراهم سازد. ولی با این طرحی که ارائه داده شده به کمیسیون آموزش عالی و الان در مجلس مطرح است، آیا این طرح میتواند تأمین کنندة این اصل قانون اساسی باشد؟ آن هم اینکه پیشنهاد شده که از دانشجویان و دانشآموزان استخدام بشود برای مناطق محروم آموزش و پرورش برادران گفتند که در دانشگاهها عمدتاً درمراکز استانها و نقاط مخصوصی از مملکت است که امکان بردن این دانشجویان به مناطق دور دست امکان پذیر نیست. من یک عرضی کنم که برادرمان آقای فدائی فرمودند که این طرح به خاطر نیاز شدیدی که در آموزش و پرورش مطرح است ارائه شده آیا حل مشکل کمبود معلم با این طرح امکان پذیر است در برنامه پنج سالة دولت، برنامه پنج ساله آموزش و پرورش که برنامة دراز مدتی بوده هیچ مسألهای بر نمیخوریم که حل مشکل کمبود معلم آنجا طبق یک طرح اساسی و یک راه حلهای اساسی بیان شده باشد. حل مشکل کمبود معلم در سطح مملکت باید به وسیله خود هر استانی یا هر شهرستانی نیروهای موجودش استفاده بشود که حل بشود این مشکل. جابهجائی واز این شهر به آن شهر بردن و این نحوة گزینشی که الان در سطح مملکت ادامه دارد نمیتواند برای مناطق محروم مشکلگشا باشد ما میخواهیم با این سیستم گزینش وزارت آموزش و پرورش با این قوانین بچة تهران را به روستاهای مناطق دور یا استانهای دور ببریم خوب این فرد هر چه متعهد و کارآ باشد چند سال میتواند که در روستاها و ایلات و عشایر و چهارمحال بختیاری کار بکند. آیا برای همیشه میتواند آنجا باشد؟ برای ده سال، بیست سال میتواند آنجا باشد؟ یک مدت موقتی میرود آنوقت میخواهد برگردد بیاید به شهرش، آموزش و پرورش چه برنامهای دارد که هر استانی یا هر شهری را از نیروهای خودش بپذیرد و با خودش برگرداند که در نهایت باعث حل مشکل بشود واز مسأله نقل و انتقالات و مسأله مسکن هم در این رهگذر مقداری از آن حل خواهد شد. ولی چنین تفکر و اندیشهای در برنامههای آموزش و پرورش تا حالا نبوده است.
رئیس- شما در موضوع صحبت بفرمائید و راجع به این طرح بگوئید.
صمد شجاعیان- خوب این طرح آقای هاشمی میخواهد بگوید که ما میخواهیم مشکل آموزش و پرورش را حل بکنیم و ما میخواهیم ثابت کنیم که با این طرح…
رئیس- خوب شما میگوئید آنجا نبوده، نواقص و چیزهائی که روی این طرح دارید بگوئید.
صمد شجاعیان- یکی دیگر با پذیرش دانشجو یا دانشآموز برای آموزش و پرورش جونکه اینها دوره ندیدهاند و دورة تربیت معلمی ندیدهاند موفق در کار تدریس نخواهند شد از طرف دیگر دانش آموزی که مشغول تدریس است آیا در امر تحصیل خودش و یا دانشجو در امر تحصیل خودش افتی به وجود نمیآید؟ دانشجو هم میخواهد تحصیل بکند و هم تدریس بکند پس بالطبع مقداری در کار خودش موفق نخواهد شد و آنجائیکه تدریس خواهد کرد موفق هم نخواهد بود. آقای دری فرمودند که ما به خاطر ضرورت مسأله این کار را میکنیم و میخواهیم مناطق محروم آنها را زیر پوشش آموزش و پرورش ببریم. در استان فارس دانشگاه در شیراز مستقر است، مناطق محروم استان فارس لامردولار و نمیدانم فیروزآباد است.
دری- دبیرها را بفرستید…
صمد شجاعیان- دبیرها را بفرستیم؟ آیا شما دبیری برای استخدام دارید که استخدام بکنید؟ وانگهی این دبیرهائی که میخواهید استخدام کنید آیا حاضرند از محل زندگی خودشان دور بشوند و به مناطق محروم بروند؟ آقای هجرتی شما که مدیر کل آموزش و پرورش ایلام بودهاید دراین امر چقدر موفق بودید؟ در ایلام آمدند ماشین دادند به دبیرها که بروند آنجا ولی هنوز هم موفق نشدهاند. علت این چیست؟ علت این است که خودش نیرو ندارد دراستان ایلام. میخواهد از جای دیگر نیرویش را تأمین کند امکان پذیر نیست. پس ما باید بیائیم یک برنامة اساسی و یک راه حل صحیح انتخاب بکنیم که نخواهد یا باج سبیل بدهید یا تشویقی بدهید که مشکل حل بشود. اگر از ایلام شما نیرو بپذیرید به دانشسراهای تربیت معلم و دانشگاهها بفرستید فردا خودش برمیگردد به شهر و زادگاهش و این مسائل را ما نخواهیم داشت. من از آقای دری سؤال کردم سال گذشته و امسال چقدر بودجه داده شده برای تربیت معلم و استخدام در آموزش و پرورش
فرمودند سال گذشته 900 میلیون تومان دادیم 900 میلیون تومان را نتوانستند جذب بکنند و موفق نبودند و امسال هم 550 میلیون دادند به اندازه این مبلغ نتوانستند نیرو بگیرند و تربیت کنند. آیا قانوناً با اینکه اعتبار و بودجه داشتند موفق شدهاند اینکار را بکنند؟ علت این است که برنامة صحیحی ندارند خوب دانشآموز را میخواهند هم درس بخواند هم برود درس بدهد بلی چونکه مشکلی ندارند و میخواهند زود کار را دست پشت سرش بگذارند و حل بکنند که ما همه جا را معلم فرستادیم نمیخواهند با مشکل آموزشی و پرورشی اساسی برخورد بکنند هر روز این مشکل بیشتر میشود با چنین کارهائی عمده اساس کار مملکت پایه مملکت آموزش و پرورش است. اگر مجلس به آموزش و پرورش نرسد بقیه کارها هم خواهد پایش لنگید. ما باید از آموزش و پرورش بخواهیم برنامه اساسی برای حل مشکل آموزش و پرورش بیاورند اینجا هر روز با این کارهای روزمره و با حق تدریس برادران حقالتدریس مشکلی را حل نمیکند. بنده روز پنج شنبه گذشته به اتفاق آقای دکتر حداد عادل و بعضی از کارشناسان آموزش و پرورش رفتیم روستای توچال ورامین، من بالطبع معلم بودم رفتم سرکلاس به سؤال کردن و امتحان گرفتن از بچهها معلم را سؤال میکردم بچه سر کلاس به سؤال کردن و امتحان گرفتن از بچهها معلم را سؤال میکردم بچه کجا هستی، معلم هست یا حقالتدریس، آنهائی که معلم بودند و بچه همان منطقه بودند در امر آموزشی موفقتر بودند و آنهائی که حقالتدریسی بودند و بچه آنجا نبودند نا موفق بودند رو خوانی کتاب کلاس دوم ابتدائی را و اصلا نحوه کتاب گرفتن را بلد نیست تا بچه بگیرد و درس میخواند. معلمی که امسال رفته برادرمان آنجا کار بکند من سؤال کردم شما بچه کجا هستید گفت من بچة شمال هستم گفتم برای رفتن به شهرت در شمال فعالیت هم کردی که بروی گفت بسیار تک و دو کردم و آرزویم بود و دلم نمیخواهد اینجا باشم و کار کنم این نحوه کار است این اشتباه آموزش و پرورش است که از گذشته به حال هنوز این را ادامه میدهیم 5 سال از انقلاب گذشته اساس کار مملکت را ببین هنوز هیچ تغییری بنیادی در سیستم آموزش و پرورش داده نشده کارخانه دیپلم سازی و نحوه توزیع معلم هم که تأمین کنندة نیروهای فنی و تخصصی در سطح مملکت است به همان وضع هم ادامه پیدا میکند و تا روند آموزش و پرورش برادران وخواهران این است نه در قسمت دانشگاهی، نه پزشکی، نه کشاورزی، نه راه و ساختمان ما موفق نخواهیم شد زیرا نحوه توزیع نیروی انسانی در پذیرش و تأمین آن از نظر آموزش و پرورش و دانشگاهی اصلا با طبع مردم و با طبع انقلاب موافق نیست. والسلام علیکم و رحمهالله.
رئیس- آخرین مخالف صحبت کند.
منشی- آقای فدائی نمایندة سربند.
اسماعیل فدای- بسم اللهالرحمنالرحیم. گرچه صحبتهای موافقین و مخالفین خوب بود و در هر صورت باید این رنج نامة آموزش و پرورش درمملکت مطرح بشود من هم به عنوان یک معلم که سالیان دراز در این مملکت معلم بودم باید مطلبی در این زمینه عرض کنم و خوشبختانه دو نفر از مدیر کلهای محترم این مملکت که تا سال گذشته اینها دست اندرکار آموزش و پرورش بودند و با این نابسامانی دست بر گریبان بودند مطالبی به عرض شما رساندند. مطلب این است که اینطور که آمار دادند هر سال حدود 800 هزار نفر به محصلین این مملکت اضافه میشود و با وجود اینکه در آمار باز برنامه و بودجه نظرش این است که رشد جمعیت 1/3 است ولی در بعضی جلسات برنامه و بودجه که پارسال من شرکت میکردم بعضی از برادرها نظرشان تا چهار و خردهای هم بود که رشد جمعیت ما در مملکت بوده و در سال 59 و60 و61 که انقلاب اسلامی نضج گرفته و آن مسائل و موانع از سر راه ازدواج برداشته شده هر سال 2 میلیون نفر حداقل به جمعیت اضافه شده و شاید در بعد هم بیشتر ازاین اگر نشده باشد کمتر نشده از طرفی ما میبینیم که ما چقدر توان پذیرش هم در دانشسراها و تربیت معلمها داریم. توان ما در پذیرش معلم در دانشسراها و تربیت معلم خیلی کم است. خوب شما میبینید میأیند برادرها اینجا عنوان میکنند و متأسفانه الان مدتی است وزیر آموزش و پرورش نداریم و قبلش هم کمتر میآمدند بگویند که وضع آموزش و پرورش به چه صورت است که بعضی وقتها برادرمان آقای پرورش میآمد چه در جلسات خصوصی و یا عمومی مجلس نگرانیهای خودشان را ابراز میکردند اینهم یک مسأله که من به صورت اختصار میگویم و وقت مجلس محترم و برادران وهمکاران عزیزم را نمیگیرم. از طرف دیگر شما ببینید درست است که معلمها الان سر کارند ولی حقوق معلمی را شما در نظر بگیرید به جرم زیاد بودن معلم در این مملکت هم در رژیم گذشته و هم در نظام کنونی حقوق معلمی بسیار پائین است. وقتی معلمی متعهد که من با طیب خاطر به او اقتدا میکنم با داشتن زند و فرزند در منطقة خود من دو هزار و دویست تومان حقوق میگیرد هزار تومانش را کرایهخانه میدهد و یا اینکه در سراسر مملکت وضع معلمان این چنین است کسی معلم نمیشود. و متأسفانه با بودجههائی که ما به صورت خارج از محاسبات عمومی هم در این مملکت تصویب میکنیم یک مرتبه چهل میلیارد تومان یکجا میدهیم اینها میتوانند افراد را استخدام کنند چه کسی معلم میوشد از واقعیات دور نباشید همینطور شعار دادن و گفتن اینکه بچهها باید این چنین بشوند عالیترین افراد باید برای مدارس انتخاب بشوند اینها همه درست ولی کو و کجا؟ وقتی که در منطقه خود من 80 روستا الان مدرسه ندارد و آمدند باز هم با تمام نداشتن بودجه در نزدیکی یک کیلومتری شهر ما مدرسه راهنمائی ساختهاند یک میلیون تومان خرجش شده درش بسته است معلم ندارند و از طرف دیگر برادران شما میگوئید که نمیدانم از اینجاهائی که استان هست و دانشکده هست ما تورم معلم داریم مسألهای که من عرض میکنم از اراک است. اراک هم مدرسه دارد، مدرسه عالی علوم دارد، دانشجو دارد، دانشجویایش هم با طیب خاطر به روستاها می روند. یکی از بستگان نزدیک خود من هم دانشجو است هم دارد در روستاهای سربند تدریس میکند خوب میروند با علاقه هم درس میهند اینجور تهمت ها هم که میزنید نیست که مثلا خوب اینها نمیروند در روستاها واگر بروند به عناوین مختلف مثلا اگر راه بسته باشد نمی روند کار پیش بیاید نمیروند خیر، می روند واز طرف دیگر ما ببینیم بیسواد در این مملکت چقدر است یا ما باید در این مجلس بیسوادی را تصویب کنیم که روز به روز بر تعداد بیسوادها در مملکت اضافه بوشد یا باید به صورت ناقص لااقل این درد را یک مقدار دوا کنیم. دوا کردن این درد ولو به صورت ناقص الان همین یکی از راههایش است که ما باید بپذیریم که اینها آنهم با ضوابط و شرایطی که قرار میدهند آنهائی هم که قرار میدهند از ما طوری نیست که مثلا دلسوزیشان کمتر باشد آنها هم با دلسوزی این شرایط را قرار میدهند و افرادی که واجد شرایط هستند و میتوانند و این کار مهم را انجام میدهند بروند انشاءالله در روستاها در مدارس راهنمائی درس بخوانند درس بدهند تا اینکه کمتر از روستاها به شهر بیایند و یکی از عواملی که من در همین دهه عاشورا درمنطقه بودم خدا میداند وحشتناک است که این هجرت روستائیان واین حقیقتی است حال مانمیتوانیم بگوئیم الباطل یموت بترک ذکره حالا نگوئیم اینها نمیآیند. نه. بگوئیم یا نگوئیم این میبیند اگر بخواهد در روستا بماند ذلت را برای خودش و بچهاش برای ابد خریده است حالا همة کمبودها را قبول میکند ولی بیسوادی بچهاش را چه جور قبول کند؟ نمیتواند قبول کند. همة بزرگان مملکت و دولتمران هم دارند داد سخن میدهند باید بالسویه اینها استفاده کنند. خوب آن میبیند معلم ندارد مدرسه ندارد بچهاش درس نمیتواند بخواند نمیتواند پیشرفت داشته باشد میگذراد میآید شهر. یکی فکری باید کرد و تازه اینهائی هم که نشستهای و این فکر را کردهاند خام نبوده پس از بررسیهای زیادی بوده امیدوارم که این نشود مثل آن قانونی که در دورة گذشته راجع به سفارتخانههای خارج از کشور بود گفتند آقا بیائید این شرایط تحصیلات عالیه را از سفارتخانهها بردارید باز یکی از برادرها که حالا در این دوره نیست داد سخن داد این مخالف علم است، مخالف جهان دانش است چنین و چنان نکنید. خوب سفارتخانه های ما میروند افراد تحصیلکرده ولی کدام تحصیلکردهها؟ بیائید سفارتخانهها را حالا خارج ازکشور باز ارزیابی کنیم. وزارت امور خارجه ناراحت. دولت ناراحت، مردم ناراحت به خاطر چه؟ به خاطر اینکه رأی نیاورد حالا باز هم کاری نکنیم که اینهم رأی نیاورد هم مدارس ما در هر صورت لطمه ببیند هم محصلین لطمه ببینند و هم اینکه در هر صورت دودش به چشم همه ما برود.
رئیس- وقتتان تمام شد.
اسماعیل فدائی- یک نکته هم یکی از برادران فرمودند این را هم من عرض کنم که در اطراف لاهیجان که شهر بزرگی است سه دبیرستان به خاطر نداشتن معلم افتتاح نشده است. والسلام علیکم و رحمهالله.
رئیس- خوب این لایحه به معلمان مربوط میشود و آقایان معلمها ماشاءالله قدرت صحبتشان قوی است خیلی صحبت میکنند. آخرین موافق صحبت کند فقط 5 دقیقه هم وقت دارد.
منشی- آقای کیاوش بفرمائید.
کیاوش- بسماللهالرحمنالرحیم. من به عنوان یک معلم 30 ساله…
رئیس- شما 50 سال هم دارید. (خنده نمایندگان)
کیاوش- این مطالب را دارم عرض میکنم دقت بفرمائید. در پیش خدا شما را مؤاخذة خواهند کرد در حکومت قرآن در جمهوری اسلامی اشخاصی را بفرستید سر کلاس نشناخته و تربیت نشده یعنی پرورش نشده اینها بروند فردا قرآنیها تبدیل بشوند به فرقانیها سر مطهر مطهری را نشانه بگیرند (نمایندگان- احسنت، احسنت) خطرناکترین طرحی که الان داده شده همین است. برادران و خواهران ما معلم را به عنوان سلمانی نگیریم که ده تا سر را اصلاح کند تا اصلا کردن یادبگیرد کسی که رفت سر کلاس یک سر را خراب کرد تمام سران را خراب میکند سران را خراب میکند مسأله مهمی است. ما میخواهیم انقلاب را صادر بکنیم داریم در دنیا میگردیم دنبال صدور انقلاب نسل آینده باید ادامه دهنإه این انقلاب باشد بچههای خودمان را بسپاریم به دست هر کسی که به قول آقای دری دنبال نان دانی میگردد برای او هم نان دانی درست میکنیم خود شما آقایان وخواهرانی که اینجا نشستهاند کدامتان حاضرید الان بچه هفت ساله تان را بدهید به دست یک بچه 16 ساله سوم راهنمائی و همینطور یا بچههای دانشجویان بزرگ در بحبوحة جوانی سابق بر این به ما میگفتند که معلم خوب آن است که یک درس از شاگرد جلوتر باشد به حالت مسخره میگفتند همه ما وقتی که این جمله را میشنیدیم واقعاً نفرت میکردیم از چنین معلمی حالا داریم پرورش را از آموزش میزنیم که یک وقتی بنا بوده پرورش و آموزش باشد. با معیار قران «یزدکیهم و یعلمهم» بنا بود که بشود پرورش و تعلیم حالا آن کار را که نکردیم هیچ آمدیم آنجا بچهها را میدهیم به دست هر کسی که هر چه دلش خواست برود در کلاس بگوید…
فؤاد کریمی- به هر کسی نمیدهند آقای کیاوش.
کیاوش- برنامه نویسان مدارس یک اصطلاحی داشتند. یک معلمهائی آماده میکردند به اسم معلمهای سوراخ پر کن. معلمهای سوراخ پر کن در مدارس اشخاصی بودهاند بیعار و جاهل هر وقت یک جائی برنامه خالی میماند آنها را میچسباندند آنجا. حالا معلم وزرش است در کلاس شیمی می فرستادند معلم شیمی است می رفت تعلیمات دینی درس میداد در اینجا که لایحة جهاد سازندگی درهمین مجلس طرح شد خود من از اشخاصی بودم که مدعی بودم که بگذارید جهاد تعلیم و تربیت داشته باشد تبلیغ داشته باشد معارف اسلامی را رایج کند بعضی از علما مخالفت میکردند من بعداً فهمیدم واقعاً چقدر جاهل بودم مگر میشود تعلیم و تربیت آنهم در همین دورة که کتابهای ما پر از معارف اسلامی است بدهیم به دست یک نفر که یک کلاس از او بالاتر است. و بعلاوه آن آخریش که دیگر فاجعه است اینها را ناواردها را بیاوریم در مدارس واردها را دفتر دار و اداری بکنیم و اداری ها را از وزارت آموزش و پرورش بیرون کنیم جبران بی برنامهگی متصدیان قبلی را نمیشود با این طریق جبران کرد اگر یک برنامه ریزی دقیق قبلا بود به اینجا نمی رسید که الان دستمان را بزنیم به سرمان مرتب بگوئیم بابا چه کار کنیم فلان استان معلم ندارد فلان استان معلم ندارد. حالا یک اکل میتهای در مخمصه انجام میشود من بصراحت دارم میگویم از کسی هم واهمه ندارم این معلمهای حقالتدریس اینطوری هستند الان بروید در مدارس ببینید همة برنامهها را که به هم زدهاند هیچ آخر کسی که کار دیگری در جای دگیر دارد و هزار گرفتاری در جای دیگر دارد چطور میتواند شب بیاید پنج ساعت هم کار کند برای فردا که میخواهد معلم بشود معلمی یک کار پیامبرانه است از ربوبیت پروردگار منشعب میشود خدا هم میخواهد پیامبران را انتخاب کند سلیقه به خرج می دهد از نخبگان بشریت انتخاب میکند شما می آئید مدام میگوئید که معلم نیست کلاس خالی است آیا این ننگ را میشود شست که ما به علت اینکه اطاق خالی نماند یکی را هل بدهیم برود آنجا. علیعلیه السلام میفرماید: کافی است که فقط اسم مرا حاکم بگذارند؟ کافی است که بگوئیم اینهمه دانشآموز داریم همه کلاسها هم پر شده الحمدالله ولی نفهمیم در داخل کلاس با مغزهای بچهها چه فاجعه هائی ممکن است صورت بگیرد. از آنطرف می آئید دانشسرای تربیت معلم را تبدیل میکنید به دانشگاه میگوئید باید اینها دانشگاه باشند یعنی دو سال کم است در تربیت معلم و آموزگار، سه سال هم آنجا در دانشسرای عالی کم است میگوئید دانشگاه بروند. بروند تربیت یاد بگیرند اول. از این طرف میآئید میگوئید هر کس که از کوچه رد شد گفت من حاضرم معلم بشوم بیاورید آخر این چه جور هر کس که از کوچه رد شد گفت من حاضرم معلم بشوم بیاورید آخر این چه جور تضادی است؟ مدام آقایان صحبت از بودجه میکنند بابا درست است ما همه مان متوجة بودجه هستیم اما نمیشود مملکت را خراب کرد بخاطر اینکه ده تومان 20 تومان ده میلیون تومان، ده میلیارد تومان صرفه جوئی بشود از یک جائی. اگر شما خودتا صلاح بر این میدانید چرا در سابق بچهها رامتدینین نمیفرستادند به مدارس مخصوصاً دخترها را میگفتند اگر در خانه بمانند و بدبخت بشوند جاهل باشند اسم خودشانرا هم نتوانند بنویسند بهتر است تا بروند در نظام طاغوتی فاسد بشوند حق هم با آنها بود. شما خودتان حاضرید بچهتان در خانه بماند در کوچه برود بازی کند یا حاضرید برود سر کلاس یک آدمی هم نشناخته ناوارد از یک جائی بیاورند فقط به عنوان اینکه یک کلاس بالاتر دو تا کلاس ده کلاس، ده کلاس که نیست خیلی پائینها را حساب کردید حساب کردید دبستانیها را دبیرستانی میخواهد درس بدهد اینطوری حساب کردید شما من نمیدانم آنها که اینها را نوشتهاند چه فکری داشتند؟
رئیس- وقتتان تمام است.
کیاوش- والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
رئیس- بسیار خوب، نماینده وزارت آموزش و پرورش با علوم صحبت کنند.
آقامحمدی- از وزارت آموزش و پرورش باید صبحت کنند.
رئیس- خوب آقای نخست وزیر باید بیایند حالا دیگر.
شهرستانی (معاون پارلمانی وزارت فرهنگ و آموزش عالی)- بسماللهالرحمنالرحیم. و به نستعین. عرض کنم که عنایت بفرمائید بنده به عنوان یک معلم حقالتدریس ضمن اینکه در دانشگاه درس میخواندم درس هم میدادم با درس دارد و درس خواندن تحصیلم را تمام کردم گرفتاریها و مشکلات این را خدمتتان عرض میکنم و موافق رد میخواهم صحبت بکنم به علل متعدد که عمدهترین آن در این آخر اشاره شد آقای کیاوشی فرمودند مسأله تعلیم و تربیت هست در محیط پایه فرهنگ مملکت که دبستان و دبیرستان باشد. اینکه فرمودند رفتن به سمت حوزه واقعاً درست است که ما دو سه سال است تلاش میکنیم و این دفتر همکاریهای حوزه و دانشگاه و برنامه ریزیها در همین جهات است. اما حوزه آقایان مستحضر هستند دیگر بنده جسارتاً عرض میکنم ولی حوزه یک مجموعه پرورش یافتهای است طی قرنها و برنامههای فرهنگی وسیعی و همة جهات دیگرش درست است ما یک پنج درصد از یک سیستم و ده درصد از گوشة یک سیستم را میخواهیم ببریم به اسم یک جای دیگر در یک مجموعة ناهمگون بعد فکر کنیم که واقعاً حوزه را آنجا پیاده کردهایم این گرفتاریهای متعدد ایجاد میکند بعد تازه آنجا فرد، استاد را انتخاب میکند خودش حالت مرید و مرادی برقرار است اینجا یک مرتبه یک جوانی را برای 30 نفر 40 نفر سر کلاس فرستادن اداره کردن نوجوانهائی افرادی را که حد بالایش را آقای دهقان فرمودند 18 سال آن مسأله آموزش و پرورش که واقعاً وحشتناک است من چون میدانم قبلا هم صحبت شد برادران وزارت آموزش و پرورش…
فؤاد کریمی- چهل ساله هم وضعش از آن دانشجو بدتر است.
شهرستانی (معاون پارلمانی وزارت فرهنگ و آموزش عالی)- البته هست بلی در همه جا. حالا عرض میکنم برادران وزارت آموزش و پرورش هم مخالف این طرح بودهاند تلفنی هم صبحت کرده بودند حالا امروز آن برادر معاون وزارتخانه چرا نیامدند چه عرض کنم. اما این فشردگی تحصیل دانشجویان در دوره دانشگاه با برنامه های فعلی انقلاب فرهنگی واقعاً اینجوری است که دانشجویان اینقدر کار دارند که اگر بخواهیم فقط به قصد به تعبیر آقای کیاوش آن سوراخ پر کردن از دانشجویان استفاده کنیم همین است که بخواهیم یک ممری برای اینها درست بکنیم ما هم برنامه داریم آقای ما معتقدیم که کمک هزینه به دانشجو باید دادکار آموزی هم باید دانشجو داشته باشد اما کمک بکنید در رشته خودش برود. یعنی اگر یک نفر رشته راه و ساختمان میخواند یک نفر مکانیک میخواند یک نفر دارد در این رشتهها درس میخواند وزارت صنایع
وزارتخانههای دیگر کارخانهها مؤسسات دیگر اجازه بدهند و او برود آنجا کارآموزی بکند ساعتی که میتواند کارآموزی بکند و کمک هزینه به او بدهند بابت کارآموزی لزوماً این نیست که حتماً برود درس بدهد و اغلب هم اینطور است که این افراد را نمیگذارند که آن مشکلات آموزش و پرورش را حل بکند به خود ما وقتی دانشجو بودیم حالا میگوئیم آن رژیم بوده ولی واقعاً اینجور بود که درسهائی را میدادند چون میدانستند دانشجوئی که اینقدر درس دارد و گرفتار است همین درسهای جنبی میدادند میگوید آقا برو انشائ و تاریخ و جغرافی و فلان. دانشجو رشتة مکانیک است او را میفرستند تاریخ و جغرافی درس بدهد برای اینکه میدانند اگر بخواهد ریاضی فیزیک شیمی درس بدهد باید کار بکند سر کلاس باید مطالعه بکند باید بتواند خوب مسأله حل بکند باید مشکل مدرسه را واقعاً حل بکند به اضافه اصلا اصل مطلب را خدمتتان عرض بکنم واصل مطلب را خدمت آقای دری عرض بکنم که مشکلی اصلا ما نداریم الان اصلا نیازی هم نیست به این طرح به این ترتیب. این گرفتاری ایجاد میکند الان افراد و دانشجویانی که بخواهند به صورت حقالتدریس افراد خوب به طور طبیعی انتخاب میشوند در شهرهای دانشگاهی، افراد مورد اطمینان می روند گاهگاهی حقالتدریسی کمک میکنند مشکل شهرکهای اطراف روستاهای اطراف همان شهری که دانشگاه دارد یک مقدار حل میکنند و احتیاجی هم به قانون ندارد به این ترتیب، اما وقتی قانون به این ترتیب شد و دو وزارتخانه موظف شدند که این کار را بکنند اولا اینکه این وزارت مثلا فرهنگ و آموزش عالی است موظف است برای همه دانشجویانش برنامه ریزی بکند که بروند تدریس بکنند جائی. با این فشردگی درس ها که صد و چهل واحد درسی گذشته که محتوایش هم ضعیف بود تبدیل شده است به حدود صدو نود واحد درسی، یعنی لیسانسیه دانشگاههای ایران الان در مقطع فعلی معادل فوق لیسانسهای کشورهای دیگر واحد درسی میگیرند. با این فشردگی. خوابگاههای دانشجوئی را ملاحظه کنید تا ساعت دوازده و یک بعد از نصف شب اکثریت چراغها روشن است و بچهها دارند کار میکنند و نمیرسند واقعاً به کارشان و باید هم البته کمر همت ببندند چون کار هست احتیاج به متخصص هست و در این شرایط اگر رفتند یک کار جنبی ضعیفی خواهد بود و معلمی به آن معنای واقعاً پخته و جنبههای پرورشی اش که اساساً منتفی است ولی جنبههای تازه آموزشاش هم خیلی قوی نخواهدبود. این یک مشکل اساسی است. شهرهائی که دانشگاه وجوددارد مثلا دانشجو بخواهد برود محدود است تعدادش درست است آن شهرها هم نیاز تا حدودی نمیگوئیم تورم معلم هست نیاز به معلم فراوان دارند ولی این کار فقط باعث میشود که آن هشت، نه شهری که ما دانشگاه داریم در آنجا حول و حوشی آن یک مقداری فقط که دانشجو برسد برود دیگر دانشجو که نمیتواند در یک شهری باشد بعد پنجاه کیلومتر برود دیگر دانشجو که نمیتواند در یک شهری باشد بعد پنجاه کیلومتر برود یک روستای دیگری درس بدهد و برگردد. حول و حوش آنجا درس بدهد باز حول و حوش آنجا به این ترتیب تقویت میشود با استفاده از دانشجویان باز آن مناطقی که مسأله است برای آموزش و پرورش و اساساً این طرحها برای حل ان مشکلات داده میشود. هیچ به نتیجه نمی رسد چون آنجاها دور و برشان دانشجو و دانشگاه به این معنا وجود ندارد. مشکلات اصلی هم همان روستاها و همان بخشها هست. و مشکل آنجا حل نمیشود. اینککه فرمودند استخدام نکنیم این خیلی واقعاً عجیب است. لیسانس را استخدام نکنیم در این شهر توجه میکنید به اعتبار اینکه لیسانس دارد تو سرش بزنیم بگوئیم استخدامت نمیکنیم چون میخواهیم اینجا دانشجو استخدام کنیم یک رده پائینتر از تو. مثل داستان مقررات بعضی استخدامها بود که ما مبتلا شدیم یک نفر دکترای یک رشته چون دید این جدول استخدامی اینطوری است گفت آقا این دکترای من را پس بدهید چون با فوقلیسانس و اینقدر سابقهای که دارم بیشتر میگیرم اصلا من دکترا ندارم آقا! من لیسانس هستم اینجوری بیشتر حقوق به او میرسید. بگوید که بنده دانشجو هستم و حق تقدم دارد بر یک فردی که لیسانسیه است مثلا در رشته تربیت معلم فارغالتحصیل شده و یا رشتههائی لیسانسیه شده، لیسانسیه را بگذاریم کنار بگوئیم اینجا چون میخواهیم دانشجو بگیریم. دانشجو هم موقت تدریس میکند برادرها. دانشجو یک ترم وقت دارد یک ترم وقت ندارد. همیشه درسهایش جور در نمیآید سیستم نظام تدریس دانشجوئی این است که نیم سال، نیم سال هست دیگر تا بهمن ماه یک درس دارد روی این برنامه میگوید آقا من شنبه دو ساعت وقت دارم و چهارشنبه هم دو ساعت. این چهار ساعت را میآیم درس میدهم. از بهمن، از دیماه برنامه عوض میشود معمولا هم آن حقالتدریسها را یعنی دبیرستان که دیگر نمیتواند برنامهاش را بهم بزند. یا وسط کار ول میکند چون درس دارد همان ساعت با دانشگاه. ترم دوم همه اینها به هم میریزد. همیشه این گرفتاری در تدریس ها وجود داشته در عین حال که دانشجویان خوب متعهد خیلی هم خوب است این کار را بکنند و میکنند و احتیاجی هم به این قانون نیست. یعنی احتیاجی به این نیست که این مشکلات عدیده را به وجود بیآورد و مسائل متعددی را که به دنبال دارد در آنجا. البته یک نکتهای را هم از نظر اطلاع عرض کنم که فرمودند پنجاه و هشت هزار نفر قبولی امروز است سی و پنج هزار و هشتصد نفر تقریباً هست که انشاءالله اکثریتش امروز اعلام خواهد شد در مطبوعات و بقیهاش هم شنبه قبولی های کنکور امسال فقط آن جنبه کمک هزینه را که من باز تأکید میکنم خیلی خوب است و ما احتیاج داریم بر اینکه به دانشجویان کمک هزینه بشود منتهی دررشته خودشان که هم کمک به تحصلیشان بکند و هم اینکه یک کار بیشتری یاد بگیرند نوعی کار ورزی است برای رشته تحصیلی خود افراد. من عرضی ندارم. والسلام.
رئیس- آقای اسرافیلیان اگر مطلب جدیدی دارید بفرمائید.
اسرافیلیان (مخبر کمیسیون)- بسماللهالرحمنالرحیم. یک مسأله خود طرح است که من فکر میکنم مطلب خیلی نداشت و احتیاج به اینقدر بحث نداشت ولی مطالبی چه برادران موافق و چه مخالف گفتند که ذهنها را یک مقداری مشغول کرد. و من ناچارم یک تذکراتی خیلی مختصر عرض کنم. و بعد خود اصل طرح هم یک مقداری رویش بحث میکنم. ببینید برادرها وقتی که ما اگر یک مقداری مصالح ساختمانی آجر و آهن داشته باشیم با اینکه هر کسی به سلیقه خودش در خانه خودش میتواند روی آن زمینی که دارد این آجرها را بچیند یک کمی کج میشود. آهنها را هم بگذارد روی آن ها یک کمی کج میشود و بالاخره توی دهنهاش را آجر بچیند در را هم کار بگذارد با اینکه یک کمی کج میشود ولی میشود در آن ساختمان رفت و زندگی کرد و احتمالا هم هیچ حادثهای پیش نمیآید ولی حاضر نیستیم این مصالح که صرفاً مادی است و همهاش مصالح یک خانه از نظر اهن و اگر البته قیمت دولتی باشد نه بازار آزاد همهاش حدود 100 هزار تومان بیشتر نمیشود حاضر نیستیم اینها را بدهیم. ولی بچهها را که اینها ذخیره هستند ما بیآئیم بدهیم به آدمهای ناشی به خصوص طبق بنده 4 عمد داشته باشیم و خیلی فشار بیآوریم و موظف کنیم دو وزارتخانه را که حتماً دست آدم های ناشی بدهد. اگر کار ورزیده شد و یاد گرفت فوری از دستش بگیر و اگر آموزش را خوب یاد گرفت و حالا خوب یاد گرفته یاد بدهد دیگر از اینجا ردش کن برود وزارت نفت. لابد حالا بعد هم لایحه می آورند که آنجا را هم وقتی یاد گرفت بفرستند جای دیگر. خوب به قول مولوی میفرماید:
ای مربی دل به شفقت راست کن دیده بر اسرار خلقت باز کن
در دل هرزادة نوع بشر بین زروح القدس یزدان یک شرر
کودک بی بهره از هوش و زبان مینماند جاودان بس ناتوان
زود و هوشیار و هم گویا شود سر عقل وجان خود جویا شود
هست اندر این تن نرم و صغیر روح رخشانی و دنیائی کبیر
گو چون گنجی است زیر پردهای آفتابی در دل یک ذرهای
ما بایستی حواسمان جمع باشد ک ببینیم چه سرمایهای را داریم و روی همین اصل زود رد شدنها مسألهها و اینجاها میکشد. یک مسألهای که اینجا گفته شد جناب آقای دری فرمودند و متأسفانه کم حوصلهگی ها موقع جواب است. گفتند که تربیت دبیر روستائی یک دوره کوتاهی است نه برادر! چهارسال
دوراش هست بعد از اینکه دیپلم گرفتند و علاوه بر این کمبود معلم ما میگوئیم صد هزار در کنکور تربیت معلم شرکت میکنند خوب اگر واقعاً امکان دارد و کمبود هست بروند استخدام کنند یا اینکه بگیرند و تربیت کنند. به علاوه درمورد دیگری باید عرض کنم که ما در حدود ده هزار از همین آقایان آموزش و پرورشی در نهادها داریم اگر اصارر ندارید روی بند 4 که حتماً بایسیت ناشیها بیایند مشغول کار بشوند اینها را از همان نهادها بیآوریم و آنها را بگوئیم آقا درس بده هر کدامشان پنجاه تا که درس بدهند ده هزار تا پنجاه تا میشود 500 هزار تا من فکر نمیکنم بیشتر از این هم احتیاج باشد و محصل بدون معلم داشته باشیم. یک مطلب دیگری بود که برادرمان آقای فدائی فرمودند و این را باید عرض کنم چون گفتند که در کمیسیون به اتفاق آراء رد شد یکی جناب آقای هجرتی بودند که رأی دادند و من دروغ نگفتم آقای فدائی هم رأی دادند به ردش. ولی بعداً به یک نکته آقای فدایئ میفرمایند رسیدیم که بعد فکر کردم چون افرادی که این طرح را دادند آدمهای صاحب نظری بودند پس آدمهائی بودند که درست این طرح را دادند. البته من باید عرض کنم که همین طور هم که خود ایشان هم میدانند ما بایستی ببینیم حقیقت چیست کار نداریم که چه کسی گفته و بعلاوه در مورد مسأله کمبودها ما میبینیم که آیا واقعاً کمبود کجا داریم؟ کمبود در روستاها است. در همان روستاها که کمبود هست اگر افرادی هستند که به قول جناب آقای فدائی واجد شرایط خیلی خوب این افراد واجد شرایط را الان نهضت سواد آموزی حاضر است به کارشان بگیرد آنکه آدمهای واجد شرایط حوصله ها بعد از اینکه زیاد صحبت شده سر رفته بنده اینجا یک نکتهای را فقط در مورد این طرح عرض می کنم و رد میشوم. این طرح من خواهشم این است که یک کمی دقت کنید روی عبارتها. این طرح به عقیده من تمام بندهایش حتی بند 4 آن هم تحصیل حاصل است. غیر از آن قسمتش که وزارتخانهار موظف کنیم که مقدمه این طرح است، بقیه آن دانه به دانه بدون استثناء تحصیل حاصل است.
یکی اینکه ترتیبی داده بشود که دانشجویان و دانشآموزان از وجودشان استفاده بشود. من تا آنجائی که یاد دارم از زمان تحصیلیام و از اول معلمیام که الان 27 سال است دارم معلمی میکنم تا به حال در هر سطحی اگر جائی معلم نبوده از دانشجو خواستند استفاده کنند یک کسی که واجد شرایط بوده هیچکس منعی نکرده. الان در همین ساعت در همین لحظه که من دارم صحبت میکنم عده زیادی از همین دانشجویان مشغول تدریس هستند و بکار گرفته شده. مسأله بودجه مطرح شد مگر اینها مفتی میروند درس میدهند؟ اینها هم حقالتدریس میگیرند یک جا میگویند کمبود بودجه یک جا میگویند برای اینکه کمک هزینه بشود برای دانشجو. خوب اگر پول ندهید که کمک هزینه نمیشود. پس پول میدهیم. این هم مسألهای نست. و آن گرفتن به کار هم الان هیچ مسألهای نیست و از قدیم بوده و در نظام قبل بوده و در نظام فعلی هم هست هیچ منعی نداشته قسمت دومش که در ایام تعطیلات تابستان است که باز اینها هم از سابق کلاسهائی گذاشته میشد در خود دانشسراها و مراکزی که بود و نه تنها این افراد بلکه افرادی هم که معلم بودند اینها هم در این کلاسها شرکت میکردند و بعد هم اگر دیپلم بودند گاهی اوقات با سه تابستان که میرفتند فوق دیپلم به آنها میدادند. در همین کلاسها خود من یک دوره تدریس کردم. این هم پس بوده. میآید در قسمت چهارمش که به تدریج که این عرض کردم این قسمت مشعسعش هست: به تدریج که محصلین و دانشجویان جای معلمین ابتدائی و راهنمائی و دبیرستانی را میگیرند که دو وزارتخانه هم موظف هستند درازای این از کارمندان آموزشی به اداری واز اداری به سایر وزارتخانهها یعنی همین طور این صف هست میآید در آموزش و پرورش به وزارتخانهها یعنی همین طور این صف هست میآید در آموزش و پرورش به محض اینکه سر مردم را زخم کرد و یک کمی تا یاد گرفت میگویند آقا مرخصی زود باش ناشی تر از تو هست حق تقدم با ناشی است او می آید تو برو قسمت اداری واز وقتی که اداری یک کمی یادگرفت از اداری به سایر وزارتخانه ها البته شاید این باز دنباله داشته باشد از آنجا هم جای دیگر. این الان هم هست این الان اجراء میشود. یکی به خاطر کمبود حقوق و کمی حقوق اکثریت معلمین به محض اینکه جائی پیدا کردند قسمت ادارات یا وزارتخانهها خودشان میروند احتیاجی به اجبار نیست فقط این اجبار باعث میشود که اینها چون جائز ندارند لابد بیرونشان میکنند. چون یک کمی فنی را بلد هستند دیگر حق ندارند تدریس کنند باید بیایند بیرون. پس بنابر این تمامی این تحصیل حاصل است. کسی روی این من فکر نمیکنم منکر باشد. این چه طرحی است فقط و فقط باید عرض کنم که اینکه بایستی افراد این کشور دانش آموزانشان همیشه از افراد بیسواد چیز یاد بگیرند و به هم ریختگی که الان هست این را به صورت قانونی میخواهند درش بیاورند و من فکر نمیکنم که بزرگوارانی که اینجا نشستهاند تن در بدهند به تصویب چنین مطلبی والسلام.
رئیس- 194 نفر در مجلس حاضرند اصل طرح را نه رد را گزارش کمیسیون را به رأی نمیگذاریم اصل طرح را به رأی میگذاریم. نمایندگانی که با اصل این طرح کلیاتش موافق هستند قیام بفرمایند. (چند نفر برخاستند) نه امضاء کنندگان برخاستند و نه موافقت کنندگان. ولی کمی از موافقان برخاستند . به شدت رد شد. آقایان تشریف داشته باشید دو سه تا کار جزئی داریم دیگر امروز تنفس نمیدهیم تمام میشود. البته ما این طرح را سختگیری نکردیم صحبت بشود که آقایان توجه بفرمائید که اینگونه طرحهای داده نشود و در مجلس از این به بعد مسائلی که اینقدر روشن است آقایان با اینکه حق صحبت دارید وقت مجلس گرفته نشود و ضمناً زمینهای باشد برای مسأله کفایت مذاکرات که باید آئین نامه اصلاح بشود ما حق دادن پیشنهاد کفایت مذاکرات در این موارد داشته باشیم که میبینید امروز ما نصف روز را صرف یک طرحی کردیم که از اوائلش هم روشن بود که این طرح تصویب نمیشود. منتهی این میتواند سازنده باشد برای آینده مجلس که…
یکی از نمایندگان- نه اصلاح آئیننامه.
رئیس- وقتی که مجلس تشخیص میدهد که مذاکرات کافی است دیگر بتواند جلویش را بگیرد. این یک کار منطقی است.
6- استرداد اعتراض آقای محمدی نسبت به پرونده انتخاباتی آقای اسفندیارپور و تصویب اعتبارنامة ایشان
رئیس- چند تا اعتبارنامه آمده که شعبهها میآیند و گزارش میدهند ضمناً آقای محمدی که به اعتبارنامه آقای اسفندیارپور از کوهدشت اعتراض کرده بودند اعتراضتشان راکتباً پس گرفتند ما یکبار دیگر آن اعتبار نامه را مطرح میکنیم اعتبار نامه آقای اسفندیارپور از کوهدشت مطرح هست. (اظهاری نشد) معترضی در مجلس نیست اعتبار نامه آقای اسفندیارپور نماینده کوهدشت تصویب شد. (تکبیر نمایندگان).
7- تصویب اعتبارنامه آقای عیسی ولائی نماینده آمل
منشی- مخبر شعبه 1 تشریف بیاورند. اعتبار نامه آقای عیسی ولائی از آمل مطرح است.
رئیس- آقای موسوی دامغانی تشریف بیآورند. ما تنفس را آخر جلسه میدهیم امروز دیگر تنفس نخواهیم داشت.
موسوی دامغانی (مخبر شعبه 1)- بسمالله الرحمنالرحیم.
گزارش از شعبة 1 به مجلس شورای اسلامی.
پرونده انتخاباتی حوزه انتخاباتی آمل مبنی بر انتخاب آقای عیسی ولائی در جلسه روز سه شنبه 17/7/63 این شعبه مورد بررسی قرار گرفت و به اتفاق آراء تأیید گردید.
رئیس- اعتبار نامه آقای ولائی از آمل مطرح هست. (اظهاری نشد) معترضی در مجلس نیست اعتبار نامه آقای ولائی نماینده آمل تصویب شد. (تکبیر نمایندگان).
8- تصویب اعتبارنامه آقای شقاقیان نماینده شیراز
منشی- مخبر شعبه 10 آقای محقق تشریف بیآورند.
رئیس- اعتبار نامههای شیراز مطرح است. آقای محقق بفرمائید.
محقق (مخبر شعبة 10)- گزارش از شعبة 10 به مجلس شورای اسلامی شقاقیان از حوزه انتخابیه شیراز (رئیس- آقای شقاقیان بایستند) که پس از انجام مراسم تحلیف در جلسه 17/7/63 به این شعبه ارجاع گردیده بود در جلسه روز پنج شنبه 19/7/63 مورد بررسی قرار گرفت و به اتفاق آراء مورد تأیید قرار گرفت.
رئیس- اعتبار نامه آقای شقاقیان از شیراز مطرح هست. (اظهاری نشد) معترضی در مجلس نیست اعتبارنامه آقای شقاقیان نماینده شیراز تصویب شد. (تکبیر نمایندگان).
9- تصویب اعتبار نامه آقای رسول منتجب نیا نماینده شیراز
محقق (مخبر شعبة 10)- گزارش از شعبه 10 به مجلس شورای اسلامی اعتبارنامه جناب آقای رسول منتجبنیا از حوزه انتخابیه شیراز که پس از انجام مراسم تحلیف در جلسه 8/7/63 به این شعبه ارجاع گردیده بود در جلسه روز پنج شنبه 19/7/63 مورد بررسی قرار گرفت و به اتفاق آراء مورد تأیید قرار گرفت.
رئیس- اعتبار نامه آقای منتجبنیا از شیراز مطرح است ( اظهار نشد) کسی معترض نیست اعتبارنامه آقای منتجب نیا نماینده شیراز تصویب شد (تکبیر نمایندگان)
10- تصویب اعتبارنامه آقای سید حسین قطمیری نماینده شیراز
محقق (مخبر شعبه 10)-گزارش از شعبة 10 به مجلس شورای اسلامی اعتبارنامه جناب آقای سید حسین قطمیری از حوزه انتخابیه شیراز که پس از انجام مراسم تحلیف در جلسه 10/7/63 به این شعبه ارجاع گردیده بود در جلسه روز پنج شنبه 19/7/63 مورد بررسی قرار گرفت و به اتفاق آراء مورد تأیید قرار گرفت.
رئیس- اعتبار نامه آقای قطمیری از شیراز مطرح هست. (اظهاری نشد)
معترضی در جلسه نیست. اعتبار نامه آقای قطمیری نماینده شیراز تصویب شد. (تکبیر نمایندگان).
11- اعلام معرفی دو نفر کاندیدا جهت اجرای بند 4 قانون احزاب و جمعیتها
رئیس- یک کاری هم داریم برای انتخابات که آقای موحدی توضیح میدهند آقایان توجه بفرمایند.
منشی- قانون احزاب و جمعیتها که در سال 60 تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده در ماده 10 کمیسیونی پیش بینی شده به نام کمیسیون احزاب و جمعیتها که این کمیسیون در وزارت کشور تشکیل میشود و دارای اعضائی است از جمله دو عضو از مجلس شورای اسلامی که به انتخاب مجلس خواهد بود. من ماده 10 را میخوانم که نمایندگانی که مایل باشند بخواهند خودشان را کاندیدا بکنند اسمشان را یا کسی را ک کاندیدا میکنند به کمیسیون شوراها و امور داخلی بدهند در مهلتی که در قانون پیشبینی شده است:
مادة 10- به منظور صدور پروانه جهت متقاضیان و نظارت بر فعالیت گروهها و انجام وظایف مصرحه در این قانون کمیسیونی به شرح زیر در وزارت کشور تشکیل میگردد:
1- نماینده دادستان کل کشور.
2- نماینده شورای عالی قضایی.
3- نماینده وزارت کشور.
4- دو نماینده به انتخاب مجلس شورای اسلامی از بین داوطلبانی که از داخل مجلس و یا خارج آن به معرفی یکی از نمایندگان حداکثر تا یک هفته قبل از انتخابات کتباً به کمیسیون داخلی معرفی شده باشند.
تاریخ انتخابات حداقل پانزده روز قبل توسط رئیس مجلس در جلسه علنی اعلام خواهد شد.
کسانیکه کاندیدا هستند اسامیشان را میدهند حالا میتواند نماینده خود مجلس باشد و میتواند افرادی که در خارج از مجلس هستند ولی یکی ازنمایندگان مجلس او را معرفی کند به عنوان کاندیدا. و به کمیسیون داخلی اسامی کاندیداها داده بشود بعد کمیسیون داخلی گزارشش را به مجلس تقدیم میکند و مجلس هم بعد انتخاب خواهد کرد. حالا روز انتخابات را اگر جناب آقای رفسنجانی بخواهند میتوانند اعلام کنند.
رئیس- روز انتخابات را ما در دستور میگذاریم این یک مهلتی است که آقایان بدانند از همین حالا به بعد آقایانی که مایلند عضو آن کمیسیون باشند یا کسی را شایسته میدانند معرفی کنند به کمیسیون داخلی. آنها نتیجه را به ما خواهندگفت و ما در دستور هفتگی میگذاریم. هفته آینده نخواهد بود. یک هفته وقت دارند وقتی دست ما رسید ما هم در دستور میگذاریم که اعلام کنیم. خوب یک مقداری وقت داریم آقایان اگر زیاد خسته نیستند چون تنفس ندادیم کار کنیم والا ما میتوانیم آن وقت تنفس را الان… (نمایندگان- ادامه بدهید).
12-تصویب کلیات لایحه راجع به الحاق ایران به مقاولهنامه حمل و نقلهای بینالمللی با راه آهن.
رئیس- بسیار خوب دستور بعدی را مطرح کنید.
منشی- دستور بعدی گزارش کمیسیون مسکن و شهرسازی و راه و ترابری در خصوص لایحه راجع به الحاق ایران به مقاولهنامه حمل و نقلهای بینالمللی با راه آهن. مخبر کمیسیون مسکن.
رئیس- آقای باهنر.
باهنر (مخبر کمیسیون مسکن)- بسماللهالرحمنالرحیم. شماره ترتیب چاپ 165 شماره چاپ سابقه 141.
گزارش از کمیسیون مسکن و شهرسازی و راه و ترابری به مجلس شورای اسلامی.
لایحه راجع به الحاق به مقاولهنامه حمل و نقل های بینالمللی با راه آهن به شماره چاپ 141 در جلسه روز یکشنبه 21/5/63 کمیسیون مسکن و شهرسازی و راه و ترابری باحضور مسؤولین مربوطه مورد بحث و بررسی قرار گرفت و عیناً به تصویب رسید. اینک گزارش ان جهت شور اول تقدیم میگردد.
رئیس کمیسیون مسکن و شهرسازی و راه و ترابری – غلامعلی شهرکی
لایحه راجع به الحاق به مقاوله نامه حمل و نقل بینالمللی با راه آهن
ماده واحدة- به دولت جمهوری اسلام ایران اجازه داده میشود که کلیه اقدامات لازم را برای الحاق به مقاوله نامه حمل و نقلهای بینالمللی با راه آهن کوتیف و ضمائیم آن که از تاریخ اول ژانویه 1985 جایگزین مقاوله نامههای بینالمللی حمل بار و مسافر (C-I-V, C-I-M) و پروتکلهای الحاقی آن خواهد شد بعمل آورده و اسناد الحاق را تسلیم نماید.
توضیحی که در این زمینه میشود خدمت برادران نماینده داد این است که ما قبلا دو تا قرار داد داشتیم یکی قرار داد در رابطه با حمل و نقل کالا به وسیله راه آهن به نام (C-I-M) و یک قرار داد به نام (C-I-V) مربوط به حمل و نقل مسافر وتوشه مسافرین با راه آهن بین یک سری از کشورهای عضو. اصل این مقاوله نامهها مقاولهنامههای اقتصادی و خدماتی است یعنی یک سری دولتهای عضو این قرار دادها یک سری خدماتی را به واگنهای و قطارهائی که از درون کشورهای عضو قرار داد عبور میکنند اعضاء یک سری خدماتی را متعهد میشوند که به آن قطاری که عبور میکند به آن خدماتی را بدهند. ویک سری حق عضویتهائی هم هست که در این رابطه پرداخت میشود که این حق عضویتها هم نسبت مستقیم دارد با طول راه آهن موجود در هر کشور عضو این دو تا قرارداد مدتی قبل تبدیل شده و جمع شده در یک قرار داد و یک مقاوله نامه بنام C-I-M وC-I-M یعنی حمل و نقل کالا و حمل ونقل مسافر هر دو تا با هم در یک مقاوله نامه بنام کوتیف بین اعضاء امضاء شده و مسؤول راه آهن جمهوری اسلامی ایران هم مسؤول وقت که مربوط به شاید سه سال قبل بوده ایشان هم در این اجلاسیه شرکت کرده و پیش امضای این مقاولهنامه را کرده قرار هست که به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد فعلا صحبت دیگری نداریم تا بعد از صحبت های موافقین و مخالفین والسلام.
رئیس- کسی مخالف اسم ننوشته؟
منشی (موحدی ساوجی)- من خودم مخالف هستم.
رئیس- آقای موحدی ساوجی بعنوان مخالف صحبت میکنند.
موحدی ساوجی- بسماللهالرحمنالرحیم. من در واقع مخالفتی یک مخالفتی است که مربوط به تقریباً عدم رعایت آئین نامه داخلی است (رئیس- این را به صورت تذکر بدهید که دیگر موافق نخواهد صحبت کند) پس اگر اجازه بدهید بعنوان تذکر عرض کنم. آئین نامه را خواهش میکنم نمایندگان محترم توجه بفرمائید ما دو ماده در باره عهود و مقاولهنامهها و قرار دادها و موافقتنامههای بینالمللی داریم.
مادة 108- هر گاه دولت ضمن تقدیم لایحه قانونی به مجلس تقاضای تصویب هر نوع عهدنامه، مقاولهنامه، قرارداد یا موافقت نامهای را که با یکی از دولتهای خارجی یا اتحادیههای بینالمللی بسته میشود بنماید مواد عهدنامه، مقاوله نامه، قرارداد و یا موافقتنامه باید ضمیمه لایحه قانونی مذکور باشد.
ماده 109- مواد عهد نامه، مقاوله نامه، قرارداد یا موافقتنامه مذکور در ماده فوق پس از اعلام وصول آن در مجلس بلافاصله طبع و در میان نمایندگان توزیع میشود…
یعنی مانند همه طرحها و لوایحی که به مجلس می آید و توزیع میشود و به هر نمایندهای داده میشود این هم باید داده بشود. البته عذری که آقایان میآورند این است که این نمیدانم چند هزار صفحه است. خوب، چند هزار صفحه است، ما یک قانون چند هزار صفحهای را نمایندگان قبل از اینکه بدستشان برسد طبق آئین نامه و وقت خواندنش را داشته باشند و بخوانند اینجا بیاوریم درست نیست. یک بار هم قبلا در مجلس مطرح شد و همین تذکر داده شد و لذا از دستور مجلس خارج شد وبعد از آن کاری که شده این است که اخیراً شاید همین یکی دوروز قبل از اینکه این لایحه را به مجلس بیآورند گفتند به هر کمیسیون یک دانه دادند. خوب، به هر کمیسیون یکدانه دادند نماینده که همهاش نمیتواند در کمیسیونها باشد نماینده وقت محدودی دارد، میخواهد این لایحه را داشته باشد، این مواد همراهش باشد و در بین راه که میرود و میآید، در خانه موقع استراحت شب قبل از استراحت مطالعه کند. بنابر این من این را چون تقریباً یک سنتب بدی میدانم که به عنوان اینک این حجم زیادی دارد، مواد زیاد دارد به نمایندگان ندهیم ما الان اینجا اگر بخواهیم تصویب بکنیم فقط به خاطر اعتماد کردن به اظهارات مخبر هست که چکی میآئیم و اینجا مثلا رأی به آن میدهیم. این است که من…
دکتر شیبانی- آقای هاشمی! این تذکر نبود این مخالفت بود. من به عنوان موافق صحبت میکنم.
رئیس- نه، تذکر آئین نامهای است. آقای شهرکی توضیح میخواهند بدهند که این تذکر روشن بشود. بفرمائید.
شهرکی- بسماللهالرحمنالرحیم، اولا این کاری نیست که جدیداً دولت ایران انجام بدهد و به این مقاوله نامهها بپیوندد. یکی ارسال. 5 عضویتش را تصویب کردهاند ویکی را هم سال 51 و از قبل عضو بودهاست. الان تغییری که حاصل شده دو تا مقاوله نامه بوده جمع شده و یکی شده به نام (COTIF) این که جمع شده باز گفتند که باید پارلمان های، کشورهای مختلف موافقت کنند که عضویت رسمی باشد. آن دو تا مقاوله نامه یکی شده و مقاوله نامهها هم در کمیسیون هست و ما دیدیم واقعاً یک چیزی که عضویتش هست، یعنی ایران الان عضو هست یعنی الان ما تصویب نمیکنیم که عضو بشود چون آن دوتا یکی شده و تشکیلاتش تغییری کردهاست. الان باید یک تجدید عضویت بشود. ما گفتیم که اگر قرار باشد چندین هزار صفحه یامثلا حدود هزار صفحه را تکثیر بکنیم به خاطر یک چنین کار بسیار جزئی درست نیست، و این قضیه را ما شک و تردید بسیار بررسی کردیم و دیدیم به نفع مملکت است و راه آهن ما اگر به این دو تا مقاولهنامه و این مقاولهنامه جدید نپیوندد کارش عملی نیست. ما این را گفتیم اگر تکثیر بکنیم بسیار چیز زیادی است. هفت هشت نسخه در کمیسیون بود، دو هفته است در دستور هفتگی نوشته میشود برادرانی که میخواهند بیآیند ما در اختیارشان قرار بدهیم ببرند مطالعه کنند یا در خود کمیسیون مطالعه کنند. هیچ کدام از برادران مراجعه نکرده و واقعاً بارسنگینی از نظر هزینه کاغذ و چاپ و اینها است و درست هم نیست وخیلی کار جزئی هست. من که عرض میکنم ما با شک و تردید بسیار در کمیسیون این مسائل را بررسی میکنیم یعنی خود ما به همین سادگی موافقت نمیکنیم که همین جور دولت به هر مقاولهنامهای باشد بپیوندد. لکن اصل مقاولهنامه را ما الان تصویب نمیکنیم، الحاق دول ایران آن هم قبلا بوده عرض کردم شکلش این است و این چیز جزئی هست یعنی نیاز به این همه هزینه نداشته است.
رئیس- بسیار خوب، ضمناً توضیحی که من میخواهم بدهم آن آئین نامه هم معنایش این نیست که اینگونه ضمیمهها به تعداد نمایندهها چاپ بشود و هر نمایندهای یک دانه داشته باشد یعنی 270 هزار صفحه بایستی ما چاپ میکردیم و در اختیار نمایندهها میگذاشتیم که بخوانند و این در آئین نامه هم نیست، آن نوشته چاپ بشود و در اختیار قرار بدهد. چیزهای دیگر بزرگ را قاعدتاً تعدادی میگذارند اینجا و هر نمایندهای مایل باشد میآید مطالعه میکند. ما در آینده هم اینجور باید باشیم ونمیشود که در یک موردی یک لایحهای میخواهد اشاره بکند به یک چیزی که هزارها صفحه هست بگوئیم به آن تعداد باشد (یکی از نمایندگان. در یک صفحه خلاصه کنید) خلاصهاش همین بود که گفتیم. دیگر مخالفتی کسی نمیخواهد بکند؟
منشی- خیر، اگر کسی درمجلس نخواهد مخالفت صحبت کند.
رئیس- 180 نفر در مجلس حاضرند. کسانی که با این لایحه الحاق به مقاولهنامه حمل و نقل بینالمللی با راه آهن موافق هستند قیام بفرمایند. (اکثر برخاستند) تصویب شد.
منشی- مخبر شعبه 7 دررابطه با انتخابات شهرستان داراب آقای غلام عباس زائری تشریف بیاورند.
رئیس- آقای زائری تشریف ندارند؟ (اظهاری نشد9
منشی- نایب رئیس کمیسیون شعبه 7 تشریف بیاورند.
رئیس- منشی شعبة هفتم؟ (اظهار نشد)
رئیس- شعبه دو تا نایب رئیس دارد، دو تا منشی دارد ولی هیچکدام نیستند. رئیسشان کیست؟
منشی- آقای محسن شبستری.
رئیس- آقای شبستری هم در جلسه نیستند؟ (اظهار نشد) خوب این را در جلسه بعد قرائت میکنیم. آقای دهقان هم که اسامی غائبین را ندارند که بخوانند.
13- پایان جلسه و تاریخ تشکیل جلسه آینده و دستور آن
رئیس- جلسه بعدمان روز یک شنبه ساعت 8 صبح و دستور جلسه هم بقیه دستور این هفته که مانده و دستور هفتگی است که بعداً اعلام میکنیم و خدمتتان میدهیم. الان جلسه ختم است.
(جلسه در ساعت 35/11 پایان یافت)
رئیس مجلس شورای اسلامی-اکبر هاشمی رفسنجانی